درزمان جنگ اگر کارخانهای با ۶۰ درصد ظرفیت کار میکرد خوشحال میشدیم
میبینیم که مسؤولین اقتصادی، بنایی را در کشور گذاشتهاند که اساس آن درست است. سیاستی که مبنای آن بنای اقتصادی است، در برههی بعد از جنگ یک سیاست لابدّ منه بوده است. لذا آن سیاست در زمان امام رضواناللَّهعلیه شروع شد که بنده آن وقت رئیس جمهور بودم. مقدّمات بعیده و شاید بعضی از مقدّمات قریبهاشْ آن وقت انجام شد. منتها بعدها به صورتی فعّال بهوسیله مسؤولین کشور دنبال شد. اصلِ این بنا هم - که خیلی از شما میدانید؛ بعد هم انشاءاللَّه مسؤولین میآیند توضیح میدهند - بر چند رکن استوار است: یکی اینکه امورِ زیربنایی و اساسی در کشور بهوجود آید؛ مثل مؤسسّاتِ تولیدِ فولاد، مؤسسّات تولید پتروشیمی، سدها، مراکزِ تولیدِ انرژی، تأمین گاز و نفت برای دراز مدّت، کشف منابع جدید، تزریق و احیای منابع قبلی. دیگر اینکه تولید در داخل کشور زیاد شود و کارخانهها به کار افتند. ما دوران جنگ را گذراندیم. بنده زمان جنگ میرفتم بعضی از کارخانهها را نگاه میکردم. اگر میگفتند کارخانهای شصت درصد کار میکند، ما خوشحال بودیم. حالا چنین کارخانهای نداریم. یعنی کارخانهها صددرصد، یا قریب به آن کار میکنند. یک رشته هم این است که مثلاً صادرات غیرنفتی را زیاد کنند.1373/06/21
لینک ثابت
نبود لوازم التحریر در زمان طاغوت
شما خیال میکنید که دشمن تمام شد و رفت؟ طاغوت مُرد، اما سلسلهی طواغیتْ از دنیا نرفته است. سلسلهی طواغیت «الی یوم الوقت المعلوم» است. مبارزه برجاست. مبارزه با طاغوت، فرهنگ این جامعه بوده است و باید حفظ شود. دشمن میخواهد جلوِ این را بگیرد؛ لذا در دل و فکر شما تردید ایجاد میکند. «شما» که عرض میکنم، منظورم شما آقایان [ائمه جمعه] نیستید که البته شأنتان اجلّ است؛ بلکه مخاطبین دشمن است. دشمن میخواهد حسّاسیت در مقابل طاغوت را از شما سلب کند. حسّاسیت را که از شما سلب کرد، نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشود که نسلی که میآید و طاغوت را لمس نکرده است، مورد تهاجمِ دشمن قرار میگیرد. چون نمیداند که در زمان طاغوت چه پدری از این مردم در میآوردند. نمیداند که در زمان طاغوت چه کارهایی میکردند. نمیداند که در زمان طاغوت، لوازم التّحریری نبود. در جاهایی از این کشور، اصلاً خبری از علم و مدرسه و شاگرد مدرسه و کتاب و دفتر، اصلاً وجود نداشت. در بین کسانی که لازمالتّعلیم بودند، چهل درصد بیسواد وجود داشت. جاهایی بود که احدی به آنها راه نداشت که برود و اصلاً ببیند اینها چه کسی هستند؛ خبری از حال آنها بپرسد تا به نان آنها رسد، چه رسد به چیزهای دیگرشان. امروز بعد از پانزده سال، بر اثر سعی و کوشش جوانان مؤمن و مسلمان و تلاش عظیمی که انجام گرفته، زندگی تا اعماق این مملکت گسترده شده است. این همه جاده، این همه راه، این همه دهِ آباد، این همه برکات الهی تا اعماق این مملکت میرود. اما جوانی که زمان طاغوت را لمس نکرده است، نمیتواند مقایسه کند؛ چون آن زمان را ندیده است. بعضی از آنهایی هم که دیدهاند، یادشان میرود. خوب؛ اینجا جایی است که دشمن تهاجمش را شروع میکند.1373/06/21
لینک ثابت
تنها نگرانی من از لحاظ اقتصادی، وضعِ طبقهی محروم کشور است؛ چه آن کسانی که حقوق بگیرند، چه آن کسانی که حقوق بگیر نیستند و از لحاظ کسبْ ضعیفند؛ چه در شهرها و چه در روستاها. این تنها نگرانىِ ماست که در آن سیاستها در کوتاه مدّت تأمین نمیشود و باید فکر دیگری کرد. لذاست که ما دائماً به مسؤولین کشور تأکید میکنیم که آن فکر دیگر را برای محرومین و فقرا بکنند. بخشی از سفرهای خودِ من هم بهخاطر تأمین این جهت است تا کارهای ریز و گسترده انجام شود و گرههای ریز از کارِ مردم باز شود؛ زیرا در کارهای درشت و بزرگ، گاهی این کارها مغفولٌعنه واقع میشود.1373/06/21
لینک ثابت
همه بدهکاریم. همهی بشریت، همهی خلق عالم، در مقابل محاسبهی الهی بدهکارند. هیچ کس نمیتواند بگوید من میزان اعمالم به قدر کفاف پاسخگوست؛ انبیاء هم نمیتوانند بگویند؛ لذا استغفار میکنند. انبیاء و اولیاء هم تا لحظهی آخر استغفار میکنند، طلب مغفرت میکنند. امام سجاد در دعا میفرماید: «و عدلک مهلکی»؛ عدالت تو، پدر من را در میآورد. لذا عرض میکنیم: «عاملنا بفضلک». اگر بحث عدالت پیش بیاید و بخواهند مو را از ماست بکشند، و اگر در کارهایمان دقت کنیم، واویلاست. باید از خدای متعال فضل او را بخواهیم، اغماض او را بخواهیم، گذشت او را بخواهیم.1373/06/21
لینک ثابت
امروز فدایی قرآن بودن، یعنی فدایی این نظام بودن؛ چون نظام قرآنی است. و الّا شما فدایی چه هستید!؟ قرآن عملی، قرآن مجسّم، قرآنی که به معنای حاکمیت مؤمنین، حاکمیت دین و حاکمیت صلاح است، مبارزه با دشمنان خدا و سکوت نکردن در مقابل منکر است. قرآن، به این معنا، فدایی لازم دارد1373/06/21
لینک ثابت
اگر امید نبود، حرکت نخواهد بود. هر امیدی هم به مردم بدهید... بیجا نیست. امید واقعاً وجود دارد. کسی نگوید: «آقا! امیدِ بیخودی به مردم بدهیم!؟» نه آقا! امیدِ بیخودی نیست. بحمداللَّه، امروز در جامعهی ما، عوامل امید برانگیز از همه چیز بیشتر است. اگر دو عامل وجود داشته باشد که یکی را دلسرد کند، در کنار آن، ده عاملِ امید برانگیز هست. منتها، بعضی، عوامل امید برانگیز را نمیبینند، تقصیر کسی نیست... اگر در گوشه و کنار، علامتی از فساد دیده شد، آیا انسان همهی این بشایر امید را ندیده بگیرد!؟ این واقعاً جفا و ناشکری نعمت الهی است. پس، باید امید و سکون و آرامش به مردم داده بشود1373/06/21
لینک ثابت
اگر در شهری دو گروه باشند ... و مثلاً یک عدّه، مخالفین و منتقدین و بدگویی کنندگان به نظام باشند، امام جمعه باید در نقطهی مقابل آنها باشد. البته، همین امام جمعه، میتواند آنها را نصیحت و دلالت کند؛ اما رکون و گرایش به آنها، ابداً! موضع باید قاطع باشد. عَلَم نظام این است. امام جمعه باید علامت نظام اسلامی باشد. اینگونه باید باشند. رفتار باید اینطور باشد. از رفتار امام جمعه، غیر از این، چیزی نباید استنباط شود. دنبالهی آن این است که این نمایندهی نظام، باید مواضع کلّی نظام جمهوری اسلامی را تبیین کند. مثلاً یک عده زمزمه بیندازند که «آقا! چرا آدم باید با امریکا مخالف باشد!؟ این همه کشورهای دنیا با امریکا خوبند، امریکا هم با آنها خوب است؛ چرا ما باید مخالف باشیم!؟» شما باید تبیین و روشن کنید. آن خطّ صحیح و جادهی روشن و صراط مستقیم را باید تبیین کنید. باید قبلاً در ذهن آماده کنید و بعد به مردم بنمایانید. اصول و خطوط اساسىِ نظام را شما باید تبیین و روشن کنید1373/06/21
لینک ثابت
سیره سیاسی امیرالمؤمنین(علیه السلام)
گرفتن و بستن، راهِ مقابله با حرف باطل نیست؛ بلکه راه مقابله با حرف باطل، گفتن حرف حقّ است؛ همین! وقتی که آن مرد خارجىِ بد دهنِ بد دل میآید و آیهی قرآن میخواند که امیرالمؤمنین را مورد مذمّت قرار دهد، حضرت نمیگویند که این فلانفلان شده را بگیرید. در حالی که اگر واقعاً میخواستیم حکم شرعیاش را نگاه کنیم، بعید هم نبود که حدّ شرعی او اعدام و از بین بردن یا لااقل نفی او باشد. اما امیرالمؤمنین این کار را نکرد و در جوابش آیهی قرآن خواند1373/06/21
لینک ثابت
کسی که زبانِ باز و دلِ روشن و مغزِ فعّال دارد، میتواند مقابل تهاجم فرهنگی را بگیرد. با چه؟ با سنگر فرهنگی، با حصار فرهنگی و با سلاحِ دور زنِ فرهنگی. ابزار فرهنگی لازم است.این است که ما به کسانی که اهل کار فرهنگیاند، دائم میگوییم، به بعضی تکرار میکنیم، به بعضی التماس میکنیم، بعضی را در اینجا جمع میکنیم و به بعضی پیغام میدهیم که «آقا! کار فرهنگی بکنید.»1373/06/21
لینک ثابت
جواب کار فرهنگىِ باطل، کار فرهنگی حقّ است. در مقابل کسی که از ابزار فرهنگی استفاده میکند، ابزار فرهنگی لازم است. امروز یکی از بهترین ابزارهای فرهنگی، نماز جمعه است. نماز جمعه یک تریبون فرهنگی است. .... اگر شما که خطیب جمعه هستید، آگاه باشید که دشمن چه میگوید، به کجا حمله میکند و از کدام منفذ وارد میشود، و بعد از این آگاهی، خود را مجهز و مسلّح به مقابله با او کنید، صد نفر مثل او، جواب یکی مثل شما را نمیتواند بدهد. چون مردم به شما ایمان، و نسبت به شما پیشداوری دارند: «آقاست. امام است. پشت سرش نماز میخوانیم. عادل است. نمایندهی نظام اسلامی است، که مردم دوستش دارند.» مردم حرف شما را قبول میکنند؛ به شرطی که بدانید او چه گفته است و جواب را مناسب حال او و سنجیده بدهید. اگر این کار شد، این میشود مقابله با تهاجم فرهنگی.البته خطبهی نماز جمعه یکی از کارها و کارِ اصلی امام جمعه است. امام جمعه میتواند در کنار آن، کارهای فرهنگی دیگری هم انجام دهد؛ مثل کارهایی که بعضی از آقایان ائمّهی جمعه انجام میدهند. حتی در شهر کوچکی مثل سامان یا کازرون، امام جمعهی محترم مردم را جمع میکند، اجتماع درست میکند، از اینجا و آنجا دعوت میکند، مجلّه درست میکند و از این قبیل کارها. این، تعبیر اوّل از تهاجم فرهنگی و بیانِ کیفیّتِ موضعِ نمازِ جمعه در مقابل این تعبیر از تهاجم فرهنگی.1373/06/21
لینک ثابت
کسی که زبانِ باز و دلِ روشن و مغزِ فعّال دارد، میتواند مقابل تهاجم فرهنگی را بگیرد. با چه؟ با سنگر فرهنگی، با حصار فرهنگی و با سلاحِ دور زنِ فرهنگی.1373/06/21
لینک ثابت
جواب کار فرهنگىِ باطل، کار فرهنگی حقّ است.1373/06/21
لینک ثابت
در مقابل کسی که از ابزار فرهنگی استفاده میکند، ابزار فرهنگی لازم است.1373/06/21
لینک ثابت
یکی از بهترین ابزارهای فرهنگی، نماز جمعه است.1373/06/21
لینک ثابت
نماز جمعه یک تریبون فرهنگی است.1373/06/21
لینک ثابت
تنها نگرانی من از لحاظ اقتصادی، وضعِ طبقهی محروم کشور است؛ چه آن کسانی که حقوق بگیرند، چه آن کسانی که حقوق بگیر نیستند و از لحاظ کسبْ ضعیفند؛ چه در شهرها و چه در روستاها1373/06/21
لینک ثابت