newspart/index2
تحول‌گرایی / مدیریت تحول/ تحول در نظام آموزشی/ تحول در حوزه/ / تحول‌آفرینی
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تحول‌گرایی

یک حرف، در زمینه‌ى تحول در آموزش و پرورش است، که ما مکرر این را عرض کردیم در همین اجتماعاتى که با شما معلمین عزیز و مسئولین آموزش و پرورش تشکیل شده است، یا در جلساتى به مسئولین به طور خاص گفته‌ایم. خب، اصلًا دلیل این تحول چیست؟ آخر، بى‌خودى و بى‌دلیل که انسان یک چیزى را متحول نمى‌کند. چرا مى‌خواهیم تحول ایجاد کنیم؟ دلیل ساده‌اش این است که نظام کنونى آموزش و پرورش ما توانائى لازم را براى تربیت نسلهاى گوناگون ما نشان نداده است. علت هم در درجه‌ى اول این است که این نظام و این تشکیلات، وارداتى است؛ برخاسته‌ى از نیازهاى درونى ما نیست. این، یکى از مشکلات بزرگ ماست. یک وقت تجربه‌هاى یک ملت، گذران تاریخىِ زندگى یک ملت، او را به این نتیجه مى‌رساند که باید این‌جور تعلیم کند، این‌جور تربیت بدهد، این‌جور خانه بسازد، این‌جور مشى کند، این‌جور مدیریت کند؛ این خوب است. انسان باید همیشه از تجارب دیگران هم استفاده کند. ما بدمان نمى‌آید و ننگمان نمى‌کند که از دیگران یاد بگیریم. آنچه که بد است، این است که ما بیائیم الگوهاى ملتهاى دیگر و فرهنگهاى دیگر را به طور دربست در بین ملت و کشور خودمان پیاده کنیم و اقتضائات و شرائط و زمینه‌ها را اصلًا در نظر نگیریم.1390/02/14
لینک ثابت
تحول‌گرایی

الحمد للَّه انقلاب اسلامى آمد مسیر را عوض کرد. ما آمدیم به سمت خودجوشى، خوددانى و خودفهمى؛ لیکن هنوز بسیارى از بنیانها به همان حال سابق موجود است؛ از جمله همین مسئله‌ى آموزش و پرورش. ما باید از تجربه‌هاى دنیا- چه دنیاى غرب، چه دنیاى شرق؛ ملتهاى گوناگون- حتماً استفاده کنیم براى کیفیت بخشیدن به الگوى خودمان. نیاز ما به تحول، از اینجاست. این تحول باید بر اساس ایجاد یک الگوى مستقل ایرانى و برخاسته‌ى از معنویات و نیاز این کشور باشد؛ یعنى در واقع برخاسته‌ى از اسلام ناب، اسلامِ مورد اعتقاد ما باشد. ما بایستى یک چنین الگوئى به وجود بیاوریم. تحول باید ناظر به این باشد. هدف این الگوى جدید، این ترکیب و ساخت جدید براى آموزش و پرورش باید چه باشد؟ هدف، تربیت نیروى انسانىِ طراز جمهورى اسلامى است. اگر جمهورى اسلامى مى‌خواهد پرچم اسلام را در دست بگیرد، مى‌خواهد خودش به سعادت برسد، دنیا و آخرت خود را آباد کند- همچنان که قرآن به ما یاد مى‌دهد که مى‌توان دنیا و آخرت را با هم آباد کرد و باید این کار انجام بگیرد- اگر مى‌خواهد به ملتهاى دیگر کمک برساند، که‌» کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ «، شاهد و مبشر ملتهاى دیگر باشد، خب، طبیعتاً نیازهائى دارد: باید انسانهاى شریف، دانا، با استعدادهاى جوشان، داراى ابتکار، داراى اخلاق نیک انسانى، داراى شجاعت، قوّت خطرپذیرى، ورود در میدانهاى جدید، بدون هیچ‌گونه عقده‌ى خودکم‌بینى یا خودبرتربینى، انسانهاى دلداده‌ى به خداى متعال و متکى به قدرت الهى و داراى توکل کامل، انسانهاى صبور، انسانهاى بردبار و حلیم، انسانهاى خوشبین و انسانهاى امیدوار تربیت کنید. اسلام همه‌ى اینها را به‌صورت بسته‌ى کامل در اختیار همه‌ى معتقدین و مؤمنین خود قرار داده. این بسته را باز کنیم، دانه‌دانه از این مواد استفاده کنیم، بهره‌مند شویم، آنها را بچشیم و درون وجود خودمان ذخیره کنیم. خروجى آموزش و پرورش باید این‌جور انسانى باشد. انسانهاى تنگ‌نظر، انسانهاى بدبین، انسانهاى ناامید، انسانهاى افسرده، انسانهاى بى‌تقوا، ناپرهیزگار و آلوده‌دامن نمى‌توانند جوامع را پیش ببرند و ملتها را خوشبخت کنند؛ طبعاً نمى‌توانند الگو هم باشند. تحول آموزش و پرورش ناظر به این است.1390/02/14
لینک ثابت
تحول‌گرایی

همه‌ى این مطالبى که وزیر محترم گفتند، کارهاى خوبى است- البته در یک حد نیست؛ بعضى کارهاى مهم و درجه‌ى یک و اساسى است، بعضى هم کارهاى فرعى است- اینها باید انجام بگیرد؛ منتها جهت را مشخص کنید، بدانید چه کار مى‌خواهیم بکنیم. نقشه‌ى جامع براى تحول، در دستمان باشد. بر اساس این نقشه‌ى جامع، اجزاى گوناگون را، یکى زودتر، یکى دیرتر، به وجود مى‌آوریم. شما در ذهنتان طرح یک ساختمان کاملِ جامعِ زیباى مستحکم را در یک زمین بزرگ و در جاى مناسب مى‌ریزید؛ مى‌دانید چه کار مى‌خواهید بکنید. حالا از یک گوشه‌اى شروع مى‌کنید. گاهى یک جزئى از ساختمان را این‌طرف، گاهى یک جزء دیگر را آن طرف مى‌سازید. آدمى که نگاه مى‌کند، ممکن است نفهمد چه چیزى در خواهد آمد؛ اما شما که نقشه در ذهنتان هست، مى‌دانید چه کار دارید مى‌کنید. هر جزئى، تأمین‌کننده‌ى بخشى از آن نقشه‌ى جامع است. این وقتى است که نقشه‌ى جامع داشته باشید. اگر نقشه‌ى جامع وجود نداشت، اگر در این‌ تحول‌، نگاه کلان وجود نداشته باشد، کارها ممکن است متناقض از آب در بیاید؛ تکرارى باشد، زائد باشد، کمبودهاى بزرگى به وجود بیاید. پس نگاه کلان و نقشه‌ى جامع، شرط اول است.
یکى از چیزهائى که در این نقشه‌ى جامع حتماً باید رعایت شود، مسئله‌ى معلم است. البته در مورد کتابهاى درسى کارهاى خوبى انجام گرفته- در جریان برخى از کارهاى خوبى که در کتابهاى درسى انجام گرفته، قرار داریم؛ البته کارهائى هم باید انجام بگیرد، که ان‌شاءاللَّه انجام مى‌گیرد- لیکن کتاب را معلم درس خواهد داد. اگر معلم، دانا، دلسوز، اهل فکر و اهل ابتکار بود، چنانچه آن کتاب ناقص هم باشد، او مطلب را تکمیل مى‌کند. اگر معلم، ناتوان، ناامید، بى‌انگیزه و بى‌حوصله بود و براى از سر وا کردن تدریس کرد، آن وقت اگر کتابِ خوب هم باشد، معلوم نیست چیز درستى گیر دانش‌آموز بیاید. پس معلم مهم است. محور، معلم است.1390/02/14

لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی