نفس خدمتگزاری برای آحاد مردم، یک نعمت الهی است؛ یک موهبت است؛ حالا چه خدمتگزاری در مجموعههای رسمی باشد - مثل همین مسئولیتهائی که دوستان و برادران و مدیران در استان دارند - و چه در قالبهای رسمی نباشد؛ مثل خدمت به دین مردم، خدمت به فرهنگ مردم، خدمت به پیشرفت علمی مردم، خدمت به تقسیم و توزیع درست ارزاق بین مردم، برآوردن حوائج گوناگون، به هر شکلی که باشد. بنابراین نفس توفیق خدمتگزاری، یک نعمت است؛ این نعمت را باید شکرگزاری کرد.1391/07/25
لینک ثابت
امروز کشور در مقایسه با ده سال پیش، با بیست سال پیش، از لحاظ جایگاه علمی، جایگاه صنعتی، جایگاه اجتماعی، روحیهی مردم، بسیار پیشرفتهتر است؛ استحکام نظام، بسیار بیشتر است. خب، این دلیلِ چیست؟ این دلیلِ این است که یک نیروی درونیِ سازندهیِ حقیقی در این کشور وجود دارد که این بر همهی ترفندها و توطئهها و مشکلتراشیهای دشمن غلبه پیدا میکند؛ این امر واضحی است. پس دست ما پر است، پس ما توانائی داریم. ما میتوانیم به دست خودمان، این توانائی را از بین ببریم. اگر روحیهها را تضعیف کنیم، اگر امیدها را کم کنیم، اگر فرصتها را ضایع کنیم، اگر افق را به نظر جوانان خودمان - که امیدهای ما هستند - تیره و تار جلوه دهیم، ما به دست خودمان، خودمان را تضعیف کردهایم. نباید این کار را بکنیم؛ این دست ماست. همه مسئولند؛ منتها مدیران، مسئولان بخشهای گوناگون دولتی، مسئولیت بیشتری دارند.1391/07/25
لینک ثابت
یک نکتهی دیگر، مسئلهی همت بلند در خدمترسانی است. این استان، همان طور که دوستان گفتند - بنده هم در گزارشها همین را یافتهام - از لحاظ پیشرفت مادی، جزو استانهای ردیفهای پائین است. یک مقدار به خاطر این است که استان، جدیدالولاده است؛ شاید عوامل دیگری هم وجود داشته است. باید مسئولین این استان همت را بر این بگمارند که رتبهی استان را از لحاظ پیشرفت و دست یافتن به شاخصهای مهم حیاتی، در طول مدت معینی بالا ببرند؛ مثلاً به ده استانِ اول کشور برسانند. وقتی همت ما این بود - که این، همت مضاعف است - طبعاً کار مضاعف هم میطلبد. کار مضاعف فقط به معنای حجم کار نیست؛ بلکه به معنای کیفیت کار است، بیشتر از آنچه که مربوط به کمیت و حجم باشد؛ یعنی کار دقیق، کار کارشناسی شده، کار همراه با مشورت، کار مستمر و پیگیر، کار تدوین شده و برنامهریزی شده؛ که اگر مسئولین جابهجا هم شدند، کار متوقف نشود. این خبر خوبی بود که گفتند سند توسعهی استان را تدوین کردهایم؛ این بسیار خوب است. وقتی سند تدوین شد، دیگر جابهجائی مسئولان و مدیران، تأثیر زیادی نخواهد گذاشت؛ کار ادامه پیدا میکند. مهم این است که نقشهی راه معلوم باشد.1391/07/25
لینک ثابت
امروز کشور نیاز به کار و تلاش دارد؛ عزیزان من! مسئولان بخشهای مختلف! برگزیدگان قشرها! این را باید به مجموعهی آحادی که از شما حرفشنوی دارند، یا تحت مدیریت شما دارند تلاش میکنند، هم به زبان، هم به عمل، منتقل کنید: کشور احتیاج به کار دارد. باید کار کنیم، باید سخت کار کنیم؛ کار برنامهریزی شده، کار منظم و مرتب، کار خوب.
هر وقتی که ما یک احساس ضعفی بکنیم، دشمنان سوگندخوردهی ما روحیه میگیرند؛ همچنان که هر وقت ما یک حرکت مؤثری را در سطح کشور مشاهده میکنیم برای حرکت دادن مردم و تشجیع مردم و بصیرتافزائی مردم، فوراً میبینیم یک تلاشی از سوی دشمن برای خنثی کردن این به وجود میآید. کسانی که مسائل بینالمللی را، مسائل سیاسی را، مسائل خبری را، برخوردهای گوناگون بینالمللی را رصد میکنند، این را بخوبی دریافت میکنند. هر وقت در کشور کار مهمی انجام میگیرد - مثلاً فرض کنید یک راهپیمائی بزرگ، یک انتخابات بزرگ، یک موفقیت بزرگ علمی و صنعتی، یک اقدام مهم و مؤثر در دولت - فوراً آنها سعی میکنند این کار را تحتالشعاع قرار دهند؛ یک جوری مسئلهسازی کنند. همچنین اگر یک وقتی ما اظهار ضعف کنیم، اظهار خستگی کنیم، ملاحظه میکنید فوراً عکسالعملش در دنیا این است: مخالفین نظام اسلامی و مخالفین اسلام روحیه میگیرند، احساس شعف میکنند؛ کأنه تازهنفس میخواهند حمله کنند. باید به اینها توجه داشت. این به ما میآموزد که اولاً کار و تلاش را هرگز از دست ندهیم؛ ثانیاً سعی کنیم روحیهی کار، روحیهی تلاش، روحیهی امید را در همهی کسانی که از ما میشنوند، در حوزهی کار ما هستند، تقویت کنیم، تزریق کنیم؛ این وظیفه است. هر سخنی که نشاندهندهی یأس و خستگی و افسردگی و ملالت و اختلاف باشد، بلاشک به ضرر مصالح کشور است، به ضرر پیشرفت کشور است، به ضرر عزت ملی است.
در مقابلهی با دشمنان، دست ما پر است. توانائیهای ما بالاست؛ نه به عنوان یک ادعا - نمیخواهیم رجز بخوانیم - بلکه اینها واقعیت دارد. مهمترین شاهد واقعیت این است که سی و سه سال است که مرتب دارند تیشه میزنند، سنگ میزنند، ضربه میزنند؛ اگر ما ضعیف بودیم، خب این درخت باید تا حالا خشک شده بود، باید تا حالا ساقط شده بود؛ چرا ده برابر رشد کرده است؟ چرا «تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها» شده است؟1391/07/25
لینک ثابت
امروز کشور نیاز به کار و تلاش دارد؛ عزیزان من! مسئولان بخشهای مختلف! برگزیدگان قشرها! این را باید به مجموعهی آحادی که از شما حرفشنوی دارند، یا تحت مدیریت شما دارند تلاش میکنند، هم به زبان، هم به عمل، منتقل کنید: کشور احتیاج به کار دارد. باید کار کنیم، باید سخت کار کنیم؛ کار برنامهریزی شده، کار منظم و مرتب، کار خوب.
هر وقتی که ما یک احساس ضعفی بکنیم، دشمنان سوگندخوردهی ما روحیه میگیرند؛ همچنان که هر وقت ما یک حرکت مؤثری را در سطح کشور مشاهده میکنیم برای حرکت دادن مردم و تشجیع مردم و بصیرتافزائی مردم، فوراً میبینیم یک تلاشی از سوی دشمن برای خنثی کردن این به وجود میآید. کسانی که مسائل بینالمللی را، مسائل سیاسی را، مسائل خبری را، برخوردهای گوناگون بینالمللی را رصد میکنند، این را بخوبی دریافت میکنند. هر وقت در کشور کار مهمی انجام میگیرد - مثلاً فرض کنید یک راهپیمائی بزرگ، یک انتخابات بزرگ، یک موفقیت بزرگ علمی و صنعتی، یک اقدام مهم و مؤثر در دولت - فوراً آنها سعی میکنند این کار را تحتالشعاع قرار دهند؛ یک جوری مسئلهسازی کنند. همچنین اگر یک وقتی ما اظهار ضعف کنیم، اظهار خستگی کنیم، ملاحظه میکنید فوراً عکسالعملش در دنیا این است: مخالفین نظام اسلامی و مخالفین اسلام روحیه میگیرند، احساس شعف میکنند؛ کأنه تازهنفس میخواهند حمله کنند. باید به اینها توجه داشت. این به ما میآموزد که اولاً کار و تلاش را هرگز از دست ندهیم؛ ثانیاً سعی کنیم روحیهی کار، روحیهی تلاش، روحیهی امید را در همهی کسانی که از ما میشنوند، در حوزهی کار ما هستند، تقویت کنیم، تزریق کنیم؛ این وظیفه است. هر سخنی که نشاندهندهی یأس و خستگی و افسردگی و ملالت و اختلاف باشد، بلاشک به ضرر مصالح کشور است، به ضرر پیشرفت کشور است، به ضرر عزت ملی است.
در مقابلهی با دشمنان، دست ما پر است. توانائیهای ما بالاست؛ نه به عنوان یک ادعا - نمیخواهیم رجز بخوانیم - بلکه اینها واقعیت دارد. مهمترین شاهد واقعیت این است که سی و سه سال است که مرتب دارند تیشه میزنند، سنگ میزنند، ضربه میزنند؛ اگر ما ضعیف بودیم، خب این درخت باید تا حالا خشک شده بود، باید تا حالا ساقط شده بود؛ چرا ده برابر رشد کرده است؟ چرا «تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها» شده است؟1391/07/25
لینک ثابت
اروپائیها امروز با لحن قرن نوزدهم حرف میزنند! آن روزی که کشتی انگلیسی میآمد در خلیج فارس، از داخل کشتی، فرمانده انگلیسی به شیوخ خلیج فارس پیغام میداد که فلان کار را بکنید، فلان کار را نکنید؛ آنها هم مثل نوکر خم میشدند، میگفتند چشم! اروپائیها خیال میکنند امروز هم قرن نوزدهم است. حکومتهائی هم که در کشور ما سر کار بودند، حکومتهای باعرضه و باغیرتی نبودند که بتوانند هویت و اصالت ملت ایران را در برخوردهاشان منعکس کنند؛ تأثیرپذیری داشتند، سایش داشتند. آنها میتوانستند در سیاست اینها، در فرهنگ اینها اثرگذاری کنند؛ اینها را در باطن، مغلوب خودشان کنند. ببینید، یک شخصیت، یک نفر انسان و یک ملت - فرقی نمیکند - آن وقتی در عرصهی ظاهر مغلوب میشود که در باطنِ نفس خودش مغلوب شده باشد. آنها چون مهاجم بودند، این طرف هم دنیاپرست بود، مادهپرست بود، دنبال سلطنت خودش بود، دنبال ریاست خودش بود، دنبال پول خودش بود، دنبال ملک و تجارت خودش بود - دنبال آرمانهای بلند نبود؛ دنبال همین خواستههای حقیر بشری بود - لذا او بر این غلبه میکرد. امروز هم خیال میکنند آنجوری است.
امروز مسئله، مسئلهی سخن نوئی است که جمهوری اسلامی در دنیا مطرح کرده و مستکبرین عالم را دستپاچه کرده. امروز مستکبرین عالم در موضع کسانی نیستند که بخواهند با زبان مهاجم با انقلاب اسلامی حرف بزنند. امروز انقلاب اسلامی توانسته است فکر خود را در دنیا منتشر کند. علیرغم همهی سانسورهائی که آنها کردند، علیرغم فشارهائی که وارد کردند، امروز این فکر، فکری است که رائج شده. فکر مردمسالاری دینی، فکر حاکمیت معنویت و حاکمیت دین، فکر حضور مردم در عرصهها، فکر مقابلهی در مقابل زورگوئیهای قدرتهای جهانی و بلوکهای قدرتمند جهانی؛ این فکرها امروز رائج شده. شما میبینید که در دنیا این فکرها رائج شده؛ حالا به اسم ایران نیست، نباشد؛ ما اصرار نداریم که حتماً به اسم ایران باشد؛ اما هیچ کس هم در دنیا نیست که تأثیر انقلاب اسلامی و ایستادگی ملت ایران را در این حوادث انکار کند. امروز مسئله این است.1391/07/25
لینک ثابت
اروپائیها امروز با لحن قرن نوزدهم حرف میزنند! آن روزی که کشتی انگلیسی میآمد در خلیج فارس، از داخل کشتی، فرمانده انگلیسی به شیوخ خلیج فارس پیغام میداد که فلان کار را بکنید، فلان کار را نکنید؛ آنها هم مثل نوکر خم میشدند، میگفتند چشم! اروپائیها خیال میکنند امروز هم قرن نوزدهم است. حکومتهائی هم که در کشور ما سر کار بودند، حکومتهای باعرضه و باغیرتی نبودند که بتوانند هویت و اصالت ملت ایران را در برخوردهاشان منعکس کنند؛ تأثیرپذیری داشتند، سایش داشتند. آنها میتوانستند در سیاست اینها، در فرهنگ اینها اثرگذاری کنند؛ اینها را در باطن، مغلوب خودشان کنند. ببینید، یک شخصیت، یک نفر انسان و یک ملت - فرقی نمیکند - آن وقتی در عرصهی ظاهر مغلوب میشود که در باطنِ نفس خودش مغلوب شده باشد. آنها چون مهاجم بودند، این طرف هم دنیاپرست بود، مادهپرست بود، دنبال سلطنت خودش بود، دنبال ریاست خودش بود، دنبال پول خودش بود، دنبال ملک و تجارت خودش بود - دنبال آرمانهای بلند نبود؛ دنبال همین خواستههای حقیر بشری بود - لذا او بر این غلبه میکرد. امروز هم خیال میکنند آنجوری است.
امروز مسئله، مسئلهی سخن نوئی است که جمهوری اسلامی در دنیا مطرح کرده و مستکبرین عالم را دستپاچه کرده. امروز مستکبرین عالم در موضع کسانی نیستند که بخواهند با زبان مهاجم با انقلاب اسلامی حرف بزنند. امروز انقلاب اسلامی توانسته است فکر خود را در دنیا منتشر کند. علیرغم همهی سانسورهائی که آنها کردند، علیرغم فشارهائی که وارد کردند، امروز این فکر، فکری است که رائج شده. فکر مردمسالاری دینی، فکر حاکمیت معنویت و حاکمیت دین، فکر حضور مردم در عرصهها، فکر مقابلهی در مقابل زورگوئیهای قدرتهای جهانی و بلوکهای قدرتمند جهانی؛ این فکرها امروز رائج شده. شما میبینید که در دنیا این فکرها رائج شده؛ حالا به اسم ایران نیست، نباشد؛ ما اصرار نداریم که حتماً به اسم ایران باشد؛ اما هیچ کس هم در دنیا نیست که تأثیر انقلاب اسلامی و ایستادگی ملت ایران را در این حوادث انکار کند. امروز مسئله این است.1391/07/25
لینک ثابت
اروپائیها امروز با لحن قرن نوزدهم حرف میزنند! آن روزی که کشتی انگلیسی میآمد در خلیج فارس، از داخل کشتی، فرمانده انگلیسی به شیوخ خلیج فارس پیغام میداد که فلان کار را بکنید، فلان کار را نکنید؛ آنها هم مثل نوکر خم میشدند، میگفتند چشم! اروپائیها خیال میکنند امروز هم قرن نوزدهم است. حکومتهائی هم که در کشور ما سر کار بودند، حکومتهای باعرضه و باغیرتی نبودند که بتوانند هویت و اصالت ملت ایران را در برخوردهاشان منعکس کنند؛ تأثیرپذیری داشتند، سایش داشتند. آنها میتوانستند در سیاست اینها، در فرهنگ اینها اثرگذاری کنند؛ اینها را در باطن، مغلوب خودشان کنند. ببینید، یک شخصیت، یک نفر انسان و یک ملت - فرقی نمیکند - آن وقتی در عرصهی ظاهر مغلوب میشود که در باطنِ نفس خودش مغلوب شده باشد. آنها چون مهاجم بودند، این طرف هم دنیاپرست بود، مادهپرست بود، دنبال سلطنت خودش بود، دنبال ریاست خودش بود، دنبال پول خودش بود، دنبال ملک و تجارت خودش بود - دنبال آرمانهای بلند نبود؛ دنبال همین خواستههای حقیر بشری بود - لذا او بر این غلبه میکرد. امروز هم خیال میکنند آنجوری است.
امروز مسئله، مسئلهی سخن نوئی است که جمهوری اسلامی در دنیا مطرح کرده و مستکبرین عالم را دستپاچه کرده. امروز مستکبرین عالم در موضع کسانی نیستند که بخواهند با زبان مهاجم با انقلاب اسلامی حرف بزنند. امروز انقلاب اسلامی توانسته است فکر خود را در دنیا منتشر کند. علیرغم همهی سانسورهائی که آنها کردند، علیرغم فشارهائی که وارد کردند، امروز این فکر، فکری است که رائج شده. فکر مردمسالاری دینی، فکر حاکمیت معنویت و حاکمیت دین، فکر حضور مردم در عرصهها، فکر مقابلهی در مقابل زورگوئیهای قدرتهای جهانی و بلوکهای قدرتمند جهانی؛ این فکرها امروز رائج شده. شما میبینید که در دنیا این فکرها رائج شده؛ حالا به اسم ایران نیست، نباشد؛ ما اصرار نداریم که حتماً به اسم ایران باشد؛ اما هیچ کس هم در دنیا نیست که تأثیر انقلاب اسلامی و ایستادگی ملت ایران را در این حوادث انکار کند. امروز مسئله این است.1391/07/25
لینک ثابت
بازده کار تحقیقاتی مانند بازده کاشتن یک بذر است
بازده کار تحقیقاتی و پژوهشی به چشم نمیآید، اما بازده آن حقیقتاً از قبیل همان چیزی است که در قرآن کریم به آن اشاره شده است: «انبتت سبع سنابل فی کلّ سنبلة مئة حبّة»؛(1) یک دانهای است که وقتی شما کاشتید، هفتصد برابر به شما عوض خواهد داد. کار تحقیقات، اینجور است. وقتی شما بذر سالم را، یا شیوهی خوب کشاورزی را تحقیق میکنید، یا در زمینهی یک مادهی مؤثر در امر صنعت یا کشاورزی یا خدمات و غیره تحقیق میکنید، این موجب میشود که ناگهان یک سود بزرگ و همگانی برای کشور، بعد از مدتی صبر و تحمل، به دست آید.1391/07/25
1 )
سوره مبارکه البقرة آیه 261
مَثَلُ الَّذينَ يُنفِقونَ أَموالَهُم في سَبيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَت سَبعَ سَنابِلَ في كُلِّ سُنبُلَةٍ مِائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّهُ يُضاعِفُ لِمَن يَشاءُ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ
ترجمه:
کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند بذری هستند که هفت خوشه برویاند؛ که در هر خوشه، یکصد دانه باشد؛ و خداوند آن را برای هر کس بخواهد (و شایستگی داشته باشد)، دو یا چند برابر میکند؛ و خدا (از نظر قدرت و رحمت،) وسیع، و (به همه چیز) داناست.
لینک ثابت
رشد شجره طیبه انقلاب نشانه توانایی آن
در مقابلهی با دشمنان، دست ما پر است. توانائیهای ما بالاست؛ نه به عنوان یک ادعا - نمیخواهیم رجز بخوانیم - بلکه اینها واقعیت دارد. مهمترین شاهد واقعیت این است که سی و سه سال است که مرتب دارند تیشه میزنند، سنگ میزنند، ضربه میزنند؛ اگر ما ضعیف بودیم، خب این درخت باید تا حالا خشک شده بود، باید تا حالا ساقط شده بود؛ چرا ده برابر رشد کرده است؟ چرا «تؤتی اکلها کلّ حین باذن ربّها»(1) شده است؟
امروز کشور در مقایسه با ده سال پیش، با بیست سال پیش، از لحاظ جایگاه علمی، جایگاه صنعتی، جایگاه اجتماعی، روحیهی مردم، بسیار پیشرفتهتر است؛ استحکام نظام، بسیار بیشتر است. خب، این دلیلِ چیست؟ این دلیلِ این است که یک نیروی درونیِ سازندهیِ حقیقی در این کشور وجود دارد که این بر همهی ترفندها و توطئهها و مشکلتراشیهای دشمن غلبه پیدا میکند؛ این امر واضحی است. پس دست ما پر است، پس ما توانائی داریم. ما میتوانیم به دست خودمان، این توانائی را از بین ببریم. اگر روحیهها را تضعیف کنیم، اگر امیدها را کم کنیم، اگر فرصتها را ضایع کنیم، اگر افق را به نظر جوانان خودمان - که امیدهای ما هستند - تیره و تار جلوه دهیم، ما به دست خودمان، خودمان را تضعیف کردهایم. نباید این کار را بکنیم؛ این دست ماست. همه مسئولند؛ منتها مدیران، مسئولان بخشهای گوناگون دولتی، مسئولیت بیشتری دارند.1391/07/25
1 )
سوره مبارکه ابراهيم آیه 25
تُؤتي أُكُلَها كُلَّ حينٍ بِإِذنِ رَبِّها ۗ وَيَضرِبُ اللَّهُ الأَمثالَ لِلنّاسِ لَعَلَّهُم يَتَذَكَّرونَ
ترجمه:
هر زمان میوه خود را به اذن پروردگارش میدهد. و خداوند برای مردم مثلها میزند، شاید متذکّر شوند (و پند گیرند)!
لینک ثابت
این مردم هم حقیقتاً مردم شایستهی خدمتگزاری هستند؛ با این ایمان، با این صداقت، با این حضور برجسته در عرصههای مختلف، و با حضور در منطقهی مرزی، منطقهی حساس جغرافیائی. حقیقتاً شایسته است که به مردم عزیز این منطقه، خدمات برجستهای ارائه شود و استان پیشرفت کند.1391/07/25
لینک ثابت
امروز مسئله، مسئلهی سخن نوئی است که جمهوری اسلامی در دنیا مطرح کرده و مستکبرین عالم را دستپاچه کرده. امروز مستکبرین عالم در موضع کسانی نیستند که بخواهند با زبان مهاجم با انقلاب اسلامی حرف بزنند. امروز انقلاب اسلامی توانسته است فکر خود را در دنیا منتشر کند. علیرغم همهی سانسورهائی که آنها کردند، علیرغم فشارهائی که وارد کردند، امروز این فکر، فکری است که رائج شده. فکر مردمسالاری دینی، فکر حاکمیت معنویت و حاکمیت دین، فکر حضور مردم در عرصهها، فکر مقابلهی در مقابل زورگوئیهای قدرتهای جهانی و بلوکهای قدرتمند جهانی؛ این فکرها امروز رائج شده. شما میبینید که در دنیا این فکرها رائج شده؛ حالا به اسم ایران نیست، نباشد؛ ما اصرار نداریم که حتماً به اسم ایران باشد؛ اما هیچ کس هم در دنیا نیست که تأثیر انقلاب اسلامی و ایستادگی ملت ایران را در این حوادث انکار کند. امروز مسئله این است.1391/07/25
لینک ثابت
هر سخنی كه نشاندهندهی یأس و خستگی و افسردگی و ملالت و اختلاف باشد، بلاشك به ضرر مصالح كشور است، به ضرر پیشرفت كشور است، به ضرر عزت ملی است.1391/07/25
لینک ثابت
یكی از حرفهای رائج این است: ما بر ایران فشار وارد میآوریم تا ایران به پای میز مذاكره برگردد. كدام میز مذاكره؟ كِی ایران مذاكرات در مورد مسائل گوناگون جهانی را، از جمله مسئلهی هستهای را ترك كرده بوده كه حالا برگردد؟! این یك تقلب و خدعهی تبلیغاتی است. ما تلاش میكنیم كه ایران به میز مذاكره برگردد! این، خدعه و تقلب تبلیغاتی است. همین را در دنیا هی تكرار میكنند، هی میگویند، هی میگویند. این تعبیرات اینقدر تكرار میشود كه به نظرم خود سیاستمداران غربی هم باورشان میآید كه واقعیت این است؛ در حالی كه آن كسی كه این شكل را، این جملهبندی را، این فرمول مطلب را اختراع میكند، مقصود دیگری دارد. او از ایران نمیخواهد كه به میز مذاكره برگردد؛ او میخواهد ایران هنگام مذاكره، در مقابل زورگوئیهای غربی تسلیم شود. خب، جواب از طرف ایران این است كه نخیر؛ شماها كوچكتر از آن هستید كه بتوانید یك ملت انقلابیِ مبارزِ بصیرِ آگاه را در مقابل خواستهها و مطامعِ خودتان به زانو دربیاورید. مشكل زورگوهای سیاسی غرب این نیست كه ایران بر سر قضیهی هستهای یا قضایای دیگر مذاكره نمیكند؛ نه، مشكل آنها این است كه ایران زیر بار حرف آنها نمیرود. و البته این مشكل باقی خواهد ماند؛ معلوم است.1391/07/25
لینک ثابت
خوشبختانه کشور در ادبیاتِ برخورد با دنیای زورگوی مستکبر و غربی هم پیشرفتهای خوبی داشته است. امروز مسئولین کشور ما در پشت میز مذاکرات گوناگون، در تریبونهای گوناگون، وقتی حرف میزنند، حرفهای پخته، جامع، جالب و درست زده میشود. یکی از بخشهای درگیری و میدانها و عرصههای پیکار، عرصهی حرفزدنهای بینالمللی است. اغلب رسانههای اروپائی، رسانههای صهیونیستی است؛ این را شاید بدانید، و بدانید. اغلب این رسانههائی که اسمشان را در دنیا میشنویم، سرمایهداران صهیونیست از سالها پیش به فکر بودند، این رسانهها را در اختیار گرفتند؛ خبرسازی میکنند، جهتسازی میکنند. خود همین رسانهها به سیاستمدارها هم تلقین میکنند که چه بگویند. مسئلهی مهم این است. حالا سیاستمداران غربی هرچه خودشان خباثت و ملعنت دارند، به جای خود؛ این خبرسازیها را هم به آنها تلقین میکنند. یکی از حرفهای رائج این است: ما بر ایران فشار وارد میآوریم تا ایران به پای میز مذاکره برگردد. کدام میز مذاکره؟ کِی ایران مذاکرات در مورد مسائل گوناگون جهانی را، از جمله مسئلهی هستهای را ترک کرده بوده که حالا برگردد؟! این یک تقلب و خدعهی تبلیغاتی است. ما تلاش میکنیم که ایران به میز مذاکره برگردد! این، خدعه و تقلب تبلیغاتی است. همین را در دنیا هی تکرار میکنند، هی میگویند، هی میگویند. این تعبیرات اینقدر تکرار میشود که به نظرم خود سیاستمداران غربی هم باورشان میآید که واقعیت این است؛ در حالی که آن کسی که این شکل را، این جملهبندی را، این فرمول مطلب را اختراع میکند، مقصود دیگری دارد. او از ایران نمیخواهد که به میز مذاکره برگردد؛ او میخواهد ایران هنگام مذاکره، در مقابل زورگوئیهای غربی تسلیم شود. خب، جواب از طرف ایران این است که نخیر؛ شماها کوچکتر از آن هستید که بتوانید یک ملت انقلابىِ مبارزِ بصیرِ آگاه را در مقابل خواستهها و مطامعِ خودتان به زانو دربیاورید. مشکل زورگوهای سیاسی غرب این نیست که ایران بر سر قضیهی هستهای یا قضایای دیگر مذاکره نمیکند؛ نه، مشکل آنها این است که ایران زیر بار حرف آنها نمیرود. و البته این مشکل باقی خواهد ماند؛ معلوم است.1391/07/25
لینک ثابت
کشاورزی را باید در درجهی اول اهمیت قرار داد؛ نه به معنای اینکه از صنعت استان فراموش کنیم؛ نه، استان صنایعی هم دارد که اینها با رسیدگی و توجه و اهتمام میتواند اشتغال ایجاد کند، میتواند سوددهی فراوانی برای استان به وجود بیاورد؛ لیکن در مرتبهی اول، مسئلهی کشاورزی است؛ که اگر توانستیم کشاورزی را با شرائطی که دارد، احیاء کنیم، هم مسئلهی اشتغال حل میشود، هم عوارض گوناگون بیکاری - این حاشیهنشینی، اعتیاد و امثال اینها - از بین خواهد رفت یا ریشههای آن تضعیف خواهد شد.1391/07/25
لینک ثابت