[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :گزیده‌ای از بیانات در دیدار جمعی از فعالان و کارشناسان حوزه‌ خانواده - 1398/05/24
عنوان فیش :علاج مشکل ازدواج مجردها
کلیدواژه(ها) : ازدواج, خانواده, مسئله خانواده
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
...مسئله‌ی دیگری که در مورد خانواده اولویت دارد، مسئله‌ی فرزندآوری است و خیلی مسئله‌ی مهمی است. چند سال ما این مسئله را مطرح کردیم و گفتیم؛ خب یک عده از دخترخانم‌های خوب، خانمهای جوان قبول کردند و عمل کردند لکن در محیط عمومی جامعه اثری از این قضیه نیست. الان آمار فرزندآوری ما به قدر جانشینی هم نیست، یعنی کمتر از جانشینی است، الان این‌جوری است. این معنایش این است که ما تا سی سال دیگر یک جامعه‌ی پیر داشته باشیم. خطر بزرگی است، این از همه‌ی خطرات بزرگتر است. این خیلی مهم است. این احتیاج به تلاش و کار دارد. مسلّماً راه‌هایی هم وجود دارد برای اینکه بشود این را درست کرد؛ باید بنشینید این راه‌ها را پیدا کنید.
یک [مسئله] هم ازدواج مجرّدان است. «وَ أَنْکِحُوا الْأَیامى‌ مِنْکُمْ وَ الصَّالِحینَ مِنْ عِبادِکُمْ وَ إِمائِکُمْ»(۱) این الان واقعاً [لازم است.] گاهی دخترهایی بدون آوردن نام یا گاهی هم با نام، به من نامه مینویسند که طالب ازدواجند و برایشان فراهم نمیشود. یکی از دعاهایی که بنده دائم میکنم برای ازدواج دخترها و پسرهایی است که مایل به ازدواجند و امکان ازدواج ندارند. فکر کنید ببینید چه کار باید کرد؟ همه‌ی اینها قابل علاج است. بایستی این را [علاج کرد].
در مسائل خانواده به نظر من روی این چند موضوع بخصوص باید تکیه کرد و باید راه‌های عملی پیدا کرد. یکی از کارهای بسیار اساسی در این زمینه فرهنگ‌سازی است؛ باید فرهنگ‌سازی کنید. ببینید چگونه میشود فرهنگ‌سازی کرد؛ بالاخره بروید افکار عمومی را درست کنید، یعنی یک کار بزرگ این است. کار مردمی هم -که اشاره شد کارهای مردمی و اینها- کاملاً درست است. باید کار از دست مردم گرفته نشود، اگر چه دستگاه حکومت مسئولیت دارد، ما هم مسئولیت [داریم]، در مورد مسائل خانواده ما مسئولیت داریم، دولتها مسئولیت دارند، همه‌ی دستگاههای مختلف حکومتی مسئولیت دارند و باید به وظایفشان عمل کنند لکن این پویش مردمی و حرکت عمومی مردمی نبایستی متوقف بشود؛ کار اساسی را این می‌کند و دولتها بایستی کمک کنند.
1 ) سوره مبارکه النور آیه 32
وَأَنكِحُوا الأَيامىٰ مِنكُم وَالصّالِحينَ مِن عِبادِكُم وَإِمائِكُم ۚ إِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ
ترجمه :
مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد؛ خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از زوج‌های جوان - 1398/01/06
عنوان فیش :خدای متعال از مسلمانها خواسته که زیاد بشوند
کلیدواژه(ها) : ازدواج, افزایش جمعیت, فرزندآوری
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این حدیثی که من خواندم از قول پیغمبر اکرم که «تَناکَحوا تَناسَلوا تَکثُروا»(۱)، خدای متعال از مسلمانها خواسته که زیاد بشوند، افزایش پیدا کنند. واقعاً هم این جور است که اگر چنانچه عدد ملّت مسلمان -حالا در یک کشور اسلامی مثل کشور ایران یا در فضای اسلامی مثل امّت اسلامی- زیاد باشد، این زمینه و امکان برای رشد و تعالی در آنها وجود دارد؛ یعنی وقتی که عدّه زیاد است، افراد صالح در آن قهراً زیادترند، توانایی‌ها قهراً بیشتر است، نیروی انسانی قهراً راقی‌تر است؛ این چون طبیعی است اگر چنانچه جمعیّت زیاد باشد. جمعیّت کم، مقهور واقع میشود. امروز در دنیا آن کشورهایی که جمعیّت‌های زیادی دارند، به برکت آن به خیلی امکانات دست یافته‌اند؛ چین یک نمونه‌ است، هند یک نمونه‌ است؛ با اینکه مشکلاتی هم دارند امّا در عین حال خود این جمعیّت زیاد به عنوان یک ارزش اجتماعی، ارزش سیاسی، یک ارزش بین‌المللی برای آنها توانسته موفّقیّتهایی را به وجود بیاورد. بنا بر این نسل باید افزایش پیدا کند؛ اینکه من تکرار میکنم، تأکید میکنم، به خاطر این است.

و البتّه امروز در کشور ما مردم گوش میکنند، حرفی ندارند؛ آن کسانی که این حرف به آنها میرسد، حرفی ندارند و گوش میکنند منتها مسئولینی که بایستی عملاً دنبال کنند و زمینه‌ها را فراهم کنند، آن کار لازم را انجام نمیدهند. البتّه مسئولین [رده] بالا میگویند قبول داریم امّا مسئولین میانی درست عمل نمیکنند؛ به هر حال افزایش فرزند باید به صورت یک فرهنگ دربیاید. شما ببینید، در بعضی از کشورهای غربی ــ مثلاً در آمریکا ــ خانواده‌ای پانزده تا بچّه دارند، بیست تا بچّه دارند و از این قبیل، تشویق [هم] میشوند و هیچ کس مذمّتشان نمیکند. امّا نوبت به کشور ما که میرسد، این طرف قضیّه تشویق میشود، [یعنی] کم‌فرزندی و مانند اینها. بنابراین این هم یک نکته است که ان‌شاءاللّه باید مورد توجّه باشد.
1 )
جامع الأخبار , جلد 1 , صفحه 101

وَ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: تَنَاكَحُوا تَنَاسَلُوا تَكْثُرُوا فَإِنِّي أُبَاهِي بِكُمُ اَلْأُمَمَ يَوْمَ اَلْقِيَامَةِ وَ لَوْ بِالسِّقْطِ
ترجمه :
و فرمود آن حضرت نكاح كنيد تا بسيار شويد بدرستى كه من فخر ميكنم بشما امّتها در روز قيامت و اگر چه از شكم ساقط‍‌ شود


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستادهای برگزاری کنگره شهدای استان‌های کهگیلویه و بویراحمد و خراسان شمالی - 1395/07/05
عنوان فیش : ازدواج, سبک زندگی
کلیدواژه(ها) : ازدواج, سبک زندگی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در این خاطرات شهدا که زندگینامه‌ی شهدا [است‌] در چند مورد بحث ازدواج اینها مطرح میشود؛ چگونگی ازدواج اینها، رفتار اینها در گزینش همسر بعد مراسم ازدواج، بعد نوع رفتار با خانواده‌ها، اینها همه قلّه‌های اخلاق اسلامی است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان - 1394/04/20
عنوان فیش :خداوند بعد از ازدواج به زندگی گشایش میدهد
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
من همین‌جا به توصیه‌ی این جوان عزیزی که از من خواستند به پدر و مادرها تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سخت‌گیری میکنند؛ هیچ سخت‌گیری لازم نیست. بله، یک مشکلات طبیعی وجود دارد - مسئله‌ی مسکن، مسئله‌ی شغل و از این مسائل - لکن «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»؛ (1) خب، این قرآن است. ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند.
1 ) سوره مبارکه النور آیه 32
وَأَنكِحُوا الأَيامىٰ مِنكُم وَالصّالِحينَ مِن عِبادِكُم وَإِمائِكُم ۚ إِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ
ترجمه :
مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد؛ خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان - 1394/04/20
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک مسئله‌ای که اخیراً مطرح کردند، مسئله‌ی ازدواج جوانها بود که خب، همه -پسر و دختر- مطمئنّاً علاقه‌مندند. من همین‌جا به توصیه‌ی این جوان عزیزی که از من خواستند به پدر و مادرها تذکّر بدهم، به پدرها و مادرها تذکّر میدهم؛ من خواهش میکنم و تقاضا میکنم از شماها که یک خرده امکانات ازدواج را آسان کنید. پدر و مادرها سخت‌گیری میکنند؛ هیچ سخت‌گیری لازم نیست. بله، یک مشکلات طبیعی وجود دارد -مسئله‌ی مسکن، مسئله‌ی شغل و از این مسائل- لکن «اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»؛(۴) خب، این قرآن است. ممکن است جوان، الان هم امکانات مالی مناسبی نداشته باشد، امّا ان‌شاءالله بعد از ازدواج خدای متعال گشایش میدهد. ازدواج جوانها را متوقّف نکنند؛ من خواهش میکنم که پدرها و مادرها به این مسئله توجّه کنند.
البتّه یکی از مسائل مهم این است که رسم خواستگاری رفتن و وساطت کردن برای ازدواج دخترها، متأسّفانه کمرنگ شده؛ این چیز لازمی است. افرادی هستند -سابقها همیشه معمول بود، حالا هم با کثرت نسل جوان در جامعه‌ی ما، باید این رواج داشته باشد- پسرهایی را می‌شناسند، به خانواده‌ی دختر معرّفی میکنند؛ دخترهایی را می‌شناسند، به خانواده‌ی پسر معرّفی میکنند؛ تسهیل میکنند و آماده‌سازی میکنند ازدواج را؛ این کارها را بکنند. هرچه که ما بتوانیم در جامعه مسئله‌ی مشکل جنسی جوانها را حل کنیم، این به نفع دنیا و آخرت جامعه‌ی ما است؛ به نفع دنیا و آخرت کشور ما است؛ بعد هم برای مسئله‌ی نسل که من رویش خیلی تکیه دارم [مهم است]. باز من همین‌جا هم به آقای وزیر محترم بهداشت عرض میکنم؛ گزارشهایی به من میرسد که آن خواسته‌ی شما که همان خواسته‌ی ما است، [یعنی] مسئله‌ی جلوگیری از منع باروری -که منع باروری یک سیاستی بود؛ بنا بر این گذاشته شد که از این سیاست جلوگیری بشود- درست انجام نمیگیرد؛ بعضی جاها همچنان در بر پاشنه‌ی قبل میگردد.

مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1393/05/01
عنوان فیش :اطمینان به وعده الهی گشایش معیشت با ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
مسئله‌‌ى ازدواج جوانها مسئله‌‌ى مهمى است. من از این بیم دارم که نگاه بى‌‌تفاوت نسبت به مسئله‌‌ى ازدواج - که متأسفانه امروز کم و بیش این نگاه بى‌‌تفاوت وجود دارد - در آینده تبعات سختى را براى کشور به‌‌وجود بیاورد. خب، حالا شما مسئله‌‌ى سربازى را مطرح کردید؛ به‌‌نظر من، سربازى مسئله‌‌ى مشکلى نیست؛ میشود در آن زمینه هم فکر کرد، کار کرد؛ راه حل مشکل سربازى به‌‌عنوان یک مانع در امر ازدواج، این نیست که ما مدت زمان سربازى را کوتاه کنیم؛ میتوان شیوه‌‌هاى دیگرى را به‌‌کار گرفت؛ لکن این یک مسئله است. انگیزه براى ازدواج، باید تبدیل بشود به یک اقدام عملى؛ یعنى ازدواج باید تحقق پیدا بکند. اینکه خداى متعال میفرماید: اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه،(1) این یک وعده‌‌ى الهى است؛ ما باید به این وعده، مثل بقیه‌‌ى وعده‌‌هاى الهى که به آن وعده‌‌ها اطمینان میکنیم، اطمینان کنیم. ازدواج و تشکیل خانواده، موجب نشده است و موجب نمیشود که وضع معیشتى افراد دچار تنگى و سختى بشود؛ یعنى از ناحیه‌‌ى ازدواج کسى دچار سختى معیشت نمیشود؛ بلکه ازدواج ممکن است گشایش هم ایجاد کند.
1 ) سوره مبارکه النور آیه 32
وَأَنكِحُوا الأَيامىٰ مِنكُم وَالصّالِحينَ مِن عِبادِكُم وَإِمائِكُم ۚ إِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ
ترجمه :
مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد؛ خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است!


مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان - 1393/05/01
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک مسئله که به‌‌صورت حاشیه‌‌اى مطرح شد و به‌‌نظر من حاشیه‌‌اى نیست و مسئله‌‌ى مهمى است، مسئله‌‌ى ازدواج جوانها است؛ انتظار داشتیم که این‌‌جور عکس‌‌العمل نشان بدهید؛(۲) مسئله‌‌ى ازدواج جوانها مسئله‌‌ى مهمى است. من از این بیم دارم که نگاه بى‌‌تفاوت نسبت به مسئله‌‌ى ازدواج - که متأسفانه امروز کم و بیش این نگاه بى‌‌تفاوت وجود دارد - در آینده تبعات سختى را براى کشور به‌‌وجود بیاورد. خب، حالا شما مسئله‌‌ى سربازى را مطرح کردید؛ به‌‌نظر من، سربازى مسئله‌‌ى مشکلى نیست؛ میشود در آن زمینه هم فکر کرد، کار کرد؛ راه حل مشکل سربازى به‌‌عنوان یک مانع در امر ازدواج، این نیست که ما مدت زمان سربازى را کوتاه کنیم؛ میتوان شیوه‌‌هاى دیگرى را به‌‌کار گرفت؛ لکن این یک مسئله است. انگیزه براى ازدواج، باید تبدیل بشود به یک اقدام عملى؛ یعنى ازدواج باید تحقق پیدا بکند. اینکه خداى متعال میفرماید: اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه،(۳) این یک وعده‌‌ى الهى است؛ ما باید به این وعده، مثل بقیه‌‌ى وعده‌‌هاى الهى که به آن وعده‌‌ها اطمینان میکنیم، اطمینان کنیم. ازدواج و تشکیل خانواده، موجب نشده است و موجب نمیشود که وضع معیشتى افراد دچار تنگى و سختى بشود؛ یعنى از ناحیه‌‌ى ازدواج کسى دچار سختى معیشت نمیشود؛ بلکه ازدواج ممکن است گشایش هم ایجاد کند. محیط دانشجویى محیط خوبى و مناسبى است براى زمینه‌‌سازى ازدواج. به نظر من بر روى مسئله‌‌ى ازدواج جوانها، خود جوانها، اولیاى خانواده‌‌هایى که جوانها متعلق به آنها هستند، و مسئولان ذى‌‌ربط مرتبط با دانشگاه، فکر کنند و تصمیم بگیرند؛ نگذاریم سن ازدواج - که امروز متأسفانه بالا رفته؛ بخصوص در مورد دختران - ادامه پیدا بکند. بعضى از تصورات و سنتهاى غلط در مورد ازدواج وجود دارد که اینها دست‌‌وپاگیر است، مانع از رواج ازدواج جوانها است؛ این سنتها را باید عملاً نقض کرد. شما که جوانید، مطالبه‌‌گرید، پرنشاطید، پیشنهادکننده‌‌ى نقض خیلى از عادتها و سنتها هستید، به نظر من این سنتهاى غلطى را هم که در زمینه‌‌ى ازدواج وجود دارد، بایستى شماها نقض کنید؛ این هم یک مسئله است که من تأکیدِ آن را لازم میدانم. البته در گذشته معمول بود که براى ازدواج، افراد خیر و مؤمنى پیدا میشدند، واسطه‌‌گرى میکردند، دخترهاى مناسب را، پسرهاى مناسب را، معرفى میکردند، ازدواجها را راه مى‌‌انداختند؛ این کارها باید انجام بگیرد؛ باید واقعاً در جامعه یک حرکتى در این زمینه به‌‌وجود بیاید

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای همایش ملی «تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه» - 1392/08/06
عنوان فیش :در ازدواج، خداوند افراد را از فضل خود بی‌نیاز می‌کند
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
چرا سنّ ازدواج در کشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزه‌ی جنسی؟ ما باید به این فکر کنیم. خب، از آن‌طرف میگویند که اینها خانه ندارند، شغل ندارند، درآمد ندارند؛ ببینیم چگونه میشود کاری کرد که همه‌ی اینها با هم جمع بشود. ما نباید تصوّر بکنیم که حتماً بایستی یک نفری یک خانه‌ی مِلکی داشته باشد، یک شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بکند؛ نه، اِن یَکونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛(۱) این قرآن است [که‌] با ما دارد این‌جور حرف میزند.
1 ) سوره مبارکه النور آیه 32
وَأَنكِحُوا الأَيامىٰ مِنكُم وَالصّالِحينَ مِن عِبادِكُم وَإِمائِكُم ۚ إِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ
ترجمه :
مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد؛ خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است!


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای همایش ملی «تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه» - 1392/08/06
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
چرا سنّ ازدواج در كشور ما بالا رفته؟ مگر جوان هفده ساله، هجده ساله، نوزده ساله، احتیاج ندارد به اطفاء نیاز جنسی و غریزهی جنسی؟ ما باید به این فكر كنیم.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای همایش ملی «تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه» - 1392/08/06
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ما نباید تصوّر بكنیم كه حتماً بایستی یك نفری یك خانه‌ی مِلكی داشته باشد، یك شغل درآمدداری داشته باشد، بعد ازدواج بكند؛ نه، اِنَ یَكونوا فُقَرآءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه؛ این قرآن است [كه] با ما دارد اینجور حرف میزند.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای همایش ملی «تغییرات جمعیتی و نقش آن در تحولات مختلف جامعه» - 1392/08/06
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
یكی از چیزهایی كه باروری را محدود میكند، بالا رفتن سنّ ازدواج است؛ خب، این یكی از كارهایی است كه باید در كشور فكر بشود.

مربوط به :بیانات در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی - 1390/10/14
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
ازدواج یک جنبه‌ی قدسی دارد؛ این جنبه‌ی قدسی را نباید از آن گرفت.

مربوط به :بیانات در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی - 1390/10/14
عنوان فیش :مهریه‌های سنگین، موجب از بین رفتن جنبه قدسی ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یک نکته هم مسئله‌ی ازدواج است. ازدواج یک تقدسی دارد از نظر ادیانی که حالا من میشناسم. من در این خصوص، تفحص زیادی نکردم. بد هم نیست که بعضی از دوستانِ آماده‌ی به کار در این زمینه تفحص کنند. غالباً مراسم ازدواج، یک مراسم مذهبی است؛ مسیحی‌ها آن را توی کلیسا انجام میدهند، یهودی‌ها آن را در کنائسشان انجام میدهند؛ مسلمانها هم اگرچه در مسجد انجام نمیدهند، اما اگر بتوانند، در مشاهد مشرفه، والّا در ایام متبرک دینی و عمدتاً به وسیله‌ی رجال دین، این را انجام میدهند. رجل دینی هم وقتی برای ازداوج نشست، مبالغی دین بیان میکند. بنابراین صبغه، کاملاً صبغه‌ی دینی است. ازدواج یک جنبه‌ی قدسی دارد؛ این جنبه‌ی قدسی را نباید از آن گرفت. گرفتن جنبه‌ی قدسی به همین کارهای زشتی است که متأسفانه در جامعه‌ی ما رائج شده. این مهریه‌های سنگین به خیال اینکه میتواند پشتوانه‌ی حفظ خانواده و حفظ زوجیت باشد، تعیین میشود؛ در حالی که اینجور نیست. حداکثر این است که شوهر از دادن امتناع میکند، میبرندش زندان؛ یک سال، دو سال زندان میماند. در این اقدام، به زن چیزی نمیرسد؛ او بهره‌ای نمیبرد، جز اینکه کانون خانواده‌اش هم متلاشی میشود. اینکه در اسلام از حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) نقل شده که فرمود ما دخترانمان و خواهرانمان و همسرانمان را جز با مهرالسّنه عقد نکردیم،(1) به خاطر این است؛ والّا میتوانستند. اگر امام حسین میخواست مثلاً با هزار دینار هم عقد بکند، میتوانست؛ لازم نبود مثلاً با پانصد درهم - دوازده و نیم اوقیه - مقید به این کار بشود. آنها میتوانستند، اما کمش کردند. این کم کردن، با یک محاسبه است؛ این خیلی خوب است.
یا همین تشریفات زائد ازدواج - خرجهای زیاد، مجالس متعدد - که واقعاً انسان دلش میگیرد وقتی میشنود. اینها از آن مواردی است که گفتمان‌سازی میخواهد. خانمهای مؤثر، آقایان مؤثر، اساتید دانشگاه، روحانیون، بخصوص صدا و سیما و رسانه‌ها باید در این زمینه‌ها کار کنند؛ این را از این حالت بیرون بیاورند.
1 )
مناقب آل أبی طالب عليهم السلام، ابن شهرآشوب ، ج ‏4 ، ص 38 ؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏44 ، ص 207 ؛
مستدرك الوسائل و مستنبط المسائل، محدث نوری، ج ‏15، ص 98 ؛

خَطَبَ الْحَسَنُ عَائِشَةَ بِنْتَ عُثْمَانَ فَقَالَ مَرْوَانُ أُزَوِّجُهَا عَبْدَ اللَّهِ بْنَ الزُّبَيْرِ ثُمَّ إِنَّ مُعَاوِيَةَ كَتَبَ إِلَى مَرْوَانَ وَ هُوَ عَامِلُهُ عَلَى الْحِجَازِ يَأْمُرُهُ أَنْ يَخْطُبَ أُمَّ كُلْثُومٍ بِنْتَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ لِابْنِهِ يَزِيدَ فَأَبَى عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ فَأَخْبَرَهُ بِذَلِكَ فَقَالَ عَبْدُ اللَّهِ إِنَّ أَمْرَهَا لَيْسَ إِلَيَّ إِنَّمَا هُوَ إِلَى سَيِّدِنَا الْحُسَيْنِ وَ هُوَ خَالُهَا فَأُخْبِرَ الْحُسَيْنُ بِذَلِكَ فَقَالَ أَسْتَخِيرُ اللَّهَ تَعَالَى اللَّهُمَّ وَفِّقْ لِهَذِهِ الْجَارِيَةِ رِضَاكَ مِنْ آلِ مُحَمَّدِ فَلَمَّا اجْتَمَعَ النَّاسُ فِی مَسْجِدِ رَسُولِ اللَّهِ أَقْبَلَ مَرْوَانُ حَتَّى جَلَسَ إِلَى الْحُسَيْنِ ع وَ عِنْدَهُ مِنَ الْجِلَّةِ وَ قَالَ إِنَّ أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ أَمَرَنِی بِذَلِكَ وَ أَنْ أَجْعَلَ مَهْرَهَا حُكْمَ أَبِيهَا بَالِغاً مَا بَلَغَ (...) فَقَالَ الْحُسَيْنُ‏ ع الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی اخْتَارَنَا لِنَفْسِهِ وَ ارْتَضَانَا لِدِينِهِ وَ اصْطَفَانَا عَلَى خَلْقِهِ إِلَى آخِرِ كَلَامِهِ ثُمَّ قَالَ يَا مَرْوَانُ قَدْ قُلْتَ فَسَمِعْنَا أَمَّا قَوْلُكَ مَهْرُهَا حُكْمُ أَبِيهَا بَالِغاً مَا بَلَغَ فَلَعَمْرِی لَوْ أَرَدْنَا ذَلِكَ مَا عَدَوْنَا سُنَّةَ رَسُولِ اللَّهِ فِی بَنَاتِهِ‏ وَ نِسَائِهِ‏ وَ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ هُوَ اثْنَتَا عَشْرَةَ أُوقِيَّةً يَكُونُ أَرْبَعَمِائَةٍ وَ ثَمَانِينَ دِرْهَماً (...) ثُمَّ قَالَ بَعْدَ كَلَامٍ فَاشْهَدُوا جَمِيعاً أَنِّی قَدْ زَوَّجْتُ أُمَّ كُلْثُومٍ بِنْتَ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ جَعْفَرٍ مِنِ ابْنِ عَمِّهَا الْقَاسِمِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ جَعْفَرٍ عَلَى أَرْبَعِمِائَةٍ وَ ثَمَانِينَ دِرْهَماً وَ قَدْ نَحَلْتُهَا ضَيْعَتِی بِالْمَدِينَةِ أَوْ قَالَ أَرْضِی بِالْعَقِيقِ وَ إِنَّ غَلَّتَهَا فِی السَّنَةِ ثَمَانِيَةُ آلَافِ دِينَارٍ فَفِيهَا لَهُمَا غِنًى إِنْ شَاءَ اللَّهُ.
ترجمه :
عبدالملك عمیر و حاكم و عباس گفته‌اند: امام حسن عليه السّلام عائشه دختر عثمان را خواستگارى نمود. مروان گفت: من عائشه را براى عبد اللَّه بن زبير تزويج خواهم كرد. سپس معاويه براى مروان كه در حجاز عامل او بود نوشت: ام كلثوم دختر عبد اللَّه بن جعفر را براى پسرش يزيد خواستگارى كند. مروان نزد عبد اللَّه بن جعفر آمد و جريان را با او در ميان نهاد. عبد اللَّه گفت: اختيار اين دختر دست من نيست. بلكه اجازه اين عمل دست امام حسين عليه السّلام است كه دائى اين دختر ميباشد هنگامى كه مروان اين جريان را به امام حسين گفت. آن حضرت فرمود: من راجع به ازدواج اين دختر از خدا طلب خير مينمايم. وقتى مردم در مسجد پيامبر اكرم صلّى اللَّه عليه و آله اجتماع نمودند مروان آمد و نزد امام حسين نشست و گروهى از افراد جليل القدر هم در حضور آن حضرت مشرف بودند. مروان گفت: معاويه مرا مأمور كرده كه اين ازدواج را مورد عمل قرار دهم. مهريه اين دختر را هر مبلغى كه پدرش بگويد قرار ميدهم (...) امام حسين عليه السّلام فرمود: سپاس مخصوص آن خدائى است كه ما را براى دين خود انتخاب كرد، ما را از ميان خلق خود برگزيد. الى آخره. آنگاه متوجه مروان شد و فرمود: آنچه را كه گفتى ما شنيديم. اما مهريه اين دختر كه ميگوئى: هر مبلغى است كه پدرش معلوم نمايد، بجان خودم قسم اگر ما اين موضوع را ميپذيرفتيم از سنت پيامبر خدا صلّى اللَّه عليه و آله و ميزان مهريه دختران و زنان اهل بيت آن حضرت تجاوز نميكرديم. سنت پيغمبر خدا اين است كه مبلغ مهريه دوازده اوقيه باشد كه چهار صد و هشتاد درهم مى‏شود. (...) سپس امام حسين عليه السّلام پس از سخنى كه گفت فرمود: همه شاهد باشيد كه من ام كلثوم دختر عبد اللَّه جعفر را براى پسر عمويش قاسم بن محمّد بن جعفر با مهريه چهار صد و هشتاد درهم ازدواج نمودم و آب ملكى را كه در مدينه يا فرمود: زمينى را كه در عقيق دارم به اين دختر دادم كه دخل و درآمد آن در هر سالى مبلغ هشت هزار دينار طلا خواهد بود و اين مبلغ ان شاء اللَّه اين زن و شوهرش را بى‏نياز مينمايد.


مربوط به :بیانات در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی - 1390/10/14
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ازدواج یک تقدسی دارد از نظر ادیانی که حالا من میشناسم. من در این خصوص، تفحص زیادی نکردم. بد هم نیست که بعضی از دوستانِ آماده‌ی به کار در این زمینه تفحص کنند. غالباً مراسم ازدواج، یک مراسم مذهبی است؛ مسیحی‌ها آن را توی کلیسا انجام میدهند، یهودی‌ها آن را در کنائسشان انجام میدهند؛ مسلمانها هم اگرچه در مسجد انجام نمیدهند، اما اگر بتوانند، در مشاهد مشرفه، والّا در ایام متبرک دینی و عمدتاً به وسیله‌ی رجال دین، این را انجام میدهند. رجل دینی هم وقتی برای ازداوج نشست، مبالغی دین بیان میکند. بنابراین صبغه، کاملاً صبغه‌ی دینی است. ازدواج یک جنبه‌ی قدسی دارد؛ این جنبه‌ی قدسی را نباید از آن گرفت. گرفتن جنبه‌ی قدسی به همین کارهای زشتی است که متأسفانه در جامعه‌ی ما رائج شده. این مهریه‌های سنگین به خیال اینکه میتواند پشتوانه‌ی حفظ خانواده و حفظ زوجیت باشد، تعیین میشود؛ در حالی که اینجور نیست. حداکثر این است که شوهر از دادن امتناع میکند، میبرندش زندان؛ یک سال، دو سال زندان میماند. در این اقدام، به زن چیزی نمیرسد؛ او بهره‌ای نمیبرد، جز اینکه کانون خانواده‌اش هم متلاشی میشود. اینکه در اسلام از حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) نقل شده که فرمود ما دخترانمان و خواهرانمان و همسرانمان را جز با مهرالسّنه عقد نکردیم، به خاطر این است؛ والّا میتوانستند. اگر امام حسین میخواست مثلاً با هزار دینار هم عقد بکند، میتوانست؛ لازم نبود مثلاً با پانصد درهم - دوازده و نیم اوقیه - مقید به این کار بشود. آنها میتوانستند، اما کمش کردند. این کم کردن، با یک محاسبه است؛ این خیلی خوب است.
یا همین تشریفات زائد ازدواج - خرجهای زیاد، مجالس متعدد - که واقعاً انسان دلش میگیرد وقتی میشنود. اینها از آن مواردی است که گفتمان‌سازی میخواهد. خانمهای مؤثر، آقایان مؤثر، اساتید دانشگاه، روحانیون، بخصوص صدا و سیما و رسانه‌ها باید در این زمینه‌ها کار کنند؛ این را از این حالت بیرون بیاورند.

مربوط به :بیانات در سومین نشست اندیشه‌های راهبردی - 1390/10/14
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
ازدواج یک تقدسی دارد از نظر ادیانی که حالا من میشناسم. من در این خصوص، تفحص زیادی نکردم. بد هم نیست که بعضی از دوستانِ آماده‌ی به کار در این زمینه تفحص کنند. غالباً مراسم ازدواج، یک مراسم مذهبی است؛ مسیحیها آن را توی کلیسا انجام میدهند، یهودیها آن را در کنائسشان انجام میدهند؛ مسلمانها هم اگرچه در مسجد انجام نمیدهند، اما اگر بتوانند، در مشاهد مشرفه، والّا در ایام متبرک دینی و عمدتاً به وسیله‌ی رجال دین، این را انجام میدهند. رجل دینی هم وقتی برای ازداوج نشست، مبالغی دین بیان میکند. بنابراین صبغه، کاملاً صبغه‌ی دینی است. ازدواج یک جنبه‌ی قدسی دارد؛ این جنبه‌ی قدسی را نباید از آن گرفت. گرفتن جنبه‌ی قدسی به همین کارهای زشتی است که متأسفانه در جامعه‌ی ما رائج شده. این مهریه‌های سنگین به خیال اینکه میتواند پشتوانه‌ی حفظ خانواده و حفظ زوجیت باشد، تعیین میشود؛ در حالی که اینجور نیست. حداکثر این است که شوهر از دادن امتناع میکند، میبرندش زندان؛ یک سال، دو سال زندان میماند. در این اقدام، به زن چیزی نمیرسد؛ او بهره‌ای نمی‌برد، جز اینکه کانون خانواده‌اش هم متلاشی میشود. اینکه در اسلام از حضرت امام حسین (علیه‌السّلام) نقل شده که فرمود ما دخترانمان و خواهرانمان و همسرانمان را جز با مهرالسّنه عقد نکردیم، به خاطر این است؛ والّا میتوانستند. اگر امام حسین میخواست مثلاً با هزار دینار هم عقد بکند، میتوانست؛ لازم نبود مثلاً با پانصد درهم - دوازده و نیم اوقیه - مقید به این کار بشود. آنها میتوانستند، اما کمش کردند. این کم کردن، با یک محاسبه است؛ این خیلی خوب است.
یا همین تشریفات زائد ازدواج - خرجهای زیاد، مجالس متعدد - که واقعاً انسان دلش میگیرد وقتی میشنود. اینها از آن مواردی است که گفتمان‌سازی میخواهد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از بانوان نخبه - 1390/03/01
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
لذا شما می‌بینید در غرب با حجاب تدریجاً به صورت علنی دارد مخالفت میشود. عنوانی که برای این مخالفت ذکر میکنند، این است که میگویند حجاب نماد یک حرکت مذهبی است؛ ما نمیخواهیم در جوامع ما - که جوامع لائیک هستند - نمادهای مذهبی مطرح شوند. به نظر من این دروغ است؛ بحث مذهب و غیر مذهب نیست؛ بحثِ این است که سیاست راهبردیِ اساسیِ بنیانی غرب بر عرضه شدن و هرزه شدن زن است و حجاب مخالف آن است. حتّی اگر چنانچه حجاب ناشی از یک انگیزه و ایمان دینی هم نباشد، با آن مخالفت میکنند؛ مشکل اساسی این است.
این مسئله آن وقت دنباله‌های خودش را، تبعات بسیار جانکاه خودش را در جوامع بشری به وجود آورده: مسئله‌ی سست شدن بنیان خانواده - گزارشهای تکان‌دهنده‌ای که یک نمونه‌اش را یکی از خانمهای محترم اینجا اشاره کردند - مسئله‌ی آمار گریه‌آور و تأسفبار تجارت زنان. امروز در دنیا طبق گزارشی که داده شده است - که این گزارش به نظرم گزارش سازمان ملل است؛ گزارش یک مرکز رسمی است - سریع‌الرشدترین تجارتهای دنیا، تجارت زنان و قاچاق زنان است. بدترین کشورها هم در این زمینه، چند تا کشورند؛ از جمله رژیم صهیونیستی است. زنان و دختران را با عنوان پیدا کردن کار و عنوان ازدواج و این حرفها، از کشورهای فقیر، از آمریکای لاتین، از برخی کشورهای آسیا، از برخی کشورهای فقیر اروپا جمع میکنند و میبرند آنها را در شرائط بسیار سختی تحویل مراکزی میدهند که انسان از تصور آنها و نام آنها تنش میلرزد. همه‌ی اینها مبتنی است بر این نگاه غلط، این نامعادله‌ی ظالمانه در مورد جایگاه زن در جامعه. پدیده‌ی کودکان نامشروع - که بالاترین آمار کودکان نامشروع هم در آمریکاست - پدیده‌ی زندگی‌های مشترکی که بدون ازدواج انجام میگیرد؛ یعنی در حقیقت نابود کردن کانون خانواده و محیط گرم و صمیمی خانواده و برکات خانواده، محروم کردن بشر از این برکات، اینها همه ناشی از مشکل اول است؛ باید برای این، یک فکری کرد. باید جایگاه زن را تعریف کرد و در مقابل منطق هوچیگرانه‌ی غربی بجد ایستاد.

مربوط به :بیاناتی از رهبر انقلاب در مراسم عقد ازدواج - 1383/03/20
عنوان فیش :زن و شوهر باید برای هم مایه ی آرامش باشند
کلیدواژه(ها) : خانواده, اخلاق در خانواده, ازدواج
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
[زن و شوهر]دلشان میخواهد وقتی وارد خانه شدند، خانه به آنها آرامش و امنیت و احساس راحتی و آسودگی بدهد؛ این را همه ی مردها میخواهند. همهی زنها هم میخواهند وقتی شوهرشان وارد خانه شد، خانه را پر از شیرینی و شادی کند؛ خانه برایشان محیط راحتی و شادی شود؛ زیرا هر دو خستگی دارند؛ زن کارهایی دارد و مرد هم کارهایی؛ حالا مرد در چالشهای زندگی، زن هم یا در چالشهای زندگی و کارهای سیاسی یا در خانه و با تربیت فرزند؛ هر دو خسته اند. وقتی که زن و شوهر در پایان کار روزانه یا در وسط روز به هم میرسند و همدیگر را میبینند، هر دو از هم توقع دارند که بتوانند محیط را شاد، سرزنده، قابل زیست و رفع کننده ی از خستگی بسازند؛ این توقع بجایی است و بیجا هم نیست که هر دو از یکدیگر توقع داشته باشند. اگر بتوانید این کار را بکنید، زندگی شیرین خواهد شد. ای بسا کسانی که خیلی ثروتمندند؛ اما این زندگی شاد را ندارند؛ در خانه درگیری، دعوا و دلخوری دارند. ای بسا کسانی که خیلی در جامعه معتبرند؛ عنوان دارند، رئیسند؛ اما در خانه شان هزار مشکل دارند. همان آقایی که ممکن است دستیار یا کارگر زیر دست و کارمندش جرأت نکنند به او بگویند بالای چشمت ابرو، و حرف او را مطیعانه گوش کنند، در داخل محیط خانواده ممکن است مدعی داشته باشد؛ زن بداخلاق و تنبل، یا محیط بد، که به جای اینکه برای او آرامش درست کند، خراب میکند. بنابراین اینها با ثروت و فقر و عنوان و بیعنوانی و در تهران یا فلان روستا بودن، هیچ تفاوتی نمیکند؛ همه ی انسانها به این امنیت زندگی نیاز دارند. لذا شما در قرآن که نگاه کنید، میبینید که وقتی بحث ازدواج میشود، میگوید: «و جعل منها زوجها لیسکن الیها»؛ تا مایه ی سکونت و سکینه - یعنی آرامش - باشد؛ زن و شوهر باید برای هم مایه ی آرامش باشند. درست گوش کردید! این را هم شما دخترها، هم شما پسرها در گوش داشته باشید! این ازدواج یک خانواده درست میکند، این خانواده باید محیط امن و امان و راحتی برای شما دو نفر باشد و اگر انشاءاللَّه فرزند داشتید - که خواهید داشت - برای آن فرزندان هم شما باید این محیط امن و امان را فراهم کنید، که این کار به خودی خود هم نمیشود.
1 ) سوره مبارکه الروم آیه 21
وَمِن آياتِهِ أَن خَلَقَ لَكُم مِن أَنفُسِكُم أَزواجًا لِتَسكُنوا إِلَيها وَجَعَلَ بَينَكُم مَوَدَّةً وَرَحمَةً ۚ إِنَّ في ذٰلِكَ لَآياتٍ لِقَومٍ يَتَفَكَّرونَ
ترجمه :
و از نشانه‌های او اینکه همسرانی از جنس خودتان برای شما آفرید تا در کنار آنان آرامش یابید، و در میانتان مودّت و رحمت قرار داد؛ در این نشانه‌هایی است برای گروهی که تفکّر می‌کنند!


مربوط به :بیاناتی از رهبر انقلاب در مراسم عقد ازدواج - 1383/03/20
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
حرف اول این است که این پیوندی که با این عقد به وجود می‌آید، یک پیوند الهی است. درست است که طبیعی ترین ارتباطات بشری است؛ اما همین ارتباط طبیعی و غریزی را خدای متعال مورد توجه خاص قرار داده و آن را مبارک کرده و برای آن اهمیت قائل شده و آثار طبیعی فراوانی برایش به وجود آورده است، که این، موضوع خیلی مهمی است.
این تشکیل خانواده را دستِ کم نگیرید. شاید من بتوانم بگویم یکی از گناهان کبیره ی تمدن غرب نسبت به بشریت، این است که ازدواج و تشکیل خانواده را در چشم مردم سبک و کوچک کرد. این تمدن، قضیه ی زن و شوهر را مثل لباس که عوض میکنند و مثل مغازه یی که با آن معامله میکنند و بعد برای کار دیگری آن را تبدیل میکنند به مغازه یی دیگر، رفتار کرد و این کار را با هر دو طرف - زن و مرد - انجام داد؛ یعنی در واقع احساسات و عواطف و غرایزی را که از زن و مرد زود برانگیخته میشود، به جان خانواده انداختند، که تا هر کدام از دیگری دلخوری یی پیدا کرد یا مانعی ایجاد شد و عیبی دید؛ یا چیز دیگری چشمش را گرفت، خانواده تهدید شود. اسلام اینگونه نیست؛ اسلام بشدت بنیان خانواده را مستحکم قرار داده و پایه های آن را قرص کرده و به آن سفارش کرده است؛ همچنانکه به اصل ازدواج و گزینش همسر خوب و صالح سفارش کرده، به حفظ این بنیان رصین و مستحکم و مبارک هم سفارش کرده است؛ این را حفظ کنید. اگر شما که دامادید و شما که عروسید، توانستید این پیوند خانوادگی و این پیوند دو نفره را - که انشاءاللَّه بعدها مثل درختی، شاخه درست میکند و میوه میدهد و ای بسا از شاخه های او صدها قلمه درست شود و یک جنگل به وجود بیاید - که فعلاً یک نهال است، خوب حفظ کنید، زندگی شما شیرین خواهد شد؛ هرچند که در هر سطح مالی، اعتباری، ارزشی و علمی که باشید. این احساسات و نیازها برای یک استاد دانشگاه، یک دانشمند و یک محقق، همچنان است که برای یک آدم کارگر ساده؛ یعنی این احساسات و نیازهای اصلی، در همه یکسان است. در این جهت، یک ثروتمند مثل یک فقیر است؛ هر دو دلشان میخواهد وقتی وارد خانه شدند، خانه به آنها آرامش و امنیت و احساس راحتی و آسودگی بدهد؛ این را همه ی مردها میخواهند. همهی زنها هم میخواهند وقتی شوهرشان وارد خانه شد، خانه را پر از شیرینی و شادی کند؛ خانه برایشان محیط راحتی و شادی شود؛ زیرا هر دو خستگی دارند؛ زن کارهایی دارد و مرد هم کارهایی؛ حالا مرد در چالشهای زندگی، زن هم یا در چالشهای زندگی و کارهای سیاسی یا در خانه و با تربیت فرزند؛ هر دو خسته اند. وقتی که زن و شوهر در پایان کار روزانه یا در وسط روز به هم میرسند و همدیگر را میبینند، هر دو از هم توقع دارند که بتوانند محیط را شاد، سرزنده، قابل زیست و رفع کننده ی از خستگی بسازند؛ این توقع بجایی است و بیجا هم نیست که هر دو از یکدیگر توقع داشته باشند. اگر بتوانید این کار را بکنید، زندگی شیرین خواهد شد. ای بسا کسانی که خیلی ثروتمندند؛ اما این زندگی شاد را ندارند؛ در خانه درگیری، دعوا و دلخوری دارند. ای بسا کسانی که خیلی در جامعه معتبرند؛ عنوان دارند، رئیسند؛ اما در خانه شان هزار مشکل دارند. همان آقایی که ممکن است دستیار یا کارگر زیر دست و کارمندش جرأت نکنند به او بگویند بالای چشمت ابرو، و حرف او را مطیعانه گوش کنند، در داخل محیط خانواده ممکن است مدعی داشته باشد؛ زن بداخلاق و تنبل، یا محیط بد، که به جای اینکه برای او آرامش درست کند، خراب میکند. بنابراین اینها با ثروت و فقر و عنوان و بیعنوانی و در تهران یا فلان روستا بودن، هیچ تفاوتی نمیکند؛ همه ی انسانها به این امنیت زندگی نیاز دارند. لذا شما در قرآن که نگاه کنید، میبینید که وقتی بحث ازدواج میشود، میگوید: «و جعل منها زوجها لیسکن الیها»؛ تا مایه ی سکونت و سکینه - یعنی آرامش - باشد؛ زن و شوهر باید برای هم مایه ی آرامش باشند. درست گوش کردید! این را هم شما دخترها، هم شما پسرها در گوش داشته باشید! این ازدواج یک خانواده درست میکند، این خانواده باید محیط امن و امان و راحتی برای شما دو نفر باشد و اگر انشاءاللَّه فرزند داشتید - که خواهید داشت - برای آن فرزندان هم شما باید این محیط امن و امان را فراهم کنید، که این کار به خودی خود هم نمیشود.
نکته دیگر اینکه، اگر بخواهید این محیط امن و امان به وجود بیاید، راهش این است که زن و شوهر این محیط را محیط محبت کنند؛ یعنی به هم محبت و عشق بورزند. چه طور؟ عشق ورزیدن که زورکی نیست؛ به قول مشهدی ها: «مهر به زور، عشق به چمبه»! بایستی محبت در یک دل، مثل گلی که از زمین میروید، بروید. شما چه کار میکنید که گل محبت در دل همسرتان بروید؟ این دست شما خانم و دست شما آقاست. راهش چیست؟ راهش این است که شما به او وفادار باشید و محبت بورزید. این کار، محبت را در دل او زنده میکند. او هم که به شما محبت کند، در دل شما هم محبت زنده میشود؛ چون به هم وابسته اید. اگر نگوییم که این خیل عظیم احکام مربوط به زن و مرد و محرم و نامحرم و حجاب، برای همین است، صدی هشتاد نود درصدش برای این است که شما دوتا با هم در خانه با محبت زندگی کنید. اگر شما که در کوچه راه میروید، این را ملاحظه نکردید، صد جا دلت مشغول میشود و دیگر خانه برایت رنگی ندارد؛ او هم همینطور است. اگر شما آقا، محرم و نامحرم را رعایت نکردید، اگر دوستِ جنس مخالف پیدا کردید، اگر با همه گرم گرفتید، اگر حجاب رعایت نشد، اگر صد جور زن با آرایشهای گوناگون در مقابل شما رژه رفتند؛ و نیز اگر شما خانم، هرجا یک مرد چنین و چنانی را دیدید و به او خیره شدید و نگاه کردید و چه و چه کردید، نتیجه چه میشود؟ نتیجه این میشود که همسر خودت از نظر تو دیگر آن جاذبه یی را که محبت ایجاد کند، نخواهد داشت. همسر شما هر کس هم که باشد، ولو حضرت یوسف، بعد از یک ماه یواش یواش عادی میشود. حضرت یوسف هم اولش خیلی برجسته است؛ زلیخا هم اولش خیلی برجسته است؛ اما بعد یواش یواش عادی میشود؛ ولی آن بیرونی نو است. اگر قرار باشد که شما چشم به آن بیرونی داشته باشید، اگر محرم و نامحرم را رعایت نکنید، اگر حجاب خودتان را رعایت نکردید، اگر مرد حجاب زن را رعایت نکرد، اگر معاشرتهای بی بند و بار و بگو و بخندهای سبک دخترها و زنها و پسرها با همدیگر در جامعه یی بود، آنچه که لازمه ی بقای خانواده ی شماست، تحقق پیدا نمیکند. زور که نیست؛ یک چیز طبیعی است. دختر و پسر در غرب، بخصوص در بعضی از جوامع غربی، صد کار میکنند تا به سن ازدواج برسند. در آن جوامع سن ازدواج معمولاً بالاست و بین بیست و سی خیلی بیشتر از سن پانزده و بیست یا هجده و بیست است و بالاتر از سی هم که فراوان است. در آنجا بخصوص مردها اول هزار درِ دیگر را میزنند و بعد درِ ازدواج را! یعنی همه چیز را تجربه کرده و دیگر برایش چیزی نیست. این کجا، آن جوانی که با عفت گذرانده و با خود و نفس خودش مبارزه کرده و بعد ازدواج کرده، کجا. اینها هر دو یک جور قدر زن را میدانند؟ هر دو یک جور به محیط خانواده میچسبند؟ نه. او بی قید و لاقید است. این زن باید خیلی فوق العاده باشد که این به مرد بگوید بله. این بهتر از همه ی آنهایی است که دیدم؛ تازه بعد از مدتی عیوبش آشکار خواهد شد؛ هیچ کس که بی عیب نیست. مسأله ی زن هم به همین قیاس است. اثر احکام اسلام در اینهاست. این قدر که میگویند حجاب، رو بگیرید و چنین و چنان کنید، اینجاها و در مسائل اصلی زندگی اثرش ظاهر میشود. خود حجاب ممکن است چیزی به نظر نیاید. پس زن و شوهر از همین اول ازدواج که خدا یک محبتی هم در دلشان قرار داده، این محبت را نگه دارند و زیادش کنند. راهش هم این است که به هم باوفا و صادق باشند و همدیگر را حفظ کنند؛ مثل دو تا شریک واقعاً مصالح هم را رعایت و راز هم را حفظ کنند. زن راز شوهرش را پیش خاله و خواهر بیان نکند، مرد هم اسرار زنش را در باشگاه و مهمانی و... به رفیق هایش نگوید؛ حواستان جمع باشد، اسرار هم را محکم نگهدارید و حفظ کنید؛ ظاهر را هم حفظ کنید. با این، زندگی شیرین خواهد شد.
نکته ی سوم، اینکه باید با هم بسازید. هر جا سازش بد باشد، اینجا خوب است. شما از همدیگر بتدریج چیزهایی را کشف خواهید کرد. انسان اول که نگاه میکند، همه اش حُسن میبیند؛ اما وقتی وارد میشود، به نقایص، کمبودها و ضعف هایی میرسد؛ اینها را دو طرف یواش یواش در یکدیگر کشف میکنند، که این مسائل نبایستی موجب سردی شود؛ باید با اینها بسازید؛ چون بالاخره نه مرد ایده آل آنچنانی بی عیب در همه عالم پیدا میشود و نه زن بی عیب. بنابراین اگر رفتار تندی، بداخلاقی در وهله یی و کم کاری دیدید، باید بسازید؛ منتها با زبان، با ملایمت و با مهربانی. البته این مطلب را من هم به مردها بگویم و هم به زنها، که زنها در این زمینه ها قویتر از مردهایند. این آقایان که میبینید ماشاءاللَّه با این یال و کوپال! اینها همه اش ظاهر است. جسم قوی است؛ اما از لحاظ پیچیدگی ذهنی در زمینه های احساسی و عاطفی، زن قویتر از مرد است؛ قدرت تحملش زیاد و راهها را بلد است. در ورزش کشتی، کشتیگیری که دستپاچه است، با هیاهو به طرف دیگری حمله میکند؛ اما حریف که تحمل میکند و نقطه ی ضعفش را پیدا میکند، ناگهان ضربه را بر او وارد میکند. طبیعت اغلب زنها چنین است. البته ممکن است بعضی از زنها اینطور نباشند و بعضی از مردها هم آنطور. غرض، خانمها بهتر میتوانند در این مصاف دوستانه بر عوامل سردی و... با یک مقدار کوتاه آمدن، با یک مقدار خوش اخلاقی کردن و با ابزارهایی که هست، فایق بیایند و مرد را بکشانند به آن جایی که باید قرار بگیرد، تا انشاءاللَّه زندگی، زندگی شیرینی شود.
به تشریفات خیلی اهمیت ندهید. این که من گفته ام اگر مهریه بیشتر از این مقدار باشد، عقد را نمیخوانم، از باب این نیست که اگر مهریه بیشتر از این مقدار باشد، عقد باطل است؛ نه، اگر شما مهریه را هزار برابر این مقدار، مثلاً چهارده هزار سکه، قرار بدهید، عقد باطل نیست و عقد درست است؛ منتها عقد یک معامله ی انسانی است و معامله ی دلها و جانهاست، که اگر پای پول و ثروت به میان آمد، تبدیل میشود به معامله یی بازاری؛ مثل این است که کالایی را داریم میگیریم و میدهیم. خب این کالا چیست، کیست؟ من میخواهم جلوی این را بگیرم که در چشم و همچشمی نیفتد. یک عده که مقداری پول دارند، به فکر بیفتند که مهریه های گزاف تهیه کنند، بعد هم با جهیزیه ی سنگین از آن طرف همراه شود. آن خانم بگوید همسایه مان، خواهرش، دختر عمویش و... فلان جور جهیزیه برده، اگر ما نبریم، بد میشود. اینها را رها کنید و نگاه کنید به نیازها و همان حد لازم معمول؛ از آن حدود تجاوز نشود.
یک نکته دیگر که حتماً باید بگویم این است که شما هر دو؛ زن و شوهر، سعی کنید همدیگر را متدین کنید؛ حواستان باشد. بخصوص شما که در محیطهای ورزشی هستید؛ چون محیطهای ورزشی ما الان از لحاظ جنبه های ارزشی، که بنده راضی باشم و بگویم الحمدللَّه، چندان خوب نیست. نمیگویم خیلی بد است؛ نه، از سابق ها خیلی بهتر شده و جوانهای خوبی در این محیط هستند؛ اما هنوز خیلی کار دارد. این را هم شما بدان که من از امثال شما جوانها که پایی، سری و کاری با دین و ایمان دارید، توقعم این است که در همان محیط که هستید و تمرین میکنید یا تمرین میدهید و بازی میکنید و یا در اردو روزگار میگذرانید، سعی کنید با وجود و با منش خودتان در دیگران حس احترام به دین و به ارزشها را بیدار کنید؛ رودربایستی نکنید. نمازتان را اول وقت، با حضور قلب و خوب بخوانید، تا دیگران یاد بگیرند. ممکن است یک نفر هم پیدا شود بگوید ای آقا، حالا این آقا هم رفته فلان، غلط میکند هر کسی اینطوری بگوید؛ کار بدی میکند. شما سعی کنید دین را در محیط ورزشیتان ببرید؛ و شما خانم! سعی کنید این روحیه یی که گفتم، در این جوان تقویت کنید؛ این هم به نفع شخصی شماست و هم به نفع سرنوشت زندگی. و شما هم متقابلاً همین احساس را بروز دهید.
ایشان دختر یک شخص حزب‌اللهی است، که لابد دامادشان هم همینجورند؛ انشاءاللَّه همینجور هم بایستی باشند و عمل بکنند. امیدواریم انشاءاللَّه این توصیه ها به شما کمک کند که زندگیتان شیرینتر، پایدارتر، ماندگارتر و مبارکتر باشد.

مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر - 1379/12/22
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اساس ازدواج در اسلام بر سادگی است .

مربوط به :بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر - 1379/12/09
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در دیداری که چندی پیش با شورای عالی انقلاب فرهنگی داشتم، مجدّداً درباره اشتغال فارغ‌التّحصیلان - که به نظر من بسیار مسأله مهمّی است - تذکّر دادم و دنبال آن هستم. اخیراً هم به بعضی از مسؤولان بلندپایه کشور، بخصوص به شورای عالی اشتغال توصیه کردم، که بحمداللَّه ترتیب اثر هم داده شد و کارهایی را انجام می‌دهند. امیدواریم که بخشی از مشکل اشتغال نیروهای متخصّص - که بسیار مهم است - به همّت مجلس و دولت و شورای عالی انقلاب فرهنگی و مسؤولان ذی‌ربط حل شود. البته یک مقدار آن هم مربوط به وضع کلّی اقتصاد کشور است که نمی‌توان به رفع تمام مشکل در کوتاه‌مدت امیدوار بود؛ اما یقیناً کارهای مهمّی را می‌شود انجام داد. البته مسأله اشتغال با مسأله ازدواج ارتباط هم دارد و یکی از موانع ازدواج، همین مسأله اشتغال است؛ لیکن در مورد ازدواج، من عرض کنم: عزیزان من! موانع فرهنگی ازدواج را دست کم نگیرید. ازدواج برای جوانان لازم است و جوانان هم آن را می‌خواهند. البته موانعی هم وجود دارد، ولی همه موانع، اقتصادی نیست. موانع اقتصادی بخشی از مشکل است. عمده، موانع فرهنگی است - عادتها، تفاخرها، تکاثرها، چشم و هم‌چشمیها، تجمّل‌طلبی‌ها - اینهاست که یک مقدار نمی‌گذارد آن کاری که باید انجام گیرد، صورت پذیرد. باید شما و خانواده‌هایتان این گره‌ها را باز کنید. من از ازدواجهای دانشجویی که هرسال برگزار می‌شود، بسیار خشنود و خرسندم. اگر عادت کنند که ازدواجها را ساده، بی‌پیرایه و بی‌تشریفات انجام دهند، فکر می‌کنم که بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. اساس ازدواج در اسلام بر سادگی است. در اوایل انقلاب نیز همین‌طور بود؛ منتها متأسفانه این فرهنگِ تکاثر و تفاخر و سرمایه‌داری یک خرده کار را مشکل کرد. متأسفانه بعضی از مسؤولان هم با ازدواجهای کذایی خانواده‌هایشان، مشکلاتی را درست کردند.

مربوط به :بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر - 1379/12/09
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اساس ازدواج در اسلام بر سادگی است.

مربوط به :بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر - 1379/12/09
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مسأله اشتغال با مسأله ازدواج ارتباط هم دارد و یکی از موانع ازدواج، همین مسأله اشتغال است؛ لیکن در مورد ازدواج، من عرض کنم: عزیزان من! موانع فرهنگی ازدواج را دست کم نگیرید. ازدواج برای جوانان لازم است و جوانان هم آن را میخواهند. البته موانعی هم وجود دارد، ولی همه موانع، اقتصادی نیست. موانع اقتصادی بخشی از مشکل است. عمده، موانع فرهنگی است - عادتها، تفاخرها، تکاثرها، چشم و هم‌چشمیها، تجمّل‌طلبیها - اینهاست که یک مقدار نمیگذارد آن کاری که باید انجام گیرد، صورت پذیرد. باید شما و خانواده‌هایتان این گره‌ها را باز کنید. من از ازدواجهای دانشجویی که هرسال برگزار میشود، بسیار خشنود و خرسندم. اگر عادت کنند که ازدواجها را ساده، بیپیرایه و بیتشریفات انجام دهند، فکر میکنم که بسیاری از مشکلات حل خواهد شد. اساس ازدواج در اسلام بر سادگی است. در اوایل انقلاب نیز همین‌طور بود؛ منتها متأسفانه این فرهنگِ تکاثر و تفاخر و سرمایه‌داری یک خرده کار را مشکل کرد. متأسفانه بعضی از مسؤولان هم با ازدواجهای کذایی خانواده‌هایشان، مشکلاتی را درست کردند.

مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران‌ - 1379/09/25
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مسؤولان اسلامی نباید در رفتار و عملِ خودشان مسرفانه و متجمّلانه زندگی کنند. بالاتر از آن، نباید طوری زندگی کنند که روش اسراف‌آمیز و تجمّل‌آمیز به یک فرهنگ تبدیل شود. این هم نقطه بعدی است که اهمیتش از اوّلی بیشتر است، یا لااقل کمتر نیست. فرض بفرمایید اگر به وسیله یک نفر در سطح عالی و در میان صاحبان مناصب حکومت اسلامی، کیفیّت آرایش محلّ زندگی و محلّ کار، کیفیّت زندگی خانوادگی، چگونگی ازدواج فرزندان، مهریه‌ها و جهیزیه‌ها و از این قبیل، به شکل غیر اسلامی آن - به معنای مسرفانه - انجام گیرد، این به فرهنگ تبدیل می‌شود؛ به این معنا که بقیه نگاه می‌کنند و یاد می‌گیرند؛ مهریه‌ها بالا می‌رود، ازدواجها مشکل می‌شود، زندگی سخت می‌شود و همین رفتار بتدریج آثارش در طول مدتی کوتاه یا بلند، در متن جامعه منعکس می‌گردد. بنابراین مهمترین مطلب اصلی امیرالمؤمنین در باب حکومت این است: حاکم نباید حکومت را برای خود وسیله اعاشه و زندگی و کسب درآمد و اندوختن ثروت قرار دهد، بلکه باید آن را یک مسؤولیت بداند. باری است بر دوش او؛ باید همه همّت خود را بگذارد که این بار را به منزل برساند.

مربوط به :دیدار جمع‌ کثیری از جوانان استان مرکزی با رهبر انقلاب - 1379/08/26
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
وضعیت‌ تحصیل‌، اشتغال‌، تأمین‌ آینده‌ و تشکیل‌ خانواده‌ از مهمترین‌ دغدغه‌های‌ شخصی‌ و تبعیض‌، بی‌عدالتی‌، فساد و فضای‌ معنوی‌ کشور از جمله‌ دغدغه‌های‌ اجتماعی‌ نسل‌ جوان‌ است‌ که‌ برنامه‌ ریزان‌ و مسؤولان‌ کشور باید به‌ حساسیتهای‌ جوانان‌ توجه‌ ویژه‌ داشته‌ باشند.
حضرت‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌ در بخش‌ دیگری‌ از سخنان‌ خود خاطرنشان‌ کردند، نسل‌ جوان‌ نیز باید بداند در کشوری‌ که‌ جمعیت‌ جوان‌ آن‌ زیاد است‌ حل‌ مشکلات‌ احتیاج‌ به‌ برنامه‌ریزی‌ و زمان‌ دارد.
رهبر معظم‌ انقلاب‌ اسلامی‌ همچنین‌ با اشاره‌ به‌ وجود احساسات‌ جنسی‌ در میان‌ جوانان‌، لزوم‌ تشکیل‌ خانواده‌ را برای‌ جوانان‌ مورد تأکید قرار دادند و افزودند، متأسفانه‌ تشریفات‌ زائد و زیاده‌رویها در جامعه‌ و خانواده‌ها، یک‌ مانع‌ اساسی‌ برای‌ ازدواج‌ شده‌ است‌ که‌ خانواده‌ها باید تا آنجا که‌ ممکن‌ است‌ زمینه‌ تشکیل‌ خانواده‌ را برای‌ فرزندان‌ خود فراهم‌ آورند.

مربوط به :پیام به مناسبت جشن ازدواج دانشجویی دانشگاه‌های تهران - 1378/11/24
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
همسری شما جوانان عزیز را که پیوند دلها و جسمها و سرنوشتها است صمیمانه به همه‌ی شما فرزندان عزیزم تبریک می‌گویم. توصیه می‌کنم به همسران خود مهر بورزید، به آنان وفادار باشید و خویشتن را در سرنوشت یکدیگر شریک بدانید. از گِره افتادن در رشته‌‌ی زندگی مشترک برحذر باشید و گرههای کوچک و بی‌اهمیت را نادیده بگیرید. خداوند به شما خوشبختی و شادکامی و اعتلاء روحی عطا فرماید و کانون زندگیتان را با فرزندانی تندرست و صالح، گرمی و روشنی ببخشد.

مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف‌ - 1378/09/01
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دغدغه ازدواج و تشکیل خانواده، که البته از این مورد، حضّار بیشتر هم خوششان می‌آید! هر دانشجویی - چه دختر و چه پسر - این دغدغه و این مطالبه و میل را دارد؛ چون مسأله اساسی زندگی است.

مربوط به :بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از بانوان اندیشمند و سخنان بانوان در این دیدار - 1377/07/18
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
سوال:چیزی که ما همیشه با آن مواجه بوده‌ایم، این مسأله بوده که معیارهایی که برای ازدواج وجود دارد چیست؟ البته هرکسی معیارهایی برای خودش دارد؛ منتها ما امروز که بحمداللَّه خدمت شما رسیدیم و این توفیق را داریم که از بیاناتتان مستقیماً استفاده کنیم، می‌خواهم این را مستقلاًّ بپرسم که اصلاً شما چه معیارهایی را برای ازدواج جوانان پیشنهاد می‌فرمایید و اگر صلاح می‌دانید، مقداری درباره مسائل شخصی - مثلاً فرزندانتان که ازدواج کردند، یا ان‌شاءاللَّه ازدواج خواهند کرد - بفرمایید که چه معیارهایی را در چنین مسائلی در نظر می‌گیرید که ما ان‌شاءاللَّه استفاده کنیم.
جواب: بله؛ معیارهایی که در ذهن من هست، خیلی خارج از آنچه که در ذهن عرفِ متشرّعه ماست، نیست. من اصرار دارم بر نفی بعضی از معیارها؛ یعنی چیزی که من بیشتر روی آن تأکید می‌کنم، ارائه یک چارچوب معیاری نیست. چون می‌دانید اسلام، میدان را باز گذاشته، ضمن این‌که ارزشهایی را در درجه اوّل قرار داده است؛ اما مردم را در آن چارچوب، صددرصد محدود نکرده است - که حالا ممکن است مثالی عرض بکنم - بنابراین من در تعیین معیارها خیلی اصراری ندارم، بلکه در نفی بعضی از معیارها اصرار دارم.
یکی از معیارهایی که من به‌شدّت مایل به نفی آن هستم، مسأله ثروت است. وقتی جوانی می‌خواهد ازدواج کند - چه پسر و چه دختر - اصلاً نباید ثروت همسر و نامزد ازدواجش را مورد توجّه قرار دهد. به‌نظر من این یک جاذبه گمراه کننده است نه یک جاذبه حقیقی. پس این نباید مورد نظر باشد؛ کمااین‌که در مورد خود ما هم همین‌طور بوده است. در موارد معدودی که بوده - دو تن از فرزندان من ازدواج کرده‌اند - به‌کلّی این معنا مورد نظر نبوده است.
جنبه دیگری که اصلاً نباید مورد نظر باشد، عبارت است از «تشخّص اجتماعی». این هم اصلاً نباید مورد نظر باشد. من شنیده‌ام - به گوشم خورده - بعضی افراد که می‌گردند تا پسری را برای دخترشان ، یا دختری را برای پسرشان انتخاب کنند - خوشبختانه در خودِ دخترها و پسرها کمتر هست؛ مربوط به پدرها و مادرهاست - می‌گردند تا عروسی، یا دامادی را انتخاب کنند که حتماً وابسته به بیت و شخصیت شهیر، یا سِمت معروفی باشد. این هم به‌نظر من معیار غلطی است و نبایستی مورد نظر باشد. بعضی از جاذبه‌هایی هم که به شکل صوری جوانان را جذب می‌کند، به‌نظر من برای ازدواج نبایدبه شکل معیار به آنها نگاه کرد. مثلاً پسرها یا دخترها بگردند، هرجا چشمشان را گرفت، آن را معیاری قرار دهند! هر موردی که چشمشان را گرفت و جذب کرد، آن را کافی بدانند! این هم به‌شدّت مورد برحذر داشتن و پرهیز دادن ماست؛ که ما می‌خواهیم دخترها و پسرها در این دامها گرفتار نشوند.
از اینها که بگذریم، ممکن است دختری یا پسری مایل باشد که حتماً همسرش تحصیلات عالی کرده باشد؛ یکی دیگر نه، به این اهمیت نمی‌دهد. من این مثال را می‌زنم، برای این‌که معلوم شود معیارهای مثبت و قابل قبول، محدود نیست. التفات می‌کنید؟ یا فرض کنید کسی اهل منطقه‌ای از کشور است، دوست می‌دارد که همسرش حتماً وابسته به آن منطقه باشد؛ یعنی راه باز است. بعضیها حتماً دلشان می‌خواهد که همسرشان جزو کسانی باشد که در راه خدا حرکتی کرده باشد، تلاشی کرده باشد، جانباز، خانواده شهید و از این قبیل باشد. بعضی این را جزو معیارهای خودشان نمی‌دانند. من می‌خواهم از این جهت، معیار مثبتی گفته نشود، تا این‌که به معنای محدود کردن باشد. فقط می‌خواهم آن مرزهای منفی را ملاحظه کنم. ما البته در مورد فرزندان خودمان، بیشتر به این چیزها نظر داشتیم.
البته من لازم می‌دانم که سلیقه و خواستِ دختر و پسر رعایت شود. من حقیقتاً این را شرط می‌دانم. اگر چه رضای دختر و رضای پسر، شرط صحّتِ عقد است؛ اما آن رضای در عالم مباحث حقوقی، غیر از آن چیزی است که من در شرط تحقّق ازدواجِ دو نفر، دنبالش هستم. من دلم می‌خواهد شرایط به‌نحوی باشد که حتماً محبّتی به‌وجود بیاید؛ یعنی اصلاً بدون محبّت انجام نشود. نه این‌که بگویم بایستی قبل از ازدواج، محبّت باشد؛ نه، این‌را نمی‌گویم. اما در مجموع، پسندی وجود داشته باشد - هم دختر، آن پسر را بپسندد و هم پسر، آن دختر را - که این پسند، زمینه ایجاد محبّت ماندگاری باشد.
البته محبّت، قابل زوال است؛ اما قابل عمق دادن هم هست. این،دست خودِ آدم است. از جمله کارهایی که خداوند متعال با وجود پیچیده بشر انجام داده، این است که تا حدود زیادی اختیار محبّت را به او داده است. حال بگذریم از بعضی از محبّتهای تند که گفته می‌شود اختیاری نیست و شعرا هم درباره‌اش حرفهای زیادی زده‌اند - آنها به اصطلاح، استثناهای وجود بشر است - اما قاعده این است که دو نفری که مایه‌ای از محبّت، بینشان باشد، راحت می‌توانند این محبّت را آبیاری و بالنده کنند و آن را زیاد نمایند. به‌هرحال این هم چیزی است که لازم است.

مربوط به :بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از بانوان اندیشمند و سخنان بانوان در این دیدار - 1377/07/18
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی از معیارهایی که من به‌شدّت مایل به نفی آن هستم، مسأله‌ی ثروت است. وقتی جوانی می‌خواهد ازدواج کند - چه پسر و چه دختر - اصلاً نباید ثروت همسر و نامزد ازدواجش را مورد توجّه قرار دهد. به‌نظر من این یک جاذبه‌ی گمراه کننده است نه یک جاذبه‌ی حقیقی. پس این نباید مورد نظر باشد؛ کمااین‌که در مورد خود ما هم همین‌طور بوده است. در موارد معدودی که بوده - دو تن از فرزندان من ازدواج کرده‌اند - به‌کلّی این معنا مورد نظر نبوده است.
جنبه‌ی دیگری که اصلاً نباید مورد نظر باشد، عبارت است از «تشخّص اجتماعی». این هم اصلاً نباید مورد نظر باشد. من شنیده‌ام - به گوشم خورده - بعضی افراد که می‌گردند تا پسری را برای دخترشان، یا دختری را برای پسرشان انتخاب کنند - خوشبختانه در خودِ دخترها و پسرها کمتر هست؛ مربوط به پدرها و مادرهاست - می‌گردند تا عروسی، یا دامادی را انتخاب کنند که حتماً وابسته به بیت و شخصیت شهیر، یا سِمت معروفی باشد. این هم به‌نظر من معیار غلطی است و نبایستی مورد نظر باشد. بعضی از جاذبه‌هایی هم که به شکل صوری جوانان را جذب می‌کند، به‌نظر من برای ازدواج نباید به شکل معیار به آنها نگاه کرد. مثلاً پسرها یا دخترها بگردند، هرجا چشمشان را گرفت، آن را معیاری قرار دهند! هر موردی که چشمشان را گرفت و جذب کرد، آن را کافی بدانند! این هم به‌شدّت مورد برحذر داشتن و پرهیز دادن ماست؛ که ما می‌خواهیم دخترها و پسرها در این دامها گرفتار نشوند.
از اینها که بگذریم، ممکن است دختری یا پسری مایل باشد که حتماً همسرش تحصیلات عالی کرده باشد؛ یکی دیگر نه، به این اهمیت نمی‌دهد. من این مثال را می‌زنم، برای این‌که معلوم شود معیارهای مثبت و قابل قبول، محدود نیست. التفات می‌کنید؟ یا فرض کنید کسی اهل منطقه‌ای از کشور است، دوست می‌دارد که همسرش حتماً وابسته به آن منطقه باشد؛ یعنی راه باز است. بعضیها حتماً دلشان می‌خواهد که همسرشان جزو کسانی باشد که در راه خدا حرکتی کرده باشد، تلاشی کرده باشد، جانباز، خانواده‌ی شهید و از این قبیل باشد. بعضی این را جزو معیارهای خودشان نمی‌دانند. من می‌خواهم از این جهت، معیار مثبتی گفته نشود، تا این‌که به معنای محدود کردن باشد. فقط می‌خواهم آن مرزهای منفی را ملاحظه کنم. ما البته در مورد فرزندان خودمان، بیشتر به این چیزها نظر داشتیم.
البته من لازم می‌دانم که سلیقه و خواستِ دختر و پسر رعایت شود. من حقیقتاً این را شرط می‌دانم. اگر چه رضای دختر و رضای پسر، شرط صحّتِ عقد است؛ اما آن رضای در عالم مباحث حقوقی، غیر از آن چیزی است که من در شرط تحقّق ازدواجِ دو نفر، دنبالش هستم. من دلم می‌خواهد شرایط به‌نحوی باشد که حتماً محبّتی به‌وجود بیاید؛ یعنی اصلاً بدون محبّت انجام نشود. نه این‌که بگویم بایستی قبل از ازدواج، محبّت باشد؛ نه، این را نمی‌گویم. اما در مجموع، پسندی وجود داشته باشد - هم دختر، آن پسر را بپسندد و هم پسر، آن دختر را - که این پسند، زمینه‌ی ایجاد محبّت ماندگاری باشد.
البته محبّت، قابل زوال است؛ اما قابل عمق دادن هم هست. این، دست خودِ آدم است. از جمله کارهایی که خداوند متعال با وجود پیچیده‌ی بشر انجام داده، این است که تا حدود زیادی اختیار محبّت را به او داده است. حال بگذریم از بعضی از محبّتهای تند که گفته می‌شود اختیاری نیست و شعرا هم درباره‌اش حرفهای زیادی زده‌اند - آنها به اصطلاح، استثناهای وجود بشر است - اما قاعده این است که دو نفری که مایه‌ای از محبّت، بینشان باشد، راحت می‌توانند این محبّت را آبیاری و بالنده کنند و آن را زیاد نمایند. به‌هرحال این هم چیزی است که لازم است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از جوانان - 1377/02/07
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
چرا مرکز مشخّصی برای سیاستگذاری در امور جوانان وجود ندارد؟ چرا بخشهای مختلف، در مسائل جوانان - مثل ازدواج - با هم هماهنگ نیستند؟البته این تا حدودی انجام شده است؛ یعنی همین «شورای عالی جوانان» که تشکیل شد، قدم اوّل در این راه بود و من امیدوارم که این قدم اوّل، ما را به قدمهای بعدی هم برساند. البته بی‌شک بعضی از دستگاهها هم مثل آموزش و پرورش، مثل آموزش عالی یا پزشکی، به مسائل جوانان مرتبطند؛ لیکن آن مرکز ستادی که می‌تواند به شکل همه‌سونگر و جامع به مسائل جوانان نگاه کند، پایه اصلیش همین «شورای عالی جوانان» است که به نظر من برادران تا به حال، در آن حدّی که به عهده آنهاست، خوب هم کار کرده‌اند. آنها باید کار ستادی بکنند؛ کار اجراییش را باید دستگاهها انجام دهند. این «منشور جوانان»ی که آقایان در سال گذشته تهیه کردند و پیش من آوردند، چیز بسیار خوب و جامع و مفیدی بود و می‌تواند پایه عملی منطقی خوبی باشد برای این‌که دستگاههای جمهوری اسلامی بر اساس آن کار کنند.
البته مسأله ازدواج که شما گفتید، دولت یا همین «شورای عالی جوانان» می‌توانند فکرهایی درباره آن بکنند؛ لیکن مسأله ازدواج، یک مسأله کاملاً فردی و شخصی است. خانواده‌ها باید فکر کنند؛ دستگاههای دولتی و عام، باید توصیه‌های عمومی بکنند. من خودم توصیه‌ام این است که ازدواج را آسان بگیرند؛ مهریه‌ها زیاد نشود؛ جهیزیه‌ها سنگین نشود؛ در مراسم مهمانیها، خیلی ریخت و پاش نشود و اسراف‌آمیز نباشد. باید روی این کار شود. چقدر خوب است که از لحاظ فرهنگی و هنری تبلیغ شود، تا مردم اینها را فرا گیرند. اگر این را فرا گرفتند، من فکر می‌کنم که ازدواج آسان خواهد شد.
سنین ازدواج هم، نه به آن شوری شور باید باشد که بعضیها فکر کردند باید در سنین کاملاً جوانیِ زودرس باشد - نه این‌که من آن را نفی کنم؛ ایرادی ندارد. اگر کسی خواست در آن سنینِ خیلی زود هم ازدواج کند، هیچ اشکالی ندارد؛ اما حالا لزومی ندارد که ما اصرارمان را روی آن ببریم - نه هم به آن بی‌نمکی که غربیها انجام می‌دهند و در سن سی، چهل سالگی ازدواج می‌کنند. البته به نظر من، از بس خودخواهیهایی حاکم هست، اگر مرد سی، چهل، پنجاه سالش باشد، ایرادی نمی‌بیند که با دختر جوانی ازدواج کند؛ یعنی آن سنین بالا متعلّق به مردان است. باز او هم دنبال یک زن جوانتر از خودش با فاصله‌های سنّی زیاد می‌گردد؛ که اینها البته در آن‌جاها هست و همینها هم موجب می‌شود که ازدواجها بی‌پایه باشد؛ لذا آدمِ تنها در کشورهای غربی خیلی است؛ انسانهایی که همه عمرشان را تنها زندگی می‌کنند؛ چیزی که در ایران و سایر کشورهای اسلامی خوشبختانه خیلی کم است.
علی‌ایّ‌حال، بایستی قدری ازدواج را آسان بگیرند و دنبال تشریفات نباشند، تا راحت بتوانند جوانان را به مرحله ازدواج نزدیک کنند. باید در خانواده‌ها و در خودِ جوانان و در خودِ دختران و پسران، همّت به وجود آید. امتناع از ازدواج نباید باشد. البته اگر دولت بتواند تسهیلاتی هم فراهم کند، خیلی خوب است. من همیشه دنبال این بوده‌ام و به مسؤولان هم همیشه برای مسکن و وام و سایر نیازهای زندگی جوانان سفارش کرده‌ام. ما اینها را مفروض می‌گیریم؛ اما می‌خواهم بگویم که مسؤولیت این کار در درجه اوّل، مسؤولیت خانوادگی و شخصی است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از جوانان - 1377/02/07
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
سوال: چرا مرکز مشخّصی برای سیاستگذاری در امور جوانان وجود ندارد؟ چرا بخشهای مختلف، در مسائل جوانان - مثل ازدواج - با هم هماهنگ نیستند؟...
البته مسأله ازدواج که شما گفتید، دولت یا همین «شورای عالی جوانان» میتوانند فکرهایی درباره آن بکنند؛ لیکن مسأله ازدواج، یک مسأله کاملاً فردی و شخصی است. خانواده‌ها باید فکر کنند؛ دستگاههای دولتی و عام، باید توصیه‌های عمومی بکنند. من خودم توصیه‌ام این است که ازدواج را آسان بگیرند؛ مهریه‌ها زیاد نشود؛ جهیزیه‌ها سنگین نشود؛ در مراسم مهمانیها، خیلی ریخت و پاش نشود و اسراف‌آمیز نباشد. باید روی این کار شود. چقدر خوب است که از لحاظ فرهنگی و هنری تبلیغ شود، تا مردم اینها را فرا گیرند. اگر این را فرا گرفتند، من فکر میکنم که ازدواج آسان خواهد شد.
سنین ازدواج هم، نه به آن شوری شور باید باشد که بعضیها فکر کردند باید در سنین کاملاً جوانىِ زودرس باشد - نه این‌که من آن را نفی کنم؛ ایرادی ندارد. اگر کسی خواست در آن سنینِ خیلی زود هم ازدواج کند، هیچ اشکالی ندارد؛ اما حالا لزومی ندارد که ما اصرارمان را روی آن ببریم - نه هم به آن بینمکی که غربیها انجام میدهند و در سن سی، چهل سالگی ازدواج میکنند. البته به نظر من، از بس خودخواهی هایی حاکم هست، اگر مرد سی، چهل، پنجاه سالش باشد، ایرادی نمیبیند که با دختر جوانی ازدواج کند؛ یعنی آن سنین بالا متعلّق به مردان است. باز او هم دنبال یک زن جوانتر از خودش با فاصله‌های سنّی زیاد میگردد؛ که اینها البته در آن‌جاها هست و همینها هم موجب میشود که ازدواجها بیپایه باشد؛ لذا آدمِ تنها در کشورهای غربی خیلی است؛ انسانهایی که همه عمرشان را تنها زندگی میکنند؛ چیزی که در ایران و سایر کشورهای اسلامی خوشبختانه خیلی کم است.
علی اىّ‌ حال، بایستی قدری ازدواج را آسان بگیرند و دنبال تشریفات نباشند، تا راحت بتوانند جوانان را به مرحله ازدواج نزدیک کنند. باید در خانواده‌ها و در خودِ جوانان و در خودِ دختران و پسران، همّت به وجود آید. امتناع از ازدواج نباید باشد. البته اگر دولت بتواند تسهیلاتی هم فراهم کند، خیلی خوب است. من همیشه دنبال این بوده‌ام و به مسؤولان هم همیشه برای مسکن و وام و سایر نیازهای زندگی جوانان سفارش کرده‌ام. ما اینها را مفروض میگیریم؛ اما میخواهم بگویم که مسؤولیت این کار در درجه اوّل، مسؤولیت خانوادگی و شخصی است.

مربوط به :بیانات در اجتماع زنان خوزستان - 1375/12/20
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
زن به عنوان یک زوجه و یک همسر، در مراحل مختلف مورد توجّه و عنایت ویژه‌ی اسلامی قرار دارد. در درجه‌ی اوّل، مسأله‌ی انتخاب همسر است. به نظر اسلام، زن در انتخاب همسر آزاد است و هیچ کس نمی‌تواند در مورد انتخاب همسر، بر هیچ زنی چیزی را تحمیل کند. یعنی حتی برادران زن، پدرِ زن - خویشاوندان دورتر که جای خود دارند - اگر بخواهند بر او تحمیل کنند که تو حتماً باید با شخص مورد نظر ازدواج کنی، نمی‌توانند و چنین حقّی را ندارند. این، نظر اسلام است.
البته در جامعه‌ی اسلامی، در طول زمان، عادات جاهلی و غلط بوده است؛ الان هم در بعضی از کشورها هست و در کشورِ خود ما هم در بعضی از جاها - مثل مناطقی از شهرهای مرکزی کشور، مناطقی در خوزستان و جاهای دیگر - عادات غلطی وجود دارد. فرض بفرمایید - آن طوری که اطّلاع دارم - در بعضی از عشایر، پسر عموی هر دختری حق دارد که در مورد ازدواج آن دختر، اظهار نظر کند! این، غلط است. اسلام، چنین اجازه‌ای را به هیچ کس نمی‌دهد. آنچه را که مسلمانانِ جاهل انجام می‌دهند، کسی نباید به حساب اسلام بگذارد. اینها عادات جاهلی است. مسلمانان جاهل، با تکیه بر آداب و عادات جاهلیت، کارهایی انجام می‌دهند که ربطی به اسلام و احکام نورانی آن ندارد. اگر کسی دختری را مجبور کند که باید با پسر عمویت ازدواج کنی، کار خلاف کرده است. اگر کسی به عنوان این‌که پسر عموی دختری است، به خودش حق بدهد که او را از ازدواج کردن نهی کند و بگوید چون با من ازدواج نکردی، پس من اجازه‌ی ازدواج به تو نمی‌دهم، این پسر عمو و هر کس که به او کمک کند، فعل حرامِ خلاف شرع کرده است. اینها، خلاف شرع بیّن است و فقهای اسلام، در این مورد اختلاف نظر ندارند.
اگر فرض کنیم کسی از قبیله‌ای، برای این‌که اختلافات خود را با قبیله‌ی دیگر حل کند - فرض کنید دعوا و اختلاف و خونریزی بوده است - حلّ این اختلاف و فصل این نزاع را به این قرار دهد که دختری را از این قبیله به آن قبیله بدهند؛ بدون این‌که از خودِ دختر اجازه بگیرند، این کار خلاف شرع است. البته یک وقت از خودِ دختر اجازه می‌گیرند؛ اشکالی ندارد. دختری است، خودش مایل است و حرفی ندارد که با جوانی از قبیله‌ی دیگر ازدواج کند که ضمناً با این ازدواج، اختلاف و نزاع هم از بین برود. این، ایراد و مانعی ندارد؛ اهلاً و سهلاً. اما اگر بخواهند دختری را به این کار مجبور کنند، این کار، خلاف شرع و خلاف احکام اسلامی است.
ملاحظه می‌کنید که احکام اسلام در انتخاب همسر، از اوّلِ تشکیل خانواده، در جهت کمک به زنان است. چون بعضی از مردان، نسبت به زنان زورگویی و ظلم و تعدّی می‌کردند، اسلام در مقابل این ظلم و تعدّی ایستاده است. وقتی که عائله تشکیل می‌شود، در داخل عائله، از نظر اسلام، زن و شوهر دو شریک زندگی هستند و باید نسبت به یکدیگر با محبت رفتار کنند. مرد حق ندارد به زن زور بگوید؛ زن هم حق ندارد به مرد زور بگوید. احکام و مقرّرات اسلامی، در مورد ارتباطات زن و مرد در داخل عائله و خانواده، بسیار دقیق و ظریف است. خدای متعال، با توجّه به طبیعت زن و مرد، با توجّه به مصالح جامعه‌ی اسلامی، با توجّه به مصالح زن و مرد، این احکام را معیّن کرده است. مرد فقط در چند مورد - که من یک مورد را تصریح می‌کنم و یکی، دو مورد دیگر را تصریح نمی‌کنم - حق دارد به زن دستور بدهد و زن موظّف است که دستور را عمل کند. آن موردی که تصریح می‌کنم، این است که مرد می‌تواند از خروج زن از خانه بدون اجازه‌ی خود جلوگیری کند؛ به شرط این‌که در هنگام عقد ازدواج، شرطی در این مورد انجام نگرفته باشد. اگر شرطی در بین نباشد، مرد می‌تواند مانع شود. این، یکی از آن رازهای دقیق احکام الهی است و این، حق فقط به شوهر داده شده و حتّی به پدر هم داده نشده است. پدر نمی‌تواند دختر خود را موظّف کند که اگر خواست بیرون برود، از او اجازه بگیرد. پدر چنین حقّی ندارد، یا برادر چنین حقّی نسبت به خواهر ندارد؛ اما شوهر این حق را نسبت به زن دارد. البته در هنگام صیغه‌ی عقد، زنان می‌توانند شروطی را به عنوان شرط عقد ازدواج ذکر کنند. این شروط را هم زن و هم مرد موظّفند که عمل کنند. بنابراین، اگر شرط کردند، آن بحث دیگری است؛ اما در درجه‌ی اوّل، این طور است. یکی، دو مورد دیگر هم هست که زن موظّف است در آن موارد، از مرد اطاعت کند.
اینها همه به خاطر طبیعت زن و مرد است. طبیعت زن و مرد، هر کدام ویژگی‌ای دارد. در داخل خانواده، کار و روحیّات مرد را نباید از زنان توقّع کرد؛ روحیات زن را هم در خانواده نباید کسی از مرد توقّع کند. هر کدام یک خصوصیات طبیعی و روحی دارند که مصلحت بشر، مصلحت جامعه، مصلحت نظام اجتماعی زن و مرد این است که روحیّات و خصوصیات مرد وزن در تعامل اینها در داخل خانواده دقیقاً رعایت شود؛ که اگر رعایت شد، هم این خوشبخت است و هم آن. اما کسی به کسی حقّ ظلم کردن، زور گفتن و استخدام کردن ندارد. بعضی از مردان خیال می‌کنند که زن وظیفه دارد همه‌ی کارهای مربوط به آنها را انجام دهد. البته در محیط خانواده، زن و مردی که به هم علاقه دارند، با کمال میل و شوق، کارها و خدمات یکدیگر را انجام می‌دهند؛ اما انجام دادن از روی میل، غیر از این است که کسی احساس کند، یا این طور عمل کند که گویا وظیفه‌ی زن است که باید مثل یک مستخدم، خدمت مرد را به آن شکل انجام دهد. چنین چیزی در اسلام وجود ندارد.

مربوط به :بیانات در اجتماع زنان خوزستان - 1375/12/20
عنوان فیش : ازدواج, حقوق زن, زن در اسلام, زن
کلیدواژه(ها) : ازدواج, حقوق زن, زن در اسلام, زن
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
به نظر اسلام، زن در انتخاب همسر آزاد است و هيچ كس نمى‌تواند در مورد انتخاب همسر، بر هيچ زنى چيزى را تحميل كند.

مربوط به :بیانات در اجتماع زنان خوزستان - 1375/12/20
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
زن به عنوان یک زوجه و یک همسر، در مراحل مختلف مورد توجّه و عنایت ویژه‌ی اسلامی قرار دارد. در درجه‌ی اوّل، مسأله‌ی انتخاب همسر است. به نظر اسلام، زن در انتخاب همسر آزاد است و هیچ کس نمیتواند در مورد انتخاب همسر، بر هیچ زنی چیزی را تحمیل کند. یعنی حتی برادران زن، پدرِ زن -خویشاوندان دورتر که جای خود دارند- اگر بخواهند بر او تحمیل کنند که تو حتماً باید با شخص مورد نظر ازدواج کنی، نمیتوانند و چنین حقّی را ندارند. این، نظر اسلام است.
البته در جامعه‌ی اسلامی، در طول زمان، عادات جاهلی و غلط بوده است؛ الان هم در بعضی از کشورها هست و در کشورِ خود ما هم در بعضی از جاها -مثل مناطقی از شهرهای مرکزی کشور، مناطقی در خوزستان و جاهای دیگر- عادات غلطی وجود دارد. فرض بفرمایید -آن‌طوری که اطّلاع دارم- در بعضی از عشایر، پسر عموی هر دختری حق دارد که در مورد ازدواج آن دختر، اظهار نظر کند! این، غلط است. اسلام، چنین اجازه‌ای را به هیچ کس نمیدهد. آنچه را که مسلمانانِ جاهل انجام میدهند، کسی نباید به حساب اسلام بگذارد. اینها عادات جاهلی است. مسلمانان جاهل، با تکیه بر آداب و عادات جاهلیت، کارهایی انجام میدهند که ربطی به اسلام و احکام نورانی آن ندارد. اگر کسی دختری را مجبور کند که باید با پسر عمویت ازدواج کنی، کار خلاف کرده است. اگر کسی به عنوان این‌که پسر عموی دختری است، به خودش حق بدهد که او را از ازدواج کردن نهی کند و بگوید چون با من ازدواج نکردی، پس من اجازه‌ی ازدواج به تو نمیدهم، این پسر عمو و هر کس که به او کمک کند، فعل حرامِ خلاف شرع کرده است. اینها، خلاف شرع بیّن است و فقهای اسلام، در این مورد اختلاف نظر ندارند.
اگر فرض کنیم کسی از قبیله‌ای، برای این‌که اختلافات خود را با قبیله‌ی دیگر حل کند -فرض کنید دعوا و اختلاف و خونریزی بوده است- حلّ این اختلاف و فصل این نزاع را به این قرار دهد که دختری را از این قبیله به آن قبیله بدهند؛ بدون این‌که از خودِ دختر اجازه بگیرند، این کار خلاف شرع است. البته یک وقت از خودِ دختر اجازه میگیرند؛ اشکالی ندارد. دختری است، خودش مایل است و حرفی ندارد که با جوانی از قبیله‌ی دیگر ازدواج کند که ضمناً با این ازدواج، اختلاف و نزاع هم از بین برود. این، ایراد و مانعی ندارد؛ اهلاً و سهلاً. اما اگر بخواهند دختری را به این کار مجبور کنند، این کار، خلاف شرع و خلاف احکام اسلامی است.
ملاحظه میکنید که احکام اسلام در انتخاب همسر، از اوّلِ تشکیل خانواده، در جهت کمک به زنان است. چون بعضی از مردان، نسبت به زنان زورگویی و ظلم و تعدّی میکردند، اسلام در مقابل این ظلم و تعدّی ایستاده است.

مربوط به :برگزاری جشن ازدواج هزار نوعروس عضو خانواده کمیته امداد خمینی(ره) در حضور رهبر انقلاب - 1373/09/02
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در آستانه‌ سالروز میلاد سیده‌ النساء العالمین‌ و دخت‌ گرامی‌ رسول‌ اکرم‌ (ص‌)، حضرت‌ زهرای‌ اطهر (س‌) و ولادت‌ بنیانگذار جمهوری‌ اسلامی‌ ایران‌، مراسم‌ جشن‌ ازدواج‌ هزار نو عروس‌ عضو خانواده‌ بزرگ‌ کمیته‌ امداد امام‌ خمینی‌ (ره‌) در حسینیه‌ امام‌ خمینی‌ و در محضر مبارک‌ رهبر معظم‌ انقلاب‌ اسلامی‌ برگزار شد.
حضرت‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌ در این‌ مراسم‌ طی‌ سخنانی‌ ضمن‌ توصیه‌ به‌ نو عروسان‌ و تازه‌ دامادان‌ برای‌ استحکام‌ بخشیدن‌ بنای‌ خانواده‌ فرمودند: شما اگر با هم‌ مهربان‌، سازگار،همکار و محرم‌ اسرار یکدیگر باشید، فضای‌ زندگی‌ صمیمی‌ و فرزندان‌ شما نیز به‌ لحاظ معنوی‌ و اخلاقی‌، سالم‌ خواهند بود.
مقام‌ معظم‌ رهبری‌ اخلاق‌ و رفتار نیکوی‌ زوجها را نسبت‌ به‌ هم‌ ضامن‌ ثمر بخشی‌ پیوند و خوشبختی‌ آنان‌ خواندند و فرمودند: مردان‌ برای‌ همسرانشان‌ و زنان‌ برای‌ شوهرانشان‌ باید یک‌ احترام‌ حقیقی‌ و یک‌ تکریم‌ واقعی‌ قایل‌ باشند و اعتماد و اطمینان‌ قلبی‌ یکدیگر را جلب‌ کنند.
رهبر معظم‌ انقلاب‌ به‌ خانواده‌های‌ دارای‌ دختران‌ و پسران‌ در آستانه‌ ازدواج‌ توصیه‌ کردند که‌ ازدواج‌ برای‌ فرزندان‌ خود را آسان‌ بگیرند چرا که‌ نتیجه‌ درخواست‌ مهریه‌های‌ بالا و جهیزیه‌های‌ سنگین‌، موجب‌ تأخیر و احتمالا انجام‌ نشدن‌ ازدواج‌ میان‌ جوانان‌ خواهد شد.
حضرت‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌، درخواست‌ مهریه‌های‌ سنگین‌ برای‌ ممانعت‌ از امر احتمالی‌ طلاق‌ و همچنین‌ جهیزیه‌های‌ سنگین‌ را تفکری‌ غلط خواندند و آن‌ را فرهنگی‌ جاهلی‌ و خلاف‌ سنت‌ پیغمبر اسلام‌ (ص‌) و ائمه‌ اطهار دانستند و اظهار داشتند: آنچه‌ که‌ پیوند میان‌ زوجها را استحکام‌ می‌بخشد، اخلاق‌ و رعایت‌ موازین‌ اسلامی‌ است‌.
حضرت‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای‌ در پایان‌ سخنانشان‌ از مسئولین‌ کمیته‌ امداد امام‌ خمینی‌ به‌ خاطر فراهم‌ ساختن‌ تمهیدات‌ ازدواج‌ زوجهای‌ جوان‌ تشکر کردند.

مربوط به :بیانات در دیدار مردم یاسوج - 1373/03/17
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من شنیده‌ام که در بعضی از مناطق این استان، به زنان و دختران ظلم می‌شود. اسلام از آن مردی که به زن ظلم کند، متنفّر و بیزار است. پیغمبرِ خدا، مردی را که به زن یا دختر خودش ظلم کند، زشت می‌شمارد. چون زن از لحاظ جسمی ضعیف‌تر است، آیا این مجوّز می‌شود که مرد با تکیه بر قدرت جسمانی به او ظلم کند؟!
شنیده‌ام در بعضی از نقاط این استان، ازدواجهای تحمیلی صورت می‌گیرد! یعنی بدونِ رضایت و اجازه‌ی دختر، او را به خانه‌ی شوهر می‌فرستند؛ آن هم شوهری که فاصله‌ی سنّی زیادی با دختر دارد و او به ازدواج با وی راضی نیست. اسلام چنین ازدواجی را زشت می‌شمارد.
برادران و خواهرانِ عزیزِ من! اگر می‌خواهید برکات خدا بر شما نازل شود، باید اخلاق اسلامی و احکام الهی را رعایت کنید. پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم در جامعه‌ای به نبوّت مبعوث شد که مردم در آنجا نسبت به زنان و دختران جفا می‌کردند. آیات کریمه‌ی قرآن، به زبانهای مختلف تلاش کرد این عادت زشت را از میانِ مردم ببرد. نمی‌شود که ما بعد از گذشت چهارده قرن، مجدّداً به همان عادات جاهلی برگردیم!

مربوط به :بیانات در مراسم عقد ازدواج - 1371/10/17
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
چند جمله نصیحت به دختران و پسرانی که می‌خواهند ازدواج کنند و همچنین دختران و پسرانی که ان‌شاءالله امروز مزدوج خواهند شد می‌کنیم. خلاصه‌ی عرض ما به همه این است که: اولاً قدر این پیوند ازدواج را بدانید و مواظب باشید این پیوند، سست نشود. علت هم این است که این پیوند ازدواج، می‌تواند وسیله‌ی اصلاح جامعه باشد. می‌تواند خوشبختی دنیا و آخرت را برای افراد فراهم کند. این پیوند ازدواج، یک ارزش معنوی و انسانی است. آن را، نباید با مسائل مادی، محاسبه و مخلوط کرد. البته، پدران و مادران و بزرگترها باید جوانان را هدایت و راهنمایی کنند. اما مواظب باشند دخالتی که پیوندهای ازدواج را سست کند، به وجود نیاید. این، نکته‌ی اول که پیوند ازدواج را محترم بشمارید و نگذارید به هر بهانه و با مسأله چیز کوچک، متزلزل شود.
نکته‌ی دوم این است که زن و شوهر، مثل دو همسنگر و مثل دو شریکند. باید با هم همکاری کنند و بدانند که از نظر اسلام، زن و مرد هردو پیش خدای متعال حقوقی دارند. خداوند مرد را برای کاری آفریده، زن را هم برای کاری. از نظر تقوا و معنویت، نه مرد بر زن ترجیح دارد، نه زن بر مرد. هرکدام تقوایشان بیشتر بود، پیش خدا عزیزتر است. این‌گونه نباشد که مثل بعضی از محیطهای جاهلی، مرد به زن زور بگوید و او را به کلی از حوزه‌ی زندگی و تصمیم‌گیری خارج کند؛ یا مثل بعضی از دستگاههای جاهلی دیگر، که از اروپا یاد گرفته‌اند، زنها مرد را تحقیر و ذلیل کنند و بر او سوار شوند. این طور هم نباید باشد؛ بلکه باید، مثل دو رفیق، دو همسنگر، دو شریک و دو همکار باشند. منتها، هرکدام - همان‌طور که خدای متعال قرار داده - برای یک کار مناسبند. هر کدام مخصوص یک کار هستند. نه کار این از عهده‌ی او برمی‌آید، نه کار او از عهده‌ی این برمی‌آید.
نکته‌ی سوم این است که سعی کنید از اول، زندگی را ساده و بی‌تشریفات شروع کنید. طوری نباشد که از اول کار، تشریفات و زیاده‌خواهیها را وارد زندگی کنید. بدانید که ترجیح و ارزش پیش خدا، با پول و تشریفات و مهمانی اسراف‌آمیز و جشن گرفتن در هتلهای گرانقیمت نیست. اینها هیچ ارزشی پیش خدا ندارد. ارزش، در ایمان، در تقوا و در جهاد است.
الان یک پسر جانباز، جزو دامادهای ما و یک دختر جانباز، جزو عروسهای ما هستند. این جانبازان پیش خدای متعال، خیلی قیمت دارند. البته به شرطی که در راه خدا و در جهت تقوا باقی بمانند؛ و الّا، اگر خدای ناکرده کسی در راه تقوا نماند، هرچه باشد - چه جانباز باشد و چه سالم - خدای متعال به او، در دنیا و آخرت اعتنایی نخواهد کرد. «الذین استجابوا لله و الرسول من بعد ما اصابهم القرح للذین احسنوا منهم و اتقوا اجر عظیم. (۱)» کسانی که در میدان جنگ زخمی شدند، یا مثل آن خانمهایی که در میدان جنگ نبودند، اما در خانه یا مدرسه بودند و دشمن آمد آنها را مجروح کرد، پیش خدای متعال بسیار با ارزشند؛ به شرط این‌که تقوا پیشه کنند. وقتی تقوا پیشه کردند، آن وقت آن زن جانباز، از لحاظ تقوا، ترجیح پیدا می‌کند؛ پیش خدا ارزش بیشتری پیدا می‌کند. یا آن مرد جانباز، ارزش بیشتری پیدا می‌کند. این، خلاف معیارهای مادی است. مثلاً می‌بینید ارزش یک فقیر از یک ثروتمند، بیشتر می‌شود. اینها وسیله‌ی ارزش نیست. وسیله‌ی ارزش، تقواست. اگر ان‌شاءالله، رعایت تقوا و حدود الهی را بکنید، این همان چیزی خواهد بود که خدا می‌خواهد.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای گروه ویژه و گروه معارف اسلامی صدای جمهوری اسلامی ایران‌ - 1370/12/13
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در طرح احکام شرعی در برنامه‌ی پیش از ظهر، باید سفارش کنید که مسائلی گفته بشود که در حواشی آن، برداشت نادرستی صورت نگیرد. مثلاً گروه نظارت ما گزارشی به من دادند که در یکی از همین برنامه‌ها، موقع طرح یک مسأله‌ی شرعی در خصوص اختلاف زن و مرد در زمینه‌ی مهریه، از تعداد زیاد سکه‌ها مثال زده شده بود؛ مثلاً اگر زن گفت مهریه‌ی من صدوپنجاه سکه‌ی بهار آزادی است، اما مرد گفت نخیر، صد سکه‌ی بهار آزادی است، در این‌جا چه باید کرد! اصلاً چرا شما اسم مهریه را با صدوپنجاه سکه میآورید؟! بنده حداکثر چهارده سکه را برای قرائت خطبه‌ی عقد تعیین کرده‌ام؛ اگر یک عدد سکه هم اضافه کنند، خطبه‌ی عقد را نمیخوانم. مگر صدوپنجاه عدد سکه شوخی است؟! اصلاً نباید اسمش را آورد. مثلاً باید گفت اگر زن ادعای ده سکه داشت، ولی مرد گفت نخیر، نُه سکه است، چه کار باید کنیم. یا فرضاً شنیده بشود که برخی از تعبیرات نادرست را در طرح مسأله‌ی بین زن و شوهر به کار برده‌اند؛ مثلاً گفته بشود که زن اسیر مرد است! زن اسارتی ندارد؛ انسان آزاد است. این‌گونه تعبیرات با این‌که تعبیرات حساب‌شده‌یی هم نیست، اما حالا به زبان آمده است. در هنگامی که میخواهند این‌گونه برنامه‌ها را پخش کنند، باید این دقت را بکنند و این موارد را اصلاح کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای گروه اجتماعی صدای جمهوری اسلامی ایران‌ - 1370/11/29
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی از موضوعات زنده‏یی که الان در میان مردم مطرح است، تشریفات ازدواج است. البته این موضوع، کار گروه خانواده است؛ اما شما می‏توانید کمک کنید. این‏گونه موضوعها، موضوعهای زنده‏یی است که طرح آن حقیقتاً در وضع زندگی مردم تأثیر می‏گذارد. تشریفات ازدواج، پدر مردم را درآورده است؛ هرچه هم گفته می‏شود، اثر نمی‏کند؛ این را شما به میان مردم بیاورید و آن کسانی که دنبال مهریه‏ی زیادی و جهیزیه‏ی آن‏چنانی هستند، یک هفته خوب عرقشان را در بیاورید! یقیناً کسانی پیدا خواهند شد که برای این کارها بهانه‏های معمولی را به شما خواهند گفت - آقا اگر مهریه‏مان را بالا نبریم، دخترمان را طلاق می‏دهند - اما شما باید قبلاً مطلب را برای خودتان پخته کنید و جوابش را در دست داشته باشید؛ و تا کسی این‏طور گفت و گزارشگر شما منتقل کرد، شما به زبان مناسب و با شکل هنرمندانه‏یی به او پاسخ بدهید.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای گروه اجتماعی صدای جمهوری اسلامی ایران‌ - 1370/11/29
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
فرض بفرمایید یکی از موضوعات زنده‌یی که الان در میان مردم مطرح است، تشریفات ازدواج است. البته این موضوع، کار گروه خانواده است؛ اما شما میتوانید کمک کنید. این‌گونه موضوعها، موضوعهای زنده‌یی است که طرح آن حقیقتاً در وضع زندگی مردم تأثیر میگذارد. تشریفات ازدواج، پدر مردم را درآورده است؛ هرچه هم گفته میشود، اثر نمیکند؛ این را شما به میان مردم بیاورید و آن کسانی که دنبال مهریه‌ی زیادی و جهیزیه‌ی آن‌چنانی هستند، یک هفته خوب عرقشان را در بیاورید! یقیناً کسانی پیدا خواهند شد که برای این کارها بهانه‌های معمولی را به شما خواهند گفت - آقا اگر مهریه‌مان را بالا نبریم، دخترمان را طلاق میدهند - اما شما باید قبلاً مطلب را برای خودتان پخته کنید و جوابش را در دست داشته باشید؛ و تا کسی این‌طور گفت و گزارشگر شما منتقل کرد، شما به زبان مناسب و با شکل هنرمندانه‌یی به او پاسخ بدهید.

مربوط به :بیانات در مراسم اجرای خطبه‌ی عقد ازدواج‌ - 1370/04/20
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بنای کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید با هم بسازند. این «با هم بسازند»، معنای خیلی عمیقی دارد.

مربوط به :بیانات در مراسم اجرای خطبه‌ی عقد ازدواج‌ - 1370/04/20
عنوان فیش :بیان نکاتی درباره ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج, مهریه, خانواده, خانواده در اسلام, تجملگرایی
نوع(ها) : قرآن, حدیث

متن فیش :
الحمدللَّه اقرارا بنعمته و لااله‌الّااللَّه اخلاصا لوحدانیّته والصّلاة والسّلام علی اشرف بریّته و علی‌الاصفیاء من عترته. و بعد فقد کان من فضل‌اللَّه علی‌الانام ان اغناهم بالحلال عن‌الحرام و قال: «وانکحوا الایامی منکم والصّالحین من عبادکم و امائکم ان یکونوا فقراء یغنهم اللَّه من فضله واللَّه واسع علیم»(1)
«قال رسول‌اللَّه(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله‌وسلّم)النّکاح سنّتی فمن رغب عن سنّتی فلیس منّی»(2) «و قال(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله) من تزوّج احرز نصف دینه فلیتّق اللَّه فی‌النّصف الاخر»(3) «و قال(صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله) تناکحوا تکثروا فانّی اباهی بکم الامم یوم‌القیامة ولو بالسّقط»(4)
قبل از این‌که صیغه‌ی عقد را جاری بکنیم، چند جمله به عنوان تذکر برای عروسها و دامادها عرض می‌کنیم:
نکته‌ی اول این است که در کار ازدواج و این مراسم، و رسم و سنتی که در اسلام و در همه‌ی ادیان و در بشریت وجود دارد، به نظر اسلام آن چیزی که اصل و محور است، تشکیل کانون خانوادگی است. از نظر اسلام، خانواده یک رکن بزرگ است. اگر باشد و سالمش باشد و تربیت درست باشد، در پیشرفت کار جامعه به صورتی که اسلام می‌خواهد، تأثیر زیادی دارد. اسلام می‌خواهد این کانون تشکیل بشود و به وجود بیاید.
هنر ادیان - و بیشتر از همه اسلام - در این است که غرایز جنسی و غریزه‌ی زوج‌طلبی انسان را - که غیر از غریزه‌ی جنسی است - در خدمت تشکیل خانواده قرار داده و کاری کرده‌اند که کانون خانواده، با پشتوانه‌ی غریزه‌ی جنسی، یا با پشتوانه‌ی آن غریزه‌ی دیگر - که از غریزه‌ی جنسی عمومیتش بیشتر است - تحقق پیدا کند و باقی بماند. بعضیها ممکن است در سنین خاصی نیاز جنسی هم نداشته باشند، اما نیاز به زوج‌طلبی را دارند و می‌باید زوجی از جنس مخالف را داشته باشند؛ زن و مرد فرقی نمی‌کند. سکن، مایه‌ی آرامش است. ادیان - و بیش از همه اسلام - اینها را پشتوانه‌ی تشکیل خانواده قرار داده‌اند.
اگر انسانها رها بودند که غریزه‌ی جنسی را هر طور می‌خواهند، اشباع کنند، یا خانواده تشکیل نمی‌شد، یا یک چیز سست و پوچ و تهدیدپذیر و ویرانی‌پذیر می‌شد و هر نسیمی او را به هم می‌زد. لذا در هر جای دنیا که می‌بینید آزادیهای جنسی هست، در آن‌جا به همان نسبت خانواده ضعیف است؛ چون مرد و زن برای اشباع این غریزه، احتیاجی به این کانون ندارند. اما در آن‌جاهایی که دین حاکم است و آزادی جنسی نیست، این‌جا همه چیز برای مرد و زن هست؛ لذا این، حفظ و نگهداشته می‌شود.
اصل قضیه این است که باید کانون خانواده به وجود بیاید؛ اسلام این را خواسته است. شما یک دختر از جایی و یک پسر از جای دیگری می‌آیید و با یکدیگر آشنا و متصل می‌شوید؛ یک خانواده به وجود می‌آید. این خانواده، منشأ خیراتی است. در اداره‌ی کشور و اداره‌ی انسانیت، کارهای عظیمی به عهده‌ی این خانواده است. این، چیز بسیار مهمی است. شما باید این را مواظب باشید و حفظ کنید.
با این کلمات عقدی که می‌خوانیم - که یک امر اعتباری است - یک علقه‌ی اعتباری بین شما به وجود می‌آید. باید همه‌ی همت دختر و پسر این باشد که این را حفظ کنند. مبادا با گله‌ها، با دلخوریها، با افزون‌طلبی و پُرتوقعیها، با بی‌محبتیها، و گاهی با دخالتهای دیگران و از این قبیل، این کانون سست بشود. آن چیزی که مهم است، این است. هم دختر و هم پسر سعی کنند که این علقه‌ی زوجیت را حفظ کنند. چگونه می‌توانید این علقه را حفظ کنید؟ البته آدمهای عاقل و زیرک و با احساس و وجدان صادق، راهش را پیدا می‌کنند. این، با اطمینان و با محبت متقابل حفظ می‌شود. زن به مرد تحمیل نکند و زور نگوید؛ مرد هم به زن زور نگوید و افزون‌طلبی نکند؛ مثل دو رفیق و مثل دو شریک، با هم صمیمی باشند، تا این کانون خانواده حفظ بشود.
نکته‌ی دوم این است که در ازدواج، اصل قضیه یک امر انسانی است؛ نه یک امر مادّی. اسلام مهریه را قرار داده است؛ اما مهریه این را به‌صورت یک معامله‌ی دادوستدی نمی‌کند. این‌جا دادوستدی نیست؛ بلکه طرفین در یک جای مشترک سرمایه‌گذاری می‌کنند. این‌طور نیست که شما مثل خرید و فروش، یک چیز بدهید و یک چیز بگیرید. نه، این‌جا چیزی دادن و چیزی گرفتن نیست؛ بلکه هر دو نفر موجودی خودشان را در صندوق و کاسه‌ی مشترکی می‌گذارند و هر دو از آن استفاده می‌کنند. در ازدواج، قضیه این است.
بنابراین، نقش مادّیات در این‌جا باید خیلی ضعیف باشد. ما که می‌گوییم مهریه‌ها را سنگین نکنند، از این بابت است. اگر ما گفته‌ایم که مهریه بیش از فلان مقدار نباشد، معنایش این نیست که اگر بیش از فلان مقدار بود، عقد باطل یا حرام است؛ نه، جایز هم هست، اما کار غلط است.
بعضیها چند میلیون تومان مهریه می‌گذارند؛ یعنی ازدواج را که یک امر انسانی است، به یک دادوستد و به یک کار بازاری و معامله‌گری تبدیل می‌کنند. این، تحقیر و توهین به نقش و شأن انسانیت در ازدواج است. این، کار غلطی است.
بعضیها هم ازدواج را که یک امر عاطفی و انسانی و وجدانی است، به صحنه‌ی تفاخر تبدیل می‌کنند. مثلاً می‌گویند که جهیزیه‌ی ما این‌چیزها را داشت؛ آیا جهیزیه‌ی دختر شما هم اینها را دارد؟! تفاخر و تنافس! یا مثلاً می‌گویند که ما عقدمان را در فلان سالن گرفتیم. البته حالا که متأسفانه مرسوم شده است در هتلها می‌گیرند؛ که کار بسیار بدی است. حتّی گاهی شنیده یا دیده می‌شود، بعضی افرادی هم که از آنها توقع نیست، برای تفاخر به همدیگر، مراسم عقد خود را در هتلها و سالنها می‌گیرند! نه، مراسم عقد را در اتاق خانه و حیاط منزل خودتان و یا همسایه‌تان بگیرید و مردم را دعوت کنید؛ همین‌طور که همیشه بوده است. این‌گونه محیطها، یک محیط انس خانوادگی است. عده‌یی دوست، عده‌یی قوم و خویش، عده‌یی همردیفهای دختر یا پسر، دوستان مدرسه، دوستان پسر در محیط کار یا مدرسه، جمع می‌شوند و شادی و خوشی می‌کنند؛ این درست است.
این‌که ما این‌جا را صحنه‌ی تفاخر قرار بدهیم، غلط اندرغلط است. هم محیط ازدواج را آلوده‌ی به مادّیات می‌کند، هم این صحنه‌ی پاک و لطیف وجدانی را صحنه‌ی تفاخرها و تنافسها و زیاده‌رویها می‌کند، بعد هم این دختر و پسر از اول عادت می‌کنند که بایستی زندگی آنان بر تجمل و تشریفات بگذرد؛ چرا؟ بگذارید از اول به یک زندگی متوسط عادت کنند.
تجملات برای یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانی که با تجملات مخالفت می‌کنند، معنایش این نیست که از لذتها و خوشیهایش بی‌اطلاعند؛ نه، کار مضری برای جامعه است؛ مثل یک دارو یا یک خوراکی مضر. با تجملات زیادی، جامعه زیان می‌کند. البته در حد معقول و متداول ایرادی ندارد؛ اما وقتی که همین‌طور مرتب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز می‌کند و به جاهای دیگری می‌رود؛ و این برای جامعه مضر است. حالا چنانچه ما آن کار مضر را درعرصه‌ی ازدواج بیاوریم و بخواهیم از آن استفاده کنیم، این دیگر غلط اندرغلط خواهد شد؛ بسیار بد است.
این میهمانیهای پُرسروصدا و هتل‌گرفتنها و خرجهای زیاد، کار آن طاغوتیها بود. اخیراً در روزنامه هم موردی را نوشته بودند، که چه‌قدر خوب کردند که نوشتند؛ تامردم بفهمند که این کارها زشت است. ماها همیشه در خانه‌های خودمان - یک اتاق، دو اتاق - عقد و عروسی می‌گرفتیم. اگر هم نداشتیم، از همسایه قرض می‌گرفتیم. مقداری شیرینی و میوه چیده می‌شد؛ می‌گفتیم، می‌خندیدیم، شوخی می‌کردیم؛ خیلی هم خوش می‌گذشت. البته آن طاغوتها و آدمهای بدی که بحمداللَّه ازاله شدند، این‌طور برگزار نمی‌کردند. آنها به این وضع قانع نبودند؛ در آن هتلها می‌رفتند و میهمانیهای پُرخرج و چنین و چنان برپا می‌کردند.
حالا ما که بر سر کار آمده‌ایم، نباید کار آنها را تکرار بکنیم. اگر تکرار بکنیم، ما هم مثل آنها می‌شویم؛ آن بد بود. نه این‌که وقتی آدم نمی‌تواند کار پُرخرجی بکند، نکند؛ ولی وقتی که توانست، برود بکند! پس چی شد؟! آن منطق صحیح، این را ایجاب نمی‌کند. باید بنا را بر سادگی گذاشت. جهیزیه‌ها را ساده بگیرید. اگر جهیزیه نیازهای دختر را تأمین می‌کند، خوب است؛ اما به سمت تجملات نرود.
نکته‌ی سوم این است که بنای کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید با هم بسازند. این «با هم بسازند»، معنای خیلی عمیقی دارد. من یک‌وقت خدمت امام رفتم، ایشان می‌خواستند خطبه‌ی عقدی را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند شما بیا طرف عقد بشو. ایشان برخلاف ما - که طول و تفصیل می‌دهیم و حرف می‌زنیم - عقد را اول می‌خواندند، بعد دو، سه جمله‌ی کوتاه صحبت می‌کردند. من دیدم ایشان پس از این‌که عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: بروید با هم بسازید. من فکر کردم، دیدم که ما این همه حرف می‌زنیم، اما کلام امام در همین یک جمله‌ی «بروید با هم بسازید»، خلاصه می‌شود! حالا ما هم عرض می‌کنیم که شما دختران و پسران، بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هر چیزی که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستی بیگانه تلقی بشود. این را اصل قرار بدهید، تا ان‌شاءاللَّه خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند.
امیدواریم که خداوند ان‌شاءاللَّه این عقدهایی را که می‌خوانیم، مبارک کند؛ این دختران و پسران، محیطهای شادی را به خانواده‌ها بیاورند؛ و خداوند نسل طیب و طاهری هم به آنها عنایت کند.
1 ) سوره مبارکه النور آیه 32
وَأَنكِحُوا الأَيامىٰ مِنكُم وَالصّالِحينَ مِن عِبادِكُم وَإِمائِكُم ۚ إِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ
ترجمه :
مردان و زنان بی‌همسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بی‌نیاز می‌سازد؛ خداوند گشایش‌دهنده و آگاه است!

2 )
جامع الأخبار، تاج الدین شعیری، ص 101 ؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏100، ص 220 ؛
كنز العمال،  متقی هندی، ج 16، ص 271 ؛

وَ قَالَ ص‏ النِّكَاحُ‏ سُنَّتِي‏ فَمَنْ رَغِبَ عَنْ سُنَّتِی فَلَيْسَ مِنِّي‏
ترجمه :
پيامبر خدا (صلى اللّه عليه و آله) فرمودند: ازدواج، سنّت من است و هر كه از سنّت من روى گردانَد، از من نيست.

3 )
الكافی، شیخ كلینی، ج ‏5، ص 328 ؛
الأمالی، شیخ طوسی، ص 518 ؛
مكارم الأخلاق، حسن بن فضل طبرسی، ص 196 ؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج‏ 100، ص 219 ؛

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ مَنْ تَزَوَّجَ أَحْرَزَ نِصْفَ‏ دِينِهِ‏ وَ فِی حَدِيثٍ آخَرَ فَلْيَتَّقِ اللَّهَ فِی النِّصْفِ الْآخَرِ أَوِ الْبَاقِی.
ترجمه :
هر گاه آدمى ازدواج كند، نصف دين را به دست آورده است و در حدیث دیگر آمده است: براى نصف ديگر، بايد پروا از خدا را پيشه كند.

4 )
عوالی اللئالی، ابن ابی جمهور احسائی، ج ‏3، ص 286 ؛
السرائر الحاوی لتحرير الفتاوی، ابن ادریس حلی، ج ‏2، ص 518 ؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏100، ص 220 ؛

وَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص‏ تَنَاكَحُوا تَكْثُرُوا فَإِنِّی أُبَاهِی بِكُمُ الْأُمَمَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ حَتَّى بِالسِّقْطِ
ترجمه :
پیامبر خدا(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: ازدواج كنيد تا جمعيت شما افزون شود؛ زيرا من در روز قيامت، به وجود شما، حتّى به فرزندان سقط شده‏تان، بر ساير امّت‏ها مى‏بالم.


مربوط به :بیانات در مراسم اجرای خطبه‌ی عقد ازدواج‌ - 1370/04/20
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در کار ازدواج و این مراسم، و رسم و سنتی که در اسلام و در همه‏ی ادیان و در بشریت وجود دارد، به نظر اسلام آن چیزی که اصل و محور است، تشکیل کانون خانوادگی است. از نظر اسلام، خانواده یک رکن بزرگ است. اگر باشد و سالمش باشد و تربیت درست باشد، در پیشرفت کار جامعه به صورتی که اسلام می‏خواهد، تأثیر زیادی دارد. اسلام می‏خواهد این کانون تشکیل بشود و به وجود بیاید.
هنر ادیان - و بیشتر از همه اسلام - در این است که غرایز جنسی و غریزه‏ی زوج‏طلبی انسان را - که غیر از غریزه‏ی جنسی است - در خدمت تشکیل خانواده قرار داده و کاری کرده‏اند که کانون خانواده، با پشتوانه‏ی غریزه‏ی جنسی، یا با پشتوانه‏ی آن غریزه‏ی دیگر - که از غریزه‏ی جنسی عمومیتش بیشتر است - تحقق پیدا کند و باقی بماند. بعضیها ممکن است در سنین خاصی نیاز جنسی هم نداشته باشند، اما نیاز به زوج‏طلبی را دارند و می‏باید زوجی از جنس مخالف را داشته باشند؛ زن و مرد فرقی نمی‏کند. سکن، مایه‏ی آرامش است. ادیان - و بیش از همه اسلام - اینها را پشتوانه‏ی تشکیل خانواده قرار داده‏اند.
اصل قضیه این است که باید کانون خانواده به وجود بیاید؛ اسلام این را خواسته است. شما یک دختر از جایی و یک پسر از جای دیگری می‏آیید و با یکدیگر آشنا و متصل می‏شوید؛ یک خانواده به وجود می‏آید. این خانواده، منشأ خیراتی است. در اداره‏ی کشور و اداره‏ی انسانیت، کارهای عظیمی به عهده‏ی این خانواده است. این، چیز بسیار مهمی است. شما باید این را مواظب باشید و حفظ کنید.
با این کلمات عقدی که می‏خوانیم - که یک امر اعتباری است - یک علقه‏ی اعتباری بین شما به وجود می‏آید. باید همه‏ی همت دختر و پسر این باشد که این را حفظ کنند. مبادا با گله‏ها، با دلخوریها، با افزون‏طلبی و پُرتوقعیها، با بی‏محبتیها، و گاهی با دخالتهای دیگران و از این قبیل، این کانون سست بشود. آن چیزی که مهم است، این است. هم دختر و هم پسر سعی کنند که این علقه‏ی زوجیت را حفظ کنند. چگونه می‏توانید این علقه را حفظ کنید؟ البته آدمهای عاقل و زیرک و با احساس و وجدان صادق، راهش را پیدا می‏کنند. این، با اطمینان و با محبت متقابل حفظ می‏شود. زن به مرد تحمیل نکند و زور نگوید؛ مرد هم به زن زور نگوید و افزون‏طلبی نکند؛ مثل دو رفیق و مثل دو شریک، با هم صمیمی باشند، تا این کانون خانواده حفظ بشود.

مربوط به :بیانات در مراسم اجرای خطبه‌ی عقد ازدواج‌ - 1370/04/20
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در ازدواج ، اصل قضیه یک امر انسانی است؛ نه یک امر مادّی. اسلام مهریه را قرار داده است؛ اما مهریه این را به‏صورت یک معامله‏ی دادوستدی نمی‏کند. این‏جا دادوستدی نیست؛ بلکه طرفین در یک جای مشترک سرمایه‏گذاری می‏کنند. این‏طور نیست که شما مثل خرید و فروش، یک چیز بدهید و یک چیز بگیرید. نه، این‏جا چیزی دادن و چیزی گرفتن نیست؛ بلکه هر دو نفر موجودی خودشان را در صندوق و کاسه‏ی مشترکی می‏گذارند و هر دو از آن استفاده می‏کنند. در ازدواج ، قضیه این است.
بنابراین، نقش مادّیات در این‏جا باید خیلی ضعیف باشد. ما که می‏گوییم مهریه‏ها را سنگین نکنند، از این بابت است. اگر ما گفته‏ایم که مهریه بیش از فلان مقدار نباشد، معنایش این نیست که اگر بیش از فلان مقدار بود، عقد باطل یا حرام است؛ نه، جایز هم هست، اما کار غلط است.
بعضیها چند میلیون تومان مهریه می‏گذارند؛ یعنی ازدواج را که یک امر انسانی است، به یک دادوستد و به یک کار بازاری و معامله‏گری تبدیل می‏کنند. این، تحقیر و توهین به نقش و شأن انسانیت در ازدواج است. این، کار غلطی است. ازدواج صحنه‏ی تفاخر نیست‏.
بعضیها هم ازدواج را که یک امر عاطفی و انسانی و وجدانی است، به صحنه‏ی تفاخر تبدیل می‏کنند. مثلاً می‏گویند که جهیزیه‏ی ما این‏چیزها را داشت؛ آیا جهیزیه‏ی دختر شما هم اینها را دارد؟! تفاخر و تنافس! یا مثلاً می‏گویند که ما عقدمان را در فلان سالن گرفتیم. البته حالا که متأسفانه مرسوم شده است در هتلها می‏گیرند؛ که کار بسیار بدی است. حتّی گاهی شنیده یا دیده می‏شود، بعضی افرادی هم که از آنها توقع نیست، برای تفاخر به همدیگر، مراسم عقد خود را در هتلها و سالنها می‏گیرند! نه، مراسم عقد را در اتاق خانه و حیاط منزل خودتان و یا همسایه‏تان بگیرید و مردم را دعوت کنید؛ همین‏طور که همیشه بوده است. این‏گونه محیطها، یک محیط انس خانوادگی است. عده‏یی دوست، عده‏یی قوم و خویش، عده‏یی همردیفهای دختر یا پسر، دوستان مدرسه، دوستان پسر در محیط کار یا مدرسه، جمع می‏شوند و شادی و خوشی می‏کنند؛ این درست است.
این‏که ما این‏جا را صحنه‏ی تفاخر قرار بدهیم، غلطاندرغلط است. هم محیط ازدواج را آلوده‏ی به مادّیات می‏کند، هم این صحنه‏ی پاک و لطیف وجدانی را صحنه‏ی تفاخرها و تنافسها و زیاده‏رویها می‏کند، بعد هم این دختر و پسر از اول عادت می‏کنند که بایستی زندگی آنان بر تجمل و تشریفات بگذرد؛ چرا؟ بگذارید از اول به یک زندگی متوسط عادت کنند.
تجملات برای یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانی که با تجملات مخالفت می‏کنند، معنایش این نیست که از لذتها و خوشیهایش بی‏اطلاعند؛ نه، کار مضری برای جامعه است؛ مثل یک دارو یا یک خوراکی مضر. با تجملات زیادی، جامعه زیان می‏کند. البته در حد معقول و متداول ایرادی ندارد؛ اما وقتی که همین‏طور مرتب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز می‏کند و به جاهای دیگری می‏رود؛ و این برای جامعه مضر است. حالا چنانچه ما آن کار مضر را درعرصه‏ی ازدواج بیاوریم و بخواهیم از آن استفاده کنیم، این دیگر غلطاندرغلط خواهد شد؛ بسیار بد است.
این میهمانیهای پُرسروصدا و هتل‏گرفتنها و خرجهای زیاد، کار آن طاغوتیها بود. اخیراً در روزنامه هم موردی را نوشته بودند، که چه‏قدر خوب کردند که نوشتند؛ تامردم بفهمند که این کارها زشت است. ماها همیشه در خانه‏های خودمان - یک اتاق، دو اتاق - عقد و عروسی می‏گرفتیم. اگر هم نداشتیم، از همسایه قرض می‏گرفتیم. مقداری شیرینی و میوه چیده می‏شد؛ می‏گفتیم، می‏خندیدیم، شوخی می‏کردیم؛ خیلی هم خوش می‏گذشت. البته آن طاغوتها و آدمهای بدی که بحمداللَّه ازاله شدند، این‏طور برگزار نمی‏کردند. آنها به این وضع قانع نبودند؛ در آن هتلها می‏رفتند و میهمانیهای پُرخرج و چنین و چنان برپا می‏کردند.
حالا ما که بر سر کار آمده‏ایم، نباید کار آنها را تکرار بکنیم. اگر تکرار بکنیم، ما هم مثل آنها می‏شویم؛ آن بد بود. نه این‏که وقتی آدم نمی‏تواند کار پُرخرجی بکند، نکند؛ ولی وقتی که توانست، برود بکند! پس چی شد؟! آن منطق صحیح، این را ایجاب نمی‏کند. باید بنا را بر سادگی گذاشت. جهیزیه‏ها را ساده بگیرید. اگر جهیزیه نیازهای دختر را تأمین می‏کند، خوب است؛ اما به سمت تجملات نرود.

مربوط به :بیانات در مراسم اجرای خطبه‌ی عقد ازدواج‌ - 1370/04/20
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بنای کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید با هم بسازند. این «با هم بسازند»، معنای خیلی عمیقی دارد. من یک‏وقت خدمت امام رفتم، ایشان می‏خواستند خطبه‏ی عقدی را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند شما بیا طرف عقد بشو. ایشان برخلاف ما - که طول و تفصیل می‏دهیم و حرف می‏زنیم - عقد را اول می‏خواندند، بعد دو، سه جمله‏ی کوتاه صحبت می‏کردند. من دیدم ایشان پس از این‏که عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: بروید با هم بسازید. من فکر کردم، دیدم که ما این همه حرف می‏زنیم، اما کلام امام در همین یک جمله‏ی «بروید با هم بسازید»، خلاصه می‏شود! حالا ما هم عرض می‏کنیم که شما دختران و پسران، بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هر چیزی که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستی بیگانه تلقی بشود. این را اصل قرار بدهید، تا ان‏شاءاللَّه خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند.
امیدواریم که خداوند ان‏شاءاللَّه این عقدهایی را که می‏خوانیم، مبارک کند؛ این دختران و پسران، محیطهای شادی را به خانواده‏ها بیاورند؛ و خداوند نسل طیب و طاهری هم به آنها عنایت کند.

مربوط به :بیانات در مراسم اجرای خطبه‌ی عقد ازدواج‌ - 1370/04/20
عنوان فیش :امام(ره) بعد از خطبه عقد فرمودند: بروید با هم بسازید
کلیدواژه(ها) : تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, توصیه‌های امام خمینی, ازدواج, ارتباط آیت الله خامنه‌ای با امام خمینی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
بناى کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید با هم بسازند. این «با هم بسازند»، معناى خیلى عمیقى دارد. من یک‌وقت خدمت امام رفتم، ایشان مى‌خواستند خطبه‌ى عقدى را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند شما بیا طرف عقد بشو. ایشان برخلاف ما - که طول و تفصیل مى‌دهیم و حرف مى‌زنیم - عقد را اول مى‌خواندند، بعد دو، سه جمله‌ى کوتاه صحبت مى‌کردند. من دیدم ایشان پس از این‌که عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: بروید با هم بسازید. من فکر کردم، دیدم که ما این همه حرف مى‌زنیم، اما کلام امام در همین یک جمله‌ى «بروید با هم بسازید»، خلاصه مى‌شود! حالا ما هم عرض مى‌کنیم که شما دختران و پسران، بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هر چیزى که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستى بیگانه تلقى بشود. این را اصل قرار بدهید

مربوط به :بیانات در مراسم اجرای خطبه‌ی عقد ازدواج‌ - 1370/04/20
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
قبل از این‌که صیغه‌ی عقد را جاری بکنیم، چند جمله به عنوان تذکر برای عروسها و دامادها عرض می‌کنیم:
نکته‌ی اول این است که در کار ازدواج و این مراسم، و رسم و سنتی که در اسلام و در همه‌ی ادیان و در بشریت وجود دارد، به نظر اسلام آن چیزی که اصل و محور است، تشکیل کانون خانوادگی است. از نظر اسلام، خانواده یک رکن بزرگ است. اگر باشد و سالمش باشد و تربیت درست باشد، در پیشرفت کار جامعه به صورتی که اسلام می‌خواهد، تأثیر زیادی دارد. اسلام می‌خواهد این کانون تشکیل بشود و به وجود بیاید.
هنر ادیان - و بیشتر از همه اسلام - در این است که غرایز جنسی و غریزه‌ی زوج‌طلبی انسان را - که غیر از غریزه‌ی جنسی است - در خدمت تشکیل خانواده قرار داده و کاری کرده‌اند که کانون خانواده، با پشتوانه‌ی غریزه‌ی جنسی، یا با پشتوانه‌ی آن غریزه‌ی دیگر - که از غریزه‌ی جنسی عمومیتش بیشتر است - تحقق پیدا کند و باقی بماند. بعضیها ممکن است در سنین خاصی نیاز جنسی هم نداشته باشند، اما نیاز به زوج‌طلبی را دارند و می‌باید زوجی از جنس مخالف را داشته باشند؛ زن و مرد فرقی نمی‌کند. سکن، مایه‌ی آرامش است. ادیان - و بیش از همه اسلام - اینها را پشتوانه‌ی تشکیل خانواده قرار داده‌اند.
اگر انسانها رها بودند که غریزه‌ی جنسی را هر طور می‌خواهند، اشباع کنند، یا خانواده تشکیل نمی‌شد، یا یک چیز سست و پوچ و تهدیدپذیر و ویرانی‌پذیر می‌شد و هر نسیمی او را به هم می‌زد. لذا در هر جای دنیا که می‌بینید آزادیهای جنسی هست، در آن‌جا به همان نسبت خانواده ضعیف است؛ چون مرد و زن برای اشباع این غریزه، احتیاجی به این کانون ندارند. اما در آن‌جاهایی که دین حاکم است و آزادی جنسی نیست، این‌جا همه چیز برای مرد و زن هست؛ لذا این، حفظ و نگهداشته می‌شود.
اصل قضیه این است که باید کانون خانواده به وجود بیاید؛ اسلام این را خواسته است. شما یک دختر از جایی و یک پسر از جای دیگری می‌آیید و با یکدیگر آشنا و متصل می‌شوید؛ یک خانواده به وجود می‌آید. این خانواده، منشأ خیراتی است. در اداره‌ی کشور و اداره‌ی انسانیت، کارهای عظیمی به عهده‌ی این خانواده است. این، چیز بسیار مهمی است. شما باید این را مواظب باشید و حفظ کنید.
با این کلمات عقدی که می‌خوانیم - که یک امر اعتباری است - یک علقه‌ی اعتباری بین شما به وجود می‌آید. باید همه‌ی همت دختر و پسر این باشد که این را حفظ کنند. مبادا با گله‌ها، با دلخوریها، با افزون‌طلبی و پُرتوقعیها، با بی‌محبتیها، و گاهی با دخالتهای دیگران و از این قبیل، این کانون سست بشود. آن چیزی که مهم است، این است. هم دختر و هم پسر سعی کنند که این علقه‌ی زوجیت را حفظ کنند. چگونه می‌توانید این علقه را حفظ کنید؟ البته آدمهای عاقل و زیرک و با احساس و وجدان صادق، راهش را پیدا می‌کنند. این، با اطمینان و با محبت متقابل حفظ می‌شود. زن به مرد تحمیل نکند و زور نگوید؛ مرد هم به زن زور نگوید و افزون‌طلبی نکند؛ مثل دو رفیق و مثل دو شریک، با هم صمیمی باشند، تا این کانون خانواده حفظ بشود.
نکته‌ی دوم این است که در ازدواج، اصل قضیه یک امر انسانی است؛ نه یک امر مادّی. اسلام مهریه را قرار داده است؛ اما مهریه این را به‌صورت یک معامله‌ی دادوستدی نمی‌کند. این‌جا دادوستدی نیست؛ بلکه طرفین در یک جای مشترک سرمایه‌گذاری می‌کنند. این‌طور نیست که شما مثل خرید و فروش، یک چیز بدهید و یک چیز بگیرید. نه، این‌جا چیزی دادن و چیزی گرفتن نیست؛ بلکه هر دو نفر موجودی خودشان را در صندوق و کاسه‌ی مشترکی می‌گذارند و هر دو از آن استفاده می‌کنند. در ازدواج، قضیه این است.
بنابراین، نقش مادّیات در این‌جا باید خیلی ضعیف باشد. ما که می‌گوییم مهریه‌ها را سنگین نکنند، از این بابت است. اگر ما گفته‌ایم که مهریه بیش از فلان مقدار نباشد، معنایش این نیست که اگر بیش از فلان مقدار بود، عقد باطل یا حرام است؛ نه، جایز هم هست، اما کار غلط است.
بعضیها چند میلیون تومان مهریه می‌گذارند؛ یعنی ازدواج را که یک امر انسانی است، به یک دادوستد و به یک کار بازاری و معامله‌گری تبدیل می‌کنند. این، تحقیر و توهین به نقش و شأن انسانیت در ازدواج است. این، کار غلطی است.
بعضیها هم ازدواج را که یک امر عاطفی و انسانی و وجدانی است، به صحنه‌ی تفاخر تبدیل می‌کنند. مثلاً می‌گویند که جهیزیه‌ی ما این‌چیزها را داشت؛ آیا جهیزیه‌ی دختر شما هم اینها را دارد؟! تفاخر و تنافس! یا مثلاً می‌گویند که ما عقدمان را در فلان سالن گرفتیم. البته حالا که متأسفانه مرسوم شده است در هتلها می‌گیرند؛ که کار بسیار بدی است. حتّی گاهی شنیده یا دیده می‌شود، بعضی افرادی هم که از آنها توقع نیست، برای تفاخر به همدیگر، مراسم عقد خود را در هتلها و سالنها می‌گیرند! نه، مراسم عقد را در اتاق خانه و حیاط منزل خودتان و یا همسایه‌تان بگیرید و مردم را دعوت کنید؛ همین‌طور که همیشه بوده است. این‌گونه محیطها، یک محیط انس خانوادگی است. عده‌یی دوست، عده‌یی قوم و خویش، عده‌یی همردیفهای دختر یا پسر، دوستان مدرسه، دوستان پسر در محیط کار یا مدرسه، جمع می‌شوند و شادی و خوشی می‌کنند؛ این درست است.
این‌که ما این‌جا را صحنه‌ی تفاخر قرار بدهیم، غلطاندرغلط است. هم محیط ازدواج را آلوده‌ی به مادّیات می‌کند، هم این صحنه‌ی پاک و لطیف وجدانی را صحنه‌ی تفاخرها و تنافسها و زیاده‌رویها می‌کند، بعد هم این دختر و پسر از اول عادت می‌کنند که بایستی زندگی آنان بر تجمل و تشریفات بگذرد؛ چرا؟ بگذارید از اول به یک زندگی متوسط عادت کنند.
تجملات برای یک جامعه، مضر و بد است. آن کسانی که با تجملات مخالفت می‌کنند، معنایش این نیست که از لذتها و خوشیهایش بی‌اطلاعند؛ نه، کار مضری برای جامعه است؛ مثل یک دارو یا یک خوراکی مضر. با تجملات زیادی، جامعه زیان می‌کند. البته در حد معقول و متداول ایرادی ندارد؛ اما وقتی که همین‌طور مرتب پای رقابت و مسابقه به میان آمد، اصلاً از حد خودش تجاوز می‌کند و به جاهای دیگری می‌رود؛ و این برای جامعه مضر است. حالا چنانچه ما آن کار مضر را درعرصه‌ی ازدواج بیاوریم و بخواهیم از آن استفاده کنیم، این دیگر غلط اندرغلط خواهد شد؛ بسیار بد است.
این میهمانی های پُرسروصدا و هتل‌گرفتنها و خرجهای زیاد، کار آن طاغوتیها بود. اخیراً در روزنامه هم موردی را نوشته بودند، که چه‌قدر خوب کردند که نوشتند؛ تامردم بفهمند که این کارها زشت است. ماها همیشه در خانه‌های خودمان - یک اتاق، دو اتاق - عقد و عروسی می‌گرفتیم. اگر هم نداشتیم، از همسایه قرض می‌گرفتیم. مقداری شیرینی و میوه چیده می‌شد؛ می‌گفتیم، می‌خندیدیم، شوخی می‌کردیم؛ خیلی هم خوش می‌گذشت. البته آن طاغوتها و آدمهای بدی که بحمداللَّه ازاله شدند، این‌طور برگزار نمی‌کردند. آنها به این وضع قانع نبودند؛ در آن هتلها می‌رفتند و میهمانیهای پُرخرج و چنین و چنان برپا می‌کردند.
حالا ما که بر سر کار آمده‌ایم، نباید کار آنها را تکرار بکنیم. اگر تکرار بکنیم، ما هم مثل آنها می‌شویم؛ آن بد بود. نه این‌که وقتی آدم نمی‌تواند کار پُرخرجی بکند، نکند؛ ولی وقتی که توانست، برود بکند! پس چی شد؟! آن منطق صحیح، این را ایجاب نمی‌کند. باید بنا را بر سادگی گذاشت. جهیزیه‌ها را ساده بگیرید. اگر جهیزیه نیازهای دختر را تأمین می‌کند، خوب است؛ اما به سمت تجملات نرود.
نکته‌ی سوم این است که بنای کار ازدواج، بر سازش دختر و پسر است؛ باید با هم بسازند. این «با هم بسازند»، معنای خیلی عمیقی دارد. من یک‌وقت خدمت امام رفتم، ایشان می‌خواستند خطبه‌ی عقدی را بخوانند؛ تا من را دیدند، گفتند شما بیا طرف عقد بشو. ایشان برخلاف ما - که طول و تفصیل می‌دهیم و حرف می‌زنیم - عقد را اول می‌خواندند، بعد دو، سه جمله‌ی کوتاه صحبت می‌کردند. من دیدم ایشان پس از این‌که عقد را خواندند، رویشان را به دختر و پسر کردند و گفتند: بروید با هم بسازید. من فکر کردم، دیدم که ما این همه حرف می‌زنیم، اما کلام امام در همین یک جمله‌ی «بروید با هم بسازید»، خلاصه می‌شود! حالا ما هم عرض می‌کنیم که شما دختران و پسران، بروید با هم بسازید. سازش، اصل است. هر چیزی که با ساختن عروس و داماد، دختر و پسر، زن و شوهر منافات دارد، بایستی بیگانه تلقی بشود. این را اصل قرار بدهید، تا ان‌شاءاللَّه خداوند متعال برکاتش را بر شما نازل کند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از بانوان سراسر کشور - 1368/10/26
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
زن مسلمان، شخصیت خودش را پیدا کرده است. مواظب باشید این شخصیت را گم نکند. ازدواجها در دوران انقلاب و به برکت آن آسان شد؛ چون تشریفات و سختگیریها کم شد. نگذارید دوباره به خانه‌ی اول برگردیم. پدران و مادران، نسبت به مقدّمات غیر لازمِ ازدواج سختگیری نکنند؛ جوانان که سختگیری‌یی ندارند. بگذارند ازدواج اسلامی انجام بگیرد. بگذارند ازدواج برای دختر مسلمان و زن جوانی که در محیط اسلامی است، مثل ازدواج فاطمه‌ی زهرا(س) باشد؛ ازدواجی با پیوند عشقی معنوی و الهی و جوششی بی‌نظیر میان زن و مرد مؤمن و مسلمان و همکاری و همسری به معنای واقعی بین دو عنصر الهی و شریف، اما بیگانه از همه‌ی تشریفات و زر و زیورهای پوچ و بی‌محتوای ظاهری. این است ازدواج درست زن مسلمان و تربیت فرزند و اداره‌ی محیط خانه و البته اندیشیدن و پرداختن به همه چیز جامعه و دین و دانش و فعالیت اجتماعی و سیاسی. اسلام، این است.

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و جمعى از پرستاران و مددکاران به‌مناسبت میلاد حضرت زینب (علیها السّلام) - 1368/09/15
عنوان فیش : ازدواج
کلیدواژه(ها) : ازدواج
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
با این‌که انقلاب آمد و تحول عظیمی در فرهنگ و ذهنیت مردم به‌وجود آورد، با این حال، بسیاری از افرادی که هنوز دلشان در هوای کیفیت زندگی غربی است، متأسفانه از مفاسد زندگی غربی که لجن آلوده و فاسد است و در آن، هیچ یک از بنیانهای اصیل بشری - همچون خانواده و شخصیت انسانی زن و مرد - سالم نمی‌ماند، اطلاعی ندارند.
امروز، ببینید که در امریکا و انگلیس، همجنس‌بازی رسمی و قانونی شده است و خجالت هم نمی‌کشند! کاری را انجام دادند که ما از نقل و حکایت آن شرم داریم و حیا می‌کنیم. مردم ما بدانند، آیا وقتی در کشوری ازدواجِ دو همجنس با هم قانونی می‌شود، بنیان خانواده در این جامعه باقی خواهد ماند؟!