اگر امروز، دولت یا یکی از مسؤولان بخواهد حرکتی را انجام بدهد که مردم آن را نپسندند، میتوانند جلویش را بگیرند. همه جا مردم حضور دارند. این، خصوصیت انقلاب ماست. هیچ انقلابی در دنیا، این گونه نیست. این نکته را از روی بصیرت و اطلاعِ از نزدیک میگویم و این استثنایی است.1368/11/20
لینک ثابت
آن جاهایی که انقلابی بر اساس لامذهبی به وجود آمده، در هنگام شکوفایی انقلاب و اوج نهضت انقلابی، ضایعات فراوانی ایجاد شده است؛ چون مردمی که تحت هیچ قانون و قاعده و ضابطهیی نیستند و نظامی را از بین بردند و هنوز هم چیزی جایگزینش نشده، قاعدتا در معاملات اجتماعی و برخوردها و انتقامگیریشان، خیلی بیمحابا عمل میکنند1368/11/20
لینک ثابت
ما از بیداری اسلامی در سراسر دنیا حمایت میکنیم و مسلمانهایی را که در نقاط مختلف عالم میخواهند به زندگی و فرهنگ اسلامی خود برگردند، تأیید میکنیم؛ چون حق آنهاست. آنچه که امروز در دنیا شنیده میشود، همه یکطور نیست. شعارها، همه به یک حقیقت اشاره نمیکنند. قضاوت دربارهی مسائل مسلمانها در عالم، قضاوت یکسانی نسبت به همه نیست؛ اما آنچه برای ما محترم است، همان بازگشت به اسلام از سوی مسلمانهاست. امروز، مسلمانان عالم حق دارند اسلام و قرآن را گرامی و عزیز بدارند و گرامی و عزیز هم خواهند داشت و به زندگی اسلامی هم برخواهند گشت و تلاشها و سرکوبها هم هیچ فایدهیی نخواهد داشت.1368/11/20
لینک ثابت
اگر امروز در جامعهی ما، کسانی به فکر سوءاستفاده باشند؛ به جای رفاه ملت، رفاه خودشان را در نظر بگیرند و بیاعتنا به منافع ملت باشند، بیتقوایی کردهاند. کسانی که در میان مردم مسؤولیتهای بزرگی بر دوش دارند، اگر وقت و عمر خودشان را در غیر راه انقلاب و مسؤولیت انقلابییی که بر عهدهشان است، مصرف بکنند، بیتقوایی کردهاند.1368/11/20
لینک ثابت
نظام جمهوری اسلامی ایران, استقلال, آزادی
امروز در جمهوری اسلامی، دو خصوصیتی که آرزوی همهی ملتهاست، به بهترین وجه وجود دارد: یکی استقلال و دیگری آزادی.1368/11/20
لینک ثابت
ما استقلال را درست معنا میکنیم. استقلال، یعنی جمهوری اسلامی و وضعیتی که ما امروز داریم. هیچ ابرقدرت و قدرتی در طول این یازده سال، در هیچیک از امور و شئون، نتوانسته کوچکترین چیزی را بر ما تحمیل کند. این، مفهوم استقلال است. هیچ کشوری این استقلال را ندارد. من میخواهم بگویم حتّی کشورهایی مثل امریکا هم این استقلال را ندارند. لا بد بعضی تعجب خواهند کرد. نه، تعجب ندارد. دولت امریکا هم به سرمایهدارهای صهیونیست بینالمللی وابسته است. اگرچه ممکن است از لحاظ ملیت، خود آن سرمایهدارها هم امریکایی باشند، اما دولت وابسته است. اگر یک رئیسجمهور در امریکا، آنجایی که منافع سرمایهدارها ایجاب نمیکند، یکقدم کج بردارد- مثل کندی و امثال او- پایش را از دایره بیرون میکنند و پدرش را درمیآورند.1368/11/20
لینک ثابت
لزوم رعایت تقوا در تمامی مشاغل
بسماللَّهالرّحمنالرّحیم
الحمدللَّه ربّالعالمین نحمده و نستعینه و نؤمن به و نستغفره و نتوکّل علیه و نصلّی و نسلّم علی حبیبه و نجیبه و خیرته فی خلقه حافظ سرّه و مبلّغ رسالاته سیّدنا و نبیّنا ابیالقاسم محمّد و علی اله الاطیبین الاطهرین المنتجبین الهداة المهدیّین المعصومین سیّما بقیّةاللَّه فیالارضین. قالاللَّهالحکیم فی کتابه: قال موسی لقومه استعینوا باللَّه واصبروا انّالارض للَّه یورثها من یشاء من عباده والعاقبة للمتّقین(1)همهی برادران و خواهران نمازگزار عزیز را به رعایت تقوا و پرهیزگاری و توجه به اهمیت نقش تقوا در حیات طیبهی انسانی، توصیه و دعوت میکنم. همچنین به همهی قشرها و آحاد مردم و هر کس در هر شغل و مسؤولیتی که قرار دارد، توصیه میکنم که به تناسب شغل و مسؤولیت خود، تقوا و پرهیزگاری را مراعات کنند. یعنی توجه نمایند که وظیفهی الهی آنها در این شغل و موقعیت چیست و دقیقاً آن وظیفه و مسؤولیت را عمل کنند.1368/11/20
1 )
سوره مبارکه الأعراف آیه 128
قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه:
موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار میکند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»
لینک ثابت
تذکری به مومنان، که خدایشان بدان ها وعده داده
مرة أخری أحیّی کل الاخوة و الاخوات من ابناء العالم الاسلامی و من أبناء الشعوب المستضعفة فی کل ارجاء الارض و أذکی فی قلوبهم الامل بتذکیرهم بقول اللَّه سبحانه: «بسماللَّهالرحمنالرحیم وعداللَّه الّذین امنوا منکم و عملوا الصّالحات لیستخلفنّهم فیالارض کما استخلف الّذین من قبلهم و لیمکّننّ لهم دینهم الّذی ارتضی لهم و لیبدّلنّهم من بعد خوفهم أمنا یعبدوننی لایشرکون بی شیئا»(1)1368/11/20
1 )
سوره مبارکه النور آیه 55
وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا مِنكُم وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ لَيَستَخلِفَنَّهُم فِي الأَرضِ كَمَا استَخلَفَ الَّذينَ مِن قَبلِهِم وَلَيُمَكِّنَنَّ لَهُم دينَهُمُ الَّذِي ارتَضىٰ لَهُم وَلَيُبَدِّلَنَّهُم مِن بَعدِ خَوفِهِم أَمنًا ۚ يَعبُدونَني لا يُشرِكونَ بي شَيئًا ۚ وَمَن كَفَرَ بَعدَ ذٰلِكَ فَأُولٰئِكَ هُمُ الفاسِقونَ
ترجمه:
خداوند به کسانی از شما که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند وعده میدهد که قطعاً آنان را حکمران روی زمین خواهد کرد، همان گونه که به پیشینیان آنها خلافت روی زمین را بخشید؛ و دین و آیینی را که برای آنان پسندیده، پابرجا و ریشهدار خواهد ساخت؛ و ترسشان را به امنیّت و آرامش مبدّل میکند، آنچنان که تنها مرا می پرستند و چیزی را شریک من نخواهند ساخت. و کسانی که پس از آن کافر شوند، آنها فاسقانند.
لینک ثابت
نقش نداشتن مردم در اداره امور کشور در انقلابهای سوسیالیستی
دو خصوصیت از خصوصیات استثنایی این انقلاب را مطرح میکنم که همین دو خصوصیت، بیشترین تأثیر را در وجههی این انقلاب در دنیا داشت؛ همچنانکه بیشترین تأثیر را در پیروزی و ماندگاری انقلاب در کشور اسلامی داشت. همین دو خصوصیت بود که با گذشت چندین سال، هنوز موجب شده است که در گوشه و کنار عالم، به پیروی از این انقلاب و در پرتو آن، از سوی کسانی حداقل حرکات و تحولات و تلاشهایی انجام بگیرد.
یکی از این دو خصوصیت، عبارت بود از این که مبنای این انقلاب، ارزشهای دینی و اخلاقی و معنوی بود و خصوصیت دیگر این بود که انقلاب بر پایهی اراده و خواست مردم در تشکیل و ادارهی حکومت باقی ماند. یعنی پس از پیروزی انقلاب، اهمیت نقش مردم از آنها سلب نشد و به عنوان یک عنصر برای انقلاب باقی ماند. این دو خصوصیت، در انقلاب ما وجود دارد...
خصوصیت دوم، مردمی بودن است. انقلابهای دیگر - آنها که حقیقتاً انقلاب بودند - پس از پیروزی خود، اغلب نسبت به مردم بیاعتنا شدند. کودتاها و حرکات نظامی و امثال اینها را کاری نداریم. انقلابها، همیشه در همه جای دنیا به دست مردم به وجود آمده؛ اما بعد از آن که به پیروزی رسیده یا در آستانهی پیروزی قرار گرفته، احزاب یا حزب جای انقلاب و مردم را گرفته است و مردم کنار رفتهاند. مثل کشورهای کمونیستی و سوسیالیستی دنیا که نظامهای خیلی از آنها، با یک انقلاب بهوجود آمده بود و مردم در آن نقش داشتند و به گروه انقلابی و مبارز مردم کمک کرده بودند؛ اما در همهی این کشورها، به مجرد اینکه انقلاب به پیروزی نزدیک شد یا به پیروزی رسید، مردم دیگر هیچکاره شدند و حزب همهکاره شد. حزب کمونیست یا هر اسم دیگری که برای حزبِ حاکم داشتند، هر کاری که خواست بکند، به نام مردم کرد، اما مردم در هیچ کار نقش نداشتند؛ همان مردمی که به خیابانها آمده بودند، یا به نحوی از انحا مبارزه کرده بودند، یا مثلاً از گروه مبارز پشتیبانی کرده بودند.
مردم، حتّی این حق را نداشتند که یک نماینده به مجلس قانونگذاری بفرستند. در هیچکدام از این کشورها که به اصطلاح کنگرههای ملی دارند و همان مجالس قانونگذاری آنهاست، نمایندگان مردم حضور ندارند! اصلاً مردم هیچ نقشی نداشتند. این، چیز خیلی عجیبی است. اما همین چیز عجیب، همه جای دنیا بود.
در یکی از سفرهایی که یکی دو سال قبل به یکی از همین کشورهای سوسیالیستی رفته بودیم، یکی از همراهان ما که از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی بود، با مقامات مجلس ملی آن کشور راجع به مجلس صحبتهایی کرده بود. اطلاعاتی از مجلس ما به آنها داده بود و اطلاعاتی هم از مجلس آنها گرفته بود. ما نشسته بودیم و راجع به موضوعی صحبت میکردیم. ایشان، با یک قیافهی خیلی جدی پیش ما آمد و گفت: ما چیزهای مهمی از این آقایان - که میهمانشان بودیم - یاد گرفتیم. او گفت: وقتی که راجع به مجلس با اینها صحبت کردیم، از اینها پرسیدیم که مجلسِ شما چگونه است و چند عضو دارد و چه مواقعی تشکیل میشود و رئیسش چگونه انتخاب میگردد؟ معلوم شد که مجلس ملی اینها، متشکل از افرادی است که بهوسیلهی دستگاهها و سازمانهای حزبىِ وابسته به خودِ حکومت تشکیل میشود. یعنی مثلاً پانصد، ششصد نفر آدم به عنوان اعضا و نمایندگان کنگره، به وسیلهی همان دستگاههای حزبی انتخاب میشوند. بعد این افراد که نام تجمعشان کنگرهی ملی است، سالی دو مرتبه جلسه تشکیل میدهند!!
شما ببینید در این کشور که فقط سالی دومرتبه مجلس قانونگذاریشان تشکیل میشود، قانون را چه کسی وضع میکند؟ اختیار قانونگذاری دست کیست؟ دست همانهایی است که در رأس تشکیلات حکومت قرار دارند. اگر بپرسید اسم حکومت شما چیست؟ میگویند: حکومت دموکراتیک سوسیالیستی؛ یعنی حکومت مردمی. اسمش مردمی است، در حالی که در هیچ امری از امور آن کشور، مردم دخالت ندارند و این، همان مردمی هستند که انقلاب را به پیروزی رساندند. اسم این کشورها هم کشور انقلابی است. همهی انقلابهایی که ما در دنیا دیدیم و کشورهایی که بر اساس یک انقلاب، نظامی را به وجود آوردند، تقریباً به همین شکلی بودند که مطرح کردم. در کشور ما، انقلاب از روز اول، همهی نقشها در همهی امور را به مردم دادهاست.1368/11/20
لینک ثابت
کارشکنی های رژیم صدام در پایبندی به قطعنامه 598
دربارهی وضعیت قطعنامهی 598 که باید همهی دنیا بدانند رژیم عراق بر خلاف ادعاهای صلحطلبی، فقط به دنبال یک آتشبس بود تا خودش را بتواند نجات بدهد. این حرفی بود که در طول چند سال گذشته، بارها در همین جایگاه مقدس نماز جمعه گفتیم. آن وقتی که او میگفت: ما صلح میخواهیم، دنیا به ما میگفت: شما چرا قبول نمیکنید؟ ما میگفتیم: اینها صلح نمیخواهند، اینها دنبال آتشبسند؛ برای اینکه بتوانند خودشان را نجات بدهند. این موضوع، حالا ثابت شد. طبیعی است که آنها هم برای اینکه خودشان را مقبول و موجه کنند، بگویند جمهوری اسلامی قبول نمیکند؛ لیکن واقعیات روشن است. افرادی که عاقلند، بدون حتّی اندک تأملی میتوانند بفهمند قضیه چیست. صدام حسین سوءنیت دارد و حسننیت نشان نمیدهد. وضعیتی که او به وجود آورده است، اعتماد به استقرار صلح در منطقه را کم میکند. البته، ما بعید میدانیم که آنها اینقدر ابله باشند که بخواهند مجدداً آتش جنگ را شعلهور کنند؛ چون بیشتر به ضرر خودشان است. اما اگر جنگ هم شروع نشود، صلح در منطقه استقرار پیدا نکرده و آرامش نیست. این، وضعیتی است که آنها به وجود آوردهاند، راهش هم عمل کردن به قطعنامه است. قطعنامه، وحی منزل نیست؛ اما چیزی است که مورد اتفاق واقع شده است. کسی که میخواهد زیرش بزند، در حقیقت قصد اخلالگری و خرابکاری دارد. بهانههایی هم که عنوان میکنند، همه از این قبیل و در این راه است. مسألهی اسرا را مطرح میکنند. ما میگوییم: اگر شما قطعنامه را عمل کرده بودید، حالا اسرا در خانههایشان بودند. در حقیقت، شما هستید که اسرا را نگه داشتید؛ برای خاطر اینکه در انجام قطعنامه اخلال میکنید.1368/11/20
لینک ثابت
اعتماد مردم به نظام اسلامی
ما استقلال را درست معنا میکنیم. استقلال، یعنی جمهوری اسلامی و وضعیتی که ما امروز داریم. هیچ ابرقدرت و قدرتی در طول این یازده سال، در هیچ یک از امور و شؤون، نتوانسته کوچکترین چیزی را بر ما تحمیل کند. این، مفهوم استقلال است. هیچ کشوری این استقلال را ندارد. من میخواهم بگویم حتّی کشورهایی مثل امریکا هم این استقلال را ندارند. لابد بعضی تعجب خواهند کرد. نه، تعجب ندارد. دولت امریکا هم به سرمایهدارهای صهیونیست بینالمللی وابسته است. اگرچه ممکن است از لحاظ ملیت، خود آن سرمایهدارها هم امریکایی باشند، اما دولت وابسته است. اگر یک رئیس جمهور در امریکا، آنجایی که منافع سرمایهدارها ایجاب نمیکند، یک قدم کج بردارد - مثل کندی و امثال او - پایش را از دایره بیرون میکنند و پدرش را درمیآورند.
استقلال، یعنی آنچه که امروز در جمهوری اسلامی وجود دارد. هیچ قدرت و دولت و تشکیلاتی در دنیا نتوانست این نظام را وادار کند که بر خلاف آنچه که تشخیص میدهد مصلحتش است - همانی که مسؤولان تشخیص میدهند - قدمی بردارد. آزادییی هم که امروز در نظام جمهوری اسلامی وجود دارد، در هیچ جا نیست. مردم آزادند و حرفشان را میزنند و آرای خود را اظهار میکنند. این تودهی مردمند که در نماز جمعهها و راهپیماییها و در جنگ و مراسم گوناگون و در همهی آن چیزهایی که مربوط به مسایل سیاسی و عمومی است، حضور داشتند و دارند. حرف مردم، همان حرفی است که ما از زبانشان میزنیم. حرف آنها، همان چیزی است که مسؤولان مورد اعتماد مردم، از زبان مردم میگویند. خود آنها هم، همینها را تکرار میکنند.
در جمهوری اسلامی، یک عده از اول انقلاب تا حالا بودند و باز هم هستند که در گوشه و کنار نق میزنند و میگویند: ما آزادی نداریم! این نق را کجا میزنند؟ آیا در یک اتاق دربسته میگویند؟ در نظامی که اختناق وجود دارد و آزادی نیست، کسی که آزادی ندارد، نمیتواند حرفش را بزند. اگر بخواهد بگوید من آزادی ندارم، مجبور است همین حرف را هم در یک پستو و اتاق و یک جمع خصوصی - همانطوری که ما در زمان رژیم گذشته بودیم - بیان کند؛ اما این آقایان، در روزنامهی کثیرالانتشار و مجلهیی که ممکن است چند هزار نسخه چاپ بشود، حتّی در رادیو و تلویزیون جمهوری اسلامی حرف میزنند و میگویند: ما آزادی نداریم!! خدا آنها را به دست خودشان رسوا کرد. همین که در یک روزنامه، یک نفر مینویسد و چاپ میشود و میگوید ما آزادی نداریم، دلیل این است که او دروغ میگوید. اگر آزادی نداشت، نباید این حرف چاپ میشد و یا در بلندگوی عمومی کشور پخش میگردید. پیداست که او خلاف میگوید و خودش نمیفهمد که آبروی خودش را میبرد.
میگویند: اینهایی که به نمازجمعه میآیند، همهی ملت نیستند!! میگوییم: بسیار خوب، اینهایی که در راهپیمایی میلیونی 22 بهمن حاضر میشوند، چهطور؟ آنهایی که تشیع جنازهی امام آمدند و ده، یازده میلیون انسان در تهران جمع شدند، چهطور؟ آیا آن جمعیت، همهی ملت است یا نه؟ ملت، اسلام را میخواست، جمهوری اسلامی را میخواهد، دنبال سر رهبری است، پشت سر نظام جمهوری اسلامی است و هر کس که در راه اسلام حرکت میکند و صدق و امانت او برای مردم آشکار شده، مورد اعتماد مردم است و مردم پشت سر او هستند.1368/11/20
لینک ثابت
استقلال، یعنی آنچه که امروز در جمهوری اسلامی وجود دارد. هیچ قدرت و دولت و تشکیلاتی در دنیا نتوانست این نظام را وادار کند که بر خلاف آنچه که تشخیص میدهد مصلحتش است - همانی که مسؤولان تشخیص میدهند - قدمی بردارد. آزادییی هم که امروز در نظام جمهوری اسلامی وجود دارد، در هیچ جا نیست. مردم آزادند و حرفشان را میزنند و آرای خود را اظهار میکنند. این تودهی مردمند که در نماز جمعهها و راهپیماییها و در جنگ و مراسم گوناگون و در همهی آن چیزهایی که مربوط به مسایل سیاسی و عمومی است، حضور داشتند و دارند. حرف مردم، همان حرفی است که ما از زبانشان میزنیم.1368/11/20
لینک ثابت
در این جا، پشتیبانی و حضور مردم در فعالیتهای سیاسی و اقتصادی و حرکت نظامی وجود دارد. اگر امروز، دولت یا یکی از مسؤولان بخواهد حرکتی را انجام بدهد که مردم آن را نپسندند، میتوانند جلویش را بگیرند. همه جا مردم حضور دارند. این، خصوصیت انقلاب ماست. هیچ انقلابی در دنیا، این گونه نیست. این نکته را از روی بصیرت و اطلاعِ از نزدیک میگویم و این استثنایی است.1368/11/20
لینک ثابت
خصوصیت دوم (انقلاب اسلامی)، مردمی بودن است. انقلابهای دیگر - آنها كه حقیقتاً انقلاب بودند - پس از پیروزی خود، اغلب نسبت به مردم بیاعتنا شدند. كودتاها و حركات نظامی و امثال اینها را كاری نداریم. انقلابها، همیشه در همه جای دنیا به دست مردم به وجود آمده؛ اما بعد از آن كه به پیروزی رسیده یا در آستانهی پیروزی قرار گرفته، احزاب یا حزب جای انقلاب و مردم را گرفته است و مردم كنار رفتهاند. مثل كشورهای كمونیستی و سوسیالیستی دنیا كه نظامهای خیلی از آنها، با یك انقلاب بهوجود آمده بود و مردم در آن نقش داشتند و به گروه انقلابی و مبارز مردم كمك كرده بودند؛ اما در همهی این كشورها، به مجرد اینكه انقلاب به پیروزی نزدیك شد یا به پیروزی رسید، مردم دیگر هیچكاره شدند و حزب همهكاره شد. حزب كمونیست یا هر اسم دیگری كه برای حزبِ حاكم داشتند، هر كاری كه خواست بكند، به نام مردم كرد، اما مردم در هیچ كار نقش نداشتند؛ همان مردمی كه به خیابانها آمده بودند، یا به نحوی از انحا مبارزه كرده بودند، یا مثلاً از گروه مبارز پشتیبانی كرده بودند.
مردم، حتّی این حق را نداشتند كه یك نماینده به مجلس قانونگذاری بفرستند. در هیچكدام از این كشورها كه به اصطلاح كنگرههای ملی دارند و همان مجالس قانونگذاری آنهاست، نمایندگان مردم حضور ندارند! اصلاً مردم هیچ نقشی نداشتند. این، چیز خیلی عجیبی است. اما همین چیز عجیب، همه جای دنیا بود.
در یكی از سفرهایی كه یكی دو سال قبل به یكی از همین كشورهای سوسیالیستی رفته بودیم، یكی از همراهان ما كه از نمایندگان محترم مجلس شورای اسلامی بود، با مقامات مجلس ملی آن كشور راجع به مجلس صحبتهایی كرده بود. اطلاعاتی از مجلس ما به آنها داده بود و اطلاعاتی هم از مجلس آنها گرفته بود. ما نشسته بودیم و راجع به موضوعی صحبت میكردیم. ایشان، با یك قیافهی خیلی جدی پیش ما آمد و گفت: ما چیزهای مهمی از این آقایان - كه میهمانشان بودیم - یاد گرفتیم. او گفت: وقتی كه راجع به مجلس با اینها صحبت كردیم، از اینها پرسیدیم كه مجلسِ شما چگونه است و چند عضو دارد و چه مواقعی تشكیل میشود و رئیسش چگونه انتخاب میگردد؟ معلوم شد كه مجلس ملی اینها، متشكل از افرادی است كه بهوسیلهی دستگاهها و سازمانهای حزبیِ وابسته به خودِ حكومت تشكیل میشود. یعنی مثلاً پانصد، ششصد نفر آدم به عنوان اعضا و نمایندگان كنگره، به وسیلهی همان دستگاههای حزبی انتخاب میشوند. بعد این افراد كه نام تجمعشان كنگرهی ملی است، سالی دو مرتبه جلسه تشكیل میدهند!!
شما ببینید در این كشور كه فقط سالی دومرتبه مجلس قانونگذاریشان تشكیل میشود، قانون را چه كسی وضع میكند؟ اختیار قانونگذاری دست كیست؟ دست همانهایی است كه در رأس تشكیلات حكومت قرار دارند. اگر بپرسید اسم حكومت شما چیست؟ میگویند: حكومت دموكراتیك سوسیالیستی؛ یعنی حكومت مردمی. اسمش مردمی است، در حالی كه در هیچ امری از امور آن كشور، مردم دخالت ندارند و این، همان مردمی هستند كه انقلاب را به پیروزی رساندند. اسم این كشورها هم كشور انقلابی است. همهی انقلابهایی كه ما در دنیا دیدیم و كشورهایی كه بر اساس یك انقلاب، نظامی را به وجود آوردند، تقریباً به همین شكلی بودند كه مطرح كردم.
در كشور ما، انقلاب از روز اول، همهی نقشها در همهی امور را به مردم دادهاست. یعنی مجلس را - كه محل قانونگذاری است - مردم تشكیل میدهند و نمایندگان مردم به آن جا میروند و هیچكس هم حق ندارد نمایندهیی را به مردم تحمیل كند. یك نفر نماینده هم از این دویست و هفتاد نفر، بدون آرای مردم به مجلس نمیآید. رئیس جمهور را - كه مجری امور و مدیر و رئیس ادارهی كشور است - مردم با آرای خودشان انتخاب میكنند. هر كسی را كه دلشان خواست، انتخاب میكنند. اختیار با مردم است.
این وضعی كه انتخابات ریاست جمهوری در ایران دارد، حتّی در كشورهای دموكراتیك غرب هم این وضعیت نیست؛ چون در آن كشورها، احزاب در مقابل هم صفآرایی میكنند و هر حزبی، اسم كسی را به عنوان كاندیدا ذكر میكند. مردمی كه به آن كس رأی میدهند، در حقیقت به آن حزب رأی میدهند و خیلیها آن كس را اصلاً نمیشناسند. به هر جهتی طرفدار این حزبند و انگیزههای گوناگون اقتصادی و سیاسی و غیرسیاسی موجب میشود كه طرفدار فلان حزب باشند و به خاطر طرفداری آن حزب، به كاندیدای آن تشكیلات رأی میدهند و خود آن كاندیدا را هم اصلاً نمیشناسند.
در ایران، اینگونه نیست. در ایران، یكایك كسانی كه كاغذ رأی را در صندوق میاندازند، آن شخص را میشناسند و به عنوان رئیس جمهور به او رأی میدهند. این دوره، همینطور بود. دو دورهی قبل هم كه من رئیس جمهور بودم، همین گونه بود. دورهی قبلش هم به همین شكل بود. در همهی این ادوار - كه تا حالا پنج انتخاب رئیس جمهوری داشتهایم - مردم به كسی كه رأی دادند، خودشان او را شناختند و رأی دادند. پس، در انتخاب دستگاه قانونگذاری، مردم مباشرتاً و مستقیماً دخالت میكنند.
در انتخاب دستگاه اجرایی و رئیس قوّهی مجریه، مردم خودشان دخالت میكنند. حتّی در انتخاب رهبر - با این كه رهبری یك منصب الهی است و تابع ملاكهای الهی و معنوی و واقعی است - باز مردم نقش دارند؛ كما این كه مشاهده كردید مجلس خبرگان كه نمایندگان مردمند، مینشینند كسی را معین و انتخاب میكنند. اگر همان كسی كه مجلس خبرگان انتخاب كرد، مورد قبول مردم نباشد، باز رهبری او جا نخواهد افتاد. پس، آحاد و عامهی مردم، علاوه بر اینكه به صورت غیرمستقیم - از طریق مجلس خبرگان - رهبر را معین میكنند، مستقیماً هم نسبت به شخص رهبر نظر و تصمیم دارند و نظر و تصمیم و خواست و ارادهی آنهاست كه در حقیقت یك رهبر را رهبر میكند و به او امكان تصرف و قدرت امر و نهی و قبض و بسط میدهد. البته، نحوهی انتخاب امام(ره) به این شكلی كه مطرح كردم، نبود. در حقیقت، عشق مردم به امام(رضواناللَّهتعالیعلیه) و اطاعت و تبعیت از ایشان، بیش از انتخاب آنها بود.
در این جا، پشتیبانی و حضور مردم در فعالیتهای سیاسی و اقتصادی و حركت نظامی وجود دارد. اگر امروز، دولت یا یكی از مسؤولان بخواهد حركتی را انجام بدهد كه مردم آن را نپسندند، میتوانند جلویش را بگیرند. همه جا مردم حضور دارند. این، خصوصیت انقلاب ماست. هیچ انقلابی در دنیا، این گونه نیست. این نكته را از روی بصیرت و اطلاعِ از نزدیك میگویم و این استثنایی است.
نتیجه این است كه نظام، نظام مستحكمی است؛ زیرا كه مردمی میباشد.1368/11/20
لینک ثابت
دربارهی وضعیت قطعنامهی ۵۹۸ باید همهی دنیا بدانند رژیم عراق بر خلاف ادعاهای صلحطلبی، فقط به دنبال یك آتشبس بود تا خودش را بتواند نجات بدهد.1368/11/20
لینک ثابت
ما در راه اسلام و زندگی و حیات طیبهی اسلامی برای شما مردم و جامعهی اسلامی در دنیا، از هیچ كوششی فروگذار نمیكنیم و هیچ عاملی هم به فضل پروردگار نخواهد توانست ما را از این صراط مستقیم و خط روشن منحرف كند.1368/11/20
لینک ثابت