newspart/index2
اخلاق امام خمینی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
اخلاق امام خمینی

معنویّت مردم... امام را به هیجان می‌آورد. من گریه‌ی امام را چند بار دیده‌ام ‌-آنکه من دیدم، حالا دیگرانى هم که بودند لابد دیدند؛ البتّه در روضه و ذکر مصیبت و اینها را نمیگویم- هر دفعه آن‌وقتى بوده که راجع به هیجان و فداکاری‌هاى مردم با امام صحبت کردیم... یک بار من در یک مسافرتى بودم؛ بعد از سخنرانی‌اى که کردم، خواستم بیایم بروم سوار ماشین شوم، پاسدارها نگه داشته بودند که مردم نیایند نزدیک، من دیدم یک خانمى دارد پشت سر این پاسدارها همین‌طور خطاب به من حرف میزند؛ من گفتم راه را باز کنید این خانم بیاید ببینم چه‌کار دارد؛ آمد جلو، گفت که به امام از قول من بگو من بچّه‌ام دست دشمن اسیر بود، اخیراً به من خبر دادند که او را آنجا شهیدش کردند؛ به امام از قول من بگو که فداى سرتان، شما زنده باشید، من حاضرم بچّه‌هاى دیگرم هم در راه شما شهید بشوند. من آمدم تهران؛ وقتى آمدم، رفتم خدمت امام. در ملاقات با ایشان یادم رفت این نکته را بگویم، بعد که آمدم بیرون یادم آمد؛ گفتم خوب نیست پیغام این مادر شهید را نرسانم. به آن برادرهایى که در بیت بودند، گفتم من یک کلمه را یادم رفته خدمت امام بگویم. امام داشتند از آن اتاق کوچک [محلّ ملاقات]، تشریف میبردند داخل، همین دم درِ حیاط بودند، جلوى دفتر. به من گفتند امام اینجا هستند. [وقتى] من وارد شدم، امام ایستاده بودند؛ گفتم من همین یک کلمه را میخواستم به شما بگویم، مادرى با این خصوصیّات آمد، این را گفت. تا این را گفتم، چهره‌ی امام آن‌چنان در هم رفت، آن‌چنان اشکى از چشم ایشان ریخت که قلب من را فشرد. از اخلاص رزمندگانمان در جبهه‌ها، از فداکاری‌هاى مردم، از خانواده‌هاى شهدا، از همین کارهایى که شماها در این صحراها میکنید، امام به هیجان می‌آمد. این معنویّت مردم، این اخلاص مردم، ایشان را به هیجان می‌آورد.1368/03/18
لینک ثابت
اخلاق امام خمینی

راهى که امام دنبال میکرد و این کار سنگین او، این بار عظیم، بارى نیست که فقط با عقل و درایت و قوّت بدنى و قوّت سیاسى پیش برود، این را بدانید؛ هر انسانى ‌- هرچه از لحاظ جسمانى و عقلى و سیاسى قوى باشد ‌- آن بار را نمیتواند بردارد؛ آن بار یک چیز دیگرى میخواهد که امام آن را داشت و آن عبارت است از خلوص و صفاى بین خود و خدا. کسى خیال نکند که امام، این انقلاب را توانست [فقط] با حکمت خود و قوّت عقلانى خود و خصوصیّات معمولىِ بشرىِ خود پیروز کند. البتّه امام این خصوصیّات را داشت؛ عقل امام یکى از قوی‌ترین عقلها بود؛ انسانِ به این عاقلى من در عمر خودم ندیدم؛ انسانى بود عاقل، دوراندیش، حکیم، آدم‌شناس، از جمله‌ی کسانى که فریبش نمیشود داد، بسیار پیچیده، بسیار تیزبین. این خصوصیّاتى بود که در امام بود، در آدمهاى معمولى، این‌طور چیزها ‌- مخصوصاً با هم ‌- خیلى کم پیدا میشود؛ یک دانه‌اش در یک انسانى پیدا بشود، آن انسان انسان بزرگى است؛ همان قوّت پیش‌بینى امام و آینده را حدس زدن ‌- همین یک دانه، که بتواند آینده‌ها را حدس بزند ‌- در هر آدمى باشد، او یک آدم بزرگى است؛ امام این را داشت. آن عقل امام و قوّتِ دقّت ذهنى امام در هر آدمى باشد، او یک آدم بزرگى است؛ که امام داشت. آن متانت و بردبارى و حلم امام؛ اگر در یک مجلس صد نفر حرفهایى میزدند که امام آنها را قبول نداشت، تا لازم نمیدانست حرفى نمیزد و سکوت میکرد. حالا در حضور آدم معمولى تا یک کلمه بگویند که برخلاف عقیده‌اش باشد، طوفانى در روحش به وجود می‌آید که جواب بدهد! نخیر، امام این‌جورى نبود؛ مگر آن‌وقتى که لازم میدانست؛ آن‌وقت بدون اینکه کسى حرفى هم بزند عقیده‌ی خودش را میگفت، امّا آن‌وقتى که لازم نبود، اگر صد نفر هم حرف میزدند [حرفى نمیزد].1368/03/18
لینک ثابت
اخلاق امام خمینی

راهى که امام دنبال میکرد و این کار سنگین او، این بار عظیم، بارى نیست که فقط با عقل و درایت و قوّت بدنى و قوّت سیاسى پیش برود، این را بدانید؛ هر انسانى ‌- هرچه از لحاظ جسمانى و عقلى و سیاسى قوى باشد ‌- آن بار را نمیتواند بردارد؛ آن بار یک چیز دیگرى میخواهد که امام آن را داشت و آن عبارت است از خلوص و صفاى بین خود و خدا. کسى خیال نکند که امام، این انقلاب را توانست [فقط] با حکمت خود و قوّت عقلانى خود و خصوصیّات معمولىِ بشرىِ خود پیروز کند. البتّه امام این خصوصیّات را داشت؛ عقل امام یکى از قوی‌ترین عقلها بود؛ انسانِ به این عاقلى من در عمر خودم ندیدم؛ انسانى بود عاقل، دوراندیش، حکیم، آدم‌شناس، از جمله‌ی کسانى که فریبش نمیشود داد، بسیار پیچیده، بسیار تیزبین. این خصوصیّاتى بود که در امام بود، در آدمهاى معمولى، این‌طور چیزها ‌- مخصوصاً با هم ‌- خیلى کم پیدا میشود؛ یک دانه‌اش در یک انسانى پیدا بشود، آن انسان انسان بزرگى است؛ همان قوّت پیش‌بینى امام و آینده را حدس زدن ‌- همین یک دانه، که بتواند آینده‌ها را حدس بزند ‌- در هر آدمى باشد، او یک آدم بزرگى است؛ امام این را داشت. آن عقل امام و قوّتِ دقّت ذهنى امام در هر آدمى باشد، او یک آدم بزرگى است؛ که امام داشت. آن متانت و بردبارى و حلم امام؛ اگر در یک مجلس صد نفر حرفهایى میزدند که امام آنها را قبول نداشت، تا لازم نمیدانست حرفى نمیزد و سکوت میکرد. حالا در حضور آدم معمولى تا یک کلمه بگویند که برخلاف عقیده‌اش باشد، طوفانى در روحش به وجود می‌آید که جواب بدهد! نخیر، امام این‌جورى نبود؛ مگر آن‌وقتى که لازم میدانست؛ آن‌وقت بدون اینکه کسى حرفى هم بزند عقیده‌ی خودش را میگفت، امّا آن‌وقتى که لازم نبود، اگر صد نفر هم حرف میزدند [حرفى نمیزد]؛ دیدید دیگر در وصیّت‌نامه‌ی ایشان، ایشان در آخر وصیّت‌نامه چند جمله اضافه کردند که من در مجلس خبرگان خواندم؛ یکى از آنها این است که حرفهایى به من نسبت میدهند که خلاف واقع است؛ از این قبیل بود. من رفتم خدمت ایشان در زمان بنی‌صدر، ایشان گفتند: این حرفهایى که این به من نسبت میدهد، از قول من میگوید، همه‌اش خلاف واقع است. چون او در سخنرانی‌هایش گاهى میگفت که امام این‌جور گفته، [نظر] امام این‌جور است؛ چیزهایى را به‌عنوان نظر امام ذکر میکرد. خب، این خصوصیّتى ممتاز بود که حرفى که زده میشد او را برنمی‌آشفت و فوراً تحریک نمیکرد که حالا جواب بدهد و آنچه را به نظرش درست است بگوید؛ عجله‌اى نداشت. این متانت، این بردبارى، این حلم، این تسلّط بر نفْس، این سعه‌ی صدر، در هر کسى باشد، او یک انسان بزرگى است. پس ببینید خصوصیّات بشرىِ امام هر کدام به‌تنهایى جورى بود که هر کسى یکى از آن خصوصیّات را داشته باشد، یک آدم بزرگ است. و امام همه‌اش را داشت.امّا من به شما عرض میکنم، از من بپذیرید این حرف را: امام، با همه‌ی این خصوصیّات هم اگر آن عامل اصلى را نداشت، نه این انقلاب پیروز میشد، نه شما مردم این‌جور عاشقش میشدید، نه میتوانست این طوفان را در دنیا به وجود بیاورد، نه میتوانست در مقابل تهدید و ارعاب دشمن آن‌جور مثل کوه بِایستد؛ عامل اصلى در موفّقیّتهاى این مرد، آن چیزِ دیگر بود؛ آن چیست؟ معنویّت، ارتباط با خدا، تقوا، کار را براى خدا کردن، کار را حتّى براى نتیجه‌ی ظاهری‌اش انجام ندادن.1368/03/18
لینک ثابت
اخلاق امام خمینی

امام تا آخرین لحظات هم ذکر و نماز و دعا را از دست ندادند. همان ساعاتى که ما آنجا ساعات سختى را میگذراندیم ‌-از ساعت سه و چهار بعدازظهر تا ساعت ده و بیست دقیقه که آن حادثه‌ی تلخ اتّفاق افتاد؛ این چند ساعت خیلى بر ما سخت گذشت، خیلى؛ قابل تصویر نیست- آقاى حاج‌احمدآقا، فرزند عزیز حضرت امام، یک چیزى گفتند؛ گفتند: پیش از ظهرى، امام روى تخت شروع کردند نماز خواندن، پی‌درپى نماز خواندند، پی‌درپى نماز خواندند؛ ایشان میگفتند نمیدانم نافله میخواندند، چه میخواندند؛ بعد پرسیدند که ظهر شده؟ گفتیم بله، آن‌وقت شروع کردند نماز ظهر را ‌-با نوافل آن- خواندن؛ نماز ظهر و عصرشان را خواندند، بعد شروع کردند به ذکر گفتن. ایشان گفتند که تا آن لحظه‌اى که امام این عارضه برایشان پیدا شد و در حالت کما رفتند، مرتّب پشت سر هم میگفتند سبحان‌ا‌لله‌ و ‌الحمدلله‌ و لااله‌الّاا‌لله‌ و ا‌لله‌اکبر، سبحان‌ا‌لله‌ و ‌الحمدلله‌ و لااله‌الّاا‌لله‌ و ا‌لله‌اکبر. تا آخرین لحظه، ایشان ذکر خدا میگفت.1368/03/18
لینک ثابت
اخلاق امام خمینی

عقل امام یکى از قوی‌ترین عقلها بود؛ انسانِ به این عاقلى من در عمر خودم ندیدم؛ انسانى بود عاقل، دوراندیش، حکیم، آدم‌شناس، از جمله‌ی کسانى که فریبش نمیشود داد، بسیار پیچیده، بسیار تیزبین.1368/03/18
لینک ثابت
اخلاق امام خمینی

اگر در یک مجلس صد نفر حرفهایى میزدند که امام آنها را قبول نداشت، تا لازم نمیدانست حرفى نمیزد و سکوت میکرد. حالا در حضور آدم معمولى تا یک کلمه بگویند که برخلاف عقیده‌اش باشد، طوفانى در روحش به وجود می‌آید که جواب بدهد!1368/03/18
لینک ثابت
اخلاق امام خمینی

این خصوصیّتى ممتاز امام خمینی(ره) بود که حرفى که زده میشد او را برنمی‌آشفت و فوراً تحریک نمیکرد که حالا جواب بدهد و آنچه را به نظرش درست است بگوید؛ عجله‌اى نداشت. این متانت، این بردبارى، این حلم، این تسلّط بر نفْس، این سعه‌ی صدر، در هر کسى باشد، او یک انسان بزرگى است.1368/03/18
لینک ثابت
اخلاق امام خمینی

عامل اصلى در موفّقیّتهاى امام خمینی(ره)، معنویّت، ارتباط با خدا، تقوا، کار را براى خدا کردن، کار را حتّى براى نتیجه‌ی ظاهری‌اش انجام ندادن ، بود.1368/03/18
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی