newspart/index2
روشنفکری
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
روشنفکری

یک روز مرحوم مجلسی(رضوان اللّه علیه) در کتاب «حق الیقین» و «عین الحیاة» و امثال این‏ها، اخلاق و عقاید دینی را با همان زبانِ خودش می‏گفت و دنیایی را به تفکر اعتقادیِ شیعی نزدیک می‏کرد. شما خیال نکنید که این کتب مجلسی بیهوده نوشته شده است؛ نخیر، پایه‏های تشیع را در آن زمانی که تشیع در کشور ما تازه بود همین کتابها قرص کرده است. به کتابهای «حیاة القلوب» و «حق الیقین» و «عین الحیاة» مجلسی به چشم حقارت نگاه نکنید و نگویید این‏ها چه اثری دارد؛ نخیر، این‏ها یک روز خیلی اثر داشته است. مجلسی وقتی آمده است که در همان شهر، یک قرن و نیم قبل از آن، برای اینکه مردم را به عقاید شیعه وادار کنند، چه کارهای حتّی غیر انسانی‏یی کرده بودند؛ مجلسی و امثال او آمدند این عقاید را در دلهای مردم محکم کردند. آن روز آن مطالب به درد می‏خورد؛ اما امروز من و شما نمی‏توانیم «حق الیقین» و «حیاة القلوب» را تجویز کنیم؛ بگذارید در قفسه به عنوان تاریخ بماند؛ اگر هنر داریم، آن مضمون را با زبانِ امروز بنویسیم. بنده امروز «حق الیقین» و «حیاة القلوب» را برای مردم تجویز نمی‏کنم؛ به درد مردم نمی‏خورد. ممکن است خیلی از شماها اصلًا «حق الیقین» را نخوانده باشید؛ اما بنده خوانده‏ام. «حیاة القلوب»، «حق الیقین»، «عین الحیاة» این کتب فارسی مرحوم مجلسی پُر از مطلب است؛ اما نه مطلب باب جوان امروز؛ نه مطلب باب تفکر روشن‏فکریِ امروز که در زمان مجلسی از این حرفها عین و اثری نبود.
آن‏قدر سخن نو، حرفِ فکربرانگیز و حواس جذب کن در دنیا وجود دارد که با رادیوها و کتابها و ترجمه‏ها به اینجا می‏آید؛ نمی‏شود که من و شما هریک خطی که در جایی نوشته شد یا گفته شد، فوراً عزا بگیریم و جنجال راه بیندازیم که فلان‏کس فلان چیز را ترجمه کرده یا فلان چیز را گفته است؛ گفته باشد؛ فکر است، می‏گویند. شما خیال می‏کنید روزی که شبهه‏ی ابن کمونه را می‏کردند، به صرف اینکه کسی شبهه‏ی ابن کمونه را در کتابهایش بنویسد، او را تکفیر می‏کردند؟ مگر می‏شود مردم را بیخودی تکفیر کرد؟ مگر می‏شود هرکس حرف جدیدی زد، ما بگوییم شما مخالفید، شما ضدید؛ این مطلب را نگویید؟ با نگفتن که مشکل ما حل نمی‏شود.
قرآن کریم با این عظمت، افکار الحادیها و مادّیها را در خودش نقل می‏کند؛ دشنام آن‏ها را به پیامبر نقل می‏کند؛ «قالوا ساحر او مجنون»؛ ولی حالا کسی جرأت نمی‏کند بگوید که فلان‏کس به فلانی که رئیس این تشکیلات است چنین اهانتی کرده است! اما قرآن با صراحت این را نقل می‏کند؛ چون به خودش معتقد و متکی است؛ «لا ریب فیه»؛ در آن هیچ شکی نیست.1370/12/05

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی