newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
دستور گرفتن از تقوا و عقیده

اگر در یک جامعه، دو مجموعه‌یی که با مضمون واحد یا با هدف واحد یا با شعار واحدی کار می‌کنند، هر کدام بخشی از کار را - که خیلی هم عظیم است - یا بخشی از مجموعه‌ی مورد نظر را زیر بال و در اختیار بگیرند، من خیال می‌کنم که اگر با یکدیگر سینه به سینه نشوند، تعارضی به وجود نخواهد آمد.
ما نباید نگاه کنیم که دیگری چه می‌کند؛ ببینیم که ما چه کار باید بکنیم. از اول انقلاب هم ما همیشه همین‌طور فکر می‌کردیم. ما می‌گفتیم که دستور کار خود را از دیگری که به اعتقاد ما خوب عمل نمی‌کند، نمی‌گیریم. ما دستور کارمان را از عقیده و تشخیص خودمان می‌گیریم. ما باید خوب و ملایم و دینی و تقوایی عمل کنیم. واقعاً «أسّس علی التّقوی»(1) باشد. مبنا و ملاکِ کار تقوا باشد. اگر ما فرضاً یک وقت دیدیم که در جامعه، نفر دیگری بر مبنای تقوا عمل نمی‌کند، نگوییم که پس او چرا عمل نمی‌کند. حالا او عمل نکند. عمل نکردن او بر تقوا، موجب این نمی‌شود که ما هم بر تقوا عمل نکنیم. ما باید بر اساس تقوا عمل کنیم.1368/10/12


1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 108
لا تَقُم فيهِ أَبَدًا ۚ لَمَسجِدٌ أُسِّسَ عَلَى التَّقوىٰ مِن أَوَّلِ يَومٍ أَحَقُّ أَن تَقومَ فيهِ ۚ فيهِ رِجالٌ يُحِبّونَ أَن يَتَطَهَّروا ۚ وَاللَّهُ يُحِبُّ المُطَّهِّرينَ
ترجمه:
هرگز در آن (مسجد به عبادت) نایست! آن مسجدی که از روز نخست بر پایه تقوا بنا شده، شایسته‌تر است که در آن (به عبادت) بایستی؛ در آن، مردانی هستند که دوست می‌دارند پاکیزه باشند؛ و خداوند پاکیزگان را دوست دارد!
لینک ثابت
مردم, قدرت تحلیل سیاسی

باید قدرتِ دید حقایق سیاسی در مردم به وجود آید تا در برخورد با جریانها و حوادث سیاسی گیج نباشند. اگر مردم قدرت تحلیل داشته باشند، این مملکت و انقلاب را بیمه و تضمین می‌کنند.1368/10/12
لینک ثابت
قدرت تحلیل سیاسی

همه‌ی كارها را خبره‌ها انجام می‌دهند؛ چرا كار فرهنگی را خبره‌ها نباید انجام بدهند و هر كسی وارد میدان كار فرهنگی بشود و چیزی بگوید و نظری بدهد و اقدامی بكند؟ متأسفانه خیلی از كسانی كه می‌توانند كار فرهنگی بكنند، به كارهای اجرایی و یا سیاسی مشغولند، یا حتّی اگر با نام فرهنگی هم حضور دارند، باطن كار، با كار سیاسی است.
یك وقت در یكی دو سال قبل، یكی از این مجموعه‌هایی كه در كشور با نیّات خوبی تشكیل می‌شود، برای كاری پیش من آمدند. در آن وقت، به آنها گفتم كه به شما توصیه می‌كنم به كار سیاسی نپردازید. كار سیاسی، الان این همه متصدی و مباشر - وارد و ناوارد - دارد و الحمدللَّه چون كار آسانی است، همه هم وارد می‌شوند و بعد از یكی‌دوروز و چند صباحی، سیاسی می‌شوند! به آنها گفتم كه این خیلی طرفدار و مشتری و مرتكب و مغترف دارد؛ شما بروید در آن حیطه‌یی كه دارید، به كار فرهنگی بپردازید.
معنای این توصیه این نیست كه در رشد سیاسی ذهن مردم تلاش نكنید. خیر، این هم وظیفه‌ی همه است، این هم خودش یك كار فرهنگی است كه انسان تلاش كند مردم رشد سیاسی و قدرت تحلیل و بینش درست پیدا كنند، یا بینش را پیدا كنند. حالا وقتی كسی بینش سیاسی پیدا كرد، درست و نادرستش را خودش بعداً تعیین خواهد كرد. باید قدرتِ دید حقایق سیاسی در مردم به وجود آید تا در برخورد با جریانها و حوادث سیاسی گیج نباشند. اگر مردم قدرت تحلیل داشته باشند، این مملكت و انقلاب را بیمه و تضمین می‌كنند. هر حادثه‌یی كه در جایی به وجود می‌آید، مردم باید بتوانند دور و بر حادثه را یك خرده نگاه كنند و بفهمند قضیه چیست. این، واقعاً خیلی مهم است. ما الان متأسفانه این را نداریم و یا كم داریم. هرچه خود انقلاب و سنگلاخهای آن، مردم را به پیچ‌وتاب انداخته و پیش برده، به‌جای خود محفوظ است؛ اما ما و مجموعه‌های ما كمتر تلاش كرده‌اند. بله، اوایل انقلاب در این مورد تا چند سالی كارهایی می‌شد و بعضی از مجموعه‌ها تلاش می‌كردند تا مردم را از لحاظ بینش سیاسی جلو ببرند؛ اما حالا نیست. این، خودش یك كار فرهنگی است. توصیه‌ام به آن مجموعه این بود كه شما در كارهای باندی و اجراییِ سیاسی وارد نشوید و به كار فرهنگی بپردازید كه متأسفانه غریب است. حالا هم من به آقایان عرض می‌كنم كه واقعاً كار فرهنگی مهم است. بیش از كار سیاسی، باید برای شما كار فرهنگی اهمیت داشته باشد.1368/10/12

لینک ثابت
کار فرهنگی

واقعاً مسائل فرهنگى کشور، امروز زمین‌افتاده است. همه خودشان را فرهنگى میدانند؛ همه نسبت به مسائل فرهنگى اظهار شوق و علاقه میکنند و آن را در بیاناتشان و اظهاراتشان مهم نشان میدهند؛ امّا حقیقتاً کار فرهنگى در کشور، متناسب با پیشرفت انقلاب و ریشه دواندن انقلاب در جامعه نیست. ما امروز خیلى کارهاى فرهنگى باید میکرده باشیم که نکردیم؛ خیلى برنامه‌ها باید میریخته باشیم که نریختیم و حقیقتاً دستمان خالى است از خیلى از کارها؛ چه در داخل و چه در خارج کشور. لذاست که مسائل فرهنگى حقیقتاً درخورِ این است که به آن با سعه‌ی صدر و با اهتمام و دلسوزى عمیق و همراه با خبرگى و کارشناسى رسیدگى بشود. همه‌ی کارها را خبره‌ها انجام میدهند؛ چرا کار فرهنگى را خبره‌ها نباید انجام بدهند و هر کسى وارد میدان کار فرهنگى بشود و یک چیزى بگوید، یک نظرى بدهد، یک اقدامى بکند، ولو خبره‌وار نباشد؟ متأسّفانه خیلى از کسانى که میتوانند کار فرهنگى بکنند، مشغول به کارهاى اجرائی‌اند یا مشغول به کار سیاسی‌اند؛ یا حتّى اگر با نام فرهنگى هم حضور دارند و وجود دارند، باطنِ کار، کار سیاسى است.یکى دو سال قبل از این، یکى از این مجموعه‌هایى که در کشور با نیّات خوبى تشکیل میشود، آمدند پیش من براى یک کارى، یک چیزى از ما میخواستند .... من آن‌وقت در آن حیطه‌ی کارى که داشتند، به آنها این‌جورى گفتم که توصیه میکنم شما به کار سیاسى نپردازید. خب، کار سیاسى الان این همه متصدّى و مباشر دارد ‌- وارد و ناوارد ‌- و همه هم ‌الحمدلله‌ چون کار آسانى است، وارد میشوند و بعد از یکى دو روز و چند صباحى میشوند سیاسى. این خیلى طرف‌دار و مشترى و مرتکب و مقترف دارد؛ شما بروید به کار فرهنگى بپردازید. نه اینکه در رشد سیاسىِ ذهن مردم تلاش نکنید؛ نه، این هم وظیفه‌ی همه است؛ خود این هم یک کار فرهنگى است که انسان کارى کند که مردم رشد سیاسى پیدا کنند، قدرت تحلیل پیدا کنند، بینش درست پیدا کنند، یا بینش پیدا کنند ‌- وقتى کسى بینش سیاسى پیدا کرد، درست و نادرست آن را خودش بعداً تعیین خواهد کرد ‌- باید قدرتِ دیدِ حقایق سیاسى در مردم به وجود بیاید؛ مردم در برخورد با جریانها و حوادث سیاسى گیج نباشند. اینکه مردم قدرت تحلیل داشته باشند، مملکت را و انقلاب را بیمه میکند، تضمین میکند، هر حادثه‌اى یک جا به وجود آمد، بتوانند دُوروبَر حادثه را یک خُرده که نگاه کردند، بفهمند قضیّه چیست؛ این خیلى مهم است واقعاً؛ ما این را الان متأسّفانه نداریم، کم داریم. هرچه خود انقلاب و سنگلاخهاى انقلاب، مردم را به پیچوتاب انداخته و پیش برده، خب به جاى خود؛ ما و مجموعه‌هاى ما کمتر تلاش کرده‌اند. چرا، اوایل انقلاب بود، تا چند سالى کارهایى در این مورد میشد که مردم را از لحاظ بینش سیاسى جلو ببرند ‌- بعضى از مجموعه‌ها ‌- [امّا] حالا نیست؛ خود این یک کار فرهنگى است. امّا من توصیه‌ام به آن مجموعه این بود که شما در کارهاى باندى و اجرائىِ سیاسى وارد نشوید و به کار فرهنگى بپردازید که متأسّفانه غریب است. حالا هم من به آقایان عرض میکنم که واقعاً کار فرهنگى مهم است؛ شما بیش از کار سیاسى، کار فرهنگى برایتان باید اهمّیّت داشته باشد.1368/10/12
لینک ثابت
تقوا

ما نباید نگاه کنیم ببینیم که دیگرى چه میکند؛ ما باید ببینیم ما چه‌کار باید بکنیم. از اوّل انقلاب هم ما همیشه همین‌جور فکر میکردیم. ما میگفتیم دستور کار خودمان را از دیگرى ‌- که به اعتقاد ما خوب عمل نمیکند ‌- نمیگیریم؛ ما دستور کارمان را از عقیده‌ی خودمان، از تشخیص خودمان میگیریم. ما باید خوب عمل کنیم، ما باید ملایم عمل کنیم، ما باید دینى و تقوایى عمل کنیم...، واقعاً «اُسِّسَ‌عَلَی التَّقوی» باشد؛ مبنا و ملاک کار تقوا باشد. اگر فرضاً ما یک وقت دیدیم در جامعه، یک نفرِ دیگرى بر مبناى تقوا عمل نمیکند، نگوییم پس او چرا عمل نمیکند؛ خب، او نکند؛ عمل نکردن او بر تقوا، موجب این نمیشود که ما هم بر تقوا عمل نکنیم. ما باید بر اساس تقوا عمل کنیم.1368/10/12
لینک ثابت
معلمان

امروز جامعه‌ی فرهنگیان کشور ‌- منظورم از جامعه، [فقط] این جامعه‌ی شما نیست؛ مجموعه‌ی فرهنگیان کشور ‌- یک مجموعه‌ی محروم و قدرناشناخته و احترام‌نشده‌اى هستند؛ احترامى فراخور خودشان. چقدر در این مجموعه‌ی فرهنگى، تلاش و ابتکار و حسّ دلسوزى و حسّ خدمت و آن عزیزترین احساسهاى انسان یعنى عشق به نسل نو و آینده موج میزند؛ که این را مردم ما نمیدانند. اصلاً معلّم برایشان یک آدمى است مثل خودشان. یعنى من که پدر چند بچّه هستم، به معلّم این بچّه مثل بقیّه‌ی آدمها نگاه میکنم؛ درحالی‌که حقیقت قضیّه این نیست؛ او خزانه‌دار ما است و جز موردى که یک معلّمى ممکن است دلسوز نباشد، غالب معلّمین یا خیلى از معلّمین به این کار عشق می‌ورزند؛ وَالّا [اگر] عشق نورزند، نمیتوانند اصلاً وارد این کار بشوند؛ کارى نیست که بدون عشق ورزیدن بشود آن را ادامه داد. این کار از روى عشق و اخلاص و علاقه‌مندى و دلسوزى است؛ این را مردم غالباً نمیدانند. به نظر من از این مجموعه‌اى که در آن، این همه صفا هست، ارزش هست، معنویّت هست ‌- و مورد شناسایى مردم هم نیست این معنویّتها ‌- باید حمایت کرد، باید دفاع کرد. اگرچه شما خیلی‌تان هم معلّم هستید ‌- شأناً، یا فعلاً ‌- و این معنا شامل خود شما هم میشود، لکن شما به حیث جامعه‌ی اسلامى فرهنگیان ‌- نه به‌عنوان یک فردى از مجموعه‌ی فرهنگى کشور ‌- حقیقتاً دلسوزانه با این مجموعه باید برخورد کنید. ببینید واقعاً براى معلّمین کشور چه چیزى لازم است و از جهت تقویت معنویّاتشان یا کمک به اصلاح امور زندگی‌شان در این جهت چه کارى باید کرد؛ هر کارى لازم است بکنید؛ [اگر] واقعاً از عهده‌ی شما برمی‌آید، دریغ نکنید؛ چون جامعه‌ی فرهنگى کشور، بسیار جامعه‌ی عزیز و ناشناخته‌اى است از نظر مردم.1368/10/12
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی