خصوصیّت دوّم، مردمى بودن است. در همه جاى دنیا، انقلابها -آنهایى که حقیقتاً انقلاب بودند؛ کودتاها و حرکات نظامى و مانند اینها را کارى ندارم- همیشه به دست مردم به وجود آمده؛ امّا بعد از آنکه به پیروزى رسیده یا در آستانهی پیروزى قرار گرفته، احزاب یا حزب آمده، جاى انقلاب را گرفته، جاى مردم را گرفته و مردم کنار رفتهاند؛ مثل خیلى از این کشورهاى کمونیستىِ دنیا که نظامهایشان نظامهاى انقلابى بودند -یعنى با یک انقلاب به وجود آمده بودند، مردم در آن نقش داشتند و به گروه انقلابى و مبارز کمک کرده بودند؛ در اغلب این کشورهاى سوسیالیستى اینجورى بود- امّا در همهی این کشورها بمجرّد اینکه انقلاب به پیروزى نزدیک شد یا رسید، مردم شدند هیچکاره، حزب -حزب کمونیست یا هر اسم دیگرى براى آن حزب حاکم داشتند- آمد و شد همهکاره! هر کارى خواستند بکنند به اسم مردم کردند، امّا مردم در هیچ کار نقش نداشتند. همان مردمى که به خیابانها آمده بودند یا به یک نحوى از انحاء مبارزه کرده بودند یا مثلاً از گروه مبارز پشتیبانى کرده بودند، حتّى این حق را نداشتند که یک نماینده به مجلس قانونگذارى بفرستند. در هیچکدام از این کشورها و در هیچکدام از این کنگرههاى ملّى -که شنیدهاید و میشنوید «کنگرهی ملّى» و همان مجالس قانونگذارى این کشورها است- نمایندگان مردم حضور ندارند؛ اصلاً مردم هیچ نقشى نداشتند. این، خیلى چیز عجیبى است؛ امّا همین چیز عجیب، همه جاى دنیا بود. در یکى از سفرهایى که یکى دو سال قبل به یکى از همین کشورهاى سوسیالیستى رفته بودیم، یکى از همراهان ما -که از نمایندگان محترم مجلس شوراى اسلامى بود- رفته بود با مقامات مجلس ملّى آن کشور، راجع به مجلس صحبتهایى کرده بودند؛ اطّلاعاتى از مجلس ما به آنها داده بود، اطّلاعاتى از مجلس آنها گرفته بود. ما نشسته بودیم راجع به یک موضوعى صحبت میکردیم؛ ایشان با یک قیافهی خیلى جدّى آمد پیش ما؛ گفت ما چیزهاى مهمّى از این آقایان یاد گرفتیم -یعنى از این کسانى که ما مهمانشان بودیم- راجع به مجلس با اینها صحبت کردیم، از اینها پرسیدیم که مجلس شما چهجورى است، چند عضو دارد، کِیها تشکیل میشود، رئیسش چهجورى انتخاب میشود و از این قبیل، معلوم شد که مجلس ملّى اینها متشکّل از افرادى است که بهوسیلهی دستگاهها و سازمانهاى حزبىِ وابستهی به خود حکومت تشکیل میشود؛ یعنى مثلاً پانصد نفر، ششصد نفر آدم بهعنوان اعضاى کنگره و نمایندگان کنگره بهوسیلهی همان دستگاههاى حزبى انتخاب میشوند؛ بعد این افراد -که اسمشان کنگرهی ملّى است- سالى دو مرتبه جلسه تشکیل میدهند؛ سالى دو بار!
خب، شما ببینید در این مملکت، در این کشور -که فقط سالى دو مرتبه مجلس قانونگذاریشان تشکیل میشود- پس قانون را چه کسى وضع میکند؟ اختیار قانونگذارى پس دست کیست؟ دست همانهایى است که در رأس تشکیلات حکومت قرار دارند. اگر [هم] بپرسى اسم حکومت شما چیست، میگویند حکومت دموکراتیکِ سوسیالیستىِ فلان کشور -اسم کشورشان را هم میآورند- یعنى حکومت مردمى. دموکراتیک، یعنى مردمى؛ سوسیالیستى، یعنى عمومى و مردمى؛ اسمش مردمى است، درحالیکه در هیچ امرى از امور آن کشور مردم دخالت ندارند؛ و این همان مردمى هستند که انقلاب را به پیروزى رساندند. اسم این کشورها هم کشور انقلابى است. همهی انقلابهایى که ما در دنیا دیدیم و کشورهایى که بر اساس یک انقلاب، نظامى را به وجود آوردند، تقریباً به همین شکلى بودند که عرض کردم.
حالا در کشور ما، انقلاب از روز اوّل، همهی نقشها را در همهی امور به مردم داده. یعنى مجلس را - که محلّ قانونگذارى است -مردم تشکیل میدهند و نمایندگان مردم میروند آنجا، هیچ کس هم حق ندارد به مردم تحمیل کند. از این ۲۷٠ نمایندهاى که در مجلس شوراى اسلامى ما هستند، یک نفر هم بدون آراء مردم به مجلس نمیآید. رئیسجمهور را -که مجرى امور کشور و رئیس ادارهی کشور و مدیر کشور است- مردم با آراء خودشان انتخاب میکنند. هر کسى را دلشان خواست انتخاب میکنند؛ اختیار با مردم است. این وضعى که انتخابات ریاست جمهورى در ایران دارد، حتّى در کشورهاى دموکراتیک غرب هم نیست؛ چون در آن کشورها احزاب در مقابلِ هم صفآرایى میکنند و هر حزبى اسم کسى را بهعنوان کاندیدا ذکر میکند. مردمى که به آن کس رأى میدهند، درحقیقت به آن حزب رأى میدهند، خیلیها آن کس را اصلاً نمیشناسند. [چون] طرفدار این حزبند -به هر جهتى؛ انگیزههاى اقتصادى، انگیزههاى گوناگون سیاسى و غیرسیاسى موجب میشود که طرفدار فلان حزب باشند- بهخاطر طرفدارىِ آن حزب، به کاندیداى آن حزب رأى میدهند؛ خود آن کاندیدا را هم اصلاً نمیشناسند. در ایران اینجورى نیست. در ایران یکایک کسانى که کاغذ رأى را در صندوق میاندازند، آن شخص را میشناسند و بهعنوانِ رئیسجمهور به او رأى میدهند. این دوره همینجور بود؛ دو دورهی قبل هم که بنده رئیسجمهور بودم، همینجور بود؛ دورهی قبل از آن هم همینجور بود. در همهی این ادوار ریاست جمهورى -که تا حالا ما پنج انتخاب رئیسجمهور داشتهایم- مردم به آن کسى که رأى دادند، خودشان شناختند و به او رأى دادند. پس در انتخاب دستگاه قانونگذارى، مردم مباشرتاً و مستقیماً دخالت میکنند؛ در انتخاب دستگاه اجرائى و رئیس قوّهی مجریّه، مردم خودشان دخالت میکنند.
حتّى در انتخاب رهبر -با اینکه رهبرى یک منصب الهى است و تابع ملاکهاى الهى و معنوى و واقعى است- باز مردم نقش دارند. کمااینکه مشاهده کردید طبق قانون، مجلس خبرگان که نمایندگان مردمند، مینشینند کسى را معیّن و انتخاب میکنند. اگر همان کسى که مجلس خبرگان انتخاب کرده، مورد قبول مردم نباشد، باز رهبرىِ او جا نخواهد افتاد. پس آحاد مردم و عامّهی مردم علاوهی بر اینکه بهصورت غیرمستقیم - از طریق مجلس خبرگان - رهبر را معیّن میکنند، مستقیماً هم نسبت به شخص رهبر نظر دارند و تصمیم دارند؛ و نظر آنها و تصمیم آنها و خواست آنها و ارادهی آنها است که یک رهبر را درحقیقت رهبر میکند و به او امکان تصرّف میدهد و به او قدرت امر و نهى میدهد و قدرت قبض و بسط میدهد؛ [این بهخاطر] پشتیبانى مردم است. اینجا هم مردم حضور دارند. حالا در مثل امام بزرگوارمان که مسئله اصلاً جور دیگرى بود؛ آنجا عشق مردم بود، بیش از انتخاب آنها؛ مردم عاشقانه نسبت به امام، اطاعت و تبعیّت و تسلیم داشتند.
در فعّالیّتهاى سیاسى، مردمند؛ در فعّالیّتهاى اقتصادى، مردمند؛ در حرکت نظامى، مردمند. اگر امروز دولت یا یکى از مسئولین بخواهد یک حرکتى را انجام بدهد که مردم آن را نپسندند، میتوانند جلویش را بگیرند. مردم همه جا حضور دارند؛ این خصوصیّت انقلاب ما است؛ هیچ انقلابى در دنیا اینجورى نیست؛ و این استثنائى است. ما این را از روى بصیرت و اطّلاعِ از نزدیک عرض میکنیم. انقلاب ما از این جهت هم یک استثنا است.
نتیجهاش چیست؟ نتیجه این است که نظام، نظام مستحکمى است؛ زیرا نظامِ مردمى است. آن چیزى که بهوسیلهی ابرقدرتها قابل از بین رفتن است، عبارت است از یک حکومتى که متّکى به مردم نیست. آن چیزى که بهوسیلهی عوامل سازمان جاسوسى آمریکا در یک کشور قابل برداشتن و گذاشتن است، یک حکومتى است یا یک دولتى است که با مردم رابطهاى نداشته باشد و پشتوانهی عظیمِ قوىّ مردمى پشت سرش نباشد. آن که دشمن خارجى میتواند چهار نفر را علیه او تحریک کند و به کودتا وادار بکند، یک حکومتى است که روى تخت حکومت نشسته، امّا مردم به آن وصل نیستند؛ مردم براى خودشان میروند، آن [هم] براى خودش دارد حرکت میکند. آن نظامى که در آن، حاکم - چه رهبر، چه ریاست جمهورى، چه ریاست قوّهی قضائیّه، چه مجلس شوراى اسلامى - متّکى به مردم و متّصل به مردم و مورد علاقهی مردم و مورد پشتیبانى و حمایت مردم است، [نظامى] مثل نظام جمهورى اسلامى است که نه آمریکا و متّحدینش و نه شرق و غرب -آن روزى که دو قدرت بزرگ در دنیا وجود داشت- و نه هیچ قدرتى، قادر نیست این نظام را و این حکومت را متلاشى و بلکه متزلزل کند.1368/11/20
لینک ثابت