امروز یک بار دیگر یکی از آن لحظههای سرنوشتساز در پیش است، و یکی از آنامتحان های عمومی، آماده. مسأله این است که امریکا در بحبوحهی آنچه پیروزی های پس از پایان «جنگ سرد» نامیده میشود و به برکت سکوت رعبآمیزی که بر برخی از کشورهای این منطقه حاکم گشته، و با تکیه بر حضور نظامی غاصبانه در خلیج فارس، درصدد است مشکل خود و مشکل صهیونیست های غاصب را حل کند، اسرائیل از سوی اعراب به رسمیت شناخته شود و داعیهی «فلسطین» برای همیشه پایان یابد.
خلاصی اسرائیل از دغدغهی معارضات دولتهای عربی، آن دستآموز امریکا را اولاً برای وظیفهی اصلیش یعنی مبارزه با حرکتهای اسلامی در این منطقه که بزرگترین خطر جدی برای امریکاست، آماده میسازد، ثانیاً نفوذ امریکا را بر کشورهای این منطقهی حیاتی، قطعی کرده، منطقه را به صورت خانهی امن امریکاییان درمیآورد و شیطان بزرگ، صاحب اختیار بیدردسر خاورمیانه میشود، و ثالثاً اسرائیل در راه توسعهی سرزمینهای اشغالی و آرزوی «از نیل تا فرات» یک سنگر مهم دیگر را فتح میکند.
دشمن درصدد است فلسطین را یکباره از پیکرد نیای اسلام جدا کند و شجرهی ملعونهی صهیونیسم را در خانهی مسلمین ماندگار سازد. امریکا درصدد است با تثبیت رژیم اشغالگر، همهی سررشتههای زندگی در این منطقهی حساس را به دست گیرد و خود را از نگرانی خیزش اسلامی در خاورمیانه و آفریقا نجات دهد. دشمنان اسلام میخواهند همهیکینهی دیرین خود با اسلام و شکستهایی را که در سالهای اخیر بر اثر بیداری مسلمین تحمل کردهاند، در اینجا جبران کنند. این حادثه با هیچیک از توطئههای چند سال اخیر دربارهی خاورمیانه قابل مقایسه نیست، اینجا سخن از غصب یک کشور و دربهدری مستمر و ابدی یک ملت و جداسازی نهایی پارهیتن جهان اسلام و مرکز جغرافیایی وطن بزرگ اسلامی و قبلهی اولای مسلمین است.
در این لحظهی خطیر، مسلمین جهان باید احساس تکلیف کنند، باید وظیفهیی را که مسلمانی، بر دوش آنان نهاده درک کنند، از سویی تکلیف حفاظت از سرزمینهای اسلامی است که از ضروریات فقه مسلمین است; و از سوی دیگر پاسخ به استغاثهی ملتی مظلوم ... که پیامبر(ص) فرموده است: هرکس ندای استغاثهی مسلمی را بشنود و پاسخ نگوید مسلمان نیست ... و امروز نه یک فرد، که یک ملت صدا به استغاثه برداشته است.1370/07/25
لینک ثابت