[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار خانواده‌های شهدا - 1402/04/04
عنوان فیش :صلوات الهی بر خانواده شهدا
کلیدواژه(ها) : فرهنگ شهادت, خانواده شهدا, صبر
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
صبری که پدر شهید و مادر شهید و همسر شهید برای شهادت فرزندشان کرده‌اند ــ که [وقتی] انسان میخواند شرح حال ‌اینها را، میبیند چه کشیدند وقتی خبر شهادت عزیزشان به اینها رسید و چه صبری کرده‌اند، چه تحمّلی کرده‌اند ــ این صبر ‌بالاترین صبرها است. خدای متعال در مورد افراد صابر از قبیل این عزیزان میفرماید: اُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ ‌رَحمَة؛(۱) شما بر پیامبر و آل پیامبر صلوات فرستادید؛ خدا برای شما صلوات میفرستد. از این مهم‌تر چه چیزی میشود ‌فرض کرد که خدای متعال، خالق هستی، مالک دنیا و آخرت، به بندگان خودش صلوات بفرستد؟ این خیلی چیز مهمّی ‌است. این مال شماها است؛ این مال پدر و مادر و همسر و احیاناً فرزندانی است که درک کردند شهادت پدر را.‌
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 157
أُولٰئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَرَحمَةٌ ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُهتَدونَ
ترجمه :
اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت‌یافتگان!


مربوط به :بیانات در دیدار خانواده‌های شهدا - 1402/04/04
عنوان فیش :گذشت خانواده شهدا از علایق خود در راه خدا
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا, ایثار
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
یک آیه‌ی [قرآن] میفرماید: لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّىٰ تُنفِقوا مِمّا تُحِبّون؛(1) کسی به اوج نیکی نمیرسد مگر آن وقتی که آنچه را ‌دوست دارد در راه خدا بدهد. انسان از فرزند خودش چه چیزی را بیشتر دوست دارد؟ آن زن جوان که همسرش میرود شهید ‌میشود، این محبّت عاشقانه‌ی بین زن و شوهر را با چه چیزی میتواند جایگزین کند؟ اینها این را در راه خدا دادند؛ پدر و ‌مادر، این فرزند محبوب را در راه خدا تقدیم کرده و اهدا کرده؛ یا آن همسر جوان، همسر محبوبش را در راه خدا داده. پس ‌مصداق اتم و اکملِ «لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّىٰ تُنفِقوا» شماها هستید: پدران شهدا، مادران شهدا، همسران شهدا.‌
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 92
لَن تَنالُوا البِرَّ حَتّىٰ تُنفِقوا مِمّا تُحِبّونَ ۚ وَما تُنفِقوا مِن شَيءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَليمٌ
ترجمه :
هرگز به (حقیقت) نیکوکاری نمی‌رسید مگر اینکه از آنچه دوست می‌دارید، (در راه خدا) انفاق کنید؛ و آنچه انفاق می‌کنید، خداوند از آن آگاه است.


مربوط به :بیانات در دیدار خانواده‌های شهدا - 1402/04/04
عنوان فیش :مجاهدت خانواده شهدا
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا, دشواری مجاهدت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
ما وقتی مجاهدین را میشمریم، به آن بانویی که مادر شهید است یا آن آقایی که پدر شهید است یا آن خانمی که همسر ‌شهید است توجّه نمیکنیم؛ اینها مجاهدین فی‌سبیل‌الله هستند، «فَضَّلَ اللَهُ المُجاهِدینَ عَلَى القاعِدین»(۳) شامل اینها هم ‌میشود؛ اینها مجاهد فی‌سبیل‌الله هستند. اگر خانواده‌ها همراهی نمیکردند، این حماسه راه نمی‌افتاد. این هشت سال دفاع ‌مقدّس، این حماسه‌ی بزرگ... به همّت پدرها و مادرها و همسرها [راه افتاد]؛ اینها بودند که این حماسه را راه انداختند.‌
1 ) سوره مبارکه النساء آیه 95
لا يَستَوِي القاعِدونَ مِنَ المُؤمِنينَ غَيرُ أُولِي الضَّرَرِ وَالمُجاهِدونَ في سَبيلِ اللَّهِ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم ۚ فَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدينَ بِأَموالِهِم وَأَنفُسِهِم عَلَى القاعِدينَ دَرَجَةً ۚ وَكُلًّا وَعَدَ اللَّهُ الحُسنىٰ ۚ وَفَضَّلَ اللَّهُ المُجاهِدينَ عَلَى القاعِدينَ أَجرًا عَظيمًا
ترجمه :
(هرگز) افراد باایمانی که بدون بیماری و ناراحتی، از جهاد بازنشستند، با مجاهدانی که در راه خدا با مال و جان خود جهاد کردند، یکسان نیستند! خداوند، مجاهدانی را که با مال و جان خود جهاد نمودند، بر قاعدان [= ترک‌کنندگان جهاد] برتری مهمّی بخشیده؛ و به هر یک از این دو گروه (به نسبت اعمال نیکشان،) خداوند وعده پاداش نیک داده، و مجاهدان را بر قاعدان، با پاداش عظیمی برتری بخشیده است.


مربوط به :بیانات در دیدار خانواده‌های شهدای شاهچراغ - 1401/09/29
عنوان فیش :صلوات و درود الهی بر خانواده شهدا
کلیدواژه(ها) : الطاف الهی, خانواده شهدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
حادثه‌ی تلخ و در عین حال پُرشکوه حرم مطهّر حضرت احمدبن‌موسیٰ شاهچراغ یک حادثه‌ی ماندنی است در تاریخ... البتّه خانواده‌ها داغدار شدند؛ این را کاملاً میفهمیم. عزیزانشان، فرزندانشان، حتّی کودکانشان، پدران و مادرانشان از دستشان رفتند؛ در اینها شکّی نیست. داغدار میشوند؛ دلها میسوزد، دل ما هم سوخت؛ دل ما هم خیلی سوخت برای این حادثه، امّا در مقابل این فقدان، یک عظمتی وجود دارد و آن عبارت است از لطف الهی نسبت به آنها و نسبت به شماها که بازمانده‌ی آنها هستید. در بزرگی این لطف الهی نسبت به شما اینکه، خدای متعال در قرآن میفرماید: اُولئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم؛(1) «اُولئِکَ» یعنی همین شماها؛ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم. خدا بر شماها، بر بازماندگان، بر داغدید‌گان این شهدا درود میفرستد و صلوات میفرستد. خود آنها هم که خب مقامشان عالی است.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 157
أُولٰئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَرَحمَةٌ ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُهتَدونَ
ترجمه :
اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت‌یافتگان!


مربوط به :بیانات در دیدار دست‌اندرکاران دومین کنگره ملی شهدای ورزشکار - 1401/06/20
عنوان فیش :تاثیر ایمان دینی در معامله شهدا و خانواده آنان با خداوند
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا, ایمان
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
این یازده هزار شهیدی که شما [جامعه عشایری] دادید، اینها در واقع دارند تأثیر ایمان دینی را نشان میدهند. این جوان میتوانست در خانه‌ی خودش، زندگی خودش، در محیط خودش، پیش پدر و مادر خودش، پیش همسر خودش، پیش بچّه‌های خودش بماند، از لذّات زندگی بهره‌مند بشود ــ به همان مقداری که ممکن است ــ امّا این کار را نکرد، همه را رها کرد؛ فرزند عزیز را رها کرد، همسر عزیز را رها کرد، پدر و مادر دلباخته‌ی خودش را رها کرد رفت؛ برای چه؟ این انگیزه چه بود؟ انگیزه‌ دین بود؛ حالا یا رزمنده بود و برگشت، یا جانباز شد، یا شهید شد. پدر و مادر او هم که توانستند این مصیبت را، این سختی را، این آتش دل را خاموش کنند، تسلّا پیدا کنند، به برکت دین بود، [اثر] دین بود.یک دوست ما پسرش در تصادف از بین رفته بود، یک قدری ناراحت بود؛ پدر سه شهید آنجا بود، من گفتم شما یک پسرت رفته، این آقا سه پسرش رفته؛ گفت آقا، پسرهای این [آقا] شهید شدند، این غصّه ندارد! ببینید، حرف درستی هم هست. بله، سوزش دل هست ــ این جُرحی که بر دل پدر و مادر وارد میشود قابل انکار نیست ــ امّا خانواده‌های شهدا تسلّا پیدا میکنند، صبر میکنند، چون میدانند که این جوانشان پیش خدا است، زنده است؛ با خدا معامله میکنند. اِنَّ اللَهَ اشتَرىٰ‌ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ یُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللَهِ فَیَقتُلونَ وَ یُقتَلون؛(1) هر دویش اجر دارد: هم از دشمن تلفات بگیرید اجر دارد، هم خودتان به دست دشمن کشته بشوید اجر دارد. اینها با خدا معامله کردند؛ هم آن جوان با خدا معامله کرد، هم این پدر و مادر و همسر با خدا معامله کردند. عامل دین را نباید در این قضیّه فراموش کرد.
1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 111
إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقتُلونَ وَيُقتَلونَ ۖ وَعدًا عَلَيهِ حَقًّا فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ وَالقُرآنِ ۚ وَمَن أَوفىٰ بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاستَبشِروا بِبَيعِكُمُ الَّذي بايَعتُم بِهِ ۚ وَذٰلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيمُ
ترجمه :
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کرده‌اید؛ و این است آن پیروزی بزرگ!


مربوط به :گزیده‌ای از بیانات در دیدارهای خانواده‌های شهدای مدافع حرم - 1397/12/22
عنوان فیش :پدر و مادر و همسر شهدا در عمل، فداکاری‌شان را اثبات کردند
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا, ایثار
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
بعد از پایان سالهای دفاع مقدّس که جوانهای ما با شوق و ذوق و علاقه در میدانهای نبرد حضور پیدا میکردند و خیلی‌هایشان به شهادت رسیدند و خانواده‌های آنها صبر میکردند، تصوّر این بود که بعد از گذشت آن سالها دیگر قضایا تمام شده است، دیگر آن روحیه‌ها نیست، دیگر آن آدمها نیستند، خیلی‌ها هم میگفتند آن یک دوره‌ی مخصوصی بود و گذشت؛ سالهای فعلیِ ما نشان داد که تصوّر آنها غلط بوده و جوانهای مؤمن، پُرشور، فداکار، باگذشت، که حاضرند با شجاعت تمام در راه دفاع از حق، دفاع از حقیقت، دفاع از حرم اهل‌بیت بِایستند و حتّی جانشان را کف دست بگذارند [وجود دارند].

خب، خانواده‌ها عزیزانشان را در این راه از دست داده‌اند. به‌هرحال مرگ می‌آید، جوان و پیر هم ندارد. می‌بینید دیگر؛ این روزها جوان بیست‌وپنج‌ساله، سی‌ساله، سی‌وپنج‌ساله سکته میکند، مریض میشود، سرطان میگیرد و از دنیا میرود. مرگ او هم برای پدر و مادرش اجر دارد، برای همسر و فرزندش اجر دارد، امّا آن مرگ کجا، این مرگ کجا! این شهادت در راه خدا است، این زنده ماندن در نزد پروردگار و در زیر سایه‌ی نعمت و رزق پروردگار است؛ [جایگاه] عظیمی است که همه‌ی ما آرزو داریم. بنده خودم را از این شهیدان شما، از این جوانان شما خیلی کوچک‌تر میبینم؛ اینها بر ما ترجیح دارند، اینها از ما جلوترند. شما پدرها و مادرها هم که گذشت کردید از ما جلوترید. در مقام حرف، همه‌مان میگوییم که حاضریم در راه خدا چنین کنیم، چنان کنیم؛ خب حرف است، مایه‌ای ندارد؛ پای عمل که به میان می‌آید، آنجا است که نشان میدهد چه کسی مؤمن است، چه کسی صدیق است، چه کسی «صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه»(1) است. شماها، هم پدرها، هم مادرها و هم همسرها، این امتحان را دادید و نشان دادید که جزو کسانی هستید که به خدای متعال راست گفتید؛ این را که گفتید "ما حاضریم در راه خدا فداکاری کنیم"، در عمل اثبات کردید. خوشا به حالتان! خدا ان‌شاءالله از شماها قبول کند که قطعاً قبول میکند.
1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 23
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
ترجمه :
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.


مربوط به :گزیده‌ای از بیانات در دیدارهای خانواده‌های شهدای مدافع حرم - 1397/12/22
عنوان فیش :غم از دست دادن شهدا را با خدا حساب کنیم
کلیدواژه(ها) : شهید, خانواده شهدا, شهادت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
15. فقدان جوانها و عزیزانی از این قبیل طبعاً دلها را آتش میزند؛ این قهری است. گریه کردن و عزاداری کردن هیچ اشکالی ندارد؛ بنده طرف‌دار این هستم که مادر، همسر، فرزندان، برادران، خواهران گریه کنند؛ گریه کردن هیچ اشکالی ندارد. بعضی‌ها خیال میکنند نباید برای شهید گریه کرد؛ نه، اشکال ندارد، گریه یک عکس‌العمل طبیعی در انسان است.*

البتّه برای شماها سخت است، حق هم دارید؛ جوانتان را از دست داده‌اید؛ این شوخی نیست. انسان زحمت بکشد، مادر، پدر، جوانی را به ثمر برساند، بعد در راه خدا شهید بشود؛ این چیز کوچکی نیست، خیلی سخت است. یا همسر این جوانها یا فرزندان کوچکشان، مردِ خودشان را، رفیق و همسنگر و همدل خودشان را از دست بدهند؛ خیلی سخت است، لکن در مقابلش، عظمت آن کاری که اتّفاق افتاده و انجام گرفته خیلی زیاد است.*

شما پدرها و مادرها و همسرها صبر کردید، این بچّه‌های کوچک دلهایشان تنگ میشود، ناراحت میشوند، فشارش روی شماها است و شماها تحمّل کردید؛ اینها همه پیش خدای متعال اجر دارد، اینها همه‌اش پیش خدای متعال حساب میشود. اینکه در بعضی از زیارتها و دعاها میخوانیم «صَبراً وَ احتِسَاباً»(1) معنایش این است، یعنی خود انسان صبر کند و به حساب خدا بگذارد، پای خدا حساب کند؛* از خدای متعال صبر بخواهید، از خدای متعال اجر بخواهید، پای خدا حساب کنید، پای خدا بنویسید؛ «صَبراً وَ احتِساباً» در دعاهای ما، در زیارتهای ما، در اظهارات بزرگان ما این‌جور آمده. ما اینها را به حساب خدا بگذاریم و با خدا معامله کنیم.* امیدواریم که ان‌شاءالله این ذخیره‌ی آخرت شما باشد؛ ان‌شاءالله بتوانید این دستاورد مهمّی را که به دست آورده‌اید حفظ کنید. کسی نگوید آنها جهاد کردند، ما چرا دستاورد داشته باشیم؛ این حرف درست نیست. دستاورد شما به‌خاطر صبر شما است، به‌خاطر مصیبت‌دیدگی شما است. خدای متعال عادل است؛ ترازوی الهی اجازه نمیدهد که کسی از کسی نعمت بیشتری بگیرد. هر کسی مصیبتی دید، کفّه‌ی آن طرفی‌اش سنگین میشود، خدای متعال این‌جور است. شما هرچه اینجا مشکل پیدا کنید، در این کفّه هرچه از دست بدهید، در آن کفّه به جایش برایتان میگذارند.*

در نگاه من، خانواده‌های شهدا از لحاظ ارزش کاری که کردند و صبری که کردند، بلافاصله پشت سر شهدا قرار دارند. پدر شهید،‌ مادر شهید، همسر شهید و فرزندان شهید که صبر میکنند، رنج میبرند، سنگینی این غصّه بر روی دلهای آنها خیلی زیاد است امّا درعین‌حال ایستادگی میکنند، صبر میکنند، مقاومت میکنند، زبان به شکایت باز نمیکنند؛ این خیلی مهم است.

اگر صبر شما پدرها و مادرها و همسرها نبود، مطمئنّاً این حماسه‌ی بزرگ شکل نمیگرفت. صبر پدر و مادرها است که موجب میشود علاقه‌مندان و شائقان این راه، در رفتن تردید نکنند. همین امروز، اینجا و در جمع حاضر، بعضی از خانواده‌ها هستند که دو شهید داده‌اند؛ خب، جوانشان را تربیت کردند، زحمت کشیدند، بزرگ کردند، به یک سنینی رساندند، حالا دارد میرود در میدانی که برگشتنش معلوم نیست؛ خیلی سخت است امّا به‌خاطر یک احساس دینی، مثلاً یک توسّل، یک توجّه، رؤیای صادقه‌ای که می‌بینند، ناگهان دلشان منقلب میشود، اجازه میدهند پاره‌ی جگرشان، پاره‌ی تنشان، برود به میدان خطر که معلوم نیست برگردد یا برنگردد؛ این کار خیلی سخت است. این سختی را شماها تحمّل کردید. قدر این زحمت خودتان را بدانید. مادرها قدر این صبری را که کردند، این اجازه‌ای را که دادند بدانند؛ این پیش خدا عزیز است، این را برای خودتان نگه دارید؛ پدرها هم همین‌جور، همسرها هم همین‌جور. بعضی‌ها با داشتن چند فرزند در میدان جنگ به شهادت رسیدند؛* الان در همین جمع حاضر شهیدی داریم که با داشتن چهار فرزند، رفته؛ اینها خیلی باارزش است.* شما میتوانستید با گریه و زاری و اوقات‌تلخی مانع از رفتنش بشوید؛ میشد امّا این کار را نکردید. اینکه شما گذشت کردید، معنایش این است که شما در این مجاهدت سهیم هستید، در این مجاهدت شریک هستید و ان‌شاءالله خدای متعال اجر و ثواب آن را به پدر، مادر،‌ همسر و البتّه فرزندان و بعد هم برادران و خواهران و دیگران خواهد داد و چشم شما را روشن خواهد کرد.*
1 )
تهذيب الأحكام ، ج‏3، ص: 112؛
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 611؛
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 26؛
مفاتیح الجنان، در اعمال ماه مبارک رمضان؛

... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنَا قِيَامَهُ وَ صِيَامَهُ وَ بُلُوغَ الْأَمَلِ فِيهِ وَ فِي قِيَامِهِ وَ اسْتِكْمَالَ مَا يُرْضِيكَ عَنِّي صَبْراً وَ احْتِسَاباً وَ إِيمَاناً وَ يَقِيناً ثُمَّ تَقَبَّلْ ذَلِكَ مِنِّي بِالْأَضْعَافِ الْكَثِيرَةِ وَ الْأَجْرِ الْعَظِيمِ يَا رَبَّ الْعَالَمِين‏...
ترجمه :
امام سجاد (علیه‌السّلام): خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و روزى ما کن شب‌زنده‌‌دارى و روزه‌ی ماه رمضان را، و رسیدن به آرزوهایمان را در این ماه و به‌پادارى‌ نماز و کامل کردن آنچه که تو را از من خشنود سازد، که همانا صبر و امید به پاداش الهی و ایمان و باور است


مربوط به :گزیده‌ای از بیانات در دیدارهای خانواده‌های شهدای مدافع حرم - 1397/12/22
عنوان فیش :درود و رحمت خداوند، برکسانی که مصیبتی را تحمل میکنند
کلیدواژه(ها) : شهید, خانواده شهدا, شهادت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
این شهدای عزیز پیش خدای متعال مقرّبند، درجاتشان عالی است، لکن این فضیلت فقط مخصوص شهدا نیست؛ پدرهای شهدا، مادرهای شهدا، همسران شهدا، فرزندان شهدا و وابستگان شهدا، همه در این فضیلت و در این افتخار شریک هستند. پدری که صبر میکند، مادری که صبر میکند، همسری که صبر میکند،‌ فرزندانی که دوری پدر را تحمّل میکنند، اینها همه رنج است، رنجهایی است در راه خدا. خدای متعال این رنجها را بی‌اجر و بی‌ثواب نمیگذارد؛ فضیلت آن بسیار زیاد است.*

مرگ برای همه است. همه‌ی ما میمیریم. بعضی‌ها در تصادف میمیرند، بعضی‌ها در چاقوکشی میمیرند، بعضی‌ها با بیماری‌های گوناگون میمیرند. همه میمیرند، جوان و پیر هم ندارد. جوانهایی هستند که میمیرند؛ ما پیرها نگاه میکنیم می‌بینیم خیلی از جوانها قبل از اینکه ما بمیریم، آنها مردند و رفتند. مرگ برای همه است امّا یکی هم این‌جوری میمیرد، مثل این جوان شما، مثل این مرد شما؛ این مرگِ تاجرانه است، این مرگ پُرسود است.*

خدای متعال مژده‌ی الهی را در قرآن بیان فرموده و به شما مصیبت‌دیده‌ها میفرماید: أُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة.(1) خدای متعال بر کسانی مثل شما که سختی‌ای را تحمّل میکنند، مصیبتی را تحمّل میکنند، عزیزی را از دست میدهند -بخصوص که شما عزیزانتان را در راه خدا از دست داده‌اید- درود و رحمت میفرستد. هم مقام عزّت و عظمت الهی و مقام جلال و رفعت ربوبیِ خدای متعال و هم ملائکه‌ی الهی بر شما پدرها، بر شما مادرها،‌ بر شما همسرها، بر شما فرزندان شهدا صلوات میفرستد، رحمت میفرستد؛ خیلی مقام بالایی است. از مصیبت‌هایی که بر شما وارد شده و جوانهای عزیزتان را از دست داده‌اید، قلباً و عمیقاً بسیار متأثّر هستید؛ امّا درعین‌حال ما این مژده‌ی الهی را به شما عرض میکنیم، بدانید که خدای متعال یک چنین مژده‌ی بزرگی به شما داده، این را قدر بدانید. مصائب دنیا هست؛ خیلی‌ها در طریق عادی، جوانهایشان، برادرانشان، خواهرانشان، فرزندانشان، پدر و مادرهایشان، از دست میروند لکن عزیزان شما در طریق الهی از دستتان رفتند.* واقعاً اینها پیش خدای متعال خیلی ارزش دارد. هم تربیت این‌جور جوانها ارزش دارد، هم صبر بر مصیبتشان، صبر بر شهادتشان؛ اینها خیلی باارزش است.

در این بیست - سی سال از بس این چیزها تکرار شده، ملّت ایران تدریجاً عادت کرده‌اند؛ بعضی اهمّیّت این مسئله را نمیفهمند که صبر بر شهادت فرزند، صبر بر شهادت شوهر، صبر بر شهادت پدر چقدر اهمّیّت دارد. ان‌شاءالله خدای متعال آن‌چنان‌که شایسته‌ی رحمت او است، رحمت خودش را بر شما نازل کند، عافیت دین و دنیا به همه‌تان بدهد؛ ان‌شاءالله شما را عاقبت بخیر کند و بر دلهای شما صبر و سکینه و آرامش نازل کند.*

یک خصوصیّت دیگری هم در این جمع خانواده‌های شهدای ما هست و آن اینکه بعضی از خانواده‌ها، از برادران اهل‌سنّت‌اند. این معنای خیلی مهمّی دارد؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که مردم مسلمان ما برای دفاع از حق، شیعه و سنّی نمی‌شناسند، همه در راه حق آماده‌ی مجاهدتند؛ برای دفاع از حریم اسلام و از حریم کشور حاضرند مجاهدت کنند؛ شیعه‌شان هم حاضر است مجاهدت کند، سنّی‌شان هم حاضر است مجاهدت کند.*

بدانید که خدای متعال برای این مجاهدتی که فرزندان شما کردند ان‌شاءالله خیلی ارزش قائل است. ان‌شاءالله ثواب بزرگی در اختیار آنها است و در اختیار شماها که صبر میکنید، تحمّل میکنید، اظهار خرسندی میکنید. انسان میبیند بعضی از این خانواده‌ها از اینکه فرزندشان، عزیزشان، نور چشمشان، پاره‌ی جگرشان شهید شده، از دستشان رفته،‌ نه‌فقط اظهار پشیمانی نمیکنند بلکه اظهار خوشحالی میکنند، اظهار افتخار میکنند؛ واقعاً هم افتخار دارد. خوشا به حال آنها و خوشا به حال شما! ان‌شاءالله ثواب الهی نصیب همه‌ی شما باشد.* اجر این شهیدان برای ذهنهای ناقص ما قابل توصیف نیست؛ اجر صابران -یعنی شماها- هم همین‌جور است. خدای متعال درباره‌ی شماها میفرماید: «أُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة»؛ صابرین کسانی هستند که خدای متعال بر آنها درود و صلوات میفرستد. خدای متعال درواقع بر شما صلوات میفرستد؛ این خیلی مقام و مرتبت بزرگی است.*

عزیزان شما که در این راه به شهادت رسیدند، حقّ بزرگی بر گردن ملّت ایران دارند؛ برای خاطر اینکه اینها با آن دشمن در آن نقطه‌ی از عالم جنگیدند؛ اگر جلوی این دشمن گرفته نمیشد، ما باید در خانه‌های خودمان با آنها میجنگیدیم، در شهرهای شما باید با آنها میجنگیدیم. این جوانان شما با شجاعت، با ایمانِ قوی رفتند و در این راه فداکاری کردند، مجاهدت کردند، به شهادت رسیدند؛ اینها جلوی دشمن را گرفتند. این برای کشور ما، برای جوانان ما، برای خانواده‌های ما یک افتخار است.*

همه حاضر نیستند فداکاری کنند؛ آن کسانی که فداکاری میکنند برجستگان امّتند؛ از اوّل هم همین‌جور بوده است. بعضی‌ها به اسلام، به خدا، به پیغمبر عقیده دارند امّا حاضر نیستند دردسر و مشکل قبول کنند؛ اینها با کسانی که در راه خدا مجاهدتهای بزرگ و سنگین را تحمّل میکنند یکسان نیستند.* البتّه دلهای شماها غمگین است، حق هم دارید، امّا آنها شادند، آنها خرسندند، چشم آنها به نعمت الهی روشن است و سرافرازند. «وَ یَستَبشِرونَ بِالَّذینَ لَم یَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَیهِم وَ لا هُم یَحزَنون»؛(2) آنها میگویند حزنی نیست، خوفی نیست، اندوهی نیست؛ هر چه در اینجا هست، بهجت و سُرور معنوی و الهی است، قرب الهی است.*
[یک نگاه،] نگاه به کشور است، نگاه به جامعه‌ی اسلامی است، نگاه به جمهوری اسلامی است. در این نگاه، جمهوری اسلامی بدون تردید مدیون شهدا و خانواده‌های آنها است. اگر شهیدان شما، این جوانهای شما نبودند و نمیرفتند و فداکاری و جانبازی نمیکردند -چه اینها، چه آنهایی که در دوره‌ی دفاع مقدّس رفتند، چه آنهایی که گاهی در خیابانها شهید میشوند- وضع کشور این‌گونه که شما می‌بینید نبود. ناامنی و تسلّط دشمن و نابسامانی آن‌چنان کشور را می‌انباشت که هیچ‌کس از عهده‌ی علاج آن برنمی‌آمد. آن کسی که نگذاشته است کشور به آن وضعیّت دچار بشود، همین جوانهای شما هستند؛ همین کسانی هستند که جانشان را کف دستشان میگیرند و به میدان جنگ میروند. حالا گاهی میدان جنگ، منطقه‌ی غرب کشور و خوزستان و کردستان و اینها است که با حکومت بعثی صدّام میجنگند؛ گاهی هم چه در عراق، چه در سوریه با داعش میجنگند؛ گاهی هم با ضدّانقلاب میجنگند؛ بالاخره جانشان را کف دستشان میگیرند، آنجایی که احساس میکنند وجود آنها مورد نیاز است، حضور پیدا میکنند؛ این خیلی باعظمت است، خیلی مهم است.

مشکل همه‌ی ما انسانها و ما مدّعیان در زندگی و به قول آن شاعر «مدّعیان صف اوّل» [میلاد عرفان‌پور؛ ما مدّعیان صف اوّل بودیم / از آخر مجلس شهدا را چیدند] این است که نمیتوانیم از خواسته‌های خودمان بگذریم و عبور کنیم و صرف‌نظر کنیم ولی این جوان شما توانسته؛ فرق این است. این مشکلاتی که در کشور وجود دارد به‌خاطر همین است که ماها یکی‌مان، ده‌تایمان، چندتایمان، نتوانسته‌ایم بر ضعفهای خودمان فائق بیاییم و این جوانهای مجاهد فی‌سبیل‌الله، این جوانهای شما بر ضعفهای خودشان فائق آمده‌اند. اینها هم مثل ما، مثل بقیّه‌ی افراد بشر، میل به راحتی و آسایش و فرزند و همسر و پدر و مادر داشتند امّا دل کندند؛ توانستند بر این ضعفها فائق بیایند. این عظمت آنها است و همین توانسته کشور را نجات بدهد.*

یک نگاه، به خانواده‌ها است، یعنی پدرها و مادرها و همسرها و فرزندها؛ این نگاه هم همان‌جور است. یعنی خدای متعال آن‌چنان پاداشی را برای صابرین ذکر کرده که اگر کسی به عمق وعده‌ی الهی و گفتار الهی نائل شود و برسد، این سختی‌ها و دردها و مصیبت‌ها از یادش میرود. بله، طبعاً شهادت فرزند، فقدان فرزند و از دست رفتن جوانی که شما او را مثل دسته‌ی گل پرورش دادید، بزرگ کردید، به او امید بستید، به او محبّت دارید، درد و رنج بسیار زیادی دارد؛ در این تردیدی نیست امّا از آن طرف وعده‌ی الهی و چشم‌روشنی خدای متعال به همین پدر، به همین مادر، به همین همسر یا فرزند که در این مصیبت صبر میکنند، آن‌چنان دل‌نواز و چشم‌نواز است که آن مصیبت را کم‌رنگ میکند.* ب

آنچه ما به خانواده‌های عزیز میتوانیم عرض کنیم -چه پدرها و مادرها، چه همسران و چه فرزندان- این است که خریدار این جنس شما خدا بود. همسر یکی از این شهیدان، جمله‌ای گفته بودند که برای من نقل کردند و نوشتند. من دیدم جمله‌ی بسیار مفید و پُرمغز و پُرمعنایی است. این خانم میگوید که من خیال میکردم یک جواهر قیمتی را توانستم به دست بیاورم، بعد که رفت و شهید شد، فهمیدم که این جواهر یک مشتری بالاتر از من داشته و او خدای بزرگ است. این را یکی از همین خانمها درباره‌ی شوهرشان که جوانی است و به شهادت میرسد، نوشته‌اند. این واقعیّتی است؛ این حرف، یک کتابْ معنا و مضمون دارد که مشتری این جواهرات قیمتی، این فرزندان عزیز شما، خدای بزرگ است. «إِنَّ اللهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنینَ أَنفُسَهُم وَ أَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ»؛(3) خدا مشتری است، مشتری این جنس باعظمت. البتّه برای پدرها و مادرها و همسرها و فرزندها و برادران و خواهران، این مصائب خیلی سخت است؛ شکّی نیست لکن این تسلّا را بر دلهای خودشان بدهند که خدای متعال این جنس قیمتی را از آنها پذیرفت و آنها به شهادت رسیدند.*
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 157
أُولٰئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَرَحمَةٌ ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُهتَدونَ
ترجمه :
اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت‌یافتگان!

2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 170
فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ وَيَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ
ترجمه :
آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند [= مجاهدان و شهیدان آینده]، خوشوقتند؛ (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می‌بینند؛ و می‌دانند) که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت.

3 ) سوره مبارکه التوبة آیه 111
إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقتُلونَ وَيُقتَلونَ ۖ وَعدًا عَلَيهِ حَقًّا فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ وَالقُرآنِ ۚ وَمَن أَوفىٰ بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاستَبشِروا بِبَيعِكُمُ الَّذي بايَعتُم بِهِ ۚ وَذٰلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيمُ
ترجمه :
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کرده‌اید؛ و این است آن پیروزی بزرگ!


مربوط به :گزیده‌ای از بیانات در دیدارهای خانواده‌های شهدای مدافع حرم - 1397/12/22
عنوان فیش :پدرها، مادرها و همسرهای شهدا، به خدای متعال راست گفتند
کلیدواژه(ها) : شهید, خانواده شهدا, شهادت, شهدای مدافع حرم
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
بعضی از شهدای مدافع حرم -که امروز هم خانواده‌هایشان اینجا تشریف دارند- کسانی هستند که چند سال در جنگ تحمیلی هم شرکت کردند و آرزویشان این بوده که به شهادت برسند و به شهادت نرسیدند؛ حالا به مجرّد اینکه دیدند باب جهاد و شهادت باز است کآنّهُ پرواز کردند، رفتند و به شهادت رسیدند. اینها ارزشهایی است که در درجه‌ی اوّل، شما خانواده‌ها به آن توجّه داشته باشید. همه‌ی مردم ما باید قدر این عزیزان را بدانند و همچنین قدر شما خانواده‌ها را بدانند که بر این مصیبت‌ها صبر کردید، تحمّل کردید و این مشکلات و این سختی‌های فراق عزیزان را برای خاطر رضای الهی به جان خریدید.* همه خیال میکردند بعد از جنگ تحمیلی، باب شهادت بسته شد؛ معلوم شد که نه، «کلّ یومٍ عاشورا و کلّ ارضٍ کربلا». [ هر روز، عاشورا است و هر سرزمینی، کربلا است.] همیشه باب شهادت باز است، البتّه همه به این سعادت نمیرسند؛ بعضی‌ها بودند، ماها بودیم، در عملیّات، در جنگ، خب نصیب نشد، یعنی ماها این سعادت را نداشتیم. بعضی‌ها هم رفتند و به این سعادت عظمیٰ رسیدند و خداوند ان‌شاءالله درجاتشان را عالی کند.*

بعد از پایان سالهای دفاع مقدّس که جوانهای ما با شوق و ذوق و علاقه در میدانهای نبرد حضور پیدا میکردند و خیلی‌هایشان به شهادت رسیدند و خانواده‌های آنها صبر میکردند، تصوّر این بود که بعد از گذشت آن سالها دیگر قضایا تمام شده است، دیگر آن روحیه‌ها نیست، دیگر آن آدمها نیستند، خیلی‌ها هم میگفتند آن یک دوره‌ی مخصوصی بود و گذشت؛ سالهای فعلیِ ما نشان داد که تصوّر آنها غلط بوده و جوانهای مؤمن، پُرشور، فداکار، باگذشت، که حاضرند با شجاعت تمام در راه دفاع از حق، دفاع از حقیقت، دفاع از حرم اهل‌بیت بِایستند و حتّی جانشان را کف دست بگذارند [وجود دارند].

خب، خانواده‌ها عزیزانشان را در این راه از دست داده‌اند. به‌هرحال مرگ می‌آید، جوان و پیر هم ندارد. می‌بینید دیگر؛ این روزها جوان بیست‌وپنج‌ساله، سی‌ساله، سی‌وپنج‌ساله سکته میکند، مریض میشود، سرطان میگیرد و از دنیا میرود. مرگ او هم برای پدر و مادرش اجر دارد، برای همسر و فرزندش اجر دارد، امّا آن مرگ کجا، این مرگ کجا! این شهادت در راه خدا است، این زنده ماندن در نزد پروردگار و در زیر سایه‌ی نعمت و رزق پروردگار است؛ [جایگاه] عظیمی است که همه‌ی ما آرزو داریم. بنده خودم را از این شهیدان شما، از این جوانان شما خیلی کوچک‌تر میبینم؛ اینها بر ما ترجیح دارند، اینها از ما جلوترند. شما پدرها و مادرها هم که گذشت کردید از ما جلوترید. در مقام حرف، همه‌مان میگوییم که حاضریم در راه خدا چنین کنیم، چنان کنیم؛ خب حرف است، مایه‌ای ندارد؛ پای عمل که به میان می‌آید، آنجا است که نشان میدهد چه کسی مؤمن است، چه کسی صدیق است، چه کسی «صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه»(1) است. شماها، هم پدرها، هم مادرها و هم همسرها، این امتحان را دادید و نشان دادید که جزو کسانی هستید که به خدای متعال راست گفتید؛ این را که گفتید "ما حاضریم در راه خدا فداکاری کنیم"، در عمل اثبات کردید. خوشا به حالتان! خدا ان‌شاءالله از شماها قبول کند که قطعاً قبول میکند.*
1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 23
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
ترجمه :
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا - 1397/09/21
عنوان فیش :خداوند بر صبر خانواده شهدا سلام و درود فرستاده است
کلیدواژه(ها) : شهید, خانواده شهدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
سلام خدای متعال و بندگان صالحش و ملائکه‌اش بر ارواح طیّبه‌ی شهیدان؛ همه‌ی شهیدان تاریخ، شهیدان اسلام، شهیدان انقلاب اسلامی و شهیدان دفاع: از انقلاب، از اسلام، از حریم اهل‌بیت، و از امنیّت کشور تا امروز. خیلی خوش‌آمدید خانواده‌های محترم شهدا، پدرها، مادرها، همسرها، فرزندها. قدر خانواده‌ی شهدا و پدرها و مادرها و همسرها و فرزندان و برادران و خواهران شهدا و داغداران شهدا را بندگان صالح خدا میدانند؛ علّت هم این است که خدای متعال بر شما سلام و درود فرستاده است: اُولئکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَـة؛(۱) [اینکه] خدا صلوات بفرستد، خدا درود بفرستد، خیلی رتبه‌ی والا و مهمّی است؛ چون صبر کردید، چون مصیبتِ فقدان فرزند را که برای اغلب مردم دنیا یک عزا است، شما تبدیل کردید به یک عید، به یک تبریک؛ از اینکه خدای متعال جوان شما را در جوار خود «اَحیاءٌ عِندَ رَبِّهِم یُرزَقون»(۲) قرار داده است، شما تسلّی پیدا کردید؛ این صبر خانواده‌ی شهدا یک چنین ارزشی دارد.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 157
أُولٰئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَرَحمَةٌ ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُهتَدونَ
ترجمه :
اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت‌یافتگان!

2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 169
وَلا تَحسَبَنَّ الَّذينَ قُتِلوا في سَبيلِ اللَّهِ أَمواتًا ۚ بَل أَحياءٌ عِندَ رَبِّهِم يُرزَقونَ
ترجمه :
(ای پیامبر!) هرگز گمان مبر کسانی که در راه خدا کشته شدند، مردگانند! بلکه آنان زنده‌اند، و نزد پروردگارشان روزی داده می‌شوند.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدای مدافع حرم - 1397/07/30
عنوان فیش :صلوات و رحمت الهی برای صبر خانواده شهدا
کلیدواژه(ها) : شهدای مدافع حرم, خانواده شهدا, دیدار با خانواده شهدای مدافع حرم
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
اگر چنانچه این فرزندان عزیز شما، شهدای عزیز شما، این کسانی که رفتند آنجا مجاهدت کردند نبودند، دشمن تا نزدیکی قبر مطهّر حضرت اباعبدالله، چند کیلومتری کربلا، جلو آمده بود؛ با خمپاره‌ی کوتاه‌بُرد -خمپاره‌ی ۶۰- کربلا را میزدند؛ این‌قدر نزدیک آمده بودند! به کاظمین نزدیک بودند، به زینبیّه نزدیک بودند، در واقع [آنجا را] محاصره کرده بودند. این جوانهای شما رفتند در خلال هزاران نفرِ دیگر، رفتند این بلا را از سرِ اسلام و مسلمین در واقع رفع کردند؛ کار بزرگی که این جوانهای شما انجام دادند، این است. و این برای خدا بوده؛ وَالّا ما که کسی را تشویق نکردیم [برود]؛ مثل دوره‌ی جنگ که تشویق میکردیم و امام دستور میدادند و مارش عملیّات میزدند؛ این خبرها نبود، امّا درعین‌حال این جوانها با شوق، با التماس، با علاقه‌مندی، بلند شدند رفتند؛ این اخلاص است دیگر؛ این اخلاص را خدای متعال برکت میدهد. ان‌شاءالله در آینده‌ی نه‌چندان دوری، برکات اینها را دنیای اسلام خواهد دید.
برای شماها -چه پدر، چه مادر، چه همسر، چه فرزند، چه برادر و خواهر- سخت است، [این] معلوم است، لکن خب این سختی‌ای است که در مقابلش چشم‌روشنی خدای متعال هست که به صابرین وعده فرموده که «أُولٰئِکَ عَلَیهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة»؛(۱) خدای متعال بر کسانی که صبر میکنند در این مصائب، درود میفرستد و صلوات میفرستد و رحمت میفرستد؛ این وعده‌ی‌ الهی است، آیه‌ی قرآن است؛ ان‌شاءالله مشمول این الطاف الهی خواهید بود.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 157
أُولٰئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَرَحمَةٌ ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُهتَدونَ
ترجمه :
اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت‌یافتگان!


مربوط به :بیانات در دیدار خانواده‌های شهدای مرزبان و مدافع حرم - 1396/03/28
عنوان فیش :صلوات خدواند با خانواده های صبور شهداء
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
مسئله‌ی خانواده‌ی شهدا فقط این نیست که یک شهید از آنها در راه حق به شهادت رسیده؛ صبر آنها خودش یک کوه باارزش است. همین¬‌که پدر شهید، مادر شهید، همسر شهید، فرزند شهید، صبر میکنند بر این مصیبت، خود این یک ارزش بسیار والایی است؛ بسیار والا. اُولٰئِکَ‌ عَلَیهِم‌ صَلَوٰتٌ‌ مِن رَبِّهِم وَ رَحمَة؛(1) شما باور میکنید که خدا بر شما صلوات بفرستد؟ خدا صلوات بفرستد بر شما! شما که خانواده‌ی شهید هستید، وقتی صبر میکنید بر این مصیبت و شکر میکنید خدا را و تحمّل میکنید و این را پای خدا حساب میکنید، این صبر شما موجب میشود که خدای عزّوجل -که مالک مُلک و ملکوت است، مالک عالم وجود است- بر شما صلوات بفرستد. اینها ارزش است؛ ما این مفاهیم را باید درست بفهمیم. این مفاهیم، نیروهای عجیبی در وجود ما ایجاد میکند، ما را آماده میکند برای خیلی کارهای بزرگ.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 157
أُولٰئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَرَحمَةٌ ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُهتَدونَ
ترجمه :
اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت‌یافتگان!


مربوط به :بیانات در دیدار مردم اصفهان - 1395/08/26
عنوان فیش : مردم اصفهان, خانواده شهدا
کلیدواژه(ها) : مردم اصفهان, خانواده شهدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
فردای آن روزی [25 آبان 1361 در اصفهان] که حدود ۳۶۰ شهید تشییع شدند، جوانها صف کشیدند برای رفتن به جبهه و رفتند... نه پدر و مادرها مانع شدند، نه جوانها تردید کردند.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی - 1395/07/05
عنوان فیش : خانواده شهدا
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
پدر و مادرها اگر برای خاطر خدا نبود، اگر به امید لطف الهی و فیض الهی نبود، چطور حاضر میشدند اجازه بدهند جوانشان برود میدان جنگ؛ و بعد هم صبر کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی - 1395/07/05
عنوان فیش : خانواده شهدا
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بنده بارها به خانواده‌های شهدا، به پدر و مادرها این را عرض میکنم و میگویم این صبر شما [بود] که موجب شد این حرکت، این شعله‌ی مقاومت و مبارزه‌ی در راه حق فرو نخوابد و از بین نرود؛ صبر پدر و مادرها بود

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی - 1395/07/05
عنوان فیش : خانواده شهدا
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر پدر و مادرها، وقتی جوانشان رفت و شهید شد، آه و ناله و گریه و شکایت و دعوا [ میکردند] و این‌ور و آن‌ور [گله میکردند]، خب خانواده‌ی بعدی جوانشان را نمیفرستادند. این خانواده‌های شهدا بودند، این روحیّه‌ها بود [که انقلاب را حفظ کرد].

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی - 1395/07/05
عنوان فیش : خانواده شهدا
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
جز برای خدا یک چنین چیزهایی را انسان نمیتواند مشاهده کند که مادر دو شهید بچّه‌هایش را خودش ببرد داخل قبر بگذارد و گریه نکند! یا بخواهد از دوروبری‌هایش که گریه نکنند، بگوید من بچّه‌هایم را در راه خدا داده‌ام، خوشحال هم باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی - 1395/07/05
عنوان فیش : خانواده شهدا, ثبت جزئیات دفاع مقدس
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا, ثبت جزئیات دفاع مقدس
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
از فرصت باقیمانده استفاده کنید برای گفتگو با پدر و مادرها. خیلی از پدر و مادرها از دنیا رفته‌اند و این فرصت از دست ما و شما گرفته شده که ما ببینیم خاستگاه این جوان چیست.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی - 1395/07/05
عنوان فیش : خانواده شهدا, ثبت جزئیات دفاع مقدس
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا, ثبت جزئیات دفاع مقدس
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
پدر و مادر [شهید] وقتی حرف میزنند، نشان‌دهنده‌ی این است که این جوان در یک چنین فضایی نشو و نما کرده؛ این خیلی مهم است. از لحاظ موقعیّت اجتماعی، طبقه‌ی اجتماعی و گرایشهای گوناگون معلوم بشود که در چه محیطی او پرورش پیدا کرده.

مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان اقلیت‌های مذهبی کشور در مجلس شورای اسلامی‌ - 1393/11/06
عنوان فیش :حضور فعال ارامنه در جنگ تحمیلی
کلیدواژه(ها) : تاریخ دفاع مقدس, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, خانواده شهدا, مسیحیان, احساس مسئولیت
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
من غالباً به منازل شهدای ارامنه و آشوری که رفته‌ام - که امسال هم خوشبختانه موفّق شدم منزل چند شهید ارمنی رفتم - میبینم اینها نسبت به کشورشان احساس تعهّد میکنند؛ یعنی واقعاً متعهّدانه رفتار کردند. زمان جنگ هم من یادم است که عدّه‌ای از همین مسیحیان ارمنی آمدند اهواز؛ من در فرودگاه دیدم یک جماعتی نشسته‌اند، گفتم اینها چه‌کسانی هستند؟ گفتند اینها ارامنه‌اند، دارند می‌آیند جبهه برای کارهای صنعتی - ارامنه در کارهای صنعتی و فنّی و ماشین و این چیزها مسلّطند - و برای کمک و خدمت. آمدند؛ مرحوم چمران اینها را به کار گرفت. مبالغی اینها زحمت کشیدند، خدمت کردند، کار کردند و کسانی هم شهید شدند.

یکی از [اعضای‌] این خانواده‌های ارمنی که من همین هفته‌ی پیش رفتم منزلشان، پسرش سرباز بوده؛ گفت سربازی‌اش تمام شد و ناراحت بود که جنگ هنوز هست؛ [میگفت‌] من سربازی‌ام تمام شده و چه کار کنم. بعد گفت اتّفاقاً اعلام کردند مثلاً آن کسانی که سربازی رفتند، چند ماه - سه ماه یا فلان قدر - بیایند مجدّداً جبهه. گفت این خوشحال شد؛ خوشحال شد که باز دوباره فراخوانی کردند؛ آمد و رفت جبهه و بعد هم شهید شد، جسدش را آوردند؛ یعنی این‌جور احساساتی را انسان در بین هم‌میهنان غیر مسلمان ما در کشور مشاهده میکند. خب تلاش کردند. و امیدواریم که نظام اسلامی بتواند به وظایف خودش در این زمینه‌ها عمل کند؛ آنها هم حقیقتاً نسبت به کشور با تعهّد به معنای واقعی کلمه رفتار کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مداحان سراسر کشور - 1391/02/23
عنوان فیش : خانواده شهدا
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در زیارت خانواده‌های شهدا، اغلب اوقات مادران شهید را شجاع‌تر و مقاوم‌تر از پدران شهید یافتم.

مربوط به :بیانات در جمع خانواده‌های شهدا و ایثارگران کرمانشاه - 1390/07/21
عنوان فیش :کثرت خسارت در آغاز جنگ به علت عدم لیاقت مسئولان وقت
کلیدواژه(ها) : تاریخ دفاع مقدس, بنی صدر, بیداری دشمن, غفلت از دشمن, خانواده شهدا, هفته دفاع مقدس
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
جمله‌ی خوبی را این برادر عزیز اینجا گفتند. گفتند خانواده‌ها میگفتند اگر این رزمنده را ما از خانه بیرون نفرستیم، فردا دشمن دم در خانه میآید، باید بجنگیم. این خیلی نکته‌ی مهمی است؛ این همان نکته‌ای است که امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) فرمود: هر جماعتی که در داخل خانه‌ی خودشان مورد تهاجم دشمن قرار بگیرند، غفلت کنند از این که دشمن دارد میآید، اینها شکست خواهند خورد، مغلوب خواهند شد. دشمن را از دور باید دید، از دور باید شناخت؛ این غفلتی بود که آن روز آن کسانی که باید میدیدند، ندیدند.

در تهران هی گفته میشد و خبر میرسید که در منطقه‌ی کرمانشاه، در منطقه‌ی ایلام - بیشتر در این مناطق - دشمن مشغول آرایش نظامی است. آنجا که گفته میشد، سیاسیونی که مسئول کار بودند، انکار میکردند؛ میگفتند نه، چنین خبری نیست. تا وقتی تهران را بمباران کردند. در روز 31 شهریور 59 جنگ در واقع آغاز نشد - آن روز تهران بمباران شد - جنگ از پیش شروع شده بود. اگر مسئولانی که آن روز در رأس کار بودند - همان کسانی که بعد هم نشان دادند لیاقت اداره‌ی کشور را ندارند - میفهمیدند، تشخیص میدادند و آمادگی خود را بالا میبردند، نه خرمشهر آنجور میشد، نه قصرشیرین آنجور میشد، نه برخی از مناطق دیگر مرزی.
آن غفلت اولیه موجب شد که بر این منطقه و منطقه‌ی خوزستان، آنطوری که من در برهه‌ی کوتاهی از نزدیک مشاهده کردم، آنچنان فضای غم‌آلودی حاکم شود که بعضی از مناظر آن را که من از نزدیک دیدم، نمیتوانم فراموش کنم.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم اصفهان در روز عید قربان - 1389/08/26
عنوان فیش :ابراهیم زمان بودن خانواده‌های شهدا
کلیدواژه(ها) : صبر, خانواده شهدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
در محاسبه‌ی الهی، کوچکترین کارها گم نمیشود. این همه کاروان کمک‌رسانی از اصفهان، این همتها، این انگیزه‌ها، آن وقت خانواده‌ی این شهیدان. شهدا یک لحظه سختی را درک کردند و پرواز کردند؛ آنها که رنجی ندارند - «لاخوف علیهم و لاهم یحزنون»(1) - مسئله، مسئله‌ی خانواده‌هاست؛ پدرها، مادرها، همسرها، فرزندها، برادران و خواهران، داغدیده‌ها؛ اینها صبر کردند، اینها افتخار کردند. خانواده‌هائی در اصفهان هستند که سه شهید دادند؛ خانواده‌هائی که یک پسر داشتند، همان پسر را دادند؛ ابراهیم‌های زمان؛ اینهاست که هویت یک ملت را میسازد، اینهاست که یک ملت را به عزت میرساند.
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 170
فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ وَيَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ
ترجمه :
آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند [= مجاهدان و شهیدان آینده]، خوشوقتند؛ (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می‌بینند؛ و می‌دانند) که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت.


مربوط به :بیانات در دیدار جانبازان و ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان فارس - 1387/02/13
عنوان فیش :سنگر بودن هرشهید در مقابل هجوم دشمنان
کلیدواژه(ها) : شهید, جانبازان, خانواده شهدا, پاداش الهی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
الحمدللَّه خانواده‌ی شهدای شیراز اینگونه‌اند؛ ببینید چه انگیزه‌ای و چه احساس افتخاری بر این فضا و بر این محیط سایه افکنده! درستش همین است؛ افتخار کنید. حقیقتاً افتخار دارد که انسان عزیزش را و جوانش را در راه خدا بدهد و بداند که خدای متعال را با این کار خشنود کرده است؛ «صبرا و احتسابا»(1)، پای خدا حساب کند. بداند که این عزیزی که در راه خدا داد، یک سنگری بود که در مقابل هجوم دشمنان به عزّت و به استقلال این ملت، برافراشته شد. هر کدام از شهدای شما یک سنگرند؛ این افتخار دارد؛ جانبازان هم همین‌جورند. جانبازان هم شهدای زنده‌اند؛ شما جانبازان عزیز هم مثل شهدا هستید؛ شهید هم همین ضربه‌ای را که جانباز تحمل کرده است، او هم تحمل کرده؛ سرنوشت او پرواز و رفتن بود، سرنوشت این فعلاً ماندن. خانواده‌ی شهدا، پدر و مادر شهید، همسر شهید، فرزندان شهید، برادران و خواهران و خویشاوندان شهید، پدران و خواهران و همسران جانبازان باید افتخار کنند.
1 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شیخ طوسی، ج ‏2، ص 611؛ الكافي، ثقة الاسلام کلینی، ج 4، ص 75، ح7؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 202 (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...).

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنَا قِيَامَهُ وَ صِيَامَهُ وَ بُلُوغَ الْأَمَلِ فِيهِ وَ فِي قِيَامِهِ وَ اسْتِكْمَالَ مَا يُرْضِيكَ عَنِّي صَبْراً وَ احْتِسَاباً وَ إِيمَاناً وَ يَقِيناً ثُمَّ تَقَبَّلْ ذَلِكَ مِنِّي بِالْأَضْعَافِ الْكَثِيرَةِ وَ الْأَجْرِ الْعَظِيم‏.
ترجمه :
امام سجاد (علیه‌السلام) این دعا را در تمام روزهای ماه رمضان می‌خواند: خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و روزى ما كن شب زنده‏‌دارى و روزه ماه رمضان را، و رسيدن به آرزوهايمان را در اين ماه و بپادارى‏ نماز و كامل كردن آنچه كه تو را از من خشنود سازد،كه همانا صبر و امید به پاداش الهی و ايمان و باور است، سپس آن را از من بپذير به چند برابر بيشتر، و مزدى بزرگ.


مربوط به :بیانات در دیدار خانواده‌‌های شهدا و ایثارگران استان سمنان - 1385/08/18
عنوان فیش :صلوات و رحمت خدا، نتیجه صبر خانواده‌های شهدا
کلیدواژه(ها) : صبر, خانواده شهدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
از اعماق دل به همه‌ی شما عزیزان سلام عرض می‌کنم: جوانان عزیز، پدران و مادران، فرزندان شهدا، همسران عزیز شهیدان و مادران صبور شهدای عزیزمان. این جلسه و جلسات مشابه این در همه‌ی سفرها، برای من یکی از شورانگیزترین جلسات است.

یادگاران ایثار و شهادت؛ آن کسانی که شربت صبر در راه خدا را چشیدند؛ «و بشّر الصّابرین الّذین اذا اصابتهم مصیبة قالوا انّا للَّه و انّا الیه راجعون اولئک علیهم صلوات من ربّهم و رحمة»(1). در قرآن یکی از کم‌نظیرترین تعبیرات، این تعبیر است. صلوات و رحمت خدا بر آن صابران که مصیبت و حادثه‌ی گزنده را تحمل می‌کنند و با روی باز با آن مواجه می‌شوند. مادری که دسته‌گلِ عزیز خود را در طول سالیان دراز بزرگ کرده و به برگ و بار رسانده؛ پدری که آرزویِ جوانی فرزند را در طول سالیان دشوارِ تربیت همواره در دل پرورانده، ناگهان خبر می‌شود که این جوان در جبهه‌ی جنگ به شهادت رسید؛ صبر می‌کند. خبر شهادت به همسر محبوب او می‌رسد؛ یارِ دورانهای تلخ و شیرین زندگی و دلِ پیوند خورده‌ی با دلِ این زن؛ خیلی اینها سخت است؛ خیلی سخت است؛ اما مردم ما با بازترین چهره و شیرین‌ترین برخورد، این سختیها را تحمل کردند. این گزافه نیست اگر بگوییم در هیچ ملتی و در هیچ جنگی، آزمایشی که ملت ما دادند، پیش نیامده است. خود جنگ یک داستان است، دنباله‌های جنگ - یعنی خانه‌های رزمندگان، خانه‌های شهیدان، خانه‌های جانبازان، خودِ آن جانبازان - یک داستان دیگری است؛ این داستان دوم گاهی از آن داستان اول گزنده‌تر است. صبرِ پدر و مادر و همسر و فرزند در فقدان عزیزشان در جبهه، گاهی دشوارتر از صبر خود آن رزمنده است در زیر گلوله‌های آتش‌بار دشمن. این صبر را مردم نشان دادند. من با پدران شهدا، مادران شهدا و همسران شهدا زیاد نشست و برخاست کرده‌ام و می‌کنم؛ داستانها و ماجراها در این دیدارها از زبان آنها شنیده‌ام که حیرت‌آور است. شماها هم می‌دانید.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 156
الَّذينَ إِذا أَصابَتهُم مُصيبَةٌ قالوا إِنّا لِلَّهِ وَإِنّا إِلَيهِ راجِعونَ
ترجمه :
آنها که هر گاه مصیبتی به ایشان می‌رسد، می‌گویند: «ما از آنِ خدائیم؛ و به سوی او بازمی‌گردیم!»

1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 157
أُولٰئِكَ عَلَيهِم صَلَواتٌ مِن رَبِّهِم وَرَحمَةٌ ۖ وَأُولٰئِكَ هُمُ المُهتَدونَ
ترجمه :
اینها، همانها هستند که الطاف و رحمت خدا شامل حالشان شده؛ و آنها هستند هدایت‌یافتگان!

1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 155
وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشَيءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَنَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَالأَنفُسِ وَالثَّمَراتِ ۗ وَبَشِّرِ الصّابِرينَ
ترجمه :
قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوه‌ها، آزمایش می‌کنیم؛ و بشارت ده به استقامت‌کنندگان!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش :بیداری دشمن در صورت غفلت ما
کلیدواژه(ها) : بیداری دشمن, خانواده شهدا
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
خانواده‌های شهدا یادآور و مظهر افتخار ملتند؛ اما یک چیز دیگر هم در کنار این وجود دارد: خانواده‌های شهدا ما را همیشه به یاد دشمنی‌هایی که با این ملت شده، نگه می‌دارند. دشمن را نباید فراموش کرد. از دشمنیِ دشمن نباید غافل شد. امیرالمؤمنین در نهج‌البلاغه فرمود: «و من نام لم ینم عنه» (1) اگر شما در جبهه‌ی نبرد خوابتان برد، معنایش این نیست که سرباز خط مقابل هم خوابش برده؛ نه، او بیدار است؛ منتظر است شما خوابتان ببرد تا بر سر شما بتازد. در میدان نبرد، کارزار همیشه نظامی نیست؛ گاهی سیاسی است؛ گاهی هم فرهنگی است. دشمن سعی می‌کند رخنه ایجاد کند؛ چشم‌ها را باید باز نگه داریم؛ نقطه‌ی رخنه را ببینیم و مراقب باشیم این رخنه توسعه پیدا نکند. باید جلوی رخنه‌های فرهنگی و سیاسی را بگیریم.
1 ) نامه 62 : از نامه‏هاى آن حضرت است به اهل مصر كه با مالك اشتر فرستاد، زمانى كه او را به حكومت مصر منصوب كرد
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ( صلى الله عليه وآله ) نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ مُهَيْمِناً عَلَى الْمُرْسَلِينَ فَلَمَّا مَضَى ( عليه السلام ) تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَ لَا يَخْطُرُ بِبَالِي أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ ( صلى الله عليه وآله ) عَنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّي مِنْ بَعْدِهِ فَمَا رَاعَنِي إِلَّا انْثِيَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ يُبَايِعُونَهُ فَأَمْسَكْتُ يَدِي حَتَّى رَأَيْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ يَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَيْنِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله عليه وآله ) فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَكُونُ الْمُصِيبَةُ بِهِ عَلَيَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَايَتِكُمُ الَّتِي إِنَّمَا هِيَ مَتَاعُ أَيَّامٍ قَلَائِلَ يَزُولُ مِنْهَا مَا كَانَ كَمَا يَزُولُ السَّرَابُ أَوْ كَمَا يَتَقَشَّعُ السَّحَابُ فَنَهَضْتُ فِي تِلْكَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اطْمَأَنَّ الدِّينُ وَ تَنَهْنَهَ وَ مِنْهُ : ‏إِنِّي وَ اللَّهِ لَوْ لَقِيتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلَاعُ الْأَرْضِ كُلِّهَا مَا بَالَيْتُ وَ لَا اسْتَوْحَشْتُ وَ إِنِّي مِنْ ضَلَالِهِمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ وَ الْهُدَى الَّذِي أَنَا عَلَيْهِ لَعَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ نَفْسِي وَ يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ إِنِّي إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ لَمُشْتَاقٌ وَ حُسْنِ ثَوَابِهِ لَمُنْتَظِرٌ رَاجٍ وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ فَلَوْ لَا ذَلِكَ مَا أَكْثَرْتُ تَأْلِيبَكُمْ وَ تَأْنِيبَكُمْ وَ جَمْعَكُمْ وَ تَحْرِيضَكُمْ وَ لَتَرَكْتُكُمْ إِذْ أَبَيْتُمْ وَ وَنَيْتُمْ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى انْفِرُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّكُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ وَ يَكُونَ نَصِيبُكُمُ الْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ .
ترجمه :
اما بعد، خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه عليه و آله را ترساننده جهانيان از عذاب فردا، و گواه بر انبيا فرستاد. چون از جهان در گذشت- صلّى اللّه عليه و آله- پس از او مسلمانان در رابطه با خلافت به نزاع برخاستند. به خدا قسم در قلبم‏ نمى‏افتاد، و بر خاطرم نمى‏گذشت كه عرب پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خلافت را از خاندانش بيرون برند، يا آن را بعد از او از من دور دارند. چيزى مرا شگفت زده نكرد مگر شتافتن مردم به جانب فلان كه با او بيعت مى‏كردند. از مداخله در كار دست نگاه داشتم تا آنكه مشاهده نمودم گروهى از اسلام باز گشته، و مردم را به نابود كردن دين محمّد صلّى اللّه عليه و آله دعوت مى‏كنند، ترسيدم اگر به يارى اسلام و اهلش برنخيزم رخنه‏اى در دين ببينم يا شاهد نابودى آن باشم كه مصيبت آن بر من بزرگتر از فوت شدن حكومت بر شماست، حكومتى كه متاع دوران كوتاه زندگى است، و همچون سراب از بين مى‏رود، يا همچون ابر از هم مى‏پاشد. بنا بر اين در ميان آن فتنه‏ها قيام كردم تا باطل از بين رفت و نابود شد، و دين به استوارى و استحكام رسيد. و قسمتى از اين نامه است به خدا قسم اگر به تنهايى با دشمنان روبرو شوم در حالى كه تمام زمين را پر كرده باشند، مرا نه باك است و نه ترس. من بر گمراهى آنان و هدايت خويش از جانب خود بر بصيرت از سوى پروردگارم بر يقينم. هر آينه من آرزومند لقاى خدايم و به پاداش نيك او در انتظار و اميد، اما تأسّفم از اين است كه حكومت اين امت به دست بى‏خردان و تبهكاران افتد، و مال خدا را در بين خود دست به دست كنند، و عباد حق را به بردگى گيرند، و با شايستگان به جنگ خيزند، و فاسقان را همدست خود نمايند، زيرا از اينان كسى است كه در ميان شما شراب حرام نوشيد، و حدّى كه در اسلام مقرر بود بر او جارى گشت، و هم از اينان كسى است كه مسلمان نشد تا اينكه براى اسلام آوردنش به او بخشش كمى شد. اگر از حكومت اين نابكاران بر شما نمى‏ترسيدم اين مقدار شما را ترغيب و توبيخ نمى‏كردم، و در جمع و تحريك شما كوشش روا نمى‏داشتم، و زمانى كه سر باز زديد و سستى نموديد رهايتان مى‏كردم. آيا شما نمى‏بينيد سرزمين شما با حمله دشمن كم شده، و شهرهايتان تحت فرمان آنان در آمده، و كشورهايتان ربوده شده، و در شهرهاى شما جنگ در گرفته خدا شما را بيامرزد، به جانب جنگ با دشمنانتان كوچ كنيد، و خود را بر زمين سنگين مسازيد كه تن به خوارى بسپاريد، و به ذلّت برگرديد، و پست‏ترين برنامه نصيب شما شود. مرد جنگجو هميشه بيدار و هوشيار است، و هر كه از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت. و السلام


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان کرمان - 1384/02/12
عنوان فیش : خانواده شهدا, افتخارات ملی, افتخارات ملی
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا, افتخارات ملی, افتخارات ملی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
خانواده‌های شهدا یادآور و مظهر افتخار ملتند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از خانواده‌های شهدا - 1376/02/17
عنوان فیش : خانواده شهدا
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
یقیناً فضیلت خانواده‌های مکرّم شهدا از لحاظ عظمت، بلافاصله پشت سرِ فضیلت شهداست.

مربوط به :بیانات در حسینیه‌ى «عاشقان کربلا» سارى - 1374/07/22
عنوان فیش :شهدا، بالاترین انسانهای هر جامعه
کلیدواژه(ها) : شهید, شهادت, فرهنگ شهادت, خانواده شهدا
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
چقدر باید کسی نمک‌نشناس و قدرناشناس و از اخلاق انسانی به دور باشد که قدر شهدای کشور خود را نشناسد. شهید یعنی انسانی که سلامت، دنیا، رفاه و بالاتر از همه، حیات خود را کف دست گرفته و رفته است تا از کشور، ناموس و ارزشهای مورد احترام خود و در واقع از یکایک آحاد مردم کشورش دفاع کند. این معنای شهید است. در روایت وارد شده است که: «فوق کلّ برًّ برّ، حتّی یقتل الرّجل فی سبیل‌الله(۱)». بالاتر از هر خوبی، خوبی دیگری قرار داد. بالاتر از برترین انسانهای یک جامعه، انسانهایی برتر قرار دارند. بهترین اعمال در عرف انسانهای متدّین، شامل نماز و عبادات، انفاق، تلاش، کار، تحصیلِ علم، تحقیق و... می‌شود. بالاتر از این اعمال، تا حدِّ معیّنی، کاری هست. آن حد کجاست؟ «حتّی یقتل الرّجل فی سبیل‌الله». جان باختن انسان در راه خدا، سقف نیکی است و بالاتر از این هیچ خیری وجود ندارد. بنده همیشه به پدران و مادران و همسران شهدا؛ یعنی آنان که مصیبت شهید را حس کرده‌اند، این موضوع را عرض می‌کنم که: شهید، خود مصیبتی حس نمی‌کند. شهید غرق در نعمت است. حرکتی انجام می‌دهد و برای جهاد قدم برمی‌دارد. نَفْس این اقدام بزرگترین کاری است که یک انسان می‌کند؛ انسانی که خود را از گرفتاریها، اسارتها و جاذبه‌های کوبنده و شدید مادّی که همه‌ی انسانها را اسیر خود کرده، رها می‌سازد. همه‌ی ما در بند اسارت مادّیاتیم؛ اسیر پول، مقام، خواسته‌های نفسانی، شهوات، نام، زن و فرزند، رفاقت، رودربایستیها و ترس و طمع. اینها قیود اسارت ماست. انسان باید بسیار قوی باشد که از این اسارتها خود را رها کند.

کسی که برای جهاد قدم برمی‌دارد، این کار را انجام می‌دهد و خود را رها می‌کند. در واقع این همان کار بزرگی است که آن انسان انجام می‌دهد و تا این کار را انجام داد، مستوجب لطف و فضل الهی می‌شود. بزرگترین ثوابی هم که خدا به این انسان می‌دهد شهادت است. این مقام، جای حسرت و غبطه خوردن دارد. اگر من و شما تا آخر عمر غبطه بخوریم که چرا در میدان شرف و مجاهدت، به سرنوشت شهدا دچار نشدیم، جا دارد؛ چون خدای متعال به مجرّد آن‌که جرعه‌ی گوارای شهادت را به انسانی تعارف کرد، بزرگترین اجر را به او داده است. پس، شهید غرق در نعمت است و از همان لحظه‌ی اوّل، رنج او تمام شده است. طبق آنچه که بعضی روایات می‌گویند، در همین نشئه وقتی ضربه وارد می‌آید و شهید به خاک می‌افتد، هنوز روح از تن او خارج نشده است که فرشتگان رحمت الهی احاطه‌اش می‌کنند. شهید در همین نشئه‌ی مادیّتی که من و شما در آن گرفتاریم - همین جا - بهشت و نعیم خدا یعنی آن «مالا عین رأت ولا اذن سمعت» را می‌بیند. پس او در نعمت الهی غرق می‌شود: «و یستبشرون بالذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الّا خوف علیهم و لا هم یحزنون. (۲)» اگر او با ما حرف بزند، نمی‌گوید که من رنج کشیدم. حرف او این است که: «شما نمی‌دانید این‌جا چه خبر است! این‌جا رحمت است، لذّت است، نعمت است؛ این‌جا خداست». او اجر خود را گرفته است؛ اما این‌جا مصیبت فقدانش گریبانگیر کسانی است. پدر، مادر و همسر شهید، اوّلین کسانی هستند که از فقدان او رنج می‌برند. رنج و تحمّل آنها، خود اجری عظیم در پی دارد. بنده وقتی با خانواده‌های معظّم شهدا مواجه می‌شوم، به آنها عرض می‌کنم خطّ مقدّم و خاکریز اوّل در محاسبه‌ی ارزشهای الهی در مقابل ارزشهای طاغوتی، شهید است. شهید در مرتبه‌ی جلو است و پشت سر او بلافاصله کسانش - پدر، مادر، همسر، فرزندان، برادر، خواهر و دوستان - ایستاده‌اند. اینها کسانی هستند که از باران فضل الهی بر شهید، بهره می‌برند.
1 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 348؛
الخصال، ج‏1، ص: 9 ؛
دعائم الإسلام، ج‏1، ص: 343؛

ِّ عَنِ السَّكُونِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فَوْقَ كُلِّ ذِي بِرٍّ بَرٌّ حَتَّى يُقْتَلَ الرَّجُلُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَإِذَا قُتِلَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَلَيْسَ فَوْقَهُ بِرٌّ وَ إِنَّ فَوْقَ كُلِّ عُقُوقٍ عُقُوقاً حَتَّى يَقْتُلَ الرَّجُلُ أَحَدَ وَالِدَيْهِ فَإِذَا فَعَلَ ذَلِكَ فَلَيْسَ فَوْقَهُ عُقُوقٌ.
ترجمه :
رسول خدا (صلّى الله عليه و آله) فرمود: بالاى نيكى هر نيكوكارى نيكى است تا آنكه انسان در راه خدا كشته شود، و چون در راه خدا كشته شد ديگر بالاى آن نيكى (و عملى بهتر) نيست، و بالاى هر آزردنى آزردنى است، تا آنكه كسى يكى از پدر و مادر خود را بكشد، و چون چنين كرد بالاتر از آن آزردنى نيست.

2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 170
فَرِحينَ بِما آتاهُمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ وَيَستَبشِرونَ بِالَّذينَ لَم يَلحَقوا بِهِم مِن خَلفِهِم أَلّا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ
ترجمه :
آنها بخاطر نعمتهای فراوانی که خداوند از فضل خود به ایشان بخشیده است، خوشحالند؛ و بخاطر کسانی که هنوز به آنها ملحق نشده‌اند [= مجاهدان و شهیدان آینده]، خوشوقتند؛ (زیرا مقامات برجسته آنها را در آن جهان می‌بینند؛ و می‌دانند) که نه ترسی بر آنهاست، و نه غمی خواهند داشت.


مربوط به :بیانات در دیدار مردم نوشهر - 1372/02/18
عنوان فیش : خانواده شهدا
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
این مادران شهدا، این پدرانِ عزیز از دست داده، این خانواده‌های جوان پرورده و به میدان جنگ فرستاده، مجاهدت بزرگی کردند.

مربوط به :بیانات در دیدار خانواده‌ شهید آوینی - 1372/02/02
عنوان فیش :آرام شدن دل خانواده شهدا توسط خدای متعال
کلیدواژه(ها) : خانواده شهدا, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
من با خانواده‌های شهدا زیاد نشست و برخاست کرده‌ام و می‌کنم و از شرایط روحی آنان آگاهم. گاهی فقدان یک عزیز مصیبتی است که اگر مرگِ او شهادت نبود، تا ابد قابل تسلی نبود؛ اما خدای متعال در شهادت سرّی قرار داده که هم زخم است و هم مرهم و یک حالت تسلی و روشنایی به بازماندگان می‌دهد.
من خانواده‌ی شهیدی را دیدم که فقط همان یک پسر را داشتند و خدای متعال آن پسر را از آنان گرفته بود. البته از این قبیل زیاد دیده‌ام؛ این یک نمونه‌اش. وقتی انسان عکس آن جوان را هنگامی که با پدرش خداحافظی می‌کرد که به جبهه برود می‌دید، با خودش فکر می‌کرد که «اگر این جوان کشته شود، پدر و مادرش تا ابد خون خواهند گریست». یعنی منظره این را نشان می‌داد. بستگی آن پدر و مادر به آن جوان از این منظره کاملاً مشخص بود. من آن عکس را دارم. آن را بعداً برای من آوردند. من هم آن عکس را قاب شده نگه داشته‌ام. این عکس حال مخصوصی دارد. اما خدای متعال به آن پدر و مادر آرامش و تسلایی بخشیده بود که خود پدرش به من گفت: «من فکر می‌کردم اگر این بچه کشته شود، من خواهم مرد!»- یعنی همان احساسی را که من از مشاهده‌ی آن عکس داشتم ایشان با اظهاراتش تأیید می‌کرد- می‌گفت: «ولی خدای متعال دل ما را آرام کرد!»

مربوط به :بیانات در دیدار با خانواده‌هاى شهداى مشهد - 1371/01/25
عنوان فیش :اثر خانواده‌ها در حضور پر شور مردم در جبهه‌ها
کلیدواژه(ها) : خانواده جانبازان, خانواده شهدا, دیدار با خانواده شهدا, حضور مردم در دفاع مقدس, ایستادگی و مجاهدت های ملت و رزمندگان, رهبری امام خمینی(ره) در جنگ
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
چه کسی‌ این جهاد را استمرار می‌‌بخشد و دنبال می‌‌کند؟ مسلماً آن‌که ایمان بالایی‌ دارد. آن روز [زمان هشت سال دفاع مقدس]، جبهه‌ی‌ جنگ مشخص بود؛ جهاد دشواری‌ هم بود. از همه طرف مشکلات مختلف بر سر ملت می‌‌ریخت و مظهرش هم جبهه‌ی‌ جنگ بود. اگر پدران و مادران، این شجاعت، این فداکاری‌، این استغناء و این گذشت واقعاً عظیم را به خرج نمی‌‌دادند، مگر جهاد ادامه پیدا می‌‌کرد!؟ هیچ نفسی‌ جز نفس امام، که گرمترین نفس بعد از معصومین است، نتوانست خیل جوانان و رزمندگان را به جبهه بکشاند. واقعاً هیچ کس بعد از معصومین نتوانست! حتماً خوانده‌اید که امیرالمؤمنین یا خود پیغمبر در مراحل اعزام نیرو به جبهه‌ها، چه کشیدند! قرآن می‌‌گوید: «یقولون ان بیوتنا عورة و ماهی‌ بعورة ان یریدون الّا فرارا (۱)»؛ به آنان می‌‌گویی‌ عازم جبهه‌ی‌ نبرد شوید، امّا هر کدامشان بهانه‌ای‌ می‌‌آورند. می‌‌گویند: «خانه‌مان خراب است. گرفتاری‌ داریم. فصل تابستان است و هنگام چیدن خرما و برداشت محصول. کار و کسبمان کساد می‌‌شود.» نفس پیغمبر بود، اما نمی‌‌توانست آنان را به جبهه بکشاند! بعد از جریان قطعنامه که مجدداً عراق حمله کرد و حضرت امام پیام دادند و بنده هم چیزی‌ نوشتم، به منطقه رفتم. در آن فصل از سال دیدم سراسر کوه و دشت و بیابان، پوشیده از مردم است. آیا اینها کار نداشتند؟ کشاورزی‌ نداشتند؟ بیوتشان «عوره» نبود؟ عجیب است! این چه حرکت و چه قدرتی‌ بود؟ البته جز قدرت خدا هیچ چیز دیگر نبود و عاملش هم امثال شما بودید. می‌‌خواهم این را عرض کنم که پدران و مادران شهدا، از مهمترین ابزارهای‌ الهی‌ بودند برای‌ این‌که جهاد استمرار پیدا کند؛ برای‌ این‌که ملت شکست نخورد؛ برای‌ این‌که انقلاب در قمار جهانی‌ نبازد و در این مقابله‌ی‌ جهانی‌ نتوانند آن را از میدان خارج کنند. شما بزرگترین ابزار بودید. نفس امام در شما، در ملت و در جوانان اثر کرد. مسلماً اگر این همه فداکاری‌، این همه گذشت و این همه عزیمتهای‌ الهی‌ نبود، نفس معصوم هم اثر نمی‌‌کرد. این است که من معتقدم آن «کفلین من رحمته» - که در دعاها می‌‌خوانید: «و کفلین من رحمتک (۲)» - ان‌شاءالله از آن شماهاست و البته باید حفظش کنید. همه‌ی‌ دستاوردهای‌ الهی‌، مثل دستاوردهای‌ دنیوی‌، نگه داشتن می‌‌خواهد. فرضاً شما پول کلانی‌ به دست می‌‌آورید. اگر آن را در جایی‌ ثبت و ضبط و نگهداری‌ نکنید و یا در معامله با آن پول، جانب احتیاط را رها کنید، از دست می‌‌رود.
1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 13
وَإِذ قالَت طائِفَةٌ مِنهُم يا أَهلَ يَثرِبَ لا مُقامَ لَكُم فَارجِعوا ۚ وَيَستَأذِنُ فَريقٌ مِنهُمُ النَّبِيَّ يَقولونَ إِنَّ بُيوتَنا عَورَةٌ وَما هِيَ بِعَورَةٍ ۖ إِن يُريدونَ إِلّا فِرارًا
ترجمه :
و (نیز) به خاطر آورید زمانی را که گروهی از آنها گفتند: «ای اهل یثرب (ای مردم مدینه)! اینجا جای توقف شما نیست؛ به خانه‌های خود بازگردید!» و گروهی از آنان از پیامبر اجازه بازگشت می‌خواستند و می‌گفتند: «خانه‌های ما بی‌حفاظ است!»، در حالی که بی‌حفاظ نبود؛ آنها فقط می‌خواستند (از جنگ) فرار کنند.

2 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 596؛ 
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 76؛
مفاتیح الجنان ، دعای ابوحمزه ثمالی

رَوَى أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاء...َ اللَّهُمَّ أَعْطِنِي بَصِيرَةً فِي دِينِكَ وَ فَهْماً فِي حُكْمِكَ وَ فِقْهاً فِي عِلْمِكَ وَ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ وَرَعاً يَحْجُزُني عَن‏ مَعَاصِيكَ وَ بَيِّضْ وَجْهِي بِنُورِكَ وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي فِيمَا عِنْدَكَ وَ تَوَفَّنِي فِي سَبِيلِكَ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه‏ ...
ترجمه :
اى خدا!مرا بصيرتى در دين خود و فراستى در حكم خود و فهم و هوشى در علم كتاب خويش عطا فرما و كفلين از رحمتت بخش و مقام ورعى بخش كه مانع از هرچه عصيان توست شود و به نور معرفتت روسفيدم كن و ميل و رغبتم را به آنچه در جهان باقى نزد توست معطوف گردان و مرا به راه(رضاى)خود و بر آيين پيغمبرت صلّى اللّه عليه و آله بميران.


مربوط به :بیانات در دیدار خانواده‌های شهدای استان بوشهر - 1370/10/11
عنوان فیش : شهید, ایثارگران, خانواده شهدا
کلیدواژه(ها) : شهید, ایثارگران, خانواده شهدا
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
شهدای ما خط مقدمند؛ پشت سر شهدا، خانواده های شهدا هستند.

مربوط به :سخنرانی در جمع خانواده‌های شهدای ایلام‌ - 1369/10/13
عنوان فیش :ایمان؛عامل پیروزی مردم در انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : ایمان, تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, خانواده شهدا
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
ما در داستانهای تاریخی خوانده‌ایم که شهیدداده‌های صدر اسلام، اگر پدرشان یا شوهرشان شهید شده بود؛ اگر فرزندان یا برادرانشان به شهادت رسیده بودند، صبر و مقاومت می‌کردند. در جنگ اُحد که عده‌یی از مسلمین به شهادت رسیدند، یک زن درحالی‌که جسد سه شهید را با خود حمل می‌کرد، وقتی به مسلمانان در نزدیکی شهر مدینه رسید، اولین سؤالی که کرد، از سلامتی پیامبر(ص) بود. یعنی سلامتی رسول‌اکرم(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم)، برای او اهمیت بیشتری از جان عزیزانش داشت. اینها را ما در تاریخ خوانده بودیم؛ اما آنچه که در کشور ما اتفاق افتاد، اگر نگوییم اهمیتش از صدر اسلام بیشتر است، یقیناً کمتر نیست.
بعضیها دو فرزند، بعضیها سه فرزند، بعضیها چهار فرزندشان به شهادت رسیدند. مادرانی را که عزیزانشان به شهادت رسیده بودند، ما دیدیم آن‌چنان از خودشان استقامت نشان می‌دادند که انسان را به حیرت فرو می‌برد. من با خانواده‌های مکرّم شهدا، بحمداللَّه دیدوبازدید و نشستهای متعددی را همیشه داشته‌ام و دارم. به نظرم رسیده است که مادران شهدا، از لحاظ قوّت و قدرت، حقیقتاً بی‌نظیرند. این، چه نیرویی است که به زنی که عاطفه و احساسات در او قوی است و فرزند خودش را عاشقانه دوست می‌دارد، آن‌چنان قوّتی می‌بخشد که در مقابل شهادت یک فرزند یا دو فرزند یا بیشتر، چنین قدرت و قوّتی را از خود نشان می‌دهد؟ این، از ایمان است. ایمان بود که مردم ما را در انقلاب پیروز کرد. ایمان بود که ملت ما را درجنگ، به پیروزیهای درخشان رساند. ایمان مردم بود که اسلام و قرآن را در دنیا سربلند کرد و جمهوری اسلامی را به این عزت و عظمت رسانید. این ایمان است که به خانواده‌های شهدا، صبر و قوّت و استقامت می‌دهد. این ایمان را قدر بدانید و حفظ کنید. این، آن چیزی است که هیچ سلاحی در مقابل آن، کارگر نیست.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد برگزاری مراسم اولین سالگرد ارتحال امام خمینی(ره) - 1369/03/01
عنوان فیش :گریان شدن امام (ره) به هنگام شنیدن خبر شهادت یک اسیر
کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, خانواده شهدا, خصوصیات امام خمینی(ره)
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
امام واقعاً ابعاد خیلی گوناگونی داشت و جامع‌الاطراف و جامع‌الجهات بود. در این یک سال هم، ما واقعاً همیشه امام را در بین خودمان داشتیم. من در طول این یک سال، یک روز را سراغ ندارم که امام در جامعه‌ی ما، حاضر نبوده باشد. من امیدوارم که صدها سال در کشور ما، همین‌طور باشد. سعی همه‌ی ما باید این باشد، حالا که جسم امام نیست - «اعیانهم مفقودة»- اما هویت و فکر و راه و حرف دل امام که با صد زبان، آن را گفته و فقط با فریاد سیاسی آن را نگفته است؛ بلکه در آن، فریاد سیاسی و شعر عرفانی و لبخند و اخم و گریه برای یک حادثه‌ی کوچک هست، در جامعه بماند.

مادر اسیری - نمیدانم در تبریز بود، یا در جای دیگر - به من گفت که بچه‌ام اسیر بود، امروز خبر آمد که شهید شده است. شما برو به امام بگو که فدای سرتان، من ناراحت نیستم. این زن، وضع خیلی عجیبی داشت. دیدم جمعیت را میشکافد و میآید. نمیگذاشتند بیاید؛ من گفتم بگذارید بیاید، ببینم چه میگوید. آمد این حرف را زد. از این حرف، من خیلی تحت تأثیر قرار گرفتم. وقتی که خدمت امام آمدم، یادم هم رفت اول بگویم؛ بعد که بیرون آمدم، یادم آمد. به یکی از آقایانی که در آن‌جا بود، گفتم به امام عرض بکنید، یک جمله ماند. ایشان، پشت درِ حیاط اندرونی آمدند، من هم به آن‌جا رفتم. وقتی حرف آن زن را گفتم، امام آن‌چنان چهره‌یی نشان دادند و آن‌چنان رقتی پیدا کردند و گریه‌شان گرفت که من از گفتنش پشیمان شدم. این، واقعاً خیلی عجیب است. ما این‌همه شهید دادیم، مگر شوخی است؟ هفتادودو تن از یلان انقلاب قربانی شدند، ولی او مثل کوه ایستاد و اصلاً انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است؛ حالا در مقابل این‌که یک اسیر را کشتند، چهره‌اش گریان میشود. اینها چیست؟ من نمیفهمم. آدم اصلاً نمیتواند این شخصیت و این هویت را توصیف کند. غرض، کار شما باید همه‌ی این جوانب را نشان بدهد.