undefined > بیانات در دیدار راوی، نویسنده و برخی از دستاندرکاران کتاب لشکرخوبان
این نوشتجات را قدر بدانید. این پدیدهها و این فراوردههای تاریخ انقلاب را، تاریخ دفاع مقدّس را قدر بدانید؛ اینها را باید خیلی قدر دانست. بین مردم هم منتشر بشود. این جوانهای ما، نه جنگ را دیدهاند، نه روایت درست و حسابی از جنگ شنیدهاند؛ روایت درست، اینها است؛ این كتابها است؛ هر چه میتوانید كاری كنید كه در دسترس جوانها قرار بگیرد [تا] جنگ را بشناسند.۱۳۹۲/۰۷/۱۵
لینک ثابت
هر تک تک و قسمتقسمت قضایای دفاع مقدّس برجسته است؛ یعنی واقعاً هرچه انسان بیشتر غور میکند، بیشتر دقّت میکند، بیشتر اطّلاع پیدا میکند، عظمت این پدیدهی عجیب و حادثهی مهمّ هشتساله در چشم انسان بیشتر روشن میشود. ما که حالا آنوقت در جریان مسائل قرار میگرفتیم، فرماندهان میآمدند به ما گزارش میدادند، خیال میکردیم که همه چیز را میدانیم؛ وقتی انسان این کتابها را میخوانَد، معلوم میشود که ما یک چیز خیلی مختصری را از آن اقیانوس عظیم فعّالیّت و تلاش و جهاد و ارزش اطّلاع داشتیم؛ واقعاً خیلی فوقالعاده است۱۳۹۲/۰۷/۱۵
لینک ثابت
این خاطراتی که [در باب دفاع مقدس] نوشته میشود، من حالا دارم میخوانم - یعنی سالها است که من با این خاطرات بحمدالله مأنوسم و میخوانم - یکی از محسنات این نگارشهای خوب و برجسته این است که این لحظههای حسّاس را توانستهاند تصویر کنند، توانستهاند تشریح کنند، توانستهاند بیان کنند. بعضی از لحظهها هست که جز با تصویر جسمانی و نمایشی قابل فهمیدن نیست؛ [اگر] این را کسی بتواند در نگارش، خوب بیان کند، خوب تصویر کند، واقعاً هنر بسیار بزرگی است؛ حس را منتقل میکند به خواننده از هر زبانی؛ یعنی به هر زبانی این جور نوشتهها ترجمه بشود، بسیار مفید خواهد بود، یعنی میتواند پیام را برساند؛ چون واقعاً هنرمندی به کار رفته در بیان - هم بیان راوی، هم نگارش نویسنده - و خیلی خوب تشریح شده [است].۱۳۹۲/۰۷/۱۵
لینک ثابت
فراوردههای تاریخ انقلاب را، تاریخ دفاع مقدّس را قدر بدانید؛ اینها را باید خیلی قدر دانست. بین مردم هم منتشر بشود. این جوانهای ما، نه جنگ را دیدهاند، نه روایت درست و حسابی از جنگ شنیدهاند؛ روایت درست، اینها است؛ این کتابها است؛ هر چه میتوانید کاری کنید که در دسترس جوانها قرار بگیرد [تا] جنگ را بشناسند، بفهمند چه بود، چه اتّفاقی افتاد، و جمهوری اسلامی چیست؛ ملّت ایران چه کسانی هستند. این طاقت عظیمی که در ملّت ایران وجود دارد برای مواجههی با این امتحانهای بزرگ را دست کم نگیرند. یکی از چیزهایی که ملّتها را همیشه زبون میکند و تحت سلطهی دیگران قرار میدهد، این است که نقاط قوّت ملّتها از چشم خودشان پوشیده بماند؛ نفهمند چه ارزشهایی، چه تواناییهایی، چه نقاط قوّتی در آنها وجود دارد؛ این را نفهمند. باید ببینند جوانها، بفهمند حادثهی جنگ چه بود و چگونه جوانهای ما بدون سازوبرگ حسابی، بدون تواناییها و پیشآمادگیهایی که معمولاً برای اینجور کارها لازم است، رفتند و چه کردند. ترجمه هم باید بشود. البتّه در ترجمهی اینها، به گمان من باید مترجم کسی باشد که زبانی که به آن ترجمه میکند، زبان مادریش باشد؛ بدون این نمیشود؛ هم نویسنده باشد، هم زبان مادریش باشد. حالا [در] بعضی از زبانها، پیدا کردن اینجور آدمی ممکن است آسان نباشد، امّا [در] بعضی از زبانها نه، آسان است؛ میتوانید کسانی را پیدا کنید که مثلاً زبان مادریشان یا زبانی که در دورهی کودکی با آن پرورش پیدا کردند ولو زبان مادریشان هم نیست؛ مثلاً انگلیسی، من باب مثال. اگر اهل ذوق باشند، اهل نویسندگی باشند، قلم به دست بگیرند، این کتاب را ترجمه کنند، هر چه صرف کنید، میارزد. البتّه به شرطی که بتوانید منتشر کنید. دستگاههای استکبار یکی از کارهایشان این است - برخلاف ماها که گاهی خیلی روشنفکر میشویم و میگوییم که همهچیز دست همهکس برسد، آنها نه، آنها بسیار متعصّب و در این زمینه سختگیرند - بهآسانی هم نمیگذارند آن چیزی که شما ترجمه کردید، به دست مخاطبانش برسد؛ ولی خب باید راه پیدا کنید، بتوانید بکنیدبنابراین ترجمه خیلی کار مهمّی است.۱۳۹۲/۰۷/۱۵
لینک ثابت