newspart/index2
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
خط امام

من می‌گویم حالا که در دورانی زندگی می‌کنیم که آن آلودگیها و گرفتاریها کم شده و یا در معیارهای موجود زندگی ساقط شده است و در معیارهای دوران بعد از انقلاب، این حرفها بیش از گذشته عیب است، نباید چیزهای دیگری را به حجت و مجوز هنرمند بودن، جایگزین همان گرفتاریها بکنیم. به اعتقاد من، غرض این است که آن خط اصیل اسلامی و ناب و قرآنی که همان خط انقلاب اصیل و خط امام ماست، حفظ شود.1368/08/21
لینک ثابت
سرمایه‌های انقلاب

شخصا به شما به‌خاطر ارزشهای زیادی که در وجودتان است و من برخی از آنها را احساس و ادراک می‌کنم و به خاطر سرمایه‌یی که در وجود شماست و برای ملت و مردم و کشور و انقلاب و تاریخ ما، یک چیز فوق‌العاده ضروری و لازم است، محبت و علاقه‌ی زیادی دارم. خواهش می‌کنم که این سرمایه را در خودتان تقویت کنید و آن را هرچه بیشتر در خدمت هدفهای پاک و مقدس قرار بدهید. دستگاههای مختلف بایستی به شما کمک کنند و موانع را از سر راهتان بردارند، تا ان‌شاءالله بتوانید پایه و هسته‌ی مرکزی هنر صحیح و اصیل اسلامی را هرچه قویتر و ریشه‌دارتر پایه‌گذاری کنید و شکل بدهید. دیگران هم که هنرمندند، اما فکر و روحیه‌ی آنان چیز دیگر و طور دیگری است، باید بدانند که حقیقتا دریغ و حیف است که آن سرمایه و هنر، در راه چیزی غیر از راه خدا و معنویت و انقلاب و نجات انسانها و کمک به محرومان و مستضعفان به‌کار برود و نیز حیف است که در مصارف و راههای خیلی کم ارزشی که متأسفانه آن مبتذلات به‌کار می‌روند، به‌کار رود.1368/08/21
لینک ثابت
هنر انقلابی

آقای زم گفتند که برادران و خواهران قلباً محبت و اشتیاق دارند که ما دیدار داشته باشیم. باید بگویم که من هم این اشتیاق را همواره داشته‌ام که با جمع هنرمندان انقلاب، در دیدارهایی خوب - چه کاری و چه تبادل نظری و چه اُنسی - ملاقات داشته باشم. پارسال هم به ایشان گفتم که آماده هستم یک وقت با اعضای حوزه‌ی هنری ملاقات کنم. حالا هم خیلی خوشحالم که لطف کردید و تشریف آوردید.1368/08/21
لینک ثابت
هنر انقلابی

شکی نیست کسانی که تفکرات یا انگیزه‌ها یا اهوای غلط دارند، از هنر استفاده خواهند کرد. هنر چیزی است که همه‌ی ذی‌شعورهای عالم - عامل و مستمع - با به‌کار بردن و با التذاد به آن، می‌خواهند استفاده کنند. اصلاً در دنیا کسی وجود دارد که صاحب عقل باشد، ولی نخواهد از هنر استفاده کند؟ طبیعی است که همه می‌خواهند از هنر استفاده کنند. یکی از انواع استفاده هم این است که یک‌نفر، اندیشه‌ی ناپاکی را با یک وسیله‌ی هنری در ذهنها بریزد. بنابراین، آن فرد هم می‌خواهد از هنر استفاده کند - اصلاً جای ملامت نیست - مثل پول و سلاح که از آن استفاده می‌کنند.
جلوی صاحبان اندیشه‌ها و روشهای ناپاک را نمی‌شود گرفت. کاری که می‌شود کرد، این است که بیاییم آن چیزی را که صاحب اندیشه‌ی ناپاک می‌خواهد استفاده بکند یا کرده است، در اختیار سرپنجه‌ی مقتدر اندیشه‌ی مقدس و پاک و والا قرار بدهیم؛ والّا اگر آن اندیشه‌ی پاک و مقدس و والا نتوانست از این مایه استفاده کند، شکی نداریم که عقب خواهد ماند.
کسی که می‌خواهد فسادی را در نقطه‌یی از دنیا به‌وجود آورد، از وسیله‌های تندرو - مثل هواپیما و اتومبیل - استفاده خواهد کرد. او پول دارد، وسیله کرایه می‌کند و در آن می‌نشیند و می‌رود مثلاً دزدی‌یی را در آن نقطه سازماندهی کند و یا قتلی راه بیندازد. شما هم که می‌خواهید مانع او شوید و به آن‌جا بروید تا احیای نفوس بکنید، باید سوار همین هواپیما بشوید و راه بیفتید. اگر شما خیلی آدم خوب و قوی‌یی هستید و دلتان هم خیلی می‌خواهد، کار خوب انجام بگیرد و احیای نفوس بشود، باید زودتر یا لااقل هماهنگ با او و بلافاصله بعد از او به آن‌جا برسید؛ اما اگر خودتان را با این هواپیمای تندرو، پای کار نمی‌رسانید، قهری است که عقب می‌مانید.
همه‌ی صحبت من بدین معنا و در این جهت است که شما - چه به عنوان مجموعه‌ی حوزه که بحمداللَّه همه نوع هنری در این مجموعه می‌گنجد و چه به‌عنوان غیرمجموعه‌ی حوزه - وقتی‌که هنری را در خود یافتید و آن را دنبال کردید و ریشه و چشمه‌ی هنر را در خودتان به جوشش درآوردید، باید کوشش کنید مایه‌ی هنری را غلیظ نمایید تا بتوانید این اندیشه‌ی مقدس و این روح پاک امروز دنیا - یعنی انقلاب اسلامی - را که مثل روح و اندیشه‌ی معصومی، در دنیای ناپاک افکار غلط و در روزگار سیاه ما، بالاخره جای خودش را در دنیا باز می‌کند، تقویت نمایید و گسترش دهید.1368/08/21

لینک ثابت
هنر انقلابی

سنت الهی در تاریخ اقتضا می‏کرد که تفکر اسلامی و اندیشه‏ی پاک الهی، در یک نوبت رو بیاید، و آن نوبت اکنون آغاز شده است و معلوم می‏شود که یکی از نشانه‏هایش ماییم. یکی از نشانه‏هایش، لبنان و آفریقا و کشورهای گوناگون اسلامی است. یکی از نشانه‏هایش، احساس ضعف دنیا در مقابل تفکر الهی و توحیدی است که وجود دارد و در حال به وجود آمدن است. در این مجموعه و در این حرکت عظیم، این فکر پاک و مقدسی که در دنیا به وجود آمده است- فکر انقلابی‏ و توحیدی و الهی- در صف‏آرایی با فکر شیطانی و اهریمنی قرار گرفته است. ما که اهل هنریم‏- شما را می‏گویم و از زبان شما حرف می‏زنم- باید این مایه‏ی هنر را به کار ببریم و غلیظ کنیم و شاعر و نویسنده و هرگونه هنرمند دیگری، در خدمت این تفکر مقدس قرار بگیرند و از هنر و مایه‏ی هنر و ابزار هنر، حد اکثر استفاده را بکنند. البته، حالا این بحثها را که آیا هنر ابزار است یا خیر و اصولًا تعبیر ابزار برای هنر درست است یا نه، برای کسانی که اهل این مباحثند، بگذاریم. معلوم است که مقصود من چیست. خواهش می‏کنم خواهران و برادرانی که در مجموعه‏ی حوزه‏ی هنری کار می‏کنند، این را مهم بشمارند.
پیشرفت شما خیلی خوب بوده است. البته، هرچند شما برادران و خواهران را غالباً از نزدیک نمی‏شناسم و نمی‏توانم بگویم پیشرفت شما و پیشرفت هنر متعهد و انقلابی، خوب بوده است. انسان که کارهای شما را می‏بیند، این پیشرفت را احساس می‏کند. مطمئنم که اگر تلاش بکنید و امکانات هم- همان‏طور که گفتند- فراهم بشود، هنر حقیقی و پرجوشش در کشور ما که پایگاههای خیلی زیادی هم دارد، واقعاً خواهد توانست در آینده‏ی نزدیکی، فکر صحیح و تفکر انقلاب و تفکر توحیدی را بر جو این جامعه مسلط کند و آن اندیشه را عمق ببخشد.
دو سه سال قبل از این، یکی از این نشریات شما را می‏خواندم که یکی از نوشته‏های خوب و با قوّت آن، به‏قدری من را تحت تأثیر قرار داد که به گریه افتادم. گفتم: پروردگارا! واقعاً این جوانهای ما چقدر به‏خاطر تو و به برکت ایمان به تو پیش رفته‏اند و با چه قدرت و جرأتی این مطالب را می‏نویسند. در همان جا نقدی نوشته شده بود که به نظرم خیلی جالب آمد. از اینکه هنر و ادبیات انقلاب این‏گونه رشد می‏کند، واقعاً تحت تأثیر قرار گرفتم. آن چیزهایی که ما به عنوان یک مستمع می‏توانیم برداشتی داشته باشیم، الحمد للّه روز به روز بهتر شده است و شاید در بعضی از بخشها، خیلی هم بهتر شده باشد که ما خیلی توفیق استفاده و درک آن را نداشته باشیم.
چیزی که خیلی مهم می‏باشد، این است که به کار بردن هنر باید مثل همه‏ی ابزارهای دیگر که حامل یک فکر هستند، جهت‏گیریش خیلی دقیق و روشن و درست بوده باشد و دچار اشتباه در جهت‏گیری نباشد. پیامبر اسلام (ص) از همه‏ی ابزارها، حتّی ابزار هنر، برای حمل همین فکر- که حالا شما دنبالش هستید- استفاده کرده است؛ آن هم در راقی‏ترین و فاخرترین حلّه و پوشش خودش، یعنی قرآن.1368/08/21

لینک ثابت
هنر انقلابی

در این منابع، حرکت زیگزاگی وجود ندارد که مثلاً یک‌روز جهتگیریمان طوری باشد که به طرف چپ برویم و روز دیگر به طرف راست بپیچیم! این، غلط است. نمی‌شود به مجوز هنرمند بودن، این حالت تذبذب را برای خودمان روا بدانیم و بگوییم چون فلانی هنرمند است، نسبت به اصول با دیگران متفاوت است؛ یعنی کأنّه بعضی از اصول زندگی هست که برای همه‌ی مردم اصل است، ولی اینها برای هنرمند اصل نیست و هنرمند به خاطر لطافت و رقت روحش و به خاطر ظرافت اندیشه و برداشتش، از اصول معمول زندگی مستثناست! نه، اصلاً چنین چیزی نیست. هنرمند به خاطر آن ظرافت و لطافت و حساسیت، حقیقت را بهتر و زودتر می‌فهمد و بهتر بیان می‌کند و نسبت به آن پایبندتر می‌ماند؛ نه این‌که حالا چون حقیقت را زودتر از دیگران به‌دست آورده، یا لطیفتر و ظریفترش را به‌دست آورده است، آسانتر از دست می‌دهد. مگر چنین چیزی ممکن است؟!
اصلاً این اهانت به هنر است که ما تذبذبهایی را که در ذات خودمان است و یا ناشی از احساسات غلطی است که در خودمان وجود دارد، به پای هنر ببندیم؛ کمااین‌که در گذشته، این هنرمندها غالباً اعتیادهای بدی داشتند و به انواع و اقسام آلودگیها معتاد بودند. در آن وقت، من بعضی از آنها را می‌شناختم و بعضی را هم از دور می‌شناختم و می‌دانستم که در چه وضعیتی هستند. یک وقت به یک‌نفر گفتم که چرا همه‌ی آنها این‌گونه‌اند و هر کس را که ما شنیدیم و فهمیدیم و دیدیم، معلوم شد که یک طور گرفتار است. گفت: هنرمند است دیگر!! واقعاً به نظر من هیچ اهانتی به هنر بالاتر از این مطلب نیست. او به عنوان اهانت، این اظهارنظر را نمی‌کرد؛ بلکه او به عنوان عذرخواهی می‌گفت! می‌خواست بگوید بالاخره هنرمند آدم لطیفی است و دچار چنین چیزهایی می‌شود؛ در حالی که این اصلاً مجوز نمی‌شود.
من می‌گویم حالا که در دورانی زندگی می‌کنیم که آن آلودگیها و گرفتاریها کم‌شده و یا در معیارهای موجود زندگی ساقط شده است و در معیارهای دوران بعد از انقلاب، این حرفها بیش از گذشته عیب است، نباید چیزهای دیگری را به حجت و مجوز هنرمند بودن، جایگزین همان گرفتاریها بکنیم. به اعتقاد من، غرض این است که آن خط اصیل اسلامی و ناب و قرآنی که همان خط انقلاب اصیل و خط امام ماست، حفظ شود.
هویت هنری امام، بعد از رحلتشان برای همه آشکار شد. شاید خیلیها اصلاً نمی‌دانستند که امام اهل شعر یا شاعر است؛ آن‌هم شعر با این مایه از لطافت عرفانی وآن سوخته حالیِ مخصوص یک انسان عارف دلباخته. این بزرگوار، با آن روح عرفانی، همان کسی است که صدایش قویترین صداها علیه استکبار جهانی بود. یعنی لطافت روحی با قوّت اراده‌ی آن‌چنانی همراه می‌شود و بزرگترین کارهای روزگار ما را انجام می‌دهد.
واقعاً تشکیل جمهوری اسلامی، فقط تشکیل یک حکومت جدید و از بین بردن یک حکومت قدیم نبود؛ کار خیلی مشکلتر از این بود. در دنیایی که همه چیز در جهت مادّیت است و شاید حدود دویست سال است که به‌طور برنامه‌ریزی شده، علیه ادیان و بخصوص علیه اسلام کار می‌شود، تأسیس حکومت اسلامی در یکی از حساسترین نقاط دنیا، واقعاً کار معجزه‌آسایی بود. آن بزرگوار، با قوّت اراده‌ی خودش توانست همه‌ی نیروهای عظیم مردمی را به‌کار گیرد و این معجزه را به کمک پروردگار تحقق ببخشد.
خیلی مهم است که آن روح لطیف، در طول سالهای متمادی مبارزه - که مشکلات فراوانی به همراه داشت - با قوّت اراده و استقامت در راه، یک سر مو به چپ و راست نرفت. به‌نظر من، ایشان برای همه‌ی ما و شما به‌عنوان هنرمندان متعهد و مؤمن و برای هر قشری به عناوین مختلف، الگو هستند و بایستی از ایشان تعلیم گرفت.1368/08/21

لینک ثابت
هنر انقلابی

دستگاههای مختلف بایستی به شما کمک کنند و موانع را از سر راهتان بردارند، تا ان‌شاءاللَّه بتوانید پایه و هسته‌ی مرکزی هنر صحیح و اصیل اسلامی را هرچه قویتر و ریشه‌دارتر پایه‌گذاری کنید و شکل بدهید. دیگران هم که هنرمندند، اما فکر و روحیه‌ی آنان چیز دیگر و طور دیگری است، باید بدانند که حقیقتاً دریغ و حیف است که آن سرمایه و هنر، در راه چیزی غیر از راه خدا و معنویت و انقلاب و نجات انسانها و کمک به محرومان و مستضعفان به‌کار برود و نیز حیف است که در مصارف و راههای خیلی کم ارزشی که متأسفانه آن مبتذلات به‌کار می‌روند، به‌کار رود.1368/08/21
لینک ثابت
کرامت انسان

واقعاً قرآن مایه‌ی هنری خیلی عجیبی دارد كه اصلاً برای ما قابل تصویر نیست. اگر از اول تا آخر قرآن و همین‌طور بیانات رسول اكرم(ص) را ملاحظه كنید، خواهید دید توحید و دشمنی با شرك و بت و شیطان - كه مظهر شر و بدی و پلیدی است - وجود دارد و موج می‌زند. همچنین تصمیم بر تلاش و كار و خسته نشدن و محبت به مردم و تكریم انسان و انسانیت موج می‌زند. به عبارت دیگر، اصول اسلامی و چیزهایی كه پایه‌های انقلاب هستند، در تمام قرآن و از اول تا آخر ادبیات صدر اسلام و ادبیات درست اسلامی - یعنی همین روایاتی كه از ائمه(ع) رسیده و نیز نهج‌البلاغه - موج می‌زند.1368/08/21
لینک ثابت
تفکر انقلابی

سنت الهی در تاریخ اقتضا میکرد که تفکر اسلامی و اندیشه‌ی پاک الهی، در یک نوبت روبیاید، و آن نوبت اکنون آغاز شده است و معلوم میشود که یکی از نشانه‌هایش ماییم. یکی از نشانه‌هایش، لبنان و آفریقا و کشورهای گوناگون اسلامی است. یکی از نشانه‌هایش، احساس ضعف دنیا در مقابل تفکر الهی و توحیدی است که وجود دارد و در حال به‌وجود آمدن است. در این مجموعه و در این حرکت عظیم، این فکر پاک و مقدسی که در دنیا به‌وجود آمده است - فکر انقلابی و توحیدی و الهی - در صف‌آرایی با فکر شیطانی و اهریمنی قرار گرفته است. ما که اهل هنریم - شما را میگویم و از زبان شما حرف میزنم - باید این مایه‌ی هنر را به‌کار ببریم و غلیظ کنیم و شاعر و نویسنده و هر گونه هنرمند دیگری، در خدمت این تفکر مقدس قرار بگیرند و از هنر و مایه‌ی هنر و ابزار هنر، حداکثر استفاده را بکنند. البته، حالا این بحثها را که آیا هنر ابزار است یا خیر و اصولاً تعبیر ابزار برای هنر درست است یا نه، برای کسانی که اهل این مباحثند، بگذاریم. معلوم است که مقصود من چیست. خواهش میکنم خواهران و برادرانی که در مجموعه‌ی حوزه‌ی هنری کار میکنند، این را مهم بشمارند.
پیشرفت شما خیلی خوب بوده است. البته، هرچند شما برادران و خواهران را غالباً از نزدیک نمیشناسم و نمیتوانم بگویم پیشرفت شما و پیشرفت هنر متعهد و انقلابی، خوب بوده است. انسان که کارهای شما را میبیند، این پیشرفت را احساس میکند. مطمئنم که اگر تلاش بکنید و امکانات هم - همان‌طور که گفتند - فراهم بشود، هنر حقیقی و پرجوشش در کشور ما که پایگاههای خیلی زیادی هم دارد، واقعاً خواهد توانست در آینده‌ی نزدیکی، فکر صحیح و تفکر انقلاب و تفکر توحیدی را بر جو این جامعه مسلط کند و آن اندیشه را عمق ببخشد.1368/08/21

لینک ثابت
معجزات انقلاب اسلامی

واقعاً تشکیل جمهوری اسلامی، فقط تشکیل یک حکومت جدید و از بین بردن یک حکومت قدیم نبود؛ کار خیلی مشکلتر از این بود. در دنیایی که همه چیز در جهت مادّیت است و شاید حدود دویست سال است که به‌طور برنامه‌ریزی شده، علیه ادیان و بخصوص علیه اسلام کار میشود، تأسیس حکومت اسلامی در یکی از حساسترین نقاط دنیا، واقعاً کار معجزه‌آسایی بود. آن بزرگوار، با قوّت اراده‌ی خودش توانست همه‌ی نیروهای عظیم مردمی را به‌کار گیرد و این معجزه را به کمک پروردگار تحقق ببخشد.1368/08/21
لینک ثابت
امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)

هویّت هنرى امام بعد از رحلتشان براى همه آشکار شد. شاید خیلی‌ها اصلاً نمیدانستند که امام اهل شعر است یا شاعر است؛ آن هم شعر عرفانى با این مایه‌ی لطافت عرفانى و آن سوخته‌حالىِ مخصوصِ یک انسان عارف دلباخته. خب این بزرگوار با آن روح عرفانى، همان کسى است که صدایش قوی‌ترین صداها علیه استکبار جهانى بود؛ یعنى لطافت روحى همراه میشود با قوّت اراده، آن‌چنان که بزرگ‌ترین کارهاى روزگار ما را انجام داد. واقعاً تشکیل جمهورى اسلامى فقط تشکیل یک حکومت جدید و از بین بردن یک حکومت قدیم نبود؛ خیلى مشکل‌تر از این بود؛ [کسى] در دنیایى که همه‌چیز در جهت مادّیّت است و الان شاید حدود دویست سال است که به‌طور برنامه‌ریزی‌شده علیه دین ‌-و بخصوص در میان ادیان، اسلام- دارد کار میشود، در یکى از حسّاس‌ترین نقاط دنیا یک حکومت اسلامى بیاید درست کند، واقعاً یک چیز معجزآسایى بود؛ بدون مبالغه، یک چیزِ شبیه معجزه بود. و این بزرگوار با آن قوّت اراده‌ی خودش توانست همه‌ی این نیروهاى عظیم مردمى را به کار بگیرد و این معجزه را تحقّق ببخشد؛ البتّه به کمک پروردگار. خیلى مهم است که آن روح لطیف، با این قوّت اراده و با آن استقامت در راه، در طول سالهاى متمادى مبارزه ‌-با این همه مشکلات- یک سر مو از این راه، چپ و راست نرفت. به نظر من ایشان براى همه‌ی ماها- براى شماها به‌عنوان هنرمندان متعهّد و مؤمن، و براى هر قشرى به عناوین مختلف- الگو هستند؛ از ایشان بایستى تعلیم گرفت.1368/08/21
لینک ثابت
هنر

به کار بردن هنر، باید مثل همه‌ی ابزارهاى دیگرى که حامل یک فکر هستند، جهت‌گیری‌اش خیلى دقیق و روشن و درست باشد؛ ‌دچار اشتباه در جهت‌گیرى نباید شد. مثلاً ملاحظه کنید پیغمبر اسلام از همه‌ی ابزارها استفاده کرده براى حمل همین فکرى که ‌شما دنبالش هستید؛ حتّى از ابزار هنر، آن هم در راقی‌ترین و فاخرترین حلّه و پوشش خودش، یعنى قرآن. خب قرآن خیلى واقعاً ‌مایه‌ی هنرىِ عجیبى دارد که براى ماها اصلاً قابل تصویر نیست. از اوّل قرآن تا آخر قرآن را که شما ملاحظه بفرمایید ‌-و ‌همین‌طور بیانات رسول اکرم- خواهید دید توحید در همه‌ی این کلمات موج میزند؛ دشمنى با شرک و بت و شیطان ‌-که مظهر ‌شر و بدى و پلیدى است- از اوّل تا آخر قرآن وجود دارد و موج میزند؛ تصمیم بر تلاش و کار و خسته نشدن در همه‌ی قرآن موج ‌میزند؛ محبّت به مردم و تکریم انسان و انسانیّت همین‌طور؛ یعنى آن اصول اسلامى و چیزهایى که پایه‌هاى انقلاب است، در تمامِ ‌اوّل تا آخر قرآن و اوّل تا آخر ادبیّات اسلام ‌-ادبیّات صدر اسلام و ادبیّات درست اسلامى یعنى همین روایاتى که از ائمّه رسیده، ‌نهج‌البلاغه و دیگرِ این چیزها- موج میزند؛ در آن حالت حرکت زیگزاگى نیست که یک روز جهت‌گیری‌مان این‌جورى باشد، باز ‌برویم طرف چپ، باز بپیچیم طرف راست؛ این غلط است.با مجوّز هنرمند بودن نمیشود این حالت تذبذب را براى خودمان روا ‌بدانیم؛ نه. چون شنفته میشود: خب فلانى هنرمند است! یعنى کأنّه بعضى از اصول زندگى هست که براى همه‌ی مردمْ اینها اصل ‌است، براى هنرمندْ اینها اصل نیست و هنرمند به‌خاطر رقّت روحش، به‌خاطر لطافتش، به‌خاطر مثلاً آن ظرافت اندیشه و برداشتش ‌از اصول معمول زندگى مستثنا است. نه، اصلاً چنین چیزى نیست‌. ‌هنرمند به‌خاطر آن ظرافت و لطافت و حسّاسیّت و مانند اینها، ‌حقیقت را بهتر میفهمد، زودتر میفهمد، بهتر بیان میکند [و لذا] پابندتر به آن میماند؛ نه اینکه این حقیقت را که زودتر از دیگران ‌به دست آورده یا لطیف‌تر و ظریف‌ترِ آن را به دست آورده، آسان‌تر از دست میدهد. مگر میشود چنین چیزى؟ اصلاً به نظر من این ‌اهانت به هنر است که ما یک تذبذبهایى را که در ذات خودمان است یا ناشى از احساسات غلطى در خودمان است، این را ببندیم ‌به پاى هنر؛ کمااینکه در گذشته، این هنرمندها غالباً معتاد بودند ‌-نمیگویم همه‌ی آنها، [ولى] غالبشان اعتیادهاى بدى داشتند- ‌و به انواع و اقسام این آلودگی‌ها آن‌وقت پابند بودند. بنده بعضى را می‌شناختم، بعضى را هم از دور می‌شناختم و میدانستم که در ‌چه وضعیّتى هستند. یک وقت من به یک نفرى گفتم چرا همه‌ی اینها این‌جورى هستند و هر کسى که ما شنفتیم، فهمیدیم، ‌دیدیم، معلوم شد که یک جورى گرفتار است؟ گفت خب، هنرمند است دیگر! ببینید، واقعاً هیچ اهانتى به هنر بالاتر از این نیست. ‌البتّه او به‌عنوان اهانت نمیگفت، به‌عنوان عذرخواهى میگفت؛ میخواست بگوید بالاخره هنرمند آدم لطیفى است و دچار یک چنین ‌چیزهایى میشود؛ درحالی‌که این اصلاً مجوّز نمیشود‌.
من میگویم حالا در دورانى که آن آلودگی‌ها و آن گرفتاری‌ها، بالاخره یا بگوییم کم شده یا در معیارهاى موجود زندگى ساقط ‌شده ‌-یک وقتى بود که این چیزها عیب نبود؛ حالا خب خیلى عیب است و در معیارهاى دوران بعد از انقلاب این حرفها بیش از ‌گذشته عیب است و آن چیزها از محدوده‌ی این مطالب خارج شده- به اعتقاد من یک چیزهاى دیگرى را ما نیاییم به ‌حجّت هنرمند بودن، با مجوّز هنرمند بودن جایگزین همان گرفتاری‌ها بکنیم. غرض این است که آن خطّ اصیل اسلامىِ ناب، خطّ ‌قرآن ‌-که همان خطّ انقلاب اصیل ما است و خطّ امام ما است- [حفظ شود]‌‌.‌1368/08/21

لینک ثابت
هنر

هر یک هنرمند، میتواند کشورى را و بلکه دنیایى را پوشش بدهد با هنرِ خودش و ذهنیّتهایى را بسازد، هدایتهایى را براى افراد ‌بیافریند، یا لذّتهاى روحى و معنوى را ببخشد به کسانى که اهل التذاذ به هنر هستند‌.‌1368/08/21
لینک ثابت
هنر

‌ ‌شما از اینکه کسانى نخواهند هنر اسلامى را بفهمند یا اقرار کنند به آن، به نظر من نباید خیلى متأثّر بشوید... اگر کسانى حاضر ‌نیستند قبول کنند هنر ما را و ما را که هنرمندیم ‌-از زبان شما عرض میکنم- این اصلاً چیز مهمّى نیست؛ چیز بدى هم نیست. ‌مگر میشود همه با یک هنرِ برخاسته‌ی از یک اندیشه و تفکّر خاصّى موافق باشند؟ لابد یک عدّه‌اى مخالفند، خب باشند. لابد یک ‌عدّه‌اى با محتوا و با جهت‌گیرى مخالفت خواهند کرد؛ این مسئله که نباید براى آدم خیلى بزرگ بیاید. یک چیز هست که با آن ‌نمیتواند کسى مخالفت کند و آن خود هنر است، مایه‌ی هنرى شما است. شما اگر چنانچه یک نوشته‌ی خوبى، یک شعر خوبى، ‌یک آهنگ خوبى، یک نقّاشى خوبى، یک محصول خوب هنر را که سرشار و برخوردار از مایه‌ی هنرى است، عرضه کردید گذاشتید ‌وسط، هیچ کس نمیتواند بگوید که این بد است؛ هیچ کس نمیتواند با آن مخالفت کند؛ زیرا مثل همان دشمنى با خورشید ‌میشود:‌‌
مادح خورشید مدّاح خودست
که دو چشمم روشن و نامُرمدست
‌ ‌اگر من هنر شما را ستایش کردم، درحقیقت از خودم ستایش کرده‌ام، منّتى بر سر شما کسى که از هنر شما تعریف کند ندارد. اگر ‌کسى به هنر شما تهاجم کرد، درحقیقت خودش را خراب کرده، به خودش حمله کرده. مگر میشود کسى یک کار هنرىِ ‌برجسته‌اى را ‌-نمیگویم برجسته‌ی به معنى آن آثار استثنائى تاریخ؛ نه، یعنى برخوردار از مایه‌ی کافى هنر‌- ‌انکار کند؟ خب، در ‌این [کار] هنر هست؛ [لذا] کسانى که اهل انصافند، آن آدم را تخطئه خواهند کرد‌.‌1368/08/21

لینک ثابت
هنر

شکّى نیست آن کسانى که تفکّرات غلط یا انگیزه‌هاى غلط یا اهواء غلط دارند، از هنر استفاده خواهند کرد‌. ‌هنر یک چیزى است ‌که همه‌ی ذی‌شعورهاى عالم ‌-یعنى عامل و مستمع- میخواهند از آن استفاده کنند؛ چه با به کار بردن آن، چه با التذاذ به آن. ‌اصلاً در دنیا کسى وجود دارد که صاحب عقل باشد و نخواهد از هنر استفاده بکند؟ خب همه میخواهند استفاده کنند از هنر؛ یکى ‌از انواع استفاده هم این است که یک نفرى یک اندیشه‌ی ناپاکى را با یک وسیله‌ی هنرى در ذهنها بریزد، او هم میخواهد استفاده ‌کند... جلوى این را نمیشود گرفت؛ این هست. آن کارى که میشود کرد این است که ما بیاییم آن چیزى را که صاحب اندیشه‌ی ‌ناپاک میخواهد از آن استفاده بکند یا کرده، در اختیار سرپنجه‌ی مقتدر اندیشه‌ی مقدّس و پاک و والا قرار بدهیم؛ وَالّا اگر آن ‌اندیشه‌ی پاک و مقدّس و والا نتوانست از این مایه استفاده کند، عقب خواهد ماند؛ شکّى نداریم. مثل یک اتومبیل، مثل یک ‌هواپیماى جت؛ خب، آن کسى که میخواهد برود یک فسادى را در یک نقطه‌ی دنیا به وجود بیاورد، از همین وسیله‌ی تندرو ‌استفاده خواهد کرد؛ پول دارد، کرایه میکند، می‌نشیند میرود که مثلاً یک دزدی‌اى را آنجا سازمان‌دهى کند، یک قتلى آنجا راه ‌بیندازد؛ خب شما که میخواهید مانع بشوید، شما که میخواهید بروید آنجا احیاى نفوس بکنید، باید سوار همین هواپیما بشوید و ‌راه بیفتید بروید که زودتر از او یا هماهنگ با او یا لااقل بلافاصله پشت سر او برسید آنجا؛ اگر شما خیلى آدم خوبى هستید، خیلى ‌هم قوى هستید، خیلى هم دلتان میخواهد که کارِ خوب انجام بگیرد و احیاى نفوس بشود، امّا خودتان را نمیرسانید پاى کار با این ‌هواپیماى تندرو، خب قهرى است که عقب میمانید؛ این که اصلاً بحثى ندارد‌.‌‌ همه‌ی این صحبت من بدین معنا است و در این ‌جهت است که به شما عرض بکنم ... باید کوشش کنید مایه‌ی هنرى را غلیظ کنید تا بتوانید این اندیشه‌ی مقدّس را، این روح ‌پاک امروزِ دنیا را یعنى انقلاب اسلامى که مثل یک روح پاکى و مثل یک اندیشه‌ی معصومى در دنیاى ناپاک افکار غلط در روزگار ‌سیاهِ ما دارد بالاخره جاى خودش را در دنیا باز میکند [پیش ببرید]‌‌.‌1368/08/21
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی