[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : عدالت اجتماعی
کلیدواژه(ها) : عدالت اجتماعی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مسأله‌ی عدالت یکی از این پیامهاست که باید در ذهن مردم جا بیفتد و نزد مردم طالب و عاشق عدالت - عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی، هر دو - به عنوان یک شعار اصلی شود. مثلا ما فیلمی یا طنزی یا بیانی را پخش کنیم که نتیجه‌اش القای بی‌اعتنایی به عدالت به نفع یک شعار دیگر باشد. فرضا ما شعار عدالت را در جامعه به شعار توسعه تبدیل کنیم. البته توسعه هم از نظر مردم و از نظر گویندگان و شنوندگان، مفهوم چندان روشنی نیست. این پیام یا این شعار به آن شعار تبدیل شود، بدون این‌که در این توسعه، عدالت در نظر گرفته شده باشد. این طبعا همان حرکتی است که با آن نواخت عمومی که بایستی همه‌ی دستگاه و اجزای این مجموعه با آن تطبیق کنند و با آن هماهنگ باشند و آن را پیش ببرند، تطبیق نمی‌کند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : عدالت و پیشرفت
کلیدواژه(ها) : عدالت و پیشرفت
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
بنابراین ما بایستی آن قله را حذف نکنیم و آن را درنظر بگیریم و بخواهیم. وقتی که انسان این پیام عدالت‌خواهی را به ذهن مردم القا و به آنها تفهیم می‌کند و عدالت‌خواهی را در آنها زنده نگه می‌دارد و صحیح و منطقی با مردم حرف می‌زند، طبیعی است که آنها مثلا از کمتر بودن عدالتی که به آن رسیده‌اند، ناراضی نمی‌شوند و بالاخره احساس می‌کنند که آن نقطه‌ی بالایی است؛ کمااین‌که امیرالمؤمنین به اصحاب خود هم فرمود: «الا و انکم لاتقدرون علی ذلک». این را همه می‌دانند که توان و بنیه‌ی روحی و معنوی و حتی جسمانی انسانهایی پایین‌تر از امیرالمؤمنین، آن‌قدر نیست که به آن قله برسند؛ اما حرکت به سمت قله را بایستی زنده نگه داشت. بنابراین عدالت و عدالتخواهی و تزیین عدالت، از چیزهایی است که نباید آن را فراموش کرد. شما نهج‌البلاغه را که نگاه می‌کنید، می‌بینید در سر تا پای نهج‌البلاغه عدالت وجود دارد. اعتقاد جدی بنده این است که بسیاری از ناکامیهای امروز ما در عرصه‌ی رسیدن به هدفهای انقلاب و اداره‌ی مطلوب کشور، به‌خاطر کم اعتنایی به عدالت است. هرکدام از ما نسبت به خودمان اغماض می‌کنیم. اسم عدالت را می‌آوریم و به آن تحریض هم می‌کنیم؛ اما در مقام عمل نسبت به خودمان اغماض می‌نماییم. حالا قدری اغماض نسبت به خود، بر اثر نقصها، کوچک بودن و کوتاهیهای طبیعی ما قابل قبول است؛ اما ما نسبت به خودمان زیاد اغماض می‌کنیم. خیلی از امکانات و برخورداریها را برای خود روا می‌داریم که برای دیگران روا نمی‌داریم. ما این فرهنگ حاکم بر ذهن خودمان را باید عوض کنیم و مردم هم همین‌طور. این‌طور نباشد که مردم در مسابقه‌ی زندگی احساس کنند که هیچ مرز و مانعی به نام عدالت، جلو آنها را نمی‌گیرد و آنها تا هرجا که بتوانند بروند، مانعی ندارند. لذا شما می‌بینید یک نفر ثروت نامشروع و حرامی را از یک راه غیرعادلانه به دست آورده - مثلا در ظرف ده سال چندین میلیارد تومان گیرش آمده - که اگر توزیع کنیم، می‌بینیم گاهی درآمد بنده و شما در طول مدت خدمتمان هم به قدر ثروت یک روز یا یک هفته یا یک ماه او نمی‌شود، بعد هم طلبکار است! طلبکار است که من به مملکت خدمت کردم و این‌قدر تولید ایجاد نمودم. در ذهن او اصل عدالت اصلا نقشی ندارد و اهمیتی به مسأله‌ی عدالت نمی‌دهد که این‌جا عدالتی پایمال شده، بی‌عدالتی به وجود آمده و تخلف از قانون شده و این درآمد و دستاورد ناشی از آن است. ما باید این فرهنگ را در ذهن خود و در ذهن جامعه منتشر کنیم. این یکی از آن پیامهاست.


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : آرمانخواهی
کلیدواژه(ها) : آرمانخواهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
این ملت آرمانها، اهداف، ایده‌ها و آرزوهایی دارد که می‌خواهد محقق کند؛ ملاحظه‌ی قدرت یا سلطه‌ی جهانی را هم نمی‌کند و مقصدش در درجه‌ی اول این است که اهداف بزرگ و بلند مدت کشور و ملت را تحقق بخشد. این اهداف به اعتباری در کلمه‌ی دین و به اعتبار دیگری در کلمات دین و آزادی و رفاه و امنیت و نظایر آن خلاصه می‌شود.


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : آرمانخواهی
کلیدواژه(ها) : آرمانخواهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
به نظر ما، راه پیروزی در این جنگ این است که مجموعه و فهرستی از پیامهای درست و از نکات و حقایق واقعی را که مبتنی بر آرمانها و آرزوهای ماست، به ذهن مردم منتقل کنیم.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : آرمانخواهی
کلیدواژه(ها) : آرمانخواهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
شما این پیام را باید منتقل کنید که انقلاب چیست؛ انقلاب یک ضرورت است، تمام نشده و وظیفه‌ی انقلابی بر دوش همه وجود دارد. نسلهای پی‌درپی این را می‌پذیرند. حالا شایع شده که نسل دوم و نسل سوم و نسل چهارم، و هرکس برای خودش نسلی را تصویر و برایش احکامی صادر می‌کند. نسل سوم با نسل دوم هیچ تفاوتی ندارد. اینها جوان، آرمانخواه، دارای نشاط و نیرو و آماده‌ی حق‌پذیری‌اند. آن نسل اول انقلاب که آن حرکت عظیم را انجام داد، تربیت‌شده‌ی چه محیطی بود؟ کسانی که یادشان است، می‌دانند که آنها تربیت‌شده‌ی محیط بی‌بندوباری و فحشا و ترویج همه‌ی منکرات بودند. اما همین خصوصیات در جوان - یعنی حق‌طلبی، آرمانگرایی، بی‌تقیدی و ناوابستگی او به تعلقات زندگی و شنیدن حرف درست و سخن صحیح و منطقی - او را وادار به حرکت کرد و این کار بزرگ را انجام داد. چرا جوان امروز نتواند ادامه‌ی آن راه را با همان نیت و همت انجام دهد؟


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : نظام سلطه
کلیدواژه(ها) : نظام سلطه
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
انقلاب همه‌ی وابستگیهای رسمی کشور را نسبت به دستگاههای بیرون از این مرز قطع کرد. این‌که می‌گوییم وابستگیها را قطع کرد، می‌دانیم که وابستگی اقتصادی یا وابستگی فرهنگی به این آسانی قطع نمی‌شود. اما نمای بیرونی همه‌ی این وابستگیها، وابستگی سیاسی است و با انقلاب اسلامی، حرف شنوی و تملق گفتن و رعایت مصالح مراکز قدرت جهانی را کردن، به‌کلی از بین رفت. این ملت آرمانها، اهداف، ایده‌ها و آرزوهایی دارد که می‌خواهد محقق کند؛ ملاحظه‌ی قدرت یا سلطه‌ی جهانی را هم نمی‌کند و مقصدش در درجه‌ی اول این است که اهداف بزرگ و بلند مدت کشور و ملت را تحقق بخشد. این اهداف به اعتباری در کلمه‌ی دین و به اعتبار دیگری در کلمات دین و آزادی و رفاه و امنیت و نظایر آن خلاصه می‌شود.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : تهاجم فرهنگی
کلیدواژه(ها) : تهاجم فرهنگی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
حال شما ببینید که در وضع کنونی و با این جغرافیای فرهنگی و سیاسی و نظامی و اقتصادی موجود دنیا، چنین کشوری با این اهداف و با این موقعیت و جایگاهی که برای خود انتخاب کرده، در این جنگ رسانه‌ای چه موضعی دارد. طبیعی است که ما مورد تهاجم باشیم؛ یعنی هیچ شبهه‌ای نباید به ذهن راه بیابد در این‌که ما یکی از اهداف اصلی و اولی تهاجم رسانه‌ای هستیم. حالا ما در مقابل این تهاجم در این جنگ بزرگ و البته نابرابر، می‌خواهیم وظایفمان را انجام دهیم. چه کار باید بکنیم؟ شما ببینید کار ما چقدر سنگین و حساس است! پرتوقعی ما از شما، ناشی از این است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : افکار عمومی
کلیدواژه(ها) : افکار عمومی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
به نظر ما، راه پیروزی در این جنگ این است که مجموعه و فهرستی از پیامهای درست و از نکات و حقایق واقعی را که مبتنی بر آرمانها و آرزوهای ماست، به ذهن مردم منتقل کنیم.

این پیامی که تولید شده و ما از لحاظ اصلِ پیام و تحکیم و شناسایی و تدوینِ آن، مشکلی نداریم، برای این‌که بدانیم چگونه تقسیم و توزیع و پخشش کنیم، مدیریتِ صحیح لازم دارد. وقتی اینها انجام گرفت، آن‌وقت افکار عمومی در اختیار شما قرار می‌گیرد؛ یعنی شما می‌توانید افکار عمومی را مدیریّت کنید. وقتی این کار انجام گرفت، افکار عمومی در اختیار شماست. دشمن می‌خواهد افکار عمومی را در اختیار گیرد. شما باید نگذارید که او افکار عمومی ملت خودتان و ملتهای دیگر را - تا هرجایی که صدای شما می‌رسد - در اختیار گیرد. شما امروز حادثه‌ای مثل حادثه‌ی فلسطین را ببینید که دیگر در آن‌جا جبهه‌ی حقّ و باطل معلوم است. ملتی را از سرزمین آبا و اجدادیش - که استخوانهای اجدادش در این زمین دفن شده و همه‌ی تاریخ می‌گوید که این‌جا مال اوست - و از خاک و زندگی و خانه و از حقّ انتخاب در کشور خودش محروم کردند و یک عدّه بیگانه را از اروپا و اروپای شرقی و روسیه و امریکا و از جاهای دیگر جمع کرده‌اند و گفته‌اند شما این‌جا را اداره کنید! خوب؛ اگر هیچ عامل دیگری هم در این بین نبود، همین اندازه نشان می‌دهد که حقّ و باطل کجاست؛ چه برسد به این‌که آن گروه بیگانه‌ی متصرّفِ اشغالگر، با انواع و اقسام روشهای خشونت‌بار و سبع‌وار، آن جمعی را که صاحب آن سرزمین هستند، نابود می‌کند؛ یعنی می‌زند، می‌کوبد و می‌کشد. دیگر حقّ و باطل از این مُنحازتر و متمایزتر؟! شما ببینید همین را جماعتِ طرفدار حضورِ اسرائیل در این منطقه - امریکا و خود صهیونیستها و بعضی دولتهای دیگر - چگونه در افکار عمومی دنیا عوض کرده‌اند! یعنی افکار عمومی را طوری تغییر داده‌اند که امروز در مقابل این حوادث تلخ در دنیا حرکت مهمّی انجام نگیرد. والّا اگر این تبلیغات نبود، ملتهای دنیا - ولو هیچ رابطه‌ای هم با فلسطین نداشتند - روزی نبود که تظاهراتی به نفع مردم فلسطین راه نیندازند، اعتراضی نکنند، حکومتها را زیر فشار قرار ندهند و دولتهای خودشان را برای موضعگیری تحتِ فشار نگذارند. اگر این تبلیغات نبود، اصلاً صحنه‌ی سیاست دنیا عوض می‌شد. اینها افکار عمومی را همان‌طور که خودشان می‌خواستند، تصرّف و هدایت کردند - به‌خاطر رعایت همان ترتیب منطقیِ کار رسانه‌ای - و این دروغ بزرگ را در ذهن مردم جا انداختند. اگر ما بتوانیم یک کار رسانه‌ای درست انجام دهیم، می‌توانیم این صحنه‌ی باطل را لااقل تا حدودی به صحنه‌ی حق تبدیل کنیم؛ یعنی در افکار عمومی دنیا کار را طوری پیش ببریم که واقعاً قضیه بعکس شود. بنابراین ما در این زمینه ضعیف هستیم. «ما» که می‌گویم، یعنی جبهه‌ی حق. این در مورد افکار عمومی دنیا نسبت به یک قضیه‌ی بین‌المللی است. در مورد افکار عمومی داخل کشور هم عیناً همین مسأله وجود دارد.

اگر می‌توانستیم پیامهایی را که باید به ذهن مردم منتقل شود، درست بشناسیم، بعد آنها را تولید کنیم و سپس با مدیریّت صحیح، توزیع و پخش کنیم، آن‌وقت افکار عمومی در اختیار ما، یعنی در اختیار آن جمعی است که این کار بزرگ را انجام می‌دهند. آنچه که ما انتظار و توقّع داریم، این است. با این دید که نگاه می‌کنیم، همه‌ی بخشهای صدا و سیما اعضای مختلفی هستند که کارهای گوناگونی انجام می‌دهند؛ اما همه به این هدف منتهی می‌شود. یعنی دیگر رادیو، با تلویزیون، با بخش فنّی، با بخش تحقیقاتی، با کار بین‌المللی و با کارهای جانبی دیگر و اینها با همدیگر هیچ‌گونه تفاوتی ندارند. همه تلاش می‌کنند برای این‌که این مقصود محقّق شود؛ یعنی این پیامها تولید و به شکل صحیحی توزیع گردد

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : جنبش عدالتخواهی
کلیدواژه(ها) : جنبش عدالتخواهی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
وقتی که انسان این پیام عدالت‌خواهی را به ذهن مردم القا و به آنها تفهیم می‌کند و عدالت‌خواهی را در آنها زنده نگه می‌دارد و صحیح و منطقی با مردم حرف می‌زند، طبیعی است که آنها مثلاً از کمتر بودن عدالتی که به آن رسیده‌اند، ناراضی نمی‌شوند و بالاخره احساس می‌کنند که آن نقطه‌ی بالایی است؛ کمااین‌که امیرالمؤمنین به اصحاب خود هم فرمود: «الا و انّکم لاتقدرون علی ذلک». این را همه می‌دانند که توان و بنیه‌ی روحی و معنوی و حتّی جسمانی انسانهایی پایین‌تر از امیرالمؤمنین، آن‌قدر نیست که به آن قلّه برسند؛ اما حرکت به سمت قلّه را بایستی زنده نگه داشت. بنابراین عدالت و عدالتخواهی و تزیین عدالت، از چیزهایی است که نباید آن را فراموش کرد. شما نهج‌البلاغه را که نگاه می‌کنید، می‌بینید در سر تا پای نهج‌البلاغه عدالت وجود دارد. اعتقاد جدّی بنده این است که بسیاری از ناکامیهای امروز ما در عرصه‌ی رسیدن به هدفهای انقلاب و اداره‌ی مطلوب کشور، به‌خاطر کم اعتنایی به عدالت است. هرکدام از ما نسبت به خودمان اغماض می‌کنیم. اسم عدالت را می‌آوریم و به آن تحریض هم می‌کنیم؛ اما در مقام عمل نسبت به خودمان اغماض می‌نماییم. حالا قدری اغماض نسبت به خود، بر اثر نقصها، کوچک بودن و کوتاهیهای طبیعی ما قابل قبول است؛ اما ما نسبت به خودمان زیاد اغماض می‌کنیم. خیلی از امکانات و برخورداریها را برای خود روا می‌داریم که برای دیگران روا نمی‌داریم. ما این فرهنگ حاکم بر ذهن خودمان را باید عوض کنیم و مردم هم همین‌طور. این‌طور نباشد که مردم در مسابقه‌ی زندگی احساس کنند که هیچ مرز و مانعی به نام عدالت، جلوِ آنها را نمی‌گیرد و آنها تا هرجا که بتوانند بروند، مانعی ندارند. لذا شما می‌بینید یک نفر ثروت نامشروع و حرامی را از یک راه غیرعادلانه به دست آورده - مثلاً در ظرف ده سال چندین میلیارد تومان گیرش آمده - که اگر توزیع کنیم، می‌بینیم گاهی درآمد بنده و شما در طول مدّت خدمتمان هم به قدر ثروت یک روز یا یک هفته یا یک ماه او نمی‌شود، بعد هم طلبکار است! طلبکار است که من به مملکت خدمت کردم و این‌قدر تولید ایجاد نمودم. در ذهن او اصل عدالت اصلاً نقشی ندارد و اهمیتی به مسأله‌ی عدالت نمی‌دهد که این‌جا عدالتی پایمال شده، بی‌عدالتی به وجود آمده و تخلّف از قانون شده و این درآمد و دستاورد ناشی از آن است. ما باید این فرهنگ را در ذهن خود و در ذهن جامعه منتشر کنیم. این یکی از آن پیامهاست.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : جدایی دین از سیاست
کلیدواژه(ها) : جدایی دین از سیاست
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
گاهی در فیلمها نقشهای استطرادی یا حاشیه‌ای تأثیرات خیلی زیادی می‌بخشد و مثلا در یک مجموعه‌ی تلویزیونی، یک زن دارای شخصیت جذاب و مثبت، حجاب خود را رعایت می‌کند و مراقب حجاب خود است. این یک نقش فرعی و حاشیه‌ای است؛ اما خیلی تأثیر می‌گذارد. یا یک شخصیت جذاب در فیلم در جای حساسی می‌رود نمازش را بخواند. بنده نمی‌گویم حتما نماز، رکوع و سجود نشان داده شود. گاهی نقشهای تصنعی نشان داده می‌شود که نماز می‌گزارد و «سبحان ربی‌الاعلی‌» را غلط می‌خواند؛ بلد نیست و درست نمی‌خواند. بنده اینها را نمی‌گویم؛ اما همین‌قدر معلوم می‌شود که می‌رود نماز بخواند و آستینش را بالا می‌زند که برود وضو بگیرد. چنین نقشهای استطرادی و حاشیه‌ای گاهی در نوجوان و جوان یک عالم تأثیر می‌گذارد. از این قبیل هزاران مورد هست. حالا وقت نیست و شما هم احتیاج ندارید که مثالهای زیادی بزنم. پس به این نقشهای استطرادی، بخصوص در زمینه‌ی دین توجه داشته باشید. در فیلمهای ما، کأنه یک سکولاریزم عملی و نوعی دین‌زدایی وجود دارد! بعضی فیلمهای تولید شما، باز کمی بهتر است و فیلمهای تولید جاهای دیگر از این جهت بدتر هم هست؛ یعنی کأنه نوعی دین‌زدایی از صحنه‌ی زندگی و عمل وجود دارد و دین وجود ندارد! البته بعضی از سریالها و فیلمها خوب است؛ اما بعضی هم این اشکال را دارند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :دعوت به سوی قله، با وجود توان پایین انسانها
کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیه‌السلام)
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
مرحوم آقای طباطبایی رضوان‌اللَّه‌علیه می‌گفتند که پیغمبر و امیرالمؤمنین و اولیای خدا روی قلّه ایستاده‌اند و مردم را به این قلّه دعوت می‌کنند. پیغمبر - یا امیرالمؤمنین - در دعوتِ خود هرگز به مردم نمی‌گوید یک قدم پایین‌تر از من بیایید، بلکه می‌گوید بیایید تا همین‌جا که من هستم. ایشان همه را به قلّه دعوت می‌کنند؛ منتها همین که به قلّه دعوت می‌کنند، انگیزه می‌شود برای این‌که مردم حرکت کنند و راه بیفتند: یکی یک قدم می‌آید، یکی صد قدم می‌آید، یکی تا کمر می‌آید و یکی به آن بالاها می‌رسد.
بنابراین ما بایستی آن قلّه را حذف نکنیم و آن را درنظر بگیریم و بخواهیم. وقتی که انسان این پیام عدالت‌خواهی را به ذهن مردم القا و به آنها تفهیم می‌کند و عدالت‌خواهی را در آنها زنده نگه می‌دارد و صحیح و منطقی با مردم حرف می‌زند، طبیعی است که آنها مثلاً از کمتر بودن عدالتی که به آن رسیده‌اند، ناراضی نمی‌شوند و بالاخره احساس می‌کنند که آن نقطه‌ی بالایی است؛ کمااین‌که امیرالمؤمنین به اصحاب خود هم فرمود: «الا و انّکم لاتقدرون علی ذلک(1)». این را همه می‌دانند که توان و بنیه‌ی روحی و معنوی و حتّی جسمانی انسانهایی پایین‌تر از امیرالمؤمنین، آن‌قدر نیست که به آن قلّه برسند؛ اما حرکت به سمت قلّه را بایستی زنده نگه داشت.
1 ) نامه 45 : از نامه‏هاى آن حضرت است به عثمان بن حنيف انصارى، كار گزارش در بصره، وقتى به حضرت خبر رسيد او را به مهمانى دعوت كرده‏اند و او به آنجا رفته.
أَمَّا بَعْدُ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ فَوَاللَّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لَا أَعْدَدْتُ لِبَالِي ثَوْبِي طِمْراً وَ لَا حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَ لَا أَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا كَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ وَ لَهِيَ فِي عَيْنِي أَوْهَى وَ أَوْهَنُ مِنْ عَفْصَةٍ مَقِرَةٍ بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِي غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِي ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِيبُ أَخْبَارُهَا وَ حُفْرَةٌ لَوْ زِيدَ فِي فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ يَدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاكِمُ وَ إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ : وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ * وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا أَوْ أُتْرَكَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِيقَ الْمَتَاهَةِ وَ كَأَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ إِذَا كَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً. وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ كَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ الذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِي لَمَا وَلَّيْتُ عَنْهَا وَ لَوْ أَمْكَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَيْهَا وَ سَأَجْهَدُ فِي أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ حَتَّى تَخْرُجَ الْمَدَرَةُ مِنْ بَيْنِ حَبِّ الْحَصِيدِ . وَ مِنْ هَذَا الْكِتَابِ ، وَ هُوَ آخِرُهُ : إِلَيْكِ عَنِّي يَا دُنْيَا فَحَبْلُكِ عَلَى غَارِبِكِ قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِكِ وَ أَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِكِ وَ اجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِي مَدَاحِضِكِ أَيْنَ الْقُرُونُ الَّذِينَ غَرَرْتِهِمْ بِمَدَاعِبِكِ أَيْنَ الْأُمَمُ الَّذِينَ فَتَنْتِهِمْ بِزَخَارِفِكِ فَهَا هُمْ رَهَائِنُ الْقُبُورِ وَ مَضَامِينُ اللُّحُودِ وَ اللَّهِ لَوْ كُنْتِ شَخْصاً مَرْئِيّاً وَ قَالَباً حِسِّيّاً لَأَقَمْتُ عَلَيْكِ حُدُودَ اللَّهِ فِي عِبَادٍ غَرَرْتِهِمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ أُمَمٍ أَلْقَيْتِهِمْ فِي الْمَهَاوِي وَ مُلُوكٍ أَسْلَمْتِهِمْ إِلَى التَّلَفِ وَ أَوْرَدْتِهِمْ مَوَارِدَ الْبَلَاءِ إِذْ لَا وِرْدَ وَ لَا صَدَرَ هَيْهَاتَ مَنْ وَطِئَ دَحْضَكِ زَلِقَ وَ مَنْ رَكِبَ لُجَجَكِ غَرِقَ وَ مَنِ ازْوَرَّ عَنْ حَبَائِلِكِ وُفِّقَ وَ السَّالِمُ مِنْكِ لَا يُبَالِي إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ وَ الدُّنْيَا عِنْدَهُ كَيَوْمٍ حَانَ انْسِلَاخُهُ اعْزُبِي عَنِّي فَوَاللَّهِ لَا أَذِلُّ لَكِ فَتَسْتَذِلِّينِي وَ لَا أَسْلَسُ لَكِ فَتَقُودِينِي وَ ايْمُ اللَّهِ يَمِيناً أَسْتَثْنِي فِيهَا بِمَشِيئَةِ اللَّهِ لَأَرُوضَنَّ نَفْسِي رِيَاضَةً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَى الْقُرْصِ إِذَا قَدَرْتُ عَلَيْهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوماً وَ لَأَدَعَنَّ مُقْلَتِي كَعَيْنِ مَاءٍ نَضَبَ مَعِينُهَا مُسْتَفْرِغَةً دُمُوعَهَا أَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَةُ مِنْ رِعْيِهَا فَتَبْرُكَ وَ تَشْبَعُ الرَّبِيضَةُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ وَ يَأْكُلُ عَلِيٌّ مِنْ زَادِهِ فَيَهْجَعَ قَرَّتْ إِذاً عَيْنُهُ إِذَا اقْتَدَى بَعْدَ السِّنِينَ الْمُتَطَاوِلَةِ بِالْبَهِيمَةِ الْهَامِلَةِ وَ السَّائِمَةِ الْمَرْعِيَّةِ طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَكَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْكَرَى عَلَيْهَا افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ كَفَّهَا فِي مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُيُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ فَاتَّقِ اللَّهَ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ وَ لْتَكْفُفْ أَقْرَاصُكَ لِيَكُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُكَ .
ترجمه :
اما بعد، اى پسر حنيف، به من خبر رسيده كه مردى از جوانان اهل بصره تو را به مهمانى خوانده و تو هم به آن مهمانى شتافته‏اى، با غذاهاى رنگارنگ، و ظرفهايى پر از طعام كه به سويت آورده مى‏شده پذيراييت كرده‏اند، خيال نمى‏كردم مهمان شدن به سفره قومى را قبول كنى كه محتاجشان را به جفا مى‏رانند، و توانگرشان را به مهمانى مى‏خوانند به لقمه‏اى كه بر آن دندان مى‏گذارى دقت كن، لقمه‏اى را كه حلال و حرامش بر تو روشن نيست بيرون افكن، و آنچه را مى‏دانى از راه‏هاى حلال به دست آمده بخور. معلومت باد كه هر مأمومى را امامى است كه به او اقتدا مى‏كند، و از نور علمش بهره مى‏گيرد. آگاه باش امام شما از تمام دنيايش به دو جامه كهنه، و از خوراكش به دو قرص نان قناعت نموده. معلومتان باد كه شما تن دادن به چنين روشى را قدرت نداريد، ولى مرا با ورع و كوشش در عبادت، و پاكدامنى و درستى يارى كنيد. به خدا قسم من از دنياى شما طلايى نيندوخته، و از غنائم فراوان آن ذخيره‏اى برنداشته، و عوض اين جامه كهنه‏ام جامه كهنه ديگرى آماده نكرده‏ام آرى از آنچه آسمان بر آن سايه انداخته، فقط فدك در دست ما بود، كه گروهى از اينكه در دست ما باشد بر آن بخل ورزيدند، و ما هم به سخاوت از آن دست برداشتيم، و خداوند نيكوترين حاكم است. مرا با فدك و غير فدك چه كار كه در فردا جاى شخص در گور است، كه آثار آدمى در تاريكى آن از بين مى‏رود، و اخبارش پنهان مى‏گردد، گودالى كه اگر به گشادگى آن بيفزايند، و دستهاى گور كن به وسيع كردن آن اقدام نمايد باز هم سنگ و كلوخ زمين آن را به هم فشارد، و خاك روى هم انباشته رخنه‏هايش را ببندد اين است نفس من كه آن را به پرهيزكارى رياضت مى‏دهم تا با امنيت وارد روز خوف اكبر گردد، و در اطراف لغزشگاه ثابت بماند. اگر مى‏خواستم هر آينه مى‏توانستم به عسل مصفّا، و مغز اين گندم، و بافته‏هاى ابريشم راه برم، اما چه بعيد است كه هواى نفسم بر من غلبه كند، و حرصم مرا به انتخاب غذاهاى لذيذ وادار نمايد در حالى كه شايد در حجاز يا يمامه كسى زندگى كند كه براى او اميدى به يك قرص نان نيست، و سيرى شكم را به ياد نداشته باشد، يا آنكه شب را با شكم سير صبح كنم در حالى كه در اطرافم شكمهاى گرسنه، و جگرهايى سوزان باشد، يا چنان باشم كه گوينده‏اى گفته: «اين درد و ننگ تو را بس كه با شكم سير بخوابى، و در اطراف تو شكم‏هايى باشد كه پوستى را براى خوردن آرزو كنند». آيا به اين قناعت كنم كه به من امير مؤمنان گفته شود، ولى در سختى‏هاى روزگار با آنان شريك نباشم، يا در تلخى‏هاى زندگى الگويشان محسوب نشوم آفريده نشدم تا خوردن غذاهاى پاكيزه مرا سر گرم كند به مانند حيوان به آخور بسته كه همه انديشه‏اش علف خوردن است، يا چهار پاى رها شده كه كارش به هم زدن خاكروبه‏هاست، از علف‏هاى آن شكم را پر مى‏كند، و از منظور صاحبش از سير كردن او بى‏خبر مى‏باشد، هيهات از اينكه رهايم ساخته، يا بيكار و بيهوده‏ام گذاشته باشند، يا كشاننده عنان گمراهى باشم، يا در حيرت و سرگردانى بيراهه روم. انگار گوينده‏اى از شما مى‏گويد: اگر خوراك فرزند ابى طالب اين است پس ضعف و سستى او را از جنگ با هماوردان و معارضه با شجاعان مانع مى‏گردد بدانيد درختان بيابانى چوبشان سخت‏تر، و درختان سرسبز پوستشان نازك‏تر، و گياهان صحرايى آتششان قوى‏تر، و خاموشى آنها ديرتر است. من و رسول خدا همچون دو درختى هستيم كه از يك ريشه رسته، و چون ساعد و بازو مى‏باشيم. به خدا قسم اگر عرب در جنگ با من همدست شوند من از مقابله با آنان روى بر نگردانم، و اگر فرصت‏ها دست دهد شتابان بدان سو (شام) مى‏روم، و خواهم كوشيد تا زمين را از اين موجود وارونه، و سرنگون كالبد (معاويه) پاك نمايم، تا سنگريزه‏ها از ميان دانه‏هاى درو شده بيرون رود. و از اين نامه است كه پايان آن است اى دنيا، از من فاصله بگير، كه مهارت را بر گردنت انداختم، از چنگالت بيرون جستم، از دامهايت فرار كردم، و از رفتن در لغزشگاههايت دورى گزيدم. كجايند گذشتگانى كه به بازيهايت آنان را فريفتى كجايند ملّتهايى كه با زر و زيورت آنان را مغرور نمودى اينك اينان گروگانهاى قبور، و فرورفته در لابلاى لحدهايند. به خدا قسم اى دنيا اگر موجودى قابيل ديدن، و جسمى سزاوار لمس بودى، حدود خدا را بر تو جارى مى‏ساختم در رابطه با بندگانى كه به آرزوها فريبشان دادى، و ملتهايى كه در پرتگاه‏هاى هلاكت انداختى، و پادشاهانى كه تسليم نابودى كردى و به سر چشمه‏هاى بلا وارد نمودى، به جايى كه در ورود و خروجش امنيت نباشد. هيهات هر كس گام در لغزشگاههايت نهد بلغزد، و هر كه سوار آبهاى متراكمت گردد غرق شود، و آن كه از دامهاى تو به يك سو رود موفق گردد، و كسى كه از فتنه‏هاى تو سالم است باكى ندارد كه گرفتار تنگى زندگى باشد، و دنيا نزد او مانند روزى است كه لحظه پايانش فرا رسيده. از من دور شو، به خدا قسم رام تو نشوم تا مرا به خوارى نشانى، و عنان به دستت نگذارم تا هر كجا خواهى ببرى. قسم به خداوند، قسمى كه فقط اراده حق را از آن استثنا مى‏كنم، آنچنان نفس خويش را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان زمانى كه براى خوردن يابد شاد شود، و به جاى خورش به نمك قناعت كند، و كاسه چشمم را در گريه‏هاى شب و روز قرار دهم تا چون چشمه‏اى كه آبش فرو رفته اشكى در آن نماند. آيا به همان گونه كه حيوان چرنده شكمش را با چريدن پر كند و بخوابد، و رمه گوسپند كه از علف سير مى‏شود و به جانب خوابگاهش مى‏رود، على هم از توشه خود بخورد و بخوابد چشمش روشن كه پس از ساليانى دراز به چهارپايان رها شده، و گوسپندان چرنده اقتدا كند خوشا به حال كسى كه واجبات پروردگارش را به جا آورده، و مشكلات را تحمل نموده، و در شب از خواب خوش دورى كرده، تا وقتى كه خواب بر او چيره شود زمين را فرش خود گرفته، و دست را بالش زير سر كند، در ميان جمعيتى كه ترس از قيامت ديده‏هايشان‏ را بيدار گذاشته، و پهلوهاشان از بستر استراحت جدا شده، و لبهاشان به ذكر پروردگارشان آهسته و آرام گوياست، و گناهانشان به كثرت استغفار از بين رفته، «اينان حزب خدايند، و بدانيد كه حزب خدا رستگارانند». پسر حنيف از خدا پروا كن، و قرص‏هاى نان خودت تو را بس باشد، تا اين روش موجب خلاصى‏ات از آتش جهنم گردد


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :استفاده از حوادث گذشته برای توضیح تهدیدهای آینده
کلیدواژه(ها) : سازمان صدا و سیما, عبرت
نوع(ها) : قرآن

متن فیش :
[راه پیروزی در جنگ رسانه‌ای این است که مجموعه و فهرستی از پیامهای درست و از نکات و حقایق واقعی را که مبتنی بر آرمانها و آرزوهای ماست، به ذهن مردم منتقل کنیم.]
یکی از چیزهایی که انسان از رسانه توقّع دارد این است که از حوادث گذشته برای توضیح تهدیدهای آینده و حوادثِ در شرف تکوین استفاده کند و مردم را نسبت به آنها حسّاس نماید. قضایای جوامع انسانی و جهانی حقیقتاً مشابهند؛ چون با همه‌ی تغییری که در وضع زندگی انسانها به‌وجود می‌آید، عوامل تأثیرگذار حقیقی در زندگی انسانها همیشه چیزهای معیّنی است. «سنّت‌اللَّه» که در قرآن می‌بینید، همین است. «و لن تجد لسنّةاللَّه تبدیلا و لن تجد لسنّةاللَّه تحویلا(1)» همینهاست؛ یعنی سنّتهایی وجود دارد و تبدیلها و تحولهایی به‌وجود می‌آید. مثلاً امروز قضایای مشروطه برای ما کاملاً قابل درس‌گیری و درس‌آموزی است. چون بنده در برهه‌ای از سالهای زندگی‌ام با مسائل و قضایای مشروطه خیلی اُنس داشته‌ام و کتابها و گزارشهای متعدّد را نگاه می‌کردم، امروز که نگاه می‌کنم، می‌بینم این قضایا و حوادث خیلی به هم نزدیک است. همچنین عوامل در انقلابهای گوناگون دنیا؛ مثلاً انقلاب کبیر فرانسه یا انقلابهای دیگر، مشابه است. عوامل مشابه است و نتایج مشابهی را هم می‌دهد. مثلاً در انقلاب کبیر فرانسه عامل مخرّبی وجود داشته که ما جلوِ این عامل مخرّب را در این‌جا گرفتیم و نگذاشتیم، می‌بینیم آن نتایج مترتّب نشد، یا عاملی وجود داشته که آن‌جا تخریب ایجاد کرده، ما این‌جا جلوِ آن را نگرفتیم، می‌بینیم عیناً همان تأثیر و همان زیان را در این‌جا هم به‌طور مشابه داشته است.
1 ) سوره مبارکه فاطر آیه 43
استِكبارًا فِي الأَرضِ وَمَكرَ السَّيِّئِ ۚ وَلا يَحيقُ المَكرُ السَّيِّئُ إِلّا بِأَهلِهِ ۚ فَهَل يَنظُرونَ إِلّا سُنَّتَ الأَوَّلينَ ۚ فَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَبديلًا ۖ وَلَن تَجِدَ لِسُنَّتِ اللَّهِ تَحويلًا
ترجمه :
اینها همه بخاطر استکبار در زمین و نیرنگهای بدشان بود؛ امّا این نیرنگها تنها دامان صاحبانش را می‌گیرد؛ آیا آنها چیزی جز سنّت پیشینیان و (عذابهای دردناک آنان) را انتظار دارند؟! هرگز برای سنّت خدا تبدیل نخواهی یافت، و هرگز برای سنّت الهی تغییری نمی‌یابی!


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : عمل
کلیدواژه(ها) : عمل
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
در محاسبات الهی، به نیّت و عمل نگاه می‌شود.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : سیاست, فضای تبلیغاتی, سلاح تبلیغات
کلیدواژه(ها) : سیاست, فضای تبلیغاتی, سلاح تبلیغات
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
اگر تبلیغات نبود، صحنه‌ی سیاست دنیا عوض می‌شد.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : عدالت, عدالت‏خواهی
کلیدواژه(ها) : عدالت, عدالت‏خواهی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
عدالت و عدالتخواهی و تزیین عدالت، از چیزهایی است که نباید آن را فراموش کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : انقلاب اسلامی, سازمان صدا و سیما, انقلاب
کلیدواژه(ها) : انقلاب اسلامی, سازمان صدا و سیما, انقلاب
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
خودِ انقلاب، یک پیام است که باید آن را منتقل و بیان کنید.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : نظام پولی, دیکتاتوری پول
کلیدواژه(ها) : نظام پولی, دیکتاتوری پول
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
امروز پول در دنیا دیکتاتوری می‌کند و هرچه پول بخواهد و پولدارها بخواهند، تحقّق می‌یابد، ولو به‌دست خودِ مردم.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : صهیونیسم بین‌‏الملل, سرمایه‌دارهای صهیونیست, امپراتوری نظامی،مالی،تبلیغاتی و سیاسی, امپراتوری تبلیغاتی, قدرت امنیتی و جاسوسی و تبلیغاتی دشمن
کلیدواژه(ها) : صهیونیسم بین‌‏الملل, سرمایه‌دارهای صهیونیست, امپراتوری نظامی،مالی،تبلیغاتی و سیاسی, امپراتوری تبلیغاتی, قدرت امنیتی و جاسوسی و تبلیغاتی دشمن
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
شاید بتوان گفت که همه‌ی این دستگاههای مهم و اثرگذارِ دنیا دست سرمایه‌دارهای مهم و عمدتاً صهیونیستهاست.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : ارزش‌های اجتماعی, احیاء مسائل ارزشی اسلام, ارزشهای والای الهی, سازمان صدا و سیما
کلیدواژه(ها) : ارزش‌های اجتماعی, احیاء مسائل ارزشی اسلام, ارزشهای والای الهی, سازمان صدا و سیما
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
از پیامهایی که به‌نظر من بایستی روی آن تکیه کرد، این است که ارزش را در ذهنهای مردم باید زنده کنید.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : بازاریابی جهانی, رشد اقتصادی, مسئولان اقتصادی (مخاطب)
کلیدواژه(ها) : بازاریابی جهانی, رشد اقتصادی, مسئولان اقتصادی (مخاطب)
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بنده در اساس با تجارت جهانی مخالف نیستم.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : دشمن‌شناسی, دشمن‏‌ستیزی
کلیدواژه(ها) : دشمن‌شناسی, دشمن‏‌ستیزی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
دشمن ستیزی، مشخّص کردن دشمن اصلی و متمرکز شدن روی دشمنان اصلی، از مسائل مهمّ است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : دشمن‌شناسی, شناخت دوست و دشمن, سازمان صدا و سیما
کلیدواژه(ها) : دشمن‌شناسی, شناخت دوست و دشمن, سازمان صدا و سیما
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بگردید دشمن اصلی را بیابید و به مردم معرفی کنید.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : سازمان صدا و سیما, دشمن‌تراشی, توسعه تفاهم اجتماعی, امنیت روانی
کلیدواژه(ها) : سازمان صدا و سیما, دشمن‌تراشی, توسعه تفاهم اجتماعی, امنیت روانی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
از پیامهایی که حتماً باید منتقل شود، نفی دشمن‌سازیهای موهوم، توسعه‌ی تفاهم اجتماعی و ایجاد امنیت روانی در جامعه است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : زن
کلیدواژه(ها) : زن
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
به نظر من، نقش زن هرچه برجسته شود، خیلی بهتر است. زنهای ما مظلومند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :تاکید صدا و سیما به ارزش‌های دینی
کلیدواژه(ها) : سازمان صدا و سیما, دین
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
گاهی در فیلمها نقشهای استطرادی یا حاشیه‌ای تأثیرات خیلی زیادی می‌بخشد و مثلاً در یک مجموعه‌ی تلویزیونی، یک زنِ دارای شخصیّتِ جذّاب و مثبت، حجاب خود را رعایت می‌کند و مراقب حجاب خود است. این یک نقش فرعی و حاشیه‌ای است؛ اما خیلی تأثیر می‌گذارد. یا یک شخصیّت جذّاب در فیلم در جای حسّاسی می‌رود نمازش را بخواند. بنده نمی‌گویم حتماً نماز، رکوع و سجود نشان داده شود. گاهی نقشهای تصنّعی نشان داده می‌شود که نماز می‌گزارد و «سبحان ربی‌الاعلی‌»(1) را غلط می‌خواند؛ بلد نیست و درست نمی‌خواند. بنده اینها را نمی‌گویم؛ اما همین‌قدر معلوم می‌شود که می‌رود نماز بخواند و آستینش را بالا می‌زند که برود وضو بگیرد. چنین نقشهای استطرادی و حاشیه‌ای گاهی در نوجوان و جوان یک عالم تأثیر می‌گذارد. از این قبیل هزاران مورد هست. حالا وقت نیست و شما هم احتیاج ندارید که مثالهای زیادی بزنم. پس به این نقشهای استطرادی، بخصوص در زمینه‌ی دین توجّه داشته باشید.
1 )
الكافی،ثقة الإسلام كلينى‏ ج 3   ص 311 ح 8 
من‏لايحضره‏الفقيه،صدوق، ج 1 ص300 
طوسی ج 2 ص 76 ؛ بحارالأنوار،مجلسی ج  89 ص220

يَا حَمَّادُ تُحْسِنُ أَنْ تُصَلِّيَ قَالَ فَقُلْتُ يَا سَيِّدِی أَنَا أَحْفَظُ كِتَابَ حَرِيزٍ فِی الصَّلَاةِ فَقَالَ لَا عَلَيْكَ يَا حَمَّادُ قُمْ فَصَلِّ قَالَ فَقُمْتُ بَيْنَ يَدَيْهِ مُتَوَجِّهاً إِلَى الْقِبْلَةِ فَاسْتَفْتَحْتُ الصَّلَاةَ فَرَكَعْتُ وَ سَجَدْتُ فَقَالَ يَا حَمَّادُ لَا تُحْسِنُ أَنْ تُصَلِّيَ مَا أَقْبَحَ بِالرَّجُلِ مِنْكُمْ يَأْتِی عَلَيْهِ سِتُّونَ سَنَةً أَوْ سَبْعُونَ سَنَةً فَلَا يُقِيمُ صَلَاةً وَاحِدَةً بِحُدُودِهَا تَامَّةً قَالَ حَمَّادٌ فَأَصَابَنِی فِی نَفْسِی الذُّلُّ فَقُلْتُ جُعِلْتُ فِدَاكَ فَعَلِّمْنِی الصَّلَاةَ فَقَامَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع مُسْتَقْبِلَ الْقِبْلَةِ مُنْتَصِباً فَأَرْسَلَ يَدَيْهِ جَمِيعاً عَلَى فَخِذَيْهِ قَدْ ضَمَّ أَصَابِعَهُ وَ قَرَّبَ بَيْنَ قَدَمَيْهِ حَتَّى كَانَ بَيْنَهُمَا قَدْرُ ثَلَاثِ أَصَابِعَ مُنْفَرِجَاتٍ وَ اسْتَقْبَلَ بِأَصَابِعِ رِجْلَيْهِ جَمِيعاً الْقِبْلَةَ لَمْ يُحَرِّفْهُمَا عَنِ الْقِبْلَةِ وَ قَالَ بِخُشُوعٍ اللَّهُ أَكْبَرُ ثُمَّ قَرَأَ الْحَمْدَ بِتَرْتِيلٍ وَ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ ثُمَّ صَبَرَ هُنَيَّةً بِقَدْرِ مَا يَتَنَفَّسُ وَ هُوَ قَائِمٌ ثُمَّ رَفَعَ يَدَيْهِ حِيَالَ وَجْهِهِ وَ قَالَ اللَّهُ أَكْبَرُ وَ هُوَ قَائِمٌ ثُمَّ رَكَعَ وَ مَلَأَ كَفَّيْهِ مِنْ رُكْبَتَيْهِ مُنْفَرِجَاتٍ وَ رَدَّ رُكْبَتَيْهِ إِلَى خَلْفِهِ حَتَّى اسْتَوَى ظَهْرُهُ حَتَّى لَوْ صُبَّ عَلَيْهِ قَطْرَةٌ مِنْ مَاءٍ أَوْ دُهْنٍ لَمْ تَزُلْ لِاسْتِوَاءِ ظَهْرِهِ وَ مَدَّ عُنُقَهُ وَ غَمَّضَ عَيْنَيْهِ ثُمَّ سَبَّحَ ثَلَاثاً بِتَرْتِيلٍ فَقَالَ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْعَظِيمِ وَ بِحَمْدِهِ ثُمَّ اسْتَوَى قَائِماً فَلَمَّا اسْتَمْكَنَ مِنَ الْقِيَامِ قَالَ سَمِعَ اللَّهُ لِمَنْ حَمِدَهُ ثُمَّ كَبَّرَ وَ هُوَ قَائِمٌ وَ رَفَعَ يَدَيْهِ حِيَالَ وَجْهِهِ ثُمَّ سَجَدَ وَ بَسَطَ كَفَّيْهِ مَضْمُومَتَيِ الْأَصَابِعِ بَيْنَ يَدَيْ رُكْبَتَيْهِ حِيَالَ وَجْهِهِ فَقَالَ سُبْحَانَ رَبِّيَ الْأَعْلَى وَ بِحَمْدِهِ ثَلَاثَ مَرَّاتٍ وَ لَمْ يَضَعْ شَيْئاً مِنْ جَسَدِهِ عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْهُ وَ سَجَدَ عَلَى ثَمَانِيَةِ أَعْظُمٍ الْكَفَّيْنِ وَ الرُّكْبَتَيْنِ وَ أَنَامِلِ إِبْهَامَيِ الرِّجْلَيْنِ وَ الْجَبْهَةِ وَ الْ
ترجمه :



مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : جهانی‌سازی
کلیدواژه(ها) : جهانی‌سازی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
الآن هرچه حرف زده می‏شود در باره‏ی جهانی‏سازی است. امروز همه‏ی دستگاه‏های مختلف، مروّج جهانی‏سازی شده‏اند! جهانی‏سازی یک فرشته‏ی نجات شده که اگر ما به تجارت جهانی نپیوندیم، پدرمان درآمده است! خوب؛ آن طرف قضیه را ملاحظه نمی‏کنند که این تجارت جهانی و این جهانی‏سازی در تجارت و در بخشهای دیگر اصلًا کار کیست، چه کسی دنبال این قضیه است، شرایط ما در قبال آن چیست و ما با نداشتن تجهیزات و ابزار و امکانات و وسایل امنیتی لازم چگونه می‏توانیم وارد این میدان عظیم درگیری شویم!؟ بنده در اساس با تجارت جهانی مخالف نیستم. از چندی پیش از این- از زمان ریاست جمهوری قبلی تا امروز- که دنبال این قضیه هستند، بارها با من صحبت کرده‏اند. بنده هم گفته‏ام آن‏روز که ما بتوانیم با بنیه‏ی کافی وارد این میدان شویم، اگر نشویم به خودمان ظلم کرده‏ایم؛ اما اوّل باید بنیه‏اش را ایجاد کنیم. این را توجّه نمی‏کنند که اگر با نداشتن آمادگیهای لازم وارد این میدان شویم، چه ضررهایی خواهیم برد. ما بایستی این را برای مردم روشن کنیم. منظورم فقط مسأله‏ی جهانی‏سازی نیست؛ در عرایضی که عرض می‏کنم این یک موضوع درجه‏ی دو و سه است. می‏خواهم بگویم از تجربه‏های جهانی و از حوادثی که در گذشته در جهان اتّفاق افتاده یا در زمان ما در عرض تاریخ اتّفاق می‏افتد، باید برای حدس زدن حوادث آینده و در شرفِ تکوین استفاده کنیم. به نظر بنده، یکی از چیزهایی که باید روی آن خیلی تکیه کرد، حسّاس کردن مردم نسبت به تلاشهای هرج‏ومرج‏طلبانه است. یکی از سیاستهای دشمنان نظام اسلامی و دشمنان انقلاب، ایجاد هرج‏ومرج در جامعه است. هرج‏ومرج در شرایط کنونی برای دشمنان، مطلوب است. آن‏روز که یک حکومت دست‏نشانده مثل شاه سرِ کار باشد، هرج‏ومرج بزرگترین نقطه‏ی منفی است. می‏آیند تعریف می‏کنند که اینجا جزیره‏ی ثبات و جزیره‏ی امن است، و می‏خواهند این‏گونه باشد؛ اما آن وقت که حکومتی علیه آن‏هاست، سعی در هرج‏ومرج می‏کنند. ما باید مردم را نسبت به مسأله‏ی هرج‏ومرج حسّاس کنیم. باید جوانان را نسبت به این مسئله حسّاس کنیم که بدانند هرج‏ومرج یعنی چه؛ چه مشکلاتی دارد، چه تبعات غیر قابل تحمّلی دارد و چه کسانی از هرج‏ومرج در جامعه- چه هرج‏ومرج سیاسی و چه هرج‏ومرج اجتماعی و غیره- منتفع می‏شوند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : امنیت روانی
کلیدواژه(ها) : امنیت روانی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یکی دیگر از پیامهایی که حتماً باید منتقل شود، نفی دشمن‏سازی‏های موهوم، توسعه‏ی تفاهم اجتماعی و ایجاد امنیت روانی در جامعه است. یکی از عواملی که در ذهنیّت کلّ جامعه، به قول روان‏شناسان «روان‏پریشی» به وجود می‏آورد، ناامیدی و یأس است. گاهی عوامل گوناگونی هم پیدا می‏شود که به‏طور طبیعی ایجاد یأس می‏نماید یا امید را ضعیف می‏کند. همین‏ها را تشویق نمودن و ناامیدی در مردم ایجاد کردن، خیلی خطاست. باید در مردم امید ایجاد شود. بنده گاهی اوقات به دوستان صدا و سیما تذکّر داده‏ام که گاهی یک مشکل کوچک- مثلًا مشکل یک منطقه- را در تلویزیون مطرح می‏کنند، های‏وهوی و جنجال به راه می‏اندازند که مثلًا جاده‏ی فلان‏جا خراب است یا پل هوایی‏اش کشیده نشده یا فلان چیز دیگر. خیلی خوب؛ این مشکل باید حل شود، اما معنایش این نیست که این را در تلویزیون بیاوریم؛ چون وقتی چنین چیزی را در تلویزیون آوردیم، به‏طور طبیعی در ذهن مخاطب تعمیم پیدا می‏کند؛ یعنی از نظر مخاطب مشکل این نیست که یک پل در فلان خیابان وجود ندارد، بلکه معنایش این است پلی که برای مردم لازم است، ساخته نمی‏شود. حرفهای مأیوس‏کننده و چیزهایی را که به‏راحتی در ذهن مردم شمول و عمومیت پیدا می‏کند، نباید در تلویزیون مطرح کرد. در گوشه‏ای مشکلی وجود دارد، مسئولان مستقیم و غیر مستقیم باید تلاش کنند؛ آن را برطرف نمایند؛ اما تعمیم دادن مشکل اصلًا درست نیست. گاهی می‏آیند، مثلًا در میزگرد در زمینه‏ی آموزش و پرورش یا کتاب یا غیره حرف می‏زنند که «بله؛ یادش به‏خیر! آن گذشته‏ها و قدیمها این‏طور بود». کدام قدیمها؟! به یک قدیم موهوم اشاره می‏کنند که آن‏طور بود و حالا این‏طور شده! چنین حرفهایی اصلًا قابل استدلال نیست. کدام قدیم؟! طوری حرف زده می‏شود که مخاطب تصوّر می‏کند ما هرچه از قدیم دور می‏شویم، به سمت خراب‏تر شدن حرکت می‏کنیم. همین، ناامیدی است. شما باید بعکس بگویید. واقعیّت هم بعکس است.
زمانی که این فرهنگ غربی وارد شده بود و اعتماد و اطمینان بین مردم را از بین برده بود، می‌گفتند «بله؛ قدیمها مردم نسبت به هم اطمینان داشتند.» آن‌وقت این حرف درست هم بود؛ چون آن زمانها این ارتباطات و توسعه‌ی مبادلات و معاملات وجود نداشت و اطمینان بین مردم بیشتر بود؛ اما این بدان معنا نیست که ما هم امروز قدیم را بهتر بدانیم. قدیمِ ما کِی است، مثلاً چهل سال پیش است که مردم در گنداب فساد اخلاقی غرق بودند. آیا آن‌وقت مردم وضع خوبی داشتند؟ وضع معاملات مردم خیلی خوب بود؟ دزدی نبود؟ آن زمان به‌مراتب بدتر بود. پس حرکت و روند زندگی مردم را به سمت تاریکی و بن‌بست و یأس نشان دادن، خطاست. بایستی عکس این تحقّق پیدا کند و پیام صحیح عکسِ این است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : اخلاق اجتماعی
کلیدواژه(ها) : اخلاق اجتماعی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
سومی، تربیت معنوی و اخلاقی مردم است. می‏گوید مردم را از لحاظ اخلاقی و معنوی باید تربیت کنی. از نظر اسلام، حکومتها نسبت به تربیت معنوی مردم بی‏تفاوت نیستند که بگویند خود مردم می‏دانند و هر کار که می‏خواهند بکنند، بکنند. همچنان که پدر در یک خانواده نسبت به تربیت فرزندان خود بی‏تفاوت نیست که بگوید مثلًا هر کار خواستند بکنند، بکنند. پدر و مادر مسئولیتهایی دارند که باید انجام دهند. حکومت هم در جامعه در زمینه‏ی اخلاق و معنویت مردم و رشد فضیلتهای اخلاقی در آن‏ها مسئولیتهایی دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : ابتکار، معصومه
کلیدواژه(ها) : ابتکار، معصومه
نوع(ها) : كتاب

متن فیش :
یکی از همین آشناهای خودمان از همان دانشجویان آن‌وقت که امروز مشغول یک کار دولتی است، کتابی راجع به لانه‌ی جاسوسی و جریان تسخیر لانه‌ی جاسوسی و جوانان نوشته است - اصلِ کتاب را به انگلیسی نوشته و بعد هم داده به فارسی ترجمه کرده‌اند - گفت هرچه کردیم ناشرین امریکایی حاضر نشدند این کتاب را چاپ(210) کنند! می‌گفت بالاخره یک ناشر کانادایی پیدا شد و با او قرارداد بستم و قبول کرد. بعد از مدّتی آن کانادایی می‌گفت پدرم درآمد، آن‌قدر مرا تهدید می‌کردند، آن‌قدر به من تلفن می‌زدند! مسأله‌ی نشر در دنیا این‌طور است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : توسعه تفاهم اجتماعی
کلیدواژه(ها) : توسعه تفاهم اجتماعی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
یکی دیگر از پیامهایی که حتماً باید منتقل شود، نفی دشمن‌سازیهای موهوم، توسعه‌ی تفاهم اجتماعی و ایجاد امنیت روانی در جامعه است. یکی از عواملی که در ذهنیّت کلّ جامعه، به قول روانشناسان «روان‌پریشی» به‌وجود می‌آورد، ناامیدی و یأس است. گاهی عوامل گوناگونی هم پیدا می‌شود که به‌طور طبیعی ایجاد یأس می‌نماید یا امید را ضعیف می‌کند. همینها را تشویق نمودن و ناامیدی در مردم ایجاد کردن، خیلی خطاست. باید در مردم امید ایجاد شود.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :مصادیق عدم وجود آزادی در آمریکا و کانادا
کلیدواژه(ها) : دیکتاتوری پول, سید احمد خمینی‌, آزادی رسانه در امریکا, تاریخ مبارزات و پیروزی انقلاب اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
امروز پول در دنیا دیكتاتوری می‌كند و هرچه پول بخواهد و پولدارها بخواهند، تحقّق می‌یابد، ولو به‌دست خودِ مردم. چون مردم در رأی دادنها و اقدامات عمومی معمولاً تحت تأثیر رسانه‌هایند و رسانه‌ها هم معمولاً در اختیار پولدارهاست. چند درصد رسانه‌های دنیا دست غیرصهیونیستها و غیر سرمایه‌دارهای بزرگ است؟ شاید بتوان گفت كه همه‌ی این دستگاههای مهم و اثرگذارِ دنیا دست سرمایه‌دارهای مهم و عمدتاً صهیونیستهاست. آنها هستند كه خبرگزاریها را اداره می‌كنند، خبر تولید می‌كنند و به همه‌ی دنیا می‌فرستند و تلویزیونها را همان‌طور كه خودشان می‌خواهند، اداره می‌كنند. حالا هم كه این روشهای ارتباطی جدید، این سایتهای اینترنتی و فعّالیتهای رفت و آمد سریع اطلاعات در اختیار آنهاست. هر كس پول بیشتر دارد، می‌خواهد در این زمینه‌ها فعّالیت بیشتری كند و مقصود خود را برآورده سازد. بنده بارها گفتم این‌كه می‌گویند رسانه‌ها و روزنامه‌ها در دنیا آزادند، درست است؛ اما روزنامه‌ها مال چه كسانی‌اند؟ البته صاحبانِ روزنامه‌ها آزادند، هرچه می‌خواهند می‌نویسند، هرچه به صرفشان باشد، می‌نویسند و هرچه به صرفشان نیست، قطعاً نمی‌نویسند مرحوم «حاج احمد آقا» می‌گفت: به نظرم رسید یكی از پیامهای امام را - به گمانم پیام حج بود - در یكی از روزنامه‌های امریكا چاپ كنیم. ایشان خیال می‌كرد امریكا جای آزادی است و می‌شود این پیام امام را آن‌جا ترجمه كرد و در روزنامه‌ای به چاپ رساند تا امریكاییها بخوانند و بگویند «عجب! امامی كه این‌قدر درباره‌اش می‌گویند، این حرفها را می‌زند!» می‌گفت هرچه پول خرج كردیم، نشد. به‌نظرم گفت حاضر شدیم حدود صدهزار دلار خرج كنیم كه این یك یا دو صفحه پیام در روزنامه‌ای از روزنامه‌های امریكا چاپ شود؛ اما نشد كه نشد! معلوم است كه نمی‌شود.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :مصداق توجه به ارزشها در سیره پیامبر (صلی الله علیه وآله)
کلیدواژه(ها) : تاریخ عصر بعثت و دوران حیات و حکومت پیامبر(صلی الل, جانشینی پیامبر اسلام صلی الله علیه و اله و سلم, ارزش‌های انقلاب اسلامی
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
یكی دیگر از پیامهایی كه به‌نظر من بایستی روی آن تكیه كرد، این است كه ارزش را در ذهنهای مردم باید زنده كنید. امروز تلاش می‌كنند كه ارزش را به سود تبدیل كنند: آیا فلان كار یا فلان اقدامی كه می‌خواهیم بكنیم و فلان حركت دیپلماسی یا بین‌المللی كه می‌خواهیم انجام دهیم، سود دارد یا ندارد! البته هیچ كس از سود نمی‌گذرد. سود هم وقتی شخصی نباشد و سود عمومی باشد، خودش یك ارزش است. اما سود تنها ارزش نیست؛ ارزشهای دیگری هم وجود دارد. گاهی سودی عاید انسان می‌شود؛ اما یك ارزش پایمال می‌گردد. این‌جا به ما درس داده‌اند. اوایل بعثت، نمایندگان قبیله‌ی بسیار معروفی نزد پیغمبر اكرم آمدند و گفتند: ما حاضریم با تو بیعت كنیم، اما مشروط بر این‌كه جانشینی خودت را به ما بدهی! این را در تواریخ معتبر نقل كرده‌اند و داستان نیست. پیغمبر در پاسخ آنها فرمود: نه؛ «هذا امرٌ سماویٌّ» این را من قبول نمی‌كنم؛ چون مسأله‌ی جانشینی دست من نیست؛ یك مطلب آسمانی است و من در آن‌باره نمی‌توانم تصمیم بگیرم. در حالی‌كه به حسب ظاهر می‌شد گفت كه بالاخره كاری می‌كنیم، حالا بیایید بیعت كنید. اما آن بزرگوار این كار را نكرد، و از این قبیل فراوان است. البته این با رعایت مصلحت اشتباه نشود. یك وقت انسان مصلحتی را با شیوه‌ی خاصی رعایت می‌كند. این غیر از آن‌جایی است كه در جریان داد و ستد انسان - چه داد و ستد سیاسی و چه اقتصادی - یك ارزش به‌كلّی پامال می‌شود. بنابراین مسأله‌ی زنده نگه‌داشتن ارزشها هم یكی از همین پیامهاست.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :روایت ماهاتیر محمد از واقعه اقتصادی شرق آسیا
کلیدواژه(ها) : بیان عبرتهای تاریخی, ماهاتیر محمد, هوگو چاوز, کشورهای شرق آسیا, فیدل کاسترو, انقلاب فرانسه
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
یكی از چیزهایی كه انسان از رسانه توقّع دارد این است كه از حوادث گذشته برای توضیح تهدیدهای آینده و حوادثِ در شرف تكوین استفاده كند و مردم را نسبت به آنها حسّاس نماید. قضایای جوامع انسانی و جهانی حقیقتاً مشابهند؛ چون با همه‌ی تغییری كه در وضع زندگی انسانها به‌وجود می‌آید، عوامل تأثیرگذار حقیقی در زندگی انسانها همیشه چیزهای معیّنی است. «سنّت‌اللَّه» كه در قرآن می‌بینید، همین است. «و لن تجد لسنّةاللَّه تبدیلا و لن تجد لسنّةاللَّه تحویلا» همینهاست؛ یعنی سنّتهایی وجود دارد و تبدیلها و تحولهایی به‌وجود می‌آید. مثلاً امروز قضایای مشروطه برای ما كاملاً قابل درس‌گیری و درس‌آموزی است. چون بنده در برهه‌ای از سالهای زندگی‌ام با مسائل و قضایای مشروطه خیلی اُنس داشته‌ام و كتابها و گزارشهای متعدّد را نگاه می‌كردم، امروز كه نگاه می‌كنم، می‌بینم این قضایا و حوادث خیلی به هم نزدیك است. همچنین عوامل در انقلابهای گوناگون دنیا؛ مثلاً انقلاب كبیر فرانسه یا انقلابهای دیگر، مشابه است. عوامل مشابه است و نتایج مشابهی را هم می‌دهد. مثلاً در انقلاب كبیر فرانسه عامل مخرّبی وجود داشته كه ما جلوِ این عامل مخرّب را در این‌جا گرفتیم و نگذاشتیم، می‌بینیم آن نتایج مترتّب نشد، یا عاملی وجود داشته كه آن‌جا تخریب ایجاد كرده، ما این‌جا جلوِ آن را نگرفتیم، می‌بینیم عیناً همان تأثیر و همان زیان را در این‌جا هم به‌طور مشابه داشته است.
از خیلی از قضایای گذشته- چه در طول تاریخ و چه در عرض زمان- می‌توان قضایای آینده را حدس زد. در دنیا یك حادثه پیش می‌آید، مثلًا الآن در ونزوئلا اشكال عمده‌ی این آقا كه در آنجاست، این است كه تسلیم آمریكاییها نیست. او رفیق و مرید «فیدل كاسترو» است. به آن معنا چپ هم نیست؛ مانند دیگر بخشهای دنیا حكومت می‌كند و فقط تسلیم آمریكاییها نیست. برایش چقدر مشكل درست كردند. مشكل را از چه راه درست كردند؟ از راه حضور مؤثّر سرمایه‌های آمریكایی و شبه آمریكایی در كشور ونزوئلا. یعنی حضور مؤثّر سرمایه‌ها در جاهای مؤثّر ضربه زد و این خیلی درس‌آموز است. آقای «ماهاتیر محمّد» بعد از آن واقعه‌ی اقتصادی شرق آسیای چند سال پیش، اینجا آمده بود و به بنده گفت: «ما در یك شب به مردمی گدا تبدیل شدیم!» البته كمی مبالغه می‌كرد؛ اما واقعیّت قضیه این بود. علّت این بود كه دست بیگانه بر پول و بر مراكز اصلی پول آن‌ها مسلّط بود. بیگانگان یك‌وقت مصلحت دانستند و در ظرف چند ساعت كلّ موازنه و تعادل پولی آن كشور و اندونزی و كشورهای دیگر را به هم زدند. در واقع به یك معنا بخشی از آن منطقه را نابود كردند. خوب؛ این در زمان خود ما برای ما عبرت‌آموز و درس‌آموز است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :تخريب قاجاريه ؛یکی از کارهای مهم پهلوي‌ها
کلیدواژه(ها) : سلسله پهلوی, تاریخ بر سر کار آمدن پهلوی اول و نهضت‌های اعتراضی, سلسله قاجار, حافظه تاریخی ملت‌ها, تاریخ سازی, هویت تاریخی, تحریف تاریخ, بیان تاریخ رژیم پهلوی برای جوانان
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
نكته‌های بجا را، هم در زمینه‌ی مسائل دینی می‌شود آورد، هم در زمینه‌ی مسائل سیاسی و هم در زمینه‌ی فجایع رژیم طاغوت، كه متأسفانه فیلمها و مجموعه‌های تولیدی ما در این زمینه خیلی خالی است و این حقیقتاً نقص بزرگی است. در طول این بیست و چند سال كارهایی شده، بنده هم آشنا هستم؛ اما آن‌قدر فجایع و زشتیها در زندگی اینها - طاغوتیان - هست كه هرچه گفته شود، كم است و مردم ما باید بدانند. وقتی پهلویها سرِكار آمدند، یكی از همّتهای مهمّ خود را تخریب قاجاریه قرار دادند. قاجاریه خیلی بد بودند، اما نه به بدی پهلویها! آنها هم مستبد و وابسته و فاسد بودند، اما پهلویها به‌مراتب از آنها بدتر بودند. بین آنها هم باكفایت و بی‌كفایت بود، بین اینها هم باكفایت و بی‌كفایت بود؛ یعنی نمی‌شود مقایسه كرد. یقیناً خیلی از كارهایی كه آنها در گذشته كرده بودند، از كارهایی كه اینها كرده بودند یا نسبت به زمان بهتر بود و یا در همان حدها بود. اما اینها سالهای متمادی وقت صرف كردند برای این‌كه آنها را به‌كلّی ضایع كنند و خودشان را حق جلوه دهند.

ما یك رژیمِ بی‌كفایت، فاسد، وابسته، بی‌دین، سوءاستفاده‌چی و خودخواه و دارای دیگر ممیّزات زشت را بركنار كرده‌ایم؛ ولی به مردم معرفی نمی‌كنیم كه اینها چه‌كار كردند. بی‌كفایتی آنها یك كتاب است. وابستگی آنها یك كتاب است. فسادهای اخلاقی و شهوانیشان یك كتاب است. فسادهای اقتصادیشان یك كتاب است. هر كدام از این بخشها یك فصل مشبعی است. خوب؛ اینها باید به نسل جوان داده شود تا آنها دیگر جرأت نكنند نقاط منفی و تاریك خودشان را پنهان سازند و یك تاریخ مجهول و غلط را خلق نمایند و به ذهن جوانِ ناآشنای ما منتقل كنند. یكی از كارهایی كه باید بشود، این است. این مثلاً در دیالوگها می‌تواند بگنجد. گاهی این را می‌توان در یك جمله‌ی كوتاه گنجاند. از جمله‌ی مواردی كه شما باید از نویسنده یا كارگردان یا تهیه‌كننده بخواهید، یكی همین است كه این محاوره‌ها، جهت‌دار و معنادار باشد.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :چاپ نکردن کتاب خاطرات راجع به تسخیر لانه جاسوسی در آمریکا؛ نشانه دیکتاتوری بین‌المللی پول
کلیدواژه(ها) : تسخیر لانه جاسوسی, دیکتاتوری بین‌المللی, ابتکار، معصومه, آزادی رسانه در امریکا, رسانه‌ها در امریکا, سلاح ارتباطات رسانه‌‌ای, آزادی در آمریکا, آزادی رسانه در امریکا, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
امروز پول در دنیا دیكتاتوری می‌كند و هرچه پول بخواهد و پولدارها بخواهند، تحقّق می‌یابد، ولو به‌دست خودِ مردم. چون مردم در رأی دادنها و اقدامات عمومی معمولاً تحت تأثیر رسانه‌هایند و رسانه‌ها هم معمولاً در اختیار پولدارهاست. چند درصد رسانه‌های دنیا دست غیرصهیونیستها و غیر سرمایه‌دارهای بزرگ است؟ شاید بتوان گفت كه همه‌ی این دستگاههای مهم و اثرگذارِ دنیا دست سرمایه‌دارهای مهم و عمدتاً صهیونیستهاست. آنها هستند كه خبرگزاریها را اداره می‌كنند، خبر تولید می‌كنند و به همه‌ی دنیا می‌فرستند و تلویزیونها را همان‌طور كه خودشان می‌خواهند، اداره می‌كنند. حالا هم كه این روشهای ارتباطی جدید، این سایتهای اینترنتی و فعّالیتهای رفت و آمد سریع اطلاعات در اختیار آنهاست. هر كس پول بیشتر دارد، می‌خواهد در این زمینه‌ها فعّالیت بیشتری كند و مقصود خود را برآورده سازد. بنده بارها گفتم این‌كه می‌گویند رسانه‌ها و روزنامه‌ها در دنیا آزادند، درست است؛ اما روزنامه‌ها مال چه كسانی‌اند؟ البته صاحبانِ روزنامه‌ها آزادند، هرچه می‌خواهند می‌نویسند، هرچه به صرفشان باشد، می‌نویسند و هرچه به صرفشان نیست، قطعاً نمی‌نویسند...
یكی از همین آشناهای خودمان از همان دانشجویان آن‌وقت كه امروز مشغول یك كار دولتی است، كتابی راجع به لانه‌ی جاسوسی و جریان تسخیر لانه‌ی جاسوسی و جوانان نوشته است - اصلِ كتاب را به انگلیسی نوشته و بعد هم داده به فارسی ترجمه كرده‌اند - گفت هرچه كردیم ناشرین امریكایی حاضر نشدند این كتاب را چاپ كنند! می‌گفت بالاخره یك ناشر كانادایی پیدا شد و با او قرارداد بستم و قبول كرد. بعد از مدّتی آن كانادایی می‌گفت پدرم درآمد، آن‌قدر مرا تهدید می‌كردند، آن‌قدر به من تلفن می‌زدند! مسأله‌ی نشر در دنیا این‌طور است. این، دیكتاتوریِ كاملاً پنهان و بسیار نافذ پول و شهوت است. البته در قبال كارهای آنها اگر كسی حرفی هم بخواهد بزند، خفه می‌كنند. خوب؛ این واقعیّتی است كه در دنیا وجود دارد. شما چرا نباید كاری كنید كه یكایك مردم و جوانان ما با این واقعیّت آشنا شوند و بدانند كه چنین چیزی وجود دارد تا لازم نباشد انسان برای بیان آن استدلال كند. باید كاری كنید كه بدانند چنین دیكتاتوری‌ای وجود دارد. دشمن، دیكتاتوری‌ای را كه نیست، با انواع شیوه‌ها و ترفندهای تبلیغاتی واقعیّت جلوه می‌دهد؛ امّا دیكتاتوری‌ای را كه با این وضوح وجود دارد، نمی‌گذارد كه مردم بفهمند و بدانند. این در تصمیم‌گیری مردم خیلی مؤثّر است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : عدالت و پیشرفت, اهداف انقلاب اسلامی, پیشرفت, عدالت, اجرای عدالت, عقب‌ ماندگی
کلیدواژه(ها) : عدالت و پیشرفت, اهداف انقلاب اسلامی, پیشرفت, عدالت, اجرای عدالت, عقب‌ ماندگی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
بسیاری از ناكامیهای امروز ما در عرصه‌ی رسیدن به هدفهای انقلاب و اداره‌ی مطلوب كشور، به‌خاطر كم اعتنایی به عدالت است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : عدالت, اهمیت عدالت, اقامه عدل, عدل, عدالت امیرالمومنین (علیه السلام), مردم ایران
کلیدواژه(ها) : عدالت, اهمیت عدالت, اقامه عدل, عدل, عدالت امیرالمومنین (علیه السلام), مردم ایران
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مردم به عدل علوى نیازمندند و تشنه‌ى آن هستند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :توانایی جوانان برای ادامه دادن راه انقلاب
کلیدواژه(ها) : صدا و سیما, رویشها و ریزشهای انقلاب اسلامی, جوان امروز انقلاب اسلامی, اعتماد به جوانان, تاریخ فعالیتها و مسئولیتهای آیت الله خامنه ای بعد, جوان
نوع(ها) : روایت تاریخی

متن فیش :
شما [ مسئولان صدا و سیما] این پیام را باید منتقل کنید که انقلاب چیست؛ انقلاب یک ضرورت است، تمام نشده و وظیفه‌ی انقلابی بر دوش همه وجود دارد. نسلهای پی‌درپی این را می‌پذیرند. حالا شایع شده که نسل دوم و نسل سوم و نسل چهارم، و هرکس برای خودش نسلی را تصویر و برایش احکامی صادر می‌کند. نسل سوم با نسل دوم هیچ تفاوتی ندارد. اینها جوان، آرمانخواه، دارای نشاط و نیرو و آماده‌ی حق‌پذیری‌اند. آن نسل اوّلِ انقلاب که آن حرکت عظیم را انجام داد، تربیت‌شده‌ی چه محیطی بود؟ کسانی که یادشان است، می‌دانند که آنها تربیت‌شده‌ی محیط بی‌بندوباری و فحشا و ترویج همه‌ی منکرات بودند. اما همین خصوصیات در جوان - یعنی حق‌طلبی، آرمانگرایی، بی‌تقیّدی و ناوابستگی او به تعلّقات زندگی و شنیدن حرف درست و سخن صحیح و منطقی - او را وادار به حرکت کرد و این کار بزرگ را انجام داد. چرا جوانِ امروز نتواند ادامه‌ی آن راه را با همان نیّت و همّت انجام دهد؟

می‌گویند مذاق، مزاج و فهم جوانان نسبت به مسائل زندگی عوض شده و چیزهای دیگری را می‌پسندند. کسانی که این حرف را می‌زنند، خودشان درصددند که ذائقه‌ی نسل جوان را عوض کنند. فرض بفرمایید در زمینه‌ی تولیدات فرهنگی - چون همه‌ی شما فرهنگی هستید، از فرهنگ می‌گویم - فیلم و آهنگ بسازیم و جوان را به شهوترانی، کامجویی و عشق‌ورزیِ به معنای شهوت، تحریض و تحریک کنیم. بعد در جشنواره که فیلم را نشان می‌دهند، می‌بینید منظره‌ی نامناسبی در آن هست. در همان حال، انسان می‌بیند در بین این جماعت، صد جوان سرشان را پایین انداخته‌اند؛ یعنی حاضر نیستند آن منظره را ببینند؛ اما مثل این‌که بعضی به زور زیر چانه‌ی‌شان می‌زنند تا سرشان را بلند کنند و این منظره را ببینند و مفهومی در آنها القا شود! جوانِ امروز ما همان جوانِ آن‌روز است، با این تفاوت که آن‌روز تحت تأثیر تربیتهای غلط بود. یکی از مدیران دستگاههای فرهنگی درباره‌ی یک نفر از همین چهره‌های معروفِ فرهنگیِ خوب - که امروز جزو شهدای عالی مقام ماست و من خیلی به او علاقه داشتم و همیشه به دستگاههای مختلف فرهنگی توصیه می‌کردم که از وجودش استفاده کنید - چند عکس به من نشان داد که مربوط به قبل از انقلابِ او بود و او را در مناظری - که آن زمان برای جوانان خیلی پیش می‌آمد - نشان می‌داد. آن آقا به من گفت: بفرما! این همان کسی است که شما این‌طور از او تعریف می‌کنید! من عکسها را که نگاه کردم گفتم ارادتم به این شخص بیشتر شد، چون او در این محیط بوده و حالا این‌گونه شده است؛ حتماً باید از ایشان استفاده کنید! در سالهای اوّلی که ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شده بود، نسبت به ریخت و قیافه‌ی جوانانی که می‌خواستند وارد دانشگاه شوند، خیلی سختگیری می‌کردند - حالا از طنزهای روزگار این است که همان آدمهایی که آن‌وقت آن کارها را می‌کردند، الان از این طرف پشت‌بام پایین افتاده‌اند که دیگر به هیچ‌وجه نمی‌شود جلوشان را گرفت! - من یک‌بار در جمعشان حاضر شدم و عکسی را - که یا همراهم بود، یا دیده بودم - نشان دادم که جوانی را با مُد آن روز که موهای سرش را به‌طور خاصی آرایش کرده و کراوات بسته بود، نشان می‌داد. به آنها گفتم این یکی از شهدای ماست! شهدای ما کسانی نبودند که از اوّلِ زندگیشان با دعا و تقوا و زیارت و میل به شهادت مأنوس باشند، بلکه اینها منقلب شدند. شما چرا به ظواهر کوچکی در شخصی - که می‌تواند حقیقتاً منقلب شود - تکیه می‌کنید؟ حقیقت قضیه این است که جوانان امروزِ ما این تفاوت را با جوانان آن روز دارند که در آن محیط تربیت نشده‌اند، بلکه در محیط دینی و با ظواهر اسلامی که آن‌طور عوامل شهوترانی وجود نداشته، تربیت شده‌اند و حالا عدّه‌ای به زور می‌خواهند اینها را فاسد کنند، بعد هم بگویند جوانان قادر نیستند که راه انقلاب را ادامه دهند!

بنابراین، این یکی از پیامهایی است که شما باید به همین نسل و نسلهای آینده و نسل قبلی - همان نسل اوّلِ انقلاب که از انقلاب برگشته‌اند و خیلی بدشان می‌آید که به آنها مرتدین از انقلاب بگوییم؛ اما ارتداد همین است و ارتداد فقط برگشتن از دین نیست، برگشتن از راه است - که بعضی از آنها به‌مراتب از نسل جدید بدترند و گرفتاریهای فراوان مالی و اقتصادی و اخلاقی و قدرتی و تشکیلاتی گریبانشان را گرفته، در حالی‌که این جوان متعلّق به نسل سوم انقلاب - به قول آنها - این‌گونه نیست و جوانِ ساده‌ی سالمِ حق‌پذیری است، انتقال دهید. اثرگذاری در آنهاست.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«زنده کردن اهمیت ایثار، انفاق، زهد و ریاضت» یکی از پیامهایی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
به‌نظر بنده، یکى دیگر از پیامهایى که امروز باید روى آن کار کرد، پیام ایثار و انفاق و ریاضت و زهد است. الان پیامهایى منتقل مى‌شود که بنده سرنخ اینها را کاملاً در مطبوعات و نوشته‌هاى خارجى مى‌بینم و گاهى هم در مطبوعات و نوشته‌هاى خودِ ما و حرف‌زدنهاى بعضیها منعکس مى‌شود که ایثار و انفاق - جان و راحتى و آسایش خود را براى دیگران فداکردن - را کار ابلهانه و احمقانه‌اى وانمود و قلمداد مى‌کنند! در حالى‌که بزرگترین زیباییهاى انسان، حضور چنین خصوصّیاتى در وجودش است و بزرگترین زیباییهاى یک ملت، وجود انسانهایى با این خصوصیّات است، که البته این مخصوص اسلام و تشیّع هم نیست، در همه جاى دنیا هست. منتها چون تشیّع مثالها و نمونه‌ها و سمبلهاى بسیار برجسته‌اى مانند ماجراى کربلا و بقیه‌ى ماجراهاى صدر اسلام دارد، طبعاً زنده‌تر و محسوستر و پُرتپش‌تر مى‌تواند حرف بزند. دیگران اینها را ندارند یا کمتر دارند و ما زیادتر داریم. کدام انسان منصفى در دنیا منکر این چیزهاست؟! بنابراین یکى از پیامهاى بسیار مهم این است که اهمیت ایثار، انفاق، زهد و ریاضت شخصى را در پیامهاى رادیویى و تلویزیونى زنده کنید.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :دیکتاتوری جهانی پول و شهوت، یکی دیگر از پیامهایی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکى دیگر از پیامهایى که باید به ذهن مردم داده شود، حقیقت تلخى در دنیاست که عمداً سعى مى‌شود وجود محسوسِ آن نادیده گرفته شود و آن، دیکتاتورى پول و شهوت است. امروز پول در دنیا دیکتاتورى مى‌کند و هرچه پول بخواهد و پولدارها بخواهند، تحقّق مى‌یابد، ولو به‌دست خودِ مردم. چون مردم در رأى دادنها و اقدامات عمومى معمولاً تحت تأثیر رسانه‌هایند و رسانه‌ها هم معمولاً در اختیار پولدارهاست. چند درصد رسانه‌هاى دنیا دست غیرصهیونیستها و غیر سرمایه‌دارهاى بزرگ است؟ شاید بتوان گفت که همه‌ى این دستگاههاى مهم و اثرگذارِ دنیا دست سرمایه‌دارهاى مهم و عمدتاً صهیونیستهاست. آنها هستند که خبرگزاریها را اداره مى‌کنند، خبر تولید مى‌کنند و به همه‌ى دنیا مى‌فرستند و تلویزیونها را همان‌طور که خودشان مى‌خواهند، اداره مى‌کنند. حالا هم که این روشهاى ارتباطى جدید، این سایتهاى اینترنتى و فعّالیتهاى رفت و آمد سریع اطلاعات در اختیار آنهاست. هر کس پول بیشتر دارد، مى‌خواهد در این زمینه‌ها فعّالیت بیشترى کند و مقصود خود را برآورده سازد. بنده بارها گفتم این‌که مى‌گویند رسانه‌ها و روزنامه‌ها در دنیا آزادند، درست است؛ اما روزنامه‌ها مال چه کسانى‌اند؟ البته صاحبانِ روزنامه‌ها آزادند، هرچه مى‌خواهند مى‌نویسند، هرچه به صرفشان باشد، مى‌نویسند و هرچه به صرفشان نیست، قطعاً نمى‌نویسند. مرحوم «حاج احمد آقا» مى‌گفت: به نظرم رسید یکى از پیامهاى امام را - به گمانم پیام حج بود - در یکى از روزنامه‌هاى امریکا چاپ کنیم. ایشان خیال مى‌کرد امریکا جاى آزادى است و مى‌شود این پیام امام را آن‌جا ترجمه کرد و در روزنامه‌اى به چاپ رساند تا امریکاییها بخوانند و بگویند «عجب! امامى که این‌قدر درباره‌اش مى‌گویند، این حرفها را مى‌زند!» مى‌گفت هرچه پول خرج کردیم، نشد. به‌نظرم گفت حاضر شدیم حدود صدهزار دلار خرج کنیم که این یک یا دو صفحه پیام در روزنامه‌اى از روزنامه‌هاى امریکا چاپ شود؛ اما نشد که نشد! معلوم است که نمى‌شود.
یکى از همین آشناهاى خودمان از همان دانشجویان آن‌وقت که امروز مشغول یک کار دولتى است، کتابى راجع به لانه‌ى جاسوسى و جریان تسخیر لانه‌ى جاسوسى و جوانان نوشته است - اصلِ کتاب را به انگلیسى نوشته و بعد هم داده به فارسى ترجمه کرده‌اند - گفت هرچه کردیم ناشرین امریکایى حاضر نشدند این کتاب را چاپ کنند! مى‌گفت بالاخره یک ناشر کانادایى پیدا شد و با او قرارداد بستم و قبول کرد. بعد از مدّتى آن کانادایى مى‌گفت پدرم درآمد، آن‌قدر مرا تهدید مى‌کردند، آن‌قدر به من تلفن مى‌زدند! مسأله‌ى نشر در دنیا این‌طور است. این، دیکتاتورىِ کاملاً پنهان و بسیار نافذ پول و شهوت است. البته در قبال کارهاى آنها اگر کسى حرفى هم بخواهد بزند، خفه مى‌کنند. خوب؛ این واقعیّتى است که در دنیا وجود دارد. شما چرا نباید کارى کنید که یکایک مردم و جوانان ما با این واقعیّت آشنا شوند و بدانند که چنین چیزى وجود دارد تا لازم نباشد انسان براى بیان آن استدلال کند. باید کارى کنید که بدانند چنین دیکتاتورى‌اى وجود دارد. دشمن، دیکتاتورى‌اى را که نیست، با انواع شیوه‌ها و ترفندهاى تبلیغاتى واقعیّت جلوه مى‌دهد؛ امّا دیکتاتورى‌اى را که با این وضوح وجود دارد، نمى‌گذارد که مردم بفهمند و بدانند. این در تصمیم‌گیرى مردم خیلى مؤثّر است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :منع استفاده از کلمه "عهدنامه مالک اشتر" به جای " عهد مالک اشتر" در صدا و سیما
کلیدواژه(ها) : تلویزیون
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در نامه‌ى امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به مالک اشتر، چهار نکته‌ى اصلى هست - همین عهدِ مالک اشتر که به غلط «عهدنامه» مى‌گویند و من خواهش مى‌کنم شما که رادیو و تلویزیون هستید، این کلمه‌ى عهدنامه را تکرار نکنید، چون از آن غلطهاى عوامانه‌ى زشت است. عهدنامه در فارسى یعنى نامه‌اى که متضمّن معاهده‌اى بین دو نفر است، مثلاً عهدنامه‌ى ترکمانچاى یا یک عهدنامه‌ى خوب یا بدِ دیگر. در عربى کلمه‌ى عهد یعنى فرمان: «عَهْدُ علىٍّ الى مالک اشتر»، یعنى فرمان حکومتى امیرالمؤمنین به مالک اشتر. امام نامه‌اى نوشته که متضمّن فرمانِ حکومت است؛ یعنى حکم اوست. امروز ما حکم مى‌گوییم، مثل حکم ریاست سازمان آقاى لاریجانى. بنابراین من خواهش مى‌کنم که در صدا و سیما ممنوع کنید تا کسى عهدنامه نگوید. از این آقایانى هم که مى‌آیند آن‌جا حرف مى‌زنند، خصوصى بخواهید که عهدنامه نگویند. نه این‌که بگوییم یک اشکال اساسى ایجاد مى‌کند، بلکه این از قبیلِ پاس داشتن درست‌گویى و درست نویسى است .

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«ایجاد حساسیت در مردم نسبت به حوادث مهم جهان» یکی از پیام‌هایی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکى از چیزهایى که انسان از رسانه توقّع دارد این است که از حوادث گذشته براى توضیح تهدیدهاى آینده و حوادثِ در شرف تکوین استفاده کند و مردم را نسبت به آنها حسّاس نماید. قضایاى جوامع انسانى و جهانى حقیقتاً مشابهند؛ چون با همه‌ى تغییرى که در وضع زندگى انسانها به‌وجود مى‌آید، عوامل تأثیرگذار حقیقى در زندگى انسانها همیشه چیزهاى معیّنى است. «سنّت‌اللَّه» که در قرآن مى‌بینید، همین است. «و لن تجد لسنّةاللَّه تبدیلا و لن تجد لسنّةاللَّه تحویلا» همینهاست؛ یعنى سنّتهایى وجود دارد و تبدیلها و تحولهایى به‌وجود مى‌آید. مثلاً امروز قضایاى مشروطه براى ما کاملاً قابل درس‌گیرى و درس‌آموزى است. چون بنده در برهه‌اى از سالهاى زندگى‌ام با مسائل و قضایاى مشروطه خیلى اُنس داشته‌ام و کتابها و گزارشهاى متعدّد را نگاه مى‌کردم، امروز که نگاه مى‌کنم، مى‌بینم این قضایا و حوادث خیلى به هم نزدیک است. همچنین عوامل در انقلابهاى گوناگون دنیا؛ مثلاً انقلاب کبیر فرانسه یا انقلابهاى دیگر، مشابه است. عوامل مشابه است و نتایج مشابهى را هم مى‌دهد. مثلاً در انقلاب کبیر فرانسه عامل مخرّبى وجود داشته که ما جلوِ این عامل مخرّب را در این‌جا گرفتیم و نگذاشتیم، مى‌بینیم آن نتایج مترتّب نشد، یا عاملى وجود داشته که آن‌جا تخریب ایجاد کرده، ما این‌جا جلوِ آن را نگرفتیم، مى‌بینیم عیناً همان تأثیر و همان زیان را در این‌جا هم به‌طور مشابه داشته است.
از خیلى از قضایاى گذشته - چه در طول تاریخ و چه در عرض زمان - مى‌توان قضایاى آینده را حدس زد. در دنیا یک حادثه پیش مى‌آید، مثلاً الان در ونزوئلا اشکال عمده‌ى این آقا که در آن‌جاست، این است که تسلیم آمریکاییها نیست. او رفیق و مرید «فیدل کاسترو» است. به آن معنا چپ هم نیست؛ مانند دیگر بخشهاى دنیا حکومت مى‌کند و فقط تسلیم آمریکاییها نیست. برایش چقدر مشکل درست کردند. مشکل را از چه راه درست کردند؟ از راه حضور مؤثّر سرمایه‌هاى آمریکایى و شبه آمریکایى در کشور ونزوئلا. یعنى حضور مؤثّر سرمایه‌ها درجاهاى مؤثّر ضربه زد و این خیلى درس‌آموز است. آقاى «ماهاتیر محمّد» بعد از آن واقعه‌ى اقتصادى شرق آسیاى چند سال پیش، این‌جا آمده بود و به بنده گفت: «ما در یک شب به مردمى گدا تبدیل شدیم!» البته کمى مبالغه مى‌کرد؛ اما واقعیّت قضیه این بود. علّت این بود که دست بیگانه بر پول و بر مراکز اصلى پول آنها مسلّط بود. بیگانگان یک وقت مصلحت دانستند و در ظرف چند ساعت کلّ موازنه و تعادل پولى آن کشور و اندونزى و کشورهاى دیگر را به‌هم زدند. در واقع به یک معنا بخشى از آن منطقه را نابود کردند. خوب؛ این در زمان خود ما براى ما عبرت‌آموز و درس‌آموز است.
الان هرچه حرف زده مى‌شود درباره‌ى جهانى‌سازى است. امروز همه‌ى دستگاههاى مختلف، مروّج جهانى‌سازى شده‌اند! جهانى‌سازى یک فرشته‌ى نجات شده که اگر ما به تجارت جهانى نپیوندیم، پدرمان درآمده است! خوب؛ آن طرف قضیه را ملاحظه نمى‌کنند که این تجارت جهانى و این جهانى‌سازى در تجارت و در بخشهاى دیگر اصلاً کار کیست، چه کسى دنبال این قضیه است، شرایط ما در قبال آن چیست و ما با نداشتن تجهیزات و ابزار و امکانات و وسایل امنیتى لازم چگونه مى‌توانیم وارد این میدان عظیم درگیرى شویم!؟ بنده در اساس با تجارت جهانى مخالف نیستم. از چندى پیش از این - از زمان ریاست جمهورى قبلى تا امروز - که دنبال این قضیه هستند، بارها با من صحبت کرده‌اند. بنده هم گفته‌ام آن‌روز که ما بتوانیم با بنیه‌ى کافى وارد این میدان شویم، اگر نشویم به خودمان ظلم کرده‌ایم؛ اما اوّل باید بنیه‌اش را ایجاد کنیم. این را توجّه نمى‌کنند که اگر با نداشتن آمادگیهاى لازم وارد این میدان شویم، چه ضررهایى خواهیم برد. ما بایستى این را براى مردم روشن کنیم. منظورم فقط مسأله‌ى جهانى‌سازى نیست؛ در عرایضى که عرض مى‌کنم این یک موضوع درجه‌ى دو و سه است. مى‌خواهم بگویم از تجربه‌هاى جهانى و از حوادثى که در گذشته در جهان اتّفاق افتاده یا در زمان ما در عرض تاریخ اتّفاق مى‌افتد، باید براى حدس زدن حوادث آینده و در شرفِ تکوین استفاده کنیم. به‌نظر بنده، یکى از چیزهایى که باید روى آن خیلى تکیه کرد، حسّاس کردن مردم نسبت به تلاشهاى هرج و مرج‌طلبانه است. یکى از سیاستهاى دشمنان نظام اسلامى و دشمنان انقلاب، ایجاد هرج و مرج در جامعه است. هرج و مرج در شرایط کنونى براى دشمنان، مطلوب است. آن‌روز که یک حکومت دست‌نشانده مثل شاه سرِکار باشد، هرج و مرج بزرگترین نقطه‌ى منفى است. مى‌آیند تعریف مى‌کنند که این‌جا جزیره‌ى ثبات و جزیره‌ى امن است، و مى‌خواهند این‌گونه باشد؛ اما آن وقت که حکومتى علیه آنهاست، سعى در هرج و مرج مى‌کنند. ما باید مردم را نسبت به مسأله‌ى هرج و مرج حسّاس کنیم. باید جوانان را نسبت به این مسأله حسّاس کنیم که بدانند هرج و مرج یعنى چه؛ چه مشکلاتى دارد، چه تبعات غیرقابل تحمّلى دارد و چه کسانى از هرج و مرج در جامعه - چه هرج و مرج سیاسى و چه هرج و مرج اجتماعى و غیره - منتفع مى‌شوند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :لزوم رعایت حد نصاب هنری در همه بخشهای یک فیلم، به منظور القای درست پیام
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
چند نکته‌ى کوتاه هم راجع به فیلمها و مجموعه‌هاى تلویزیونى عرض کنم.
مجموعه‌ى یک فیلم یا یک زنجیره‌ى نمایشى بایستى پیامهاى درست را القا کند. این‌هم با رسیدن به نصاب هنرى امکانپذیر است. هنرمندى، هم در نوشتن داستان فیلم لازم است، هم در بازیها، هم در کارگردانى و هم در بقیه‌ى کارهاى فنّى یک نمایش. بایستى در همه‌ى بخشها، آن حدّ نصاب هنرى واقعاً رعایت و حفظ شود تا بتواند آن پیام را درست القا کند. این کارى خیلى مهمّ و البته دشوار است. یک درجه پایین‌تر از آن، محاوره‌ها یا به قول شما دیالوگهاى فیلم است که خیلى مهمّ است. از اینها نباید غفلت کرد. گاهى یک محاوره‌ى درست و بجا در یک نقطه مى‌تواند حقیقتى را که شما مى‌خواهید با یک ساعت حرف زدن به ذهن مخاطب - بخصوص اگر جوان و نوجوان باشد - القا کنید، القا کند. از باب مثال عرض مى‌کنم: حرف مى‌زند مى‌گوید فلان کار را نکردم؛ جواب مى‌شنود: «آقا! مگر نمازت است که دیر شود؟!» یک جمله‌ى «مگر نمازت است»، معلوم مى‌کند که نماز را نمى‌شود تأخیر انداخت. یا با جمله‌ى «مگر وحى منزل است؟» معلوم مى‌شود که وحى منزل غیرقابل تغییر است. این نکته‌هاى بجا را، هم در زمینه‌ى مسائل دینى مى‌شود آورد، هم در زمینه‌ى مسائل سیاسى و هم در زمینه‌ى فجایع رژیم طاغوت، که متأسفانه فیلمها و مجموعه‌هاى تولیدى ما در این زمینه خیلى خالى است و این حقیقتاً نقص بزرگى است. در طول این بیست و چند سال کارهایى شده، بنده هم آشنا هستم؛ اما آن‌قدر فجایع و زشتیها در زندگى اینها - طاغوتیان - هست که هرچه گفته شود، کم است و مردم ما باید بدانند. وقتى پهلویها سرِکار آمدند، یکى از همّتهاى مهمّ خود را تخریب قاجاریه قرار دادند. قاجاریه خیلى بد بودند، اما نه به بدى پهلویها! آنها هم مستبد و وابسته و فاسد بودند، اما پهلویها به‌مراتب از آنها بدتر بودند. بین آنها هم باکفایت و بى‌کفایت بود، بین اینها هم باکفایت و بى‌کفایت بود؛ یعنى نمى‌شود مقایسه کرد. یقیناً خیلى از کارهایى که آنها در گذشته کرده بودند، از کارهایى که اینها کرده بودند یا نسبت به زمان بهتر بود و یا در همان حدها بود. اما اینها سالهاى متمادى وقت صرف کردند براى این‌که آنها را به‌کلّى ضایع کنند و خودشان را حق جلوه دهند.
ما یک رژیمِ بى‌کفایت، فاسد، وابسته، بى‌دین، سوءاستفاده‌چى و خودخواه و داراى دیگر ممیّزات زشت را برکنار کرده‌ایم؛ ولى به مردم معرفى نمى‌کنیم که اینها چه‌کار کردند. بى‌کفایتى آنها یک کتاب است. وابستگى آنها یک کتاب است. فسادهاى اخلاقى و شهوانیشان یک کتاب است. فسادهاى اقتصادیشان یک کتاب است. هر کدام از این بخشها یک فصل مشبعى است. خوب؛ اینها باید به نسل جوان داده شود تا آنها دیگر جرأت نکنند نقاط منفى و تاریک خودشان را پنهان سازند و یک تاریخ مجهول و غلط را خلق نمایند و به ذهن جوانِ ناآشناى ما منتقل کنند. یکى از کارهایى که باید بشود، این است. این مثلاً در دیالوگها مى‌تواند بگنجد. گاهى این را مى‌توان در یک جمله‌ى کوتاه گنجاند. از جمله‌ى مواردى که شما باید از نویسنده یا کارگردان یا تهیه‌کننده بخواهید، یکى همین است که این محاوره‌ها، جهت‌دار و معنادار باشد. از آنها بخواهید که بعضى از محاورات بد، القاءکننده‌ى مفاهیم نادرست و عادات و اخلاق بد را به‌کلّى حذف کنند. در این چیزها اصلاً رودربایستى نکنید. هیچ منافاتى ندارد. همین طنزها و تفریحها و فکاهیأت تلویزیونى که منتشر مى‌کنید، هر چقدر از محاورات پایین و عادات نادرست دور باشد، بهتر است. البته من روى طنز، قدرى تردید مى‌کنم؛ چون بعضى واقعاً طنز است، بعضى طنز نیست و فقط فکاهى است. فکاهى با طنز فرق دارد. بعضى واقعاً آن ظرفیت طنزى را ندارد و فقط فکاهى است. بعضى هم واقعاً طنز است و در بطن خود یک معناى جدّىِ خوبى دارد؛ کمااین‌که گاهى این محاوره‌ها نقش خیلى مهمى ایفا مى‌کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«شناخت، تولید و مدیریت پیام درست»، راه پیروزی در جنگ رسانه‌ای علیه جمهوری اسلامی
کلیدواژه(ها) : سینما, سینمای غرب
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
به نظر ما، راه پیروزی در این جنگ [رسانه‌ای] این است که مجموعه و فهرستی از پیامهای درست و از نکات و حقایق واقعی را که مبتنی بر آرمانها و آرزوهای ماست، به ذهن مردم منتقل کنیم.
اوّلاً بایستی فهرست این پیامها را شناخت. نخست ببینیم که ما چه چیز را باید به ذهن مردم منتقل کنیم تا مردم قدرت پیدا کنند در مقابل زیاده‌خواهی، اقتدارطلبی و تهاجمهای گوناگون دشمن به دفاع از خود بپردازند و دستگاههای مسؤول کشور بتوانند به نیروی مردم اعتماد و تکیه کنند و نقش تاریخی خود را ایفا نمایند. پس، اوّل باید این پیامها را شناخت؛ بعد که شناخته شد، باید تولید شود. تولید کلام و تصویر و فضا و محیطی که بشود آن پیام را القا کرد، یکی از مهمترین کارهایی است که امروز هنر تبلیغ و پیام‌رسانی به آن متّکی است. اگر در تولید، پایمان بلنگد یا بلغزد، اشتباه یا کوتاهی بکنیم، حتماً ضربه را خورده‌ایم. بعد از آن‌که این پیامها تولید شد، باید آنها را مدیریّت کرد؛ چون هنگامی یک مجموعه کالای مطلوب به نتیجه و به سرمنزل حقیقی و صحیح خود خواهد رسید که مدیریّتی بالای سرش باشد: این پیام در کجا باید داده شود، به چه اندازه باید داده شود، بهنگام باشد، با زبان مناسب باشد و تلفیق اینها در قالبهای گوناگون قابل قبول باشد. ما بارها در ملاقات با دوستان صدا و سیما - شاید جمعی از شما هم بوده‌اید - راجع به این‌که فضای پیامها فضای اعصاب خردکن و تشنّج‌آور برای ذهن و اعصاب مردم نباشد، صحبت کرده‌ایم. خوب؛ در این سالهای اخیر مقداری به مسائل تفریحی یا به قول شما طنز و فکاهیاتِ سرگرم کننده و فیلمهای هنری و اینها پرداخته‌اید. این کارِ درستی است و همین‌طور بایستی حرکت کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :مسأله عدالت، یکی از پیامهایی که در فیلمها باید به آن پرداخته شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من چند نمونه از پیامها را بعد عرض میکنم. مسأله‌ی عدالت یکی از این پیامهاست که باید در ذهن مردم جا بیفتد و نزد مردمِ طالب و عاشقِ عدالت - عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی، هر دو - به عنوان یک شعار اصلی شود. مثلاً ما فیلمی یا طنزی یا بیانی را پخش کنیم که نتیجه‌اش القای بیاعتنایی به عدالت به نفع یک شعار دیگر باشد. فرضاً ما شعار عدالت را در جامعه به شعار توسعه تبدیل کنیم. البته توسعه هم از نظر مردم و از نظر گویندگان و شنوندگان، مفهوم چندان روشنی نیست. این پیام یا این شعار به آن شعار تبدیل شود، بدون این‌که در این توسعه، عدالت در نظر گرفته شده باشد. این طبعاً همان حرکتی است که با آن نواخت عمومی که بایستی همه‌ی دستگاه و اجزای این مجموعه با آن تطبیق کنند و با آن هماهنگ باشند و آن را پیش ببرند، تطبیق نمیکند.
پیامهایی که ما باید به ذهن مردم منعکس کنیم، کدامهاست؟ به‌نظر من، یکی همین شعار عدالت است که عرض کردم. ما نباید از شعار عدلِ علوی عقب‌نشینی کنیم. مردم به عدلِ علوی نیازمندند و تشنه‌ی آن هستند. حتّی به آن کسانی که اسم عدل را هم نمی‌آورند یا در جایی عدالت به نفعشان نیست - چون خودشان میخواهند بیعدالتی کنند و نمیخواهند عدالت را بگویند - اگر بیعدالتی شود، دادشان بلند میشود؛ یعنی آنها هم تشنه‌ی عدالتند. بنده یک وقت گفتم همه‌ی این شعارهای بزرگ مثل آزادی و استقلال قیودی دارند و آنچه هیچ قیدی ندارد، عدالت است. عدالت به‌طور مطلق مورد نیاز و مورد مطالبه‌ی جامعه است. نه این‌که به‌طور مطلق میتوان عدالت را تحقّق بخشید، یا ما آن آدمهایی هستیم که میتوانیم. اما عدالت باید به‌طور مطلق مطرح شود تا هر مقدار که میتوانیم پیش برویم.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«مسئله چیستی انقلاب و تداوم آن» یکی از پیام‌هایی که در فیلم‌ها باید به آن پرداخته شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک پیام از پیامهای مظلوم و فراموش شده‌ای که بار دیگر بایستی به آن اهتمام ورزید و آن را به ذهنهای مردم منتقل کرد، عظمت و شکوه و اهمیت انقلاب اسلامی ماست. این انقلاب چیز کوچکی نبود و تمام هم نشده است. انقلاب فقط شورش کردن، به خیابان ریختن و جنجال کردن نیست. انقلاب یعنی تغییر بنیادینِ همه‌ی نهادهای اصلی زندگی جامعه؛ تغییر بنیادینِ آنچه غلط و کج و نابجاست، به آنچه صحیح و مستقیم و بجاست. این حرف را ما از اوّل هم میگفتیم و چنین نیست که امروز بگوییم. این امری است که بتدریج و در طول زمان با تلاش و مجاهدت دائمی انجام میگیرد؛ مشروط بر این‌که روح و خواست و ضرورت انقلاب در مردم باقی بماند. چند سال است که پیامهای متعددی از طرف همان جبهه‌ی مقابلی که به آن اشاره کردم، مرتّب به مغز مردم وارد میشود که انقلاب تمام شد، انقلاب بیخود است و اصلاً انقلاب غلط است! آنها معنای انقلاب را تحریف میکنند و انقلاب را به معنای یک شورش کور، حرکت خشن و بی‌هدفمعنا میکنند و میگویند غلط بود، درست نبود و اصلاً دوران انقلابها تمام شده است!
شما این پیام را باید منتقل کنید که انقلاب چیست؛ انقلاب یک ضرورت است، تمام نشده و وظیفه‌ی انقلابی بر دوش همه وجود دارد. نسلهای پیدرپی این را میپذیرند. حالا شایع شده که نسل دوم و نسل سوم و نسل چهارم، و هرکس برای خودش نسلی را تصویر و برایش احکامی صادر میکند. نسل سوم با نسل دوم هیچ تفاوتی ندارد.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :تولید فیلم‌های نامناسب به بهانه تغییر ذائقه جوان امروز
کلیدواژه(ها) : سینما
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
میگویند مذاق، مزاج و فهم جوانان نسبت به مسائل زندگی عوض شده و چیزهای دیگری را میپسندند. کسانی که این حرف را میزنند، خودشان درصددند که ذائقه‌ی نسل جوان را عوض کنند. فرض بفرمایید در زمینه‌ی تولیدات فرهنگی - چون همه‌ی شما فرهنگی هستید، از فرهنگ میگویم - فیلم و آهنگ بسازیم و جوان را به شهوت‌رانی، کامجویی و عشق‌ورزىِ به معنای شهوت، تحریض و تحریک کنیم. بعد در جشنواره که فیلم را نشان میدهند، میبینید منظره‌ی نامناسبی در آن هست. در همان حال، انسان میبیند در بین این جماعت، صد جوان سرشان را پایین انداخته‌اند؛ یعنی حاضر نیستند آن منظره را ببینند؛ اما مثل این‌که بعضی به زور زیر چانه‌یشان میزنند تا سرشان را بلند کنند و این منظره را ببینند و مفهومی در آنها القا شود!

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«زنده نگه‌داشتن ارزشها» یکی از پیامهایی که بایید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکى دیگر از پیامهایى که به‌نظر من بایستى روى آن تکیه کرد، این است که ارزش را در ذهنهاى مردم باید زنده کنید. امروز تلاش مى‌کنند که ارزش را به سود تبدیل کنند: آیا فلان کار یا فلان اقدامى که مى‌خواهیم بکنیم و فلان حرکت دیپلماسى یا بین‌المللى که مى‌خواهیم انجام دهیم، سود دارد یا ندارد! البته هیچ کس از سود نمى‌گذرد. سود هم وقتى شخصى نباشد و سود عمومى باشد، خودش یک ارزش است. اما سود تنها ارزش نیست؛ ارزشهاى دیگرى هم وجود دارد. گاهى سودى عاید انسان مى‌شود؛ اما یک ارزش پایمال مى‌گردد. این‌جا به ما درس داده‌اند. اوایل بعثت، نمایندگان قبیله‌ى بسیار معروفى نزد پیغمبر اکرم آمدند و گفتند: ما حاضریم با تو بیعت کنیم، اما مشروط بر این‌که جانشینى خودت را به ما بدهى! این را در تواریخ معتبر نقل کرده‌اند و داستان نیست. پیغمبر در پاسخ آنها فرمود: نه؛ «هذا امرٌ سماوىٌّ» این را من قبول نمى‌کنم؛ چون مسأله‌ى جانشینى دست من نیست؛ یک مطلب آسمانى است و من در آن‌باره نمى‌توانم تصمیم بگیرم. در حالى‌که به حسب ظاهر مى‌شد گفت که بالاخره کارى مى‌کنیم، حالا بیایید بیعت کنید. اما آن بزرگوار این کار را نکرد، و از این قبیل فراوان است. البته این با رعایت مصلحت اشتباه نشود. یک وقت انسان مصلحتى را با شیوه‌ى خاصى رعایت مى‌کند. این غیر از آن‌جایى است که در جریان داد و ستد انسان - چه داد و ستد سیاسى و چه اقتصادى - یک ارزش به‌کلّى پامال مى‌شود. بنابراین مسأله‌ى زنده نگه‌داشتن ارزشها هم یکى از همین پیامهاست.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«شناخت حقوق و مطالبات مردم از حکومت» یکی از پیامهایی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در نامه‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به مالک اشتر، چهار نکته‌ی اصلی هست - همین عهدِ مالک اشتر که به غلط «عهدنامه» میگویند و من خواهش میکنم شما که رادیو و تلویزیون هستید، این کلمه‌ی عهدنامه را تکرار نکنید، چون از آن غلطهای عوامانه‌ی زشت است. عهدنامه در فارسی یعنی نامه‌ای که متضمّن معاهده‌ای بین دو نفر است، مثلاً عهدنامه‌ی ترکمانچای یا یک عهدنامه‌ی خوب یا بدِ دیگر. در عربی کلمه‌ی عهد یعنی فرمان: «عَهْدُ علىٍّ الی مالک اشتر»، یعنی فرمان حکومتی امیرالمؤمنین به مالک اشتر. امام نامه‌ای نوشته که متضمّن فرمانِ حکومت است؛ یعنی حکم اوست. امروز ما حکم میگوییم، مثل حکم ریاست سازمان آقای لاریجانی. بنابراین من خواهش میکنم که در صدا و سیما ممنوع کنید تا کسی عهدنامه نگوید. از این آقایانی هم که میآیند آن‌جا حرف میزنند، خصوصی بخواهید که عهدنامه نگویند. نه این‌که بگوییم یک اشکال اساسی ایجاد میکند، بلکه این از قبیلِ پاس داشتن درست‌گویی و درست نویسی است - درست‌تر این‌که در این عهدِ مالک اشتر، در مجموع چهار نکته‌ی اصلی از مالک اشتر خواسته شده است که یکی امنیت آن منطقه‌ای است که در اختیار او گذاشته شده است. با عوامل ضدّامنیت - هم امنیت داخلی و هم امنیت خارجی - باید برخورد شود؛ چه دشمن داخلی امنیت را از بین می‌برد و دشمن خارجی هم امنیت را از بین می‌برد. استقرار امنیت و مقابله با عوامل ناامنی - چه داخلی و چه خارجی - یکی از نکاتی است که از مالک اشتر خواسته شده است.
دومی، عدالت اجتماعی و اقتصادی است. سومی، تربیت معنوی و اخلاقی مردم است. میگوید مردم را از لحاظ اخلاقی و معنوی باید تربیت کنی. از نظر اسلام، حکومتها نسبت به تربیت معنوی مردم بیتفاوت نیستند که بگویند خود مردم میدانند و هر کار که میخواهند بکنند، بکنند. همچنان‌که پدر در یک خانواده نسبت به تربیت فرزندان خود بیتفاوت نیست که بگوید مثلاً هر کار خواستند بکنند، بکنند. پدر و مادر مسؤولیتهایی دارند که باید انجام دهند. حکومت هم در جامعه در زمینه‌ی اخلاق و معنویت مردم و رشد فضیلتهای اخلاقی در آنها مسؤولیتهایی دارد.
چهارمی هم رفاه و آبادی زندگی آنهاست. البته مسأله‌ی علم و ترویج علم و تحقیق و اینها هم در داخل رفاه و تربیتهای اخلاقی و معنوی است. رفاه اجتماعی هم بدون علم و تربیت هیچ وقت به وجود نیامده است.
این چهار چیز از جمله‌ی چیزهایی است که حکومت باید به عنوان مطالبات حقیقی مردم به آنها بدهد. یکی از پیامها این است که مردم بدانند از حکومت چه باید بخواهند؛ حقِ‌ّ حقیقی و مطالبه‌ی واقعی آنها از حکومت چیست.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :حفظ هویت دینی، افشای تهدیدها و تقویت روحیه مسئولیت‌شناسی سه پیام مهمی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مسأله‌ی حفظ هویّت دینی و ملی و انقلابی یکی دیگر از ارزشهایی است که حتماً بایستی به مردم منتقل شود. افشای تهدیدها یکی از همین پیامهایی است که بایستی حتماً داده شود. تقویت روحیه‌ی مسئولیت‌شناسی در مردم یکی دیگر از ارزشهاست. مردم نباید احساس بیمسؤولیتی کنند. خیلی مهمّ است که این روحیه در همه‌ی مردم به‌وجود آید که مسؤولند: در قبال قضایای جامعه همه مسؤولیت دارند و برای پیشبرد جامعه و گذراندن آن از پیچهای خطرناک و پرتگاههای دشوار، هر کاری که میتوانند، باید انجام دهند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«شناخت دشمن اصلی» یکی از پیامهایی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دشمن ستیزی، مشخّص کردن دشمن اصلی و متمرکز شدن روی دشمنان اصلی، از دیگر مسائل مهمّ است. بگردید دشمن اصلی را بیابید و به مردم معرفی کنید. سعی میشود دشمن‌تراشی شود. بنده شنیدم که بعضی از افراد جناحهای مختلف گفته بودند که امروز دشمن اصلی ما، جناح مقابل ماست! خطای بزرگی در جامعه است که در مجموعه‌ای که همه معتقد به اسلام و انقلاب و نظام اسلامیاند، یک جناح، دشمن اصلی خود را جناح مقابل بداند. این خیلی تأسّفبار است. اگر این حرف قائم به ذهن یک نفر یا ده نفر یا صد نفر باشد، آدم میگوید به جهنّم! بگذار آن‌طور خیال کنند؛ اما اگر این به‌صورت یک فرهنگ درآید و در ذهن مجموعه‌ای از مردم جا بگیرد، چیز خیلی خطرناکی خواهد شد. لذاست که بایستی روی دشمن اصلی متمرکز شد و او را معرفی کرد و مردم را به ستیزه با او تشویق نمود.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«ایجاد امنیت روانی» یکی از پیام‌هایی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی دیگر از پیامهایی که حتماً باید منتقل شود، نفی دشمن‌سازیهای موهوم، توسعه‌ی تفاهم اجتماعی و ایجاد امنیت روانی در جامعه است. یکی از عواملی که در ذهنیّت کلّ جامعه، به قول روانشناسان «روان‌پریشی» به‌وجود میآورد، ناامیدی و یأس است. گاهی عوامل گوناگونی هم پیدا میشود که به‌طور طبیعی ایجاد یأس مینماید یا امید را ضعیف میکند. همینها را تشویق نمودن و ناامیدی در مردم ایجاد کردن، خیلی خطاست. باید در مردم امید ایجاد شود. بنده گاهی اوقات به دوستان صدا و سیما تذکّر داده‌ام که گاهی یک مشکل کوچک - مثلاً مشکل یک منطقه - را در تلویزیون مطرح میکنند، های و هوی و جنجال به راه میاندازند که مثلاً جاده‌ی فلان جا خراب است یا پل هواییاش کشیده نشده یا فلان چیز دیگر. خیلی خوب؛ این مشکل باید حل شود، اما معنایش این نیست که این را در تلویزیون بیاوریم؛ چون وقتی چنین چیزی را در تلویزیون آوردیم، به‌طور طبیعی در ذهن مخاطب تعمیم پیدا میکند؛ یعنی از نظر مخاطب مشکل این نیست که یک پل در فلان خیابان وجود ندارد، بلکه معنایش این است پلی که برای مردم لازم است، ساخته نمیشود. حرفهای مأیوس کننده و چیزهایی را که به‌راحتی در ذهن مردم شمول و عمومیت پیدا میکند، نباید در تلویزیون مطرح کرد. در گوشه‌ای مشکلی وجود دارد، مسؤولان مستقیم و غیرمستقیم باید تلاش کنند؛ آن را برطرف نمایند؛ اما تعمیم دادن مشکل اصلاً درست نیست. گاهی میآیند، مثلاً در میزگرد در زمینه‌ی آموزش و پرورش یا کتاب یا غیره حرف میزنند که «بله؛ یادش به‌خیر! آن گذشته‌ها و قدیمها این‌طور بود». کدام قدیمها!؟ به یک قدیم موهوم اشاره میکنند که آن‌طور بود و حالا این‌طور شده! چنین حرفهایی اصلاً قابل استدلال نیست. کدام قدیم!؟ طوری حرف زده میشود که مخاطب تصوّر میکند ما هرچه از قدیم دور میشویم، به سمت خرابتر شدن حرکت میکنیم. همین، ناامیدی است. شما باید بعکس بگویید. واقعیّت هم بعکس است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :پرهیز از جریان دین‌زدایی و سکولاریسم در تولید فیلم‌ها
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
گاهی در فیلمها نقشهای استطرادی یا حاشیه‌ای تأثیرات خیلی زیادی میبخشد و مثلاً در یک مجموعه‌ی تلویزیونی، یک زنِ دارای شخصیّتِ جذّاب و مثبت، حجاب خود را رعایت میکند و مراقب حجاب خود است. این یک نقش فرعی و حاشیه‌ای است؛ اما خیلی تأثیر میگذارد. یا یک شخصیّت جذّاب در فیلم در جای حسّاسی میرود نمازش را بخواند. بنده نمیگویم حتماً نماز، رکوع و سجود نشان داده شود. گاهی نقشهای تصنّعی نشان داده میشود که نماز میگزارد و «سبحان ربی‌الاعلی» را غلط میخواند؛ بلد نیست و درست نمیخواند. بنده اینها را نمیگویم؛ اما همین‌قدر معلوم میشود که میرود نماز بخواند و آستینش را بالا میزند که برود وضو بگیرد. چنین نقشهای استطرادی و حاشیه‌ای گاهی در نوجوان و جوان یک عالم تأثیر میگذارد. از این قبیل هزاران مورد هست. حالا وقت نیست و شما هم احتیاج ندارید که مثالهای زیادی بزنم. پس به این نقشهای استطرادی، بخصوص در زمینه‌ی دین توجّه داشته باشید. در فیلمهای ما، کأنّه یک سکولاریزمِ عملی و نوعی دین‌زدایی وجود دارد! بعضی فیلمهای تولید شما، باز کمی بهتر است و فیلمهای تولید جاهای دیگر از این جهت بدتر هم هست؛ یعنی کأنّه نوعی دین‌زدایی از صحنه‌ی زندگی و عمل وجود دارد و دین وجود ندارد! البته بعضی از سریالها و فیلمها خوب است؛ اما بعضی هم این اشکال را دارند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : اشرافی‌گری مسئولان
کلیدواژه(ها) : اشرافی‌گری مسئولان
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
بخش دیگر از واقعیّتهای جامعه‌ی ما قبل از پیروزی انقلاب، ریشه‌ی قدیمتری دارد و آن مسأله‌ی حاکمیت استبداد و اشرافیّت بر این کشور بود. قرنهای متمادی کسانی بر این ملت با این فرهنگ و سابقه و استعداد، حکومت میکردند که مملکت را متعلّق به خودشان میدانستند؛ یعنی مثل اربابی که یک مزرعه یا یک ده یا یک ملک دارد و یک عدّه هم در آن مشغول کار و زندگی هستند. مسأله‌ی او، مسأله‌ی آن مردم نیست، بلکه مسأله‌ی خودش است. ملک، ملک اوست، درآمدهایی دارد، طبعاً زحماتی هم دارد، برای آن مردم باید زحماتی هم بکشد؛ مثلاً یک وقت بایستی پزشکی را خبر کند تا بیاید، یا اگر دینی باشند، مسأله‌گویی را خبر کند تا برایشان مسأله بگوید، یا مسجدی برایشان بسازد و یا چشمه‌ای برایشان راه بیندازد. اصلاً رابطه‌ی دستگاههای حکومتی با مردم چنین رابطه‌ای بوده است. مردم مطلقاً به عنوان صاحبانِ اصلی کشور مطرح نبودند. در این ملک بزرگ، ناصرالدّین شاهی حکومت میکرده که همه‌ی آحاد این مردم را نوکران خود میدانسته؛ اعم از نوکران رسمیاش، از صدراعظم گرفته تا وزرا و درباریان و آحاد مردم که رعیتش بودند و باید روی این ملک کار میکردند؛ یعنی چیزی خودشان میخوردند و منافع این حکومت هم محفوظ میشد. قرنهای متمادی سیاست و ذهنیّت حاکم بر کلّ کشور این بوده است و ملت نقشی نداشت.
خوب؛ این انقلاب به وجود آمده و در هر دو جنبه، کارهای قاطعانه و اساسی انجام داده است. در زمینه‌ی بخش دوم، آن طبقه‌ی اشراف و حاکمان و مالکان و صاحبان کشور را به‌کلّی قلع و قمع کرده است. امروز در این کشور کسی وجود ندارد که حتّی به ذهنش بگذرد که من صاحب و مالک این کشورم. مالک این کشور، مردم هستند. هر کسی برای این‌که بتواند قدرتی داشته باشد - اگر اهل قدرت‌طلبی است - و وظیفه‌ای را در مسندی انجام دهد - اگر اهل انجام وظیفه است - شرطش این است که مردم او را بخواهند، با مردم رابطه‌ی خوب داشته باشد و رعایت مصالح مردم را بکند یا تظاهر کند که میکند؛ یعنی درحقیقت همه مجبورند مالکیت مردم را بر این کشور به رسمیت بشناسند. انقلاب ما این است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : تحریف انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : تحریف انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
این انقلاب چیز کوچکی نبود و تمام هم نشده است. انقلاب فقط شورش کردن، به خیابان ریختن و جنجال کردن نیست. انقلاب یعنی تغییر بنیادینِ همه‌ی نهادهای اصلی زندگی جامعه؛ تغییر بنیادینِ آنچه غلط و کج و نابجاست، به آنچه صحیح و مستقیم و بجاست. این حرف را ما از اوّل هم میگفتیم و چنین نیست که امروز بگوییم. این امری است که بتدریج و در طول زمان با تلاش و مجاهدت دائمی انجام میگیرد؛ مشروط بر این‌که روح و خواست و ضرورت انقلاب در مردم باقی بماند. چند سال است که پیامهای متعددی از طرف همان جبهه‌ی مقابلی که به آن اشاره کردم، مرتّب به مغز مردم وارد میشود که انقلاب تمام شد، انقلاب بیخود است و اصلاً انقلاب غلط است! آنها معنای انقلاب را تحریف میکنند و انقلاب را به معنای یک شورش کور، حرکت خشن و بی‌هدفمعنا میکنند و میگویند غلط بود، درست نبود و اصلاً دوران انقلابها تمام شده است!

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : زبان فارسی
کلیدواژه(ها) : زبان فارسی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
همین عهدِ مالک اشتر که به غلط «عهدنامه» میگویند و من خواهش میکنم شما که رادیو و تلویزیون هستید، این کلمه‌ی عهدنامه را تکرار نکنید، چون از آن غلطهای عوامانه‌ی زشت است. عهدنامه در فارسی یعنی نامه‌ای که متضمّن معاهده‌ای بین دو نفر است، مثلاً عهدنامه‌ی ترکمانچای یا  یک عهدنامه‌ی خوب یا بدِ دیگر. در عربی کلمه‌ی عهد یعنی فرمان: «عَهْدُ علىٍّ الی مالک اشتر»، یعنی فرمان حکومتی امیرالمؤمنین به مالک اشتر. امام نامه‌ای نوشته که متضمّن فرمانِ حکومت است؛ یعنی حکم اوست. امروز ما حکم میگوییم، مثل حکم ریاست سازمان آقای لاریجانی. بنابراین من خواهش میکنم که در صدا و سیما ممنوع کنید تا کسی عهدنامه نگوید. از این آقایانی هم که میآیند آن‌جا حرف میزنند، خصوصی بخواهید که عهدنامه نگویند. نه این‌که بگوییم یک اشکال اساسی ایجاد میکند، بلکه این از قبیلِ پاس داشتن درست‌گویی و درست نویسی است

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : اعتماد به مردم
کلیدواژه(ها) : اعتماد به مردم
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
ما یکی از اهداف اصلی و اوّلىِ تهاجم رسانه‌ای  هستیم. حالا ما در مقابل این تهاجم در این جنگ بزرگ و البته نابرابر، میخواهیم وظایفمان را انجام دهیم. چه کار باید بکنیم؟ شما ببینید کار ما چقدر سنگین و حسّاس است! پُرتوقّعی ما از شما، ناشی از این است.
به نظر ما، راه پیروزی در این جنگ این است که مجموعه و فهرستی از پیامهای درست و از نکات و حقایق واقعی را که مبتنی بر آرمانها و آرزوهای ماست، به ذهن مردم منتقل کنیم.
اوّلاً بایستی فهرست این پیامها را شناخت. نخست ببینیم که ما چه چیز را باید به ذهن مردم منتقل کنیم تا مردم قدرت پیدا کنند در مقابل زیاده‌خواهی، اقتدارطلبی و تهاجمهای گوناگون دشمن به دفاع از خود بپردازند و دستگاههای مسؤول کشور بتوانند به نیروی مردم اعتماد و تکیه کنند و نقش تاریخی خود را ایفا نمایند. پس، اوّل باید این پیامها را شناخت؛ بعد که شناخته  شد، باید تولید شود

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : اهداف انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : اهداف انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
اعتقاد جدّی بنده این است که بسیاری از ناکامیهای امروز ما در عرصه‌ی رسیدن به هدفهای انقلاب و اداره‌ی مطلوب کشور، به‌خاطر کم اعتنایی به عدالت است. هرکدام از ما نسبت به خودمان اغماض میکنیم. اسم عدالت را میآوریم و به آن تحریض هم میکنیم؛ اما در مقام عمل نسبت به خودمان اغماض مینماییم. حالا قدری اغماض نسبت به خود، بر اثر نقصها، کوچک بودن و کوتاهیهای طبیعی ما قابل قبول است؛ اما ما نسبت به خودمان زیاد اغماض میکنیم. خیلی از امکانات و برخورداریها را برای خود روا میداریم که برای دیگران روا نمیداریم. ما این فرهنگ حاکم بر ذهن خودمان را باید عوض کنیم و مردم هم همین‌طور. این‌طور نباشد که مردم در مسابقه‌ی زندگی احساس کنند که هیچ مرز و مانعی به نام عدالت، جلوِ آنها را نمیگیرد و آنها تا هرجا که بتوانند بروند، مانعی ندارند. لذا شما میبینید یک نفر ثروت نامشروع و حرامی را از یک راه غیرعادلانه به دست آورده - مثلاً در ظرف ده سال چندین میلیارد تومان گیرش آمده - که اگر توزیع کنیم، میبینیم گاهی درآمد بنده و شما در طول مدّت خدمتمان هم به قدر ثروت یک روز یا یک هفته یا یک ماه او نمیشود، بعد هم طلبکار است! طلبکار است که من به مملکت خدمت کردم و این‌قدر تولید ایجاد نمودم. در ذهن او اصل عدالت اصلاً نقشی ندارد و اهمیتی به مسأله‌ی عدالت نمیدهد که این‌جا عدالتی پایمال شده، بیعدالتی به وجود آمده و تخلّف از قانون شده و این درآمد و دستاورد ناشی از آن است. ما باید این فرهنگ را در ذهن خود و در ذهن جامعه منتشر کنیم.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : دشمن‌تراشی
کلیدواژه(ها) : دشمن‌تراشی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
دشمن ستیزی، مشخّص کردن دشمن اصلی و متمرکز شدن روی دشمنان اصلی، از دیگر مسائل مهمّ است. بگردید دشمن اصلی را بیابید و به مردم معرفی کنید. سعی میشود دشمن‌تراشی شود. بنده شنیدم که بعضی از افراد جناحهای مختلف گفته بودند که امروز دشمن اصلی ما، جناح مقابل ماست! خطای بزرگی در جامعه است که در مجموعه‌ای که همه معتقد به اسلام و انقلاب و نظام اسلامیاند، یک جناح، دشمن اصلی خود را جناح مقابل بداند. این خیلی تأسّفبار است. اگر این حرف قائم به ذهن یک نفر یا ده نفر یا صد نفر باشد، آدم میگوید به جهنّم! بگذار آن‌طور خیال کنند؛ اما اگر این به‌صورت یک فرهنگ درآید و در ذهن مجموعه‌ای از مردم جا بگیرد، چیز خیلی خطرناکی خواهد شد. لذاست که بایستی روی دشمن اصلی متمرکز شد و او را معرفی کرد و مردم را به ستیزه با او تشویق نمود.
یکی دیگر از پیامهایی که حتماً باید منتقل شود، نفی دشمن‌سازیهای موهوم، توسعه‌ی تفاهم اجتماعی و ایجاد امنیت روانی در جامعه است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : هویت انقلابی
کلیدواژه(ها) : هویت انقلابی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
مسأله‌ی حفظ هویّت دینی و ملی و انقلابی یکی دیگر از ارزشهایی است که حتماً بایستی به مردم منتقل شود. افشای تهدیدها یکی از همین پیامهایی است که بایستی حتماً داده شود. تقویت روحیه‌ی مسؤولیت‌شناسی در مردم یکی دیگر از ارزشهاست. مردم نباید احساس بیمسؤولیتی کنند. خیلی مهمّ است که این روحیه در همه‌ی مردم به‌وجود آید که مسؤولند: در قبال قضایای جامعه همه مسؤولیت دارند و برای پیشبرد جامعه و گذراندن آن از پیچهای خطرناک و پرتگاههای دشوار، هر کاری که میتوانند، باید انجام دهند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : حجاب
کلیدواژه(ها) : حجاب
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مطلب دیگر این‌که گاهی در فیلمها نقشهای استطرادی یا حاشیه‌ای تأثیرات خیلی زیادی میبخشد و مثلاً در یک مجموعه‌ی تلویزیونی، یک زنِ دارای شخصیّتِ جذّاب و مثبت، حجاب خود را رعایت میکند و مراقب حجاب خود است. این یک نقش فرعی و حاشیه‌ای است؛ اما خیلی تأثیر میگذارد. یا یک شخصیّت جذّاب در فیلم در جای حسّاسی میرود نمازش را بخواند. بنده نمیگویم حتماً نماز، رکوع و سجود نشان داده شود. گاهی نقشهای تصنّعی نشان داده میشود که نماز میگزارد و «سبحان ربیالاعلی» را غلط میخواند؛ بلد نیست و درست نمیخواند. بنده اینها را نمیگویم؛ اما همین‌قدر معلوم میشود که میرود نماز بخواند و آستینش را بالا میزند که برود وضو بگیرد. چنین نقشهای استطرادی و حاشیه‌ای گاهی در نوجوان و جوان یک عالم تأثیر میگذارد. از این قبیل هزاران مورد هست.
...
مسأله‌ی زن و ارتباط زن و مرد هم مهمّ است. اوّلاً به نظر من، نقش زن هرچه برجسته شود، خیلی بهتر است. زنهای ما مظلومند. من راجع به زن حرفهای زیاد و بحثهای فراوانی دارم. مسأله‌ی زن واقعاً مسأله‌ی مهمّی است. یک عدّه توجّه نمیکنند و به‌عنوان یک مسأله‌ی نمایشی که حالا مد روز است، حرف میزنند. خوب؛ گرایشهای فمینیستی و گرایش خاص غربىِ در مورد زن هم که به‌جای خود محفوظ است؛ اما اصل نقش زن در خانواده، در اجتماع؛ ارزش و اهمیت زن و اموری از این قبیل، چیزهایی است که ما حقیقتاً به آنها کم پرداخته‌ایم و از این کم پرداختن خسارت هم میبینیم. خودِ این یک مسأله است؛ اما مسأله‌ی ارتباط زن و مرد هم مسأله‌ی مهمّی است. بین زن و مرد یک حجاب گذاشته شده است: با هم حرف میزنند، معامله میکنند، دعوا میکنند، دوستی میکنند؛ اما با یک حجاب و حفاظ. این در اسلام هست و بایستی رعایت شود. ارتباط زن و مرد را در این مکالمات و محاورات بایستی رعایت کرد. گاهی ارتباط زن و مرد در بعضی از صحنه‌ها طوری نزدیک و خودمانی است که آدمی که پای تلویزیون نشسته واقعاً خجالت میکشد؛ ما که پیرمردیم، درعین‌حال خجالت میکشیم! هر چه بتوانید، اینها را مراعات کنید. ظاهرسازی هم لازم نیست. ما مثل آن آدمهایی هستیم که پای استخر میایستادند، بعضیها که از آن بالای دایپ، شیرجه میزدند، ایراد میگرفتند و میگفتند پای فلانی کج شده یا دستش این‌طور شد! همه‌اش به شیرجه‌ی افراد ایراد میگرفتند. میگفتیم که خودت شیرجه بزن، میگفت من که شیرجه بلد نیستم! حالا این نقلِ ماست. خود ما این کارها را بلد نیستیم؛ اما وقتی نگاه میکنیم، میفهمیم که پایش کج شد؛ چون بالاخره در حال شیرجه نباید مثلاً پابرگردد. آدم فکر میکند که بعضی از این چیزها را میشود درست انجام داد.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : فضای مجازی
کلیدواژه(ها) : فضای مجازی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز پول در دنیا دیکتاتوری میکند و هرچه پول بخواهد و پولدارها بخواهند، تحقّق مییابد، ولو به‌دست خودِ مردم. چون مردم در رأی دادنها و اقدامات عمومی معمولاً تحت تأثیر رسانه‌هایند و رسانه‌ها هم معمولاً در اختیار پولدارهاست. چند درصد رسانه‌های دنیا دست غیرصهیونیستها و غیر سرمایه‌دارهای بزرگ است؟ شاید بتوان گفت که همه‌ی این دستگاههای مهم و اثرگذارِ دنیا دست سرمایه‌دارهای مهم و عمدتاً صهیونیست‌هاست. آنها هستند که خبرگزاریها را اداره میکنند، خبر تولید میکنند و به همه‌ی دنیا میفرستند و تلویزیونها را همان‌طور که خودشان میخواهند، اداره میکنند. حالا هم که این روشهای ارتباطی جدید، این سایتهای اینترنتی و فعّالیتهای رفت و آمد سریع اطلاعات در اختیار آنهاست.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : آفت ارتجاع برای انقلاب اسلامی
نوع(ها) : جستار

متن فیش :
شما ]مسئولان صدا و سیما[ این پیام را باید منتقل کنید که انقلاب چیست؛ انقلاب یک ضرورت است، تمام نشده و وظیفه‌ی انقلابی بر دوش همه وجود دارد. نسلهای پیدرپی این را میپذیرند. حالا شایع شده که نسل دوم و نسل سوم و نسل چهارم، و هرکس برای خودش نسلی را تصویر و برایش احکامی صادر میکند. نسل سوم با نسل دوم هیچ تفاوتی ندارد. اینها جوان، آرمانخواه، دارای نشاط و نیرو و آماده‌ی حق‌پذیریاند. آن نسل اوّلِ انقلاب که آن حرکت عظیم را انجام داد، تربیت‌شده‌ی چه محیطی بود؟ کسانی که یادشان است، میدانند که آنها تربیت‌شده‌ی محیط بیبندوباری و فحشا و ترویج همه‌ی منکرات بودند. اما همین خصوصیات در جوان - یعنی حق‌طلبی، آرمانگرایی، بیتقیّدی و ناوابستگی او به تعلّقات زندگی و شنیدن حرف درست و سخن صحیح و منطقی - او را وادار به حرکت کرد و این کار بزرگ را انجام داد. چرا جوانِ امروز نتواند ادامه‌ی آن راه را با همان نیّت و همّت انجام دهد؟
میگویند مذاق، مزاج و فهم جوانان نسبت به مسائل زندگی عوض شده و چیزهای دیگری را میپسندند. کسانی که این حرف را میزنند، خودشان درصددند که ذائقه‌ی نسل جوان را عوض کنند. فرض بفرمایید در زمینه‌ی تولیدات فرهنگی - چون همه‌ی شما فرهنگی هستید، از فرهنگ میگویم - فیلم و آهنگ بسازیم و جوان را به شهوت‌رانی، کامجویی و عشق‌ورزىِ به معنای شهوت، تحریض و تحریک کنیم. بعد در جشنواره که فیلم را نشان میدهند، میبینید منظره‌ی نامناسبی در آن هست. در همان حال، انسان میبیند در بین این جماعت، صد جوان سرشان را پایین انداخته‌اند؛ یعنی حاضر نیستند آن منظره را ببینند؛ اما مثل این‌که بعضی به زور زیر چانه‌یشان میزنند تا سرشان را بلند کنند و این منظره را ببینند و مفهومی در آنها القا شود! جوانِ امروز ما همان جوانِ آن‌روز است، با این تفاوت که آن‌روز تحت تأثیر تربیتهای غلط بود. یکی از مدیران دستگاههای فرهنگی درباره‌ی یک نفر از همین چهره‌های معروفِ فرهنگىِ خوب - که امروز جزو شهدای عالی مقام ماست و من خیلی به او علاقه داشتم و همیشه به دستگاههای مختلف فرهنگی توصیه میکردم که از وجودش استفاده کنید - چند عکس به من نشان داد که مربوط به قبل از انقلابِ او بود و او را در مناظری - که آن زمان برای جوانان خیلی پیش میآمد - نشان میداد. آن آقا به من گفت: بفرما! این همان کسی است که شما این‌طور از او تعریف میکنید! من عکسها را که نگاه کردم گفتم ارادتم به این شخص بیشتر شد، چون او در این محیط بوده و حالا این‌گونه شده است؛ حتماً باید از ایشان استفاده کنید! در سالهای اوّلی که ستاد انقلاب فرهنگی تشکیل شده بود، نسبت به ریخت و قیافه‌ی جوانانی که میخواستند وارد دانشگاه شوند، خیلی سختگیری میکردند - حالا از طنزهای روزگار این است که همان آدمهایی که آن‌وقت آن کارها را میکردند، الان از این طرف پشت‌بام پایین افتاده‌اند که دیگر به هیچ‌وجه نمیشود جلوشان را گرفت! - من یکبار در جمعشان حاضر شدم و عکسی را - که یا همراهم بود، یا دیده بودم - نشان دادم که جوانی را با مُد آن روز که موهای سرش را به‌طور خاصی آرایش کرده و کراوات بسته بود، نشان میداد. به آنها گفتم این یکی از شهدای ماست! شهدای ما کسانی نبودند که از اوّلِ زندگیشان با دعا و تقوا و زیارت و میل به شهادت مأنوس باشند، بلکه اینها منقلب شدند. شما چرا به ظواهر کوچکی در شخصی - که میتواند حقیقتاً منقلب شود - تکیه میکنید؟ حقیقت قضیه این است که جوانان امروزِ ما این تفاوت را با جوانان آن روز دارند که در آن محیط تربیت نشده‌اند، بلکه در محیط دینی و با ظواهر اسلامی که آن‌طور عوامل شهوت‌رانی وجود نداشته، تربیت شده‌اند و حالا عدّه‌ای به زور میخواهند اینها را فاسد کنند، بعد هم بگویند جوانان قادر نیستند که راه انقلاب را ادامه دهند.
بنابراین، این یکی از پیامهایی است که شما باید به همین نسل و نسلهای آینده و نسل قبلی - همان نسل اوّلِ انقلاب که از انقلاب برگشته‌اند و خیلی بدشان می‌آید که به آنها مرتدین از انقلاب بگوییم؛ اما ارتداد همین است و ارتداد فقط برگشتن از دین نیست، برگشتن از راه است - که بعضی از آنها به‌مراتب از نسل جدید بدترند و گرفتاریهای فراوان مالی و اقتصادی و اخلاقی و قدرتی و تشکیلاتی گریبانشان را گرفته، در حالیکه این جوان متعلّق به نسل سوم انقلاب - به قول آنها - این‌گونه نیست و جوانِ ساده‌ی سالمِ حق‌پذیری است، انتقال دهید. اثرگذاری در آنهاست. چرا نشود این جوان را ساخت و تربیت کرد و مثل یک اباذر، عمّار و سلمان او را به جبهه‌هایی که نظایر آن در این جبهه‌ها وجود دارد، فرستاد!؟ بنابراین یکی از پیامها، پیام انقلاب اسلامی است. خودِ انقلاب، یک پیام است که باید آن را منتقل و بیان کنید.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : حجاب
کلیدواژه(ها) : حجاب
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مطلب دیگر این‌که گاهی در فیلمها نقشهای استطرادی یا حاشیه‌ای تأثیرات خیلی زیادی میبخشد و مثلاً در یک مجموعه‌ی تلویزیونی، یک زنِ دارای شخصیّتِ جذّاب و مثبت، حجاب خود را رعایت میکند و مراقب حجاب خود است. این یک نقش فرعی و حاشیه‌ای است؛ اما خیلی تأثیر میگذارد

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
کلیدواژه(ها) : مسئولیت جمهوری اسلامی نسبت به زنان
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مسأله‌ی زن و ارتباط زن و مرد هم مهمّ است. اوّلاً به نظر من، نقش زن هرچه برجسته شود، خیلی بهتر است. زنهای ما مظلومند. من راجع به زن حرفهای زیاد و بحثهای فراوانی دارم. مسأله‌ی زن واقعاً مسأله‌ی مهمّی است. یک عدّه توجّه نمیکنند و به‌عنوان یک مسأله‌ی نمایشی که حالا مد روز است، حرف میزنند. خوب؛ گرایشهای فمینیستی و گرایش خاص غربىِ در مورد زن هم که به‌جای خود محفوظ است؛ اما اصل نقش زن در خانواده، در اجتماع؛ ارزش و اهمیت زن و اموری از این قبیل، چیزهایی است که ما حقیقتاً به آنها کم پرداخته‌ایم و از این کم پرداختن خسارت هم میبینیم. خودِ این یک مسأله است؛ اما مسأله‌ی ارتباط زن و مرد هم مسأله‌ی مهمّی است. بین زن و مرد یک حجاب گذاشته شده است: با هم حرف میزنند، معامله میکنند، دعوا میکنند، دوستی میکنند؛ اما با یک حجاب و حفاظ. این در اسلام هست و بایستی رعایت شود. ارتباط زن و مرد را در این مکالمات و محاورات بایستی رعایت کرد. گاهی ارتباط زن و مرد در بعضی از صحنه‌ها طوری نزدیک و خودمانی است که آدمی که پای تلویزیون نشسته واقعاً خجالت میکشد؛ ما که پیرمردیم، درعین‌حال خجالت میکشیم! هر چه بتوانید، اینها را مراعات کنید. ظاهرسازی هم لازم نیست. ما مثل آن آدمهایی هستیم که پای استخر میایستادند، بعضیها که از آن بالای دایپ، شیرجه میزدند، ایراد میگرفتند و میگفتند پای فلانی کج شده یا دستش این‌طور شد! همه‌اش به شیرجه‌ی افراد ایراد میگرفتند. میگفتیم که خودت شیرجه بزن، میگفت من که شیرجه بلد نیستم! حالا این نقلِ ماست. خود ما این کارها را بلد نیستیم؛ اما وقتی نگاه میکنیم، میفهمیم که پایش کج شد؛ چون بالاخره در حال شیرجه نباید مثلاً پابرگردد. آدم فکر میکند که بعضی از این چیزها را میشود درست انجام داد.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : تزکیه نفس
کلیدواژه(ها) : تزکیه نفس
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
[در] فرمان حکومتی امیرالمؤمنین به مالک اشتر. امام نامه‌ای نوشته که متضمّن فرمانِ حکومت است؛ یعنی حکم اوست... میگوید مردم را از لحاظ اخلاقی و معنوی باید تربیت کنی. از نظر اسلام، حکومتها نسبت به تربیت معنوی مردم بیتفاوت نیستند که بگویند خود مردم میدانند و هر کار که میخواهند بکنند، بکنند. همچنان‌که پدر در یک خانواده نسبت به تربیت فرزندان خود بیتفاوت نیست که بگوید مثلاً هر کار خواستند بکنند، بکنند. پدر و مادر مسؤولیتهایی دارند که باید انجام دهند. حکومت هم در جامعه در زمینه‌ی اخلاق و معنویت مردم و رشد فضیلتهای اخلاقی در آنها مسؤولیتهایی دارد.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : امید و امیدواری
کلیدواژه(ها) : امید و امیدواری
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی از عواملی که در ذهنیّت کلّ جامعه، به قول روانشناسان «روان‌پریشی» به‌وجود میآورد، ناامیدی و یأس است. گاهی عوامل گوناگونی هم پیدا میشود که به‌طور طبیعی ایجاد یأس مینماید یا امید را ضعیف میکند. همینها را تشویق نمودن و ناامیدی در مردم ایجاد کردن، خیلی خطاست. باید در مردم امید ایجاد شود. بنده گاهی اوقات به دوستان صدا و سیما تذکّر داده‌ام که گاهی یک مشکل کوچک - مثلاً مشکل یک منطقه - را در تلویزیون مطرح میکنند، های و هوی و جنجال به راه میاندازند که مثلاً جاده‌ی فلان جا خراب است یا پل هواییاش کشیده نشده یا فلان چیز دیگر. خیلی خوب؛ این مشکل باید حل شود، اما معنایش این نیست که این را در تلویزیون بیاوریم؛ چون وقتی چنین چیزی را در تلویزیون آوردیم، به‌طور طبیعی در ذهن مخاطب تعمیم پیدا میکند؛ یعنی از نظر مخاطب مشکل این نیست که یک پل در فلان خیابان وجود ندارد، بلکه معنایش این است پلی که برای مردم لازم است، ساخته نمیشود. حرفهای مأیوس کننده و چیزهایی را که به‌راحتی در ذهن مردم شمول و عمومیت پیدا میکند، نباید در تلویزیون مطرح کرد... مسأله‌ی خبر هم بسیار مهمّ است. خبر، نیاز است. البته وضع خبر خیلی بهتر از گذشته شده است؛ منتها هرچه بتوانید خبر را موثّق، بهنگام، فراگیر و دارای خصوصیّاتی که گفتیم، بکنید. گاهی پخش یک خبر ضعیف و کمتر موثّق، در مردم ایجاد یأس میکند. گاهی یک خبر واحد را دو گونه میشود داد: مثلاً خبر تجهیزات امریکایی یا تجهیزات اسرائیلی را میشود به‌گونه‌ای داد که مردم انگیزه پیدا کنند که با آن به مقابله برخیزند؛ همان خبر را میشود طوری داد که مردم احساس کنند که نمیشود دست از پا تکان داد و اصلاً هیچ حرکتی نمیشود کرد. پس نحوه‌ی دادن خبر باید امیدبخش باشد

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : آزادی
کلیدواژه(ها) : آزادی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این‌که میگویند رسانه‌ها و روزنامه‌ها در دنیا آزادند، درست است؛ اما روزنامه‌ها مال چه کسانیاند؟ البته صاحبانِ روزنامه‌ها آزادند، هرچه میخواهند مینویسند، هرچه به صرفشان باشد، مینویسند و هرچه به صرفشان نیست، قطعاً نمینویسند. مرحوم «حاج احمد آقا» میگفت: به نظرم رسید یکی از پیامهای امام را - به گمانم پیام حج بود - در یکی از روزنامه‌های امریکا چاپ کنیم. ایشان خیال میکرد امریکا جای آزادی است و میشود این پیام امام را آن‌جا ترجمه کرد و در روزنامه‌ای به چاپ رساند تا امریکاییها بخوانند و بگویند «عجب! امامی که این‌قدر درباره‌اش میگویند، این حرفها را میزند!» میگفت هرچه پول خرج کردیم، نشد. به‌نظرم گفت حاضر شدیم حدود صدهزار دلار خرج کنیم که این یک یا دو صفحه پیام در روزنامه‌ای از روزنامه‌های امریکا چاپ شود؛ اما نشد که نشد! معلوم است که نمیشود.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : معنویت‎گرایی
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
حکومت در جامعه در زمینه‌ی اخلاق و معنویت مردم و رشد فضیلتهای اخلاقی در آنها مسؤولیتهایی دارد

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : مطبوعات
کلیدواژه(ها) : مطبوعات
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بنده بارها گفتم اینکه میگویند رسانهها و روزنامهها در دنیا آزادند، درست است؛ اما روزنامهها مال چه کسانیاند؟ البته صاحبانِ روزنامهها آزادند، هرچه میخواهند مینویسند، هرچه به صرفشان باشد، مینویسند و هرچه به صرفشان نیست، قطعاً نمینویسند. مرحوم «حاج احمد آقا» میگفت: به نظرم رسید یکی از پیامهای امام را - به گمانم پیام حج بود - در یکی از روزنامههای امریکا چاپ کنیم. ایشان خیال میکرد امریکا جای آزادی است و میشود این پیام امام را آنجا ترجمه کرد و در روزنامهای به چاپ رساند تا امریکاییها بخوانند و بگویند «عجب! امامی که اینقدر دربارهاش میگویند، این حرفها را میزند!» میگفت هرچه پول خرج کردیم، نشد. بهنظرم گفت حاضر شدیم حدود صدهزار دلار خرج کنیم که این یک یا دو صفحه پیام در روزنامهای از روزنامههای امریکا چاپ شود؛ اما نشد که نشد! معلوم است که نمیشود.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : مطبوعات
کلیدواژه(ها) : مطبوعات
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی ... از پیامهایی که باید به ذهن مردم داده شود، حقیقت تلخی در دنیاست که عمداً سعی میشود وجود محسوسِ آن نادیده گرفته شود و آن، دیکتاتوری پول و شهوت است. امروز پول در دنیا دیکتاتوری میکند و هرچه پول بخواهد و پولدارها بخواهند، تحقّق مییابد... بنده بارها گفتم اینکه میگویند رسانهها و روزنامهها در دنیا آزادند، درست است؛ اما روزنامهها مال چه کسانیاند؟ البته صاحبانِ روزنامهها آزادند، هرچه میخواهند مینویسند، هرچه به صرفشان باشد، مینویسند و هرچه به صرفشان نیست، قطعاً نمینویسند. مرحوم «حاج احمد آقا» میگفت: به نظرم رسید یکی از پیامهای امام را - به گمانم پیام حج بود - در یکی از روزنامههای امریکا چاپ کنیم. ایشان خیال میکرد امریکا جای آزادی است و میشود این پیام امام را آنجا ترجمه کرد و در روزنامهای به چاپ رساند تا امریکاییها بخوانند و بگویند «عجب! امامی که اینقدر دربارهاش میگویند، این حرفها را میزند!» میگفت هرچه پول خرج کردیم، نشد. بهنظرم گفت حاضر شدیم حدود صدهزار دلار خرج کنیم که این یک یا دو صفحه پیام در روزنامهای از روزنامههای امریکا چاپ شود؛ اما نشد که نشد! معلوم است که نمیشود.
یکی از همین آشناهای خودمان از همان دانشجویان آنوقت که امروز مشغول یک کار دولتی است، کتابی راجع به لانهی جاسوسی و جریان تسخیر لانهی جاسوسی و جوانان نوشته است - اصلِ کتاب را به انگلیسی نوشته و بعد هم داده به فارسی ترجمه کردهاند - گفت هرچه کردیم ناشرین امریکایی حاضر نشدند این کتاب را چاپ کنند! میگفت بالاخره یک ناشر کانادایی پیدا شد و با او قرارداد بستم و قبول کرد. بعد از مدّتی آن کانادایی میگفت پدرم درآمد، آنقدر مرا تهدید میکردند، آنقدر به من تلفن میزدند! مسألهی نشر در دنیا اینطور است. این، دیکتاتورىِ کاملاً پنهان و بسیار نافذ پول و شهوت است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مرحوم آقای طباطبایی رضوان‌اللَّه‌علیه میگفتند که پیغمبر و امیرالمؤمنین و اولیای خدا روی قلّه ایستاده‌اند و مردم را به این قلّه دعوت میکنند. پیغمبر... در دعوتِ خود هرگز به مردم نمیگوید یک قدم پایین‌تر از من بیایید، بلکه میگوید بیایید تا همین‌جا که من هستم. ایشان همه را به قلّه دعوت میکنند؛ منتها همین که به قلّه دعوت میکنند، انگیزه میشود برای این‌که مردم حرکت کنند و راه بیفتند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز تلاش میکنند که ارزش را به سود تبدیل کنند: آیا فلان کار یا فلان اقدامی که میخواهیم بکنیم و فلان حرکت دیپلماسی یا بین‌المللی که میخواهیم انجام دهیم، سود دارد یا ندارد! البته هیچ کس از سود نمیگذرد. سود هم وقتی شخصی نباشد و سود عمومی باشد، خودش یک ارزش است. اما سود تنها ارزش نیست؛ ارزشهای دیگری هم وجود دارد. گاهی سودی عاید انسان میشود؛ اما یک ارزش پایمال میگردد. این‌جا به ما درس داده‌اند. اوایل بعثت، نمایندگان قبیله‌ی بسیار معروفی نزد پیغمبر اکرم آمدند و گفتند: ما حاضریم با تو بیعت کنیم، اما مشروط بر این‌که جانشینی خودت را به ما بدهی! این را در تواریخ معتبر نقل کرده‌اند و داستان نیست. پیغمبر در پاسخ آنها فرمود: نه؛ «هذا امرٌ سماوىٌّ» این را من قبول نمیکنم؛ چون مسأله‌ی جانشینی دست من نیست؛ یک مطلب آسمانی است و من در آن‌باره نمیتوانم تصمیم بگیرم. در حالیکه به حسب ظاهر میشد گفت که بالاخره کاری میکنیم، حالا بیایید بیعت کنید. اما آن بزرگوار این کار را نکرد، و از این قبیل فراوان است. البته این با رعایت مصلحت اشتباه نشود. یک وقت انسان مصلحتی را با شیوه‌ی خاصی رعایت میکند. این غیر از آن‌جایی است که در جریان داد و ستد انسان - چه داد و ستد سیاسی و چه اقتصادی - یک ارزش به‌کلّی پامال میشود.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
کلیدواژه(ها) : سیره سیاسی پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز تلاش میکنند که ارزش را به سود تبدیل کنند: ... سود هم وقتی شخصی نباشد و سود عمومی باشد، خودش یک ارزش است. اما سود تنها ارزش نیست؛ ارزشهای دیگری هم وجود دارد. گاهی سودی عاید انسان میشود؛ اما یک ارزش پایمال میگردد. این‌جا به ما درس داده‌اند. اوایل بعثت، نمایندگان قبیله‌ی بسیار معروفی نزد پیغمبر اکرم آمدند و گفتند: ما حاضریم با تو بیعت کنیم، اما مشروط بر این‌که جانشینی خودت را به ما بدهی! این را در تواریخ معتبر نقل کرده‌اند و داستان نیست. پیغمبر در پاسخ آنها فرمود: نه؛ «هذا امرٌ سماوىٌّ» این را من قبول نمیکنم؛ چون مسأله‌ی جانشینی دست من نیست؛ یک مطلب آسمانی است و من در آن‌باره نمیتوانم تصمیم بگیرم. در حالیکه به حسب ظاهر میشد گفت که بالاخره کاری میکنیم، حالا بیایید بیعت کنید. اما آن بزرگوار این کار را نکرد، و از این قبیل فراوان است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : تسخیر لانه جاسوسی
کلیدواژه(ها) : تسخیر لانه جاسوسی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
[در] سیزده آبان سال پنجاه‌وهشت ... نهضت با پایداری ملت مسلمان و رهبری امام بزرگوار به پیروزی رسیده بود. ... موذیگری و دسیسه امریکایی علیه کشور به شکل دیگری صورت میگرفت. در این‌جا سفارتخانه خودشان را به مرکزی برای خرابکاری تبدیل کرده بودند؛ چه خرابکاری سیاسی، چه جاسوسی، چه خریدن اشخاص و شخصیّتهایی که در انقلاب وارد بودند. یکی از ابزارها همین است که شخصیّتها و افراد مؤثّر و بانفوذ را بخرند. همه‌جا و همیشه هم آدمهای بیایمان و بیوجدان یا سست‌بنیاد پیدا میشوند که یک دستِ ثروتمند و قدرتمند بتواند آنها را خریداری کند. قیمت آدمها هم متفاوت است؛ بعضیها را ارزان میخرند، بعضیها را یکخرده گرانتر میخرند! اگر شما به اسناد لانه جاسوسی - که ظاهراً شصت، هفتاد جلد کتاب یا بیشتر منتشر شده است - مراجعه کنید، جای پای این خیانتها را میبینید. اینها عکس‌العمل ملت ایران را به همراه داشت. مظهر شهامت و سرعت عملِ ملت ایران هم دانشجویان بودند؛ آن هم دانشجویانی که پیرو خطّ امام بودند، نه دانشجوی وابسته به فلان حزب سیاسی یا فلان تشکیلات گوناگون و بیایمان؛ نه، دانشجویی که خطِّ امام را قبول داشت و به آن مؤمن بود. آنها شهامت لازم را یافتند و رفتند سفارتخانه را تصرّف کردند و این اسناد را بیرون کشیدند. مضمون سیزدهِ آبان، اینهاست؛ یعنی مقابله با زورگویی، دسیسه و استکبار.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : تسخیر لانه جاسوسی
کلیدواژه(ها) : تسخیر لانه جاسوسی
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مظهر شهامت و سرعت عملِ ملت ایران دانشجویان پیرو خط امام بودند. آنها شهامت لازم را یافتند و رفتند سفارتخانه را تصرّف کردند و اسناد لانه جاسوسی را بیرون کشیدند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :چهار مطالبه ای که حکومت باید به مردم بدهد
کلیدواژه(ها) : عدالت اجتماعی, امنیت, امنیت اجتماعی, امنیت ملّی, تربیت اخلاقی, تربیت دینی, رفاه عمومی, فقرزدایی
نوع(ها) : نهج‌البلاغه

متن فیش :
در نامه‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به مالک اشتر(1)، چهار نکته‌ی اصلی هست - همین عهدِ مالک اشتر که به غلط «عهدنامه» میگویند و من خواهش میکنم شما که رادیو و تلویزیون هستید، این کلمه‌ی عهدنامه را تکرار نکنید، چون از آن غلطهای عوامانه‌ی زشت است. عهدنامه در فارسی یعنی نامه‌ای که متضمّن معاهده‌ای بین دو نفر است، مثلاً عهدنامه‌ی ترکمانچای یا یک عهدنامه‌ی خوب یا بدِ دیگر. در عربی کلمه‌ی عهد یعنی فرمان: «عَهْدُ علىٍّ الی مالک اشتر»، یعنی فرمان حکومتی امیرالمؤمنین به مالک اشتر. امام نامه‌ای نوشته که متضمّن فرمانِ حکومت است؛ یعنی حکم اوست. امروز ما حکم میگوییم، مثل حکم ریاست سازمان آقای لاریجانی. بنابراین من خواهش میکنم که در صدا و سیما ممنوع کنید تا کسی عهدنامه نگوید. از این آقایانی هم که میآیند آن‌جا حرف میزنند، خصوصی بخواهید که عهدنامه نگویند. نه این‌که بگوییم یک اشکال اساسی ایجاد میکند، بلکه این از قبیلِ پاس داشتن درست‌گویی و درست نویسی است - درست‌تر این‌که در این عهدِ مالک اشتر، در مجموع چهار نکته‌ی اصلی از مالک اشتر خواسته شده است که یکی امنیت آن منطقه‌ای است که در اختیار او گذاشته شده است. با عوامل ضدّامنیت - هم امنیت داخلی و هم امنیت خارجی - باید برخورد شود؛ چه دشمن داخلی امنیت را از بین می‌برد و دشمن خارجی هم امنیت را از بین می‌برد. استقرار امنیت و مقابله با عوامل ناامنی - چه داخلی و چه خارجی - یکی از نکاتی است که از مالک اشتر خواسته شده است.

دومی، عدالت اجتماعی و اقتصادی است. سومی، تربیت معنوی و اخلاقی مردم است. میگوید مردم را از لحاظ اخلاقی و معنوی باید تربیت کنی. از نظر اسلام، حکومتها نسبت به تربیت معنوی مردم بیتفاوت نیستند که بگویند خود مردم میدانند و هر کار که میخواهند بکنند، بکنند. همچنان‌که پدر در یک خانواده نسبت به تربیت فرزندان خود بیتفاوت نیست که بگوید مثلاً هر کار خواستند بکنند، بکنند. پدر و مادر مسؤولیتهایی دارند که باید انجام دهند. حکومت هم در جامعه در زمینه‌ی اخلاق و معنویت مردم و رشد فضیلتهای اخلاقی در آنها مسؤولیتهایی دارد.

چهارمی هم رفاه و آبادی زندگی آنهاست. البته مسأله‌ی علم و ترویج علم و تحقیق و اینها هم در داخل رفاه و تربیتهای اخلاقی و معنوی است. رفاه اجتماعی هم بدون علم و تربیت هیچ وقت به وجود نیامده است.

این چهار چیز از جمله‌ی چیزهایی است که حکومت باید به عنوان مطالبات حقیقی مردم به آنها بدهد. یکی از پیامها این است که مردم بدانند از حکومت چه باید بخواهند؛ حقِ‌ّ حقیقی و مطالبه‌ی واقعی آنها از حکومت چیست.
1 ) نامه 53 : عهد نامه مكتوب آن حضرت است براى مالك اشتر نخعى- رحمه اللّه- زمانى كه او را به امارت مصر و مناطق تابعه آن انتخاب نمود و اين برنامه به وقتى بود كه كار حاكم مصر محمد بن ابو بكر در آشفتگى قرار داشت. اين عهد نامه طولانى‏ترين عهد نامه و از جهت در برداشتن خوبيها جامع‏ترين آنهاست
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ ، هَذَا مَا أَمَرَ بِهِ عَبْدُ اللَّهِ عَلِيٌّ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ مَالِكَ بْنَ الْحَارِثِ الْأَشْتَرَ فِي عَهْدِهِ إِلَيْهِ حِينَ وَلَّاهُ مِصْرَ جِبَايَةَ خَرَاجِهَا وَ جِهَادَ عَدُوِّهَا وَ اسْتِصْلَاحَ أَهْلِهَا وَ عِمَارَةَ بِلَادِهَا أَمَرَهُ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ إِيْثَارِ طَاعَتِهِ وَ اتِّبَاعِ مَا أَمَرَ بِهِ فِي كِتَابِهِ مِنْ فَرَائِضِهِ وَ سُنَنِهِ الَّتِي لَا يَسْعَدُ أَحَدٌ إِلَّا بِاتِّبَاعِهَا وَ لَا يَشْقَى إِلَّا مَعَ جُحُودِهَا وَ إِضَاعَتِهَا وَ أَنْ يَنْصُرَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِقَلْبِهِ وَ يَدِهِ وَ لِسَانِهِ فَإِنَّهُ جَلَّ اسْمُهُ قَدْ تَكَفَّلَ بِنَصْرِ مَنْ نَصَرَهُ وَ إِعْزَازِ مَنْ أَعَزَّهُ وَ أَمَرَهُ أَنْ يَكْسِرَ نَفْسَهُ مِنَ الشَّهَوَاتِ وَ يَزَعَهَا عِنْدَ الْجَمَحَاتِ فَإِنَّ النَّفْسَ أَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ اللَّهُ ثُمَّ اعْلَمْ يَا مَالِكُ أَنِّي قَدْ وَجَّهْتُكَ إِلَى بِلَادٍ قَدْ جَرَتْ عَلَيْهَا دُوَلٌ قَبْلَكَ مِنْ عَدْلٍ وَ جَوْرٍ وَ أَنَّ النَّاسَ يَنْظُرُونَ مِنْ أُمُورِكَ فِي مِثْلِ مَا كُنْتَ تَنْظُرُ فِيهِ مِنْ أُمُورِ الْوُلَاةِ قَبْلَكَ وَ يَقُولُونَ فِيكَ مَا كُنْتَ تَقُولُ فِيهِمْ وَ إِنَّمَا يُسْتَدَلُّ عَلَى الصَّالِحِينَ بِمَا يُجْرِي اللَّهُ لَهُمْ عَلَى أَلْسُنِ عِبَادِهِ فَلْيَكُنْ أَحَبَّ الذَّخَائِرِ إِلَيْكَ ذَخِيرَةُ الْعَمَلِ الصَّالِحِ فَامْلِكْ هَوَاكَ وَ شُحَّ بِنَفْسِكَ عَمَّا لَا يَحِلُّ لَكَ فَإِنَّ الشُّحَّ بِالنَّفْسِ الْإِنْصَافُ مِنْهَا فِيمَا أَحَبَّتْ أَوْ كَرِهَتْ وَ أَشْعِرْ قَلْبَكَ الرَّحْمَةَ لِلرَّعِيَّةِ وَ الْمَحَبَّةَ لَهُمْ وَ اللُّطْفَ بِهِمْ وَ لَا تَكُونَنَّ عَلَيْهِمْ سَبُعاً ضَارِياً تَغْتَنِمُ أَكْلَهُمْ فَإِنَّهُمْ صِنْفَانِ إِمَّا أَخٌ لَكَ فِي الدِّينِ وَ إِمَّا نَظِيرٌ لَكَ فِي الْخَلْقِ يَفْرُطُ مِنْهُمُ الزَّلَلُ وَ تَعْرِضُ لَهُمُ الْعِلَلُ وَ يُؤْتَى عَلَى أَيْدِيهِمْ فِي الْعَمْدِ وَ الْخَطَإِ فَأَعْطِهِمْ مِنْ عَفْوِكَ وَ صَفْحِكَ مِثْلِ الَّذِي تُحِبُّ وَ تَرْضَى أَنْ يُعْطِيَكَ اللَّهُ مِنْ عَفْوِهِ وَ صَفْحِهِ فَإِنَّكَ فَوْقَهُمْ وَ وَالِي الْأَمْرِ عَلَيْكَ فَوْقَكَ وَ اللَّهُ فَوْقَ مَنْ وَلَّاكَ وَ قَدِ اسْتَكْفَاكَ أَمْرَهُمْ وَ ابْتَلَاكَ بِهِمْ وَ لَا تَنْصِبَنَّ نَفْسَكَ لِحَرْبِ اللَّهِ فَإِنَّهُ لَا يَدَ لَكَ بِنِقْمَتِهِ وَ لَا غِنَى بِكَ عَنْ عَفْوِهِ وَ رَحْمَتِهِ وَ لَا تَنْدَمَنَّ عَلَى عَفْوٍ وَ لَا تَبْجَحَنَّ بِعُقُوبَةٍ وَ لَا تُسْرِعَنَّ إِلَى بَادِرَةٍ وَجَدْتَ مِنْهَا مَنْدُوحَةً وَ لَا تَقُولَنَّ إِنِّي مُؤَمَّرٌ آمُرُ فَأُطَاعُ فَإِنَّ ذَلِكَ إِدْغَالٌ فِي الْقَلْبِ وَ مَنْهَكَةٌ لِلدِّينِ وَ تَقَرُّبٌ مِنَ الْغِيَرِ وَ إِذَا أَحْدَثَ لَكَ مَا أَنْتَ فِيهِ مِنْ سُلْطَانِكَ أُبَّهَةً أَوْ مَخِيلَةً فَانْظُرْ إِلَى عِظَمِ مُلْكِ اللَّهِ فَوْقَكَ وَ قُدْرَتِهِ مِنْكَ عَلَى مَا لَا تَقْدِرُ عَلَيْهِ مِنْ نَفْسِكَ فَإِنَّ ذَلِكَ يُطَامِنُ إِلَيْكَ مِنْ طِمَاحِكَ وَ يَكُفُّ عَنْكَ مِنْ غَرْبِكَ وَ يَفِي‏ءُ إِلَيْكَ بِمَا عَزَبَ عَنْكَ مِنْ عَقْلِكَ إِيَّاكَ وَ مُسَامَاةَ اللَّهِ فِي عَظَمَتِهِ وَ التَّشَبُّهَ بِهِ فِي جَبَرُوتِهِ فَإِنَّ اللَّهَ يُذِلُّ كُلَّ جَبَّارٍ وَ يُهِينُ كُلَّ مُخْتَالٍ أَنْصِفِ اللَّهَ وَ أَنْصِفِ النَّاسَ مِنْ نَفْسِكَ وَ مِنْ خَاصَّةِ أَهْلِكَ وَ مَنْ لَكَ فِيهِ هَوًى مِنْ رَعِيَّتِكَ فَإِنَّكَ إِلَّا تَفْعَلْ تَظْلِمْ وَ مَنْ ظَلَمَ عِبَادَ اللَّهِ كَانَ اللَّهُ خَصْمَهُ دُونَ عِبَادِهِ وَ مَنْ خَاصَمَهُ اللَّهُ أَدْحَضَ حُجَّتَهُ وَ كَانَ لِلَّهِ حَرْباً حَتَّى يَنْزِعَ أَوْ يَتُوبَ وَ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَدْعَى إِلَى تَغْيِيرِ نِعْمَةِ اللَّهِ وَ تَعْجِيلِ نِقْمَتِهِ مِنْ إِقَامَةٍ عَلَى ظُلْمٍ فَإِنَّ اللَّهَ سَمِيعٌ دَعْوَةَ الْمُضْطَهَدِينَ وَ هُوَ لِلظَّالِمِينَ بِالْمِرْصَادِ وَ لْيَكُنْ أَحَبَّ الْأُمُورِ إِلَيْكَ أَوْسَطُهَا فِي الْحَقِّ وَ أَعَمُّهَا فِي الْعَدْلِ وَ أَجْمَعُهَا لِرِضَى الرَّعِيَّةِ فَإِنَّ سُخْطَ الْعَامَّةِ يُجْحِفُ بِرِضَى الْخَاصَّةِ وَ إِنَّ سُخْطَ الْخَاصَّةِ يُغْتَفَرُ مَعَ رِضَى الْعَامَّةِ وَ لَيْسَ أَحَدٌ مِنَ الرَّعِيَّةِ أَثْقَلَ عَلَى الْوَالِي مَئُونَةً فِي الرَّخَاءِ وَ أَقَلَّ مَعُونَةً لَهُ فِي الْبَلَاءِ وَ أَكْرَهَ لِلْإِنْصَافِ وَ أَسْأَلَ بِالْإِلْحَافِ وَ أَقَلَّ شُكْراً عِنْدَ الْإِعْطَاءِ وَ أَبْطَأَ عُذْراً عِنْدَ الْمَنْعِ وَ أَضْعَفَ صَبْراً عِنْدَ مُلِمَّاتِ الدَّهْرِ مِنْ أَهْلِ الْخَاصَّةِ وَ إِنَّمَا عِمَادُ الدِّينِ وَ جِمَاعُ الْمُسْلِمِينَ وَ الْعُدَّةُ لِلْأَعْدَاءِ الْعَامَّةُ مِنَ الْأُمَّةِ فَلْيَكُنْ صِغْوُكَ لَهُمْ وَ مَيْلُكَ مَعَهُمْ وَ لْيَكُنْ أَبْعَدَ رَعِيَّتِكَ مِنْكَ وَ أَشْنَأَهُمْ عِنْدَكَ أَطْلَبُهُمْ لِمَعَايِبِ النَّاسِ فَإِنَّ فِي النَّاسِ عُيُوباً الْوَالِي أَحَقُّ مَنْ سَتَرَهَا فَلَا تَكْشِفَنَّ عَمَّا غَابَ عَنْكَ مِنْهَا فَإِنَّمَا عَلَيْكَ تَطْهِيرُ مَا ظَهَرَ لَكَ وَ اللَّهُ يَحْكُمُ عَلَى مَا غَابَ عَنْكَ فَاسْتُرِ الْعَوْرَةَ مَا اسْتَطَعْتَ يَسْتُرِ اللَّهُ مِنْكَ مَا تُحِبُّ سَتْرَهُ مِنْ رَعِيَّتِكَ أَطْلِقْ عَنِ النَّاسِ عُقْدَةَ كُلِّ حِقْدٍ وَ اقْطَعْ عَنْكَ سَبَبَ كُلِّ وِتْرٍ وَ تَغَابَ عَنْ كُلِّ مَا لَا يَضِحُ لَكَ وَ لَا تَعْجَلَنَّ إِلَى تَصْدِيقِ سَاعٍ فَإِنَّ السَّاعِيَ غَاشٌّ وَ إِنْ تَشَبَّهَ بِالنَّاصِحِينَ وَ لَا تُدْخِلَنَّ فِي مَشُورَتِكَ بَخِيلًا يَعْدِلُ بِكَ عَنِ الْفَضْلِ وَ يَعِدُكَ الْفَقْرَ وَ لَا جَبَاناً يُضْعِفُكَ عَنِ الْأُمُورِ وَ لَا حَرِيصاً يُزَيِّنُ لَكَ الشَّرَهَ بِالْجَوْرِ فَإِنَّ الْبُخْلَ وَ الْجُبْنَ وَ الْحِرْصَ غَرَائِزُ شَتَّى يَجْمَعُهَا سُوءُ الظَّنِّ بِاللَّهِ إِنَّ شَرَّ وُزَرَائِكَ مَنْ كَانَ لِلْأَشْرَارِ قَبْلَكَ وَزِيراً وَ مَنْ شَرِكَهُمْ فِي الْآثَامِ فَلَا يَكُونَنَّ لَكَ بِطَانَةً فَإِنَّهُمْ أَعْوَانُ الْأَثَمَةِ وَ إِخْوَانُ الظَّلَمَةِ وَ أَنْتَ وَاجِدٌ مِنْهُمْ خَيْرَ الْخَلَفِ مِمَّنْ لَهُ مِثْلُ آرَائِهِمْ وَ نَفَاذِهِمْ وَ لَيْسَ عَلَيْهِ مِثْلُ آصَارِهِمْ وَ أَوْزَارِهِمْ وَ آثَامِهِمْ مِمَّنْ لَمْ يُعَاوِنْ ظَالِماً عَلَى ظُلْمِهِ وَ لَا آثِماً عَلَى إِثْمِهِ أُولَئِكَ أَخَفُّ عَلَيْكَ مَئُونَةً وَ أَحْسَنُ لَكَ مَعُونَةً وَ أَحْنَى عَلَيْكَ عَطْفاً وَ أَقَلُّ لِغَيْرِكَ إِلْفاً فَاتَّخِذْ أُولَئِكَ خَاصَّةً لِخَلَوَاتِكَ وَ حَفَلَاتِكَ ثُمَّ لْيَكُنْ آثَرُهُمْ عِنْدَكَ أَقْوَلَهُمْ بِمُرِّ الْحَقِّ لَكَ وَ أَقَلَّهُمْ مُسَاعَدَةً فِيمَا يَكُونُ مِنْكَ مِمَّا كَرِهَ اللَّهُ لِأَوْلِيَائِهِ وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ هَوَاكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ الْصَقْ بِأَهْلِ الْوَرَعِ وَ الصِّدْقِ ثُمَّ رُضْهُمْ عَلَى أَلَّا يُطْرُوكَ وَ لَا يَبْجَحُوكَ بِبَاطِلٍ لَمْ تَفْعَلْهُ فَإِنَّ كَثْرَةَ الْإِطْرَاءِ تُحْدِثُ الزَّهْوَ وَ تُدْنِي مِنَ الْعِزَّةِ وَ لَا يَكُونَنَّ الْمُحْسِنُ وَ الْمُسِي‏ءُ عِنْدَكَ بِمَنْزِلَةٍ سَوَاءٍ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ تَزْهِيداً لِأَهْلِ الْإِحْسَانِ فِي الْإِحْسَانِ وَ تَدْرِيباً لِأَهْلِ الْإِسَاءَةِ عَلَى الْإِسَاءَةِ وَ أَلْزِمْ كُلًّا مِنْهُمْ مَا أَلْزَمَ نَفْسَهُ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ بِأَدْعَى إِلَى حُسْنِ ظَنِّ رَاعٍ بِرَعِيَّتِهِ مِنْ إِحْسَانِهِ إِلَيْهِمْ وَ تَخْفِيفِهِ الْمَئُونَاتِ عَلَيْهِمْ وَ تَرْكِ اسْتِكْرَاهِهِ إِيَّاهُمْ عَلَى مَا لَيْسَ لَهُ قِبَلَهُمْ فَلْيَكُنْ مِنْكَ فِي ذَلِكَ أَمْرٌ يَجْتَمِعُ لَكَ بِهِ حُسْنُ الظَّنِّ بِرَعِيَّتِكَ فَإِنَّ حُسْنَ الظَّنِّ يَقْطَعُ عَنْكَ نَصَباً طَوِيلًا وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ حَسُنَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ حَسُنَ بَلَاؤُكَ عِنْدَهُ وَ إِنَّ أَحَقَّ مَنْ سَاءَ ظَنُّكَ بِهِ لَمَنْ سَاءَ بَلَاؤُكَ عِنْدَهُ وَ لَا تَنْقُضْ سُنَّةً صَالِحَةً عَمِلَ بِهَا صُدُورُ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ اجْتَمَعَتْ بِهَا الْأُلْفَةُ وَ صَلَحَتْ عَلَيْهَا الرَّعِيَّةُ وَ لَا تُحْدِثَنَّ سُنَّةً تَضُرُّ بِشَيْ‏ءٍ مِنْ مَاضِي تِلْكَ السُّنَنِ فَيَكُونَ الْأَجْرُ لِمَنْ سَنَّهَا وَ الْوِزْرُ عَلَيْكَ بِمَا نَقَضْتَ مِنْهَا وَ أَكْثِرْ مُدَارَسَةَ الْعُلَمَاءِ وَ مُنَاقَشَةَ الْحُكَمَاءِ فِي تَثْبِيتِ مَا صَلَحَ عَلَيْهِ أَمْرُ بِلَادِكَ وَ إِقَامَةِ مَا اسْتَقَامَ بِهِ النَّاسُ قَبْلَكَ وَ اعْلَمْ أَنَّ الرَّعِيَّةَ طَبَقَاتٌ لَا يَصْلُحُ بَعْضُهَا إِلَّا بِبَعْضٍ وَ لَا غِنَى بِبَعْضِهَا عَنْ بَعْضٍ فَمِنْهَا جُنُودُ اللَّهِ وَ مِنْهَا كُتَّابُ الْعَامَّةِ وَ الْخَاصَّةِ وَ مِنْهَا قُضَاةُ الْعَدْلِ وَ مِنْهَا عُمَّالُ الْإِنْصَافِ وَ الرِّفْقِ وَ مِنْهَا أَهْلُ الْجِزْيَةِ وَ الْخَرَاجِ مِنْ أَهْلِ الذِّمَّةِ وَ مُسْلِمَةِ النَّاسِ وَ مِنْهَا التُّجَّارُ وَ أَهْلُ الصِّنَاعَاتِ وَ مِنْهَا الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ ذَوِي الْحَاجَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ وَ كُلٌّ قَدْ سَمَّى اللَّهُ لَهُ سَهْمَهُ وَ وَضَعَ عَلَى حَدِّهِ فَرِيضَةً فِي كِتَابِهِ أَوْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ ( صلى الله عليه وآله ) عَهْداً مِنْهُ عِنْدَنَا مَحْفُوظاً فَالْجُنُودُ بِإِذْنِ اللَّهِ حُصُونُ الرَّعِيَّةِ وَ زَيْنُ الْوُلَاةِ وَ عِزُّ الدِّينِ وَ سُبُلُ الْأَمْنِ وَ لَيْسَ تَقُومُ الرَّعِيَّةُ إِلَّا بِهِمْ ثُمَّ لَا قِوَامَ لِلْجُنُودِ إِلَّا بِمَا يُخْرِجُ اللَّهُ لَهُمْ مِنَ الْخَرَاجِ الَّذِي يَقْوَوْنَ بِهِ عَلَى جِهَادِ عَدُوِّهِمْ وَ يَعْتَمِدُونَ عَلَيْهِ فِيمَا يُصْلِحُهُمْ وَ يَكُونُ مِنْ وَرَاءِ حَاجَتِهِمْ ثُمَّ لَا قِوَامَ لِهَذَيْنِ الصِّنْفَيْنِ إِلَّا بِالصِّنْفِ الثَّالِثِ مِنَ الْقُضَاةِ وَ الْعُمَّالِ وَ الْكُتَّابِ لِمَا يُحْكِمُونَ مِنَ الْمَعَاقِدِ وَ يَجْمَعُونَ مِنَ الْمَنَافِعِ وَ يُؤْتَمَنُونَ عَلَيْهِ مِنْ خَوَاصِّ الْأُمُورِ وَ عَوَامِّهَا وَ لَا قِوَامَ لَهُمْ جَمِيعاً إِلَّا بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ فِيمَا يَجْتَمِعُونَ عَلَيْهِ مِنْ مَرَافِقِهِمْ وَ يُقِيمُونَهُ مِنْ أَسْوَاقِهِمْ وَ يَكْفُونَهُمْ مِنَ التَّرَفُّقِ بِأَيْدِيهِمْ مَا لَا يَبْلُغُهُ رِفْقُ غَيْرِهِمْ ثُمَّ الطَّبَقَةُ السُّفْلَى مِنْ أَهْلِ الْحَاجَةِ وَ الْمَسْكَنَةِ الَّذِينَ يَحِقُّ رِفْدُهُمْ وَ مَعُونَتُهُمْ وَ فِي اللَّهِ لِكُلٍّ سَعَةٌ وَ لِكُلٍّ عَلَى الْوَالِي حَقٌّ بِقَدْرِ مَا يُصْلِحُهُ وَ لَيْسَ يَخْرُجُ الْوَالِي مِنْ حَقِيقَةِ مَا أَلْزَمَهُ اللَّهُ مِنْ ذَلِكَ إِلَّا بِالِاهْتِمَامِ وَ الِاسْتِعَانَةِ بِاللَّهِ وَ تَوْطِينِ نَفْسِهِ عَلَى لُزُومِ الْحَقِّ وَ الصَّبْرِ عَلَيْهِ فِيمَا خَفَّ عَلَيْهِ أَوْ ثَقُلَ فَوَلِّ مِنْ جُنُودِكَ أَنْصَحَهُمْ فِي نَفْسِكَ لِلَّهِ وَ لِرَسُولِهِ وَ لِإِمَامِكَ وَ أَنْقَاهُمْ جَيْباً وَ أَفْضَلَهُمْ حِلْماً مِمَّنْ يُبْطِئُ عَنِ الْغَضَبِ وَ يَسْتَرِيحُ إِلَى الْعُذْرِ وَ يَرْأَفُ بِالضُّعَفَاءِ وَ يَنْبُو عَلَى الْأَقْوِيَاءِ وَ مِمَّنْ لَا يُثِيرُهُ الْعُنْفُ وَ لَا يَقْعُدُ بِهِ الضَّعْفُ ثُمَّ الْصَقْ بِذَوِي الْمُرُوءَاتِ وَ الْأَحْسَابِ وَ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ السَّوَابِقِ الْحَسَنَةِ ثُمَّ أَهْلِ النَّجْدَةِ وَ الشَّجَاعَةِ وَ السَّخَاءِ وَ السَّمَاحَةِ فَإِنَّهُمْ جِمَاعٌ مِنَ الْكَرَمِ وَ شُعَبٌ مِنَ الْعُرْفِ ثُمَّ تَفَقَّدْ مِنْ أُمُورِهِمْ مَا يَتَفَقَّدُ الْوَالِدَانِ مِنْ وَلَدِهِمَا وَ لَا يَتَفَاقَمَنَّ فِي نَفْسِكَ شَيْ‏ءٌ قَوَّيْتَهُمْ بِهِ وَ لَا تَحْقِرَنَّ لُطْفاً تَعَاهَدْتَهُمْ بِهِ وَ إِنْ قَلَّ فَإِنَّهُ دَاعِيَةٌ لَهُمْ إِلَى بَذْلِ النَّصِيحَةِ لَكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ بِكَ وَ لَا تَدَعْ تَفَقُّدَ لَطِيفِ أُمُورِهِمُ اتِّكَالًا عَلَى جَسِيمِهَا فَإِنَّ لِلْيَسِيرِ مِنْ لُطْفِكَ مَوْضِعاً يَنْتَفِعُونَ بِهِ وَ لِلْجَسِيمِ مَوْقِعاً لَا يَسْتَغْنُونَ عَنْهُ وَ لْيَكُنْ آثَرُ رُءُوسِ جُنْدِكَ عِنْدَكَ مَنْ وَاسَاهُمْ فِي مَعُونَتِهِ وَ أَفْضَلَ عَلَيْهِمْ مِنْ جِدَتِهِ بِمَا يَسَعُهُمْ وَ يَسَعُ مَنْ وَرَاءَهُمْ مِنْ خُلُوفِ أَهْلِيهِمْ حَتَّى يَكُونَ هَمُّهُمْ هَمّاً وَاحِداً فِي جِهَادِ الْعَدُوِّ فَإِنَّ عَطْفَكَ عَلَيْهِمْ يَعْطِفُ قُلُوبَهُمْ عَلَيْكَ وَ إِنَّ أَفْضَلَ قُرَّةِ عَيْنِ الْوُلَاةِ اسْتِقَامَةُ الْعَدْلِ فِي الْبِلَادِ وَ ظُهُورُ مَوَدَّةِ الرَّعِيَّةِ و إِنَّهُ لَا تَظْهَرُ مَوَدَّتُهُمْ إِلَّا بِسَلَامَةِ صُدُورِهِمْ وَ لَا تَصِحُّ نَصِيحَتُهُمْ إِلَّا بِحِيطَتِهِمْ عَلَى وُلَاةِ الْأُمُورِ وَ قِلَّةِ اسْتِثْقَالِ دُوَلِهِمْ وَ تَرْكِ اسْتِبْطَاءِ انْقِطَاعِ مُدَّتِهِمْ فَافْسَحْ فِي آمَالِهِمْ وَ وَاصِلْ فِي حُسْنِ الثَّنَاءِ عَلَيْهِمْ وَ تَعْدِيدِ مَا أَبْلَى ذَوُو الْبَلَاءِ مِنْهُمْ فَإِنَّ كَثْرَةَ الذِّكْرِ لِحُسْنِ أَفْعَالِهِمْ تَهُزُّ الشُّجَاعَ وَ تُحَرِّضُ النَّاكِلَ إِنْ شَاءَ اللَّهُ ثُمَّ اعْرِفْ لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ مَا أَبْلَى وَ لَا تَضُمَّنَّ بَلَاءَ امْرِئٍ إِلَى غَيْرِهِ وَ لَا تُقَصِّرَنَّ بِهِ دُونَ غَايَةِ بَلَائِهِ وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ شَرَفُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تُعْظِمَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ صَغِيراً وَ لَا ضَعَةُ امْرِئٍ إِلَى أَنْ تَسْتَصْغِرَ مِنْ بَلَائِهِ مَا كَانَ عَظِيماً وَ ارْدُدْ إِلَى اللَّهِ وَ رَسُولِهِ مَا يُضْلِعُكَ مِنَ الْخُطُوبِ وَ يَشْتَبِهُ عَلَيْكَ مِنَ الْأُمُورِ فَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِقَوْمٍ أَحَبَّ إِرْشَادَهُمْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِي شَيْ‏ءٍ فَرُدُّوهُ إِلَى اللَّهِ وَ الرَّسُولِ فَالرَّدُّ إِلَى اللَّهِ الْأَخْذُ بِمُحْكَمِ كِتَابِهِ وَ الرَّدُّ إِلَى الرَّسُولِ الْأَخْذُ بِسُنَّتِهِ الْجَامِعَةِ غَيْرِ الْمُفَرِّقَةِ ثُمَّ اخْتَرْ لِلْحُكْمِ بَيْنَ النَّاسِ أَفْضَلَ رَعِيَّتِكَ فِي نَفْسِكَ مِمَّنْ لَا تَضِيقُ بِهِ الْأُمُورُ وَ لَا تُمَحِّكُهُ الْخُصُومُ وَ لَا يَتَمَادَى فِي الزَّلَّةِ وَ لَا يَحْصَرُ مِنَ الْفَيْ‏ءِ إِلَى الْحَقِّ إِذَا عَرَفَهُ وَ لَا تُشْرِفُ نَفْسُهُ عَلَى طَمَعٍ وَ لَا يَكْتَفِي بِأَدْنَى فَهْمٍ دُونَ أَقْصَاهُ وَ أَوْقَفَهُمْ فِي الشُّبُهَاتِ وَ آخَذَهُمْ بِالْحُجَجِ وَ أَقَلَّهُمْ تَبَرُّماً بِمُرَاجَعَةِ الْخَصْمِ وَ أَصْبَرَهُمْ عَلَى تَكَشُّفِ الْأُمُورِ وَ أَصْرَمَهُمْ عِنْدَ اتِّضَاحِ الْحُكْمِ مِمَّنْ لَا يَزْدَهِيهِ إِطْرَاءٌ وَ لَا يَسْتَمِيلُهُ إِغْرَاءٌ وَ أُولَئِكَ قَلِيلٌ ثُمَّ أَكْثِرْ تَعَاهُدَ قَضَائِهِ وَ افْسَحْ لَهُ فِي الْبَذْلِ مَا يُزِيلُ عِلَّتَهُ وَ تَقِلُّ مَعَهُ حَاجَتُهُ إِلَى النَّاسِ وَ أَعْطِهِ مِنَ الْمَنْزِلَةِ لَدَيْكَ مَا لَا يَطْمَعُ فِيهِ غَيْرُهُ مِنْ خَاصَّتِكَ لِيَأْمَنَ بِذَلِكَ اغْتِيَالَ الرِّجَالِ لَهُ عِنْدَكَ فَانْظُرْ فِي ذَلِكَ نَظَراً بَلِيغاً فَإِنَّ هَذَا الدِّينَ قَدْ كَانَ أَسِيراً فِي أَيْدِي الْأَشْرَارِ يُعْمَلُ فِيهِ بِالْهَوَى وَ تُطْلَبُ بِهِ الدُّنْيَا ثُمَّ انْظُرْ فِي أُمُورِ عُمَّالِكَ فَاسْتَعْمِلْهُمُ اخْتِبَاراً وَ لَا تُوَلِّهِمْ مُحَابَاةً وَ أَثَرَةً فَإِنَّهُمَا جِمَاعٌ مِنْ شُعَبِ الْجَوْرِ وَ الْخِيَانَةِ وَ تَوَخَّ مِنْهُمْ أَهْلَ التَّجْرِبَةِ وَ الْحَيَاءِ مِنْ أَهْلِ الْبُيُوتَاتِ الصَّالِحَةِ وَ الْقَدَمِ فِي الْإِسْلَامِ الْمُتَقَدِّمَةِ فَإِنَّهُمْ أَكْرَمُ أَخْلَاقاً وَ أَصَحُّ أَعْرَاضاً وَ أَقَلُّ فِي الْمَطَامِعِ إِشْرَاقاً وَ أَبْلَغُ فِي عَوَاقِبِ الْأُمُورِ نَظَراً ثُمَّ أَسْبِغْ عَلَيْهِمُ الْأَرْزَاقَ فَإِنَّ ذَلِكَ قُوَّةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِصْلَاحِ أَنْفُسِهِمْ وَ غِنًى لَهُمْ عَنْ تَنَاوُلِ مَا تَحْتَ أَيْدِيهِمْ وَ حُجَّةٌ عَلَيْهِمْ إِنْ خَالَفُوا أَمْرَكَ أَوْ ثَلَمُوا أَمَانَتَكَ ثُمَّ تَفَقَّدْ أَعْمَالَهُمْ وَ ابْعَثِ الْعُيُونَ مِنْ أَهْلِ الصِّدْقِ وَ الْوَفَاءِ عَلَيْهِمْ فَإِنَّ تَعَاهُدَكَ فِي السِّرِّ لِأُمُورِهِمْ حَدْوَةٌ لَهُمْ عَلَى اسْتِعْمَالِ الْأَمَانَةِ وَ الرِّفْقِ بِالرَّعِيَّةِ وَ تَحَفَّظْ مِنَ الْأَعْوَانِ فَإِنْ أَحَدٌ مِنْهُمْ بَسَطَ يَدَهُ إِلَى خِيَانَةٍ اجْتَمَعَتْ بِهَا عَلَيْهِ عِنْدَكَ أَخْبَارُ عُيُونِكَ اكْتَفَيْتَ بِذَلِكَ شَاهِداً فَبَسَطْتَ عَلَيْهِ الْعُقُوبَةَ فِي بَدَنِهِ وَ أَخَذْتَهُ بِمَا أَصَابَ مِنْ عَمَلِهِ ثُمَّ نَصَبْتَهُ بِمَقَامِ الْمَذَلَّةِ وَ وَسَمْتَهُ بِالْخِيَانَةِ وَ قَلَّدْتَهُ عَارَ التُّهَمَةِ وَ تَفَقَّدْ أَمْرَ الْخَرَاجِ بِمَا يُصْلِحُ أَهْلَهُ فَإِنَّ فِي صَلَاحِهِ وَ صَلَاحِهِمْ صَلَاحاً لِمَنْ سِوَاهُمْ وَ لَا صَلَاحَ لِمَنْ سِوَاهُمْ إِلَّا بِهِمْ لِأَنَّ النَّاسَ كُلَّهُمْ عِيَالٌ عَلَى الْخَرَاجِ وَ أَهْلِهِ وَ لْيَكُنْ نَظَرُكَ فِي عِمَارَةِ الْأَرْضِ أَبْلَغَ مِنْ نَظَرِكَ فِي اسْتِجْلَابِ الْخَرَاجِ لِأَنَّ ذَلِكَ لَا يُدْرَكُ إِلَّا بِالْعِمَارَةِ وَ مَنْ طَلَبَ الْخَرَاجَ بِغَيْرِ عِمَارَةٍ أَخْرَبَ الْبِلَادَ وَ أَهْلَكَ الْعِبَادَ وَ لَمْ يَسْتَقِمْ أَمْرُهُ إِلَّا قَلِيلًا فَإِنْ شَكَوْا ثِقَلًا أَوْ عِلَّةً أَوِ انْقِطَاعَ شِرْبٍ أَوْ بَالَّةٍ أَوْ إِحَالَةَ أَرْضٍ اغْتَمَرَهَا غَرَقٌ أَوْ أَجْحَفَ بِهَا عَطَشٌ خَفَّفْتَ عَنْهُمْ بِمَا تَرْجُو أَنْ يَصْلُحَ بِهِ أَمْرُهُمْ وَ لَا يَثْقُلَنَّ عَلَيْكَ شَيْ‏ءٌ خَفَّفْتَ بِهِ الْمَئُونَةَ عَنْهُمْ فَإِنَّهُ ذُخْرٌ يَعُودُونَ بِهِ عَلَيْكَ فِي عِمَارَةِ بِلَادِكَ وَ تَزْيِينِ وِلَايَتِكَ مَعَ اسْتِجْلَابِكَ حُسْنَ ثَنَائِهِمْ وَ تَبَجُّحِكَ بِاسْتِفَاضَةِ الْعَدْلِ فِيهِمْ مُعْتَمِداً فَضْلَ قُوَّتِهِمْ بِمَا ذَخَرْتَ عِنْدَهُمْ مِنْ إِجْمَامِكَ لَهُمْ وَ الثِّقَةَ مِنْهُمْ بِمَا عَوَّدْتَهُمْ مِنْ عَدْلِكَ عَلَيْهِمْ وَ رِفْقِكَ بِهِمْ فَرُبَّمَا حَدَثَ مِنَ الْأُمُورِ مَا إِذَا عَوَّلْتَ فِيهِ عَلَيْهِمْ مِنْ بَعْدُ احْتَمَلُوهُ طَيِّبَةً أَنْفُسُهُمْ بِهِ فَإِنَّ الْعُمْرَانَ مُحْتَمِلٌ مَا حَمَّلْتَهُ وَ إِنَّمَا يُؤْتَى خَرَابُ الْأَرْضِ مِنْ إِعْوَازِ أَهْلِهَا وَ إِنَّمَا يُعْوِزُ أَهْلُهَا لِإِشْرَافِ أَنْفُسِ الْوُلَاةِ عَلَى الْجَمْعِ وَ سُوءِ ظَنِّهِمْ بِالْبَقَاءِ وَ قِلَّةِ انْتِفَاعِهِمْ بِالْعِبَرِ ثُمَّ انْظُرْ فِي حَالِ كُتَّابِكَ فَوَلِّ عَلَى أُمُورِكَ خَيْرَهُمْ وَ اخْصُصْ رَسَائِلَكَ الَّتِي تُدْخِلُ فِيهَا مَكَايِدَكَ وَ أَسْرَارَكَ بِأَجْمَعِهِمْ لِوُجُوهِ صَالِحِ الْأَخْلَاقِ مِمَّنْ لَا تُبْطِرُهُ الْكَرَامَةُ فَيَجْتَرِئَ بِهَا عَلَيْكَ فِي خِلَافٍ لَكَ بِحَضْرَةِ مَلَإٍ وَ لَا تَقْصُرُ بِهِ الْغَفْلَةُ عَنْ إِيرَادِ مُكَاتَبَاتِ عُمِّالِكَ عَلَيْكَ وَ إِصْدَارِ جَوَابَاتِهَا عَلَى الصَّوَابِ عَنْكَ فِيمَا يَأْخُذُ لَكَ وَ يُعْطِي مِنْكَ وَ لَا يُضْعِفُ عَقْداً اعْتَقَدَهُ لَكَ وَ لَا يَعْجِزُ عَنْ إِطْلَاقِ مَا عُقِدَ عَلَيْكَ وَ لَا يَجْهَلُ مَبْلَغَ قَدْرِ نَفْسِهِ فِي الْأُمُورِ فَإِنَّ الْجَاهِلَ بِقَدْرِ نَفْسِهِ يَكُونُ بِقَدْرِ غَيْرِهِ أَجْهَلَ ثُمَّ لَا يَكُنِ اخْتِيَارُكَ إِيَّاهُمْ عَلَى فِرَاسَتِكَ وَ اسْتِنَامَتِكَ وَ حُسْنِ الظَّنِّ مِنْكَ فَإِنَّ الرِّجَالَ يَتَعَرَّضُونَ لِفِرَاسَاتِ الْوُلَاةِ بِتَصَنُّعِهِمْ وَ حُسْنِ خِدْمَتِهِمْ وَ لَيْسَ وَرَاءَ ذَلِكَ مِنَ النَّصِيحَةِ وَ الْأَمَانَةِ شَيْ‏ءٌ وَ لَكِنِ اخْتَبِرْهُمْ بِمَا وُلُّوا لِلصَّالِحِينَ قَبْلَكَ فَاعْمِدْ لِأَحْسَنِهِمْ كَانَ فِي الْعَامَّةِ أَثَراً وَ أَعْرَفِهِمْ بِالْأَمَانَةِ وَجْهاً فَإِنَّ ذَلِكَ دَلِيلٌ عَلَى نَصِيحَتِكَ لِلَّهِ وَ لِمَنْ وُلِّيتَ أَمْرَهُ وَ اجْعَلْ لِرَأْسِ كُلِّ أَمْرٍ مِنْ أُمُورِكَ رَأْساً مِنْهُمْ لَا يَقْهَرُهُ كَبِيرُهَا وَ لَا يَتَشَتَّتُ عَلَيْهِ كَثِيرُهَا وَ مَهْمَا كَانَ فِي كُتَّابِكَ مِنْ عَيْبٍ فَتَغَابَيْتَ عَنْهُ أُلْزِمْتَهُ ثُمَّ اسْتَوْصِ بِالتُّجَّارِ وَ ذَوِي الصِّنَاعَاتِ وَ أَوْصِ بِهِمْ خَيْراً الْمُقِيمِ مِنْهُمْ وَ الْمُضْطَرِبِ بِمَالِهِ وَ الْمُتَرَفِّقِ بِبَدَنِهِ فَإِنَّهُمْ مَوَادُّ الْمَنَافِعِ وَ أَسْبَابُ الْمَرَافِقِ وَ جُلَّابُهَا مِنَ الْمَبَاعِدِ وَ الْمَطَارِحِ فِي بَرِّكَ وَ بَحْرِكَ وَ سَهْلِكَ وَ جَبَلِكَ وَ حَيْثُ لَا يَلْتَئِمُ النَّاسُ لِمَوَاضِعِهَا وَ لَا يَجْتَرِءُونَ عَلَيْهَا فَإِنَّهُمْ سِلْمٌ لَا تُخَافُ بَائِقَتُهُ وَ صُلْحٌ لَا تُخْشَى غَائِلَتُهُ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَهُمْ بِحَضْرَتِكَ وَ فِي حَوَاشِي بِلَادِكَ وَ اعْلَمْ مَعَ ذَلِكَ أَنَّ فِي كَثِيرٍ مِنْهُمْ ضِيقاً فَاحِشاً وَ شُحّاً قَبِيحاً وَ احْتِكَاراً لِلْمَنَافِعِ وَ تَحَكُّماً فِي الْبِيَاعَاتِ وَ ذَلِكَ بَابُ مَضَرَّةٍ لِلْعَامَّةِ وَ عَيْبٌ عَلَى الْوُلَاةِ فَامْنَعْ مِنَ الِاحْتِكَارِ فَإِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) مَنَعَ مِنْهُ وَ لْيَكُنِ الْبَيْعُ بَيْعاً سَمْحاً بِمَوَازِينِ عَدْلٍ وَ أَسْعَارٍ لَا تُجْحِفُ بِالْفَرِيقَيْنِ مِنَ الْبَائِعِ وَ الْمُبْتَاعِ فَمَنْ قَارَفَ حُكْرَةً بَعْدَ نَهْيِكَ إِيَّاهُ فَنَكِّلْ بِهِ وَ عَاقِبْهُ فِي غَيْرِ إِسْرَافٍ ثُمَّ اللَّهَ اللَّهَ فِي الطَّبَقَةِ السُّفْلَى مِنَ الَّذِينَ لَا حِيلَةَ لَهُمْ مِنَ الْمَسَاكِينِ وَ الْمُحْتَاجِينَ وَ أَهْلِ الْبُؤْسَى وَ الزَّمْنَى فَإِنَّ فِي هَذِهِ الطَّبَقَةِ قَانِعاً وَ مُعْتَرّاً وَ احْفَظِ لِلَّهِ مَا اسْتَحْفَظَكَ مِنْ حَقِّهِ فِيهِمْ وَ اجْعَلْ لَهُمْ قِسْماً مِنْ بَيْتِ مَالِكِ وَ قِسْماً مِنْ غَلَّاتِ صَوَافِي الْإِسْلَامِ فِي كُلِّ بَلَدٍ فَإِنَّ لِلْأَقْصَى مِنْهُمْ مِثْلَ الَّذِي لِلْأَدْنَى وَ كُلٌّ قَدِ اسْتُرْعِيتَ حَقَّهُ وَ لَا يَشْغَلَنَّكَ عَنْهُمْ بَطَرٌ فَإِنَّكَ لَا تُعْذَرُ بِتَضْيِيعِكَ التَّافِهَ لِإِحْكَامِكَ الْكَثِيرَ الْمُهِمَّ فَلَا تُشْخِصْ هَمَّكَ عَنْهُمْ وَ لَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لَهُمْ وَ تَفَقَّدْ أُمُورَ مَنْ لَا يَصِلُ إِلَيْكَ مِنْهُمْ مِمَّنْ تَقْتَحِمُهُ الْعُيُونُ وَ تَحْقِرُهُ الرِّجَالُ فَفَرِّغْ لِأُولَئِكَ ثِقَتَكَ مِنْ أَهْلِ الْخَشْيَةِ وَ التَّوَاضُعِ فَلْيَرْفَعْ إِلَيْكَ أُمُورَهُمْ ثُمَّ اعْمَلْ فِيهِمْ بِالْإِعْذَارِ إِلَى اللَّهِ يَوْمَ تَلْقَاهُ فَإِنَّ هَؤُلَاءِ مِنْ بَيْنِ الرَّعِيَّةِ أَحْوَجُ إِلَى الْإِنْصَافِ مِنْ غَيْرِهِمْ وَ كُلٌّ فَأَعْذِرْ إِلَى اللَّهِ فِي تَأْدِيَةِ حَقِّهِ إِلَيْهِ وَ تَعَهَّدْ أَهْلَ الْيُتْمِ وَ ذَوِي الرِّقَّةِ فِي السِّنِّ مِمَّنْ لَا حِيلَةَ لَهُ وَ لَا يَنْصِبُ لِلْمَسْأَلَةِ نَفْسَهُ وَ ذَلِكَ عَلَى الْوُلَاةِ ثَقِيلٌ وَ الْحَقُّ كُلُّهُ ثَقِيلٌ وَ قَدْ يُخَفِّفُهُ اللَّهُ عَلَى أَقْوَامٍ طَلَبُوا الْعَاقِبَةَ فَصَبَّرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ وَثِقُوا بِصِدْقِ مَوْعُودِ اللَّهِ لَهُمْ وَ اجْعَلْ لِذَوِي الْحَاجَاتِ مِنْكَ قِسْماً تُفَرِّغُ لَهُمْ فِيهِ شَخْصَكَ وَ تَجْلِسُ لَهُمْ مَجْلِساً عَامّاً فَتَتَوَاضَعُ فِيهِ لِلَّهِ الَّذِي خَلَقَكَ وَ تُقْعِدُ عَنْهُمْ جُنْدَكَ وَ أَعْوَانَكَ مِنْ أَحْرَاسِكَ وَ شُرَطِكَ حَتَّى يُكَلِّمَكَ مُتَكَلِّمُهُمْ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) يَقُولُ فِي غَيْرِ مَوْطِنٍ لَنْ تُقَدَّسَ أُمَّةٌ لَا يُؤْخَذُ لِلضَّعِيفِ فِيهَا حَقُّهُ مِنَ الْقَوِيِّ غَيْرَ مُتَتَعْتِعٍ ثُمَّ احْتَمِلِ الْخُرْقَ مِنْهُمْ وَ الْعِيَّ وَ نَحِّ عَنْهُمُ الضِّيقَ وَ الْأَنَفَ يَبْسُطِ اللَّهُ عَلَيْكَ بِذَلِكَ أَكْنَافَ رَحْمَتِهِ وَ يُوجِبْ لَكَ ثَوَابَ طَاعَتِهِ وَ أَعْطِ مَا أَعْطَيْتَ هَنِيئاً وَ امْنَعْ فِي إِجْمَالٍ وَ إِعْذَارٍ ثُمَّ أُمُورٌ مِنْ أُمُورِكَ لَا بُدَّ لَكَ مِنْ مُبَاشَرَتِهَا مِنْهَا إِجَابَةُ عُمَّالِكَ بِمَا يَعْيَا عَنْهُ كُتَّابُكَ وَ مِنْهَا إِصْدَارُ حَاجَاتِ النَّاسِ يَوْمَ وُرُودِهَا عَلَيْكَ بِمَا تَحْرَجُ بِهِ صُدُورُ أَعْوَانِكَ وَ أَمْضِ لِكُلِّ يَوْمٍ عَمَلَهُ فَإِنَّ لِكُلِّ يَوْمٍ مَا فِيهِ وَ اجْعَلْ لِنَفْسِكَ فِيمَا بَيْنَكَ وَ بَيْنَ اللَّهِ أَفْضَلَ تِلْكَ الْمَوَاقِيتِ وَ أَجْزَلَ تِلْكَ الْأَقْسَامِ وَ إِنْ كَانَتْ كُلُّهَا لِلَّهِ إِذَا صَلَحَتْ فِيهَا النِّيَّةُ وَ سَلِمَتْ مِنْهَا الرَّعِيَّةُ وَ لْيَكُنْ فِي خَاصَّةِ مَا تُخْلِصُ بِهِ لِلَّهِ دِينَكَ إِقَامَةُ فَرَائِضِهِ الَّتِي هِيَ لَهُ خَاصَّةً فَأَعْطِ اللَّهَ مِنْ بَدَنِكَ فِي لَيْلِكَ وَ نَهَارِكَ وَ وَفِّ مَا تَقَرَّبْتَ بِهِ إِلَى اللَّهِ مِنْ ذَلِكَ كَامِلًا غَيْرَ مَثْلُومٍ وَ لَا مَنْقُوصٍ بَالِغاً مِنْ بَدَنِكَ مَا بَلَغَ وَ إِذَا قُمْتَ فِي صَلَاتِكَ لِلنَّاسِ فَلَا تَكُونَنَّ مُنَفِّراً وَ لَا مُضَيِّعاً فَإِنَّ فِي النَّاسِ مَنْ بِهِ الْعِلَّةُ وَ لَهُ الْحَاجَةُ وَ قَدْ سَأَلْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) حِينَ وَجَّهَنِي إِلَى الْيَمَنِ كَيْفَ أُصَلِّي بِهِمْ فَقَالَ صَلِّ بِهِمْ كَصَلَاةِ أَضْعَفِهِمْ وَ كُنْ بِالْمُؤْمِنِينَ رَحِيماً وَ أَمَّا بَعْدُ فَلَا تُطَوِّلَنَّ احْتِجَابَكَ عَنْ رَعِيَّتِكَ فَإِنَّ احْتِجَابَ الْوُلَاةِ عَنِ الرَّعِيَّةِ شُعْبَةٌ مِنَ الضِّيقِ وَ قِلَّةُ عِلْمٍ بِالْأُمُورِ وَ الِاحْتِجَابُ مِنْهُمْ يَقْطَعُ عَنْهُمْ عِلْمَ مَا احْتَجَبُوا دُونَهُ فَيَصْغُرُ عِنْدَهُمُ الْكَبِيرُ وَ يَعْظُمُ الصَّغِيرُ وَ يَقْبُحُ الْحَسَنُ وَ يَحْسُنُ الْقَبِيحُ وَ يُشَابُ الْحَقُّ بِالْبَاطِلِ وَ إِنَّمَا الْوَالِي بَشَرٌ لَا يَعْرِفُ مَا تَوَارَى عَنْهُ النَّاسُ بِهِ مِنَ الْأُمُورِ وَ لَيْسَتْ عَلَى الْحَقِّ سِمَاتٌ تُعْرَفُ بِهَا ضُرُوبُ الصِّدْقِ مِنَ الْكَذِبِ وَ إِنَّمَا أَنْتَ أَحَدُ رَجُلَيْنِ إِمَّا امْرُؤٌ سَخَتْ نَفْسُكَ بِالْبَذْلِ فِي الْحَقِّ فَفِيمَ احْتِجَابُكَ مِنْ وَاجِبِ حَقٍّ تُعْطِيهِ أَوْ فِعْلٍ كَرِيمٍ تُسْدِيهِ أَوْ مُبْتَلًى بِالْمَنْعِ فَمَا أَسْرَعَ كَفَّ النَّاسِ عَنْ مَسْأَلَتِكَ إِذَا أَيِسُوا مِنْ بَذْلِكَ مَعَ أَنَّ أَكْثَرَ حَاجَاتِ النَّاسِ إِلَيْكَ مِمَّا لَا مَئُونَةَ فِيهِ عَلَيْكَ مِنْ شَكَاةِ مَظْلِمَةٍ أَوْ طَلَبِ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ ثُمَّ إِنَّ لِلْوَالِي خَاصَّةً وَ بِطَانَةً فِيهِمُ اسْتِئْثَارٌ وَ تَطَاوُلٌ وَ قِلَّةُ إِنْصَافٍ فِي مُعَامَلَةٍ فَاحْسِمْ مَادَّةَ أُولَئِكَ بِقَطْعِ أَسْبَابِ تِلْكَ الْأَحْوَالِ وَ لَا تُقْطِعَنَّ لِأَحَدٍ مِنْ حَاشِيَتِكَ وَ حَامَّتِكَ قَطِيعَةً وَ لَا يَطْمَعَنَّ مِنْكَ فِي اعْتِقَادِ عُقْدَةٍ تَضُرُّ بِمَنْ يَلِيهَا مِنَ النَّاسِ فِي شِرْبٍ أَوْ عَمَلٍ مُشْتَرَكٍ يَحْمِلُونَ مَئُونَتَهُ عَلَى غَيْرِهِمْ فَيَكُونَ مَهْنَأُ ذَلِكَ لَهُمْ دُونَكَ وَ عَيْبُهُ عَلَيْكَ فِي الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ وَ أَلْزِمِ الْحَقَّ مَنْ لَزِمَهُ مِنَ الْقَرِيبِ وَ الْبَعِيدِ وَ كُنْ فِي ذَلِكَ صَابِراً مُحْتَسِباً وَاقِعاً ذَلِكَ مِنْ قَرَابَتِكَ وَ خَاصَّتِكَ حَيْثُ وَقَعَ وَ ابْتَغِ عَاقِبَتَهُ بِمَا يَثْقُلُ عَلَيْكَ مِنْهُ فَإِنَّ مَغَبَّةَ ذَلِكَ مَحْمُودَةٌ وَ إِنْ ظَنَّتِ الرَّعِيَّةُ بِكَ حَيْفاً فَأَصْحِرْ لَهُمْ بِعُذْرِكَ وَ اعْدِلْ عَنْكَ ظُنُونَهُمْ بِإِصْحَارِكَ فَإِنَّ فِي ذَلِكَ رِيَاضَةً مِنْكَ لِنَفْسِكَ وَ رِفْقاً بِرَعِيَّتِكَ وَ إِعْذَاراً تَبْلُغُ بِهِ حَاجَتَكَ مِنْ تَقْوِيمِهِمْ عَلَى الْحَقِّ وَ لَا تَدْفَعَنَّ صُلْحاً دَعَاكَ إِلَيْهِ عَدُوُّكَ و لِلَّهِ فِيهِ رِضًا فَإِنَّ فِي الصُّلْحِ دَعَةً لِجُنُودِكَ وَ رَاحَةً مِنْ هُمُومِكَ وَ أَمْناً لِبِلَادِكَ وَ لَكِنِ الْحَذَرَ كُلَّ الْحَذَرِ مِنْ عَدُوِّكَ بَعْدَ صُلْحِهِ فَإِنَّ الْعَدُوَّ رُبَّمَا قَارَبَ لِيَتَغَفَّلَ فَخُذْ بِالْحَزْمِ وَ اتَّهِمْ فِي ذَلِكَ حُسْنَ الظَّنِّ وَ إِنْ عَقَدْتَ بَيْنَكَ وَ بَيْنَ عَدُوِّكَ عُقْدَةً أَوْ أَلْبَسْتَهُ مِنْكَ ذِمَّةً فَحُطْ عَهْدَكَ بِالْوَفَاءِ وَ ارْعَ ذِمَّتَكَ بِالْأَمَانَةِ وَ اجْعَلْ نَفْسَكَ جُنَّةً دُونَ مَا أَعْطَيْتَ فَإِنَّهُ لَيْسَ مِنْ فَرَائِضِ اللَّهِ شَيْ‏ءٌ النَّاسُ أَشَدُّ عَلَيْهِ اجْتِمَاعاً مَعَ تَفَرُّقِ أَهْوَائِهِمْ وَ تَشَتُّتِ آرَائِهِمْ مِنْ تَعْظِيمِ الْوَفَاءِ بِالْعُهُودِ وَ قَدْ لَزِمَ ذَلِكَ الْمُشْرِكُونَ فِيمَا بَيْنَهُمْ دُونَ الْمُسْلِمِينَ لِمَا اسْتَوْبَلُوا مِنْ عَوَاقِبِ الْغَدْرِ فَلَا تَغْدِرَنَّ بِذِمَّتِكَ وَ لَا تَخِيسَنَّ بِعَهْدِكَ وَ لَا تَخْتِلَنَّ عَدُوَّكَ فَإِنَّهُ لَا يَجْتَرِئُ عَلَى اللَّهِ إِلَّا جَاهِلٌ شَقِيٌّ وَ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ عَهْدَهُ وَ ذِمَّتَهُ أَمْناً أَفْضَاهُ بَيْنَ الْعِبَادِ بِرَحْمَتِهِ وَ حَرِيماً يَسْكُنُونَ إِلَى مَنَعَتِهِ وَ يَسْتَفِيضُونَ إِلَى جِوَارِهِ فَلَا إِدْغَالَ وَ لَا مُدَالَسَةَ وَ لَا خِدَاعَ فِيهِ وَ لَا تَعْقِدْ عَقْداً تُجَوِّزُ فِيهِ الْعِلَلَ وَ لَا تُعَوِّلَنَّ عَلَى لَحْنِ قَوْلٍ بَعْدَ التَّأْكِيدِ وَ التَّوْثِقَةِ وَ لَا يَدْعُوَنَّكَ ضِيقُ أَمْرٍ لَزِمَكَ فِيهِ عَهْدُ اللَّهِ إِلَى طَلَبِ انْفِسَاخِهِ بِغَيْرِ الْحَقِّ فَإِنَّ صَبْرَكَ عَلَى ضِيقِ أَمْرٍ تَرْجُو انْفِرَاجَهُ وَ فَضْلَ عَاقِبَتِهِ خَيْرٌ مِنْ غَدْرٍ تَخَافُ تَبِعَتَهُ وَ أَنْ تُحِيطَ بِكَ مِنَ اللَّهِ فِيهِ طِلْبَةٌ لَا تَسْتَقْبِلُ فِيهَا دُنْيَاكَ وَ لَا آخِرَتَكَ إِيَّاكَ وَ الدِّمَاءَ وَ سَفْكَهَا بِغَيْرِ حِلِّهَا فَإِنَّهُ لَيْسَ شَيْ‏ءٌ أَدْعَى لِنِقْمَةٍ وَ لَا أَعْظَمَ لِتَبِعَةٍ وَ لَا أَحْرَى بِزَوَالِ نِعْمَةٍ وَ انْقِطَاعِ مُدَّةٍ مِنْ سَفْكِ الدِّمَاءِ بِغَيْرِ حَقِّهَا وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُبْتَدِئٌ بِالْحُكْمِ بَيْنَ الْعِبَادِ فِيمَا تَسَافَكُوا مِنَ الدِّمَاءِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَلَا تُقَوِّيَنَّ سُلْطَانَكَ بِسَفْكِ دَمٍ حَرَامٍ فَإِنَّ ذَلِكَ مِمَّا يُضْعِفُهُ وَ يُوهِنُهُ بَلْ يُزِيلُهُ وَ يَنْقُلُهُ وَ لَا عُذْرَ لَكَ عِنْدَ اللَّهِ وَ لَا عِنْدِي فِي قَتْلِ الْعَمْدِ لِأَنَّ فِيهِ قَوَدَ الْبَدَنِ وَ إِنِ ابْتُلِيتَ بِخَطَإٍ وَ أَفْرَطَ عَلَيْكَ سَوْطُكَ أَوْ سَيْفُكَ أَوْ يَدُكَ بِالْعُقُوبَةِ فَإِنَّ فِي الْوَكْزَةِ فَمَا فَوْقَهَا مَقْتَلَةً فَلَا تَطْمَحَنَّ بِكَ نَخْوَةُ سُلْطَانِكَ عَنْ أَنْ تُؤَدِّيَ إِلَى أَوْلِيَاءِ الْمَقْتُولِ حَقَّهُمْ وَ إِيَّاكَ وَ الْإِعْجَابَ بِنَفْسِكَ وَ الثِّقَةَ بِمَا يُعْجِبُكَ مِنْهَا وَ حُبَّ الْإِطْرَاءِ فَإِنَّ ذَلِكَ مِنْ أَوْثَقِ فُرَصِ الشَّيْطَانِ فِي نَفْسِهِ لِيَمْحَقَ مَا يَكُونُ مِنْ إِحْسَانِ الْمُحْسِنِينَ وَ إِيَّاكَ وَ الْمَنَّ عَلَى رَعِيَّتِكَ بِإِحْسَانِكَ أَوِ التَّزَيُّدَ فِيمَا كَانَ مِنْ فِعْلِكَ أَوْ أَنْ تَعِدَهُمْ فَتُتْبِعَ مَوْعِدَكَ بِخُلْفِكَ فَإِنَّ الْمَنَّ يُبْطِلُ الْإِحْسَانَ وَ التَّزَيُّدَ يَذْهَبُ بِنُورِ الْحَقِّ وَ الْخُلْفَ يُوجِبُ الْمَقْتَ عِنْدَ اللَّهِ وَ النَّاسِ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى كَبُرَ مَقْتاً عِنْدَ اللَّهِ أَنْ تَقُولُوا ما لا تَفْعَلُونَ وَ إِيَّاكَ وَ الْعَجَلَةَ بِالْأُمُورِ قَبْلَ أَوَانِهَا أَوِ التَّسَقُّطَ فِيهَا عِنْدَ إِمْكَانِهَا أَوِ اللَّجَاجَةَ فِيهَا إِذَا تَنَكَّرَتْ أَوِ الْوَهْنَ عَنْهَا إِذَا اسْتَوْضَحَتْ فَضَعْ كُلَّ أَمْرٍ مَوْضِعَهُ وَ أَوْقِعْ كُلَّ أَمْرٍ مَوْقِعَهُ وَ إِيَّاكَ وَ الِاسْتِئْثَارَ بِمَا النَّاسُ فِيهِ أُسْوَةٌ وَ التَّغَابِيَ عَمَّا تُعْنَى بِهِ مِمَّا قَدْ وَضَحَ لِلْعُيُونِ فَإِنَّهُ مَأْخُوذٌ مِنْكَ لِغَيْرِكَ وَ عَمَّا قَلِيلٍ تَنْكَشِفُ عَنْكَ أَغْطِيَةُ الْأُمُورِ وَ يُنْتَصَفُ مِنْكَ لِلْمَظْلُومِ امْلِكْ حَمِيَّةَ أَنْفِكَ وَ سَوْرَةَ حَدِّكَ وَ سَطْوَةَ يَدِكَ وَ غَرْبَ لِسَانِكَ وَ احْتَرِسْ مِنْ كُلِّ ذَلِكَ بِكَفِّ الْبَادِرَةِ وَ تَأْخِيرِ السَّطْوَةِ حَتَّى يَسْكُنَ غَضَبُكَ فَتَمْلِكَ الِاخْتِيَارَ وَ لَنْ تَحْكُمَ ذَلِكَ مِنْ نَفْسِكَ حَتَّى تُكْثِرَ هُمُومَكَ بِذِكْرِ الْمَعَادِ إِلَى رَبِّكَ وَ الْوَاجِبُ عَلَيْكَ أَنْ تَتَذَكَّرَ مَا مَضَى لِمَنْ تَقَدَّمَكَ مِنْ حُكُومَةٍ عَادِلَةٍ أَوْ سُنَّةٍ فَاضِلَةٍ أَوْ أَثَرٍ عَنْ نَبِيِّنَا ( صلى الله عليه وآله ) أَوْ فَرِيضَةٍ فِي كِتَابِ اللَّهِ فَتَقْتَدِيَ بِمَا شَاهَدْتَ مِمَّا عَمِلْنَا بِهِ فِيهَا وَ تَجْتَهِدَ لِنَفْسِكَ فِي اتِّبَاعِ مَا عَهِدْتُ إِلَيْكَ فِي عَهْدِي هَذَا وَ اسْتَوْثَقْتُ بِهِ مِنَ الْحُجَّةِ لِنَفْسِي عَلَيْكَ لِكَيْلَا تَكُونَ لَكَ عِلَّةٌ عِنْدَ تَسَرُّعِ نَفْسِكَ إِلَى هَوَاهَا وَ أَنَا أَسْأَلُ اللَّهَ بِسَعَةِ رَحْمَتِهِ وَ عَظِيمِ قُدْرَتِهِ عَلَى إِعْطَاءِ كُلِّ رَغْبَةٍ أَنْ يُوَفِّقَنِي وَ إِيَّاكَ لِمَا فِيهِ رِضَاهُ مِنَ الْإِقَامَةِ عَلَى الْعُذْرِ الْوَاضِحِ إِلَيْهِ وَ إِلَى خَلْقِهِ مَعَ حُسْنِ الثَّنَاءِ فِي الْعِبَادِ وَ جَمِيلِ الْأَثَرِ فِي الْبِلَادِ وَ تَمَامِ النِّعْمَةِ وَ تَضْعِيفِ الْكَرَامَةِ وَ أَنْ يَخْتِمَ لِي وَ لَكَ بِالسَّعَادَةِ وَ الشَّهَادَةِ إِنَّا إِلَيْهِ راجِعُونَ وَ السَّلَامُ عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ الطَّيِّبِينَ الطَّاهِرِينَ وَ سَلَّمَ تَسْلِيماً كَثِيراً وَ السَّلَامُ .
ترجمه :
اين فرمانى است كه بنده خدا امير المؤمنين در پيمانش به مالك بن حارث‏ اشتر زمانى كه او را به فرمانروايى مصر برگزيد دستور داد، تا مالياتهاى آن را جمع كند، و با دشمنش جهاد نمايد، و به اصلاح اهلش برخيزد، و شهرهايش را آباد سازد. او را فرمان مى‏دهد به تقواى الهى، و مقدم داشتن طاعت خدا، و پيروى آنچه را كه خداوند در كتابش از واجبات و سنّت‏هاى خود امر فرموده، كه كسى جز به پيروى آنها خوشبخت نمى‏شود، و جز به انكار و ضايع نمودن آنها بدبخت نمى‏گردد، و ديگر آنكه خداوند سبحان را به قلب و دست و زبانش يارى كند، زيرا خداوند يارى يارى كننده خود، و عزّت آن كس را كه او را عزيز بدارد ضامن شده. او را دستور مى‏دهد كه نفس را به وقت خواسته‏هاى نابجا درهم شكند، و آن را به هنگام سركشى‏ها باز دارد، كه نفس امر كننده به بدى است مگر خداوند رحم نمايد. اى مالك، آگاه باش كه تو را به شهرهايى روانه كردم كه پيش از تو فرمانروايانى در آن به عدالت و ستم حكومت كردند، و مردم به وضع تو به همان صورت مى‏نگرند كه‏ توبه حاكمان پيش از خود مى‏نگريسته‏اى، و همان را در حق تو مى‏گويند كه تو در باره حاكمان گذشته مصر مى‏گفته‏اى، شايستگان را به ذكر خيرى كه خداوند بر زبان بندگانش جارى مى‏كند مى‏توان شناخت. پس بايد محبوبترين اندوخته‏ها در نزد تو عمل صالح باشد. بنا بر اين بر هواهايت مسلط باش، نسبت به خود از آنچه بر تو حلال نيست بخل بورز، زيرا بخل به خود انصاف دادن از خود است در رابطه با آنچه محبوب يا منفور انسان است. مهربانى و محبت و لطف به رعيت را شعار قلب خود قرار ده، بر رعيت همچون حيوان درنده مباش كه خوردن آنان را غنيمت دانى، كه رعيت بر دو گروهند: يا برادر دينى تواند، يا انسانهايى مانند تو، كه خطاهايى از آنان سر مى‏زند، علل گناهى بر آنان عارض مى‏شود، و گناهانى از آنان به عمد يا اشتباه بروز مى‏كند، پس همان گونه كه علاقه دارى خداوند بخشش و چشم پوشى را به تو عنايت نمايد رعيت را مورد عفو و چشم پوشى قرار بده، چرا كه تو از نظر قدرت برتر از آنانى، و آن كه بر تو ولايت دارد بالاتر از تو مى‏باشد، و خداوند برتر از آن كسى كه تو را والى مصر نموده، خداوند كفايت امور رعيّت را از تو خواسته، و به خاطر آنان تو را در عرصه آزمايش قرار داده. خود را در موقف جنگ با خدا قرار مده، كه تو را تحمّل كيفر او نيست، و از عفو و رحمتش بى‏نياز نمى‏باشى. از گذشتى كه از مردم كرده‏اى پشيمان مشو، و بر كيفرى كه داده‏اى شاد مباش، و به خشمى كه راه بيرون رفتن از آن وجود دارد شتاب مكن، و فرياد مزن كه من بر شما گمارده‏ام، فرمان مى‏دهم بايد اطاعت شوم، كه اين وضع موجب فساد دل، و كاهش و ضعف دين، و باعث نزديك شدن زوال قدرت است. هرگاه حكومت براى تو خود بزرگ بينى و كبر به وجود آورد، به بزرگى سلطنت خداوند كه فوق توست و قدرتى كه بر تو دارد و تو را بر خودت آن قدرت و توانايى نيست نظر كن، كه اين نظر كبر و غرورت را مى‏نشاند، و تندى و شدت را از تو باز مى‏دارد، و عقل از دست رفته را به تو باز مى‏گرداند. از برابر داشتن خود با عظمت حق، و از تشبّه خود با جبروت خداوند بر حذر باش، كه حضرت او هر گردنكشى را خوار، و هر متكبرى را بى‏ارزش و پست مى‏كند. خدا و مردم را از جانب خود و خواص از خاندانت و كسانى از رعيتت كه به او علاقه دارى انصاف ده، كه اگر انصاف ندهى ستم كرده‏اى، و هر كه به بندگان خدا ستم كند خداوند به جاى بندگان ستمديده خصم او مى‏باشد، و هر كه خداوند خصم او باشد عذرش را باطل كند، و شخص ستمكار محارب با خداست تا وقتى كه از ستم دست بردارد و توبه كند. چيزى در تغيير نعمت خدا، و سرعت دادن به عقوبت او قوى‏تر از ستمكارى نيست، كه خداوند شنواى دعاى ستمديدگان، و در كمين ستمكاران است. بايد محبوبترين امور نزد تو ميانه‏ترينش در حق، و همگانى‏ترينش در عدالت، و جامع‏ترينش در خشنودى رعيت باشد، چرا كه خشم عموم خشنودى خواص را بى‏نتيجه مى‏كند، و خشم خواص در برابر خشنودى عموم بى‏اثر است. و به وقت آسانى و رفاه احدى از رعيّت بر والى پر خرج‏تر، و زمان‏ مشكلات كم يارى تر، و هنگام انصاف ناخشنودتر، و در خواهش و خواسته با اصرارتر، و زمان بخشش كم سپاس‏تر، و وقت منع از عطا دير عذر پذيرتر، و در حوادث روزگار بى‏صبرتر از خواص نيست. همانا ستون دين، و جمعيّت مسلمانان، و مهيا شدگان براى جنگ با دشمن توده مردمند، پس بايد توجه و ميل تو به آنان باشد. بايد دورترين رعيّت تو از حريم تو، و در شدّت كينه تو نسبت به او كسى باشد كه در حق مردم عيب جوتر است، زيرا در مردم عيوبى هست كه والى در پوشاندن آن عيوب از همه كس سزاوارتر است، پس در رابطه با عيوبى كه از مردم بر تو پنهان است كنجكاوى مكن، چرا كه فقط در آنچه از عيوب مردم نزد تو معلوم است وظيفه اصلاح دارى، و نسبت به آنچه از عيوب رعيّت بر تو پنهان است خداوند داورى مى‏كند. پس تا مى‏توانى عيوب مردم را بپوشان، تا خداوند عيوب تو را كه علاقه دارى از مردم پوشيده بماند. پرده پوشى كند. گره هر كينه‏اى كه از مردم به دل دارى بگشاى، و رشته هر انتقامى را قطع كن، و در هر چه از ديگران برايت ثابت نشده خود را به غفلت زن، در باور كردن گفتار سخن چينان شتاب مكن، زيرا سخن چين خائن است گرچه خود را شبيه خير خواهان نشان دهد. مشاوران در امور خود بخيل را وارد مشورت مكن كه تو را از بخشش مانع گردد، و از تهيدستى مى‏ترساند، و همچنين با بزدل و ترسو كه تو را در اجراى برنامه‏هايت سست مى‏نمايد، و نه با طمع كار كه حرص بر اندوختن و ستمگرى را در نظرت مى‏آرايد، همانا بخل و ترس و حرص سرشت‏هايى جداى از هم‏اند كه جمع كننده آنها در انسان سوء ظن به خداوند است وزيران بدترين وزراى تو وزيرى است كه پيش از تو وزير اشرار بوده، و در گناهانشان شركت داشته، چنين كسى نبايد از محرمان تو باشد، كه اينان ياران اهل گناه، و برادران اهل ستم‏اند، البته در حالى كه قدرت دارى جانشينى بهتر از آنان بيابى كه در كشور دارى مانند آنان داراى‏ رأى و كار دانى است، و بار سنگين گناهان آنان هم بر او نيست، از كسانى كه اهل ستم را در ستمكارى و گناهكاران را در گناهشان يارى نكرده است. هزينه اينان بر تو سبكتر، و همكاريشان بهتر، و نسبت به تو در طريق عطوفت مايل‏تر، و الفتشان با بيگانه كمتر است. اينان را از خاصان خود در خلوتها و مجالس خويش قرار ده. و نيز بايد از وزرايت برگزيده‏ترينشان نزد تو وزيرى باشد كه سخن تلخ حق را به تو بيشتر بگويد، و نسبت به آنچه كه خداوند براى اوليائش خوش ندارد كمتر تو را يارى دهد، گرچه اين برنامه بر عليه ميل تو به هر جا كه خواهد برسد. به اهل پاكدامنى و صدق بپيوند، و آنان را آنچنان تعليم ده كه تو را زياد تعريف نكنند، و بيهوده به كارى كه انجام نداده‏اى تو را شاد ننمايند، كه تمجيد فراوان ايجاد كبر و نخوت كند، و به گردنكشى نزديك نمايد نيكوكار و بدكار نيكوكار و بدكار در برابرت يكسان نباشند، كه اين كار نيكوكار را در انجام كار نيك بى‏رغبت، و بدكار را در بدى ترغيب مى‏كند، هر كدام را نسبت به كارشان پاداش بخش. آگاه باش كه چيزى براى جلب خوشبينى حاكم بر رعيت بهتر از نيكى به آنان، و سبك كردن هزينه بر دوش ايشان، و اجبار نكردنشان به حقّى كه حاكم بر آنان ندارد نيست. به صورتى بايد رفتار كنى كه خوش گمانى بر رعيتت را در كمك همه جانبه به حاكم فراهم آرى، كه اين خوش گمانى رنجى طولانى را از تو بر مى‏دارد، و به خوش گمانى تو كسى شايسته‏تر است كه از تو احسان ديده، و به بد گمانيت كسى سزاوارتر است كه از جانب تو به او ناراحتى رسيده روشها روشى را كه بزرگان امت بر اساس آن رفتار كرده‏اند، و به سبب آن در ميان مردم الفت برقرار شده، و اصلاح جامعه بر پايه آن بوده از بين مبر، و روشى را كه به روشهاى گذشته ضرر مى‏زند به وجود نياور، كه پاداش و اجر براى كسى است كه روشهاى درست را بر پا كرده، و گناه از بين بردن آن روشها بر گردن توست با دانشمندان در استوار ساختن آنچه صلاح كار شهرهايت بر آن است، و برپا داشتن آنچه مردم پيش از اين به آن مستقيم شده‏اند با دانشمندان و انديشمندان زياد گفتگو كن طبقات جامعه آگاه باش كه مردم مملكت گروههاى مختلفند كه هر گروه جز به گروه ديگر اصلاح نمى‏شود، و با داشتن گروهى از گروه ديگر بى‏نيازى نيست. اينان عبارتند از ارتش حق، و نويسندگان عمومى و خصوصى، و قاضيان عدل، و مأموران انصاف و مدارا، و اهل جزيه و ماليات از غير مسلمان و مسلمان، و تاجران و صنعتگران، و طبقه پايين از نيازمندان و افتادگان. خداوند سهم هر يك از اين طبقات را مقرر فرموده، و در كتابش‏ يا سنّت پيامبرش صلّى اللّه عليه و آله عهدى محفوظ را بر حدّ و اندازه واجب آن نزد ما قرار داده است سپاهيان ارتش به اذن خداوند دژ مردم، و زينت حاكمان، و ارجمندى دين، و راههاى امنيت‏اند، كه مردم بدون آنان برپاى نمانند. سپس نظام ارتش جز با مالياتى كه خداوند براى آنان قرار داده استوار نگردد، مالياتى كه به وسيله آن در جنگ با دشمن توانا مى‏شوند، و براى اصلاح زندگى خود به آن تكيه مى‏نمايند، و مايه رفع نيازمنديهاى آنان است. سپس كار ارتش و ماليات دهندگان استوار نگردد جز با گروه سوم كه عبارتند از قضات و كارگزاران حكومت و منشيان حسابگر كه قراردادها را محكم مى‏كنند، و آنچه را به سود رعيّت است جمع مى‏نمايند، و در امور خصوصى و عمومى بر آنان اعتماد مى‏شود. و كار اينان نيز به سامان نشود جز با تاجران و صنعتگران كه آنچه براى مردم سودمند است فراهم مى‏آورند، و بازارها را به آن برپا مى‏دارند، و به كارهايى كه به نفع مردم است دست مى‏زنند، كارهايى كه از غير ايشان ساخته نيست. سپس جمع نيازمند و از كار افتاده است كه احسان و يارى ايشان لازم است. و براى هر كدام از اين گروهها نزد خداوند گشايشى است، و براى هر يك از اين طبقات به مقدارى كه امور آنان را اصلاح نمايد بر عهده والى حقّى است، و والى از اداى آنچه خداوند بر عهده او قرار داده بر نيايد جز با كوشش و يارى خواستن از خداوند، و مهيّا نمودن خود بر به كار گيرى حق و استقامت بر آن، چه اينكه بر او آسان باشد يا سخت. آن كه پيش تو نسبت به خداوند و پيامبر و پيشوايت خير خواه‏تر و پاك دامن‏تر و بردبارتر است او را به فرماندهى ارتشت انتخاب كن، از آنان كه دير به خشم آيند، و پوزش پذيرترند، و به ناتوانان مهربان، و در برابر زورمندان گردن فرازند، و از آنان كه خشونت او را برنينگيزد، و ناتوانى وى را بر جاى ننشاند. با صاحبان مكارم و شرافت، و خانواده‏هاى شايسته و داراى سوابق نيكو پيوند برقرار كن، پس از آن با دلاور مردان و شجاعان و بخشندگان و جوانمردان رابطه برقرار ساز، زيرا اينان جامع بزرگوارى، و شاخه‏هايى از خوبى و احسانند. سپس از آنان چنان دلجويى كن كه پدر و مادر از فرزندشان دلجويى مى‏نمايند، و نبايد چيزى كه آنان را به وسيله آن نيرومند مى‏سازى در ديده‏ات بزرگ آيد، و لطفى كه نسبت به ايشان متعهد شده‏اى كوچك شمارى گر چه كوچك باشد، زيرا لطف تو آنان را نسبت به تو خير خواه و خوش گمان مى‏نمايد. از بررسى امور ناچيز آنان به اميد بررسى كارهاى بزرگشان چشم مپوش، كه نيكى اندك تو جايى دارد كه از آن بهره‏مند مى‏گردند، و براى احسان بزرگ تو نيز موقفى است كه از آن بى‏نياز نيستند. و بايد برگزيده‏ترين سران سپاهت نزد تو كسى باشد كه در كمك به سپاهيان مواسات را رعايت نمايد، و از توانگرى خود به آنان احسان كند به اندازه‏اى كه بتواند سپاهيان و خانواده‏هاى آنان را كه از خود به جاى نهاده‏اند اداره نمايد، تا انديشه آنان در جنگ با دشمن يك انديشه باشد، چرا كه عنايت تو نسبت به آنان دلهايشان را متوجه تو مى‏گرداند. برترين چيزى كه موجب چشم روشنى‏ زمامداران مى‏شود برقرارى عدالت در شهرها، و ظهور دوستى و محبت رعيت است. و دوستى رعيت آشكار نشود مگر به سلامت دل آنان، و خير خواهى ايشان درست و راست نگردد جز آنكه زمامداران خود را حمايت نمايند، و حكومت حاكمان را بر خود سنگين نشمارند، و توقع به پايان رسيدن زمان حكومتشان را نداشته باشند. پس آرزوهاى رعيّت را بر آور، و نيكو ستودن آنان را پيوسته دار، و رنج و زحمت و كوشش و ابتلاى صاحبان فعاليت را در نظر داشته باش، چه اينكه بسيار ياد كردن كارهاى خوب دلير را به هيجان آورده، و ترسو را به كوش وامى‏دارد ان شاء اللّه. سپس كوشش هر يك از آنان را به دقّت بشناس، و زحمت كسى را به ديگرى نسبت مده، و در اجر و مزدش به اندازه رنجى كه برده كوتاهى مكن، و مقام كسى باعث نشود كه كوشش اندكش را بزرگ شمارى، و معمولى بودن شخص علت نگردد كه كار بزرگش را اندك دانى رجوع به كتاب و سنّت جايى كه كارها بر تو مشكل شود و در امورى كه برايت شبهه حاصل گردد حلّ آن را به خدا و پيامبرش ارجاع ده، كه خداوند به مردمى كه هدايتشان را علاقه داشته فرموده: «اى كسانى كه ايمان آورده‏ايد، خدا و پيامبر و اولى الامر از خودتان را اطاعت كنيد، و اگر در برنامه‏اى اختلاف كرديد حكمش را به خدا و رسول باز گردانيد». باز گردان به خدا قبول آيات محكم او، و ارجاع به رسول پذيرفتن سنّت اوست كه جمع كننده همگان بر يك رأى است و پراكنده نيست قاضيان براى قضاوت بين مردم برترين شخص نزد خودت را انتخاب كن، كسى كه امور قضاوت او را دچار تنگنا نكند، و بر خورد مدعيان پرونده وى را گرفتار لجبازى ننمايد، و در خطا پافشارى نورزد، و هنگام شناخت حق از باز گشت به آن درنماند، و درونش به طمع‏ ميل نكند، و در رسيدن به حقيقت مقصود به اندك فهم اكتفا ننمايد، و درنگش در شبهات از همه بيشتر باشد، و دلايل را بيش از همه به كار گيرد، و از رفت و آمد نزاع كنندگان كمتر ملول شود، و در كشف امور از همه شكيباتر، و در وقت روشن شدن حكم از همه قاطع تر باشد، كسى كه ستايش مردم او را دچار خود بينى نكند، و تمجيد و تعريف او را به تعريف كننده مايل ننمايد، كه آراستگان به اين صفات در جامعه اندكند. قضاوت قاضى را هر چه بيشتر بررسى كن، و در پرداخت مال به او گشاده دست باش آن مقدار كه نيازش را بر طرف كند، و احتياجش به مردم كم شود، و آنچنان مقامش را نزد خود بالا بر كه از نزديكانت احدى در نفوذ به او طمع ننمايد، تا از ضايع شدنش به توسط مردم نزد تو در امان بماند. در زمينه انتخاب قاضى از هر جهت دقت كن دقّتى بليغ و رسا، كه اين دين اسير دست اشرار بود، در آن به هوا و هوس عمل مى‏كردند، و وسيله دنيا طلبى آنان بود رسيدگى به كار كارگزاران سپس در امور كارگزاران حكومتت دقت كن و آنان را پس از آزمايش به كار گير، از راه هوا و هوس‏ و خود رأيى آنان را به كار گردانى مگمار، زيرا هوا و هوس و خود رأيى جامع همه شعبه‏هاى ستم و خيانت است. از عمّال حكومت كسانى را انتخاب كن كه اهل تجربه و حياءاند، و از خانواده‏هاى شايسته و در اسلام پيش قدم ترند، چرا كه اخلاق آنان كريمانه‏تر، و خانواده ايشان سالم‏تر، و مردمى كم طمع‏تر، و در ارزيابى عواقب امور دقيق‏ترند. سپس جيره آنان را فراوان ده، زيرا اين برنامه براى آنان در اصلاح وجودشان قوّت است، و از خيانت در آنچه زير دست آنان مى‏باشد بى‏نياز كننده است، و اگر از فرمانت سر بر تابند و يا در امانت خيانت كنند بر آنان حجّت است. به كارهايشان رسيدگى كن، و جاسوسانى از اهل راستى و وفا بر آنان بگمار، زيرا بازرسى پنهانى تو از كارهاى آنان سبب امانت دارى ايشان و مداراى با رعيّت است. از ياران و ياوران بر حذر باش، اگر يكى از آنان دست به خيانت دراز كند و مأموران مخفى تو بالاتفاق خيانتش را گزارش نمايند اكتفاى به همين گزارش تو را بس باشد، و او را به جرم خيانت‏ كيفر بدنى بده، و وى را به اندازه عمل ناپسندش عقوبت كن، و سپس او را به مرحله ذلّت و خوارى به نشان، و داغ خيانت را بر او بگذار، و گردن بند عار و بد نامى را به گردنش بينداز ماليات در مسأله ماليات به صورتى كه اصلاح ماليات دهندگان در آن است رسيدگى كن، چه اينكه صلاح و بهبودى ماليات و ماليات دهندگان صلاح ديگران است، و براى ديگران آسايش جز با بهبودى آنان وجود ندارد چرا كه تمام مردم جيره خوار ماليات و پرداخت كنندگان آن هستند. بايد انديشه‏ات در آبادى زمين از تدبيرت در جمع‏آورى ماليات بيشتر باشد، زيرا ماليات جز با آباد كردن زمين به دست نمى‏آيد، و هر كس بخواهد منهاى آباد نمودن ماليات بگيرد شهرها را خراب كرده، و بندگان خدا را به هلاكت انداخته، و حكومتش جز اندك زمانى نماند. اگر ماليات دهندگان از سنگينى ماليات، يا بر خورد به آفات، يا خشك شدن چشمه‏ها، يا كمى باران، يا تغيير زمين بر اثر آب گرفتگى، يا بى آبى شكايت كنند ماليات را به اندازه‏اى كه اوضاع آنان بهبود يابد تخفيف ده، و اين تخفيف خرجى آنان بر تو سنگين نيايد، زيرا تخفيف تو ذخيره‏اى است كه با آباد كردن شهرهاى تو و آرايش حكومتت به تو باز مى‏گردانند، علاوه ستايش مردم را به خود جلب نموده، و شادمان هستى كه سفره عدالت را در بين آنان گسترده‏اى، در حالى كه با قوت بخشيدن به آنان به وسيله ذخيره‏اى كه در تخفيف ماليات نزد ايشان نهاده‏اى مى‏توانى بر آنان اعتماد كنى، و با عدالت و مهربانيت كه آنان را به آن عادت داده‏اى بر آنان مطمئن باشى، چه بسا گرفتاريهايى كه پيش آيد كه پس از نيكى به ماليات دهندگان اگر حلّ آن را به آنان واگذارى با طيب خاطر بپذيرند، چه اينكه بر مملكت آباد آنچه را بار كنى تحمّل كشيدنش را دارد، و علّت خرابى زمين بى‏چيزى و تنگدستى اهل آن زمين است، و فقر و ندارى آنان ناشى از زراندوزى واليان، و بدگمانى آنان به بقاء حكومت، و كم بهره گيرى آنان از عبرتها و پندهاست كاتبان سپس در حال نويسندگان و منشيان حكومت دقّت كن، و امورت را به بهترين آنها بسپار، نامه‏هايت را كه در بر دارنده امور محرمانه است به آنان كه در تمام خوبيهاى اخلاق از ديگران جامع ترند بسپار، كسى كه پست و مقام او را مست نكند و منزلتش باعث جرأت او در مخالفت با تو در جمع حاضران نگردد، و غفلتش سبب كوتاهى در رساندن نامه‏هاى كار گزارانت به تو، و گرفتن جوابهاى صحيح آن نامه‏ها از تو نشود، و در آنچه براى تو مى‏ستاند و يا از جانب تو مى‏دهد فروگذارى ننمايد، و پيمان و قراردادى كه براى تو مى‏بندد سست نبندد، و از به هم زدن قراردادى كه به زيان تو منعقد شده ناتوان نماند، به مرتبه و اندازه‏اش جاهل نباشد تا در امور به اندازه مقام خود وارد گردد، كه جاهل به مقام خويش به مقام ديگران جاهل‏تر است. انتخاب منشيان به فراست و اعتماد و خوش گمانى خودت نباشد، چرا كه مردان براى جلب نظر حاكمان خود را به ظاهر سازى‏ و خوش خدمتى مى‏شناسانند، در حالى كه پشت پرده اين ظاهر سازى خبرى از خير خواهى و امانت دارى نيست، بلكه آنان را به كارهايى كه براى نيكان پيش از تو انجام داده‏اند امتحان كن، پس به آن شخص روى آر كه در ميان مردم اثرش نيكوتر، و در امانت دارى معروفتر است، كه اين برنامه نشانه خيرخواهى تو براى خدا و براى كسى است كه عهده دار كار اويى. براى هر كارى از كارهايت رئيسى از منشيان قرار ده، كه بزرگى امور او را عاجز نكند، و كثرت كارها پريشانش نسازد. چنانچه در منشيانت عيبى باشد و تو از آن بى‏خبر بمانى مسئول آن هستى تاجران و صنعتگران در باره تاجران و صنعتگران پذيراى سفارش باش، و نسبت به آنان سفارش به نيكى كن، بدون فرق بين آنان كه در يك جا مقيمند، و آنان كه با مال خود در رفت و آمدند، و آنان كه با هنر دست خود در پى كسب و سودند، چه اينكه اينان مايه‏هاى منافع، و اسباب راحت جامعه، و جلب كننده سودها از مكانهاى دور دست، در بيابان و دريا، و زمين هموار و ناهموار منطقه حكومت تواند، از مناطقى‏ كه مردم در آن جمع نمى‏شوند، و به رفت و آمد در آنها جرأت نمى‏كنند، اينان اهل سلامت‏اند كه از ضرر آنان بيمى نيست، و اهل صلح و مسالمت‏اند كه ترسى از بدى و آسيب آنان وجود ندارد. از آنان كه در منطقه حكومت تو به سر مى‏برند و آنان كه در گوشه و كنار شهرهايت هستند كنجكاوى كن، ولى روشن باش كه با همه آنچه تذكر دادم در ميان ايشان گروهى تنگ نظر و بخيل به شكلى قبيح و زشت، و مردمى محتكر، و نرخ گذارانى به دلخواه در امر خريد و فروش وجود دارد، كه در اين وضع زيان جامعه و عيب و ننگ زمامداران است. پس از احتكار جلوگيرى كن كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله آن را منع فرمود. داد و ستد بايد آسان باشد، و بر موازين عدالت صورت گيرد، و به نرخى معامله شود كه به فروشنده و خريدار اجحاف نشود. هرگاه كسى پس از نهى تو دست به احتكار زد او را مجازات كن ولى در مجازاتش از زياده روى بپرهيز طبقه پايين جامعه خدا را خدا را در طبقه پايين اجتماع، از آنان كه راه چاره ندارند، و از كار افتادگان و نيازمندان و دچارشدگان به زيان و سختى و صاحبان امراضى كه از پا در آمده‏اند، در ميان اينان كسانى هستند كه روى سؤال و اظهار حاجت دارند و كسانى كه عفت نفسشان مانع از سؤال است. بنا بر اين آنچه را كه خداوند در مورد آنان از حفظ حقوق از تو خواسته به حفظ آن پرداز، نصيبى از بيت المال كه در اختيار توست، و سهمى از غلّات خالصه جات اسلامى را در هر منطقه براى آنان قرار ده، كه براى دورترين آنها همان سهمى است كه براى نزديكترين آنان است، در هر صورت رعايت حق هر يك از آنان از تو خواسته شده، پس نشاط و فرو رفتن در نعمت تو را از توجه به آنان باز ندارد، چه اينكه از بى‏توجهى به امور كوچك آنان به بهانه پرداختن به كارهاى زياد و مهم معذور نيستى، از انديشه‏ات در امور ايشان دريغ مكن، و رخ از آنان برمتاب، نسبت به امور نيازمندان و محتاجانى كه به تو دسترسى ندارند، از آنان كه ديده‏ها خوارشان مى‏شمارد، و مردم تحقيرشان مى‏كنند كنجكاوى كن، براى به عهده گرفتن امور اينان انسانى مورد اعتماد خود را كه خدا ترس و فروتن است مهيّا كن، تا وضع آنان را به تو خبر دهد. سپس با آنان به صورتى عمل كن كه به وقت لقاء حق عذرت پذيرفته شود، زيرا اينان در ميان رعيت از همه به دادگرى و انصاف نيازمندترند، و در اداى حق همگان بايد چنان باشى كه عذرت نزد خداوند قبول شود. به اوضاع يتيمان و سالخوردگان كه راه چاره‏اى ندارند، و خود را در معرض سؤال از مردم قرار نداده‏اند رسيدگى كن. آنچه سفارش كردم بر حاكمان سنگين است، البته همه حق سنگين است، و گاهى خداوند آن را بر اقوامى سبك مى‏كند كه خواهان عاقبت به خيرى هستند، و خود را به صبر و استقامت واداشته، و به صدق آنچه خداوند به آن وعده داده اعتماد كرده‏اند ملاقات با نيازمندان از جانب خود وقتى را براى آنان كه به شخص تو نيازمندند قرار ده و در آن وقت وجود خود را براى آنان از هر كارى فارغ كن، و جلوست براى آنان در مجلس عمومى باشد، و براى خداوندى كه تو را آفريده تواضع كن، و لشگريان و ياران از پاسبانان و محافظان خود را از اين مجلس بركنار دار، تا سخنگوى نيازمندان بدون ترس و نگرانى و لكنت و ترديد با تو سخن بگويد، كه من بارها از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مى‏فرمود: «امتى به پاكى و قداست نرسد مگر اينكه حق‏ ناتوان را از قدرتمند با صراحت و روانى كلام بگيرد». آن گاه خشونت و درست حرف نزدن آنان را تحمل كن، تنگ خويى و غرور و خودپسندى نسبت به آنان را از خود دور كن تا خداوند جوانب رحمتش را بر تو بگشايد، و ثواب طاعتش را بر تو واجب كند. آنچه عطا مى‏كنى به خوشرويى عطا كن، و خوددارى از عطا را با مهربانى و عذر همراه نما. قسمتى از امور است كه بايد خودت به انجام آنها بر خيزى، از جمله پاسخ دادن به كارگزاران دولت آنجا كه منشيانت از پاسخ گويى ناتوانند. و نيز جواب دادن به حاجات و مطالب مردم در همان روزى كه حاجاتشان به تو مى‏رسد و پاسخش همكارانت را تنگدل و ناراحت مى‏كند. برنامه هر روز را در همان روز انجام ده، زيرا هر روز را كارى مخصوص به همان روز است. بهترين اوقات و با عظمت‏ترين ساعات را براى خود در آنچه بين تو و خداوند است اختصاص ده، هر چند همه كارها در تمام اوقات براى خداست اگر نيّت صحيح باشد، و رعيّت از آن كارها روى آسايش ببيند توجه به واجبات الهى و بايد در خصوص آنچه به آن دينت را براى خدا خالص مى‏كنى اقامه واجبات باشد واجباتى كه مخصوص به خداوند است، روى اين ملاك از بدنت در شب و روز در اختيار خداوند قرار بده، و از آنچه موجب قرب تو به خداوند مى‏شود به نحو كامل و بدون كم و كاست انجام ده، گر چه هر گونه صدمه و فرسايشى به بدنت وارد آيد. چون با مردم به نماز جماعت بايستى نه چنان نماز بگزار كه مردم را رميده كنى نه به آن صورت كه نماز را ضايع نمايى، كه در ميان مردم هم بيمار وجود دارد و هم كسى كه حاجتى دارد و بايد به دنبال آن برود. من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله هنگام سفرى كه مرا به يمن فرستاد پرسيدم: با مردم چگونه نماز بگزارم فرمود: «با آنان نمازى بخوان مانند نماز ناتوان‏ترين آنان، و به مردم مؤمن مهربان باش» در ميان مردم اما بعد از اين، پنهان ماندنت را از رعيت طولانى مكن، كه در پرده ماندن‏ حاكم شعبه‏اى است از تنگ خويى و كم اطلاعى به امور. و پنهان ماندن حاكم از رعيت حاكمان را از دانستن آنچه بر آنان پوشيده است باز مى‏دارد، بر اين اساس كار بزرگ پيش آنان كوچك و كار كوچك بزرگ جلوه مى‏كند، زيبا زشت گردد و زشت زيبا شود، و حق به باطل آميخته مى‏گردد. زمامدار انسانى است كه آنچه را مردم از او پوشيده دارند نخواهد دانست، و حق را هم نشانه‏اى نيست كه به وسيله آن انواع راستى از دروغ شناخته شود، و تو يكى از دو مردى: يا انسانى هستى كه وجودت به بخشيدن در راه خدا سخاوتمند است، پس نسبت به حق مردم واجبى كه بايد عطا كنى يا كار نيكى كه بايد ادا نمايى علّت روى نشان ندادنت به رعيت چيست يا انسانى هستى مبتلا به بخل، كه در اين صورت زود باشد كه مردم دست درخواستشان را از تو باز دارند آن گاه كه از عطا و بخششت نا اميد گردند. با اينكه بيشترين حاجات مردم از تو چيزى است كه برايت زحمت و رنجى ندارد، از قبيل شكايت از ستمى، يا درخواست انصاف در خريد و فروشى. سپس واليان را نزديكانى است كه آنان را خوى خود خواهى و دست درازى به مال مردم، و كمى انصاف در داد و ستد است، به جدا كردن اسباب و وسايل اين حالات ماده و ريشه آنان را قطع كن. به هيچ يك از اطرافيان و اقوام خود زمينى از اقطاع مسلمين واگذار مكن. نبايد در تو طمع ورزد كسى به گرفتن مزرعه‏اى كه در آبشخور آن به همسايه زيان رساند، يا كارى كه بايد با شركت به سامان رسد مشقّت كار مشترك را به همسايگان تحميل كند، در آن صورت سودش براى آن طمع كاران و عيب و زشتى آن در دنيا و آخرت بر عهده تو خواهد بود. حق را نسبت به هر كه لازم است از نزديك و دور رعايت كن، و در اين زمينه شكيبا و مزد خواه از خدا باش، گر چه اين برنامه به زيان نزديكان و خاصانت باشد، و در اين مورد نسبت آنچه بر تو گران است جوياى عاقبتش باش، كه سر انجام رعايت حق پسنديده و نيكوست. هرگاه رعيت گمان ستمى بر تو ببرد آشكارا عذرت را به آنان ارائه كن، و به اظهار عذر گمانهاى آنان را از خود بگردان، چرا كه اظهار عذر موجب عادت دادن نفس به اخلاق حسنه، و مهربانى و نرمى نسبت به رعيت است، و اين عذر خواهى تو را به خواسته‏ات در واداشتن رعيت به حق مى‏رساند صلح از صلحى كه دشمنت به آن دعوت مى‏كند و خشنودى خدا در آن است روى مگردان، زيرا صلح موجب آسايش لشگريان، و آسودگى خاطر آنها، و امنيت شهرهاى توست. ولى پس از صلح به كلى از دشمن حذر كن، چه بسا كه دشمن براى غافلگير كردن تن به صلح دهد. در اين زمينه طريق احتياط گير، و به راه خوش گمانى قدم مگذار. اگر بين خود و دشمنت قراردادى بستى، يا از جانب خود به او لباس امان پوشاندى، به قراردادت وفا كن، و امان دادنت را به امانت رعايت نما، و خود را سپر تعهدات خود قرار ده، زيرا مردم بر چيزى از واجبات الهى چون بزرگ شمردن وفاى به پيمان- با همه هواهاى گوناگون و اختلاف آرايى كه دارند- اتفاق‏ ندارند. مشركين هم علاوه بر مسلمين وفاى بر عهد را بر خود لازم مى‏دانستند، چرا كه عواقب زشت پيمان شكنى را آزموده بودند. پس در آنچه به عهده گرفته‏اى خيانت نورز، و پيمان خود را مشكن، و دشمنت را گول مزن، كه بر خداوند جز نادان بدبخت گستاخى نكند، خداوند عهد و پيمانش را امان قرار داده و رعايت آن را از باب رحمتش بر عهده همه بندگان گذاشته، عهد و پيمان حريم امنى است تا در استوارى آن بياسايند، و همگان به پناه آن روند. بنا بر اين در عهد و پيمان خيانت و فريب و مكر روا نيست. عهد و پيمانى برقرار مكن كه در آن راه تأويل و بهانه و توريه و فريب باز باشد، و پس از تأكيد و استوار نمودن عهد و پيمان گفتار توريه مانند و دو پهلو به كار مبر، و نبايد در تنگنا افتادنت به خاطر اينكه عهد و پيمان خدا براى تو الزام آور شده تو را به فسخ آن به طور نامشروع بكشاند، چرا كه صبر تو در تنگناى عهد و پيمان كه اميد گشايش و برترى عاقبتش را دارى بهتر است از خيانتى كه از مجازاتش ترسانى، و نيكوتر است از اينكه از جانب حق مورد بازخواست واقع گردى، به صورتى كه نتوانى در دنيا و آخرت از خداوند در خواست بخشش كنى پرهيز از خونريزى از ريختن خون به ناحق بر حذر باش، زيرا چيزى در نزديك ساختن انتقام حق، و عظمت مجازات، و از بين رفتن نعمت و پايان گرفتن زمان حكومت به مانند خون به ناحق ريختن نيست. خداوند در قيامت اول چيزى كه بين مردم حكم مى‏كند در رابطه با خونهايى است كه به ناحق ريخته‏اند. پس حكومت را به ريختن خون حرام تقويت مكن، كه ريختن خون حرام قدرت را به سستى كشاند، بلكه حكومت را ساقط نموده و به ديگرى انتقال دهد. براى تو در قتل عمد نزد خدا و نزد من عذرى نيست، چرا كه كيفر قتل عمد كشتن قاتل است. و اگر دچار اشتباه شدى، و تازيانه يا شمشير يا دستت در كيفر دادن از حد بيرون رفت- چه اينكه در مشت زدن و بالاتر از آن بيم قتل است- مبادا نخوت حكومت تو را از پرداخت خون بها به خاندان مقتول مانع گردد سفارشات گوناگون از خودپسندى و تكيه بر آنچه تو را آلوده به خود پسندى كند، و از علاقه به ستايش و تعريف مردم برحذر باش، زيرا اين حالات از مطمئن‏ترين فرصت‏هاى شيطان در نظر اوست تا نيكى نيكوكاران را نابود كند. بپرهيز از اينكه احسانت را بر رعيّت منّت گذارى، يا كرده خود را بيش از آنچه هست بزرگ شمارى، يا به رعيّت وعده‏اى دهى و خلاف آن را به جا آورى، چرا كه منّت موجب بطلان احسان، و كار را بيش از آنچه هست پنداشتن باعث از بين بردن نور حق در قلب، و خلف وعده سبب خشم خدا و مردم است، خداوند بزرگ فرموده: «اين باعث خشم بزرگ خداست كه بگوييد و انجام ندهيد». از عجله در كارهايى كه وقتش نرسيده، يا سهل انگارى در امورى كه انجامش ممكن شده، يا لجبازى در چيزى كه نامعلوم است، يا سستى در آنچه كه روشن است‏ بر حذر باش. هر چيزى را در جاى خودش بگذار، و هر كارى را به موقع خودش انجام ده. از اينكه چيزى را به خود اختصاص دهى در حالى كه همه مردم در آن مساوى هستند بپرهيز، و از غفلت در آنچه كه توجه تو به آن ضرورى است و براى همگان معلوم است بر حذر باش، زيرا آنچه را به خود اختصاص داده‏اى از تو به نفع ديگران مى‏گيرند، و در اندك زمانى پرده از روى كارهايت برداشته مى‏شود، و داد مظلوم را از تو بستانند. خشم و شدّت و غضب و سركشى و قدرت و تيزى زبانت را در اختيار گير، و از تمام اين امور به باز داشتن خود از شتاب در انتقام، و تأخير انداختن حمله و سطوت خود را حفظ كن، تا خشمت آرام گردد و عنان اختيارت را مالك شوى، و هرگز حاكم و مسلط بر خود نخواهى شد تا اينكه بسيار به ياد بازگشت به خداوند افتى. بر تو واجب است كه به ياد حكومتهاى عدل پيش از خود باشى، و نيز لازم است كه به روش‏هاى خوب، يا اثرى كه از پيامبرمان صلّى اللّه عليه و آله رسيده‏ يا فريضه‏اى كه در كتاب خداوند است توجه نمايى، پس به آنچه كه ديدى ما بر اساس آن عمل كرديم اقتدا نمايى، و در دنبال كردن آنچه كه در اين عهد نامه برايت مقرر كردم و به وسيله آن حجت را بر تو تمام نمودم كوشش كنى، تا براى تو به هنگام شتاب نفس به سوى هوا و هوس بهانه و عذرى نباشد. جز خداى بزرگ هرگز احدى نگاه‏دارنده از بدى، و توفيق دهنده به خير و خوبى نيست، و از جمله چيزهايى كه رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در وصايايش به من سفارش نمود ترغيب بر نماز و زكات و مهربانى بر غلامانتان بود، و من سفارش حضرت را پايان عهدى كه براى تو نوشتم قرار مى‏دهم، و كسى را حول و قوّتى جز به خداى بزرگ نيست قسمتى از اين پيمان كه پايان آن مى‏باشد من از خداوند با رحمت فراگيرش، و بزرگى قدرتش بر انجام هر گونه درخواست مسئلت مى‏نمايم من و تو را به آنچه رضاى او در آن است، از معذور بودن‏ نزد خودش و مخلوقش، به همراه ثناى نيك در بين بندگانش، و آثار زيبا در شهرهايش، و تمام نعمت و فزونى كرامت توفيق دهد، و پايان زندگى من و تو را سعادت و شهادت قرار دهد، همه ما به سوى او باز مى‏گرديم. و سلام و درود بر رسول خدا صلّى اللّه عليه و بر اهل پاكيزه و پاكش باد. و السلام


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : اسلام سکولار
کلیدواژه(ها) : اسلام سکولار
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در فیلمهای ما، کأنّه یک سکولاریزمِ عملی و نوعی دین‌زدایی وجود دارد! بعضی فیلمهای تولید شما[در صدا و سیما]، باز کمی ‌بهتر است و فیلمهای تولید جاهای دیگر از این جهت بدتر هم هست؛ یعنی کأنّه نوعی دین‌زدایی از صحنه‌ی زندگی و عمل ‌وجود دارد و دین وجود ندارد! البته بعضی از سریالها و فیلمها خوب است؛ اما بعضی هم این اشکال را دارند‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : امنیت روانی
کلیدواژه(ها) : امنیت روانی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی از پیامهایی که حتماً باید [توسط رسانه] منتقل شود، نفی دشمن‌سازی های موهوم، توسعه‌ی تفاهم اجتماعی و ‌ایجاد امنیت روانی در جامعه است. یکی از عواملی که در ذهنیّت کلّ جامعه، به قول روانشناسان «روان‌پریشی» به‌وجود میآورد، ‌ناامیدی و یأس است. گاهی عوامل گوناگونی هم پیدا میشود که به‌طور طبیعی ایجاد یأس مینماید یا امید را ضعیف میکند. ‌همینها را تشویق نمودن و ناامیدی در مردم ایجاد کردن، خیلی خطاست. باید در مردم امید ایجاد شود‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : هویت ملی, هویت ملی
کلیدواژه(ها) : هویت ملی, هویت ملی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مسأله‌ی حفظ هویّت دینی و ملی و انقلابی یکی... از ارزشهایی است که حتماً بایستی به مردم منتقل شود. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : هویت انقلابی
کلیدواژه(ها) : هویت انقلابی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مسأله‌ی حفظ هویّت دینی و ملی و انقلابی یکی... از ارزشهایی است که حتماً بایستی به مردم منتقل شود. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : هویت اسلامی
کلیدواژه(ها) : هویت اسلامی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مسأله‌ی حفظ هویّت دینی و ملی و انقلابی یکی... از ارزشهایی است که حتماً بایستی به مردم منتقل شود. ‌

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : تبلیغات دشمن
کلیدواژه(ها) : تبلیغات دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز دنیا بر مدارِ جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای و درواقع بر مدارِ جنگ جبهه‌های خبری و دستگاههای تولیدکننده‌ی پیام میگردد. نه ‌این‌که در گذشته، جهانگیران و جهانخواهان و جهانخواران از نقش پیام و تبلیغ غافل بودند؛ آن وقت هم توجّه بود و اقدام میشد؛ ‌اما امروز امکانات فراوان شده و پیشرفتِ دانش در این زمینه کارهای شگفت‌آور و حیرت‌انگیزی انجام میدهد. لذا شما میبینید ‌مراکز استکباری و قدرت‌طلب دنیا بر روی نقش پیام کار میکنند؛ یعنی حقیقتاً سرمایه‌گذاری میکنند و درواقع به جای این‌که برای ‌تصرّف یک صحنه پول خرج کنند یا نیروی نظامی بسیج کنند، کاری میکنند که عوامل موجود در آن صحنه به سود آنها کار ‌کنند. امروز در صحنه‌ی عراق، اگر مقاومت عظیمی از سوی مردم در مقابل تهاجم امریکا صورت گیرد، احتمال کامیابی امریکا در ‌حمله‌ی محتملش به عراق خیلی پایین می‌آید‌. ‌حالا اگر آمدند و با انواع و اقسام پیامها به مردم عراق القا کردند که ما نظر سوئی ‌نسبت به شما نداریم؛ ما میخواهیم شما را نجات دهیم، و این پیام جا افتاد، شما ببینید که صحنه چقدر تغییر پیدا میکند: مردم ‌در آن‌جا به‌طور خودکار و بدون این‌که به آنها سلاحی، پولی و رشوه‌ای داده شده باشد، به کسانی تبدیل میشوند که به نفع مهاجم ‌کار میکنند، حداقل به نفع او سکوت میکنند یا به نفع او فعّالیتشان را تعطیل میکنند. نقش پیام این است. این یک مثال کوچک ‌است که من عرض کردم. در زمینه‌ی تجارت، در زمینه‌ی توسعه‌ی اقتدار سیاسی و نظم حاکم بر جهان هم - که امروز از مسائل ‌اساسی و مهمّ قدرتهای بزرگ در دنیاست - پیام نقش دارد. لذا امروز یک جنگ آشکار؛ اما نه با ابزارهای معهود و شناخته شده، در ‌سراسر جهان در جریان است.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : تبلیغات دشمن
کلیدواژه(ها) : تبلیغات دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز دنیا بر مدارِ جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای و درواقع بر مدارِ جنگ جبهه‌های خبری و دستگاههای تولیدکننده‌ی پیام میگردد... ‌هر ملتی به تناسب موقعیت و هدفها و همّتهای بلند یا کوتاهی که دارد، در این جنگ به نحوی درگیر میشود. ... این ملت آرمانها، ‌اهداف، ایده‌ها و آرزوهایی دارد که میخواهد محقّق کند؛ ملاحظه‌ی قدرت یا سلطه‌ی جهانی را هم نمیکند و مقصدش در درجه‌ی ‌اوّل این است که اهداف بزرگ و بلند مدّت کشور و ملت را تحقّق بخشد. این اهداف به اعتباری در کلمه‌ی دین و به اعتبار دیگری ‌در کلمات دین و آزادی و رفاه و امنیت و نظایر آن خلاصه میشود. حال شما ببینید که در وضع کنونی و با این جغرافیای فرهنگی ‌و سیاسی و نظامی و اقتصادىِ موجود دنیا، چنین کشوری با این اهداف و با این موقعیّت و جایگاهی که برای خود انتخاب کرده، در ‌این جنگ رسانه‌ای چه موضعی دارد‌. ‌طبیعی است که ما مورد تهاجم باشیم؛ یعنی هیچ شبهه‌ای نباید به ذهن راه بیابد در این‌که ‌ما یکی از اهداف اصلی و اوّلىِ تهاجم رسانه‌ای هستیم.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : تبلیغات دشمن
کلیدواژه(ها) : تبلیغات دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز دنیا بر مدارِ جنگ تبلیغاتی و رسانه‌ای و درواقع بر مدارِ جنگ جبهه‌های خبری و دستگاههای تولیدکننده‌ی پیام میگردد. ‌حالا ما در مقابل این تهاجم در این جنگ بزرگ و البته نابرابر، میخواهیم وظایفمان را انجام دهیم. چه کار باید بکنیم؟ شما ‌ببینید کار ما چقدر سنگین و حسّاس است! ... به نظر ما، راه پیروزی در این جنگ این است که مجموعه و فهرستی از پیامهای ‌درست و از نکات و حقایق واقعی را که مبتنی بر آرمانها و آرزوهای ماست، به ذهن مردم منتقل کنیم‌.‌
اوّلاً بایستی فهرست این پیامها را شناخت. نخست ببینیم که ما چه چیز را باید به ذهن مردم منتقل کنیم تا مردم قدرت پیدا ‌کنند در مقابل زیاده‌خواهی، اقتدارطلبی و تهاجمهای گوناگون دشمن به دفاع از خود بپردازند و دستگاههای مسؤول کشور بتوانند ‌به نیروی مردم اعتماد و تکیه کنند و نقش تاریخی خود را ایفا نمایند. پس، اوّل باید این پیامها را شناخت؛ بعد که شناخته شد، ‌باید تولید شود. تولید کلام و تصویر و فضا و محیطی که بشود آن پیام را القا کرد، یکی از مهمترین کارهایی است که امروز هنر ‌تبلیغ و پیام‌رسانی به آن متّکی است. اگر در تولید، پایمان بلنگد یا بلغزد، اشتباه یا کوتاهی بکنیم، حتماً ضربه را خورده‌ایم. بعد از ‌آن‌که این پیامها تولید شد، باید آنها را مدیریّت کرد؛ چون هنگامی یک مجموعه کالای مطلوب به نتیجه و به سرمنزل حقیقی و ‌صحیح خود خواهد رسید که مدیریّتی بالای سرش باشد: این پیام در کجا باید داده شود، به چه اندازه باید داده شود، بهنگام ‌باشد، با زبان مناسب باشد و تلفیق اینها در قالبهای گوناگون قابل قبول باشد...‌
این پیامی که تولید شده و ما از لحاظ اصلِ پیام و تحکیم و شناسایی و تدوینِ آن، مشکلی نداریم، برای این‌که بدانیم چگونه ‌تقسیم و توزیع و پخشش کنیم، مدیریتِ صحیح لازم دارد. وقتی اینها انجام گرفت، آن‌وقت افکار عمومی در اختیار شما قرار ‌میگیرد؛ یعنی شما میتوانید افکار عمومی را مدیریّت کنید. وقتی این کار انجام گرفت، افکار عمومی در اختیار شماست. دشمن ‌میخواهد افکار عمومی را در اختیار گیرد. شما باید نگذارید که او افکار عمومی ملت خودتان و ملتهای دیگر را - تا هرجایی که ‌صدای شما میرسد - در اختیار گیرد‌. ‌شما امروز حادثه‌ای مثل حادثه‌ی فلسطین را ببینید که دیگر در آن‌جا جبهه‌ی حقّ و باطل ‌معلوم است. ملتی را از سرزمین آبا و اجدادیش - که استخوانهای اجدادش در این زمین دفن شده و همه‌ی تاریخ میگوید که ‌این‌جا مال اوست - و از خاک و زندگی و خانه و از حقّ انتخاب در کشور خودش محروم کردند و یک عدّه بیگانه را از اروپا و ‌اروپای شرقی و روسیه و امریکا و از جاهای دیگر جمع کرده‌اند و گفته‌اند شما این‌جا را اداره کنید! خوب؛ اگر هیچ عامل دیگری هم ‌در این بین نبود، همین اندازه نشان میدهد که حقّ و باطل کجاست؛ چه برسد به این‌که آن گروه بیگانه‌ی متصرّفِ اشغالگر، با ‌انواع و اقسام روشهای خشونت‌بار و سبع‌وار، آن جمعی را که صاحب آن سرزمین هستند، نابود میکند؛ یعنی میزند، میکوبد و ‌میکشد. دیگر حقّ و باطل از این مُنحازتر و متمایزتر!؟ شما ببینید همین را جماعتِ طرفدار حضورِ اسرائیل در این منطقه - امریکا ‌و خود صهیونیستها و بعضی دولتهای دیگر - چگونه در افکار عمومی دنیا عوض کرده‌اند! یعنی افکار عمومی را طوری تغییر ‌داده‌اند که امروز در مقابل این حوادث تلخ در دنیا حرکت مهمّی انجام نگیرد. والّا اگر این تبلیغات نبود، ملتهای دنیا - ولو هیچ ‌رابطه‌ای هم با فلسطین نداشتند - روزی نبود که تظاهراتی به نفع مردم فلسطین راه نیندازند، اعتراضی نکنند، حکومتها را زیر ‌فشار قرار ندهند و دولتهای خودشان را برای موضعگیری تحتِ فشار نگذارند‌. ‌اگر این تبلیغات نبود، اصلاً صحنه‌ی سیاست دنیا ‌عوض میشد. اینها افکار عمومی را همان‌طور که خودشان میخواستند، تصرّف و هدایت کردند - به‌خاطر رعایت همان ترتیب ‌منطقىِ کار رسانه‌ای - و این دروغ بزرگ را در ذهن مردم جا انداختند. اگر ما بتوانیم یک کار رسانه‌ای درست انجام دهیم، میتوانیم ‌این صحنه‌ی باطل را لااقل تا حدودی به صحنه‌ی حق تبدیل کنیم؛ یعنی در افکار عمومی دنیا کار را طوری پیش ببریم که واقعاً ‌قضیه بعکس شود. بنابراین ما در این زمینه ضعیف هستیم. «ما» که میگویم، یعنی جبهه‌ی حق. این در مورد افکار عمومی دنیا ‌نسبت به یک قضیه‌ی بین‌المللی است. در مورد افکار عمومی داخل کشور هم عیناً همین مسأله وجود دارد‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : تبلیغات دشمن
کلیدواژه(ها) : تبلیغات دشمن
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دشمن، دیکتاتوریای را که نیست، با انواع شیوه‌ها و ترفندهای تبلیغاتی واقعیّت جلوه میدهد؛ امّا دیکتاتوریای را که با این وضوح ‌وجود دارد، نمیگذارد که مردم بفهمند و بدانند‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : امیدآفرینی
کلیدواژه(ها) : امیدآفرینی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی از عواملی که در ذهنیّت کلّ جامعه، به قول روانشناسان «روان‌پریشی» به‌وجود میآورد، ناامیدی و یأس است. گاهی عوامل ‌گوناگونی هم پیدا میشود که به‌طور طبیعی ایجاد یأس مینماید یا امید را ضعیف میکند. همینها را تشویق نمودن و ناامیدی در ‌مردم ایجاد کردن، خیلی خطاست. باید در مردم امید ایجاد شود. بنده گاهی اوقات به دوستان صدا و سیما تذکّر داده‌ام که گاهی ‌یک مشکل کوچک - مثلاً مشکل یک منطقه - را در تلویزیون مطرح میکنند، های و هوی و جنجال به راه میاندازند که مثلاً ‌جاده‌ی فلان جا خراب است یا پل هواییاش کشیده نشده یا فلان چیز دیگر. خیلی خوب؛ این مشکل باید حل شود، اما معنایش ‌این نیست که این را در تلویزیون بیاوریم؛ چون وقتی چنین چیزی را در تلویزیون آوردیم، به‌طور طبیعی در ذهن مخاطب تعمیم ‌پیدا میکند؛ یعنی از نظر مخاطب مشکل این نیست که یک پل در فلان خیابان وجود ندارد، بلکه معنایش این است پلی که برای ‌مردم لازم است، ساخته نمیشود. حرفهای مأیوس کننده و چیزهایی را که به‌راحتی در ذهن مردم شمول و عمومیت پیدا میکند، ‌نباید در تلویزیون مطرح کرد... مسأله‌ی خبر هم بسیار مهمّ است. خبر، نیاز است. البته وضع خبر خیلی بهتر از گذشته شده است؛ ‌منتها هرچه بتوانید خبر را موثّق، بهنگام، فراگیر و دارای خصوصیّاتی که گفتیم، بکنید. گاهی پخش یک خبر ضعیف و کمتر موثّق، ‌در مردم ایجاد یأس میکند. گاهی یک خبر واحد را دو گونه میشود داد: مثلاً خبر تجهیزات امریکایی یا تجهیزات اسرائیلی را ‌میشود به‌گونه‌ای داد که مردم انگیزه پیدا کنند که با آن به مقابله برخیزند؛ همان خبر را میشود طوری داد که مردم احساس کنند ‌که نمیشود دست از پا تکان داد و اصلاً هیچ حرکتی نمیشود کرد. پس نحوه‌ی دادن خبر باید امیدبخش باشد.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : مطالبه‌گری
کلیدواژه(ها) : مطالبه‌گری
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
عدالت به‌طور مطلق مورد نیاز و مورد مطالبه‌ی جامعه است. نه این‌که به‌طور مطلق میتوان عدالت را تحقّق بخشید، یا ما آن آدمهایی ‌هستیم که میتوانیم. اما عدالت باید به‌طور مطلق مطرح شود تا هر مقدار که میتوانیم پیش برویم‌.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : هویت
کلیدواژه(ها) : هویت
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مسأله‌ی حفظ هویّت دینی و ملی و انقلابی یکی از ارزشهایی است که حتماً بایستی به مردم منتقل شود.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : هویت
کلیدواژه(ها) : هویت
نوع(ها) : جمله‌های برگزیده

متن فیش :
مسأله‌ی حفظ هویّت دینی و ملی و انقلابی یکی از ارزشهایی است که حتماً بایستی به مردم منتقل شود.‌

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش : خودسازی
کلیدواژه(ها) : خودسازی
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
‌[در] فرمان حکومتی امیرالمؤمنین به مالک اشتر. امام نامه‌ای نوشته که متضمّن فرمانِ حکومت است؛ یعنی حکم اوست... میگوید ‌مردم را از لحاظ اخلاقی و معنوی باید تربیت کنی. از نظر اسلام، حکومتها نسبت به تربیت معنوی مردم بیتفاوت نیستند که ‌بگویند خود مردم میدانند و هر کار که میخواهند بکنند، بکنند. همچنان‌که پدر در یک خانواده نسبت به تربیت فرزندان خود ‌بیتفاوت نیست که بگوید مثلاً هر کار خواستند بکنند، بکنند. پدر و مادر مسؤولیتهایی دارند که باید انجام دهند. حکومت هم در ‌جامعه در زمینه‌ی اخلاق و معنویت مردم و رشد فضیلتهای اخلاقی در آنها مسؤولیتهایی دارد.‌