یک مسئله در دستگاه مدیریّتى آموزش و پرورش، مسئلهى نیروها است. همینطور که اشاره کردند، آموزش و پرورش بزرگترین مجموعهى حکومتى در نظام جمهورى اسلامى است. بیش از یک میلیون [نفر] موظّفینِ در این تشکیلات عظیمند که با بیش از دوازده میلیون مستقیم، و با بیش از دهها میلیون - یعنى با خانوادهها - غیر مستقیم، سروکار دارند. اینچنین شبکهى عظیمى، خیلى مهم است. نیروهایى که باید در این شبکهى عظیم بهکار گرفته بشوند، باید خصوصیّاتى داشته باشند. یکى از این خصوصیّات این است که پرانگیزه باشند، بانشاط باشند؛ از نیروهاى خسته، فرسوده، بىابتکار - کسانى که هرچه بلد بودند، به کار زدند، دیگر هیچ کارى بلد نیستند - نباید بهعنوان عناصر اولویّتدار استفاده کرد. اولویّت با نیروهاى جوان، بانشاط، پرانگیزه، متدیّن، انقلابى و کسانى است که مسئلهى آنها در آموزش و پرورش، همان مسئلهى اصلى آموزش و پرورش باشد؛ یعنى تربیت انسانها؛ از اینها باید استفاده کرد؛ این یک مسئله است. بنابراین در مدیریّتهاى کلان و سطح بالاى آموزش و پرورش،اولین مسئله به نظر من این است که نگاه کنند، ببینند از چه نیروهایى استفاده میکنند؛ از نیروهاى مؤمن، انقلابى، بانشاط، علاقهمند، عاشق کار خود، و آمادهى ورود در میدانهاى دشوار در محدودهى اهداف آموزش و پرورش؛ این مهمترین کار است.1393/02/17
لینک ثابت
مراقب باشید! جورى با مسائل گوناگون آموزش و پرورش برخورد بشود که مسئلهى مدیر هر بخش از این دستگاه عظیم و عریضوطویل، مسئلهى «آموزش» و «پرورش» باشد؛ تربیت انسان باشد، تربیت نیروى انقلاب باشد. برادران، خواهران، عزیزان! من همینجا عرض بکنم: اینکه ما تکیه میکنیم بر روى نیروهاى انقلابى و نیروهاى متدیّن، بهخاطر این است که ما راه طولانى در پیش داریم؛ این ملّت راه طولانى در پیش دارد. هدفى که ما براى جمهورى اسلامى، بر اساس آموختههاى عمومى انقلاب در نظر گرفتیم - «ما» که عرض میکنم، مراد این حقیر نیست؛ مراد، ملّت ایران و مسئولان انقلاب است؛ صاحبان انقلاب - آن هدف، هدف خیلى والایى است. هدف، ایجاد یک جامعهى نمونه است. شما میخواهید در محدودهى ایران عزیز - که از لحاظ جغرافیایى در یک نقطهى بسیار حسّاسى از دنیا هم واقع شده است - یک جامعهاى بسازید که به برکت اسلام و زیر پرچم قرآن، الگو باشد؛ هم الگو از لحاظ مادّى و پیشرفتهاى مادّى، هم در عین حال الگو از لحاظ معنویّت و از لحاظ اخلاق.1393/02/17
لینک ثابت
معلم، هم باید علم بدهد، هم باید روش تفکّر و کار تفکّر را بیاموزد، هم رفتار و اخلاقآموزى در کار او باشد. اگر تعلیم را یک معناى وسیعى بگیریم، این سه عرصه را شامل میشود:...
[عرصه] سوّم، رفتار و اخلاق؛ آموزش رفتارى، آموزش اخلاقى و همین که در بیانات وزیر محترم بود: سبک زندگى، نوع رفتار. ما ملّتى هستیم با آرمانهاى بلند، با حرفهاى بزرگ، با قلّههاى ترسیمشدهاى - که حالا اگر مجال شد، چند جملهاى در این زمینه بعداً عرض خواهم کرد - که میخواهیم خودمان را به این قلّهها برسانیم. این احتیاج دارد به انسانهاى صبور، عاقل، متدیّن، اهل ابتکار، اهل اقدام، دور از تنبلى، مهربان، عطوف، داراى حلم، داراى شجاعت، با رفتارهاى مؤدبّانه، پرهیزگار و انسانهایى که درد دیگران، درد آنها محسوب بشود. بافت انسان و قالب و تراش یک انسان مطلوبِ اسلام چیزى است که با تربیت حاصل میشود. همهى انسانها هم قابل تربیتند. بعضى ممکن است دیرپذیرتر باشند، بعضى زودپذیرتر؛ بعضى تربیت در آنها ماندگارتر باشد، بعضى کم دوامتر؛ امّا همهى انسانها در معرض تغییر و تبدیلى هستند که با تربیت حاصل میشود؛ این در درجهى اول بهعهدهى چند عنصر اصلى است که یکى از عناصر اصلى معلم است. البتّه پدر، مادر، رفیق و مانند اینها هم مؤثّرند، لکن تأثیر معلم یک تأثیر عمیقتر و ماندگارترى است؛ این کارى است که معلم باید بر عهده بگیرد.1393/02/17
لینک ثابت
تحول بنیادین آموزش و پرورش
یک نکته در مورد آموزش و پرورش و مدیریّتها، مسئلهى سند تحوّل است. سند تحوّل - که بحمدالله در این سالهاى اخیر تنظیم شد و تثبیت شد - یک چیزِ دفعىّالوجود نبود؛ این از اوایل انقلاب، جزو آرزوها بود. چون نظام آموزش و پرورش در کشور ما، از تقلید از نظامهاى آموزش و پرورش غربى پدید آمده بود، با همان شکل، با همان محتوا، تقریباً با همان ترتیب؛ یک تحوّل اساسى لازم بود در فضاى آموزش و پرورش؛ چه از لحاظ قالب، چه از لحاظ محتوا. خب، این فکر در خیلىها بود در طول سالها؛ بتدریج پخته شد، به سند تحوّل انجامید. عرض نمیکنیم که این سند تحوّل حدّ اعلاى خواستهها است؛ نه، براى هر چیزى یک حدّ بالاترى هم متصوّر است - ممکن است انشاءالله شما عمل کنید، پیش بروید، تجربه بیاموزید، بعد از گذشت زمانى چیزى بر آنچه امروز موجودىِ شما است بیفزایید - لکن فعلاً این سند تحوّل در اختیار ما است؛ این را باید جدّى گرفت. عرض من و توصیهى من به مسئولین محترم و مدیران محترم این است که سند تحوّل را جدّى بگیریم؛ فراتر از اظهارات رسمى؛ در عمل.
خب، اگر بخواهیم این سند تحوّل تحقّق پیدا کند - همچنان که اشاره کردند به عرایض قبلى ما - نقشهى راه لازم است، یک برنامه لازم است. اگر تفکّرات ما، کلّیّاتى که مورد نظر مسئولان و دلسوزان است، به شکل یک برنامهى عملیّاتى در نیاید، در عالم ذهنیّات خواهد ماند و خواهد پوسید؛ برنامهى عملیّاتى لازم دارد. این برنامهى عملیّاتى را با نظر شوراى عالى انقلاب فرهنگى - که خب، یک مرکز عظیم فرهنگى و مرجع تصمیمگیرى است و مسئولین در آنجا حضور دارند - تهیّه کنید، تدوین کنید و قدمبهقدم اجرا کنید؛ احساس کنید که این قدم برداشته شد، [بعد] برویم سراغ قدم بعدى. بعضى کارها [هم] همزمان و در عرض یکدیگر باید انجام بگیرد.1393/02/17
لینک ثابت
جامعه اسلامی, جنبش 99 درصدی, بحران غرب, امنیت اخلاقی
هدفى که ما براى جمهورى اسلامى، بر اساس آموختههاى عمومى انقلاب در نظر گرفتیم آن هدف، هدف خیلى والایى است. هدف، ایجاد یک جامعهى نمونه است. شما میخواهید در محدودهى ایران عزیز - که از لحاظ جغرافیایى در یک نقطهى بسیار حسّاسى از دنیا هم واقع شده است - یک جامعهاى بسازید که به برکت اسلام و زیر پرچم قرآن، الگو باشد؛ هم الگو از لحاظ مادّى و پیشرفتهاى مادّى، هم در عین حال الگو از لحاظ معنویّت و از لحاظ اخلاق. غربىها در زمینهى مادّى یک جَستى زدند، در یک دورانى جهشى کردند؛ امّا این جهش جدا و مباین و معارض با حرکت اخلاقى بود؛ یک جهش صددرصد مادّى بود. اول کسى نفهمید چه اتّفاقى افتاد، امّا حالا دارند میفهمند، دارند خسارتهاى غیرقابل جبران آن را یواش یواش احساس میکنند. کسى خیال نکند یک تمدّن مادّى محض و دور از معنویّت خواهد توانست آب خوش از گلوى مردم خود فرو ببرد؛ نخیر، پدرشان در مىآید؛ همین حالا دارد پدرشان در مىآید. نه بهخاطر این تظاهرات در خیابانهاى اروپا و مانند اینها؛ نه، گرفتارى براى غرب عمیقتر از این حرفها است. آنچه براى بشر در درجهى اول لازم است، امنیّت روحى است، امنیّت اخلاقى است، امنیّت وجدانى است، رضایت وجدان است؛ در محیطهاى غربى این نیست و بدتر از این خواهد شد. اگر با حرفهاى این نویسندگان و منتقدان و متفکّرانشان آشنا باشید، مىبینید مدتّها است، چندین سال است که صدایشان در آمده است؛ گوشههاى فاسدشده و رو به افزایش فساد در جامعهشان را دارند نشان میدهند؛ زندگى مادّى اینجورى است. بله، از لحاظ علم و پیشرفتهاى فنّاورى و این چیزها پیش رفتهاند، کارهاى بزرگى انجام دادهاند؛ امّا آنطرف قضیّه، زمین ماند و همین زمینشان میزند. آن جامعهاى مورد نظر اسلام است که از لحاظ مادّى، یعنى از لحاظ ثروت، از لحاظ علم، از لحاظ سطح زندگى، در سطح بالایى باشد؛ از لحاظ اخلاق و معنویّت هم در آن سطح و یا بالاتر از آن سطح باشد. این میشود جامعهى اسلامى؛ شما میخواهید این را درست کنید؛ این راه خیلى طولانى در پیش دارد. و این شدنى است، کسى نگوید نمیشود؛ چرا، خیلىچیزها را خیال میکردند نمیشود، شد.1393/02/17
لینک ثابت
همهى دستگاهها در دولت، وظیفهى پشتیبانى آموزش و پرورش را دارند؛ چه دستگاههایى که به برنامهوبودجه میپردازند، و چه دستگاههایى که آنها را در مجلس شوراى اسلامى تأیید میکنند و تصویب میکنند، باید نگاه همهى آنها به آموزشوپرورش یک چنین نگاهى باشد. تصوّر نکنند که اینجا جایى است که فقط هزینهبر است - گاهى نگاه، اینجورى است؛ میگویند دستگاه هزینهبر - نه، اینجا دستگاهى است که هرچه شما هزینه کنید، بهطور مضاعف دستاورد خواهید داشت؛ اینجا جایى است که ثروتسازان آینده، علمسازان آینده، تمدّنسازان آینده، مدیران آینده، از اینجا بهوجود خواهند آمد و خلق خواهند شد. اینجور نیست که ما خیال کنیم آموزشوپرورش فقط براى ما هزینه دارد؛ نخیر، دستاوردهایى بزرگتر از دستاوردهاى آموزشوپرورش وجود ندارد. هرچه شما در سرتاسر کشور از جلوههاى پیشرفت و دستاورد و ابتکار مىبینید، ریشهى آن اینجا است؛ اینجا را درست کنید تا همهجا درست بشود.1393/02/17
لینک ثابت
همهى عرض و طول زندگى ما میتواند زمینهاى باشد براى بندگى درست، که سعادت واقعى هم در همین است .1393/02/17
لینک ثابت
بعضى از مناسبتها، فرصتهاى ما را افزایش میدهند، که از جمله ماه مبارک رجب است.1393/02/17
لینک ثابت
روز معلم, تکریم معلم و استاد
جلسهى ما با معلمان در هر سال، یک هدف اصلى دارد و چند هدف پیرامونى؛ هدف اصلى تکریم نمادین از معلم است.1393/02/17
لینک ثابت
روز معلم, تکریم معلم و استاد
ما میخواهیم با این دیدار معلمان ارادت خودمان را به مقام معلم ابراز کنیم؛ این حرکت نمادین کار لازمى است،1393/02/17
لینک ثابت
باید تکریم معلم و حرفهى تعلیم در جامعهى ما همگانى بشود، همه افتخار کنند به معلم بودن، همه افتخار کنند به اینکه به معلم سلام میکنند، احترام میکنند.1393/02/17
لینک ثابت
مقام معلم هرچه بالا برود، مقام تعلیم و تربیت در جامعه بالا رفته است.1393/02/17
لینک ثابت
نگاه کوتهبینانه به معلم براى جامعه یک خسارت است، این را باید مانع شد؛ نگاه به معلم باید نگاه تکریمآمیز باشد.1393/02/17
لینک ثابت
بسیارى از مشاغل گوناگون در کشور با زرقوبرق، با جلوهگرىهاى گوناگون وجود دارند که جایگاه همهى اینها از شأن تعلیم و حرفهى تعلیم بسیار پایینتر است؛ این را باید همهى ما بفهمیم و درک کنیم.1393/02/17
لینک ثابت
وقتى از قول پیغمبر اکرم نقل میشود که فرمود: اِنَّما بُعِثتُ مُعَلِّماً، این بالاترین افتخار است که پیغمبر خود را معلم میداند.1393/02/17
لینک ثابت
سطح تعلیم و محتواى تعلیم، طبعاً یک سطح متفاوتى است، امّا در رتبهى عالى و در رتبههاى امثال ماها، حقیقت تعلیم یک چیز است؛ این مایهى افتخار است.1393/02/17
لینک ثابت