newspart/index2
آزادی / آزادی بیان/آزادی تفکر/آزادی مذهبی/آزادی‏‌‌خواهی/آزادمنشی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تاثیر نداشتن انذار بر انسانهای کافر/ تفسیر آیه 6 و 7 سوره بقره

بیم دادن،(انذار) کار پیغمبران است. بیم دادن، یعنی هشدار دادن و آنها را از وضع بد و غلطی که درآن قرار دارند ترساندن، (این ترساندن را می‌گویند انذار دادن) که البته هر ترساندنی مورد بحث نیست. مثلاً: اگر صدای مخصوص در بیاورید که کسی از جا بپرد این را نمی‌گویند انذار، انذار یعنی از وضع بدی که در آن قرار دارند و از راه غلطی که در آن دارند حرکت می‌کنند و از سرنوشت شومی که درانتظار آنهاست، آنها را بترسانی و بیم دهی. پیغمبران وقتی می‌آیند با جوامع بشری گمراه روبرو می‌شوند آنها را از وضع خودشان بیم می‌دهند و می‌گویند این چه غفلت و گمراهی و آلودگی وناپاکی است که در آن غرق هستند؟ کسانی که خودشان غرق هستند غالباً نمی‌دانند، ابزار علم را در اختیار دارند اما چون غرق در جاهلیت‌اند و واقعاً ملتفت نیستند و (البته یک عده‌ای آتش نفهمی اینها را می‌افروزند) نمی‌فهمند غرق در جاهلیت و غرق در آلودگی هستند و همه‌ی چیزهای بدی را را که این آلودگی را بوجود آورده خوب دانستند و به آنها مباهات کردند. بدترین چهره‌های شعارهای رایج بین بشری را نشان دادند مثلاً:
آزادی را یک مفهوم زیبای نسبی، یعنی برخی از آزادی‌ها خوب است و برخی از آزادی‌ها هم خیلی بد است. فرض کنید: اگر یک جنایتکاری بیاید و صد نفر بچه را قتل عام کند و صد خانواده را داغ دار کند بعد او را بگیرند ببرند زندان اگر آزادی یک مفهوم مطلق باشد، معنایش این است که این کسی که قتل و جنایت کرده این را هم بگوئید آزادش کنند. فرض بفرمائید: آزادی انسان برای جنایت، آزادی انسان برای آزردن دیگران، آزادی انسان برای ممنوع کردن آزادی دیگران، آزادی انسان برای آزادی به خطا کشاندن یک جمع ، یک نفر را آزاد بگذارند برود با یک بیان شیوائی و با روشهای گوناگون حقیقتی را به عکس جلوه بدهد، یعنی همین کاری که الان رسانه‌های جمعی در دنیا دارند انجام می‌دهند. شما خیال می‌کنید همین مجموعه‌ای که در مادرید جمع شدند مردم اروپا ومردم دنیا در باره‌ی اینها چه فکر می‌کنند؟ آیا توده‌ی مردم دنیا مثل شما فکر می‌کنند یعنی اینها را یک مجموعه‌ی خیانت می‌دانند؟ نه، اینطور فکر نمی‌کنند بلکه می‌گویند یک آتشی روشن است و سالها در خاورمیانه یک جنگ تمام نشدنی است این بیچاره‌ها نشستند می‌خواهند این جنگ را از بین ببرند، لکن ایران نمی‌گذارد. حالا این چه جنگی‌است و اصلاً این جنگ برای چه به وجود آمده؟ و برافروزنده‌ی این جنگ کیست؟ اصلاً هیچ فکر این را نمی‌کنند نقل اینکه در یک کوچه‌ای که یک کسی دارد عبور می‌کند فرضاً دو نفر دارند دعوا می‌کنند بعد آن عابر می‌گوید آقا آشتی کنید آنوقت با زحمت زیاد می‌آید به زور و با افراد آن دو نفر را از هم جدا می‌کند، در حالی که ملتفت نیست این دعوا بر سر چیست؟ او نمی‌داند این آدم آمده است در خانه‌ی او وارد شده پول‌هایش را برده شیشه‌های خانه‌اش را شکسته بچه‌هایش را کتک زده حالا می‌گوید اینجا مال من است می‌خواهم بنشینم. اینکه تو آمدی بین این دو نفر را صلح دادی یعنی چه؟ یعنی بیایند خانه‌ای را که آن ظالم به زور تصرف کرده بین خودشان تقسیم کنند! آیا واقعاً این عدالت است که فرضاً نیمی از خانه‌ی این شخص را آن ظالم بیاید و بگیرد؟ و آیا این عدالت است که تو در حین عبور بی‌خبر آمدی یک چیزی گفتی و خواستی بین آن دو نفر را صلح بدهی؟ مردم اروپا الان اینگونه غافلند. مردم دنیا و از جمله مردم اروپا در بسیاری از جاها وارد معقولات نیستند و غالباً در غفلت‌اند، غفلت در غلط زندگی کردن و در فضای شبهه سر کردن. آنوقت دعوت حق می‌آید مقابله می‌کند و این را می‌شکند.
پس پیغمبران که منذر هستند می‌آیند آنها را انذار می‌کنند، آنها را از وضعی که دارند می‌گذرانند و از زندگی‌شان و از نظامشان و از کششی که دارند اینها را می‌ترسانند که دارید چه می‌کنید؟ در چه وضعی هستید و این چه آینده‌ای است که در انتظار شماست و چه عوامل تلخی دارد بر شما حکومت می‌کند؟ این معنی انذار است. حالا قرآن می‌گوید: این آدمهایی که کفر می‌ورزند، چه انذارشان بکنی و چه انذارشان نکنی یکسان است و اینها ایمان نخواهند آورد. یک دانشمندییکوقت گفته بود من خفته را می‌توانم بیدار کنم اما کسی که خودش را بخواب زده چگونه می‌توانم بیدار کنم؟ آدمی که خوابیده با دوبار صدا زدن یا یک لیوان آب به سر و رویش ریختن هر چند هم سنگین خواب باشد بالاخره بیدار می‌شود اما این کسی که خودش را بخواب زده و نمی‌خواهد اصلاً به پا خیزد اگر هم او را بلند کنید سرپا بایستد خودش را بر زمین خواهد انداخت یعنی آن انگیزه‌های درونی ضد ایمان، ضد آگاهی، ضد ذکر، ضد تنبه آنچنان در وجودش پنجه افکندند که به هیچ‌وجه حاضر نیست حقیقت را بفهمد البته در بسیاری از اوقات در ته دل حقیقت بسیاری می‌فهمند کما اینکه در بعضی از آیات در قرآن می‌فرماید: «وجحدوا واستیقنتها انفسهم»(1) بعضی‌ها اینطور هستند که انکار می‌کنند اما حقیقت را می‌دانند و بعضی از اوقات هم حقیقت را نمی‌فهمند و نمی‌شود به اینها فهماند هر کاری هم بکنی غرق در یک جهالت مخصوصی هستند. کما اینکه الان به نظر من این مفاهیمی که امروز در جامعه‌ی غربی مطرح می‌شود و با تعصب مطرح می‌کنند غالباً داعیان این مفاهیم از این قبیل هستند. اصلاً مصالح بشریت را نمی‌فهمند!! دردوران جنگ من به خاطر دارم درمذاکراتی که در مجامع جهانی یا مهمانهای خارجی که می‌آمدند در هر ملاقاتی که با آنها داشتیم به ما می‌گفتند صلح چیز خوبی است شما چرا صلح را قبول نمی‌کنید. صلح بهتر است یا جنگ؟ مثل یک بچه‌ای که سنگی را در چاه بیندازد و کسی نتواند آن را بیرون بیاورد. ما می‌خواستیم برای اینها تشریح کنیم که صلح همیشه خوب نیست همه‌ی این گروههای مبارز در دنیا که علیه حکومت‌های‌شان قیام کردند جنگ راه انداختند. آنها قبل از این جنگ صلح داشتند و نشسته بودند و زندگی می‌کردند صلح آنوقتی خوب است که در جهت عدالت باشد. بعد بنده‌ هم به مرور فرمولی پیدا کردم که آنها وقتی می‌گفتند صلح، من می‌گفتم عدل و آنها می‌ماندند. در محاورات بایستی فرمول پیدا کرد تا بتوانی در مقابل فرمولهایی که ارائه می‌کنند مقابله کنی ولذا ما می‌گفتیم عدل بهتر است یا صلح؟ خیلی از صلح‌ها را به خاطر عدل از بین می‌برند. اما با عدل هیچ چیزی مقابله نمی‌کند. حالا این عدالت چگونه باید تأمین بشود؟ واقعاً انسان نمی‌تواند به مغز اینها را فرو کند. پس «سواء علیهم ءانذرتهم ام لم تنذرهم لا یؤمنون»(2) اینها ایمان نمی‌آورند و: «ختم الله علی قلوبهم»(3) خدا بر دلهای‌شان مهر نهاده است. مثل چیزی که می‌بندند و مهر و موم می‌کنند. این مهر زدن یا مهر نهادن یعنی دلهایشان بسته است و باز نیست. دل باز یعنی ذهنی هشیار و پذیرنده‌ی حق و راه دهنده‌ی هر اندیشه‌ی نو بعضی هستند که اصلاً این در را بسته‌اند و نمی‌گذارند چیزی وارد بشود تا آزمایش کنیم ببینیم حق است یا حق نیست؟ این روش، روش غیر انسانی است اما روش انسانی که اسلام هم او را تائید کرده اینست که اندیشه‌را و آن پدیده‌ی ذهنی را راه بدهد تا بعد بررسی کند تا ببیند درست است یا نیست. البته در بررسی باید خیلی خوب دقت کرد و آن کسانی که ابزار سنجش قویی و دقیقی ندارند، باید حتماً از ابزار سنجش کسی که از آنها نیرومندتر است استفاده کنند، ولی به هر حال کسانی بسته‌اند و اجازه نمی‌دهند این فکر جدید و اندیشه‌ی جدید به آنها برسد، «ختم‌الله علی قلوبهم و علی سمعهم» خدا بر دلهای‌شان مهر زده و بر گوشهای‌شان که البته معنای سمع شنوائی است و معنایش لاله گوش و دستگاه شنوائی نیست بلکه خود آن شنوائی است که در فارسی این دو تا تقریباً نزدیک بهم بکار می‌روند و در عربی هم همینطور است. در عربی دستگاه شنوائی را می‌گویند اذن و قوه شنوایی را می‌گویند سمع.لکن هم در فارسی و عربی هم در زبان‌های دیگر هر دو بجای هم بکار می‌روند. پس منظور همان شنوایی است یعنی بر گوشهای‌شان که ما گفتیم: بر قوه‌ی شنوائی‌شان مهر زده است و اصلاً نمی‌گذارند حرف نو در گوششان وارد بشود تا در آزمایشگاه مغز بررسی شود «و علی ابصاره غشاوة»(4) بر دیدگان‌شان پرده‌ای است اینجا هم بصر باز بمعنای بینایی است که ابزار بینایی را می‌گویند عین، یعنی چشم، درست مثل فارسی منتها شما هم وقتی می‌خواهید بگوئید فلان کس نمی‌بیند و نمی‌فهمد می‌گوئید چشمهایش را بر این حقیقت بسته که یک تعبیر کنایه‌ای و استعاره‌ای است و درست هم هست.1370/08/08


1 ) سوره مبارکه النمل آیه 14
وَجَحَدوا بِها وَاستَيقَنَتها أَنفُسُهُم ظُلمًا وَعُلُوًّا ۚ فَانظُر كَيفَ كانَ عاقِبَةُ المُفسِدينَ
ترجمه:
و آن را از روی ظلم و سرکشی انکار کردند، در حالی که در دل به آن یقین داشتند! پس بنگر سرانجام تبهکاران (و مفسدان) چگونه بود!
2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 6
إِنَّ الَّذينَ كَفَروا سَواءٌ عَلَيهِم أَأَنذَرتَهُم أَم لَم تُنذِرهُم لا يُؤمِنونَ
ترجمه:
کسانی که کافر شدند، برای آنان تفاوت نمی‌کند که آنان را (از عذاب الهی) بترسانی یا نترسانی؛ ایمان نخواهند آورد.
3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 7
خَتَمَ اللَّهُ عَلىٰ قُلوبِهِم وَعَلىٰ سَمعِهِم ۖ وَعَلىٰ أَبصارِهِم غِشاوَةٌ ۖ وَلَهُم عَذابٌ عَظيمٌ
ترجمه:
خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.
4 ) سوره مبارکه البقرة آیه 7
خَتَمَ اللَّهُ عَلىٰ قُلوبِهِم وَعَلىٰ سَمعِهِم ۖ وَعَلىٰ أَبصارِهِم غِشاوَةٌ ۖ وَلَهُم عَذابٌ عَظيمٌ
ترجمه:
خدا بر دلها و گوشهای آنان مهر نهاده؛ و بر چشمهایشان پرده‌ای افکنده شده؛ و عذاب بزرگی در انتظار آنهاست.
لینک ثابت
آزادی

کفران حق، کافر به حق شدن است، یعنی حق را پوشاندن و آنرا انکار کردن لذا تکیه کنید روی مسأله انکار نوع پوشاندنی که با انکار تجلی میکند این کافر است. پس کفر ورزیدن، یعنی پافشاری کردن بر آن انکاری است که در نتیجه آن عوامل بازدارنده بوجود می‌آید و آن عبارتند از: از تنبه بازدارنده و از ذکر، که آن عوامل در آیاتی از قرآن تشبیه‌شدند به :
غل‌ها و زنجیرهایی که بر گردن کسی افتادند و اجازه نمیدهند که او راست بایستد اجازه نمیدهند او با سرعت به پیش برود، اجازه نمیدهد او پرواز کند. که در آیات مختلف قرآن آمده: «اذ الاغلال فی اعناقهم» «و اولئک الاغلال فی اعناقهم» و امثال ذالک. در آن قطعه اول سوره یس حدود هشت یا ده آیه یک بیان بسیار زیبا و موجز و پر مغزی از همین قضیه هست در برخورد با اینگونه افراد که خداوند میفرماید: «لتنذر قوماً ما انذر آبائهم فهم غافلون لقد حق القول علی اکثرهم فهم لا یؤمنون انا جعلنا فی اعناقهم اغلالا فهی الی الاذقان فهم مقمحون» ما غل‌ها را به گردن آنها گذاشتیم اینکه خدای متعال نسبت غل گذاشتن را به خودش میدهد یک معنای جالب و لطیفی دارد که در جای خودش بیان خواهم کرد، و اینکه همه‌ی عوامل و پدیده‌هایی که در عالم هست در منطق قرآن بخدا نسبت پیدا میکند معنایش این نیست که خدا این کار را کرده و این بیچاره‌ها مجبور بودند بلکه یک معنای دقیق‌تر و ظریف‌تری دارد. حالا این غل‌هایی که بر گردن آنها گذاشته شده کدام است که نمیگذارد آنها آزاد حرکت بکنند یعنی آزاد بیندیشد؟ غل قدرت، غل پادشاهی، غل ثروت، غل بهره‌مندی، غل عنوان متولی نظام قدیم بر او صدق کردن است.1370/08/08

لینک ثابت
آزادی

پیغمبران وقتی می آیند با جوامع بشری گمراه روبرو میشوند آنها را از وضع خودشان بیم میدهند و میگویند این چه غفلت و گمراهی و آلودگی وناپاکی است که در آن غرق هستند؟ کسانی که خودشان غرق هستند غالباً نمیدانند، ابزار علم را در اختیار دارند اما چون غرق در جاهلیت‌اند و واقعاً ملتفت نیستند و (البته یک عده‌ای آتش نفهمی اینها را میافروزند) نمیفهمند غرق در جاهلیت و غرق در آلودگی هستند و همه‌ی چیزهای بدی را را که این آلودگی را بوجود آورده خوب دانستند و به آنها مباهات کردند. بدترین چهره‌های شعارهای رایج بین بشری را نشان دادند مثلاً:
آزادی را یک مفهوم زیبای نسبی، یعنی برخی از آزادیها خوب است و برخی از آزادیها هم خیلی بد است. فرض کنید: اگر یک جنایتکاری بیاید و صد نفر بچه را قتل عام کند و صد خانواده را داغ دار کند بعد او را بگیرند ببرند زندان اگر آزادی یک مفهوم مطلق باشد، معنایش این است که این کسی که قتل و جنایت کرده این را هم بگوئید آزادش کنند. فرض بفرمائید: آزادی انسان برای جنایت، آزادی انسان برای آزردن دیگران، آزادی انسان برای ممنوع کردن آزادی دیگران، آزادی انسان برای آزادی به خطا کشاندن یک جمع ، یک نفر را آزاد بگذارند برود با یک بیان شیوائی و با روشهای گوناگون حقیقتی را به عکس جلوه بدهد، یعنی همین کاری که الان رسانه‌های جمعی در دنیا دارند انجام میدهند.1370/08/08

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی