همین غربیهایى که اینقدر دم از آزادگى و آزاد فکرى مىزنند، در عمل جزو متعصّبترین آدمهایند. اگر لباس آنها را نپوشید، قبولتان ندارند! اگر کراوات آنها را نزنید، قبولتان ندارند! اگر مثل آنها میخوارگى نکنید، قبولتان ندارند! اگر مثل آنها در مسائل مربوط به زن و مرد بىبندوبار نباشید، قبولتان ندارند! هر که باشید و هر چه باشید، از هر ارزشى برخوردار باشید؛ اما فرهنگ آنها را نداشته باشید، قبولتان ندارند! اما هر که باشند و هر چه باشند و در هر پایهاى از پستى باشند و اینها را قبول داشته باشند، تحمّلشان مىکنند! ملاحظه کنید ببینید در دنیا، رژیمهاى دیکتاتور، مستبد، آدمکش، بىاعتنا به حقوق بشر، بىاعتنا به دمکراسى؛ رژیمهایى که بویى از مجلس و دمکراسى نبردهاند؛ رژیمهاى کودتایى که براساس کودتا بر سرِ کار آمدهاند، چون فرهنگ غرب را قبول دارند و در مقابل آن تسلیمند، براى غربیها قابل قبول و قابل پذیرشند. اینها را از خودشان مىدانند؛ اما کسانى را که از قبول آن فرهنگ سرباز زنند، بهطور دربست و مطلق رد مىکنند. این تعصب نیست!؟ این دُگماندیشى نیست!؟ این تحجّر نیست!؟ در مقابل چنین متعصّبینى، آیا باید روددربایستى داشته باشیم که بگوییم ما پایبند به اسلامیم؛ ما پایبند به حجابیم؛ ما پایبند به احکام قضایى اسلامى هستیم!؟ چرا رودربایستى کنیم!؟ چرا ملاحظه کنیم!؟ تنها عاملى که مىتواند قدرت نظام اسلامى و بُرندگىاش را در مقابل این دشمنان خشن، با آن چهرههاى عبوسشان نسبت به اسلام و مسلمین، حفظ کند و آنها را وادار به قبول و تسلیم نماید، همین پایبندى است. شما یک قدم عقب بنشینید، آنها یک قدم جلو مىآیند. یکى از سنگرها را خالى کنید، آنها مىآیند سنگر شما را پُر و شما را وادار به عقبنشینى مىکنند. موضعگیرى سیاسى باید بر اساس این چیزها باشد.1372/03/08
لینک ثابت