حج، نعمتی الهی است که بر نسلهای مسلمان ارزانی شده است. قدردانی و شکرگزاری، آن را زیاد میکند و ناسپاسی و قدرناشناسی، آن را از مسلمین میگیرد؛ که این همان عذاب شدید الهی است: «و لئن کفرتم ان عذابی لشدید.
گرفته شدن حج به این نیست که از مسلمانان، کسی به حج نرود. بل به این است که مسلمانان از منافع بیشمار آن محروم بمانند. زیاد شدن آن نیز به این نیست که هر سال گروههای بیشتری حج کنند. بل به این است که از منافع آن بهرهمند شوند که: «لیشهدوا منافع لهم.» خوب است به درستی بیندیشیم: آیا جهان اسلام توانسته است از منافع حج برخوردار شود و اساسا این منافع چیست؟
حج درست میتواند تحولی درونی در یکایک مسلمین پدید آورد و روح توحید و ارتباط با خدا و اعتماد به او و رد همهی بتهای درون و برون وجود آدمی، که همان هواها و هوسهای پستکننده و قدرتهای اسیر کنندهی آدمیند، و نیز احساس قدرت و اعتماد به نفس و رستگاری و فداکاری را در آنان پدید آورد. چنین تحولی است که از هر انسانی، موجودی شکست ناشناس و تهدید و تطمیعناپذیر میسازد.
و نیز حج درست میتواند از اعضای جدا افتادهی امت اسلامی، پیکرهیی واحد و کارآمد و نیرومند بسازد، آنان را با هم آشنا و از حرفها و دردها و پیشرفتها و نیازهای یکدیگر، آگاهشان کند و تجربههای آنان را متبادل سازد. اگر حج با توجه به این هدفها و نتایج برنامهریزی میشد،و در این برنامهریزی دولتها و علماء و صاحبنظران و روشنفکران جهان اسلام، همکاری میکردند، ثمرات گرانبهایی نصیب امت اسلامی میگشت که با هیچ دستاورد دیگری در دنیای اسلام قابل مقایسه نبود. به جرأت میتوان گفت همین یک تکلیف اسلامی اگر درست و چنانکه شریعت اسلام، خواسته است مورد بهرهبرداری قرار گیرد، پس از زمانی نه چندان بلند، امت اسلامی را به عزت و قدرتی که در خور آن است خواهد رسانید.1371/03/13
لینک ثابت