newspart/index2
تقوا / ایمان/اخلاص / پرهیزگاری/پرهیزگار/پرهیزکار/تقوی/خودنگه‎داری از گناه/پرهیز از گناه/ مراعات خداوند/
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
لزوم همراهی صراحت در گفتار با رعایت تقوا و صداقت

حرّیّت و صراحت این مجلس خوب است. این حرّیّت و صراحت را با تقوا و صداقت کافی حتماً همراه کنید؛ یعنی اگر بنا است یک چیزی گفته بشود، یک حرفی گفته بشود، خب با صراحت گفته بشود، منتها رعایت صداقت بشود، رعایت تقوا بشود. قرآن کریم میفرماید: «اِنَّ الَّذینَ یُحِبّونَ اَن تَشیعَ الفاحِشَةُ فِی الَّذینَ آمَنوا».(1) اگر چیزی است که میتوان به دستگاه‌های مسئول، دستگاه‌های اطّلاعاتی، دستگاه‌های دولتی تذکّر داد و گفت و جلویش را گرفت، لزومی ندارد که انسان این را علنی بکند. یک جایی البتّه چرا، لازم است، امّا آنجا هم بایست تقوا رعایت بشود، صداقت رعایت بشود.1402/03/03

1 ) سوره مبارکه النور آیه 19
إِنَّ الَّذينَ يُحِبّونَ أَن تَشيعَ الفاحِشَةُ فِي الَّذينَ آمَنوا لَهُم عَذابٌ أَليمٌ فِي الدُّنيا وَالآخِرَةِ ۚ وَاللَّهُ يَعلَمُ وَأَنتُم لا تَعلَمونَ
ترجمه:
کسانی که دوست دارند زشتیها در میان مردم با ایمان شیوع یابد، عذاب دردناکی برای آنان در دنیا و آخرت است؛ و خداوند می‌داند و شما نمی‌دانید!
لینک ثابت
به‌یاد خدا افتادن با دیدن اهل دین و تقوا

جسم ایشان [آیت‌الله مصباح یزدی] رفت، حیف هم بود، خیلی حیف بود، یعنی وجود ایشان واقعاً مایه‌ی برکت بود، آدم از دیدن ایشان استفاده میکرد؛ یکی از این کسانی [بود] که ما در طول عمر دیدیم از دوره‌ی جوانی‌شان، نه حالا؛ آن وقت که ایشان شاید هنوز ازدواج هم نکرده بود، از آن وقت آدم میفهمید ایشان یک مرد متدیّن، اهل دین و اهل تقوا بودند. از جمله‌ی آن کسانی بود که «مَن یُذَکِّرُکُمُ اللهَ رُؤیَتُه»(1) بود؛ رؤیت ایشان هم آدم را کمک میکرد، پیش میبُرد، به یاد خدا می‌انداخت. خب هر چه از آن جوانی گذشت، ایشان بهتر هم شد؛ اگرچه هر چه هست، مال همان دوره‌ی جوانی است.1401/10/05

1 )
الکافی، محمد بن يعقوب کلینی، ج ۱، ص ۳۹

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ (صلی الله علیه و آله و سلّم) قَالَتِ الْحَوَارِيُّونَ لِعِيسَى يَا رُوحَ اللَّهِ مَنْ نُجَالِسُ قَالَ مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اللَّهَ رُؤْيَتُهُ وَ يَزِيدُ فِی عِلْمِكُمْ مَنْطِقُهُ وَ يُرَغِّبُكُمْ فِی الْآخِرَةِ عَمَلُهُ.
ترجمه:
رسول خدا فرمود: حواريان به عيسى گفتند: اى روح خدا! با چه كسى همنشينى كنيم؟ فرمود: «آن كس كه ديدارش شما را به ياد خدا اندازد و گفتارش بر دانش شما بيفزايد و عمل او ميل شما را به آخرت، بيشتر كند.»
لینک ثابت
بیان خطبه‌ها توسط امام جمعه با مضمون مسائل مهم جهان

[از خصوصیات نماز جمعه] عبارت است از آمیختگی معنویّت و سیاست؛ چیزی که برای اهل دنیا و افرادی که در امور تأمّل ندارند خیلی امر مستبعدی است. سیاست کجا، معنویّت و خداباوری کجا؟ سیاست مبانی‌ای دارد که به حسب ظاهر، همه‌ی این مبانی با توجّه به خدا و مانند اینها یا منافی است یا مغایر است. آن وقت سیاست را با معنویّت مخلوط کردن در یک فریضه، این دیگر هنر اسلام است؛ این هنر اسلام است. در آن روایتِ حضرت رضا (سلام الله علیه)‌ [آمده که] خطیب جمعه «یُخبِرُهُم بِما وَرَدَ عَلَیهِم مِنَ‌ الآفاقِ‌ وَ مِنَ الاَهوالِ الَّتی لَهُم فیهَا المَضَرَّةُ وَ المَنفَعَة»؛(1) هائل [یعنی] یک امر مهم و بزرگ؛ مسائلی که در عالم میگذرد که یک مِساسی با جامعه‌ی ما دارد، یا به عنوان ضرر یا به عنوان نفع، [خطیب جمعه] اینها را برای مردم بیان میکند. فرض بفرمایید حالا مِن باب مثال مسئله‌ی هسته‌ای، یا فرض کنید جنگ اوکراین ــ یک مسئله‌ای است دیگر؛ در دنیا وارد شده ــ یا مسائل گوناگون سیاستهای شرق و غرب، اینها یک چیزهایی است که با کشور ما، با جامعه‌ی ما، با زندگی ما و سیاست ما دارای مِساس است؛ خب اینها را خطیب جمعه برای مردم تبیین میکند، تشریح میکند، بیان میکند، درست، با اطّلاعات کافی و صحیح؛ یعنی این سیاست را با معنویّت [پیوند میزند]؛ هم میگوید «اتّقوا ‌الله»(2) ــ حتماً بایستی امر به تقوا در خطبه‌ی نماز جمعه باشد ــ هم در عین حال سیاست را، این سیاستِ این جوری، سیاست بین‌المللی، آن لبّ مسائل سیاسی را برای مردم بیان میکند.1401/05/05

1 )
وسائل‌الشّیعه، شیخ حر عاملی، ج ۷، ص ۳۴۴

يُخْبِرُهُمْ بِمَا وَرَدَ عَلَيْهِمْ مِنَ الْآفَاقِ مِنَ الْأَهْوَالِ الَّتِي لَهُمْ فِيهَا الْمَضَرَّةُ وَ الْمَنْفَعَة
ترجمه:
«…و آنها را از اخبار و حوادث مهمى كه از نقاط مختلف به مى رسد و در سود و زيان و سرنوشت آنها مؤثّر است، مطّلع سازد»
1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 70
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَقولوا قَولًا سَديدًا
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! تقوای الهی پیشه کنید و سخن حق بگویید...
لینک ثابت
دعوت الهی در قرآن به تقوا حدود 60 مرتبه

برادران عزیز، آقایان محترم! امام‌جمعه در روز جمعه مردم را امر به تقوا میکند با گفتار خود، من میگویم شما در روز شنبه و یکشنبه و دوشنبه و سه‌شنبه و چهارشنبه و پنجشنبه مردم را امر به تقوا کنید با رفتار خود؛ وَالّا اگر ما روز جمعه دعوت به تقوا کردیم امّا روز شنبه یک عملی از ما سر زد که این با تقوا سازگار نیست، این اصلاً بکلّی باطل میکند؛ یعنی نه حالا فقط باطل میکند، اصلاً یک اثر بعکس دارد؛ مستمع را سر لج می‌آورد که اینها چه دارند میگویند؛ کمترین کاری که ممکن است بکند این است که دیگر نیاید نماز؛ این کمترین کاری است که میتواند بکند، از این بیشتر هم کارهایی میکنند. پس بنابراین، یک مسئله این است. آمر به تقوا بایستی در امر تحصیل تقوا در خود کوشنده باشد. ببینید، من مراجعه کردم به معجم‌المفهرس ــ من حالا متأسّفانه مجال این کارها را ندارم؛ سابقها این کارها را با دقّت [انجام میدادم]، حالاها دیگر فرصت نیست، یک مروری کردم ــ دیدم حدود شصت بار کلمه‌ی «اتّقوا» در قرآن هست؛ حدود شصت مرتبه خدای متعال به من و شما میگوید «اتّقوا»، لکن دو تا از این شصت مورد تکان‌دهنده است. یکی آنجایی که در سوره‌ی آل‌عمران میفرماید «اِتَّقُوا اللَهَ‌ حَقَّ تُقاتِه»؛(1) تقوا پیشه کنید، آن‌چنان که شایسته‌ی تقوا است. این خیلی کار بزرگی است. یکی هم آنجایی که در سوره‌ی تغابن میفرماید «فَاتَّقُوا اللَهَ‌ مَا استَطَعتُم»؛(2) این «مَا استَطَعتُم‌» را حمل بر این نکنید که حالا هر چه توانستید؛ نه، یعنی همه‌ی استطاعت خودتان را به کار ببرید، همه‌ی امکان خودتان را به کار ببرید برای تقوا. خب اینها را ما میدانیم، اینها را میگوییم؛ خدا ان‌شاء‌الله دل ما را آماده کند، نرم کند، بتوانیم عمل کنیم به این چیزها. «فَاتَّقُوا اللَهَ‌ مَا استَطَعتُم‌». پس بنابراین، این نکته‌ی اوّل: ما که امر به تقوا میکنیم در خطبه‌ی نماز جمعه، بایستی در مورد رعایت تقوا حدّاکثرِ تلاشمان را بکنیم، هر چه میتوانیم؛ از موارد شبهه اجتناب کنیم، «وَ نَهَى النَّفسَ عَنِ الهَوىٰ»(3) کنیم و از این قبیل چیزهایی که حالا الیٰ‌ماشاءالله هست. این یک خصوصیّت که معتقدم در وظایف ما امام‌جمعه‌ها این معنا وجود دارد.1401/05/05

1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 102
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ حَقَّ تُقاتِهِ وَلا تَموتُنَّ إِلّا وَأَنتُم مُسلِمونَ
ترجمه:
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! آن گونه که حق تقوا و پرهیزکاری است، از خدا بپرهیزید! و از دنیا نروید، مگر اینکه مسلمان باشید! (باید گوهر ایمان را تا پایان عمر، حفظ کنید!)
2 ) سوره مبارکه التغابن آیه 16
فَاتَّقُوا اللَّهَ مَا استَطَعتُم وَاسمَعوا وَأَطيعوا وَأَنفِقوا خَيرًا لِأَنفُسِكُم ۗ وَمَن يوقَ شُحَّ نَفسِهِ فَأُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ
ترجمه:
پس تا می‌توانید تقوای الهی پیشه کنید و گوش دهید و اطاعت نمایید و انفاق کنید که برای شما بهتر است؛ و کسانی که از بخل و حرص خویشتن مصون بمانند رستگارانند!
3 ) سوره مبارکه النازعات آیه 40
وَأَمّا مَن خافَ مَقامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفسَ عَنِ الهَوىٰ
ترجمه:
و آن کس که از مقام پروردگارش ترسان باشد و نفس را از هوی بازدارد،
لینک ثابت
صبر و تقوا، راه مقابله با آسیب انفعال

توصیه‌ای که... میخواهم عرض بکنم، توجّه به دو آسیب است: یک آسیب، آسیب غرور است؛ یک آسیب، آسیب انفعال است... انفعال یعنی چه؟ یعنی روحیه‌ی ضعیف، خود را ناتوان پنداشتن، ناتوان‌پنداری خود، احساس کنند که دیگر [نمیتوانند]. احساس بن‌بست در امور، احساس عدم امکان فرج، انفعال است. یأس از رحمت الهی یکی از آثار این [انفعال] است که یکی از گناهان کبیره است. لَا تَیاَسوا مِن رَوحِ الله؛(1) از گناهانی که ذکر میکنند جزو گناه‌های کبیره است، یأس از رحمت الهی است. این ناشی از انفعال است که انسان احساس بن‌بست کند و بگوید دیگر هیچ کار نمیشود کرد؛ این سمّ خطرناکی است. برای مدیر یک مجموعه، برای مسئول یک مجموعه واقعاً سم است که احساس بن‌بست کند. و دشمنان هم خیلی روی این سعی میکنند و القاء میکنند این معنا را؛ به همه‌ی ماها، [به شکلها و] جورهای مختلف؛ با ملاقات، با گفتگو، با شعار، با مصاحبه، با خبر، با بعضی از فعّالیّتهای عملیّاتی سعی میکنند در طرف مقابل خودشان ــ حالا هر کسی که هست ــ ایجاد یأس و انفعال و بن‌بست و مانند اینها بکنند. این هم این [آسیب] است. البتّه ما در مقابل این حالت دوّمین آسیب [یعنی] انفعال، دستمان باز است؛ یعنی ما راه مقابله‌ی با این انفعال را الحمدلله در نظام جمهوری اسلامی داریم. اوّلاً وعده‌های الهی است، آیات قرآن که وعده‌های تخلّف‌ناپذیر پروردگار است. در سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران بعد از آنکه احساسات دشمن را در مقابل ما و نسبت به ما افشا میکند و میگوید: اِن تَمسَسکُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم وَ اِن تُصِبکُم سَیِّئَةٌ یَفرَحوا بِها، بعد میگوید: وَ اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا لا یَضُرُّکُم کَیدُهُم شَیئًا؛(۲) قرآن راه مقابله‌ی با دشمن را به ما نشان میدهد: «صبر» و «تقوا».1401/01/23

1 ) سوره مبارکه يوسف آیه 87
يا بَنِيَّ اذهَبوا فَتَحَسَّسوا مِن يوسُفَ وَأَخيهِ وَلا تَيأَسوا مِن رَوحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لا يَيأَسُ مِن رَوحِ اللَّهِ إِلَّا القَومُ الكافِرونَ
ترجمه:
پسرانم! بروید، و از یوسف و برادرش جستجو کنید؛ و از رحمت خدا مأیوس نشوید؛ که تنها گروه کافران، از رحمت خدا مأیوس می‌شوند!»
2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 120
إِن تَمسَسكُم حَسَنَةٌ تَسُؤهُم وَإِن تُصِبكُم سَيِّئَةٌ يَفرَحوا بِها ۖ وَإِن تَصبِروا وَتَتَّقوا لا يَضُرُّكُم كَيدُهُم شَيئًا ۗ إِنَّ اللَّهَ بِما يَعمَلونَ مُحيطٌ
ترجمه:
اگر نیکی به شما برسد، آنها را ناراحت می‌کند؛ و اگر حادثه ناگواری برای شما رخ دهد، خوشحال می‌شوند. (امّا) اگر (در برابرشان) استقامت و پرهیزگاری پیشه کنید، نقشه‌های (خائنانه) آنان، به شما زیانی نمی‌رساند؛ خداوند به آنچه انجام می‌دهند، احاطه دارد.
لینک ثابت
تقوا یعنی مراقبت کامل

تقوا یعنی چه؟ یعنی مراقبت کامل؛ تقوا در همه جا معنایش این است. فَاِنَّ خَیرَ الزّادِ التَّقوىٰ؛(1) تقوا در هر جا که در قرآن هست، یعنی مراقبت کامل؛ مثل مراقبت آن کسی که با لباس بلند ــ مثل لباسهای ما [روحانیّون] ــ در یک خارزاری دارد حرکت میکند؛ خب مراقب است که خار دامن او را نگیرد؛مراقبت قدم‌به‌قدم، گام‌به‌گام. هم نگاه کند زیر پای خودش، هم نگاه کند ببیند آنجایی که خار کمتر است در این فضا کجا است و به آن سمت برود؛ هم زیر پایش را نگاه کند، هم چشم‌انداز داشته باشد؛ این تقوا است. آن وقت «تقوَی الله» که معمولاً تعبیر میشود به اینکه انسان از خدا بترسد و امثال اینها، به همین [معنی] است دیگر؛ ترس از خدا یعنی این؛ یعنی با دقّت مراقب باشید که برخلاف فرمان خدا، امر و نهی خدا عمل نشود؛ این تقوا است. در یک چنین مواردی که [قرآن] «اِن تَصبِروا وَ تَتَّقوا» میفرماید، یک خصوصیّتی وجود دارد: این تقوا، تقوای در مقابل دشمن است. یعنی مراقب بودن؛ مراقب دشمن، مراقب حرکت او، مراقب حرکت خودتان در مقابل او، مراقب مانور او و تحرّکاتی که دارد، مراقب کاری که از شما صادر میشود که ممکن است حاکی از غفلت شما باشد؛ تقوا یعنی این. این چیزی که امیرالمؤمنین میفرماید: اِنَّ اَخَا الحَربِ الاَرِقُ وَ مَن نامَ لَم یُنَم عَنه،(۲) یعنی بیدار بودن، حواس جمع بودن؛ تقوا در اینجا این است. همان معنای عمومی تقوا است، منتها شکلش در اینجا به این صورت است: مراقب دشمن باشید. در هر مسئله‌ای این است؛ در دیپلماسی تقوا لازم است، در امور اقتصادی تقوا لازم است، در مسئله‌ی امنیّت تقوا لازم است، در همه‌ی اینها تقوا لازم است؛ در مسائل گوناگون؛ و در هر کدامی هم تقوا به تناسب خود آن است. با کمک پروردگار، از خدای متعال کمک خواستن و مراقبت دقیق را انجام دادن. خب این حالا دستور پروردگار.1401/01/23

1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 197
الحَجُّ أَشهُرٌ مَعلوماتٌ ۚ فَمَن فَرَضَ فيهِنَّ الحَجَّ فَلا رَفَثَ وَلا فُسوقَ وَلا جِدالَ فِي الحَجِّ ۗ وَما تَفعَلوا مِن خَيرٍ يَعلَمهُ اللَّهُ ۗ وَتَزَوَّدوا فَإِنَّ خَيرَ الزّادِ التَّقوىٰ ۚ وَاتَّقونِ يا أُولِي الأَلبابِ
ترجمه:
حج، در ماه‌های معینی است! و کسانی که (با بستن احرام، و شروع به مناسک حج،) حج را بر خود فرض کرده‌اند، (باید بدانند که) در حج، آمیزش جنسی با زنان، و گناه و جدال نیست! و آنچه از کارهای نیک انجام دهید، خدا آن را می‌داند. و زاد و توشه تهیه کنید، که بهترین زاد و توشه، پرهیزکاری است! و از من بپرهیزید ای خردمندان!
2 ) نامه 62 : از نامه‏هاى آن حضرت است به اهل مصر كه با مالك اشتر فرستاد، زمانى كه او را به حكومت مصر منصوب كرد
أَمَّا بَعْدُ فَإِنَّ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بَعَثَ مُحَمَّداً ( صلى الله عليه وآله ) نَذِيراً لِلْعَالَمِينَ وَ مُهَيْمِناً عَلَى الْمُرْسَلِينَ فَلَمَّا مَضَى ( عليه السلام ) تَنَازَعَ الْمُسْلِمُونَ الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ فَوَاللَّهِ مَا كَانَ يُلْقَى فِي رُوعِي وَ لَا يَخْطُرُ بِبَالِي أَنَّ الْعَرَبَ تُزْعِجُ هَذَا الْأَمْرَ مِنْ بَعْدِهِ ( صلى الله عليه وآله ) عَنْ أَهْلِ بَيْتِهِ وَ لَا أَنَّهُمْ مُنَحُّوهُ عَنِّي مِنْ بَعْدِهِ فَمَا رَاعَنِي إِلَّا انْثِيَالُ النَّاسِ عَلَى فُلَانٍ يُبَايِعُونَهُ فَأَمْسَكْتُ يَدِي حَتَّى رَأَيْتُ رَاجِعَةَ النَّاسِ قَدْ رَجَعَتْ عَنِ الْإِسْلَامِ يَدْعُونَ إِلَى مَحْقِ دَيْنِ مُحَمَّدٍ ( صلى الله عليه وآله ) فَخَشِيتُ إِنْ لَمْ أَنْصُرِ الْإِسْلَامَ وَ أَهْلَهُ أَنْ أَرَى فِيهِ ثَلْماً أَوْ هَدْماً تَكُونُ الْمُصِيبَةُ بِهِ عَلَيَّ أَعْظَمَ مِنْ فَوْتِ وِلَايَتِكُمُ الَّتِي إِنَّمَا هِيَ مَتَاعُ أَيَّامٍ قَلَائِلَ يَزُولُ مِنْهَا مَا كَانَ كَمَا يَزُولُ السَّرَابُ أَوْ كَمَا يَتَقَشَّعُ السَّحَابُ فَنَهَضْتُ فِي تِلْكَ الْأَحْدَاثِ حَتَّى زَاحَ الْبَاطِلُ وَ زَهَقَ وَ اطْمَأَنَّ الدِّينُ وَ تَنَهْنَهَ وَ مِنْهُ : ‏إِنِّي وَ اللَّهِ لَوْ لَقِيتُهُمْ وَاحِداً وَ هُمْ طِلَاعُ الْأَرْضِ كُلِّهَا مَا بَالَيْتُ وَ لَا اسْتَوْحَشْتُ وَ إِنِّي مِنْ ضَلَالِهِمُ الَّذِي هُمْ فِيهِ وَ الْهُدَى الَّذِي أَنَا عَلَيْهِ لَعَلَى بَصِيرَةٍ مِنْ نَفْسِي وَ يَقِينٍ مِنْ رَبِّي وَ إِنِّي إِلَى لِقَاءِ اللَّهِ لَمُشْتَاقٌ وَ حُسْنِ ثَوَابِهِ لَمُنْتَظِرٌ رَاجٍ وَ لَكِنَّنِي آسَى أَنْ يَلِيَ أَمْرَ هَذِهِ الْأُمَّةِ سُفَهَاؤُهَا وَ فُجَّارُهَا فَيَتَّخِذُوا مَالَ اللَّهِ دُوَلًا وَ عِبَادَهُ خَوَلًا وَ الصَّالِحِينَ حَرْباً وَ الْفَاسِقِينَ حِزْباً فَإِنَّ مِنْهُمُ الَّذِي قَدْ شَرِبَ فِيكُمُ الْحَرَامَ وَ جُلِدَ حَدّاً فِي الْإِسْلَامِ وَ إِنَّ مِنْهُمْ مَنْ لَمْ يُسْلِمْ حَتَّى رُضِخَتْ لَهُ عَلَى الْإِسْلَامِ الرَّضَائِخُ فَلَوْ لَا ذَلِكَ مَا أَكْثَرْتُ تَأْلِيبَكُمْ وَ تَأْنِيبَكُمْ وَ جَمْعَكُمْ وَ تَحْرِيضَكُمْ وَ لَتَرَكْتُكُمْ إِذْ أَبَيْتُمْ وَ وَنَيْتُمْ أَ لَا تَرَوْنَ إِلَى أَطْرَافِكُمْ قَدِ انْتَقَصَتْ وَ إِلَى أَمْصَارِكُمْ قَدِ افْتُتِحَتْ وَ إِلَى مَمَالِكِكُمْ تُزْوَى وَ إِلَى بِلَادِكُمْ تُغْزَى انْفِرُوا رَحِمَكُمُ اللَّهُ إِلَى قِتَالِ عَدُوِّكُمْ وَ لَا تَثَّاقَلُوا إِلَى الْأَرْضِ فَتُقِرُّوا بِالْخَسْفِ وَ تَبُوءُوا بِالذُّلِّ وَ يَكُونَ نَصِيبُكُمُ الْأَخَسَّ وَ إِنَّ أَخَا الْحَرْبِ الْأَرِقُ وَ مَنْ نَامَ لَمْ يُنَمْ عَنْهُ وَ السَّلَامُ .
ترجمه:
اما بعد، خداوند سبحان محمّد صلّى اللّه عليه و آله را ترساننده جهانيان از عذاب فردا، و گواه بر انبيا فرستاد. چون از جهان در گذشت- صلّى اللّه عليه و آله- پس از او مسلمانان در رابطه با خلافت به نزاع برخاستند. به خدا قسم در قلبم‏ نمى‏افتاد، و بر خاطرم نمى‏گذشت كه عرب پس از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله خلافت را از خاندانش بيرون برند، يا آن را بعد از او از من دور دارند. چيزى مرا شگفت زده نكرد مگر شتافتن مردم به جانب فلان كه با او بيعت مى‏كردند. از مداخله در كار دست نگاه داشتم تا آنكه مشاهده نمودم گروهى از اسلام باز گشته، و مردم را به نابود كردن دين محمّد صلّى اللّه عليه و آله دعوت مى‏كنند، ترسيدم اگر به يارى اسلام و اهلش برنخيزم رخنه‏اى در دين ببينم يا شاهد نابودى آن باشم كه مصيبت آن بر من بزرگتر از فوت شدن حكومت بر شماست، حكومتى كه متاع دوران كوتاه زندگى است، و همچون سراب از بين مى‏رود، يا همچون ابر از هم مى‏پاشد. بنا بر اين در ميان آن فتنه‏ها قيام كردم تا باطل از بين رفت و نابود شد، و دين به استوارى و استحكام رسيد. و قسمتى از اين نامه است به خدا قسم اگر به تنهايى با دشمنان روبرو شوم در حالى كه تمام زمين را پر كرده باشند، مرا نه باك است و نه ترس. من بر گمراهى آنان و هدايت خويش از جانب خود بر بصيرت از سوى پروردگارم بر يقينم. هر آينه من آرزومند لقاى خدايم و به پاداش نيك او در انتظار و اميد، اما تأسّفم از اين است كه حكومت اين امت به دست بى‏خردان و تبهكاران افتد، و مال خدا را در بين خود دست به دست كنند، و عباد حق را به بردگى گيرند، و با شايستگان به جنگ خيزند، و فاسقان را همدست خود نمايند، زيرا از اينان كسى است كه در ميان شما شراب حرام نوشيد، و حدّى كه در اسلام مقرر بود بر او جارى گشت، و هم از اينان كسى است كه مسلمان نشد تا اينكه براى اسلام آوردنش به او بخشش كمى شد. اگر از حكومت اين نابكاران بر شما نمى‏ترسيدم اين مقدار شما را ترغيب و توبيخ نمى‏كردم، و در جمع و تحريك شما كوشش روا نمى‏داشتم، و زمانى كه سر باز زديد و سستى نموديد رهايتان مى‏كردم. آيا شما نمى‏بينيد سرزمين شما با حمله دشمن كم شده، و شهرهايتان تحت فرمان آنان در آمده، و كشورهايتان ربوده شده، و در شهرهاى شما جنگ در گرفته خدا شما را بيامرزد، به جانب جنگ با دشمنانتان كوچ كنيد، و خود را بر زمين سنگين مسازيد كه تن به خوارى بسپاريد، و به ذلّت برگرديد، و پست‏ترين برنامه نصيب شما شود. مرد جنگجو هميشه بيدار و هوشيار است، و هر كه از دشمن آسوده بخوابد دشمن نسبت به او نخواهد خفت. و السلام
لینک ثابت
تقوا و خشیت عوامل بهره‌مندی از هدایت الهی

قرآن در معرض استفاده‌ی ما است، امّا اینکه آیا ما استفاده میکنیم یا نه، آیا ما میتوانیم استفاده کنیم یا نه، خودش مسئله‌ی مهمّی است. بله، قرآن درس را در اختیار ما گذاشته، هدایت را به ما عرضه کرده، امّا ما کِی میتوانیم از این هدایت قرآنی استفاده کنیم؟ هُدًی لِلمُتَّقین؛(1) وقتی تقوا وجود داشته باشد. وقتی تقوا وجود داشت، این هدایت به معنای واقعی کلمه و به تمام معنی‌الکلمه در اختیار ما خواهد بود. البتّه تعبیرات در قرآن مختلف است لکن مرجع همه‌ی آنها یکی است؛ اینجا در اوّل قرآن «هُدًی لِلمُتَّقین» است، در یک جا «هُدًی وَ بُشریٰ لِلمُؤمِنینَ»(2) است، در یک جا «هُدًی وَ رَحمَةً لِقَومٍ یُؤمِنون»(3) است، در یک جا «هُدًی وَ بُشریٰ لِلمُسلِمین»(4) است، در یک جا «هُدًی لِلنّاس» است؛ این مراتبِ مختلفِ هدایت است: «هُدًی لِلنّاس» یعنی در اختیار آنها است، میتوانند استفاده کنند، «هُدًی لِلمُتَّقین» یا «هُدًی وَ بُشریٰ لِلمُؤمِنین» [هم] مراتب‌بهره‌مندی از این هدایت را برای انسانها مشخّص میکند. خب این در مورد تقوا که مراتب هدایت نشان داده میشود.
در آیات دیگری، «خشیت» ملاک قرار گرفته است که حالا عرض میکنم مرجع آن هم باز به تقوا است: «اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکرَ وَ خَشِیَ الرَّحمٰنَ بِالغَیبِ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَ اَجرٍ کَریم»(5) -در سوره‌ی مبارکه‌ی یاسین- آن کسی میتواند از اِنذار قرآنی استفاده بکند و در جان او اثر بگذارد و دست او را بگیرد و پیش ببرد که دارای خشیت باشد. یا در سوره‌ی مبارکه طٰه: طٰه، ماٰ اَنزَلنا عَلَیکَ القُرءانَ لِتَشقیٰ، اِلّا تَذکِرَةً لِمَن یَخشیٰ.(6) در قرآن چندین آیه‌ی دیگر هم هست که مربوط به همین خشیت است. خشیت هم صفت اهل تقوا است؛ یعنی وقتی ما تقوا داشته باشیم، خشیت هم به سراغ ما می‌آید که حالا اینجا این آیه‌ی شریفه را من بخوانم: وَ لَقَد ءاتَینا موسیٰ وَ هٰرونَ الفُرقانَ وَ ضِیاٰءً وَ ذِکرًا لِلمُتَّقین؛(7) آنچه به هارون و موسیٰ (علیهما السّلام) داده شد، هدایت و ذکر بود برای متّقین؛ متّقین چه کسانی هستند؟ متّقین را قرآن معنا میکند: الَّذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَیب.(8) پس بنابر‌این، تقوا و خشیت هم یا همراهند یا اساساً جدا از هم نیستند و تحت یک مفهوم قرار میگیرند.
البتّه خشیت با خوف فرق دارد. خشیت عبارت است از آن حالتی که ناشی از فهم عظمت طرف مقابل است که به انسان دست میدهد؛ به این حالت میگویند خشیت. خشیت در مقابل پروردگار عالم ناشی از درک عظمت حضرت حق (جلّ و علا) است که «اِنَّما یَخشَی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَمَاءُ»؛(9) آن کسانی که معرفتشان بیشتر است، دانایی‌شان بیشتر است، خشیت از پروردگار مال آنها است. البتّه خطا نشود در فهم معانیِ خوف و خشیت و این چیزها که به معنای ترساننده بودن ذات مقدّس پروردگار فهمیده بشود؛ نه، اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکرَ وَ خَشِیَ الرَّحمٰنَ بِالغَیب؛ خشیت هست، امّا رحمانیّت محفوظ است؛ همان رحمان، آن که مظهر لطف و عنایت به بشر است، خشیت در مقابل او است به خاطر عظمت او.1400/01/25


1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 2
ذٰلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ ۛ فيهِ ۛ هُدًى لِلمُتَّقينَ
ترجمه:
آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.
2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 97
قُل مَن كانَ عَدُوًّا لِجِبريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلىٰ قَلبِكَ بِإِذنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِما بَينَ يَدَيهِ وَهُدًى وَبُشرىٰ لِلمُؤمِنينَ
ترجمه:
(آنها می‌گویند: «چون فرشته‌ای که وحی را بر تو نازل می‌کند، جبرئیل است، و ما با جبرئیل دشمن هستیم، به تو ایمان نمی‌آوریم!») بگو: «کسی که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است؛ در حالی که کتب آسمانی پیشین را تصدیق می‌کند؛ و هدایت و بشارت است برای مؤمنان.»
3 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 52
وَلَقَد جِئناهُم بِكِتابٍ فَصَّلناهُ عَلىٰ عِلمٍ هُدًى وَرَحمَةً لِقَومٍ يُؤمِنونَ
ترجمه:
ما کتابی برای آنها آوردیم که (اسرار و رموز) آن را با آگاهی شرح دادیم؛ (کتابی) که مایه هدایت و رحمت برای جمعیّتی است که ایمان می‌آورند.
4 ) سوره مبارکه النحل آیه 102
قُل نَزَّلَهُ روحُ القُدُسِ مِن رَبِّكَ بِالحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذينَ آمَنوا وَهُدًى وَبُشرىٰ لِلمُسلِمينَ
ترجمه:
بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحقّ نازل کرده، تا افراد باایمان را ثابت‌قدم گرداند؛ و هدایت و بشارتی است برای عموم مسلمانان!
5 ) سوره مبارکه يس آیه 11
إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ
ترجمه:
تو فقط کسی را انذار می‌کنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده!
6 ) سوره مبارکه طه آیه 1
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ طه
ترجمه:
طه‌
6 ) سوره مبارکه طه آیه 2
ما أَنزَلنا عَلَيكَ القُرآنَ لِتَشقىٰ
ترجمه:
ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی!
6 ) سوره مبارکه طه آیه 3
إِلّا تَذكِرَةً لِمَن يَخشىٰ
ترجمه:
آن را فقط برای یادآوری کسانی که (از خدا) می‌ترسند نازل ساختیم.
7 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 48
وَلَقَد آتَينا موسىٰ وَهارونَ الفُرقانَ وَضِياءً وَذِكرًا لِلمُتَّقينَ
ترجمه:
ما به موسی و هارون، «فرقان» [= وسیله جدا کردن حق از باطل‌] و نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم.
8 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 49
الَّذينَ يَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَيبِ وَهُم مِنَ السّاعَةِ مُشفِقونَ
ترجمه:
همانان که از پروردگارشان در نهان می‌ترسند، و از قیامت بیم دارند!
9 ) سوره مبارکه فاطر آیه 28
وَمِنَ النّاسِ وَالدَّوابِّ وَالأَنعامِ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ كَذٰلِكَ ۗ إِنَّما يَخشَى اللَّهَ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ غَفورٌ
ترجمه:
و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعی با رنگهای مختلف، (آری) حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او می‌ترسند؛ خداوند عزیز و غفور است!
لینک ثابت
خداوند با اهل تقوا است

انقلاب و حرکت عظیم انقلابی کشور و حاکمیّت تفکّر انقلابی و اسلامی بود که کشور را حرکت داد و پیش برد؛ تا اینجا رسانده، به اوج هم ان‌شاءالله خواهد رساند، جهشهایی خواهیم داشت؛ ما هنوز اوّل راهیم. جوان با این امید باید حرکت کند؛ فرق میکند. کار علمی خب کار آسانی نیست، البتّه برای کسی که طالب علم است شوق‌انگیز است، امّا کار سخت و دشواری است؛ پیشبرد کارها سخت است؛ این کار سخت اگر با امید همراه باشد پیش خواهد رفت.
البتّه یکی از مایه‌های مهمّ امید عبارت است از توکّل به خدای متعال؛ اَلعاقِبَةُ لِلمُتَّقین‌؛(1) وقتی شما اهل تقوا بودید، پاکدامن بودید، رعایت امر و نهی الهی را کردید، خدا با شما است. وقتی خدا با انسان است یعنی پیروزی با انسان است، موفقیّت با انسان است، شادکامی با انسان است، بهجت معنوی با انسان است. من مؤکّداً‌ شما جوانها را -که الحمدلله شماها پاکید، شماها پیراسته هستید، هنوز گرفتار مشکلات امثال ماها نشدید- توصیه میکنم تا از این پاکی، از این صفا، از این نورانیّت هر چه میتوانید استفاده کنید؛ خدای متعال را در دل خودتان، در ذهن خودتان، در عمل خودتان همواره همراه داشته باشید. ان‌شاءالله پیش خواهید رفت.1398/07/17


1 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 128
قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه:
موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار می‌کند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!»
لینک ثابت
هدایت قرآن، برای متقین است

نکته‌ی مهمّی که به نظر من هست، مسئله‌ِی ثبات و عدم لغزش است؛ من خواهش میکنم به این اهمّیّت بدهید. شما با یک مجموعه‌ِی جوان دارید کار میکنید؛جوان در معرض دو آسیب است: یکی آسیب عدم ثبات در راه، آن تغیّر فکری؛ یکی هم آسیب دچار شدن و مبتلا شدن به ابتلائات بشری؛ مُجمل و سربسته‌اش این است. مراقب باشید این جوانهای شما از این آسیب‌ها محفوظ بمانند؛ در صراط مستقیم ثبات لازم است، باید دارای ثبات باشند.
حالا غیر از کار اعتقادی و فکری و مانند اینها که حتماً در جای خود لازم است، یک مقداری‌اش مربوط میشود به کار عملی؛ یعنی عبادت، ‌توجّه، اوّل وقت نماز خواندن، حتماً هر روز قرآن خواندن، در حدّ امکان پرداختن به مستحبّات. فرض کنید در یک منطقه‌ای یک مشت جوان دارند کار میکنند، حتماً نمازشان را در مسجد بخوانند و اوّل وقت بخوانند و نماز خوب و با توجّه بخوانند. رعایت اخلاص؛ سعی کنند که کار را برای خدا انجام بدهند که این کار در سنین ماها کار سختی است؛ اگر سابقه نداشته باشیم، نکرده باشیم، از جوانی به فکرش نبوده باشیم و حالا بخواهیم خودمان را مخلصاً وارد میدان بکنیم، خیلی کار سختی است. در سنین شماها خیلی کار آسانی است؛ در سنین جوانی اخلاص آسان است. میتوانید واقعاً نیّتتان را برای خدا خالص کنید؛ وقتی که نیّت را خالص کردید، رحمت الهی و هدایت الهی از همه طرف برای شما میبارد؛ هُدًی لِلمُتَّقین‌؛(1) قرآن هدایت خودش را برای متّقین قرار میدهد. واقعاً اگر چنانچه این رعایتها بشود، هدایت الهی و کمک فکری الهی هم زیاد خواهد شد. ان‌شاءاللّه موفّق باشید.1398/05/10


1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 2
ذٰلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ ۛ فيهِ ۛ هُدًى لِلمُتَّقينَ
ترجمه:
آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است.
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی