newspart/index2
دانشجو / عدالت‌خواهی/دانشگاه/آرمان‌خواهی / دانشجویان/دانشجویی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
سابقه ارتباط رهبری با دانشجویان

این خصلت دانشجویی است که با ورود خود، با تحرّک، با گرایش، با استنباط و با فهم خود، فضا را تغییر میدهد و تحرّکی در مجموعه ایجاد میکند. این مربوط به امروزِ دانشجوست و ربطی به فردای دانشجو ندارد. تمام دانشگاهها این خصوصیت بالقوّه را دارند. حالا گفتم، من با شما که صحبت میکنم، در نظر ندارم که شما دانشجو هستید. البته تقریباً همه‌ی شما دانشجو هستید؛ اما من با شما به عنوان و به اعتبار کسانی که در محیط دانشجویی مسؤولیتی قبول کرده‌اید - جزو انجمن یا بسیج یا دفتر نمایندگی هستید - حرف میزنم. علّتش هم این است که دوره‌ی جوانىِ روحانیت خودم را پیوسته با دانشگاه و دانشجویان گذراندم. از وقتی که در مشهد، کار فکری و مبارزاتی را شروع کردم، آن جریان روشنفکری مذهبی را - جماعتی که من هم جزو آن بودم - وارد دانشگاه کردیم و بحثهای روشنفکری و قرآنی و حدیثی را با مبانی فکری نو ارائه میکردیم. تقریباً همه، یا اغلب سر و کار ما در این مجموعه با دانشجویان بود. در سراسر کشور هم که ما حرکت میکردیم - من آن وقت به تهران میآمدم؛ جاهای دیگر هم میرفتم - بیشترین تماس ما با دانشجویان بود. من نسبت به مسؤولیت در محیط دانشگاه، یک حسّاسیت دارم. یعنی احساس میکنم شما هر چه قدر و قیمت دارید، به مجرّد این‌که در محیط دانشجویی مسؤولیت به عهده گرفتید، این قدر و قیمت، مضاعف خواهد شد. همه‌ی خصوصیات فکری و ذهنی و عملی و مَنشها و رفتارهای شما اهمیت پیدا میکند.1375/09/15
لینک ثابت
دانشجو

مسأله‌ی دانشجویی، مسأله‌ی بسیار حسّاسی است. نگاه به دانشجو، غالباً به اعتبار آینده است. یعنی میگویند که دانشجوی امروز، مدیر، وزیر، رئیس جمهور و یا نماینده‌ی مجلسِ فرداست. ملاحظه‌ی امروز دانشجو را به اعتبار فردای دانشجو میکنند. معمولاً این طور است. البته این، دیدگاه غلطی نیست؛ درست است و به این اعتبار، خیلی از کارهای لازم و تعهّدهای مهم در قبال قشر دانشجو - برای کسی که دلسوز است؛ چه مسؤول دولتی، چه غیر دولتی، چه روحانی و غیره - وجود دارد. اما من عرض میکنم که مسأله‌ی دانشجو، فقط این نیست. دانشجو را نباید فقط به اعتبار فردای او ملاحظه کرد؛ بلکه باید به اعتبار امروز هم ملاحظه کرد...
البته دانشجو به اعتبار فردا، مورد ملاحظه است و در این شکّی نیست. به اعتبار امروز هم باید مورد ملاحظه قرار گیرد؛ به‌خاطر این‌که محیط دانشجویی، یک محیط زنده، فعّال، پرتپش، پرنشاط و در بسیاری از موارد راهگشاست. یعنی باید این گونه باشد. اگر نیست، باید به دنبال علّتش برویم و آن را بر طرف کنیم. چرا؟ چون قشر دانشجو جوان است؛ این یک. علاوه بر این در فضای فرهنگی است؛ این دو. چنانچه این جامعه‌ای که دانشجو در آن زندگی میکند، دارای یک حرکت و جهتگیری و سمتگیری باشد - فرض بفرمایید مثل جامعه‌ی ما که سمتگیریهای مشخّص انقلابی در سطح جهان دارد؛ علاوه‌ی بر آنچه که در داخل دارد - این مجموعه‌ای که هم جوان است و احساسات جوانی دارد، هم فرهنگی و با هوش و روشنفکر و آگاه است؛ نسبت به آن جهتگیریها یک مسؤولیت مضاعف پیدا میکند. (این هم میشود یک چیز اضافه). آن وقت این مجموعه‌ای که علاوه بر اینها، مسؤول هم هست - فرض بفرمایید ما امروز چند صد هزار، یا یک میلیون دانشجو داریم؛ یک میلیون جوان دیگر هم غیر دانشجو ممکن است باشند که در کارخانه‌ها، خانه‌ها و دکانها پراکنده‌اند. ما نمیتوانیم آن حسابی را که نسبت به آنها میکنیم، نسبت به آن مجموعه‌ی یک میلیونی که چند هزار نفر، یا چند ده هزار نفر و یا چند صد نفر آنان، در یکجا جمع هستند، همان حساب را بکنیم. اینها مجموعه‌اند. - همین مجموعه بودنش یک خصوصیت اضافی است که مورد توجّه قرار میگیرد.
بنابراین مجموعه‌ای که هم جوان است، هم به طور طبیعی دارای تفکّرات روشن و خصلت روشنفکری است و هم براساس روشنفکر بودن، نسبت به مسائل کلّی و جهتگیریهای سیاسی جامعه، دارای حسّاسیت است و نسبت به آنها مسؤولیت بیشتری احساس میکند، این مجموعه، همین حالا هم باید در وضع کشور، در وضع عمومی مردم و در تلطیف فضای عمومی، دارای نقش باشد. این نگاه به دانشجو، از جهت امروز است.1375/09/15

لینک ثابت
دانشجو

گاهی در یک جامعه، جوّ از یک جهت خیلی سنگین میشود. فرق هم نمیکند؛ هر انحرافی فضای تنفّس فکری یک جامعه را مسموم و آلوده میکند؛ هر گونه انحرافی باشد. انحراف سیاسی همین‌طور است؛ انحراف اخلاقی - شهوانی، یا گرایش به مادّیات هم همین‌طور است. فرض بفرمایید در یک جامعه، غفلتْ همه‌ی اعضای جامعه را گرفته است. مثلاً شما به یکی از این کشورهای آلوده به حکومتهای استبدادی و ضدّ مردمی، در دنیای به قول معروف جهان سوم - البته به تعبیر دوره‌های سیاسی گذشته، حالا این حرفها مطرح نیست - یا به کشورهای رو به توسعه و از این قبیل، نگاه کنید، ببینید در آن‌جاها از لحاظ سیاسی، فضا چقدر غلیظ و غیر قابل تنفّس است و در یک چنین فضایی که غفلت، مهمترین بلیه‌ی مردم آن کشور است، ناگهان یک حرکت، یک فریاد، یا یک جهتگیری دانشجویی، به کلّی فضا را عوض میکند. کمااین‌که در کشور خود ما هم همین‌طور بود.
البته با این تفاوت که حرکت دانشجویی در کشور ما، در دوره‌ی نهضت اسلامی،در چارچوب نهضت اسلامی قرار گرفت که خود این چارچوب، چیز عظیمی بود و در هیچ جای دنیا تا این ساعت - در این انقلابهایی که در قرن نوزدهم و بیستم اتّفاق افتاده است؛ حتّی انقلاب اکتبر شوروی سابق که در روسیه اتّفاق افتاد - اگر تاریخ و داستانها و ماجراهای آنها را خوانده باشید، اتفاق نیفتاده و میدانید که به کلّی متفاوت بود؛ اصلاً به نوع دیگری بود. این حرکت عظیم معنوی و مادّی در ایران بیسابقه بود. حرکت دانشجویی در این چارچوب قرار گرفت؛ لذا مثلاً در سال ۱۳۵۶ - شما قاعدتاً یادتان نیست - که دمادم نهضت بود، یا اوایل سال ۵۷ که مردم هر شهر، در خیابانها راه میرفتند و فریاد میزدند و شعار میدادند و دیگر قربی و اعتباری برای رژیم باقی نمانده بود؛ ناگهان سر و کلّه‌ی توده‌ایها - که در حدود بیست و چند سال سکوت کرده و در دستگاههای دولتی رفته بودند، عضو شده و تملّق گفته بودند و برای رژیم و ساواک رژیم مزدوری کرده بودند - پیدا شد! بنا کردند به جزوه منتشر کردن و از اروپا جزوه آوردن، برای این‌که فضای دانشجویی و روشنفکری را جلب کنند؛ اما کارشان به جایی نرسید. هر چه تلاش کردند، نتوانستند.
روشنفکران چپ - نه فقط توده‌ایها - کارهای جالبی انجام میدادند - بعضی از کارهایشان انصافاً جالب بود - بلکه بتوانند عناصر جوان و روشنفکر را جذب کنند؛ اما نتوانستند. چرا؟ به‌خاطر این‌که حرکت، حرکت اسلامی بود. دانشجویان هم از هر قشر و هر گروه، خود را با چارچوب حرکت اسلامی تطبیق داده بودند. لذا آنها هر کار میکردند، خیلی کم موفّق میشدند که دانشجویان را به سمت خودشان متوجّه کنند.
البته آن وقت در ایران، دانشجو به قدر امروز نبود. نصف یا ثلث این هم دانشجو نبود. کسانی هم که بودند، همه فعّال نبودند. بالاخره محیط آن روز دانشگاه، با محیط امروز تفاوت داشت. گروههایی فعّال بودند. گروههای اسلامی و گروههای چپ، کم و بیش فعّال بودند و بعضی از آنها هم فعّالیتهای خوبی داشتند؛ اما فضای کلّی دانشگاه، فضای خیلی نامناسب و نابابی بود. خیلی بد بود - بخصوص وضع دختران و آن اختلاط و مُدگراییها و کارهای خلاف - که به اصطلاح آنها را به کلّی از توانایی انداخته بود. در محیط دانشگاه و محیط دانشجویی آن روز، فقط یک عده فعّال بودند. به‌هرحال، همان مجموعه‌ی فعّال - چه گرایشهای اسلامی تندو منطقی و متقنی داشتند و چه نداشتند - در چارچوب حرکت اسلامی، حرکت میکردند.
پس ببینید؛ این خصلت دانشجویی است که با ورود خود، با تحرّک، با گرایش، با استنباط و با فهم خود، فضا را تغییر میدهد و تحرّکی در مجموعه ایجاد میکند. این مربوط به امروزِ دانشجوست و ربطی به فردای دانشجو ندارد. تمام دانشگاهها این خصوصیت بالقوّه را دارند.1375/09/15

لینک ثابت
دانشجو

[من] دوره‌ی جوانىِ روحانیت خودم را پیوسته با دانشگاه و دانشجویان گذراندم. از وقتی که در مشهد، کار فکری و مبارزاتی را شروع کردم، آن جریان روشنفکری مذهبی را - جماعتی که من هم جزو آن بودم - وارد دانشگاه کردیم و بحثهای روشنفکری و قرآنی و حدیثی را با مبانی فکری نو ارائه میکردیم. تقریباً همه، یا اغلب سر و کار ما در این مجموعه با دانشجویان بود. در سراسر کشور هم که ما حرکت میکردیم - من آن وقت به تهران میآمدم؛ جاهای دیگر هم میرفتم - بیشترین تماس ما با دانشجویان بود. من نسبت به مسؤولیت در محیط دانشگاه، یک حسّاسیت دارم. یعنی احساس میکنم شما هر چه قدر و قیمت دارید، به مجرّد این‌که در محیط دانشجویی مسؤولیت به عهده گرفتید، این قدر و قیمت، مضاعف خواهد شد. همه‌ی خصوصیات فکری و ذهنی و عملی و مَنشها و رفتارهای شما اهمیت پیدا میکند.
حال آن محیط دانشجویی که این خصوصیت مثبت و مهم را دارد، یکی دو تا خصوصیت منفی هم دارد که باید به آنها هم کاملاً توجّه داشته باشید. یکی این است که چون محیط دانشجویی، محیط احساسات است - جوان احساساتی است - همیشه یک عدّه رند ناقلای کمین گرفته، مایلند که اگر بتوانند، برای کارهای مختلف، از این مجموعه‌ی حسّاس آماده‌ی به تحرّک استفاده‌ای بکنند. نه این‌که حالا همه هم میتوانند استفاده کنند؛ نه. خیلیها میخواهند در محیط دانشجویی سوء استفاده کنند؛ ولی اصلاً محیط دانشجویی آنها را نمیپذیرد. راهشان نمیدهد. اما بعضی هم زرنگند. فرض بفرمایید فلان حزب سیاسی یا گروه اقتصادی، فلان مجموعه‌ی فرهنگی یا فلان شخصیت، اگر بخواهد از محیط دانشجویی، در جهت مقاصد و اغراض خودش استفاده کند، در صورتی که تواناییهای لازم را داشته باشد، کاملاً شدنی است. یعنی میتواند وارد محیط دانشجویی شود و با کیفیتی از محیط دانشجویی بهره ببرد.
لذا اگر شما ملاحظه کنید، خواهید دید فسادهای اخلاقی در محیط دانشجویی زیاد است. البته امروز در جامعه‌ی ما خیلی کمتر است؛ امّا در کشورهای دیگر، بخصوص کشورهای جهان سوم، خیلی زیاد است. کسانی که رفته باشند، مشاهده کرده‌اند. من در کشورهای آسیایی، مواردی را از نزدیک دیدم. گاهی انحطاط اخلاقی در جوانان، به شدّت مشاهده میشود که البته آن هم عواملی دارد و وارد آن بحث نمیخواهیم بشویم. اینها غالباً دانشجو هستند. من جوانی را در یکی از کشورهای اسلامی دیدم که نصف سرش را تراشیده بود و یا آن زمانهای قبل از انقلاب، معمول بود که پوستین را چپه میپوشیدند - پوستین را معمولاً باید بپوشند برای گرم شدن - برای این‌که یک نوع حرکتی کرده باشند، یا این لباسهای «لی» را سنگ پا میزدند، برای این‌که یک خرده نخ‌نما شود و بپوشند. اینها غالباً در همین محیطهای دانشگاهی و همین جوانان دانشجو بودند. البته در محیطهای غیر دانشجویی هم بودند؛ نه این‌که نبودند. رژیم پهلوی - رژیم طاغوت - اصرار داشت که محیط دانشگاه را آلوده کند؛ برای این‌که در آن‌جا، تفکّرات صحیح پا نگیرد. یا گرایشهای چپ در دانشگاه رواج داشت. البته از آن طرف گرایشهای اسلامی هم رواج داشت.1375/09/15

لینک ثابت
دانشجو

حسّاس و قابل اشتعال و زود پذیر بودن و نرم و لطیف بودن روح و دل جوان، مثل یک شمشیر دو لب است. هم تفکّرات صحیح میتوانند این فرصت را مورد بهره برداری قرار دهند؛ وارد دانشگاه شوند و آن را به یک بهشت برین تبدیل کنند؛ هم تفکّرات و روشهای غلط میتوانند وارد دانشگاه شوند. این یک نقطه‌ی ضعف است. یعنی نقطه‌ای است که باید در معاشرت و در برخورد دانشجویی به آن توجّه داشت. دانشجو جوان و آزاد فکر است. به طور طبیعی حسّاس و احساساتی است. ممکن است تحت تأثیر هر حرف پر هیجان، یا حرف خوش ظاهری قرار گیرد. باید به این توجّه داشته باشید. این یک نقطه‌ی ضعف است.1375/09/15
لینک ثابت
دانشجو

مجموعه‌ی دانشجویی اسلامی - تشکّل اسلامی -... در زمینه‌ی تغذیه معنوی و روحی این دانشجو، تکلیف بزرگی دارند.
این‌طور نیست که اگر دانشجو درس خواند، امروز و فردای دانشجویی او تضمین خواهد شد. ای بسا دانشجویی که درس میخواند، اما از اخلاق انسانی و احساس مسؤولیت نسبت به جامعه و میهن خودش - چه برسد از اعتنای به ارزشهای اسلامی - به کلّی تهی است! بدیهی است که واقعاً این ارزشی ندارد. فرض بفرمایید کشور زحمت بکشد، خرج کند تا یک نفر را متخصّص کند؛ که این آدمْ کمترین تعهّدی به کشور، خانه و مجموعه و ملت خودش نداشته باشد! تخصّص را ببرد و در اختیار دشمن قرار دهد! این‌که عاقلانه نیست.
شرط اصلی این است کسی که در این‌جا درس میخواند، از معنویات برخوردار باشد. حالا برخی از این معنویات، معنویات انسانی عمومی است که در هر کشور، با هر جهتگیری حائز اهمیت است. مسلمان باشند یا نباشند، انقلابی باشند یا نباشند، بالاخره باید به مجموعه و خانه‌ی خود وفادار و متعهّد باشد، نسبت به انسان و انسانیت رحیم و مهربان باشد و فقط به فکر پر کردن جیب خودش نباشد. اگر نبود که ارزشی ندارد! البته درس بخوانند که نان بخورند، حرفی نیست؛ عده‌ای هستند برای نان خوردن درس میخوانند، مانعی ندارد، بخوانند؛ اما بالاخره این طور نباشد که این نان خوردن، به قیمت بدبخت و محروم کردن دیگران تمام شود. برای این اخلاق انسانی لازم است. بعضی از اخلاقیات این‌طوری است؛ بعضی از معنویات و اخلاقیات هم مربوط به تعهّدهای اسلامی است.
آن دانشجویی که با خدا اُنس ندارد، آشنا نیست و هیچ رایحه‌ای از گلستان معنوی وجود انسان به مشامش نرسیده است، خیلی ناقص است. آن جوانی که با وجود داشتن دل شفّاف و روح آماده، اصلاً لذّت ذکر خدا را نچشیده، از نماز لذّتی نمی‌برد؛ از دعا، ذکر، تضرّع، گریه و اُنس با پروردگار عالم و از پیوند با زیباترین حقایق وجود - که وجود مقدّس باری‌تعالی‌ است - هیچ بهره‌ای نبرده است، این خیلی ناقص، محروم و قاصر است. شما در این جهت هم تعهّد دارید که دلها را روشن و با خدا آشنا کنید. اُنس با خدا را تعلیم دهید و لذّت ذکْر را بچشانید.1375/09/15

لینک ثابت
دانشجو

کاری کنید که در محیط دانشجویی، عوامی وجود نداشته باشد. قدرت تحلیل در یکایک عناصر دانشجو وجود داشته باشد. ای بسا آدمی که تا حدّ وزارت هم بالا میرود، امّا جزو عوام است؛ یعنی قدرت و موضعگیری ندارد. یک راه روشن بینانه اتّخاذ نمیکند. معنای عوام این است. اگر پرورش‌یافتگان محیطهای دانشجویی ما که فردا بناست سطح عظیمی از دانش و مناصب حسّاس و مراکز حسّاس جامعه‌ی ما را اشغال کنند، انسانهایی دارای قدرت تحلیل و با جهتگیری درست باشند، آن وقت این مشکل، به مراتب کم خواهد شد. بنابراین باید پیشگیری کنیم. باید پیشگیری کرد.1375/09/15
لینک ثابت
دانشجو

متأسّفانه من میبینم که بچه های مسلمان داخل دانشگاهها، گاهی آن‌قدر با هم اختلاف و درگیری پیدا میکنند که اصلاً مجالی باقی نمی‌ماند که کار کنند! متأسفانه بعضیها در داخل دانشگاه، به نام اسلام، کارشان این شده است که به ارزشهای موجود جامعه، یا به افراد، یا به جهت ها و امثال آن، دست‌اندازی کنند. به اینها باید گفت به کار خودتان بپردازید. مهمترین مسأله‌ی شما دانشجویان در داخل دانشگاه، اینها هستند که غفلت و بی‌توجّهی میکنند. البته این‌که ما میگوییم به کار دانشجویی بپردازید، معنایش این نیست که دانشجویان به مسائل سیاسی جامعه نپردازند؛ نه. باید حتماً به مسائل سیاسی جامعه و جهان بپردازند. اگر شما سرتان را پایین انداختید، از همه چیز محروم خواهید ماند. باید سرتان بالا باشد؛ باید دید شما وسیع باشد؛ باید افق دید، کاملاً دور و فراگیر باشد. لیکن نباید از مسائل دانشجویی غافل شوید.1375/09/15
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی