آنچه مربوط به معلمان است، این است که معلم عزیز بداند شغل او فقط تعلیم نیست؛ یا به تعبیرى فقط تعلیمِ مطالب کتاب و دانشِ در دست اجرا نیست1393/02/17
لینک ثابت
معلمان
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحهی قبلی اینجا کلیک کنید.
آنچه مربوط به معلمان است، این است که معلم عزیز بداند شغل او فقط تعلیم نیست؛ یا به تعبیرى فقط تعلیمِ مطالب کتاب و دانشِ در دست اجرا نیست1393/02/17 لینک ثابت معلم، هم باید علم بدهد، هم باید روش تفکّر و کار تفکّر را بیاموزد، هم رفتار و اخلاقآموزى در کار او باشد.1393/02/17 لینک ثابت همهى انسانها هم قابل تربیتند. بعضى ممکن است دیرپذیرتر باشند، بعضى زودپذیرتر؛ بعضى تربیت در آنها ماندگارتر باشد، بعضى کم دوامتر؛ امّا همهى انسانها در معرض تغییر و تبدیلى هستند که با تربیت حاصل میشود.1393/02/17
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان سراسر کشور
لینک ثابت
آموزش و پرورش, تربیت نیروی انسانی, معلمان جملههای برگزیده معلم دانش مىآموزد، تفکّر مىآموزد، اخلاق و رفتار هم مىآموزد؛ آموختن رفتار و اخلاق از قبیل آموختن دانش نیست که فقط انسان از روى کتاب بخواند؛1393/02/17 لینک ثابت درس اخلاق را با کتاب نمیشود منتقل کرد، بیش از کتاب و بیش از زبان، رفتار مؤثّر است؛1393/02/17
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان سراسر کشور
لینک ثابت
معلمان, آموزش و پرورش, تربیت نیروی انسانی جملههای برگزیده صادقانه بودن سخن را رفتار انسان روشن میکند؛ این عرض ما به معلمین است.1393/02/17 لینک ثابت این بچّهها امانتند در دست جامعهى معلم؛ بایستى به معنا توجّه کرد.1393/02/17
بیانات در دیدار معلمان و فرهنگیان سراسر کشور
لینک ثابت
معلمان, آموزش و پرورش, تربیت نیروی انسانی جملههای برگزیده جلسهى ما با معلمان در هر سال، یک هدف اصلى دارد و چند هدف پیرامونى؛ هدف اصلى تکریم نمادین از معلم است. ما میخواهیم با این دیدار ارادت خودمان را به مقام معلم ابراز کنیم؛ این حرکت نمادین کار لازمى است، باید تکریم معلم و حرفهى تعلیم در جامعهى ما همگانى بشود، همه افتخار کنند به معلم بودن، همه افتخار کنند به اینکه به معلم سلام میکنند، احترام میکنند. مقام معلم هرچه بالا برود، مقام تعلیم و تربیت در جامعه بالا رفته است. نگاه کوتهبینانه به معلم براى جامعه یک خسارت است، این را باید مانع شد؛ نگاه به معلم باید نگاه تکریمآمیز باشد. بسیارى از مشاغل گوناگون در کشور با زرقوبرق، با جلوهگرىهاى گوناگون وجود دارند که جایگاه همهى اینها از شأن تعلیم و حرفهى تعلیم بسیار پایینتر است؛ این را باید همهى ما بفهمیم و درک کنیم. وقتى از قول پیغمبر اکرم نقل میشود که فرمود: اِنَّما بُعِثتُ مُعَلِّماً، این بالاترین افتخار است که پیغمبر خود را معلم میداند. سطح تعلیم و محتواى تعلیم، طبعاً یک سطح متفاوتى است، امّا در رتبهى عالى و در رتبههاى امثال ماها، حقیقت تعلیم یک چیز است؛ این مایهى افتخار است. این، مطلب ما است. ما میخواهیم با این دیدار نشان بدهیم که براى معلم احترام قائلیم، تکریم قائلیم، زیر بار منّت معلمیم؛ هم براى خودمان، هم براى فرزندانمان و عزیزانمان و کسانى که آیندهى آنها براى ما مهم است. همهى مردم در این جهت شریکند؛ همه زیر بار منّت معلمانیم.1393/02/17 لینک ثابت معلم عزیز بداند شغل او فقط تعلیم نیست؛ یا به تعبیرى فقط تعلیمِ مطالب کتاب و دانشِ در دست اجرا نیست. معلم، هم باید علم بدهد، هم باید روش تفکّر و کار تفکّر را بیاموزد، هم رفتار و اخلاقآموزى در کار او باشد. اگر تعلیم را یک معناى وسیعى بگیریم، این سه عرصه را شامل میشود: یاد دادن دانش؛ محتواى کتابها و محتواى علوم و مانند اینها که باید بچّههاى ما - مردان و زنان آیندهى کشور ما - اینها را یاد بگیرند. این، یک کار است. کار دوّم که از این مهمتر است، یاد دادن تفکّر است. کودک ما فرابگیرد که فکر کند - فکر صحیح، فکر منطقى - و براى فکر کردن درست راهنمایى بشود؛ سطحىنگرى، سطحىآموزى در مسائل زندگى یک جامعه را زمینگیر میکند، در بلندمدّت بدبخت میکند؛ باید فکر کردن را در جامعه نهادینه کرد. لذا شما ببینید که ما مثلاً از شهید مطهّرى که نام مىآوریم، فقط به علم شهید مطهّرى اهمّیّت نمیدهیم، به تفکّر شهید مطهّرى اهمّیّت میدهیم. اگر کسى داراى تفکّر بود، این روحیّه موجب میشود که او بتواند مسائل مهمّ علم را هم کشف کند. اگر جوان ما، عالم ما، دانشمند ما متفکّر بار آمده باشد، از آن ذخیرهى دانشى که در اختیار او است، دهها و صدها مسئلهى جدید مطرح میکند و پاسخ میگیرد. پس استفادهى از علم با تفکّر ممکن است. سوّم، رفتار و اخلاق؛ آموزش رفتارى، آموزش اخلاقى ... سبک زندگى، نوع رفتار. ما ملّتى هستیم با آرمانهاى بلند، با حرفهاى بزرگ، با قلّههاى ترسیمشدهاى... که میخواهیم خودمان را به این قلّهها برسانیم. این احتیاج دارد به انسانهاى صبور، عاقل، متدیّن، اهل ابتکار، اهل اقدام، دور از تنبلى، مهربان، عطوف، داراى حلم، داراى شجاعت، با رفتارهاى مؤدبّانه، پرهیزگار و انسانهایى که درد دیگران، درد آنها محسوب بشود. بافت انسان و قالب و تراش یک انسان مطلوبِ اسلام چیزى است که با تربیت حاصل میشود. همهى انسانها هم قابل تربیتند. بعضى ممکن است دیرپذیرتر باشند، بعضى زودپذیرتر؛ بعضى تربیت در آنها ماندگارتر باشد، بعضى کم دوامتر؛ امّا همهى انسانها در معرض تغییر و تبدیلى هستند که با تربیت حاصل میشود؛ این در درجهى اول بهعهدهى چند عنصر اصلى است که یکى از عناصر اصلى معلم است. البتّه پدر، مادر، رفیق و مانند اینها هم مؤثّرند، لکن تأثیر معلم یک تأثیر عمیقتر و ماندگارترى است؛ این کارى است که معلم باید بر عهده بگیرد.1393/02/17 لینک ثابت معلم دانش مىآموزد، تفکّر مىآموزد، اخلاق و رفتار هم مىآموزد؛ آموختن رفتار و اخلاق از قبیل آموختن دانش نیست که فقط انسان از روى کتاب بخواند؛ درس اخلاق را با کتاب نمیشود منتقل کرد، بیش از کتاب و بیش از زبان، رفتار مؤثّر است؛ یعنى شما در داخل اتاق درس و میان دانشآموزان، با رفتار خودتان به آنها درس میدهید. البتّه با زبان هم باید گفت، باید نصیحت کرد، امّا رفتار تأثیر عمیقترى دارد، تأثیر همهگیرترى دارد. صادقانه بودن سخن را رفتار انسان روشن میکند؛ این عرض ما به معلمین [است]. این بچّهها امانتند در دست جامعهى معلم؛ بایستى به معنا توجّه کرد. اگر انشاءالله معلمین ما در این صدد برآیند که کودکان را، نوجوانان را با این شیوه - یعنى با نگاه کردن به این سه عنصر - بالا بیاورند و پیش ببرند، تصوّر بنده این است که در آیندهى جامعه، تأثیرات زیادى خواهد داشت. البتّه پس از انقلاب، کارهاى خوبى در این زمینه شده است؛ یعنى واقعاً جامعهى معلمین با تعهّدى که داشتهاند، با حضور در فضاى انقلابى - چه در سالهاى دفاع مقدّس، چه بعد از آن - تأثیرات زیادى گذاشتهاند. گاهى من بعضى از این کتابهایى که دربارهى معلمین است میخوانم؛ تأثیر معلمى که در جبهههاى دفاع مقدّس حضور پیدا کرده است و شهید شده است بر روى فکر دانشآموزانش، تأثیر شگرفى است که انسان این را مشاهده میکند.1393/02/17 لینک ثابت واقعاً جامعهى معلمین با تعهّدى که داشتهاند، با حضور در فضاى انقلابى - چه در سالهاى دفاع مقدّس، چه بعد از آن - تأثیرات زیادى گذاشتهاند. گاهى من بعضى از این کتابهایى که دربارهى معلمین است میخوانم؛ تأثیر معلمى که در جبهههاى دفاع مقدّس حضور پیدا کرده است و شهید شده است بر روى فکر دانشآموزانش، تأثیر شگرفى است که انسان این را مشاهده میکند.1393/02/17 لینک ثابت توانایىهاى انسان خیلى زیاد است، ما خیلى کارها میتوانیم بکنیم، انسان میتواند خیلى رشد مادّى و معنوى توأمان بکند. خب، ما میخواهیم به این اهداف برسیم؛ این اهداف، انسان لازم دارد؛ بیش از همهچیز، آدم لازم است. از جادّه مهمتر، راهروندهى در آن راه و جادّه است؛ اگر چنانچه رونده وجود نداشته باشد، جادّهى آسفالته هم به درد نمیخورد. اگر روندهى با همّت وجود داشته باشد، نبود جادّهى آسفالته هم ضرر نمیزند. مىبینید این کوهنوردها تا کجا میروند؛ جادّه که نیست، امّا پا هست و همّت هست. میتوان پیش رفت، میتوان بالا رفت، میتوان استعدادهاى ناشناخته را همچنان شناخت و مورد بهرهبردارى قرار داد. میتوان گرهها را پىدرپى گشود. همهى اینها آدم لازم دارد. این آدم در آموزش پرورش باید پایهگذارى بشود، البتّه دانشگاهها هم مهم است، محیط جامعه هم مهم است، صدا و سیما هم مهم است، امّا هیچکدام به اهمّیّت آن پایهى ابتدایى، پایهى دبستان، نیست. معلمان و مدیران این دستگاه عظیم، یکچنین مسئولیّتى دارند؛ بنابراین ما تأکید میکنیم، تکیه میکنیم که باید متدیّن باشند، باید انقلابى باشند. با این روحیّهى تدیّن و انقلابیگرى است که میشود این راه را پیش رفت؛ سنگلاخ هم باشد، میشود پیش رفت، مانع هم باشد، از روى آن مانع میشود پرید؛ به شرط اینکه روحیّهى انقلابى و تدیّن و پایبندى به تعهّد دینى و انقلابى وجود داشته باشد.1393/02/17 لینک ثابت |