keyword/content
1402/03/14
1401/07/11
1401/06/30
1400/12/19
1400/07/11
1399/01/03
1398/11/19
1397/09/07
1397/01/19
1396/10/19
1396/09/01
1396/08/03
1396/07/26
1396/07/26
1396/07/26
1396/06/26
1396/05/12
1396/04/14
1396/03/22
1396/02/20
1396/01/20
1396/01/01
1395/06/28
1395/01/11
1394/01/30
1394/01/20
1393/08/26
1392/06/20
1391/07/23
1390/05/01
1389/08/19
1388/02/22
1387/08/08
1387/05/09
1387/02/11
1387/01/01
1386/06/23
1386/01/17
1384/12/08
1384/09/30
1384/07/24
1383/11/19
1381/08/26
1380/11/18
1380/01/28
1380/01/01
1379/05/05
1379/05/05
1377/10/18
1376/07/05
1376/07/05
1376/06/26
1375/06/07
1374/10/17
1374/09/26
1374/03/25
1372/07/07
1370/11/19
1370/09/13
1369/11/29
1368/07/28
1368/03/26

ما مشکلاتی داریم امّا در مقابل آن، پدیده‌هایی داریم که همه امید‌آفرین است. من به جوانهای عزیزمان عرض میکنم که دشمن نمیخواهد بگذارد که ما این پدیده‌های امید‌آفرین را ببینیم. پدیده‌های امیدآفرین بمراتب بیشتر از مشکلات است: پیشرفتهای کشور در عرصه‌ی علم، در عرصه‌ی فنّاوری، در ایجاد زیرساخت‌های صنعتی و کشاورزی، در ایجاد ساختارهای بسیار مهمّ حمل و نقل، پیشرفتهای کشور در تربیت نیروی انسانی، در کشاندن فعّالیّتهای عمرانی به نقاط دوردست و محروم کشور ــ اینها الان دارد انجام میگیرد ــ در سیاست بین‌المللی، در اعتلا و عزّت ملّی، در اقتدار نظامی و دفاعی کشور؛ اینها حقایق امیدزا است؛ دشمن میخواهد ما این حقایق را فراموش کنیم، از یادمان ببریم، جوان ما از اینها مطّلع نشود. این واقعیّتها از آینده‌ی روشنی خبر میدهد.

تقویت نیروهای مسلّح تقویت کشور است. یکی از ستونهای محکم در تقویت کشور، نیروهای مسلّح هستند. البتّه تقویت کشور فقط به نیروی مسلّح وابسته نیست؛ ستونهای محکم دیگری هم هستند: پیشرفت علمی مایه‌ی پیشرفت کشور است؛ ایمان عمومی مردم و رسوخ ایمان در دلها مایه‌ی استحکام ملّی است؛ حکومت برخاسته‌ی از مردم و متّکی به مردم مایه‌ی سربلندی یک کشور است؛ همه‌ی اینها هست، لکن حضور نیروهای مسلّح و قدرت نظامی هم یک وسیله‌ی مهمّی برای تقویت بنیه‌ی کشور است. این عوامل گوناگون میتوانند کشور را از آسیب‌ها و دشمنی‌ها حفظ کنند و حراست کنند. البتّه این مال همه‌ی کشورها است، مخصوص کشور ما نیست؛ همه‌ی کشورها احتیاج دارند به این ابزارهای استحکام، لکن در کشوری مثل کشور ما که با دشمنان قلدر و زورگو مثل آمریکا و امثال آنها روبه‌رو است، این اهمّیّت بیشتری دارد؛ لذا قدرت دفاعی باید تقویت بشود.

این را من همیشه گفته‌ام، باز هم تکرار میکنم: قدرت دفاعی باید تقویت بشود. بخشی از سوی بیرون نیروهای مسلّح، بخشی از سوی درون نیروهای مسلّح؛‌ من به این دوّمی میپردازم. مسئولان نیروهای مسلّح باید راهکارهای نو و روزآمد را برای تقویت نیروهای مسلّح در پیش بگیرند که از جمله‌ی آنها هوشمندسازی در آموزشها و در ابزارهای نظامی است که بحمدالله در نیروهای مسلّح ما شروع شده، لکن میدان کار هنوز خیلی باز است. امروز هوشمندسازیِ تمامِ حرکاتِ نیروهای مسلّح از جمله ابزارهای نظامی، سلاح و حتّی مهمّات یکی از مسائل مهم است. یا پیشرفتهای پژوهشی و علمی در نیروهای مسلّح که این، تقویت نیروهای مسلّح است. یا طرّاحی بازی‌های پیچیده‌ی جنگ ترکیبی. امروز جنگهای دنیا جنگهای ترکیبی است. میدانید؛ جنگ سخت و جنگ نرم و جنگ فکری و جنگ فرهنگی و جنگ با سلاحهای گوناگون و جنگ شناختی و امثال اینها با همدیگر مایه‌ی تهاجم به یک ملّت یا یک کشور است. بازی‌های جنگ بایستی بتواند همه‌ی این لایه‌ها را با شیوه‌های نو، با شیوه‌های روزآمد، ان‌شاء‌الله تأمین کند.

یکی از موارد تبدیل تهدید به فرصت، مسئله‌ی اقتدار نظامی کشور بود. هنگامی که جنگ شروع شد، وضع ما از لحاظ نظامی خوب نبود: ارتش ضربه خورده بود؛ از قبل از انقلاب ضربه خورده بود، در جریان انقلاب و بعد از انقلاب ضربه‌هایی خورده بود؛ سپاه هنوز ریشه‌دار نشده بود، جانی پیدا نکرده بود. دفاع مقدّس توانست از طرفی، آزمون وفاداری ارتش جمهوری اسلامی به نظام مقدّس اسلامی بشود که توانایی‌های خودش را به میدان آورد و شخصیّت‌های برجسته‌ای از آن، کارهای بزرگی انجام دادند؛ از یک طرف، سپاه به عنوان یک حقیقت درخشنده سر برآورد و طلوع کرد. اگر دفاع مقدّس نبود، ممکن بود حتّی جسم سپاه و پیکره‌ی سپاه هم باقی نمانَد؛ مثلاً سرنوشتی مثل کمیته‌ها پیدا کند. دفاع مقدّس بود که توانست سپاه را با این نظم، با این انتظام، با این تدبیر بیاورد وسط میدان.

هیچ کدام از این بازوهای قدرت نباید به نفع بازوهای دیگر قطع بشود؛ به این توجّه داشته باشید. ما حق نداریم هیچ کدام از این عناصر قدرت را به خیال اینکه مثلاً با فلان عنصر دیگر منافی است، قطع کنیم؛ نخیر، همه‌ی اینها باید با همدیگر به پیش برود که این هم ممکن است. واقعاً ناشیانه است اگر کسی پیشنهاد کند که ما قدرت دفاعی‌مان را کم کنیم که دشمنها روی ما حسّاس نشوند! به نظر بنده دیگر از این ناشیانه‌تر و ساده‌لوحانه‌تر چیزی نیست که آدم یک چنین حرفی بزند که برای اینکه روی ما حسّاس نشوند، ما قدرت دفاعی خودمان و توان امنیّت خارجی خودمان را کم کنیم یا کاهش بدهیم. یا فرض بفرمایید که حضور در مسائل منطقه نداشته باشیم برای اینکه فلان قدرت بزرگ بدش نیاید یا علیه ما بهانه‌گیری نکند؛ نه، این حضور در مسائل منطقه، عمق راهبردی ما است؛ خود این، وسیله‌ی استحکام نظام است، وسیله‌ی قدرت نظام است؛ چطور این را ما از دست بدهیم وقتی یک چنین چیزی را میتوانیم داشته باشیم و باید داشته باشیم؟

اقتدار نیروهای مسلّح به چه معنا است؟ این نکته‌ی مهمّی است؛ البتّه اقتدار نیروهای مسلّح وابسته‌ی به آموزشها، به ابتکارات عملی، به پیشرفتهای علمی گوناگون، به ابزارها، به انضباط سازمانی است و اینها به جای خود چیزهای لازمی است و مسلّماً نیروهای مسلّح به این چیزها احتیاج دارند، مثل مجموعه‌های دیگر و بیش از مجموعه‌های دیگر، لکن یک عامل بسیار مهمّی وجود دارد که آن عبارت است از روحیه و معنویّات و صلاح دینی و اخلاقی؛ این مسئله‌ی بسیار مهمّی است که نقش فوق‌العاده‌ای در اقتدار نیروهای مسلّح دارد. اگر چنانچه این عامل در یک ارتشی وجود نداشت، هر چه تجهیزات و امکانات داشته باشند، آن ارتش نمیتواند ادّعا کند که ارتشِ بااقتداری است.

من در صحبتهای اخیر چند بار تکرار کرده‌ام که کشور بایستی قوی بشود؛(۲۰) قوی شدن کشور جزو هدفهای ما است. این هم از خطوطِ اصلیِ نسخه‌ی بعثت است؛ این هم از بعثت گرفته شده؛ این هم از قرآن گرفته شده. قرآن میفرماید که «وَ اَعِدّوا لَهُم مَااستَطَعتُم مِن قُوَّة»؛(۲۱) هر چه میتوانید قوّت را زیاد کنید. حالا این قوّت در وهله‌ی اوّل، در نگاه اوّل، ممکن است قوّت نظامی به نظر برسد، لکن ظاهراً خیلی وسیع‌تر از دامنه‌ی قوّت نظامی است. ابعاد قوّت ابعاد وسیعی است؛ ابعاد اقتصادی دارد، قوّت اقتصادی، قوّت علمی، قوّت فرهنگی، قوّت سیاسی -که زمینه‌سازِ قوّت سیاسی، استقلالِ سیاسی است- و قوّت تبلیغی.

ما احتیاج داریم که کشور از همه‌ی جهات قوی بشود که یکی از جهات هم، جهات نظامی است. ما نمیخواهیم کسی را تهدید کنیم؛ ما که [روی] قوّت نظامی و اقتدار نظامی اصرار میکنیم، توصیه میکنیم، برای تهدید هیچ کشوری و هیچ ملّتی نیست؛ برای تهدید نیست، برای جلوگیری از تهدید است، برای حفظ امنیّت کشور است. اگر شما ضعیف باشید، دشمن تشویق میشود به اینکه آزار و اذیت بکند شما را؛ اگر شما قوی بودید دشمن جرئت نمیکند نزدیک بیاید. قوی بشویم تا جنگ نشود؛ قوی بشویم تا تهدید دشمن تمام بشود؛ هم شما، هم نیروی هوافضای سپاه، هم دستگاه صنعت وزارت دفاع در بخش تجهیزات، در بخش مدیریّتهای انسانی و کارهای فراوانی که بر عهده‌ی یک مجموعه‌ا‌ی مثل مجموعه‌ی شما است، همه‌ی تلاشتان را به کار ببرید تا به توفیق الهی، به فضل الهی، به آن نقطه‌ای که مورد نیاز یک جامعه‌ی مستقل و آزاد و سربلند است، ان‌شاءالله بتوانید برسید. بنده کاملاً امیدوارم.

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزایش آمادگی نیروهای مسلح را موجب بازدارندگی و ترس دشمنان دانستند و گفتند: جمهوری اسلامی قصد آغاز جنگ با کسی را ندارد اما باید آن‌چنان توانایی‌های خود را افزایش دهید تا دشمن نه‌تنها از حمله به ایران بیمناک و هراسان باشد بلکه به برکت همبستگی، اقتدار و حضور مؤثر نیروهای مسلح در میدان، سایه‌ی تهدید نیز از سر ملت ایران دور شود.

رهبر انقلاب اسلامی از «اقتدار، امنیت، عزت و توانایی کافی در زمان لازم» به‌عنوان اهداف اصلی نیروهای مسلح نام بردند و با تأکید بر ضرورت کادرسازی و جانشین‌پروری در نیروهای مسلح خاطرنشان کردند: نتیجه‌ی فعالیت‌ها و اقدامات انجام‌شده در نیروهای مسلح باید در راستای تأمین اهداف تعیین‌شده باشند.
ایشان همچنین دوران کنونی را دوران عزت جمهوری اسلامی ایران دانستند و تأکید کردند: علت تهاجم‌های بی‌سابقه‌ی کنونی ضد نظام اسلامی، قدرت روزافزون این نظام است زیرا دشمنان از این قدرت فزاینده به‌شدت احساس خطر کرده‌اند و حملات خود را افزایش داده‌اند.
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: به‌رغم تمام توطئه‌ها و به کوری چشم دشمنان، قدرت نظام اسلامی، روزبه‌روز افزایش خواهد یافت.

هدف نهایی آنها معلوم است؛ البتّه دولت قبل آمریکا این را به رو نمی‌آورد، خلاف این را میگفت؛ [امّا] آنها هم هدف‌شان همین بود: براندازی جمهوری اسلامی.
...
خب وسیله چیست؟ درست به این [نکته] توجّه بفرمایید! وسیله‌شان این است که ابزارهای اقتدار ملّی را از جمهوری اسلامی بگیرند.
...
یکی از ابزارهای اقتدار ملّی قدرت دفاعی کشور است؛ این را میخواهند از جمهوری اسلامی بگیرند. اینکه می‌بینید این‌قدر روی مسئله‌ی موشک هیاهو میکنند، جنجال میکنند، به‌خاطر این است. اگر چنانچه یک ملّتی توانست به کسی که از راه دور به او موشک پرتاب میکند، پاسخ مناسب بدهد، خب این یک اقتدار است؛ این اقتدار را امروز جمهوری اسلامی دارد و اینها میخواهند نداشته باشد؛ ابزارهای اقتدار ملّی را میخواهند بگیرند.

ملّت ایران توانست نظام پادشاهی را که شجره‌ی خبیثه‌ی دیرپایی بود در این کشور، قلع کند و دور بیندازد؛ درحالی‌که آمریکا پشتیبانش بود، اروپا پشتیبانش بود، همین مرتجعین منطقه پشتیبانش بودند. در دنیایی که کفر و الحاد و بی‌اعتقادی و بی‌مبالاتی در آن موج میزند، توانست یک حکومتی را بر اساس ارزشها به‌ وجود بیاورد؛ توانست این حکومت را حفظ کند؛ توانست این نظام جمهوری اسلامی را با همه‌ی ابعادش در این کشور نگهبانی کند و نگهداری کند و حفظ کند و روزبه‌روز توسعه بدهد؛ توانست عوامل و عناصر قدرت و اقتدار را برای این نظام به ‌وجود بیاورد. یکی از عناصر اقتدار علم است، یکی از عناصر اقتدار توانایی‌های نظامی است، یکی از عناصر اقتدار توانایی نفوذ در افکار و اندیشه‌های ملّتهای دیگر است؛ اینها را توانست به‌ وجود بیاورد برای خودش، چطور شما میگویید نمیتواند؟

عزیزان من، جوانهای هوشمند و بااستعداد ما! امروز دعوای استکبار با ما این است که چرا قدرت شما منطقه را فرا گرفته. این اقتدار جمهوری اسلامی است. آنچه از نظر ما عنصر اقتدار ملّی است، از نظر دشمنان ما یک عامل مزاحم است و با آن مبارزه میکنند. با توسعه‌ی اقتدار جمهوری اسلامی در میان ملّتها در منطقه و فراتر از منطقه مخالفت میکنند، چون عامل اقتدار است، چون عمق راهبردی کشور است؛ با قدرت دفاعی کشور و قدرت نظامی کشور مخالفت میکنند؛ با هرآنچه وسیله‌ی قدرت و عنصر اقتدار ملّی باشد، دشمنان ما مخالفت میکنند.
راه مقابله چیست؟ جوانها! فکر کنید. راه مقابله‌ی با دشمن این است که ما بعکس و برخلاف خواسته‌ی او، روی عناصر اقتدار خودمان تکیه کنیم. اعلام کردیم، باز هم اعلام میکنیم که امکان دفاعی و قدرت دفاعی کشور قابل مذاکره و چک‌وچانه نیست. بیایند چک‌وچانه کنند که چرا شما فلان ابزار دفاعی را دارید؟ چرا فلان‌جورش را دارید؟ چرا تولید میکنید؟ چرا تحقیق میکنید؟ [ما] درباره‌ی آن چیزهایی که اقتدار ملّی را افزایش میدهد یا تأمین میکند یا پشتیبانی میکند با دشمن هیچ چک‌وچانه‌ای، هیچ معامله‌ای نداریم؛ ما راه اقتدار کشور را پیش میرویم؛ و این بر عهده‌ی شما است.

دشمن، با اقتدار جمهوری اسلامی مخالف است؛ هرچه عنصر و مایه‌ی قدرت در جمهوری اسلامی است، دشمن با آن مخالف است. ما باید علی‌رغم دشمن، سعی کنیم عناصر قدرت را در داخل جمهوری اسلامی افزایش بدهیم. یکی همان علم است که شما در جریانش هستید؛ واقعاً میدان مبارزه است، مایه‌ی قدرت کشور است. یکی قدرت دفاعی است؛ همین مسئله‌ی موشکها و این حرفهایی که سروصدا میکنند. باید روزبه‌روز این قدرت دفاعی افزایش پیدا کند، و البتّه میکند؛ به کوری چشمشان، روزبه‌روز هم افزایش پیدا خواهد کرد. سوّم قدرت اقتصادی است؛ به قدرت اقتصادی اهتمام بکنید. قدرت اقتصادی هم با وابستگی به این و آن حاصل نمیشود. بنده از سابق، از قدیم، نه حالا، بارها گفته‌ام، من با سرمایه‌گذاری‌های خارجی‌ها در کشور موافقم، من هیچ مخالفتی ندارم؛ غربی یا اروپایی مشکلی نیست؛ منتها تکیه‌ی اقتصاد کشور نباید به ستونی باشد که ممکن است با نعره‌ی مثلاً یک ترامپی بلرزد؛ این[طور] نباید باشد. آن ستون مورد اعتماد در اقتصاد کشور بایستی مربوط به درون کشور و داخل کشور باشد، باید اقتصاد ما درون‌زا باشد؛ یعنی همان اقتصاد مقاومتی، که سیاستهایش اعلام شده و باید دنبال بشود. بنابراین، این‌هم یک نکته است که همه‌ی عوامل و عناصر قدرت باید در داخل تقویت بشود؛ قدرت دفاعی، قدرتِ بحث منطقه‌ای و مانند اینها.

اینکه ما روی قدرت دفاعی تکیه میکنیم ناشی از تجربه‌ی ما است؛ ما تجربه کرده‌ایم. یک روزی بود که این کشور -همین تهران که شما حالا بحمدالله با خیال راحت و با امنیّت [در آن] رفت‌وآمد میکنید- زیر موشکهای صدّام بود؛ خیلی از شماها شاید آن‌وقت در دنیا نبودید. ما هیچ وسیله‌ی دفاع نداشتیم، [درحالی‌که] همه به صدّام کمک میکردند؛ آمریکا برای همین موشکها و برای ابزارهای دفاعی و حتّی برای نقشه‌ی میدان جنگ به صدّام کمک میکرد؛ ماهواره‌هایش و دیگران کمک میکردند. فرانسه کمک میکرد؛ فرانسه، هم موشک میداد، هم هواپیما میداد. آلمان کمک میکرد؛ موادّ شیمیایی میداد. میدانید در موارد زیادی لشکر صدّام کار شیمیایی کردند. ما چقدر جانباز شیمیایی داریم، چقدر از آنها از دنیا رفتند! موادّش را آلمان به اینها میداد. آلمان موادّ شیمیایی در اختیار اینها میگذاشت که اینها بمب شیمیایی درست کنند. حتّی گاهی شاید بمب شیمیایی هم بهشان میداد؛ همه کمک کردند؛ ما دست‌خالی بودیم، وسیله‌ای نداشتیم؛ [لذا] به فکر افتادیم که باید خب وسیله‌ی دفاعی درست کنیم. شروع کردیم؛ از صفر در واقع شروع کردیم. من اگر بگویم به شما و تصویر کنم -که حالا متأسّفانه وقت نیست- که اوّلین چیزی که ما توانستیم پرتاب کنیم که بُردش هم حدود بیست کیلومتر بود چه بود، ممکن است خنده‌تان بگیرد! [وسیله‌ای] مثل یک ناو‌دان درست کرده بودند که ما مثلاً فرض کنید بتوانیم موشک آرپی‌جی را با یک شکلی از روی این ناو‌دان پرتاب کنیم، که مثلاً حدود پانزده کیلومتر یا بیست کیلومتر هم برود؛ این‌جوری شروع شد. بعد توانستیم توانایی‌ها را بیشتر کنیم. وقتی توانایی‌هایمان زیاد شد و دشمن دید که ما میتوانیم مقابله‌به‌مثل کنیم، متوقّف شد؛ این تجربه‌ی ما است. ما اگر چنانچه قدرت دفاعیِ خودمان را افزایش ندهیم، دشمنان ما جَری خواهند شد، گستاخ خواهند شد، تشویق خواهند شد به اینکه به ما حمله کنند. باید قدرت دفاعی‌ ما جوری باشد که دشمن تشویق نشود به یک اقدام و به دست از پا خطا کردن.

از ورود در مسائل اساسیِ ما -مثل قدرت دفاعی و مانند اینها- پرهیز کنند؛ هم‌صدایی با آمریکا نکنند. اینکه دولتهای اروپایی بیایند همان حرفی را بزنند که او دارد میزند که ایران چرا در منطقه حضور دارد -خب تا چشمتان کور! چرا حضور نداشته باشد؟- یا [وقتی] او ایراد کند که چرا شما موشک دو هزار کیلومتری یا مثلاً فرض کنید سه هزار کیلومتری دارید، اینها هم بیایند همان حرف را بزنند، اینکه خب معنی ندارد! به شما چه ربطی دارد؟ [خود] شما چرا موشک دارید؟ شما چرا موشک اتمی دارید؟ چرا سلاح اتمی دارید؟ اینکه در قدرت دفاعی جمهوری اسلامی بخواهند دخالت بکنند و حرف بزنند، نه؛ این را هم مطلقاً از اروپایی‌ها ما قبول نمیکنیم؛ و هم‌آواز نشوند با آمریکا در حرف زوری که میزند و حرف غلطی که از او سر میزند؛

آنچه مهم است استمداد از خداوند متعال و حفظ رابطه‌ی با خدای متعال است. آنچه در درجه‌ی بعد مهم است ارتباط صمیمانه‌ی با مردم است؛ اقتدار را همراه کنید با محبّت و صمیمیّت نسبت به مردم. آنچه مهم است پایبندی به قانون است؛ هیچ کارِ بی‌قانون انجام نگیرد. و بالاخره آنچه مهم است جرئت و گستاخیِ لازم در اجرای قانون است؛ آنجایی که قانون هست، ملاحظه‌ی هیچ‌کس را نکنید؛ با جرئت وارد بشوید، با دلیری وارد بشوید، وظیفه‌ای را که قانون بر عهده‌ی شما گذاشته است انجام بدهید. از قانون تخطّی نباید کرد، در اجرای قانون هم هرگز تأمّل و تردید نباید ورزید. آنجایی که قانون است باید اجرا کنید. مشکل عمده‌ی کشورها و ملّتها همین است که در اجرای وظیفه‌‌ی دینی خود، وظیفه‌ی وجدانی خود، وظیفه‌ی عقلانی خود و وظیفه‌ی انسانی خود دچار تردید و تأمّل میشوند.

دشمن مشغول دشمنی است، کارهای گوناگونی انجام میدهد؛ منتها به فضل الهی، به توفیق پروردگار، ملّت ایران و مسئولان کشور آبدیده شده‌اند.
ما را تحریم کردند؛ تحریم البتّه مشکلاتی را برای کشور به وجود می‌آورد، در این تردیدی نیست، لکن تحریمها موجب شد که ما چشممان بر روی امکانات خودمان باز شد. خیلی از ظرفیّتها را دارا بودیم، [امّا] نمیدانستیم، از آنها غافل بودیم. وقتی تحریم شدیم، به خود آمدیم؛ نگاه کردیم، ظرفیّتهای موجود داخلی را پیدا کردیم و از آنها استفاده کردیم. امروز علی‌رغم میل دشمن و خواست دشمن، ما قوی هستیم؛ ازلحاظ سیاسی قوی هستیم، ازلحاظ نظامی قوی هستیم، ازلحاظ امنیّتی قوی هستیم. امروز جمهوری اسلامی بمراتب قوی‌تر و مقتدرتر از سالهای اوّل است، با وجود این‌همه تحریم، با وجود این‌همه دشمنی؛ معنایش این است که ما از ترفندی که دشمن علیه ما به کار بُرد، به نفع کشور و به نفع خودمان استفاده کردیم. دشمنی‌های صریح دشمن، ما را مقاوم‌تر کرد. نه‌فقط دشمنی‌های صریح؛ بعضی‌ها بصراحت دشمنی میکنند -مثل آنهایی که امروز سر کارند در آمریکا و بعضی جاهای دیگر- [امّا] دشمنی‌های بعضی‌ها به‌صورت دست چدنی در دستکش مخملین است، که ما قبلاً عرض کردیم؛ آن هم دشمنی است. در مقابل این دشمنی‌ها، ما به فضل پروردگار، به توفیق و هدایت الهی، مقاوم‌تر شدیم؛ اعتماد‌به‌نفس‌مان افزایش پیدا کرد. ما امروز بمراتب از سالهای اوّل قوی‌تریم. راه‌های مقابله‌ی با دشمن را هم بلدیم. امروز به توفیق الهی، ملّت ایران راه‌های مقابله‌ی با ترفندهای دشمن را یاد گرفت؛ مسئولین بلدند، میدانند چه‌جور باید برخورد کنند با دشمن، که برخورد میکنند؛ امکانات هم بیشتر داریم، از دشمن و ترفندهای دشمن هم هیچ هراسی نداریم.

ساعاتی پس از یورش غرورآفرین موشکی سپاه پاسداران به مراکز تجمع داعش در دیرالزور سوریه، حضرت آیت‌الله خامنه‌ای رهبر انقلاب اسلامی در دیداری صمیمانه با جمعی از سرداران و فرماندهان سپاه، با قدردانی از تلاش‌های سپاه در عرصه‌ی موشکی فرمودند: «کارتان خیلی عالی بود، خداوند از شماها قبول کند. این، عبادت ماه رمضان است.»

حضرت آیت‌الله خامنه‌ای افزودند: «هر چه می‌توانید روی موشک کار کنید؛ ببینید دشمن چقدر روی موشک حساس است، پس بدانید که چقدر کارتان مهم است.»

ایشان گفتند: «همگی می‌توانید و تا می‌توانید و امکان دارید کار کنید؛ دشمن باید سیلی بخورد.»

مسئله‌ی بعدی که جزو تجربیّات ما است که شما این را هم بایستی در مدیریّت کشور و اداره‌ی کشور و مدیریّت منافع و مضارّ و فرصتها و تهدیدها در نظر بگیرید، مسئله‌ی اقتدار نظامی و امنیّتی کشور است. خیلی مهم است؛ این جزو مسائلی است که باید حتماً مورد توجّه قرار بگیرد. بعضی از مسئولین ما مستقیماً مسئولین نظامی و امنیّتی هستند که رعایتهای لازم و وظایف لازم بر عهده‌ی آنها است و خب کارهای خوبی هم دارد انجام میگیرد. بخش عمده‌ای از مسئولین کشور کسانی هستند که [به‌طور] مستقیم، ارتباطی با مسائل امنیّتی و نظامی ندارند، لکن غیر مستقیم میتوانند تأثیرگذار باشند؛ اینها باید حتماً به این نکته توجّه کنند؛ یعنی واقعاً بایستی عوامل اقتدار کشور را حفظ کرد؛ عوامل اقتدار کشور را، نیروهای مسلّح را، سپاه را، بسیج را، عناصر مؤمن و حزب‌اللّهی را. من این را به شما عرض بکنم، آن که سینه سپر میکند، در مقابل دشمن در بخشهای مختلف می‌ایستد، شرایط سخت را تحمّل میکند، او همان عنصر مؤمن و انقلابی و اصطلاحاً حزب‌اللّهی است؛ او است ‌که می‌ایستد؛ اینها را باید نگه دارند. مسئولین کشور در بخشهای مختلف، چه در دانشگاه، چه در بخشهای صنعتی، چه در بخشهای علمی، چه در بخشهای خدماتی، رعایت این عناصر را بکنند. اینکه دشمن از سپاه بدش می‌آید، خب معلوم است؛ میخواهید آمریکا از نیروی قدس شما خوشش بیاید؟ شما توقّع دارید آمریکا مثلاً فرض کنید از فلان سردار ما که فعّال است در این زمینه، خوشش بیاید؟ خب معلوم است که بدش می‌آید! معلوم است که شرط و شروط میگذارد در بخشهای مختلف! خب او میخواهد عوامل اقتدار، در ما نباشد. این درست مثل این میماند که به شما بگویند تیم کُشتی شما در مسابقات قهرمانی جهانی شرکت داده میشود، به ‌شرط اینکه شما آن دو سه کشتی‌گیر قَدَر را در تیم ملّی نگذارید؛ معنایش چیست؟ معنایش این است که بیایید برای شکست خوردن! شما را وارد مسابقات بین‌المللی میکنیم، بیایید، برای اینکه شکست بخورید؛ معنایش این است. اینکه بگویند شرط این کار، این است که مثلاً فرض کنید سپاه چنین نباشد یا بسیج دخالت نکند یا در فلان مسئله -مثلاً در مسائل منطقه‌ای- شرکت نکنند، دخالت نکنند، معنایش این است؛ یعنی عوامل اقتدار خودتان را بایستی وارد میدان نکنید، وارد صحنه نکنید؛ ما به‌عکس باید عمل بکنیم. ما بایستی اقتدار نظامی و امنیّتی را حتماً اهمّیّت بدهیم و مستحکم کنیم و روزافزون کنیم.

قدرت نظامی، مایه‌ی اقتدار است. می‌بینید، درباره‌ی مسائل موشکی چه جنجالی در دنیا راه می‌اندازند، که ایران موشک دارد، ایران موشک دقیق دارد. بله، ما موشک داریم، موشک دقیق [هم] داریم؛ موشک ما هدف را از فاصله‌ی چند هزار کیلومتری با فاصله‌ی چند متری قادر است بزند؛ این را با قدرت به دست آوردیم، با قدرت حفظ میکنیم، با قدرت افزایش خواهیم داد؛ ان‌شاءالله. با این هم چون مایه‌ی اقتدار کشور است مخالفند، با آن دعوا دارند، غیظ و غضب دارند. می‌بینید چه میکنند در دنیا.
عنصر نظامی فداکار هم مایه‌ی اقتدار است؛ علاوه بر سازمانهای نظامی، یک عنصر نظامی فداکار، یک صیّاد شیرازی، یک شهید شوشتری و خودِ یک انسان فداکار هم که یک عنصر نظامی است و فداکار و صادق است، مورد غیظ و غضب است. اینها در جنگ به شهادت نرسیدند، اینها ترور شدند؛ یعنی شناسایی شدند، تعقیب شدند و ترور شدند، برای خاطر اینکه خودشان را به‌عنوان یک مانعی در مقابل دست‌اندازی دشمن نشان میدادند و مایه‌ی اقتدار کشور بودند؛ [پس] با آنها هم دشمنند.

ایشان همچنین با اشاره به تلاش دشمن در جلوگیری از تقویت نیروهای مسلح، خاطرنشان کردند: دشمن، هر یک از بخش‌های نیروهای مسلح همچون ارتش، سپاه، نیروی انتظامی و بسیج را به‌‌نحوی می‌کوبد تا از درون تهی شوند اما نیروهای مسلح باید از لحاظ سازماندهی روزبه‌روز قوی‌تر شوند.

در زمینه‌ی فعّالیّتهای نظامی، آمارها فوق‌العاده است؛ کشوری که قبل از پیروزی انقلاب، از لحاظ نظامی وابسته‌ی محض به خارج از کشور بود -آن هم به دشمنانی مثل آمریکا- امروز از لحاظ پیشرفتهای نظامی، آن‌چنان چشمگیر است که چشم دشمن را هم میزند، او را هم خشمگین و نگران و عصبانی میکند.

در طول سال‌های گذشته گاهی اوقات سخنانی از جانب برخی مسئولان مطرح شده مبنی بر اینکه رفع تهدید نظامی و جنگ به‌دلیل فلان اقدام بوده است، درحالی که این سخنان صحیح نیست، زیرا تنها عامل رفع تهدید نظامی، «اقتدار دفاعی و نظامی» و «ایجاد ترس و رعب در دشمن» بوده و خواهد بود.

[پس] یک جبهه تشکیل دادند که این جبهه امروز هم وجود دارد و از انواع و اقسام شیوه‌ها هم دارد استفاده میکند؛ همچنان‌که فرض کنید بیست سال پیش اینترنت نبود، امروز هست؛ ابزارها روزبه‌روز دارد پیشرفته میشود. از بیشترین ابزارها و وسیع‌ترین و سریع‌ترین ابزارها علیه جمهوری اسلامی دارند استفاده میکنند؛ جمهوری اسلامی [هم] باید خودش را آماده کند؛ از همه‌ی ابزارها استفاده کند. [دشمن] از ابزار دیپلماسی استفاده میکند. دیپلماسی، گفتگوی سیاسی، مذاکره‌ی سیاسی، بده‌بستان سیاسی یکی از ابزارها است؛ اینها از آن ابزار استفاده میکنند. بنده هم با گفتگوی سیاسی مخالف نیستم؛ البتّه نه با همه -استثناء دارد- بنده در سطح مسائل جهانی، با گفتگوی سیاسی موافقم؛ من در این زمینه‌ها از زمان ریاست جمهوری حرف داشتم و دنبال‌گیری میکردم؛ این‌جور وانمود نکنند که کأنّه ما اصلاً با گفتگوکردن و مانند آن مخالفیم؛ نخیر، ما، هم بیشتر از اینها موافقیم، هم در یک جاهایی بیشتر از اینها بلدیم این کارها را؛ میدانیم هم که چه‌جوری باید عمل کرد. دشمن از گفتگوی سیاسی هم استفاده میکند. باید مراقب بود.

پس، از مذاکره استفاده میکند، از مبادلات اقتصادی استفاده میکند، از تحریم اقتصادی استفاده میکند، از تهدید به جنگ و سلاح استفاده میکند؛ در مقابل همه‌ی اینها بایستی نیروی دفاعی داشت.

اینکه بعضی‌ها بیایند بگویند «فردای دنیا، فردای مذاکره است، فردای موشک نیست»، این حرف اگر از روی ناآگاهی گفته شده باشد، خب ناآگاهی است، اگر از روی آگاهی گفته شده باشد، خیانت است. چطور [چنین چیزی] ممکن است؟ اگرچنانچه نظام جمهوری اسلامی دنبال علم برود، دنبال فنّاوری برود، دنبال مذاکره‌ی سیاسی برود، دنبال کارهای گوناگون تجاری و اقتصادی برود -که همه‌ی اینها لازم است- امّا قدرت دفاعی نداشته باشد، توانایی دفاع کردن نداشته باشد، هر بی‌سَروپایی و [هر] دولت فزرتی(۱۰) کذائی‌ای او را تهدید میکند که اگر فلان کار را نکردید، ما موشک میزنیم؛ خب اگر شما امکان دفاع نداشته باشید، مجبورید عقب‌نشینی کنید.

قدرتهای دنیا که شما می‌بینید با صدای کلفت حرف میزنند، زور میگویند، غلط میکنند، حرفهای بد میزنند و زورگویی میکنند، بیشتر از همه به استناد همان سلاحهایی است که دارند؛ آن‌وقت ما در مقابل اینها بیاییم دست خودمان را خالی کنیم؟ سپاه که پیشرفتهای موشکی خودش را نشان میدهد، نه فقط مایه‌ی افتخار و مباهات ایرانی‌ها [است، بلکه] وقتی این موشکهای سپاه با این دقّت و با این زیبایی آزمایش میشود، خیلی از ملّتهای آزادی‌خواهِ دُوروبَر ما که دلشان از آمریکا و از رژیم صهیونیستی خون است، خوشحال میشوند. وقتی اینها انجام میگیرد، ما بیاییم اینها را بکوبیم و بگوییم آقا! امروز دیگر روز موشک گذشته! نه، روز موشک نگذشته. دشمن دائم در حال به‌روز کردن خود و آماده کردن خود است، [بعد] ما اینجا ساده‌لوحانه خودمان را عقب بکشیم و بگوییم نه. مثل اوّل انقلاب که همین اف‌چهارده‌های ما را میخواستند بفروشند و میخواستند پس بدهند و بنده نگذاشتم. من خبر شدم که یکی از رجال دولت موقّت آن روز گفته است این اف‌چهارده‌هایی که رژیم طاغوت خریده به درد ما نمیخورد، میخواهیم چه کار کنیم این اف‌چهارده‌ها را! پس بدهیم بهشان. آنجا خب ما ایستادیم، هیاهو کردیم، مصاحبه کردیم و مقابله کردیم، جرئت نکردند این کار را بکنند؛ میخواستند پس بدهند. چند صباح بعدش، جنگ ایران و عراق پیشامد کرد و حمله کردند به ما و معلوم شد که ما چقدر احتیاج داریم به همین وسایلی که داریم؛ همین اف‌چهارده و همین اف‌چهار و امثال اینها. امروز هم بعضی‌ها همین آهنگ را پیش گرفته‌اند که موشک چیست، موشک میخواهیم چه کار کنیم، روزگار روزگار موشک نیست! پس روزگارِ چیست آقا؟

[امروز] روزگارِ همه‌چیز است. روزگار مذاکره هم هست؛ باید در مذاکره قوی بود و جوری باید مذاکره کرد که بعد سرمان کلاه نرود. اینکه ما مذاکره بکنیم، روی کاغذ بیاوریم، بنویسیم، امضا کنیم، بعد آنها هم به‌حسبِ ظاهر یک کاری انجام بدهند منتها تحریمها برطرف نشود و تجارت راه نیفتد، پیدا است که یک اشکالی در آنجا هست؛ نباید بگذاریم این اشکالات به وجود بیاید و در آنجا هم باید خودمان را قوی کنیم. در اقتصاد درون کشور هم همین‌جور؛ ما گفتیم اقدام و عمل.گفتن بس است؛ «دو صد گفته چون نیم‌کردار نیست». وقتی زیاد هم تکرار کردیم و مدام گفتیم اقتصاد مقاومتی، از دهن هم می‌افتد؛ یعنی تکراری که شد، یک چیز کسالت‌باری هم میشود؛ عمل کنیم. غرض این است که کشور احتیاج دارد.

طرف مقابل با وقاحت تمام ما را تهدید نظامی میکند؛ با وقاحت، مرتّب تهدید نظامی میکند؛ چند وقتی بود ساکت بودند، باز چند روز قبل از این یکی از آنها دهن باز کرد و راجع به گزینه‌های روی میز و گزینه‌ی نظامی بنا کرد حرف زدن. خب این لاف را میزنند، این غلط زیادی را میکنند، آن‌وقت میگویند جمهوری اسلامی قدرت دفاع را از خود سلب کند؛ این حرفی که آنها میزنند ابلهانه نیست؟ حتّی اگر ما را این‌جور صریحاً هم تهدید نمیکردند، لازم بود به حکم «وَاَعِدُّوا لَهُم مَا استَطَعتُم مِن قُوَّةٍ و مِن رِباطِ الخَیل»،(۴) ما به فکر باشیم؛ حتّی اگر تهدید هم نمیکردند باید ما این مراقبت را میکردیم، این آمادگی‌ها را افزایش میدادیم؛ حالا که صریحاً هم دارند تهدید میکنند. از آن‌طرف تهدید میکند، از آن‌طرف میگوید شما نباید موشک بسازید، نباید چنین کنید؛ نباید چنان کنید، مدام دستورات بدون پشتوانه و ابلهانه در فضای تبلیغاتی یا در قرارهای بین‌المللی صادر میکنند. نخیر، جمهوری اسلامی اوّلاً ثابت کرده است و نشان داده است که در دفاع از خود کاملاً مقتدرانه و در نهایت اقتدار عمل میکند؛ همه‌ی ملّت مثل یک مشت مستحکم گِرد هم می‌آیند و در مقابل متجاوز، در مقابل متعرّض، در مقابل مهاجمِ غیر منطقی می‌ایستند؛ در دفاع، ملّت ما یکپارچگی کامل دارد و هیچ‌چیز دیگری تأثیر نمیگذارد؛ این یک. و جمهوری اسلامی خود را آماده نگه میدارد و آمادگی خود را حفظ میکند؛ این هم نکته‌ی دوّم.

نکته‌ی بعدی که به مسئولین محترم تذکّر دادیم و به شما هم عرض میکنیم، این است که به‌هیچ‌وجه اجازه داده نشود که به بهانه‌ی نظارت، اینها به حریم امنیّتی و دفاعی کشور نفوذ کنند؛ مطلقاً. مسئولین نظامی کشور به‌هیچ‌وجه مأذون نیستند که به بهانه‌ی نظارت و به بهانه‌ی بازرسی و مانند این حرفها، بیگانگان را به حریم و حصار امنیّتی و دفاعی کشور راه بدهند، یا توسعه‌ی دفاعی کشور را متوقّف کنند؛ توسعه‌ی دفاعی کشور، توانایی دفاعی کشور، مشت محکم ملّت در عرصه‌ی نظامی، این بایستی همچنان محکم بماند و محکم‌تر بشود؛ یا حمایت ما از برادران مقاوممان در نقاط مختلف؛ اینها مطلقاً نبایستی در مذاکرات مورد خدشه قرار بگیرد.

نیروهای مسلح در هر کشوری یکی از پایه‌های اقتدار آن کشورند. یقیناً پایه‌ی اقتدار نظامی هر کشور، میتواند نمایشگر توانایی‌های عمومی و بین‌المللی آن کشور باشد. ولی معنای اقتدار در خود نیروهای مسلّح، نباید با سهل‌انگاری و ساده‌اندیشی نگریسته بشود. نیروهای مسلّح توانمند، آن نیروهایی هستند که انگیزه و معنویّت و عزم راسخ در آنان بتواند روشهای آنها، رفتارهای آنها و حرکت آنها را در عرصه‌های مسئولیّت شکل بدهد، جهت بدهد و هدایت کند. اگر ایمان نباشد، بصیرت نباشد، عزم راسخ نباشد، نگاه بلندمدّت به انتهای صفوف دشمن نباشد، تعداد جمعیّت یا کثرت عِدّه و عُدّه‌ی نظامی و تجهیزات، سرنوشت‌ساز نخواهد بود. جمعیّت زیاد در نیروهای مسلّح یا حتّی تجهیزات پیشرفته یا حتی آموزشهای روزآمد به‌تنهایی کافی نیستند که نیروهای مسلّح متعلّق به یک کشور و ملّت را موجب توانایی و اقتدار آن ملت قرار بدهند؛ لازم است ایمان باشد، عزم باشد، احساس مسئولیّت باشد، فهم حقیقتِ مسئولیّت نیروهای مسلح وجود داشته باشد؛ اینها است که میتواند نیروهای مسلّح را به‌معنای واقعی کلمه رکن اقتدار یک ملّت قرار بدهد. نیروهای مسلّح نظام جمهوری اسلامی - چه ارتش سرافراز جمهوری اسلامی و چه سپاه پاسداران و نیروی بسیج، و دیگر کسانی که در مجموعه‌ی نظام نیروهای مسلّح حضور دارند - در طول سالیان دراز قابلیّتهای خودشان را به اثبات رساندند؛ قابلیّتهای معنوی خود، توانایی‌های علمی خود، قدرت ابتکار خود، عزم راسخ خود را عملاً نشان دادند. لذا دنیا بر روی نیروهای مسلّح ما حساب میکند، آن را جدّی میگیرد، میداند آنجایی که میدان مسئولیت و عرصه‌ی رزم‌آوری است در نظام جمهوری اسلامی ایران، نیروهای مسلّح در آنجا سنگ تمام میگذارند.

آنچه مهم است این است كه ما بدانیم حج یكی از نقاط قوّت آیین مقدّس اسلام است؛ گرچه نقاط قوّت در مجموعه‌ی شریعت اسلامی یكی دوتا نیست، كم نیست، امّا حج به خاطر این خصوصیّاتی كه در آن هست - كه كمابیش همه با این خصوصیّات آشنا هستیم - یك برجستگی‌ای دارد؛ در واقع میشود گفت كه حج مایه‌ی اقتدار جامعه‌ی اسلامی است، مایه‌ی اقتدار امّت اسلامی است. آن روزی كه ما مسلمانها در كشورهای مختلف، از مذاهب مختلف این توفیق را پیدا كنیم، این بلوغ فكری را پیدا كنیم كه در واقع و به معنای حقیقی كلمه "امّت اسلامی" را تشكیل بدهیم - كه متأسّفانه تا حالا ما مسلمانها این توفیق را پیدا نكردیم و به این بلوغ سیاسی و فكری و اخلاقی نرسیدیم - و بتوانیم مجموعه‌ی مسلمانها از اقصای شرق عالم تا منتهای غرب عالم اسلامی یك امّت باشیم، ولو با دولتهای مختلف، آن روز خواهیم فهمید كه حج چگونه مایه‌ی اقتدار و استحكام و اعتلا و آبرومندی این امّت است.
امروز هم نظام جمهوری اسلامی با این چشم باید به حج نگاه كند: وسیله‌ی اقتدار؛ چه‌جور اقتداری؟ آیا مراد ما از این اقتدار، شبیه اقتدارهای مادّی و سیاسی و نظامی، یا حتّی از قبیل اقتدارهای نرم‌افزاری، مثل اقتدار فرهنگی [و] اقتدار زبان است؟ نه، خیلی بالاتر از این است. حجّ علاوه بر اینكه اقتدار سیاسی دارد، علاوه بر اینكه اقتدار فرهنگیِ نظام اسلامی را به دنیا نشان میدهد، اقتدار معنوی دارد؛ یعنی انسانها را از درون میسازد، آماده‌ی عبور از موانع دشوار میكند، چشم آنها را به حقایقی باز میكند كه بدون حضور در عرصه‌ی حج این حقایق دیدنی نیست، لمس كردنی نیست؛ آنجا است كه انسان میفهمد برخی از حقایق معنوی اسلام را، حقایق تربیتی اسلام را؛ یك چنین چیزی است حج.

ما اگر پیشرفت همه‌جانبه را به معنای تمدن‌سازی نوین اسلامی بگیریم - بالاخره یک مصداق عینی و خارجی برای پیشرفت با مفهوم اسلامی وجود دارد؛ اینجور بگوئیم که هدف ملت ایران و هدف انقلاب اسلامی، ایجاد یک تمدن نوین اسلامی است؛ این محاسبه‌ی درستی است - این تمدن نوین دو بخش دارد: یک بخش، بخش ابزاری است؛ یک بخش دیگر، بخش متنی و اصلی و اساسی است. به هر دو بخش باید رسید.
آن بخش ابزاری چیست؟ بخش ابزاری عبارت است از همین ارزشهائی که ما امروز به عنوان پیشرفت کشور مطرح میکنیم: علم، اختراع، صنعت، سیاست، اقتصاد، اقتدار سیاسی و نظامی، اعتبار بین‌المللی، تبلیغ و ابزارهای تبلیغ؛ اینها همه بخش ابزاری تمدن است؛ وسیله است. البته ما در این بخش در کشور پیشرفت خوبی داشته‌ایم. کارهای زیاد و خوبی شده است؛ هم در زمینه‌ی سیاست، هم در زمینه‌ی مسائل علمی، هم در زمینه‌ی مسائل اجتماعی، هم در زمینه‌ی اختراعات - که شما حالا اینجا نمونه‌اش را ملاحظه کردید و این جوان عزیز برای ما شرح دادند - و از این قبیل، الی ماشاءاللّه در سرتاسر کشور انجام گرفته است. در بخش ابزاری، علی‌رغم فشارها و تهدیدها و تحریمها و این چیزها، پیشرفت کشور خوب بوده است.

آن دوران گذشت که کسانی بخواهند بیایند سرنوشت این منطقه را با حضور نظامی خودشان تأمین کنند. ممکن است هنوز در بین حکام و دولتمردان این منطقه کسانی باشند که باز هم مایل باشند طول موج خودشان را تطبیق کنند با فرستنده‌های بیگانگان؛ اما ملتها امروز بیدار شده‌اند. امروز ملتها هشیارند. امروز ملتها میدانند که حضور نظامی و مسلح بیگانگان در هر منطقه‌ای ـ‌‌‌‌‌ نه فقط در منطقه‌ی ما ـ مایه‌ی ناامنی آن منطقه است. اینجا هم حضور بیگانگان مایه‌ی ناامنی است. امنیت خلیج فارس و دریای عمان با حضور کشورهای منطقه و همکاری آنها تأمین میشود و بس. منافع دریا مال همه است؛ امکانات این دریای پربرکت متعلق به این ملتهاست. چگونه میشود از این برکات به نفع منافع ملی استفاده کرد و کشور را از آن بهره‌مند کرد؟ با داشتن اقتدار. این اقتدار را شما نیروهای مسلحی که با معنای جهاد و مفهوم ازخودگذشتگی خو گرفته‌اید، میتوانید تأمین کنید.

از آغاز تشکیل نظام جمهوری اسلامی، ما هرگز هیچ کشوری را، هیچ قدرتی را به رویاروئی و جنگ تشویق نکردیم و نخواهیم کرد و تا آنجائی که بتوانیم، از هر گونه رویاروئی حساب شده یا تصادفی جلوگیری میکنیم ـ این به جای خود محفوظ است ـ ما یک ملت صلح‌طلبیم؛ اما آن کسانی که پیشرفت کار خودشان را با حضور نظامی، با تحکم نظامی، با زورگوئی‌های معمول میخواهند تأمین کنند، باید در مقابل خودشان یک ملت مقتدر را حس کنند؛ و مظهر اقتدار ملت در دریا، شما نیروهای دریائی هستید که در سرتاسر این ساحل طولانی استقرار دارید.

هر روز و شب شما، هر دوره‌ی کاری شما، هر مسئولیت عملیاتی یا پشتیبانی یا آموزشی شما یک حسنه است؛ یک اقدام در راه منافع ملت ایران و سربلندی جمهوری اسلامی ایران است. خدای متعال این مجاهدت را ـ مجاهدتی که بسیاری هم آن را نمیشناسند؛ در حقیقت مجاهدت خاموش را ـ به حساب می‌آورد و برای شما اجر و ثواب در دیوان الهی مقرر میفرماید. آنچه میتوانید، در این تلاش مقدس، صادقانه و مخلصانه و با همه‌ی توان و نیرو مجاهدت کنید و ادامه بدهید و بدانید که این کشور و این نظام و این ملت مدیون شما جوانانی است که اقتدار او را تجسم میبخشید و نشان میدهید.

حقاً و انصافاً امروز نیروهای مسلح ما و ارتش جمهوری اسلامی ایران در یک طراز بسیار مطلوبی قرار دارد. از دو جهت، شما بر ارتشهای دیگر ترجیح دارید: اول اینکه هدف شما یک هدف الهی و انسانی است، و دوم اینکه میان شما و مردم یک پیوند قلبیِ استواری برقرار است. همه‌ی جامعه‌های عالم و کشورهای عالم برای اینکه بتوانند امنیت خود را تأمین کنند، بتوانند راه عزت خود را بپیمایند و به آسایش مادی و معنوی دست پیدا کنند، احتیاج دارند به اقتدار؛ اقتداری که یک ضلع اساسی و مهم آن به وسیله‌ی نیروهای مسلح در هر جامعه‌ای و کشوری تأمین میشود. تفاوت اصلی در اینجاست که الگوی اقتدار در نظامهای مادی که امروز بر دنیا حاکم است، با الگوی اقتدار در نظام اسلامی متفاوت است. در نظامهای مادی، اقتدار، متکی به پایه‌های قدرت مادی است - به پول، به سلاح، به تبلیغات فریبکارانه، و هرجا لازم شود، مزورانه و منافقانه - اما در الگوی اسلامی و معنوی، این اقتدار در درجه‌ی اول متکی به عامل معنوی و ارزش معنوی و الهی است؛ متکی است به ایمان، متکی است به اعتماد به خدای متعال، متکی است به تلاش مخلصانه در راه آرمانهای بلند و والا. نه اینکه به سلاح بی‌اعتناء باشیم، نه اینکه به نظم و تجهیزات و آموزش به چشم بی‌اهمیتی بنگریم؛ همه‌ی اینها لازم است؛ اما روح اینها - که اینها به منزله‌ی جسم آن و کالبد آن به حساب می‌آیند - عبارت است از احساس تکلیف خدائی، احساس اتکال به خدای متعال. این است که یک ارتش را، یک مجموعه‌ی نیروهای مسلح را، یک ملت را آنچنان مقاوم و استوار میکند که قدرتهای مادی قادر نیستند آن را به زانو در بیاورند و نصرت نهائی و پیروزی نهائی با اوست.

یکی از اساسی‏ترین قلمهائی که انقلاب اسلامی به ما ملت ایران عطا کرد، احساس عزت بود. امام بزرگوار ما مظهر عزت بود. آن روزی که امام علناً فرمود «آمریکا هیچ غلطی نمی‏تواند بکند»، اوج اقتدار سیاسی و نظامی آمریکا در دنیا بود. امام احساس عزت را به این مردم برگرداند و انقلاب احساس عزت را به ملت ایران برگرداند. امروز ایرانی به ایرانی بودن خود و به مسلمان بودن خود افتخار می‏کند. امروز قدرتمندان عالم هم اعتراف می‏کنند که در مقابل ملت ایران، تهدید آن‏ها، قدرت نظامی آن‏ها و تبلیغات سیاسی آن‏ها هیچ تأثیری ندارد؛ ملت ایران راهی را و هدفی را که انتخاب کرد، با قدرت تمام خواهد رفت و به آن هدف خواهید رسید.

همه‏ی دستگاه‏های تبلیغاتی غرب و بخصوص آمریکا- دستگاه‏های هنری، دستگاه‏های مطبوعاتی، دستگاه‏های گوناگون تبلیغاتی، دستگاه‏های به‏ظاهر پژوهشیِ سیاسی یا علمی- تلاش می‏کنند این‏جور وانمود کنند که پایان این راه برای ملت ایران بن‏بست است و آمریکا در راه خود پیش می‏رود! این، دروغ محض است؛ قضیه عکس است. پایان این راه، بن‏بست برای رژیم طاغوت و رژیم استکبارگر آمریکاست. دلیل واضحش این است که اگر قرار بود آن‏ها بتوانند ملت ایران را شکست بدهند، آن روزی می‏توانستند شکست بدهند که این ملت نه این همه جوان داشت، نه این پیشرفتها را داشت، نه این تجربه‏ها را داشت، نه در یک نبرد و کارزار عظیمی مثل دفاع مقدس پیروز شده بود، نه در عرصه‏های سیاسی گوناگون قدرت خودش را نشان داده بود؛ آن روز می‏توانستند- اگر بنا بود بتوانند ملت ایران را شکست بدهند- و آن روز شکست می‏دادند؛ نه امروز که ملت ایران تجربه‏اش بیشتر است، دستش قوی‏تر است، امکانات علمی‏اش بمراتب از آن گذشته پیشرفته‏تر است، توانائی‏های نظامی‏اش چندین و چندین برابرِ آن روزهاست، زبان نافذش در بین ملتها بیشتر از گذشته است و جوان‏های بیشتری از آن روز دارد. آن روز ملت ایران در بین جمعیت چهل میلیونی و چهل و پنج میلیونی و بتدریج پنجاه میلیونی‏اش جوان‏ها در اقلیت بودند، امروز در جمعیت هفتاد و چند میلیونی ملت ایران، جوان‏ها در اکثریتند. آن روز آمریکا در دنیا آبرویش خیلی بیشتر از امروز بود. امروز آمریکا در دنیا بی‏آبروست. امروز نه فقط ملتهای مسلمان، حتّی بسیاری از ملتهای غربی از آمریکا روگردانند. بسیاری از صاحبنظران در خود کشور آمریکا و خیلی از مردمشان، نسبت به رژیم حاکم بر آن کشور معترضند.

امروز ملت ایران قابل مقایسه‌ی با ملت ایرانِ بیست سال قبل نیست و علمش، فناوری‌اش، تجربه‌اش، مهارتهای گوناگونش، توسعه‌ی عظیم همه‌جانبه‌ی ملی و اجتماعی و اقتصادی و کشوری‌اش، نفوذ و اقتدارش در منطقه، قابل مقایسه‌ی با بیست سال پیش و بیست‌وپنج سال پیش نیست. این، بر اثر همین استقامت است. این درس بعثت است؛ این را بایستی تک تک ما بدانیم و بفهمیم؛ با تاریخ پیغمبر آشنا شویم؛ بدانیم که آن روز بعثت نبی مکرم بود، امروز بعثت امت اسلامی است. امروز امت اسلامی باید احساس بعثت بکند؛ خود را مبعوث بداند؛ آگاهانه و با بصیرت حرکت و اقدام کند؛ بر علم خود اضافه کند، بر توانائیهای خود اضافه کند، بر انسجام ملی و انسجام بین‌الملل اسلامی خود اضافه کند. و بین ایشان توحید کلمه خیلی مهم است. این پیام ملت ایران، پیام انقلاب اسلامی، پیام نظام جمهوری اسلامی است. و افق هم برای ما روشن است. به توفیق الهی میدانیم چه کار داریم میکنیم ، میدانیم به کجا خواهیم رسید و میدانیم که راه رسیدن به آن نقطه، رفتن است؛ نه ایستادن و نه عقبگرد کردن.

تهدید می‏کنند که شما را تحریم می‏کنیم و محاصره‏ی اقتصادی می‏کنیم! خب، در این سی سالی که ملت ایران را گاهی شدیدتر و گاهی ضعیف‏تر محاصره‏ی اقتصادی کردید، چه کسی ضرر کرد؟ ملت ایران ضرر کرد؟ ابدا! ما از تحریم به نفع پیشرفت خودمان استفاده کردیم. یک روزی بود که ما احتیاج به ابزارهای نظامی داشتیم؛ ساده‏ترین ابزار نظامی را به ما نمی‏فروختند و می‏گفتند: تحریم! ما توانستیم از این تحریم استفاده کنیم؛ امروز ملت ایران توانائی‏هایی به دست آورده که همان تحریم‏کنندگان دیروز، امروز از اینکه ملت ایران دارد به قدرت اول نظامی منطقه تبدیل می‏شود، دارند دست و پا می‏زنند! خب، این بر اثر تحریم شما بود. این تحریم به ما ضرر نزد؛ ما از این تهدید توانستیم یک فرصت به وجود بیاوریم. امروز هم همین‏جور است. ما از تحریم غرب نمی‏ترسیم. ملت ایران به حول و قوه‏ی الهی در مقابل هر تحریمی و هر محاصره‏ی اقتصادی‏ای آن‏چنان تلاشی از خود نشان خواهد داد که پیشرفت او را مضاعف و چند برابر خواهد کرد.

خوشبختانه مسئولین کشور عزت ملی را کاملًا در نظر دارند و می‏دانند که در مقابل زیاده‏خواهی دشمنان، راه نجات تسلیم شدن و عقب‏نشینی کردن نیست؛ اگر دشمن زورگویی و زورگیری می‏کند، باید در مقابل دشمن ایستاد و پیشرفت کرد. علاج ملت ایران در کسب اقتدار است؛ این اقتدار فقط به معنای اقتدار نظامی نیست؛ باید اقتدار علمی، اقتدار اقتصادی، به دست آوردن قدرت اخلاقی و اجتماعی و بالاتر از همه‏ی این‏ها اقتدار معنوی و روحی- که از اتکال به خداوند متعال برای یک ملت حاصل می‏شود- هم کسب کنیم. اگر بخواهیم در صحنه‏ی قدرت‏یابی ملت ایران پیش برویم و به هدفهای خود دست پیدا کنیم، ملت و دولت باید به یکدیگر دست دوستی و همکاری کامل بدهند؛ همچنانی که بحمد اللّه ملت همواره پشتیبان مسئولان بوده است، باید این پشتیبانی- هرچه بیشتر- ادامه پیدا کند و ملت و دولت با یکدیگر همکاری کنند. قشرهای گوناگون ملت ایران، قشر عالمان و فرزانگان و محققان، قشر دانشجویان، قشر کارگران و کشاورزان، قشر سرمایه‏گذاران و کسانی که قادرند با سرمایه‏گذاری خود ملت را به پیش ببرند، مدیران بخشهای گوناگون مؤسسات دولتی و غیر دولتی، همه‏ی این‏ها باید احساس بکنند که بار سنگین پیشرفت کشور بر دوش آن‏هاست و تکلیفی است الهی و مردمی و نتائج انجام این تکلیف عاید همه خواهد شد و همه- و بیش از همه، خود آن کسانی که این تکلیف را به بهترین وجهی انجام داده‏اند- از آن سود خواهند برد.

ضربات فراوانی هم به جبهه‏ی مقابل زده شد. یعنی صدام و رژیم بعثی ضربه‏ی اصلی را اینجا خوردند. امریکا به فکر افتاد که می‏تواند دست و پای آن‏ها را جمع کند. یعنی دیدند رژیمی است توخالی که متکی به مردمش نیست؛ این را فهمیدند. در واقع ضربه‏ی اصلی را ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی به این متجاوز زد، که آخرش به این جاها منتهی شد که ملاحظه می‏کنید. اما جمهوری اسلامی روز به روز قوی‏تر شد. حالا می‏شنوید می‏گویند تحریم و محاصره و از این حرفها. از این محاصره‏ها و تحریمها بمراتب بدتر در دوره‏ی جنگ بود. ما در میان همان تحریمها بوده است که نیروهای نظامیِ دست خالی خودمان را امروز به اینجا رساندیم و از لحاظ توانائی‏های نظامی، جمهوری اسلامی در خط مقدم توانائی نظامی در این منطقه است.

در فلسطین هم قدرتهای استکباری شکست خوردند. چه کسی می‏توانست باور کند که یک سازمان مبارزی که شعار او مقابله‏ی با رژیم صهیونیستی است، در میان فلسطینی‏ها قدرت بگیرد؟! چه کسی می‏توانست باور کند که تهاجم نظامی به لبنان به وسیله‏ی یک گروه مبارزِ مؤمنِ از جان گذشته، به طور فضاحت‏آمیزی شکست بخورد، که در جنگ سی‏وسه‏روزه‏ی لبنان دیده شد؟! چه کسی باور می‏کرد که امریکا با همه‏ی تلاشی که در عراق کرد و با گسیل آن همه نیرو، نتواند مقاصد خود را بر ملت عراق تحمیل کند و عراق را مدخلی قرار بدهد برای سیطره‏ی بر کلّ منطقه‏ی عربیِ خاورمیانه و بازی کردن با ملتها و دولتهای این منطقه؟! ولی این‏ها اتفاق افتاد. در همه‏ی این موارد، طرفی که شکست خورد، همان طرفی بود که به حسب ظاهر، از اقتدار نظامی و اقتدار ظاهری و پول و قدرت اقتصادی و سیاسی برخوردار بود. این هم یک حقیقتی است.

کسانی که چالش عمده‏ی نظام با آن‏هاست، مصلحت خودشان را در چه می‏بینند؟ امریکا مصلحت خودش را در ایران، با سرپا بودن نظام جمهوری اسلامی، در چه وضعیتی می‏بیند؟ او، مصلحت خودش را در ایجاد اختلاف و از بین بردن این یکپارچگی‏ای که امروز شما در مردم مشاهده می‏کنید و در متوقف کردن حرکت علمی کشور، می‏بیند؛ چون علم و دست برتر علمی، راز پیشرفت هر کشوری در اقتدار اقتصادی، سیاسی، نظامی و روحیه‏ای است. ما این حرکت را سال‏هاست که شروع کرده‏ایم و خوب پیش می‏رویم و حرکت با روند تصاعدی قابل قبول و با تضاعف بالا می‏رود؛ اگرچه که آن‏ها دلشان می‏خواهد این حرکت متوقف شود؛ زیرا مصلحت آن‏ها در متوقف کردن موج خدمت‏رسانی است. شعار خدمت‏رسانی که چند سال است در کشور مطرح شده، الآن به یک گفتمان تبدیل شده و دولت کنونی هم بر اساس این گفتمان وسط میدان آمده و زمام کار را به دست گرفته است. این‏ها می‏خواهند خط خدمت‏رسانی متوقف شود. مصلحت آن‏ها در ایجاد ناامنی است و انگیزه‏های ایجاد ناامنی، فراوان است. شما گزارش‏هایی دارید و ما هم گزارش‏های متعدد و فراوانی داریم، که می‏خواهند از طرق مختلف ناامنی ایجاد کنند. مصلحت آن‏ها در سرگرم کردن دولت به کشمکش‏ها و لفاظی‏های سیاسی و خط و جناحی است؛ مصلحت آن‏ها در نومید کردن مردم است؛ در گرفتن ایمان مردم به صحت شعارها و صحت این راه است؛ در بی‏نشاط کردن مردم است. این‏ها کارهایی است که به طور طبیعی روشن است. ما حتّی اگر یک گزارش هم نداشته باشیم، می‏دانیم که مصلحت امریکا و قدرت‏های صهیونیستی و آن‏هایی که آن جبهه را در مقابل ما تشکیل می‏دهند، در ایجاد این کارهاست. علاوه بر اینکه گزارش‏هایی هم داریم که همین‏ها را تأیید می‏کند و نشان می‏دهد که واقعاً دنبال این مسائلند.

شما نماد قوّت و اقتدار ملت ایرانید. این، افتخار بزرگی است. این اقتدار فقط با آموزش نظامی به تنهایی حاصل نمی‏شود؛ آموزش نظامی، بعلاوه‏ی تقویت عزم و ایمان. دل باید نیرومند باشد، تا جسمِ نیرومند و سلاحِ نیرومند را بتواند به کار بگیرد. جوانهای عزیز! خودتان را قوی کنید و عزم راسخ را در درون خودتان پرورش دهید؛ شما مسئولیت‏های سنگینی را بر دوش دارید. ممکن است یک ارتش در طول سال‏های متمادی حتّی یک‏بار هم با یک جنگ مواجه نشود؛ اما آمادگی و حضور مقتدرانه‏ی آن در کنار ملتش، مایه‏ی اعتماد ملی است؛ مایه‏ی آرامش دلهاست. شما خودتان را برای ایجاد اعتماد در دل ملتتان- که هم اعتماد به خودشان و هم به ارتش‏شان است- آماده کنید. آموزش نظامی، انضباط نظامی، اخلاق والای اسلامی، ایمان روزافزون در دلهای شما- که پاک و نورانی است- وظایف اصلی است. شماها پاکید، دلهای جوان شما نورانی است؛ قدر این نورانیت را بدانید؛ قدر استعدادهای ذاتی خودتان را بدانید و این استعدادها را بروز دهید. ارتش جمهوری اسلامی ایران را که تا امروز به حول و قوه‏ی الهی افتخارات بزرگی به دست آورده است، بازهم سرافرازتر کنید. همه‏ی نیروهای مسلح را یک خانواده‏ی بزرگ بدانید. هر نیرو با برادران و خویشاوندان خود در نیروی دیگر؛ و هر سازمان- ارتش و سپاه و بسیج و نیروی انتظامی- با برادران خود در سازمان‏های دیگر، همچون پاره‏ی تن یکدیگر رفتار کنند؛ به هم اعتماد کنید، از هم بهره‏مند شوید، تجارب یکدیگر را به کار بگیرید و روز به روز خودتان را قوی‏تر و آماده‏تر کنید؛ و بدانید کمک الهی متعلق به آن مردمی است که خود را آماده‏ی دریافت این کمک‏ها می‏کنند. با ایمان، با کار بی‏وقفه و خستگی‏ناپذیر، با توکل و توسل به پروردگار، خودتان را آماده‏ی دریافت رحمت و کمک الهی کنید.

قدرت پیدا کنید. اگر ایران اسلامی بتواند در زمینه‏ی علمی سخن خودش را در حد سخنان اول دنیا در بیاورد، کار شدنی است؛ چون علم، ثروت هم ایجاد می‏کند، قدرت نظامی هم ایجاد می‏کند، اعتماد به نفس هم ایجاد می‏کند. من بارها گفته‏ام، بازهم می‏گویم و بازهم بارها تأکید خواهم کرد که پایه و زیربنای اقتدار آینده‏ی شما ملت عزیز در قدرت علمی است.

راه‏پیمایی بیست و دوم بهمن مظهر اقتدار ملی است؛ نشان‏دهنده‏ی عزم عمومی ملت ایران است؛ مظهر همان چیزی است که هر دشمنی را در هر حد و اندازه‏ای از اقتدار نظامی و توانایی‏های تبلیغاتی و سیاسی، مرعوب می‏کند. ملت ایران هر سال با حرکت خود در بیست و دوم بهمن، دشمن را در جای خود متوقف و وادار به عقب‏نشینی کرده؛ امسال هم به فضل الهی همین‏طور خواهد بود.

در چنین شرایط بسیار حسّاسی، ملت ما بیش از همیشه احتیاج به این دارد که خود را از لحاظ معنوی و مادّی آسیب‏ناپذیر و مقتدر کند. بخشی از این اقتدار به مسائل اقتصادی و فرهنگی و سیاسی ارتباط پیدا می‏کند و بخش مهمّی از آن هم مرتبط با مجموعه‏های نظامی است که باید روز به روز تواناییهای خود را در درون از همه جهت افزایش دهند؛ استحکام سازماندهی، ارتقاءِ قدرت رزمی، توانایی لازم برای تولید، تهیه، تکمیل و نگهداری تجهیزات، بالا نگهداشتن روحیه‏ی مسئولیت نظامی و همه‏ی چیزهای دیگری که با ابتکار و مدیریّتِ مدیران خوب و مسئول امکان‏پذیر است. امروز خوشبختانه نیروی زمینی ارتش جمهوری اسلامی از فرماندهی و مسئولان اداره‏کننده‏ی خوب و مؤمن برخوردار است؛ همچنان که از هزارها عنصر باشرف و مؤمن در سرتاسر کشور در یگانهای مختلف برخوردار است. خدا را بر این وضعیت، که رو به هرچه بهتر شدن است، سپاسگزاریم.

مسئله برای ابرقدرت‏ها، سیطره بر عالم است. امروز قدرتهای بزرگ جهان، چه به خاطر انرژی- نفت و گاز- چه به خاطر بازارها، چه به خاطر فروش محصولاتشان و چه به خاطر پشتوانه‏ی سیاسی و اقتدار نظامی‏شان، ناچارند دامنه‏ی سیطره و نفوذ خود را در دنیا توسعه دهند. اگر ملتها پامال می‏شوند و منافع ملی‏شان نابود می‏گردد، برای آن‏ها هیچ اهمیتی ندارد. آن‏ها فقط به منافع خود- که در بسیاری از موارد، نامشروع هم هست- می‏اندیشند. البته هر ملتی- از جمله، ملتهای قدرتهای بزرگ- حق دارند به منافع خود بیندیشند؛ آن منافعی که به خاطر پامال کردن منافع ملتهای دیگر، نامشروع نباشد؛ ولی آن‏ها این حدّ و مرز را قائل نیستند. پرچمی که‏ برمی‏دارند، پرچم حقوق بشر و آزادی و دمکراسی است. بر روی پرچمهای خود، عناوین فریبنده را نقش می‏کنند؛ اما آن‏ها، هم به مردم دنیا دروغ می‏گویند، هم به مردم خود دروغ می‏گویند. هدف آن‏ها سیطره بر دنیاست.

یک پایه‏ی اقتدار ملی، در نیروهای مسلح است. اقتدار ملی، یعنی اقتدار ملت. اقتدار ملت در عملکرد مسئولان یک کشور خود را نشان می‏دهد. اگر عملکرد مسئولان در گذاردن و اجرای قانونها، در صداقت و پاک‏دامنی، در تلاش و خستگی‏ناپذیری، در به میان آوردن ابتکارهای خلاق و کارساز، در الگو قرار دادن انسانهای برجسته و نمونه، در طرد کردن انسانهای فاسد- که این زمینه‏ها هم جز با ایمان مخلصانه‏ی به خدا به طور کامل میسر نیست- عملکرد خوبی باشد، ملت احساس اقتدار می‏کند.

اقتدار ملی، هم زمینه‏ی نظامی دارد، هم زمینه‏ی اقتصادی دارد، هم زمینه‏ی سیاسی دارد، هم زمینه‏ی سازمانی دارد. در همه‏ی زمینه‏ها مسئولان می‏توانند کاری کنند که ملت احساس اقتدار کند. وقتی‏که دشمنی به مرز حمله می‏کند، اگر مسئولانِ دفاع از مرزها وظیفه‏ی خودشان را خوب به انجام رسانند، ملت احساس اقتدار می‏کند. هنگامی که سیاستمداران زورگوی جهانی با انواع بازیهای سیاسی خواستند بر کشور و ملتی چیزی را تحمیل کنند، اگر دستگاه سیاسی آن کشور توانست هوشیارانه و مدبّرانه تحمیل دشمن را پس بزند، ملت احساس اقتدار می‏کند. وقتی‏که همه‏ی سرمایه‏اندوزان بین‏المللی سعی می‏کنند یک ملت و یک کشور را در چنبره‏ی اختاپوس اقتصادیِ خودشان درآورند و با نامهای فریبنده و به‏ناحق، منابع یک ملت را جذب کنند، اگر مسئولان اقتصادی کشور توانستند با تدبیر و هوشیاری و با سرعت عمل متناسب، تدابیر لازم را پیش گیرند و مانع از نفوذ پنجه‏ی دشمن در اقتصاد کشور شوند و اقتصاد ملی را شکوفا کنند، ملت احساس اقتدار می‏کند. اقتدار ملی یک مفهوم و مقوله‏ی کاملًا پیچیده و مرکّب است که نه به معنای نظامیگری است و نه نظامیگری نبودن آن باید بهانه‏ای برای منزوی کردن کار نظامی شود. نظامیان هم به نوبه‏ی خود در اقتدار ملی شریکند. در یک مجموعه‏ی نظامی، اقتدار ملی با کارایی نظامی و رشد خُلقیّات جوانمردانه در آن‏ها، خود را نشان می‏دهد.

در زمینه‏ی آنچه که ما در سال 80 باید به عنوان شعارهای اساسیِ خودمان به آن نگاه کنیم، من دو نقطه‏ی مهم را مطرح می‏کنم: نقطه‏ی اوّل، اقتدار ملی است. اقتدار ملی برای یک کشور، حفظکننده‏ی هویت او، مایه‏ی عزّت او و وسیله‏ی رسیدن او به آرمان‏هاست. تلاشی که برای نابودی ملتها و به زنجیر کشیدن آن‏ها- از دورانهای گذشته تا امروز- می‏شود، همیشه در جهت نابود کردن یا ضعیف کردن اقتدار ملی آن‏ها بوده است؛ و بعکس، ملتهایی که در راه تعالی و کمال قدم برمی‏دارند، باید در اقتدار ملیِ خودشان بکوشند. اقتدار ملی، فقط به معنای تواناییهای نظامی نیست؛ اقتدار ملی یک مسأله‏ی همه‏جانبه است و بر دوش همه‏ی دستگاه‏هاست و به عنوان یک وظیفه‏ی اصلی، بر دوش هر سه قوّه‏ی اساسی کشور نهاده شده است. اقتدار ملی به معنای این است که یک ملت، در مسئولان کشور جلوه‏های قدرت و توانایی و عزّت خود را مشاهده کند و کارها با سیاستهای درست، با برنامه‏ریزی صحیح، با جدّیت و پشتکار و با هماهنگی و انسجامِ کامل پیش برود. در سایه‏ی اقتدار ملی است که مردم می‏توانند به قدر استعدادشان و با شکوفایی این استعدادها، تلاش خودشان را مبذول کنند. هر سه قوّه باید تلاش کنند تا با جدّیت و پشتکار و توکّل به خدا و اعتماد به مردم و همکاری با یکدیگر، اقتدار ملی را تجلّی بخشند و مظهر اقتدار ملی شوند.

ما حالا بیاییم دشمن را به طور مشخص با نشانه‏ها و با خصوصیات معرفی کنیم؛ نه. شناسایی دشمن دشوار نیست. آنچه مسلّم است، این است که یک نظام سلطه‏ی جهانی وجود دارد که امروز در رأس آن، رژیم امریکاست. در گذشته دیگرانی بودند، ممکن است در آینده هم قدرتهای دیگری باشند. امروز امریکا منافع خودش را در دنیا تعریف کرده پنهانی هم نیست در مقالاتشان نوشته‏اند؛ در تحلیلهای سیاسیشان، منافع خودشان را تعریف کرده‏اند. منافع آن‏ها عبارت است از ایجاد دنیای یک‏قطبی؛ یعنی در رأس مجموعه‏ی کشورهای عالم، دولتی به نام دولت امریکاست و در بدنه، انواع و اقسام دولتها هستند؛ بعضی دارای قدرت علمی و پیشرفتهای علمی و دارای توان نظامی‏اند؛ باید با آن‏ها به نحوی ساخت و در معارضه‏ی با آن‏ها، منافع آن‏ها را بر منافع خود ترجیح داد این تحلیل امریکایی است دولتهایی هم هستند که از اقتدار نظامی یا اقتدار اقتصادی برخوردار نیستند؛ اسمهایی برای آن‏ها گذاشته می‏شود: کشورهای در حال توسعه، کشورهای در اصطلاح قبلی جهان سوم. از همه‏ی فرصتهای این‏ها که می‏توان برای توسعه‏ی اقتدار امریکا استفاده کرد، باید استفاده کرد. اگر به انرژی آن‏ها احتیاج داریم نفت آن‏ها، گاز آن‏ها باید راه را به سمت نفت و گاز آن‏ها به هر کیفیّتی باز کرد. اگر به بازار مصرف آن‏ها احتیاج داریم، به هر کیفیّتی که ممکن است، باید این راه را به سوی بازار مصرف آن‏ها باز کرد. اگر به حضور سیاسی و اقتصادی در میان آن‏ها نیاز است، باید این راه را گشود. اگر دولتهای مزاحمی در آن کشورها بر سرِ کارند، باید آن دولتها را کنار زد. اگر اندیشه‏های مزاحمی در آن کشورها وجود دارد، باید آن اندیشه‏ها را از فضای ذهنی جامعه زدود. اگر شخصیتهایی در آن کشورها هستند که می‏شود آن‏ها را خرید، باید خرید. اگر نیروهایی در آن کشورها هستند که می‏شود از آن‏ها به عنوان نیروی فشار علیه دولتهایی که با این سیاست مخالفند، استفاده کرد، باید خرج کرد و به کار برد. این سیاست استکباری است. امروز امریکا این سیاست را دارد. یک روز انگلیس داشت؛ آن روزی که در شرق و غرب دنیا حاکمیت پادشاهی انگلیس تثبیت شده بود؛ در آسیا، در شبه قارّه‏ی هند، در استرالیا، در کانادا و در جاهای دیگر. قبل از آن هم روسیه‏ی تزاری نسبت به همان منطقه‏ی محدودی که روی آن نفوذ و فشار داشت، این سیاست را اعمال می‏کرد. البته امروز ابزارها مدرنتر و وسایل پیشرفته‏تر شده است.

اگر فرض کنیم که رفع دشمنی ممکن باشد، فقط با اقتدار و عزّت و استقلال ایران ممکن است؛ نه با ذلّت، نه با احتیاج. اگر ایران اسلامی به همّت شما جوانها و به همّت این نسلِ رو به رشد امروز، مدارج علمی را طی کند و از لحاظ صنعت و صنعت برتر، فناوری و فناوری برتر و علمی که امروز مورد نیاز است، بتواند سهم وافری را به خودش اختصاص دهد که نتوانند به او زور بگویند؛ بتواند قدرت نظامی خودش و پایه‏های اقتصادی کشور را مستحکم کند، بتواند این محرومیتها را برطرف کند، بتواند از منابع سرشار و غنی این کشور در همه جا بهره‏برداری کند، بتواند معرفت سیاسی را در آحاد مردم بالا ببرد، آن‏وقت ممکن است دشمنی آن‏ها کم شود. بنابراین اگر ممکن باشد، آن روز ممکن خواهد بود.

امروز، روز بیستم ماه مبارک رمضان، فی‏مابین شب و روز نوزدهم و شب و روز بیست و یکم است که هم شبها و روزهای قدر است و هم متضمّن یکی از تلخ‏ترین خاطره‏های تاریخ اسلام، یعنی ضربت خوردن و شهادت مولای متّقیان است. در این روز سخن از کسی مطرح می‏شود که بزرگترین خصوصیت او تقواست. نهج‏البلاغه‏ی او کتاب تقواست و زندگی او راه و رسم تقواست. من امروز در خطبه‏ی اوّل، قدری در باره‏ی مولای متّقیان صحبت می‏کنم.
آنچه که امروز در مورد این بزرگوار عرض می‏کنیم، این است که در شخصیت و زندگی و شهادت این بزرگوار، سه عنصر که ظاهراً با یکدیگر چندان هم سازگاری ندارند جمع شده است. این سه عنصر عبارت است از: اقتدار، مظلومیت و پیروزی.

«اقتدار» آن حضرت، عبارت است از قدرت او در اراده‏ی پولادینش، در عزم راسخش، در اداره‏ی مشکل‏ترین عرصه‏های نظامی، در هدایت ذهنها و فکرها به سوی عالی ترین مفاهیم اسلامی و انسانی، تربیت انسانهای بزرگ از قبیل مالک اشتر و عمّار و ابن عبّاس و محمّد بن ابی بکر و دیگران و ایجاد یک جریان در تاریخ بشری. مظهر اقتدار آن بزرگوار، اقتدار منطق، اقتدار فکر و سیاست، اقتدار حکومت و اقتدار بازوی شجاع بود. هیچ ضعفی از هیچ طرف، در شخصیت امیر المؤمنین علیه‏السّلام نیست. درعین‏حال یکی از مظلوم‏ترین چهره‏های تاریخ است و مظلومیت در همه‏ی بخشهای زندگیش وجود داشت. در دوران نوجوانی، مظلوم واقع شد. در دوران جوانی بعد از پیامبر مظلوم واقع شد. در دوران کهولت و خلافت، مظلوم واقع شد. بعد از شهادت هم، تا سالهای متمادی بر سر منبرها از او بدگویی کردند و به او نسبتهای دروغ دادند. شهادت او هم مظلومانه است.

امروز جوانان ما، صنعتگران ما، مهندسان ما و فن‏آوران ما، با ابتکاری که مخصوص ملت ماست به این معنا که ملت ما هم بحمد اللّه از آن به صورت ویژه‏ای برخوردار است در زمینه‏ی ساخت تجهیزات نظامی، توانسته‏اند به پیشرفتهای زیادی نائل آیند. این هواپیمای آذرخش را با استفاده از تجربیّات خود ساختند؛ چون ما انواع هواپیماهای ساخت کشورهای مختلف را در اینجا داریم؛ هواپیماهای ساخت کشورهای غربی، ساخت کشورهای شرقی. آنچه را که در آموزش‏ها و تجربه‏های خودشان به دست آوردند، بر روی هم گذاشتند و این هواپیما امروز ساخته شده است و جمهوری اسلامی ایران به وسیله‏ی همین نیروهای مؤمن ما، در عداد سازندگان جنگنده‏های پیشرفته‏ی دنیا درآمده است؛ اما در گذشته چنین فرصتهایی داده نمی‏شد.

اینکه می‏بینید دستگاه‏های تبلیغاتی استکبار جهانی که بلندگوهای استکبار در سراسر عالم برای پیشبرد تبلیغاتی مقاصد استکباری هستند هرگاهی یک‏بار برخی از کشورها و بخصوص جمهوری اسلامی ایران را به خاطر داشتن سلاح، یا ساختن سلاح، یا ایجاد مانور و یا آراستن نیروهای مسلّح، مورد سوءِ ذکر قرار می‏دهند و ناسزا می‏گویند، نشانه‏ی این است که جمهوری اسلامی به درستی بر روی تنظیم و ترتیب و تکمیل نیروهای مسلّح و قدرت نظامی تکیه کرده است. قدرت نظامی برای کشوری که مورد تهدید قدرتهاست، یکی از واجب‏ترینِ واجبهاست. امروز این نکته مخصوص جمهوری اسلامی هم نیست. همه‏ی کشورهایی که می‏خواهند از آسیب دخالت قدرتهای بزرگ محفوظ باشند، اوّلًا باید نظامهای سیاسی آن‏ها متّکی به مردم باشد؛ ثانیاً باید از قدرتِ نظامیِ مردمیِ خودکفایِ کارآمد برخوردار باشند؛ ولی آن‏ها این را نمی‏خواهند.

آن‏ها اتّهاماتی را وارد می‏کنند؛ ولی اقتدار جمهوری اسلامی به موشک بالستیک و قارّه‏پیما و موشکهای دوربُرد و اتمی نیست. اگر این‏ها مایه‏ی اقتدار حقیقی بود، باید آن‏هایی که سالهاست این سلاحها را دارند، امروز همه‏ی خواسته‏های خودشان را در دنیا تحقّق بخشیده باشند؛ چرا نمی‏توانند تحقّق ببخشند؟ چرا امریکا برخلاف میل خودش، در اغلب مسائل جهانی که دخالت کرده، ناکام شده است؟ چرا در قضیه‏ی فلسطین نتوانستند آن کاری را که می‏خواستند خیانت به ملت فلسطین انجام دهند؟ چرا ناکام شدند؟ چرا نتوانستند بیداری اسلامی را که این‏قدر از آن می‏ترسند، در کشورهای اسلامی از بین ببرند و سرکوب کنند؟ چرا نتوانستند جمهوری اسلامی را از رشد الهی خود بازبدارند و آن را متوقّف کنند؟ چرا نتوانستند علی‏رغم این همه تبلیغاتی که دارند و این همه پولی که خرج می‏کنند، سُمعه‏ی جمهوری اسلامی را در دنیا خراب کنند؟ چرا همین الآن اگر مسئولان و رئیس‏جمهور کشور ما، به هریک از کشورهای اسلامی مسافرت کنند، ملتها چنان استقبال و اظهار علاقه‏ای خواهند کرد که نسبت به هیچ مسئولی از کشور دیگری نخواهند کرد؟ چرا این‏قدر ملتها، جمهوری اسلامی و مسئولان آن را دوست می‏دارند و رژیم امریکا علی‏رغم این همه خرجی که کرده و تبلیغاتی که انجام داده، نتوانسته است این محبت را از بین ببرد؟ چرا این‏ها ناکام می‏شوند؟ اگر بمب اتم و موشک اتمی و انواع سلاحهای مدرن و فوق مدرن و هواپیماهای دورپرواز و سایر تجهیزات نظامی برای کامیابی و اقتدار حقیقی کافی بود، امروز باید امریکا همه‏ی مقاصد خودش را عملی کرده باشد. چرا نمی‏تواند عملی کند؟ پیداست که در عالم تکوین، در عالم طبیعت، در خلق اللّه و در فطرتی که خدا آفریده است، عامل مؤثّر این‏ها نیست؛ لذا قدرتهای مادّی هرچه انجام دهند، در نهایت ناکامند؛ «فکد کیدک و اسع سعیک» .

یک روز می‏گفتند: بدون کارشناسِ خارجی، نمی‏شود. یک روز می‏گفتند: شماها نمی‏توانید. یک روز می‏گفتند: ایرانی عُرضه ندارد. البته الآن هم مزدوران خارجیها در داخل و خارج، همین حرفها را می‏زنند؛ اما ملت ایران و مسئولان کشور، ثابت کرده‏اند که به برکت اسلام، هم توانایی دارند، هم عُرضه دارند، هم ابتکار دارند، هم شجاعت دارند، هم قدرت نظامی دارند و هم قدرت سیاسی دارند. حرکت می‏کنند و این راه را ادامه خواهند داد. ملت ایران و مسئولان کشور، به فضل پروردگار، با کارِ سازنده و استقامت و شجاعت خود، این بار هم مشت محکم انقلابی و سیاسی خود را بر دهان یاوه‏گویان بین‏المللی خواهند کوبید.

این ملت، در اول انقلاب کجا قرار گرفته بود و امروز کجاست؟ آن روز، ما جز یک ویرانه در اختیار نداشتیم و این کشور همه‏چیزش وابسته بود و بسیاری از آنچه که از دوران رژیم گذشته باقی مانده بود، همراه با وابستگی و پایه‏های بی‏بنیاد و سست بود. امروز، ملت ما حرکت کرده، نیرومند شده، قدرت نظامی خود را سنجیده و قدرت سیاسیش را مشاهده کرده است. دیده است که چطور در مقابل دنیای ظلم و استکبار می‏شود مقاومت کرد. سازندگی را تجربه کرده است. الآن- به فضل پروردگار- برای هرکس که نگاه می‏کند، در همه جای کشور، تلاشِ سازندگی محسوس است.

دولت جمهوری اسلامی و ملت ایران، افتخار می‏کنند که با زور و غصب کنار نمی‏آیند. رژیم غاصبِ صهیونیستِ تروریستِ نژادپرست را یک روز هم نپذیرفته‏اند و نخواهند پذیرفت. هرکس که از زورگویان حمایت می‏کند، سیاه‏کار است. ملت ایران، در طول این هفده سال توانسته است ثابت کند که قدرتمند، رشید و صبور است. راه خود را با طمأنینه، آرامش و با اتّکای به نفس ادامه می‏دهد. هفده سال پیش، ملت ما، این ارتش، این نیروی هوایی، این نظم و سطح عالی دانش در نیروهای مسلّح و این دانشجو و استاد و چنین فرماندهان و مسئولان دانشگاهی را نداشت، و این، آسان به دست نیامده است. تلاشها و کوششها شده است. إن شاء اللّه، از این هم پیش‏تر خواهیم رفت. نیروهای مسلّح، روز به روز، به هدفهای خود نزدیک‏تر خواهند شد، و روز به روز تواناییهای بیشتری به دست خواهند آورد. این تواناییها، فقط توانایی نظامی نیست. توانایی علمی، صنعتی و روحی هم هست. اتّکای به نفس هم هست. دشمن هرچه می‏تواند، تلاش کند. بانوی ما، زینب کبری علیها سلام، خطاب به سیه‏روی‏ترین انسانهای زمان خود فرمود: «کد کیدک، و اسع سعیک فو الله لا تمحوا ذکرنا .» امروز ملت ایران و مسئولان این کشور، همان سخن را به دشمنان زورگو و یاوه‏گوی جمهوری اسلامی می‏گویند. آن‏هایی که در موضع مسئولان کشور امریکا یا هر گوشه‏ی دیگر دنیا، علیه ملت ایرانْ سخنان یاوه می‏گویند و زشتیهای خودشان را به ملت و دولت ایران نسبت می‏دهند، خودشان تروریست و زورگویند. آنان بدکاره و نژادپرستند. آنان از حل کردن ابتدایی‏ترین مشکلات اجتماعی خود، یعنی مسأله‏ی نژاد و سیاه و سفید، عاجزند. امروز همین سخنان را ملت و نظام ایران خطاب به آن‏ها می‏گوید: «کد کیدک. واسع سعیک. فو الله لا تمحوا ذکرنا.» مگر شما می‏توانید کمترین آسیبی به جمهوری اسلامی برسانید؟! شما خواهید مُرد. شما خواهید رفت. شما مانند آن امپراتوری دیگر، زایل خواهید شد و پرچم اسلام روز به روز، برافراشته‏تر خواهد شد. ملت ایران و هرکس که متمسّک به اسلام است، روز به روز زنده‏تر خواهد شد.

در باب این مانور عظیمِ بیش از یک‏صد هزار نفری، دو نکته عرض می‏کنم: نکته‏ی اوّل از جهتِ شکل است. شکل کار، حکایت از این می‏کند که در جمهوری اسلامی، به فضل پروردگار، سپاه پاسداران انقلاب اسلامی این توانایی و قدرت را پیدا کرده که در مدّتی بسیار کوتاه، حضوری همه‏جانبه و قوی در نقطه‏ی مورد نظر داشته است. این، مایه‏ی افتخار است. این، به برکت ایمان و در سایه‏ی اراده‏ای است که از عشق و ایمان برمی‏خیزد. این، همان روحیه‏ی میدان جنگ، همان روحیه‏ی «کربلای پنج» و «و الفجر هشت» است. این، همان اراده‏ی عبور از «اروند» است؛ همان «فتح المبین»، «بیت‏المقدّس» و شکستن حصر آبادان است. مایه، همان است. تفاوتی که پیدا شده، این است که امروز سازماندهی قوی‏تر و منظّم‏تر و فرماندهی، آگاه‏تر و بصیرتر است و نیروها، به طبیعتِ کار نظامی، آشناتر و علاقه‏مندترند. آن روز حضور دشمن در صحنه، هرکسی را به حرکت فرامی‏خواند. امروز، چیزی که همه را به حرکت فرامی‏خواند، حضورِ «وظیفه» است. آیه‏ی قرآن است که «و اعدّوا لهم ما استطعتم من قوّة و من رباط الخیل.» این، مرتبه‏ی افضلِ آن چیزی است که کشور و ملت ما، در دوران جنگ تحمیلی مشاهده کردند. این، دشمنان را می‏ترساند و دوستان را خرسند، امیدوار و مطمئن می‏کند. این، نشان می‏دهد که جمهوری اسلامی را دیگر نمی‏توان غافلگیر کرد. این، نشان می‏دهد که جمهوری اسلامی، گلِ خوشبوی معطّر زیبا را، آن‏چنان بی‏دفاع نگذاشته‏اند که دست دشمن، از هر طرف به تطاول دراز شود و آن را پرپر کند.

بحمد اللّه امروز، علاوه بر معنویّاتی که بعضی از آن‏ها حقیقتاً در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی منحصر به فرد است، سپاه دارای امتیازات از این جهاتی است که اشاره شد. امیدواریم که از همه‏ی این جهات، بخصوص در زمینه‏ی آموزش، به دست آوردن دانش نظامی، حفظ اندوخته‏های تجربی که سپاه از این جهت، خزانه‏ی ذی‏قیمت و ذخیره‏ی بزرگی را در اختیار دارد همچنین حفظ آنچه که در کلاسها و دوره‏های گوناگون چه در زمینه‏ی مسائل عملیاتی، چه در زمینه‏ی مسائل ستادی فرامی‏گیرید، روز به روز کارآیی و اقتدار سپاه و تواناییهای آن، و همچنین تبادل اندوخته‏ها و تجربیاتش با ارتش که تکیه‏ی نظام جمهوری اسلامی به این‏هاست به عنوان یک سازمانِ رزمیِ مورد امید و اعتماد، پیشرفت بیشتری بکند.

ملت ایران با همین روحیه در مقابل ابرقدرت‏ها که جداً تصمیم داشتند این ملت را از پا در بیاورند ایستاد و پیروز شد و ابرقدرت‏ها ناکام ماندند. ساده‏اندیشی است اگر فکر کنیم که دشمن با ناکام شدن در این مرحله، دست خواهد برداشت؛ کمااینکه ما امروز تبلیغات دشمن را می‏بینیم. البته امروز آنچه که می‏توانند فشار بیاورند، مرحله‏ی تبلیغات و مرحله‏ی توطئه‏های سیاسی علیه جمهوری اسلامی است؛ چون در مراحل گوناگونی ملت بحمد اللّه از آب و گل بیرون آمده و به رشد و بالندگی رسیده است. یکی از این تبلیغات، همین چیزی است که مکرر می‏شنوید و این روزها هم سروصدایش بلند است؛ تکیه بر روی تجهیزات و قدرت نظامی جمهوری اسلامی. چیزی که هرگز نمی‏خواستند به آن زبان بگشایند، امروز آن را به صورت مبالغه‏آمیزی در بوق‏های جهانیِ خودشان تبلیغ می‏کنند که بله، جمهوری اسلامی چنین تجهیزاتی را از فلان‏جا خریده؛ فلان چیزها را آورده یا وارد خواهد کرد؛ فلان دانشمندانی را جمع کرده؛ فلان طور تجهیزاتی را دارد برای خودش فراهم می‏کند! این‏ها برای چیست؟ برای این است که همچنان که سیاست طولانی آن‏ها بوده، کشورها و دولتهای اسلامی را از جمهوری اسلامی مرعوب کنند. سیزده سال است که این‏ها دارند این سیاست را دنبال می‏کنند؛ مرعوب کردن کشورهای مسلمانِ نزدیک و اطراف ما از جمهوری اسلامی، و فاصله انداختن میان جمهوری اسلامی و آن‏ها؛ در حالی که جمهوری اسلامی علیه کشورهای همسایه‏ی خود خطری به حساب نمی‏آید؛ جمهوری اسلامی حامی آن‏هاست.

امروز نیروی انتظامی باید مظهر سه چیز مهم باشد: اول، دیانت و آنچه که ناشی از دیانت است؛ مثل عفت و اخلاق نیک و اخلاق اسلامی. دوم، اقتدار است؛ نیروی انتظامی باید قدرتمند باشد. در سرتاسر کشور یک نیروی انتظامی است، و بارهای سنگینی را بر دوش دارد؛ به همین خاطر باید قدرت را با عوامل مادّی و معنوی آن در خود حفظ کند. سوم، هوشیاری و هوشمندی است. خاصیت نیروی نظامی و انتظامی، همین هوشیاری و هوشمندی است؛ فریب نخوردن و همه جا حضور داشتن. نیروهای انتظامی باید این سه خصوصیت «ایمان» و «اقتدار» و «هوشیاری» را به طور روزافزون در خود به وجود بیاورند و هرچه هست، بیشتر کنند؛ مردم هم باید به چشم برادران حافظ نظم و امنیت به آن‏ها نگاه کنند.

بایستی از لحاظ قدرت نظامی و رزمی، خودتان را تقویت کنید. آن نظم و آموزش و تلاش معنوی و اخلاقی و همه‏ی چیزهایی که برای یک مجموعه‏ی نظامی لازم است، باید به بهترین وجهی، برای خودتان فراهم بکنید. با سایر نیروهای مسلح هم در کمال یگانگی و برادری باشید. آن روزی که سپاه خیال می‏کرد اگر ارتش قوی شد، او باید ضعیف‏ بشود؛ یا ارتش خیال می‏کرد اگر سپاه قوی شد، او باید ضعیف بشود و از بین برود، گذشت. نخیر، امروز قضیه این‏طوری نیست.

به برکت هدایت امام و رهبر عظیم‏الشّأنمان، از گذرگاههای بسیار خطرناکی گذشتیم. با قوّت و قدرت، راه را ادامه می‏دهیم و کشور را می‏سازیم و قدرتمان را از لحاظ اقتصادی و نظامی و سیاسی و توانایی عظیم فرهنگی اضافه می‏کنیم و روز به روز در جامعه پیشرفت خواهیم کرد. ما مسلمانیم، قرآن در دست ماست و دلهای ما به اسلام و قرآن وابسته است. قرآن فرموده است: «کنتم خیر أمّة اخرجت للنّاس» . باید بهترین باشیم. باید پیش برویم و خواهیم رفت. شبهای تاریک و ظلمانی را گذرانده‏ایم، بازهم پاره‏های ابر فتنه را در هر زمانی با تمسک به خداوند و قرآن، از سر خواهیم گذراند.

تلاش همه‏ی قشرها و آحاد مردم و مسئولان رتبه‏های اول و دوم و سوم در نظام دولتی باید این باشد که بر اقتدار نظام جمهوری اسلامی اضافه کنند، و اقتدار سیاسی و اقتصادی و نظامی حاصل نمی‏شود، مگر با سازندگی. تمام کسانی که در اداره و سازندگی کشور نقش دارند، باید تلاش خود را چند برابر کنند. در صحنه‏ی تولید، تولیدگران باید تا جایی که توان دارند، تولید کشور را بالا ببرند. بخشهای اداری و دولتی باید با حسن عمل و جلب اعتماد مردم و با ارایه‏ی خدمات مخلصانه به آن‏ها، بر کیفیت کارشان بیفزایند، و کسانی که در زمینه‏های فرهنگی برای مردم منبع الهام و ارشاد هستند، تلاش خود را اضافه کنند.
نمودار
مقالات مرتبط
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی