ماندن آنچه در راه خدا دادهایم
به جانبازان عزیزی که در این محفل حضور دارند، این نکته را یادآوری میکنم که هرچه در راه خدا میدهیم، برای ما میماند و درحقیقت برای «منِ» واقعی خودمان خرج کردهایم. هرچه برای خودمان نگه میداریم، درحقیقت برای ما نمیماند و مثل همه چیز دیگر دنیا از بین خواهد رفت. من در این خصوص اعتقاد راسخ دارم و هیچ نقطهی غباری در ذهنم نیست.
در زمان پیامبر اکرم(ص) بزغالهیی را خدمت ایشان آوردند و حضرت آن را ذبح کردند. فقرا و مستحقان نزد ایشان آمدند و طلب گوشت کردند. پیامبر(ص) مرتب از گوشت آن بزغالهیی که برای خودشان ذبح کرده بودند، میبریدند و به فقرا میدادند. نهایتاً از تمام گوشتها، فقط کتف آن باقی ماند. چون دیگر کسی نبود، آن را به خانهی خود بردند، تا بپزند و بخورند. یکی از همسران حضرت عرض کرد: یا رسولاللَّه! همهی بزغالهی ما رفت و فقط همین کتفش برایمان ماند. پیامبر(ص) فرمودند: خیر، همهاش ماند و همین کتفش است که از دست ما خواهد رفت؛ چون این کتف را میخوریم و تمام میشود، اما آنهایی را که انفاق کردهایم، برای ما میماند.(1)
بنابراین، هرچه از مال و ثروت دنیا دادید، برای شما خواهد ماند؛ و هرچه خرج کردید یا برای دیگران گذاشتید تا بعد از شما بخورند، از دست شما خواهد رفت.
جسم هم همین حالت را دارد. هرچه شما از جسمتان در راه خدا استفاده کردید و مثلاً دست و پا و چشم و سایر اعضا را در راه جبهه و سازندگی و خدمت به خلق خدا و تلاش برای دیگران و سایر کارهای خیر صرف کردید و با فکر و حرف و عمل خود خدمتی را انجام دادید، بدانید که هر مقدار بیشتر از این کارها کردید، ثوابش بیشتر است.1368/04/28
1 )
سنن الترمذی، الترمذی ، ج 4 ، ص 58 ح 2587 ؛
مسند احمد ، الإمام احمد بن حنبل ، ج 6 ، ص 50 ؛
كنز العمال، المتقی الهندی، ج 6 ، ص 381 ؛
أنهم ذبحوا شاة فقال النبی صلى الله عليه وسلم : " ما بقی منها ؟ قالت ما بقی منها إلا كتفها . قال بقی كلها غير كتفها. »
ترجمه:
گوسفندى را سر بريدند [و گوشت آن را انفاق كردند]. پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود:" چيزى مانده است؟". عايشه گفت: بجز دستش، چيزى باقى نمانده است. پيامبر صلى اللّه عليه و آله فرمود:" بجز دستش، همه آن باقى مانده است".
لینک ثابت
اجر عظیم، پاداش تحمل سختی ها
جانبازان عزیز باید قدر این موقعیت را - اگرچه با سختی مواجهند - بدانند. من میدانم که شما سختی میکشید. محرومیت از پا و دست و نخاع و چشم و سلامتی، برای شما که در دوران جوانی بسر میبرید و میتوانستید سالم باشید، سخت است. هیچ پاداش بزرگ و خوبی را بدون سختی به انسان نمیدهند. شما خیال نکنید که انسان بدون تحمل سختیها ممکن است به اجرهای عظیم برسد؛ خیر، چنین چیزی نیست؛ «افضل الاعمال احمزها»(1): با فضیلتترین کارها، سختترین و دشوارترین آنهاست. در مقابل این سختییی که تحمل میکنید، آن اجر عظیم را به شما میدهند.1368/04/28
1 )
بحارالأنوار، علامه مجلسی ج 67 ص 191 ؛
مفتاحالفلاح ، شيخ بهايىص 45 ؛
أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا
ترجمه:
برترین عبادت سخترین آن می باشد.
لینک ثابت
امام خمینی ریشهی شجرهی طیبه نظام جمهوری اسلامی
اگر نظام جمهوری اسلامی و این انقلاب بزرگ و جهانی را، و رستاخیز عظیمی که در دنیا به وجود آمده، و رستاخیز عظیمتری که در درون انسانها پدید آمده، و این تحولی که مسها را طلا کرده است، کلمهی طیبه و شجرهی طیبه بدانیم - که هست - ریشهی این شجرهی طیبه، همینشخصیت عظیمی است که همه چیز از او رویید. او بود که این درخت مبارک را رویاند. او همه چیز بود، و اگر نبود، ما هیچ چیز نداشتیم.
در گذشته، همین ایران و ملت و موقعیت جغرافیایی و همین فقه و قرآن و نهجالبلاغه بود؛ اما در واقع چیزی نداشتیم و روزبهروز عقبتر میرفتیم و بیشتر بر سرمان میخورد وشخصیت ما هضم میشد. بعد که او پدید آمد و قدم در صحنه گذاشت، مثل وجودی که ماهیات را هستی و تحقق میبخشد، و مثل خورشیدی که میتابد و اشیا را آشکار میکند، و مانند روحی که به کالبدی دمیده میشود و اجزای آن را زنده میسازد، ما را زنده و نمایان کرد و به حرکت درآورد؛ آنوقت ارزش جغرافیایی و تاریخی و فرهنگ گذشته و قرآن و نهجالبلاغه و ملت ما احیا شد و به کارمان آمد.
او کلید بود. او ریشهی این درخت محسوب میشد. این ریشه باید محفوظ بماند. اگر این نظام از ریشهی خود - یعنی از امام عزیز(ره) - جدا شود، مثل درختی است که «اجتثّت من فوق الارض»(1)؛ یعنی از روی زمین آن را اره کرده باشند و بین تنه و ریشهی آن فاصله انداخته باشند. ممکن است چهار روزی هم نمود و هیکلی داشته باشد، اما سرنوشتش معلوم است: دیگر رابطهی حیاتی و تغذیهیی بین این دو نیست.1368/04/28
لینک ثابت
دستور اسلام به آبادانی و ساخت یادگارهای اسلامی
طبق بینش ما، یادگارهای اسلامی عزیزند. میشد اسلام به مردم بگوید بروید در زمین صافی بایستید و نماز بخوانید و عبادت کنید؛ در صورتی که به عمارت مسجد دستور داده است؛ «انّما یعمر مساجد اللَّه»(1). آباد کردن مسجد ملاک است و تجسم و تجسد خارجی این کار مورد نظر اسلام میباشد؛ چون تأثیر بسزایی دارد. در مورد شخصیتها هم همینطور است.1368/04/28
لینک ثابت
عظیم بودن اجر جانبازان متقی و شکر گزار
یکوقت در مورد جانبازها فکر میکردم، که به نظرم رسید گاهی فضیلت آنها از شهدا هم بیشتر است. جانباز کسی است که بعد از آنکه قسمتی از بدنش را در راه خدا داد و عضو یا اعضای شهیدی را با خودش همراه کرد و در بقیهی مدت زندگی و عمرش هم متقی و شکرگزار بود و عمل صالح انجام داد، خدای متعال در مورد اینگونه از مجروحین جنگ در قرآن میفرماید: «الّذین استجابوا للَّه و الرّسول من بعد ما اصابهم القرح للّذین احسنوا منهم و اتّقوا اجر عظیم»(1). کلمهی «عظیم» در پایان این آیهی شریفه، قابل تأمل است.
یکوقت من و شما این کلمه را به کار میبریم و مثلاً میگوییم کوه عظیمی است، و یکوقت هم هست که خداوند تبارک و تعالی آن را بیان میفرماید؛ خدایی که تمام عظمتها ناشی از اوست و با ارادهاش همهی کون و مکان به وجود میآید و از بین میرود؛ خدایی که بزرگتر از آن است که بشود او را توصیف کرد. چنین خدایی، با این عظمت غیرقابل تصور میفرماید: اگر تقوا و احسان پیشه کردید، اجر عظیمی خواهید داشت. این عظمت، فوق تصور من و شماست.1368/04/28
لینک ثابت
شجره طیبه انقلاب اسلامی
دربارهی شخصیت حضرت امام(ره) واقعاً نمیشود حرف زد.
اما این نکته را میخواهم بگویم که اگر نظام جمهوری اسلامی و این انقلاب بزرگ و جهانی را، و رستاخیز عظیمی که در دنیا به وجود آمده، و رستاخیز عظیمتری که در درون انسانها پدید آمده، و این تحولی که مسها را طلا کرده است، کلمهی طیبه و شجرهی طیبه بدانیم - که هست - ریشهی این شجرهی طیبه، همینشخصیت عظیمی است که همه چیز از او رویید. او بود که این درخت مبارک را رویاند. او همه چیز بود، و اگر نبود، ما هیچ چیز نداشتیم.1368/04/28
لینک ثابت
هرچه در راه خدا میدهیم، برای ما میماند و درحقیقت برای «من» واقعی خودمان خرج کردهایم. هرچه برای خودمان نگه میداریم، درحقیقت برای ما نمیماند و مثل همه چیز دیگر دنیا از بین خواهد رفت. من در این خصوص اعتقاد راسخ دارم و هیچ نقطهی غباری در ذهنم نیست.در زمان پیامبر اکرم(ص) بزغالهیی را خدمت ایشان آوردند و حضرت آن را ذبح کردند. فقرا و مستحقان نزد ایشان آمدند و طلب گوشت کردند. پیامبر(ص) مرتب از گوشت آن بزغالهیی که برای خودشان ذبح کرده بودند، میبریدند و به فقرا میدادند. نهایتا از تمام گوشتها، فقط کتف آن باقی ماند. چون دیگر کسی نبود، آن را به خانهی خود بردند، تا بپزند و بخورند. یکی از همسران حضرت عرض کرد: یا رسولالله! همهی بزغالهی ما رفت و فقط همین کتفش برایمان ماند. پیامبر(ص) فرمودند: خیر، همهاش ماند و همین کتفش است که از دست ما خواهد رفت؛ چون این کتف را میخوریم و تمام میشود، اما آنهایی را که انفاق کردهایم، برای ما میماند.
بنابراین، هرچه از مال و ثروت دنیا دادید، برای شما خواهد ماند؛ و هرچه خرج کردید یا برای دیگران گذاشتید تا بعد از شما بخورند، از دست شما خواهد رفت.1368/04/28
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
دربارهی شخصیّت حضرت امام واقعاً نمیشود حرف زد. وقتى وارد بشویم، راجع به ابعاد شخصیّت این عزیزِ دوران و یادگار پیغمبران حرف بزنیم، میدانیم که ناقص خواهد ماند و کامل نخواهد شد؛ وقتهاى زیاد، انسانهاى بزرگ، زبانهاى گویا لازم است تا بتوانند حیطهبندى کنند عظمت این شخصیّت را... امّا این را میخواهم عرض بکنم که اگر ما این مجموعه را -نظام جمهورى اسلامى، و این انقلاب بزرگ و جهانى و این رستاخیز عظیمى که در دنیا به وجود آمده، و رستاخیز عظیمترى که در درون انسانها به وجود آمده و این تحوّلى که مسها را طلا کرده- کلمهی طیّبه و شجرهی طیّبه بدانیم که هست، ریشهی این شجرهی طیّبه، همین شخصیّت عظیمى است که همهچیز از او رویید. او بود که این درخت مبارک را رویاند.در روزگارى همهچیز بود، [امّا] او نبود و ما هیچچیز نداشتیم؛ همین ایران بود، همین ملّت بود، همین موقعیّت جغرافیایى بود، همین فقه بود، همین قرآن بود، همین نهجالبلاغه بود، امّا او نبود، او بهعنوان یک شروعکننده و رهبر -قبل از شروع نهضت- کار خودش را آغاز نکرده بود، [لذا] هیچچیز نبود، هیچچیز نداشتیم، روزبهروز عقبتر میرفتیم، روزبهروز بیشتر توى سرمان میخورد و روزبهروز بیشتر شخصیّت ما هضم میشد. بعد او پدید آمد، قدم در صحنه گذاشت، مثل وجودى که ماهیّات را هستى میبخشد، تحقّق میبخشد، مثل خورشیدى که میتابد و اشیاء را آشکار میکند، مثل روحى که به کالبدى دمیده میشود و اجزاى آن کالبد را زنده میسازد، ما را زنده کرد، ما را نمایان کرد، ما را به حرکت درآورد. آنوقت ارزش جغرافیایى ما، ارزش تاریخى ما، فرهنگ گذشتهی ما، قرآن ما، نهجالبلاغهی ما، انسان ما و ملّت ما به کارمان آمد. او کلید بود؛ او ریشهی این درخت بود. این ریشه باید محفوظ بماند. نکته این است. اگر این نظام از ریشهی خود یعنى از امام عزیز خود جدا بشود، مثل درختى است که «اُجتُثَّت مِن فَوقِ الاَرض». همین آیهی شریفهی «اُجتُثَّت مِن فَوقِ الاَرض»، یعنى یک درختى است که این را از روى زمین ارّه کردهاند و بین تنه و ریشه فاصله انداختهاند. حالا چهار روزى هم ممکن است نمودى و هیکلى داشته باشد، امّا سرنوشت آن معلوم است؛ این رابطهی حیاتى و تغذیهاى دیگر نیست. ما نباید بگذاریم نظام اسلامى از آن ریشهی خودش -یعنى از امام- جدا بشود. خب شما ممکن است بگویید امام که از ما جدا شد؛ او در عالم ملکوت، در عالم برزخ، و در عالم ارواح، عالم دیگرى و بساط دیگرى و عیش دیگرى دارد و ما از او جدا ماندیم. من عرض میکنم شخصیّت امام، مثل شخصیّت پیغمبران، فقط به وجود خارجى او نبود. خب، آن روزى که حضرت موسى از مردمِ خودش گرفته شد، آیا بنیاسرائیلِ آن روز و امّت موسى بکلّى از منبع خودشان جدا شدند؟ نه. ارتباط و اتّصال در شخصیّتهاى معنوى و روحى که به وجود خارجىِ آنها وابسته نیست. آن روزى که رسول اسلام، حضرت محمّدبنعبدالله رحلت فرمود، آیا امّت اسلام [از منبع خود] جدا شد؟ بى پیغمبر شد؟ ماها که قرنها و نسلها بعد آمدیم، دیگر پیغمبر نداشتیم؟ چرا، ما هم پیغمبر داشتیم؛ درحالیکه جسم آن پیغمبر پیش ما نبود؛ او هم در یک عالم دیگرى بود، او هم در عالم ملکوت و بالاتر از ملکوت بود. هویّت شخصیّتهاى معنوى به جسمشان و به حضور دنیویشان نیست؛ به فکرشان، به راهشان، به رهنمودشان، به سرانگشت اشارهشان -که همواره باقى است- وابسته است. پیغمبر ما و اولیاى ما و همین امام بزرگوار ما با انگشتشان اشاره میکردند به یک طرفى که راه، این است. البتّه خودشان هم جلوتر از همه حرکت میکردند؛ نه اینکه بِایستند بگویند شماها بروید. این سرانگشت اشاره موجود است. اینها تعیینکنندهی هویّت یک امام، یک منبع و ریشهی حیاتىِ یک جامعه است که دائماً هم میشود از آن تغذیه کرد؛ چون وابسته به جسمِ او نیست.1368/04/28
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
اگر ما این فکر [انقلاب] را بخواهیم نگه داریم، امّا شخصیّت امام -یعنى یاد او، خاطرهی او- مورد اهتمام ما نباشد، مطمئنّاً دچار اشتباه خواهیم شد. لذا شما راجع به امام حسین میبینید که به ما گفتهاند هر سال گریه کنید. خب گریه کردن به معناى زنده بودنِ یک مصیبت است، یعنى همین دیروز اتّفاق افتاده... یعنى اگر آن یاد، با همهی ابعاد آن، در ذهن ما، در زندگى ما و در بساطِ هستى ما زنده نمانْد، فکر او و سرانگشت اشارهی او یواشیواش کمرنگ خواهد شد؛ چه ما بخواهیم، چه نخواهیم. لذا من میگویم گنبد امام، بقعهی امام، مرقد امام، صحن و سراى امام... اگر مورد اهتمام شما قرار بگیرد و براى آن نیرو و پول و عمر و ابتکار و وجود خرج کنید، این به معناى کار براى یک شخص نیست؛ این به معناى کار براى هویّت فکرى امام است؛ این در بقاى آن فکر تأثیر دارد. کار شما صدقهی جاریه است؛ کار شما به معناى زنده نگهداشتن یاد امام است.1368/04/28
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
حرکت و تلاشى که براى احترام به امام و تعظیم و تکریم نسبت به مقام والاى بزرگمَرد تاریخ ما انجام میگیرد، صدقهی جاریهاى است که تا دنیا هست و اسلام هست، هرگز اثر و نتیجهاش کهنه و مندرس نخواهد شد.1368/04/28
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
ریشهی شجرهی طیّبه انقلاب، شخصیّت عظیم امامی است که همهچیز از او رویید.1368/04/28
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام بود که درخت مبارک انقلاب را رویاند.1368/04/28
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
در روزگارى همهچیز بود، اما امام نبود و ما هیچچیز نداشتیم1368/04/28
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام پدید آمد، قدم در صحنه گذاشت، مثل وجودى که ماهیّات را هستى میبخشد، تحقّق میبخشد، مثل خورشیدى که میتابد و اشیاء را آشکار میکند، مثل روحى که به کالبدى دمیده میشود و اجزاى آن کالبد را زنده میسازد، ما را زنده کرد1368/04/28
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
امام ریشهی درخت انقلاب بود. این ریشه باید محفوظ بماند.1368/04/28
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
اگر نظام از ریشهی خود یعنى از امام عزیز خود جدا بشود، مثل درختى است که از روى زمین ارّه کردهاند و بین تنه و ریشه فاصله انداختهاند.1368/04/28
لینک ثابت