جدایی دین از سیاست مسأله، اسلام است. شوخی که نیست! حالا آن امریکایی نمیفهمد اسلام یعنیچه؛ تو که در یک کشور بهاصطلاح اسلامی بزرگ شدهای و اگر بپرسند «دینت چیست؟» به دروغ خواهی گفت «اسلام!»، باید بفهمی که مردم از اسلام جدا شدنی نیستند. این مردم مصر، مردم الجزایر، مردم سودان، مردم کشورهای دیگر، مسلمانند. اینجا هم پرچم اسلام بلند است و هر کس دلش برای اسلام میتپد، این پرچم را در اینجا عزیز میشمارد. آنها از چند چیز به شدت ناراحتند؛ منتها نمیخواهند صریحا آن را بگویند. اول همین مسألهی عدم جدایی دین از سیاست است. مسألهی اصلی این است. آنها با پیامی که امام بزرگوار از قلب و متن اسلام بیرون کشید و در فضای این جامعه و سراسر عالم پخش کرد که «دین از سیاست جدا نیست. دین عین سیاست است؛ سیاست عین دین است. دین فقط برای گوشهی محراب نیست؛ دین برای صحنهی زندگی است؛ برای اداره بشر است»؛ و این اساس مبارزهی عظیم ملت ایران و سایر ملتهای مبارز مسلمان شد، مخالفند. آنها از این عصبانیاند. میگویند: «دین و سیاست را از هم جدا کنید!» یعنیچه؟ یعنی: هرکس میخواهد متدین باشد، متدین باشد؛ منتها وقتی میخواهید کسی را برای ریاست جمهوری انتخاب کنید، کارتان نباشد که باید مرد متدینی باشد! یک آدمی را، ولو لاابالی، ولو بیدین، ولو بیتقوا، بگذارید بیاید امور اجرایی کشور را اداره کند! وقتی میخواهید نمایندهای به مجلس بفرستید، کارتان نباشد که او متدین و پایبند به دین باشد.1372/02/18
تحمیق از طرف قدرتمندان، درد بزرگ انسانها در طول تاریخ درد بزرگی که انسانها در طول تاریخ دچار آن بودهاند، درد تحمیق از طرف قدرتمندان زور و زردار بوده است. یعنی کسانی پول و لذّت دنیا را برای خودشان جمع کردهاند؛ قدرت را در قبضهی خودشان نگه داشتهاند و علاوه بر همهی اینها، برای اینکه بتوانند کارشان را در بین آحاد بشر پیش ببرند، ملتها را فریب دادهاند. مثلاً شما ببینید کسی مثل فرعون آن مرد ظالم و زورگو و هتّاک دربارهی چهرهی نورانی موسیبنعمران، پیغمبر بزرگوار الهی و سفیر آسمان بر روی زمین، میگوید: «انّی اخاف ان یبدّل دینکم او ان یظهر فی الارض الفساد.(1)»؛ موسی فسادانگیز است و مردم را گمراه میکند! این، درد بزرگ بشر تا امروز بوده است1372/02/18
1 )
سوره مبارکه غافر آیه 26 وَقالَ فِرعَونُ ذَروني أَقتُل موسىٰ وَليَدعُ رَبَّهُ ۖ إِنّي أَخافُ أَن يُبَدِّلَ دينَكُم أَو أَن يُظهِرَ فِي الأَرضِ الفَسادَ ترجمه: و فرعون گفت: «بگذارید موسی را بکشم، و او پروردگارش را بخواند (تا نجاتش دهد)! زیرا من میترسم که آیین شما را دگرگون سازد، و یا در این سرزمین فساد بر پا کند!»
سخن حق، مصداقی برای شجره طیبه خدای متعال به سخن حق برکت داده است و برکت میدهد. «ضرب اللَّه مثلاً کلمةً طیبةً کشجرة طیبة اصلها ثابت و فرعها فی السماء.(1)» ریشه در زمین است، اما شاخ و برگها، تمام فضا را پرکرده است. قضیه همین است.1372/02/18
حقوق بشر من بهعنوان آدمی که طبیعت این تمدّن مبتنی بر مادیّت را میشناسم؛ طبیعت این سیاستمداران دروغگو و دغلباز دنیای امروز را میشناسم، توقّع نداشتم که اینها بروند از مردم بوسنیهرزگوین حمایت کنند. الان هم که میگویند حمایت میکنیم، میدانم دروغ میگویند. آن روز هم که گفتند «ما صربها را محاصره دریایی میکنیم»، بنده میدانستم دروغ میگویند و نکردند. ما از آنها توقّع نداریم. آنها حتّی حاضر نشدند اجازه بدهند چهارتا جوان مسلمان از اطراف دنیا بلند شوند بروند به آن بیچارهها کمک کنند، یا چهار تا سلاح دستشان بدهند تا بتوانند از جان خودشان محافظت کنند. آنوقت در دنیایی که این فاجعه یک قلمش است، قضایای فلسطین هم هست؛ قضایای کشورهای گوناگون در اطراف دنیا هم هست؛ قضیهی سربریدن دموکراسی در کشور الجزایر هم هست؛ سرکوب مسلمانها در نقاط مختلف دنیا هست؛ تبعید کردن فلسطینیها هست... و همهی این کارهای فاجعهآمیز، یا به وسیلهی خودِ قدرتهای مسلّط دنیا صورت میگیرد، یا به تشویق آنها انجام میشود و یا در مقابل چشم آنها و با استفاده از خونسردی آنها انجام میگیرد. آنوقت همین سیاستمداران دروغگو؛ همین کسانیکه برای هزاران زن بوسنیایی دل نسوزاندند؛ همین کسانی که برای نسلکشی یک ملت، اهمیتی قائل نشدند، صدایشان را بلند میکنند و با استفاده از ابزار تبلیغاتی و ارتباطات قوی ادّعا میکنند که «ما با تروریسم مخالفیم؛ ما طرفدار حقوق بشریم!» فهرست درست میکنند و این کشور و آن کشور را در فهرست تروریستها مینویسند و خودشان را طرفدار حقوق بشر میدانند! این چیست؟ این همان دردِ قدیمیِ بشر است. این همان تحمیقی است که از زمان فرعون و قبل از فرعون و بعد از فرعون، سراغ داریم. این، همان است، و بشریّت، بشریّت مظلومی است. این را بدانید: این بشری که زیر سایهی این قدرتمندان و این قدرتها، در سطح عالم اداره میشود، بشر مظلومی است. اینجاست که معلوم میشود فریاد آسمانی اسلام که به انسانها ارزش میدهد؛ دروغگویی را زشت میشمارد و صدق را علامت ایمان میداند، چقدر باارزش است.1372/02/18
حقوق بشر ما با این شَلتاقها و قرشمالبازیهایی که علیه انقلاب در رادیوها و جنجالهای مطبوعاتی به وجود میآورند، از اصول اسلام و انقلاب و ارزشهایی که جوانان این ملت برایش خون دادند و جوانان جانباز، برای آن، سلامتیشان را از دست دادند و این ملت برایش سرمایهگذاری معنوی کرده، یک سرِسوزن دست برنخواهیم داشت. یک بار دیگر هم من این را عرض کنم اگرچه قبلاً هم بارها گفتهام آنهایی که از جمهوری اسلامی خشمگینند و مدام بحث تروریسم و طرفداری ما از تروریسم و نقض حقوق بشر در ایران و از این حرفهای بیمعنا و بیمحتوا را مطرح میکنند، حرف دلشان چیز دیگر است. آنها که میگویند «ایران طرفدار تروریسم است»، خودشان هم میدانند که دروغ میگویند. تروریست خودشانند. خودشان طرفدار خشنترین تروریستهای دنیا، یعنی صهیونیستها هستند. خودشان میدانند که ایران طرفدار تروریسم نیست. اگر گاهی میگویند که «در جمهوری اسلامی، حقوق بشر نقض میشود»، خودشان میدانند که دروغ میگویند و میفهمند که این، حرف بیمحتوا و بیربطی است. وانگهی، خودشان به حقوق بشر اصلاً علاقهای ندارند! حقوق بشر یعنی چه؟ دیدید که در امریکا چطور آدمها را سوزاندند؟ دیدید چطور سیاهان را، که شهروندان امریکا بودند، چگونه تار و مار کردند؟ حقوق بشر یعنی چه؟ به حقوق بشر اعتقادی ندارند! اینها حرف است؛ اینها ظاهر کار است! باطن کار، چیز دیگری است.آنها از چند چیز به شدّت ناراحتند؛ منتها نمیخواهند صریحاً آن را بگویند. اوّل همین مسألهی عدم جدایی دین از سیاست است. مسألهی اصلی این است. آنها با پیامی که امام بزرگوار از قلب و متن اسلام بیرون کشید و در فضای این جامعه و سراسر عالم پخش کرد که «دین از سیاست جدا نیست. دین عین سیاست است؛ سیاست عین دین است. دین فقط برای گوشهی محراب نیست؛ دین برای صحنهی زندگی است؛ برای اداره بشر است»؛ و این اساس مبارزهی عظیم ملت ایران و سایر ملتهای مبارز مسلمان شد، مخالفند. آنها از این عصبانیاند. میگویند: «دین و سیاست را از هم جدا کنید!» یعنیچه؟ یعنی: هرکس میخواهد متدیّن باشد، متدیّن باشد؛ منتها وقتی میخواهید کسی را برای ریاست جمهوری انتخاب کنید، کارتان نباشد که باید مرد متدّینی باشد! یک آدمی را، ولو لاابالی، ولو بیدین، ولو بیتقوا، بگذارید بیاید امور اجرایی کشور را اداره کند! وقتی میخواهید نمایندهای به مجلس بفرستید، کارتان نباشد که او متدیّن و پایبند به دین باشد. ولو لاابالی، ولو بیدین، ولو بیاعتنا به اصول و اخلاق و ارزشهای اسلامی باشد، او را انتخاب کنید. مقصودشان چیست؟ چون میدانند که اگر کسی در رأس کشور یا در مجلس شورای اسلامی، متدیّن و پایبند به دین باشد، بر ضدّ مصالح ملت، با آنها نمیسازد؛ مصالح آنها را بر مصالح کشور و ملت، مقدّم نمیکند. اما کسی که لاابالی است، برایش مسألهای نیست. مسألهی اصلیِ آدم بیدین و لاابالی، خودِ اوست. میگویند: «شما میخواهی رئیس باشی، میخواهی متنعّم باشی، میخواهی در دنیا لذّت ببری؛ این به عهدهی ما! آنطور که ما میگوییم عمل کن!» مثل عمّال رژیم فاسد و ننگین پهلوی که اینطور بودند و امروز هم، متأسفانه، در دنیای اسلام، رژیمهایی مانند آن، هستند. آنطوری میخواهند. لذا، مشکل اصلی آنها مسألهی دین و سیاست است که اینها از هم جدا باشند. مسألهی بعدی، مسألهی فلسطین است. آنها میخواهند که جمهوری اسلامی نگوید: «من با خیانت به ملت فلسطین مخالفم.» این را میخواهند بگویند. میگویند: «همانطور که دیگران میآیند پای میز مذاکره مینشینند و بر سرِ خانهی فلسطینیها و سرنوشتشان معامله میکنند، شما هم قبول کنید!» ما که به فلسطین لشکر نفرستادهایم؛ اما همین که با آنچه که بر سر فلسطین میآورند مخالفیم، اینها را میسوزاند. مشکلشان اینهاست. مسألهی دیگر، دفاع از حقوق مسلمانهای دنیاست. میگویند: «چرا از مسلمانهای دنیا دفاع میکنید؟! چرا آنها را بیدار میکنید؟!» مسائلی که مورد ناراحتی آنهاست، اینهاست. مسائل اصولی است. تروریسم و حقوق بشر و حقوق اقلیّتها و از این حرفها، بهانههایی است که بر زبان جاری میکنند.1372/02/18
شهید, جانبازان, ایثار, ایثارگران, عشق به خدا هرجا که مشاهده کردید فداکاران راه اسلام از شهدا و جانبازان زیادند، بدانید که دلهای زنان و مردان و پدران و مادران، با عشق الهی و عشق اسلام و عشق امام و عشق به انقلاب آغشته است.1372/02/18
جوان, ایمان, انسان عزیزان من! جوانان مؤمن و پرشوری که خدا دلهای شما را به نور ایمان روشن و منوّر کرده است! امروز بشریّت به همان ایمانی که شما دارید محتاج است.1372/02/18
تروریسم بینالمللی ما با این شَلتاقها و قرشمالبازیهایی که علیه انقلاب در رادیوها و جنجالهای مطبوعاتی به وجود میآورند، از اصول اسلام و انقلاب و ارزشهایی که جوانان این ملت برایش خون دادند و جوانان جانباز، برای آن، سلامتیشان را از دست دادند و این ملت برایش سرمایهگذاری معنوی کرده، یک سرِ سوزن دست برنخواهیمداشت. یکبار دیگر هم من این را عرض کنم اگرچه قبلًا هم بارها گفتهام آنهایی که از جمهوری اسلامی خشمگینند و مدام بحث تروریسم و طرفداری ما از تروریسم و نقض حقوق بشر در ایران و از این حرفهای بیمعنا و بیمحتوا را مطرح میکنند، حرف دلشان چیز دیگر است. آنها که میگویند «ایران طرفدار تروریسم است»، خودشان هم میدانند که دروغ میگویند. تروریست خودشانند. خودشان طرفدار خشنترین تروریستهای دنیا، یعنی صهیونیستها هستند. خودشان میدانند که ایران طرفدار تروریسم نیست. اگر گاهی میگویند که «در جمهوری اسلامی، حقوق بشر نقض میشود»، خودشان میدانند که دروغ میگویند و میفهمند که این، حرف بیمحتوا و بیربطی است. وانگهی، خودشان به حقوق بشر اصلًا علاقهای ندارند! حقوق بشر یعنی چه؟ دیدید که در امریکا چطور آدمها را سوزاندند؟ دیدید چطور سیاهان را، که شهروندان امریکا بودند، چگونه تارومار کردند؟ حقوق بشر یعنی چه؟ به حقوق بشر اعتقادی ندارند! اینها حرف است؛ اینها ظاهر کار است! باطن کار، چیز دیگری است.1372/02/18
تروریسم دولتی ما با این شَلتاقها و قرشمالبازیهایی که علیه انقلاب در رادیوها و جنجالهای مطبوعاتی به وجود میآورند، از اصول اسلام و انقلاب و ارزشهایی که جوانان این ملت برایش خون دادند و جوانان جانباز، برای آن، سلامتیشان را از دست دادند و این ملت برایش سرمایهگذاری معنوی کرده، یک سرِ سوزن دست برنخواهیمداشت. یکبار دیگر هم من این را عرض کنم اگرچه قبلًا هم بارها گفتهام آنهایی که از جمهوری اسلامی خشمگینند و مدام بحث تروریسم و طرفداری ما از تروریسم و نقض حقوق بشر در ایران و از این حرفهای بیمعنا و بیمحتوا را مطرح میکنند، حرف دلشان چیز دیگر است. آنها که میگویند «ایران طرفدار تروریسم است»، خودشان هم میدانند که دروغ میگویند. تروریست خودشانند. خودشان طرفدار خشنترین تروریستهای دنیا، یعنی صهیونیستها هستند. خودشان میدانند که ایران طرفدار تروریسم نیست. اگر گاهی میگویند که «در جمهوری اسلامی، حقوق بشر نقض میشود»، خودشان میدانند که دروغ میگویند و میفهمند که این، حرف بیمحتوا و بیربطی است. وانگهی، خودشان به حقوق بشر اصلًا علاقهای ندارند! حقوق بشر یعنی چه؟ دیدید که در امریکا چطور آدمها را سوزاندند؟ دیدید چطور سیاهان را، که شهروندان امریکا بودند، چگونه تارومار کردند؟ حقوق بشر یعنی چه؟ به حقوق بشر اعتقادی ندارند! اینها حرف است؛ اینها ظاهر کار است! باطن کار، چیز دیگری است.1372/02/18