در زمینهی تولید و چاپ و نشر کتاب، بی مبالاتی جایز نیست1377/03/05
لینک ثابت
![]()
کتاب و کتابخوانی / نشر/نشر کتاب/نشر مکتوب/کتابخانه / مطالعه/کتاب/کتابخوانی/کتابخوانی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحهی قبلی اینجا کلیک کنید.
در زمینهی تولید و چاپ و نشر کتاب، بی مبالاتی جایز نیست1377/03/05 لینک ثابت آزادی در نگارش و انتشار کتاب باید در چارچوب اصالتها، ارزشها و آن پایههای مورد قبول باشد. این مخصوص ما هم نیست؛ در همهی دنیا چارچوبهایی وجود دارد که از آنها تخطّی انجام نمیگیرد؛ اینجا هم همانگونه باید باشد1377/03/05 لینک ثابت آزادی در نگارش و انتشار کتاب باید در چارچوب اصالتها، ارزشها و آن پایههای مورد قبول باشد1377/03/05 لینک ثابت انواع کتابهای گوناگون چاپ میشود. البته من به این مقدار قانع نیستم. من اینطور تصوّر میکنم که بایستی تولید کتابمان به مراتب از آن مقداری که هست، بیشتر باشد؛ هم به معنای تولید کتاب - که تألیف و ترجمه و اینطور چیزهاست - هم به معنای احیای آثار کهن و قدیمی. خیلی از کتابها هست که در قدیم چاپ شده، ولی ما الان از آنها هیچ نشانهای نمیبینیم و در دست مردم نیست. اینها را باید احیا کنند؛ البته مواردی که خوب و مناسب است.1377/03/05 لینک ثابت برای اینکه اثری ماندنی شود، باید خوب باشد. آثارِ خوب میمانند، در دلها جای میگیرند و کهنه نمیشوند. خوب هم که میگوییم، یعنی پاسخی به یک سؤال و یک نیاز باشد. خوب فقط معنایش این نیست که از لحاظ هنری خوب تنظیم شده باشد و خیلی عمیق باشد؛ نه. ممکن است اینطورها نباشد؛ لیکن پاسخی به یک نیاز باشد مهم این است. در باب کتاب این را باید ملاحظه کرد. البته نیازها خیلی گستردهتر از آن چیزی است که انسان در وهلهی اوّل نگاه میکند. شاید اگر در کشور ما فرضاً در یک موضوع هیچ کتابی وجود نداشته باشد، یا هیچ تألیف درستی نباشد، آدم حس نکند که به این کتاب نیاز هست؛ ولی وقتیکه این کتاب مطرح میشود، میبینیم نه، ذهنها آن را میخواهند. پس، معنایش این است که ما به هر فرآوردهی فکر و فرهنگ انسانی نیاز داریم و بایستی آن را بدانیم. البته این حرف معنایش آن نیست که ما در زمینهی تولید و چاپ و نشر کتاب، بی مبالاتی کنیم. بی مبالاتی جایز نیست.1377/03/05 لینک ثابت ما بایستی بدانیم یک دولت، همچنان که نسبت به بسیاری از امور مردم مسؤول است - کلکم مسؤول عن رعیته - مسؤول وضع معیشتشان، وضع اقتصادشان، وضع سیاستشان، وضع فرهنگشان، وضع تحصیلاتشان، وضع بهداشتشان؛ مسؤول وضع ذهنشان هم هست. یعنی اگر دیدیم که فرضاً در جامعهی ما کتابی هست که هنرش فقط این است که احساسات جنسی را در جوانان تحریک کند، این مضرّ است. این را نمیشود به عنوان اینکه یک فرآوردهی فرهنگی است، آزاد بگذاریم که هر که خواست، تولید و عرضه کند؛ نه، این بحثِ خواست نیست؛ مثل مواد مخدّر است. مواد مخدّر هم خیلی طالب دارد. خیلیها هستند که اگر شما مواد مخدّر را به آنها دادید، استقبال میکنند و مصرف میکنند؛ اما بعد که معتاد شدند، شما را لعنت میکنند... البته مطلبی که در مورد تحریک احساسات جنسی گفتم، فقط یک مثال است؛ در زمینههای سیاسی هم همینطور است. اگر فرض کنیم کتابی باشد که در آن انواع و اقسام دروغها به شکل گمراه کنندهای هست و شما هم الان امکان ندارید که به این دروغها پاسخ بدهید، این باید جلوش گرفته شود. .... به نظر من در باب نظریهپردازی نباید محدودیتی وجود داشته باشد. بیشتر بایستی برای نقد و ارزیابی و جدا کردن سره از ناسره همّت شود؛ اما در زمینهی کار عملیاتی، باید جلوِ کتابهای مضرّ را گرفت. ما کتاب عملیاتی داریم. کتاب عملیاتی این است که عملاً یک نفر را دچار مشکل میکند؛ مثل همان احساسات جنسی که اوّل گفتم. اینجا بحث نظریه نیست. این کسی که خواند، خودش به طور طبیعی تحت تأثیر قرار میگیرد. جلوِ این را باید گرفت؛ این اصلاً چیز قابل نقدی نیست. این ملاک است؛ یعنی آن نوشتهای که وقتی وارد بازار فرهنگ شد، مشغول عملیات میشود و قابل این نیست که به آن جواب داده شود، مضرّ است و بایستی جلوش را گرفت.1377/03/05 لینک ثابت ما نمیخواهیم به مردم بگوییم شما حتماً این کتاب را بخوانید، آن کتاب را نخوانید؛ نه. انواع سلایق، انواع فکرها، انواع ذهنها، انواع استعدادها، باید در مقابل خودشان میدان بازی داشته باشند، برای اینکه آنچه را میخواهند، بتوانند انتخاب کنند؛ اما آن چیزی که گمراه کننده و فاسد کننده است، ما نباید اجازه بدهیم وارد میدان شود. این، وظیفهی ماست، وظیفهی دولت است، وظیفهی وزارت ارشاد است1377/03/05 لینک ثابت |