آرزوی واقعی من- که البته ممکن است به این زودیها قابل تحقّق نباشد- این است که ما درِ چاههای نفت را ببندیم و اقتصاد خود را براساس کالاها و محصولات غیر نفتی بنیاد نهیم. یعنی فرض کنیم این کشور، کالایی به نام نفت ندارد. البته این کار ممکن است در این سالها و به این زودیها عملی نباشد. زیرا دشمنان ایران در دوران رژیم وابسته و فاسد پهلوی، بیش از حدّ تصور خرابکاری کردهاند و چنان ملت و کشور ما را به نفت وابسته نمودهاند که نشود به این آسانی چنین کاری را کرد. اما روزی باید این کار بشود و آن روز، روزی است که ملت ایران بدون اینکه سرمایههای خود را مفت و مجّانی به دست کسانی بدهد که با کمال خباثت از ثروت ملی کشورها استفاده میکنند، با تکیه بر امکانات ذاتی، روی پای خودش بایستد.
متأسفانه امروز این کار امکانپذیر نیست. امروز به خاطر خیانت بعضی از کشورهای تولیدکنندهی نفت و همدستیشان با دزدان غارتگر بینالمللی، به جای اینکه نفت، وسیلهای در دست کشورهای تولیدکنندهی آن برای کسب سود یا استفادهی سیاسی و اقتصادی باشد، به عکس به عنوان وسیلهای در دست مصرفکنندگان قرار دارد! درست مثل جنسی است که توی سرش خورده باشد! در حالی که نفت، جنسی است که اگر امروز آن را به دنیا ندهند همه جا فاقد نور و حرارت و حرکت و صنعت خواهد شد. تمدّن صنعتی امروز، پایهاش بر ماشین استوار است. اگر نفت نباشد، این ماشین از حرکت خواهد ایستاد. اهمیت نفتِ ما تا این اندازه است.
البته نفتِ ما که میگویم، منظور نفت کلّ این منطقه و دیگر مناطق نفتخیز دنیاست. این منطقه بخش عمدهای از نفت جهان را داراست. یعنی همان دولتهایی که دستشان با دزدان غارتگر بینالمللی یکی است، متأسفانه بخش عمدهای از نفت را صاحبند. امروز جنسِ به این ارزشمندی بهمنزلهی ابزاری در دست مصرفکنندگانی است که شدیداً به آن احتیاج دارند. آنها چنین سیاستی را از دهها سال پیش تا به امروز، طرّاحی و اجرا کردهاند و متأسفانه همواره عدّهای از سیاستمداران خائن کشورهای وابسته نیز، با آنها همکاری میکنند. در چنین وضعیتی اگر ملت ایران- اعم از کارگر ایرانی، جوان ایرانی، تولیدکنندهی ایرانی و معلّم ایرانی- با همهی تلاش و غیرت خود وارد عمل شود و این کشور را به گونهای بسازد که به خاطر صادرات و واردات و نیازهای مصرفی، محتاج فروش نفت خود، آن هم با این قیمتِ پایین نباشد، ببینید چه خدمت بزرگی به امروز و آیندهی این کشور خواهد بود!1373/02/13
لینک ثابت