تکان انقلاب؛ آن حرکت عظیمی که انقلاب در همه جا بهوجود آورد، بسیاری از این تصوّرات را دور ریخت. البته قبل از انقلاب هم یک عدّه اساتیدِ متدین و مؤمن و خوب، در این دانشگاه - به خاطر اینکه در اقلیت بودند - بروز پیدا کردند. این معنا یادتان باشد؛ این نکتهی مهمی است: علّت اینکه قبل از انقلاب - مثلاً بیست سال قبل از انقلاب - چند استاد متدین در دانشگاه پیدا شدند و بروز و ظهور یافتند - یعنی تبرّز پیدا کردند - این بود که در اقلیت بودند. چون محیط، محیطِ بیدینی بود، چند نفر همدیگر را پیدا کردند، با هم اجتماع نمودند و اجتماعشان مایهی تبرّزشان شد. والاّ اینطور نبود که واقعاً یکایک اینها آدمهای برجسته، مبارز و این چنانی باشند. بعد هم که انقلاب آمد، حرکت عظیمی داد و یک فضای دینی را در محیط دانشگاه بهوجود آورد؛ آنهم یک فضای دینىِ غیرعمیق و غیرماندگار، آن امرِ بیدینی در استخوانبندیاش بود. یعنی فضای دینی، درست به جسمش فرونرفته و نفوذ نکرده بود. از این روست که شما امروز، پانزده سال پس از پیروزی انقلاب، به دانشگاه که میروید، آنجا را محیط دین نمیبینید. پانزده سال که زمان زیادی نیست. آری؛ بیدینی، عرفِ حاکم نیست. مثل گذشته نیست که بیدینی عرف حاکم بود و اگر کسی میخواست بیدین نباشد، باید بهگونهای خودش را نجات میداد. پسری ریش داشته باشد؛ دختری حجاب داشته باشد؛ کسی نماز بخواند؛ سر کلاس با یک منکَر مقابله شود و ... اینها یک مجاهدت لازم داشت. امروز آنطور نیست. با اینهمه، حاکمیت دین هم - آنگونه که توقّع داریم - در دانشگاه وجود ندارد.1373/06/22
لینک ثابت