چیزهایی هست که نوشتن ندارد. هر جا که شما به اثری از دین نگاه کنید، این را به وضوح میبینید. البته انسان باید بصیرت، فهم، معرفت و قدرت درک داشته باشد. کیست که، توحید - شعار معنویت و وحدت مسلمین - را در حج ببیند و نفهمد که این اجتماع عظیم، برای این است که اسلام و توحید به رخ کفر کشیده شود؟! به خلاف آنچه امروز دشمنان میخواهند، در حج، توحید در مقابل شرک سینه سپر میکند.1374/01/16
لینک ثابت
شرقی، غربی، سیاه، سفید و صاحبان زبانهای گوناگون که اینجا جمع شدهاند، چند روز عمل واحدی انجام میدهند: در یک نقطه عبادت میکنند، میخوابند و مینشینند. این کارها برای یک امر فرا ملیتی و فراشخصیتی است. و الا ممکن بود این اعمال را هر کس در مسجد جامع شهر خودش هم انجام بدهد. چرا مردم را به یک نقطهی خاص کشاندند؟ برای اینکه با هم باشند و با هم بودن را حس کنند و آن چیزی را که فراتر از مجموعههای ملی است؛ یعنی مسلمان بودن و وحدت اسلامی را به اینها بفهمانند. آن، همان چیزی است که انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، از روز اول تا به حال روی آن تأکید میکند و میگوید حج، برای آشنایی مسلمانان با یکدیگر، اتحاد و تأمین منافع مشترک مسلمانان و احتراز از دشمنان مشترک، یعنی «برائت از مشرکین» است. اینجا چون مرکز اسلام است و لب روح و حقیقت اسلام، توحید است و خانهی خدا، مرکز اقامه و مظهر و نماد و رمز توحید است، لذا شعار، شعار توحیدی است و برائت هم برائت از شرک است. این امر واضحی است. حالا میگویند: آقا! در کتاب مسأله، کجا نوشتهاند که برائت از مشرکین، جزو واجبات حج است؟ خوب؛ کجا نوشتهاند که حفظ نظام اسلامی، از اوجب واجبات است و اگر کسی این را منکر باشد، اسلام را نفهمیده است؟1374/01/16
لینک ثابت
یک بار واجب بودن حج در عمر انسان، نشانه قوت معنویت حج
دو نکتهی مهم در باب حج وجود دارد که همیشگی و فراموش نشدنی است. یکی موضوع «معنویت» در حجّ است. در خلال این واجب، از اوّل تا آخر، روحی وجود دارد که عبارت است از توجّه و اخلاص به ذات مقدّس احدیّت و اظهار عبودیّت در مقابل پروردگار. در فرایض و واجبات دیگر، به این حجم و کیفیّت، این ویژگی را نمیشود مشاهده کرد؛ اگر چه قوام هر واجب و عبادتی، به توجّه و ذکر حضرت پروردگار جلّ و علاست. وقتی انسانها به مرکز اقامهی فریضهی الهی حج جذب میشوند، از محدودهی زندگی مادّی خارج و به فضایی کاملاً معنوی وارد میشوند. در این فضای معنوی، انسان بهطور حقیقی، شستشویی میکند و برمیگردد. فرض بر این است که اگر انسان، یک بار در مدت عمر خویش چنین شستشویی بکند، برای او کافی است. چون حج یک بار واجب شده است و واجبات بر اساس نیازها و حاجات بشر است. اگر ما برای سیر تکامل و عروج الیاللَّه، به بیش از هفده رکعت نماز در روز احتیاج داشتیم، خدای متعال آن را واجب میکرد. حداقلِ واجب، آن چیزی است که برای ما به صورت حکم واجب درآمده است. حج، برای هر کس که بتواند - «من استطاع»، که نباید خیال کرد «من استطاع»(1)، واجب را محدود میکند؛ نه. این واجب را توسعه میدهد، بدون استثناء – یکبار در عمر واجب است و اگر کسی نتوانست، خوب؛ نمیتواند. بر او چیزی واجب نیست؛ چون قدرت وجود ندارد. پس، یک بار رفتن در آن مخزن و چشمهی جوشان معنویت برای شستشو و پاکیزه شدن کافی است. البته اگر بیشتر بشود، بهتر و بیشتر شستشو خواهد شد. امّا حدّاقلِ لازم، همان یک بار است. ببینید چقدر جنبهی معنویت حج باید قوی باشد!1374/01/16
1 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 97
فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبراهيمَ ۖ وَمَن دَخَلَهُ كانَ آمِنًا ۗ وَلِلَّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ البَيتِ مَنِ استَطاعَ إِلَيهِ سَبيلًا ۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ العالَمينَ
ترجمه:
در آن، نشانههای روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است؛ و هر کس داخل آن [= خانه خدا] شود؛ در امان خواهد بود، و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بینیاز است.
لینک ثابت
اثبات عزت توحید و نفی شرک و برائت از مشرکین در حج به مقدار توانایی
عزیزان من! حج را با این دو خاصّه بشناسید. خاصّهی تأثیر شخصی، فردی و معنوی. ایجاد انقلابی در هر دل؛ این هزاران دلی که از اینجا احرام میبندند و به خانهی خدا، به میعاد و میقات الهی میروند، تا منقلب، الهی و معنوی شوند و برگردند. دلها از خانهی خودشان احرام میبندند. دلهای ذاکر و خاشع. در واقع قبل از میقات، دلها مُحرِمند. این، یک ویژگی بود که قابل اغماض نیست. دومی هم معنا و مفهوم جمعی، اسلامی، امّتی و فراملیتیِ مربوط به امّت اسلام، و عبارت است از اثبات عزّت توحید، نفی شرک، برائت از شرک و مشرکین و داعیان الی الشّرک و مخالفان توحید، به هر شکل و گونهای که بتوانند. مثل خود حج؛ که «من استطاع الیه سبیلاً.»(1) متوقّف بر استطاعت است.1374/01/16
1 )
سوره مبارکه آل عمران آیه 97
فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبراهيمَ ۖ وَمَن دَخَلَهُ كانَ آمِنًا ۗ وَلِلَّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ البَيتِ مَنِ استَطاعَ إِلَيهِ سَبيلًا ۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ العالَمينَ
ترجمه:
در آن، نشانههای روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است؛ و هر کس داخل آن [= خانه خدا] شود؛ در امان خواهد بود، و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بینیاز است.
لینک ثابت
انقلاب اسلامی و جمهوری اسلامی، از روز اوّل تا به حال روی آن تأكید میكند و میگوید حج، برای آشنایی مسلمانان بایكدیگر، اتّحاد و تأمین منافع مشترك مسلمانان و احتراز از دشمنان مشترك، یعنی «برائت از مشركین» است. اینجا چون مركز اسلام است و لُبّ روح و حقیقت اسلام، توحید است و خانه خدا، مركز اقامه و مظهر و نماد و رمز توحید است، لذا شعار، شعار توحیدی است و برائت هم برائت از شرك است. این امر واضحی است. حالا میگویند: آقا! در كتاب مسأله، كجا نوشتهاند كه برائت از مشركین، جزو واجبات حج است؟ خوب؛ كجا نوشتهاند كه حفظ نظام اسلامی، از اوجب واجبات است و اگر كسی این را منكر باشد، اسلام را نفهمیده است؟
چیزهایی هست كه نوشتن ندارد. هر جا كه شما به اثری از دین نگاه كنید، این را بهوضوح میبینید. البته انسان باید بصیرت، فهم، معرفت و قدرت درك داشته باشد.1374/01/16
لینک ثابت
حج اول با «لبیك» یعنی پاسخگویی و اجابت دعوت الهی شروع میشود.1374/01/16
لینک ثابت
اگر حج نبود، یك فرد مسلمان ممكن بود تا آخر عمر، بسیاری از این ملیتها را نه تنها نبیند، بلكه اسم آنها را هم نشنود.1374/01/16
لینک ثابت
اگر حج نبود، یک فرد مسلمان ممکن بود تا آخر عمر، بسیارى از این ملیّتها را نه تنها نبیند، بلکه اسم آنها را هم نشنود. حج، ملتها، رسوم، زبانهاى مختلف و افراد ناآشنا را که اگر دو نفرشان، روزهاى متمادى در نقطهاى باهم باشند، معلوم نیست یکذرّه با یکدیگر انس پیدا کنند، در یک نقطه جمع مىکند و به همهى آنها عمل، ذکر، عشق و هدف واحد مىبخشد.خوب؛ توقّع چیست؟ توقّع این است که دستاورد واحدى پیدا کنند. آن دستاورد واحد چیست؟ چیزى که فضلًا از شخص واحد به همهى ملتها ارتباط پیدا مىکند، نه به یک ملت واحد، چیست؟ آن، عبارت است از چیزى که بین ملتهاست؛ که همان اسلام است. بین ملتهاى صاحب نژادهاى مختلف، که همه مسلمانند، آنچه مشترک است، چیست؟ آن، آرمانها، آرزوها، اهداف و عشقهاى اسلامى است، که اسلام براى آنها معیّن کرده است.
پس، حج مىخواهد این را تأمین کند. چرا عدّهاى این نکتهى واضح را نمىفهمند و باید برایشان تشریح کرد؟! بعضى با وجود تشریح کردن هم نمىفهمند و شقاوت را به حد اعلى رسانده، با این امر واضح و حقِّ صریح، مبارزه هم مىکنند!
شرقى، غربى، سیاه، سفید و صاحبان زبانهاى گوناگون که اینجا جمع شدهاند، چند روز عمل واحدى انجام مىدهند: در یک نقطه عبادت مىکنند، مىخوابند و مىنشینند. این کارها براى یک امر فراملیّتى و فراشخصیتى است. و الّا ممکن بود این اعمال را هرکس در مسجد جامع شهر خودش هم انجام بدهد. چرا مردم را به یک نقطهى خاص کشاندند؟ براى اینکه باهم باشند و باهم بودن را حس کنند و آن چیزى را که فراتر از مجموعههاى ملّى است؛ یعنى مسلمان بودن و وحدت اسلامى را به اینها بفهمانند. آن، همان چیزى است که انقلاب اسلامى و جمهورى اسلامى، از روز اوّل تا به حال روى آن تأکید مىکند و مىگوید حج، براى آشنایى مسلمانان با یکدیگر، اتّحاد و تأمین منافع مشترک مسلمانان و احتراز از دشمنان مشترک، یعنى «برائت از مشرکین» است. اینجا چون مرکز اسلام است و لُبّ روح و حقیقت اسلام، توحید است و خانهى خدا، مرکز اقامه و مظهر و نماد و رمز توحید است، لذا شعار، شعار توحیدى است و برائت هم برائت از شرک است. این امر واضحى است. حالا مىگویند: آقا! در کتاب مسئله، کجا نوشتهاند که برائت از مشرکین، جزو واجبات حج است؟ خوب؛ کجا نوشتهاند که حفظ نظام اسلامى، از اوجب واجبات است و اگر کسى این را منکر باشد، اسلام را نفهمیده است؟1374/01/16
لینک ثابت
عزیزان من! حج را با این دو خاصّه بشناسید. خاصّهى تأثیر شخصى، فردى و معنوى. ایجاد انقلابى در هر دل؛ این هزاران دلى که از اینجا احرام مىبندند و به خانهى خدا، به میعاد و میقات الهى مىروند، تا منقلب، الهى و معنوى شوند و برگردند. دلها از خانهى خودشان احرام مىبندند. دلهاى ذاکر و خاشع. در واقع قبل از میقات، دلها مُحرِمند. این، یک ویژگى بود که قابل اغماض نیست. دومى هم معنا و مفهوم جمعى، اسلامى، امّتى و فراملیتىِ مربوط به امّت اسلام، و عبارت است از اثبات عزّت توحید، نفى شرک، برائت از شرک و مشرکین و داعیان الى الشّرک و مخالفان توحید، به هر شکل و گونهاى که بتوانند. مثل خود حج؛ که «من استطاع الیه سبیلًا.» متوقّف بر استطاعت است. البته دلهاى مؤمنِ پیروان آل محمّد صلى الله علیه و آله، در آن سرزمینها به دنبال یادگارهاى عزیز خودشان هم مىگردند. دنبال یاد ائمّهى مظلوم خودشان که آنجا، پایگاه اشعاع و نورانیّت و درس آنها بوده است.1374/01/16
لینک ثابت
حج فرد را کامل و پاک میکند، پالایش، تزکیه و مزیّن به زینت معنویت میکند، سرمایهای به او میدهد، مشت او را پر میکند.1374/01/16
لینک ثابت
ببینید امریکا با چه فضاحتی با جمهوری اسلامی دشمنی میکند! این دشمنی برای چیست؟ برای این است که نمیخواهد کلمه حق و معنویت و اسلام، در جایی سینه سپر کند و خودش را نشان دهد. اگر جمهوری اسلامی صرفاً شعارهای اسلامی مانند نماز، دعا، عبادت، قرآن و از این حرفهایی را که ما میزنیم، میگفت، امّا در مقابل استکبار سینه سپر نمیکرد و هر چه آنها میگفتند، میگفت «بله. چشم. هر چه شما بفرمایید»، به جان شما، هیچ کاری با آن نداشتند! اینها که با ذلّت اسلام مخالف نیستند! اگر اسلام، العیاذباللَّه، ذلیل باشد، اینها مخالفتی با آن ندارند. اینها با عزّت اسلام مخالفند1374/01/16
لینک ثابت
اگر پیامبر خودش را در مکّه یا در خانه حبس میکرد؛ دعوت نمیکرد و متعرّض کسی نبود، کسی به او کاری نداشت. اسلام، عزیز است. عزّت اسلامی، که سینه سپر میکند، میایستد، سرش را بالا میگیرد، زیر بار دشمن نمیرود؛ بلکه بارها و بارها استکبار را ذلیل میکند و بینی آن را به خاک میمالد، باید تثبیت شود. همچنان که جمهوری اسلامی، علیرغم بدبینها، ضعیف النفسها، منفیبافها و کوتهنظرها که میگفتند «آقا، نمیشود. نکنید. بترسید» و به کمک همین مردم و با عنایت الهی و رهبری آن مرد موحّد - که حقیقتاً آن امام بزرگوار، موحّد بود و توحید در سراسر وجود او جریان داشت. همه وجود او خدا، عظمت و عزّت الهی را قبول داشت - توانست دشمن را ذلیل کند و خودش عزیز باشد1374/01/16
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام بزرگوار، موحّد بود.1374/01/16
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
توحید در سراسر وجود امام جریان داشت. همه وجود او خدا، عظمت و عزّت الهی را قبول داشت.1374/01/16
لینک ثابت
حج، برای آشنایی مسلمانان بایکدیگر، اتّحاد و تأمین منافع مشترک مسلمانان و احتراز از دشمنان مشترک، یعنی «برائت از مشرکین» است.1374/01/16
لینک ثابت
در خلال این واجب[حج]، از اوّل تا آخر، روحی وجود دارد که عبارت است از توجّه و اخلاص به ذات مقدّس احدیّت و اظهار عبودیّت در مقابل پروردگار. در فرایض و واجبات دیگر، به این حجم و کیفیّت، این ویژگی را نمیشود مشاهده کرد؛ اگر چه قوام هر واجب و عبادتی، به توجّه و ذکر حضرت پروردگار جلّ و علاست. وقتی انسانها به مرکز اقامه فریضه الهی حج جذب میشوند، از محدوده زندگی مادّی خارج و به فضایی کاملاً معنوی وارد میشوند. در این فضای معنوی، انسان بهطور حقیقی، شستشویی میکند و برمیگردد. فرض بر این است که اگر انسان، یک بار در مدت عمر خویش چنین شستشویی بکند، برای او کافی است. چون حج یک بار واجب شده است و واجبات بر اساس نیازها و حاجات بشر است. ... پس، یک بار رفتن در آن مخزن و چشمه جوشان معنویت برای شستشو و پاکیزه شدن کافی است. البته اگر بیشتر بشود، بهتر و بیشتر شستشو خواهد شد. امّا حدّاقلِ لازم، همان یک بار است. ببینید چقدر جنبه معنویت حج باید قوی باشد!1374/01/16
لینک ثابت