[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف بانوان - 1402/10/06
عنوان فیش :ترجیح داده شدن جنس زن توسط خدای متعال در زمینه‌های معنوی به دلیل خاص
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, ارزشهای اخلاقی و معنوی, زن, زن در اسلام, الگوی سوم زن
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
در زمینه‌های معنوی، یک جاهایی بالخصوص و به دلیل خاصّی، خدای متعال جنس زن را ترجیح داده؛ مثل... وَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلاً لِلَّذینَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَون.(1) در قضیّه‌ی حضرت موسی ، انسانهایی هستند که در رابطه‌ی با موسی بخصوص نام برده شده‌اند و ذکرِ خاص شده‌اند؛ جناب هارون هست، حضرت خضر هست، آن رفیق و همراه حضرت موسی هست؛ چند نفر هستند که به طور خاص در قرآن از آنها یاد شده، امّا در مورد هیچ‌ کدامشان این تعبیر به کار نرفته که الگو است؛ «مَثَل» یعنی نمونه و الگو. خدای متعال برای همه‌ی انسانهای مؤمن دو زن را الگو قرار داده؛ یکی زن فرعون است، یکی حضرت مریم است: وَ مَریَمَ ابنَتَ عِمرانَ الَّتی اَحصَنَت فَرجَها(2).
1 ) سوره مبارکه التحريم آیه 11
وَضَرَبَ اللَّهُ مَثَلًا لِلَّذينَ آمَنُوا امرَأَتَ فِرعَونَ إِذ قالَت رَبِّ ابنِ لي عِندَكَ بَيتًا فِي الجَنَّةِ وَنَجِّني مِن فِرعَونَ وَعَمَلِهِ وَنَجِّني مِنَ القَومِ الظّالِمينَ
ترجمه :
و خداوند برای مؤمنان، به همسر فرعون مثَل زده است، در آن هنگام که گفت: «پروردگارا! خانه‌ای برای من نزد خودت در بهشت بساز، و مرا از فرعون و کار او نجات ده و مرا از گروه ستمگران رهایی بخش!»

2 ) سوره مبارکه التحريم آیه 12
وَمَريَمَ ابنَتَ عِمرانَ الَّتي أَحصَنَت فَرجَها فَنَفَخنا فيهِ مِن روحِنا وَصَدَّقَت بِكَلِماتِ رَبِّها وَكُتُبِهِ وَكانَت مِنَ القانِتينَ
ترجمه :
و همچنین به مریم دختر عمران که دامان خود را پاک نگه داشت، و ما را از روح خود در آن دمیدیم؛ او کلمات پروردگار و کتابهایش را تصدیق کرد و از مطیعان فرمان خدا بود!


مربوط به :بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان - 1402/01/29
عنوان فیش :وسوسه‌گر بودن رسانه‌های دشمن
کلیدواژه(ها) : یأس‌پراکنی دشمن, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
رسانه‌های جورواجورِ بدخواه، اصرارشان این است که ثابت کنند ملّت ایران از اعتقادات دینی روگردان شده، از احساسات انقلابی روگردان شده... یک دنباله‌هایی هم اینجا دارند که اینها هم میگویند؛ در فضای مجازی میگویند، در روزنامه میگویند، در حرفهای گوناگون میگویند که «مردم از دین روگردان شده‌اند»... امّا شب قدر شد، ناگهان شما می‌بینید جلسات امسال از پارسال پُرشورتر است؛ تضرّع و گریه و ابتهال و حضور جوانها و اشک جوانها در این جلسات از پارسال بیشتر است؛ [راه‌پیمایی] روز قدس میشود، جمعیّت از پارسال فشرده‌تر است؛ [راه‌پیمایی] بیست‌ودوّم بهمن میشود، جمعیّت دو برابر پارسال است. یعنی خلاف آنچه او میگوید وجود دارد، امّا او وسوسه‌ی خودش را میکند. من گفتم «مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاس * اَلَّذی یُوَسوِسُ فی صُدورِ النّاس * مِنَ الجِنَّةِ وَالنّاس»،(1) «ناس» همینها هستند که دائم در حال وسوسه‌اند.
1 ) سوره مبارکه الناس آیه 4
مِن شَرِّ الوَسواسِ الخَنّاسِ
ترجمه :
از شرّ وسوسه‌گر پنهانکار،

1 ) سوره مبارکه الناس آیه 5
الَّذي يُوَسوِسُ في صُدورِ النّاسِ
ترجمه :
که در درون سینه انسانها وسوسه می‌کند،

1 ) سوره مبارکه الناس آیه 6
مِنَ الجِنَّةِ وَالنّاسِ
ترجمه :
خواه از جنّ باشد یا از انسان!


مربوط به :بیانات در دیدار دست‌اندرکاران کنگره‌ شهدای استان ایلام - 1400/08/30
عنوان فیش :شهید، با خدا معامله میکند
کلیدواژه(ها) : شهید, شهادت, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
مفهوم شهادت را بایستی ما درست درک کنیم. درباره‌ی مفهوم شهادت [باید درک کرد که] شهادت فقط قربانیِ جنگ شدن نیست؛ خب در دنیا کسان زیادی هستند که در جنگهای کشورهایشان شرکت میکنند و کشته میشوند؛ بسیاری از آنها هم مثلاً برای دفاع از مرزهای جغرافیایی کشورشان، به‌ عنوان یک انسان میهن‌دوست و میهن‌پرست این کار را میکنند -البتّه بعضی مزدورند امّا عدّه‌ای هم به این عنوان [کشته میشوند]- شهید ما این جوری نیست؛ مسئله‌ی رزمنده‌ی ما که وارد میدان جنگ میشود و حالا یا [کارش] به شهادت یا به جانبازی منتهی میشود یا نمیشود، فقط دفاع از مرز جغرافیایی نیست؛ او در دفاع از مرزهای عقیده، مرزهای اخلاق، مرزهای دین، مرزهای فرهنگ، مرزهای هویّت، در دفاع از این مرزهای مهمّ معنوی وارد میشود؛ البتّه دفاع از مرزهای جغرافیایی کشور هم چیز باارزشی است و ارزش محسوب میشود؛ امّا آن کجا و توأم شدن آن معنا با این معانی مهم و والای دیگر کجا! [مسئله‌ی] شهدای ما این است.

از این بالاتر اگر بخواهیم به مسئله‌ی شهادت نگاه کنیم، شهید ما در واقع مصداق و مظهرِ «اِنَّ اللهَ اشتَریٰ مِنَ المُؤمِنینَ اَنفُسَهُم وَ اَموالَهُم بِاَنَّ لَهُمُ الجَنَّة» (1) است؛ یعنی جان خودش را دارد با خدا معامله میکند؛ شهید این است. یا آن آیه‌ی شریفه‌ی «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیهِ فَمِنهُم مَن قَضیٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن یَنتَظِر»؛ (2) اینها با عهد خود، پیمان خود، با خدای متعال صادقانه رفتار کردند؛ شهید این است؛ یعنی [این] پیمان بستن با خدا است، معامله کردن با خدا است؛ لذا شما می‌بینید که رزمنده‌ی در میدان جهاد فی‌سبیل‌الله با رزمنده‌های متعارف دنیا فرق دارد. در میدان جنگ آن کسانی از شماها که بودید و آن وقت دیدید، حتماً مشاهده کردید، بعضی‌ها هم در کتابها خوانده‌اید که رزمنده‌ی مؤمن در دوره‌ی دفاع ‌مقدّس، همچنین در برخی از خطوط دفاعی دیگر مثل دفاع از حرم یا امثال اینها، وقتی که در حال مجاهدت در میدان جنگ است، اخلاصش بیشتر از حالت معمولی است، توکّلش بیشتر است، تواضعش بیشتر است، مراقبتش از حدود الهی بیشتر است.
1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 111
إِنَّ اللَّهَ اشتَرىٰ مِنَ المُؤمِنينَ أَنفُسَهُم وَأَموالَهُم بِأَنَّ لَهُمُ الجَنَّةَ ۚ يُقاتِلونَ في سَبيلِ اللَّهِ فَيَقتُلونَ وَيُقتَلونَ ۖ وَعدًا عَلَيهِ حَقًّا فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ وَالقُرآنِ ۚ وَمَن أَوفىٰ بِعَهدِهِ مِنَ اللَّهِ ۚ فَاستَبشِروا بِبَيعِكُمُ الَّذي بايَعتُم بِهِ ۚ وَذٰلِكَ هُوَ الفَوزُ العَظيمُ
ترجمه :
خداوند از مؤمنان، جانها و اموالشان را خریداری کرده، که (در برابرش) بهشت برای آنان باشد؛ (به این گونه که:) در راه خدا پیکار می‌کنند، می‌کشند و کشته می‌شوند؛ این وعده حقّی است بر او، که در تورات و انجیل و قرآن ذکر فرموده؛ و چه کسی از خدا به عهدش وفادارتر است؟! اکنون بشارت باد بر شما، به داد و ستدی که با خدا کرده‌اید؛ و این است آن پیروزی بزرگ!

2 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 23
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
ترجمه :
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.


مربوط به :بیانات در دیدار علما و روحانیون خراسان شمالی - 1391/07/19
عنوان فیش :اهمیت ایمان و نقش آن در رویاروئی با دشمنان
کلیدواژه(ها) : ایمان, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
وظیفه‌ی شما خیلی زیاد است. از لحاظ معنوی باید خودتان را بسازید؛ هم از لحاظ اخلاقی، هم از لحاظ تهذیب، هم از لحاظ تدین، هم از لحاظ پایبندی و تقید به فرایض و نوافل و تلاوت قرآن. این طلبه‌ی عزیز ما چه قرآن خوبی تلاوت کردند، و چه آیاتی: «لقد کان لکم فی رسول‌اللّه اسوة حسنة لمن کان یرجوا اللّه و الیوم الأخر و ذکر اللّه کثیرا».(1) اگر «یرجوا اللّه و الیوم الأخر» هستیم، اسوه، پیغمبر است. نه اینکه ما مثل او عمل کنیم - که محال است - راه او را باید ادامه دهیم. آن وقت در آیه‌ی بعد، وضع مؤمنان به این پیغمبر روشن میشود: «و لمّا رءا المؤمنون الأحزاب قالوا هذا ما وعدنا اللّه و رسوله و صدق اللّه و رسوله».(2) در جنگ احزاب، از همه طرف حمله کردند. در جنگ بدر یک گروه بودند، در جنگ احد یک گروه بودند، در جنگهای دیگر قبائلِ کوچک بودند؛ اما در جنگ احزاب، همه‌ی قبائل مشرک مکه و غیر مکه و ثقیف و غیره آمدند متحد شدند؛ ده هزار نفر نیروی رزمنده فراهم کردند؛ یهودی‌هایی هم که همسایه‌ی پیغمبر بودند و امان‌یافته‌ی پیغمبر بودند، خیانت کردند؛ اینها هم با آنها همکاری کردند. اگر بخواهیم این را با امروز مقایسه کنیم، یعنی آمریکا با آنها مخالفت کرد، انگلیس مخالفت کرد، رژیم صهیونیستی مخالفت کرد، فلان رژیم مرتجعِ نفتخوار مخالفت کرد. پولهاشان را خرج کردند، نیروهاشان را جمع کردند، یک جنگ احزاب درست کردند؛ جنگ احزابی که دلها را خیلی ترساند. اوائل همین سوره میفرماید: «و اذ قالت طائفة منهم یا اهل یثرب لا مقام لکم فارجعوا»؛(3) مردم را میترساندند. الان هم همین جور است. الان هم یک عده‌ای مردم را میترسانند: آقا بترسید. مقابله‌ی با آمریکا مگر شوخی است؟ پدرتان را در می‌آورند! آن جنگ نظامی‌شان، این تحریمشان، این فعالیتهای تبلیغی و سیاسی‌شان. در آخر این سوره باز میفرماید: «لئن لم ینته المنافقون و الّذین فی قلوبهم مرض و المرجفون فی المدینة لنغرینّک بهم».(4) مرجفون همینهایند. در یک چنین شرائطی، شرح حال مؤمن این است: «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله»؛ ما تعجب نمیکنیم؛ خدا و رسولش به ما گفته بودند که اگر پابند به توحید باشید، پابند به ایمان به خدا و رسول باشید، دشمن دارید؛ دشمنها سراغتان می‌آیند. بله، گفته بودند، حالا هم راست درآمد؛ دیدیم بله، آمدند. «و صدق اللّه و رسوله و ما زادهم الاّ ایمانا و تسلیما»؛ ایمانشان بیشتر شد. منافق، ضعیف‌الایمان، فی قلوبهم مرض - که طوائف گوناگونی‌اند - وقتی دشمن را می‌بینند، تنشان مثل بید میلرزد؛ بنا میکنند به مؤمنین باللّه و زحمتکشان در راه خدا، عتاب و خطاب و اذیت کردن و فشار آوردن: آقا چرا اینجوری میکنید؟ چرا کوتاه نمی‌آئید؟ چرا سیاستتان را اینجوری نمیکنید؟ همان کاری که دشمن میخواهد، انجام میدهند. اما از آن طرف، مؤمنینِ صادق میگویند: ما تعجبی نمیکنیم؛ خب، باید دشمنی کنند؛ «هذا ما وعدنا اللّه و رسوله».
یک جا هم فرموده: «و لن ترضی عنک الیهود و لا النّصاری حتّی تتّبع ملّتهم»؛(5) تا وقتی کمند آنها را به گردن نیندازید، دنباله‌رو آنها نشوید، همین آش است و همین کاسه. خودت را قوی کن که کمندش در گردن تو تأثیر نگذارد؛ یک تکان بدهی، کمندش پاره شود. خودت را قوی کن. چرا خودت را ضعیف میکنی تا در مقابل او تسلیم شوی، خاکسار شوی، به خاک بیفتی؟ «و ما زادهم الاّ ایمانا و تسلیما». اینجوری باشید عزیزان من، فرزندان من، جوانهای طلبه! با نیت صادقانه درس بخوانید، به قصد اینکه در این میدان عظیم که در صفوف مقدمش خواهید بود، جزو برجستگان صفوف مقدم باشید.
1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 21
لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كانَ يَرجُو اللَّهَ وَاليَومَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثيرًا
ترجمه :
مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند.

2 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 22
وَلَمّا رَأَى المُؤمِنونَ الأَحزابَ قالوا هٰذا ما وَعَدَنَا اللَّهُ وَرَسولُهُ وَصَدَقَ اللَّهُ وَرَسولُهُ ۚ وَما زادَهُم إِلّا إيمانًا وَتَسليمًا
ترجمه :
(امّا) مؤمنان وقتی لشکر احزاب را دیدند گفتند: «این همان است که خدا و رسولش به ما وعده داده، و خدا و رسولش راست گفته‌اند!» و این موضوع جز بر ایمان و تسلیم آنان نیفزود.

3 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 13
وَإِذ قالَت طائِفَةٌ مِنهُم يا أَهلَ يَثرِبَ لا مُقامَ لَكُم فَارجِعوا ۚ وَيَستَأذِنُ فَريقٌ مِنهُمُ النَّبِيَّ يَقولونَ إِنَّ بُيوتَنا عَورَةٌ وَما هِيَ بِعَورَةٍ ۖ إِن يُريدونَ إِلّا فِرارًا
ترجمه :
و (نیز) به خاطر آورید زمانی را که گروهی از آنها گفتند: «ای اهل یثرب (ای مردم مدینه)! اینجا جای توقف شما نیست؛ به خانه‌های خود بازگردید!» و گروهی از آنان از پیامبر اجازه بازگشت می‌خواستند و می‌گفتند: «خانه‌های ما بی‌حفاظ است!»، در حالی که بی‌حفاظ نبود؛ آنها فقط می‌خواستند (از جنگ) فرار کنند.

4 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 60
لَئِن لَم يَنتَهِ المُنافِقونَ وَالَّذينَ في قُلوبِهِم مَرَضٌ وَالمُرجِفونَ فِي المَدينَةِ لَنُغرِيَنَّكَ بِهِم ثُمَّ لا يُجاوِرونَكَ فيها إِلّا قَليلًا
ترجمه :
اگر منافقان و بیماردلان و آنها که اخبار دروغ و شایعات بی‌اساس در مدینه پخش می کنند دست از کار خود بر ندارند، تو را بر ضدّ آنان می‌شورانیم، سپس جز مدّت کوتاهی نمی‌توانند در کنار تو در این شهر بمانند!

5 ) سوره مبارکه البقرة آیه 120
وَلَن تَرضىٰ عَنكَ اليَهودُ وَلَا النَّصارىٰ حَتّىٰ تَتَّبِعَ مِلَّتَهُم ۗ قُل إِنَّ هُدَى اللَّهِ هُوَ الهُدىٰ ۗ وَلَئِنِ اتَّبَعتَ أَهواءَهُم بَعدَ الَّذي جاءَكَ مِنَ العِلمِ ۙ ما لَكَ مِنَ اللَّهِ مِن وَلِيٍّ وَلا نَصيرٍ
ترجمه :
هرگز یهود و نصاری از تو راضی نخواهند شد، (تا به طور کامل، تسلیم خواسته‌های آنها شوی، و) از آیین (تحریف یافته) آنان، پیروی کنی. بگو: «هدایت، تنها هدایت الهی است!» و اگر از هوی و هوسهای آنان پیروی کنی، بعد از آنکه آگاه شده‌ای، هیچ سرپرست و یاوری از سوی خدا برای تو نخواهد بود.


مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان نیروی هوایی ارتش - 1390/11/19
عنوان فیش :خط اسلام، خط عدالت در توجه به معنویت و نیازهای مادی بشر
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, عدالت, غرب, جهان‌بینی مادی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
دنیا از غرق شدن در مادیگری سودی نبرد؛ دنیا از رواج دادن آزادی‌های جنسی سودی نبرد؛ بشریت از آنچه که حرکتهای مادی در اروپا به وجود آوردند - رهائی از معنویت، رهائی از قیود الهی - سودی نبرد؛ نه عدالت را تأمین کرد، نه رفاه عمومی را تأمین کرد، نه امنیت را تأمین کرد، نه خانواده را حفظ کرد، نه توانست تربیت نسلهای بعدی را بدرستی انجام دهد؛ در همه‌ی اینها ضرر کردند. بله، یک عده‌ای کمپانی‌دارها، بانکدارها و سازندگان سلاح به آلاف و الوف دست پیدا کردند - اینها بود - اما تمدن مادی غرب دستاورد بشری نداشت، دستاورد انسانی نداشت؛ خودشان را خوشبخت نکردند، جوامعی را هم که در زیر سایه‌ی اینها و با تقلید از اینها زندگی کردند، خوشبخت نکردند.

پیام انقلاب اسلامی، پیام رهائی از این حرکت بدبختی‌زا و فلاکت‌آور است. توجه به معنویت، توجه به اخلاق الهی، در عین حال پرداختن به نیازهای بشری؛ همان چیزی که در اسلام هست؛ حد متوسط. نه افراط کلیساهای کاتولیکی و ارتدوکسی و سختگیری‌های غلط، نه ولنگاری‌هائی که نقطه‌ی مقابل آن در جوامع غربی بر اثر حرکت مادی‌شان به وجود آمد؛ هیچکدام از اینها درست نیست؛ هر دو غلط است. خط اسلام، خط میانه است؛ خط عدالت است. عدالت یک معنای فراگیر و شاملی دارد. در همه‌ی زمینه‌ها عدالت - یعنی هر چیز را به جای خود نهادن(1) - باید مد نظر باشد؛ خط متوسط انسانی؛ «و کذلک جعلناکم امّة وسطا لتکونوا شهداء علی النّاس».(2)
1 ) قصار 437 :
وَ سُئِلَ ( عليه السلام ) أَيُّهُمَا أَفْضَلُ الْعَدْلُ أَوِ الْجُودُ ، فَقَالَ ( عليه السلام ) :الْعَدْلُ يَضَعُ الْأُمُورَ مَوَاضِعَهَا وَ الْجُودُ يُخْرِجُهَا مِنْ جِهَتِهَا وَ الْعَدْلُ سَائِسٌ عَامٌّ وَ الْجُودُ عَارِضٌ خَاصٌّ فَالْعَدْلُ أَشْرَفُهُمَا وَ أَفْضَلُهُمَا .
ترجمه :
از حضرت سؤال شد: كدام برتر است عدل يا جود آن حضرت فرمود: عدل امور را در جاى خود قرار مى‏دهد، و جود آنها را از جايگاه خود بيرون مى‏برد. عدل حافظ عموم است، و جود سود بخش به عده‏اى خاص. پس عدالت شريفتر و برتر است

2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 143
وَكَذٰلِكَ جَعَلناكُم أُمَّةً وَسَطًا لِتَكونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ وَيَكونَ الرَّسولُ عَلَيكُم شَهيدًا ۗ وَما جَعَلنَا القِبلَةَ الَّتي كُنتَ عَلَيها إِلّا لِنَعلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلىٰ عَقِبَيهِ ۚ وَإِن كانَت لَكَبيرَةً إِلّا عَلَى الَّذينَ هَدَى اللَّهُ ۗ وَما كانَ اللَّهُ لِيُضيعَ إيمانَكُم ۚ إِنَّ اللَّهَ بِالنّاسِ لَرَءوفٌ رَحيمٌ
ترجمه :
همان‌گونه (که قبله شما، یک قبله میانه است) شما را نیز، امت میانه‌ای قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط؛) تا بر مردم گواه باشید؛ و پیامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبله‌ای را که قبلا بر آن بودی، تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پیروی می‌کنند، از آنها که به جاهلیت بازمی‌گردند، مشخص شوند. و مسلماً این حکم، جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. (این را نیز بدانید که نمازهای شما در برابر قبله سابق، صحیح بوده است؛) و خدا هرگز ایمان [= نماز] شما را ضایع نمی‌گرداند؛ زیرا خداوند، نسبت به مردم، رحیم و مهربان است.


مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی - 1390/11/14
عنوان فیش :لزوم تزکیه اخلاقی به موازات پیشرفت‌های علمی
کلیدواژه(ها) : انقلاب اسلامی, تزکیه نفس, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
من چند تا از نقاط قوّتی را که در این مدت داشته‌ایم، عرض کنم، چند تا هم از نقاط ضعف را عرض کنم.
(...)
یکی دیگر از ضعفهای ما این است که ما به موازات علم، به موازات پیشرفتهای علمی، پیشرفت اخلاقی و تزکیه‌ی اخلاقی و نفسی پیدا نکرده‌ایم؛ این عقب‌ماندگی است. البته امروز در مقایسه‌ی با قبل از انقلاب، بمراتب و مراتب بهتر است - در این هیچ شکی نیست - اما باید پیشرفت میکردیم. در علم پیشرفت کردیم، در سیاست پیشرفت کردیم؛ باید در معنویت و در تزکیه‌ی نفس هم پیشرفت میکردیم. در قرآن هر جا تزکیه و تعلیم از زبان پروردگار است، تزکیه مقدم است بر تعلیم؛ آن هم تعلیم کتاب و حکمت - «یزکّیهم و یعلّمهم الکتاب و الحکمة»(1) - فقط یک جا از زبان حضرت ابراهیم، تعلیم مقدم است.(2) بنابراین ما از تزکیه‌ی اخلاقی و نفسی غفلت کردیم.
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 164
لَقَد مَنَّ اللَّهُ عَلَى المُؤمِنينَ إِذ بَعَثَ فيهِم رَسولًا مِن أَنفُسِهِم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ
ترجمه :
خداوند بر مؤمنان منت نهاد [= نعمت بزرگی بخشید] هنگامی که در میان آنها، پیامبری از خودشان برانگیخت؛ که آیات او را بر آنها بخواند، و آنها را پاک کند و کتاب و حکمت بیاموزد؛ هر چند پیش از آن، در گمراهی آشکاری بودند.

1 ) سوره مبارکه الجمعة آیه 2
هُوَ الَّذي بَعَثَ فِي الأُمِّيّينَ رَسولًا مِنهُم يَتلو عَلَيهِم آياتِهِ وَيُزَكّيهِم وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَإِن كانوا مِن قَبلُ لَفي ضَلالٍ مُبينٍ
ترجمه :
و کسی است که در میان جمعیت درس نخوانده رسولی از خودشان برانگیخت که آیاتش را بر آنها می‌خواند و آنها را تزکیه می‌کند و به آنان کتاب (قرآن) و حکمت می‌آموزد هر چند پیش از آن در گمراهی آشکاری بودند!

2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 129
رَبَّنا وَابعَث فيهِم رَسولًا مِنهُم يَتلو عَلَيهِم آياتِكَ وَيُعَلِّمُهُمُ الكِتابَ وَالحِكمَةَ وَيُزَكّيهِم ۚ إِنَّكَ أَنتَ العَزيزُ الحَكيمُ
ترجمه :
پروردگارا! در میان آنها پیامبری از خودشان برانگیز، تا آیات تو را بر آنان بخواند، و آنها را کتاب و حکمت بیاموزد، و پاکیزه کند؛ زیرا تو توانا و حکیمی (و بر این کار، قادری)!»


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس جمهوری و اعضای هیأت دولت‌ - 1380/06/05
عنوان فیش :جلوگیری از شیوع فساد و مظاهر آن
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, ایالات متحده امریکا, مسائل اقتصادی کشور, گناه, فحشا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
آخرین نصیحت من - که مهمترینش هم هست - توجه به معنویّت و اخلاق است. عزیزان من! همه‌ی شما - پیرتان، جوانتان، روحانیتان، غیر روحانیتان، بخشهای اقتصادیتان، بخشهای فرهنگیتان، بخشهای مربوط به جهات انسانی - باید خودتان را سرباز دین بدانید و همّت شما این باشد که مردم متدیّن شوند.البته اعتقاد من این است که بخشهای اقتصادی ما اگر می‌خواهند مردم متدیّن شوند، معاش مردم را تأمین کنند؛ چون «من لامعاش له لامعادله». اگر بخشهای اقتصادی دولت، معاش مردم را تأمین کردند، مردم متدیّن خواهند شد. اما از این گذشته، مسأله‌ی استقرار معنویّت و جلوگیری از مظاهر فساد یا شیوع فساد یا شیوع بی‌دینی و بخصوص تظاهر به این معنا، جزو کارهای واجب است. خدای متعال در قرآن می‌فرماید: «و اذا اردنا أن نهلک قریة أمرنا مترفیها ففسقوا فیها»؛ وقتی می‌خواهیم جامعه‌ای را نابود کنیم - ساز و کار و طبیعتش در سنّت الهی این است - مترفین و پولدارهاشان فسق می‌کنند؛ «فحقّ علیها القول فدمّرناها تدمیرا»؛(1) بعد عذاب الهی بر اینها نازل می‌شود. لازمه‌ی فسق آنها، ورود عذاب الهی است؛ برو برگرد هم ندارد؛ یعنی این ساز و کار روی همه‌ی جوامع اثر می‌کند؛ منتها تفاوت می‌کند به این‌که آن جامعه از لحاظ عناصر نگاهدارنده در چه حدّی باشد. جامعه‌ای هست که این عنصر نابود کننده و مضمحل کننده را دارد؛ اما در مقابل، عناصر حفظ کننده هم دارد - علم زیادی دارد، ثروت زیادی دارد، سیاستمداران عاقلی دارد، موقعیت خوب جغرافیایی یا تاریخی دارد - این موجب می‌شود که آن عنصر نابود کننده، نه این‌که اثر نکند؛ دیرتر اثر کند. شما اگر امروز نگاه کنید، می‌بینید که جامعه‌ی امریکا به خاطر همین «ففسقوا فیها» و بسیاری عوامل دیگر، رو به اضمحلال است؛ اما بعضی از جوامع هستند که امکانات نگهدارنده را ندارند - نه علم را دارند، نه ثروت را دارند، نه سیاستمداران مجرّب و پخته‌ای دارند - این امکان ویران کننده را هم دارند؛ اینها اگر در این گنداب و لجنزار وارد شوند، زود از بین خواهند رفت. از بین رفتنشان هم به این معنا نیست که چند میلیون آدم ناگهان می‌میرند؛ معنایش این است که این ملت با هویّت ملی‌اش نابود می‌شود؛ ضعیف می‌شود، توسری خور می‌شود، مورد بی‌اعتنایی دنیا قرار می‌گیرد و دچار ابتلائات و فلاکتهای فراوانی می‌شود. بنابراین مسأله‌ی معنویّت بسیار مهم است.
1 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 16
وَإِذا أَرَدنا أَن نُهلِكَ قَريَةً أَمَرنا مُترَفيها فَفَسَقوا فيها فَحَقَّ عَلَيهَا القَولُ فَدَمَّرناها تَدميرًا
ترجمه :
و هنگامی که بخواهیم شهر و دیاری را هلاک کنیم، نخست اوامر خود را برای «مترفین» (و ثروتمندان مست شهوت) آنجا، بیان می‌داریم، سپس هنگامی که به مخالفت برخاستند و استحقاق مجازات یافتند، آنها را به شدّت درهم می‌کوبیم.


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام و سفرای کشورهای اسلامی - 1379/10/07
عنوان فیش :عید فطر ذخیره‌ای برای وحدت و معنویت در دنیای اسلام
کلیدواژه(ها) : عید فطر, وحدت, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
عید سعید فطر شاید برجسته‌ترین خصوصیتش این است که مراسمی معنوی و بین‌المللی است. برخلاف بسیاری از رسوم بین المللی که جنبه‌ی سیاسیِ محض دارد، این رسم بین‌المللی جنبه‌ی معنویِ بارز و نمایانی دارد. در دعای قنوت عید فطر می‌خوانیم: «اسئلک بحقّ هذا الیوم الّذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمّد صلّی اللَّه علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامة و مزیدا»؛(1) این روز، عید همه‌ی مسلمانان و مایه‌ی شرف اسلام و پیامبر اسلام و عزّت اسلام و ذخیره‌ای تمام نشدنی در طول تاریخ است. با این چشم به عید سعید فطر نگاه کنیم. امروز ملت اسلامیِ بزرگ ما به این ذخیره نیازمند است. از این ذخیره، دو چیز باید مورد استفاده‌ی مسلمانان قرار گیرد: اوّل، وحدت و نزدیکی مسلمین است و دوم، توجّه به معنویت در دنیای اسلام است. در دنیای اسلام، هر دو عاملِ تکامل‌بخش و پیشبرنده، مورد خدشه قرار گرفته است. امروز وحدت مسلمانان با ایجاد تفرقه‌های مذهبی، فرقه‌ای، نژادی، ناسیونالیسمهای گوناگون، قومیتهای مختلف و شعارهای انحرافی، مخدوش شده است. مسلمانان بر فراز همه‌ی شعارهای خود - چه شعار قومیّت، چه شعار مذاهب اختصاصی خودشان، چه شعارهای مربوط به سیاستهای خودشان - باید شعار وحدت و یکپارچگی امّت اسلامی را قرار دهند. امروز برای آنها یکی از کارآمدترین شعارها این است. می‌دانیم که استعمار و استکبار و دست قدرتهای بیگانه همیشه سعی کرده است با انواع و اقسام حیَل، این وحدت را درهم بشکند؛ که یکی از خبیث‌ترین حیله‌ها، حیله‌ی غصب سرزمین فلسطین و کاشتن شجره‌ی خبیثه‌ی(2) صهیونیسم در سرزمین اسلامی فلسطین - یعنی در قلب ملتهای مسلمان و کشورهای اسلامی - بوده است.
 
نقطه‌ی دوم هم معنویت است. استعمارگرانی که آمدند سرمایه‌های ما را - نفت ما را، استقلال ما را، عزّت ما را، وحدت و یکپارچگی ما را - به دست چپاول و غارت سپردند، معنویت ما را هم به یغما بردند و در دنیای اسلامی، مادیّتِ خودشان را به صورت فرهنگهای گوناگون و مبانی باطل گستراندند. امروز باید بازگشت به معنویت اسلام، به حقیقت اسلام و روحانیت دین، شعار مسلمانان باشد. امروز مسلمانان به این احتیاج دارند.
اگر ما امروز وحدت می‌داشتیم و اگر به معنویت اسلام تکیه می‌کردیم، دشمن نمی‌توانست با این وضوح ملت فلسطین را در خانه‌ی خودش این گونه مورد شکنجه و فشار و تعقیب و آزار قرار دهد.
1 )
إقبال الأعمال ، سید بن طاووس، ج ‏1 ، 288 ؛
تهذیب الاحكام ، شیخ طوسی، ج 3، ص 133؛
من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 1، ص 532 ؛
مصباح‏ المتهجد، شیخ طوسی، ص 654 ؛
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 87، ص 380 ؛

اللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَهْلُ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ الْمَغْفِرَةِ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا الْيَوْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً [وَ كَرَامَةً] وَ مَزِيداً أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ خَيْرَ مَا سَأَلَكَ بِهِ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِمَّا اسْتَعَاذَ [مِنْ شَرِّ مَا اسْتَعَاذَ] مِنْهُ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ [الْمُخْلِصُونَ‏]
ترجمه :
اى خدا اى شايسته عظمت و بزرگی، و اى شايسته بخشش و قدرت، و ای لایق گذشت و رحمت، و ای سزاوار تقوی و آمرزش، از تو درخواست مى‏كنم به حق اين روز كه براى مسلمانان عيد قرار دادى و براى محمد (ص) اندوخته و ارجمندی و زيادت [مقام] گردانيدى درخواست دارم كه بر محمد (ص) و خاندانش درود فرستى و مرا در هر خوبی كه محمد (ص) و خاندان محمد را داخل گردانيدى داخل سازى و از هر بدى كه محمد (ص) و خاندان محمد را خارج ساختى مرا نيز خارج گردانى. درود های تو بر محمد(ص) و تمام خاندان او باد. اى خدا من از تو درخواست مى‏كنم بهترین چيزى را كه بندگان نیكوكارت از تو درخواست كردند و پناه مى‏برم به تو از آنچه بندگان درستكارت [مخلصت] به تو پناه بردند.

2 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 26
وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ اجتُثَّت مِن فَوقِ الأَرضِ ما لَها مِن قَرارٍ
ترجمه :
(همچنین) «کلمه خبیثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکی تشبیه کرده که از روی زمین برکنده شده، و قرار و ثباتی ندارد.


مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نماز عید سعید فطر - 1379/10/07
عنوان فیش :عید فطر ذخیره‌ای برای وحدت و معنویت در دنیای اسلام
کلیدواژه(ها) : وحدت کلمه, عید فطر, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
عید سعید فطر شاید برجسته‌ترین خصوصیتش این است که مراسمی معنوی و بین‌المللی است. برخلاف بسیاری از رسوم بین المللی که جنبه‌ی سیاسیِ محض دارد، این رسم بین‌المللی جنبه‌ی معنویِ بارز و نمایانی دارد. در دعای قنوت عید فطر می‌خوانیم: «اسئلک بحقّ هذا الیوم الّذی جعلته للمسلمین عیدا و لمحمّد صلّی اللَّه علیه و آله ذخرا و شرفا و کرامة و مزیدا»؛(1) این روز، عید همه‌ی مسلمانان و مایه‌ی شرف اسلام و پیامبر اسلام و عزّت اسلام و ذخیره‌ای تمام نشدنی در طول تاریخ است. با این چشم به عید سعید فطر نگاه کنیم. امروز ملت اسلامیِ بزرگ ما به این ذخیره نیازمند است. از این ذخیره، دو چیز باید مورد استفاده‌ی مسلمانان قرار گیرد: اوّل، وحدت و نزدیکی مسلمین است و دوم، توجّه به معنویت در دنیای اسلام است. در دنیای اسلام، هر دو عاملِ تکامل‌بخش و پیشبرنده، مورد خدشه قرار گرفته است. امروز وحدت مسلمانان با ایجاد تفرقه‌های مذهبی، فرقه‌ای، نژادی، ناسیونالیسمهای گوناگون، قومیتهای مختلف و شعارهای انحرافی، مخدوش شده است. مسلمانان بر فراز همه‌ی شعارهای خود - چه شعار قومیّت، چه شعار مذاهب اختصاصی خودشان، چه شعارهای مربوط به سیاستهای خودشان - باید شعار وحدت و یکپارچگی امّت اسلامی را قرار دهند. امروز برای آنها یکی از کارآمدترین شعارها این است. می‌دانیم که استعمار و استکبار و دست قدرتهای بیگانه همیشه سعی کرده است با انواع و اقسام حیَل، این وحدت را درهم بشکند؛ که یکی از خبیث‌ترین حیله‌ها، حیله‌ی غصب سرزمین فلسطین و کاشتن شجره‌ی خبیثه‌ی(2) صهیونیسم در سرزمین اسلامی فلسطین - یعنی در قلب ملتهای مسلمان و کشورهای اسلامی - بوده است.
1 )
إقبال الأعمال ، سید بن طاووس، ج ‏1 ، 288 
تهذیب الاحكام ، شیخ طوسی، ج 3، ص 133
من لا یحضره الفقیه، شیخ صدوق، ج 1، ص 532 
مصباح‏ المتهجد، شیخ طوسی، ص 654 
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 87، ص 380

اللَّهُمَّ أَنْتَ أَهْلُ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَةِ وَ أَهْلُ الْجُودِ وَ الْجَبَرُوتِ وَ أَهْلُ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَهْلُ التَّقْوَى وَ الْمَغْفِرَةِ أَسْأَلُكَ بِحَقِّ هَذَا الْيَوْمِ الَّذِی جَعَلْتَهُ لِلْمُسْلِمِينَ عِيداً وَ لِمُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ذُخْراً وَ شَرَفاً [وَ كَرَامَةً] وَ مَزِيداً أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُدْخِلَنِی فِی كُلِّ خَيْرٍ أَدْخَلْتَ فِيهِ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ وَ أَنْ تُخْرِجَنِی مِنْ كُلِّ سُوءٍ أَخْرَجْتَ مِنْهُ مُحَمَّداً وَ آلَ مُحَمَّدٍ صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ عَلَيْهِمْ أَجْمَعِينَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ خَيْرَ مَا سَأَلَكَ بِهِ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ وَ أَعُوذُ بِكَ مِمَّا اسْتَعَاذَ [مِنْ شَرِّ مَا اسْتَعَاذَ] مِنْهُ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ [الْمُخْلِصُونَ‏]
ترجمه :
اى خدا اى شايسته عظمت و بزرگی، و اى شايسته بخشش و قدرت، و ای لایق گذشت و رحمت، و ای سزاوار تقوی و آمرزش، از تو درخواست مى‏كنم به حق اين روز كه براى مسلمانان عيد قرار دادى و براى محمد (ص) اندوخته و ارجمندی و زيادت [مقام] گردانيدى درخواست دارم كه بر محمد (ص) و خاندانش درود فرستى و مرا در هر خوبی كه محمد (ص) و خاندان محمد را داخل گردانيدى داخل سازى و از هر بدى كه محمد (ص) و خاندان محمد را خارج ساختى مرا نيز خارج گردانى. درود های تو بر محمد(ص) و تمام خاندان او باد. اى خدا من از تو درخواست مى‏كنم بهترین چيزى را كه بندگان نیكوكارت از تو درخواست كردند و پناه مى‏برم به تو از آنچه بندگان درستكارت [مخلصت] به تو پناه بردند.

2 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 26
وَمَثَلُ كَلِمَةٍ خَبيثَةٍ كَشَجَرَةٍ خَبيثَةٍ اجتُثَّت مِن فَوقِ الأَرضِ ما لَها مِن قَرارٍ
ترجمه :
(همچنین) «کلمه خبیثه» (و سخن آلوده) را به درخت ناپاکی تشبیه کرده که از روی زمین برکنده شده، و قرار و ثباتی ندارد.


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1378/10/04
عنوان فیش :حفظ معنویات مردم؛ وظیفه مسئولان
کلیدواژه(ها) : امنیت, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
ملت هم به سکینه و آرامش احتیاج دارد. چگونه می‌شود این سکینه‌ی زبدگان را به سطح عموم مردم سرریز کرد؟ البته بسیاری از مردم، ایمان خوب و روشن و شفّافی دارند و عموم مردم نشان دادند که در مشکلات دارای یک اقتدار حقیقی‌اند؛ اقتداری که از دین و ایمان سرچشمه گرفته است؛ لیکن وقتی گروهی مسؤولیت اداره‌ی امور کشور و ملت را بر دوش می‌گیرند، نمی‌توانند نسبت به این قضیه خود را برکنار بدانند. همه‌ی وظایف ما، در وظایف اقتصادی و سیاسی خلاصه نمی‌شود؛ ما در مقابل معنویات مردم هم مسؤولیت داریم. اگر مردم از لحاظ روحی و اخلاقی عقبگرد داشته باشند، نمی‌شود بگوییم در جامعه هیچ‌کس مسؤول این نیست. حالا اگر بنا شد کسی مسؤول باشد، مسؤول کیست؟ یقیناً مسؤولان کشور نمی‌توانند خودشان را بر کنار بدانند؛ هر کدام یک‌طور و به‌نحوی مسؤولیت دارند. پس، مسؤولیتِ معنویات مردم هم بر دوش مدیران کشور در طبقات مختلف - از بالا تا پایین - است.
این‌جا عنصر دیگری پیش می‌آید، که من از این آیه‌ای که خواندم، قصدم اشاره به همین عنصری بود که به سکینه ارتباط هم دارد، و آن تقواست.
در این آیه، بین جبهه‌ی کفر و جبهه‌ی ایمان، مقابله‌ای درست شده است. در این آیه‌ی شریفه، برای جبهه‌ی کفر، احساس حمیّت و تعصّب جاهلانه شده است؛(1) این مربوط به قضایای حدیبیّه و قضایای بعد از حدیبیّه است که از آزمایشهای بسیار مهم و پُرمعنا و پُرمضمونِ دوران حیات مقدّس پیامبر است. بعد از آن‌که رسول اکرم و مسلمانان به قصد مکه به حدیبیّه رفتند و در حدیبیّه متوقّف شدند، دشمن می‌خواست جنگ را بر آنها تحمیل کند، اما تدبیر الهی نبیّ‌اکرم نگذاشت و بدون جنگ برگشتند و پیامبر به قراردادی با مشرکین رسید که این قرارداد آن قدر مهم بود که بنابر روایاتی، سوره‌ی «انّا فتحنا» درباره‌ی همین قرارداد حدیبیّه نازل شده و از آن به فتح تعبیر شده است: «انا فتحنا لک فتحناً مبینا(2)» - یعنی همین صلح حدیبیّه - آن حضرت در خلال آیات قرآن، اوضاع را برای مسلمانان روشن می‌کند و جبهه‌ها را مشخص می‌نماید.
آنچه که در نظام اسلامی باید همیشه مورد توجّه باشد، مشخّص بودن جبهه‌هاست؛ مخلوط نشدن جبهه‌ی حق با جبهه‌ی ناحقّ است.
(...)
پیامبر اکرم وضعیت کفّار را مشخّص می‌کند؛ وضعیت ضعفای از مؤمنین را هم مشخّص می‌کند؛ یعنی نیمه‌کاره‌ها؛ چه منافقین، چه آنهایی که منافق به معنای غلیظ نفاق نیستند و به آن صورت نفاقی ندارند که بخواهند دورویی کنند؛ اما طبیعتشان، یک طبیعت متزلزل است. اسلام می‌خواهد اینها را هم به انسانهای مؤمن و با صلابت تبدیل کند. عدّه‌ای از مسلمانان، از ترس، همراه پیامبر در جنگ حدیبیّه شرکت نکرده بودند. می‌گفتند اگر ما برویم، پیامبر و همه‌ی مسلمانانی که با او هستند، به‌وسیله‌ی کفّار تار و مار خواهند شد! وقتی که پیامبر برگشت، پیش آن حضرت آمدند و گفتند ما نتوانستیم بیاییم؛ گرفتاری پیدا کردیم؛ اشتغال پیدا کردیم؛ حال برای ما از خدای متعال آمرزش بطلب! در حالی که همین حرف هم یک نوع ظاهرسازی بود. در واقع اینها دنبال آمرزش الهی هم نبودند؛ فکر می‌کردند زرنگی کردند که نرفتند. آیه‌ی قرآن می‌فرماید: «سیقول لک المخلفون من الاعراب شغلتنا اموالنا و اهلونا فاستغفرلنا یقولون بالسنتهم ما لیس فی قلوبهم(3)» به زبان چیزی را می‌گویند که به دلشان نیست. نمی‌شود گفت که اینها منافق و کافر و دشمنند؛ نه، روحهای ضعیف، دلهای ضعیف، انسانهای ضعیف، نمی‌توانند در مشکلات نقش ایفا کنند. این، آن معنویاتی است که نظام اسلامی، جامعه‌ی اسلامی، مسؤول اسلامی، مدیر اسلامی، نسبت به آن مسؤول است.

دوستان عزیز؛ برادران و خواهران! کی ممکن می‌شود ما نقش ایفا کنیم؟ وقتی که «و الزمهم کلمة التّقوی‌(4)»؛ برای خودمان، تقوا را به‌عنوان کلمه‌ی ثابت، کلمه‌ی حق و تکلیفِ دائم در نظر بگیریم. تقوا باید در گفتار، در عمل، در تصمیم‌گیری، با زیردستان خود و با مجموعه‌ی کسانی‌که با ما کار می‌کنند، مورد توجّه قرار گیرد؛ که اینها درسی به آنهاست؛ رفتار آنها هم درسی برای مردم است.
1 ) سوره مبارکه الفتح آیه 26
إِذ جَعَلَ الَّذينَ كَفَروا في قُلوبِهِمُ الحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الجاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلىٰ رَسولِهِ وَعَلَى المُؤمِنينَ وَأَلزَمَهُم كَلِمَةَ التَّقوىٰ وَكانوا أَحَقَّ بِها وَأَهلَها ۚ وَكانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمًا
ترجمه :
(به خاطر بیاورید) هنگامی را که کافران در دلهای خود خشم و نخوت جاهلیّت داشتند؛ و (در مقابل،) خداوند آرامش و سکینه خود را بر فرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقیقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر کس شایسته‌تر و اهل آن بودند؛ و خداوند به همه چیز دانا است.

2 ) سوره مبارکه الفتح آیه 1
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِنّا فَتَحنا لَكَ فَتحًا مُبينًا
ترجمه :
ما برای تو پیروزی آشکاری فراهم ساختیم!...

3 ) سوره مبارکه الفتح آیه 11
سَيَقولُ لَكَ المُخَلَّفونَ مِنَ الأَعرابِ شَغَلَتنا أَموالُنا وَأَهلونا فَاستَغفِر لَنا ۚ يَقولونَ بِأَلسِنَتِهِم ما لَيسَ في قُلوبِهِم ۚ قُل فَمَن يَملِكُ لَكُم مِنَ اللَّهِ شَيئًا إِن أَرادَ بِكُم ضَرًّا أَو أَرادَ بِكُم نَفعًا ۚ بَل كانَ اللَّهُ بِما تَعمَلونَ خَبيرًا
ترجمه :
بزودی متخلّفان از اعراب بادیه‌نشین (عذرتراشی کرده) می‌گویند: «(حفظ) اموال و خانواده‌های ما، ما را به خود مشغول داشت (و نتوانستیم در سفر حدیبیّه تو را همراهی کنیم)، برای ما طلب آمرزش کن!» آنها به زبان خود چیزی می‌گویند که در دل ندارند! بگو: «چه کسی می‌تواند در برابر خداوند از شما دفاع کند هرگاه زیانی برای شما بخواهد، و یا اگر نفعی اراده کند (مانع گردد)؟! و خداوند به همه کارهایی که انجام می‌دهید آگاه است!»

4 ) سوره مبارکه الفتح آیه 26
إِذ جَعَلَ الَّذينَ كَفَروا في قُلوبِهِمُ الحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الجاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلىٰ رَسولِهِ وَعَلَى المُؤمِنينَ وَأَلزَمَهُم كَلِمَةَ التَّقوىٰ وَكانوا أَحَقَّ بِها وَأَهلَها ۚ وَكانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمًا
ترجمه :
(به خاطر بیاورید) هنگامی را که کافران در دلهای خود خشم و نخوت جاهلیّت داشتند؛ و (در مقابل،) خداوند آرامش و سکینه خود را بر فرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقیقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر کس شایسته‌تر و اهل آن بودند؛ و خداوند به همه چیز دانا است.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از پاسداران - 1378/08/22
عنوان فیش :ناتوانی برخی از درک هدف و جهتگیری قدرت متکی به معنویت
کلیدواژه(ها) : ایمان, سپاه پاسداران انقلاب اسلامی, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
[روح و حقیقت مسأله‌ی پاسداری و سپاه پاسداران این بود که در یک تشکیلات نظامی که به‌وسیله‌ی انقلاب به‌وجود می‌آمد، فکر و عقیده و ایمان - یعنی عامل معنوی قدرت - در تمام اجزا رعایت و لحاظ شود] امروز ایمان در دل جوانان ما، در دل مردم و در سرتاسر کشور ما گسترده است. البته عدّه‌ای این را نمی‌فهمند. هم آن روزی که معنویت در غربت بود - مثل دوران امام سجّاد علیه‌السّلام - و هم آن روزی که معنویت در قدرت بود - مثل زمان پیامبر - در هر دو حال کسانی بودند که نمی‌توانستند درک کنند که هدف از این تلاش، از این مجاهدت و از این حرکت معنوی چیست؛ «کذلک یطبع اللَّه علی کل قلب متکبّر جبار».(1) در یکی از آیات قرآن خطاب به بنی‌اسرائیل می‌فرماید: «فمازلتم فی شک مما جائکم به».(2) حتّی یوسف که در اوج قدرت بود و حقّ الهی در چهره و در نظام یوسفی مثل خورشید می‌درخشید، یک عده از خود بنی‌اسرائیل نمی‌توانستند آن را درک کنند. وقتی که حضرت یوسف از دنیا رفت، آنها گفتند که بعد از یوسف دیگر پیامبری نخواهد ماند! دلهایی هستند که این‌طورند. بعد می‌فرماید: «کذلک یطبع اللَّه علی کل قلب متکبّر جبار»؛ یا «من کل متکبّر لا یؤمن بیوم الحساب».(3) برای آن قدرتی که متّکی به عوامل معنوی قدرت است، مسأله‌ی اساسی، جهتگیریِ آن قدرت است. جهتگیریِ آن قدرت چیست؟ صلاح و فلاح انسان؛ نجات انسان از مصائب مادّی و معنوی؛ نجات انسان از بی‌عدالتی؛ نجات انسان از دشمنیها و بغضاء جاهلانه میان دلهای انسانها؛ نجات انسان از چنگال قدرتِ جمعی غافل و کور و مستی که جز منیّت چیز دیگری نمی‌فهمند. گرفتاری بزرگ بشر همیشه این بوده است. بشر در بیشتر دوران عمر خود، گرفتار قدرتهایی بوده است که مستِ منیّت و خودخواهی بوده‌اند و چیزی که برایشان اهمیت نداشته و ندارد، سرنوشت انسانهاست.
1 ) سوره مبارکه غافر آیه 35
الَّذينَ يُجادِلونَ في آياتِ اللَّهِ بِغَيرِ سُلطانٍ أَتاهُم ۖ كَبُرَ مَقتًا عِندَ اللَّهِ وَعِندَ الَّذينَ آمَنوا ۚ كَذٰلِكَ يَطبَعُ اللَّهُ عَلىٰ كُلِّ قَلبِ مُتَكَبِّرٍ جَبّارٍ
ترجمه :
همانها که در آیات خدا بی‌آنکه دلیلی برایشان آمده باشد به مجادله برمی‌خیزند؛ (این کارشان) خشم عظیمی نزد خداوند و نزد آنان که ایمان آورده‌اند به بار می‌آورد؛ این گونه خداوند بر دل هر متکبّر جبّاری مُهر می‌نهد!»

2 ) سوره مبارکه غافر آیه 34
وَلَقَد جاءَكُم يوسُفُ مِن قَبلُ بِالبَيِّناتِ فَما زِلتُم في شَكٍّ مِمّا جاءَكُم بِهِ ۖ حَتّىٰ إِذا هَلَكَ قُلتُم لَن يَبعَثَ اللَّهُ مِن بَعدِهِ رَسولًا ۚ كَذٰلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَن هُوَ مُسرِفٌ مُرتابٌ
ترجمه :
پیش از این یوسف دلایل روشن برای شما آورد، ولی شما همچنان در آنچه او برای شما آورده بود تردید داشتید؛ تا زمانی که از دنیا رفت، گفتید: هرگز خداوند بعد از او پیامبری مبعوث نخواهد کرد! این گونه خداوند هر اسرافکار تردیدکننده‌ای را گمراه می‌سازد!

3 ) سوره مبارکه غافر آیه 27
وَقالَ موسىٰ إِنّي عُذتُ بِرَبّي وَرَبِّكُم مِن كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤمِنُ بِيَومِ الحِسابِ
ترجمه :
موسی گفت: «من به پروردگارم و پروردگار شما پناه می‌برم از هر متکبّری که به روز حساب ایمان نمی‌آورد!»


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم‌ - 1377/07/29
عنوان فیش :لزوم منحصر نشدن در آرزوهای مادی
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, نظام جمهوری اسلامی ایران
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
در نظام اسلامی، آن تحوّلی که به وجود می‌آید، صرفاً تحوّل سیاسی نیست. فرق اساسی نظام الهی با نظامهای دیگر، همین است. در نظام الهی، انسانها تحوّل معنوی پیدا می‌کنند. انسان مادّی، انسان معنوی و الهی می‌شود و آرزوهای مادّی به آرزوهای والای انسانی و خدایی تبدیل می‌گردد. اگر شما ملاحظه می‌کنید که مسلمانان به برکت برهه‌ی کوتاهِ حاکمیتِ خدا در صدر اسلام - به برکت همان چند سال معدود - توانستند قرنهای متمادی دنیا را متحوّل کنند؛ به دنیا علم و مدنیّت و تفکّر و عقل و روح و معنا و منطق و همه چیز ببخشند؛ آن مدنیّت عظیم اسلامی را پدید آورند و زمینه‌ی پیشرفتهای بشر را در سالها و قرنهای بعد از آن ایجاد کنند، به خاطر آن تحوّلی است که در انسان مُسلمِ صدر اسلام به وقوع پیوست. امروز هم مسلمانِ حقیقی که به برکت ارتباط با خدا، تحوّل واقعی یافته و به انسان روحانی تبدیل شده باشد - نه به معنای این‌که نیازهای جسمانی و مادّی را فراموش کند؛ نه: «و لاتنس نصیبک من الدّنیا»(1)؛ دنیا را هم باید آباد کند، مادّیات را هم بایستی کیفیت ببخشد، علم را هم باید پیش ببرد، زندگی را هم باید سامان دهد؛ اما در اینها منحصر نشود و این تحوّل را پیدا کند که به آرمانهای معنوی و آرزوهای بزرگ الهی دلباخته گردد - خواهد توانست نه فقط جامعه‌ی خود را کیفیت و برتری دهد، بلکه روی دنیا اثر بگذارد، روی تاریخ اثر بگذارد و انسانیت را متحوّل کند و به فضل الهی این اتّفاق خواهد افتاد. قاعده و پایه‌ی اساسی این کار آن است که امروز در نظام اسلامی ما، مردم رابطه‌ی قلبی و معنوی خودشان را با خدا قویتر کنند و با خدا انس بیشتری بگیرند و این فرصت ماه رجب و فرصتهای متبرّک، فرصتهای مغتنمی است.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 77
وَابتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدّارَ الآخِرَةَ ۖ وَلا تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا ۖ وَأَحسِن كَما أَحسَنَ اللَّهُ إِلَيكَ ۖ وَلا تَبغِ الفَسادَ فِي الأَرضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ المُفسِدينَ
ترجمه :
و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!


مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و مبلّغان - 1375/02/26
عنوان فیش :توجه همزمان اسلام به رشد مادی و معنوی انسان
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, پیشرفت اقتصادی, رشد اقتصادی, رشد و توسعه اقتصادی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
اسلام خصوصیتش این است که همه عوامل رشد انسانی را در خود دارد. هم رشد مادی در آن هست و هم رشد معنوی. یعنی در اسلام «خلق لکم ما فی الارض جمیعا(1)» هست. «قل من حرّم زینةاللَّه الّتی أخرج لعباده(2)» هست. استفاده از منابع مادّی هست. کار و تلاش هست. بوسه زدن پیامبر بر دست کارگر هست. کار کردن امیرالمؤمنین هست. - اینها همه‌اش معنا دارد. - این‌که اگر کسی کار نکند، دعای او مستجاب نمیشود هم هست.
در عهد رسول‌اللَّه، کسانی در خانه نشستند و گفتند: «خدای متعال وعده کرده است که «و من یتوکّل علی اللَّه فهو حسبه(3). خوب؛ ما توکّل میکنیم و در خانه مینشینیم.» وقتی پیغمبر خبردار شد، به آنها فرمود: «خدا یک دعای شما را هم مستجاب نخواهد کرد!» این برای چیست؟ برای این است که جامعه از لحاظ مادّی رشد کند، به سازندگی بپردازد و توسعه یابد. تفاوت محیط زندگی اوّل اسلام که مردم در «صُفّه» زندگی میکردند، با پنجاه سال بعدش، که در همان کشور اسلامی، انواع و اقسام نعمتهای مادّی همه جا را پرکرد، به خاطر این بُعد بود.
البته اسلام در کنار رشد مادّی جامعه، رشد معنوی هم ایجاد میکند. میگوید که باید به درِ خانه خدا بروید: «قل ما یعبؤا بکم ربی لولا دعاؤُکم.(4)» باید دعا کنید. «و قال ربکم: ادعونی استجب لکم.(5)» باید دعا کنید تا از خدا جواب بشنوید. حیات انسان، جز در رابطه با خدا، معنا ندارد. حیات قلبی و روحی و معنوی انسان، جز در ارتباط با خدا، مفهوم پیدا نمیکند. به مجرّد این‌که کسی از خدا غفلت کند، قلب، زندگی خود را از دست میدهد و روح، میرا میشود. اگر دوباره ذکر و توجّه به سراغش بیاید، جان میگیرد، و الاّ خواهد مرد. اگر رویکرد مجددّش به خدا و معنویات، به طول انجامد، تبدیل به جماد خواهد شد. این را اسلام و آیات قرآن به ما میگوید: «ألم یان للذین آمنوا أن تخشع قلوبهم لذکراللَّه.(6)» و یا: «الابذکراللَّه تطمئنّ القلوب.(7)» اینها در اسلام است. یعنی همان اسلامی که میگوید «به سراغ کشف منابع طبیعی و ساختن این دنیا بروید؛ ابزار مادّی را به دست بگیرید؛ ذهن را مجهّز به علم کنید؛ دنیا را طبیعت را مادّه را و منابع را بشناسید و کشف کنید و پرورش دهید، چون از آنِ شماست»؛ یادآور میشود که «این همه را برای خدا بکنید؛ به یاد خدا باشید؛ ذکر خدا را از دل بیرون نکنید و همه این حرکات را به صورت عبادت انجام دهید.»
جمعِ بین تلاش و سازندگی مادّی با تلاش و سازندگی معنوی، یعنی همین. لذا شما میبینید که آن کسی که در اسلام، اهل سازندگی مادّی است، اَزهد خلق‌اللَّه هم اوست. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاة و السّلام، با دست خود چاه و قنات حفر کرد و آن گاه که آب به ضخامت گردن شتر فوران نمود، از چاه بیرون آمد؛ با همان لباسِ کار گل آلود، کنار چاه نشست و بر کاغذ نوشت که «این آب را برای فقرا وقف کردم و صدقه قرار دادم.» یعنی چون به آبادانىِ جایی پرداخت، آناً در راه خدا انفاق میکند. منفق‌ترین، سازنده‌ترین، به ماده پردازنده‌ترین؛ و از لحاظ معنا، برترین و بالاترین. این، نتیجه تربیت و نشانگر برنامه رفاه مادّی و معنوی اسلام است.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 29
هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا ثُمَّ استَوىٰ إِلَى السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبعَ سَماواتٍ ۚ وَهُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ
ترجمه :
او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.

2 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 32
قُل مَن حَرَّمَ زينَةَ اللَّهِ الَّتي أَخرَجَ لِعِبادِهِ وَالطَّيِّباتِ مِنَ الرِّزقِ ۚ قُل هِيَ لِلَّذينَ آمَنوا فِي الحَياةِ الدُّنيا خالِصَةً يَومَ القِيامَةِ ۗ كَذٰلِكَ نُفَصِّلُ الآياتِ لِقَومٍ يَعلَمونَ
ترجمه :
بگو: «چه کسی زینتهای الهی را که برای بندگان خود آفریده، و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟!» بگو: «اینها در زندگی دنیا، برای کسانی است که ایمان آورده‌اند؛ (اگر چه دیگران نیز با آنها مشارکت دارند؛ ولی) در قیامت، خالص (برای مؤمنان) خواهد بود.» این گونه آیات (خود) را برای کسانی که آگاهند، شرح می‌دهیم!

3 ) سوره مبارکه الطلاق آیه 3
وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرًا
ترجمه :
و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

4 ) سوره مبارکه الفرقان آیه 77
قُل ما يَعبَأُ بِكُم رَبّي لَولا دُعاؤُكُم ۖ فَقَد كَذَّبتُم فَسَوفَ يَكونُ لِزامًا
ترجمه :
بگو: «پروردگارم برای شما ارجی قائل نیست اگر دعای شما نباشد؛ شما (آیات خدا و پیامبران را) تکذیب کردید، و (این عمل) دامان شما را خواهد گرفت و از شما جدا نخواهد شد!» ظ

5 ) سوره مبارکه غافر آیه 60
وَقالَ رَبُّكُمُ ادعوني أَستَجِب لَكُم ۚ إِنَّ الَّذينَ يَستَكبِرونَ عَن عِبادَتي سَيَدخُلونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ
ترجمه :
پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبّر می‌ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می‌شوند!»

6 ) سوره مبارکه الحديد آیه 16
أَلَم يَأنِ لِلَّذينَ آمَنوا أَن تَخشَعَ قُلوبُهُم لِذِكرِ اللَّهِ وَما نَزَلَ مِنَ الحَقِّ وَلا يَكونوا كَالَّذينَ أوتُوا الكِتابَ مِن قَبلُ فَطالَ عَلَيهِمُ الأَمَدُ فَقَسَت قُلوبُهُم ۖ وَكَثيرٌ مِنهُم فاسِقونَ
ترجمه :
آیا وقت آن نرسیده است که دلهای مؤمنان در برابر ذکر خدا و آنچه از حقّ نازل کرده است خاشع گردد؟! و مانند کسانی نباشند که در گذشته به آنها کتاب آسمانی داده شد، سپس زمانی طولانی بر آنها گذشت و قلبهایشان قساوت پیدا کرد؛ و بسیاری از آنها گنهکارند!

7 ) سوره مبارکه الرعد آیه 28
الَّذينَ آمَنوا وَتَطمَئِنُّ قُلوبُهُم بِذِكرِ اللَّهِ ۗ أَلا بِذِكرِ اللَّهِ تَطمَئِنُّ القُلوبُ
ترجمه :
آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند، و دلهایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دلها آرامش می‌یابد!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1374/09/16
عنوان فیش :نیاز روحانیون به بنیه‌ی معنوی جهت تحمل بار مسئولیتشان
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, حوزه علمیه قم
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
فضای قم و حوزه‌ی علمیّه، یک فضای معنوی است. حال، از گذشته‌های بسیار دور، حرفی نمی‌زنیم؛ اما از حدود زمان میرزای قمی (رضوان اللَّه علیه)، و اندکی پیش از آن، یعنی زمان مرحوم ملاّصدرا و فیض تا امروز، که دوباره قم یک حوزه‌ی علمیه‌ی برجسته شده است، صحبت می‌کنیم. آن‌قدر اقطاب و ارکان معنوی و روحی از بزرگان، علما، زهّاد و اهل معرفت و سلوک، در همین فضایی که شما در آن نفس می‌کشید، راه می‌روید و زندگی می‌کنید، حضور یافته‌اند که شمارش و شرح حال آنان، انسان را به دهشت می‌اندازد. چقدر در این فضا معنویت ابراز شده است! چه خبر است در این مدرسه‌ی فیضیه و آستانه‌ی مقدّسه و در این قبرستان شیخان و گوشه گوشه‌ی این شهر عزیز و پر خاطره! این فضا را باید قدر بدانید و خود را با آن همرنگ کنید بارِ سنگینی بر دوش دارید و برای تحمل آن، بنیه‌ی معنوی قوی‌ای لازم است. «انّا سنلقی علیک قولاً ثقیلاً(1) حضرت حق، به پیغمبر و عزیز و حبیب خودش که برترین انسانها در طول تاریخ، از اوّلین و آخرین بود، خطاب فرمود که نماز شب را بخوان. نیمه شب برخیز، ارتباط و اتّصال خود را مستحکم کن؛ چون کارِ سنگینی در پیش داری. «انّا سنلقی علیک قولاً ثقیلاً.»تحمل این بار، سخت است. آنانی که در وسط این راهِ پر دشمن و شیطان، لرزیدند، لغزیدند، منصرف شدند، به دشمن پیوستند، یا به آفات دیگر مبتلا شدند، این جای کارشان - معنویّت - عیب داشته است. طلبه‌ی امروز باید به این بُعد از زندگی خود، بسیار توجّه کند. شما جوانید؛ دلهای شما نورانی است و تعلّقاتتان کم است؛ اما همیشه این طور نمی‌مانید. این سرمایه را امروز فراهم کنید تا آن روز که گرفتاریها و تعلّقاتْ از اطراف به شما حمله کرد، بتوانید از آن ذخیره‌ی معنوی خود استفاده کنید.
1 ) سوره مبارکه المزمل آیه 5
إِنّا سَنُلقي عَلَيكَ قَولًا ثَقيلًا
ترجمه :
چرا که ما بزودی سخنی سنگین به تو القا خواهیم کرد!


مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون، طلاّب و مردم شهر قم - 1374/09/13
عنوان فیش :اتکاء انقلاب اسلامی به خصوصیت ایمان الهی
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, ایمان, ارزش‌های انقلاب اسلامی, ویژگیهای انقلاب اسلامی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
انقلاب اسلامى ما بر خلاف چنین انقلابهایى [بیشتر انقلابهاى قرن بیستم از حدود پایان جنگ جهانى دوم تا وقتى که انقلاب اسلامى پیروز شد و حتى بعد از آن]، به خصوصیّت ایمان الهى متّکى بود و هست. چنین است که دارندگانش، از تهدید قدرتهاى مادّى نمى‌ترسند: «و یستبشرون بالّذین لم یلحقوا بهم من خلفهم الاّ خوف علیهم و لا هم یحزنون(1)». مردم ما از کسى نمى‌ترسند. خصوصیّت ایمان اسلامى و الهى و معنوى، اتّکاى به خداوند است. چنین اتّکایى، اوّلاً موجب مى‌شود که انسان از دشمن واهمه نکند و هراسى نداشته باشد و به کمک الهى امید داشته باشد؛ ثانیاً کسى که به خدا معتقد است و براى او کار مى‌کند؛ مى‌گوید ما تکلیف انجام مى‌دهیم و اگر کشته هم بشویم، پیروز شده‌ایم و اگر در جنگ، عقب نشینى هم بکنیم، باز هم پیروز شده‌ایم؛ چون تکلیف ما، اقدام و انجام عمل بود. اقدام را کرده‌ایم، عمل را انجام داده‌ایم و اثر خودمان را در طبیعت و تاریخ گذاشته‌ایم؛ بنابراین پیروزیم. خداى متعال بر این اثر، آثار دیگرى مترتّب خواهد کرد و روزى نتیجه‌اش آشکار خواهد شد.
این، فکر انسان مؤمن است. امام بزرگوار در رأس این نهضت، مظهر این عقیده بود؛ لذا چه در جنگ و چه در مبارزه‌ى سیاسى و اقتصادى، نه خودش تردید کرد و نه گذاشت کسانى که در حرکت عمومى و آحاد مردم تأثیر دارند، در این راه تردید کنند. راه، راهِ روشنى بود. او این حرکتِ روشن را با قاطعیت ادامه داد. لذا دشمن مشاهده کرد که این انقلاب از آن انقلابهایى نیست که بشود با تهدید و تطمیع، آن را وادار به عقب نشینى کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج‌ - 1374/01/16
عنوان فیش :یک بار واجب بودن حج در عمر انسان، نشانه قوت معنویت حج
کلیدواژه(ها) : حج, معنویت‎گرایی, اخلاص
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
دو نکته‌ی مهم در باب حج وجود دارد که همیشگی و فراموش نشدنی است. یکی موضوع «معنویت» در حجّ است. در خلال این واجب، از اوّل تا آخر، روحی وجود دارد که عبارت است از توجّه و اخلاص به ذات مقدّس احدیّت و اظهار عبودیّت در مقابل پروردگار. در فرایض و واجبات دیگر، به این حجم و کیفیّت، این ویژگی را نمی‌شود مشاهده کرد؛ اگر چه قوام هر واجب و عبادتی، به توجّه و ذکر حضرت پروردگار جلّ و علاست. وقتی انسانها به مرکز اقامه‌ی فریضه‌ی الهی حج جذب می‌شوند، از محدوده‌ی زندگی مادّی خارج و به فضایی کاملاً معنوی وارد می‌شوند. در این فضای معنوی، انسان به‌طور حقیقی، شستشویی می‌کند و برمی‌گردد. فرض بر این است که اگر انسان، یک بار در مدت عمر خویش چنین شستشویی بکند، برای او کافی است. چون حج یک بار واجب شده است و واجبات بر اساس نیازها و حاجات بشر است. اگر ما برای سیر تکامل و عروج الی‌اللَّه، به بیش از هفده رکعت نماز در روز احتیاج داشتیم، خدای متعال آن را واجب می‌کرد. حداقلِ واجب، آن چیزی است که برای ما به صورت حکم واجب درآمده است. حج، برای هر کس که بتواند - «من استطاع»، که نباید خیال کرد «من استطاع»(1)، واجب را محدود می‌کند؛ نه. این واجب را توسعه می‌دهد، بدون استثناء – یک‌بار در عمر واجب است و اگر کسی نتوانست، خوب؛ نمی‌تواند. بر او چیزی واجب نیست؛ چون قدرت وجود ندارد. پس، یک بار رفتن در آن مخزن و چشمه‌ی جوشان معنویت برای شستشو و پاکیزه شدن کافی است. البته اگر بیشتر بشود، بهتر و بیشتر شستشو خواهد شد. امّا حدّاقلِ لازم، همان یک بار است. ببینید چقدر جنبه‌ی معنویت حج باید قوی باشد!
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 97
فيهِ آياتٌ بَيِّناتٌ مَقامُ إِبراهيمَ ۖ وَمَن دَخَلَهُ كانَ آمِنًا ۗ وَلِلَّهِ عَلَى النّاسِ حِجُّ البَيتِ مَنِ استَطاعَ إِلَيهِ سَبيلًا ۚ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ العالَمينَ
ترجمه :
در آن، نشانه‌های روشن، (از جمله) مقام ابراهیم است؛ و هر کس داخل آن [= خانه خدا] شود؛ در امان خواهد بود، و برای خدا بر مردم است که آهنگ خانه (او) کنند، آنها که توانایی رفتن به سوی آن دارند. و هر کس کفر ورزد (و حج را ترک کند، به خود زیان رسانده)، خداوند از همه جهانیان، بی‌نیاز است.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1373/11/14
عنوان فیش :باید از خدا درخواست کرد
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, توحید, الله (جل جلاله), تقرب, رابطه با خدا, محضر خدا
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
ماه رمضان، ماهی است که میشود با تذکّر و توجّه در آن، به جبرانِ کرده‌های ناپسند پرداخت. در «دعای ابوحمزه»، عبارتی بسیار تکان‌دهنده وجود دارد؛ که آن عبارت، این است: «و اعلم انّک للرّاجی بموضع اجابةٍ و للملهوفین بمرصد اغاثةٍ و انّ فی اللّهف الی جودک و الرّضا بقضائک عوضاً من منع الباخلین و مندوحةً عمّا فی ایدی المستأثرین و انّ الراحل الیک قریبُ المسافةِ و انّک لاتحتجب عن خلقک الاّ ان تحجبهم الاعمال دونک. (1)» فرد دعا خوان و ثناگو، عرض میکند: «ای خدای من! من امید به تو را بر امید به غیر تو ترجیح دادم. پناه آوردن به تو را جایگزینِ پناه بردن به دیگران کردم و میدانم اگر کسی به سوی تو بیاید، راه نزدیک است...»
هر جا هستید، هر که هستید، در هر لباسی هستید، در هر سنّی هستید؛ ای جوان! ای پسر و دختر جوان! ای مرد و زن میانسال! ای پیرمردان و پیرزنان! ای فقرا! ای اغنیا! ای علما! ای متوسّطالسوادها! هر که هستید، اگر احساس نیاز به خدا میکنید - که هر انسانِ سالمی این احساس را میکند - بدانید که خدا نزدیک است! یک لحظه دلتان را به خدا متوجّه کنید؛ جواب را خواهید شنید. ممکن نیست کسی با خدا از روی دل حرف بزند، ولی جواب الهی را نشنود! خدا به ما جواب میدهد. وقتی دیدید دلِ شما ناگهان منقلب شد، این همان جوابِ خداست. وقتی دیدید اشکِ شما جاری شد، وقتی دیدید روح شما به اهتزار در آمد، وقتی دیدید طلب، با همه وجود از سر تا پای شما جاری شد، بدانید این همان پاسخ الهی است؛ این همان جواب خداست و جواب بعدی هم اجابت است؛ اجابت این خواسته‌ها ان‌شاءاللَّه، که در قرآن فرمود: «واسئلوا اللَّه مِن فَضله». (2) از خدا بخواهید. «و لیس من عادتک ان تأمر بالسؤال و تمنع العطیّه.» (3) بگویید، سؤال کنید، بخواهید و مگر میشود که بخواهید و ندهد!؟ البته اقتضائات زمان و مکان و خصوصیات و نظایر آن هم، در خواستن از خدا مؤثّر است.
1 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 582؛
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 68؛
مفاتیح الجنان ، دعای ابوحمزه ثمالی

رَوَى أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاء... اللَّهُمَّ إِنِّي‏ أَجِدُ سُبُلَ الْمَطَالِبِ إِلَيْكَ مُشْرَعَةً وَ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيْكَ مُتْرَعَةً وَ الِاسْتِعَانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ أَمَّلَكَ مُبَاحَةً وَ أَبْوَابَ الدُّعَاءِ إِلَيْكَ لِلصَّارِخِينَ مَفْتُوحَةً وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِي بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِي اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِي أَيْدِي الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِي وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِي وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِي وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِي مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّي وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّي بَلْ لِثِقَتِي بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِي إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِي إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِي بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّي أَنْ لَا رَبَّ لِي غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَك‏
ترجمه :
اى خدا!من راه حوايج خلق را به سوى تو باز مى‌بينم و چشم‌هاى اميد بندگان را به درگاهت پرآب مى‌يابم و يارى جستن به فضل و كرمت براى هركس كه به تو آرزومند است مباح و آسان است و درهاى دعاى فريادخواهان به سوى تو باز است و محققا مى‌دانم كه تو براى حاجت اميدواران اجابت‌كننده‌اى و به حال پريشان‌خاطران فريادرسى؛و مى‌دانم كه در ناليدن به درگاه جود و احسانت و در رضاى به قضا و قدرتت بهترين عوض است از بخل مردم بخيل و بى‌نيازى است از اندوخته‌ى در دست دنياطلبان؛و هركه به سوى تو سفر كند راهش بسيار نزديك است و تو از نظر بصيرت خلق پنهان نيستى،جز آن‌كه آمال و آرزوهايى كه به غير تو دارند حجاب آنها از شهود جمالت گرديده است. و من جوياى توام و در حوايجم رو به تو آورده‌ام و به درگاه تو استغاثه مى‌كنم و پناه مى‌جويم و در دعا متوسل به لطف توام بدون آن‌كه لايق آن باشم كه دعاى مرا مستجاب كنى يا مستوجب عفو و بخشايشت گردانى،بلكه توجهم به تو به صرف كرم و احسان توست و اطمينان خاطرم به صدق وعده‌ى(لطف)تو و پناهم بر ايمان به يكتايى توست و يقينم به معرفت حضرتت كه مى‌دانم مرا پروردگارى غير تو نيست و جز تو خدايى نخواهد بود تو يكتا و بى‌شريكى.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان و طلاب - 1372/09/24
عنوان فیش :حکومت پهلوی‌ها عامل خسران ملت ما در دنیا و آخرت
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, خسران
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
حالا یک وقت است که جامعه‌ای در جنبه‌ی علومِ مربوط به ابزار زندگی پیشرفتی دارد. مثل جوامع غربی. امّا یک وقت در همان هم پیشرفت ندارد. مثل بسیاری از جوامع تابع غرب که معنویّت را حذف کردند، مادیّت را هم نتوانستند جلب کنند! مثل وضع زندگی خود ما در دوران حکومت پهلویها: معنویت را طرد کردیم، مادیّت را هم نتوانستیم به شکل مدرن و جدید و علمی و واقعی‌اش به داخل کشور بیاوریم. یعنی «خسر الدّنیا و الاخرة» (1)شدیم!
1 ) سوره مبارکه الحج آیه 11
وَمِنَ النّاسِ مَن يَعبُدُ اللَّهَ عَلىٰ حَرفٍ ۖ فَإِن أَصابَهُ خَيرٌ اطمَأَنَّ بِهِ ۖ وَإِن أَصابَتهُ فِتنَةٌ انقَلَبَ عَلىٰ وَجهِهِ خَسِرَ الدُّنيا وَالآخِرَةَ ۚ ذٰلِكَ هُوَ الخُسرانُ المُبينُ
ترجمه :
بعضی از مردم خدا را تنها با زبان می‌پرستند (و ایمان قلبیشان بسیار ضعیف است)؛ همین که (دنیا به آنها رو کند و نفع و) خیری به آنان برسد، حالت اطمینان پیدا می‌کنند؛ اما اگر مصیبتی برای امتحان به آنها برسد، دگرگون می‌شوند (و به کفر رومی‌آورند)! (به این ترتیب) هم دنیا را از دست داده‌اند، و هم آخرت را؛ و این همان خسران و زیان آشکار است!


مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های عاشورا - 1371/04/22
عنوان فیش :زنده کردن دوباره ارزش‌های معنوی توسط انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : انقلاب اسلامی, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
دنیای امروز، دنیای دروغ، دنیای زور، دنیای شهوترانی و دنیای ترجیح ارزشهای مادی بر ارزشهای معنوی است. این دنیاست! مخصوص امروز هم نیست. قرنهاست که معنویت در دنیا رو به افول و ضعف بوده است. پول‌پرستها و سرمایه‌دارها تلاش کرده‌اند که معنویت را از بین ببرند. صاحبان قدرت، یک نظام و بساط مادی‌ای در دنیا چیده‌اند که در رأسش قدرتی از همه دروغگوتر، فریبکارتر، بی‌اعتناتر به فضایل انسانی و نسبت به انسانها بیرحم‌تر مثل قدرت امریکاست. این می‌آید در رأس و همین‌طور، می‌آیند تا مراتب پایین‌تر. این، وضع دنیاست. انقلاب اسلامی، یعنی زنده کردن دوباره‌ی اسلام؛ زنده کردن «ان اکرمکم عنداللَّه اتقیکم»(1). این انقلاب آمد تا این بساط جهانی را، این ترتیب غلط جهانی را بشکند و ترتیب جدیدی درست کند. اگر آن ترتیب مادی جهانی باشد، معلوم است که شهوترانهای فاسد رو سیاه و گمراهی مثل محمدرضا باید در رأس کار باشند و انسان با فضیلت منوری مثل امام باید در زندان یا در تبعید باشد! در چنان وضعیتی، جای امام در جامعه نیست. وقتی زور حاکم است، وقتی فساد حاکم است، وقتی دروغ حاکم است و وقتی بی‌فضیلتی حاکم است، کسی که دارای فضیلت است، دارای صدق است، دارای نور است، دارای عرفان است و دارای توجه به خداست، جایش در زندانها یا در مقتل و مذبح یا در گودال قتلگاههاست. وقتی مثل امامی بر سر کار آمد، یعنی ورق برگشت؛ شهوترانی و دنیاطلبی به انزوا رفت، وابستگی و فساد به انزوا رفت، تقوی بالای کار آمد، زهد روی کار آمد، صفا و نورانیت آمد، جهاد آمد، دلسوزی برای انسانها آمد، رحم و مروت و برادری و ایثار و از خودگذشتگی آمد. امام که بر سر کار می‌آید، یعنی این خصلتها می‌آید؛ یعنی این فضیلتها می‌آید؛ یعنی این ارزشها مطرح می‌شود.
1 ) سوره مبارکه الحجرات آیه 13
يا أَيُّهَا النّاسُ إِنّا خَلَقناكُم مِن ذَكَرٍ وَأُنثىٰ وَجَعَلناكُم شُعوبًا وَقَبائِلَ لِتَعارَفوا ۚ إِنَّ أَكرَمَكُم عِندَ اللَّهِ أَتقاكُم ۚ إِنَّ اللَّهَ عَليمٌ خَبيرٌ
ترجمه :
ای مردم! ما شما را از یک مرد و زن آفریدیم و شما را تیره‌ها و قبیله‌ها قرار دادیم تا یکدیگر را بشناسید؛ (اینها ملاک امتیاز نیست،) گرامی‌ترین شما نزد خداوند با تقواترین شماست؛ خداوند دانا و آگاه است!


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1371/02/16
عنوان فیش :علاج همه دردها، حرکت به سمت حیات معنوی اولیای خدا است
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, تکلیف‌‏مداری
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
چرا میبینیم در گوشه و کنار دنیا، این همه سرمایه‌گذاریهای مردمی، گاهی به هدر میرود و حضور قوی مردمی نتیجه مطلوب نمیدهد!؟ چرا میبینیم در مقابل نهیب قدرتهای بزرگ، گروهها و افراد، دل و زهره ایستادن پیدا نمیکنند؟ چرا میبینیم هیبت مستکبرین، جای هیبت خدا را در دلها میگیرد!؟ چرا به جای این‌که از خدا بترسند، از دشمنان خدا میترسند و عقب مینشینند و مغلوب میشوند و سرمایه‌گذاریها را بر باد میدهند و خونها ضایع میشود!؟ برای این‌که معنویت کم است. آن‌جا که معنویت هست، ارتباط با خدا هست، اتّصال هست، نسبت به فضل الهی باور هست، در مقابل خدا تسلیم هست، در پیشگاه پروردگار خضوع و تضرّع هست. در آن‌جا دیگر ضعف و ترسی وجود ندارد. «الا ان اولیاءالله لاخوف علیهم و لا هم یحزنون(۱)»؛ تأسفی هم وجود ندارد. وقتی ما برای خدا کار کنیم، اگر به حسب ظاهر پیشرفت کردیم، خشنودیم. اگر پیشرفت هم نکردیم، باز هم خشنودیم. چون برای خدا کار کرده‌ایم. چون وظیفه‌مان را انجام داده‌ایم. چون ادای تکلیف کرده‌ایم. دیدید امام بزرگوار در تمام این مدّت و در قضایای مختلف، هرگز متأسف نبود؛ هرگز ناامید نبود و هرگز احساس پشیمانی نداشت! چون تکلیف برایش روشن بود و آن را فهمیده بود و برطبق آن عمل کرده بود. هر کس طبق تکلیف عمل کند، خوشحال و سرافراز است؛ بدون تأسف و اندوه است. ما باید خودمان را علاج کنیم. باید متحوّل بشویم. باید به سمت حیات معنوی اولیای خدا حرکت کنیم. این، علاج همه دردهادر دنیا و برای همه است.
1 ) سوره مبارکه يونس آیه 62
أَلا إِنَّ أَولِياءَ اللَّهِ لا خَوفٌ عَلَيهِم وَلا هُم يَحزَنونَ
ترجمه :
آگاه باشید (دوستان و) اولیای خدا، نه ترسی دارند و نه غمگین می‌شوند!


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه - 1370/06/27
عنوان فیش :معنویت و ارتباط با خدا، بالاترین عامل پیروزی
کلیدواژه(ها) : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
تقویت بنیه‌ی سپاه، به آموزش و تجهیزات و سازماندهی و انضباط و همین چیزهایی است که ما همیشه سفارش می‌کنیم؛ اما بالاتر از همه‌ی اینها، به معنویت است. معنویت، راز و نیاز با خدا، ارتباط دلها با خدای متعال، هدف را خدا قرار دادن، فریب ظواهر را نخوردن، دلبستگی به زر و زیور دنیا و زخارف دنیا پیدا نکردن، اینهاست که یک مجموعه‌ی مؤمن و یک فئه‌ی مؤمنه را به وجود می‌آورد؛ آن وقت، «کم من فئة قلیلة غلبت فئة کثیرة باذن اللَّه»(1). کم هم که باشید، با داشتن آن جنبه‌ی معنوی، زیادها را در مقابل خودتان مجبور به هزیمت می‌کنید. همین معنویت بود که بسیج را در میدانهای نبرد، آن‌طور بی‌تاب و عاشق می‌کرد؛ به شوق جبهه، این جوانان را می‌کشاند؛ و وقتی به جبهه می‌آمدند، از جبهه دل نمی‌کندند.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 249
فَلَمّا فَصَلَ طالوتُ بِالجُنودِ قالَ إِنَّ اللَّهَ مُبتَليكُم بِنَهَرٍ فَمَن شَرِبَ مِنهُ فَلَيسَ مِنّي وَمَن لَم يَطعَمهُ فَإِنَّهُ مِنّي إِلّا مَنِ اغتَرَفَ غُرفَةً بِيَدِهِ ۚ فَشَرِبوا مِنهُ إِلّا قَليلًا مِنهُم ۚ فَلَمّا جاوَزَهُ هُوَ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَهُ قالوا لا طاقَةَ لَنَا اليَومَ بِجالوتَ وَجُنودِهِ ۚ قالَ الَّذينَ يَظُنّونَ أَنَّهُم مُلاقُو اللَّهِ كَم مِن فِئَةٍ قَليلَةٍ غَلَبَت فِئَةً كَثيرَةً بِإِذنِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ مَعَ الصّابِرينَ
ترجمه :
و هنگامی که طالوت (به فرماندهی لشکر بنی اسرائیل منصوب شد، و) سپاهیان را با خود بیرون برد، به آنها گفت: «خداوند، شما را به وسیله یک نهر آب، آزمایش می‌کند؛ آنها (که به هنگام تشنگی،) از آن بنوشند، از من نیستند؛ و آنها که جز یک پیمانه با دست خود، بیشتر از آن نخورند، از من هستند» جز عده کمی، همگی از آن آب نوشیدند. سپس هنگامی که او، و افرادی که با او ایمان آورده بودند، (و از بوته آزمایش، سالم به‌در آمدند،) از آن نهر گذشتند، (از کمی نفرات خود، ناراحت شدند؛ و عده‌ای) گفتند: «امروز، ما توانایی مقابله با (*جالوت*) و سپاهیان او را نداریم.» اما آنها که می‌دانستند خدا را ملاقات خواهند کرد (و به روز رستاخیز، ایمان داشتند) گفتند: «چه بسیار گروه‌های کوچکی که به فرمان خدا، بر گروه‌های عظیمی پیروز شدند!» و خداوند، با صابران و استقامت‌کنندگان) است.


مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان سپاه - 1369/06/29
عنوان فیش :تقوا راه رسیدن ایمان به غیب
کلیدواژه(ها) : ایمان, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
در این جمع صمیمی و دیدار صمیمانه، مقدمتاً مطلبی را عرض می‌کنم و آن، این است که حد فاصل ادیان الهی و خیل عظیم مؤمنین عالم با بقیه‌ی مردم و انسانها، از زمان حضرت آدم تا امروز - که هریک اینها عالمی بودند - عبارت است از ایمان به غیب، یعنی ماورای دنیای احساسات ما و معادلات و محاسبات بشریِ مبتنی بر این حواس. حد فاصل و نقطه‌ی اصلی، این‌جاست. آیه‌ی «الّذین یؤمنون بالغیب»(1) در اول سوره‌ی بقره، به همین نکته اشاره می‌کند.
ایمان به غیب، به معنای بی‌اعتنایی به دنیای شهادت - یعنی همین دنیای ارتباطاتِ مشهود و مفهوم همه - نیست؛ به اینها که نباید بی‌اعتنایی کرد. چشم می‌بیند، حواس احساس می‌کنند و عقل ادراک می‌کند. باید برطبق اینها عمل کرد. ایمان به غیب، معنایش این است که ماورای آنچه که در محدوده‌ی حواس ظاهری و ادراک مادّی انسان هست، عالم دیگری، آن هم نه یک عالم بلبشویِ هرکس هرکسیِ تصادفیِ بخت و اقبالی، بلکه عالمِ منظمِ علت و معلولیِ دقیقی وجود دارد. یعنی ماورای این عالم مُلک، ملکوت و عالم معنایی هست. این عالم معنا، متعلق به قیامت و برزخ و بعد از مرگ نیست؛ متعلق به همین الانِ من و شماست و باید به آن معتقد بود. البته نقطه‌ی اصلی، بلکه کل معنای حقیقی همه‌ی عوالم، ذات مقدس باریتعالی است که او منشأ حیات و وجود و فعل و انفعالات و حرکت و همه چیز است؛ لیکن در این عالم غیب، خیلی چیزهای دیگر هم می‌گنجد که باید به آنها معتقد بود.
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 3
الَّذينَ يُؤمِنونَ بِالغَيبِ وَيُقيمونَ الصَّلاةَ وَمِمّا رَزَقناهُم يُنفِقونَ
ترجمه :
(پرهیزکاران) کسانی هستند که به غیب [=آنچه از حس پوشیده و پنهان است‌] ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمتها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند.


مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و ائمه‌ی جمعه و جماعات استان مازندران‌ - 1369/02/22
عنوان فیش :با عمل و تصمیم درست مسلمانان؛ معنویت در جهان حاکم میشود
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, بحران معنویت, عمل به تکلیف
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
در خبرها دیدید و شنیدید که در آفریقا و منطقه‌ی فرانسوی زبان شمال آن - که متأسفانه اروپاییها از لحاظ فرهنگ هم در آن‌جا خیلی سرمایه‌گذاری و نفوذ کرده‌اند - چه وقایعی رخ داد. [رشد اسلامخواهی و اصولگرایی در کشورهای شمال آفریقا که منجر به گردهمایی رؤسای کشورهای اتحادیه‌ی مغرب عربی در پایتخت تونس برای یافتن راه‌حلی جهت ریشه‌کن کردن این اصولگرایی شد.] من از نزدیک، وضع مردم و مسلمانىِ مردم را - تا آن‌جایی که به آنها تحمیل شده - دیده‌ام که چگونه است. در شرق دنیای اسلام (هند و کشمیر و ترکستان شرقی) هم احساسات مسلمین را میبینید. دیگر کار از کار گذشته است؛ یعنی آن جریانی که اوج پیدا میکرد، قطع شد. من و شما در لحظه‌ی این قطع قرار گرفتیم. «ثمّ جعلناکم خلائف فی الارض»(1). من و شما همان کسانی هستیم که اگر درست حرکت کنیم، عمل و تصمیم و قاطعیت و اراده‌مان خواهد توانست این راه را ترسیم کند و ماندگاری و سلامت آن را تضمین نماید.
این را بدانید که وضع دنیا عوض خواهد شد و معنویت، حق خود را از اقتدار جهانی در دنیا به دست خواهد آورد. هیچ تردیدی در این نیست. این دیگر امکان ندارد که قدرتهای بزرگ مثل امریکا و غیره، فرض کنند که این حرکت شتابنده‌ی معنویت را در دنیا از بین خواهند برد. هر کاری با نظام جمهوری اسلامی بکنند، بازتاب مظلومیت این نظام و ایستادگی و مقاومتش، تأثیرِ برانگیزاننده‌تر و زنده‌کننده‌تری در سطح دنیای اسلام خواهد داشت و کسانی را برخواهد انگیخت؛ کمااین‌که تا امروز هر حادثه‌یی همین‌گونه بوده است.
1 ) سوره مبارکه يونس آیه 14
ثُمَّ جَعَلناكُم خَلائِفَ فِي الأَرضِ مِن بَعدِهِم لِنَنظُرَ كَيفَ تَعمَلونَ
ترجمه :
سپس شما را جانشینان آنها در روی زمین -پس از ایشان- قرار دادیم؛ تا ببینیم شما چگونه عمل می‌کنید!


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهورى اسلامى ایران - 1368/11/09
عنوان فیش :تامین اهداف انقلاب با تلاش خدایی
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, اخلاص
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
امروز روزى نیست که ما دیگر در مقابل نفْس خودمان فریب بخوریم.اگر این قیام ‌لله‌ نشد، انحراف راه به سمت یک چیز معمولى در دنیا پیش خواهد آمد؛ این براى ما جاذبه ندارد. یعنى هیچ جاذبه‌اى ندارد که ما بخواهیم یک دولتى، یک حکومتى، یک کشورى باشیم مثل کشور ژاپن ‌-دیگر از آن بالاتر که نمیشود- یا یک درجه پایین‌تر از آن مثل بعضى کشورهاى دیگرى که همان جاها هستند و نمیخواهم اسم کشورها را یکی‌یکى بیاورم؛ این براى ما جاذبه‌اى ندارد. وقتى معنویّت نباشد، وقتى براى خدا نباشد، وقتى تشکیل جامعه‌ی نمونه‌ی انسانى نباشد، تلاش و زحمت وجهى ندارد.
براى خدا باید حرکت کرد، در چهارچوب اهداف الهى باید کار کرد، وَفی ذٰلِکَ فَلیَتَنافَسِ المُتَنافِسون.(۱) براى این است که آدم بایستى تلاش کند، زحمت بکشد، کار بکند، وَالّا این همه کشور در دنیا هست؛ بعضى آباد، بعضى [هم نه]؛ [امّا] آنچه ما دنبال آن هستیم، تحقّق اهداف الهى است، تحقّق ارزشها است؛ که باید دنبال ارزشهاى عمده‌اى که براى ما وجود دارد باشیم. پس بنابراین آنچه مورد توجّه ما است، این است که ما آرمانها را و اهداف انقلاب را با این قیام ‌لله‌ باید تأمین کنیم.
1 ) سوره مبارکه المطففين آیه 26
خِتامُهُ مِسكٌ ۚ وَفي ذٰلِكَ فَليَتَنافَسِ المُتَنافِسونَ
ترجمه :
مهری که بر آن نهاده شده از مشک است؛ و در این نعمتهای بهشتی راغبان باید بر یکدیگر پیشی گیرند!