newspart/index2
امامت و ولایت / ولایت فقیه / امامت/ولایت/اولوالامر/ولی/معصوم
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
ولایت تعبیر اسلام برای حکومت

یک بُعد دیگر در قضیه و حدیث غدیر، همین مسأله‌ی ولایت است؛ یعنی تعبیر از حکومت به ولایت؛ «من کنت مولاه فهذا علیّ مولاه»(1). آن وقتی که پیامبر(ص) در مقام تعیین حق حاکمیت برای یک شخص است، تعبیر مولا را برای او به‌کار می‌برد و ولایت او را به ولایت خود مقترن می‌کند. خود این مفهومی که در ولایت هست، بسیار حایز اهمیت است. یعنی اسلام، منهای همین مفهوم ولایت - که یک مفهوم مردمی و متوجه به جهت حقوق مردم و رعایت آنها و حفظ جانب انسانهاست - هیچ حاکمیتی را بر مردم نمی‌پذیرد و هیچ عنوان دیگری را در باب حکومت قایل نیست.
آن کسی که ولیّ و حاکم مردم است، یک سلطان نیست؛ یعنی عنوان حکومت، از بُعد اقتدار و قدرت او بر تصرف ملاحظه نمی‌شود؛ از بُعد این‌که او هر کاری که می‌خواهد، می‌تواند بکند، مورد توجه و رعایت نیست؛ بلکه از باب ولایت و سرپرستی او، و این‌که ولیّ مؤمنین یا ولیّ امور مسلمین است، این حق یا این شغل یا این سمت مورد توجه قرار می‌گیرد. قضیه‌ی حکومت در اسلام، از این جهت مورد توجه است.1370/04/10


1 )
كافی ،ثقة الاسلام كلینی ج  1 ص 420 ح 42
تهذيب‏الأحكام ، شیخ طوسی ج3 ص263
من‏لايحضره‏الفقيه، شیخ صدوق ج  2 ص  559
بحارالأنوار،علامه مجلسی ج21 ص 387
كنز العمال، متقی هندی، ج13، ص 105

فِی قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ آمَنُوا ثُمَّ كَفَرُوا ثُمَّ ازْدادُوا كُفْراً لَنْ تُقْبَلَ تَوْبَتُهُمْ قَالَ نَزَلَتْ فِی فُلَانٍ وَ فُلَانٍ وَ فُلَانٍ آمَنُوا بِالنَّبِيِّ ص فِی أَوَّلِ الْأَمْرِ وَ كَفَرُوا حَيْثُ عُرِضَتْ عَلَيْهِمُ الْوَلَايَةُ حِينَ قَالَ النَّبِيُّ ص مَنْ كُنْتُ مَوْلَاهُ فَهَذَا عَلِيٌّ مَوْلَاهُ ثُمَّ آمَنُوا بِالْبَيْعَةِ لِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع ثُمَّ كَفَرُوا حَيْثُ مَضَى رَسُولُ اللَّهِ ص فَلَمْ يَقِرُّوا بِالْبَيْعَةِ ثُمَّ ازْدَادُوا كُفْراً بِأَخْذِهِمْ مَنْ بَايَعَهُ بِالْبَيْعَةِ لَهُمْ فَهَؤُلَاءِ لَمْ يَبْقَ فِيهِمْ مِنَ الْإِيمَانِ شَيْ‏ءٌ »
ترجمه:
امام صادق (ع)در باره قول خداى عز و جل: «آنها كه ایمان آورده و باز كافر شدند، ایمان آورده و باز كافر شدند و آنگاه بر كفر خود افزودند، هرگز توبه آنها پذيرفته نگردد» فرمود: اين آيه در باره فلان و فلان و فلان (خلفاء ثلاثه) نازل شده كه ابتدا به پيامبر (ص) ايمان آوردند و چون ولايت علی(ع) به آنها عرضه شد، انكار كردند، همان زمان كه پيامبر (ص) فرمود: هر كس من مولاى او هستم اين على مولاى او است، سپس بوسيله بيعت كردن با امير المؤمنين (ع) ايمان آوردند، و بعد چون رسول خدا (ص) درگذشت كافر شدند، و بر بيعت خود پايدارى نكردند، سپس بوسيله بيعت گرفتن براى خود از كسانى كه با امير المؤمنين (ع) بيعت كرده بودند، بر كفر خود افزودند، پس در ايشان اثرى از ايمان باقى نماند.
لینک ثابت
امامت و ولایت

‌[یک بُعد در قضیه و حدیث غدیر] مسأله‌ی ولایت است؛ یعنی تعبیر از حکومت به ولایت؛ «من کنت مولاه فهذا علىّ مولاه» . آن ‌وقتی که پیامبر(ص) در مقام تعیین حق حاکمیت برای یک شخص است، تعبیر مولا را برای او به‌کار می‌برد و ولایت او را ‌به ولایت خود مقترن میکند. خود این مفهومی که در ولایت هست، بسیار حایز اهمیت است. یعنی اسلام، منهای همین ‌مفهوم ولایت ‌‌- ‌که یک مفهوم مردمی و متوجه به جهت حقوق مردم و رعایت آنها و حفظ جانب انسانهاست - هیچ حاکمیتی را بر ‌مردم نمیپذیرد و هیچ عنوان دیگری را در باب حکومت قایل نیست‌.‌‌ آن کسی که ولىّ و حاکم مردم است، یک سلطان نیست؛ ‌یعنی عنوان حکومت، از بُعد اقتدار و قدرت او بر تصرف ملاحظه نمیشود؛ از بُعد این‌که او هر کاری که میخواهد، میتواند بکند، ‌مورد توجه و رعایت نیست؛ بلکه از باب ولایت و سرپرستی او، و این‌که ولىّ مؤمنین یا ولىّ امور مسلمین است، این حق یا این ‌شغل یا این سمت مورد توجه قرار میگیرد. قضیه‌ی حکومت در اسلام، از این جهت مورد توجه است‌.‌‌ اگر این مفهوم ولایت و آنچه ‌را که اسلام برای ولىّ و والی به عنوان شرط و وظیفه قرار داده است، بشکافیم - که در کلمات ائمه‌ی معصومین در این باب، خیلی ‌حرفهای آموختنی وجود دارد، و در همین نامه‌ی امیرالمؤمنین به مالک اشتر و آن توصیه‌های بزرگ، مفاهیم ارزنده‌ی زیادی هست ‌‌- خواهیم دید که مردمیترین نوع حکومت این است. در فرهنگ بشری - یعنی فرهنگ آزادیخواهان عالم در طول تاریخ - هیچ ‌چیزی که از حکومت زشت باشد، در مفهوم ولایت وجود ندارد. مفهوم استبداد یا خودسری، به میل خود یا به ضرر مردم تصمیم ‌گرفتن، مطلقاً در معنای ولایت اسلامی نیست. نه این‌که یک شخصی نمیتواند به نام ولایت از این کارها بکند؛ خیر، شیاطینی ‌هستند که با همه‌ی نامهای خوب، همه‌ی کارهای بد را در دنیا کرده‌اند. مقصود، آموزش و درس و راه اسلامی است‌.‌1370/04/10
لینک ثابت
امامت و ولایت

ولایت در اسلام، ناشی از ارزشهاست؛ ارزشهایی که وجود آنها، هم آن سِمت و هم مردم را مصونیت میبخشد. مثلاً عدالت به معنای ‌خاص - یعنی آن ملکه‌ی نفسانی - از جمله‌ی شرایط ولایت است. اگر این شرط تأمین شد، ولایت یک چیز آسیب‌ناپذیر است؛ ‌زیرا به مجرد این‌که کمترین عمل خلافی که خارج از محدوده و خارج از اوامر و نواهی اسلامی است، از طرف آن ولىّ یا والی تحقق ‌پیدا کرد، شرط عدالت سلب میشود. کوچکترین ظلم و کوچکترین کج رفتاری که خلاف شرع باشد، عدالت را سلب میکند. هر ‌تبعیضی، هر عمل خلاف و گناه و ترک وظیفه‌یی، عدالت را از والی سلب میکند. وقتی هم که عدالت سلب شد، او از آن منصب ‌منعزل میشود‌.‌1370/04/10
لینک ثابت
امامت و ولایت

ما مسلمین باید ولایت را تجربه کنیم. در طول قرنهای متمادی نگذاشتند. چه کسانی نگذاشتند؟ همان کسانی که حکومت به ‌سبک ولایت، آنها را از مسند قدرت و حکومت کنار میزند؛ والّا به نفع مردم است. کدام کشورها هستند که اگر در رأس ‌حاکمیتشان یک انسان پرهیزگارِ پارسای مؤمنِ مراعات‌کننده‌ی اوامر و نواهی الهی و عامل به صالحات و حسنات باشد، برای آنها ‌بهتر نباشد، از این‌که فرد میگسارِ شهوترانِ پولپرستِ دنیاپرستی بر سر کار باشد؟ هر ملت و هر مذهبی که میخواهند، داشته ‌باشند. ولایت، یعنی حاکمیت انسانهای پارسا، انسانهای مخالف با شهوات و نفس خودشان، انسانهای عامل به صالحات. این، ‌معنای ولایت اسلامی است. کدام ملت و کدام کشور است که این را نخواهند و به نفعشان نباشد؛ مفهوم آن را تصور کنند و ‌تصدیق نکنند؟ چه کسانی با این اصل و با این روش مخالفند؟ معلوم است؛ آن قدرت‌طلبانی که در وجود و نفس خودشان، تحقق ‌آن معیارها - یعنی تحقق پارسایی، تخلی از شهوات و بیاعتنایی به زخارف دنیا - را عملی نمیبینند. کدامیک از این قدرتمندانی ‌که امروز زمامهای امور را در دنیا به‌دست گرفته‌اند، حاضرند اساس حکومت و ولایتی باشند که اسلام گفته است؟1370/04/10
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی