newspart/index2
روشنفکری
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
روشنفکری

این تهاجم فرهنگی، از چه وقت شروع شد؟ مشخصاً از دوران رضا خان شروع شد. البته قبل از او، مقدمات آن، فراهم شده بود. کارهای فراوانی شده بود: روشن‏فکران وابسته، در داخل کشور ما کاشته شده بودند. نمی‏دانم آیا جوانان نسل ما و نسل انقلابی، تاریخچه‏ی این صد و پنجاه، دویست سال را درست خوانده‏اند یا نه؟ من همه‏ی دغدغه‏ام این است که جوان انقلابی امروز، نداند ما بعد از چه دورانی، امروز در ایران مشغول چنین حرکت عظیمی هستیم. تاریخچه‏ی این صد و پنجاه، دویست سال اخیر از دوران اواسط قاجار به این طرف؛ از دوران جنگهای ایران و روس به این طرف را بخوانید و ببینید چه حوادثی بر این کشور گذشته است.

یکی از این حوادث، ایجاد جریان روشن‏فکری وابسته است. نمی‏شود بگوییم در ایران روشن‏فکر نداشتیم. همیشه و در همه‏ی عصرها و دورانها، روشن‏فکرانی بوده‏اند؛ مردمانی که جلوتر از زمان خود را می‏دیدند و بر همین اساس می‏اندیشیدند و حرکت می‏کردند. اما غرب مسلط به فناوری و علم، روزی که خواست در ایران، پایگاه تسلط خودش را مستحکم کند، از راه روشن‏فکری وارد شد. از میرزا ملکم‏خانها و امثال این‏ها، تا تقی‏زاده تقی‏زاده‏ها، این روشن‏فکری دوران قاجار است که بیمار متولد شد.
روشن‏فکری ایران، متأسفانه بیمار و وابسته متولد شد. چند نفری هم که آدم‏های سالم و خالصی بودند، گم شدند. بقیه، وابسته بودند. بعضی وابسته به روسیه‏ی آن روز مثل میرزا فتحعلی آخوندزاده یا وابسته به اروپا و غرب مثل میرزا ملکم‏خان و امثال اینها بودند. این کارها در داخل ایران شده بود؛ لکن بردی نداشت. کسی که به نفع فرهنگ غربی یعنی در حقیقت، به نفع سلطه‏ی غرب بر ایران و به نفع استعمار به وسیله‏ی انگلیس، در آن روز بزرگترین قدم را برداشت، رضا خان بود. شما ببینید این کارها در وضع امروز چقدر رسواست، که پادشاهی بیاید و یکباره لباس ملی یک کشور را عوض کند! مثلًا شما به هند که تشریف ببرید یا در اقصی نقاط عالم که بگردید، ملتها لباسهای خودشان را دارند؛ احساس افتخار هم می‏کنند؛ احساس سرشکستگی هم نمی‏کنند. اما این‏ها آمدند و یکباره گفتند: این لباس قدغن است! چرا؟ چون با این لباس، نمی‏شود عالم شد! عجب! ما بزرگترین دانشمندانمان دانشمندان ایرانی که امروز آثارشان هنوز در اروپا تدریس می‏شود با همین فرهنگ و در همین محیط پرورش یافتند. مگر لباس چه تأثیری دارد؟ این چه حرفی است؟! چنین منطق مسخره‏ای را مطرح کردند. لباس یک ملت را عوض کردند. چادر زنان را برداشتند. گفتند: «با چادر نمی‏شود که یک زن، عالم و دانشمند شود و در فعالیت اجتماعی شرکت کند.» من سؤال می‏کنم: با برداشتن چادر، در کشور ما، چقدر زنان در فعالیت اجتماعی شرکت کردند؟ مگر فرصتی داده شد برای اینکه زنان ما، در دوران رضا خان و پسر رضا خان، در فعالیتهای اجتماعی شرکت کنند؟! به مردان هم فرصت داده نمی‏شد؛ به زنان هم فرصت داده نمی‏شد. آن روز که زنان ایران وارد فعالیت اجتماعی شدند و کشور را با دو دست توانای خود بلند کردند و مردان این کشور را به دنبال خودشان به میدانهای مبارزه کشاندند، با همان چادر به میدانها آمدند. چادر چه تأثیر منفی‏ای دارد؟! لباس چه تأثیری دارد در اینکه مانع شود از فعالیت یک زن یا یک مرد؟! عمده این است که این مرد، دلش چگونه است؛ فکرش چگونه است؛ ایمانش چقدر است؛ روحیه‏اش چگونه است؛ چه انگیزه‏ای برای فعالیت اجتماعی یا علمی، در او گذاشته شده است؟ این مرد قلدر نادان بی‏سواد رضا خان آمد و در اختیار دشمن قرار گرفت. ناگهان لباس این کشور را عوض کرد؛ بسیاری از سنتها را عوض کرد؛ دین را ممنوع کرد! کارهایی کرد که همه شنیده‏اید و در دوران پهلوی‏ها انجام گرفته است؛ آن هم با قلدری. او به چهره‏ی محبوب غرب یعنی استعمارگران تبدیل شد.1371/05/21

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی