others/content
نسخه قابل چاپ

جزئیاتی از ۶ کتاب آیت‌الله خامنه‌ای در دوران مبارزه

|نگاهی به شش کتاب آیت‌الله خامنه‌ای پیش از سال ۵۷|

از سال ۱۳۴۲ که مبارزات ملت ایران به رهبری امام خمینی رحمه‌الله وارد مرحله‌ی جدیدی شد و پس از سرکوبی این نهضت توسط رژیم طاغوت، جریان‌های مختلف سیاسی-اجتماعی خط‌‌ مشی‌های مختلفی را در پیش ‌گرفتند. عده‌ای به مبارزه‌ی مسلحانه روی ‌آوردند، عده‌ای به مبارزات سیاسی و عده‌ای از روحانیون نیز بر اساس تحلیلی که از وظایف روحانیت داشتند، خط مشی دیگری را برگزیدند. می‌توان گفت این خط‌ مشی مورد توجه خاص آیت‌الله خامنه‌ای هم بوده است. بر اساس این خط مشی، فعالیت مبارزه علاوه بر همراهی با دیگر مبارزان، زمینه‌سازی فکری و اندیشه‌ای جامعه را نیز منظور نظر قرار می‌داده است.

در بررسی مکتوبات و سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای می‌توان چهار دوره‌ی زمانی را در نظر گرفت. دوره‌ی اول این مکتوبات مربوط به دوران مبارزات است؛ یعنی از آغاز فعالیت‌های مبارزاتی ایشان تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷. دوره‌ی دوم از هنگام پیروزی انقلاب تا شروع کار ایشان در مسند ریاست‌جمهوری را شامل می‌شود. در این دوره ایشان سخنرانی‌های بسیاری در محافل گوناگون و خصوصاً در دانشگاه‌ها و مساجد و دیگر مجامع اسلامی انجام داده‌اند. دوره‌ی سوم مربوط است به دوران ریاست‌جمهوری ایشان و دوره‌ی چهارم نیز متعلق به دوران رهبری ایشان است که از روز چهاردهم خرداد ۱۳۶۸ تا کنون ادامه دارد. حجم سخنرانی‌ها و پیام‌های ایشان تنها در سال‌های مربوط به رهبری به اندازه‌ای است که اگر تمام آنها را در قطع وزیری چاپ کنیم، چیزی در حدود بیست‌ودو هزار صفحه خواهد شد؛ یعنی ۲۲ جلد کتاب هزار صفحه‌ای.

لذا در این گفتار بنا را بر این گذارده‌ایم که تنها اشاره‌ای داشته باشیم به برخی کتاب‌های ترجمه‌شده یا تألیف‌شده‌ی ایشان در دوره‌ی اول، یعنی از ابتدای فعالیت‌ها تا ۲۲ بهمن ۱۳۵۷. ایشان در این دوران کتاب‌های «آینده در قلمرو اسلام»، «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان»، «گزارشی از سابقه‌ی تاریخی و اوضاع کنونی حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد»، «صلح امام حسن علیه‌السلام»، «طرح کلی اندیشه‌های اسلامی در قرآن»، «گفتاری در باب صبر» و برخی مکتوبات دیگر را به نشر سپردند. هرکدام از این آثار در چهارچوب کلی اندیشه‌ی ایشان، پاسخگوی بعضی نیازهای آن روزگار بوده است.
https://farsi.khamenei.ir/ndata/news/19773/smpf.jpg
در این‌جا به معرفی مختصر این کتاب‌ها می‌پردازیم، اما پیش از آن به ویژگی‌هایی اشاره می‌کنیم که در آثار ایشان وجود دارد. اولین ویژگی، ابتنای این آثار بر اندیشه‌ی اسلامی-دینی است. یعنی در تمام سخنرانی‌های ایشان، یک مورد هم نمی‌توان یافت که کلمه‌ای از معارف دینی در آن نباشد؛ حتی مطالبی که درباره‌ی اقتصاد، کشاورزی، ادبیات و شعر است.
ویژگی دوم آثار ایشان، انعکاس اطلاعات گسترده‌ی علمی،‌ فرهنگی، تاریخی و اجتماعی است. این نکته مورد تصدیق تمامی کسانی است که با سخنان ایشان سر و کار داشته‌ و دارند.

ویژگی سوم، برخورداری این آثار از تحلیل دقیق و همه‌جانبه نسبت به رویدادهای تاریخی جهان و به‌ویژه جهان اسلام است.
ویژگی چهارم، گستردگی حوزه‌های مختلف اندیشه‌ای در آثار ایشان است. بحث‌های فقهی، اجتماعی، ادبی و سیاسی و دیگر مباحث، همگی در گستره‌ی آثار ایشان برجسته و نمایان است.

ویژگی پنجم، وجود آینده‌نگری و پیش‌بینی وضعیت جهان و تاریخ انقلاب اسلامی در این آثار است. مثلاً اولین باری که ایشان تعبیر «بیداری اسلامی» را به معنی به‌پاخاستن جهان اسلام به کار برده‌اند، مربوط به سال ۱۳۶۸ است. جدای از آن، ایشان به مناسبت‌های مختلف این رویداد را پیش‌بینی کرده و البته برای آن شرایطی را لازم شمرده بودند.


https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif آینده در قلمرو اسلام
در سال ۱۳۴۵ حضرت آقا در سن بیست‌وهفت سالگی ترجمه‌ی کتاب «المستقبل لهذا الدین» از سید قطب را با عنوان «آینده در قلمرو اسلام» منتشر کردند. این کتاب در شرایطی انتشار یافت که سه سال از حوادث سال ۱۳۴۲ گذشته بود. لذا طبیعتاً شروع ترجمه مربوط به بعد از این حوادث بوده است. این کتاب نشان می‌دهد که خط مشی ایشان در فعالیت‌های فکری و فرهنگی بعد از حوادث سال ۴۲ چگونه بوده است. ایشان در مقدمه‌ی کتاب نیز چنین نوشته‌اند: «برای ما جای تردید نیست که اسلام با قدرت و نفوذ طبیعی خود بالاخره بر اورنگ حکمرانی جهان خواهد نشست.» یعنی همان‌وقت هم شک نداشته‌اند که اسلام بالاخره بر نظام جهانی حاکم خواهد شد و قدرت‌های مهاجم را خواه‌ناخواه مجبور به عقب‌نشینی خواهد کرد. البته در ادامه ‌آورده‌اند که تحقق این آینده شرایطی دارد، یکی آن‌که تمام بشریت اسلام را بشناسد و از مقررات سازنده‌ی آن آگاه شود.

ایشان در قسمت «سخن مترجم» کتاب به تحلیلی ‌پرداخته‌اند که تا امروز همواره در تحلیل‌های ایشان وجود دارد و آن این‌که یکی از دلایل عقب‌ماندگی و انحطاط مسلمانان را نقش‌های استعمار برای غارت منابع جهان اسلام برشمرده‌اند. در این باره اشاره می‌کنند که استعمار پس از انقلاب صنعتی با توجه به نیازی که به منابع اقتصادی داشته، چه نقشه‌هایی کشیده و چه تهاجم‌هایی به کشورهای دیگر کرده است. همچنین بیان می‌کنند که یک نیرو در کشورهای اسلامی مانع حرکت استعمار بود و آن اسلام بود. برنامه‌ی آنها برای برداشتن این مانع چه بود؟ دو اقدام را در دستور کار داشتند: «مبارزه با مصلحان و علما» و «تغییر دادن این اسلام به یک اسلام بی‌خاصیت»، یعنی به تعبیر حضرت امام رحمه‌الله همان اسلام آمریکایی: «بنابراین بهترین تدبیر آن بود که ظواهر و تشریفات چشم‌گیر و پر سر و صدای اسلام را حفظ کنند، ولی جنبه‌ی انقلابی دین و تعالیمی را که موجودیت واقعی دین بسته به آن‌هاست و جامعه‌ی اسلامی را بر سر راه تجاوزات آنان قرار می‌دهد، از دین بگیرند و دین را به صورت موجودی بی‌تأثیر و مهمل و بی‌تفاوت نسبت به خود درآورند.»

ایشان سپس ‌نوشته‌اند: «این تدبیر ماهرانه به مرحله‌ی عمل درآمد. روز‌به‌روز بر جلوه‌ی تشریفات دینی افزوده شد. مساجد و محافل وابسته به دین، پررونق‌تر گشت. مردم به اقامه‌ی شعائر و ظواهر دلبسته‌تر شدند، ولی به‌موازات این اقبال عمومی، روح و حقیقت احکام دینی از میان آنان رخت بربست، اصول اسلامی فراموش شد و آتشفشان دین که انفجارش جهانی را تکان می‌داد، به سردی و خاموشی گرایید.» و «پیروان همان دینی که قرآنش فریاد می‌زند «لَن یَجعلَ ‌اللهُ لِلکافِرینَ عَلی المُسلِمینَ سَبیلاً» (نساء، ۱۴۱) [...] دروازه‌های فکر را به روی مهاجمین غربی و دیدگان را به سوی دروازه‌های غرب گشودند و آنان را الهام‌بخش فکر و عمل قرار دادند.» این تحلیل ایشان از وضعیت امت اسلامی و استعمار در سخنان و آثار تمامی سال‌ها حتی تا امروز به چشم می‌خورد.

توجه کنید که این سخنان در چه سالی ایراد شده است، در سال ۱۳۵۴. یعنی این سخنرانی‌ها به لحاظ زمانی مقارن بوده با شروع دور جدیدی از فعالیت‌های ساواک با هدف گسترش سرکوب‌ها، دستگیری‌ها، شکنجه‌ها و شهادت بسیاری از مبارزین انقلابی. در دوره‌ای که کمیته‌ی مشترک ضد خرابکاری فعالیت خود را گسترش داد و بسیاری معتقد شده بودند که مبارزه دیگر هیچ فایده‌ای ندارد.

اما قسمت بعدی مقدمه‌ی کتاب به این پرسش پاسخ می‌دهد که وظیفه‌ی ما در قبال این توطئه چیست؟ ایشان معتقدند که ما باید «واقعیت دین را به جامعه‌ی خود بشناسانیم و بار دیگر این قدرت معنوی و آسمانی را در دست گیریم. باید با مجاهدتی خستگی‌ناپذیر و با تحمل هر نوع محرومیت و ناکامی، به مردم بفهمانیم که این شیئ مهمل و بی‌خاصیت، دین نیست.»
این‌ها مطالبی است که آیت‌الله خامنه‌ای در مقدمه‌ی کتاب آینده در قلمرو اسلام در سال ۴۵ نوشته‌اند. مطالبی که بعدها خط آن را در کتاب «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» پیگیری کرده و ادامه داده‌اند.


https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان
کتاب بعدی ایشان که در سال ۱۳۴۷ منتشر شده است، ترجمه و تألیفی است تحت عنوان «مسلمانان در نهضت آزادی هندوستان». این کتاب که بیش از ۳۰۰ صفحه است، در واقع بیان یک نمونه‌ از نقش‌آفرینی مسلمانان در سرنوشت خودشان و در جهت همان خط اندیشه‌ای است که در کتاب «آینده در قلمرو اسلام» وجود دارد. گویی ایشان خواسته‌اند یک مصداق واقعی از کارهایی را ارائه کنند که مسلمانان باید انجامشان بدهند و انصافا هم نمونه‌ی خوبی است، زیرا نقش استعمار را آشکارا نشان می‌دهد. این‌که مثلاً کمپانی هند شرقی در هندوستان چه کارهایی کرده، به‌دقت در این کتاب بحث شده است.
همچنین‌ این کتاب به‌خوبی نشان داده که مسلمانان توانستند چه کار مهمی را انجام دهند و کشورشان را از سیطره‌ی انگلستان برهانند. جالب است بدانید که بیش از نیمی از این کتاب تألیف است و خود ایشان در مقدمه‌ی کتاب نوشته‌اند: «اینجانب هر چند ابتدا فقط عزم ترجمه‌ی این کتاب را داشتم، ولی پس از شروع، چون در برخی موارد، مطالب و یادداشت‌هایی متناسب با موضوع متن کتاب در اختیار بود و آوردن همه‌ی آنها در پاورقی، گذشته از این‌که رشته‌ی مطلب را در ذهن خواننده می‌گسیخت، وضع صفحه‌بندی کتاب را از لحاظ توازن متن و حاشیه، بی‌قواره و ناخوشایند می‌ساخت، ترجیح دادم که آن یادداشت‌ها را نیز در متن بگنجانم و فقط آن‌چه را که به‌راستی حاشیه است، در پاورقی جای دهم. بدین قرار کتاب از صورت ترجمه‌ی محض خارج گشته و عنوان «ترجمه و تألیف» گرفت.»


https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif گزارشی از سابقه‌ی تاریخی و اوضاع کنونی حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد
کتاب بعدی را ایشان به نام «گزارشی از سابقه‌ی تاریخی و اوضاع کنونی حوزه‌ی علمیه‌ی مشهد» در سال 46 نوشتند، اما منتشر نساختند. ممکن است شما در ابتدای برخورد با متن این کتاب از شیوه‌ی نوشتاری ایشان تعجب کنید. ماجرای نگارش و انتشار این کتاب هم در نوع خود جالب است. ایشان در مقدمه‌ی این کتاب این‌گونه آورده‌اند که «اندیشه‌ی گردآوری یادداشت‌هایی که به نگارش این جزوه انجامید، در سال ۱۳۴۶ ه.ش و با اصرار و پیگیری دوستی از دانشجویان مؤسسه‌ی علوم اجتماعی (وابسته به دانشگاه تهران) پدید آمد. بخش تحقیقات دینی در آن مؤسسه به جستجوی چنین گزارشی برخاسته و چشم یکی از اعضا و دانشجویانش مرا در حوزه‌ی مشهد جسته و نشان کرده بود [...] و از طلب بازنمی‌نشست. سرانجام هر چند کاری ناکرده و نامأنوس بود، پذیرفتم و به مطالعه و کنجکاوی پرداختم و این جزوه فراهم آمد.»

وقتی ایشان یادداشت‌های خود را برای آن مؤسسه ‌فرستاده بودند، از طریق شهید مطهری اطلاع ‌یافتند که رئیس آن مؤسسه از ایادی رژیم و متهم به وابستگی به جریان‌های منحرف است. بنابراین تصمیم ‌گرفتند که کار را ادامه ندهند. در همین حین خبر ‌رسیده بود که اصلاً جزوه‌ی ارسالی شما مفقود شده و شما یک نسخه‌ی دیگر به ما بدهید. ایشان در این باره نوشته‌اند: «من که این کار را کمکی از غیب دانسته و از آن خرسند بودم، اکنون بهانه‌ی معقولی هم داشتم که از ادامه‌ی کار سر باز زنم و به عذر نداشتن نسخه‌ای دیگر –که درست هم بود– بازنویسی و دوباره‌کاری را نپذیرم و بدین ترتیب، کارِ انجام‌شده و اصل موضوع به دست فراموشی سپرده شد.»

از این ماجرا حدود ۱۸ سال ‌گذشت تا این‌که در زمان رئیس‌جمهوری ایشان، جوانی به نهاد ریاست‌جمهوری مراجعه ‌کرد و ‌گفت: من سندی از ایشان دارم که فقط به خودشان می‌دهم. چند برگ از کپی این سند را نیز به مسئولین دفتر داده بود و آنها هم آن برگه‌ها را به دست آقا ‌رساندند. آقا دیده بودند که همان یادداشت‌ها است. خود ایشان درباره‌ی آن روز این‌گونه ‌آورده‌اند: «جوانِ فرهنگی و فاضلی که ساعتی بعد با اصل نوشته نزد من آمد، آن را در کتابخانه‌ی مصادره‌شده‌ی یکی از وابستگان رژیم گذشته یافته بود؛ همان رئیس سرسپرده‌ی کذائی! (پس چرا وی مدعی شده بود که آن را گم کرده است؟) و چون نام مرا بر آن دیده، غیرت انقلابیش اجازه نداده که آن را بیش از این به غربت بگذارد.»

ایشان درباره‌ی محتوای موضوع این کتاب این‌گونه نوشته‌اند: «این اوراق رنجنامه‌ی خاموش قشری مظلوم و مستضعف است. قشری و جامعه‌ای که آن روز با همه‌ی تنگدستی و قناعت، یک لحظه از چشم انتقام‌جوی و بهانه‌طلب دستگاه جبار دور نبود. گویی همه‌ی توان و قدرت بازوی سیاست‌های حاکم باید بر این موجود مستضعف و پاکدل و سرشار از صفا و ایمان آزموده می‌شد. [...] بر حوزه‌ی علمیه از همه سو باران بلا و محنت بر آن می‌بارید. فقر و نیاز مادی از یک‌ سو، تحقیر و اهانت زمامداران و همه‌ی کسانی که از فرهنگ دست‌آموز آنان تغذیه می‌شدند، از یک‌سو [...] میدان‌نیافتن برای رشد و شکوفایی استعدادهایی که گاه در حد اعجاب بود از یک‌ سو و بالاخره فشار سیاسی موذیانه و بسیار سختگیرانه و گاه وحشیانه‌ی دستگاه از سویی دیگر.»

ایشان ادامه ‌داده‌اند: «کسی چه می‌دانست آن روز که در حوزه و در این مدارس نیمه‌ویران و تاریک و نمور چه می‌گذرد؟ از ظواهر امر خیلی کمتر از آن‌چه بود، دانسته می‌شد. نه فقرشان، نه درسشان و نه مبارزه‌شان چنان که بود، شناخته نبود.» در واقع این کلمات انگیزه‌ی اصلی ایشان برای نگارش این کتاب بوده است.
در بررسی مکتوبات و سخنرانی‌های آیت‌الله خامنه‌ای می‌توان چهار دوره‌ی زمانی را در نظر گرفت. دوره‌ی اول این مکتوبات مربوط به دوران مبارزات است. دوره‌ی دوم از هنگام پیروزی انقلاب تا شروع کار ایشان در مسند ریاست‌جمهوری را شامل می‌شود. دوره‌ی سوم مربوط است به دوران ریاست‌جمهوری ایشان و دوره‌ی چهارم نیز متعلق به دوران رهبری ایشان است که از روز چهاردهم خرداد ۱۳۶۸ تا کنون ادامه دارد.



https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif صلح امام حسن علیه‌السلام
کتاب «صلح امام حسن علیه‌السلام» که ترجمه‌ای از کتاب «صلح الحسن» شیخ راضی آل یاسین است که نخستین بار در سال ۱۳۴۸ منتشر ‌گردید. در این‌ کتاب آقا ‌گفته‌اند که صلح امام حسن علیه‌السلام از نظر مبارزه و تأثیر، کم از قیام امام حسین علیه‌السلام در عاشورا ندارد و سپس ادامه ‌داده‌اند که چون بعضی افراد صلح امام حسن علیه‌السلام را یک حالت محافظه‌کارانه و تخریب‌کننده و سازش‌کارانه تعبیر می‌کنند، من در آن‌جا نشان داده‌ام که این خودش یک قیام است.


https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif طرح کلی اندیشه‌‌ی اسلامی در قرآن
کتاب بعدی «طرح کلی اندیشه‌ی اسلامی در قرآن» است که در سال ۵۴ انتشار یافت. حضرت آقا مقدمه‌ی این کتاب را این‌گونه آغاز کرده‌اند: «طرح اسلام به صورت مسلکی اجتماعی و دارای اصولی منسجم و یک‌آهنگ و ناظر به زندگی جمعی انسان‌ها، یکی از فوری‌ترین ضرورت‌های تفکر مذهبی است.» ایشان سپس ادامه ‌داده‌اند که: «مباحثات و تحقیقات اسلامی، پیش از این به طور غالب، فاقد این دو ویژگی بس مهم بوده» و برای همین در مقایسه‌ی اسلام با مکاتب دیگر، اسلام به نظر ضعیف می‌آمده، چون مکاتب دیگر طرح و برنامه می‌دادند.

بنابراین ایشان این کتاب را در فضای پس از حوادث سال ۱۳۴۲ با یک باور یقینی به این نکته نوشته‌اند ‌که اسلام باید به عنوان یک برنامه‌ی زندگی مورد توجه قرار بگیرد. پس باید همه‌ی کمبود‌ها جبران شود و یکی از این کمبودها «طرح کلی برای این برنامه» است. ایشان در مقدمه‌ی این کتاب، گام‌های عملیاتی برای تحقق این هدف را این‌گونه تبیین کرده‌اند: «نخست آن‌که معارف و دستگاه فکری اسلامی از تجرد و ذهنیت محض خارج گشته و همچون همه‌ی مکاتب اجتماعی، ناظر به تکالیف عملی و به‌ویژه زندگی اجتماعی باشد.» به این ترتیب، هرگونه جدایی دین از سیاست را به‌کلی رد می‌کنند.

دوم «آن‌که مسائل فکری اسلام به صورت پیوسته و به عنوان اجزای یک واحد مورد مطالعه قرار گیرد.» این نکته‌ی ایشان بیان‌کننده‌ی ضعفی است که در فضای فکری بسیاری از نویسندگان مذهبی آن روز وجود داشت. عناصری را از اسلام گزینش می‌کردند و روی آن کار می‌کردند، اما نمی‌توانستند ربط این مسائل را به یکدیگر نشان دهند و اسلام را به صورت یک طرح جامع عرضه کنند. ایشان می‌گویند ما باید یک «طرح کلی و همه‌جانبه‌ای از دین به صورت یک ایدئولوژی کامل و بی‌ابهام و دارای ابعادی متناسب با زندگی چندبُعدی انسان» استنتاج کنیم.

نکته‌ی بعدی ایشان، اشاره به برخی آسیب‌ها در نظام اندیشه‌ای متفکران و اندیشمندان است؛ این‌که برخی نویسندگان اسلامی آن زمان علیرغم آن‌که به خاطر جنبه‌های مبارزه‌جویی و عدالت‌خواهی مورد توجه و عنایت حضرت آقا بودند، اما علاوه بر آموزه‌های اسلامی، تحت تأثیر سلایق و نظرهای شخصی هم بودند. ایشان این نکته را این‌گونه می‌فرمایند: «آن‌ که در استنباط و فهم اصول اسلامی، مدارک و متون اساسی دین، اصل و منبع باشد، نه سلیقه‌ها و نظرهای شخصی یا اندوخته‌های ذهن و فکر این و آن [...] تا حاصل کاوش و تحقیق، به‌راستی «اسلامی» باشد و نه هر چیز جز آن. برای برآمدن این منظور، قرآن کامل‌ترین و موثق‌ترین سندی است که می‌توان به آن متکی شد که «باطل را از هیچ سوی بدان راه نیست» و «در آن مایه‌ی روشنگری هر چیز هست» و البته در پرتو تدبری ژرف‌پیما که خود، ما را به آن فرمان داده است.»

ایشان در ادامه ذکر می‌کنند در این رساله که خلاصه‌ای از چند سخنرانی است، «کوشیده شد که مهم‌ترین پایه‌های فکری اسلام از سازنده‌ترین و زنده‌ترین ابعادش در خلال آیات رسا و روشن قرآن جستجو شود.» جایگاه این کتاب در میان کتاب‌های آیت‌الله خامنه‌ای بسیار ویژه و مهم است. به اعتقاد بنده، حتی تمامی سخنرانی‌ها و بیانات امروزین ایشان در جایگاه رهبری نیز بیش و پیش از آن‌که ناظر بر مسائل روزمره باشد، تماماً در چهارچوب همین طرح کلی است.


https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif گفتاری در باب صبر
کتاب «گفتاری در باب صبر» در سال ۱۳۵۴ انتشار یافته و حاصل سخنرانی‌های ایشان پیرامون موضوع صبر در مسجد کرامت مشهد است. در اولین صفحات کتاب آمده است که برداشت عامیانه از صبر، تحمل ناگواری‌ها است. ایشان گفته‌اند که این برداشت اشتباه است و سپس ادامه داده‌اند که این معنی «هنگامی که در یک جامعه‌ی ستمکش، بی‌اراده و اسیر عوامل فساد و انحطاط مطرح شود، بزرگ‌ترین وسیله برای ستمگران و مفسدان و بزرگ‌ترین عامل و مشوق عقب‌ماندگی، انحطاط و فساد خواهد شد.»
ویژگی چهارم آثار ایشان گستردگی حوزه‌های مختلف اندیشه‌ای در آثار ایشان است. بحث‌های فقهی، اجتماعی، ادبی و سیاسی و دیگر مباحث، همگی در گستره‌ی آثار ایشان برجسته و نمایان است.

سپس بیان کرده‌اند که وقتی صبر را در آیات و روایات نگاه می‌کنیم، می‌بینیم دقیقاً عکس این معنی منظور است. صبر «در یک جامعه‌ی بدبخت، کلید همه‌ی خوشبختی‌ها و سپیدبختی‌ها به شمار می‌آید.» ایشان صبر را با استفاده از منابع دینی این‌گونه تعریف می‌کنند: «مقاومت آدمی در راه تکامل، در برابر انگیزه‌های شرّآفرین، فسادآفرین و انحطاط آفرین». سپس مثال می‌زنند که یک گروه کوهنوردی در مسیر قله با موانع زیاد درونی مانند راحت‌طلبی، ترس، ناامیدی و موانع زیاد بیرونی مثل صخره و گرگ و خار و ارتفاع روبه‌رو است. کسی که در این مسیر پر از دردسر مقاومت کند و به راه خود ادامه دهد، «صبر» داشته است.

توجه کنید که این سخنان در چه سالی ایراد شده است، در سال ۱۳۵۴. یعنی این سخنرانی‌ها به لحاظ زمانی مقارن بوده با شروع دور جدیدی از فعالیت‌های ساواک با هدف گسترش سرکوب‌ها، دستگیری‌ها، شکنجه‌ها و شهادت بسیاری از مبارزین انقلابی. در دوره‌ای که کمیته‌ی مشترک ضد خرابکاری فعالیت خود را گسترش داد و بسیاری معتقد شده بودند که مبارزه دیگر هیچ فایده‌ای ندارد. ایشان اما در این کتاب معنایی فعال، مثبت و مبارزه‌جویانه و مقاومت‌طلبانه از صبر ارائه ‌دادند.

https://farsi.khamenei.ir/image/ver2/li_star_2.gif فعالیت علمی در اوج مبارزه‌ی سیاسی
آن‌چه که در بالا ذکر کردیم، تنها بخشی از کتاب‌ها و فعالیت‌های علمی آیت‌الله خامنه‌ای در آن دوران بود. جزوات و کتاب‌های دیگری نیز بوده‌اند؛ مانند «ادعانامه‌ای علیه تمدن غرب»، «پیشوای صادق»، «از ژرفای نماز» و نیز مکتوبات دیگری که بسیار غنی و پربار هستند. این آثار یا بعضاً بازنشر نشده یا اصلاً انتشار نیافته‌ است. حضرت آقا تمامی این فعالیت‌ها را در حالی صورت داده‌اند که شش بار در همان زمان دستگیر شدند و به تبعید رفتند و یک زندگی مخفیانه و تحت تعقیب را تجربه کردند. ایشان در چنین شرایطی فعالیت‌های علمی و اندیشه‌ای را در کنار مبارزه پیگیری می‌کردند؛ در شرایطی که خود ایشان می‌گویند: حتی در کتابخانه هم تحت نظر مأموران اوقاف مرتبط با ساواک بودند و یادداشت‌برداری ایشان هم تحت نظر بود.
....
نام پرونده : پرونده‌ای‌برای‌نمایشگاه کتاب بیست‌وپنجم
لطفاً نظر خود را بنویسید:
نام :
پست الکترونیکی :
نظر شما :
ضمن تشکر ، نظر شما با موفقیت ثبت شد.
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی