1401/09/05
دیدار بسیجیان با رهبر انقلاب
رهبر معظم انقلاب اسلامی صبح امروز (شنبه) در دیدار صدها نفر از بسیجیان، تشکیل بسیج را از مهمترین و بزرگترین ابتکارات امام خمینی خواندند و با ذکر گوشههایی از برکات حضور بسیج در میدانهای مختلف چهل سال اخیر تأکید کردند: بسیج در جایگاه و شأنی بالاتر از یک سازمان نظامی، و در واقع یک فرهنگ و تفکر و گفتمان است که ظرفیت دارد کشور را در حرکت عظیم ملت، با گامهای بلند به پیش ببرد.
حضرت آیتالله خامنهای با بیان تحلیل کلان از جایگاه بسیج در جغرافیای سیاسی دنیای اسلام و شکست نقشه راهبردی امریکا در مقابل ملت ایران، و لزوم فهم دقیق بسیج از عرصه کارزار وسیع ایران با امریکا، گفتند: امروز مهمترین شیوه بدخواهان ایران، جعل و دروغپردازی است تا با تسلط بر مغزها، اهداف خود را محقق کند. در این دیدار که به صورت زنده در اجتماعات بسیجیانِ سراسر کشور به مناسبت روز بسیج دریافت میشد، رهبر انقلاب اسلامی، تبدیل تهدیدها به فرصت را از مَلَکات خدادادیِ امام خمینی برشمردند و گفتند: امام در آذر ۵۸ چند هفته پس از تسخیر لانه جاسوسی و بعد از تهدیدهای امریکاییها، بهجای اینکه مثل رؤسای غالب کشورها از این تهدیدها بترسد، با تأکید بر ضرورت وجود ۲۰ میلیون بسیجی در کشور، ملت را با یک بسیج عمومی وارد میدان کرد. ایشان با اشاره به بیانیه والا و شیوای امام در آذر ۱۳۶۷ یعنی ۹ سال پس از تشکیل بسیج و استفاده ایشان از تعابیر عجیب و ادبیات فاخر در مدح بسیج، افزودند: بسیج بهگونهای عمل کرد که امام خمینی در آن بیانیه مانند پدری که به فرزندانش عشق میورزد، بسیج را مدرسه عشق و مکتب شاهدان و شهیدان گمنام میخوانَد و با وجود برخورداری از عظمتی که دنیا و تاریخ را تکان داد، بسیجی بودن را افتخار خود بر میشمرد و دست یکایک بسیجیان را میبوسد. رهبر انقلاب، مخاطب بیانیه سرشار از عشق و ارادت امام را همه بسیجیانِ گذشته و حال و آینده دانستند و افزودند: امام در همین بیانیه، بسیج دانشجو و طلبه را اعلام میکند که نشان میدهد بسیج در نگاه امام فقط مربوط به میدان نظامی نیست بلکه بسیجی باید در همه میدانها از جمله عرصه علم دین و علم مادی حضور داشته باشد. حضرت آیتالله خامنهای حضور بسیج در دفاع مقدس را حضوری بسیار کارآمد، گرهگشا، درخشان و موفقیت در آزمونی پُر شکوه خواندند و افزودند: با وجود این، جایگاه بسیج بالاتر از یک سازمان نظامی است و در حقیقت بسیج یک فرهنگ و گفتمان و تفکر است. حضرت آیتالله خامنهای در تبیین ویژگیهای فرهنگ بسیجی، به «خدمت بیتظاهر و بیتوقف به اجتماع و کشور» اشاره کردند و گفتند: بسیجی بدون داشتن حتی انتظار تشکّر، وارد میدان جهاد و خدمت میشود و خطرات آن را به جان میخرد. ایشان در بیان مصادیقی از این خدمات، به تلاش سخت و دشوار در هنگامه بلاهای طبیعی از جمله سیل، به جان خریدن خطر ابتلا به کرونا و مرگ برای نجات جان بیماران و حضور خستگینشناس با شیوههای ابتکاری در گسترش کمکهای مؤمنانه، اشاره کردند و افزودند: جوانان برخوردار از فرهنگ بسیجی در محیطهای علم و دانش نیز، افتخارات بسیاری آفریدند که شهدای هستهای و مرحوم کاظمیآشتیانی بنیانگذار مؤسسه رویان از جمله آنان هستند. رهبر انقلاب حضور بیمحابا، دلاورانه و با همه توان در میدانهای مقابله با دشمن را از دیگر جلوههای فرهنگ و تفکر بسیجی خواندند و گفتند: فرهنگ بسیجی، فرهنگ مجاهدان گمنام است که بدون چشمداشت و با خطرپذیری، از همه وجود خود برای خدمت به کشور مایه میگذارند و برای رهایی بخشیدنِ دیگران مظلوم واقع میشوند، همچنانکه در قضایای اخیر، بسیجیان مظلومانه در عرصه بودند تا ملت در مقابلِ اغتشاشگران و عناصر غافل یا مزدور دچار مظلومیت نشود. حضرت آیتالله خامنهای «پرهیز کامل از نا امیدی در هر شرایط» را از ویژگیهای مهم فرهنگ بسیجی دانستند و افزودند: برخلاف برخی سخنان روشنفکری، انقطاع نسلی در بسیج وجود ندارد و بسیجیان نوجوان و جوانِ امروز با وجود اینکه امام و دفاع مقدس را ندیدهاند همچون دهه شصتیها با همان روحیه در میدان کار و تلاش و جهاد هستند. ایشان ظرفیت کشور برای «پرورش بسیج و تربیت رویشهای نو به نو» و ظرفیت بسیج برای «توسعه و پیشرفت کشور» را دو واقعیت ممتاز برشمردند و با اشاره به وجود روحیه بسیجی و شجاعت و نهراسیدن از ورود به میدان در نسلهای پیشین ملت ایران گفتند: در حکومت طاغوت این روحیه به دست بیگانگان یا حکومتهای فاسد سرکوب میشد. رهبر انقلاب افزودند: با توجه به معنای حقیقی بسیجی، اشخاصی همچون شیخ محمد خیابانی، محمد تقی پسیان، میرزا کوچک خان جنگلی، آقا نجفی و حاج آقا نورالله، آسیدعبدالحسین لاری و رئیسعلی دلواری را هم می توان به نوعی بسیجی نامید. حضرت آیتالله خامنهای، پیروزی انقلاب را باعث آزاد شدن روحیه و فرهنگ بسیجی دانستند و گفتند: انقلاب با دادن امید، روحیه ضداستعماری و ضداستبدادی را در ملت آزاد کرد و در پرتو حضور امام خمینی که به ملت روح و جان می داد استعداد فرهنگ و تفکر بسیجی شکوفا شد. ایشان کتابها و شرح حال شهیدان بسیجی در دفاع مقدس را حاوی مطالب حیرتانگیز خواندند و افزودند: عظمت آن بزرگانِ میدان نبرد، در حالیکه یک بسیجی ساده بودند، انسان را متحیر میکند. حضرت آیتالله خامنهای، امتداد بسیج در جهان اسلام را یکی دیگر از برکات بسیج دانستند و تأکید کردند: به لطف خداوند این یادگار امام، امروز در کشور و جهان اسلام فعال است و در آینده هم باقی خواهد ماند و ثمرات آن دیده خواهد شد. ایشان با یادآوری تعبیر امام در مورد بسیج که آن را براساس آیات قرآنی «شجرهای طیبه» خوانده بودند که ثمرات شیرین خود را در هر دورهای بروز میدهد، افزودند: نشان دادن نوزایی و زنده بودن انقلاب، پیشرفت کشور به برکت کار جهادی و بیتوقع، برجسته شدن عنصر معنویت در هر فعالیتی که با روحیه بسیج شکل بگیرد و آرمانگرایی در کنار عملگرایی از جمله برکات روحیه بسیجی است که این روحیه باید در جامعه حفظ شود و دچار آفت مغرور شدن نشود. حضرت آیتالله خامنهای در ادامه به تحلیل جایگاه بسیج در جغرافیای سیاسی دنیای اسلام پرداختند و گفتند: جایگاه بسیج را باید فراتر از مسائل روزمره و مقابله با اغتشاشات اخیر دانست. ایشان با بررسی چرایی رویکرد ویژه استعمار به منطقه غرب آسیا افزودند: استعمار غرب که در ابتدا اروپا مظهر آن بود و سپس امریکا، توجه خاص و ویژهای به منطقه ما داشته و دارد زیرا منطقه غرب آسیا مرکز عمده نفت و انرژی و منابع طبیعی و چهار راه ارتباطی شرق و غرب است و بر همین اساس رژیم جعلی و غاصب صهیونیستی در این منطقه پایهگذاری شد تا غرب در منطقه غرب آسیا برای غارت منابع و ایجاد جنگ و تفرقهانگیزی، پایگاه داشته باشد. رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه مهمترین و حساس ترین نقطه در منطقه راهبردی غرب آسیا، ایران است، خاطرنشان کردند: بر همین اساس، در ابتدا انگلیسیها و سپس امریکاییها سرمایهگذاری ویژه ای بخصوص برای مزدور پروری در ایران کردند، تا سلطه کامل داشته باشند. حضرت آیتالله خامنهای در تشریح سلطه و فشار امریکاییها بر ایران و حاکمان قبل از انقلاب گفتند: این فشار به گونهای بود که در خاطرات رجال سیاسی دوران پهلوی ذکر شده، حتی محمدرضا پهلوی از باج خواهیهای فزاینده امریکا گلهمند بود اما جرأت به زبان آوردن نداشت. ایشان با اشاره به پیروزی انقلاب اسلامی در نقطه کانونی سلطه استعمار غرب در منطقه غرب آسیا گفتند: وقوع انقلاب، ناگهان چُرت استعمارگران را پاره، و ضربهای مهلک، گیجکننده و غافلگیرانه به سیاستهای استعماری در جزیره اَمن آنها وارد کرد. رهبر انقلاب با تأکید بر اینکه انقلاب اسلامی سدّ مستحکمی در مقابل حضور امریکا و غرب در منطقه شد و هویت جدیدی را بهوجود آورد، خاطرنشان کردند: انقلاب اسلامی، هویت وابستگی کشور را تبدیل به «هویت استقلال و استحکام و روحیه روی پای خود ایستادن و از موضع قدرت حرف زدن و باج ندادن»، کرد و این تفکر طبعاً در ایران منحصر نماند و در منطقه اثر گذاشت. حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به مباحث مربوط به صدور انقلاب در اوایل پیروزی انقلاب اسلامی گفتند: من در همان سالهای ابتدایی انقلاب در نماز جمعه گفتم، انقلاب همچون بوی گل و هوای بهاری است که خودش در فضا پیچیده می شود و همه آن را استشمام می کنند و کسی نمیتواند جلوی آن را بگیرد به همین علت انقلاب اسلامی بطور طبیعی، مردم منطقه را دگرگون و آنها را بیدار کرد بنابراین غربی ها و به ویژه امریکاییها باید به فکر علاج میافتادند زیرا نهال انقلاب سلطه آنها بر ایران را از بین برده و منطقه را دچار تزلزل کرده بود. حضرت آیتالله خامنهای مهمترین مشکل غرب برای مقابله با نظام اسلامی در ابتدای پیروزی انقلاب را حضور مردم و نیروهای انقلابی در صحنه دانستند که تبلور عینی آن شکست صدام و حامیان غربی او در هشت سال دفاع مقدس بود. رهبر انقلاب اسلامی با اشاره به طراحی امریکاییها که حدود ۱۵ سال قبل به وسیله شخصیتهای برجسته این کشور افشا شد، گفتند: طراحی آنها این بود که شش کشور عراق، سوریه، لبنان، لیبی، سودان و سومالی را ساقط کنند تا در نهایت، امتداد و عمق راهبردی ایران در منطقه از بین برود و با تضعیف کشور، در نهایت خود نظام جمهوری اسلامی ایران ساقط شود. حضرت آیتالله خامنهای خاطرنشان کردند: اما تفکر و امتداد انقلاب اسلامی در سه کشور عراق، سوریه و لبنان کارکرد پیدا کرد و کار بزرگ و مهمی انجام شد که عبارت است از شکست امریکا در این سه کشور. ایشان با اشاره به شکست طراحی امریکا برای از بین بردن حزب الله و اَمل در لبنان و همچنین ناکامی در عراق و سوریه با وجود چندین هزار میلیارد دلار هزینه و هزاران ساعت کار فکری با بهکارگیری صدها متفکر تأکید کردند: این نقشه و توطئه در منطقه، با نیروی عظیم و کارآمد جمهوری اسلامی خنثی شد و مظهر و پرچم این نیروی عظیم، شخصی به نام «حاج قاسم سلیمانی» بود، بنابراین اکنون مشخص میشود که چرا نام «حاج قاسم» تا این حد برای مردم ایران، محبوب و برای دشمنان، تا این حد ناراحت کننده است. رهبر انقلاب، بسیجیان را به فهم و تحلیل کلان از این کارزار وسیع، و پرهیز از محدود کردن دید خود به درگیری با چند عنصر ضدانقلاب توصیه کردند و گفتند: با این تحلیل کلان است که میتوان فهمید علت اصرار دشمن بر برجامهای ۲ و ۳ چه بود که در داخل نیز عدهای لابدّ از روی غفلت حرف آنها را تکرار میکردند. ایشان در این زمینه افزودند: برجام ۲ یعنی ایران حضور منطقهای خود را کاملاً رها کند و برجام ۳ یعنی ایران متعهد شود که هیچ سلاح راهبردی و مهم مانند موشک و پهپاد تولید نکند تا در مقابل تهاجم، دست خالی باشد. حضرت آیتالله خامنهای، حضور بسیج در کشور را سینه سپر کردن در مقابل چنین توطئههای بزرگی دانستند و خاطرنشان کردند: شما بسیجیان در این میدان نبرد، از حرم دفاع، و با داعشِ دستسازِ آمریکا مبارزه کردید و به دلاوران رزمآورِ لبنان و فلسطینیها هر چه توانستید کمک کردید و باز هم کمک خواهیم کرد. ایشان با تأکید بر اینکه میدان رزم بسیج چنین میدان وسیع و عمیقی است نه فقط مبارزه با چند اغتشاشگر خیابانی، افزودند: البته این به معنای صرفنظر کردن بسیج از مقابله با اغتشاشگران نیست چرا که آن مسئله نیز باید علاج، و هر اغتشاشگر و تروریستی مجازات شود اما بسیجی باید قدر خود و بسیج را بداند و محدود به کارهای جزیی نشود و بداند که اغتشاشگر نیز سرانگشت همان دستی است که در آن نقشه بزرگ شکست خورده و اینجا به میدان آمده است. رهبر انقلاب اسلامی تأکید کردند: بسیج فراموش نکند که مبارزه و درگیری اصلی با استکبار جهانی است و این چند نفر، غافل یا جاهل یا بیاطلاع و دارای تحلیل غلط، و یا مزدور هستند. ایشان با ابراز تأسف از تحلیلهای سست و بیمایه برخی افراد گفتند: بعضی از این افراد در روزنامهها و فضای مجازی میگویند برای تمام کردن اغتشاشات باید «مشکلتان را با آمریکا حل کنید» و «صدای ملت را بشنوید». حضرت آیتالله خامنهای با طرح این سؤال که «چگونه مشکل آمریکا با ایران حل میشود»، گفتند: این یک سؤال جدی و واقعی است و قصد دعوا نداریم. آیا مشکل با نشستن و مذاکره کردن و تعهد گرفتن از آمریکا حل میشود؟ ایشان با یادآوری مذاکرات الجزایر با آمریکاییها در سال ۱۳۵۹ بر سر آزادی گروگانها، و تعهد آمریکا به آزاد کردن ثروتهای ایران و پرهیز از مداخله در امور داخلی ما، گفتند: ما همه گروگانها را آزاد کردیم اما آمریکا به تعهدات خود از جمله رفع تحریمها و آزاد کردن ثروتهای مسدود شده ملت عمل نکرد. رهبر انقلاب، بدعهدی آمریکا در قضیه برجام یعنی برداشتن تحریمها در مقابل کاهش فعالیت صنعت هستهای را نمونه دیگری از بطلان حل مشکل با آمریکا از طریق مذاکره دانستند و افزودند: مذاکره، مشکل ما با آمریکا را حل نمیکند، بله باج دادن به آمریکا مشکل را حل میکند که البته به یک بار باج دادن هم قانع نیستند و هر بار باج جدیدی خواهند خواست. ایشان در این زمینه افزودند: اول میگویند غنیسازی ۲۰ درصد را تعطیل کنید، بعد غنیسازی ۵ درصد را، بعد کل صنعت هستهای را، بعد تغییر قانون اساسی را مطالبه میکنند، بعد محبوس شدن پشت مرزها و خالی کردن دست ایران و تعطیلی صنایع دفاعی را. حضرت آیتالله خامنهای با تأکید بر اینکه ممکن است یک نفر حتی جمهوری اسلامی را قبول نداشته باشد اما هیچ ایرانی با غیرتی حاضر نیست چنین باجهایی را بدهد، گفتند: بنابراین مذاکره با آمریکا مشکلی را حل نمیکند و تنها در صورت باج دادن در همه مسائل اساسی و عبور از همه خطوط قرمز است که آمریکا مانند دوره پهلوی دیگر کاری با کشور ندارد. اما آیا مردم برای این شیوه، انقلاب کردند و این همه شهید دادند؟ ایشان در مقابل تجویز دیگر برخی مدعیان مبنی بر «شنیدن صدای ملت» خاطرنشان کردند: صدای رعدآسای ملت، امسال در ۱۳ آبان بلند شد؛ آیا آن را شنیدید؟ شما بشنوید صدای ملت را. آن جمعیت عظیم و بیش از ۱۰ میلیونی در تشییع شهید سلیمانی صدای ملت بود. امروز تشییع شهدا در شهرهای مختلف و شعارهای مردم علیه تروریسم و اغتشاشگر صدای ملت است. شما صدای ملت را نمیشنوید؟ رهبر انقلاب در بخش پایانی سخنانشان به بیان چند توصیه به بسیجیان پرداختند: «بسیجی بمانید و روحیه و ایمان بسیجی را در خود حفظ کنید»، «قدر خود را بدانید البته خاصیت بسیجی تفاخر نکردن است اما قدر این توفیق خدادای را بدانید»، «دشمن و نقاط ضعف و نقشههای آن را بشناسید و در مقابل دشمنی که با بزرگ و قوی جلوه دادن خود به دنبال غافلگیر کردن شما است، هوشیار باشید»، و «رشد معنوی خود را مراقبت و اندازهگیری کنید». ایشان در توصیه پنجم به بسیجیان گفتند: امروز مهمترین شیوه بدخواهان، جعل و دروغپردازی به وسیله تلویزیونهایشان یا فضای مجازی است، در مقابل این شگرد با عمل به وظیفه جهاد تبیین، «روشنبینی خود را افزایش دهید» و اجازه ندهید دشمنی که بیش از تسلط بر سرزمینها به دنبال تسلط بر مغزها است، به این هدف دست یابد. رهبر انقلاب در توصیه ششم با تأکید بر اینکه «آمادگی عملی خود را حفظ کنید و غافلگیر نشوید»، گفتند: حواس همگان بخصوص مسئولان کشور باید در خصوص مسائل اطراف کشور هم جمع باشد چرا که برای ما هم منطقه غرب آسیا، هم قفقاز و هم مناطق شرقی کشور مهم است و باید حواس ما به همه اینها باشد که دشمن چه کاری میخواهد انجام دهد؟ حضرت آیتالله خامنهای با اشاره به استفاده مستکبران از فرصت جام جهانی و غفلت ناشی از تمرکز همه چشمها به آن برای انجام کارهای دیگر (مانند دورههای قبلی این مسابقات)، مراقبت و هوشیاری در این مقطع را مورد تأکید قرار دادند و افزودند: اکنون که اسم جام جهانی را آوردیم بگوییم که دیروز بچههای تیم ملی ما چشم ملت را روشن کردند و انشاءالله چشمشان روشن باشد که ملت را خوشحال کردند. ایشان در توصیه هفتم، بسیجیان را به مراقبت از نفوذ افراد ناباب و فاسد در بسیج سفارش کردند و توصیه آخر خود را به یک دستور قرآنی اختصاص دادند که «سست نشوید و غمگین نگردید، شما برترید اگر ایمان داشته باشید». آنچه در ادامه در اختیار مخاطبان قرار میگیرد، «بستههای خبری» است که صرفاً جهت بازنشر سریع بیانات رهبر انقلاب اسلامی در رسانه KHAMENEI.IR و حسابهای رسمی آن در شبکههای اجتماعی منتشر شده و «متن کامل بیانات حضرت آیتالله خامنهای» طبق روال مرسوم، تا ساعاتی دیگر در این پایگاه در بخش «بیانات» منتشر خواهد شد.
برکات بسیج، این ابتکار عظیم بهقدری بود که امام در آذر سال ۶۷، یعنی ۹ سال بعد از تشکیل، آن خطابهی والا و شیوا و بلند را در مدح بسیج ایشان صادر کردند. چه اتفاقی در این ۹ سال به دست بسیج در کشور افتاد که امام بزرگوار را آنجور تحت تاثیر قرار داد که آن بیان والا و شیوا و این تعبیرات عجیب را و این ادبیات عجیب را بکار بردند؟
حالا من چند جمله از آن ادبیات فاخر امام بزرگوار را میگویم که یادتان بیاید امام عزیز ما در این بیانیه در این خطابه در واقع با بسیج مثل یک پدری صحبت کرد که به فرزندان خودش عشق میورزد. این عبارات را من میخوانم: «... بسیج مدرسه عشق، مکتب شاهدان و شهیدان گمنامی است که بر گلدسته های رفیع آن اذان شهادت و رشادت سر دادند....» چه ادبیات فاخری، چه تعبیرات بلندی: «... درخت پرثمری است که شکوفه های آن بوی بهار وصل و طراوت یقین و حدیث عشق میدهد...» بعد امام با آن عظمت که دنیا را تکان داد، تاریخ را تکان داد، میگوید: «من افتخارم این است که بسیجیام... من دست یکایک شما را میبوسم.» واقعا اینها فراموش شدنی نیست. خب، شما مخاطب این بیانید، شما بسیجیان امروز، امام نفرمودند بسیجی دهه ۶۰؛ شما، بسیجیان بعد از شما، تا دورههای آینده، همه مخاطب این امام میگوید من دست شماها را می بوسم. بسیجیبودن فرهنگ مجاهدان گمنام است. فرهنگ مجاهدان بیتوقع و خطرپذیری است، نترسیدن است، خدمتگزاری است برای همه، برای کشور، از خود برای دیگران مایه گذاشتن است. بسیجی بودن یعنی مظلوم شدن برای اینکه مظلوم را رهایی ببخشد. دیدید در این قضایای اخیر بسیجیهای مظلوم خودشان مظلوم واقع شدند، برای اینکه نگذارند ملت، مظلومِ یک مشت اغتشاشگر غافل یا جاهل یا مزدور بشود. خودشان مظلوم واقع میشوند، برای اینکه جلوی ظلم دیگران را بگیرند. بسیجی دهه شصتی و دهه هشتادی و دهه نودی تفاوتی ندارند. شما دهه هشتادی و دهه هفتادی و ... هستید؛ جوانان نورس هستید؛ نه امام را دیدهاید نه دوران انقلاب را دیدهاید نه دوران دفاع مقدس را دیدهاید، اما همان روحیهی جوان تو میدان جنگ در شما هم هست. دههی شصت و نود و هشتاد ندارد؛ این حرفهای انقطاع نسلی و از این چیزهایی که میگویند، اینها حرفهای روشنفکری در گعدههای روشنفکرانه است؛ واقعیتها غیر از این است. امروز بسیج، همان بسیج دهه شصت است. امروز، هم کشور ظرفیت دارد که بسیجی تربیت کند و رویشهای نوبهنو را در بسیج به وجود بیاورد. بسیج هم این ظرفیت را دارد که کشور را قدمبهقدم با گامهای بلند جلو ببرد. این ظرفیت تازه به وجود نیامده، در دوران حکومت های طاغوتی، همین روحیه بسیج پروری ورود در میدان، نترسیدن، با دشمن سینه به سینه شدن در دوران گذشته هم بود. منتها یا بیگانه ها مسلط بر کشور بودند و سرکوب میکردند، یا خود حکومت ها فاسد بودند. حالا نمونه هایی از سابقه روحیه بسیجی را من اینجا یادداشت کردم:
در تبریز؛ شیخ محمد خیابانی است، او یک بسیجی است، قیام میکند، حرکت میکند بعد هم شهید میشود.
در مشهد؛ محمدتقیخان پسیان. در رشت؛ میرزا کوچکخان جنگلی. در اصفهان؛ آقا نجفی و حاجآقا نورالله؛ در شیراز؛ آسد عبدالحسین لاری و بعضی دیگر از بزرگان علما، شیخ جعفر محلاتی در بوشهر؛ رئیسعلی دلواری. و در جاهای دیگر هم همینطور، زیاد است دیگر. اغلب، شرح حال اینها را شماها نمیدانید متأسفانه؛ باید کتاب زیاد بخوانید؛ باید شرح حال اینها را بفهمید، بدانید. غالباً اینها یا سرکوب شدند یا کمک نشدند یا دولتها برایشان مانع ایجاد کردند. این روحیهی بسیجی وجود داشته اما در دوران انقلاب همین ظرفیت افزایش پیدا کرد به خاطر اینکه انقلاب روحیهی ضد استکباری و ضد استبدادی مردم را تقویت کرد. امام بسیج را شجره طیبه دانستند. خصوصیت شجره طیبه این است، که در هر دوره ای، ثمرات شیرین خود، نتایج خودش رو بروز میدهد. در هر دوره ای حضور بسیج، زنده بودن انقلاب را نشان میدهد، نشان میدهد انقلاب زنده است، به کوری چشم آنهایی که از کلمه انقلاب وحشت میکنند، ناراحت میشوند؛ دوست ندارند اسم انقلاب آورده بشود؛ از انقلاب ابراز بیزاری میکنند، برائت میکنند اما وجود بسیج نشان میدهد انقلاب زنده است، انقلاب نوزاست، پدیدآورنده است. دیروز بچههای تیم ملی ما چشم ملت ما را روشن کردند؛ انشاءالله چشمشان روشن باشد... با انقلاب اسلامی کشور هویت وابستگی و آویزان بودن به انگلیس و آمریکا را تبدیل کرد به هویت استقلال، استحکام، روی پای خود ایستادن، حرف قدرتمندانه زدن، باج ندادن. این هویت جدید طبعاً در ایران منحصر نماند. در کشورهای دیگر ملتها بیدار شدند. بنابراین غربیها باید به فکر علاج می افتادند، غربیهایی که تا دیروز، در ایران و بر این منطقه مسلط بودند، حالا دیدند همه چیز را تقریبا دارند از دست میدهند، باید چه کنند؟ باید ایران و انقلاب را نابود کنند... اینکه میگویم، مال چهل سال پیش است، آن روز هنوز انقلاب یک نهال بود؛ هنوز این درخت تناور به این شکل درنیامده بود. بعد که جنگ تحمیلی شد، هشت سال همه دنیا با صدام همکاری کردند، در عین حال صدام شکست خورد؛ بیشتر فهمیدند که با ایران نمیشود روبرو شد؛ میدیدند امتداد انقلاب اسلامی و عمق راهبردی انقلاب را. لذا غربیها به فکر این افتادند که قبل از آنی که از پا بیندازند جمهوری اسلامی را، باید رفت کشورهای دوروبر را، آنجاهایی که عمق راهبردی ایران هست، اینها را بایستی اول فلج کرد. شخصیت های برجسته سیاسی آمریکایی، این توطئه را افشا کردند: شش کشور هست که قبل از ایران بایستی حکومت های این شش کشور را ما ساقط کنیم، تسلط بر اینها پیدا کنیم، این شش کشور که ساقط شدند، ایران ضعیف میشود، آنوقت میشود به ایران حمله کرد. این شش کشور: یکی اش عراق بود. سوریه بخاطر اینکه از زمان حافظاسد، از اول جنگ، سوریه در کنار ما بود. پس دولت سوریه هم باید ساقط بشود. سوم لبنان؛ لبنان چرا؟ بخاطر اینکه در آنجا پایگاههای مستحکم انقلابی، یعنی حزب الله و حزب أمل، آنجا هستند، طرفدار ایرانند. چهارم، لیبی در شمال آفریقا. برای اینکه میدانستند لیبی در یک مواردی پشتیبانیهایی از ما کرده، پشتیبانیهای نظامی از ما کرده بود، در زبان هم از طرف ما حمایت میکرد. پنجم، سودان. سودان هم دلایل خاصی داشت، روشن بود. سرانش با ما رفتوآمد داشتند. میآمدند، میرفتند، در دورههای مختلف. بعد از اینکه آنجا انقلاب شده بود و پیروزی به دست آورده بودند، با ما ارتباط داشتند. بعد هم سومالی، آن هم به یک دلیل دیگری. این شش تا کشور بایستی تضعیف میشدند، از بین میرفتند، حکومتهایش ساقط میشدند، در واقع عمق راهبردی ایران به نظر آنها این شش تا کشور بود اینها بایستی در اختیار آمریکا و استعمار قرار میگرفتند، بعد میآمدند سراغ ایران. اما ایران چکار کرد؟ جمهوری اسلامی در شمال آفریقا مطلقا ورود پیدا نکرد، نه در لیبی، نه در سودان نه در سومالی، نخواستیم وارد بشیم و وارد نشدیم، اما در این سه کشور، یعنی کشور عراق و کشور سوریه و کشور لبنان، سیاست ایران کارکرد پیدا کرد، حضور نظامی به آن صورت نداشتیم، اما آنجا کار انجام گرفت. نتیجهی این کار چه شد؟ شکست آمریکا در این سه کشور. اینها میخواستند اختیار عراق را در دست بگیرند، نشد؛ اینها میخواستند حکومت سوریه را ساقط کنند، نشد؛ اینها میخواستند حزبالله و أمل را در لبنان از بین ببرند، نشد، نتوانستند. این نقشهای بود که آمریکاییها با چند میلیارد دلار پول و هزاران ساعت کار فکری کشیده بودند، برای اینکه بتوانند به ایران لطمه بزنند، این نقشهی اینها، توطئهی اینها خنثی شد، با نیروی عظیم و کارآمد جمهوری اسلامی که مظهر و پرچم این نیروی عظیم شخصی بود به نام حاج قاسم سلیمانی. حالا معلوم میشود که چرا اسم حاج قاسم سلیمانی برای ملت ایران اینقدر محبوب است، برای دشمنان ایران اینقدر مغضوب است. استعمار غرب نسبت به منطقهی غرب آسیا، یک رویکردی دارد. این منطقهای که خودشان اسمش را میگذارند «خاورمیانه»، بعد از دو جنگ جهانی استعمار غربی، اول اروپا بعد هم آمریکا، نسبت به این منطقه یک توجه خاص، رویکرد خاصی را به وجود آوردند چرا؟ چون منطقه منطقهی مهمی است. مهمترین عامل حرکت چرخهای صنعتی دنیای غرب به عامل نفت وابسته است. مرکز عمدهی نفت در دنیا در اینجاست. منطقهی غرب آسیا منطقهی ارتباط شرق و غرب است. رژیم غاصب صهیونیستی را به عنوان پایگاه غرب، اول پایگاه اروپا بعد هم پایگاه آمریکا قرار دادند برای اینکه بتوانند مسلط به این منطقه باشند. کشورها را به جان هم بیندازند، جنگ درست کنند، تحمیل کنند، توسعه بدهند، غارت کنند؛ اصلاً رژیم صهیونیستی را برای این بهوجود آوردند. در این منطقه غرب آسیا هم یک نقطه هست که از همه مهمتر است و آن ایران است؛ ایران از همه مهمتر است؛ بخاطر اینکه هم ثروتش بیشتر از همهی این کشورهاست: نفت، گاز، معادن طبیعی؛ هم نقطهی وقوع این کشور، حساسترین نقطه است، چهارراه است، چهارراه شرق و غرب. روی ایران بیشتر از همه حساس بودند. لذا روی ایران سرمایهگذاری کردند. اول انگلیسها آمدند هر چه توانستند نفوذ پیدا کردند، وارد شدند، تشکیلات درست کردند. بعد هم آمریکاییها آمدند، آمریکاییها هم اولی که آمدند با عنوان کمک آمدند. بعد کم کم جای پایشان را محکم کردند، دیگران را کنار زدند یا تضعیف کردند، خودشان مسلط شدند بر ایران. روی کشورهای دیگر خاورمیانه هم همینجور، هرکدام به یک نحوی. این وضع کشور و منطقه قبل از انقلاب است. انقلاب اسلامی در ایران ناگهان همهی چرتهای اینها را پاره کرد. یک حادثهای پیش آمد، یک ضربهی مهلکی به این سیاست استعماری، انقلاب وارد کرد، اینها گیج شدند. رئیسجمهور آمریکا آمده بود ایران و میگفت ایران جزیرهی امن است. هشت نه ماه بعدش انقلاب شد، همین جزیره امن، اینجور اینا غافلگیر شدند، اینجور انقلاب ناگهان در مقابل اینها ظاهر شد و اینها را با ترس و تردید و خوف به کنج انزوا راند. انقلاب شد یک سد مستحکم، اینها را بیرون کرد، عواملشان یک عده ای خودشان فرار کردند، یک عده ای بیرون شدند، یک عدهای اعدام شدند، یک سدی در مقابل حضور آمریکا و حضور غرب به طور کلی در منطقه ایجاد کرد. لطفاً نظر خود را بنویسید:
کدامنیتی : *
*
برگزیدهها
آخرینها
|