درست در آن هنگام که از حادثهی ارتحال امام، نفس دنیا در سینهاش حبس شده و خواب از چشم دوست و دشمن در سطح جهان گرفته شده بود، ایران اسلامی نمایشی قهرمانانه داد و با عنایات خداوندی، سنگینترین آزمون خود را به سرافرازی طی کرد و کشتی انقلاب از گردابی خطیر، با آرامش و اطمینان عبور کرد. و این خود آیت دیگری از شمول الطاف الهی بر ملتی شد که قدم در راه خدا نهاده و به نصرت او قیام کرده است. دوستان، یعنی تودههای مسلمان و مستضعفان بسیاری از مناطق عالم، جانی و امیدی دوباره گرفتند و به پایههای نظام سلطهی جهانی، ضربهیی دوباره - پس از ضربهی آغاز پیروزی انقلاب - وارد آمد. یعنی حادثهیی که میپنداشتند انقلاب را درهم خواهد پیچید، به انقلاب اوج و حیات بخشید و امام ما - آن برافروزندهی مشعل انقلاب - با رحلت خود، یک بار دیگر شعلهی انقلاب را برافروخته کرد. «فرحمهالله حیا و میتا والسلام علیه یوم ولد و یوم قادالامة و یوم ارتحل و یوم یبعث حیا».
در همهی این حوادث، و با نگاهی وسیعتر در سرگذشت یازده سالهی نظام اسلامی و اساسا در پیدایش این نظام و مقدمات آن و مبارزاتی که به آن منتهی شد، صحنهپرداز اصلی و عامل حقیقی، همانا اسلام و عقیده و ایمان و تربیت اسلامی است. هم ملت ایران که با قیام شجاعانهاش در برابر نظام سلطهی جهانی و برضد ابرقدرتهای شرق و غرب، کاری عظیم و بیسابقه انجام داد؛ هم رهبر و قائد عظیمالشأن این انقلاب که مثل کوه در برابر همهی بادهای مخالف ایستاد و هجوم طوفانها را شکست، اما خود کمترین تکانی نخورد؛ هم نظام نوین اسلامی که توانست کشور را بدون اندک تکیهیی به بیگانگان اداره کند و جنگی را که محل تلاقی نیروهای شرق و غرب بر ضد او بود و نزدیک به سهچهارم سالیان پس از پیروزی را فرا گرفت، بدون گرایش به هیچ طرف و فقط با تکیه برخود، شرافتمندانه و با عزت و پیروزی به پایان برد، همه و همه توان خود را از اسلام گرفتهاند و اسلام جوهر اصلی این حوادث شگفتآور و مایهی حقیقی قدرت و صلابت و عزتی است که ایران و ایرانی و ملت و رهبر و انقلاب و نظام ما، در تاریخ معاصر از خود بروز دادهاند.
اسلام، دین توحید است و توحید یعنی رهایی انسان از عبودیت و اطاعت و تسلیم در برابر هر چیز و هرکس به جز خدا؛ یعنی گسستن بندهای سلطهی نظامهای بشری؛ یعنی شکستن طلسم ترس از قدرتهای شیطانی و مادی؛ یعنی تکیه بر اقتدارات بینهایتی که خداوند در نهاد انسان قرارداده و از او بکارگیری آنها را همچون فریضهیی تخلفناپذیر، طلب کرده است؛ یعنی اعتماد به وعدهی الهی در پیروزی مستضعفین بر ستمگران و مستکبرین به شرط قیام و مبارزه و استقامت؛ یعنی دلبستن به رحمت خدا و نهراسیدن از احتمال شکست؛ یعنی استقبال از زحمات و خطراتی که در راه تحقق وعدهی الهی، آدمی را تهدید میکند؛ یعنی مشکلات راه را به حساب خدا گذاشتن و خود را به پیروزی حتمی و نهایی امیدوار داشتن؛ یعنی در مبارزه، چشم به هدف عالی - که نجات جامعه از هرگونه ستم و تبعیض و جهل و شرک است - دوختن و عوض ناکامیهای شخصی و میان راهی را نزد خدا جستن؛ و خلاصه یعنی خود را مرتبط و متصل به اقیانوس لایزال قدرت و حکمت الهی دیدن و به سمت هدف اعلی، با امید و بیتشویش شتافتن. همهی عزت و اعتلایی که به مسلمین وعده داده شده، در سایهی چنین ایمان و درک روشن و عمیقی از توحید است. بدون فهم درست و پایبندی عقیدتی و عملی به توحید، هیچکدام از وعدههای الهی دربارهی مسلمانان عملی نخواهد شد.
در دوران سلطهی استکبار، غفلت از توحید ناب اسلامی و مفهوم زندگی شمول آن بود که صحنه را برای بتهای استعمار باز گذارد و به خداوندان زر و زور، فرصت تاختوتاز داد. دشمنان با نقشههای از پیش آماده شده، دین را در کشورهای اسلامی از صحنهی زندگی راندند و شعار جدایی دین از سیاست را در این کشورها تحقق بخشیدند. نتیجه این شد که پیشرفت علمی غرب بتواند این کشورها را یکباره به صورت تابعی از کشورهای صنعتی درآورد و سرنوشت سیاسی و اقتصادی آن را برای مدتهای طولانی و جبرانناپذیر، به دست غارتگران غربی بدهد.1369/03/10
لینک ثابت