قوه قضائیه / عدالت/قضاوت/اطاله دادرسی/پرونده قضایی/دادگاه/دادسرا / نظام قضایی
اگر ما بخواهیم همهی آرزوهای خودمان را در مورد مسئلهی قضاء در کشور، در یک جمله خلاصه کنیم، این کلمهی «ارتقاء قوهی قضائیه» محصول این خلاصهگیری است. ما باید قوهی قضائیه را به طور دائم ارتقاء ببخشیم... آنچه که متوقع است، ارتقاء قوهی قضائیه است به معنای کفایت عدل قضائی در کشور؛ این هم ممکن نخواهد شد، حاصل نخواهد شد، مگر آن وقتی که انسان خروجیهای آن را مشاهده کند. همهی این مقدمات برای این است که در جامعهی ما عدالت قضائی تحقق پیدا کند. اگر عدالتِ قضائی شد، مفاسد برچیده خواهد شد، افراد ناصالح از دستاندازی به مراکز حیاتی جامعه دستشان کوتاه خواهد شد؛ صلحاء در مراکزی که شایستهی آن هستند، قرار خواهند گرفت. همهی اینها بسته به تمامیت و کمال قوهی قضائیه است. واقعا اگر نظام اسلامی بتواند قوهی قضائیه را آنچنانی که نظر اسلام است، آنچنانی که در منابع دینی و فقهی ما مطرح شده است، بسازد و سامان بدهد، اکثر مشکلات جامعهی ما ـ و هر جامعهای ـ برطرف خواهد شد؛ مشکلاتی که ناشی از طغیانهاست، ناشی از خودخواهیهاست، ناشی از تعدیها و تعرضهاست، برطرف خواهد شد. بنابراین هدف باید ارتقاء قوهی قضائیه باشد. به هیچ حدی نباید قانع شد، تا آن وقتی که برسیم به سقف مطلوب. باید به سقف مطلوب برسیم. و به نظر من اگرچه این راهی طولانی است، اما قابل وصول است. اینجور نیست که ما بگوئیم خودمان را و دیگران را داریم به یک آرزوی دستنیافتنی دعوت میکنیم؛ نه، قابل وصول است. شما میتوانید. در کشور، ظرفیت و استعداد یک چنین چیزی وجود دارد. باید با تلاش، با ابتکار، با خسته نشدن، با بهکارگیری امکانات و اشخاص و شخصیتهای دارای ظرفیت، این راه را پیمود و پیش رفت.1391/04/07
لینک ثابت
اگر قوهی قضائیه برای ارتقاء خود، برای آن سرمنزلی که میخواهد به آن دست پیدا کند و برسد، یک برنامهی جامع و کامل و دقیق و همهجانبه نداشته باشد، پیمودن این راه یا ممکن نیست و با تناقضهای گوناگونی مواجه خواهد شد، یا بسیار دشوار خواهد بود. بنابراین برنامهی جامع لازم است. این کارِ بزرگی است... این کار نباید تأخیر بیفتد. این کار، بسیار کار مهمی است. برنامهی جامع، اساسیترین کارهاست.
نکتهی اساسی این است که تهیهی برنامهی جامع، یک مسئله است؛ باز کردن مسیرهای تحقق و عملیاتی شدن این برنامه، یک مسئلهی دیگر است. نباید به مجرد اینکه برنامه تنظیم شد و ابلاغ شد، احساس آسودگی کنیم؛ بگوئیم خب، این کار بزرگ انجام گرفت؛ نه، برنامهی جامع، یک نسخه است؛ این نسخه باید پیچیده بشود، تکلیف اجزاء آن به طور دقیق مشخص بشود و مصرف بشود. در بخشهای مختلف بایستی این پیگیری بشود تا این برنامهی جامع تحقق پیدا کند و عملیاتی شود.
به نظر من، در عملیاتی کردن برنامهی جامع و هر آنچه که در داخل این برنامه هست... لازم است شتاب صورت بگیرد. توصیه به شتابزدگی نمیکنیم؛ اما شتابنده بودن حرکت، غیر از شتابزدگی است؛ با حوصله، با دقت، اما بدون تأخیر. یعنی «عدم تأخیر» را به عنوان یک اصل باید در کارها قبول کنیم. تأخیر باید تحقق پیدا نکند. طبق اصطلاحات رائج در اخلاقیات اسلامی، تسویف ـ «سوف افعل، سوف افعل»؛ خواهم کرد ـ نباید باشد؛ باید انجام بگیرد. آن وقتی که به نقطهی تشخیص و تحقیق رسیدیم، باید بلافاصله در اجرا اقدام بشود و تأخیر نبایستی صورت بگیرد.1391/04/07
لینک ثابت
یک نکتهی... که من در مورد ارتقاء قوهی قضائیه عرض میکنم ـ البته قبلاً هم بارها مورد تأکید قرار گرفته، لیکن چون مهم است، تکرار میکنیم ـ مسئلهی اتقان احکام است. احکام دادگاهها بایستی مطلقا از سهلانگاری و سهلگیری به دور باشند. شما به عنوان یک قاضی محترم، حکمی که صادر میکنید، باید جوری باشد که اگر این حکم بنا باشد در معرض دیدِ متخصصین امور فقهی و حقوقی قرار بگیرد، شما هیچ دغدغهای نداشته باشید؛ مطمئن باشید به این حکمی که صادر کردهاید. قاضی وقتی از دانش لازم برخوردار است و مراقب کار خود و حکم خود هم هست، باید جوری باشد که همان وقتی که این حکم صادر شد، حاضر باشد آن را در معرض دیدِ همهی کارشناسها و متخصصین قرار بدهد و بتواند از حکمِ خودش دفاع کند. اتقان حکم باید اینجور باشد. اندک سستی و ضعف در حکم، به کل بنای دستگاه قضائی ضربه وارد میکند. یک وقتی عرض کردیم؛ نقض مکرر احکام دادگاههای بدوی در دادگاههای تجدیدنظر یا در دیوان عالی کشور، نشان دهندهی این است که یا احکام دادگاههای بدوی از لحاظ محتوائی نقص دارند و از اتقان برخوردار نیستند، یا از لحاظ شکلی نقص دارند و مقررات رعایت نشده. تصمیم بر این معنا بایستی در سرتاسر قوه رواج داشته باشد و مورد اذعان و قبول و پیگیری باشد که احکام، اتقان داشته باشند.1391/04/07
لینک ثابت
یک مسئلهی مهم در مسائل قوهی قضائیه، مسئلهی زندانهاست. زندان، یک مجازات است. محبوس کردن انسان، محدود کردن او، یکی از مجازاتهائی است که در قانون جزائی ما هست، در مواردی در فقه اسلامی هم وجود دارد؛ ایرادی هم ندارد. ما باید کاری کنیم که اولاً این چیزی که به عنوان جزای عمل و مجازات برای افراد تحقق پیدا میکند، در غیر موارد مجازات، مطلقا تحقق پیدا نکند. البته در قانون مواردی هست که در صورت توجه اتهام، به خاطر دلائلی، بازداشتهای موقتی انجام میگیرد؛ اما در این بازداشتها، «موقت بودن» به معنای دقیق کلمه و به آن معنائی که روح قانون متوجه به آن است، باید رعایت شود. ممکن است کسی بگوید خب آقا، پنج ماه، شش ماه هم «موقت» است دیگر. بله، ده سال هم به یک معنا «موقت» است؛ اما آن قانونی که موقت بودن بازداشت را قید میکند، کوتاه بودن این زمان در آن مندرج است. یعنی چون چارهای نیست و ناچاریم به خاطر این اتهام، به خاطر دلائل و استدلالی که پشت این حرف هست، بایستی قبل از اثبات جرم، زندانی شود، لیکن باید در کوتاهترین زمان، آن هم با رعایت شرائط قضائی انجام بگیرد. این نکته باید مورد توجه قرار بگیرد.
در مواردی که مشکلات، مشکلات مالی است و اعسار وجود دارد ـ یکی از بحثهائی که با دوستان داشتیم، این بوده است که آیا باید اعسار اثبات شود تا اینکه مجازات برداشته شود؟ این مسئله مشکلاتی را به دنبال خواهد داشت ـ در آن مواردی که جرمی به معنای واقعی کلمه اتفاق نیفتاده است، نباید ما متوسل به زندان شویم. در مجموعهی قوهی قضائیه کاری کنید که مجازات زندان به حداقل برسد؛ این احتیاج دارد به تدبیر. البته تدابیری اتخاذ شده؛ بعضی درست، بعضی نادرست ـ که نمیخواهیم وارد جزئیات و مسائلش بشویم ـ لیکن مجموعا زندان یک پدیدهی نامطلوب است؛ مشکلات زندان، تبعات زندان، تبعاتی که برای خود زندانی پیش میآید، تبعاتی که برای خانوادهها پیش میآید، تبعاتی که برای محیط کار پیش میآید. بنابراین سیاست قوهی قضائیه را این قرار بدهید و دنبال کنید؛ فکر کنید، راه پیدا کنید، علاججویانه؛ یکی باید این باشد که مسئلهی زندان حل شود؛ هم از جهت اینکه جنبهی مجازاتىِ زندان تبدیل نشود به یک شیء دیگر؛ دوم اینکه هرچه ممکن است، مجازات زندان کاهش پیدا کند و تبدیل بشود به مجازاتهای دیگر، تا تبعات زندان دامنگیر جامعه نشود.1391/04/07
لینک ثابت
یک مسئله... که در مورد قوهی قضائیه مهم است ـ البته مخاطب این، فقط قوهی قضائیه نیست؛ بیشتر، دستگاههای تبلیغاتیاند ـ مسئلهی آبروی اشخاص است. خیلی باید مراقب حفظ آبروی اشخاص بود. شریعت اسلامی عِرض مؤمن را در ردیف جان او قرار داده. نباید قوهی قضائیه، دستگاهها، دادگاهها و دستگاههای اداری قوهی قضائیه، تحت تأثیر جوسازی تبلیغات رسانهها قرار بگیرند. خب، رسانهها انصافا در این زمینه مشکلاتی دارند؛ بخصوص حالا که این پایگاههای رایانهای راه افتاده، مشکلاتی وجود دارد؛ یعنی خیلی امورِ لازمالرعایه، رعایت نمیشود؛ حقیقتا اینجور است؛ این جزو نواقص زندگی ماست، نواقص کار ماست. خب، این در جای خود علاج دیگری دارد؛ علاج مسئلهی شایعات و کارهائی که در مطبوعات و غیر مطبوعات انجام میگیرد، مقولهی جداگانهای است؛ اما قوهی قضائیه نباید تحت تأثیر قرار بگیرد. اگر چنانچه همهی مطبوعات، همهی پایگاههای رایانهای که فضا درست میکنند، جو درست میکنند، افکار عمومی میسازند، به یک سمتی هل دادند، قوهی قضائیه، آن دادگاه خاص یا دادسرائی که حالا مسئول پیگیری یک پرونده است، بایستی کار خودش را انجام بدهد؛ هیچ تحت تأثیر نباید قرار بگیرد. این نکتهی بسیار اساسی ای است. اسم آوردن از متهمین، قبل از اثبات جرم، یا اسم نیاوردن، اما جوری بیان کردن که مثل اسم آوردن است، اینها اشکال دارد، ایراد دارد؛ اینها ارتقاء قوهی قضائیه و دستگاه قضای کشور را یقینا دچار اختلال میکند. این هم یک نکته است که حتما بایستی مورد توجه قرار بگیرد.1391/04/07
لینک ثابت
یک مسئله... که در قوهی قضائیه هست... مسئلهی کادرسازی برای مناصب مدیریتی و مناصب بالای قوهی قضائیه است؛ تربیت انسانهای صالح، بخصوص برای مناصب مدیریتی؛ والاّ در مجموعهی قوه، امر خیلی لازم و مهمی است. از حوزهها، از دانشگاهها باید استفاده بشود. شخصیتهای برجسته بحمداللّه کم نیستند، استعدادهای جوشان در جامعهی ما کم نیست. این هم یک مسئله است که باید مورد توجه قرار بگیرد. انشاءاللّه برای این، کار بشود، سرمایهگذاری بشود، برنامهریزی بشود.1391/04/07
لینک ثابت
یک نکته... که به نظر من نکتهی اساسی ای است ـ اگرچه به کارکرد قوهی قضائیه ارتباط پیدا نمیکند، اما به حرکت و مسیر کلی قوه، چرا، ارتباط پیدا میکند ـ همکاری قوا با یکدیگر است؛ امروز کشور به این احتیاج دارد... بعضی از بگومگوها، بعضی از خدشههائی که در کار یکدیگر میکنیم، کاملاً قابل خط خوردن از صفحهی همکاریهاست؛ اینجور نیست که یک چیزِ اساسی و اصولی باشد؛ غالبا توهّمات است. شما به عنوان قوهی قضائیه، سهم خودتان را به طور کامل ایفاء کنید.1391/04/07
لینک ثابت