روزهاى بسیار حساس قبل از ۱۲ بهمن... بختیار اعلامیهاى داده بود و مىخواست این اعلامیه در رادیو خوانده بشود... آن اعلامیه را فرستاد آن روز عصرى در مدرسهى رفاه بودیم که آن اعلامیه را یکى از همان آقایانى که با آن گروه ارتباط داشت آورد آنجا و گفت بله این اعلامیه را بختیار داده و گفتند که امام هم موافقت کردند با این اعلامیه... همان اعلامیهاى بود که در او گفته بود که من مىخواهم براى پارهاى از گفتگوها و تبادلنظر بروم پاریس و با آیتاللَّه خمینى صحبت کنم. که ما برایمان خیلى غیر قابل باور بود که امام ملاقات با بختیار را با این شرط به این سادگى بپذیرند، چون ما مىدانستیم قبلاً که اذن دخول زیارت امام استعفا از مقامات و حتى یک خرده بالاتر، تبرى کردن از نظام پادشاهى و این چیزهاست، اصلاً این آن وقت ما مىگفتیم این اذن دخول خدمت امام است، آن وقت چطور ایشان با این چیز مثلاً بىرمق و ضعیف، این متنى که خیلى ضعیف بود چنین اجازهاى پیدا کرده باشد براى ما غیر قابل تصور بود، لکن از طرفى آن آقایى که این را آورده بود و جزو خودمان هم بود دیگر، جزو شوراى انقلاب بود، به تحقیق مىگفتش که نخیر این کار حتماً انجام گرفته و اینها. مرحوم شهید بهشتى اول توى جلسه نبود بعد ایشان آمد، قبل از آنى که ایشان بیاید شهید مطهرى یک اصلاح در این عبارت کرد بعد که شهید بهشتى آمد یک اصلاح هم ایشان کرد که این دو تا اصلاح تقریباً محتوا را عوض مىکرد، مثلاً براى کسب نظر او نوشته بود فرض کنید کردند کسب تکلیف، که این خیلى فرق مىکرد کسب نظر با کسب تکلیف، مثلاً یک چنین تغییراتى را که به کلى عوض مىکرد محتواى آن نامه را این دو برادر، مرحوم شهید مطهرى و شهید بهشتى در این عبارت آوردند گفتند اگر این جور باشد شاید مثلاً مورد قبول قرار بگیرد لکن باز هم به نظر آنها و به نظر همهى ما بعید بود اصلاً که امام با یک چنین چیزى قبول کنند، لکن آنها به طور قطع مىگفتند که اینجور است. در اثناى صحبت بود یکى از حضار از خودهایمان از آن چند نفرى که ما با هم بودیم گفت خوب است ما برویم خودمان از پاریس سؤال کنیم این مشکلى ندارد، تلفن توى اطاق دیگرى بود شهید مطهرى پا شد رفت آنجا و گفتش که من مىروم صحبت مىکنم رفت و بعد از اندکى ایشان برگشت گفتش که بله، حالا آن طرف خط با ایشان کى صحبت کرده بود من درست نمىدانم... آن آقایى که پشت خط بود به شهید مطهرى گفته بود که شماها بیخود اصرار مىورزید که این راهى تغییرش بدهید امام همان را قبول کردند، ایشان گفته بود ما خب این دو تا تغییر که بهتر است که ما این را توانستیم به گردن بختیار بگذاریم و بقبولانیم آن طرفى که پشت خط بود گفته بود که نه، اصرار خیلى نکنید و کارى کنید که به ساعت ۸، اخبار بعدازظهر که ساعت ۸ هست برسد این، ایشان برگشت گفت بله امام قبول کردند و مىگویند اصرار هم نکنید ما گفتیم خب حالا این دو تا اصلاحى که ما کردیم لااقل این دو تا اصلاح پس باشد... در مجلس برادرانى از جمله آیتاللَّهالعظمى منتظرى گفتند نه، امام این را قبول نمىکند، قبول نکرده، خب این همان نظر ماها بود یعنى ما هم فکر مىکردیم که این غیر قابل قبول است براى امام، اما آن تلفنى که شده بود، طبعاً آن تلفن نشان مىداد که امام قبول کردند. دوستان ما که در آن جلسه بودند گفتند که نه این را ما خودمان با پاریس تماس گرفتیم قبول کردند امام، ایشان مىگفتش که آقاى منتظرى مىگفتند که نخیر، من باور نمىکنم تا خودم صحبت بکنم با پاریس و جلسه طول کشید و بگومگوهایى توى آن جلسه شد سر همین قضیه که آیا امام حالا این متن جدید و اصلاح شده را قبول مىکنند یا نمىکنند، همهى ما معتقد بودیم که اگر قبول بکنند امام، کار عجیبى انجام گرفته، این را همه دانستند منتها چون آن جمع موجود توى آن جلسه سابقهى آن تلفن را هم نداشتند و خودشان با پاریس صحبت نکرده بودند مایل بودند که خودشان مستقیم صحبت بکنند. به نظرم مىرسد که آقاى منتظرى تلفن کردند به پاریس و گفتند اینى که من مىگویم بنویسید ... یا شاید هم ضبط کردند من حالا آنى که توى ذهن من است این است، که ایشان گفتند که آنى که من مىگویم بنویسید و خدمت امام بگویید و جواب ایشان را به من بگویید و ما رفتیم مدرسهى رفاه منتظر جواب امام بودیم که نیمه شب آن اعلامیهى کوتاه حضرت امام رسید که نخیر من به کسى قول ندادم قبول هم نمىکنم، تا استعفاء هم ندهد تا چه نکند من قبول نخواهم کرد که آن پخش شد در همهى کشور و فردا در روزنامهها نوشتند و نمىدانم در رادیو هم، رادیو گمان نمىکنم گفته باشند اما در روزنامهها که نوشتند.1363/11/11
مصاحبه با شبکه دوم تلویزیون درباره خاطرات دوران مبارزات انقلاب اسلامی
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
فیش موضوعی
لینک ثابت
امام خمینی(رضواناللهتعالیعلیه)
فیش موضوعی