همهی قشرها در بسیج حضور دارند؛ شهری هست، روستائی هست، جوانِ نوخاستهی نوسال هست، پیرمرد کهنسال هم هست. چقدر در جنگ، رادیوهای خارجی و مبلّغین معاند و مغرض گفتند که جمهوری اسلامی بچههای نابالغ را به جنگ میفرستد. بله، بچههای نابالغ میرفتند، اما کسی آنها را به جنگ نمیفرستاد. آنها میآمدند با گریه، با زاری، با دست بردن در شناسنامه، با رضایتگرفتن از پدر و مادر به زور گریه، با قاطیشدن بین رزمندگان، خودشان را به جبهه میرساندند. اینها واقعیت است. پیر و جوان، تحصیلکرده و غیرتحصیلکرده در بسیج حضور دارند. در اینجا روشنفکرها یک کناری نایستادند. در بعضی از این اجتماعات بزرگی که در این انقلابها وجود دارد، گروه روشنفکران قاطی مردم نمیشوند. من یک وقتی از یک نمایشنامهی روشنفکری نقل کردم که آقائی از بالای ایوان به حرکت مردم نگاه میکند، اما خودش وارد نمیشود، قاطی نمیشود. اینجا نخیر؛ اینجا کارگر بود، کشاورز بود، دانشجو بود، دانشآموز بود، پزشک بود، نویسندهی مبرّز بود، شاعر برجسته بود، متخصص بود، مخترع بود و هست؛ همه وارد بسیج. شما بروید تشکیلات بسیج را نگاه کنید، در شهر خودتان هم نگاه کنید؛ همه جا همین جور است. اینجا دیروز یک جوان مخترعی آمده، خودش را جزو بسیج مخترعین معرفی میکند. اینها در دنیا نظیر ندارد. بسیج مخترعین، بسیج اساتید دانشگاه، بسیج نویسندگان، بسیج شاعران. گروههای روشنفکری، با قوارههای مختلف، در این مجموعهی عظیم و پرراز و رمزی که ما اسمش را «بسیج» گذاشتیم، حضور دارند. جوان هم هست، پیر هم هست، زن هم هست، مرد هم هست، متخصص کارهای صنعتی هم هست، متخصص کارهای روانشناسی هم هست؛ همه جور انسانی در این مجموعه حضور دارند.1391/07/24
لینک ثابت