keyword/content
1395/03/03
1394/08/20
1394/07/22
1394/06/04
1393/01/01
1392/11/19
1392/11/19
1392/04/23
1391/07/23
1391/06/02
1391/03/14
1391/01/01
1390/11/14
1390/07/23
1390/05/16
1389/11/15
1389/08/02
1389/06/25
1389/06/08
1389/04/05
1388/10/29
1388/10/29
1388/09/22
1388/06/20
1388/06/20
1388/02/26
1387/11/28
1387/08/08
1387/06/19
1387/06/07
1387/06/07
1387/03/14
1387/02/12
1386/11/28
1386/11/28
1386/10/15
1386/04/09
1385/08/17
1385/08/17
1385/03/07
1385/01/01
1384/10/19
1384/08/23
1384/07/29
1384/06/17
1384/06/17
1384/05/12
1384/02/18
1384/02/17
1384/02/11
1383/12/27
1383/08/15
1382/09/25
1380/08/14
1379/08/24
1379/07/14
1378/11/26
1377/12/15
1377/12/04
1377/10/24
1377/10/24
1377/05/10
1377/02/30
1376/11/09
1375/06/26
1375/03/11
1374/11/20
1374/11/20
1374/11/20
1374/09/26
1373/11/14
1373/11/14
1373/04/29
1371/03/07
1370/08/15
1370/02/11
1369/11/19
1369/11/04
1369/05/01
1369/03/14
1368/12/10
1368/11/11
1368/09/15

شعارهای انقلاب را باید حفظ کرد؛ این یکی از هدفها است. یکی از کارهای بزرگ و [یکی‌] از بخشهای بزرگ این جهاد عظیم -جهاد بزرگ- عبارت است از حفظ شعارهای انقلاب. شعارها هدفها را نشان میدهند، شعارها راه را به ما نشان میدهند، شعارها  مثل علامتهایی هستند که در راه میگذارند برای اینکه انسان راه را اشتباه نکند؛ اَلیَمینُ وَ الیَسارُ مَضَلَّةٌ و الطَّریقُ الوُسطی‌ هِیَ الجادَّة؛ به چپ و راست نغلتند، راه مستقیم و صراط مستقیم را بروند؛ هنر این شعارها این است، نقشش این است. در مورد این شعارها و حقایق هم فقط به احساسات اکتفا نشود. من البتّه برای احساسات نقش زیادی قائلم، برای عواطف نقش زیادی قائلم، امّا کافی نیست؛ لازم است امّا کافی نیست. عمق، تعمّق و ژرف‌نگری در همه‌ی این شعارها باید وجود داشته باشد. سعی کنید در مسائل تعمّق کنید؛ وقتی عمق‌یابی کردید، این ایمانِ مستقر با هیچ نیرویی از شما جدا نخواهد شد. مشکل اینهایی که می‌بینید یک روز تندتر از همه‌ی تندهایند و یک روز ۱۸۰ درجه به این‌طرف میغلتند، عمق نداشتن آن ایمان است. داشتیم ما؛ اوایل انقلاب بعضی‌ها بودند که آن‌چنان تند و آتشی بودند که انقلابی‌های اصلی و قدیمی و سابقه‌دار را هم قبول نداشتند و به آنها هم ایراد میگرفتند امّا سطحی بودند؛ این سطحی‌بودن بلای جانشان شد، از این‌طرف ۱۸۰ درجه غلتیدند؛ مَمشایشان عوض شد. عمق و ژرفا [داشته باشید]؛ بروید در اعماق فکر و اندیشه و از راهنمایی استادهای صالح در این راه استفاده کنید.

توجّه داشته باشید برادران و خواهران عزیز من، دانشگاهی‌های عزیز! بنده به دانشگاه علاقه‌مندم؛ من از دیرباز هم به دانشگاه معتقدم، هم بسیار علاقه‌مندم؛ بدانید دانشگاه و دانشجو امروز آماج بزرگ‌ترین توطئه‌ها است؛ از اینکه ما دانشگاهی داشته باشیم که دانشجوی آن، استاد آن با روحیّه‌ی انقلابی، با روحیّه‌ی تهاجمی وارد میدان بشود، خطهای قرمز را که دشمنها برایش درست کرده‌اند به هم بزند، پیش برود، کشور را پیش ببرد، پرچم علم را بالا ببرد، شعارهای انقلابی را پُررنگ  کند وحشت دارند؛ برای اینکه این اتّفاق نیفتد، دارند برنامه‌ریزی میکنند؛ پولها خرج میکنند. دشمنان راه سلطه‌ی آینده [را برنامه‌ریزی میکنند]. آن شکل استعمار قدیمی، امروز دیگر عملی نیست؛ آن چیزی هم که به آن میگفتند «استعمار نو»، حالا یواش‌یواش کهنه شده؛ آن چیزی که لازم است و دنبالش هستند این است که تفکّرات در درون عناصر فعّال و هوشمند و نخبه در یک کشور جوری بشود که اهداف آنها را برآورده کند؛ دارند برای این سرمایه‌گذاری میکنند، دارند برای این پول خرج میکنند. به این دغدغه‌ها باید توجّه کرد.

جمع‌بندی من از همه‌ی این حرفها، عبارت است از خوش‌بینی مستدل نسبت به آینده؛ نه فقط شعار، نه فقط رجزخوانی؛ واقعیّت این است. آینده‌ی کشور به توفیق الهی، به فضل پروردگار، آینده‌ی خوبی است؛ انبوه جماعت جوان این کشور، در دل خود نخبگان زیادی دارند؛ حالا عمده نخبگان دانشگاهی هستند، در بخشهای دیگر هم نخبگانی هستند که ولو دانشگاهی نیستند امّا به‌معنای حقیقی کلمه نخبه‌اند، میتوانند نقش‌آفرینی کنند. و این نخبه‌ها کار خود را خواهند کرد؛ احساس مسئولیّت میکنند. بحمدالله اهداف انقلابی و شعارهای انقلابی زنده است؛ دشمن نتوانسته است شعارهای انقلابی را کم‌رنگ  بکند؛ جوری است که اگر کسانی هم در دل با این شعارها همراه نیستند، در زبان ناچارند به‌خاطر افکار عمومی، به‌خاطر دل مردم و حضور مردم، با این شعارها همراهی کنند. شعارها بحمدالله زنده است؛ حرکت انقلابی حرکت زنده‌ای است و این از استثناهای تاریخ است؛ هیچ انقلابی را در دنیا ما سراغ نداریم که در طول ۳۵ سال ۴۰ سال، با این‌همه مخالفت، با این‌همه دشمنی، آن خطّ مستقیم و صراط مستقیم خودش را توانسته باشد ادامه بدهد؛ وجود ندارد. حتّی انقلابهای بزرگی که در دنیا می‌شناسید -حالا به این تحوّلات کوچک و کودتاها و مانند آن که اسمش را انقلاب میگذارند کار نداریم؛ آنها اصلاً داخل در حساب نیستند- و انقلابهای واقعی که اتّفاق افتاده، نتوانسته‌اند راه خودشان را ادامه بدهند؛ هدفها تغییر پیدا کرده. همین هم هست که دشمنان ما را عصبانی میکند؛ همین است که امروز -اگر با خبرهای خارجی آشنا باشید- مکرّر می‌شنوید، گفته میشود که تا وقتی ایران دنبال انقلاب است، کار ما با ایران مشکل است؛ راست میگویند. و من اضافه میکنم تا وقتی این تفکّر انقلابی و حرکت انقلابی هست، به توفیق الهی پیشرفت ایران، نفوذ روزافزون ایران، هیمنه و تسلّط معنوی و روحی ایران در منطقه و فراتر از منطقه، روزبه‌روز ان‌شاءالله بیشتر خواهد شد.

رهاسازی فرهنگ اصلاً جایز نیست. مدیریّت فرهنگ یک کار بسیار لازم است؛ و مدیریّت هم باید بر مبنای شعارهای انقلاب و  مبانی انقلاب باشد؛ یعنی مراقبت بشود آنچه اصل است، این است که مبانی انقلاب و مبانی استقلال کشور امام و مانند اینها باید محفوظ باشد. این هم مطلب دوّم که جزو اولویّتهایی است که به نظر من در این برهه است.

یک سؤالی اینجا ممکن است مطرح بشود که بگویند: خب شما میگویید مسئولین کشور حسّاس باشند، چقدر حسّاس باشند؟ آیا این با آزادی ــ که از شعارهای انقلاب است و جزو پایه‌های جمهوری اسلامی است ــ منافاتی ندارد؟ جواب این است که  نخیر، با آزادی هیچ منافاتی ندارد؛ آزادی غیر از ولنگاری است؛ آزادی غیر از رهاسازی همه‌ی ضابطه‌ها است. آزادی ــ که نعمت بزرگ الهی است ــ خودش دارای ضابطه است؛ بدون ضابطه، آزادی معنی ندارد. اگر چنانچه کسانی هستند در کشور که برای تیشه به ریشه‌ی ایمان جوانان زدن دارند تلاش میکنند، نمیشود این را تماشا کرد به‌عنوان اینکه این آزادی است. همچنان که اگر هروئین و بقیّه‌ی موادّ مسموم‌کننده‌ی بدن و بدبخت‌کننده‌ی خانواده‌ها را کسی بخواهد بین این ‌و آن توزیع کند، نمیشود بی‌تفاوت نشست. اینکه ببینیم کسانی با استفاده‌ی از هنر، با استفاده‌ی از بیان، با استفاده‌ی از ابزارهای گوناگون، با استفاده‌ی از پول، راه مردم را بزنند، ایمان مردم را مورد تهاجم قرار بدهند، در فرهنگ اسلامی و انقلابی مردم رخنه ایجاد کنند، ما بنشینیم تماشا کنیم و بگوییم که آزادی است، این جور آزادی در هیچ جای دنیا نیست! در هیچ جای دنیا. همان کشورهایی که ادّعای آزادی میکنند، در آن خطوط قرمزی که دارند، بشدّت سخت‌گیرند. شما ببینید در کشورهای اروپایی کسی جرئت نمیکند راجع به هولوکاست حرف بزند که معلوم نیست اصل این قضیّه واقعیّت دارد یا ندارد، یا اگر واقعیّت دارد، به چه شکلی  بوده؛ اظهار نظر درباره‌ی هولوکاست، تردید درباره‌ی هولوکاست، یکی از بزرگ‌ترین گناهان محسوب میشود، جلویش را میگیرند، طرف را میگیرند، زندانی میکنند، تعقیب قضائی میکنند؛ مدّعی آزادی هم هستند. آنچه که برای او خطّ قرمز است، در مقابل او با چنگ‌ودندان می‌ایستد. چطور از ما توقّع دارند که خطوط قرمز اعتقادی و انقلابی کشورمان و جوانانمان را ندیده بگیریم؟ اگر یک کسی است که روح استقلال ملّی را نشانه میرود ـ الان هستند کسانی که صحبت استقلال که میشود، استقلال را مسخره میکنند، میگویند این عقب‌افتاد‌گی است، استقلال چیست ـ و میخواهد وابستگی را تئوریزه کند، استقلال را مسخره کند، دلهای جوانان را برای مستقل زیستن متزلزل کند، نمیشود در مقابل او بی‌تفاوت ماند؛ باید در مقابل او عکس‌العمل نشان داد. یکی به ضروریّات اخلاقی و دینی جامعه اهانت میکند، زبان فارسی را مسخره میکند، خلقیّات ایرانی را تحقیر میکند؛ اینها هست‌؛ اینها وجود دارد الان. کسانی سعی‌شان این است که بزنند توی سر روح عزّت ملّی جوان ایرانی؛ مکرّر خلقیّات منفی  را نسبت میدهند: از اروپایی‌ها یاد بگیرید، از غربیها یاد بگیرید، همدیگر را تحمّل میکنند، ما همدیگر را تحمّل نمیکنیم! واقع قضیّه این است؟ در خیابانهای کشورهای اروپایی و پایتختهای اروپایی ــ حالا، نه بیست سال قبل و پنجاه سال قبل ــ یک نفری که اندکی حجابش را مراعات کرده، مورد تهاجم جوانها قرار میگیرد، جلوی چشم مردم میزنند زن محجّبه را مجروح میکنند یا میکشند، کسی جرئت نمیکند بگوید چرا! کسی را به‌عنوان اینکه این اهل آن کشور نیست، جلوی چشم مردم آتش میزنند! این تحمّل مخالف است؟ این چیزی است که همین تازه اتّفاق افتاد؛ چند ماه قبل از این جوانهای الواط یکی از شهرهای یکی از کشورهای اروپایی، یک ایرانی را کتک میزنند، بعد رویش بنزین میریزند، آتشش میزنند، همسایه‌ها هم وامی‌ایستند برّوبر نگاه میکنند، عکس‌العملی نشان نمیدهند! این تحمّل مخالف است؟ آن ‌کسانی ‌که ملّت ایران را و ملّیّت ایرانی را و خلقیّات ایرانی را تحقیر میکنند؛ آ‌ن‌ کسانی ‌که مبانی اسلامی را در ذهنها متزلزل میکنند، آ‌ن ‌کسانی ‌که شعارهای اصلی انقلاب را  مورد تعرّض جدّی قرار میدهند، آ‌ن ‌کسانی ‌که نهاد خانواده را بی‌ارزش جلوه میدهند و ازدواج را بی‌معنی وانمود میکنند ـ اینها امروز در جامعه‌ی ما هست؛ کسانی این کارها را دارند میکنند ـ آ‌ن ‌کسانی ‌که لذّت‌جویی را یک امر مطلوب و یک ارزش میدانند ــ لذّت؛ «اصالة‌اللّذّه» همان سوغات فرهنگ غربی است؛ هرچه موجب لذّت بشود؛ خب، یکی با اعتیاد لذّت می‌برد، یکی با شهوات جنسی لذّت می‌برد، یکی با کتک زدن این ‌و آن لذّت می‌برد؛ هرچه مایه‌ی لذّت کسی باشد، این را مباح میدانند ـ کسانی‌ که این حرفها را ترویج میکنند، نمیشود در مقابل اینها بی‌تفاوت ماند. کسانی اباحه‌گری را ترویج میکنند. دستگاهها باید احساس وظیفه کنند. در تخریب فرهنگی، کاری که تخریب‌کنند‌گان فرهنگ انجام میدهند این است که به‌جای عزم راسخ ملّی، تردید را در مردم ترویج میکنند. یک ملّت تا عزم راسخ نداشته‌ باشد، نمیتواند به هیچ‌جا برسد؛ سعی میکنند عزم راسخ ملّت را در مسائل مهمّ مربوط به سرنوشت کشور به هم بزنند، در آنها تردید ایجاد کنند؛ جای احساس عزّت و اعتمادبه‌نفس ملّی، احساس حقارت ملّی را به آنها تزریق میکنند؛ جای ایمان راسخ، شبهه‌افکنی و بی‌اعتقادی؛ جای کار و تلاش و همّت  بلند، لذّت‌جویی و شهوت‌رانی و از این قبیل؛ این کارها کارهایی است که انجام میگیرد. دستگاه‌های رسمی فرهنگی کشور بایستی وظایف خودشان را در مقابل اینها انجام بدهند. البتّه بعضی از وظایف، وظایف ایجابی است، بعضی از وظایف هم وظایف دفاعی است؛ هر دوی اینها باید انجام بگیرد؛ هم وظایف ایجابی، هم وظایف دفاعی. دستگاههای تبلیغاتی کشور ما ــ چه آنهایی که مستقیماً مربوط به دولتند، چه آنهایی که مستقیم مربوط به دولت نیستند ــ از هوچی‌گری رسانه‌های بیگانه یا رسانه‌هایی که زبان بیگانه را در کام خودشان دارند، نباید بهراسند، رفتارشان را با آنها تنظیم نباید بکنند؛ این مربوط به دستگاه های رسمی فرهنگی.

حادثه‌ی نوزدهم بهمن یک حادثه‌ی پربرکتی بود. یکی از چیزهایی که در تحلیل این حادثه و آثار این حادثه مورد غفلت قرار گرفته است، تأثیر این حادثه است در ایجاد استقلال؛ در کجا؟ در ارتش؛ یعنی بخشی از نظام اجتماعىِ زمان طاغوت که بیشترین رنج را از تسلّط و دخالت بیگانگان متحمّل شده بود؛ حادثه‌ی نوزدهم بهمن در یک چنین دستگاهی و در یک چنین سازمانی، احساس استقلال را بیدار کرد. این احساس را در کلّ ارتش - اوّل در نیروی هوایی و بعد در بقیّه‌ی بخشها زنده کرد که میتوان خود را از زیر چتر نفوذ بیگانگان مداخله‌گر و دست‌انداز خارج کرد. لذا به دوستان همین حالا میگفتم، اوّلین جایی که «جهاد خودکفایی» در آن به وجود آمد، نیروی هوایی بود؛ بعد بتدریج در کلّ ارتش گسترش پیدا کرد. این روحیّه‌ی استقلال و خودباوری برای ارتش مهم بود، برای نیروهای مسلّح [هم ]مهم بود، تا امروز هم مهم است، برای آینده هم مهم است - این را به‌عنوان جمله‌ی معترضه عرض میکنم، بحث من چیز دیگری است: برای اینکه بتوانید کارآمدی خودتان را در مقابله‌ی با تهدیدها در جایگاهتان که جایگاه حفظ امنیّت هوایی کشور است نشان بدهید، باید احساس استغنا از دیگران و استقلال و رجوع به خود و تکیه‌ی بر ظرفیّتهای خود داشته باشید؛ آن‌وقت استعدادها میجوشد؛ کمااینکه تاحالا این‌جور بوده است و بعد از این هم همین‌جور خواهد بود - مسئله‌ی استقلال، مسئله‌ی مهمّی است برای کلّ کشور و کلّ انقلاب. استقلال  یکی از پایه‌های انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بود. شعار «استقلال» در کنار شعار «آزادی» مهم‌ترین شعارهای انقلاب بود و هست و خواهد بود.

دشمنان انقلاب ما امروز چه کسانی هستند؟ دشمنان انقلاب چند قدرت فاسد دنیایند که در دنیا بیآبرو هستند؛ اینها دشمنان ملّت ایرانند. دوستان ملّت ایران همه‌ی کسانی هستند که پیام انقلاب را و پیام جمهوری اسلامی را شنیده‌اند؛ ممکن است کسانی اطّلاعی ندارند؛ هرکسی که شعارهای جمهوری اسلامی را شنیده است، ایستادگی جمهوری اسلامی را دانسته  است، پایداری همراه با مظلومیّت را دانسته و فهمیده است، طرف‌دار نظام جمهوری اسلامی است؛ و نظام جمهوری اسلامی یعنی مردم ایران، یعنی ملّت ایران؛ ملّت از نظام جدا نیستند؛ ملّت پشت سر نظامند؛ این است راز استحکام و اقتدار نظام.

یک نکته‌ی دیگر هم که در مورد این دولت در طول این هشت سال مورد نظرم بود و بارها هم به آن اشاره کردم، این است که این دولت بحمدالله توانست شعارهای انقلاب را سر دست بگیرد و به آنها افتخار کند و آنها را در جامعه مطرح کند. یکی از کارهای مهمی که جبهه‌ی ضدانقلاب - چه انقلاب ما، و چه انقلابهای دیگر - در طول تاریخ و در عرض دنیا داشتند و میکردند، این بوده است که سعی کنند ارزشهای انقلاب را کمرنگ کنند. به اینجا هم محدود نمیشود؛ اول ارزشها را کمرنگ میکنند، بتدریج  آنها را محو میکنند؛ اگر میدان پیدا کنند، آنها را تبدیل به ضدارزش میکنند؛ این کاری است که در دنیا معمول است؛ این را ما در تاریخ انقلابهای دنیا مشاهده میکنیم؛ و در انقلابهائی هم که زمان خود ما - در طول این عمر طولانی‌ای که ما کردیم - دیدیم و خبر شدیم، این را مشاهده کردیم. جبهه‌ی مقابل انقلاب و ضدانقلاب، شعارهای انقلاب را هرگز فراموش نخواهد کرد؛ یعنی میداند که در این رویاروئی، در این هماوردی، آن چیزی که توانست جبهه‌ی انقلاب را پیروز کند و جبهه‌ی ضدانقلاب را به هزیمت وادار کند، در درجه‌ی اول این شعارها بود؛ که هرچه شعارها پرمغز و جذاب و واقعی و برای مردم مفهوم و ملموس بود، کمک آن به پیشرفت انقلاب بیشتر شد. سعی میکنند این شعارها را بتدریج محو کنند، کمرنگ کنند.
 در مورد کشور و انقلاب ما هم این کار را دشمن شروع کرد؛ البته موفق نشدند؛ خدا را شکر میکنیم. دشمن نتوانستشعارهای انقلاب را کمرنگ و سپس محو کند. به نظر من یک بخش عمده‌ای از این هم مربوط میشود به هوشیاری امام بزرگوارمان. آنچه که امام بزرگوار از اظهارات خود، از گفته‌های خود، از نوشته‌های خود در میان ما باقی گذاشت، بیّنات است، محکمات است؛ متشابهات نیست که کسی آنها را نفهمد. آخرین سخن امام هم وصیتنامه‌ی امام است. من همیشه به مسئولین و کسانی که در دولتهای گوناگون یک کار مهمی دستشان بوده است، توصیه میکردم که به وصیتنامه‌ی امام مراجعه کنند. وصیتنامه‌ی امام، لبّ ارزشهای مورد نظر امام است؛ اینها را امام باقی گذاشته، زنده گذاشته است. لذاست که این ارزشها قابل تحریف نیست، قابل تغییر نیست. بله، ندیده گرفتن اینها امری است که میسر است برای کسانی که بخواهند ندیده بگیرند.
 این دولت این شعارها را مطرح کرد، برجسته کرد، سر دست گرفت، به آنها افتخار کرد؛ در مجامع جهانی، احساس شرم از انگیزه‌های انقلابی و از اهداف انقلابی و از شیوه‌های انقلابی نکرد؛ این خیلی کار بزرگی بود.

امروز در محیطهای روشنفکری، کسانی هستند با شکلهای گوناگون، با قد و قواره‌های گوناگون، اینها ما را از شعارهای مکتبی برحذر میدارند؛ دوران اوج شعارهای مکتبی را که دهه‌ی ۶۰ است، زیر سؤال میبرند؛ امروز هم از تکرار شعارهای مکتبی و شعارهای انقلابی و اسلامی، خودشان واهمه دارند و میخواهند در دل دیگران واهمه بیندازند؛ میگویند آقا، هزینه دارد، دردسر دارد، تحریم دارد، تهدید دارد. نگاه خوشبینانه این است که بگوئیم اینها تاریخ نخوانده‌اند - البته نگاه‌های بدبینانه هم وجود دارد - اینها اگر تاریخ خوانده بودند و اطلاع داشتند از سرگذشت و منشأ و مبدأ تمدنهائی که وجود دارد و همین تمدن مادی غرب که امروز میخواهد دنیا را فتح تصرف کند و این حرف را نمیزدند. باید بگوئیم اینها بی‌اطلاعند، تاریخ نخوانده‌اند.
 جامعه‌ی بدون آرمان، بدون مکتب، بدون ایمان، ممکن است به ثروت برسد، به قدرت برسد، اما آن وقتی هم که به ثروت و قدرت برسد، تازه میشود یک حیوان سیر و قدرتمند - و ارزش انسان گرسنه از حیوان سیر بیشتر است - اسلام این را نمیخواهد. اسلام طرفدار انسانی است که هم برخوردار باشد، هم قدرتمند باشد، و هم شاکر و بنده‌ی خدا باشد؛ جبهه‌ی عبودیت بر خاک بساید. انسان بودن، قدرتمند بودن و بنده‌ی خدا و عبد خدا بودن؛ این آن چیزی است که اسلام میخواهد؛ میخواهد انسان بسازد، الگوی انسان‌سازی است.

هر بیننده‌‌ای احساس میکند و میبیند که تلاش دشمنان در مقابله‌‌ی با جمهوری اسلامی در این سالهای اخیر، بخصوص در همین شش هفت سال گذشته و بخصوص در این دو سه سال اخیر، بیشتر شده. به نظر من دو سه عامل تأثیر دارد که ما اگر بدانیم انگیزه‌‌های دشمن از کجا ناشی میشود، تکلیف خود را در برنامه‌‌ریزیهامان بهتر میفهمیم. به نظر من یکی از علل این دشمنیها، همین پیشرفتهای شماست؛ یعنی میخواهند این پیشرفتها کند شود. جمهوری اسلامی با داعیه‌‌ی اسلام‌‌خواهی، با داعیه‌‌ی مردم‌‌سالاری اسلامی، با داعیه‌‌ی رد و نفی مستدل لیبرال دموکراسی، برای تشکیلات استکباری دنیا یک خطری است. هرچه شما بیشتر پیشرفت کنید، این خطر برای آنها بیشتر خواهد شد. میخواهند جلوی این را بگیرند.
عامل دوم این دشمنیها، زنده شدن شعارهای انقلاب است. وقتی شعارهای انقلاب کمرنگ شود، پنهان شود، آنها طبعاً بیشتر خوششان می‌آید و چهره‌‌ی همراه‌‌تری میگیرند؛ هرچه شما شعارهای انقلاب را پررنگ‌‌تر کنید، آنها چهره‌‌شان عبوس‌‌تر و خصمانه‌‌تر میشود؛ این چیزِ طبیعی است.
عامل دیگر، همین حوادث منطقه است؛ این بیداری اسلامی و آنچه که در منطقه‌‌ی ما رخ داد، که حادثه‌‌ی فوق‌‌العاده مهمی  است. به نظر من هنوز ابعاد عظیم این حادثه‌‌ای که در شمال آفریقا و منطقه‌‌ی اسلامی ما اتفاق افتاده، برای خیلیها درست شناخته‌‌شده نیست؛ خیلی چیز عظیمی اتفاق افتاده. پشت این مسئله، دست قدرت الهی است.
 خب، اگر چنانچه در این شرائط، یک ایرانِ بیدردسرِ بی‌دغدغه اینجا وجود داشته باشد، با همین شعارهائی که دارد، با همین کارهائی که دارد میکند، با همین پیشرفتی که محسوس است، از آن کشورها بیایند ببینند کارخانه‌‌ها را، دانشگاه‌‌ها را، مراکز تحقیقاتی را، وضع زندگی مردم را، بازارهای پر از اجناس را، دولت بیدردسر را، بدیهی و طبیعی است که آنها میگویند الگوی خوب همین است. میخواهند این نشود. میخواهند این الگوشدن جمهوری اسلامی نباشد. یعنی برای جمهوری اسلامی دردسرهائی به وجود بیاورند، تا آن کشورهائی که تحولی در آنها رخ داده و وارد مرحله‌‌ی جدیدی شده‌‌اند، برای ادامه‌‌ی راه، این را الگو قرار ندهند.

مورد دیگر، انگیزه‌ها و شعارهای انقلابی مردم است. شما نگاه کنید جشنهای یادبود انقلابهای دنیا در کشورها چگونه انجام  میگیرد. یک مراسم رسمیای درست میکنند، یک عده‌ای از رجال یک جائی جمع میشوند، احیاناً نیروهای مسلحی هم رژه میروند. در ایران، سالروز پیروزی انقلاب - یعنی بیست و دوی بهمن - به وسیله‌ی میلیونها مردم در سرتاسر کشور با شوق و ذوقِ فراوان انجام میگیرد؛ هر سال هم از سال قبل شورانگیزتر و مهمتر و بزرگتر؛ این نشان‌دهنده‌ی زنده بودن این ملت و پیشرفت این ملت در اهداف انقلابی است.

سران استکبار، تکیه‌دهندگان بر مسندهای زر و زور و همچنین خرده‌ریزهای اینها در منطقه‌ی خود ما، با همه‌ی توان - توان مالیشان، توان تبلیغاتیشان، توان سیاسیشان - سعی میکنند ملت ایران را مرعوب کنند، ملت ایران را مأیوس کنند. هر کسی تبلیغات سیاسی بدخواهان ملت ایران را دنبال کرده باشد، این را درمییابد که تلاشهای عملی، تلاشهای اقتصادی، تلاشهای سیاسی، تهدیدهای امنیتی و نظامی، همه برای این است که این موجود فعال، زنده، پرنشاط و پرهمتِ توانا، یعنی ملت ایران را که در وسط میدان با شجاعتِ تمام ایستاده است و در حال حرکت به جلو است، از پیشروی باز بدارند، او را ناامید کنند، او را از حضور در این عرصه بترسانند. در حقیقت در مقابل شعار «ما میتوانیم» که امام بزرگوار این شعار را به ما تعلیم داد، انقلاب به ما جرأت داد که بگوئیم «میتوانیم»، میخواهند به ملت ایران بقبولانند که شما نمیتوانید؛ با همه‌ی توان در پی این هستند که این هدف را دنبال کنند. سال ۹۰ اوج فعالیتهای آنها بود. و من میخواهم بر روی این نکته تکیه کنم که علی‌رغم آنها، به کوری چشم آنها، ملت ایران در سال ۹۰ با حرکات خود، با پیشرفت خود، با تصمیم‌گیریهای خود، به همه‌ی دنیا، از جمله به دشمنان، باز هم به طور مکرر فهماند که «ما میتوانیم».

ملت ما از مسائل سیاسی منزوی بود، روگردان بود، حوادث کشور را مورد توجه قرار نمیداد. انقلاب این حالت را از ملت ما گرفت، ما را تبدیل کرد به یک ملت آگاه و سیاسی. امروز نوجوانهای ما هم در دورترین نقاط کشور تحلیل سیاسی میکنند، حوادث سیاسی را درک میکنند، روی هر مسئله‌ای تحلیل میگذارند. قبل از انقلاب اینجور نبود. سیاست‌گرائی و سیاست‌فهمی مخصوص یک عده‌ی انگشت‌شمار در این کشور بود. مردم عموماً دور از حوادث کشور بودند؛ دولتها میآمدند و میرفتند، قراردادهای بین‌المللی بسته میشد، کارهای بزرگ در دنیا انجام میگرفت، ملت خبر هم نمیشد. اینها خطوط اصلی این انقلاب است که این حوادث را در این کشور به وجود آورد. این اصول، نهادینه شده است؛ تثبیت شده است. این تحولات، سطحی نیست؛ مقطعی نیست. شعارهای انقلاب، امروز همان شعارهای روز اول است؛ که این نشان‌دهنده‌ی سلامت انقلاب است. شعارها مثل  انگشت اشاره‌ای هستند که به هدفها اشاره میکنند، هدفها را ترسیم میکنند. وقتی شعارها تثبیت‌شده در یک نظامی، در یک انقلابی باقی ماند، معنایش این است که هدفها در این نظام به شکل اول است؛ هدفها تغییر پیدا نکرده است؛ دست‌اندرکاران و مردم از صراط مستقیم و هدفهای اصلی منحرف نشده‌اند. امروز شعارهای ملت ایران، همان شعارهای اول انقلاب است.

رئیس جمهور آمریکا به کشور افغانستان - که کشور تحت اشغال آنهاست و صد و چند ده هزار نیروی آمریکائی و ناتو در افغانستان هستند - سفر میکند، اما جرأت نمیکند از پایگاه بگرام، که پایگاه آمریکائی است، خارج شود؛ با هیچکدام از رجال سیاسی افغانستان در کابل  و غیر کابل نتوانست ملاقات کند؛ رفت به پایگاه، از پایگاه آمد بیرون! شما از اکثریت مردم میترسید، از اکثریت ملتها میترسید. امروز شما از اکثریت ملت خودتان در آمریکا هم میترسید؛ نشانه‌اش این حرکت و جنبش وال استریت است که به نیویورک محصور نماند؛ در شهرهای متعدد دیگر در آمریکا مردم اظهار نفرت میکنند. پس شما منزوی هستید.
 برای اینکه جمهوری اسلامی را منزوی کنند، «ایران‌هراسی» را عمومی کنند، مرتباً حرف پشت سر حرف می‌آورند. نه؛ ایران طرفدار ملتهاست، طرفدار مظلومین است. جمهوری اسلامی با ظلم مخالف است، با ظالم مبارزه میکند، در مقابل زورگوئی و زیاده‌خواهی ظالمان و مستکبران هم با همه‌ی وجود می‌ایستد و عقب‌نشینی نمیکند. برای همین است که ملتها هر جائی که جمهوری اسلامی را میشناسند، به جمهوری اسلامی علاقه‌مندند، طرفدار جمهوری اسلامیاند، شعارهای جمهوری اسلامی برای آنها دلنشین است؛ بعکسِ شما سران رژیم ایالات متحده‌ی آمریکا، که در عراق منفورید، در افغانستان منفورید، در مصر منفورید، در تونسِ بعد از انقلاب منفورید، در لیبی که نیروهای نظامی وارد کردید و تحرک نظامی دارید، منفورید؛ حتّی در اروپا منفورید.

بنده موافق نیستم با این نظر که امروز وضع ما از لحاظ بین‌المللی وضع منفی است؛ به هیچ وجه. گاهی این مسئله در بعضی از اظهارات شنیده میشود، گفته میشود. نخیر، امروز وضع ما از لحاظ بین‌المللی بسیار خوب است. امروز جمهوری اسلامی در فضای سیاست بین‌المللی، به عنوان یک کشور محترم، اثرگذار، معتبر و متنفذ در دنیا شناخته شده است. این عزت بین‌المللی را که ناشی از عوامل خاص خودش است - حضور مردم، ایستادگی مردم، شعارهای روشن و واضح انقلاب در دست و زبان مردم و مسئولین - فلان حرکت یک دولتی در یک گوشه‌ی دنیا که حالا یک دهن‌کجیای میکند، یک حرفی میزند، نمیتواند خدشه‌دار کند. این حرکتها همیشه بوده. بعضی خیال میکنند اگر امروز فلان دولت مستکبر، چه در اروپا، چه در غیر اروپا، نسبت به جمهوری اسلامی یک حرفی میزند، یک چیزی میگوید، یک اظهارنظری میکند که اهانت‌آمیز به جمهوری اسلامی است، این معنایش تنزل رتبه‌ی جمهوری اسلامی است؛ نه، اینها هر وقت توانستند، کردند. آن زمانی هم که ما متأسفانه یک مقداری در مقابل دشمن کوتاه میآمدیم، از این کارها میکردند. اینجور نیست که ما حالا چون ایستادگی کردیم، چون استقامت به خرج دادیم، بگوئیم اینها را سر لج آوردیم؛ نه. یک روزی در خطابه‌های مسئولینمان مناقب آمریکا ذکر میشد؛ همان روزها رئیس جمهور وقت آمریکا با سبکسری تمام، ایران را به عنوان محور شرارت معرفی کرد! یک روزی یکی از دولتهای اروپائی نسبت به جمهوری اسلامی اظهار علاقه و ارتباط و اینها میکرد؛ همان دولت سر قضیه‌ی قهوه‌خانه‌ی میکونوس دادگاه تشکیل داد، مسئولین درجه‌ی یک کشور را در آن دادگاه متهم کرد! دولتهای اروپائی با آنها همدست شدند، همه‌شان سفرای خود را از تهران فراخوانی کردند؛ اینها که یادمان نرفته. خواستند سیلی بزنند، البته سیلی سخت‌تری خوردند. از همین حسینیه آنچنان سیلیای خوردند که بعد تا مدتها دنبال علاجش بودند! هر وقت توانستند، آنها درصدد سیلی زدن برآمدند. هر وقت ما کوتاه آمدیم، یک خرده‌ای سست برخورد کردیم، آنها پرروتر شدند. نخیر؛ ایستادگی جمهوری اسلامی، تصریح به شعارهای انقلاب، تصریح به مبانی انقلاب، عزت ما را در دنیا بیشتر کرده است.

نقطه‌ی بعدی، استکبارستیزی است؛ عدم تسلیم در مقابل فشارها. در این زمینه هم ایستادیم. این کار، سخت بود؛ اما جمهوری اسلامی توانست این کار سخت را با موفقیت انجام دهد. خیلیها بودند از همان اوائل انقلاب، میگفتند آقا حالا که انقلاب پیروز شد، دیگر بس است؛ برویم با آمریکائیها مسائل را تمام کنیم! این معنایش این بود که شعار ظلم‌ستیزی انقلاب تخطئه شود. این را تشویق میکردند. در طول زمان، بودند کسانی که دنبال این بودند؛ یعنی برویم با آمریکا همراه شویم؛ آن کسی که دشمن اصلی ماست، برویم زیر بال او؛ به دامن او پناه ببریم. معنای این حرف، فروختن قضیه‌ی فلسطین است. معنای این حرف، اغماض کردن از جنایات آمریکا در عراق و افغانستان و امثال اینهاست. معنای این حرف، چشم بستن بر روی این همه ظلمی است که آمریکا در جهان بر ملتها دارد انجام میدهد. معنای این حرف، یعنی به این مسائل اعتراض نکنیم. خب، عادی کردن روابط معنایش این است که دیگر ملت ایران و مسئولین ایران نتوانند صریح اعتراض کنند و حرفشان را بزنند؛ و یک مرحله آن طرف‌تر، تدریجاً مجبور بشوند حرف آنها را قبول کنند. خب، این ثبات و استقامت، پر زحمت بود؛ اما بابرکت بود، رحمت الهی را هم جلب کرد، توجه ملتها را هم جلب کرد. ایستادگی شما ملت ایران ظرف این سی و دو سال بر روی شعارهای اصلی انقلاب، این برکت بزرگ را داشته است که امروز دنیای اسلام به چشم عظمت نگاه میکند. وقتی مسئولین کشور شما به کشورهای مختلف سفر میکنند، آنجور استقبالی از آنها میشود. وقتی حسابگرها میخواهند محبوبیت شخصیتهای سیاسی را محاسبه کنند، مسئولین کشور شما در ردیف اول قرار میگیرند. ملت ایران کارش الگو شد؛ امروز دارید نشانه‌های این را مشاهده میکنید. این برکت بزرگ و این خصوصیت از خصوصیاتی است که جز با گذشت زمان معلوم نمیشد.

دشمن هر جا که در میدان واقعیت دچار مشکل میشود و کم میآورد، بر حجم تبلیغات میافزاید. امروز اگر کسی کارهای دشمن را در عرصه‌ی عظیم شیوه‌های تبلیغاتی ملاحظه کند؛ از وسائل اینترنتی گرفته تا وسائل صوتی و تصویری، تا بلندگوهائی که در جاهای مختلف دارند - در داخل هم دارند - میبیند یک قلم عمده این است که حوادث کشور را دگرگون جلوه دهند؛ وضع کشور را مأیوس‌کننده، ناامید کننده، رو به زوال، رو به انحطاط، رو به بن‌بست نشان دهند. تلاش زیاد آنها در این زمینه، خود نشانه‌ی ضعف آنها در میدان واقعیت است.
 دشمن در همه‌ی دوران سی ساله، این تلاش را داشت؛ البته امروز بیشتر است. امروز چون مسئولین کشور و دولتی که بر سر کار است، شعارهای انقلاب را پررنگ‌تر و جدیتر مطرح میکند؛ خط امام، خط انقلاب، خط کار برای مردم، امروز کاملاً برجسته  و پررنگ است؛ مسئولین احساس میکنند با مردمند، از جنس مردمند، مردم هم این را احساس میکنند، بنابراین تبلیغات بیشتر است. امروز اگر به تبلیغات دشمن نگاه کنید، میبینید اگر در مسائل اقتصادی اظهارنظر میکنند، همه‌ی حرفشان این است که بن‌بست است، گره ناگشودنی است، اشکالات فراوان است، فردا چنین خواهد شد. یک عده‌ای هم این مسائل را باور میکنند و همانها را در داخل تکرار میکنند. قبل از شروع انتخابات و آن قضایای فتنه، بعضی از کسانی که بعداً امتحان خودشان را در فتنه دادند، به ما مراجعه میکردند که آقا سال آینده، سال سختی است - یعنی همان سال ۸۸ - از لحاظ اقتصادی چنین است، چنان است؛ فضا را تنگ، تاریک، مشکل، غیر قابل عبور جلوه میدادند؛ مسئولین را یک جور میخواستند دلسرد کنند، مردم را یک جور. این تبلیغات نشانه‌ی این است که آنها از این حرکت عظیم و پرشتابِ مسئولین و مردم عقب ماندند. پس اگر چنانچه این جهتگیری دشمن دانسته شد، نگاه انسان به واقعیت، نگاه درستی خواهد شد؛ نگاه نافذی خواهد شد.

به نظر من در این سه دهه‌ی پرافتخاری که بر نظام جمهوری اسلامی گذشته است، حملات زیادی به ما شد؛ حملات ساختارشکنانه، حملات معارضه‌ی جدی با هویت اسلامی، روح اسلامی، روح انقلابی. خیلی در این سی سال به ما حمله شده. به شعارهامان دست‌اندازی کردند؛ شعارهامان را تحریف کردند، خیلی اوقات شعارهامان را غلط معنا کردند. خیلی اوقات تلاش شد - تلاشهای سازماندهی شده، نه تلاش فردی - برای اینکه مردم را نسبت به اصل انقلاب مسئله‌دار کنند. در آن گذشته‌ای که چندان هم از ما دور نیست، بارها قانون‌شکنی کردند، بارها برای قانون‌شکنیها عناوین و ظواهر و بهانه‌های موجه درست کردند، تراشیدند؛ کارهای گوناگونی انجام گرفت. ولی مردم و انقلاب ایستادند؛ انقلاب ایستاد، مردم ایستادند، مسئولین مؤمنی که در میان این مجموعه‌ی عظیم حضور فعالی داشتند، ایستادند، روشنگری کردند، و بحمداللَّه انقلاب پیش رفت و نتوانستند کاری انجام بدهند. لذا شما ملاحظه کردید مردم در این انتخابات اخیر به حرفهای دارای صبغه‌های غیر اسلامی و غیر دینی دل ندادند. اینها خیلی مهم است. مردم رفتند سراغ آن کسی که شعارهای انقلابی میداد، شعارهای اسلامی میداد، شعارهای ضد تجملگرائی میداد، شعارهای عدالت اجتماعی میداد. این نشان‌دهنده‌ی بیداری مردم است. مردم اینها را دوست دارند. مردم به ما احترام میگذارند، چون اسلام را دوست دارند، ما را مظهر اسلام و مبیّن اسلام میدانند.
 این خصوصیت مردم ماست. این خیلی اهمیت دارد. سی و یکی دو سال دائم علیه انقلاب کار شده، در عین حال مردم ایستاده‌اند و شعارهای انقلاب، امروز زنده است. حرفهای امام، امروز حرفهای رائج است؛ سکه‌ی رائج است. کسانی که  میخواهند در بین مردم سری بلند کنند، حرفهای امام را تکرار میکنند؛ خودشان را مستند به امام نشان میدهند. یک روز خلاف این بود؛ یک روزی که چندان دور نیست از ما، کسانی بودند که تظاهر میکردند به مخالفت با امام؛ رفتند گفتند انقلاب دفن شد! صریحاً اعلام کردند. عده‌ای گفتند که بایستی مردم را از خدا جدا کرد! اینها را صریح پشت بلندگو آن روز میگفتند. امروز جرأت نمیکنند اینها را بگویند. امروز آن کسانی که با مردم میتوانند حرف بزنند، تریبون دارند - یا از هر وسیله‌ای استفاده میکنند - دم از امام و دم از انقلاب و دم از شعارهای امام میزنند؛ حالا با شیوه‌های خاص. این خیلی مهم است. این نشان‌دهنده‌ی این است که سکه‌ی رائج در کشور و روش مقبول، روش امام است و راه انقلاب است. این خیلی چیز بزرگی است.

این را شما افتخار بدانید که الحمدللَّه به مبانی انقلاب پایبندید و به اینکه شعارهای انقلاب را قبول دارید و میخواهید اجراء کنید، افتخار میکنید؛ این توفیق بزرگی است. یکی از مهمترین خصوصیات این دولت این است که شعارهای خودش را شعارهای انقلاب قرار داده و به این، احساس سربلندی و افتخار میکند. مردم هم به خاطر همین به شما اقبال کردند؛ این هم معلوم باشد. مردم به این شعارها دلبسته‌اند، علاقه‌مندند. شعار عدالت‌طلبی، برای مردم جذاب است؛ شعار اجتناب از اشرافی‌گری، برای مردم شعار مطلوب و شعار جذابی است؛ یا شعار خدمت‌رسانی به مردم، یا شعار استکبارستیزی، یا شعار ساده‌زیستی، یا شعار کار و تلاش و خدمت به مردم؛ اینها چیزهائی است که مردم دوست میدارند و اینها را میخواهند. یک جامعه و یک کشور و یک ملت بیدار از مسئولینش این چیزها را مطالبه میکند: مطالبه‌ی عدالت، مطالبه‌ی انصاف، مطالبه‌ی خدمت، مطالبه‌ی ارتباط صمیمی با مردم، مطالبه‌ی دین، پایبندی به ارزشهای دینی، پایبندی به شرع. این چیزها را مردم میخواهند و دوست میدارند. شما هم بحمداللَّه این شعارها را داده‌اید، مردم هم قبول و اقبال کرده‌اند؛ این را مغتنم بشمارید.

ملت ایران میخواهند در زیر سایه‌ی اسلام، یک ملت سعادتمند، مرفه، باکمال، بااخلاق و دارای عزت و اقتدار باشند. ملت ایران در این راه حرکت کرده‌اند، پیشرفت کرده‌اند و کارهای بزرگی انجام داده‌اند. آنچه که امروز در وضع کنونی ما مشاهده میکنید -این پیشرفتها، این توانائیها، این امکانات فراوان، این مسجل شدن و حتمی شدن شعارهای اصلی انقلاب - اینها آسان به دست نیامده است؛ ملت ایران اینها را با توانائیهای خودشان، با بصیرت خودشان به دست آوردند و به توفیق الهی این راه را ملت ایران ادامه خواهند داد. آینده متعلق به ملت ایران است. کید دشمنان و مکر بدخواهان نخواهد توانست این ملت را از این راهی که در آن حرکت میکند، منصرف و منحرف کند. جوانهای ما امروز بصیرتشان بحمداللَّه بصیرت بسیار خوبی است. در عرصه‌های مختلف، جوانهای ما کارهای بزرگی را دارند انجام میدهند؛ این را بایستی روزبه‌روز بیشتر کرد. این ثبات قدم را، اینایستادگی را، این التئام و همبستگی ملی را بایستی روزبه‌روز بیشتر کرد. تمسک به شعارهای اسلام و تمسک به قرآن و تمسک به سیره‌ی اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) و به کلمات امیرالمؤمنین روزبه‌روز باید بیشتر شود.

بیست و دوی بهمن متعلق به ملت ایران است، متعلق به امام بزرگوار است، متعلق به شهداست، متعلق به آن روح و معنای حقیقی انقلاب اسلامی است، مال ملت است؛ دشمن میخواهد این ثروت  عظیم و ذخیره‌ی عظیم ملی را متزلزل کند، ضعیف کند. شما با تمام قوا ان‌شاءالله باید در صحنه باشید و عاقلانه و مدبرانه حرکت کنید. ملت هم - بدانید - دلبند و دلبسته‌ی به همین شعارهای اساسی انقلاب است. امروز در دنیا عزت ملت ایران، عظمت ملت ایران - که دشمن هم به آن اقرار میکند - به برکت همین انقلاب و این حضور مردمی است؛ و ملت ایران این را از دست نخواهند داد.

وقتی در داخل محیط فتنه، کسانی با زبانشان صریحاً اسلام و شعارهای نظام جمهوری اسلامی را نفی میکنند، با عملشان هم جمهوریت و یک انتخابات را زیر سؤال میبرند، وقتی این پدیده در جامعه ظاهر شد، انتظار از خواص این است که مرزشان را مشخص کنند، موضعشان را مشخص کنند. دوپهلو حرف زدن، کمک کردن به غبارآلودگی فضاست؛ این کمک به رفع فتنه نیست، این کمک به شفاف‌سازی نیست. شفاف‌سازی، دشمنِ دشمن است؛ مانع دشمن است. غبارآلودگی، کمک دشمن است. این، خودش شد یک شاخص. این یک شاخص است: کی به شفاف‌سازی کمک میکند و کی به غبارآلودگی کمک میکند. همه این را در نظر بگیرند، این را معیار قرار بدهند.

آن کسی که برای انقلاب، برای امام، برای اسلام کار میکند، بمجردی که ببیند حرف او، حرکت او موجب شده است که یک جهتگیریای علیه این اصول به وجود بیاید، فوراً متنبه میشود. چرا متنبه نمیشوند؟ وقتی شنفتند که از اصلیترین شعار جمهوری  اسلامی - «استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی» - اسلامش حذف میشود، باید به خود بیایند؛ باید بفهمند که دارند راه را غلط میروند، اشتباه میکنند؛ باید تبری کنند. وقتی میبینند در روز قدس که برای دفاع از فلسطین و علیه رژیم غاصب صهیونیست است، به نفع رژیم غاصب صهیونیست و علیه فلسطین شعار داده میشود، باید متنبه بشوند، باید خودشان را بکشند کنار،  بگویند نه نه، ما با این جریان نیستیم. وقتی میبینند سران ظلم و استکبار عالم از اینها حمایت میکنند، رؤسای آمریکا و فرانسه و انگلیس و اینهائی که مظهر ظلمند - هم در زمان کنونی، هم در دوره‌ی تاریخىِ صد سال و دویست ساله‌ی تا حالا - دارند از اینها حمایت میکنند، باید بفهمند یک جای کارشان عیب دارد؛ باید متنبه بشوند. وقتی میبینند همه‌ی آدمهای فاسد، سلطنت‌طلب، از اینها حمایت میکند، توده‌ای از اینها حمایت میکند، رقاص و مطرب فراری از کشور از اینها حمایت میکند، باید متنبه بشوند، باید چشمشان باز بشود، باید بفهمند؛ بفهمند که کارشان یک عیبی دارد؛ بلافاصله برگردند بگویند نه، ما نمیخواهیم حمایت شما را. چرا رودربایستی میکنند؟

جمهوری اسلامىِ به معنای حقیقی - یعنی همان جمهوری اسلامی که امام (رضوان اللَّه تعالی علیه) برای ما پایه‌‌‌‌‌‌گذاری کرد و به کشور ما هدیه داد - میتواند همین خصوصیات را تأمین کند؛ اقتدار بین‌‌‌‌‌المللی را، اقتدار سیاسی را، عزت را، رفاه دنیا و آبادی معنوی آخرت را. اما مراقب باشید یک نظام جمهوری اسلامی تقلبی نخواهند برای ما درست کنند؛ کاری که در ده سال گذشته هم بعضاً حرکاتی انجام گرفت، اما خدای متعال مهار کرد؛ مردم بیدار بودند، هشیار بودند، اجازه ندادند. میخواستند کارهائی بکنند، شعارهای امام را به موزه بسپرند؛ صریحاً میگفتند که اینها کهنه شده! نه، شعارهای انقلاب کهنه شدنی  نیست؛ همیشه تازه است، همیشه برای آحاد مردم جذاب است. شعاری که به نفع مستضعفین است، شعاری که به نفع عزت ملی است، شعاری که در آن مقاومت و ایستادگی است، این شعارها هیچ وقت کهنه نمیشود؛ برای هیچ ملتی کهنه نمیشود، برای نظام ما هم کهنه نخواهد شد.

جمهوری اسلامی آن وقتی واقعاً جمهوری اسلامی است که با همان مبانی مستحکم امام، همان چیزهائی که در دوران حیات مبارک امام مطرح بود، شعار بود، بجد دنبال میشد، با همان شعارها پیش برود. هر جا ما با آن شعارها پیش رفتیم - من با بصیرت عرض میکنم، بنده اوضاع این سی سال را از نزدیک آزمایش کردم - پیشرفت با ما بوده است، پیروزی با ما بوده است، عزت با ما بوده است، منفعت دنیائی هم با ما بوده است؛ هر جا از آن شعارها عقب‌‌‌‌‌نشینی کردیم و کوتاه آمدیم، به دشمن میدان دادیم، ضعف پیدا کردیم، عقبگرد پیدا کردیم، عزت به دست نیامده است، دشمن جریتر شده است، پیشتر آمده است؛ از لحاظ مادی هم ضرر کردیم. این خطاست که بعضی خیال کنند علاج مشکلات کشور - چه مشکلات اقتصادی، چه مشکلات اجتماعی، چه مشکلات سیاسی - این است که انسان در مقابل دشمن مستکبر سلاح را بیندازد؛ دشمن مستکبر همین را میخواهد.

در این سفر کردستان هم مسئولین، اعضای هیئت وزیران در سنندج اجتماع کردند؛ مسائلی را که باید با اولویت، آنها را دنبال کنند، بررسی کردند؛ گزارش آن را به ما هم دادند. من از مسئولین دولت که این همت را کردند آمدند، تشکر میکنم. مسائلی که مورد توجه آنهاست، برای همه‌ی مناطق کردستان از جمله منطقه‌ی مریوان - همین منطقه‌ی شما - است و مسائلی که مورد توجه آنها قرار گرفته است، مسائل دقیق و اساسی و حقیقی است. تصمیم‌های خوبی هم گرفتند، امیدواریم که این تصمیم‌ها عملی شود.
 آنچه که پشتوانه‌ی این حرکت است، ایستادگی ملت ایران و پایبندی به شعارهای انقلاب است. شعارهای انقلاب اسلامی است که میتواند پشتوانه‌ی قدرت ملت ایران و بزرگترین پشتیبان دولت برای پیشرفتها در میدانهای مختلف باشد.

امروز ملت ما در مقابل خود یک جبهه‌ی گسترده‌ای را ملاحظه میکند که با همه‌ی توان خود درصدد این است که انقلاب اسلامی را از خاصیت و اثر ضد استکباری بیندازد. از اول پیروزی انقلاب، همان جبهه سعیاش این بود که نگذارد جمهوری اسلامی که مولود انقلاب است، پا بگیرد؛ همه‌ی تلاش خودشان را کردند که جمهوری اسلامی را از بنیان نگذارند رشد کند، و البته نتوانستند. اقدام سیاسی کردند، محاصره‌ی اقتصادی کردند، جنگ تحمیلی را هشت سال بر این ملت تحمیل کردند، دشمنان این ملت را تجهیز کردند، وسوسه‌های درونی را به جان انقلاب و نظام جمهوری اسلامی انداختند، نتوانستند. به این نتیجه رسیدند که نظام جمهوری اسلامی را نمیشود ساقط کرد؛ چون مدافع آن، حامی آن، سینه‌های سپرکرده‌ی مردم مؤمن است؛ میلیونها انسان مؤمن این نظام را نگه داشته‌اند. بحث مسئولین و دولت و بحث اینها نیست. یک وقت یک نظام قائم به چند نفر است و یک عده مرتزقه‌ی(۱) یک نظامند؛ آن نظام برای استکبار خطری ندارد. یک وقت یک نظام متکی به ایمانهای مردم است، متکی به دلهای مردم، به پشتیبانىِ عمیق مردم است، این نظام را نمیشود تکان داد. این را استکبار فهمیده است. همین راهپیمائیها، همین ۲۲ بهمن امسالِ شما مردم، این یک نمایش بسیار باشکوه و پرعظمت بود. پیشرفتهای علمی، حضور جوانها در صحنه‌های مختلف، شعارهای انقلاب که خوشبختانه زنده‌تر از پیش شده است - کسی از مسئولین با شرمندگی نسبت به شعارهای انقلاب مواجه نمیشود؛ افتخار میکنند به استقلال، به آزادی، به اسلام، به این قانون اساسی  معتبر و پرمغز و پرمعنا - نشان میدهد که نظام را نمیشود تکان داد. آنها به این نتیجه رسیده‌اند که باید از محتوای نظام هر چه میتوانند کم کنند. این تهاجم فرهنگی که بنده چند سال قبل گفتم، این شبیخون فرهنگی که انسان در بخشهای مختلف علائم آن را مشاهده میکرد و امروز هم انسان آن را در بخشهای مختلفی میبیند، به این نیت است؛ با این قصد است؛ انقلاب را از محتوای خود، از مضمون اسلامی و دینی خود، از روح انقلابی خود تهی کنند و جدا کنند. این، از همان نقاط حساسی است که هوشیاری مردم را میطلبد. این هم مثل همان قضیه‌ی بیست و نه بهمن است. خیلیها اهمیت بیست و نه بهمن را نفهمیدند، شما تبریزیها این را فهمیدید، در مرحله‌ی عمل هم، این فهم خودتان را به کار بستید؛ در همه‌ی مقاطع همین جور است. اهمیتِ حوادث را باید ملت ما درک کند؛ و خوشبختانه امروز درک میکنند؛ ملت کاملاً هوشیارند. خود این هم یکی از برکات انقلاب و نظام جمهوری اسلامی بوده است. مردم بیدار شده‌اند، قدرت تحلیل پیدا کردند.
...
بحمداللَّه ملت ایران نشان دادند که اهل اقدامند، اهل عملند. در طول این سی سال که دشمنان ما انتظار داشتند که شعارهای انقلاب فراموش شود، امروز که شما در سی سالگی انقلاب نگاه میکنید به اجتماعات مردم، به اظهارات مردم، به شعارهای مردم، میبینید همان احساسات اول انقلاب و همان شعارها هست؛ این صراط مستقیم محفوظ مانده است؛ این خیلی چیز مهمی است. در انقلابهای گوناگون تاریخ چنین چیزی را ما شاهد نیستیم. این به برکت ایمان به خدا و به برکت اسلام است. و شعارهای انقلاب را بایستی حفظ کرد. این را باید جوانها بخصوص مغتنم بشمارند؛ قدر بدانند. خوشبختانه نسل  جوان امروز ما زبده‌تر و کارآزموده‌تر از نسل جوان آن روز است. اگر آن روز غلبه با احساسات بود، امروز حضور جوانها در میدان به خاطر اندیشه و فکر است؛ صرف احساسات نیست؛ اگر چه احساسات هم هست و مهم هم هست؛ اما فکر هم هست، درک صحیح و حضور در میدان هم است.

در وسط این بحبوحه‌ی روزافزونىِ اقتدار استکباری و در حساسترین نقطه، انقلاب اسلامی در ایران به وجود آمد که مهمترین شعار این انقلاب مقابله با ظلم و استکبار بود؛ دفاع از حقوق ملتها بود. انقلاب اسلامی این نقطه‌ی اصلی یعنی ایران را از زیر سیطره‌ی آمریکا بیرون کشید. یک روز آمریکائیها توی همین کشور شما، توی همین تهران شما، توی مناطق مختلف کشور، در همه‌ی نقاط حساس، آدم داشتند؛ در نیروهای مسلح، در بخشهای مربوط به مالیه و دارائی، در بخشهای حساس سیاست، در بخشهای امنیت، عناصر و آدمهای آن‌ها همه‌کاره بودند. خودِ شاه مملکت هم که رئیس همه‌ی دستگاه‌های کشور بود و دخالت در همه‌ی امور میکرد، گوشش به دهان سفیر آمریکا و سفیر انگلیس بود. اگر آن‌ها چیزی میخواستند و اصرار داشتند، او ناگزیر، خواه و ناخواه، اطاعت میکرد. گاهی هم نمیخواست، اما مجبور بود اطاعت کند و اطاعت میکرد. از یک چنین نقطه‌ای آمریکائیها بیرون رانده شدند. خوب، این خیلی حادثه‌ی مهمی بود؛ این زخم کوچکی نبود.

حالا من و شما که مسئول در این نظام هستیم، مظهر واقعی و حقیقی صبر ما، صبر بر این اصول و این مبانی و این پایه‌هاست. باید از میدان در نروید. اینجور نباشد که اگر چنانچه درباره‌ی قصاص اسلامی، درباره‌ی اقتصاد اسلامی، درباره‌ی شکل حکومت اسلامی، درباره‌ی قانون اساسی شما، هو و جنجال و هیاهو در دنیا راه انداختند - که امکانِ این کار را هم دارند که هیاهو راه بیندازند - شما جا بزنید؛ نه، بر مبانی خودتان پافشاری کنید. مبانی شما، عبودیت خداست، خدمت به بندگان خداست، دشمنی با دشمنان خداست، دشمنی با دشمنان بندگان خداست؛ اینهاست شعارهای ما. نظام جمهوری  اسلامی نظامی است بر این پایه‌ها؛ نظامی است عقلانی، نظامی است دانشی. عقلانیت باید بر تمام ارکان این نظام از بالا تا پائین حاکم باشد؛ اما عقلانیت به معنای تسلیم نیست؛ عقلانیت به معنای هزیمت نیست؛ عقلانیت برای پیش رفتن و در جهت یافتن راههائی برای هر چه موفق‌تر شدن در رسیدن به این آرمانهاست.
بعضیها با نام عقلانیت، با نام اعتدال، با نام پرهیز از جنجال و دردسر بین‌المللی، میخواهند از مبانی انقلاب و اصول انقلاب کم بگذارند! این نمیشود؛ این نمیشود. این نشانه‌ی بیصبری و نشانه‌ی خسته شدن است. گاهی این خسته شدن را - که خودشان خسته شده‌اند - به مردم نسبت میدهند: مردم خسته شده‌اند! نه، نخیر. مردم آن وقتی که احساس کنند مسئولین کشور با سربلندی مسلمانی و عبودیت خودشان را اعلام میکنند، خوشوقت میشوند؛ خوشحال میشوند. این مردم، مسلمانند. حرکت مردم هم به خاطر همین بود. این مردم مگر همان مردمی نیستند که انقلاب کردند؟ شعارهای انقلاب چه بود؟ این  مردم مگر همان مردمی نیستند که هشت سال این جنگ مظلومانه را اداره کردند؟ همین مردم اداره کردند. مگر مردم دیگری هستند؟ غیر از آن مردمی که توی این کشور این کارهای بزرگ را انجام دادند، کدام مردم این کارها را کردند؟ پریشب تلویزیون فرمایش امام را راجع به مرحوم آیةاللَّه طالقانی نقل میکرد، که دیدم واقعاً سر تا پای بیانات امام، اول تا آخر، کلمه کلمه‌اش، نکته و حکمت است - رحمت و رضوان خدا بر او باد - ایشان در سخنرانی به مردم مطلبی به این مضمون میفرمود که نگاه کنید ببینید مردم در تشییع جنازه‌ی آقای طالقانی چه گفتند؟ گفتند ای نائب پیغمبر ما، جای تو خالی. عزاداری آنها برای نائب پیغمبر است. مسئله‌ی نیابت پیغمبر مطرح است؛ عالم دین. این نکته را امام از حرف مردم استفاده میکند و به ما تحویل میدهد. این درست است. مردم، پایبند اسلامند. در کنار مردمداری، در کنار مردمی بودن، برای مردم دل سوزاندن، برای مردم کار کردن، به آراء مردم اهمیت گذاشتن، به احساسات و عواطف مردم اهمیت دادن؛ این است مردمی بودن. وقتی مردم ببینند شما که مسئول جمهوری اسلامی هستید، افتخار میکنید، اعتزاز میکنید به مسلمانی خودتان، به ضد استکباری بودن خودتان، به ضد استبدادی بودن خودتان و از طرفی افتخار و اعتزاز میکنید به خدمتگزاری مردم؛ با مردم هستید، با مردم انس پیدا میکنید، به مردم محبت میکنید، از مردم کمک میخواهید در مسائل گوناگون، خوب، مردم خرسند میشوند؛ مردم این مسئول را دوست میدارند؛ خوششان می‌آید. ما وظیفه‌مان این است. ما حق نداریم از شعارهای انقلاب و شعارهای اسلام عقب‌نشینی کنیم؛  این، یک بیصبری است. این بیصبریای است که نباید این را قبول کرد. پایبندی به این شعارها برخلاف خواست دشمن، بر خلاف نظر دشمن، با حرکت کشور به سوی پیشرفت به معنای حقیقی کلمه، هیچ منافاتی هم ندارد که همیشه سعی میکردند اینجور القاء کنند که اگر اسلامی هستید، پس دیگر پیشرفت و دست یافتن به مراحل بالای رفاه مادی و پیشرفت علمی ممکن نیست؛ نخیر، درست بعکس است؛ درست بعکس است. ما پیشرفتهایمان زیاد بوده.
من گاهی متأسفانه میبینم در بعضی از نوشتجات و نشریات و اظهارات، موفقیتهای آشکار این ملت زیر سؤال میرود. اینها نباید این کار را بکنند؛ این بد است. این، لگدزدن به مردم است؛ این، خالی کردن تو دل مردم و مأیوس کردن مردم است به طور غلط و دروغ. چه کسی میتواند منکر پیشرفتهای شگفت‌آورِ علمی امروز ما بشود؟ و دلیل اهمیت این پیشرفتها همین است که این پیشرفتها در بسیاری از موارد، کشورِ ما را جزوِ معدود کشورهای دارنده‌ی این پیشرفتها قرار داده. این چیز کمی است؟ حدود یک ماه قبل در همین حسینیه نمایشگاهی تشکیل دادند و از بین صدها تازه‌ی علمی، پنجاه و یکی دوتا از تازه‌های علمی را آوردند اینجا. صاحبان علمی بعضی از طرحها - که بعضی دولتی بودند، بعضی بخش خصوصی - گزارش دادند که بعضی از اینها در کشور بیسابقه است و بعضی در دنیا بیسابقه است؛ شاید حدود دو تا یا سه تا از اینها در دنیا بیسابقه است. این را باید آدم انکار کند؟! سال گذشته بود یا اندکی قبل از یک سال - حالا درست من تاریخ یادم نیست - مجمعِ علمىِ بزرگی اینجا تشکیل شد درباره‌ی موضوع خاصی - من حالا دیگر نمیخواهم جزئیات و خصوصیات آن را تکرار بکنم؛ یعنی آن مورد خاص خصوصیتی ندارد - که از چندین کشور پیشرفته‌ی دنیا آمده بودند اینجا، پیشرفتهای علمی و فناوری و تحقیقاتی ما را دیدند. وقتی مصاحبه‌های اینها را پخش کردند، اینها میگفتند اگر ما ندیده بودیم، باور نمیکردیم که ایران به یک چنین جائی دست پیدا کرده باشد؛ به این نقطه دست پیدا کرده باشد. این مال یک مورد و دو مورد نیست؛ این مسئله‌ی فناورىِ هسته‌ای، یک نمونه است؛ من بارها گفته‌ام. این، یک نمونه است. ما از این قبیل نمونه، موارد متعددی داریم، که اینها پیشرفتهای علمی ماست. از لحاظ پیشرفتهای آبادانی و عمرانی، پیشرفتهای توسعه‌ی زندگی مردم، بالا رفتن سطح زندگی، چه چیزی مورد انکار میتواند قرار بگیرد که انسان میبیند متأسفانه در بعضی از نوشتجات، بیخود و به بهانه‌ی ناچیزی، این چیزها را زیر سؤال میبرند. این حرکتِ عظیم ملت ایران، حرکت با ارزشی است. و ما بعد از حدود سی سال که از شروع این انقلاب میگذرد و نزدیک به بیست سال از رحلتِ امام بزرگوار ما - که معلم این انقلاب و بانی این انقلاب بود - میگذرد، میبینیم مردم آن شعارها را همچنان سر دست خودشان بلند کردند و نگه داشتند و آن شعارها را تکرار میکنند. و جوانهای ما که نه دوران امام را دیدند، نه امام را دیدند، نه دوره‌ی جنگ را درک کردند، در بیانشان، در هنرشان، در شعرشان، ستایشگر آن قله‌های عظیم هستند که ملت ایران آنها را گذرانده است. اینها چیز کمی است؟ اینها را باید انکار کرد؟

ایشان شکلِ رسمی نظام اسلامی را بخش سخت‌افزاری نظام دانستند و افزودند: بخش‌های نرم‌افزاری نظام اسلامی که در واقع همان جهت‌گیری‌های فکری، شاخص‌های اصلی و شعارهای بنیادین انقلاب است، مهم‌ترین مسأله برای حفظ نظام است.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در پایان با تأکید بر این‌که امروز شعارها و اصول انقلاب اسلامی در سطوح مختلف جامعه مطرح است و باید قدر آن را دانست، افزودند: در چنین شرایطی انسان الطاف و عنایات الهی را مشاهده می‌کند و همان‌گونه که امام خمینی رحمة‌الله‌علیه در برهه‌ای از انقلاب فرمودند دست قدرت الهی پشت سر انقلاب اسلامی احساس می‌شود.

امام در وصیتنامه‌شان تأکید میکنند که این انقلاب یک انقلاب الهی است و پایه‌ی اصلی آن مردمند؛ یعنی این انقلاب متعلق به مردم است. معنای این حرف این است که هیچ کس - هیچ قشری، هیچ فردی، هیچ طبقه‌ای - نمیتواند و نباید ادعای مالکیت این انقلاب را بکند؛ خود را مالک بداند، دیگران را مستأجر این انقلاب بداند. اگر قرار بود کسی خود را نسبت به این انقلاب مالک و صاحب بداند، از همه مناسبتر و شایسته‌تر، خودِ امام بود که انقلاب بر محور عزم و اراده و شخصیت او به وجود آمد؛ ولی امام خود را هیچکاره و خدا را همه‌کاره میداند. این در بیانات امام موج میزند و در وصیتنامه به آن تأکید و تصریح شده است. پس صاحب این انقلاب مردمند. وظیفه‌ای بر دوش همگان سنگینی میکند و آن حفظ این امانت بزرگ الهی است. مردم باید خودشان را حافظ این انقلاب بدانند. انقلاب هویتش، معنایش به شعارهای انقلاب است؛ به جهتگیریهای  انقلاب است؛ به ارزشها و مبانی انقلاب است. همیشه بوده‌اند، امروز هم هستند، در آینده هم خواهند بود کسانی که بخواهند به بهانه‌ی اینکه اوضاع جهان عوض شده است، شعارهای انقلاب را تغییر بدهند یا شعار دینی - بُعد دینی - را از انقلاب  جدا کنند یا بُعد عدالت اجتماعی را از انقلاب جدا کنند یا بُعد سلطه‌ستیزی و بیگانه‌ستیزی را از انقلاب جدا کنند یا بُعد ضد استبداد بودن را از انقلاب جدا کنند. انگیزه‌های مختلف، به بهانه‌های مختلف همیشه ممکن است وارد میدان شوند، برای اینکه شعارهای انقلاب و هدفهای انقلاب را تغییر دهند. مردم باید هوشیار باشند؛ بدانند. این انقلاب با شعارهای خود زنده است. اصلیترین شعارهائی که در این انقلاب بر روی پرچم انقلاب نوشته شده است، شعار اسلامی بودن است؛ پایبند بودن به مبانی دین و اصول و قواعد دینی است؛ سلطه‌ستیزی است؛ ستیزه‌ی با استکبار است؛ دفاع از مظلومان عالم است، آن هم دفاع صریح و صادقانه‌ی از همه‌ی مظلومان.
از جمله‌ی برترین شعارهای این انقلاب، تعلق این انقلاب به عموم مردم است؛ هیچ قشری، هیچ طبقه‌ای، در نسبت به انقلاب  بر دیگران ترجیحی ندارد. جوانهای امروز هم مثل جوانهای دوران دفاع مقدس صاحبان انقلابند. نمیشود گفت آن کسانی که انقلاب را به وجود آوردند یا در زمان انقلاب در به وجود آوردن آن سهیم بودند، آنها بیشتر با انقلاب نسبت دارند؛ نه، کسانی بودند که در اصل پیدایش انقلاب حضوری نداشتند، اما در دفاع مقدس جان خود را کف دست گرفتند و به میدان آمدند؛ آنها هم به همان اندازه با انقلاب نسبت دارند. در طول این سالهای متمادىِ بیست ساله‌ی بعد از پایان دفاع مقدس، جوانانی به صحنه آمده‌اند که با شعور خود، با شور فوق‌العاده‌ی خود، با علاقه‌مندیهای خود، با انگیزه‌های الهی خود، با تلاش علمی خود، با تلاش اجتماعی و سیاسی خود، بقاء این انقلاب و نشاط این انقلاب را تضمین کرده‌اند؛ آنها هم فرزندان انقلابند؛ آنها هم مالکان انقلابند؛ نسبت آنها با انقلاب، مثل نسبت کسانی است که در صدر انقلاب حضور داشته‌اند؛ در آینده هم همین‌جور خواهد بود. طبقه‌ی جوان، نسلهای پیدرپی - همه - نسبت واحدی با انقلاب دارند؛ همه سهیم در انقلابند و همه سهیم در تکلیف حفظ امانت این انقلابند.

ملت ایران ابرقدرتها را شناخت، امروز هم میشناسد. موضعگیریهای ملت ایران و مسئولان نظام جمهوری اسلامی در مقابل آمریکای جنایتکار، بر اساس همین معرفت عمیق است. امروز کیست که نداند دوران رئیس جمهورىِ کنونی آمریکا ناامن‌ترین دورانهای تاریخ اخیر بشری است؟ دوران بوش، دوران سیاه و تاریک، دوران ناامن‌تر شدن دنیا، دوران رشد تروریزم در سراسر دنیاست. این مُهر باطل و سیاه در تاریخ به نام او خواهد ماند. او البته تا چند ماه دیگر خواهد رفت، مشکلات را به نفر بعدی خود منتقل خواهد کرد، اما این پرونده در تاریخ همیشه گشوده است؛ هرگز بسته نخواهد شد. اینها برای جوانان هوشمند ما درس عبرت است. خود را بشناسید، عظمت آن فکری که این انقلاب و این نظام مقدس را پیریزی کرد، بدانید. شعار «نه شرقی، نه غربی»، شعار رد و نفی استکبار و مستکبران، شعار استقلال ملت ایران، شعار اعتماد به این جوانهای مؤمن در هر نقطه‌ای از کشور، شعارهای زنده و جاوید ماست؛ هر کدام از دل پرحکمتی برخاسته است که با ارتباط با عالم غیب، با ارتباط با خدا، با بندگی خدا، آن مرد بزرگ، آن پیر فرزانه، آن حکیم دلاور آنها را به ما ملت ایران آموخت.

امروز آن کسی که بیاید بین مردم و شعارهای انقلاب را مطرح کند، مردم به او رأی میدهند؛ مردم او را میخواهند؛ چون  کارائی انقلاب را میبینند؛ کارهائی که انقلاب در این کشور کرده، جایگاهی که برای این ملت در دنیا به وجود آورده، روح اعتماد به نفسی که در جوانان این ملت دمیده شده، اینها چیزهائی است که گاهی در صد سال هم به دست نمی‌آید. این انقلاب اینها را انجام داد. مشکلات اینجوری حل میشود.

من توصیه‌ام به مردم در درجه‌ی اول این است که بیایند وارد میدان انتخابات شوند، صندوقهای رأی را پر رونق کنند. خود این صفوفی که ایستادند، ممکن است زحمت هم داشته باشد؛ در هوای سرد؛ یک ساعت - کمتر، بیشتر - اما این مجاهدت است، این جهاد است؛ این زحمت پیش خدای متعال اجر دارد. بروند رأی بدهند. این در درجه‌ی اول.
 به کی رأی بدهند؟ شاخص این است که شعارهای انقلاب بایستی به وسیله‌ی مسئولین و منتخبین ما روز به روز زنده‌تر  شود. این شاخص است. ربطی به جناح‌بندیها ندارد، ربطی به اسمها ندارد. علاج دردهای این ملت و وسیله‌ی رسیدن به آرمانهای این ملت، شعارهای انقلاب است؛ اینها باید حفظ شود. آن کسانی که با این شعارها به معنای حقیقی کلمه مخالفند، دشمنِ این شعارهایند؛ اینها نباید در مراکز تصمیم‌گیری واقع بشوند. بین ملتند، باشند. آحاد ملت، هر کسی هر عقیده‌ای داشته باشد، اشکال ندارد؛ اما آن کسی که عقیده‌اش این است که این ماشین باید راه نیفتد، این را نمیشود پشت رُل گذاشت. یک آدمی که عقیده‌اش این است که از این جا باید این اتومبیل حرکت نکند، این شخص را پشت فرمان خودرو بگذاریم، هیچ وقت این اتومبیل حرکت نخواهد کرد. باید کسی را بگذاریم که معتقد به این حرکت باشد، معتقد به این راه باشد، معتقد به آن هدف باشد، معتقد به توانائیهای ملی باشد، معتقد به اسلام، معتقد به انقلاب باشد و شاخصها را قبول داشته باشد. این آن نقطه‌ی حساس است. این هم نکته‌ی دوم است.

اگر ملاحظه میکنید که ملت ایران امروز در مجامع جهانی و در محیط بین‌المللی یک چهره‌ی پرافتخار و سربلند است، همه‌ی ملت ایران از همه‌ی مناطق در ایجاد این تصویر نیکو و زیبا از ملت ایران سهیمند؛ همه تلاش کردید، همه زحمت کشیدید. پس این دو عامل باید باشد: هم مسئولین باید این احساس مسئولیت را نسبت به نیازهای مردم در خودشان روزبه‌روز تقویت کنند، که من میتوانم به شما عرض کنم خوشبختانه مسئولین دولتی و وزرای ما و رئیس جمهور ما و مدیران ارشد کشور این احساس مسئولیت را دارند. بینی و بین‌اللَّه، انسان نگاه که میکند، میبیند در این احساس مسئولیت حقاً و انصافاً چیزی کم ندارند؛ کار هم زیاد میکنند، تلاش هم انصافاً تلاش خستگیناپذیری است. یک خدمت بزرگشان هم علاوه‌ی بر خدمات مادی و عمرانی و رسیدگی به امور مردم، همین است که شعارهای انقلاب را، ارزشهای انقلاب را سرِ دست میگیرند، به آنها افتخار  میکنند؛ این خیلی مهم است. بودند و هستند در میان افراد ما در کشور، کسانی که قدر این شعارها را ندانستند. باید به آنها افتخار میکردند، اما افتخار نکردند.
خوشبختانه مسئولین ارشد کشور همیشه سربلند و مفتخر به این شعارهای انقلاب و ارزشهای انقلاب بوده‌اند. پس ملت این  رکن اوّلی را باید مطمئن باشد که هست و آن عبارت است از اهتمام مسئولین کشور و مدیران کشور برای بهبود وضع در سراسر کشور.

امروز خوشبختانه یک وضع استثنائی در طول چندین سال گذشته وجود دارد. از این جهت استثنائی است که شعارهای اساسی انقلاب به عنوان محور برنامه‌ریزیها و حرکتها و سیاستها اعلام میشود. این هم یک جهت دومی که فرصت خدمت امروز را مهم میکند و فرصت مغتنمی قرار میدهد.
شاید بعضیها - حتّی بعضی مخلصین انقلاب، نه بیگانه‌ها و بددلها؛ حتّی نزدیکان - در طول بعضی از سالهای گذشته تصورشان این بود که شعارهای اصلی انقلاب؛ سربلندی اسلام، مسئله‌ی عدالت، مسئله‌ی مبارزه با استکبار، تلاش و مجاهدت برای رفع  استضعاف از مستضعفان، دیگر روزگارش تمام شده است! بعضی البته جسارت و گستاخی کردند و همینها را نوشتند و گفتند! اشتباه میکردند، معلوم بود؛ میدانستیم اشتباه میکنند. اما این گستاخی، دلها را خراش میداد. امروز به همت ملت ایران، با انتخاب ملت ایران، دولتی سر کار آمده است که شعارهای اصلی انقلاب، شعارهای اساسی و اصولىِ اوست. گفتمان مفاهیم  انقلاب اسلامی، امروز گفتمان رائج و غالب است؛ این خیلی اهمیت دارد. من البته این را پیش‌بینی میکردم. من شاید حدود هفت سال، هشت سال قبل از این، در جلسه‌ی کارگزاران نظام اسلامی که در همین حسینیه تشکیل شد، دلائلی آوردم بر اینکه دشمنان انقلاب که خیال میکنند میتوانند انقلاب را به فراموشی بسپرند و قربانی کنند و از رویش عبور کنند، اشتباه میکنند؛ گفتم نمیتوانید؛ میدانستیم اشتباه میکنند. بحمداللَّه ملت ایران همت کردند و آنچه که میخواستیم، شد. این هم یک فرصت است. پس مسئولیت کنونىِ شما در یک چنین موقعیتی است که شعارهای انقلاب، اصول اساسی برنامه‌ریزی در این دولت اعلام میشود؛ این هم خیلی مهم است. پس مسئولیتها را مغتنم بشمرید.

عزیزان من! آنچه مورد توجه مسئولان کشور است، سرعت بخشیدن به سازندگىِ همه جانبه ی کشور است؛ اما در کنار این معنا، محور اصلی شعارهای نظام اسلامی، استقرار عدالت، رسیدگی به مشکلات مردم، تسهیل زمینه های رشد و پیشرفت ملت ایران، و ساختن کشور آنچنان که مناسب حاکمیت اسلام و شعارهای اسلامی است، می باشد. این، آن چیزی است  که مسئولان در پی آن هستند؛ این هدف بزرگی است و تلاش زیادی لازم دارد و بحمداللَّه امکان این تلاش هم هست و این تلاش شروع هم شده است؛ و چه در این دولت، و چه در دولتهای قبلی، خدمات فراوانی هم در این زمینه انجام گرفته؛ یعنی ملت و کشور به راه افتاده است.
یک روزی ما در سطح دنیا و منطقه، از لحاظ همه ی شاخصهای پیشرفت، در پایین ترین سطوح بودیم؛ این ملت بزرگ، این ملت بافرهنگ، این کشورِ سرشار از منابع خداداده، در میان ملتهای دیگر هیچ بُروزی نداشت و علاوه بر این، مسئولان کشور با بی غیرتىِ تمام، سرسپردگی قدرتهای دخالت کننده ی بیگانه را پذیرفته بودند و این ملت بزرگ را در قول و عمل تحقیر می کردند. حرکت انقلاب و حرکت تکان دهنده ی ملت ایران در طول این بیست وهفت سال، وضع را بکلی برگرداند و امروز ملت ایران، حداقل در سطح دنیای اسلام، یک ملت الهام بخش است. خوشبختانه شاخصهای پیشرفت بر حسب اظهارنظر کارشناسان و متخصصان مطلع و وارد، شاخصهای خوبی است و در همه ی زمینه ها رو به جلو و ترقی هم هست؛ در زمینه های علمی، در زمینه های اقتصادی، در زمینه های معنوی، در زمینه های مسائل اجتماعی و در زمینه های بین المللی، شاخصها رو به رشد است.
بحمداللَّه رویکرد مسئولان هم یک رویکرد صحیح و منطبق با مبانی انقلاب است. امروز بار دیگر در دنیای اسلام شعارهای بنیانی  انقلاب اسلامی - که از زبان مسئولان کشور صادر می شود - ملتها، جوانها، دانشگاهیها و قشرهای مختلف مردم را مجذوب خود می کند و انسان این را امروز در دنیا مشاهده می کند.

بیست وهفت سال است که همه ی ترفندها را به کار برده اند تا شاید بتوانند این ملت را از اسلام و آرمانهای امام روگردان کنند؛ تا شاید بتوانند این ملت را به ارزشهای دینی بی اعتقاد کنند و بتوانند جوانان این ملت را یکسره غرق در منجلاب فساد کنند. در این زمینه هر کاری توانسته اند، کرده اند. کارهای بسیار پرهزینه و خرجهای زیادی کرده اند. مدتهای مدیدی تلاش کردند تا شاید بتوانند در دولتهایی که در نظام جمهوری اسلامی با رأی مردم سر کار می آیند، نفوذ کنند؛ شاید بتوانند برخی از عناصر مؤثر در دولتها را از خود کنند و بخرند و مقاصد و نیات خودشان را از آن راه تأمین کنند؛ همه ی این کارها و تلاشها را کردند، خرجهای زیادی کردند برای اینکه بتوانند با بهانه های ناسیونالیستی، قومیگری و فرقه گرایی میان این ملت اختلاف ایجاد کنند و جنگ داخلی راه بیندازند؛ سرمایه گذاری و تلاش کرده اند تا شاید بتوانند محیط دانشگاههای ما را متشنج کنند. این کارها در طول این بیست وهفت سال یکی پس از دیگری انجام گرفت؛ اما ملت بزرگ و رشید ما، جوانان هوشیار ما، مردان و زنانِ بامعرفت و زمان شناس ما در تمام این موارد، مشت محکمی به دهان دشمنان ما زدند. آنها می خواستند این ملت پُرانگیزه ی با ایمانِ پایبند به ارزشهای دینی و شجاع و دارای ابتکار عمل را به یک ملت وابسته، بی هویت، ترسو، مطیع، دنباله رو تبدیل کنند؛ برای این کار هم هزینه های زیادی کردند؛ و یکی پس از دیگری شکست نصیبشان شد. آیا اینها همه اتفاقی بود؟ این شکستهای دشمنان قوی پنجه ی ملت ایران - یکی پس از دیگری - اتفاق است؟ این که آنها امید داشتند نقش امام بزرگوار ما روزبه روز کمرنگتر بشود و شعارهای او فراموش بشود، نه تنها برآورده نشد، بلکه حالا بعد از گذشت بیست وشش، هفت سال، دولتی سر کار می آید که شعارهای رئیس جمهورش - که موجب محبوبیت او در بین مردم است - همان شعارهای امام است. این یک امر  اتفاقی است!؟ این که مردم در هر جایی و در هر نقطه ای از کشور، به آن کسی اعتماد می کنند که به دین او، انقلابیگری او و پیروی او از امام بیشتر عقیده داشته باشند. بیست وهفت سال از انقلاب و هفده سال از درگذشت امام گذشته، اما ملت ما این طور پُرنشاط و پُرانگیزه شعارهای انقلاب را بر سر دست گرفته و به پیش می تازد؛ این یک تصادف است!؟ این یک اتفاق  است!؟ نه، این یک روند است؛ این یک فرایند منطقی و معقول است و ادامه هم خواهد داشت. هم ادامه خواهد داشت، هم بر روی ملتهای دیگر تأثیر خواهد گذاشت. اینها خیال می کردند که ما برای صدور انقلاب لشگرکشی خواهیم کرد؛ یا لشگر نظامی یا لشگر امنیتی و اطلاعاتی؛ مثل خودشان که برای مقاصدشان لشگرهای امنیتی می فرستند؛ اما غافل از اینکه نه، ما نه لشگر اطلاعاتی می خواهیم و نه لشگر نظامی، بلکه حرف ملت ایران و آن طرحی که ملت ما برای اداره ی ملتها و جوامع به میان آورده، در دل ملتهای مسلمان می نشیند و ملتهای مسلمان به طور طبیعی علاقه مند و طرفدار ملت ما می شوند، که هستند و شدند و روزبه روز هم بیشتر می شوند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای در این دیدار، شرایط کنونی کشور را از لحاظ شاخص‌های اساسی امیدآفرین، کم‌نظیر و همچون شرایط اوایل انقلاب اسلامی ارزیابی کردند و افزودند: امروز همانند سال‌های اول انقلاب، جمهوری اسلامی ایران در میدان هماوردی‌های سیاسی صاحب ابتکار است و رقبای او و قدرت‌ها در موضع انفعال هستند.
ایشان وجود چند نقطه‌ی قوّت و شاخص اساسی را علت شرایط استثنایی کنونی کشور دانستند و تأکید کردند: یکی از این شاخص‌ها غلبه‌ی گفتمان اصول‌گرایی است و این بر خلاف روند مورد انتظار از همه‌ی انقلاب‌هاست، زیرا در طول زمان، فرسودگی چهارچوب‌ها و ضعف مواضع انتظار می‌رود، اما مردم ایران و زبدگان ملت با نشان دادن باطن و هویت خود، به ارزش‌ها و شعارهای اصیل انقلاب اسلامی رأی دادند و دشمنان که در برهه‌ای از زمان به دلیل برخی سخنان و رفتارها امیدوار شده بودند، در موضع انفعال قرار گرفتند.

دولت در هر دوره‌ای، دولت مردم است؛ نشان دهنده‌ی خواست مردم و جهت‌گیری مردم است. این دولتی که تقریباً شش ماه است مشغول به کار شده، دولت جدید، شاخصه‌اش عبارت است از: تصمیم قاطع بر خدمت خستگیناپذیر به مردم، به میدان آوردن همه‌ی توان خود و پُررنگ کردن هدفهای بلند انقلاب. اینها مشخصه‌های این دولت است. این دولت با تکیه بر شعارهای انقلاب و شعارهای امام بزرگوار، بر آن است که همه‌ی توان خود را به میدان بیاورد؛ با همه‌ی وجود کار کند؛ گره‌های زندگی  مردم را باز کند؛ زیرساختهای کشور را هرچه زودتر و هرچه بهتر و جامع‌تر به وضعیت مطلوب برای پیشرفتهای آینده بسازد و در عرصه‌ی بین‌المللی بر استقلال ملی و عزت ملت ایران تکیه کند. در عرصه‌ی بین‌المللی، بازیگران سیاسی، یکی از ابزار عمده‌شان، مکر است و یکی تهدید. اگر دولتی در مقابل مکاری و تهدید آنها خود را نبازد و به ملت خود تکیه کند، موفقیتهای بسیاری خواهد داشت. میبینیم و حس میکنیم که این دولت بنا دارد عزت و استقلال ملی را آن‌چنان که در شأن ملت ایران است، حفظ کند.

امام از روز اول فرمود: ما مأمور به تکلیفیم، نه به نتیجه؛ این، عین اخلاص است؛ محض اخلاص است؛ فقط برای خداست که ذره‌یی قدرت‌طلبی و جلب حطام مادی در این چنین دلی وجود ندارد. امام به تکلیف خود که مأموریت او بود عمل کرد، خدا هم نتیجه را به او داد: دنیا از صدای امام پُر شد. ما آن روزها نه بلد بودیم تبلیغات بکنیم، نه ابزارهای تبلیغاتی در اختیار انقلاب و نظامِ نوپا بود، با این وصف، وقتی کسی به هر نقطه‌یی از دنیای اسلام و حتّی بیرون از دنیای اسلام قدم میگذاشت، نفس امام، نام امام، یاد امام را در آن‌جا زنده میدید؛ خداوند متعال این‌گونه به کلمه‌ی طیبه برکت میدهد و آن را پیش می‌برد. البته در طول زمان، برای پاک کردن جای پای امام و خط امام خیلی تلاش کردند، ولی امروز بعد از بیست‌وهفت سال که از آغاز آن نهضت عظیم و پیروزی انقلاب و تشکیل جمهوری اسلامی گذشته است، شما میبینید که رایحه‌ی خدمتگزاری به مردم با تکیه‌ی بر شعارهای انقلاب، در سرتاسر کشور، استشمام میشود و بار دیگر شعار خدمتگزاری، شعار پاسخگویی، شعار ساده‌زیستی، شعار عدالت‌طلبی، از شعارهای رایج است؛ این، برکت انقلاب است. اگرچه هنوز کسانی هستند که مردم را دعوت به تسلیم و ذلت در مقابل دشمنان نابکار میکنند؛ اما مردم راه خودشان را پیدا کرده‌اند.
...
شعار عدالت‌طلبی همچنان زنده است؛ شعار کرامت انسانی همچنان زنده است؛ اینها متعلق به اسلام است؛ اینها متعلق به جمهوری اسلامی است. خطِ روشن حرکت ملت که برخاسته از ایمان و رأی مردم است و مظهر آن «مردم‌سالاری دینی» است، همچنان جذاب است.

رهبر معظم انقلاب اسلامی عمق‌بخشی به ایمان دینی جوانان را یکی از نیازهای اصلی جامعه و از جمله وظایف ائمه‌ی جمعه دانستند و افزودند: موج اقبال جوانان به سوی دین و معنویت یک واقعیت است که دلیل آن نیز انتخابات اخیر ریاست‌جمهوری می‌باشد، زیرا در این انتخابات، اکثر رأی‌دهندگان که جوانان بودند، به رغم وجود برخی شعارهای جذاب مادی وشعارهای آمیخته با مفاهیم سیاسی رایج غربی‌ها، به شعارهای عدالت‌خواهانه، اصول‌گرایانه و ارزش‌های انقلاب گرایش پیدا کردند که باید قدر این واقعیت دانسته شود.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای  دولت آقای احمدی‌نژاد را برخاسته از گرایش مردم به شعارهای انقلابی و دولتی بابرکت و کاری  دانستند و با تأکید بر این‌که موضع رهبری نسبت به رئیس‌جمهور و دولت فعلی همانند دولت‌های قبلی است، افزودند: باید برای هرگونه ارزیابی به رئیس‌جمهور و اعضای دولت امکان و فرصت کار داده شود، اما متأسفانه به رغم گذشت دو ماه و نیم از آغاز به‌کار دولت جدید، برخی توقعات و انتظاراتی مطرح می‌شود که ۶ ماه و یا یک سال بعد از آغاز به‌کار دولت‌های قبلی، آن‌ها مطرح نمی‌شد.

دولت ما بحمداللَّه یک دولت تازه نفس و آماده به کار است. آنچه که من از نزدیک احساس میکنم این است که میبینم به‌طور جدی این برادران آماده هستند تا وظایفی را که قانون برعهده‌ی آنها گذاشته است، انجام بدهند و همان شعارهایی را که مطرح شده است، تحقق ببخشند؛ من این را احساس میکنم که عازم بر کار کردن و عمل کردن هستند. الان که زمان کوتاهی از تشکیل این دولت گذشته است - حالا دو  ماه یا دو ماه و نیم - انسان میبیند بعضیها که در قبال برخی از مسائل، پنج سال و ده سال صبر کردند و چیزی نگفتند، حالا دراین دو، سه ماه بیصبری میکنند؛ پا به زمین میزنند که چرا فلان کار نشد!؟ چرا فلان کار چنین شد!؟ باید به دولت کمک کرد؛ باید به آن کسانی که در وسط این گود مشغول چالش‌های بزرگ هستند، مدد رساند و فرصت داد تا کار خودشان را انجام بدهند. البته اگر خدای نکرده، کوتاهییی صورت بگیرد، بنده خودم اولْ مدعی خواهم بود؛ لیکن این هم که ما دولتی را که اول  کارش هست و هنوز از تشکیل آن، دو، سه ماه بیش نگذشته است، به پای میز مطالبه بکشیم و دایم از او مطالبه کنیم که چرا فلان کار نشد، این، بی‌انصافی است. میدانید که دشمنان نظام جمهوری اسلامی هم همیشه با همه‌ی دولت‌های ما مخالف بودند؛ ولو زبانی هم اظهار موافقت میکردند، در باطن قلب‌شان مخالفت بوده است؛ اما حالا حتّی بعضی از دشمنان ما در زبان هم اظهار مخالفت میکنند؛ چون ناراحتند که ملت ایران در یک انتخابات پرشور و وسیع، شعارهای اساسی انقلاب برایش مطرح بشود و یک اکثریت بزرگ و چشمگیری به دنبال این شعارها بروند؛ این معلوم است که برای استکبار جهانی ناخوشایند است؛ لذا شایعه‌سازی میکنند، شایعه‌پراکنی میکنند، متأسفانه یک عده هم همین شایعات را در داخل تکرار میکنند. انسان شایعات مضحکی را درباره‌ی دولت میشنود که مثل این شایعات را در زمان انتخابات هم میگفتند که: بنا دارند این‌ها خیابان‌ها را دیوارکشی کنند!! و چه بکنند. حالا هم از همین‌جور حرف‌ها را شایعه میکنند و میخواهند ذهن مردم را خراب کنند؛ مردم را دلسرد کنند. این شایعه‌پراکنیها مُضر است. مردم هم باید اعتماد کنند، مجلس شورای اسلامی هم باید اعتماد بکند، تا ان‌شاءاللَّه این دولت بتواند کارها را انجام بدهد. البته باید این حالت جدیت را مسؤولان دولتی حفظ کنند؛ یعنی این دیگر  وظیفه‌ی اصلی آنهاست و باید به‌طور جدی به دنبال انجام کارها باشند. البته قبلاً هم گفتیم، حالا هم عرض میکنیم که جدی بودن و دنبال کردن، به معنای شتابزدگی و کارِ بیمطالعه انجام دادن نیست، با مطالعه، با مشورت، با دقت، با تدبیر؛ لیکن پیگیر و مستمر و بیوقفه و به‌طور کاملاً جدی، ان‌شاءاللَّه کار دنبال شود.

امروز تصویر نظام جمهوری اسلامی در دنیا، تصویر دیگری است؛ احساس میکنند که این نظام مردمی است؛ مردم پای این نظام ایستاده‌اند؛ احساس میکنند که شعارهای انقلاب برخلاف آنچه آنها تبلیغ میکردند، زنده است. تصور میکردند که مبانی امام  و مبانی انقلاب به فراموشی سپرده شد و نسلهای جدیدی که روی کار آمده‌اند، از آن مبانی روگردان شده‌اند و حتّی مسؤولان و رجال این نظام هم تجدیدنظر کرده‌اند؛ اما اینها همه به‌هم خورد و روشن شد که نه، نظام اسلامی اگر پیشرفت علمی داشته، اگر در میدان فناوری پیشرفت داشته، اگر بروز استعدادها در طول این دو دهه به شکل حیرت‌آوری در همه‌ی صحنه‌ها چشم همه را به خود متوجه و خیره کرده، اگر این‌همه ساخت و ساز و نوسازی کشور در همه‌ی زمینه‌ها انجام گرفته، همه‌ی اینها در بستر تفکر نظام اسلامی صورت گرفته و دست هدایتگر انقلاب و نام امام و یاد امام و راه امام پیشوای همه‌ی این حرکات بوده و انگیزه‌های ایمانی این حوادث را به‌وجود آورده؛ این را همه حس کردند و فهمیدند؛ تصور غلطی که در ذهن‌ها بود، تصحیح شد و اعتبار نظام جمهوری اسلامی بالا رفت.

حمایت از دستگاه‌های اجرایی و بخصوص حمایت از دولت است؛ این هم وظیفه‌ی همه است. دولتی با شعارهایی سر کار آمده، این شعارها هم شعارهای جذابی است؛ شعارهای مردمی و انقلابی است.  اگر این شعارها تحقق پیدا کند، این کشور سود خواهد برد؛ همه‌ی دلسوزان این نظام سود خواهند برد. اگر ما بتوانیم حقیقتاً عدالت اجتماعی را به پیش ببریم؛ اگر ما مسؤولان بتوانیم تطبیق رفتار خودمان را با اسلام بیش از گذشته کنیم؛ اگر بتوانیم از بعضی واگراییهایی که با پاره‌یی از مبانی در برخی جاها پیدا شده، جلوگیری کنیم، این موفقیت بزرگی برای انقلاب و کشور است؛ سودی است که به همه میرسد؛ این‌طور نیست که سودش به یک شخص یا یک جناح یا مجموعه‌ی خاصی برسد؛ نه، همه سود میبرند.

تکیه‌ی بر عدالت، اساسی‌ترین و محوریترین اصلِ یک حرکت الهی است؛ ادامه‌ی کار همه‌ی انبیا و مصلحان بزرگ تاریخ است. البته عدالت دشمنانی دارد. همه‌ی کسانی که نانشان در بیعدالتی است، با عدالت دشمن‌اند. همه‌ی کسانی که با قلدری و زورگویی - چه در صحنه‌ی ملی، چه در صحنه‌ی بین‌المللی - تغذیه میشوند، با عدالت مخالفند. عدالت، شعار اصلی و هدف بزرگ انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی بوده و هست.

خدا را شکر میکنیم که مسؤولان نظام جمهوری اسلامی از آرمان‌های اسلامی و آنچه به عنوان اهداف والا برای این انقلاب و این مردم تعریف شده است، تخلف نکرده‌اند. این اهداف را همه پذیرفته‌اند و شرط خدمت به این مردم و شرط احراز مسؤولیت‌های اساسی برای این مردم همین است که هر مسؤولی به این اهداف والا و آرمان‌های الهی و اسلامی از بن دندان و از عمق جان معتقد باشد و در راه آن تلاش و مجاهدت کند. جاذبه‌ی نظام اسلامی برای ملتهای مسلمان در سراسر دنیا در همین نکته‌ی اساسی نهفته بود که اسلام را تضمین‌کننده‌ی سعادت جوامع اسلامی دانست. ملتهای مسلمان تا قبل از آن‌که انقلاب اسلامی به صحنه بیاید، میپنداشتند نام عدالت در اردوگاه چپ و سوسیالیستی است، و رفاه و پیشرفت مادی در اردوگاه راست - یعنی نظام سرمایه‌داری - قرار دارد. اسلام به صحنه آمد؛ وعده‌ی زندگی همراه با رفاه مادی و عدالت اجتماعی را به مردم داد و آنها مجذوب این شعار و این حرکت عظیم شدند؛ لذا در تمام دنیای اسلام، نام انقلاب اسلامی و نام امامِ این انقلاب برای مردم به صورت یک خورشید درخشان و یک نقطه‌ی پُرجاذبه درآمد. با این‌که ما در سالهای نخستین انقلاب تبلیغات وسیعی هم در دنیای اسلام نداشتیم؛ اما هر کس از نظام جمهوری اسلامی به نقاط دوردست دنیا که مسلمانان در آن‌جا زندگی میکردند، سفر کرد، دید نام امام، نام انقلاب، نام نظام جمهوری اسلامی و این پرچمِ برافراشته، در اعماق قلب مردم مسلمان جا دارد. حتّی بسیاری از ملتهای غیرمسلمان به خاطر این شعار به اسلام جذب شدند. ما باید به این شعارها عمل کنیم. به صرفِ گفتن و تکرار کردن، نمیتوان دلخوش بود که به آن هدفها خواهیم رسید؛ باید اینها را در عمل و در تجربه‌ی میدانی و واقعی پیاده کنیم؛ این مسؤولیت بزرگ مسؤولان جمهوری اسلامی است. همه‌ی مسؤولان به این معنا معتقد بوده‌اند و هستند و آن را دنبال میکنند؛ ولی باید تلاش و کار کنند تا این اهداف و آرمان‌ها تحقق پیدا کند.

بنده لازم میدانم بخصوص از بانوان شجاع و آگاه و هوشمند جیرفتی یاد کنم. در همان جلساتی که با سایر دوستان تبعیدی در مسجد جامع شرکت میکردیم و مردم میآمدند، اولین شعار انقلابی و فریاد اعتراض علیه رژیم طاغوت، از پشت پرده‌یی که زنها نشسته بودند، بلند شد. زنهای جیرفتی، آن روز همان شعارهایی را در مسجدِ خودشان با صدای بلند تکرار کردند که مردم قم و تهران و سایر شهرهای مرکزی کم‌وبیش آن شعارها را میدادند. مردم این منطقه، مردمی مؤمن، وفادار و از بن دندان معتقد به دین و ولایت بوده‌اند؛ مردمی که در سالهای انقلاب و همچنین در طول سالهای جنگ تحمیلی بهترین امتحان‌ها را دادند.

امروز جمعیت دنیای اسلام یک پنجم جمعیت همه‌ی دنیاست. مسلمانان در اکناف عالم تقریباً یک میلیارد و پانصد میلیون نفر جمعیت دارند. ده‌ها کشورِ مسلمان‌نشین [است] و میلیون‌ها نفر [مسلمان] در کشورهای غیراسلامی زندگی میکنند؛ اینها احساس کرده‌اند که اسلام و دین و عقیده و گرایش و دلبستگی اعتقادیشان امروز میتواند به مهمترین سؤالهای مطرح در دنیا پاسخ دهد؛ اینها احساس هویت کرده‌اند. بدون این‌که ما در دنیا کاری کرده باشیم، نام انقلاب و نام امام، دنیای اسلام را فراگرفت. در هر نقطه‌یی از دنیای اسلام مسلمانی زندگی میکرد، اگر کسی میرفت، میدید نام امام، نام انقلاب، معارف انقلاب و شعارهای انقلاب در آن‌جا مطرح است؛ این، استکبار را ترساند.  دشمنیها با ما به‌خاطر این است.

امروز در سرتاسر دنیای اسلام، جمهوری اسلامی مطرح است؛ علت هم این است که بر سر حرف و شعار اصلی خود - که  اسلام است - ایستاده است. امریکاییها وقتی سند چشم‌انداز منتشر میشود و میبینند چشم‌انداز بیست‌ساله عبارت است از پدید آمدن یک کشور پیشرفته‌ی طراز اول در منطقه از لحاظ فناوری و دانش، با جهتگیری و باطن و روح اسلامی و انقلابی و اثرگذار و الهام‌بخش در دنیای اسلام، درصدد مقابله برمیآیند. البته اینها نمیتوانند با اسلام مقابله کنند.

عده یی خیال می کنند شعارهای انقلاب؛ شعار عدالت، شعار جهاد، شعار دین، شعار استقلال، شعار خودکفایی؛ شعارهایی که مردم را به شوق آورد، وارد صحنه کرد، رژیم طاغوت را ساقط کرد و مردم هشت سال در جنگ مقاومت کردند، کهنه شده و قابل پیاده شدن نیست؛ نه، ممکن است ما کهنه شده باشیم و اقتدار و صلابت خود را از دست داده باشیم. ما سست شدیم؛ آن اصول با قوت و صلابت خود باقی است. ما اگر با ایمان لازم، با مدیریت کافی، با شوق و امید، با مقهور نشدن در مقابل شیوه ها و کلکهای سیاسی و تبلیغاتی دشمنان وارد میدان شویم، همان اصول، امروز جلوه ی بیشتری خواهد داشت. معلوم است؛ عدالت اجتماعی در یک جامعه ی ده، پانزده هزار نفری مدینه کجا، عدالت اجتماعی در یک جامعه ی چندین ده میلیونی و چندین صد میلیونی حکومت دوران امیرالمؤمنین کجا؟ و امیرالمؤمنین این کارها را کرد.

برای ملت ما، بخصوص جوانان ما، بسیار مهمّ است که به شعارهای انقلاب نگاه کنند؛ موضعگیریهای نظام جمهوری اسلامی را  مورد مطالعه و مدّاقه قرار دهند و بعد نگاهی به فضای عمومی جهان بیندازند. اگر نگاه کنید، خواهید دید که در مقابل تعجّب دشمنان، حرف جمهوری اسلامی و ندای انقلاب اسلامی بتدریج مورد قبول مردم دنیا قرار میگیرد. خیلی حرفها را ما بیست سال قبل میگفتیم و این ملت شعارش را میداد؛ اما امروز همان حرفها را دنیا به رأیالعین میبیند. از بیست و پنج سال قبل این ملت با صدای بلند اعلام میکرد امریکا جهانخوار و متجاوز و دنبال دست‌اندازی به ملتهاست؛ تبلیغاتِ رسانه‌اىِ قوىِ دستگاههای استکبارىِ وابسته به امریکا هم دم از دمکراسی و آزادیخواهی و حقوق بشر میزدند؛ اما بسیاری در کشورهای اسلامی نمیتوانستند بفهمند این سخن انقلاب و نظام اسلامی به چه معناست؛ ولی امروز با مشاهده مواضعی که امریکا در مسائل دنیا اتّخاذ میکند، همه این را قبول میکنند و باور دارند. نادیده گرفتن حقوق ملتها، بیارزش دانستن مرزهای جغرافیایی ملتها، برای خود این حق را قائل شدن که به بهانه منافع نامشروع به هر جای دنیا دست‌اندازی کنند - به خلیج فارس، اقیانوس هند، کشورهای خاورمیانه، کشورهای آسیا، در خود اروپا - امروز مردم دنیا اینها را میبینند؛ این همان حرف انقلاب اسلامی و حرف ملت ایران است.
 امروز در خیابانهای بغداد و دیگر شهرهای عراق، در مناطق مختلف افغانستان، در بسیاری از نقاط دیگرِ دنیا، این چهره خشنِ پوشیده شده از بزک تبلیغاتی، واقعیت خود را نشان میدهد و مردم دنیا آن را میبینند. بیست و پنج سال است که ملت ایران علیه اسرائیل شعار داده است. بارها ملت ایران در شعار خود گفته است به ندای صلح‌طلبانه ریاکارانه صهیونیستها اعتماد نکنید. امروز همه دنیای عرب و دنیای اسلام صحنه فاجعه‌بار فلسطین را در مقابل خود میبینند. امروز که سردمداران دولت غاصب صهیونیستی همه قرار و مدارهایی را که با کشورهای عربی و طرفهای فلسطینی گذاشته بودند، زیر پای خود لگد کرده‌اند؛ به همه بیاعتنایی کرده‌اند و به هیچکدام از التزامهای بین‌المللی هم اعتنایی نمیکنند، بقیه ملتها به حرف ملت ایران میرسند. در دوران جنگ تحمیلی - که هشت سال ملت ایران را مشغول کردند - و بعد از جنگ تحمیلی، ملت ایران شعار میداد و فریاد میزد که این صدّام بعثی، یک وجود مفسد و یک حیوان وحشی در لباس انسان است؛ اما همین امریکاییها که امروز بدگویىِ صدّام را میکنند و از دستگیری او خوشحال شده‌اند، با صدّام دست میدادند؛ روابط دوستانه برقرار و به او کمک میکردند! همین وزیر دفاع کنونی امریکا در بغداد با صدّام ملاقات کرد و به او قول کمک داد. به صدّام کمک کردند تا بتواند ایران اسلامی را مورد فشار قرار دهد. خیلی از کشورهای عربی و خیلی از کشورهای منطقه، باطن این موجود ددمنش را نمیشناختند؛ اما ملت ایران در میدانهای جنگ، در بمبارانها و موشکبارانهای ظالمانه، در حلبچه و آبادان و دزفول، این گرگ خونخوار و دستیاران خونخوار او را آزموده بود و به دنیا میگفت. امروز دنیا این حقایق را میفهمد. این سخنِ حقِ‌ّ ملت ایران است که امروز برای دنیا آشکار شده است.

حضرت‌ آیت‌الله‌ خامنه‌ای جامعه‌ عادلانه‌ را مبتنی بر توحید، عدل‌ و هدف‌ انبیاء دانستند و با اشاره‌ به‌ هدف‌ انبیاء برای تکامل‌ و پیشرفت‌ انسان‌ در تمام‌ ابعاد مادی و معنوی تأکید کردند: آرمان‌ والای ملت‌ ایران‌ تشکیل‌ جامعه‌ای آباد و برخوردار از ثروت‌ عمومی، پیشرفت‌ علمی، و تمام‌ مواهب‌ طبیعی بهمراه‌ معنویت‌ است‌ که‌ در آن‌ استعدادها و گوهر وجودی انسانها بروز مییابد.
رهبر معظم‌ انقلاب‌ اسلامی تحقق‌ چنین‌ هدفی را منوط به‌ تربیت‌ انسانهای مؤمن‌، شجاع‌ و با اراده‌ مستحکم‌ دانستند و با اشاره‌ به‌ تلاش‌ دشمن‌ برای متوقف‌ و یا کند کردن‌ حرکت‌ ملت‌ ایران‌ افزودند: آن‌ کسانی که‌ امروز با خط امام‌ و انقلاب‌ مقابله‌ میکنند و سعی در کمرنگ‌ کردن‌ شعارهای انقلاب‌ اسلامی، نام‌ امام‌ و یاد شهدا دارند، خواسته‌ و یا ناخواسته‌ مرتکب‌ خیانت‌ بزرگی در حق‌ ملت‌ ایران‌ میشوند.

اگرچه در قطعنامه کنفرانس اسلامی حرفهای نسبتاً خوبی زده شده است - که البته بخش مهمی از آن به خاطر این است که کشور جمهوری اسلامی ایران در این قضایا کاملاً صریح و قاطع اظهار نظر میکند و بعضی از کشورهای اسلامی هم به دنبال شعارهای جمهوری اسلامی حرکت میکنند - اما به دنبال این حرفها حتماً باید عمل باشد. باید دولتهای مسلمان نسبت به مبارزان فلسطینی، نسبت به مردم فلسطین و نسبت به کسانی که در خیابانهای فلسطین مورد فشار صهیونیستهایند، احساس مسؤولیت کنند؛ هر گونه کمکی که میتوانند، باید به آنها برسانند. جمهوری اسلامی ایران در این زمینه سخن خود را گفته است، اما از سوی کشورهای مختلف اسلامی و کشورهای عربی، «عمل» باید هماهنگ گردد تا بشود به آن مردم مظلوم کمکی کرد. ماجرای امروز فلسطین یکی از نشانه‌های ضعف استکبار - یعنی ضعف دشمن ملت ایران - است.

شعار اصلی انقلاب ما این سه کلمه بود: استقلال، آزادی، جمهوری اسلامی. جمهوری اسلامی، همان نظامی است که وارد میدان شد؛ با تلاشهای خود و چالشهایی که با آن روبه‌رو بوده است، پیش میرود و راه را باز میکند. شعار آزادی، جزو شعارهای بسیار جذّاب است؛ تکرار شده است؛ درباره آن  حرف زده‌اند؛ مقاله نوشته‌اند؛ کتاب نوشته‌اند و شعار داده‌اند. درباره آزادی، سخنها گفته شده است؛ بعضی با اعتدال، بعضی با افراط، بعضی با تفریط. شعار آزادی، زنده مانده است؛ اما شعار استقلال برخلاف آن دو شعار دیگر، در انزوا قرار گرفته است.
شعار استقلال، یکی از مهمترین شعارهاست. اگر استقلال نباشد، یک ملت به آزادی خود و به شعار آزادی خود هم نمیتواند خوشبین باشد. استقلال را بعضی عمداً، بعضی سهواً، بعضی از روی غفلت و بعضی از روی خباثت، میخواهند به دست فراموشی بسپارند.

طرّاحان و کمین گرفتگانی که منتظرند از ملت ایران نشانه‌ای بروز کند که آنها امیدوار شوند مردم با انقلاب میانه‌ای ندارند و از انقلاب جدا شده‌اند - که واقعاً کمین هم گرفته‌اند - دچار تناقضند! از یک طرف بعضی از اظهارات و بعضی از تیترهای روزنامه‌ها را نگاه میکنند، که نشانه این است که همه معنویّات در این کشور از بین رفته است؛ دیگر از انقلاب و از امام خبری نیست و همه چیز به‌دست فراموشی سپرده شده است؛ اینها خوشحال میشوند و خیال میکنند که همین طور است؛ اما بعد نوبت حضور مردم که میرسد - مثل روز بیست و دوم بهمن - ناگهان با سیل عظیم مردمی، با شعار اسلام، با شعار انقلاب، با یاد امام، با بزرگداشت خاطره‌های پُرشکوه گذشته مواجه میشوند! اینها دچار تناقضند و نمیدانند که چه کنند؛ لذا در طرّاحیهایشان دائماً در حال رفت و برگشت و تردّدند!

عزیزان من، یکی از شعارهای ما قبل از پیروزی انقلاب - نه شعارهای انقلاب، شعارهای دوستانه‌ی خودمان در مجموعه‌ی  رفاقتی و مجموعه‌هایی که با هم بودیم، با هم فکر میکردیم و کار و مبارزه میکردیم - «ساده زیستی» بود؛ زندگی ساده و کمتر بهره بردن از جلوه‌های دنیا! بعد که انقلاب، پیروز شد، سعی کردیم باز هم همین روش، همین شعار و همین مبنا را دنبال کنیم.
 امام بزرگوار ما خودش مظهر همین معنا بود؛ آدمی بود که تعیّنات دنیوی، حقیقتاً برایش ارزش نداشت. آدم این را در آن مرد معنوی و بزرگوار میدید که تعیّنات، تعلّقات و تکلّفات دنیوی، اصلاً برای خودش ارزش نداشت! شما که بحمدالله روشنفکر و آگاه و فهمیده هستید، احتیاج نمیبینم که اینها را توضیح بدهم. این که دارم میگویم، منظورم بهره‌مندی شخصی است؛ معنایش این نیست که کشور، کار آبادانی و عمران نکند و دنیا را آباد نکند. اینها همیشه، تخلیه‌ها و شبهه‌افکنیهای مخالفین اسلام بوده، میگفتند که اسلام با دنیا مخالف است؛ یعنی دنیا را آباد نکنیم!
 نه، آن دنیایی که گفته میشود، دنیای شخصی است؛ یعنی خود شما دنبال تکیّف زندگی دنیایی نباشید و زندگی را ساده بگذرانید. معنایش این است. امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام)، شخصاً زاهدانه‌ترین زندگیها را داشت؛ اما در عین حال، مرتب هم کار میکرد، مزرعه را آباد و چاه آب، جاری میکرد، جهاد میکرد و کشور را اداره میکرد، حکومت به آن عظمت را ریاست میکرد، سیاستگذاری و سیاستمداری میکرد.

راه خدا، راه خوبی است. سعادت دنیا و آخرت انسان در راه خداست. این انقلاب و این نظام جمهوری اسلامی و این شعارها و این ارزشهایی که به‌وسیله‌ی امام و به‌وسیله‌ی انقلاب مطرح شد، چیزهایی است که سعادت این کشور و این ملت را تضمین میکند. اینها چیزهایی است که میتواند این کشور را نجات دهد. این کشور گذشته‌ی نزدیکِ بسیار تلخ و بسیار سختی داشته است؛ اما به برکت همین حرکت بود که توانست خودش را از جا بکند، والاّ اگر این انقلاب نبود، امروز وضع کشور ما از لحاظ مادّی و معنوی به مراتب بدتر از کشورهایی بود که شما ملاحظه میکنید. اگر این انقلاب نبود، وضع ما -هم از لحاظ مادّی، هم از لحاظ معنوی- از این کشورهایی که نزدیک ما هستند و در اختیار قدرتهای بیگانه‌اند، به مراتب بدتر بود.

از اوّلِ انقلاب، کسانی در این کشور بودند که - شما جوانان یادتان نیست. ما وسط میدان بودیم و تکتک آنها را از نزدیک هم میشناختیم و میشناسیم - اعتقادشان این بود حال که حکومت پادشاهی رفت و حکومت دیگری سرِکار آمد، دیگر شعارهای انقلاب را کنار بگذاریم! نه خانی آمد، نه خانی رفت؛ وِلِش کنیم! دیگر مثل قبل بشویم؛ با امریکا و با دیگران، ارتباطات، رفتارها و مراودات، به همان شکل سابق باشد. این چیزی بود که خودِ امریکاییها آن را دنبال میکردند! آن آقایانی که در اوایل انقلاب، دنبال این قضیه بودند، به اعتقاد من خائن نبودند. بسیار ساده‌نگر بودند؛ ملتفت نبودند که پشت سر این چیست! خیال میکردند امریکا، یعنی قدرتی که سی سال در این کشور، این همه از لحاظ تصرّفِ مناطق حسّاس این کشور، پیشرفت کرده - قبل از آن هم انگلیسیها در حدود پنجاه، شصت سال در این مملکت تلاش کردند که این کشور را قبضه کنند و منابع مالی و منابع نظامیش را بگیرند - قدرتی که پنجاه سال حکومت پهلوی را این‌جا سرِپا نگه داشت، برای این‌که ایران را در دست داشته باشد، حالا حاضر است به خاطر گُل روی انقلاب و انقلابیون، به این عدّه‌ای که سرِکار هستند، بگوید ببخشید، ما دیگر با شما هیچ کار نداریم! حالا مثل دو نفر دوست برابر شویم؛ با روابط عادّی و معمولی!!
 
ساده لوحی است که کسی این را قبول کند. در همسایگی ما کشور ترکیه است، این طرف ما کشور پاکستان است؛ هیچ کدام از این دو کشور هم به‌قدر ایران، تحت نفوذ امریکا نبودند. شما ببینید آیا امریکا در این دو کشور و کشورهای دیگر به یک روابط ساده و طرفینی قانع است؟ آیا جز به تسلّط و تصرّف مطلق، به چیز دیگری راضی است!؟

قشر دانشجو برای ما، برای این کشور و برای آینده، مهم است. شما امروز جوانید، دانشجویید و در دانشگاهید. فردا مراکز تصمیم‌گیری و آینده‌ی این کشور در دست شماست؛ مدیریتهای بزرگ، مدیریتهای اقتصادی و فرهنگی در اختیار شماست. این مهمّ است که جوان امروز، جوانىِ خودش را چگونه بگذراند و با چه حال و هوا و در چه جهتی حرکت کند. جوان امروز، اگر اهل دین، اهل معنویت، معرفت، اندیشیدن و اهل تقوا به این معنا بود - یعنی با محاسبه، با دقّت، با اندیشه و با نظر فکر کردن و تصمیم‌گرفتن و اقدام کردن - آینده‌ی مملکت از آن اوست. به‌عکس، اگر جوان مملکت، با ولنگاری، با بیاعتنایی به اصول و به شعارهای حقیقی دین و انقلاب، با  بیخبری، با نداشتن تحلیل نسبت به مسائل گوناگون کشور و مسائل جهانی، رشد کرد؛ اگر درس هم بخواند، به نفع کشور، تمام نخواهد شد و آینده‌ی کشور، تضمین نخواهد گردید.

شرط اول در صلاحیت هر مجموعه‌ی اسلامی در دانشگاه و غیر آن، برخورداری از ایمانی عمیق و صادقانه به اسلام و انقلاب است. امروز تلاش تبلیغی و فرهنگی گسترده‌یی از سوی دشمنان ایران و اسلام به کار می‌رود تا مایه‌ی اصلی استقلال و سربلندی و پیشرفت کشور را که همان ایمان و تعهد به اصول انقلاب است، از ذهن و عمل جوانان بزدایند. همه در جهان دانسته‌اند که شکست تاریخی جبهه‌ی استکبار در مقابل انقلاب اسلامی، بیش از همه از ایمان صادقانه‌ی جوانان نشأت گرفته است و دشمن با هزار زبان و هزار وسیله، به تهاجم بر این سنگر استوار دست زده است.
جوانان ما، مخصوصاً دانشجویان، شور انگیزی در مبارزه با دشمن و مقابله با تهاجم او بر دوش دارند. انجمنهای اسلامی و دیگر تشکلهای اسلامی دانشگاهها، باید خود را در صفوف مقدم این مبارزه‌ی پرشور قرار دهند.
عزیزان! نگذارید با تضعیف ارزشهای انقلاب و اسلام، به جبهه‌ی دشمن کمک کنند؛ و بخصوص نگذارید غفلت زدگانی از این قبیل، در مجموعه‌های شما - یعنی در صفوف مقدم - جا بگیرند. شعارهای انقلاب را که پرچمهای راهنما در راه اعتلاء و  سربلندی و آبادانی این کشور است، گرامی بدارید و با همه‌ی وجود از آن دفاع کنید و سهل انگاری نسبت به آن را از بیگانگانی که احیاناً به لباس خودی در می‌آیند و با زبان خودی سخن می‌گویند، تحمل کنید.

رهبر معظم انقلاب اسلامی در ادامه سخنانشان انتخابات ریاست جمهوری در خرداد ماه سال گذشته را یکی از بزرگترین مانورهای سیاسی ملت ایران در برابر دشمن توصیف کردند و فرمودند: شرکت سی میلیون نفر از مردم ایران در انتخابات ریاست جمهوری یک حماسه انقلابی و دینی بود که به اسلام و مسلمین آبرو داد و سد رفیعی را در برابر توطئه‌های دشمن ایجاد کرد.
این پدیده عظیم، درخشان، شیرین، ذیقیمت، بی‌نظیر و بی‌سابقه در تاریخ انقلاب اسلامی پاسخ به شعار نظام اسلامی و نشاندهنده اتحاد و اتفاق ملت ایران بود و همه ما باید شکرگزار نعمتهای الهی باشیم.

در راهپیمایی عظیم روز قدس، ملت ایران مواضع خود را برای دنیا تشریح کرد. بخصوص امسال این ملت هوشیار، آگاه، آشنای به مصالح سیاسی، زمان‌شناس و موقعیت‌شناس دانست که باید از هر سال قویتر و پُرشورتر وارد صحنه شود. ملت و دولت، مسؤولان و آحاد مردم، زن و مرد و کوچک و بزرگ، اجتماعات عظیم میلیونی را در سراسر کشور به راه انداختند و شعارهای انقلاب و مواضع سیاسی حقیقی این کشور و نقاط برجسته خطّ نورانىِ ترسیم‌شده به وسیله امام امت را - که خط عزّت این ملت است - با صدای بلند فریاد کردند؛ خواستند تا دنیا ملت ایران را بشناسد و او را خوب درک کند.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای با تبیین اهداف استکبار جهانی در مقابله با سیاست عدالت خواهی جمهوری اسلامی فرمودند: دشمنان ما امروز می‌خواهند شعار و پرچم عدالت خواهی را از ما بگیرند. آنها می‌خواهند از ما اعتراف بگیرند که خواهان توسعه عدالت در دنیا نیستیم و ادعا کنند که تلاش ملت مسلمان ایران برای اعلای ارزشهای اسلامی و کلمه حق، بی‌مورد بوده‌است. ایشان افزودند: کسانی که در نظام جمهوری اسلامی حرف می‌زنند باید مراقب باشند که چه می‌گویند و بدانند دشمن می‌خواهد حرفی از زبان آنها بیرون بیاید که بگوید جمهوری اسلامی ایران، شعارهای خود را کنار گذاشته است.
رهبر معظم انقلاب اسلامی با اشاره به تأثیر عمیق انقلاب اسلامی در بین ملتها فرمودند: اگر امروز ملتها جرات می‌کنند به استکبار بگویند نه، به اعتماد این است که ملت ایران آماده است تا بینی هر قدرت‌طلب افزون‌خواهی را به خاک بمالد و این فروغ امید را نباید در دل ملتها خاموش کرد و جوانانی را که در اقصی نقاط عالم شعار می‌دهند، نباید خلع سلاح کرد.
ایشان تصریح کردند: وظیفه داخلی نیروهای مسلح حفظ کشور در برابر توطئه، فتنه‌گری و افساد دشمن است و رسالت جهانی آنها اعلای کلمه حق و برافراشته نگهداشتن پرچم عدالت‌خواهی است.
مقام معظم رهبری با اشاره به نفوذ معنوی انقلاب اسلامی در میان ملتها فرمودند: این که ملتها از نمایندگان جمهوری اسلامی ایران و رئیس جمهوری کشورمان آنچنان استقبال پرشور می‌کنند، در واقع نثار شوق به انقلاب اسلامی و احترام به شعار و پرچم عدالت خواهی است که با قدرت و اخلاص امام راحل (رضوان الله تعالی علیه) سرداده شده است.
مقام معظم رهبری از قاره آفریقا به عنوان نمونه‌ای از صحنه‌های تاخت و تاز نیروهای قدرت‌طلب و استعمار یاد کردند و فرمودند: برای جمهوری اسلامی ایران در زمینه‌های دیپلماسی، فقط حفظ منافع کشور ایران مطرح نیست، بلکه توجه به مصالح کشورهای دیگر ، حفظ ارزشها، عدالت اجتماعی و خارج کردن ملتها از فقر و جلوگیری از ظلم و ستم نیز جزو اهداف دولت و دستگاه حکومتی به شمار می‌رود و در این نظام وظیفه نیروهای مسلح نیز گسترش عدل، جلوگیری از طغیان و کوتاه کردن دست قدرت‌طلبان بی‌منطق و حفظ قدرت الهی است.
فرمانده کل قوا با تأکید بر این که باید شعارها قوی و پررنگ داده شود فرمودند: شعارها جهتگیری ملتها را معین و آنها را از منحرف شدن حفظ می‌کنند. ایشان با بیان این که شعار با کار منافات ندارد، افزودند: ملت ایران تا کنون هم شعارهای انقلابی  داده و هم کارهای بزرگی کرده است و بزرگترین کار او دفاع از مرزها، کوتاه کردن دست و قطع پای متجاوز بود که در دوران هشت سال حماسه دفاع مقدس به ثبت رسید.

جمهوری اسلامی مدعی سازندگی کشور و نجات ایران از عقب‌ماندگیهای دوران ستمشاهی است، و امروز هر گامی در راه پیشرفت علمی و صنعتی و اقتصادی و هر اقدامی در وادی نوسازی کشور، دلیلی بر حقانیت نظام مقدس جمهوری اسلامی و شاهدی بر درستی آن مدعا است. ولی هر اقدامی در راه توسعه‌ی اقتصادی و آبادسازی کشور در صورتی با توفیق همراه خواهد بود که از تفکر و اصول اسلامی مایه بگیرد و در جهت تحکیم آرمانها و ارزشها و شعارهای انقلاب اسلامی  باشد. در این صورت است که حرکت سازندگی، حرکتی حقیقی و تضمین شده خواهد بود  و کشور به توهم سازندگی، در ورطه‌ی وابستگی و فساد مالی و سیاسی و اخلاقی نخواهد غلتید.
نمایندگان محترم مجلس پنجم باید به دقت مراقب باشند تا در تصویب برنامه‌ها و طرحهایی که مقصود از آن سازندگی کشور است به این نکته توجه کنند و همچنانکه دولت خدمتگزار و مجلس شورای اسلامی تا کنون عمل کرده‌اند، آبادانی کشور و عزت و اعتلای ملت را در پرتو ارزشهای اسلام و انقلاب دنبال کنند.
هر کس به نام سازندگی، ارزشهای انقلابی را مورد بی‌اعتنایی قرار دهد، در دعوی سازندگی نیز دچار خطا و توهم است، و هر کس به این عنوان که امروز روز عمل است، شعارهای درخشان انقلاب را تحقیر کند، مانند کسی است که بر سر شاخه نشسته و بن می‌بُرد. لیبرالیسم منحرف غربی که امروزه ملتهای اروپا و  آمریکا در فضای آلوده‌ی آن دست و پا می‌زنند و اخلاق و فضیلت و روابط انسانی و اساس خانواده و پیوند نسل جدید را با پدران و مادران و به طور کلی معنویت و ایمان خود را در سایه‌ی شوم آن فانی شده می‌یابند، در میدان سیاست و اقتصاد، توقعات نا مشروعی را از نظام اسلامی و مسؤولان بلند پایه‌ی آن مطرح می‌کند. وظیفه‌ی مجلس شورای اسلامی در مرتبه‌ی اول، ایستادگی در برابر این توقعات و پای فشردن بر راه روشن و صراط مستقیم اسلام و انقلاب اسلامی است. و این مهمترین توقع اینجانب و ملت بزرگ و شجاع ایران از نمایندگان منتخب مردم است.

نه امروز، از اوّل انقلاب این‌طور بود که ملت ایران را تخطئه کنند. مسؤولان ایران و هر کس را که با آنها جدّیتر مخالف است، بیشتر تخطئه کنند. هر کاری که از آن بیشتر ضرر میبینند، بیشتر آن را به باد تمسخر بگیرند. رفتار با زن را مسخره کنند؛ دانشگاه را مسخره کنند؛ عبادت را مسخره کنند؛ نماز جماعت را مسخره کنند؛ مصرف نکردن مشروبات الکلی و اجرای حدود الهی را مسخره کنند.
 عزیزان من! گاهی همین تمسخرها و تحقیر و توهین کردنها، آدمهای بزرگی را مستأصل و بیچاره میکند؛ آن‌طور که به اجبار همرنگ جماعت میشوند. آن‌وقت ابرقدرتها دستهایشان را روی دلشان میگذارند، مخفیانه قاه قاه میخندند که کارشان را پیش بردند و مانعی را از سرِ راه برداشتند! آن قدر فلان جریان انقلابی را در دنیا مسخره میکنند که علناً و صریحاً، آرمانها، آرزوها و شعارهای انقلابی خودش را پس بگیرد، یا تخطئه و یا حتّی مسخره کند. در صحنه سیاست جهانی دیده شد، کسی که در حضور دشمنانِ دیروز خودش ایستاد؛ به امروزِ خودش متلک گفت، برای این‌که همرنگ جماعت شود، و آنها خندیدند! البته آنهاوقتی چنین چیزی را میبینند، دلشان را خوش میکنند و میگویند: به‌به! شما چقدر آدم متمدّن و چیزفهمی هستید! اما در واقع یک مانع را از پیش رو برداشته‌اند. بدین گونه موانع را از بین میبرند.

انقلاب ما واقعاً استثنایی بوده است؛ هم از لحاظ شعارها و هدفها، هم از لحاظ روشها، هم از لحاظ کیفیّتِ به قدرت رسیدن و نابود کردن دشمن و از بین بردن رژیم فاسد قبلی و هم از نظر استمرار راه و قوّت و قدرت سازندگی که از خود نشان داده است. این انقلاب، انصافاً از جهات مختلف فوق‌العاده است؛

همه انضباط را رعایت کنند. همه دقّت داشته باشند که درست حرکت کنند. کار غیرقانونی نکنند؛ کار غیراخلاقی نکنند؛ سوءاستفاده نشود؛ از بیت‌المال صرف و خرج نشود؛ از یکدیگر بدگویی نکنند؛ به یکدیگر اهانت نکنند. این ملت هم ملت روشن و متدیّنی است؛ ملتی است که به آرمانهای انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب میتواند این کشور را نجات دهد. بدانید! اگر ارزشهای انقلابی فراموش شد، هیچ قدرتی نخواهد توانست مشکلات این کشور را برطرف کند و آن را بسازد. ارزشها و شعارهای انقلابی، ابزارهای حرکت و تضمین کننده حضور آحاد این ملتند. اینها میتوانند کشور را نجات دهند. این کشور، مدّتها به این شعارهای انقلابی احتیاج دارد تا استخوانهایش محکم شود؛ تا آسیب‌ناپذیر و ساخته شود و دشمن از او قطعِ طمع کند.  مردم به کسی رأی خواهند داد و دنبال معرفیاش خواهند رفت که اطمینان پیدا کنند، متدیّن، پایبند و وفادار به آرمانهای انقلاب است. اینها ملاک است. اگر کسی چنین افرادی را معرفی کند، از او خواهند پذیرفت. بنابراین، اوّلاً انتخابات مهمّ است و همه باید در آن شرکت کنند. ثانیاً کاری است که میتواند بدون اندک اشکالی انجام گیرد، کمااین‌که بحمداللَّه تا به حال - در دوره‌های قبل نیز همین‌طور بوده است - خوب انجام گرفته است.

شما عزیزان دانشجو و فارغ‌التّحصیل، این را به‌روشنی میدانید و بدانید که این تلاش علمی در محیط نظامی وبرای اهداف  نظامی، یک عبادت است. اگر هر کس به وضعیت امروز ایرانِ عزیز و آفاق روشن آینده آن نگاه کند، خواهد فهمید که هر تلاش و اقدامی، هر تربیت جمع جوانی و هر پیمودن راه علم و تربیت و تکمیل نفسی که در هر بخش از بخشهای دستگاههای عظیم این کشور انجام میگیرد، یک عبادت، یک کار ماندگار و یک حسنه است. امروز بحمداللَّه در سرتاسر این دستگاه عظیمی  که اداره کشور را به عهده دارد - چه بخشهای نظامی و چه بخشهای غیر نظامی - انسانهای بیشماری به کارها و حسنات بزرگ سرگرمند. جمعی به کار سازندگی کشور مشغولند، جمعی به کار تربیت نسلهای روبه رشد سرگرمند، و جمعی هم همه همّت خود را برای زنده نگهداشتن های بزرگ انقلاب - که امروز شعارهای ملی این کشور است - صرف میکنند. هر کس به کاری سرگرم است و این کشور کهن، این ملت رشید، این آفاق روشن، این تاریخ پر از افتخار، همه و همه، با تلاشهای امروز مسلمانان مؤمن و فعّال این کشور، درحال جان گرفتن و معنا یافتن در جهت سلامتِ زندگی در این کشور هستند و در همه جهات حرکت میکنند. خدا را شکر میکنیم که برای این ملت و این کشور، چنین وضعیت افتخارآمیزی را مقدّر  فرمود.

نظام پادشاهی در ایران پوک شده بود. به خاطرِ چه؟ به خاطرِ حضور مردم. مردم به چه خاطر به میدان آمدند؟ به خاطر دین. چون شعار، شعارِ اسلامی بود؛ چون پیشوایان، پیشوایانِ اسلامی و روحانیونِ مورد اعتمادِ مردم بودند.
 در بین مردم، کسان زیادی بودند که به روحانیون کمک میکردند و به آنها مشورت میدادند. حتّی در بعضی از شهرها، روحانیون را راهنمایی میکردند. اما عامه مردم و توده‌های میلیونی در سرتاسر کشور، چون میدیدند در رأسِ علمای بزرگ و روحانیون موجّه، امام بزرگوار قرار دارند، که هم مرجع تقلید و هم روحانیای در سطح عالی دینیاند، به صحنه میآمدند. این انقلاب استثنایی، این گونه پدید آمد و به پیروزی رسید. به تعبیری دیگر، انقلاب ما به برکت حضور مردم شکل گرفت؛ مردمی که حضورشان در صحنه، ناشی از اعتقادات دینی بود.
در آن روزگار، همه سیاسیّون - حتی گروههای پارتیزانی چپ؛ کمونیستها و التقاطیها که از زندانها یا بیرون زندانها با ما دوست و مرتبط بودند وبا هم رفت و آمد داشتیم و ما با آنها جلسه میگذاشتیم - یک صدا اعتراف میکردند وضعیتی که در ایران پیش آمده است، جز به پیشوایی کسی مثل امام و جز با شعارهای دینی، ممکن نبود پیش آید.

من به ملت ایران عرض میکنم که انقلاب، باز هم به فضل پروردگار آسیب‌ناپذیر خواهد ماند. ولی شما در این بین مسؤولیتهایی دارید: اولاًّ وحدت خودتان را حفظ کنید. ثانیاً به تقویت روح تقوا در خود بپردازید و اتّکای به خدا را در دلهایتان محکم سازید. سِرّ این که امام بزرگوار که یک روز تک و تنها بود، در مقابل عظمت ظاهری دشمن تسلیم نشد، این بود که متّکی و مرتبط با خدا بود و خود را به قدرت الهی وصل میدانست. مسلّماً وقتی انسان به قدرت لایزال الهی وصل شد، شکست‌ناپذیر میشود. موضوع دیگر این‌که، باید این کشور و این نظام را به نقطه‌ای کاملاً آسیب‌ناپذیر برسانید. شما ملت و دولت و مسؤولین ایران - همه و همه - باید همدستی کنید و این نظام و این کشور را صددرصد آسیب‌ناپذیر سازید.
 باید قدرتتان را زیاد کنید. باید ثروتهای طبیعی را استخراج و در راه خودش مصرف کنید. باید تولید و سازندگی را در این کشور روزبه‌روز زیاد کنید. ملت و دولت باید رابطه‌شان را با هم روزبه‌روز بیشتر کنند؛ ملت نسبت به دولت و دولت نسبت به ملت. باید شعارهای انقلاب را زنده بدارید. باید روحیه انقلابی را در همه ارکان این نظام روزبه‌روز تقویت کنید. این کشور اگر به پا بایستد، اگر قیام کند، اگر متّکی به خدا شود و حرکت کند، به هیچ کس محتاج نیست. باید روحیه اسرافی که در بعضی از مردم به صورت روز افزون پیدا میشود، مهار گردد.

امروز در دنیا کسی به‌ترور متوسّل میشود که منطق ندارد. پس بیهوده به خودشان زحمت ندهند که بخواهند جمهوری اسلامی را متّهم کنند. اتهام تروریسم زدن به جمهوری اسلامی، حرفِ چرند و بیقاعده‌ای است. جمهوری اسلامی به ترور احتیاج ندارد. خودِ شما میگویید که شعارهای انقلاب اسلامی، مصر و الجزایر و کجا و کجا و کجا را به هم ریخته است. ما که  در این‌کشورها حضور نداریم. این، حرف و فکر ماست که در این سرزمینها رسوخ کرده است. خودِ شما میگویید که تفکّرات اسلامىِ ایران، در دنیا، خطر بزرگی برای سرمایه‌داری غرب و قدرتهای غربی به‌حساب می‌آید. مگر خودِ شما این را نمیگویید؟ پس، این فکر و اندیشه ماست که به همه‌جا میرود و دلها را متحوّل میکند. دولتهای غربی، از ترسشان اجازه نمیدهند که افکار ما، در غرب منتشر شود. آیا با این اوصاف، ما احتیاج به ترور داریم!؟ ما که از چنین سلاح برّایی - فکر و اندیشه - برخورداریم.

مجلس انقلاب در همه حال باید منادی شعارهای اصولی انقلاب و پاسدار راه و خط ترسیم شده ی معمار و بنیانگذار انقلاب حضرت امام خمینی (اعلی اللَّه مقامه) باشد. این، تنها راهی است که بر نجات و رستگاری کشور عزیز ما از آثار روزگار سیاه سلطه ی بیگانگان می انجامد و زخمهای کهنه ی دوران ستمشاهی را التیام می بخشد و رشته های ننگین وابستگی و محرومیت را که بیگانگان بخصوص انگلیس و امریکا و مزدورانشان در گذشته بر دست و پای این ملت بزرگ تنیده بودند، بکلی باز  می کند. در سیزده سال گذشته، همیشه قدرتهای مداخله گری که از انقلاب، سیلی خورده و از ایران رانده شده اند، سعی کرده اند ملت و دولت را از پیمودن این راه منصرف کنند و همیشه هم شکست خورده اند. مجلس چهارم که محور تبلیغات  زهرآگین رسانه های استکباری و هدف خدعه های جنجالی آنان بوده، بطور ویژه موظف است سرسپردگی خود را به امام همیشه فریادگر خود و پایبندی خود را به راه و خط امام، و بیزاری خود را از سلطه ی امریکا، در هر فرصت و موقعیتی، به زبان و عمل، آشکار سازد.

کشورهای اسلامی خصوصیتی داشتند، که همان «اسلام» بود؛ و کشور ما در بین کشورهای اسلامی خصوصیت دیگری اضافه‌ی بر آن داشت، که آن «روحانیت مردمی» بود؛ و میدانید که در کشورهای دیگر اسلامی، به این شکلِ ایران نبوده، هنوز هم نیست. اسلام و تبلیغات اسلامی، جلوی آن موج سهمگین ایستاد. شعارهای انقلابی و حرکت کوبنده‌ی امام  عالی‌مقام و عظیم‌الشأن، کار را بر دشمن مشکل کرد. در بحبوحه‌ی همان موج فسادآفرینی که بر این کشور حکومت میکرد، جلوه‌های ایمان و سرسپردگی به دین، باز اول در بین جوانان خود را نشان داد.

یک شعار بزرگ انقلاب، یعنی استقلال ملت و کشور - که دشمنان ما در دنیا با همین مخالفند - بسته به وجود کارگر و تلاش و زحمت زحمتکشان این قشر و احساس حسنه در آنهاست. کارگر باید احساس کند که «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها». یعنی هر کس کار حسنه‌یی انجام بدهد، خدای متعال ده برابر به او اجر میدهد. این کار، همان حسنه است. یا معلم احساس کند که اگر ما گفتیم ایرانی مسلمان باید بر روی پای خود بایستد، یعنی این رشته‌های بردگی را که در طول دو، سه قرن به گردن و دست و پای او بستند، باز کند و این فرهنگ غلط استعماری را که میگفتند: «ایرانی نمیتواند کار بکند»، از بین ببرد.

تصور این‌که سازندگی کشور، با تعقیب هدفهای انقلاب منافات دارد، تصوری متعلق به دشمنان است؛ دوستان اشتباهاً این حرف را تکرار میکنند. ارزشهای انقلاب، این کشور را باید آباد کند و بسازد؛ این دو باهمند.
حفظ ارزشها و شعارها و هدفهای اصیل انقلاب، در کنار سازندگی و آبادانی و به سروسامان رساندن کشور و نوسازی ویرانه‌های ناشی از جنگ و دوران سلطه‌ی قدرت ظالم رژیم پهلوی قرار دارد. تا کسی گفت که میخواهیم کشور را بسازیم، فوراً بعضی آدمها از روی غفلت نگویند، معلوم میشود که شعارهای انقلاب فراموش شده است! نه، این حرف را دشمنان میزنند و القا میکنند که ایران شعارهای انقلاب را فراموش کرده است. امروز نمیگویند؛ از مدتها پیش این حرف را تکرار میکردند.  همیشه هم دروغ گفته‌اند، همیشه هم مغرضانه گفته‌اند، همیشه هم غلط کرده‌اند. این ملت، با حفظ ارزشهای انقلاب و با تمسک به شعارهای آن، این راه را ادامه خواهد داد.

این موضعی که مسؤولان جمهوری اسلامی اعلام کرده‌اند، صددرصد اسلامی و انقلابی است؛ چون نفی تجاوزطلبی و تقبیح حوادثی است که علیه مردم اتفاق افتاده است. بعضی سعی میکنند که کلمه‌ی بی‌طرفی را به معنای غلطی معنا کنند. ما از اول انقلاب، در جنگ بین شرق و غرب، بی‌طرف نبوده‌ایم. ما از اول انقلاب تا حالا، علیه شرق و غرب جنگیده‌ایم. مگر این‌طور نیست؟ شرق و غرب هم علیه ما متحد شده‌اند و جنگیده‌اند. آن روزی که شرق و غرب هنوز با هم آشتی نکرده بودند و در دنیا شرق و غربی وجود داشت، شعار انقلاب ما «نه شرقی و نه غربی» بود؛  یعنی نفی هر دو و مخالفت با هر دو. این، معنایش بی‌طرفی نیست. ما هرگز به نفع چپ، با راست دشمنی پیدا نمیکردیم؛ به نفع راست هم با چپ دشمنی پیدا نمیکردیم.
دو اردوگاه و دوجناحند که به خاطر اهداف غلط و غیرالهی و نامقدس - از نظر ما و از نظر همه‌ی انسانهای واقع‌بین - با هم میجنگند. جمهوری اسلامی، هر دو جناح را رد میکند؛ چون در هر دو طرف، انگیزه‌ها مادّی است و به همین دلیل هم با یکدیگر تعارض پیدا کرده‌اند. آنها به دلیل مادّی بودن، با هم تعارض پیدا کرده‌اند. این‌طور نیست که یکی الهی و یکی هم مادّی است. جنگ اسلام و کفر نیست. این، موضع ملت ایران ماست.

بارها در جمعی که شماها با من داشتید، نشستیم صحبت کردیم. سؤال شده که آیا دفاع از ملتها و نهضتها، با روابط با دولتها منافاتی ندارد؟ جوابش هم داده شده که نخیر، منافاتی ندارد. دیپلماسىِ پخته‌ی به‌بلوغ‌رسیده‌یی وجود دارد که شعارهای انقلابیش را در همه جای دنیا سر دست خود میگیرد و از موضع عزت، با همه‌ی کشورها هم روابط صحیح و سالمی برقرار میکند. نمونه‌اش را هم مشاهده کردید. بحمداللَّه دیپلماسی ما در طول این چند سال اخیر، همین‌طور بوده است؛ هرچند آن اوایل، ثبات خیلی درستی نداشت.
چرا نمیشود روابط برقرار کرد؟ خیلی هم خوب میشود. البته دشمنان میخواهند بگویند نمیشود، غرب میخواهد بگوید نمیشود، اگر میخواهید ارتباطات سالم و همکاری اقتصادی برقرار کنید، باید از شعارهای انقلابی بگذرید. ما هم در چشمشان نگاه میکنیم  و میگوییم که اگر نمیشود، ما آن را ترجیح میدهیم. ما شعارها و منش و راه انقلاب را بر هر چیز دیگر ترجیح میدهیم؛ اما عقیده‌ی ما این است که در این دنیای مادّی، از این بالاترش را هم میشود. در این دنیای مادّی، آن کسی که فکر و ایده‌یی دارد، او برنده است.
ما کشور و ملت بزرگی هستیم. ما در نقطه‌ی مهمی از دنیا قرار داریم. ما روی ملتهای جهان تأثیر داریم. ما ملت کنارافتاده‌یی - مثل بعضی از ملتها که سرنوشت و خیر و شرشان به خودشان وابسته است و بس - نیستیم. نخیر، امروز، بودنمان و حرف و راه و شعارمان و پرچمی که به دست میگیریم، روی بخش عظیمی در خارج از محدوده‌ی مرزهای خودمان اثر میگذارد. ما این‌طوری هستیم. خیلیها دلشان میخواهد با چنین کشوری ارتباط داشته باشند. خیلیها به مصلحتشان است که با چنین کشوری خوب باشند. ارتباط داشتن با برخی یا بسیاری از کشورها، هیچ هم مستلزم این نیست که از شعارهای انقلابمان  برگردیم.

همه‌ی آحاد مردم وظیفه دارند، تا حدی که میتوانند و برای آنها وظیفه معین میشود، در کار سازندگی کشور شرکت کنند. علاقه‌ی به امام، یعنی این. همه باید از دولت حمایت کنند و پشت سر دولت، خرابی‌های جنگ و ویرانیهای ناشی از دوران سلطه‌ی طاغوت را ترمیم کنند. رژیم ستمشاهی، دهها سال این کشور را از لحاظ اقتصاد و تولید و فرهنگ و اخلاق و تحقیق و علم، به سمت خرابی و ویرانی برده و آن را وابسته‌ی به بیگانگان کرده است. امروز دورانی است که ملت ایران، آن ویرانیها را ترمیم کنند و این، جز با سازماندهی و پیشاهنگی و برنامه‌ریزی دولت، امکان‌پذیر نیست. اگر ملت ایران به توفیق الهی بتوانند با وحدت کلمه، با حفظ شعارهای انقلاب، با حفظ خصومت و دشمنىِ خود نسبت به ابرقدرتها و دشمنان بنیانی این ملت،  سازندگی را پیش ببرند، روح مقدس امام از آنها شاد خواهد شد و دعای حضرت بقیّةاللَّه الاعظم، به آنها کمک خواهد کرد.

عصبانیّت دستگاه استکبار و بخصوص آمریکا از این است که می‌بینند در سرتاسر جهان اسلام، بیدارى اسلامى دارد روزبه‌روز بیشتر میشود. اینها امیدوار بودند که با گذشت زمان، شعارهاى جمهورى اسلامى در دنیا کهنه و بی‌اثر بشود؛ [ولى] نشد. اینها امیدوار بودند با رحلت امام و با فقدان امام ‌-که شمعِ جمعِ مشتاقان در سرتاسر دنیا بود- شعارهاى اسلامى بی‌اثر بشود و فراموش بشود؛ [ولى] نشد. امروز امام نیست، امّا یاد امام، خطّ امام، شعارهاى امام و هدفهاى امام دارد روزبه‌روز در دنیا پُرنورتر و پُرجلوه‌تر میشود. ملّتها به یاد امام و به یاد سخنان امام به هیجان می‌آیند و دارند کار را بر مستکبرین و بر حکومتهاى ارتجاعى روزبه‌روز تنگ‌تر میکنند. همان‌طورى که بارها گفته‌ایم، این نهال طیّب اسلامى به‌وسیله‌ی آن دست ملکوتى و معنوى در سرزمین فطرت انسان غرس شد و امام ده سال از آن محافظت کرد؛ این دیگر تمام‌شدنى نیست. اَلَم تَرَ کَیفَ ضَرَبَ اللهُ مَثَلًا کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ اَصلُها ثابِتٌ وَ فَرعُها فِی السَّماءِ* تُؤتیِّ اُکُلَها کُلَّ حینٍ بِاِذنِ رَبِّها؛(۱۱) امروز این‌جور شده و همین دشمنان را عصبانى میکند.

رهبر انقلاب اسلامی با تأکید بر اینکه امروز دشمنان اسلام از درخشش اسلام بیم‌ناکند و تمام همت و تلاش خود را مصروف این می‌کنند که به نحوی از رشد احساسات و حرکت‌های اسلامی جلوگیری نمایند ولی کاری نمی‌توانند بکنند، اظهار داشتند: روزی بود که شعار نه شرقی و نه غربی، تنها شعار انقلاب اسلامی ایران و خط درست اسلام بود ولی امروز این شعار در  سراسر جهان در حال تحقق یافتن است و نه شرقیِ آن کاملاً تحقق یافته و دیگر شرقی وجود ندارد و عاقبت غرب هم عین شرق خواهد شد؛ منتها نوبت او قدری دیرتر خواهد بود و در نهایت، عالم غرب و استکبار متلاشی خواهد شد. لذا مسئولیت امروز مسلمانان در عرضه‌ی اسلام اصیل و ناب محمدی‌(ص) به جهانیان و تحقق کلام الهی که قرآن فرموده است: «لیظهره علی الدین کله»، بسیار سنگین است.

نظام اسلامی، نظامی است که قصد اجرای تمام احکام و موازین اسلامی را به‌صورت کامل دارد. این نظام، مایه‌ی سعادت انسان و سربلندی ملت و کشور و مایه‌ی آبادی روی زمین و کشور و منطقه‌ی زیست و مایه‌ی شادی محیط زندگی و نیز استحکام خانواده و اصلاح روابط اجتماعی میان مردم و خلاصه مایه‌ی خوشبختی زندگی مادّی و معنوی انسانهاست.
شما موظف هستید با این برنامه‌ها آشنا شوید و باید در حدی که برایتان میسور است، در پیاده کردن این برنامه‌ها مؤثر باشید. در درجه‌ی اول، مسؤولیت متوجه افراد عالم و آگاه و دانا و علمای دین است و سپس همه‌ی کسانی که آگاهی و معرفتی دارند و میتوانند مردم را آگاه و روشن کنند. رفتار شما بیش از گفتارتان بایستی مردم را در این خط صحیح پیش ببرد و این همان شعار جمهوری اسلامی و حاکمیت اسلام و پیاده شدن آن است که امام بزرگوارمان در بیانات متعدد و از اول پیروزی انقلاب تا آخرین روزهای زندگی پُربرکتش، به ما میفرمود.
نمودار
    پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی