newspart/index2
جامعه اسلامی / جامعه/زندگی اجتماعی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
اخلاق یکی از مرزهای اسلام و جاهلیت

یک جامعه یک وقت انسانهایی برخوردار از اخلاقهای صحیح دارد. آحاد آن جامعه مردمانی هستند با گذشت، متفکّر، عاقل، اهل خیر و احسان، اهل کمک به یکدیگر، دارای صبر در مشکلات، دارای حلم بر سختیها، دارای اخلاق و برخورد خوش با یکدیگر و دارای ایثار در آن جایی که مثلاً ایثار لازم است. برعکسش هم ممکن است صدق کند. یعنی مردمانی باشند که روابطشان با یکدیگر نه براساس رحم و مروّت و انصاف و اخلاقِ خوب که بر مبنای سودجویی تنظیم شده است. یکی، دیگری را تا وقتی قبول و تحمّل می‌کند که با منافع او سازگار باشد. اگر سازگار نبود، حاضر است او را نابود کند و از بین ببرد. این هم یک نوع جامعه است. این جامعه، جامعه‌ی جاهلی می‌شود و با جامعه‌ای که در آن مکارم اخلاق حاکم است و جامعه‌ی اسلامی نامیده می‌شود، فرق دارد. خصوصیت بعثت پیغمبر صلی‌اللَّه‌علیه‌وآله دعوت به مکارم اخلاق بود. (1)این هم یک عنصر و نکته‌ی دیگر در حیات رسالی و بعثت پیغمبر. پس می‌توان گفت که در حقیقت یکی از مرزها و ممیّزه‌های اسلام و جاهلیت، مسأله‌ی اخلاق است.1373/10/10

1 )
سنن كبری،بیهقی ج10 ص 192 
تفسیر مجمع البیان ، فضل بن حسن طبرسى‏ ج 10 ص 86
مكارم الاخلاق ، رضى الدين حسن بن فضل طبرسى‏ ص 8
بحارالانوار،علامه مجلسی ج 67 ص 372 
كنزالعمال ،متقی هندی  ج 11 ص 420 ح 31969

« انما بُعِثْتُ لِأُتَمِّمَ مَكَارِمَ الْأَخْلَاقِ
ترجمه:
از پيامبر (ص) نقل شده است: همانا من فقط مبعوث شدم تا خصلت هاى پسنديده اخلاقى را كامل كنم.»
لینک ثابت
جامعه اسلامی

یك نكته‏ی دیگر در دعوت اسلامی، عبارت است از استقرار عدل در بین انسانها. خصوصیت جاهلیت، نظام ظالمانه بود. ستمگری، عرف رایج بود. این‏طور نبود كه گاهی یك نفر ظلم كند. بنای نظام جامعه بر ظلم و تبعیض و زورگوییِ قوی به ضعیف بود، زورگوییِ مرد به زن بود، زورگوییِ ثروتمند به بی‏پول بود، زورگوییِ ارباب به برده بود. باز همان اربابها به نوبه‏ی خودشان زورگویی‏های سلاطین و صاحبان قدرت را قبول می‏كردند. زور اندر زور بود. یكسره، زندگی مردم ظلم و تبعیض و زورگویی بود. این، خصوصیتِ زندگی جاهلی است. هرجا این‏طور باشد، جاهلی است. اسلام نقطه‏ی مقابل آن را آورد. استقرار عدل را آورد. «انّ الله یأمر بالعدل و الاحسان» . این یكی از خصوصیات جامعه‏ی اسلامی‏ است. عدل فقط هم شعار نیست. جامعه‏ی اسلامی‏ باید دنبال عدالت هم برود و اگر عدالت نیست، آن را تأمین كند. اگر در دنیا دو نقطه وجود دارد كه یكی نقطه‏ی عدل و یكی نقطه‏ی ظلم است و هر دو هم غیر اسلامی‏ هستند، اسلام به آن نقطه‏ی عدل، و لو غیر اسلامی‏ است، توجّه موافق دارد. مهاجرینِ به حبشه را پیغمبر اكرم صلی الله علیه و آله خودش به حبشه فرستاد. یعنی آن‏ها را در پناه یك پادشاه كافر، به خاطر عدل قرار داد. به تعبیر دیگر، مردم را از خانه و زندگی و محیطزیست‏شان به خاطر ظلمی كه به آن‏ها می‏شد، دور كرد. این هم یك نقطه است. یعنی استقرار عدل، تبعیت از عدل، ترویج عدل، تلاش و مجاهدت برای عدل، بزرگداشت عدالت هرجا كه باشد- و لو در بلاد غیر مسلم- و تقبیح ظلم در هر نقطه‏ای از دنیا كه باشد. این هم یكی از خصوصیات اسلامی است و شما می‏بینید زندگی اسلامی و حیات مبارك پیغمبر صلی الله علیه و آله و تاریخ اسلامی در بهترین ازمنه و سالم‏ترین دورانهایش، حاكی از عدل‏پروری و عدالت‏جویی است. این هم یكی از ممیّزات بعثت پیغمبر صلی الله علیه و آله است. من این‏ها را به عنوان مثال عرض می‏كنم. توجّه كنید تا به نقطه‏ای برسیم كه بشود از آن‏ها سررشته‏ای برای حركت امروز پیدا كرد. صرفاً نمی‏خواهیم تاریخ یا معرفتی از معارف اسلامی را در ذهن بیان كنیم و ذهنیّت را بیاراییم. در نظام اسلامی مثلًا یك نقطه‏ی سوم فرض كنیم كه عبارت است از حركت به سمت مكارم اخلاق. این، باز غیر از آن دوتاست. یك جامعه‏ یك‏وقت انسان‏هایی برخوردار از اخلاقهای صحیح دارد. آحاد آن جامعه‏ مردمانی هستند باگذشت، متفكّر، عاقل، اهل خیر و احسان، اهل كمك به یكدیگر، دارای صبر در مشكلات، دارای حلم بر سختیها، دارای اخلاق و برخورد خوش با یكدیگر و دارای ایثار در آن جایی كه مثلًا ایثار لازم است. برعكسش هم ممكن است صدق كند. یعنی مردمانی باشند كه روابطشان با یكدیگر نه براساس رحم و مروّت و انصاف و اخلاقِ خوب كه بر مبنای سودجویی تنظیم شده است. یكی، دیگری را تا وقتی قبول و تحمّل می‏كند كه با منافع او سازگار باشد. اگر سازگار نبود، حاضر است او را نابود كند و از بین ببرد. این هم یك نوع جامعه‏ است. این جامعه‏، جامعه‏ی جاهلی می‏شود و با جامعه‏ای كه در آن مكارم اخلاق حاكم است و جامعه‏ی اسلامی نامیده می‏شود، فرق دارد. خصوصیت بعثت پیغمبر صلی الله علیه و آله دعوت به مكارم اخلاق بود. این هم یك عنصر و نكته‏ی دیگر در حیات رسالی و بعثت پیغمبر. پس می‏توان گفت كه در حقیقت یكی از مرزها و ممیّزه‏های اسلام و جاهلیت، مسأله‏ی اخلاق است.1373/10/10
لینک ثابت
جامعه اسلامی

امروز پرچم اسلام را جمهوری اسلامی بلند كرده است. یعنی پرچم بعثت را. یعنی همین ارزشها را كه در بعثت هست و باید در تأمین آن‌ها بكوشد. اگر قرار باشد كه به اسم اكتفا كنیم، این دیگر اسلام نیست. باید توحید به معنای حقیقی كلمه و تسلیم در مقابل پروردگار رواج پیدا كند. باید نظام اجتماعی، نظامی عادلانه و نظام اخلاقی جامعه، نظامی انسانی و عاطفی و مبتنی بر فضائل باشد. در مقابلِ هرچه غیر خدا، تسلیم و عبودیّت نباشد، تبعیت نباشد، نفوذپذیری نباشد. بخصوص باید آن اعدا عدوِّ انسان كه همان «نفسك الّتی بین جنبیك » است و هواهای نفسانی كه «مادر بتها، بت نفس شماست» و از همه‌ی بتها بالاتر و خطرناك‌تر است، مقهور شود. باید مبارزه با بتها، از جمله بت نفس، رایج باشد. نمی‌گوییم كه انسانها یكسره تبدیل به فرشته شوند، اما یكسره تبدیل به انسان‌هایی شوند كه در این راه تلاش و مبارزه می‌كنند. نفسِ این مبارزه، تقوا نامیده می‌شود. هر انسان و هر جامعه‌ای كه چنین تلاش و مبارزه‌ای بكند، متّقی و پرهیزكار است. این، یك بعد قضیه است. دنیای جاهلیت دنیایی به حساب می‌آید كه فاقد اركان و ارزشهایی است كه ما سه چهار موردش را عرض كردیم. مسلماً محتوای بعثت و خطوط اساسی جامعه‌ی اسلامی‌، دارای اركان و ارزشهایی بیش از سه چهار مورد است. جامعه‌ی جاهلی جامعه‌ای است كه از ارزشهای مورد اشاره، تهی است و درست نقطه‌ی مقابل جامعه‌ اسلامی قرار دارد. حال با این نقطه‌ی مقابل- جامعه‌ی جاهلی- چگونه باید برخورد كرد؟ غلط است اگر خیال كنیم در مقابل جامعه‌ی جاهلی، ما كه جامعه‌ی اسلامی هستیم باید برخورد خصمانه داشته باشیم؛ نه. برخورد ما باید برخورد دلسوزانه باشد. یعنی ارزشها را به دنیایی كه محتاج ارزشهای اسلامی است، معرفی كنیم. این قدم اوّل است. بعد اگر خودمان إن شاء اللّه برخوردار از این ارزشها هستیم، آن‌ها را به نقطه‌ی مقابل منتقل كنیم. دشمنی و ستیزه‌گری‌ای كه در اسلام وجود دارد، نسبت به كسانی است كه مانع این تبادلند، مانع این نقل و انتقالند و مانع این تبدّل و تحوّل در درون نظام اسلامی‌اند. آن‌ها هستند كه معارضند و با معارض، طبعاً اسلام برخورد معارضه‌آمیز می‌كند. لكن دنیا، دنیایی است كه امروز به پیام اسلامی نیازمند است.
پس، نكته‌ای كه بنده امروز خواستم عرض كنم این است كه پیام بعثت، برای خود ما یك پیام سازنده و یك درس است. این پیام، صرفاً یك قرارداد اجتماعی نیست؛ بلكه یك حركت است و بیش از همه، مسئولین نظام باید خودشان را به این حركت آرایش دهند. هریك از ما كه در این نظام، مسئول هستیم باید تسابق به این حركت كنیم. البته آحاد انسانها مسئولند؛ منتها خصوصیت ما این است كه مسئولیتِ جمع كثیری را بر دوش داریم و این بار، سنگینی می‌كند. اوّلین مسئله این است كه ما بكوشیم فراتر از یك امر قراردادی حركت كنیم. اینكه بگوییم دیروز این جامعه، جامعه‌ای طاغوتی بود، امروز بنا را بر این بگذاریم كه اینجا یك جامعه اسلامی است، كافی نیست. جامعه‌ی ما در این پانزده سال به بركت رهبریِ بزرگ‌مردی كه حقیقتاً متأثّر از اسلام بود، به جامعه‌ای اسلامی تبدیل شد. امام بزرگوار، حقیقتاً با همه‌ی وجود، اسلام را درك می‌كرد، آیات قرآن را می‌نیوشید و از آن بهره می‌برد. او خود را با معارف اسلامی و قرآنی تطبیق می‌كرد و به مردم نیز چنین توصیه‌ای می‌نمود. نتیجه‌ی آن حركت هم، خیل عظیم جوانان مؤمن و مردمان متّقی و مردان و زنان مجاهد فی سبیل الله در جامعه ماست كه بحمد اللّه كم هم نیستند و از همه جا بیشترند. اما این حركت باید همان‌طور با شدّت و قوّت ادامه پیدا كند. شما به تبلیغات دشمن نگاه نكنید. رسانه‌هایی كه با پولهای حرامِ زورمندان و زرمندان اداره می‌شوند و جهت می‌یابند ارزشی ندارند. حرفهای آن‌ها كه از رادیوها پخش می‌شود فاقد ارزش است و قیمتی ندارد. آن‌ها در حقیقت، برف انبار می‌كنند. معلوم است كه هرچه می‌گویند ناشی از حقد و حسد و بغض نسبت به اسلام است. بالاتر از همه، ناشی از آن است كه از اسلام می‌ترسند. معلوم است كه اسلام و قرآن برای زورمداران و قدرت‌مدارانی كه دنیا را برای خودشان می‌خواهند و امروز، ملت ما به حق، آن‌ها را استكبار جهانی می‌نامد، خطرناك است. خودشان هم می‌گویند خطرناك است. راست هم می‌گویند. حقیقتش نیز همین است. از روی حقد حسد و بغض و كینه، عبارات و الفاظ را باهم درمی‌آمیزند، انواع و اقسام شیوه‌های تبلیغاتی را همراهش می‌كنند و برای یك رادیو، ساعتها خوراك تدارك می‌بینند! حرفهای بی‌پایه و اساس كه دلیل نمی‌شود.1373/10/10

لینک ثابت
جامعه اسلامی

یك نكته‏ی دیگر كه آن را نكته‏ی آخر قرار می‏دهم، محدود نشدن دیدها به زندگی دنیاست. این هم نكته‏ای اساسی است. یكی از خصوصیات نظام جاهلی این است كه انسان‏هایش همه چیز را در زندگی دنیا می‏دانند. اگر در زندگی دنیا؛ یعنی همین خورد و خواب و آنچه كه به شخص انسان مربوط می‏شود، توانستند چیزی به دست آورند، خود را برنده به حساب می‏آورند. اما اگر بنا شد تلاشی بكنند و كاری انجام دهند كه محصول آن در این دنیا به دست انسان نمی‏رسد، خود را فریب خورده، شكست خورده و زیان كرده به حساب می‏آورند. این یكی از خصوصیات زندگی جاهلی است. اینكه انسان كاری بكند و آن را به حساب خدا و معنویت و روز جزا بگذارد، در زندگی جاهلی وجود ندارد. اسلام یكی از خصوصیات را هم این قرار داد كه همه‏ی زندگی و همّت انسان، محدود به حیات دنیا نباشد. این خصوصیات بعثت است كه نقطه‏ی مقابل آن، جاهلیت قرار دارد.
امروز پرچم اسلام را جمهوری اسلامی بلند كرده است. یعنی پرچم بعثت را. یعنی همین ارزشها را كه در بعثت هست و باید در تأمین آن‏ها بكوشد. اگر قرار باشد كه به اسم اكتفا كنیم، این دیگر اسلام نیست. باید توحید به معنای حقیقی كلمه و تسلیم در مقابل پروردگار رواج پیدا كند. باید نظام اجتماعی، نظامی عادلانه و نظام اخلاقی جامعه، نظامی انسانی و عاطفی و مبتنی بر فضائل باشد. در مقابلِ هرچه غیر خدا، تسلیم و عبودیّت نباشد، تبعیت نباشد، نفوذپذیری نباشد. بخصوص باید آن اعدا عدوِّ انسان كه همان «نفسك الّتی بین جنبیك » است و هواهای نفسانی كه «مادر بتها، بت نفس شماست» و از همه‏ی بتها بالاتر و خطرناك‏تر است، مقهور شود. باید مبارزه با بتها، از جمله بت نفس، رایج باشد. نمی‏گوییم كه انسانها یكسره تبدیل به فرشته شوند، اما یكسره تبدیل به انسان‏هایی شوند كه در این راه تلاش و مبارزه می‏كنند. نفسِ این مبارزه، تقوا نامیده می‏شود. هر انسان و هر جامعه‏ای كه چنین تلاش و مبارزه‏ای بكند، متّقی و پرهیزكار است. این، یك بعد قضیه است. دنیای جاهلیت دنیایی به حساب می‏آید كه فاقد اركان و ارزشهایی است كه ما سه چهار موردش را عرض كردیم. مسلماً محتوای بعثت و خطوط اساسی جامعه‏ی اسلامی، دارای اركان و ارزشهایی بیش از سه چهار مورد است. جامعه‏ی جاهلی جامعه‏ای است كه از ارزشهای مورد اشاره، تهی است و درست نقطه‏ی مقابل جامعه‏ اسلامی‏ قرار دارد. حال با این نقطه‏ی مقابل- جامعه‏ی جاهلی- چگونه باید برخورد كرد؟ غلط است اگر خیال كنیم در مقابل جامعه‏ی جاهلی، ما كه جامعه‏ی اسلامی هستیم باید برخورد خصمانه داشته باشیم؛ نه. برخورد ما باید برخورد دلسوزانه باشد. یعنی ارزشها را به دنیایی كه محتاج ارزشهای اسلامی است، معرفی كنیم. این قدم اوّل است. بعد اگر خودمان إن شاء اللّه برخوردار از این ارزشها هستیم، آن‏ها را به نقطه‏ی مقابل منتقل كنیم. دشمنی و ستیزه‏گری‏ای كه در اسلام وجود دارد، نسبت به كسانی است كه مانع این تبادلند، مانع این نقل و انتقالند و مانع این تبدّل و تحوّل در درون نظام اسلامی‏اند. آن‏ها هستند كه معارضند و با معارض، طبعاً اسلام برخورد معارضه‏آمیز می‏كند. لكن دنیا، دنیایی است كه امروز به پیام اسلامی نیازمند است.
پس، نكته‏ای كه بنده امروز خواستم عرض كنم این است كه پیام بعثت، برای خود ما یك پیام سازنده و یك درس است. این پیام، صرفاً یك قرارداد اجتماعی نیست؛ بلكه یك حركت است و بیش از همه، مسئولین نظام باید خودشان را به این حركت آرایش دهند. هریك از ما كه در این نظام، مسئول هستیم باید تسابق به این حركت كنیم. البته آحاد انسانها مسئولند؛ منتها خصوصیت ما این است كه مسئولیتِ جمع كثیری را بر دوش داریم و این بار، سنگینی می‏كند. اوّلین مسئله این است كه ما بكوشیم فراتر از یك امر قراردادی حركت كنیم. اینكه بگوییم دیروز این جامعه، جامعه‏ای طاغوتی بود، امروز بنا را بر این بگذاریم كه اینجا یك جامعه اسلامی است، كافی نیست. جامعه‏ی ما در این پانزده سال به بركت رهبریِ بزرگ‏مردی كه حقیقتاً متأثّر از اسلام بود، به جامعه‏ای اسلامی تبدیل شد. امام بزرگوار، حقیقتاً با همه‏ی وجود، اسلام را درك می‏كرد، آیات قرآن را می‏نیوشید و از آن بهره می‏برد. او خود را با معارف اسلامی و قرآنی تطبیق می‏كرد و به مردم نیز چنین توصیه‏ای می‏نمود. نتیجه‏ی آن حركت هم، خیل عظیم جوانان مؤمن و مردمان متّقی و مردان و زنان مجاهد فی سبیل الله در جامعه ماست كه بحمد اللّه كم هم نیستند و از همه جا بیشترند. اما این حركت باید همان‏طور با شدّت و قوّت ادامه پیدا كند. شما به تبلیغات دشمن نگاه نكنید. رسانه‏هایی كه با پولهای حرامِ زورمندان و زرمندان اداره می‏شوند و جهت می‏یابند ارزشی ندارند. حرفهای آن‏ها كه از رادیوها پخش می‏شود فاقد ارزش است و قیمتی ندارد. آن‏ها در حقیقت، برف انبار می‏كنند. معلوم است كه هرچه می‏گویند ناشی از حقد و حسد و بغض نسبت به اسلام است. بالاتر از همه، ناشی از آن است كه از اسلام می‏ترسند. معلوم است كه اسلام و قرآن برای زورمداران و قدرت‏مدارانی كه دنیا را برای خودشان می‏خواهند و امروز، ملت ما به حق، آن‏ها را استكبار جهانی می‏نامد، خطرناك است. خودشان هم می‏گویند خطرناك است. راست هم می‏گویند. حقیقتش نیز همین است. از روی حقد حسد و بغض و كینه، عبارات و الفاظ را باهم درمی‏آمیزند، انواع و اقسام شیوه‏های تبلیغاتی را همراهش می‏كنند و برای یك رادیو، ساعتها خوراك تدارك می‏بینند! حرفهای بی‏پایه و اساس كه دلیل نمی‏شود.1373/10/10

لینک ثابت
عدالت, عدالت‏خواهی, جامعه اسلامی, استقرار عدالت, حرکت صحیح جامعه‌ی اسلامی

جامعه‌ى اسلامى باید دنبال عدالت هم برود و اگر عدالت نیست، آن را تامین کند.1373/10/10
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی