newspart/index2
تاریخ فعالیتها و مبارزات آیت الله خامنه ای قبل از
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
سابقه ارتباط رهبری با دانشجویان

اگر ما معنای دانشجو و مفاهیمی را که منطوی و مندرج در عنوان دانشجوست، به دقّت مورد ملاحظه قرار دهیم، باید نسبت به سرنوشت قشر دانشجو خیلی حسّاس شویم - هر که هستیم؛ چه خودمان دانشجو باشیم، چه استاد، چه از مسؤولان آموزش عالی کشور، چه از مسؤولان کشور و چه آدمی معمولی باشیم که در خیابان راه میرویم - اگر بدانیم دانشجو یعنی چه، باید نسبت به سرنوشت دانشجو خیلی حسّاس باشیم.

خوشبختانه بنده شخصاً این حسّاسیت را از قبل از انقلاب داشتم؛ لذا بخش عمده‌ای از عمر من با دانشجویان گذشته است. در دوره‌ی پیش از انقلاب هم، مسجدی که در مشهد میرفتم، مرکز دانشجویان بود. بعد از انقلاب هم در آن برهه‌ی اوّلِ انقلاب - یعنی قبل از مسأله‌ی انقلاب فرهنگی و آن قضایا که در واقع دانشگاه، ستاد جنگهای نامنظّمِ نیروهای ضدّ انقلاب شده بود - بنده در دانشگاه، رفت و آمد دائمی داشتم.

شما در برهه‌ی اوّلِ انقلاب، در دانشگاه نبودید؛ آن وقت کوچک بودید و وقت دانشجوییتان نبوده است. من آن زمان، هر هفته به این مسجد میآمدم، نماز میخواندم، سخنرانی میکردم و پاسخ به سؤالات میدادم. حتّی روزی از روزها در همین دانشگاه تهران، دانشجویان عضو آن احزاب غیر قانونی - که الحمدللَّه اسمهای خیلی از آنها هم از یاد همه، از جمله از یاد بنده رفته است - بنا داشتند که نیروهای انقلابی را در دانشگاه، تار و مار کنند. واقعاً در این دانشگاه تهران، وحشت، تمام فضا را گرفته بود! من اتّفاقاً پیش از ظهر آن روز، کاری داشتم - چون آن وقت، سال پنجاه‌وهشت کارهای زیادی بر دوش من بود - آن کار را انجام دادم و ظهر که شد، طرفِ دانشگاه آمدم. دو سه نفر از بچه‌های سپاه که به عنوان محافظ با من بودند گفتند: به دانشگاه نروید، امروز دانشگاه خطرناک است. گفتم؛ نه، اتّفاقاً امروز هم باید به دانشگاه برویم؛ وقتش امروز است. به دانشگاه تهران آمدم؛ هیچ کس نبود - در مسجد دانشگاه، شاید چهار پنج نفر بودند. دقیقاً یادم نیست چند نفر؛ تعداد خیلی کمی بودند - آنها هم به من گفتند که آقا، زودتر از این‌جا بروید، خطرناک است. اگر آن گروهها مرا میشناختند - از دور که میشناختند، میدانستند من فلانیم - واقعاً برای من خطرهای جدّی هم داشت. آنها ترسیدند و ما را از دانشگاه، بیرون بردند!

غرض؛ من از دانشگاه جدا نشدم. بعد هم در دوران ریاست جمهوری، با آن همه گرفتاری که داشتم، گاهی به دانشگاه میآمدم. آن وقتها را ممکن است بعضی از شما یادتان باشد. به دانشگاه تهران و دانشگاههای دیگر، رفت و آمد میکردم؛ سخنرانی و پاسخ به سؤالات داشتم. من‌بعد هم ان‌شاءاللَّه خواهم آمد. به‌هرحال این چند سالی هم که فاصله شده است، من خودم هیچ وقت راضی نبودم که به دانشگاه نیایم. ان‌شاءاللَّه برنامه‌ریزی میکنم و باز هم به دانشگاههای مختلف - از جمله دانشگاه تهران - میآیم. یعنی من نمیتوانم رابطه‌ام را با قشر دانشجو قطع کنم؛1376/11/11

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی