عزاداری شب تاسوعا در حسینیه امام خمینیبرای دریافت فایل ، با توجه به سرعت اینترنت خود ، یکی از سه لینک روبرو را کلیک نمایید:
مداحی آقای كریمی - 00:33:47
برای
دریافت فایل ، با توجه به سرعت اینترنت خود ، یکی از سه لینک روبرو را کلیک نمایید :
سخنرانی حجت السلام سیداحمد خاتمی - 00:42:35
برای
دریافت فایل ، با توجه به سرعت اینترنت خود ، یکی از سه لینک روبرو را کلیک نمایید :
مداحی آقای نورایی به عنوان مداح پیش از منبر - 00:16:33
برای
دریافت فایل ، با توجه به سرعت اینترنت خود ، یکی از سه لینک روبرو را کلیک نمایید :
شب دوم مراسم عزاداری محرم ۱۴۳۵ با حضور رهبر انقلاب در حسینیه امام خمینی (ره) برگزار شد. در این مراسم آقایان منصور نورائی و محمود کریمی به مدیحهسرایی پرداختند. پایگاه اطلاعرسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آیتالله خامنهای متن اشعار این مراسم را منتشر میکند.
متن اشعار خواندهشده توسط مداح اهل بیت؛ آقای منصور نورائی یک دیوان عشق مدحت آل محمد است خلد و جنان عنایت آل محمد است جز حبّشان به حشر متاعی نمیخرند لطف خدا ولایت آل محمد است دو قرار دل بیقرار منی تو به هنگام غم غمگسار منی تو برای خود ار کس نگاری گرفته به جان تو تنها نگار منی تو وجودم سراپاست چون شام تاریک مه روشن شام تار منی تو چو تنها شدم من ز تنهای دوران به صدقم یقین شد که یار منی تو زهی بخت سعدم اگر از تلطف ببینم شبی در کنار منی تو سه آسمانها سوگوار کیستند؟ خیمهها چشمانتظار کیستند؟ باغبان غنچههای یاس کو؟ بچهها آخر عمو عباس کو؟ ای برادر! این منم عباس تو تا که هستم زنده دارم پاس تو آمدم اهل تو را یاری کنم تا سپاهت را علمداری کنم هین مباد اهل حرم در تاب و تب من بمانم زنده و تو تشنهلب رخصتم ده تا دل از جان برکَنم حمله آرم خیل دشمن بشکنم آه از آن ساعت که فخر کائنات مشک را پر کرد از آب فرات آب را در مشت خود کرد و نخورد سمت خیل تشنگانش خواست برد در فرات افتاد آنجا عکس ماه آه ای عباس ای عباس آه قطره قطره آب از مشت تو ریخت خون شد و از لای انگشت تو ریخت چهار گرچه دشمن راه را بر من ز هر سو بسته بود داغها پی در پی و غمها به هم پیوسته بود آمدم تا این دم آخر ببندم چشم تو لیک پیش از من عدو با تیر چشمت بسته بود بس شهید آوردهام از رزمگاه تا خیمهگاه بود سرتاپای من خونین و زینب خسته بود هرچه کوشیدم که در بر گیرمت ممکن نشد بس که دشمن جمله اعضایت ز هم بگسسته بود پنج کیمیایی است عجب تعزیهداری حسین که نباید ز کسی منت اکسیر کشید شش گر من آلودهدامنم چه عجب همه عالم گواه عصمت اوست من و دل گر فنا شویم چه باک غرض اندر میان سلامت اوست متن اشعار خواندهشده توسط مداح اهل بیت؛ آقای محمود کریمی یک بیا یاابنالحسن دردم دوا کن دلم را با شهیدان آشنا کن بیا تا سر به پیکر دارد آقا منُ راهی دشت کربلا کن خوشا آنان که محرم با تو بودند شهیدانی که همدم با تو بودند خوشا آنان که در وقت شهادت لبِ تشنه، محرّم با تو بودند الهی کاش با مولا نشینم لبِ تشنه لبِ دریا نشینم الهی من بیایم کربلاتان کنار خیمه سقا نشینم بیا در بزم ما اشکی بیفشان دل ما را به آه خود بسوزان به لب داریم ذکر یا ابالفضل به لبهای تو ذکر ای عمو جان به غیر امر مولا هیچ نشناخت به دوش خویش مشک خشک انداخت تمام تکیهگاه خیمهها رفت علم با رفتنش کار حرم ساخت صدا زد با دل پردرد ای آب به لبهای حرم برگرد ای آب چرا اینقدر با ما بیوفایی وفا با مردم نامرد ای آب؟! تو مهر حضرت زهرایی ای آب تو نهری دور از دریایی ای آب شدی ای مشک از سقا مهمتر تو هستیِ منِ سقایی ای آب سپر شد پیکرم بر پیکر مشک صدف شد سینهام بر گوهر مشک بیا ای تیر چشم دیگرم را بگیر و دست بردار از سر مشک دو دستم روی خاک و خون به رویم تیمم کرد دستم با وضویم خودم دیدم ز یال مرکبم ریخت به روی خاک آب و آبرویم خسوف خون شده ماه مدینه خسوف گرد ابروی سکینه الهی بشکنه دست کمونی که تیرش دوخت مشکم را به سینه کجایی سیّدی! ای جان زهرا ببینی سفره احسان زهرا گرفتم اجر ایثار و ادب را سرم افتاده بر دامان زهرا حسین آمد کنار پیکر من شده خاک خجالت بر سر من کسی با مادرم میگفت ای کاش شد از امروز زهرا مادر من ز تو شرمندهام آبآورت رفت علمدار رشید لشکرت رفت تو تا در راه بودی مادرت بود تو از راه آمدی و مادرت رفت به پیش پات دارم باغ لاله خوشامدگوییام شرم است و ناله مرا بگذار و راهی حرم شو شدم دلواپس گوش سهساله من و فکر حرامی و جسارت حرم فکر بدون من اسارت کنار علقمه من ماندم و تو همه سمت حرم در فکر غارت دو با این که چو حیدرم دلیرم با این که به لشکری امیرم از امر ولی و رهبر خود من ساقی کودک صغیرم آقام امام انس و جان است مولای زمین و آسمان است هر امر که او کند همان است فدایی ره یارم، ابالفضل علمدارم... من حامی طفلان حسینم من حافظ قرآن حسینم تا به آخرین قطره خونم من گوش به فرمان حسینم آقام امیر عالمین است چشمم به اشاره حسین است بر روی لبم شهادتین است سپاهش را سپهدارم، ابالفضل علمدارم... آقام امام انس و جان است مولای زمین و آسمان است هر امر که او کند همان است فدایی ره یارم، ابالفضل علمدارم... هر ناله که میرسد به گوشم باری است گران به روی دوشم قبل از همه تشنگان محال است از آب فرات من بنوشم این است تمام آرزویم هر تیر که میرسد به سویم از مشک مریزد آبرویم عموی آل اطهارم، ابالفضل علمدارم... آقام امام انس و جان است مولای زمین و آسمان است هر امر که او کند همان است فدایی ره یارم، ابالفضل علمدارم... سه ای عزادارن بشارت باد! زهرا روز محشر آورد بهر شفاعت دستهای نازنینم تشنهلب در آب رفتم، این سخن با خویش گفتم من چگونه آب نوشم شاه را عطشان ببینم مشک را پر کردم از آب و به خود گفتم که باید راه نزدیکی برای خیمه رفتن برگزینم راه نخلستان گرفتم، لیک از شمشیر دشمن قطع شد دست علمگیر از یسار و از یمینم فکر کردم دست دادم آب دارم غم ندارم سرفرازم ساقی اطفال شاهنشاه دینم چهار وقت جدایی رسید، باد مخالف وزید از شرر داغ تو، پشت برادر خمید پشت و پناهم شکست، پشت سپاهم شکست فاطمه در کربلاست، علقمه در خون نشست از جان خود سیرم ای خدا از داغش میمیرم ای خدا اهل حرم، نالهکنان با مادرم، تو هم رفتی حالا که من بیلشکرم میر و علمدار من یوسف بازار من ماه سپاه حسین یار وفادار من حسین حسین، یا حسین... العطش کودکان، هلهله دشمنان ولوله کاروان، بر لبم آورده جان جانم را آوردی بر لبم من فکر فردای زینبم پنج الا مادر به قربون جمالت رخ چون بدر و ابروی هلالت شنیدم کام عطشان جان سپردی گل امالبنین شیرم حلالت برگزیدهها
آخرینها
|