حافظ شیرازی / شعرای فارسی سرا/شعر فارسی/غزل/فال حافظ/فال/حافظیه / شمس الدین محمد بن محمد حافظ شیرازی/حافظ
حافظ هم همینطور است. در دیوان حافظ هم با اینکه سخن از می و معشوق و پیاله و این حرفهاست، درعینحال مردم بین آن اشعار و مفاهیم مذهبی منافاتی نمیدیدند؛ یعنی از اشعار حافظ واقعاً همان برداشت عرفانی را میکردند؛ اگرچه بنده به آن شدت قبول ندارم که همهی شعرهای حافظ عرفانی است.1370/12/05
لینک ثابت
حافظ که آن غزلیات را میگفت - «دوش دیدم که ملائک درِ میخانه زدند»، یا «دوش میآمد و رخساره برافروخته بود» - غزلیاتش واقعی بود؛ تخیلی نبود. بنده اکثر غزلیات حافظ را عرفانی میدانم؛ یعنی حقیقتاً او دوش دیده بود که ملائک درِ میخانه زدند. او مکاشفه و درکی داشت و حقیقتی را میدید که آن حقیقت با زبانهای معمولی اصلاً قابل گفتن نیست. در زبان معمولی، هر تعبیری را بهکار ببرند، نمیتواند عظمت آن مفاهیم و حقایق را بیان کند، یا حتّی به آن اشارهیی بکند. اشعاری که امام میسرود، با توجه به همین مفاهیم و حقایق بود. امام خمینی، یک فقیهِ ورعِ مقدسِ آنطوری، میبینید که از خال لب و از کمان ابرو و امثال این واژهها حرف میزد؛ اینها اشعار واقعی است؛ اما این چیزی که در زمان ما از شعر حافظ تقلید میشود، پنداری است؛ چون شاعر اصلاً درک و حس نکرده و دارد به تقلید از شعر او شعر میگوید - ببینید کار تصنعی و تقلیدی، چهقدر بد از آب درمیآید1370/12/05
لینک ثابت