[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :دیدار جمعی از مسئولان و دست‌اندرکاران جشنواره‌ی مردمی فیلم عمار با رهبر انقلاب - 1391/12/01
عنوان فیش :در زمینه فیلمنامه و داستان قوی با نقطه مطلوب فاصله داریم
کلیدواژه(ها) : سینما, سینمای غرب, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای خاطرنشان کردند: کسانی که امروز مشغول کار و فعالیت در عرصه‌ی فیلم‌های با مضامین انقلابی و دفاع مقدس هستند، واقعاً در حال جهاد هستند.ایشان استفاده‌ی شایسته از ابزار هنر و بهره‌گیری از قصه و داستان و فیلم‌نامه‌ی قوی را یکی از ضروریات اساسی در فیلم‌سازی دانستند و تأکید کردند: مقوله‌ی قصه‌نویسی و رمان در کشور، با نقطه‌ی مطلوب فاصله‌ی زیادی دارد و باید این بخش تقویت شود.
رهبر انقلاب اسلامی موضوعات مربوط به تاریخ انقلاب اسلامی، دفاع مقدس، فلسطین و بیداری اسلامی را از جمله موضوعات مهم و پُرمایه برای استفاده در فیلم‌سازی برشمردند و افزودند: یکی از مسائل دروغی که در دنیا تبلیغ می‌شود، این است که می‌گویند هنر نباید با سیاست آمیخته شود، در حالی که مجموعه‌های هنری غرب، از جمله هالیوود، کاملاً سیاسی هستند و اگر این‌گونه نبود، چرا به فیلم‌های ضد صهیونیستی ایران اجازه‌ی حضور در جشنواره‌های سینمایی را نمی‌دهند؟
حضرت آیت‌الله خامنه‌ای تأکید کردند: ساخت فیلم‌های سیاسی بر ضد ایران و یا اعطای جایزه به فیلم‌های ضد ایرانی نشانه‌های آشکار از آمیخته‌بودن سیاست و هنر در آمریکا و غرب است.

مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان استان خراسان شمالی - 1391/07/24
عنوان فیش :نمایشنامه‌ی آی باکلاه آی بی‌کلاه
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه, نمایشنامه آی باکلاه آی بی‌کلاه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در بعضی از این اجتماعات بزرگی که در این انقلابها وجود دارد، گروه روشنفکران قاطی مردم نمیشوند. من یک وقتی از یک نمایشنامه‌ی روشنفکری نقل کردم که آقائی از بالای ایوان به حرکت مردم نگاه میکند، اما خودش وارد نمیشود، قاطی نمیشود. اینجا نخیر؛ اینجا کارگر بود، کشاورز بود، دانشجو بود، دانش‌آموز بود، پزشک بود، نویسنده‌ی مبرّز بود، شاعر برجسته بود، متخصص بود، مخترع بود و هست؛ همه وارد بسیج. شما بروید تشکیلات بسیج را نگاه کنید، در شهر خودتان هم نگاه کنید؛ همه جا همین جور است.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای ستاد نکوداشت آیت‌الله طالقانی - 1389/12/09
عنوان فیش :نمایشنامه آی باکلاه آی بی‌کلاه، نمایانگر بسیاری از روشنفکران دینی قبل انقلاب
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه, نمایشنامه آی باکلاه آی بی‌کلاه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من یک وقت از یک نمایشنامه‌ای نقل کردم آقای روی ایوان [را] که پائین نمی‌آید توی مردم نمی‌آید با متن قضیه کار ندارد با میدان کار ندارد، بالای ایوان می‌نشیند تماشا میکند حرف میزند! خب خیلی از روشنفکرهای دینی اینجوری بودند.

مربوط به :بیانات در دیدار هنرمندان و دست‌اندرکاران صداوسیما - 1389/04/12
عنوان فیش :انتقاد یعنی نمایش مبارزه خیر و شر برای معلوم شدن نقطه مردود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
فرض کنید فیلمى هست که ظاهر و قالب و پز انتقاد دارد - چون انتقاد چیز خوبى است دیگر - اما در واقع انتقاد نیست؛ نق زدن است. یک فرق اساسى وجود دارد بین انتقاد کردن و نق زدن. انتقاد کردن این است که شما یک نقطه‌ى منفى را پیدا کنید، با تکیه‌ى بر نقطه‌ى مثبتى که در این اثر نمایشى شما، در این داستان شما وجود دارد، آن نقطه‌ى منفى را نشان بدهید و مغلوب کنید. جانمایه‌ى یک اثر نمایشى طبعاً داستان است، قصه است، سرگذشت است. شما در این سرگذشت، یک قهرمان دارید، یک هدف دارید. این قهرمان دنبال یک هدفى است، با یک موانعى مبارزه میکند. شما چالش جدى و واقعى و عینى‌اى را تصویر میکنید. مقصود این قهرمان این است که به آن هدف برسد و با این موانع مبارزه کند. این موانع، زشتى‌هایند. بالاخره در این داستان، این هنرمندى که این فیلمنامه را مینویسد یا این کارگردانى که کارگردانى میکند، میخواهند چه بکنند؟ میخواهند خروجى و محصول این مبارزه چه باشد؟ این خیلى مهم است. اگر محصول این مبارزه باید این باشد که در چالش خیر و شر، خیر بر شر فائق و غالب بیاید، پس بایستى شما حرکت خیر را، جریان خیر را توى این نمایش نشان بدهید. بله، حرکت شر را هم - ایرادى ندارد - نشان بدهید، اما معلوم بشود یک حرکت خیر وجود دارد که کاراکتر قهرمان دنبال آن است، براى آن مبارزه میکند، براى آن جانفشانى میکند؛ حتّى گاهى جانش را بر سر آن میگذارد، براى اینکه به آن هدف برسد. یعنى درست است که شما عیب و زشتى را نشان دادید، اما یک چیز بزرگترى را نشان دادید و آن، جهاد براى مبارزه‌ى با این زشتى است؛ این میشود انتقاد. من به عنوان یک روحانى و به عنوان یک مسئول در نظام جمهورى اسلامى، به شما عرض میکنم: اینجور انتقادى هیچ اشکال ندارد، بلکه مطلوب است؛ چون این انتقاد، جامعه را به سمت رفع نواقص پیش میبرد و حرکت میدهد؛ این خوب است. اما یک وقت این نیست؛ نق زدن است. آدم یک نقطه‌ى منفى را بگیرد، همین طور هى بنا کند آن را تکرار کردن. مگر نقاط منفى و نقاط ضعف از یک جامعه رخت برمیبندد؟ مگر بکلى ریشه‌کن میشود؟ شما این را برداشتید، یک چیز دیگر هست. این که جهتى نشد براى یک هنرمند، این که هدفى نشد، این که امتیازى نیست، افتخارى نیست؛ همین طور انسان نق بزند، سیاه‌نمائى کند، یأس بپراکند. شما وقتى زشتى را نشان میدهید، اما آن عامل خیرى را که بناست بر زشتى غلبه پیدا کند یا با آن مبارزه کند، نشان نمیدهید، در جامعه یأس پراکنده میشود و نومیدى به وجود مى‌آید؛ فیلم شما را که طرف نگاه میکند، میگوید: خوب، چه فایده؟ با آن تأثیر عظیمى که فیلم دارد، اثر نمایشى دارد.
 من میگویم شما انتقاد کنید، منتها انتقاد به معناى واقعى کلمه؛ یعنى مبارزه و چالش خیر و شر را نشان بدهید تا معلوم شود که اگر این نقطه‌ى زشت و مردود در جامعه هست، اما انگیزه‌اى براى رفع آن وجود دارد، جریانى براى نابودى آن وجود دارد. اگر فقر را نشان میدهید، معنایش این نباشد که در جامعه فقر هست، اما هیچ انگیزه‌اى براى مبارزه‌ى با فقر وجود ندارد. اگر اینجور شد، طبعاً فیلم یأس‌آور میشود؛ فضا را تاریک نشان میدهد و برخلاف واقعیت هم هست.

مربوط به :بیانات در دیدار هنرمندان و دست‌اندرکاران صداوسیما - 1389/04/12
عنوان فیش :عوامل تولید فیلم نقش انقلابی خود را بشناسند و به آن عمل کنند
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر شما به عنوان یک کارگردان، به عنوان یک هنرپیشه، به عنوان یک فیلمنامه‌نویس، به عنوان یک عامل مؤثر در پدید آمدن این اثر نمایشى و این اثر دراماتیک جاذب و جالب، به عنوان کسى که در این میدان فعال است - حالا یا فیلمنامه‌نویس است، یا کارگردان است، یا فیلمبردار است، یا هرچه - نقش ایستادگى و نقش دشمن‌شناسى را ایفاء کردید، نقش خودتان را شناختید و به آن عمل کردید، خود شما قهرمانِ یک داستان حقیقى هستید؛ خود شما میشوید یک قهرمان؛ همچنان که در یک هنر نمایشى، در یک داستان، یک قهرمان داریم، یک ضد قهرمان داریم؛ این قهرمان به سمت یک هدفى دارد تلاش میکند، مجاهدت میکند، کار میکند؛ شما اگر در جاى خودتان قرار گرفتید، آن نقش خودتان را ایفاء کردید، شما خودتان همان قهرمانید؛ آن وقت اثرى که میسازید، بازى‌اى که میکنید، باروح‌تر، گرمتر، گیراتر و جذابتر خواهد شد. این آن چیزى است که ما از جامعه‌ى هنرمند کشورمان، از شما مجموعه‌اى که بخصوص با صدا و سیما همکار هستید، انتظار داریم.

مربوط به :بیانات در دیدار هنرمندان و دست‌اندرکاران صداوسیما - 1389/04/12
عنوان فیش :لزوم قدرشناسی از کارهای نمایشی
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من قدر کارهاى نمایشى را میدانم. من ارزش این کارها را میدانم. من میدانم پشت سر هر دقیقه‌اى، بلکه هر ثانیه‌اى از این فیلم یا سریالى که شما ساخته‌اید، چقدر فکر، ابتکار، خلاقیت، هنر، تلاش، زحمت و گاه بیخوابى‌هاى طولانى وجود دارد. البته خیلى از مخاطبانِ این فیلمها نمیدانند؛ یک فیلم مى‌بینند - یک ساعت یا چند ساعت - یا سریالى به آنها نشان داده میشود، اما پشت سرِ این یک ساعت یا چند ساعت، دنیاى عظیمى از کار انجام میگیرد؛ از پیدا کردن سوژه، تا نوشتن فیلمنامه، تا پیدا کردن کارگردان و سپردن به کارگردان، تا عوامل تولیدى، تا گریم، دکور، لباس، تا فیلمبردارى، تا تدوین - آن مرحله‌ى آخر - و نمایش. چقدر عامل هنرى در اینجا به کار مى‌افتد، چقدر دست و پنجه‌ى هنرمند اینجا کار میکند، چقدر ذهن خلاق فعالیت میکند؛ اینها را انسان میداند. واقعاً هم مقتضاى تکلیف ماست که قدرشناسى و تشکر کنیم.

مربوط به :بیانات در دیدار هنرمندان و دست‌اندرکاران صداوسیما - 1389/04/12
عنوان فیش :زبان فیلم های تاریخی همین زبان معمولی خودمان باشد
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در زمینه‌ى فیلمهاى تاریخى، یک چیزى که همیشه ذهن من را مشغول میکند و گاهى هم تذکر داده‌ام، این است که زبان این فیلمها را یک زبان رساتر قرار دهید؛ این خیلى چیز مطلوبى نیست. این فیلمهائى که تاریخى است، مال گذشته‌ى تاریخ است، آدم مى‌بیند زبان فیلم - دیالوگها - زبان کتابىِ به اصطلاح باستانى اما غلط است؛ که آدمى که اهل این چیزهاست، نگاه میکند مى‌بیند مثلاً فیلمنامه‌نویس خواسته زبانى مثل زبان سعدى یا زبان بیهقى یا زبان آنجورى به کار ببرد، اما نتوانسته؛ یک چیز غلطى از آب درآمده، که هم براى مستمع قابل فهم و دلنشین نیست، هم براى صاحب‌نظر و مطلع یک چیز بدى است. آدم نگاه میکند مى‌بیند زبان، زبان غلطى است؛ این چه لزومى دارد؟ میگویند ما میخواهیم با این زبان، فضاى باستانى را منعکس کنیم. نه، هیچ لزومى ندارد؛ فضاى باستانى را جور دیگر هم میشود منعکس کرد. هیچ اشکالى ندارد که شما با همین زبان معمولىِ متعارف خودمان، همین زبانى که در همه‌ى فیلمها وجود دارد - زبان امروز - مثلاً گفتگوى خواجه نظام‌الملک یا فلان شخصیت تاریخى یا شاه عباس را بیاورید؛ این مطلقاً صدمه‌اى به فیلم نمیزند، بلکه عکسش اینجور است که صدمه میزند.

مربوط به :بیانات در دیدار فعالان عرصه هنر دفاع مقدس - 1388/06/24
عنوان فیش :فیلم های دفاع مقدس؛ پرمشتری ترین فیلم ها
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اینکه تصور بشود که هنر دفاع مقدس در جامعه‌ى ما مخاطب ندارد، طالب ندارد، این هم خطاى بزرگى است، از اشتباهات فاحش است؛ اگر کسى این را خیال کند. تحقیقاً پرمشترى‌ترین آثار هنرى بعد از انقلاب در زمینه‌هاى مختلف، آن آثار هنرى است که مربوط به دفاع مقدس بود؛ چه در زمینه‌ى فیلم و سینما، چه در زمینه‌ى کتاب، خاطره، داستان. همین چند تا کتابى که در واقع تیراژهایشان بى‌سابقه است- در کشور ما چنین تیراژهائى وجود نداشته که در ظرف دو سال، صد بار کتابى چاپ بشود. اینکه به من گزارش دادند، کتابى است در باب دفاع مقدس، همین کتاب «خاکهاى نرم کوشک» یا کتاب «دا» که در کمتر از دو سال، شنیدم بیش از هفتاد بار به چاپ رسیده! ما هیچ‌گونه کتابى از کتابهاى گوناگون را با این تیراژها نداریم- مخصوص کتابهاى مربوط به دفاع مقدس است. در زمینه‌ى فیلم هم همین‌جور است؛ پرفروش‌ترین فیلمها و پرجاذبه‌ترین و پرمشترى‌ترین فیلمها، فیلمهائى است که مربوط به دفاع مقدس است. از فیلم «آژانس شیشه‌اى» و «لیلى با من است»، تا این فیلم اخیرِ اخراجى‌هاى آقاى ده‌نمکى، این‌ها بیشترین مشترى‌ها، بیشترین فروشها را داشته که در باره‌ى دفاع مقدس است. این‌جور نیست که مشترى نداشته باشد، طالب نداشته باشد. البته بعضى از کارها هست، مشترى پیدا نمى‌کند؛ این اشکال در مضمون و محتوا نیست، اشکال در ساخت است، در قالب است، در کیفیت است، در مایه‌هاى کمِ هنرى است که به خرج داده مى‌شود و در یک اثر به کار مى‌رود و طبعاً طالب پیدا نمى‌کند. بنابراین در این زمینه هرچه بتوان کار کرد، هرچه بتوان سرمایه‌گذارى مالى و مدیریتى و وقتى و این‌ها کرد، جا دارد؛ و سفارش ما این است. دوستان هنرمند هم با شوق و امید، این کار را دنبال کنند. البته این کار افراد پابه‌رکاب و آماده و مسئولیت‌شناس لازم دارد؛ یعنى کسانى که حقیقتاً احساس مسئولیت کنند و حالت تنبلى و خواب‌آلودگى و این‌ها در انسان نباشد. یک چنین عناصرى مى‌توانند خوب در این عرصه و در این میدان نقش ایفاء کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از شعرا - 1388/06/14
عنوان فیش :جذب ناخودآگاه فرهنگ توسط مخاطب نتیجه استفاده از هنر خوب است
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دیگران با این کارهاى هنرمندانه‌اى که بعضاً دارند، دارند یک باطل‌هائى را تبلیغ مى‌کنند؛ شگفت اینکه ما هم همان حرفها را قبول مى‌کنیم! همین سریال کره‌اى که دارد پخش مى‌شود و همه دارند آن را مى‌بینند، یک تاریخ‌سازى و افسانه‌ى باطل است؛ آدم اگر بخواهد توى شاهنامه بگردد و این‌جور داستانى را پیدا کند، ده پانزده تا از این داستانها مى‌شود پیدا کرد. منتها طرف هنر به کار برده؛ وقتى کسى هنرمندانه کار مى‌کند، پاداشش همین است که جناب‌عالى هم که هیچ علاقه‌اى به آن تاریخ و به آن فرهنگ ندارید، مى‌نشینید و با کمال علاقه گوش مى‌کنید و خواهى نخواهى آن فرهنگ را جذب مى‌کنید! این خاصیت هنر خوب است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگردانان سینما و تلویزیون‌ - 1385/03/23
عنوان فیش :خلق آثار بزرگ سینمایی؛ ثمره پیشرفت در حوزه قصه نویسی
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دوستان به مسئله‌ى قصه‌نویسى اشاره کردند. بله، من عقیده‌ام این است ما ضعیفیم. البته روح داستان‌سرایى در ایران ضعیف نیست؛ دلیلش هم داستانهاى فردوسى و مولوى است. البته رمان به این شکلى که در اروپا و روسیه متداول بوده - به‌خصوص در قرنهاى نوزدهم و اینها که رمانهاى برجسته و بزرگ نوشته شده - چنین چیزى را ما در ایران نداریم؛ اما استعدادش را داریم. من عقیده‌ام این است؛ این‌طور نیست که ما استعدادش را نداشته باشیم. البته ما در شعر برجستگى داشته‌ایم؛ اما به این شکل در رمان، نه؛ لیکن به نظر من مى‌شود. بعد از انقلاب هم یک کارهایى شده است؛ حالا در آن حدِّ از اعتلا نیست که آدم توقع دارد؛ اما اگر دنبال گرفته شود و واقعاً وزارت ارشاد روى این زمینه کار کند و بنویسند، مى‌شود. حالا بعضى از دوستان گفتند که قصه را براى سینما بنویسند. من نمى‌دانم، بیشتر از من شما واردید؛ آیا واقعاً باید قصه را براى سینما نوشت؟ خیلى از آثار بزرگ سینمایى که وجود دارد، از آثار کلاسیک و قصه‌هاى قدیمى گرفته شده است؛ معلوم نیست رمانى براى این خصوص نوشته شده باشد. حالا گیرم که آن هم باشد، ما اگر در مسئله‌ى داستان و رمان و داستان‌سرایى پیشرفت کنیم، این کار انجام مى‌گیرد. آن وقت بیایید این موضوعات را به سینما بکشانید؛ خیلى برجستگى پیدا خواهد کرد. ما در زمینه‌ى جنگ هنوز خیلى کارهاى نکرده داریم.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«زنده کردن اهمیت ایثار، انفاق، زهد و ریاضت» یکی از پیامهایی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
به‌نظر بنده، یکى دیگر از پیامهایى که امروز باید روى آن کار کرد، پیام ایثار و انفاق و ریاضت و زهد است. الان پیامهایى منتقل مى‌شود که بنده سرنخ اینها را کاملاً در مطبوعات و نوشته‌هاى خارجى مى‌بینم و گاهى هم در مطبوعات و نوشته‌هاى خودِ ما و حرف‌زدنهاى بعضیها منعکس مى‌شود که ایثار و انفاق - جان و راحتى و آسایش خود را براى دیگران فداکردن - را کار ابلهانه و احمقانه‌اى وانمود و قلمداد مى‌کنند! در حالى‌که بزرگترین زیباییهاى انسان، حضور چنین خصوصّیاتى در وجودش است و بزرگترین زیباییهاى یک ملت، وجود انسانهایى با این خصوصیّات است، که البته این مخصوص اسلام و تشیّع هم نیست، در همه جاى دنیا هست. منتها چون تشیّع مثالها و نمونه‌ها و سمبلهاى بسیار برجسته‌اى مانند ماجراى کربلا و بقیه‌ى ماجراهاى صدر اسلام دارد، طبعاً زنده‌تر و محسوستر و پُرتپش‌تر مى‌تواند حرف بزند. دیگران اینها را ندارند یا کمتر دارند و ما زیادتر داریم. کدام انسان منصفى در دنیا منکر این چیزهاست؟! بنابراین یکى از پیامهاى بسیار مهم این است که اهمیت ایثار، انفاق، زهد و ریاضت شخصى را در پیامهاى رادیویى و تلویزیونى زنده کنید.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :دیکتاتوری جهانی پول و شهوت، یکی دیگر از پیامهایی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکى دیگر از پیامهایى که باید به ذهن مردم داده شود، حقیقت تلخى در دنیاست که عمداً سعى مى‌شود وجود محسوسِ آن نادیده گرفته شود و آن، دیکتاتورى پول و شهوت است. امروز پول در دنیا دیکتاتورى مى‌کند و هرچه پول بخواهد و پولدارها بخواهند، تحقّق مى‌یابد، ولو به‌دست خودِ مردم. چون مردم در رأى دادنها و اقدامات عمومى معمولاً تحت تأثیر رسانه‌هایند و رسانه‌ها هم معمولاً در اختیار پولدارهاست. چند درصد رسانه‌هاى دنیا دست غیرصهیونیستها و غیر سرمایه‌دارهاى بزرگ است؟ شاید بتوان گفت که همه‌ى این دستگاههاى مهم و اثرگذارِ دنیا دست سرمایه‌دارهاى مهم و عمدتاً صهیونیستهاست. آنها هستند که خبرگزاریها را اداره مى‌کنند، خبر تولید مى‌کنند و به همه‌ى دنیا مى‌فرستند و تلویزیونها را همان‌طور که خودشان مى‌خواهند، اداره مى‌کنند. حالا هم که این روشهاى ارتباطى جدید، این سایتهاى اینترنتى و فعّالیتهاى رفت و آمد سریع اطلاعات در اختیار آنهاست. هر کس پول بیشتر دارد، مى‌خواهد در این زمینه‌ها فعّالیت بیشترى کند و مقصود خود را برآورده سازد. بنده بارها گفتم این‌که مى‌گویند رسانه‌ها و روزنامه‌ها در دنیا آزادند، درست است؛ اما روزنامه‌ها مال چه کسانى‌اند؟ البته صاحبانِ روزنامه‌ها آزادند، هرچه مى‌خواهند مى‌نویسند، هرچه به صرفشان باشد، مى‌نویسند و هرچه به صرفشان نیست، قطعاً نمى‌نویسند. مرحوم «حاج احمد آقا» مى‌گفت: به نظرم رسید یکى از پیامهاى امام را - به گمانم پیام حج بود - در یکى از روزنامه‌هاى امریکا چاپ کنیم. ایشان خیال مى‌کرد امریکا جاى آزادى است و مى‌شود این پیام امام را آن‌جا ترجمه کرد و در روزنامه‌اى به چاپ رساند تا امریکاییها بخوانند و بگویند «عجب! امامى که این‌قدر درباره‌اش مى‌گویند، این حرفها را مى‌زند!» مى‌گفت هرچه پول خرج کردیم، نشد. به‌نظرم گفت حاضر شدیم حدود صدهزار دلار خرج کنیم که این یک یا دو صفحه پیام در روزنامه‌اى از روزنامه‌هاى امریکا چاپ شود؛ اما نشد که نشد! معلوم است که نمى‌شود.
یکى از همین آشناهاى خودمان از همان دانشجویان آن‌وقت که امروز مشغول یک کار دولتى است، کتابى راجع به لانه‌ى جاسوسى و جریان تسخیر لانه‌ى جاسوسى و جوانان نوشته است - اصلِ کتاب را به انگلیسى نوشته و بعد هم داده به فارسى ترجمه کرده‌اند - گفت هرچه کردیم ناشرین امریکایى حاضر نشدند این کتاب را چاپ کنند! مى‌گفت بالاخره یک ناشر کانادایى پیدا شد و با او قرارداد بستم و قبول کرد. بعد از مدّتى آن کانادایى مى‌گفت پدرم درآمد، آن‌قدر مرا تهدید مى‌کردند، آن‌قدر به من تلفن مى‌زدند! مسأله‌ى نشر در دنیا این‌طور است. این، دیکتاتورىِ کاملاً پنهان و بسیار نافذ پول و شهوت است. البته در قبال کارهاى آنها اگر کسى حرفى هم بخواهد بزند، خفه مى‌کنند. خوب؛ این واقعیّتى است که در دنیا وجود دارد. شما چرا نباید کارى کنید که یکایک مردم و جوانان ما با این واقعیّت آشنا شوند و بدانند که چنین چیزى وجود دارد تا لازم نباشد انسان براى بیان آن استدلال کند. باید کارى کنید که بدانند چنین دیکتاتورى‌اى وجود دارد. دشمن، دیکتاتورى‌اى را که نیست، با انواع شیوه‌ها و ترفندهاى تبلیغاتى واقعیّت جلوه مى‌دهد؛ امّا دیکتاتورى‌اى را که با این وضوح وجود دارد، نمى‌گذارد که مردم بفهمند و بدانند. این در تصمیم‌گیرى مردم خیلى مؤثّر است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«ایجاد حساسیت در مردم نسبت به حوادث مهم جهان» یکی از پیام‌هایی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکى از چیزهایى که انسان از رسانه توقّع دارد این است که از حوادث گذشته براى توضیح تهدیدهاى آینده و حوادثِ در شرف تکوین استفاده کند و مردم را نسبت به آنها حسّاس نماید. قضایاى جوامع انسانى و جهانى حقیقتاً مشابهند؛ چون با همه‌ى تغییرى که در وضع زندگى انسانها به‌وجود مى‌آید، عوامل تأثیرگذار حقیقى در زندگى انسانها همیشه چیزهاى معیّنى است. «سنّت‌اللَّه» که در قرآن مى‌بینید، همین است. «و لن تجد لسنّةاللَّه تبدیلا و لن تجد لسنّةاللَّه تحویلا» همینهاست؛ یعنى سنّتهایى وجود دارد و تبدیلها و تحولهایى به‌وجود مى‌آید. مثلاً امروز قضایاى مشروطه براى ما کاملاً قابل درس‌گیرى و درس‌آموزى است. چون بنده در برهه‌اى از سالهاى زندگى‌ام با مسائل و قضایاى مشروطه خیلى اُنس داشته‌ام و کتابها و گزارشهاى متعدّد را نگاه مى‌کردم، امروز که نگاه مى‌کنم، مى‌بینم این قضایا و حوادث خیلى به هم نزدیک است. همچنین عوامل در انقلابهاى گوناگون دنیا؛ مثلاً انقلاب کبیر فرانسه یا انقلابهاى دیگر، مشابه است. عوامل مشابه است و نتایج مشابهى را هم مى‌دهد. مثلاً در انقلاب کبیر فرانسه عامل مخرّبى وجود داشته که ما جلوِ این عامل مخرّب را در این‌جا گرفتیم و نگذاشتیم، مى‌بینیم آن نتایج مترتّب نشد، یا عاملى وجود داشته که آن‌جا تخریب ایجاد کرده، ما این‌جا جلوِ آن را نگرفتیم، مى‌بینیم عیناً همان تأثیر و همان زیان را در این‌جا هم به‌طور مشابه داشته است.
از خیلى از قضایاى گذشته - چه در طول تاریخ و چه در عرض زمان - مى‌توان قضایاى آینده را حدس زد. در دنیا یک حادثه پیش مى‌آید، مثلاً الان در ونزوئلا اشکال عمده‌ى این آقا که در آن‌جاست، این است که تسلیم آمریکاییها نیست. او رفیق و مرید «فیدل کاسترو» است. به آن معنا چپ هم نیست؛ مانند دیگر بخشهاى دنیا حکومت مى‌کند و فقط تسلیم آمریکاییها نیست. برایش چقدر مشکل درست کردند. مشکل را از چه راه درست کردند؟ از راه حضور مؤثّر سرمایه‌هاى آمریکایى و شبه آمریکایى در کشور ونزوئلا. یعنى حضور مؤثّر سرمایه‌ها درجاهاى مؤثّر ضربه زد و این خیلى درس‌آموز است. آقاى «ماهاتیر محمّد» بعد از آن واقعه‌ى اقتصادى شرق آسیاى چند سال پیش، این‌جا آمده بود و به بنده گفت: «ما در یک شب به مردمى گدا تبدیل شدیم!» البته کمى مبالغه مى‌کرد؛ اما واقعیّت قضیه این بود. علّت این بود که دست بیگانه بر پول و بر مراکز اصلى پول آنها مسلّط بود. بیگانگان یک وقت مصلحت دانستند و در ظرف چند ساعت کلّ موازنه و تعادل پولى آن کشور و اندونزى و کشورهاى دیگر را به‌هم زدند. در واقع به یک معنا بخشى از آن منطقه را نابود کردند. خوب؛ این در زمان خود ما براى ما عبرت‌آموز و درس‌آموز است.
الان هرچه حرف زده مى‌شود درباره‌ى جهانى‌سازى است. امروز همه‌ى دستگاههاى مختلف، مروّج جهانى‌سازى شده‌اند! جهانى‌سازى یک فرشته‌ى نجات شده که اگر ما به تجارت جهانى نپیوندیم، پدرمان درآمده است! خوب؛ آن طرف قضیه را ملاحظه نمى‌کنند که این تجارت جهانى و این جهانى‌سازى در تجارت و در بخشهاى دیگر اصلاً کار کیست، چه کسى دنبال این قضیه است، شرایط ما در قبال آن چیست و ما با نداشتن تجهیزات و ابزار و امکانات و وسایل امنیتى لازم چگونه مى‌توانیم وارد این میدان عظیم درگیرى شویم!؟ بنده در اساس با تجارت جهانى مخالف نیستم. از چندى پیش از این - از زمان ریاست جمهورى قبلى تا امروز - که دنبال این قضیه هستند، بارها با من صحبت کرده‌اند. بنده هم گفته‌ام آن‌روز که ما بتوانیم با بنیه‌ى کافى وارد این میدان شویم، اگر نشویم به خودمان ظلم کرده‌ایم؛ اما اوّل باید بنیه‌اش را ایجاد کنیم. این را توجّه نمى‌کنند که اگر با نداشتن آمادگیهاى لازم وارد این میدان شویم، چه ضررهایى خواهیم برد. ما بایستى این را براى مردم روشن کنیم. منظورم فقط مسأله‌ى جهانى‌سازى نیست؛ در عرایضى که عرض مى‌کنم این یک موضوع درجه‌ى دو و سه است. مى‌خواهم بگویم از تجربه‌هاى جهانى و از حوادثى که در گذشته در جهان اتّفاق افتاده یا در زمان ما در عرض تاریخ اتّفاق مى‌افتد، باید براى حدس زدن حوادث آینده و در شرفِ تکوین استفاده کنیم. به‌نظر بنده، یکى از چیزهایى که باید روى آن خیلى تکیه کرد، حسّاس کردن مردم نسبت به تلاشهاى هرج و مرج‌طلبانه است. یکى از سیاستهاى دشمنان نظام اسلامى و دشمنان انقلاب، ایجاد هرج و مرج در جامعه است. هرج و مرج در شرایط کنونى براى دشمنان، مطلوب است. آن‌روز که یک حکومت دست‌نشانده مثل شاه سرِکار باشد، هرج و مرج بزرگترین نقطه‌ى منفى است. مى‌آیند تعریف مى‌کنند که این‌جا جزیره‌ى ثبات و جزیره‌ى امن است، و مى‌خواهند این‌گونه باشد؛ اما آن وقت که حکومتى علیه آنهاست، سعى در هرج و مرج مى‌کنند. ما باید مردم را نسبت به مسأله‌ى هرج و مرج حسّاس کنیم. باید جوانان را نسبت به این مسأله حسّاس کنیم که بدانند هرج و مرج یعنى چه؛ چه مشکلاتى دارد، چه تبعات غیرقابل تحمّلى دارد و چه کسانى از هرج و مرج در جامعه - چه هرج و مرج سیاسى و چه هرج و مرج اجتماعى و غیره - منتفع مى‌شوند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :لزوم رعایت حد نصاب هنری در همه بخشهای یک فیلم، به منظور القای درست پیام
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
چند نکته‌ى کوتاه هم راجع به فیلمها و مجموعه‌هاى تلویزیونى عرض کنم.
مجموعه‌ى یک فیلم یا یک زنجیره‌ى نمایشى بایستى پیامهاى درست را القا کند. این‌هم با رسیدن به نصاب هنرى امکانپذیر است. هنرمندى، هم در نوشتن داستان فیلم لازم است، هم در بازیها، هم در کارگردانى و هم در بقیه‌ى کارهاى فنّى یک نمایش. بایستى در همه‌ى بخشها، آن حدّ نصاب هنرى واقعاً رعایت و حفظ شود تا بتواند آن پیام را درست القا کند. این کارى خیلى مهمّ و البته دشوار است. یک درجه پایین‌تر از آن، محاوره‌ها یا به قول شما دیالوگهاى فیلم است که خیلى مهمّ است. از اینها نباید غفلت کرد. گاهى یک محاوره‌ى درست و بجا در یک نقطه مى‌تواند حقیقتى را که شما مى‌خواهید با یک ساعت حرف زدن به ذهن مخاطب - بخصوص اگر جوان و نوجوان باشد - القا کنید، القا کند. از باب مثال عرض مى‌کنم: حرف مى‌زند مى‌گوید فلان کار را نکردم؛ جواب مى‌شنود: «آقا! مگر نمازت است که دیر شود؟!» یک جمله‌ى «مگر نمازت است»، معلوم مى‌کند که نماز را نمى‌شود تأخیر انداخت. یا با جمله‌ى «مگر وحى منزل است؟» معلوم مى‌شود که وحى منزل غیرقابل تغییر است. این نکته‌هاى بجا را، هم در زمینه‌ى مسائل دینى مى‌شود آورد، هم در زمینه‌ى مسائل سیاسى و هم در زمینه‌ى فجایع رژیم طاغوت، که متأسفانه فیلمها و مجموعه‌هاى تولیدى ما در این زمینه خیلى خالى است و این حقیقتاً نقص بزرگى است. در طول این بیست و چند سال کارهایى شده، بنده هم آشنا هستم؛ اما آن‌قدر فجایع و زشتیها در زندگى اینها - طاغوتیان - هست که هرچه گفته شود، کم است و مردم ما باید بدانند. وقتى پهلویها سرِکار آمدند، یکى از همّتهاى مهمّ خود را تخریب قاجاریه قرار دادند. قاجاریه خیلى بد بودند، اما نه به بدى پهلویها! آنها هم مستبد و وابسته و فاسد بودند، اما پهلویها به‌مراتب از آنها بدتر بودند. بین آنها هم باکفایت و بى‌کفایت بود، بین اینها هم باکفایت و بى‌کفایت بود؛ یعنى نمى‌شود مقایسه کرد. یقیناً خیلى از کارهایى که آنها در گذشته کرده بودند، از کارهایى که اینها کرده بودند یا نسبت به زمان بهتر بود و یا در همان حدها بود. اما اینها سالهاى متمادى وقت صرف کردند براى این‌که آنها را به‌کلّى ضایع کنند و خودشان را حق جلوه دهند.
ما یک رژیمِ بى‌کفایت، فاسد، وابسته، بى‌دین، سوءاستفاده‌چى و خودخواه و داراى دیگر ممیّزات زشت را برکنار کرده‌ایم؛ ولى به مردم معرفى نمى‌کنیم که اینها چه‌کار کردند. بى‌کفایتى آنها یک کتاب است. وابستگى آنها یک کتاب است. فسادهاى اخلاقى و شهوانیشان یک کتاب است. فسادهاى اقتصادیشان یک کتاب است. هر کدام از این بخشها یک فصل مشبعى است. خوب؛ اینها باید به نسل جوان داده شود تا آنها دیگر جرأت نکنند نقاط منفى و تاریک خودشان را پنهان سازند و یک تاریخ مجهول و غلط را خلق نمایند و به ذهن جوانِ ناآشناى ما منتقل کنند. یکى از کارهایى که باید بشود، این است. این مثلاً در دیالوگها مى‌تواند بگنجد. گاهى این را مى‌توان در یک جمله‌ى کوتاه گنجاند. از جمله‌ى مواردى که شما باید از نویسنده یا کارگردان یا تهیه‌کننده بخواهید، یکى همین است که این محاوره‌ها، جهت‌دار و معنادار باشد. از آنها بخواهید که بعضى از محاورات بد، القاءکننده‌ى مفاهیم نادرست و عادات و اخلاق بد را به‌کلّى حذف کنند. در این چیزها اصلاً رودربایستى نکنید. هیچ منافاتى ندارد. همین طنزها و تفریحها و فکاهیأت تلویزیونى که منتشر مى‌کنید، هر چقدر از محاورات پایین و عادات نادرست دور باشد، بهتر است. البته من روى طنز، قدرى تردید مى‌کنم؛ چون بعضى واقعاً طنز است، بعضى طنز نیست و فقط فکاهى است. فکاهى با طنز فرق دارد. بعضى واقعاً آن ظرفیت طنزى را ندارد و فقط فکاهى است. بعضى هم واقعاً طنز است و در بطن خود یک معناى جدّىِ خوبى دارد؛ کمااین‌که گاهى این محاوره‌ها نقش خیلى مهمى ایفا مى‌کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :مسأله عدالت، یکی از پیامهایی که در فیلمها باید به آن پرداخته شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من چند نمونه از پیامها را بعد عرض میکنم. مسأله‌ی عدالت یکی از این پیامهاست که باید در ذهن مردم جا بیفتد و نزد مردمِ طالب و عاشقِ عدالت - عدالت اجتماعی و عدالت اقتصادی، هر دو - به عنوان یک شعار اصلی شود. مثلاً ما فیلمی یا طنزی یا بیانی را پخش کنیم که نتیجه‌اش القای بیاعتنایی به عدالت به نفع یک شعار دیگر باشد. فرضاً ما شعار عدالت را در جامعه به شعار توسعه تبدیل کنیم. البته توسعه هم از نظر مردم و از نظر گویندگان و شنوندگان، مفهوم چندان روشنی نیست. این پیام یا این شعار به آن شعار تبدیل شود، بدون این‌که در این توسعه، عدالت در نظر گرفته شده باشد. این طبعاً همان حرکتی است که با آن نواخت عمومی که بایستی همه‌ی دستگاه و اجزای این مجموعه با آن تطبیق کنند و با آن هماهنگ باشند و آن را پیش ببرند، تطبیق نمیکند.
پیامهایی که ما باید به ذهن مردم منعکس کنیم، کدامهاست؟ به‌نظر من، یکی همین شعار عدالت است که عرض کردم. ما نباید از شعار عدلِ علوی عقب‌نشینی کنیم. مردم به عدلِ علوی نیازمندند و تشنه‌ی آن هستند. حتّی به آن کسانی که اسم عدل را هم نمی‌آورند یا در جایی عدالت به نفعشان نیست - چون خودشان میخواهند بیعدالتی کنند و نمیخواهند عدالت را بگویند - اگر بیعدالتی شود، دادشان بلند میشود؛ یعنی آنها هم تشنه‌ی عدالتند. بنده یک وقت گفتم همه‌ی این شعارهای بزرگ مثل آزادی و استقلال قیودی دارند و آنچه هیچ قیدی ندارد، عدالت است. عدالت به‌طور مطلق مورد نیاز و مورد مطالبه‌ی جامعه است. نه این‌که به‌طور مطلق میتوان عدالت را تحقّق بخشید، یا ما آن آدمهایی هستیم که میتوانیم. اما عدالت باید به‌طور مطلق مطرح شود تا هر مقدار که میتوانیم پیش برویم.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«مسئله چیستی انقلاب و تداوم آن» یکی از پیام‌هایی که در فیلم‌ها باید به آن پرداخته شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یک پیام از پیامهای مظلوم و فراموش شده‌ای که بار دیگر بایستی به آن اهتمام ورزید و آن را به ذهنهای مردم منتقل کرد، عظمت و شکوه و اهمیت انقلاب اسلامی ماست. این انقلاب چیز کوچکی نبود و تمام هم نشده است. انقلاب فقط شورش کردن، به خیابان ریختن و جنجال کردن نیست. انقلاب یعنی تغییر بنیادینِ همه‌ی نهادهای اصلی زندگی جامعه؛ تغییر بنیادینِ آنچه غلط و کج و نابجاست، به آنچه صحیح و مستقیم و بجاست. این حرف را ما از اوّل هم میگفتیم و چنین نیست که امروز بگوییم. این امری است که بتدریج و در طول زمان با تلاش و مجاهدت دائمی انجام میگیرد؛ مشروط بر این‌که روح و خواست و ضرورت انقلاب در مردم باقی بماند. چند سال است که پیامهای متعددی از طرف همان جبهه‌ی مقابلی که به آن اشاره کردم، مرتّب به مغز مردم وارد میشود که انقلاب تمام شد، انقلاب بیخود است و اصلاً انقلاب غلط است! آنها معنای انقلاب را تحریف میکنند و انقلاب را به معنای یک شورش کور، حرکت خشن و بی‌هدفمعنا میکنند و میگویند غلط بود، درست نبود و اصلاً دوران انقلابها تمام شده است!
شما این پیام را باید منتقل کنید که انقلاب چیست؛ انقلاب یک ضرورت است، تمام نشده و وظیفه‌ی انقلابی بر دوش همه وجود دارد. نسلهای پیدرپی این را میپذیرند. حالا شایع شده که نسل دوم و نسل سوم و نسل چهارم، و هرکس برای خودش نسلی را تصویر و برایش احکامی صادر میکند. نسل سوم با نسل دوم هیچ تفاوتی ندارد.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«زنده نگه‌داشتن ارزشها» یکی از پیامهایی که بایید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکى دیگر از پیامهایى که به‌نظر من بایستى روى آن تکیه کرد، این است که ارزش را در ذهنهاى مردم باید زنده کنید. امروز تلاش مى‌کنند که ارزش را به سود تبدیل کنند: آیا فلان کار یا فلان اقدامى که مى‌خواهیم بکنیم و فلان حرکت دیپلماسى یا بین‌المللى که مى‌خواهیم انجام دهیم، سود دارد یا ندارد! البته هیچ کس از سود نمى‌گذرد. سود هم وقتى شخصى نباشد و سود عمومى باشد، خودش یک ارزش است. اما سود تنها ارزش نیست؛ ارزشهاى دیگرى هم وجود دارد. گاهى سودى عاید انسان مى‌شود؛ اما یک ارزش پایمال مى‌گردد. این‌جا به ما درس داده‌اند. اوایل بعثت، نمایندگان قبیله‌ى بسیار معروفى نزد پیغمبر اکرم آمدند و گفتند: ما حاضریم با تو بیعت کنیم، اما مشروط بر این‌که جانشینى خودت را به ما بدهى! این را در تواریخ معتبر نقل کرده‌اند و داستان نیست. پیغمبر در پاسخ آنها فرمود: نه؛ «هذا امرٌ سماوىٌّ» این را من قبول نمى‌کنم؛ چون مسأله‌ى جانشینى دست من نیست؛ یک مطلب آسمانى است و من در آن‌باره نمى‌توانم تصمیم بگیرم. در حالى‌که به حسب ظاهر مى‌شد گفت که بالاخره کارى مى‌کنیم، حالا بیایید بیعت کنید. اما آن بزرگوار این کار را نکرد، و از این قبیل فراوان است. البته این با رعایت مصلحت اشتباه نشود. یک وقت انسان مصلحتى را با شیوه‌ى خاصى رعایت مى‌کند. این غیر از آن‌جایى است که در جریان داد و ستد انسان - چه داد و ستد سیاسى و چه اقتصادى - یک ارزش به‌کلّى پامال مى‌شود. بنابراین مسأله‌ى زنده نگه‌داشتن ارزشها هم یکى از همین پیامهاست.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«شناخت حقوق و مطالبات مردم از حکومت» یکی از پیامهایی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در نامه‌ی امیرالمؤمنین علیه‌السّلام به مالک اشتر، چهار نکته‌ی اصلی هست - همین عهدِ مالک اشتر که به غلط «عهدنامه» میگویند و من خواهش میکنم شما که رادیو و تلویزیون هستید، این کلمه‌ی عهدنامه را تکرار نکنید، چون از آن غلطهای عوامانه‌ی زشت است. عهدنامه در فارسی یعنی نامه‌ای که متضمّن معاهده‌ای بین دو نفر است، مثلاً عهدنامه‌ی ترکمانچای یا یک عهدنامه‌ی خوب یا بدِ دیگر. در عربی کلمه‌ی عهد یعنی فرمان: «عَهْدُ علىٍّ الی مالک اشتر»، یعنی فرمان حکومتی امیرالمؤمنین به مالک اشتر. امام نامه‌ای نوشته که متضمّن فرمانِ حکومت است؛ یعنی حکم اوست. امروز ما حکم میگوییم، مثل حکم ریاست سازمان آقای لاریجانی. بنابراین من خواهش میکنم که در صدا و سیما ممنوع کنید تا کسی عهدنامه نگوید. از این آقایانی هم که میآیند آن‌جا حرف میزنند، خصوصی بخواهید که عهدنامه نگویند. نه این‌که بگوییم یک اشکال اساسی ایجاد میکند، بلکه این از قبیلِ پاس داشتن درست‌گویی و درست نویسی است - درست‌تر این‌که در این عهدِ مالک اشتر، در مجموع چهار نکته‌ی اصلی از مالک اشتر خواسته شده است که یکی امنیت آن منطقه‌ای است که در اختیار او گذاشته شده است. با عوامل ضدّامنیت - هم امنیت داخلی و هم امنیت خارجی - باید برخورد شود؛ چه دشمن داخلی امنیت را از بین می‌برد و دشمن خارجی هم امنیت را از بین می‌برد. استقرار امنیت و مقابله با عوامل ناامنی - چه داخلی و چه خارجی - یکی از نکاتی است که از مالک اشتر خواسته شده است.
دومی، عدالت اجتماعی و اقتصادی است. سومی، تربیت معنوی و اخلاقی مردم است. میگوید مردم را از لحاظ اخلاقی و معنوی باید تربیت کنی. از نظر اسلام، حکومتها نسبت به تربیت معنوی مردم بیتفاوت نیستند که بگویند خود مردم میدانند و هر کار که میخواهند بکنند، بکنند. همچنان‌که پدر در یک خانواده نسبت به تربیت فرزندان خود بیتفاوت نیست که بگوید مثلاً هر کار خواستند بکنند، بکنند. پدر و مادر مسؤولیتهایی دارند که باید انجام دهند. حکومت هم در جامعه در زمینه‌ی اخلاق و معنویت مردم و رشد فضیلتهای اخلاقی در آنها مسؤولیتهایی دارد.
چهارمی هم رفاه و آبادی زندگی آنهاست. البته مسأله‌ی علم و ترویج علم و تحقیق و اینها هم در داخل رفاه و تربیتهای اخلاقی و معنوی است. رفاه اجتماعی هم بدون علم و تربیت هیچ وقت به وجود نیامده است.
این چهار چیز از جمله‌ی چیزهایی است که حکومت باید به عنوان مطالبات حقیقی مردم به آنها بدهد. یکی از پیامها این است که مردم بدانند از حکومت چه باید بخواهند؛ حقِ‌ّ حقیقی و مطالبه‌ی واقعی آنها از حکومت چیست.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :حفظ هویت دینی، افشای تهدیدها و تقویت روحیه مسئولیت‌شناسی سه پیام مهمی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مسأله‌ی حفظ هویّت دینی و ملی و انقلابی یکی دیگر از ارزشهایی است که حتماً بایستی به مردم منتقل شود. افشای تهدیدها یکی از همین پیامهایی است که بایستی حتماً داده شود. تقویت روحیه‌ی مسئولیت‌شناسی در مردم یکی دیگر از ارزشهاست. مردم نباید احساس بیمسؤولیتی کنند. خیلی مهمّ است که این روحیه در همه‌ی مردم به‌وجود آید که مسؤولند: در قبال قضایای جامعه همه مسؤولیت دارند و برای پیشبرد جامعه و گذراندن آن از پیچهای خطرناک و پرتگاههای دشوار، هر کاری که میتوانند، باید انجام دهند.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«شناخت دشمن اصلی» یکی از پیامهایی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
دشمن ستیزی، مشخّص کردن دشمن اصلی و متمرکز شدن روی دشمنان اصلی، از دیگر مسائل مهمّ است. بگردید دشمن اصلی را بیابید و به مردم معرفی کنید. سعی میشود دشمن‌تراشی شود. بنده شنیدم که بعضی از افراد جناحهای مختلف گفته بودند که امروز دشمن اصلی ما، جناح مقابل ماست! خطای بزرگی در جامعه است که در مجموعه‌ای که همه معتقد به اسلام و انقلاب و نظام اسلامیاند، یک جناح، دشمن اصلی خود را جناح مقابل بداند. این خیلی تأسّفبار است. اگر این حرف قائم به ذهن یک نفر یا ده نفر یا صد نفر باشد، آدم میگوید به جهنّم! بگذار آن‌طور خیال کنند؛ اما اگر این به‌صورت یک فرهنگ درآید و در ذهن مجموعه‌ای از مردم جا بگیرد، چیز خیلی خطرناکی خواهد شد. لذاست که بایستی روی دشمن اصلی متمرکز شد و او را معرفی کرد و مردم را به ستیزه با او تشویق نمود.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :«ایجاد امنیت روانی» یکی از پیام‌هایی که باید به مردم منتقل شود
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
یکی دیگر از پیامهایی که حتماً باید منتقل شود، نفی دشمن‌سازیهای موهوم، توسعه‌ی تفاهم اجتماعی و ایجاد امنیت روانی در جامعه است. یکی از عواملی که در ذهنیّت کلّ جامعه، به قول روانشناسان «روان‌پریشی» به‌وجود میآورد، ناامیدی و یأس است. گاهی عوامل گوناگونی هم پیدا میشود که به‌طور طبیعی ایجاد یأس مینماید یا امید را ضعیف میکند. همینها را تشویق نمودن و ناامیدی در مردم ایجاد کردن، خیلی خطاست. باید در مردم امید ایجاد شود. بنده گاهی اوقات به دوستان صدا و سیما تذکّر داده‌ام که گاهی یک مشکل کوچک - مثلاً مشکل یک منطقه - را در تلویزیون مطرح میکنند، های و هوی و جنجال به راه میاندازند که مثلاً جاده‌ی فلان جا خراب است یا پل هواییاش کشیده نشده یا فلان چیز دیگر. خیلی خوب؛ این مشکل باید حل شود، اما معنایش این نیست که این را در تلویزیون بیاوریم؛ چون وقتی چنین چیزی را در تلویزیون آوردیم، به‌طور طبیعی در ذهن مخاطب تعمیم پیدا میکند؛ یعنی از نظر مخاطب مشکل این نیست که یک پل در فلان خیابان وجود ندارد، بلکه معنایش این است پلی که برای مردم لازم است، ساخته نمیشود. حرفهای مأیوس کننده و چیزهایی را که به‌راحتی در ذهن مردم شمول و عمومیت پیدا میکند، نباید در تلویزیون مطرح کرد. در گوشه‌ای مشکلی وجود دارد، مسؤولان مستقیم و غیرمستقیم باید تلاش کنند؛ آن را برطرف نمایند؛ اما تعمیم دادن مشکل اصلاً درست نیست. گاهی میآیند، مثلاً در میزگرد در زمینه‌ی آموزش و پرورش یا کتاب یا غیره حرف میزنند که «بله؛ یادش به‌خیر! آن گذشته‌ها و قدیمها این‌طور بود». کدام قدیمها!؟ به یک قدیم موهوم اشاره میکنند که آن‌طور بود و حالا این‌طور شده! چنین حرفهایی اصلاً قابل استدلال نیست. کدام قدیم!؟ طوری حرف زده میشود که مخاطب تصوّر میکند ما هرچه از قدیم دور میشویم، به سمت خرابتر شدن حرکت میکنیم. همین، ناامیدی است. شما باید بعکس بگویید. واقعیّت هم بعکس است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما - 1381/11/15
عنوان فیش :پرهیز از جریان دین‌زدایی و سکولاریسم در تولید فیلم‌ها
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
گاهی در فیلمها نقشهای استطرادی یا حاشیه‌ای تأثیرات خیلی زیادی میبخشد و مثلاً در یک مجموعه‌ی تلویزیونی، یک زنِ دارای شخصیّتِ جذّاب و مثبت، حجاب خود را رعایت میکند و مراقب حجاب خود است. این یک نقش فرعی و حاشیه‌ای است؛ اما خیلی تأثیر میگذارد. یا یک شخصیّت جذّاب در فیلم در جای حسّاسی میرود نمازش را بخواند. بنده نمیگویم حتماً نماز، رکوع و سجود نشان داده شود. گاهی نقشهای تصنّعی نشان داده میشود که نماز میگزارد و «سبحان ربی‌الاعلی» را غلط میخواند؛ بلد نیست و درست نمیخواند. بنده اینها را نمیگویم؛ اما همین‌قدر معلوم میشود که میرود نماز بخواند و آستینش را بالا میزند که برود وضو بگیرد. چنین نقشهای استطرادی و حاشیه‌ای گاهی در نوجوان و جوان یک عالم تأثیر میگذارد. از این قبیل هزاران مورد هست. حالا وقت نیست و شما هم احتیاج ندارید که مثالهای زیادی بزنم. پس به این نقشهای استطرادی، بخصوص در زمینه‌ی دین توجّه داشته باشید. در فیلمهای ما، کأنّه یک سکولاریزمِ عملی و نوعی دین‌زدایی وجود دارد! بعضی فیلمهای تولید شما، باز کمی بهتر است و فیلمهای تولید جاهای دیگر از این جهت بدتر هم هست؛ یعنی کأنّه نوعی دین‌زدایی از صحنه‌ی زندگی و عمل وجود دارد و دین وجود ندارد! البته بعضی از سریالها و فیلمها خوب است؛ اما بعضی هم این اشکال را دارند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اعضای انجمن قلم‌ - 1381/11/08
عنوان فیش :رسیدن تشکلها به لزوم مقابله با تهاجم فرهنگی به وسیله نمایشنامه و دیگر ابزارهای تبلیغاتی
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این تابلوِ تهاجم فرهنگى را که ما چند سال پیش بلند کردیم و عده‌اى سنگبارانش کردند، خوشبختانه اینها قبول و بلند کرده‌اند. الان در همه این تشکّلهاى کوچک ناشناخته و احصانشده، جهتِ واحدى وجود دارد و آن مبارزه با تهاجم فرهنگى است. از بچه‌ها مى‌پرسید شما مى‌خواهید چه کار کنید؛ این کتاب، نمایشنامه، جزوه، بروشور و شعر را براى چه نوشتید و این انجمن را براى چه درست کردید؟ مى‌گویند مى‌خواهیم با تهاجم فرهنگى مبارزه کنیم. این کار خیلى مبارک است و این را دست کم نگیرید.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر - 1380/05/01
عنوان فیش :فیلم دینی لزوما با واژگان دینی به‌وجود نمی‌آید، هر فیلمی که معارف دینی را ترویج کند دینی است
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
نکته دیگرى که آن را یادداشت کرده‌ام و در بیانات آقایان هم مطرح شده بود، بحث هنر دینى است. من مى‌خواهم این را عرض کنم که هنر دینى به‌هیچ‌وجه به معناى قشریگرى و تظاهر ریاکارانه‌ى دینى نیست و این هنر لزوماً با واژگان دینى به وجود نمى‌آید. اى بسا هنرى صددرصد دینى باشد، اما در آن از واژگان عرفى و غیردینى استفاده شده باشد. نباید تصوّر کرد که هنر دینى آن است که حتماً یک داستان دینى را به تصویر بکشد یا از یک مقوله دینى - مثلاً روحانیت و غیره - صحبت کند. هنر دینى آن است که بتواند معارفى را که همه ادیان - و بیش از همه، دین مبین اسلام - به نشر آن در بین انسانها همت گماشته‌اند و جانهاى پاکى در راه نشر این حقایق نثار شده است، نشر دهد، جاودانه کند و در ذهنها ماندگار سازد. این معارف، معارف بلند دینى است. اینها حقایقى است که همه پیامبران الهى براى آوردن آنها به میان زندگى بشر، بارهاى سنگینى را تحمّل کردند. نمى‌شود ما این‌جا بنشینیم و تلاشهاى زبده‌ترین انسانهاى عالم را - که مصلحان و پیامبران و مجاهدان راه خدا بودند - تخطئه کنیم و نسبت به آن بى‌تفاوت بگذریم. هنر دینى این معارف را منتشر مى‌کند؛ هنر دینى عدالت را در جامعه به صورت یک ارزش معرفى مى‌کند؛ ولو شما هیچ اسمى از دین و هیچ آیه‌اى از قرآن و هیچ حدیثى در باب عدالت در خلال هنرتان نیاورید. مثلاً هیچ لزومى ندارد که در محاورات سینمایى یا در تئاتر، نام و یا شکلى که نماد دین است، وجود داشته باشد تا حتماً دینى باشد؛ نه. شما مى‌توانید در باب عدالت، رساترین سخن را در هنرهاى نمایشى بیاورید. در این صورت به هنر دینى توجّه کرده‌اید.
آن چیزى که در هنر دینى به‌شدّت مورد توجّه است، این است که این هنر در خدمت شهوت و خشونت و ابتذال و استحاله هویّت انسان و جامعه قرار نگیرد. جامعه ما بعد از پیروزى انقلاب اسلامى احساس هویّت کرد؛ یعنى شخصیت خودش را باز یافت. ما به عنوان جزء نودونهم در امواج حرکات جهانى، غرق و گم بودیم. انقلاب ما را زنده کرد و به ما شخصیت داد. انقلاب به ما آموخت که یک ملت مى‌تواند در اساسى‌ترین مسائل جهانى، سخن و موضعى داشته باشد و آن را با صراحت و بدون توجّه به این‌که قدرتمندان و قلدرهاى عالم چه مى‌خواهند، ابراز کند و پاى آن بایستد. ارزش یک ملت در جامعه بین‌الملل به این چیزهاست، نه به دنباله‌روى کورکورانه؛ آن هم نه از چیزهاى خوب، بلکه از نقاط منفى. براى یک ملت، بله‌قربانگوى دولتهاى گردن کلفت‌تر و قویتر و ثروتمندتر بودن، ارزش نیست؛ این را انقلاب به ما داد؛ این به برکت اسلام به ما رسید. امروز هم با قدرتِ تمام، نظام جمهورى اسلامى و ملت ایران در صحنه جهانى به عنوان یک ملت شجاع که در زمینه مسائل گوناگون صاحب ایده‌اند، مطرحند. درعین‌حال ما بیاییم با کمک هنر خود، دائماً از کنار این معنا بساییم، یا آن را به انواع حرفها و لجنها آغشته کنیم. این درست است؟ هنر نباید در این جهت قرار گیرد.
هنر دینى را نباید با هنر قشرى و تحجّرگرا - و به تعبیر دوستمان، پیروى از روشهاى فلان مجموعه جاهل و نادان - اشتباه کرد. بى‌خود به خودتان تهمت نزنید. هنر دینى عبارت است از هنرى که بتواند مجسّم کننده و ارائه کننده آرمانهاى دین اسلام - که البته برترین آرمانهاى ادیان الهى است - باشد. این آرمانها همان چیزهایى است که سعادت انسان، حقوق معنوى انسان، اعتلاى انسان، تقوا و پرهیزگارى انسان و عدالت جامعه انسانى را تأمین مى‌کند.
البته هیچ الزام و اجبارى وجود ندارد که این‌گونه عمل بشود یا نشود. کسانى که با نظرات من در این زمینه‌ها آشنا هستند، مى‌دانند که بنده معتقد نیستم که هنر با بخشنامه و دستور و فرمان و حکم و این‌طور چیزها درست مى‌شود.این از آن چیزهایى است که با حکم درست نمى‌شود؛ باید انگیزه وجود داشته باشد؛ هرچند انگیزه‌هاى ناپاک هم وجود دارد. البته آنچه که من عرض مى‌کنم، نظرات خودم است و به معناى این نیست که اگر وزارت ارشاد در زمینه‌اى بخشنامه‌اى صادر کرد، به آن توجّهى نشود.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر - 1380/05/01
عنوان فیش :توجه به زیبایی‌های دوران دفاع مقدس و خود انقلاب، توقع انقلاب از هنر و هنرمند
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
مقوله دیگرى که من مختصراً آن را عرض مى‌کنم، هنر انقلابى است. توقّع انقلاب از هنر و هنرمند، مبتنى بر نگاه زیباشناختى در زمینه هنر است، که توقّع زیادى هم نیست. ملتى در یک دفاع هشت ساله با همه وجود به میدان آمد. جوانان به جبهه رفتند و از فداکارى در راه ارزشى که براى آنها وجود داشت، استقبال کردند - البته عمدتاً به خاطر دین رفتند؛ هرچند ممکن است عدّه‌اى هم براى دفاع از میهن و مرزهاى کشور دست به فداکارى زده باشند - مادران و پدران و همسران و فرزندان و کسانى که پشت جبهه تلاش مى‌کردند نیز طور دیگرى حماسه آفریدند. شما خاطرات هشت سال دفاع مقدّس را مرور کنید، ببینید براى یک نگاه هنرمندانه به حالت و کیفیّت یک جامعه، چیزى از این زیباتر پیدا مى‌کنید؟ شما در عالیترین آثار دراماتیک دنیا، آن‌جایى که به فداکارى یک انسان برخورد مى‌کنید، او را تحسین و ستایش مى‌کنید. وقتى فیلم، آهنگ، تابلوى نقاشى، زندگى فلان انقلابى - مثلاً ژاندارک - یا سرباز فداکار فلان کشور را براى شما به تصویر مى‌کشند، در دل و باطن وجدان خودتان نمى‌توانید کار او را تحسین نکنید. هزاران حادثه به مراتب باارزشتر و بزرگتر از آنچه که در این اثر هنرى نشان داده شده، در دوران هشت سال دفاع مقدّس و در خود انقلاب، در خانه شما اتفاق افتاد. آیا این زیبایى نیست؟ هنر مى‌تواند از کنار این قضیه بى‌تفاوت بگذرد؟ توقّع انقلاب این است و توقّعِ زیاده‌خواهانه‌اى نیست. مى‌گویند چرا زیبایى دیده نمى‌شود! کسى که به این مقوله بى‌اعتناست، نمى‌خواهد این زیبایى را ببیند؟

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مدیران و فعالان فرهنگی دفاع مقدس‌ - 1379/07/06
عنوان فیش :لزوم استفاده از فیلم و آثار هنری برای نمایش هدف نظام سلطه مبنی بر از بین بردن عزت ملی
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
هدفشان معلوم بود - من اوّل عرض کردم - بحث بر سر این بود که این عزّت ملى که به وسیله حرکت عظیم انقلابى مردم ایران به وجود آمده است، باید از بین برود. رخنه‌اى که به وسیله انقلاب در اقتدار فرهنگ غربى و سلطه غربى و نظام سلطه جهانى به وجود آمده است، باید پُر شود. هدف آنها این بود؛ به هرحال به این سیاست رسیده بودند. اینها کجاى آثار هنرى ما، در کدام فیلم یا نمایشنامه یا بقیه آثار هنرى منعکس شده است؟ آیا قابل انعکاس نیست؟ آیا براى نسلهاى آینده ایران تجربه‌آموز نیست؟

مربوط به :بیانات در جلسه پرسش و پاسخ با جوانان در دومین روز از دهه فجر (روز انقلاب اسلامی و جوانان) - 1377/11/13
عنوان فیش :کم‌رنگ بودن نقش هنر در مبارزات قبل از انقلاب به‌جز استثناهایی مانند نمایشنامه‌های باران و ابوذر
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
هنر، زبان رسایى براى همه موضوعات و بخصوص موضوعات پیچیده‌اى مثل انقلاب است. خوب است که من الان در ادامه پاسخى که به سؤال این دختر عزیزمان در ابتداى جلسه دادم، عرض کنم که هرچه امثال من درباره انقلاب بگوییم، نخواهیم توانست آن حقیقت عظیم را تشریح کنیم؛ مگر این که زبانِ هنر وارد میدان شود. زبانِ هنر است که مى‌تواند حوادث عظیم را تبیین و تشریح کند و ذهنها را روشن نماید. بنابراین، همان طور که اشاره کردید، کاملاً درست است؛ هنر چنین نقشى را دارد.
البته قبل از پیروزى انقلاب، در دوران مبارزات پانزده ساله، متأسّفانه هنر وارد این میدان نبود، مگر خیلى به‌ندرت. گاهى شعرهاى خوبى گفته مى‌شد که در روشنگرى ذهنها اثر داشت. این اواخر - شاید سالهاى دهه پنجاه - بعضى از نمایشنامه‌ها و هنرهاى نمایشى هم تقریباً وارد میدان شدند؛ اما خیلى کم و به‌ندرت. مثلاً در تهران نمایشنامه «ابوذر» را روى صحنه بردند؛ در مشهد نمایشنامه «باران» را جوانان خوبى بودند که روى صحنه بردند - که الان هم در زمینه‌هاى هنر فعّالند - اما خیلى کم بود. غرض؛ هنر نقش زیادى در آن زمان نداشت.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان - 1377/02/23
عنوان فیش :هنر فیلم‌سازی، نمایشنامه‌نویسی و رمان‌نویسی مرکب سیر فرهنگ مهاجم استعمار
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
امروز فرهنگ استعمارى در سطح جهان فرهنگ متجاوزانه تعبیر کنیم که مى‌خواهد همه‌ى دنیا را تسخیر کند البته این فرهنگ، مقوله‌ى مرکّبى است، مقوله‌ى بسیطى نیست بیشترین و رونده‌ترین وسیله‌ى مورد استفاده و مرکب سیرش، هنر است. فیلم مى‌سازند، نمایشنامه، اثر هنرى و رمان درست مى‌کنند و مى‌فرستند!
ما چرا نقش هنر را در کارهاى معمولىِ زندگى خودمان، این‌قدر دست کم مى‌گیریم؟! الآن همین کارهاى هنرى که آقاى چینى‌فروشان اشاره فرمودند و من هم بعضى از آن‌ها را دیده‌ام، کاملًا حاکى از هوشمندى است. ظاهراً یکى دوتا از آن‌ها هم از تلویزیون پخش شد که خیلى هوشمندانه و خوب تهیه شده بود. این‌گونه کارها را هرچه مى‌توانید باید تکثیر کنید. هنر، تا آن نهایى‌ترین لایه‌هاى ذهن انسان نفوذ مى‌کند و ماندگار و سازنده است. هرچه مى‌توانید از هنرِ خوب، هنرِ فاخر نه آبکى و پیش پا افتاده استفاده کنید.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از زنان - 1376/07/30
عنوان فیش :درجه دو بودن زن در فرهنگ غرب و محصولات فرهنگی آنان
کلیدواژه(ها) : سینما, سینمای غرب, فیلمنامه, شکسپیر
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
کسانى که با ادبیّات اروپایى، با شعر اروپایى، با رمان و داستان و نمایشنامه‌هاى اروپایى آشنا هستند، مى‌دانند که در چشم فرهنگ اروپایى، از دوران قرون وسطى‌ و بعد از آن تا اواسط قرن فعلى، زن موجود درجه دوم بوده است! هر چه بر خلاف این ادّعا کنند، خلاف مى‌گویند. شما به نمایشنامه‌هاى معروف شکسپیر انگلیسى نگاه کنید، ببینید با چه نفسى و با چه زبانى و با چه دیدى در این نمایشنامه‌ها و سایر ادبیّات غربى به زن نگاه مى‌شود!

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان صدا و سیما - 1375/01/23
عنوان فیش :لزوم هوشیاری برای پرهیز از نازرنگی در تولید فیلم و سریال
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بعضى از برنامه‌هاى صدا و سیما، انصافاً خیلى جالب، هوشمندانه و به کلّى فاقد نازرنگى است. گاهى ممکن است برنامه‌هاى ما خیلى هم خوب باشد؛ اما آدم یک نازرنگى در گوشه‌اى از آن‌ها بیند و متأسّف شود که چرا باید این همه زحمت کشیده شود و این همه دستها تلاش کنند تا فیلم یا سریالى تولید شود، آن وقت در جایى از کار، نازرنگىِ خیلى بدى به چشم آید. واقعاً هم تنها اسمى که مى‌شود روى چنین گوشه‌هایى از کار گذاشت، نازرنگى است و هیچ‌چیز دیگر نیست. یک هشیارى لازم بوده است که نگذارند این اشکال پیش آید؛ اما توجّه نشده است.

مربوط به :بیانات دردیدار عوامل برنامه رادیویی «از سرزمین نور» - 1373/12/27
عنوان فیش :لزوم پای‌بندی به تاریخ و پرهیز از قصه‌پردازی در نمایشنامه‌های تاریخی
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
راجع به مسئله‌ى جمعِ بین تاریخ و قصه؛ بله، مرز ظریف و دقیقى دارد. حالا بعضى‌ها در نمایشنامه و قصه و این‌ها دست خودشان را خیلى باز مى‌کنند. مثلًا فلان فیلم‌نامه‌نویس یا کارگردان مى‌گوید: بله، این قصه یک قصه‌ى تاریخى است، اما من به تاریخ چه کار دارم؟ مثلًا توى تاریخ نوشته که فلان‌کس در سال فلان به دنیا آمد، یا فلان حادثه از او سر زد؛ اما من مى‌خواهم این را پنج سال جلوتر بگذارم؛ این سلیقه‌ى من و فهم من و برداشت من و دل من است که مى‌خواهد در این زمینه قضاوت کند! من به تاریخ چه کار دارم؟ بعضى این‌جور خودشان را از تاریخ آزاد مى‌کنند. حالا خب حرفى هم نیست، آن هم کارى است؛ اما در مورد زندگى پیغمبر و قضایاى تعیین‌کننده‌ى تاریخى نمى‌شود این کار را کرد. مى‌دانید «لکم فی رسول اللَّه أسوة حسنة»؛ یعنى زندگى پیغمبر براى ما مثل قرآن است. اگر جائى از آن مسجل و ثابت شد، باید همان جور ثابت‌شده‌اش به نسلهاى بعد برسد. چرا؟ چون براى ما حجت شرعى است؛ عمل پیغمبر براى ما حجت شرعى است. لذا آن بخشَش که صدور قول و فعلى از شخص نبى اکرم است- و بعد امیر المؤمنین که معصوم است و در کنار ایشان است- باید تغییر نکند.

مربوط به :بیانات در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگی کشور - 1373/04/22
عنوان فیش :پرهیز از تقلید از روش‌های دشمن در فیلمنامه‌ها به بهانه جذب مخاطب جبهه مقابل
کلیدواژه(ها) : سینما, سینمای غرب, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر به فکر این باشید که مخاطب جبهه‌ى مقابل را تصرّف کنید، ممکن است همین فکر، شما را وسوسه کند که به تقلیدِ کارِ جبهه‌ى مقابل بپردازید.
 بعضى از عناصر جبهه‌ى خودى که مثلاً داستان مى‌نویسند یا فیلم مى‌سازند، با این خیال که مخاطبین جبهه‌ى مقابل را جذب کنند، به مسائلى مى‌پردازند که نویسنده یا فیلمساز جبهه‌ى مقابل به آنها پرداخته است. مثلاً آنها براى جاذبه‌ى فیلم از عامل زن - یعنى عامل جنسى - استفاده مى‌کنند؛ اینها هم همین کار را مى‌کنند. این کار، به هیچ وجه صحیح نیست؛ چون به سایش در جبهه‌ى خودى کمک مى‌کند. بنده این را قبول ندارم. نه فقط قبول ندارم، بلکه تصوّر مى‌کنم این فکر، غلط و این کار، اشتباه است. ما باید مخاطب خودمان را خلق کنیم. اگر دشمنِ ما با تکرار یک حرف، گوشها را با آن آشنا مى‌کند، ما نباید مجبور شویم حرفى را که او مى‌خواهد، تکرار کنیم. اگر او با خوراندن یک خوراک، ذائقه‌ى جدیدى براى مردم کشور خلق مى‌کند، ما نباید تبعِ آن ذائقه‌ى خلق شده باشیم. خودمان باید ذائقه‌ى دیگرى خلق کنیم؛ یعنى همانى که مطابق فکر و ایمان و عقیده‌ى ماست. خلاصه این‌که، اگر دشمن خصوصیّاتى را در کار خودش برجسته مى‌کند، ما تقلید نکنیم.
 فرض کنید دشمن در قصّه و شعر و فیلم و فیلمنامه‌ى خود، از خصوصیت انتقاد از وضع موجود استفاده مى‌کند. آیا ما هم باید براى عقب نماندن از او، در قصّه و شعر و فیلم و فیلمنامه‌ى خود، از وضع موجود انتقاد کنیم؟ مى‌دانید نتیجه‌ى این کار چه خواهد شد؟! مى‌دانید آخرش به کجا خواهد رسید؟! آیا انتقاد از وضع موجود یک ارزش است که ما آن را ارزش به حساب بیاوریم؟! اصلاً چرا از وضع اسلامى و الهى خودمان انتقاد کنیم؟! چرا انتقادى کنیم که به معناى عیب جویى، ایرادگیرى و نیش زدن است؟! چرا به خودمان نیش بزنیم؟! آیا وضع موجود، اشکالى دارد؟ اگر دارد، همّت بگماریم تا اشکال را برطرف کنیم. چرا خرابش کنیم؟! ما نباید به خودرُوى که در گردنه‌ى نفسگیرى، ناله‌کنان بالا مى‌رود؛ حرکتش کُند است و مشکلى دارد، سنگ بزنیم. چون اگر سنگ بزنیم، متوقّف مى‌شود. باید به آن خودرو کمک کنیم و هُلش بدهیم تا بالا برود.

مربوط به :بیانات در دیدار هنرمندان و مسئولان فرهنگی کشور - 1373/04/22
عنوان فیش :تهاجم فرهنگی دشمن برای سست کردن ایمان‌ها به‌وسیله شعر، داستان و نمایشنامه
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این‌که شما مى‌بینید بنده مسأله‌ى تهاجم فرهنگى را مطرح کردم و گفتم؛ روى آن اصرار ورزیدم؛ راجع به آن حقیقتاً غصّه خوردم و تلاش کردم و باز هم به فضل الهى تلاش مى‌کنم؛ گاهى در ریزِ مسائل وارد شدم و اگر کسى در این زمینه به من اشکالى کرد، در یک سخنرانى به اشکال او جواب دادم، همه به خاطر این است که چنین میدان و صحنه‌اى را به طور واضح مشاهده مى‌کنم و مى‌بینم که اینها چطور با استفاده از همان توانى که در خودشان هست، از ضعفهاى جمهورى اسلامى استفاده مى‌کنند. عمده‌ى نظر اینها هم سست کردن ایمانها، کور کردن امیدها، متشتّت کردن جبهه‌ها و جذب کردن سرمایه‌هاست. چند نکته‌اى که گفتم، اساس کار اینهاست.
 اگر شما مى‌گویید «نه»، هیأتى را مأمور کنید یا خودتان وارد شوید و مثلاً گزیده‌اى از مقالات همین چند مجلّه‌اى را که هست - مجلاّتى که در خارج منتشر مى‌شود و از خارج مى‌آید - شعرهایى را که مى‌سرایند و داستانها و نمایشنامه‌هایى را که مى‌نویسند، بخوانید و ببینید اوضاع چگونه است و مى‌خواهند چه کار کنند.
 همین است که گفتم! مى‌خواهند ایمانها را سست و امیدها را کور کنند. مى‌خواهند اگر سرمایه‌اى هست، جذب و تصرّف کنند. مى‌خواهند در جمعها، اختلاف و تشتّت ایجاد کنند. اینها این شیوه‌ى کار را دنبال مى‌کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان - 1372/08/30
عنوان فیش :نمایش عظمت حضور مردم در صحنه‌های گوناگون به‌وسیله کتاب، نقاشی، عکاسی، فیلم، نمایش، داستان و دیگر قالب‌های هنری
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بنده به جرأت مى‌توانم‌ ادّعا کنم: اگر حضور مردمى نبود؛ اگر نیروهاى بسیج نبودند که در طول این سالهاى متمادى، از خانه‌ها و مدرسه‌ها و کارخانه‌ها و ادارات و شهرها و روستاها و از سنین مختلف و از زن و مرد، به سمت صحنه‌ها و میدانهایى که به آن‌ها نیاز بود، سرازیر شوند، نه در جنگ قادر مى‌شدیم از کشور، آن‌چنان که شایسته است، دفاع کنیم و نه در صحنه‌هاى دیگرى که تا امروز تقریباً هر لحظه در مقابل دشمنان داشتیم، مى‌توانستیم آن قدرت ملى خودمان و پایدارى جمهورى اسلامى را به همه‌ى دنیا ثابت کنیم. این، بسیج بود که چنین قدرتى را به ما داد. این تاریخچه‌ى چندین‌ساله؛ چه آنچه که در میدان جنگ نظامى اتّفاق افتاده است و چه آنچه که در صحنه‌هاى دیگر مثل همین صحنه‌هاى تظاهرات مختلف و حضور عظیم مردم در همه‌ى صحنه‌هاى گوناگون اتفاق افتاد، واقعاً تا امروز که ما باهم صحبت مى‌کنیم به گمان من، به رشته‌ى تحریر و گزارش کشیده نشده است. یعنى خیلى کتاب باید نوشت. خیلى تصویر و نقّاشى و عکاسى و فیلم و نمایش و داستان و بقیه‌ى نشانه‌هاى آثار هنرى باید به کار بیفتد، تا بتواند عظمت این حضور مردم و تأثیر آن را براى کسى که به چشم خودش ندیده است، نشان دهد.

مربوط به :مصاحبه با تهیه‌کنندگان مجموعه روایت فتح - 1372/06/11
عنوان فیش :انتخاب مضامین قوی و مناسب برای فیلم‌سازی
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
کار بسیار جالب و هنرمندانه‌اى است. اگر، إن‌شاء‌الله بتوانید فیلمنامه‌هاى قوى داشته باشید، سریال‌سازى خوب است. البته ما از لحاظ هنرمند و بازیگر، خیلى مشکل نداریم. هنرپیشه‌هاى خیلى قوىِ خوبى داریم. بخصوص در کار جنگ که عدّه‌اى حسابى وارد شده‌اند و به میدان آمده‌اند. لکن فیلمنامه‌ها غالباً ضعیف است. امّا آن‌طور که ایشان به آن سریال که نمى‌دانم کجایى بود مثال زدند، فیلمنامه، خیلى قوى بود. فیلمنامه‌ها به قدرى قوى، به قدرى هنرمندانه و دقیق تنظیم شده که انسان واقعاً حیرت مى‌کند که چقدر این‌ها را در ذهنشان خوب تنظیم کرده‌اند. این کار، کار ذهنى و کار فکرى است.
بعد از آن، نوبت مى‌رسد به نقش کارگردان و هنرپیشه که باید قدرى روى آن‌ها فکر کنید تا بتوانید چیزى در بیاورید که وقتى یک نفر نیم ساعت، چهل دقیقه نشست پاى این فیلم، یک سر و تهى داشته باشد و چیزى گیرش بیاید. یک‌مشت حوادث متتابع را سر هم نکنند ارائه دهند. یعنى باید یک مضمون داشته باشد؛ و لو مضمونِ داستانىِ قوى. خیلى هم دنبال مضامین اخلاقى براى هر قسمت، نباید بود. براى خاطر اینکه نفس این قضیه یک مضمون بزرگ دارد و همان کافى است. یعنى مضمون فداکارى و انقلاب و جنگ و این‌ها. لکن، بالاخره یک مضمونِ داستانىِ قابل قبول باید داشته باشد. قصّه‌اى باید باشد که شما را به خودش جذب کند.
بعد از آن، نوبت مى‌رسد به کار بازیگرى که آن هم باید خیلى قوى باشد و امروز ظرفیتش در کشور هست. باید بگردید پیدا کنید. همین آقایى که اسم آوردید، کارگردان خوبى است. إن شاء اللّه، ایشان مى‌تواند از هنرپیشه‌هاى خوب هم استفاده کند. لکن آن قسمت مستندسازى که من اصرار داشتم باقى بماند، به خاطر نقش ویژه‌ى آن در حفظ فضاى جنگ در کشور است. نه اینکه بخواهیم القاى حالت جنگى بکنیم. الآن که عملًا جنگ نیست. لکن ما مى‌خواهیم نگذاریم آن احساسات و حالتى که در دوران جنگ بود، از حافظه‌ها زدوده شود. باید ببینید در هر زمان چه چیز مناسب است و آن را تهیه کنید. اگر بتوانید مستندسازى را ادامه دهید، به نظر من کار مهم و خوبى است. البته در مستندسازى، نقش کلام همان کارى که خود مرحوم شهید آوینى مى‌کرد خیلى مهم است. هم نوشتار و هم بیان آن نوشتار، بسیار بسیار مهم است. اگر نکته‌گوییهاى او نبود، خیلى از منظره‌ها اصلًا معنى نداشت.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان - 1372/02/15
عنوان فیش :اتقان کاری در فیلم‌سازی و دیگر عرصه‌ها، شرط دستیابی ما به استقلال اقتصادی
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در کشور، هرکس، هر کارى را که به عهده دارد، خوب انجام دهد. فرمود: «رحم الله امرأ عمل عملًا فاتقنه»؛ خدا رحمت کند آن کسى را که کارى انجام دهد و آن را محکم و متقن انجام دهد؛ خوب انجام دهد. شما اگر یک پیچ را مى‌گردانید و سفت مى‌کنید، اگر یک چرخ را مى‌چرخانید، اگر جایى یک بخیه مى‌زنید، اگر ماشینى را گریسکارى مى‌کنید، اگر کتابى را چاپ مى‌کنید، اگر کتابى را مى‌نویسید، اگر سرِ کلاس درس مى‌دهید، اگر در بیمارستان به بیماران مى‌رسید، اگر در شهردارى مشغول تمیز کردن معابر شهرى مردم خودتان هستید، اگر گوینده‌اید، اگر نویسنده‌اید، اگر محقّقید، اگر روحانى هستید، اگر مشغول تحصیل و درس خواندن هستید، اگر در دانشگاه یا مدرسه هستید، اگر در کار هنر مشغولید، اگر فیلمسازید، اگر داستان‌نویس هستید، اگر روزنامه‌نگارید؛ هرچه هستید و هرکه هستید و هرجا کار مى‌کنید، باید سعى کنید کارى را که انجام مى‌دهید، درست انجام دهید، کامل انجام دهید، محکم انجام دهید، و کم نگذارید. این، یکى از شرایطى است که اگر محقّق شود، ما به استقلال اقتصادى مى‌رسیم.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی - 1371/05/21
عنوان فیش :برنامه‌ریزی روشنفکران غربزده برای حمله به اسلام و انقلاب از ابتدای فرآیند تولید فیلم و محصولات فرهنگی
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این ملت، براى اینکه حیثیتش و کیان حقیقى و انسانى و اسلامى و انقلابى و فرهنگ ملى‌اش حفظ شود، احتیاج به مجاهدت و مقاومت و ایستادگى در مقابل تهاجم دشمن و تهاجم کردن به نقاط ضعف دشمن دارد. این را خودى‌ها مى‌توانند بکنند. من حرفم فقط همین است. من مى‌گویم: اگر مى‌خواهید هنر این کشور رشد و اعتلا پیدا کند، به هنرمند جوان مؤمن تکیه کنید. او مى‌تواند از اسلام و از انقلاب و از این کشور دفاع کند. و الّا آن کارگردان یا تهیه‌کننده‌اى که وقتى فیلم را مى‌سازد، از پیش‌ فکر مى‌کند که «این نکته را در این فیلم خواهم گنجاند، تا یکى از پایه‌هاى اعتقادى این نظام را هدف قرار دهم» که از اسلام و انقلاب دفاع نمى‌کند! با زبان خاص فیلم و با همان شکلى که در فیلم امکان دارد، کار خودش را انجام مى‌دهد. یعنى اکتفا نمى‌کند به اینکه به انقلاب کمک نکند. فیلم مى‌سازد براى اینکه به انقلاب حمله کند! از اول که این فیلم را مى‌سازد، یا این داستان را مى‌نویسد، هدفش این است که کارایى نظام اسلامى را زیر سؤال ببرد و بگوید: «این نظام اسلامى، کارایى ندارد.» از اولى که این مقاله را مى‌نویسد یا این اثر هنرى را تولید مى‌کند، هدفش این است که نشان دهد این دولت کارایى ندارد؛ توان اداره ندارد. این، در حال خدمت به مصالح این کشور است یا در حال خیانت؟ به این مى‌شود تکیه کرد؟! معلوم است که نمى‌شود تکیه کرد! ما البته تصمیم نگرفته‌ایم کسانى را که خیال کرده‌ایم خدمت نمى‌کنند یا خیانت مى‌کنند، یکى‌یکى به قانون معرفى کنیم؛ نه. هنوز خیلى کارها در این کشور در زمینه‌ى فرهنگى وجود دارد که باید انجام گیرد. منظورم این است که در محیطهاى فرهنگى، به نیروهاى مؤمن تکیه شود. این‌ها سدى در مقابل تهاجم فرهنگى هستند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی - 1371/05/21
عنوان فیش :بی‌اعتنایی به نمایشنامه‌ها و فیلم‌های انقلابی در مجامع جهانی
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
از جمله‌ى روشهاى دیگرى که دشمنان در مجامع جهانى به کار زدند، این است من این را، واقعاً احساس مى‌کنم و از آن دردهاى خاموش است. انسان دوست مى‌دارد این چیزها را همه‌ى مردم، به وضوح بفهمند که وقتى فیلم یا آثار و فرآورده‌هاى هنرى ایران مطرح مى‌شود، کارى که نشان از همین روحیات انقلابى در آن باشد، مورد بى‌اعتنایى قرار مى‌گیرد! این مجمع جهانى، مثلًا و به ظاهر، یک مجمع غیر سیاسى است؛ اما باطن قضیه، این‌طور نیست. شما دیده‌اید مجامع جهانى چه مى‌کنند! دیدید شوراى امنیت و سازمان ملل، با بوسنى هرزگوین چه کردند! دیدید سازمان «ایکائو»، در قضیه‌ى هواپیماى ما که امریکا آن را ساقط کرد چه کرد. آمریکاییها خودشان گزارش دادند و گفتند «گزارش ایکائو با همکارى ارتش امریکا تهیه شد»! خوب، «ایکائو» مثلًا یک سازمان بى‌طرف بین‌المللى است. اگر آن روز ما مى‌گفتیم «ایکائو این گزارش را مغرضانه نوشته است»، یک عده مى‌گفتند: «شما خیلى بدبین هستید. شما هم دیگر شورش را در آورده‌اید! ایکائو یک سازمان بى‌طرف است. به امریکا و شما چه کار دارد!» بفرمایید! حالا سه، چهار سال گذشته، خود آمریکاییها اعتراف کردند و گفتند که گزارش سازمان «ایکائو» را، ارتش امریکا تنظیم کرده است و خلاصه اینکه، امریکا در انداختن ایرباس ایرانى، مقصر نیست! مجامع جهانى، این گونه‌اند.
یکى دیگر از این سازمانها، اسمش «عفو بین‌الملل» است. على‌الظّاهر هم، هیچ انگیزه‌ى سیاسى‌اى مثلًا، ضدیتى با فلان و فلان ندارد. حالا عفو بین‌الملل را خفقان گرفته است! در بوسنى هرزگوین چندین هزار مسلمان را مى‌کشند و مثل برگ خزان روى زمین مى‌ریزند، این‌ها اصلًا پیدایشان نیست؛ اما وقتى ما یک جاسوس خبیث و یک خبرچین بدجنس را مى‌گیریم و حکم اعدام که بسیار کمتر و کوچک‌تر از جنایات او به این ملت‌ است برایش صادر مى‌شود، عفو بین‌الملل، دنیا را روى سرش مى‌گذارد که در ایران، چنین و چنان کردند! این‌ها بى‌طرفند؟! این‌ها غیر سیاسى‌اند؟!
عین همین قضیه را، این مجامع هنرى جهانى، با فیلمهاى ما، با نمایشنامه‌هاى ما، با کارهاى ویژه کودک ما و موارد دیگر دارند. چطور کسى مى‌تواند چشمش را روى هم بگذارد و بگوید «این‌ها غیر سیاسى‌اند»؟! چرا در همه‌ى این مواردى که این‌ها جایزه دادند، یک مورد اثر انقلابى وجود ندارد؟! ما فیلم انقلابى نداریم؟! ما شعر انقلابى نداریم؟! ما نمایشنامه‌ى انقلابى نداریم؟! این همه فرآورده‌هاى انقلابى که جوانان ما درست کردند، هیچ‌کدام ارزش هنرى ندارد؟! بنده احتمال مى‌دهم اگر رویشان بشود، جایزه‌ى نوبل را هم حاضرند به یکى از همین عناصر ضد اسلامى و ضد انقلابى بدهند؛ براى اینکه آن‌ها را در دنیا بزرگ کنند؛ براى اینکه عناصر انقلابى را منزوى کنند! این، تهاجم فرهنگى نیست؟!

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی - 1371/05/21
عنوان فیش :تربیت سینماگران، نمایشنامه‌نویسان و کارگردانان خوب و بزرگ بعد از انقلاب اسلامی
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
کسانى‌که شخصیت درجه یک بشوند، در این مجموعه‌اى که انقلاب پدید آورده، زیادند. مادرِ میهن ما، در دوران استبدادهاى اواخر دوران پادشاهى، سِتَرون و عقیم شده بود. حقیقتاً آدمهاى بزرگ، نویسندگان بزرگ، هنرمندان بزرگ، بخصوص در بعضى از رشته‌هاى هنرى، پرورش پیدا نمى‌کردند. لکن امروز مى‌بینیم در میان بچه‌هاى جوان ما، سینماگران خوب، نمایشنامه نویسان خوب، کارگردانان خوب، شعراى خوب و داستان‌نویسان خوب، زیادند. انقلاب است که این نیروها را آزاد کرد.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی - 1371/05/21
عنوان فیش :برنامه دشمن مبنی بر انزوا و تحقیر جریان فرهنگ و هنر و ادب انقلابی
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
من وقتى به تنوّع ابزارهاى دشمن نگاه مى‌کنم، مى‌فهمم چقدر این قضیه براى اینها اهمیت داشت! یکى از کارها این بود که جریان ادب و هنر و فرهنگ انقلابى را در کشور تحقیر کنند و به انزوا بکشانند. این یکى از کارهایشان بود. از جمله کارهاى مهمّى که انقلاب کرده، یکى این است که یک عده عنصر فرهنگى و ادیب و هنرمند و داراى اقتدار فرهنگى تربیت کرده و بحمداللَّه کم هم نیستند. شعراى زیادى به وجود آمدند؛ داستان‌نویسان زیادى به وجود آمدند؛ نویسندگان قلم‌زنِ دقیقِ فارسى‌نویسِ محکمى به وجود آمدند و بحمداللَّه هستند. از اوّلِ انقلاب تا کنون، سیزده سال گذشته است. شما نگاه کنید ببینید کدام سیزده سال در دوران عمر فرهنگى و تاریخى ما، توانسته است شخصیتهاى درجه یک به وجود آورد؟ البته اینها تا شخصیت درجه یک بشوند، هنوز فاصله دارند؛ امّا کسانى‌که شخصیت درجه یک بشوند، در این مجموعه‌اى که انقلاب پدید آورده، زیادند. مادرِ میهن ما، در دوران استبدادهاى اواخر دوران پادشاهى، سِتَرون و عقیم شده بود. حقیقتاً آدمهاى بزرگ، نویسندگان بزرگ، هنرمندان بزرگ، بخصوص در بعضى از رشته‌هاى هنرى، پرورش پیدا نمى‌کردند. لکن امروز مى‌بینیم در میان بچه‌هاى جوان ما، سینماگران خوب، نمایشنامه نویسان خوب، کارگردانان خوب، شعراى خوب و داستان‌نویسان خوب، زیادند. انقلاب است که این نیروها را آزاد کرد. یکى از کارهاى دشمن، این شد که این مجموعه‌هاى مؤمن را منزوى کند. جوان، بى‌تجربه است. به مجرّد این‌که ببیند در یک دستگاه رسمى کشور - مثلاً در یک مرکز فرهنگى کشور - دو نفر به او اخم کردند، به او بى‌اعتنایى کردند، او را تحقیر کردند؛ در حرکتش اثر مى‌گذارد و او را کُند مى‌کند. یا مثلاً وقتى ببیند که در مجلّاتِ به‌اصطلاح ادبى و هنرى کشور، چهره‌هاى مخالف با این روش و خط را، بزرگ مى‌کنند، بر جسته مى‌کنند، تعریف مى‌کنند، این جوان دلش آب مى‌شود و روحیه‌اش را از دست مى‌دهد. وقتى یک فیلمساز، اثرش را به مراکزى مى‌برد که مى‌توانند از او استفاده کنند و کارى کنند که بتواند کارش را ادامه دهد؛ اما با بى‌اعتنایى به او مى‌گویند: «نه آقا؛ ما این را قبول نداریم. این طورش را قبول نداریم»، و بعد در همان حال ببیند انواع و اقسام کارهایى که از لحاظ مایه‌هاى هنرى از کار او کمتر است امّا چون مایه اسلامى ندارد مورد قبول آنهاست؛ این جوان به خودى خود، منزوى و ناامید خواهد شد. من بارها از اعماق جان، قلبم براى این جوانان مؤمن و انقلابى، سوخته و گداخته است. بارها تأسّف خورده‌ام که چراباید به جوانان به این خوبى، بى‌اعتنایى شود!؟ اینها هیچ چیزشان ازآن کسانى‌که در جاهایى به عنوان هنرمند معروف شده‌اند، کمتر نیست. در بسیارى از امور، از آنها خیلى هم بهترند. اما به اینها بى‌اعتنایى مى‌شود. وقتى‌که انسان مطلب را به درستى کاوش مى‌کند، مى‌بیند سرِ رشته مى‌رسد به اراده خباثت‌آمیزى در نقطه‌اى! مسؤولین هم متوجّه نیستند. مسؤولین فرهنگى، مردمان خوبى هستند؛ امّا در سطوح بالا، از کارهایى که در سطوح متوسط انجام مى‌گیرد، بى‌خبرند. لذا، این جوان، این مجموعه جوانان و این جریانها را، ناامید مى‌کنند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگزاران فرهنگی - 1371/05/21
عنوان فیش :به هنرمند جوانِ مؤمن تکیه کنید
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این ملت، براى این‌که حیثیّتش و کیان حقیقى و انسانى و اسلامى و انقلابى و فرهنگ ملى‌اش حفظ شود، احتیاج به مجاهدت و مقاومت و ایستادگى در مقابل تهاجم دشمن و تهاجم کردن به نقاط ضعف دشمن دارد. این را خودیها مى‌توانند بکنند. من حرفم فقط همین است. من مى‌گویم: اگر مى‌خواهید هنر این کشور رشد و اعتلا پیدا کند، به هنرمند جوانِ مؤمن تکیه کنید. او مى‌تواند از اسلام و از انقلاب و از این کشور دفاع کند. و الّا آن کارگردان یا تهیه کننده‌اى که وقتى فیلم را مى‌سازد، از پیش فکر مى‌کند که «این نکته را در این فیلم خواهم گنجاند، تا یکى از پایه‌هاى اعتقادى این نظام را هدف قراردهم» که از اسلام و انقلاب دفاع نمى‌کند! با زبان خاص فیلم و با همان شکلى که در فیلم امکان دارد، کار خودش را انجام مى‌دهد. یعنى اکتفا نمى‌کند به این‌که به انقلاب کمک نکند. فیلم مى‌سازد براى این‌که به انقلاب حمله کند! از اوّل که این فیلم را مى‌سازد، یا این داستان را مى‌نویسد، هدفش این است که کارایى نظام اسلامى را زیر سؤال ببرد و بگوید: «این نظام اسلامى، کارایى ندارد.» از اوّلى که این مقاله را مى‌نویسد یا این اثر هنرى را تولید مى‌کند، هدفش این است که نشان دهد این دولت کارایى ندارد؛ توان اداره ندارد. این، درحال خدمت به مصالح این کشور است یا درحال خیانت؟ به این مى‌شود تکیه کرد؟! معلوم است که نمى‌شود تکیه کرد! ما البته تصمیم نگرفته‌ایم کسانى را که خیال کرده‌ایم خدمت نمى‌کنند یا خیانت مى‌کنند، یکى‌یکى به قانون معرفى کنیم؛ نه. هنوز خیلى کارها در این کشور در زمینه فرهنگى وجود دارد که باید انجام گیرد. منظورم این است که در محیطهاى فرهنگى، به نیروهاى مؤمن تکیه شود. اینها سدّى در مقابل تهاجم فرهنگى هستند.

مربوط به :بیانات در جلسه بیست و هشتم تفسیر سوره بقره - 1371/03/06
عنوان فیش :نقش روشنفکران در جامعه: وارد کردن حقایق سیاسی به جامعه به‌وسیله مقاله،شعر،فیلم، نمایشنامه و دیگر آثار هنری
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
این روشنفکرها هستند که در هر کشوری با نوشتن مقاله، با گفتن شعر،‌ با تنظیم آثار هنری، با نوشتن نمایشنامه، با ساختن فیلم‌های گوناگون ـ حقایق سیاسی را وارد جامعه می‌کنند و اینجا نقش روشنفکرها نقش برجسته است. البته این کار با آن بینش خاص روشنفکری انجام می‌گیرد روشنفکران حرفه‌ای و به اصطلاح، روشنفکران ویژه دارای بینش برتری هستند و یک چیزهایی را می‌فهمند و چون مطالعه کردند و کار کردند و دقت کردند، کَاَنَّ یک چیزی را می‌بینند که آدم معمولی در جامعه،‌ آن را نمی‌بیند

مربوط به :بیانات در جلسه بیست و هشتم تفسیر سوره بقره - 1371/03/06
عنوان فیش :نمایش هنرمندانه «بی‌اقدامی روشنفکران در انقلاب اسلامی» در نمایشنامه آی بی‌کلاه آی بی‌کلاه
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه, نمایشنامه آی باکلاه آی بی‌کلاه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
روشنفکر نقش تبیین و راه‌اندازی دارد و آنها در اینجا پیشرو هستند، اما بعد که مردم بر اثر این تبیین به آگاهی رسیدند و یک چیزهایی را فهمیدند، نوبت حرکت و اقدام می‌رسد که حرکت و اقدام را مردم انجام می‌دهند و روشنفکرها غالباً اهل حرکت و اقدام نیستند، ‌چون آنها ملاحظه دارند، ترس دارند، وابستگی دارند، احساس تکلیف نمی‌کنند و می‌گویند ما کارمان را انجام دادیم. بنده با بسیاری از روشنفکرهای نسل خودمان، آن زمان که در دانشگاهها و بیرون دانشگاهها رمان می‌نوشتند یا شعر می‌گفتند و کارهای سیاسی می‌کردند، از نزدیک رابطه داشتیم و می‌دیدیم اینها طلبکارند،‌ مثلاً یک آقایی که شاعر خوبی بود و انصافاً شعرهایش هم اثر داشت خودش را تشبیه می‌کرد به ماکسیم‌گورکی انقلاب اکتبر شوروی! می‌گفت من دیگر کار خودم را کرده‌ام، و با اینکه هنوز سالها مانده بود به پیروزی انقلاب و پیروزی مستلزم زندان رفتن و کتک خوردن بود، او همه‌ی اینها را حذف می‌کرد و می‌گفت من ماکسیم‌گورکی انقلابم، به قول شماها فاکتور می‌گرفت و می‌گفت بقیه کارها را دیگران بکنند، و لذاست که اقدام را مردم می‌کنند. حالا اینجا برای اینکه شما بدانید این نکته از نکات روشنفکری است، یعنی وقتی نوبت به اقدام و حرکت می‌رسد آن وقت دیگر پای روشنفکر می‌لنگد، خود این یک حقیقت روشنفکری است و روشنفکرها همین را تحلیل می‌کنند.
یک نویسنده‌ای بود که الان مرده است البته این شخص ضدانقلاب است شد و گریخت، بعد هم مرد، یعنی ضایع شد و از بین رفت. در سالهای پیش از انقلاب نویسنده خوبی بود، نمایشنامه‌های خوبی هم می‌نوشت. یک نمایشنامه‌ای نوشته بود بنام آی باکلاه، و آی بی‌کلاه که حاصل این نمایشنامه یک صحنه‌ای را ترسیم می‌کرد که یک جمعی در یک کوچه هستند و یک آقایی بالای ایوانی ایستاده این جمع عصبانی و ناراحت را از وضعیت یک خانه‌ای که در انتهای کوچه واقع شده از آنچه که در آن خانه هست و او می‌بیند اما مردمی که پشت دیوار بودند داخل خانه را نمی‌دیدند آن آقا از اطلاعات خودش به اینها کمک می‌کرد، یعنی به آن جمع می‌فهماند اینهایی که در خانه هستند دشمنند و در چه وضعیتی هستند؟ بعد که نوبت به اقدام شد و آن جمع خواستند حرکت بکنند هر چه به آن آقا اصرار کردند که می‌خواهیم حمله کنیم به این خانه تو هم از بالای ایوان بیا پائین او حاضر نشد بیاید پائین و دوباره این منظره تکرار می‌شود: یکی در مورد آی‌ بی‌کلاه که منظورش انگلیس است و یکی هم در مورد آی باکلاه که منظورش آمریکاست، یعنی یک روشنفکر ایرانی وجود انگلیس و وجود آمریکا را در دو دوره‌ی متمایز در داخل کشور تشخیص می‌دهد، کار زشت اینها و حرکت استعماری اینها و خیانت‌های اینها را می‌بیند و برای مردم که در بینشان صنوف مختلف هستند بیان می‌کند (البته او چون ضد دین بود نگفته بود آخوند هم بینشان هست) و مردم که راه می‌رفتند بروند یک کاری بکنند به او می‌گویند تو هم بیا اما او می‌ترسد و می‌لرزد و ناراحت می‌شود، بعد فرار می‌کند به یک گوشه‌ای می‌گریزد. این نقش روشنفکر است!!

مربوط به :بیانات در دیدار مدیران مراکز سازمان صدا و سیما در استان‌ها - 1370/12/07
عنوان فیش :هشدار درباره از بین بردن شور انقلابی و روح دینی مردم
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
وقتى شما به کارهایى که امروز دشمنان ما در دنیا مى‌کنند، نگاه کنید - که حالا گاهى اندکى هم در داخل کشور از دهان این و آن صادر مى‌شود؛ یا با توجه، یا بى‌توجه - مى‌بینید که درست مقابل همین اهدافى است که عرض کردم: یا مى‌خواهند اعتماد مردم را به دولت از بین ببرند و دولت را یک موجود ناتوان و ناشى و ناموفق در هدفگیرى و در حرکت معرفى کنند؛ یا مى‌خواهند شور انقلابى و روح دینى و دلبستگى مردم را به نظام کم کنند و بین مردم و نظام جدایى بیندازند؛ رؤوس مطالب تبلیغاتشان اینهاست؛باید کاملاً مراقب باشید که در تمام برنامه‌ها، درست جهت مقابل را انجام دهید؛ هیچ برنامه‌یى خارج از این نیست. یک نمایشنامه‌ى محلى که شما تنظیم مى‌کنید و در تلویزیون محلى یا در تلویزیون سراسرى پخش مى‌شود، یک مصاحبه که راجع به یک سنت محلى با یک نفر مى‌کنید، این مى‌تواند بار منفى یا مثبت داشته باشد. وقتى شما هوشیارانه به قضیه نگاه کنید، مى‌بینید که عجب، همه جا همان نقطه‌ى اصلى و حساس است که انسان مى‌تواند روى آن انگشت بگذارد.

مربوط به :بیانات در دیدار مدیران شبکه‌ی دوم سیما - 1370/11/07
عنوان فیش :پوچ بودن مضامین فیلمنامه‌ها، مهم‌ترین نقص فیلمهای تولید داخل
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
شما در تولید فیلمهاى داخلى، میدان خوبى دارید. سراغ فیلمهاى خوب بروید و فیلمهاى خوب بسازید. حالا فیلم خارجى که شما مصرف مى‌کنید، چاره‌یى ندارید که به حد اکثر ممکن یعنى هرچه گیرتان مى‌آید اکتفا کنید؛ بالاخره فیلم خارجى است و در جاى دیگر ساخته شده است. باید در میان آن فیلمهایى که نشان مى‌دهید، این یکى بهتر از آن‌هاى دیگر باشد و تعارض کمترى داشته باشد؛ اما در فیلمى که شما مى‌سازید، این مسئله وجود ندارد! فیلمى که شما مى‌سازید، باید صددرصد در این جهت باشد؛ اگر یک درصد در این جهت نباشد، کمبود محسوب مى‌شود و قابل قبول نیست.
من متأسفانه مى‌بینم که فیلمهاى داخلى ما نقصهاى زیادى دارد و مهم‌ترین نقصش در فیلمنامه‌هاست. ما هنرپیشه‌هاى خوبى داریم، کارگردانهاى خوبى داریم، صحنه‌آراییها خوب است؛ اما مضمونها پوچ است و اصلًا مناسب با آن شکوه و اوج انقلاب و واقعیتهاى بسیار عمیق و ظریف و زیباى جامعه‌ى ما نیست و آن پیچیدگى و عمق معارفى که در اختیار ماست، در آن‌ها دیده نمى‌شود! در جامعه‌ى ما، نمایشهاى انسانىِ بسیار بسیار پُرشکوه و زیبا وجود دارد؛ اما متأسفانه فیلمهاى ما این‌ها را نشان نمى‌دهد؛ سراغ چیزهاى خیلى کم‌مایه، کم‌عمق و سطحى مى‌رود؛ آن هم با نگارشهاى خیلى ناشیانه! متأسفانه فیلمنامه‌ها هیچ خوب نیست؛ یعنى خیلى خیلى ناقص و خیلى کم است. فیلمهایى که از کانالهاى تلویزیون نشان داده مى‌شود، غالباً این ضعف را دارد. البته من از سینماها خبرى ندارم و نمى‌دانم که وضع فیلمها چگونه است؛ لابد بهتر از این‌ها نیست!
افراد بااستعداد و جوانان انقلابى را بنشانید و از آن‌ها جدى بخواهید که بیایند مناظر به‌یادماندنى انقلاب را در فیلمنامه‌هاى بسیار هنرمندانه و انسانى و حاکى از اوج درک و فهم نویسنده که انسان گاهى در بعضى از فیلمنامه‌هاى خارجى، این معنا را مشاهده مى‌کند تصویر کنند؛ بعد آن‌ها را به سلک نمایش بکشید و نشان بدهید. خلأ فیلمهاى خارجى را در اینجا پُر کنید؛ به نظر من این تکلیف اصلى است.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای دفتر پژوهش و گسترش فرهنگ جبهه - 1370/10/16
عنوان فیش :بهره‌گیری از گزارش‌های تاریخی در فیلم‌سازی و نمایشنامه‌نویسی مانند فرهنگ جبهه
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بر اساس سند تاریخى، کارهاى گزارشىِ فراوانى ممکن است انجام بگیرد. چقدر خوب است که آن کسانى که فیلم مى‌سازند، یا قصه مى‌نویسند، یا شعر مى‌گویند، یا نمایشنامه مى‌نویسند، از این نوشته‌ها و از این اسناد استفاده کنند. آن وقتى کارایى این نوشته‌ى شما به حد نهایت مى‌رسد، که در ادبیات و در هنرِ رایج مربوط به جنگ بیاید و به خورد آن‌ها برود؛ همچنان که آن اسمها و لقبهایى که به آن اشاره کردید مثل حَسَن بى‌ریا خودش موضوع یک داستان است؛ این باید بیاید و مثل نگینى که انسان در جاى مهمى آن را مى‌نشاند، در جاى مهمى قرار بگیرد.
نگین پیاده شده، نگین است؛ وقتى هم بر روى انگشترى یا ظرف حساس و فلزى نشست، بر ارزش نگینىِ آن چیزى اضافه نمى‌شود؛ همان نگین است؛ فرقى نمى‌کند؛ اما درخشندگى و جلوه‌ى آن چند برابر مى‌شود. مثلًا ملاحظه کنید، این فیروزه‌هایى که جزو موقوفات امام رضا (علیه الصّلاة و السّلام) بود، مرحوم حافظیان آمد این‌ها را دانه دانه در ضریح آن حضرت روى قبه‌ها نشاند و ضریح جلوه پیدا کرد. فیروزه، همان فیروزه است؛ ارزش گوهرى آن هیچ تفاوتى نکرده همان گوهر است لیکن جلوه‌ى آن چند برابر شده است. این جلوه کمک مى‌کند تا افراد بیننده قدر آن را درست بشناسند؛ در آن درست خیره بشوند و دقت کنند و چیزهاى ریز آن را بفهمند و بشناسند؛ و الّا این خطنوشته‌ى خیلى زیبا را اگر ما نوشتیم و کنار گذاشتیم، کسى چندان توجهى به آن نمى‌کند؛ اما وقتى آن را تابلو کردیم، این تابلو فرصت مى‌دهد تا آن‌هایى که اهل این کار هستند، بیایند در ریزه‌کاریهاى این خطنوشته دقت کنند.
شما این نسج زیبا و قیمتى را بافتید؛ اما این بافتن وقتى به همین شکل در اختیار افراد قرار مى‌گیرد، مبلغى از آن استفاده مى‌کنند؛ کمااینکه خود من از این نوشته‌هاى شما خیلى استفاده کرده‌ام. من نوشته‌هاى شما را دوست مى‌دارم؛ بخصوص آن «فرهنگ جبهه» را، که انصافاً خیلى زیبا و شیرین بود؛ از آن قسمت لطیفه‌ها، این بهتر بود. بااینکه لطیفه‌ها هم یادگارى است، اما نمى‌دانم آن اصطلاحات چه حالتى داشت؛ انصافاً نکات پُرمغز و پُرمعنایى در آن دیده مى‌شد.
من در جاهایى از این کتاب، نکاتى را هم یادداشت کرده‌ام؛ بخصوص آنجایى که فهمیده‌ام این جمع‌کننده، به نکته‌ى خیلى ریزى از کیفیت نگارش و جمع کردن توجه کرده است. من در این‌گونه موارد علامتى زده‌ام، و یا اگر خودم چیزى فهمیده‌ام، بعضى از آن‌ها را یادداشت هم کرده‌ام. على‌اىّ‌حال، اگر همین‌ها در قالب داستان، شعر، فیلم و فیلمنامه بیاید، جلوه‌ى جدیدى پیدا مى‌کند و بهتر مورد استفاده قرار مى‌گیرد. باید این توصیه را به همه کرد که از این مواد استفاده کنند؛ لیکن اساس کار این است که این روایات جمع بشود. شما باید همه‌ى این روایات را جمع بکنید، تا بعد کسانى بیایند از این روایات به عنوان مصالح کار استفاده کنند و چیزهایى بسازند.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از هنرمندان - 1370/09/04
عنوان فیش :لزوم شناخت هنر مطابق با زمان و انقلاب توسط هنرمندان
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
هنرمند هر دوره، آن کسى است که متعلق به آن دوره و ساخته‌وپرداخته‌ى آن دوره و سراینده‌ى آن دوره است؛ والّا آن کسى که از دوره‌ى قبل مانده و به یاد آن دوره قلم مى‌زند، متعلق به این دوره و ادبیات این دوره که نیست.
 من اگر بخواهم یک نمونه‌ى کامل این موضوع را براى شما مطرح کنم، باید از یک رمان نام ببرم. من رمانى به نام «دل سگ» خواندم، که نویسنده‌اش روسى است. این رمان، داستانى علمى، تخیلى است و یک نمونه براى کار افرادى مثل ...(*) در امروز است که ممکن است آن‌گونه فیلم هم بسازند؛ اما اصلاً هنر امروز نیست؛ اصلاً غلط است، دروغ است؛ آن کپیه‌ى هنر قبل است. گیرم که کپیه‌ى کار امریکا و انگلیس و فرانسه نباشد، اما کپیه‌ى هنر دوران قبل از انقلاب اکتبر است و هنر این روزگار نیست. این رمان، رمان کوچکى هم هست؛ اما بسیار هم هنرمندانه است. این رمان در ایران هم ترجمه شده و چاپ گردیده است؛ ولى شماها اسمش را هم نشنیده‌اید. رمان «دل سگ»، یک رمان ضد انقلابى است که در حدود سالهاى 1925 یا 1926 - یعنى همان اوایل انقلاب روسیه - نوشته شده و نویسنده‌اش به انقلاب و به بعضى از کارها معترض است و آنها را مسخره کرده است؛ مثل همین کارهایى که در این‌جا هم نظیرش را دیده بودیم. این اثر، اصلاً جزو ادبیات روسیه نیست. این رمان مى‌توانست در دنیا پخش بشود. نمى‌شود گفت که آن‌جا پشت پرده‌ى آهنین بود، یا در زمان استالین بود؛ نه، چرا در دنیا پخش نشد؟ چرا به عنوان یک اثر برجسته در دنیا ظهور پیدا نکرد؛ در حالى که «دن آرام» در دنیا به عنوان یک اثر برجسته مطرح است - بحث روسیه نیست - و به زبانهاى زنده‌ى دنیا هم ترجمه شده است؛ یعنى اثر انقلاب است.
من مى‌خواهم به شماها این را بگویم، آن کسى که مى‌گوید شماها هنرمند نیستید، او اشتباه مى‌کند؛ ممکن است غرض هم نداشته باشد. او اصلاً طعم هنر زمان را نمى‌شناسد. هنر زمان، هنرى است که در فضاى انقلاب و از زمین انقلاب بروید؛ و او شما هستید؛ غیر از شما کس دیگرى نیست.
(*) نام این فیلمساز داخلى در آرشیو محفوظ است.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از هنرمندان - 1370/09/04
عنوان فیش :استعداد هنری و سینمایی بچه مذهبی‌ها
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بچه‌هاى ما خوشبختانه در طول این ده سال خیلى رشد کردند. من وقتى کارهاى این آقایان را که در سینما و در تلویزیون نشان مى‌دهند، مشاهده مى‌کنم، مى‌بینم که هرکدام از آنها که یک ذره به بچه‌هاى انقلاب وصل است، لطفى دارد. این، نه از جهت وابستگى انقلابى است؛ نه، من اصلاً وقتى این فیلم را نگاه مى‌کنم، نمى‌خواهم روى این خیلى تکیه کنم که در سلیقه‌ى من اثر بگذارد؛ خیر، آن چیزى که با انقلاب سروکار ندارد و دربست دست آن مجموعه‌ى بسته است، حتّى از لحاظ هنرى هم سطحش پایین است؛ در آن، تصنع و دروغ و چیزهاى بى‌هنرانه هست، که من الان نمونه‌هایى از همین فیلمها و سریالهایى که متأسفانه تلویزیون خودمان هم نشان داده، یادم هست؛ یکى از آنها همان سریالى است که پارسال در ایام نوروز نشان مى‌دادند - «میهمان» - چیزى که از اول تا آخرش هجو و چرند بود. با این‌که برخى از بازیگرانش خوب بودند، اما اصلاً هیچ چیز نداشت؛ یک چیز بى‌مضمون و بدمضمون و بى‌مزه و واقعاً چرند، که مخارج زیادى هم برایش صرف شده بود. این به خاطر آن است که پاى بچه‌هاى انقلاب به این‌جاها نرسیده بود. آن‌جایى که در سناریو یا در بازیگرى، یک ذره به بچه‌هاى مذهبى وصل مى‌شود، روحى پیدا مى‌کند. این نشاندهنده‌ى آن است که استعداد هنرى در این بچه‌هاى ماست، نه در آن گذشته‌ها. طبیعى است که آنها تخطئه کنند؛ که حالا نمى‌خواهیم وارد این جزییات بشویم.

مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع نویسندگان مسلمان - 1370/07/28
عنوان فیش :طولانی بودن راه برای اصلاح جهت‌گیری‌ها در حوزه سینما
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بعضى از چیزها از حیطه‌ى بعضى از این تصمیم‌گیرى‌ها خارج است. مثلًا ممکن است شما تصمیم‌گیرى کنید که در کشور فیلمى با این خصوصیات ساخته نشود. بنیادهایى که فیلم مى‌سازند، در اختیار شما نیستند. در اختیار نبودنشان هم به این معنا نیست که جایى وجود دارد که کلیدش در دست یکى دیگر است؛ حالا کلیدش را بگیریم و بگوییم همانهایى که ما مى‌گوییم، در بیاید. قضیه این‌طورى نیست. آنجا هم یک مجموعه‌ى انسانى هستند که تفکر و گرایشى دارند؛ بعضیشان هم عناصر خودى هستند؛ اگر غریبه بودند، مى‌گفتیم غلط کردند، باید توى سرشان زد و کلیدش را به دست فلانى داد، تا این‌طور کار کند.
البته در مجموعه‌هاى متکى به اراده‌ى انسانها، هیچ جایش نمى‌شود این‌طورى عمل کرد. اگر فرضاً با تدابیر خاص خودش مى‌شد، چیز دیگرى بود؛ اما این‌ها این‌طور نیستند. مثلًا بنیاد فارابى یا آن مراکزى که به‌هرحال مربوط به وزارت ارشاد است، یک مجموعه‌ى انسانى با تفکرى در باب هنر و ادبیات است و اعتقادش این است که باید این مشى را کرد. ما اگر بخواهیم این مشى را بگردانیم، راهى طولانى باید طى بکنیم. باید این‌قدر بنویسیم، این‌قدر بگوییم، این‌قدر کار کنیم؛ راهش اعمال زور نیست. بنابراین، این مجموعه‌ها را به یک معنا باید از دسترس دور دانست. یعنى‌
گیرم که حالا مثلًا مجموعه‌ى فارابى هم در اختیار یکى از شما برادران باشد، یا شما در آن مجموعه حضور داشته باشید، معلوم نیست که با این مدیریت خوب، بشود آنجا را خوب کرد؛ آنجا با بعضى از مراکز دیگر فرق مى‌کند.
البته بعضى از مراکز دیگر این‌طورى نیست. مثلًا در رادیو و تلویزیون اگر مسئول معارف یک آدم داراى بینش صحیح و قوى باشد، تأثیر قاطع مى‌گذارد؛ کمااینکه من پیشنهاد آقایان را در مورد مسأله‌ى معارف هم قبول کردم. خانم ثقفى در این زمینه چیزى مرقوم کرده بودند و نظرات آقایان را نوشته بودند. یکى از پیشنهادها این بود که بخش معارف کلًا در اختیار یکى از شما آقایان گذاشته بشود. من این را قبول کردم و گفتم فکر درستى است. البته نمى‌دانم حالا چقدر اصلًا در این زمینه پیش رفتید؛ آیا بحثى شده یا نه؛ این الآن دیگر در ذهنم نیست. غرض، بعضى از جاها این‌طور است. یا مثلًا میدان کار در کانون پرورش فکرى کودکان و نوجوانان اصلًا به گونه‌یى است که اگر فردى در آنجا باشد که داراى جهت درستى است، مى‌تواند همه‌ى آن قطار را از این طرف برگرداند. یعنى تکیه‌ى بعضى از جاها به اراده‌هاى فردى، کمتر است تا بعضى جاهاى دیگر. بنابراین، باید تدابیرى اندیشید.
من موافقم که شما در خود این مجموعه که نشسته‌اید، روى این مسئله فکر کنید که براى اجراى این تصمیمات چه کار باید کرد. اى‌بسا تصمیمى را طورى بشود اجرا کرد، که تصمیم دیگر را آن‌گونه نشود. بنابراین، مى‌شود حتّى موردى بحث کنیم. شما به تصمیمى مى‌رسید، بعد مى‌گویید فرضاً فلان طور فیلمى وارد بشود، یا وارد نشود، یا مثلًا ده فیلم در این مقوله ساخته بشود؛ این یک تصمیم است. ممکن است تصمیم شما این باشد؛ خیلى خوب، حالا مى‌خواهیم ده حلقه فیلم بسازیم. فرض بفرمایید در همه‌ى زمینه‌هاى مربوط به زن مثلًا از کرامت زن، از حجاب زن و ... و سایر مسائلى که در جامعه مطرح است، باید ده حلقه فیلم ساخت؛ خیلى خوب، حالا مى‌خواهیم این را اجرا کنیم. اجراى این، نیروى انسانى مى‌خواهد، پول مى‌خواهد، ابزار مى‌خواهد؛ این ابزار در بعضى از مراکز هست، باید به این‌ها دستور داده بشود که مثلًا کارگردانى با هنرپیشه‌هاى خودش مى‌آید و مى‌خواهد از امکانات اینجا استفاده کند. ممکن است با فشار و با هُل ما این قضیه به صورت موردى حل بشود. بنابراین، گاهى هم مى‌شود موردى تصمیم‌گیرى کرد. پس، این را هم من قبول مى‌کنم که بایستى براى اجراى تصمیمات مجمع، تدابیر عمومى و موردى اندیشید.
خلاصه‌گیرى مى‌کنیم: عمومیش به این صورت است که در جاهایى باید مدیریتهاى خاصى را به افرادى از جمع شماها داد. این کاملًا براى من حل شده و روشن است و باید این کار بشود؛ جاهایش را باید پیدا کنیم. در جاهایى هم بایستى سفارشهایى کرد و به دستگاه‌هایى فشارهایى وارد آورد که این تصویب را اجرا کنند. در جاهایى هم باید پول در اختیار شماها گذاشت، تا شما خودتان بتوانید اجرا کنید. من فکر مى‌کنم که همه‌ى انواعش قابل تأمین باشد؛ لااقل تلاش کنیم که هر مقدارش شد، تأمین بشود.

مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان - 1370/02/11
عنوان فیش :لزوم انعکاس فرهنگ قرآنی کار و تلاش لله در نمایشنامه‌ها، فیلم‌ها،سینما، رادیو و تلویزیون
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
اگر سى سال درست کار کردید، سى سال این جامعه را جلو برده‌اید و سى سال پیش خدا ذخیره کرده‌اید. اگر درست کار کردید، سى سال خودتان جلو رفته‌اید. این، فرهنگ قرآنى و اسلامى است. همین فرهنگ باید در هنر ما هم منعکس بشود. این مفاهیم باید در نمایشنامه‌ها، فیلمها، سینما، تلویزیون و رادیوى ما انعکاس یابد.
 
من نمى‌دانم این دستگاه رسمى هنرى ما، کى مى‌خواهد با اعماق تفکر اسلامى آشنا بشود. مى‌نویسند، غلط! اجرا مى‌کنند، غلط! در قالبهاى هنرى حرف مى‌زنند، غلط! چرا؟! منطق اسلام این‌طور نیست. اسلام مى‌گوید، شما کارگر که خوب و با وجدان و با نیت حَسَن کار مى‌کنید، شما معلم که براى احساس مسؤولیت درس مى‌دهید، شما کارمند که براى پیشبرد جامعه و گشودن گرههاى جامعه کار مى‌کنید، هر یک ساعت کارتان، ذخیره و حسنه‌یى در پیش پروردگار است؛ هر یک ساعت کارتان، این ملت را یک ساعت جلو مى‌برد. انسان از چنین کارى، دیگر خستگى و کسالت پیدا نمى‌کند.
 
معلمان، کارگران کارخانه‌ها و مزارع، صنعتگران، محققان، کارمندان دستگاههاى اجرایى، مدافعان از حریم امنیت کشور، و هر کسى که در هر نقطه‌یى از این کشور اسلامى مشغول چنین کارى است، باید بداند که در حال عبادت است.

مربوط به :بیانات در دیدار شرکت‌‌کنندگان در اولین کنفرانس اسلامی فلسطین‌ - 1369/09/13
عنوان فیش :فیلم‌سازی گسترده یهودیها برای مظلوم‌نمایی بعد از جنگ جهانی دوم
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
در تمام اقطار عالم، همه‌ى روشن‌فکران و نویسندگان و هنرمندان و کسانى که در تبلیغات، اندک دستى دارند، باید با احساس وظیفه‌ى کامل نسبت به این قضیه، اداى تکلیف بکنند. بعد از جنگ جهانى دوم، یهودیها در سرتاسر دنیا، براى مظلوم‌نمایى، صدها و بلکه هزارها فیلم درست کرده‌اند، تا چهره‌ى آن‌ها را مظلوم، و چهره‌ى کسانى که با آن‌ها مقابل بودند به صورت واقعى یا غیر واقعى ستمگر نشان بدهد. تا آنجا که ما اطلاع داریم، ظلمى که امروز به ملت فلسطین مى‌شود، هیچ‌وقت به مجموعه‌ى یک ملت نشده است؛ در حالى که متأسفانه افکار عمومى دنیا، از این ظلم مطلع نیست. این، بایستى درست بیان بشود. باید فیلمها ساخته بشود، باید کارهاى هنرى انجام بگیرد تا همه‌ى افکار عمومى دنیا بدانند که چه مى‌گذرد.
متأسفانه باید اعتراف کنیم که روشن‌فکران ما و کسانى که مى‌توانستند، کوتاهى کردند. ما باید در سطح عالم، مسأله‌ى فلسطین را آن‌چنان که هست، معرفى بکنیم. براى این کار باید سرمایه‌گذارى بشود و افراد، تلاش و کار کنند. این، نکته‌یى بوده است که ما از آن غفلت کرده‌ایم‌.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان صدا و سیما - 1369/05/07
عنوان فیش :مراقبت و نظارت حین تولید فیلم در صداوسیما
کلیدواژه(ها) : سینما, سینمای غرب, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
از تولید - بخصوص در سیما - باید مراقبت بشود. آقایانى که مسؤول این کار هستند، به این اکتفا نکنند که به یک تهیه‌کننده بگویند مثلاً فیلم بیست دقیقه‌یى، یک‌ساعتى، یا ده‌ساعتى در این موضوع تهیه کن. نه، باید در تمام طول مدت کار، ابزارها و چشمها و بینشهاى سرشار از بصیرتى مراقبت داشته باشند، ببینند چه چیزى از آب درمى‌آید. اگر خداى نکرده یک تهیه‌کننده، مسؤولیتش یک ذره ضعیف باشد، کار خراب خواهد شد. اگر شما مراقبت نکردید، ممکن است در فیلمنامه چیزى گنجانده بشود که آن کارگردان و آن بازى‌کن بیچاره هم همان را اجرا بکند. چیز بدى از آب درمى‌آید؛ کمااین‌که گاهى چنین چیزى هم مشاهده مى‌شود. اینهایى که مطرح مى‌کنم، از بَر نیست؛ از روست؛ یعنى چیزهایى است که دیده و مشاهده شده است و مى‌شود نمونه‌هایى را ذکر کرد.
فرض بفرمایید نسبت به یک داستان تاریخى فیلمى بسازیم که نتیجه و مفهوم آن، چیزى خلاف واقعیت و دروغ باشد. آیا این، درست است؟ باید شما بالاى‌سر فیلمنامه‌نویس باشید و مراقبت کنید. حالا اگر فیلمنامه خوب از آب درآمد، آن کارگردان، یا حتّى یک نفر از هنرمندان، چنانچه بخواهند یک‌جا حرکتى انجام بدهند، یا کلمه‌یى را اضافه بکنند - که به‌طور معمول این کار انجام مى‌گیرد - مى‌توانند این کار را بکنند. در غیر این صورت، شما باید بیایید و بگویید حالا که فیلم ساخته شده است، آن را چه‌کار کنیم؟ یا باید آن را پخش کنید، یا فیلمى که این همه پول برایش خرج شده است، پاره کنید و دور بریزید.
مراقبت، چیز خیلى مهمى است.

مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان صدا و سیما - 1369/05/07
عنوان فیش :ایجاد روشنفکری نوین دینی و ملی بعد از پیروزی انقلاب
کلیدواژه(ها) : سینما, فیلمنامه
نوع(ها) : فیش موضوعی

متن فیش :
بعد از پیروزى انقلاب، روشنفکرى در ایران برنیفتاد - روشنفکرى وجود داشت - اما در واقع یک روشنفکرى نوین به وجود آمد. در دوره انقلاب، شاعر، نویسنده، منتقد، محقّق، کارگردان، سینماگر، نمایشنامه‌نویس و نقّاش، از دو قشر پدید آمد: یکى از عناصرى که انقلاب اینها را به وجود آورده بود و دوم عناصرى که از دوره قبل بودند و انقلاب اینها را به‌کلّى قلب ماهیّت کرده بود. براى اوّلین بار بعد از گذشت تقریباً صد سال از آغاز تحرّک روشنفکرى در ایران، روشنفکرى بومى شد. آن کسانى که در مقوله‌هاى روشنفکرى فعّالترند و در مرکز دایره روشنفکرى قرار دارند - یعنى نویسندگان و شعرا - تا برسد به قشرهاى گوناگون، مثل هنرمندان و نقّاشان و ... اینها براى اوّلین بار در این کشور مثل یک ایرانى فکر کردند، مثل یک مسلمان حرف زدند، محصول روشنفکرى و هنرى و ادبى تولید کردند؛ این شد یک دوران جدید.
البته مقاومتهایى بود، لیکن حرکت عظیم انقلابى، که همه چیز مقدّمه چنین حرکتى است - این را شما بدانید که هر فکرى، هر قلم‌زدنى، هر کار کردنى، مقدّمه چنین حرکتى است؛ مثل حرکتى که در انقلاب براى کشور پدید آمد - بزرگترین برکات را براى کشور دارد؛ لذا موج حرکت خودى و اسلامى و بومى روشنفکرى، با شعبه‌هاى گوناگونش در کشور، همه چیز را تحت‌الشّعاع قرار داد. از آهنگساز گرفته، تا موسیقیدان، تا هنرمند، تا ادیب، تا شاعر، اسلامى فکر کردند، اسلامى کار کردند؛ لااقل تلاش کردند که این‌گونه باشند. این، پدیده بسیار نو و مبارکى بود و ادامه پیدا کرد.