keyword/content
1398/10/18
1391/07/12
1384/02/12
1377/09/25
1377/09/25
1377/07/26
1377/02/07
1374/03/25
1370/08/15
1369/10/10
1369/09/05
1368/09/02
1368/03/17

خوشبختانه ما امروز در کشور، مردان شجاع و باتدبیر، کم نداریم؛ هم در عرصه‌ی نظامی، هم در عرصه‌ی علمی، هم در عرصه‌ی سیاسی، افراد باتدبیر و شجاع و دانا و آگاهی داریم؛ باید سخن اینها شنیده بشود؛ کاری که اینها مناسب میدانند، در سطح کشور، در سطح جامعه به نحو درستی انجام بگیرد؛ ما کم نداریم؛ خوشبختانه تربیت‌شدگان مکتب امام روز‌به‌روز بیشتر میشوند؛ یک بار امام [در مورد] جنگ فرمودند که فتح‌الفتوح این انقلاب تربیت جوانها و رشد دادن این نهالهای بالنده است؛ این را یک وقت امام فرمودند؛ حق با ایشان بود؛ کاملاً درست فرمودند؛ حکمت امام [بود]؛ این همه فتوحات و این همه کارهای مهم، در مقابل این کوچک است؛ تربیت انسانهای برجسته. امروز خوشبختانه ما افراد زیادی از این قبیل داریم.

وقتى جوانها با آن امید و با آن نشاط و با آن روحیه حرف مى‌زنند، فضا، فضاى پرنشاطى مى‌شود؛ این پیشنهادها غالباً اینجور است. البته این مطالب، سنجیده هم هست؛ یعنى آنچه دوستان بیان کردند، پیشنهادهاى خامى به نظرم نرسید.
خب، اصلى‌ترین محور پیشرفت کشور، همین است. امام بزرگوار ما در یک حادثه‌ى مهم جنگى- که خیلى از شماها آن وقت شاید متولد هم نشده بودید- در قضیه‌ى یکى از عملیات که پیروزى‌اى به دست رزمندگان آمده بود، یک پیامى دادند. در آن پیام این نکته وجود داشت که فتح‌الفتوح‌ انقلاب اسلامى، تربیت این جوانهاست. همه توقع داشتند که امام بگوید این پیروزى‌اى که شما به دست آوردید، فتح‌الفتوح‌ است؛ از آن پیروزى ستایش کند؛ امام نه، از رزمندگان تشکر کردند. اما گفتند فتح‌الفتوح‌ انقلاب ما تربیت این جوانهاست؛ که در آن شرائط دشوارى که همه‌ى دنیا در مقابل ما با چهره‌ى دژم و سلاحِ آماده‌ى شلیک ایستاده بودند، اینها توانستند یک چنین پیروزى بزرگى را به دست آورند؛ عملیات طریق‌القدس بود. من همین را تکرار مى‌کنم: فتح‌الفتوح‌ انقلاب اسلامى اینهاست. پیشرفت واقعى این است که جوانهاى ما، نخبگان ما نسبت به آینده احساس مسئولیت کنند؛ براى خودشان دیدگاه تعریف کنند؛ براى کشور آینده‌اى را تصویر کنند و مجسم کنند و احساس کنند و این احساس را اظهار کنند؛ که آماده‌اند براى رسیدن به این آینده، تلاش کنند. این چیزى است که امروز وجود دارد؛ این را باید تقویت کرد، این را باید پیش برد. این احساس و روحیه‌ى نشاط را باید روزبه‌روز در جامعه‌ى ما تشدید کرد. اگر این شد، آن وقت این دارائىِ شخصى شما- این استعداد و این نخبگى که یک دارائى شخصى است- تبدیل خواهد شد به دارائى ملى؛ ببینید چقدر خوب است. یک نفر سرمایه‌ى خودش را به طلا و ارز تبدیل مى‌کند و مى‌رود توى صندوقخانه‌ى منزلِ خودش پنهان مى‌کند؛ این کجا، آن که مى‌آید سرمایه را تبدیل مى‌کند به یک صنعت، به یک کارخانه، به یک کار تولیدىِ باارزش، و کشور را پیش مى‌برد، این کجا؟ شما با حرکت در راه این هدفها، این کار دوم را دارید مى‌کنید؛ یعنى سرمایه‌ى شخصى خودتان را تبدیل مى‌کنید به یک سرمایه‌ى ملى، به سرمایه‌ى ملت ایران؛ این خیلى باارزش است.

شما کرمانى‌ها شهداى زیادى دارید؛ اما عمده‌ى شهداى شما متعلق به لشکر 41 ثار اللّه است. مى‌دانید این لشکر یعنى چه؟ یک لشکر مقتدر، شجاع، فداکار و افتخارآفرین. بعضى از بچه‌هاى شما که در لشکر ثار اللّه شهید شدند، در شب عملیات و الفجر 8 که عرض اروند متلاطم را باید طى مى‌کردند، 1300 متر غواصى کردند و از این طرف به آن طرفِ آب رفتند؛ براى اینکه خودشان را به دشمن برسانند. آب در اروندرود، هم از طرف سرچشمه پایین مى‌آید؛ هم آب مدّ دریا از بالا داخل مى‌شود. اروند، معبر عجیبى است. جوان‌هاى شما لباس غواصى به تن کردند- طورى که دشمن نفهمید- و نه 10 متر و 20 متر و 100 متر، بلکه 1300 متر را که عریض‌ترین بخش اروند بود، طى کردند و خودشان را به آن طرف رساندند و توانستند ساحل مقابل را از دست دشمن بگیرند و آن فتح‌ الفتوحِ‌ عجیب را بیافرینند، که دنیا را منقلب کرد.
در این عملیات، قایق‌هاى سپاه به طرف ساحل اروند منتقل شد؛ اما دشمن نفهمید. این همه نیرو و این همه امکانات از راه دور پاى آب اروند آمد؛ اما دشمن با آن همه تجهیزات، و با آنکه ماهواره‌هاى امریکا و انگلیس و شوروى کمکش مى‌کردند، نتوانست حرکت عظیم سپاه را- که از لشکرهاى مختلف این همه نیرو لب آب آورده بود- بفهمد. قایق‌ها را باید بچه‌هاى لشکر ثار اللّه کنار ساحل مى‌بردند.
یکى از شهداى نامدار این لشکر، کسى است که در طول بیست روزى که این قایق‌ها را محرمانه منتقل مى‌کردند، نتوانست استراحت کند. از قول فرمانده محترمش- که الحمد للّه خداى متعال او را براى ما نگه داشته و جزو عزیزان ماست- نقل کردند که گفته بود این جوان سه شبانه‌روز چشم به هم نگذاشت و نخوابید. بعد از سه شبانه‌روز که رفته بود در سنگر بخوابد، مأموریتى ایجاد شد؛ رفتم صدایش کردم و او را با خودم به مأموریت بردم! این‌ها این‌طورى جهاد مى‌کردند.

انقلاب آمد و آن گوهر را به جوانان شناساند. جنگ تحمیلی هم میدانی برای بروز این گوهر تابناک در وجود جوانان شد و الحمدللَّه بعد از جنگ هم ادامه پیدا کرده است. من به شما میگویم بدانید که دشمن، همین نقطه را هدف قرار داده است! اگر نورانی کردن جوانان و متوجّه کردن آنها به اهمیت مصرف کردن جوانی در راه ارزشهای والا، نقطه‌ی فتح‌الفتوح انقلاب است، فتح‌الفتوح استکبار و ضدّ حمله‌ی استکبار هم این است که همین نقطه را از جوانان بگیرد؛ باز جوانان را سرگرم فساد، آلودگی، بدفهمی و بحثهای پوچ و بیهوده‌ی شبه فلسفی کند که هیچ حقیقتی پشت سرش نیست و فقط برای گفتگو کردن و سر و کلّه زدن و ساعتی وقت گذراندن - بدون این‌که هیچ فایده‌ای در آن باشد - و غافل کردن آنها از حقیقت، از راه زندگی، از آرمانهای انقلاب و از انتظاری که این ملت و انقلاب از جوانان دارد، به کار میرود! اگر العیاذباللَّه، استکبار بتواند - که نخواهد توانست - مطمئناً نمیگذارد دلهای پاک و فکرهای مصمّم و اراده‌های نیرومندی که بحمداللَّه در کشور ما هم فراوان است، به دشمن فائق آیند. بعضی را دچار آلودگی اخلاقی، بعضی را دچار آلودگی ذهنی، بعضی را دچار دغدغه، دچار افسردگی و دچار نومیدی میکند. هر کسی را به یک نحوی مشغول میکند و سعی دارد این نسل جوان شادابی را که انقلاب به میدان آورد، از میدان پراکنده کند.

بزرگترین هنر این انقلاب که امام آن را فتح‌الفتوح انقلاب دانستند، این بود که توانست جوانانی را تربیت کند که در دنیای مادّىِ آلوده و از لحاظ اخلاقی، لجنزار، انسانهایی با دلهای پاک و نورانی و با تصمیمهای راسخ باشند و هوشمندانه و خردمندانه، راه بزرگان بشریت و راه سعادت بشر را انتخاب کنند. هنوز زود است؛ هنوز آن قدری زمان نگذشته است که انسان بتواند چهره‌های منوّر جوانان این کشور را آن چنان که هست - با همان درخشندگی - ببیند؛ اگر چه از دور میبینند! از دور با فاصله‌های مکانی، تلألؤی جوانان ما دلهایی را در دنیای اسلام منقلب کرد. در کشورهایی که اسمشان اسلامی بود، اما از گرایش و میل و عزّت اسلامی، هیچ خبری در آنها نبود، دختران و پسران بدون این‌که ایران و ایرانی و امام ایران و جوانان ایرانی را دیده باشند، با امواج نورانیای که جوانان ایرانی فرستادند، منقلب شدند.

مگر یک ملت بدون جهاد مى‌تواند سرش را بالا بگیرد؟ مگر یک ملت بدون جهاد مى‌تواند طعم عزّت را بچشد؟ مگر یک ملت بدون جهاد مى‌تواند در میان ملتهاى دنیا شأن و موقعیتى پیدا کند؟ «انّ الجهاد باب من ابواب الجنّة». همیشه همین‌طور است و جهاد درى است از درهاى بهشت. هم خلد برین الهى؛ یعنى بهشت نشأه آخرت، هم راحت در این دنیا؛ یعنى جهاد. در همه کشورها و میان همه ملتها هم این‌گونه است که اگر قرار باشد جهاد معناى حقیقى به خود بگیرد، باید در آن، موجودهاى الگو و انسانهاى نماد وجود داشته باشند؛ بدون نماد و بدون الگو نمى‌شود. خیلى از جوانان مثل یک لشکر تمام نشدنى خدا، از کتم عدم به وجود مى‌آیند و وارد صحنه جامعه مى‌شوند. در بعضى از کشورها مثل وضع کنونى کشور ما بیشتر و در بعضى از کشورها کمتر. فقط با کتاب نمى‌شود به این‌ها گفت که در راه شرف و در راه آرزوهاى بزرگ انسانى و در راه اهداف والا و در یک‌کلمه جامعِ کاملِ درست، در راه خدا جهاد کنید. علاوه بر گفتن، به نمونه و الگو احتیاج دارند. افتخار سپاه پاسداران این است که در درون خود از این الگوها، فراوان و بى‌نهایت دارد؛ همین سرداران، همین فرماندهان، همین عناصر گوناگون، همین جوانان پاک و نورانى؛ همانهایى که امامِ نور آرزو مى‌کرد که یکى از آن‌ها باشد؛ همانهایى که در دوران جنگ، تا هرجا و در هر خانه‌اى که عطر معنویت آن‌ها و کلام آن‌ها مى‌رفت، آن خانه از لحاظ معنوى، پُرفروغ و آباد بود؛ همانهایى که امام پیدایششان را «فتح‌ الفتوح‌» انقلاب اسلامى دانست.
در صدر اسلام، فتح الفتوح، یک حادثه نظامى بود. مسلمانان مدّت زمانى در منطقه‌اى از مناطق شرقىِ آن روزِ میدانگاه جنگ و غربىِ امروز ایران، معطّل شدند تا توانستند چند دژ را بگیرند. وقتى گرفتند، گفتند این «فتح الفتوح» است. امروز هم در تاریخ، فتح «نهاوند» و «جلولا»، به نام «فتح الفتوح» خوانده مى‌شود؛ یعنى یک حادثه نظامى. امام ما فرمود فتح الفتوحِ انقلاب اسلامى، نه یک حادثه نظامى که یک حادثه انسانى است؛ یعنى پیدایش این جوانان، خلقِ این انسانهاى نورانى، بیرون آمدن فرشتگان از دنیایى که جز اهریمن در مناطق مختلفِ جوانانه آن به چشم نمى‌خورد و نمى‌خورَد. امروز تا حدودى در گوشه‌هایى از دنیا
جلوه‌هاى نورانى دوباره پیدا مى‌شود. فتح الفتوح، این جوانان بودند؛ همین سرداران شهیدى که این لشکر را به وجود آوردند؛ همین سردار «على فضلى»؛ همین سردار «ناصح»؛ همین جوانان مؤمن و همین نورانیهایى که نورانیّت آن‌ها مى‌تواند دلهایى را روشن کند. این‌ها مایه شرفند؛ این‌ها مایه عزّتند. براى یک کشور، داشتن این‌ها افتخار است؛ بردن نامشان افتخار است؛ تکرار یادشان افتخار است؛ ادامه‌ى راهشان افتخار است.
اشتباه است اگر کسى خیال کند اسم جنگ و شلمچه و ایثار و سرباز و سپاهى و سردار را نیاورید؛ مبادا وضعى که مى‌خواهیم در جامعه به وجود آید، به هم بخورد! نه؛ این خطاست. وضع مطلوب، وضع خوب، بناى شامخ، پرچم عزّت، دولت مقتدر، ملت سربلند و راه روشن، آن وقتى خواهد شد که مفهوم «جهاد» در حالى که در انسانهاى پاک و والا و پیراسته تجسّد پیدا کرده است، در جامعه‌اى نیز وجود داشته باشد، و در جامعه ما وجود دارد.

به نظر شما چه راههایى براى حفظ ارزشها و انتقال فضاى معنوى زمان جنگ به جوانان امروز وجود دارد؟
همین حرفهایى که شما زدید، همه‌اش درست است. من هم به همین مطالبى که جناب‌عالى گفتید، اعتقاد دارم و به وجود امثال شما افتخار مى‌کنم. بحث اشخاص نیست؛ بحث آن روحیه‌هاست، بحث آن نیّتهاست، بحث آن حیات مجدّدى است که این انقلاب و این آزمایشهاى دشوار به کشور ما داد. در قضیه‌ى فتح بستان در سال 1360، امام رضوان اللّه علیه پیامى دادند، که در آن پیام، تعبیر «فتح‌ الفتوح‌» بود. بعضى خیال کردند که «فتح‌ الفتوح‌»، جنگ بستان است؛ اما امام آن را نمى‌گفت؛ امام مى‌فرمود: به این مضمون «فتح‌ الفتوح‌»، فتح یا ساختن این جانهاى آگاه و بیدار است. واقعاً بزرگترین فتح جمهورى اسلامى این بود که توانست این جوانان را به این مرحله از عظمت و اعتلاى روحى برساند که بتوانند احساس خودباورى کنند و بایستند و در مقابل تهاجم عظیم یکپارچه‌ى دنیا، از کشور و از موجودیتشان و از اسلام دفاع کنند؛ که مظهرش جنگ تحمیلى بود و تا الآن هم ادامه دارد.

براى بنده، حضور در میانِ شما جوانان عزیز، که بدون هیچ مبالغه امروز زبده‌ى جوانان اسلام و سربازان قرآن محسوب مى‌شوید، مایه‌ى خرسندى است و خدا را بر این نعمتْ سپاسگزارى مى‌کنم. همچنان که خدا را بر نعمت وجودِ امثال شما جوانان مؤمن و انقلابى و بااراده و مصمم در دفاع از حقّ و حقیقت، همیشه سپاسگزارم. نسلى که امروز شما نماینده‌ى آن محسوب مى‌شوید و خیل عظیم جوانان مؤمن و متعبّدى که شما نمونه‌هاى برجسته‌ى آن هستید و بحمد اللّه، در سراسر کشور حضور دارند، همان کسانى هستند که امام بزرگوار در باره‌ى آنان فرمودند: «فتح‌ الفتوح‌ انقلاب اسلامى، عبارت است از تربیت چنین جوانانى.» واقعاً هم همین‌طور است.

شعارهاى انقلابى و حرکت کوبنده‌ى امام عالى‌مقام و عظیم‌الشّأن، کار را بر دشمن مشکل کرد. در بحبوحه‌ى همان موج فسادآفرینى که بر این کشور حکومت مى‌کرد، جلوه‌هاى ایمان و سرسپردگى به دین، باز اول در بین جوانان خود را نشان داد.
من پدران و مادران متوسطى را مى‌شناختم که طاقت همراهى کردن با احساس دینى جوان خودشان را نداشتند؛ حتّى گاهى از احساسات دینى و تعبد و زهد و بى‌اعتنایى به دنیا و به خوراک و به آسایشى که در جوانانشان مشهود بود، پیش ما شکایت مى‌کردند! آن پدران و مادران، با همان تربیتهاى غلط رشد کرده بودند، مسلمان هم بودند؛ اما این جوشش ایمان اسلامى در آن‌ها نبود؛ ولى جوانشان تحت تأثیر تربیت انقلابى قرار گرفته بود؛ به همین خاطر بود که جوانان، خانواده‌ها را پشت سر خودشان مى‌کشیدند؛ و این شد که آن قیام عظیم مردمى و آن حرکت بى‌نظیر در عالم یعنى انقلاب اسلامى ما به رهبرى امام و با پشتیبانى قاطبه‌ى ملت و با میدان‌دارى جوانان به پیروزى رسید. این یک فتح بود؛ هم فتح میدان مبارزه با استکبار بود، و هم بالاتر از آن، فتح سرزمین دل جوانان بود؛ که این را اسلام و انقلاب و امام کرده بودند، و این فتح‌ الفتوح‌ بود. بزرگترین کار امام، ساختن جوانان بود.
بعد از آن هم در دوران جنگ، باز جوانان بودند که جنگ را با خسران دشمن تمام کردند. این شهداى جوان، این رزمندگان جوان، این دست‌اندرکاران جوان عرصه‌هاى جنگ، چیزى نیست که اهمیت نسل جوان را در حادثه‌ى سرنوشت‌سازى مثل جنگ از نظر دور بدارد. این حادثه اتفاق افتاد، اما چشمهاى طراحان استکبار جهانى همه‌ى صحنه را دید و فهمید که جوان مؤمن در این کشور، زیر تربیت اسلام انقلابى، چه معجزه‌ها مى‌کند.

تمام پیامبران و عباد الله الصّالحین، همّشان این بوده که انسان صالح را در این زمین به وجود بیاورند، حفظ کنند، رشد بدهند و تکثیر نمایند. هدف اسلام هم این است. اینکه شما دیدید، امام در بیانیه‌اى در چند سال قبل فرمودند، فتح‌ الفتوح‌ انقلاب اسلامى، ساختن جوانانى از این قبیل است، یک حرف نبود که همین‌طور بر قلم امام جارى شده باشد. این، یک مبناى اسلامى و الهى بسیار مستحکم دارد. واقعاً فتح‌ الفتوح‌، یعنى ساختن انسان صالح.
این بدبختیهایى که شما مى‌بینید روى زمین را فراگرفته است و در زیارتها و آثار مربوط به ولىّ‌عصر (ارواحنا لتراب مقدمه الفداء) آمده است:
«کما ملئت ظلما و جورا»
؛ زمین در تمام دوره‌هاى تاریخ، پُر از ظلم و جور شده است و مى‌شود و آن بزرگوار مى‌آید، همه‌ى زمین را از قسط و عدل پُر مى‌کند، این ظلم و جور روى زمین، بر اثر چیست؟ بر اثر نبود یا کمبود انسان صالح، بر اثر سرورى و خدایگانى انسانهاى ناصالح.

بسیج؛ یعنى همین پایگاههاى مقاومت و همین نیروهاى جوان و پُرشور؛ همین جوانانى که در طول تاریخ ما از اول اسلام تا امروز، نظیرشان را به این زیادى در هیچ دوره‌یى نداشته‌ایم؛ همین جوانانى که در عین جوانى و شور جوانى، به جاى اینکه مثل جوانان بى‌درد و جوانان معمول همه‌ى مناطق عالم، دنبال عیش و عشرت و عیاشى باشند، دنبال احساس تکلیف و خدمت به خلق و تلاش و کار براى آرمان‌ها و هدفها و دفاع از اسلامند؛ همین جوانانى که با قرآن مأنوسند؛ همین جوانانى که نماز و عبادتشان، پدران و مادران پیر را به شگفتى و تعجب وادار مى‌کند. خانه‌ى هر شهید که پا گذاشتیم، اغلب پدران و مادران آن‌ها گفتند که ما دین را از این جوانمان یاد مى‌گرفتیم!
بله، هنر انقلاب این است، و هنر امام این بود. آن بزرگوار، در جامعه‌اى که دشمن پنجاه، شصت سال به‌طور مستقیم و غیر مستقیم روى آن کار کرده بود، تا آن را به‌
لجنزار فساد بکشاند، کار کرد و جوانانش را مثل گُل، پاک و پاکیزه تربیت کرد. خود آن بزرگوار فرمود: این، فتح‌ الفتوح‌ است. بله، فتح‌ الفتوح‌ امام، ساختن جوانان مؤمن، مخلص، سالم، صادق، بى‌اعتناى به شهوات و دلهایشان متوجه به سمت خدا بود. در طول تاریخ، در این مملکت و یا در سایر ممالک اسلامى، ما چه موقع این‌قدر جوان خوب و صالح، مثل دوران انقلاب داشتیم؟
مگر دشمن این‌ها را نمى‌بیند؟ دشمن مى‌خواهد این‌ها را از دست انقلاب بگیرد. دشمن براى شایع کردن فساد در بین جوانان این کشور، برنامه‌ریزى مى‌کند. چه کسى باید در مقابل این اشاعه‌ى فساد بایستد؟ چه کسى باید در مقابل خراب‌کاریها بایستد؟ چه کسى باید در مقابل توطئه‌هایى که دشمن به وسیله‌ى عوامل خود در داخل کشور انجام مى‌دهد و ممکن است یک عده آدم ساده‌لوح را هم به دنبال خود بکشاند، بایستد؟ بسیج؛ همین نیروى عظیم.

‌ هفته‌ى بسیج، همچنین سرشار از یاد و نام آن بزرگ‌مرد جهان‌دارى است که نداى دعوتش همچون صلاى ربوبى در روز الست، فطرتها را مخاطب مى‌ساخت و از اعماق جان بلى‌گویان جواب مى‌گرفت؛ خود عاشق بود و عاشقانه سخن مى‌گفت؛ بنده‌ى سلم خدا بود و دلها را سلم خود مى‌ساخت؛ دردمندانه مى‌خروشید و دردهاى مهلکى را که افیون مخدر شیطانها از یاد آدمیان برده و از درمان محروم ساخته بود، علاج‌جویانه به احساس آنان برمى‌گردانید و به درمان نزدیک مى‌ساخت ...؛ یاد و نام امام خمینى بزرگ که خداوند فتح‌ الفتوح‌ تصرف دل هشیاران این ملت و خیل عظیمى از مسلمانان و مستضعفان جهان را نصیب او ساخته بود و او با این سلاح الهى، قلعه‌هاى تصرف‌ناپذیر استکبار را یکى پس از دیگرى گشود و رأس استکبار- یعنى امریکاى جهان‌خوار- را مرعوب ساخت و تخت امپراتوریهاى بى‌منازع را متزلزل ساخت؛ مسلمانان جهان را بیدار کرد و هسته‌هاى مقاومت اسلامى را با دم گرم و صداى امیدبخش خود متشکل ساخت؛ جمهورى اسلامى را پدید آورد و از لابلاى هزاران مانع و مزاحم و معارض، به‌سلامت به اوج اعتبار و قدرت رسانید و خطرناک‌ترین دشمنان آن- یعنى سردمداران نظامهاى غربى- را بارها دچار ناکامى ساخت و متولیان نظامهاى شرقى را از موضعى استوار و مسلط، به بطلان اندیشه‌هاى مذهب‌ستیز و انسان‌گریزشان هشدار داد، و هنوز یک سال از نامه‌ى پیامبرگون و تاریخى او به رأس هرم قدرت دنیاى شرق نگذشته، اکنون جهان شاهد فروپاشى نظامهاى مارکسیست در سراسر جهان است.

همه‌ی پیغمبران رفتند، اولیا هم رفتند، چاره‌اى هم نیست. حالا که مقدّر بود ما زنده بمانیم، باید طاقت برخورد با این حادثه‌ی بسیار تلخ را هم در خودمان ایجاد میکردیم و باید ایجاد کنیم. خداوند به پیغمبرش فرمود که «اِنَّکَ مَیِّتٌ وَ اِنَّهُم مَیِّتون» و گزیرى از این‌جور حوادث تلخ نیست. امّا میراث او در دست ما است و آن جمهورى اسلامى است، با ارزشهایى که او در این جمهورى به وجود آورد یا بهتر بگوییم با ارزشهایى که او جمهورى اسلامى را با آن ارزشها ساخت. ما مس بودیم، او ما را طلا کرد؛ او کیمیا بود، او اکسیر بود، ما ‌-خود من [هم]- زندگى معمولی‌اى داشتیم؛ [او] خمودگی‌ها را تبدیل به تحرّک و تپش کرد، انسان ساخت. خود ایشان در یکى از فتوحات ارزنده‌اى که شماها در جبهه کرده بودید، در پیامى که دادند فرمودند فتح‌الفتوح عبارت است از ساختن این‌جور انسانهایى، این‌جور جوانهایى. فاتح این فتح‌الفتوح، خودِ او بود. او بود که این انسانها را ساخت، او بود که این فضا را ساخت، او بود که مسیر را به وجود آورد، او بود که ارزشهاى اسلامى را بعد از انزوا، بعد از خُمول، دوباره احیا کرد؛ و میراث او همین ارزشها است و همین جمهورى اسلامى. ما هر کداممان ‌-در هر مسئولیّتى که هستیم- عشق و محبّت وافرمان به آن عزیز را باید در این مجسّم کنیم.
نمودار
    پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی