newspart/index2
روشنفکری
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
روشنفکری

مسأله‏ی اصلاح حوزه، چیزی نیست که در این زمان مطرح شده باشد؛ از سالها پیش در قم، این مسئله مطرح بوده است. در آن سالهای اولی که وارد قم شدم (سال 37)، فضلای جوانی را یافتم که دور هم می‏نشستند و این آرزوها را به زبان می‏آوردند و تکرار می‏کردند و برای تحقق آن، تلاش می‏نمودند. بعد در آن وقت برای ما معلوم شد که در دوره‏ی قبل از ما- یعنی قبل از ورود مرحوم آیت‏اللّه العظمی بروجردی (رضوان اللّه علیه) به قم- نیز همین افکار مطرح بوده است و فضلای برجسته و خوش‏فکر و خوش‏نام، دنبال آن بوده‏اند. بعد که قدری بیشتر با مسائل مربوط به حوزه‏ها آشنا شدیم، فهمیدیم که حتّی ریشه‏ی این قضایا قبل از این‏هاست و در نجف زمان مرحوم آقا سیّد ابو الحسن اصفهانی (رضوان اللّه علیه) این حرفها بین طلّاب جوان و روشن‏فکرِ آن روز مطرح بوده است.

دو نفر برای من مشروحاً و مفصلًا جریانی را که ده دوازده نفر از فضلای آن روز نجف- مثل مرحوم آقای میلانی، مرحوم آقا سید علی مدد قاینی و عده‏یی دیگر- پیش مرحوم آقا سیّد ابو الحسن رفتند و درخواست خود را با ایشان در میان گذاشته بودند، نقل کرده‏اند: یکی مرحوم علامه‏ی امینی- صاحب الغدیر- بود و دیگری مرحوم آقا سیّد حسن تهامی (رضوان اللّه علیه) که از مجتهدان و علمای برجسته‏ی کشور ما محسوب می‏شد و سالهای متمادی در بیرجند منزوی شده بود و قدرش ناشناخته ماند تا وفات کرد. ایشان هم قبل از مرحوم امینی، در سال 41 یا 42 که من برای منبر به بیرجند رفته بودم، عین همان صحبتِ مرحوم آقای امینی را نقل کرد و جزئیات قضیه را به من گفت که حالا نمی‏خواهم با تفصیل آن را مطرح کنم.

سؤالی که پیش می‏آید، این است که چرا تفکر و اندیشه‏ای که بیش از نیم قرن در حوزه‏های علمیه سابقه دارد، جامه‏ی تحقق نپوشیده است. مرحوم آقا سیّد ابو الحسن، در سال 1325 وفات کردند. این افکار ممکن است مثلًا پنج یا ده سال قبل از وفات ایشان مطرح بوده باشد. از سال 1320 تا آن سالهایی که ما به قم رفتیم- یعنی تا سال 36 یا 37- و بعد از آن تا زمان فعلی، چرا آن آرزوها و چیزهایی که همیشه زبدگان و روشن‏فکران و فضلا و دلسوزان و دردمندانِ حوزه‏ها دنبالش بودند، تحقق پیدا نکرده است؟1368/09/07

لینک ثابت
روشنفکری

وقتی انقلاب اکتبر تحقق پیدا می‏کند، در طول ده پانزده سال، آن قدر کتاب و فیلم و قصه و جزوه در سطوح مختلف راجع به مبانی فکری این انقلاب نوشته می‏شود که در کشورهایی که باد آن انقلاب به آن‏ها رسیده، دیگر مردم احتیاجی ندارند از کتابهای آن‏ها استفاده کنند! آن قدر فضای ذهنی پُرشده است که روشن‏فکرهای خود کشورها می‏نشینند راجع به مبانی ارزشی و فکری آن‏ها کتاب می‏نویسند! در سه چهار دهه‏ی گذشته، چه قدر ایرانیها در باره‏ی مبانی فکری انقلاب شوروی، به زبان فارسی کتاب نوشتند؛ چون دیگر اشباع شده بودند. یعنی آن‏ها این‏قدر نوشتند که همه‏ی روشن‏فکرهایی که به نحوی از لحاظ فکری با آن‏ها ارتباط پیدا می‏کردند، از لحاظ فکری اشباع می‏شدند و بعد یک آدم مثلًا دست به قلم و با فکر و روشن‏فکری، خودش می‏جوشید و مطالبی- غیر از ترجمه‏های فراوانی که از آثار آن‏ها می‏شد- می‏نوشت.
ما چه کار کردیم؟ کاری که ما در این زمینه کردیم، واقعاً خیلی کم است. گاهی انسان دلش نمی‏آید که بگوید در حد صفر؛ چون واقعاً کسانی با اخلاص کارهایی کرده‏اند. اما اگر نخواهیم ملاحظه‏ی این جهات عاطفی را بکنیم، باید بگوییم یک‏ذره بیشتر از صفر و خیلی خیلی کم کار شده است. البته، این کم‏کاری دلایلی دارد: بعضی از روشن‏فکران و متفکران اصلی را در اول کار از ما گرفتند و بعضی از آن‏ها نیز مشغول کارهای گوناگون اجرایی شدند؛ اما اساس قضیه این است که ما تولید نکردیم. یازده سال از انقلاب می‏گذرد؛ خوب بود که صدها نویسنده‏ی اسلامی، مبانی اسلام را بنویسند- چون انقلاب ما اسلامی است- و منتشر بکنند. می‏بایست تربیت می‏کردیم که نکردیم. این، یکی از کارهای حوزه است. نمی‏خواهم بگویم کسانی که بیرونِ حوزه‏ها نشسته‏اند، مسئولیتی ندارند؛ اما بیشترین مسئولیت را حوزه‏ی علمیه- و بیش از همه قم- دارد. قم بایستی محصول وافری در این زمینه می‏داد.1368/09/07

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی