اگر کسی توانست نیازها را، خلأها را پیدا کند، بشناسد و همت بگمارد بر اینکه این خلأها را پر کند، این ارزش مضاعفی دارد.1390/04/18
لینک ثابت
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحهی قبلی اینجا کلیک کنید.
اگر کسی توانست نیازها را، خلأها را پیدا کند، بشناسد و همت بگمارد بر اینکه این خلأها را پر کند، این ارزش مضاعفی دارد.1390/04/18 لینک ثابت خدای متعال با نیتهای خالص همراه است؛ خلوص نیت تأثیر عجیبی دارد در پیشرفت کارهائی که با این نیت انجام میگیرد.1390/04/18 لینک ثابت مسئلهی مهدویت در شمار چند مسئلهی اصلی در چرخه و حلقهی معارف عالیهی دینی است.1390/04/18 لینک ثابت اگر مهدویت نباشد، معنایش این است که همهی تلاش انبیاء، همهی این دعوتها، این بعثتها، این زحمات طاقتفرسا، اینها همهاش بیفایده باشد، بیاثر بماند.1390/04/18 لینک ثابت مسئلهی انتظار از کلیدواژههای اصلی فهم دین و حرکت اساسی و عمومی و اجتماعی امت اسلامی به سمت اهداف والای اسلام است.1390/04/18
بیانات در دیدار اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت
لینک ثابت
انتظار فرج, امت بزرگ اسلامی, آرمانهای اسلامی جملههای برگزیده انتظار ایجاب میکند که انسان خود را به آن شکلی، به آن صورتی، به آن هیئت و خُلقی نزدیک کند که در دوران مورد انتظار، آن خُلق و آن شکل و آن هیئت متوقع است.1390/04/18 لینک ثابت وقتی انحراف و غلط به وجود آمد، آن وقت حقیقت، مهجور خواهد شد، مشتبه خواهد شد، وسیلهی گمراهی اذهان مردم فراهم خواهد شد.1390/04/18 لینک ثابت از جناب آقای قرائتی لازم است تشکر کنیم. تشکر که نه؛ چون کار، کار خداست، برای خداست، انشاءاللَّه خداوند باید از ایشان و همکارانشان تشکر کند؛ لکن قدردانی باید بکنیم. من این چند جمله را در جمع شما برادران و خواهران بگویم: آقای قرائتی یک نمونهی بسیار خوب و درسآموزی است خود ایشان. اولاً کارهائی را که ایشان مباشر آنها شد، دنبال آنها رفت، همهاش خلأهائی بود که وجود داشت؛ ایشان خلأها را پر کرده؛ خیلی ارزش دارد. بعضی کارها خوبند، اما تکراریاند. اگر کسی توانست نیازها را، خلأها را پیدا کند، بشناسد و همت بگمارد بر اینکه این خلأها را پر کند، این ارزش مضاعفی دارد. ایشان اینجور عمل کرده است؛ هم در قضیهی نماز - نمازِ با این عظمت، با این اهمیت، رکن دین، مایهی قبول همهی اعمال انسان، این مورد بیاعتنائی قرار بگیرد در جامعه، توجه لازم به آن نشود. این، خیلی خلأ بزرگی است - ایشان به این خلأ پرداخت، هم مسئلهی زکات، که واقعاً در جامعهی ما مطرح نبود و خود این مطرح نبودن یک نقطهی ضعف بود، یک نقیصه بود، ایشان همت کرد، وارد شد؛ همه جا برو، همه جا بگو، به همه اصرار کن، خسته نشو، تا این به جریان بیفتد. قضیهی تفسیر همین جور است، قضیهی مهدویت و بقیهی قضایائی که حالا ایشان دنبال میکنند؛ این یک نکته است در کار آقای قرائتی عزیز و محترممان. نکتهی دوم که اهمیت آن از نکتهی اول بیشتر هم هست، صفا و خلوص ایشان است. خود این صفا هم موجب شده است که ایشان بتواند کارها را پیش ببرد. خدای متعال با نیتهای خالص همراه است؛ خلوص نیت تأثیر عجیبی دارد در پیشرفت کارهائی که با این نیت انجام میگیرد. این هم یک نکته است؛ خیلی مهم است. من اینها را عرض کردم نه برای خاطر اینکه حالا بخواهیم از یکی تجلیل کنیم یا یکی را بزرگ کنیم. اینها که نه مورد احتیاج و انتظار آقای قرائتی است، نه ما دنبال این چیزها هستیم؛ میخواهیم اینجور کار کردن برای ما - برای همهمان، بخصوص ما طلبهها - الگو بشود؛ یعنی اینجور حرکت کنیم؛ نه اینکه حالا همین کارها را بکنیم؛ بلکه به این معنا که بگردیم دنبال خلأها، دنبال آنچه که نیاز به آن هست، اینها را پیدا کنیم. هر کسی ذوقی دارد، استعدادی دارد، توانائیهایی دارد، ظرفیتی دارد، از این ظرفیت استفاده بشود برای اینکه کار انجام بگیرد. این یک. دوم، استمرار و پیگیری، که من حالا همین جا از خود آقای قرائتی و همکاران ایشان هم میخواهم که این کارهائی که شروع کردند، مطلقاً اینها را رها نکنند؛ این کارها پیگیری بشود، دنبالگیری بشود. اینجور نباشد که یک کاری را شروع کنیم، بمجرد اینکه برکاتی، ثمراتی از آن ظاهر شد، خرسند بشویم، خوشحال بشویم، خدا را هم شکر بکنیم، ولی احساس بینیازی، احساس سیری به ما دست بدهد؛ نه، باید کار دنبال بشود. امیدواریم انشاءاللَّه خداوند به ایشان، به همهی شما برادران، خواهران عزیز کمک کند، طول عمر بدهد، سلامتی بدهد که بتوانید این کارها را دنبال کنید؛ اینها مهم است.1390/04/18 لینک ثابت مسئلهی انتظار هم که جزء لاینفک مسئلهی مهدویت است، از آن کلیدواژههای اصلی فهم دین و حرکت اساسی و عمومی و اجتماعی امت اسلامی به سمت اهداف والای اسلام است؛ انتظار؛ انتظار یعنی ترقب، یعنی مترصد یک حقیقتی که قطعی است، بودن؛ این معنای انتظار است. انتظار یعنی این آینده حتمی و قطعی است؛ بخصوص انتظارِ یک موجود حىّ و حاضر؛ این خیلی مسئلهی مهمی است. اینجور نیست که بگویند کسی متولد خواهد شد، کسی به وجود خواهد آمد؛ نه، کسی است که هست، وجود دارد، حضور دارد، در بین مردم است. در روایت دارد که مردم او را میبینند، همچنانی که او مردم را میبیند، منتها نمیشناسند.در بعضی از روایات تشبیه شده است به حضرت یوسف که برادران او را میدیدند، بین آنها بود، در کنار آنها بود، روی فرش آنها راه میرفت، ولی نمیشناختند.(1) یک چنین حقیقت بارز، واضح و برانگیزانندهای؛ این کمک میکند به معنای انتظار. این انتظار را بشریت نیاز دارد، امت اسلامی به طریق اولی نیاز دارد. این انتظار، تکلیف بر دوش انسان میگذارد. وقتی انسان یقین دارد که یک چنین آیندهای هست؛ همچنانی که در آیات قرآن هست: «و لقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر انّ الارض یرثها عبادی الصّالحون.(2) انّ فی هذا لبلاغا لقوم عابدین» (3)- مردمانی که اهل عبودیت خدا هستند، میفهمند - باید خود را آماده کنند، باید منتظر و مترصد باشند. انتظار لازمهاش آمادهسازی خود هست. بدانیم که یک حادثهی بزرگ واقع خواهد شد و همیشه منتظر باشید. هیچ وقت نمیشود گفت که حالا سالها یا مدتها مانده است که این اتفاق بیفتد، هیچ وقت هم نمیشود گفت که این حادثه نزدیک است و در همین نزدیکی اتفاق خواهد افتاد. همیشه باید مترصد بود، همیشه باید منتظر بود. انتظار ایجاب میکند که انسان خود را به آن شکلی، به آن صورتی، به آن هیئت و خُلقی نزدیک کند که در دوران مورد انتظار، آن خُلق و آن شکل و آن هیئت متوقع است. این لازمهی انتظار است. وقتی بناست در آن دوران منتظَر عدل باشد، حق باشد، توحید باشد، اخلاص باشد، عبودیت خدا باشد - یک چنین دورانی قرار است باشد - ما که منتظر هستیم، باید خودمان را به این امور نزدیک کنیم، خودمان را با عدل آشنا کنیم، آمادهی عدل کنیم، آمادهی پذیرش حق کنیم. انتظار یک چنین حالتی را به وجود میآورد.1390/04/18 1 )
الکافی،شیخ کلینی،ج1 ص 336؛ الغیبه نعمانی، ص 163؛ إعلام الورى بأعلام الهدى ،طبرسی، ص 431؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 52 ص 154؛ إِنَّ فِي صَاحِبِ هَذَا الْأَمْرِ شَبَهاً مِنْ يُوسُفَ ع قَالَ قُلْتُ لَهُ كَأَنَّكَ تَذْكُرُهُ حَيَاتَهُ أَوْ غَيْبَتَهُ قَالَ فَقَالَ لِي وَ مَا يُنْكَرُ مِنْ ذَلِكَ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَشْبَاهُ الْخَنَازِيرِ- إِنَّ إِخْوَةَ يُوسُفَ ع كَانُوا أَسْبَاطاً أَوْلَادَ الْأَنْبِيَاءِ تَاجَرُوا يُوسُفَ وَ بَايَعُوهُ وَ خَاطَبُوهُ وَ هُمْ إِخْوَتُهُ وَ هُوَ أَخُوهُمْ- فَلَمْ يَعْرِفُوهُ حَتَّى قَالَ أَنَا يُوسُفُ وَ هذا أَخِي فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ الْمَلْعُونَةُ أَنْ يَفْعَلَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِحُجَّتِهِ فِي وَقْتٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ كَمَا فَعَلَ بِيُوسُفَ إِنَّ يُوسُفَ ع كَانَ إِلَيْهِ مُلْكُ مِصْرَ وَ كَانَ بَيْنَهُ وَ بَيْنَ وَالِدِهِ مَسِيرَةُ ثَمَانِيَةَ عَشَرَ يَوْماً فَلَوْ أَرَادَ أَنْ يُعْلِمَهُ لَقَدَرَ عَلَى ذَلِكَ لَقَدْ سَارَ يَعْقُوبُ ع وَ وُلْدُهُ عِنْدَ الْبِشَارَةِ تِسْعَةَ أَيَّامٍ مِنْ بَدْوِهِمْ إِلَى مِصْرَ فَمَا تُنْكِرُ هَذِهِ الْأُمَّةُ أَنْ يَفْعَلَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ بِحُجَّتِهِ كَمَا فَعَلَ بِيُوسُفَ أَنْ يَمْشِيَ فِي أَسْوَاقِهِمْ وَ يَطَأَ بُسُطَهُمْ حَتَّى يَأْذَنَ اللَّهُ فِي ذَلِكَ لَهُ كَمَا أَذِنَ لِيُوسُفَ قَالُوا- أَ إِنَّكَ لَأَنْتَ يُوسُفُ قالَ أَنَا يُوسُفُ. ترجمه: سدير صيرفى گويد: شنيدم امام صادق عليه السلام ميفرمود: همانا صاحب الامر عليه السلام شباهتهائى بجناب يوسف عليه السلام دارد، بحضرت عرضكردم: گويا امر زندگى يا امر غيبت آن حضرت را ياد ميكنيد، فرمود: خوكوشان اين امت چه چيز را انكار ميكنند؟! همانا برادران يوسف نوادهگان و فرزندان پيغمبران بودند و با او (در مصر) تجارت و معامله كردند و سخن گفتند. بعلاوه ايشان برادر او و او برادر ايشان بود، با وجود اين همه او را نشناختند تا آنكه خودش گفت: «من يوسفم و اين برادر منست» پس چرا لعنتشدگان اين امت انكار ميكنند كه خداى عز و جل در يك زمانى با حجت خود همان كند كه با يوسف كرد. (يعنى او را تا مدتى غايب كند كه چون او را ببينند نشناسند). همانا يوسف سلطان (مشهور و مقتدر) مصر بود و فاصله ميان او و پدرش 18 روز راه بود، اگر ميخواست پدرش را بياگاهاند ميتوانست، ولى يعقوب و فرزندانش پس از دريافت مژده يوسف، فاصله ميان ده خود و شهر مصر را در مدت نه روز پيمودند. پس اين امت چرا انكار ميكنند كه خداى- جل و عز- با حجت خود همان كند كه با يوسف كرد، بطورى كه او در بازارهاى ايشان راه رود و پا روى فرش آنها گذارد (با وجود اين او را نشناسند) تا خدا در باره او اجازه دهد، چنان كه بيوسف اجازه فرمود و آنها گفتند همين تو خود يوسف هستى؟!! گفت: من يوسفم. 2 )
سوره مبارکه الأنبياء آیه 105
وَلَقَد كَتَبنا فِي الزَّبورِ مِن بَعدِ الذِّكرِ أَنَّ الأَرضَ يَرِثُها عِبادِيَ الصّالِحونَ ترجمه: در «زبور» بعد از ذکر (تورات) نوشتیم: «بندگان شایستهام وارث (حکومت) زمین خواهند شد!» 3 )
سوره مبارکه الأنبياء آیه 106
لینک ثابت
إِنَّ في هٰذا لَبَلاغًا لِقَومٍ عابِدينَ ترجمه: در این، ابلاغ روشنی است برای جمعیّت عبادتکنندگان! نیمهی شعبان، عید بزرگ اسلامی بلکه عید بشری است.1390/04/18
بیانات در دیدار اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت
لینک ثابت
میلاد امام زمان(عجل الله تعالی فرجه الشریف) جملههای برگزیده دوران ظهور حضرت مهدی (سلام اللَّه علیه و عجّل اللَّه تعالی فرجه) دوران حاکمیت حقیقی معنویت و دین بر سراسر زندگی انسانهاست1390/04/18 لینک ثابت مسئلهی مهدویت در شمار چند مسئلهی اصلی در چرخه و حلقهی معارف عالیهی دینی است؛ مثل مسئلهی نبوت مثلاً، اهمیت مسئلهی مهدویت را در این حد باید دانست. چرا؟ چون آن چیزی که مهدویت مبشر آن هست، همان چیزی است که همهی انبیاء، همهی بعثتها برای خاطر آن آمدند و آن ایجاد یک جهان توحیدی و ساخته و پرداختهی بر اساس عدالت و با استفادهی از همهی ظرفیتهائی است که خدای متعال در انسان به وجود آورده و قرار داده؛ یک چنین دورانی است دیگر، دوران ظهور حضرت مهدی (سلام اللَّه علیه و عجّل اللَّه تعالی فرجه). دوران جامعهی توحیدی است، دوران حاکمیت توحید است، دوران حاکمیت حقیقی معنویت و دین بر سراسر زندگی انسانهاست و دوران استقرار عدل به معنای کامل و جامع این کلمه است. خب، انبیاء برای این آمدند. ... همهی حرکتی که بشریت در سایهی تعالیم انبیاء، در طول این قرون متمادیه انجام دادند، حرکت به سمت جادهی اسفالتهی عریضی است که در دوران حضرت مهدی (عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف) به سمت اهداف والا کشیده شده است که بشر در آن جاده حرکت خواهد کرد. مثل اینکه یک جماعتی از انسانها در کوه و کمر و راههای دشوار و باتلاقزارها و خارستانها با راهنمائیهای کسانی همین طور حرکت دارند میکنند تا خودشان را به آن جادهی اصلی برسانند. وقتی به جادهی اصلی رسیدند، راه باز است؛ صراط مستقیم روشن است؛ حرکت در آن آسان است؛ راحت در آن راه حرکت میکنند. وقتی به جاده اصلی رسیدند، اینجور نیست که حرکت متوقف بشود؛ نه، تازه حرکت به سمت اهداف والای الهی شروع میشود؛ چون ظرفیت بشر یک ظرفیت تمامنشدنی است. در طول این قرون متمادی، بشر از کجراههها، بیراههها، راههای دشوار، سخت، با برخورد با موانع گوناگون، با بدن رنجور و پای مجروح شده و زخمآلود، در بین این راهها حرکت کرده است تا خودش را به این جادهی اصلی برساند. این جادهی اصلی همان جادهی زمان ظهور است؛ همان دنیای زمان ظهور است که اصلاً حرکت بشریت به یک معنا از آنجا شروع میشود. اگر مهدویت نباشد، معنایش این است که همهی تلاش انبیاء، همهی این دعوتها، این بعثتها، این زحمات طاقتفرسا، اینها همهاش بیفایده باشد، بیاثر بماند. بنابراین، مسئلهی مهدویت یک مسئلهی اصلی است؛ جزو اصلیترین معارف الهی است. لذاست که در همهی ادیان الهی هم تقریباً - حالا تا آنجائی که ما اطلاع داریم - یک چیزی که لبّ و معنای حقیقی آن همان مهدویت است، وجود دارد، منتها به شکلهای تحریف شده، به شکلهای مبهم، بدون اینکه درست روشن باشد که چه میخواهند بگویند.1390/04/18 لینک ثابت مسئلهی انتظار... جزء لاینفک مسئلهی مهدویت است، از آن کلیدواژههای اصلی فهم دین و حرکت اساسی و عمومی و اجتماعی امت اسلامی به سمت اهداف والای اسلام است؛ انتظار؛ انتظار یعنی ترقب، یعنی مترصد یک حقیقتی که قطعی است، بودن؛ این معنای انتظار است. انتظار یعنی این آینده حتمی و قطعی است؛ بخصوص انتظارِ یک موجود حىّ و حاضر؛ این خیلی مسئلهی مهمی است. اینجور نیست که بگویند کسی متولد خواهد شد، کسی به وجود خواهد آمد؛ نه، کسی است که هست، وجود دارد، حضور دارد، در بین مردم است. در روایت دارد که مردم او را میبینند، همچنانی که او مردم را میبیند، منتها نمیشناسند. در بعضی از روایات تشبیه شده است به حضرت یوسف که برادران او را میدیدند، بین آنها بود، در کنار آنها بود، روی فرش آنها راه میرفت، ولی نمیشناختند. یک چنین حقیقت بارز، واضح و برانگیزانندهای؛ این کمک میکند به معنای انتظار. این انتظار را بشریت نیاز دارد، امت اسلامی به طریق اولی نیاز دارد. این انتظار، تکلیف بر دوش انسان میگذارد. وقتی انسان یقین دارد که یک چنین آیندهای هست؛ همچنانی که در آیات قرآن هست: «و لقد کتبنا فی الزّبور من بعد الذّکر انّ الارض یرثها عبادی الصّالحون. انّ فی هذا لبلاغا لقوم عابدین» - مردمانی که اهل عبودیت خدا هستند، میفهمند - باید خود را آماده کنند، باید منتظر و مترصد باشند. انتظار لازمهاش آمادهسازی خود هست. بدانیم که یک حادثهی بزرگ واقع خواهد شد و همیشه منتظر باشید. هیچ وقت نمیشود گفت که حالا سالها یا مدتها مانده است که این اتفاق بیفتد، هیچ وقت هم نمیشود گفت که این حادثه نزدیک است و در همین نزدیکی اتفاق خواهد افتاد. همیشه باید مترصد بود، همیشه باید منتظر بود. انتظار ایجاب میکند که انسان خود را به آن شکلی، به آن صورتی، به آن هیئت و خُلقی نزدیک کند که در دوران مورد انتظار، آن خُلق و آن شکل و آن هیئت متوقع است. این لازمهی انتظار است. وقتی بناست در آن دوران منتظَر عدل باشد، حق باشد، توحید باشد، اخلاص باشد، عبودیت خدا باشد - یک چنین دورانی قرار است باشد - ما که منتظر هستیم، باید خودمان را به این امور نزدیک کنیم، خودمان را با عدل آشنا کنیم، آمادهی عدل کنیم، آمادهی پذیرش حق کنیم. انتظار یک چنین حالتی را به وجود میآورد.1390/04/18 لینک ثابت یکی از خصوصیاتی که در حقیقتِ انتظار گنجانده شده است، این است که انسان به وضع موجود، به اندازهی پیشرفتی که امروز دارد، قانع نباشد؛ بخواهد روزبهروز این پیشرفت را، این تحقق حقایق و خصال معنوی و الهی را در خود، در جامعه بیشتر کند. اینها لوازم انتظار است.1390/04/18 لینک ثابت از کارِ عالمانه و همراه با دقت در مسئلهی انتظار و مسئلهی دوران ظهور نباید غفلت کرد. و از کارِ عامیانه و جاهلانه بشدت باید پرهیز کرد. از جملهی چیزهائی که میتواند یک خطر بزرگ باشد، کارهای عامیانه و جاهلانه و دور از معرفت و غیر متکی به سند و مدرک در مسئلهی مربوط به امام زمان (عجّلاللَّه تعالی فرجه الشّریف) است، که همین زمینه را برای مدعیان دروغین فراهم میکند. کارهای غیرعالمانه، غیرمستند، غیر متکی به منابع و مدارک معتبر، صرف تخیلات و توهمات؛ اینجور کاری مردم را از حالت انتظار حقیقی دور میکند، زمینه را برای مدعیان دروغگو و دجال فراهم میکند؛ از این بایستی بشدت پرهیز کرد. در طول تاریخ مدعیانی بودند؛ بعضی از مدعیان... یک علامتی را بر خودشان یا بر یک کسی تطبیق کردند؛ همهی اینها غلط است. بعضی از این چیزهائی که راجع به علائم ظهور هست، قطعی نیست؛ چیزهائی است که در روایات معتبرِ قابل استناد هم نیامده است؛ روایات ضعیف است، نمیشود به آنها استناد کرد. آن مواردی هم که قابل استناد هست، اینجور نیست که بشود راحت تطبیق کرد. همیشه عدهای این شعرهای شاه نعمتاللَّه ولی را - در طول سالهای متمادی و در موارد زیادی - بر آدمهای مختلفی در قرون مختلف تطبیق کردند، که بنده دیدم. گفتند بله، اینی که گفته من فلان کس را، فلان جور میبینم، این فلان کس است؛ یک شخصی را گفتهاند. باز در یک زمان، صد سال بعد مثلاً، یک کس دیگری را پیدا کردند و به او تطبیق کردند! اینها غلط است، اینها کارهای منحرفکننده است، کارهای غلطانداز است. وقتی انحراف و غلط به وجود آمد، آن وقت حقیقت، مهجور خواهد شد، مشتبه خواهد شد، وسیلهی گمراهی اذهان مردم فراهم خواهد شد؛ لذا از کارِ عوامانه، از تسلیم شدن در مقابل شایعات عامیانه بایستی بشدت پرهیز کرد. کارِ عالمانه، قوی، متکی به مدرک و سند، که البته کار اهل فنِ این کار است، این هم کار هر کسی نیست، باید اهل فن باشد، اهل حدیث باشد، اهل رجال باشد، سند را بشناسد، اهل تفکر فلسفی باشد؛ بداند، حقایقی را بشناسد، آن وقت میتواند در این زمینه وارد میدان شود و کار تحقیقاتی انجام دهد. این بخش از کار را هرچه ممکن است، بیشتر باید جدی گرفت تا راه انشاءاللَّه برای مردم باز شود؛ هرچه دلها با مقولهی مهدویت آشنا شود و انس پیدا کند و حضور آن بزرگوار برای ما، ما مردمی که در دوران غیبت هستیم، محسوستر شود و بیشتر حس کنیم و رابطه بیشتر داشته باشیم، این برای دنیای ما و برای پیشرفت ما به سمت آن اهداف بهتر خواهد بود.1390/04/18 لینک ثابت دوران ظهور حضرت مهدی (سلام اللَّه علیه و عجّل اللَّه تعالی فرجه). دوران جامعهی توحیدی است، دوران حاکمیت توحید است، دوران حاکمیت حقیقی معنویت و دین بر سراسر زندگی انسانهاست و دوران استقرار عدل به معنای کامل و جامع این کلمه است. خب، انبیاء برای این آمدند. ... همهی حرکتی که بشریت در سایهی تعالیم انبیاء، در طول این قرون متمادیه انجام دادند، حرکت به سمت جادهی اسفالتهی عریضی است که در دوران حضرت مهدی (عجّل اللَّه تعالی فرجه الشّریف) به سمت اهداف والا کشیده شده است که بشر در آن جاده حرکت خواهد کرد. مثل اینکه یک جماعتی از انسانها در کوه و کمر و راههای دشوار و باتلاقزارها و خارستانها با راهنمائیهای کسانی همین طور حرکت دارند میکنند تا خودشان را به آن جادهی اصلی برسانند. وقتی به جادهی اصلی رسیدند، راه باز است؛ صراط مستقیم روشن است؛ حرکت در آن آسان است؛ راحت در آن راه حرکت میکنند. وقتی به جاده اصلی رسیدند، اینجور نیست که حرکت متوقف بشود؛ نه، تازه حرکت به سمت اهداف والای الهی شروع میشود؛ چون ظرفیت بشر یک ظرفیت تمامنشدنی است. در طول این قرون متمادی، بشر از کجراههها، بیراههها، راههای دشوار، سخت، با برخورد با موانع گوناگون، با بدن رنجور و پای مجروح شده و زخمآلود، در بین این راهها حرکت کرده است تا خودش را به این جادهی اصلی برساند. این جادهی اصلی همان جادهی زمان ظهور است؛ همان دنیای زمان ظهور است که اصلاً حرکت بشریت به یک معنا از آنجا شروع میشود.1390/04/18
بیانات در دیدار اساتید و فارغالتحصیلان تخصصی مهدویت
لینک ثابت
حضرت امام حجة ابن الحسن(عجل الله تعالی فرجه الشریف فیش موضوعی |