[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
مربوط به :بیانات در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن - 1402/12/03 عنوان فیش :قرآن، کتاب از بین برنده غفلت و هشدار دهنده نسبت به خطرات کلیدواژه(ها) : قرآن, هدایت الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : این قرآنی که شما تلاوت میکنید، کتاب هدایت است: اِنَّ هٰذَا القُرآنَ یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَم؛(۱) همه به هدایت احتیاج داریم. کتاب ذکر است و «ذکر» یعنی ازالهی غفلت؛ ما غالباً دچار غفلتیم؛ آحاد بشر غالباً معلومات خودشان را هم از یاد میبرند و دچار غفلت میشوند؛ قرآن کتاب ذکر است، ضدّ غفلت و مُزیل غفلت است؛ فرمود: وَ لَقَد یَسَّرنَا القُرآنَ لِلذِّکرِ فَهَل مِن مُدَّکِر.(۲) قرآن کتاب انذار است: وَ اوحِیَ اِلَیَّ هٰذَا القُرآنُ لِاُنذِرَکُم بِه؛(۳) احتیاج داریم به انذار، که توجّه بدهند ما را به خطراتی که تهدید میکند آحاد بشر را، چه در این نشئه و چه در نشئهی بعد که زندگی حقیقی است. 1 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 9 إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقوَمُ وَيُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبيرًا ترجمه : این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است. 2 ) سوره مبارکه القمر آیه 17 وَلَقَد يَسَّرنَا القُرآنَ لِلذِّكرِ فَهَل مِن مُدَّكِرٍ ترجمه : ما قرآن را برای تذکّر آسان ساختیم؛ آیا کسی هست که متذکّر شود؟! 3 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 19 قُل أَيُّ شَيءٍ أَكبَرُ شَهادَةً ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ شَهيدٌ بَيني وَبَينَكُم ۚ وَأوحِيَ إِلَيَّ هٰذَا القُرآنُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ ۚ أَئِنَّكُم لَتَشهَدونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخرىٰ ۚ قُل لا أَشهَدُ ۚ قُل إِنَّما هُوَ إِلٰهٌ واحِدٌ وَإِنَّني بَريءٌ مِمّا تُشرِكونَ ترجمه : بگو: «بالاترین گواهی، گواهی کیست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه میان من و شماست؛ و (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن بر من وحی شده، تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنها میرسد، بیم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). آیا براستی شما گواهی میدهید که معبودان دیگری با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنین گواهی نمیدهم». بگو: «اوست تنها معبود یگانه؛ و من از آنچه برای او شریک قرارمیدهید، بیزارم!» مربوط به :بیانات در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن - 1402/12/03 عنوان فیش :قرآن، کتابِ درمان دردهای بشر کلیدواژه(ها) : قرآن, سازندگی قرآنی نوع(ها) : قرآن متن فیش : [قرآن] کتاب درمان دردهای بشر است؛ چه دردهای افراد بشر [مانند] دردهای معنوی و روحی و فکریشان، چه دردهای جوامع بشری [از قبیل] جنگها، ظلمها، بیعدالتیها؛ قرآن درمان اینها است: وَ نُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَ رَحمَةٌ لِلمُؤمِنین.(1) قرآن کتاب حکمت است: یس * وَ القُرآنِ الحَکیم؛(2) «حکمت» یعنی بیان حقایق زندگی که انسان به آنها احتیاج دارد. قرآن کتاب تبیین و رفع ابهامها و جهالتها است، مکرّر هم «تِلکَ آیاتُ الکِتابِ المُبین»(3) در قرآن تکرار شده است. 1 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 82 وَنُنَزِّلُ مِنَ القُرآنِ ما هُوَ شِفاءٌ وَرَحمَةٌ لِلمُؤمِنينَ ۙ وَلا يَزيدُ الظّالِمينَ إِلّا خَسارًا ترجمه : و از قرآن، آنچه شفا و رحمت است برای مؤمنان، نازل میکنیم؛ و ستمگران را جز خسران (و زیان) نمیافزاید. 2 ) سوره مبارکه يس آیه 1 بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ يس ترجمه : یس. 2 ) سوره مبارکه يس آیه 2 وَالقُرآنِ الحَكيمِ ترجمه : سوگند به قرآن حکیم. 3 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 2 تِلكَ آياتُ الكِتابِ المُبينِ ترجمه : این آیات کتاب روشنگر است. مربوط به :بیانات در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات بینالمللی قرآن - 1402/12/03 عنوان فیش :مهجور بودن قرآن در بخشی از دنیای اسلام کلیدواژه(ها) : قرآن, انس با قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : متأسّفانه بسیاری در دنیای اسلام با قرآن اُنس ندارند. این شکایت رسول مکرّم به خدای متعال که «وَ قالَ الرَّسولُ یا رَبِّ اِنَّ قَومِی اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورًا»،(1) امروز در بسیاری از بخشهای دنیای اسلام تحقّق دارد و یک واقعیّت تلخی است. 1 ) سوره مبارکه الفرقان آیه 30 وَقالَ الرَّسولُ يا رَبِّ إِنَّ قَومِي اتَّخَذوا هٰذَا القُرآنَ مَهجورًا ترجمه : و پیامبر عرضه داشت: «پروردگارا! قوم من قرآن را رها کردند». مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام، سفرای کشورهای اسلامی و میهمانان کنفرانس وحدت - 1402/07/11 عنوان فیش :مخالف بودن قرآن با ظلم کلیدواژه(ها) : ظلمستیزی, قرآن, معارف قرآنی نوع(ها) : قرآن متن فیش : قرآن مخالف با ظلم است، قرآن تشویقکنندهی انسانها به مقابلهی با ظلم است: لا تَظلِمونَ وَ لا تُظلَمون،(1) قرآن بیدارکنندهی مردم است؛ کسی که با قرآن دشمنی میکند، با بیداری انسانها مخالف است، با مبارزهی با ظلم مخالف است. [با این کارها] خودشان را رسوا میکنند. قرآن روزبهروز روشنتر میشود؛ این چهرهی منوّر در دنیا روزبهروز دارد ظاهرتر میشود و خواهد شد، بیش از پیش. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 279 فَإِن لَم تَفعَلوا فَأذَنوا بِحَربٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسولِهِ ۖ وَإِن تُبتُم فَلَكُم رُءوسُ أَموالِكُم لا تَظلِمونَ وَلا تُظلَمونَ ترجمه : اگر (چنین) نمیکنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایههای شما، از آنِ شماست [= اصل سرمایه، بدون سود]؛ نه ستم میکنید، و نه بر شما ستم وارد میشود. مربوط به :بیانات در محفل انس با قرآن کریم - 1400/01/25 عنوان فیش :جایگاه بالای هدایت قرآنی در میان موضوعات مربوط به قرآن کلیدواژه(ها) : قرآن, هدایت الهی, راه هدایت مردم نوع(ها) : قرآن متن فیش : و امّا در مورد هدایت قرآنی. ببینید، خداوند متعال در میان امتیازات متعدّد ماه مبارک رمضان امتیاز نزول قرآن را ذکر میکند: شَهرُ رَمَضانَ الَّذی اُنزِلَ فیهِ القُرءان؛ پیدا است که این شاید بالاترین موضوع در میان امتیازات ماه رمضان است. و در مورد قرآن هم که هزاران برجستگی در قرآن وجود دارد و خیلی بیش از اینها که عقل ما و فهم ما قادر به درک آنها نیست، در میان همهی اینها هدایت قرآنی را مطرح میکند: شَهرُ رَمَضانَ الَّذی اُنزِلَ فیهِ القُرءانُ هُدًی لِلنّاسِ وَ بَیِّنٰتٍ مِنَ الهُدیٰ وَ الفُرقان؛(1) پیدا است که هدایت قرآنی در میان موضوعات مربوط به قرآن شأن بالایی دارد. خود قرآن مجید هم با مسئلهی هدایت آغاز میشود؛ هم در سورهی حمد این [مطلب] هست: اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم -که به تعبیر مرحوم علّامهی طباطبائی (رضوان الله تعالی علیه) سورهی حمد از اوّل تا آخر، ادب سخن گفتن با خدا را به ما تعلیم میدهد، یعنی خود خدای متعال به ما تعلیم میدهد که چه جوری باید با او صحبت کنیم؛ از آغاز «بِسمِ الله» تا آخرِ هدایتخواهی؛ که «اِهدِنَا الصِّراطَ المُستَقیم، صِراطَ الَّذینَ اَنعَمتَ عَلَیهِم»؛(2) که راه مستقیم، راه آن کسانی است که خدای متعال به آنها اِنعام کرده است؛ آن هم آن اِنعامشدگانی که گمراه نشدند و مورد غضب قرار نگرفتند- هم در اوّل سورهی بقره: بِسمِ اللهِ الرَّحمنِ الرَّحیمِ، الࣤمࣤ، ذٰلِکَ الکِتٰبُ لارَیبَ فیهِ هُدًی لِلمُتَّقین.(3) بنابراین آغاز قرآن هم با ذکر هدایت قرآنی آغاز شده است؛ و بعد از آن هم در جاهای متعدّدی از قرآن، دهها مورد هست که سخن از هدایت قرآن است و راهنماییها و دستگیریهای قرآن. و این هم مخصوص یک گروه خاصّی نیست؛ مخاطب قرآن، همهی بشریّت است، و ادّعای قرآن این است که میخواهد همهی بشریّت را هدایت کند به صراط مستقیم، به راه درستِ زندگیِ انسان که به مقصد صحیح منتهی خواهد شد: اِن هُوَ اِلّا ذِکرٌ لِلعٰلَمین.(4) 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 185 شَهرُ رَمَضانَ الَّذي أُنزِلَ فيهِ القُرآنُ هُدًى لِلنّاسِ وَبَيِّناتٍ مِنَ الهُدىٰ وَالفُرقانِ ۚ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهرَ فَليَصُمهُ ۖ وَمَن كانَ مَريضًا أَو عَلىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِن أَيّامٍ أُخَرَ ۗ يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ اليُسرَ وَلا يُريدُ بِكُمُ العُسرَ وَلِتُكمِلُوا العِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلىٰ ما هَداكُم وَلَعَلَّكُم تَشكُرونَ ترجمه : (روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانههای هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتی شما را میخواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزاری کنید! 2 ) سوره مبارکه الفاتحة آیه 6 اهدِنَا الصِّراطَ المُستَقيمَ ترجمه : ما را به راه راست هدایت کن... 2 ) سوره مبارکه الفاتحة آیه 7 صِراطَ الَّذينَ أَنعَمتَ عَلَيهِم غَيرِ المَغضوبِ عَلَيهِم وَلَا الضّالّينَ ترجمه : راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی؛ نه کسانی که بر آنان غضب کردهای؛ و نه گمراهان. 3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 1 بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ الم ترجمه : الم (بزرگ است خداوندی که این کتاب عظیم را، از حروف ساده الفبا به وجود آورده). 3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 2 ذٰلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ ۛ فيهِ ۛ هُدًى لِلمُتَّقينَ ترجمه : آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. 4 ) سوره مبارکه ص آیه 87 إِن هُوَ إِلّا ذِكرٌ لِلعالَمينَ ترجمه : این (قرآن) تذکّری برای همه جهانیان است؛ مربوط به :بیانات در محفل انس با قرآن کریم - 1400/01/25 عنوان فیش :هدایت قرآنی، همگانی و مربوط به همهی عرصههای زندگی بشر است کلیدواژه(ها) : قرآن, هدایت الهی, وعده هدایت الهی, هدایت فکر دینی مردم, راه هدایت مردم نوع(ها) : قرآن متن فیش : هدایت قرآن به یک منطقهی محدودی از زندگی بشر اختصاص ندارد؛ هدایت قرآنی، مربوط به همهی گسترهی عظیم زندگی بشر است؛ یعنی این جور نیست که قرآن در یک بخشی انسان را هدایت کند و در یک بخش دیگری از مواردِ مورد نیاز بشر و زندگی بشر، انسان را مهمل بگذارد و بیاعتنا عبور بکند؛ نه، قرآن مشرِف به همهی گوشه و کنارهای صحنهی زندگی و میدان حضور بشر است؛ از عروج معنوی انسان و کمال معنوی انسان بگیرید -که بالاترین خواستهی بشر همین عروج معنوی و قرب الهی و معرفت الهی و محبّت الهی و جوار الهی است: هَب لی کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلَیکَ وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها اِلَیک؛(1) که بالاترین نیاز است- تا مسئلهی جوامع بشری و ادارهی جوامع انسانی و بشری و اقامهی عدل و رفتارهای مدیریّتی برای ادارهی جوامع انسانی، و دفع دشمنان گوناگون -دشمنان باطنی و دشمنان ظاهری، دشمنان اِنسی و دشمنان جنّی- با مجاهدت و با جهاد، یا رفع دشمنیها -که «فَاِذَا الَّذی بَینُکَ وَ بَینَه عَداوَةٌ کَاَنَّه وَلِیٌّ حَمیم»(2)- همهی این میدانها مورد هدایت قرآنی است؛ تا اخلاق، تا خانواده، [مثل] «رَبَّنا هَب لَنا مِن اَزواجِنا وَ ذُرِّیَّٰتِنا قُرَّةَ اَعیُن»(3) یا «وَ اَنکِحُوا الاَیٰمیٰ مِنکُم وَ الصّٰلِحینَ مِن عِبادِکُم وَ اِمائِکُم اِن یَکونوا فُقَراءَ یُغنِهِمُ اللهُ مِن فَضلِه»،(4) یا تربیت فرزند و امثال اینها، تا مسئلهی آرامش و سکون روحی، سکینه و آرامش روانی انسان که یکی از مهمترین نیازهای انسان است، «فَاَنزَلَ اللهُ سَکینَتَه عَلیٰ رَسولِه؛ وَ عَلَی المُؤمِنین»،(5) و فرو نشاندن تلاطمهای درونیای که انسان در حوادث زندگی با آنها مواجه میشود، و تا توصیهی به علم و شناخت طبیعت، «وَ استَعمَرَکُم فیها»(6) که انسان بایستی به سمت علم، به سمت دانایی، به سمت کشف حقایق طبیعت و حقایق عالم وجود حرکت بکند، و تا رفتارهای فردی انسان، «وَ لا تُصَعِّر خَدَّکَ لِلنّاسِ وَ لا تَمشِ فِی الاَرضِ مَرَحًا»(7) یا «وَ اقصِد فی مَشیِکَ وَ اغضُض مِن صَوتِک»(8) و از این قبیل، همهی عرصههای زندگی، در قرآن درس و هدایت دارد؛ یعنی قرآن بر همهی بخشهای زندگی انسان ناظر و برای همهی آنها یک راهنمایی و هدایتی دارد و برای هر بخشی از زندگی انسان درسی دارد که این سرفصلهای مهمّی که حالا من یک مقداری از آن را گفتم و سرفصلهای مهمّ دیگری هم وجود دارد، اینها همه در قرآن مطرح شده است و چقدر غافلند کسانی که خیال میکنند قرآن به مسائل زندگی، به مسائل سیاست، به مسائل اقتصاد، به مسائل حکومت کار ندارد؛ نه، بخش عمدهی قرآن راجع به همین مسائل اجتماعی زندگی است. 1 ) اقبال الاعمال ، سید بن طاووس ص ۶۸۵؛ بحارالانوار ، علامه مجلسی ج ۹۱ ص ۹۶ ؛ كليات مفاتيح الجنان، شیخ عباس قمی، مناجات شعبانیه .. إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخْرِقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ ... ترجمه : ... معبودا، مرا به کمالِ گسستن [از خلق] و پیوستن به خودت رسان و دیده قلبمان را با فروغی که بدان تو را مشاهده کنند، روشن فرما تا دیده دل ما حجابهای نورانی را بر درَد و به کانِ عظمت و جلال رسد و جانهای ما به مقام والای قدس تو بپیوندد ... 2 ) سوره مبارکه فصلت آیه 34 وَلا تَستَوِي الحَسَنَةُ وَلَا السَّيِّئَةُ ۚ ادفَع بِالَّتي هِيَ أَحسَنُ فَإِذَا الَّذي بَينَكَ وَبَينَهُ عَداوَةٌ كَأَنَّهُ وَلِيٌّ حَميمٌ ترجمه : هرگز نیکی و بدی یکسان نیست؛ بدی را با نیکی دفع کن، ناگاه (خواهی دید) همان کس که میان تو و او دشمنی است، گویی دوستی گرم و صمیمی است! 3 ) سوره مبارکه الفرقان آیه 74 وَالَّذينَ يَقولونَ رَبَّنا هَب لَنا مِن أَزواجِنا وَذُرِّيّاتِنا قُرَّةَ أَعيُنٍ وَاجعَلنا لِلمُتَّقينَ إِمامًا ترجمه : و کسانی که میگویند: «پروردگارا! از همسران و فرزندانمان مایه روشنی چشم ما قرارده، و ما را برای پرهیزگاران پیشوا گردان!» 4 ) سوره مبارکه النور آیه 32 وَأَنكِحُوا الأَيامىٰ مِنكُم وَالصّالِحينَ مِن عِبادِكُم وَإِمائِكُم ۚ إِن يَكونوا فُقَراءَ يُغنِهِمُ اللَّهُ مِن فَضلِهِ ۗ وَاللَّهُ واسِعٌ عَليمٌ ترجمه : مردان و زنان بیهمسر خود را همسر دهید، همچنین غلامان و کنیزان صالح و درستکارتان را؛ اگر فقیر و تنگدست باشند، خداوند از فضل خود آنان را بینیاز میسازد؛ خداوند گشایشدهنده و آگاه است! 5 ) سوره مبارکه الفتح آیه 26 إِذ جَعَلَ الَّذينَ كَفَروا في قُلوبِهِمُ الحَمِيَّةَ حَمِيَّةَ الجاهِلِيَّةِ فَأَنزَلَ اللَّهُ سَكينَتَهُ عَلىٰ رَسولِهِ وَعَلَى المُؤمِنينَ وَأَلزَمَهُم كَلِمَةَ التَّقوىٰ وَكانوا أَحَقَّ بِها وَأَهلَها ۚ وَكانَ اللَّهُ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمًا ترجمه : (به خاطر بیاورید) هنگامی را که کافران در دلهای خود خشم و نخوت جاهلیّت داشتند؛ و (در مقابل،) خداوند آرامش و سکینه خود را بر فرستاده خویش و مؤمنان نازل فرمود و آنها را به حقیقت تقوا ملزم ساخت، و آنان از هر کس شایستهتر و اهل آن بودند؛ و خداوند به همه چیز دانا است. 6 ) سوره مبارکه هود آیه 61 وَإِلىٰ ثَمودَ أَخاهُم صالِحًا ۚ قالَ يا قَومِ اعبُدُوا اللَّهَ ما لَكُم مِن إِلٰهٍ غَيرُهُ ۖ هُوَ أَنشَأَكُم مِنَ الأَرضِ وَاستَعمَرَكُم فيها فَاستَغفِروهُ ثُمَّ توبوا إِلَيهِ ۚ إِنَّ رَبّي قَريبٌ مُجيبٌ ترجمه : و بسوی قوم «ثمود»، برادرشان «صالح» را (فرستادیم)؛ گفت: «ای قوم من! خدا را پرستش کنید، که معبودی جز او برای شما نیست! اوست که شما را از زمین آفرید، و آبادی آن را به شما واگذاشت! از او آمرزش بطلبید، سپس به سوی او بازگردید، که پروردگارم (به بندگان خود) نزدیک، و اجابتکننده (خواستههای آنها) است!» 7 ) سوره مبارکه لقمان آیه 18 وَلا تُصَعِّر خَدَّكَ لِلنّاسِ وَلا تَمشِ فِي الأَرضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُختالٍ فَخورٍ ترجمه : (پسرم!) با بیاعتنایی از مردم روی مگردان، و مغرورانه بر زمین راه مرو که خداوند هیچ متکبّر مغروری را دوست ندارد. 8 ) سوره مبارکه لقمان آیه 19 وَاقصِد في مَشيِكَ وَاغضُض مِن صَوتِكَ ۚ إِنَّ أَنكَرَ الأَصواتِ لَصَوتُ الحَميرِ ترجمه : (پسرم!) در راهرفتن، اعتدال را رعایت کن؛ از صدای خود بکاه (و هرگز فریاد مزن) که زشتترین صداها صدای خران است. مربوط به :بیانات در محفل انس با قرآن کریم - 1400/01/25 عنوان فیش :وجود معارف بسیار، در داستانها و حوادث نقل شده در قرآن کلیدواژه(ها) : قرآن, هدایت الهی, وعده هدایت الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : در قرآن، بیان مثل بیان کتابهای بشری نیست که یک فصلبندی بکنند، موضوعبندی بکنند؛ نه، خدای متعال در قرآن گاهی با یک کلمه، با یک اشاره، یک دریای معرفت را به سمت انسان سرازیر میکند که اگر چنانچه تدبّر کنیم، اگر فکر کنیم، اگر ابعاد را بسنجیم، اگر از خرد بشری برای فهم آن استفاده بکنیم، گاهی معارف عجیبی در یک کلمه برای انسان حاصل میشود. یا فرض بفرمایید که در ضمن یک حکایتی که قرآن دارد بیان میکند، کوتاه یا بلند، راجع به پیغمبران یا غیر پیغمبران -که در قرآن داستانهای فراوانی وجود دارد از گذشتگان-در خلال آن، یک مطلبی را به ما تعلیم میدهد و ما از آن استفاده میکنیم، مثلاً فرض کنید در خلال گفتگوی دو نفر. یا یک حادثهی معیّنی اتّفاق افتاده، یک بیانی نسبت به آن حادثه در قرآن هست، امّا این بیان اگر چه مربوط به یک حادثه است، امّا مخصوص به آن حادثه نیست؛ این بیان کلّیّت دارد که حالا مثلاً یک مثال [اگر] من بزنم، این آیهی شریفهی سورهی آلعمران است: الَّذینَ قالَ لَهُمُ النّاسُ اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم ایمانًا وَ قالوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل.(1) خب این مربوط به ماجرای بعد از جنگ اُحُد است؛ بعد از آنکه مسلمانها از جنگ اُحُد، ناموفّق، مجروح، خسته، کوفته، شهیدداده، و مصیبتزده برگشتند، یک عدّه از منافقین افتادند بین مردم که شما اینجا نشستهاید، امّا دشمنها آنجا حاضرند، نزدیک مدینه یک جایی اجتماع کردهاند و بزودی حمله میکنند پدر شما را درمیآوردند؛ پیغمبر فرمود فقط آن کسانی که امروز در این حادثه در اُحُد مجروح شدند بیایند؛ شب بلند شدند رفتند آن مجموعه را شکست دادند و برگشتند. اِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَکُم؛ منافقین شایعه درست میکردند که بله، پدرتان درآمد، علیه شما دارند چنین میکنند، چنان میکنند، اینها رفتند و غائله را ختم کردند و برگشتند: فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللهِ وَ فَضلٍ لَم یَمسَسهُم سوء.(2) خب این یک «قضیّه» است، این قضیّه مال یک حادثهی خاص است امّا مخصوص آن زمان نیست؛ امروز هم هست، در همه ی دورانها هم بوده است. هر وقتی که ما از قرآن نسبت به حادثهای شبیه آن حادثه استنطاق بکنیم، از قرآن هدایت بطلبیم، قرآن کریم همین مطلب را در اختیار ما خواهد گذاشت. امروز هم همین جور است؛ امروز هم ممکن است بعضیها بیایند بین ما شایعه درست کنند که مثلاً «فلان دولت، فلان گروه، فلان ابرقدرت، فلان مجموعه دارند علیه شما توطئه میکنند، خلاصه بیچاره شُدید» و مانند اینها ؛ اینجا هم همان است: فَزادَهُم ایمانًا وَقالوا حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل. البتّه «حَسبُنَا اللهُ وَ نِعمَ الوَکیل» با نشستن گوشهی خانه جور در نمیآید؛ بایستی آمد وسط میدان، کما اینکه آنها رفتند وسط میدان. درس این است: بروید وسط میدان، کاری را که لازم است انجام بدهید و بگویید «حَسبُنَا اللهُ وَنِعمَ الوَکیل». 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 173 الَّذينَ قالَ لَهُمُ النّاسُ إِنَّ النّاسَ قَد جَمَعوا لَكُم فَاخشَوهُم فَزادَهُم إيمانًا وَقالوا حَسبُنَا اللَّهُ وَنِعمَ الوَكيلُ ترجمه : اینها کسانی بودند که (بعضی از) مردم، به آنان گفتند: «مردم [= لشکر دشمن] برای (حمله به) شما اجتماع کردهاند؛ از آنها بترسید!» اما این سخن، بر ایمانشان افزود؛ و گفتند: «خدا ما را کافی است؛ و او بهترین حامی ماست.» 2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 174 فَانقَلَبوا بِنِعمَةٍ مِنَ اللَّهِ وَفَضلٍ لَم يَمسَسهُم سوءٌ وَاتَّبَعوا رِضوانَ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ ذو فَضلٍ عَظيمٍ ترجمه : به همین جهت، آنها (از این میدان،) با نعمت و فضل پروردگارشان، بازگشتند؛ در حالی که هیچ ناراحتی به آنان نرسید؛ و از رضای خدا، پیروی کردند؛ و خداوند دارای فضل و بخشش بزرگی است. مربوط به :بیانات در محفل انس با قرآن کریم - 1400/01/25 عنوان فیش :تقوا و خشیت عوامل بهرهمندی از هدایت الهی کلیدواژه(ها) : تقوا, خشیت الهی, قرآن, هدایت الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : قرآن در معرض استفادهی ما است، امّا اینکه آیا ما استفاده میکنیم یا نه، آیا ما میتوانیم استفاده کنیم یا نه، خودش مسئلهی مهمّی است. بله، قرآن درس را در اختیار ما گذاشته، هدایت را به ما عرضه کرده، امّا ما کِی میتوانیم از این هدایت قرآنی استفاده کنیم؟ هُدًی لِلمُتَّقین؛(1) وقتی تقوا وجود داشته باشد. وقتی تقوا وجود داشت، این هدایت به معنای واقعی کلمه و به تمام معنیالکلمه در اختیار ما خواهد بود. البتّه تعبیرات در قرآن مختلف است لکن مرجع همهی آنها یکی است؛ اینجا در اوّل قرآن «هُدًی لِلمُتَّقین» است، در یک جا «هُدًی وَ بُشریٰ لِلمُؤمِنینَ»(2) است، در یک جا «هُدًی وَ رَحمَةً لِقَومٍ یُؤمِنون»(3) است، در یک جا «هُدًی وَ بُشریٰ لِلمُسلِمین»(4) است، در یک جا «هُدًی لِلنّاس» است؛ این مراتبِ مختلفِ هدایت است: «هُدًی لِلنّاس» یعنی در اختیار آنها است، میتوانند استفاده کنند، «هُدًی لِلمُتَّقین» یا «هُدًی وَ بُشریٰ لِلمُؤمِنین» [هم] مراتببهرهمندی از این هدایت را برای انسانها مشخّص میکند. خب این در مورد تقوا که مراتب هدایت نشان داده میشود. در آیات دیگری، «خشیت» ملاک قرار گرفته است که حالا عرض میکنم مرجع آن هم باز به تقوا است: «اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکرَ وَ خَشِیَ الرَّحمٰنَ بِالغَیبِ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَ اَجرٍ کَریم»(5) -در سورهی مبارکهی یاسین- آن کسی میتواند از اِنذار قرآنی استفاده بکند و در جان او اثر بگذارد و دست او را بگیرد و پیش ببرد که دارای خشیت باشد. یا در سورهی مبارکه طٰه: طٰه، ماٰ اَنزَلنا عَلَیکَ القُرءانَ لِتَشقیٰ، اِلّا تَذکِرَةً لِمَن یَخشیٰ.(6) در قرآن چندین آیهی دیگر هم هست که مربوط به همین خشیت است. خشیت هم صفت اهل تقوا است؛ یعنی وقتی ما تقوا داشته باشیم، خشیت هم به سراغ ما میآید که حالا اینجا این آیهی شریفه را من بخوانم: وَ لَقَد ءاتَینا موسیٰ وَ هٰرونَ الفُرقانَ وَ ضِیاٰءً وَ ذِکرًا لِلمُتَّقین؛(7) آنچه به هارون و موسیٰ (علیهما السّلام) داده شد، هدایت و ذکر بود برای متّقین؛ متّقین چه کسانی هستند؟ متّقین را قرآن معنا میکند: الَّذینَ یَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَیب.(8) پس بنابراین، تقوا و خشیت هم یا همراهند یا اساساً جدا از هم نیستند و تحت یک مفهوم قرار میگیرند. البتّه خشیت با خوف فرق دارد. خشیت عبارت است از آن حالتی که ناشی از فهم عظمت طرف مقابل است که به انسان دست میدهد؛ به این حالت میگویند خشیت. خشیت در مقابل پروردگار عالم ناشی از درک عظمت حضرت حق (جلّ و علا) است که «اِنَّما یَخشَی اللهَ مِن عِبادِهِ العُلَمَاءُ»؛(9) آن کسانی که معرفتشان بیشتر است، داناییشان بیشتر است، خشیت از پروردگار مال آنها است. البتّه خطا نشود در فهم معانیِ خوف و خشیت و این چیزها که به معنای ترساننده بودن ذات مقدّس پروردگار فهمیده بشود؛ نه، اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکرَ وَ خَشِیَ الرَّحمٰنَ بِالغَیب؛ خشیت هست، امّا رحمانیّت محفوظ است؛ همان رحمان، آن که مظهر لطف و عنایت به بشر است، خشیت در مقابل او است به خاطر عظمت او. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 2 ذٰلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ ۛ فيهِ ۛ هُدًى لِلمُتَّقينَ ترجمه : آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 97 قُل مَن كانَ عَدُوًّا لِجِبريلَ فَإِنَّهُ نَزَّلَهُ عَلىٰ قَلبِكَ بِإِذنِ اللَّهِ مُصَدِّقًا لِما بَينَ يَدَيهِ وَهُدًى وَبُشرىٰ لِلمُؤمِنينَ ترجمه : (آنها میگویند: «چون فرشتهای که وحی را بر تو نازل میکند، جبرئیل است، و ما با جبرئیل دشمن هستیم، به تو ایمان نمیآوریم!») بگو: «کسی که دشمن جبرئیل باشد (در حقیقت دشمن خداست) چرا که او به فرمان خدا، قرآن را بر قلب تو نازل کرده است؛ در حالی که کتب آسمانی پیشین را تصدیق میکند؛ و هدایت و بشارت است برای مؤمنان.» 3 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 52 وَلَقَد جِئناهُم بِكِتابٍ فَصَّلناهُ عَلىٰ عِلمٍ هُدًى وَرَحمَةً لِقَومٍ يُؤمِنونَ ترجمه : ما کتابی برای آنها آوردیم که (اسرار و رموز) آن را با آگاهی شرح دادیم؛ (کتابی) که مایه هدایت و رحمت برای جمعیّتی است که ایمان میآورند. 4 ) سوره مبارکه النحل آیه 102 قُل نَزَّلَهُ روحُ القُدُسِ مِن رَبِّكَ بِالحَقِّ لِيُثَبِّتَ الَّذينَ آمَنوا وَهُدًى وَبُشرىٰ لِلمُسلِمينَ ترجمه : بگو، روح القدس آن را از جانب پروردگارت بحقّ نازل کرده، تا افراد باایمان را ثابتقدم گرداند؛ و هدایت و بشارتی است برای عموم مسلمانان! 5 ) سوره مبارکه يس آیه 11 إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ ترجمه : تو فقط کسی را انذار میکنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده! 6 ) سوره مبارکه طه آیه 1 بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ طه ترجمه : طه 6 ) سوره مبارکه طه آیه 2 ما أَنزَلنا عَلَيكَ القُرآنَ لِتَشقىٰ ترجمه : ما قرآن را بر تو نازل نکردیم که خود را به زحمت بیفکنی! 6 ) سوره مبارکه طه آیه 3 إِلّا تَذكِرَةً لِمَن يَخشىٰ ترجمه : آن را فقط برای یادآوری کسانی که (از خدا) میترسند نازل ساختیم. 7 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 48 وَلَقَد آتَينا موسىٰ وَهارونَ الفُرقانَ وَضِياءً وَذِكرًا لِلمُتَّقينَ ترجمه : ما به موسی و هارون، «فرقان» [= وسیله جدا کردن حق از باطل] و نور، و آنچه مایه یادآوری برای پرهیزگاران است، دادیم. 8 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 49 الَّذينَ يَخشَونَ رَبَّهُم بِالغَيبِ وَهُم مِنَ السّاعَةِ مُشفِقونَ ترجمه : همانان که از پروردگارشان در نهان میترسند، و از قیامت بیم دارند! 9 ) سوره مبارکه فاطر آیه 28 وَمِنَ النّاسِ وَالدَّوابِّ وَالأَنعامِ مُختَلِفٌ أَلوانُهُ كَذٰلِكَ ۗ إِنَّما يَخشَى اللَّهَ مِن عِبادِهِ العُلَماءُ ۗ إِنَّ اللَّهَ عَزيزٌ غَفورٌ ترجمه : و از انسانها و جنبندگان و چهارپایان انواعی با رنگهای مختلف، (آری) حقیقت چنین است: از میان بندگان خدا، تنها دانشمندان از او میترسند؛ خداوند عزیز و غفور است! مربوط به :سخنرانی تلویزیونی در پایان محفل انس با قرآن کریم - 1399/02/06 عنوان فیش :ماه مبارک رمضان ماه قرآن است کلیدواژه(ها) : قرآن, ماه مبارک رمضان نوع(ها) : قرآن متن فیش : اوّلاً حلول ماه مبارک رمضان را تبریک عرض میکنیم به همهی کسانی که این سخن را میشنوند و همهی برادران مسلمان در سرتاسر جهان؛ و امیدواریم که خداوند به ما توفیق بدهد که بتوانیم حقّ این ماه را اداء کنیم. ماه، ماه قرآن است؛ که در آیهی کریمهی قرآن هم وقتی که نام ماه رمضان آورده شده، ذکر میشود «اَلَّذیِ اُنزِلَ فیهِ القُرءان»(1). این یک خصوصیّت بسیار مهمّ این ماه عزیز و شریف است. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 185 شَهرُ رَمَضانَ الَّذي أُنزِلَ فيهِ القُرآنُ هُدًى لِلنّاسِ وَبَيِّناتٍ مِنَ الهُدىٰ وَالفُرقانِ ۚ فَمَن شَهِدَ مِنكُمُ الشَّهرَ فَليَصُمهُ ۖ وَمَن كانَ مَريضًا أَو عَلىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِن أَيّامٍ أُخَرَ ۗ يُريدُ اللَّهُ بِكُمُ اليُسرَ وَلا يُريدُ بِكُمُ العُسرَ وَلِتُكمِلُوا العِدَّةَ وَلِتُكَبِّرُوا اللَّهَ عَلىٰ ما هَداكُم وَلَعَلَّكُم تَشكُرونَ ترجمه : (روزه، در چند روز معدودِ) ماهِ رمضان است؛ ماهی که قرآن، برای راهنمایی مردم، و نشانههای هدایت، و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است. پس آن کس از شما که در ماه رمضان در حضر باشد، روزه بدارد! و آن کس که بیمار یا در سفر است، روزهای دیگری را به جای آن، روزه بگیرد! خداوند، راحتی شما را میخواهد، نه زحمت شما را! هدف این است که این روزها را تکمیل کنید؛ و خدا را بر اینکه شما را هدایت کرده، بزرگ بشمرید؛ باشد که شکرگزاری کنید! مربوط به :سخنرانی تلویزیونی در پایان محفل انس با قرآن کریم - 1399/02/06 عنوان فیش :علاج مشکلات بشریت قرآن است کلیدواژه(ها) : قرآن, درسهای قرآن, زندگی قرآنی نوع(ها) : قرآن متن فیش : قرآن، هم کتاب علم و معرفت است یعنی دل را و اندیشهی انسانی را سیراب میکند -قرآن برای آن کسانی که اهل معرفتآموزی هستند یک سرچشمهی تمامنشدنی است- لکن علاوهی بر اینها قرآن دستور زندگی هم هست؛ قرآن علاوهی بر جنبهی معرفتی و معرفتآموزی دستورات کاربردی دارد برای زندگی؛ یعنی محیط زندگی را آباد میکند، زندگی را از امنیّت و سلامت و آسایش برخوردار میکند. یَهدی بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوانَه سُبُلَ السَّلام(1). راههای سلامت را، راههای امنیّت را، راههای آسایشِ در زندگی را به انسانها نشان میدهد. انسانها در طول تاریخ دستبهگریبانِ ظلم و تبعیض و جنگ و ناامنی و لگدمال شدن ارزشها بودهاند، امروز هم هستند؛ راه علاج اینها قرآن است. اگر به قرآن عمل کنیم همهی این مشکلات برطرف میشود. 1 ) سوره مبارکه المائدة آیه 16 يَهدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَيُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ بِإِذنِهِ وَيَهديهِم إِلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ ترجمه : خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راههای سلامت، هدایت میکند؛ و به فرمان خود، از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد؛ و آنها را به سوی راه راست، رهبری مینماید. مربوط به :سخنرانی تلویزیونی در پایان محفل انس با قرآن کریم - 1399/02/06 عنوان فیش :در دنیا و آخرت باید دنبال حسنه بود کلیدواژه(ها) : قرآن, زندگی قرآنی, سبک زندگی قرآنی نوع(ها) : قرآن متن فیش : این چیزهایی که من عرض میکنم که در قرآن وجود دارد و درس زندگی است، مال همین ظاهر قرآن است؛ مال همین چیزی است که بنده و امثال بنده از قرآن میفهمیم؛ وَالّا آن چیزی که کُمَّلینِ توحیدی از قرآن میفهمند، راسخین در علم میفهمند، اولیای الهی میفهمند که بواطن قرآن و بحر عمیقِ قرآن است، قرآن از این حرفها خیلی بالاتر است؛ آنچه من عرض میکنم -این هزاران دستور زندگی- همین چیزهایی است که از ظاهر قرآن استفاده میشود. خب حالا این چیزهایی که کاربردی است: بعضی از اینها مربوط به تنظیم قواعد زندگی است؛ مثلاً فرض بفرمایید «فَمِنَ النّاسِ مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا وَ ما لَه فِی الأخِرَةِ مِن خَلاق»؛(1) بعضی هستند که همهی قواعد زندگی انسانی را، دوستیها را، دشمنیها را، رابطهها را، هدفها را، انگیزهها را در کار دنیا محصور میکنند؛ دنیا یعنی چه؟ یعنی پول، یعنی قدرت، یعنی شهوت؛ مراد از دنیا در اینجا اینها است. دوستیشان به خاطر اینها است، دشمنیشان به خاطر اینها است، رابطهگیریشان به خاطر اینها است، تلاششان به خاطر اینها است، هدفهایشان به خاطر اینها است؛ این را خدای متعال رد میکند. این جور قاعدهی زندگی ساختن را خدای متعال رد میکند؛ وَ ما لَه فِی الأخِرَةِ مِن خَلاق. اینها در زندگی دنیوی به چیزهایی خواهند رسید -در این زندگی موقّت کوتاه- امّا در زندگی اصلی و واقعی و اخروی که زندگی انسان در آنجا است چیزی ندارند، بینصیبند، بیبهرهاند. امّا در مقابلش یک قاعدهسازی دیگری برای زندگی وجود دارد: وَ مِنهُم مَن یَقولُ رَبَّنا ءاتِنا فِی الدُّنیا حَسَنَةً وَ فِی الأخِرَةِ حَسَنَةً وَ قِنا عَذابَ النّار؛(2) این قاعدهسازی دوّم است. یعنی کسانی که در دنیا هم دنبال حسنه هستند نه دنبال هر چیزی؛ در «ءاتِنا فِی الدُّنیا» نمیگوید چه به ما بده؛ معلوم است که دنیا میخواهد امّا این [میگوید] «ءاتِنا فی الدُّنیا حَسَنَةً»، چیزهای نیکو را در دنیا به ما بده؛ چیزهایی که با فطرت انسان منطبق است، با نیازهای واقعی انسان منطبق است؛ وَ فِی الآخِرَةِ حَسَنَة؛ دنبال آخرت هم هستند؛ وَ قِنا عَذابَ النّار؛ آن وقت کسانی هستند که خدای متعال اینها را به مقاصد حقیقی زندگی میرساند. یک دسته آیات از این قبیل است که قواعد زندگی را مشخّص میکند. یا مثلاً فرض کنید در آیهی مربوط به عُقلای بنیاسرائیل که یک عدّهای از آنها به قارون توصیه میکردند، میگفتند: وَ ابتَغِ فیما ءاتاکَ اللهُ الدّارَ الأخِرَةَ وَلا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا وَ اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیک؛(3) به قارون نمیگفتند که هر چه را داری یا نداری دور بریز؛ میگفتند آنچه را داری وسیله قرار بده. پول و ثروت دنیا وسیله است، وسیلهی رسیدن به مقامات عالیهی بشری و انسانی است، وسیلهی رسیدن به مقامات معنوی است؛ میتواند وسیله باشد. شما میتوانید با پول دنیا را آباد کنید، زندگیهای انسانها را نجات بدهید، تبعیض را برطرف کنید، فقرا و ضعفا را از حالت فقر و ضعف بیرون بیاورید. وَ ابتَغِ فیما ءاتاکَ اللهُ الدّارَ الأخِرَة؛ اوّلاً آنچه در اختیار تو است، ءاتاکَ الله است، خدا به تو داده؛ ثانیاً راهش این است که این را برای خدا مصرف کنی وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا؛ امّا این جور هم نیست که خود تو هم حظّی و سهمی نداشته باشی؛ چرا، تو هم سهمی داری، سهم خودت را هم استفاده کن. وَ اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیک؛ ببینید، این قاعدهی زندگیای است که اسلام برای ما معیّن میکند. بر خلاف آنچه خود آن بیعقل خیال میکرد؛ آن قارونِ خرپولِ بیعقل میگفت: اِنَّما اوتیتُه عَلی عِلمٍ؛(4) من خودم توانستم این را به دست بیاورم، با هنر خودم به دست آوردم؛ در حالی که اینجور نیست؛ خدای متعال وسایل را فراهم کرده بود، او توانسته بود به دست بیاورد. بنابراین بعضی از آیات در قرآن این جوری است و از این قبیل آیات زیاد داریم که قواعد زندگی را معیّن میکند. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 200 فَإِذا قَضَيتُم مَناسِكَكُم فَاذكُرُوا اللَّهَ كَذِكرِكُم آباءَكُم أَو أَشَدَّ ذِكرًا ۗ فَمِنَ النّاسِ مَن يَقولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنيا وَما لَهُ فِي الآخِرَةِ مِن خَلاقٍ ترجمه : و هنگامی که مناسکِ (حج) ِ خود را انجام دادید، خدا را یاد کنید، همانند یادآوری از پدرانتان (آنگونه که رسم آن زمان بود) بلکه از آن هم بیشتر! (در این مراسم، مردم دو گروهند:) بعضی از مردم میگویند: «خداوندا! به ما در دنیا، (*نیکی*) عطا کن!» ولی در آخرت، بهرهای ندارند. 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 201 وَمِنهُم مَن يَقولُ رَبَّنا آتِنا فِي الدُّنيا حَسَنَةً وَفِي الآخِرَةِ حَسَنَةً وَقِنا عَذابَ النّارِ ترجمه : و بعضی میگویند: «پروردگارا! به ما در دنیا (*نیکی*) عطا کن! و در آخرت نیز (*نیکی*) مرحمت فرما! و ما را از عذابِ آتش نگاه دار!» 3 ) سوره مبارکه القصص آیه 77 وَابتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدّارَ الآخِرَةَ ۖ وَلا تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا ۖ وَأَحسِن كَما أَحسَنَ اللَّهُ إِلَيكَ ۖ وَلا تَبغِ الفَسادَ فِي الأَرضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ المُفسِدينَ ترجمه : و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهرهات را از دنیا فراموش مکن؛ و همانگونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد! 4 ) سوره مبارکه القصص آیه 78 قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندي ۚ أَوَلَم يَعلَم أَنَّ اللَّهَ قَد أَهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ أَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَأَكثَرُ جَمعًا ۚ وَلا يُسأَلُ عَن ذُنوبِهِمُ المُجرِمونَ ترجمه : (قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آوردهام!» آیا او نمیدانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمیشوند. مربوط به :بیانات در محفل انس با قرآن کریم - 1398/02/16 عنوان فیش :قرآن، به سمت اقوم راهنمایی میکند کلیدواژه(ها) : تلاوت قرآن, قاریان قرآن, قرآن, تفسیر قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : یک کار دیگر، جلسات تفسیر است؛ تفسیر هم بسیار بسیار مهم است. کسانی که میتوانند، کسانی که بلدند، عمدتاً آقایان روحانیّون محترم، فضلای محترم، کسانی که با قرآن اُنس دارند، مطالعه کنند، فکر کنند، مباحث تفسیری را بیان کنند، سطح معارف جامعه را بالا بیاورند. بالاخره اینکه فرمود: اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدى لِلَّتی هِیَ اَقوَم؛(1) این قرآن «اقوَم» را -«اَقوَم» یعنی استوارتر، بهتر، قویتر، باقوامتر- به شما نشان میدهد، شما را به سمت «اقوَم» راهنمایی [میکند]؛ «اقوَم» در چه چیزی؟ «اقوَم» در زندگی دنیایتان، «اقوَم» در کسب عزّتتان، «اقوَم» در ایجاد حکومتتان و «اقوَم» در زندگی حقیقی و حیات اخرویتان که آن حیات حقیقی است -لَهِیَ الحَیَوان-(2) معارف قرآنی وقتی همهگیر بشود، این جوری میشود. البتّه امروز ما بحمدالله خیلی پیشرفت کردهایم؛ امّا کم است؛ نسبت به آنچه باید باشد کم است، با اینکه نسبت به گذشته بسیار زیاد است؛ لکن بیشتر از این [باید باشد.] باید جوری بشود که جامعهی ما، مرد و زن ما، جوانهای ما با معارف قرآنی اُنس بگیرند؛ اصلاً معارف قرآنی حاکم بر ذهنها باشد. اگر این شد، قدرت استدلال به وجود میآید، قوّت دفاع به وجود میآید، ایمانها کامل میشود، حرکتها [به نتیجه میرسد]. 1 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 9 إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقوَمُ وَيُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبيرًا ترجمه : این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است. 2 ) سوره مبارکه العنكبوت آیه 64 وَما هٰذِهِ الحَياةُ الدُّنيا إِلّا لَهوٌ وَلَعِبٌ ۚ وَإِنَّ الدّارَ الآخِرَةَ لَهِيَ الحَيَوانُ ۚ لَو كانوا يَعلَمونَ ترجمه : این زندگی دنیا چیزی جز سرگرمی و بازی نیست؛ و زندگی واقعی سرای آخرت است، اگر میدانستند! مربوط به :بیانات در محفل انس با قرآن کریم - 1398/02/16 عنوان فیش :قرآن، پدیدهای شگفت آور کلیدواژه(ها) : تلاوت قرآن, قرآن, قاریان قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : قرآن یک اثر هنری بینظیر است، یعنی یک جنبهی از عظمت قرآن و اهمّیّت قرآن عبارت است از زیبایی هنری قرآن؛ اتّفاقاً آن چیزی که در درجهی اوّل دلها را مثل مغناطیس به سمت اسلام جذب کرد، همین جنبهی هنری قرآن بود. عربها، هم موسیقی الفاظ را میفهمیدند، هم با زبان ادب آشنا بودند -در آن محیط عربی این جوری بود- ناگهان دیدند یک پدیدهای وسط آمد که شبیه آن را نشنیدهاند؛ نه شعر است، نه نثر است امّا یک پدیدهی هنری فوقالعاده است. این همان چیزی است که امیرالمؤمنین (علیه السّلام) میفرماید: ظاهِرُهُ اَنیقٌ وَ باطِنُهُ عَمیق؛(1) «اَنیق» یعنی آن زیبایی شگفتآور، آن زیباییای که وقتی انسان در مقابل آن قرار میگیرد، به حیرت میافتد؛ زیبایی در قرآن این جوری است. البتّه ما فارسزبانها یعنی غیر عربزبانها و خیلی از عربزبانها این توفیق را ندارند که این زیبایی را درک کنند؛ [ولی] با اُنس زیاد با قرآن میشود درک کرد. وقتی انسان با قرآن اُنس بگیرد، زیاد تلاوت کند، زیاد بشنود، آن وقت میفهمد که غیر از جنبهی معنوی، این زبان، این جملات، چقدر شیوا است، چقدر زیبا است. خب، این اثر هنری را باید هنری اجرا کرد. یک وقت هست که من و شما در منزل برای خودمان قرآن میخوانیم، خب هر جور خواندیم مانعی ندارد؛ با صوت بخوانیم، بی صوت بخوانیم -البتّه ظاهراً آنجا هم وارد شده است که صدای قرآن از خانهها بیرون بیاید؛ آن برای جنبهی فضاسازی قرآنی در کلّ جامعه است که یک فضاسازی قرآنیای بشود، از خانهها صدای قرآن بیرون بیاید، لکن وقتی انسان تنها میخواند، برای خودش میخواند، فرقی نمیکند که یواش بخواند، بلند بخواند، آهسته بخواند، با صوت بخواند- امّا وقتی شما مخاطبی دارید، مثلاً [قرائت] مجلسی میخوانید، اینجا میخواهید مخاطب را تحت تأثیر قرار بدهید؛ اینجا باید هنر بیاید وسط میدان، اینجا است که هنر بایستی نقش ایفا کند؛ مخاطب را با هنر میشود تحت تأثیر قرار داد. این تلاوتهایی که ما میشنویم و گوش میکنیم و تشویق میکنیم و تأیید میکنیم، معنایش این است؛ یعنی شما این اثر فاخر بینظیر هنری را به شکل هنرمندانه اجرا میکنید، به شکل هنرمندانه میخوانید؛ آن وقت نتیجه این میشود که اثرش میشود چند برابر؛ البتّه به شرط اینکه این جنبهی تلاوت هنری درست انجام بگیرد، با دقّت انجام بگیرد. مثلاً فرض بفرمایید بنده بارها به دوستان سفارش میکنم که قرآن را تلاوت از نوع تفهیم معانی [بخوانید]؛ جوری بخوانید که میخواهید معانی را تفهیم کنید. ما این را در شعرخوانی فارسی خودمان مشاهده میکنیم؛ مدّاح میآید میایستد، با صدای خوش شعر میخواند؛ دو جور میتواند بخواند: هان ای دل عبرتبین از دیده نظر کن هان ایوان مدائن را آئینهی عبرت دان میشود این جوری بخواند، میشود هم بگوید: هان ای دل عبرتبین! از دیده نظر کن هان! ایوان مدائن را، آئینهی عبرت دان این دو جور خواندن مثل هم است؟ این دو جور خواندن مثل هم نیست. دوّمی این جوری است که شما روی جملات، روی کلمات، تکیهی مناسب میکنید. این کاری است که مثلاً فرض کنید شیخ عبدالفتّاح شعشاعی میکند، مصطفیٰ اسماعیل میکند؛ این کار آنها است؛ یعنی در میان خوانندههای قدیمیِ مصری هم، همه این جور نیستند، همه این کار را بلد نیستند یا توجّه ندارند، امّا بعضیهایشان میفهمند که چه کار دارند میکنند؛ وقتی که قرآن را میخواند، آنجایی که باید تکیه بکند، تکیه میکند؛ جوری حرف میزند که گویا شما مخاطب کلام خدا قرار میگیرید، دل شما جذب میشود. این معنا بایستی در تلاوتهای ما -و بخصوص شماها که الحمدللّه خوشصدا هستید؛ میبینم دیگر، الحمدللّه همهی شما خوشصدا هستید و صداهایتان و نَفَسهایتان خوب است و مثلاً از جهات گوناگون بلدید- در قرآن خواندن ما در محافل و مجالس وجود داشته باشد. البتّه آن جنبهی دوّم هم -وَ باطِنُهُ عَمیق- با همین کار هنری ارتباط دارد، ارتباط پیدا میکند؛ یعنی این شیوهی خواندن میتواند تا حدود زیادی ما را به آن باطن رهنمون بشود؛ امّا بایستی توجّه به باطن قرآن پیدا کرد. منظورم از «باطن قرآن» آن بطونی نیست که فقط اهلالذّکر، ائمّهی هدیٰ (علیهم السّلام) از آن آگاهند؛ آن کار ما نیست -آن را بایستی برویم یاد بگیریم از روایات، از بیانات ائمّه (علیهم السّلام) و بفهمیم- مراد همین عبارت ظاهر است. [مثلاً] قرآن میگوید: وَ العاقِبَةُ لِلمُتَّقین؛(2) خب عاقبت -پایان کار- یعنی چه؟ پایان کار متعلّق است به متّقین؛ هم پایان کار دنیا متعلّق به متقّین است، هم پایان کار آخرت متعلّق به متّقین است، هم مبارزات اگر بخواهد پیروز بشود متعلّق به متّقین است، هم در میدان جنگ اگر بخواهید بر دشمن پیروز بشوید باید متّقی باشید. ببینید! [اگر] دقّت بکنید، [میبینید] عاقبت مال متّقین است؛ این را یک خرده عمق پیدا کنیم، دقّت پیدا کنیم، از جمله نگذریم. [یا مثلاً:] وَ لَنَبلُوَنَّکُم بِشَیءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَ نَقصٍ مِنَ الاَموالِ وَ الاَنفُسِ وَ الثَّمَراتِ وَ بَشِّرِ الصابِرین؛(3) این خوف چیست؟ جوع چیست؟ انسان بایستی تأمّل کند بر روی این کلمات، بر روی این مفاهیم؛ معنای این، همان تدبّر در قرآن است؛ تدبّر در قرآن، اینها است. 1 ) خطبه 18 : از سخنان آن حضرت است در نكوهش اختلاف علما در فتاوى تَرِدُ عَلَى أَحَدِهِمُ الْقَضِيَّةُ فِي حُكْمٍ مِنَ الْأَحْكَامِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِرَأْيِهِ ثُمَّ تَرِدُ تِلْكَ الْقَضِيَّةُ بِعَيْنِهَا عَلَى غَيْرِهِ فَيَحْكُمُ فِيهَا بِخِلَافِ قَوْلِهِ ثُمَّ يَجْتَمِعُ الْقُضَاةُ بِذَلِكَ عِنْدَ الْإِمَامِ الَّذِي اسْتَقْضَاهُمْ فَيُصَوِّبُ آرَاءَهُمْ جَمِيعاً وَ إِلَهُهُمْ وَاحِدٌ وَ نَبِيُّهُمْ وَاحِدٌ وَ كِتَابُهُمْ وَاحِدٌ أَ فَأَمَرَهُمُ اللَّهُ سُبْحَانَهُ بِالِاخْتِلَافِ فَأَطَاعُوهُ أَمْ نَهَاهُمْ عَنْهُ فَعَصَوْهُ . أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً نَاقِصاً فَاسْتَعَانَ بِهِمْ عَلَى إِتْمَامِهِ أَمْ كَانُوا شُرَكَاءَ لَهُ فَلَهُمْ أَنْ يَقُولُوا وَ عَلَيْهِ أَنْ يَرْضَى أَمْ أَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ دِيناً تَامّاً فَقَصَّرَ الرَّسُولُ ( صلى الله عليه وآله ) عَنْ تَبْلِيغِهِ وَ أَدَائِهِ وَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ يَقُولُ ما فَرَّطْنا فِي الْكِتابِ مِنْ شَيْءٍ وَ فِيهِ تِبْيَانٌ لِكُلِّ شَيْءٍ وَ ذَكَرَ أَنَّ الْكِتَابَ يُصَدِّقُ بَعْضُهُ بَعْضاً وَ أَنَّهُ لَا اخْتِلَافَ فِيهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فِيهِ اخْتِلافاً كَثِيراً وَ إِنَّ الْقُرْآنَ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَا تَفْنَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تَنْقَضِي غَرَائِبُهُ وَ لَا تُكْشَفُ الظُّلُمَاتُ إِلَّا بِهِ . ترجمه : در حكمى از احكام قضيهاى نزد يكى از ايشان مطرح مىگردد او به رأى خود حكم مىدهد، سپس همان بر ديگرى ارائه مىشود او حكمى ديگر صادر مىنمايد، آن گاه به نزد رهبرى مىروند كه مسند قضا را به آنان سپرده است او هم صحّت هر دو حكم را تصديق مىنمايد در حالى كه خدا و پيامبر و كتابشان يكى است. آيا خداوند آنان را به اختلاف دستور داده و آنان اطاعتش كردهاند يا آنان را از اختلاف نهى فرموده و آنان از نهى او سرپيچى نمودهاند يا خداوند دينى ناقص نازل نموده و از آنان براى كامل نمودنش يارى خواسته يا اين فتوا دهندگان در حكم شريك خداوندند كه مىتوانند به رأى خود حكم نمايند و بر خداوند است كه به حكم آنان رضايت دهد يا خداوند دين كاملى فرستاده ولى رسولش- كه درود خدا بر او و آلش باد- در تبليغ آن كوتاهى كرده در صورتى كه خداوند مىفرمايد: «در كتاب چيزى را فرونگذاشتيم.» و مىفرمايد: «بيان هر چيزى در آن است.» و تذكر داده كه بعض قرآن گواه بعض ديگر است، و اختلافى در آن نيست، و فرموده: «اگر اين كتاب از سوى غير خداوند نازل شده بود در آن اختلاف فراوان مىيافتند.» قرآن ظاهرش زيبا، و باطنش عميق و ناپيداست، شگفتىهايش تمام شدنى نيست، و غرايبش پايانى ندارد، و تاريكىها جز با قرآن از فضاى حيات زدوده نگردد 2 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 128 قالَ موسىٰ لِقَومِهِ استَعينوا بِاللَّهِ وَاصبِروا ۖ إِنَّ الأَرضَ لِلَّهِ يورِثُها مَن يَشاءُ مِن عِبادِهِ ۖ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ ترجمه : موسی به قوم خود گفت: «از خدا یاری جویید، و استقامت پیشه کنید، که زمین از آن خداست، و آن را به هر کس از بندگانش که بخواهد، واگذار میکند؛ و سرانجام (نیک) برای پرهیزکاران است!» 3 ) سوره مبارکه البقرة آیه 155 وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشَيءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَنَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَالأَنفُسِ وَالثَّمَراتِ ۗ وَبَشِّرِ الصّابِرينَ ترجمه : قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان! مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و میهمانان کنفرانس وحدت اسلامی - 1397/09/04 عنوان فیش :بشریت محتاج هدایت پیامبر(صلّیاللهعلیهوآله) یعنی قرآن است کلیدواژه(ها) : قرآن, هدایت الهی, بعثت پیامبر اسلام نوع(ها) : قرآن متن فیش : تبریک عرض میکنم سالروز میلاد مبارک نبیّ رحمت، حضرت خاتمالانبیا محمّدبنعبدالله (صلّیاللهعلیهوآله) و سالروز ولادت باسعادت حضرت جعفربنمحمّدٍ الصّادق امام بزرگوار را به همهی شما حضّار محترم، به میهمانان عزیز کنفرانس وحدت اسلامی و سفرایی که در جلسه حضور دارند؛ و همچنین تبریک میگویم به همهی ملّت ایران، به همهی مسلمانان عالم بلکه به همهی آزادگان عالم -از مسلمان و غیرمسلمان- ولادت پیامبر اکرم را؛ خورشید فروزانی که در دوران جهل و فریبِ جاهلیّت، طلوع کرد و جهان را روشن کرد؛ به تعبیر امیرالمؤمنین (علیهالصّلاةوالسّلام): وَ الدُّنیا کاسِفَةُ النّورِ ظاهِرَةُ الغُرور؛(1) حقیقت قضیّه همین است؛ دنیا، در تاریکیِ جهل و فریب فرو رفته بود، در آن دورانی که پروردگار عالم این نور را به بشریّت اهدا فرمود و عطا فرمود. امروز جسم مبارک پیغمبر در میان ما نیست لکن «اَرسَلَهُ بِالهُدىٰ وَ دینِ الحَقّ»؛(2) دین او، هدایت او همراه ما است. اگر از این نور تبعیّت کنیم، اگر مشمول این تعبیر قرآنی باشیم که «وَاتَّبَعُوا النّورَ الَّذی أُنزِلَ مَعَهُ»، آنوقت نتیجهاش این است که «اُولئکَ هُمُ المُفلِحون»؛(3) تبعیّت از هدایت الهی و نوری که او آورد -که این نور، قرآن است و قرآن کتاب هدایت و کتاب نور است- تبعیّت از این هدیهی الهی به وسیلهی پیغمبر اکرم به بشریّت، موجب این است که فلاح و رستگاری به بشر عطا بشود و عنایت بشود. بشر دنبال فلاح است، دنبال رستگاری است. گرفتاری بشریّت از آغاز تا امروز، عبارت است از نبود عدالت، نبود رحمت، نبود هدایت. گمراهیهای گوناگون بشر، زندگی را بر آنها دشوار کرده است. امروز هم بشریّت، محتاج همان سرچشمهی نور است؛ امروز هم بشریّت، محتاج این است که به دعوت نبیّ اکرم -که دعوت حق است، دعوت صدق است، دعوت رحمت است- پاسخ بگوید؛ اگر بشر به این مرحلهی از بلوغ فکری برسد که به دعوت نبیّ مکرّم اسلام پاسخ بدهد، گرفتاریهای بشر برطرف خواهد شد. امروز هم حضور قدرتها و ظلمِ ناشی از بیباکی و تهوّر آنها در اَعمال مجرمانه، موجب شده است دنیا مثل آن روز «کاسِفَةُ النّور» و «ظاهِرَةُ الغُرور» باشد؛ امروز هم متأسّفانه بشریّت گرفتار است. این گرفتاری، مخصوص دنیای اسلام نیست که از اسلام دور مانده است، [بلکه] همهی بشریّت گرفتارند؛ آن کشورهایی هم که بظاهر از پیشرفت تمدّنی و زرقوبرق دنیایی برخوردارند، بشدّت گرفتارند؛ این گرفتاری، ناشی از جهل است، ناشی از فریب است، ناشی از نبود عدالت است؛ و اسلام پاسخگوی همهی اینها است، اسلام تضمینکنندهی فلاح و رستگاری ملّتها است؛ ما مسلمانها باید این درس را بگیریم. 1 ) خطبه 89 : از خطبههاى آن حضرت است در حال مردم پيش از بعثت و پس از آن أَرْسَلَهُ عَلَى حِينِ فَتْرَةٍ مِنَ الرُّسُلِ وَ طُولِ هَجْعَةٍ مِنَ الْأُمَمِ وَ اعْتِزَامٍ مِنَ الْفِتَنِ وَ انْتِشَارٍ مِنَ الْأُمُورِ وَ تَلَظٍّ مِنَ الْحُرُوبِ وَ الدُّنْيَا كَاسِفَةُ النُّورِ ظَاهِرَةُ الْغُرُورِ عَلَى حِينِ اصْفِرَارٍ مِنْ وَرَقِهَا وَ إِيَاسٍ مِنْ ثَمَرِهَا وَ اغْوِرَارٍ مِنْ مَائِهَا قَدْ دَرَسَتْ مَنَارُ الْهُدَى وَ ظَهَرَتْ أَعْلَامُ الرَّدَى فَهِيَ مُتَجَهِّمَةٌ لِأَهْلِهَا عَابِسَةٌ فِي وَجْهِ طَالِبِهَا ثَمَرُهَا الْفِتْنَةُ وَ طَعَامُهَا الْجِيفَةُ وَ شِعَارُهَا الْخَوْفُ وَ دِثَارُهَا السَّيْفُ. فَاعْتَبِرُوا عِبَادَ اللَّهِ وَ اذْكُرُوا تِيكَ الَّتِي آبَاؤُكُمْ وَ إِخْوَانُكُمْ بِهَا مُرْتَهَنُونَ وَ عَلَيْهَا مُحَاسَبُونَ وَ لَعَمْرِي مَا تَقَادَمَتْ بِكُمْ وَ لَا بِهِمُ الْعُهُودُ وَ لَا خَلَتْ فِيمَا بَيْنَكُمْ وَ بَيْنَهُمُ الْأَحْقَابُ وَ الْقُرُونُ وَ مَا أَنْتُمُ الْيَوْمَ مِنْ يَوْمَ كُنْتُمْ فِي أَصْلَابِهِمْ بِبَعِيدٍ. وَ اللَّهِ مَا أَسْمَعَكُمُ الرَّسُولُ شَيْئاً إِلَّا وَ هَا أَنَا ذَا مُسْمِعُكُمُوهُ وَ مَا أَسْمَاعُكُمُ الْيَوْمَ بِدُونِ أَسْمَاعِكُمْ بِالْأَمْسِ وَ لَا شُقَّتْ لَهُمُ الْأَبْصَارُ وَ لَا جُعِلَتْ لَهُمُ الْأَفْئِدَةُ فِي ذَلِكَ الزَّمَانِ إِلَّا وَ قَدْ أُعْطِيتُمْ مِثْلَهَا فِي هَذَا الزَّمَانِ وَ وَ اللَّهِ مَا بُصِّرْتُمْ بَعْدَهُمْ شَيْئاً جَهِلُوهُ وَ لَا أُصْفِيتُمْ بِهِ وَ حُرِمُوهُ وَ لَقَدْ نَزَلَتْ بِكُمُ الْبَلِيَّةُ جَائِلًا خِطَامُهَا رِخْواً بِطَانُهَا فَلَا يَغُرَّنَّكُمْ مَا أَصْبَحَ فِيهِ أَهْلُ الْغُرُورِ فَإِنَّمَا هُوَ ظِلٌّ مَمْدُودٌ إِلَى أَجَلٍ مَعْدُودٍ . ترجمه : پيامبر را در زمانى فرستاد كه رشته رسالت منقطع، و خواب غفلت ملّتها طولانى، و فتنهها جدّى، و امور حيات از هم گسيخته، و آتش جنگها شعلهور بود. نور دنيا در كسوف، و دنيا با ظهور چهره فريبنده در حال خودنمايى، برگهاى درخت زندگى زرد، نوميدى از بارور شدن شجره حيات بر دلها چيره، و آب زندگى فروكش كرده بود. زمانى كه نشانههاى هدايت كهنه، علائم گمراهى نمايان بود. دنيا به اهلش روى زشت نموده، و نسبت به خواهندهاش عبوس بود. ميوهاش فتنه، غذايش مردار، جامه زيرش ترس، و جامه رويش شمشير بود. پس اى بندگان خدا پند بگيريد، و به ياد آريد عقايد و آرايى را كه پدران و برادرانتان در گرو آنند، و بر اساس آنها مورد محاسبه حق قرار گرفتهاند. به جانم سوگند ميان شما و آنان فاصله زيادى نيست، و سالها و قرنها ميان شما و آنها نگذشته، و شما در امروز از روزى كه در اصلاب آنان بوديد دور نيستيد. به خدا قسم پيامبر چيزى را به گوش نسل گذشته شما نشنواند مگر اينكه من امروز به شما شنواندم، و گوش شما در اين زمان پستتر از گوش آنان نيست، و ديدههاى آنان بينا نگشت، و دلهايى براى آنان در آن زمانها قرار داده نشد مگر اينكه در اين زمان به مانند همان چشم و دل به شما عنايت شده. و به خدا سوگند شما بعد از آنان به چيزى بينا نشدهايد كه گذشتگان آن را نمىدانستند، و شما به چيزى مخصوص نگشتهايد كه آنان از آن محروم شده باشند. و همانا بلا و آزمايشى بر شما فرود آمده كه مهارش مضطرب و تنگش سست است. بنا بر اين آنچه فريب خوردگان از آن بهرهمندند شما را فريب ندهد، زيرا كه فريبندهها سايهاى است گسترده تا زمانى معين 2 ) سوره مبارکه التوبة آیه 33 هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ ترجمه : او کسی است که رسولش را با هدایت و آیین حق فرستاد، تا آن را بر همه آیینها غالب گرداند، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند! 2 ) سوره مبارکه الفتح آیه 28 هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ ۚ وَكَفىٰ بِاللَّهِ شَهيدًا ترجمه : او کسی است که رسولش را با هدایت و دین حق فرستاده تا آن را بر همه ادایان پیروز کند؛ و کافی است که خدا گواه این موضوع باشد! 2 ) سوره مبارکه الصف آیه 9 هُوَ الَّذي أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدىٰ وَدينِ الحَقِّ لِيُظهِرَهُ عَلَى الدّينِ كُلِّهِ وَلَو كَرِهَ المُشرِكونَ ترجمه : او کسی است که رسول خود را با هدایت و دین حق فرستاد تا او را بر همه ادیان غالب سازد، هر چند مشرکان کراهت داشته باشند! 3 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 157 الَّذينَ يَتَّبِعونَ الرَّسولَ النَّبِيَّ الأُمِّيَّ الَّذي يَجِدونَهُ مَكتوبًا عِندَهُم فِي التَّوراةِ وَالإِنجيلِ يَأمُرُهُم بِالمَعروفِ وَيَنهاهُم عَنِ المُنكَرِ وَيُحِلُّ لَهُمُ الطَّيِّباتِ وَيُحَرِّمُ عَلَيهِمُ الخَبائِثَ وَيَضَعُ عَنهُم إِصرَهُم وَالأَغلالَ الَّتي كانَت عَلَيهِم ۚ فَالَّذينَ آمَنوا بِهِ وَعَزَّروهُ وَنَصَروهُ وَاتَّبَعُوا النّورَ الَّذي أُنزِلَ مَعَهُ ۙ أُولٰئِكَ هُمُ المُفلِحونَ ترجمه : همانها که از فرستاده (خدا)، پیامبر «امّی» پیروی میکنند؛ پیامبری که صفاتش را، در تورات و انجیلی که نزدشان است، مییابند؛ آنها را به معروف دستور میدهد، و از منکر باز میدارد؛ اشیار پاکیزه را برای آنها حلال میشمرد، و ناپاکیها را تحریم می کند؛ و بارهای سنگین، و زنجیرهایی را که بر آنها بود، (از دوش و گردنشان) بر میدارد، پس کسانی که به او ایمان آوردند، و حمایت و یاریش کردند، و از نوری که با او نازل شده پیروی نمودند، آنان رستگارانند. مربوط به :بیانات در مراسم جشن تکلیف دانشآموزان - 1395/09/23 عنوان فیش :قرآن؛ سبب هدایت انسان کلیدواژه(ها) : انس با قرآن, قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : عزیزان من، فرزندان من! من توصیه میکنم از همین حالا، از همین روزها و ماههایی که تشرّف به تکلیف پیدا کردهاید، رابطهی خودتان را با خدای متعال مستحکم کنید... عزیزان من! با قرآن انس داشته باشید؛ با قرآن انس پیدا کنید. هر روز یک مقداری -ولو چند آیه- قرآن بخوانید و توجّه به معانی قرآن پیدا کنید. قرآن انسان را هدایت میکند: اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَم؛(۱) انسان را به راه راست هدایت میکند. 1 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 9 إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقوَمُ وَيُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبيرًا ترجمه : این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است. مربوط به :بیانات در محفل انس با قرآن کریم - 1395/03/18 عنوان فیش :افزایش قدرت فوقالعاده، در صورت همراه شدن با قرآن کلیدواژه(ها) : قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : برکات قرآن برکات بیانتهایی است. در قرآن و با قرآن عزّت هست، قدرت هست، پیشرفت هست، رفاه مادّی هست، تعالی معنوی هست، گسترش فکر و عقیده هست، شادی و سکینهی روح هست؛ سکینه و آرامش روح؛ فَاَنزَلَ اللهُ سَکینَتَهُ عَلی رَسولِهِ وَ عَلَی المُؤمِنینَ وَ اَلزَمَهُم کَلِمَهَ التَّقوی وَ کانوا اَحقَّ بِها وَ اَهلَها.(1) وقتی که آن آرامش دینی و آن سکینهی دینی آمد، تقوا زیاد میشود: هُوَ الَّذی اَنزَلَ السَّکینَهَ فی قُلوبِ المُؤمِنینَ لِیَزدادوا ایمانًا مَعَ ایمانِهِم؛ این سکینه و آرامش موجب میشود ایمان انسان روزبهروز افزایش پیدا کند؛ ایمان به چه؟ ایمان به خدا، ایمان به قدرت الهی؛ دنبالش میگوید: وَ لِلّهِ جُنودُ السَّماواتِ وَ الارض؛(2) همه چیز دست خدا است، همه چیز لشکر خدا است. در یک جای دیگر [میگوید]: وَ ما یَعلَمُ جُنودُ رَبِّکَ اِلا هُو؛(3) هیچکس جز خود او، قادر به شمارش جنود الهی نیست. قرآن این است: یک قدرت فوقالعاده و بیانتها که ما به قدر ظرفیّت خودمان باید بتوانیم انشاءالله از آن استفاده بکنیم. مربوط به :بیانات در محفل انس با قرآن کریم - 1395/03/18 عنوان فیش :امروز بیشتر میتوانیم به معجزیّت قرآن پیببریم کلیدواژه(ها) : قرآن, معارف قرآنی نوع(ها) : قرآن متن فیش : هرچه که لفظ قرآن زیبا است، هزار برابر -حالا من هزار را به عنوان یک حرف رائج عرض میکنم؛ شاید هزاران برابر، ما که قادر به اندازهگیری نیستیم- معنای قرآن و معارف قرآن زیباتر است. چه کسی آن را میفهمد؟ آن کسی که تدبّر کند، درِ دل را باز کند، این حقایق را به دل راه بدهد. در هر عصری، در هر زمانی، اگر انسانی که با مسائل زندگی سروکار دارد و مسائل زندگی برایش مهم است، با قرآن اینجور ارتباط نزدیک داشته باشد، معجزهی قرآن را درمییابد؛ بعضی کمتر بعضی بیشتر؛ در بعضی زمانها کمتر در بعضی زمانها بیشتر. به نظر من معجزهی معارف قرآنی را اگر ما اهل دل باشیم «لِمَن کان لَهُ قَلبٌ اَو اَلقی السَّمعَ وَ هُوَ شَهید»؛(1) اگر اهل دل باشیم، اگر گوش جان را در اختیار قرآن بگذاریم، ما امروز بیشتر میتوانیم به معجزیّت قرآن پیببریم از آنهایی که هزار سال قبل بودند. در این دنیای پیچیده، در این دنیای طوفانی، در این دنیای سرشار از معضلات -این قدرتها، این پیشرفت علمی- اینجا است که قرآن وقتی وارد میدان میشود، وقتی حرف میزند «اِنَّ هذَا القُرءانَ یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَمُ»، آدم این را حس میکند که واقعاً «یَهدی لِلَّتی هِیَ اَقوَمُ وَ یُبَشِّرُ المُؤمِنینَ».(2) 1 ) سوره مبارکه ق آیه 37 إِنَّ في ذٰلِكَ لَذِكرىٰ لِمَن كانَ لَهُ قَلبٌ أَو أَلقَى السَّمعَ وَهُوَ شَهيدٌ ترجمه : در این تذکّری است برای آن کس که عقل دارد، یا گوش دل فرادهد در حالی که حاضر باشد! 2 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 9 إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقوَمُ وَيُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبيرًا ترجمه : این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است. مربوط به :بیانات در دیدار هیأت علمی و دستاندرکاران برگزارى همایش ملى «فقه هنر» - 1394/10/21 عنوان فیش :اسلام هنر را نهفقط قبول کرده بلکه تشویق کرده است کلیدواژه(ها) : تلاوت قرآن, هنر, قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : اگر دربارهى اصل هنر بخواهیم نظر اسلام را بدانیم، به نظر میرسد که اسلام هنر را نهفقط قبول کرده بلکه تشویق کرده. قرآن یک اثر هنرى است؛ شما ملاحظه میکنید؛ در آیات کریمهى قرآن جاهاى زیادى وجود دارد که تقدّم و تأخّر در جملهبندى وجود دارد بهخاطر اینکه سجع آیه حفظ بشود. موارد متعدّدى در قرآن هست؛ با اینکه قرآن نه تقیّد به سجع بهمعناى مصطلح دارد، نه تقیّد به قافیه، [چون] شعر نیست و تقیّد به این چیزها ندارد امّا درعینحال زیبایى کلام یک جاهایى اقتضا کرده که یک جملهى معترضهاى وسط بیاورند براى اینکه سجع آخر آیه که با بقیّهى آیات منطبق است برابر در بیاید و آن زیبایى را بدهد. یا وزن و موسیقى کلام؛ در آیات کریمهى قرآن، موسیقى کلمات یک چیز مغفولٌعنه واقع شده و به آن توجّه نمیشود. بعضىها دنبال وزن رفتهاند که آیات موزون قرآن را پیدا کنند -و پیدا کردهاند، زیاد هم هست آیاتى که خودش یک وزن عروضى است- امّا موسیقى کلمات قرآن، آنجایى هم که حتّى وزن ندارد، یک چیز عجیب است؛ بسیار گوشنواز است. کسى که با قرآن انس داشته باشد و آشنا باشد، میبیند. خب، قرآن یک اثر هنرى است. پیغمبر اکرم از شعرایى که به حق [بودند]، ترویج کردند؛ قرآن از شاعرى که «اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحت»(1) باشد ترویج کرده؛ عرض کنم که ائمّهى ما بسیاریشان شعر میگفتند. در مورد خواندن؛ یک روایتى در همین باب روایات غنا -که حالا ایشان(2) اشاره کردند؛ ما هم مفصّل بحث کردیم در باب مسئلهى غنا- هست که یک نفر قرآن را با صداى خوشى [میخواند]؛ به پیغمبر گفتند این صداى خوشى دارد، قرآن را خوب میخوانَد. فرمود بخواند؛ وقتى شروع کرد خواندن، پیغمبر فرمود -آنطور که در ذهنم است- اینجورى قرآن را بخوانید؛ یعنى با صداى خوش. خب، این هنر است؛ هنر یعنى همین؛ این هنر موسیقى است و در انواع و اقسام، ترویج شده.یا مثلاً فرض کنید که در همین عبارتپردازىهایى که علماى ما دارند. شما ببینید اوایل کتابها چه سجعهاى زیبایى [دارند]؛ در این اجازات مختلفى که علما به هم دادهاند -اجازهى اجتهاد، اجازهى روایت- ببینید چه عبارات زیبایى، چه سجعهاى زیبایى را علما آوردهاند؛ اینها همین فقهایند. در عبارات کتابهایشان هم همینجور است؛ حالا آنچه فارسى نوشتند -بخصوص در این اواخر- خیلى برجسته نیست امّا مثلاً کتابهاى مرحوم مجلسى از لحاظ فارسى هم نثرهاى زیبایى است؛ خب، اینها همهاش هنر است. بنابراین اینکه ما بیاییم فکر کنیم که نظر اسلام با هنر آیا مساعد است یا مساعد نیست، به نظر من یک بحث واضحى است؛ این روشن است که اسلام مثل همهى پدیدههاى زندگى انسان، نسبت به هنر نظر مساعد دارد. 2.ابوالقاسم علىدوست (دبیر علمى - محتوائى همایش) 1 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 224 وَالشُّعَراءُ يَتَّبِعُهُمُ الغاوونَ ترجمه : (پیامبر اسلام شاعر نیست؛) شاعران کسانی هستند که گمراهان از آنان پیروی میکنند. 1 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 225 أَلَم تَرَ أَنَّهُم في كُلِّ وادٍ يَهيمونَ ترجمه : آیا نمیبینی آنها در هر وادی سرگردانند؟ 1 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 226 وَأَنَّهُم يَقولونَ ما لا يَفعَلونَ ترجمه : و سخنانی میگویند که (به آنها) عمل نمیکنند؟! 1 ) سوره مبارکه الشعراء آیه 227 إِلَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَذَكَرُوا اللَّهَ كَثيرًا وَانتَصَروا مِن بَعدِ ما ظُلِموا ۗ وَسَيَعلَمُ الَّذينَ ظَلَموا أَيَّ مُنقَلَبٍ يَنقَلِبونَ ترجمه : مگر کسانی که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام میدهند و خدا را بسیار یاد می کنند، و به هنگامی که مورد ستم واقع میشوند به دفاع از خویشتن (و مؤمنان) برمیخیزند (و از شعر در این راه کمک میگیرند)؛ آنها که ستم کردند به زودی میدانند که بازگشتشان به کجاست! مربوط به :بیانات در دیدار شرکتکنندگان در مسابقات قرآن - 1390/04/14 عنوان فیش :آیات و بشائر موجود، اطمینانی برای تحقق وعدههای الهی کلیدواژه(ها) : قرآن, وعدههای الهی نوع(ها) : قرآن متن فیش : خب، با قرآن بایستی آشنا شد. به قرآن بایدبا همهی وجود، با همهی دل ایمان آورد، ایمان ظاهری کافی نیست. با همهی دل بایستی قرآن را و وعدهی الهی را باور کرد. امروز هم باورش آسانتر از دیروز است. امروز،یعنی در این دورهای که ما داریم، من و شما داریم زندگی میکنیم، این قدر آیات وبشائر الهی وجود دارد که دل انسان را آسان میکند؛ چون دارد میبیند همانی که حضرت براهیم عرض کرد: «و لکن لیطمئنّ قلبی»،(1) این اطمینان برای انسان پیدا میشود. دارد میبیند دیگر؛ در مقابل چشم ماست. چه بود ایران؟ ایرانِ طاغوت، ایرانِ آمریکا،ایرانِ پیوستهی با صهیونیستهای غاصب؛ او چه بود، حالا چیست: قطب قدرتمند مقابلهیبا استکبار و صهیونیسم، سند محکم ملتهای مسلمان؛ اینها را داریم جلوی چشممان مشاهدهمیکنیم. این معجزهی دعوت قرآن و خبر قرآن و آگاهیهائی است که قرآن به ما میدهد. این را باید حفظ کنیم. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 260 وَإِذ قالَ إِبراهيمُ رَبِّ أَرِني كَيفَ تُحيِي المَوتىٰ ۖ قالَ أَوَلَم تُؤمِن ۖ قالَ بَلىٰ وَلٰكِن لِيَطمَئِنَّ قَلبي ۖ قالَ فَخُذ أَربَعَةً مِنَ الطَّيرِ فَصُرهُنَّ إِلَيكَ ثُمَّ اجعَل عَلىٰ كُلِّ جَبَلٍ مِنهُنَّ جُزءًا ثُمَّ ادعُهُنَّ يَأتينَكَ سَعيًا ۚ وَاعلَم أَنَّ اللَّهَ عَزيزٌ حَكيمٌ ترجمه : و (به خاطر بیاور) هنگامی را که ابراهیم گفت: «خدایا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟» فرمود: «مگر ایمان نیاوردهای؟!» عرض کرد: «آری، ولی میخواهم قلبم آرامش یابد.» فرمود: «در این صورت، چهار نوع از مرغان را انتخاب کن! و آنها را (پس از ذبح کردن،) قطعه قطعه کن (و در هم بیامیز)! سپس بر هر کوهی، قسمتی از آن را قرار بده، بعد آنها را بخوان، به سرعت به سوی تو میآیند! و بدان خداوند قادر و حکیم است؛ (هم از ذرات بدن مردگان آگاه است، و هم توانایی بر جمع آنها دارد)». مربوط به :بیانات در ضیافت انس با قرآن در اولین روز ماه رمضان - 1389/05/21 عنوان فیش :تأمل در الفاظ و ترجمه قرآن اولین مرحله فهم معارف قرآنی کلیدواژه(ها) : تلاوت قرآن, قرآن, فهم قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : فهم معارف قرآنی هم درجاتی دارد. اولش از همین تأمل در الفاظ قرآن و ترجمهی قرآن به دست میآید. یعنی وقتی ما میگوئیم معارف قرآنی، معنایش این نیست که یک هفتتویِ رازآلودِ رمزگونهای است که دست هیچ کس به او نمیرسد. بله، معارف عالیهای وجود دارد که دست امثال ماها به آن ممکن است نرسد، اما معارف بسیاری هم هست که همین ما - ما مردم معمولی و عادی - به شرط اینکه توجه کنیم به این کلام و به این بیان، آن را خواهیم فهمید و از آن استفاده خواهیم کرد. در همین آیات کریمهی قرآن فراوان هست؛ اینها درسهای زندگی ماست. فرض بفرمائید در این آیهی شریفه: «ان الّذین یبایعونک انّما یبایعون اللَّه ید اللَّه فوق ایدیهم فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما».(1) خب این درس است دیگر؛ این درس واضحی است برای زندگی ما. «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه»؛ اگر قراردادی را که با پیغمبر گذاشتید، با اسلام گذاشتید، بیعتی را که با خدا کردید، به هم زدید، نقض عهد کردید، علیه خودتان کار کردید. «فمن نکث فانّما ینکث علی نفسه»؛ شکستن بیعت خدا و پیغمبر، علیه ماست؛ علیه خدا و پیغمبر نیست. آنها ضرری نمیکنند. «و من اوفی بما عاهد علیه اللَّه فسیؤتیه اجرا عظیما»؛ اما اگر وفا کردیم به این قراردادی که با خدا و پیغمبر گذاشتیم، به نفع خودمان کار کردیم؛ پاداش عظیمی خود ما از خدای متعال خواهیم گرفت. این پاداش، نگفتند که در آخرت است، نگفتند بهشت است؛ بخش عمدهاش هم البته در آخرت است، اما این پاداش در دنیا هم هست؛ در دنیا هم این پاداش را به ما خواهند داد. همین آیات سورهی مبارکهی احزاب را که یکی از برادرها یا جمعی شاید خواندند: «من المؤمنین رجال صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه فمنهم من قضی نحبه و منهم من ینتظر و ما بدّلوا تبدیلا. لیجزی اللَّه الصّادقین بصدقهم»؛(2) این صدق، همین است. «صدقوا ما عاهدوا اللَّه علیه»؛ یعنی این قراری را که با خدا گذاشتند، این وعده و پیمانی را که با خدا بستند، صادقانه پیمان بستند و پای این پیمان ایستادند و سختیهای زندگی، جلوههای شهوتانگیز دنیایی، آنها را از این راه منحرف نکرد. «لیجزی اللَّه الصّادقین بصدقهم»؛ خدا به خاطر این راستگویی و ایستادن پای این وعده و پیمان الهی جزا میدهد. خب، اینها معارفی است که با مراجعهی به ظاهر قرآن هم میشود اینها را فهمید. اگر چه که در ورای اینها، معارف برتری، بالاتری مسلّماً وجود دارد که اینها را ممکن است خصیصین بفهمند، بندگان صالح و شایستهی خدا بفهمند و ما به آنها دسترسی نداشته باشیم، جز از طریق آن بندگان. مسلّم چنین چیزهائی است؛ چون فرمودند قرآن بطونی دارد. روایات متعددی هست که میفرماید قرآن ظاهری دارد، باطنی دارد،(3) اسراری دارد، اعماقی دارد؛ مثل دریایی است که ظاهر دریا هم هست، وجود دارد، آب است، دریاست، اما فقط همین ظاهر نیست، اعماقی دارد، در آن اعماق هم حقایقی است، چیزهایی است؛ مسلّم این هست. اما از همین ظاهر هم ما میتوانیم استفاده کنیم؛ به شرط چه؟ به شرط دقت، تأمل. 1 ) سوره مبارکه الفتح آیه 10 إِنَّ الَّذينَ يُبايِعونَكَ إِنَّما يُبايِعونَ اللَّهَ يَدُ اللَّهِ فَوقَ أَيديهِم ۚ فَمَن نَكَثَ فَإِنَّما يَنكُثُ عَلىٰ نَفسِهِ ۖ وَمَن أَوفىٰ بِما عاهَدَ عَلَيهُ اللَّهَ فَسَيُؤتيهِ أَجرًا عَظيمًا ترجمه : کسانی که با تو بیعت میکنند (در حقیّقت) تنها با خدا بیعت مینمایند، و دست خدا بالای دست آنهاست؛ پس هر کس پیمانشکنی کند، تنها به زیان خود پیمان شکسته است؛ و آن کس که نسبت به عهدی که با خدا بسته وفا کند، بزودی پاداش عظیمی به او خواهد داد. 2 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 23 مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا ترجمه : در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستادهاند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند. 2 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 24 لِيَجزِيَ اللَّهُ الصّادِقينَ بِصِدقِهِم وَيُعَذِّبَ المُنافِقينَ إِن شاءَ أَو يَتوبَ عَلَيهِم ۚ إِنَّ اللَّهَ كانَ غَفورًا رَحيمًا ترجمه : هدف این است که خداوند صادقان را بخاطر صدقشان پاداش دهد، و منافقان را هرگاه اراده کند عذاب نماید یا (اگر توبه کنند) توبه آنها را بپذیرد؛ چرا که خداوند آمرزنده و رحیم است. 3 ) الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج2 ص 598 ؛ بصائرالدرجات، محمد بن حسن صفار، ص 203 نحوه ؛ مستدركالوسائل، محدث نوری، ج 17 ، ص 331 ؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 89 ، ص 94 ؛ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّكُمْ فِی دَارِ هُدْنَةٍ وَ أَنْتُمْ عَلَى ظَهْرِ سَفَرٍ وَ السَّيْرُ بِكُمْ سَرِيعٌ وَ قَدْ رَأَيْتُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ يُبْلِيَانِ كُلَّ جَدِيدٍ وَ يُقَرِّبَانِ كُلَّ بَعِيدٍ وَ يَأْتِيَانِ بِكُلِّ مَوْعُودٍ فَأَعِدُّوا الْجَهَازَ لِبُعْدِ الْمَجَازِ- قَالَ فَقَامَ الْمِقْدَادُ بْنُ الْأَسْوَدِ فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا دَارُ الْهُدْنَةِ قَالَ دَارُ بَلَاغٍ وَ انْقِطَاعٍ فَإِذَا الْتَبَسَتْ عَلَيْكُمُ الْفِتَنُ كَقِطَعِ اللَّيْلِ الْمُظْلِمِ فَعَلَيْكُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّهُ شَافِعٌ مُشَفَّعٌ وَ مَاحِلٌ مُصَدَّقٌ وَ مَنْ جَعَلَهُ أَمَامَهُ قَادَهُ إِلَى الْجَنَّةِ وَ مَنْ جَعَلَهُ خَلْفَهُ سَاقَهُ إِلَى النَّارِ وَ هُوَ الدَّلِيلُ يَدُلُّ عَلَى خَيْرِ سَبِيلٍ وَ هُوَ كِتَابٌ فِيهِ تَفْصِيلٌ وَ بَيَانٌ وَ تَحْصِيلٌ وَ هُوَ الْفَصْلُ لَيْسَ بِالْهَزْلِ وَ لَهُ ظَهْرٌ وَ بَطْنٌ فَظَاهِرُهُ حُكْمٌ وَ بَاطِنُهُ عِلْمٌ ظَاهِرُهُ أَنِيقٌ وَ بَاطِنُهُ عَمِيقٌ لَهُ نُجُومٌ وَ عَلَى نُجُومِهِ نُجُومٌ لَا تُحْصَى عَجَائِبُهُ وَ لَا تُبْلَى غَرَائِبُهُ فِيهِ مَصَابِيحُ الْهُدَى وَ مَنَارُ الْحِكْمَةِ وَ دَلِيلٌ عَلَى الْمَعْرِفَةِ لِمَنْ عَرَفَ الصِّفَةَ فَلْيَجْلُ جَالٍ بَصَرَهُ وَ لْيُبْلِغِ الصِّفَةَ نَظَرَهُ يَنْجُ مِنْ عَطَبٍ وَ يَتَخَلَّصْ مِنْ نَشَبٍ فَإِنَّ التَّفَكُّرَ حَيَاةُ قَلْبِ الْبَصِيرِ كَمَا يَمْشِی الْمُسْتَنِيرُ فِی الظُّلُمَاتِ بِالنُّورِ فَعَلَيْكُمْ بِحُسْنِ التَّخَلُّصِ وَ قِلَّةِ التَّرَبُّص ترجمه : امام صادق عليه السلام از پدرانش عليهم السلام از رسول خدا (ص) حديث فرمايد كه آن حضرت (ص) فرمود: اى مردم شما اكنون در خانه صلح و آرامش هستيد و شما در راه سفر هستيد و بشتاب شما را خواهد برد، و شما مىنگريد كه شب و روز و خورشيد و ماه هر تازهاى را كهنه می كنند و هر دورى را نزديك می سازند و هر وعدهاى را به سر رسانند، پس اسباب و وسائل را براى گذرگاه طولانی كه در پيش است فراهم كنيد. فرمود: پس مقداد بن اسود برخاست و عرض كرد: اى رسول خدا، خانه صلح و آرامش يعنى چه؟ فرمود: خانهاى كه رساننده است (انسانى را به گور رساند، يا در آن خانه كردار نيك ذخيره شود براى رسيدن به منزلهاى آخرت) و جداكننده (يعنى انسان را از دنیا و علائقش جدا كند) پس هر گاه فتنه ها همچون شب تار بر شما مبهم و پیچیده گشت، به قرآن رو آوريد (و بدان چنگ زنيد) زيرا آن است شفاعت كننده ایست كه شفاعتش پذيرفته است و گزارش دهنده است كه گفتهاش تصديق شده است، هر كه آن را مقابل و پيشواى خود قرار داد، او را به بهشت رهبرى كند و هر كه آن را پشت سر خود قرار دهد او را از پشت به سوی جهنم براند، و قرآن راهنمائى است كه به بهترين راهها راهنمائى می كند، و كتابى است كه شرح و كلام روشن و تحصيل (بدست آوردن حقائق) در آن است و آن جداكننده (ميان حق و باطل) است و شوخى و سرسرى نيست براى آن ظاهرى است و باطنى، پس ظاهرش حُكم و دستور است و باطنش علم و دانش، ظاهرش زيبا است و باطنش ژرف و عميق است. ستارگانى دارد و ستارگانش هم ستارگانى دارد. شگفتيهايش به شماره در نيايد و عجائبش كهنه نگردد. چراغهاى هدايت در آنست و جايگاه نور حكمت و راهنماى معرفت است براى آن كس كه صفات را بشناسد پس بايد شخص تيز بين دقت نظر كند و دقت نظر را تا به درك صفت آن ادامه دهد تا از هلاكت نجات یابد و از گرفتاری رهایییابد، زيرا انديشيدن است كه زندگانى دل بينا است، چنانچه آنكه جوياى روشنى است در تاريكيها به وسيله نور راه را پيمايد، بر شما باد به رهایی و نجات نیكو و كمی انتظار كشیدن. مربوط به :بیانات در جمع قاریان قرآن در روز اول ماه رمضان - 1388/05/31 عنوان فیش :متأثر شدن دل از آیات قرآن، لازمه پذیرش راحت آن کلیدواژه(ها) : قرآن, وحدت, دشمن نوع(ها) : قرآن متن فیش : این همه هم هی آیات را میخوانیم، میگوئیم هم، تکرار میکنیم برای همدیگر، شما برای من میگوئید، من برای شما میگویم؛ خوب، باید دل را از این مفاهیم متأثر کنیم. فرض بفرمائید مثلاً: «و اعتصموا بحبل اللَّه جمیعا»،(1) یک تعلیم قرآنی است دیگر؛ بارها هم تکرار کردهایم، هی هم میخوانیم. وقتی که این آیهی شریفه به عنوان الهام الهی، بر دل ما نازل شد - دل جذب کند، هضم کند، بگیرد، دل به شکل این آیه صیرورت پیدا کند، دل ما و جان ما در قالب این آیه قرار بگیرد - آن وقت مسئلهی وحدت برای ما یک مسئلهی اساسی خواهد شد و برای خاطر اغراض و مقاصد شخصی، وحدتهای عظیم ملی را به هم نمیزنیم؛ ببینید، این اثرش اینجا ظاهر میشود. اگر آیات قرآن آنچنان بر دل انسان نازل بشود که دل جذب کند و فهم کند و به شکل آن آیه دربیاید، آن وقت وقتی که به ما میگویند که: «و الّذین معه اشدّاء علی الکفّار رحماء بینهم»،(2) پذیرش آن برایمان راحت میشود. با کفار سختگیر، سخت، اشدّاء؛ شدید و شدت به معنای سختی است؛ معنایش این نیست که حتماً بایستی دشمن را آدم بکلی پامال کند و سرکوب کند؛ نه، یک وقت اقتضای سرکوبی دارد، یک وقت هم اقتضای سرکوبی ندارد؛ اما در همه حال باید در مقابل دشمن سرسخت بود. خاکریزتان باید در مقابل دشمن نرم نباشد؛ دشمن نتواند نفوذ کند؛ نتواند تأثیر بگذارد؛ این در مقابل دشمن. نقطهی مقابل: «رحماء بینهم»؛ با همدیگر مهربان باشیم، رحیم باشیم، نرم باشیم در مقابل هم. ببینید این دستور قرآن است دیگر. چرا عمل نمیکنیم؟ اشکال کار کجاست؟ اشکال کار همین است. اگر دلهایمان را ظرفِ پذیرندهی باران رحمت قرآن و باران هدایت قرآن قرار بدهیم، اگر دل را به قرآن بسپریم، برایمان راحت میشود. مقاصد شخصی، اغراض شخصی، منافع مادی، قدرتطلبی، پولطلبی، رفیقبازی، اینها موجب نخواهد شد که انسان این توصیهی قرآنی و هدایت قرآنی را فراموش کند؛ از دست بدهد؛ پشت سر بیندازد. 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 103 وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا ۚ وَاذكُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَيكُم إِذ كُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلوبِكُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا وَكُنتُم عَلىٰ شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنقَذَكُم مِنها ۗ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُم آياتِهِ لَعَلَّكُم تَهتَدونَ ترجمه : و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید. 2 ) سوره مبارکه الفتح آیه 29 مُحَمَّدٌ رَسولُ اللَّهِ ۚ وَالَّذينَ مَعَهُ أَشِدّاءُ عَلَى الكُفّارِ رُحَماءُ بَينَهُم ۖ تَراهُم رُكَّعًا سُجَّدًا يَبتَغونَ فَضلًا مِنَ اللَّهِ وَرِضوانًا ۖ سيماهُم في وُجوهِهِم مِن أَثَرِ السُّجودِ ۚ ذٰلِكَ مَثَلُهُم فِي التَّوراةِ ۚ وَمَثَلُهُم فِي الإِنجيلِ كَزَرعٍ أَخرَجَ شَطأَهُ فَآزَرَهُ فَاستَغلَظَ فَاستَوىٰ عَلىٰ سوقِهِ يُعجِبُ الزُّرّاعَ لِيَغيظَ بِهِمُ الكُفّارَ ۗ وَعَدَ اللَّهُ الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ مِنهُم مَغفِرَةً وَأَجرًا عَظيمًا ترجمه : محمّد (ص) فرستاده خداست؛ و کسانی که با او هستند در برابر کفّار سرسخت و شدید، و در میان خود مهربانند؛ پیوسته آنها را در حال رکوع و سجود میبینی در حالی که همواره فضل خدا و رضای او را میطلبند؛ نشانه آنها در صورتشان از اثر سجده نمایان است؛ این توصیف آنان در تورات و توصیف آنان در انجیل است، همانند زراعتی که جوانههای خود را خارج ساخته، سپس به تقویت آن پرداخته تا محکم شده و بر پای خود ایستاده است و بقدری نموّ و رشد کرده که زارعان را به شگفتی وامیدارد؛ این برای آن است که کافران را به خشم آورد (ولی) کسانی از آنها را که ایمان آورده و کارهای شایسته انجام دادهاند، خداوند وعده آمرزش و اجر عظیمی داده است. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از قاریان - 1388/05/03 عنوان فیش :مخالفت با محورهای تربیت و تعلیم قرآنی، خدعه دشمنان کلیدواژه(ها) : قرآن, عمل نوع(ها) : قرآن متن فیش : ما از این جلسات قرآنی، از این نشست و برخاستهای قرآنی، از این مسابقات قرآنی، از این دعوت از قرآنیان سراسر کشور، هدفمان این است که به این مقاصد نزدیک بشویم؛ میخواهیم با قرآن نزدیک بشویم؛ نزدیکیِ معرفت و نزدیکیِ عمل؛ همت باید این باشد. امروز دنیای اسلام تشنهی عمل به قرآن است؛ و دشمنان اسلام این را نمیخواهند. بدیهی است که دشمنان اسلام صریحاً نمیگویند ما دشمن قرآنیم یا دشمن اسلام - «یخادعون اللَّه و الّذین امنوا»؛(1) آنها با خدا هم خدعه میکنند، با بندگان خدا هم خدعه میکنند - آنها میگویند ما طرفدار اسلامیم، اما درست به همان نقطهای که اسلام از ما میخواهد، به آن نقطه حمله میکنند. امروز شما میبینید در بعضی از کشورهای اسلامی، طرح مسئلهی جهاد جرم است؛ در کتاب درسی نباید مسئلهی جهاد مطرح بشود، در گفتگوهای کسانی که به نحوی با دستگاههای دولتی مرتبطند، اسم جهاد و اسم شهادت نباید مطرح بشود. به این چیزها و به عمل ما حمله میکنند. اتحاد اسلامی را ضربه میزنند، دلها را نسبت به یکدیگر بدبین میکنند، مسئلهی سنی و شیعه، مسئلهی فِرق گوناگون بین شیعیان، مسئلهی فِرق گوناگون بین اهل تسنن؛ اینها موضوع کارهای دشمنان اسلام است. نمیگوید من با قرآن مخالفم، اما با آنچه که محور تربیت و تعلیم قرآنی است، با او مخالفت میکند، که مثالش همین مثال وحدت است. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 40 يا بَني إِسرائيلَ اذكُروا نِعمَتِيَ الَّتي أَنعَمتُ عَلَيكُم وَأَوفوا بِعَهدي أوفِ بِعَهدِكُم وَإِيّايَ فَارهَبونِ ترجمه : ای فرزندان اسرائیل! نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به یاد آورید! و به پیمانی که با من بستهاید وفا کنید، تا من نیز به پیمان شما وفا کنم. (و در راه انجام وظیفه، و عمل به پیمانها) تنها از من بترسید! 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 9 يُخادِعونَ اللَّهَ وَالَّذينَ آمَنوا وَما يَخدَعونَ إِلّا أَنفُسَهُم وَما يَشعُرونَ ترجمه : میخواهند خدا و مؤمنان را فریب دهند؛ در حالی که جز خودشان را فریب نمیدهند؛ (اما) نمیفهمند. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از قاریان - 1388/05/03 عنوان فیش :لزوم با هم بودن همه در اعتصام به حبل الله کلیدواژه(ها) : قرآن, وحدت, بیداری نوع(ها) : قرآن متن فیش : [دشمنان مخالفت صریح با قرآن نمی کنند] نمیگوید من با قرآن مخالفم، اما با آنچه که محور تربیت و تعلیم قرآنی است، با او مخالفت میکند، که مثالش همین مثال وحدت است. چقدر خیرخواهان زحمت میکشند که بین برادران در دنیای اسلام اتحاد ایجاد کنند، یک وقت میبینیم از یک جا بمبی منفجر شد - بمبِ ضد وحدت - یا از آن طرف یا از آن طرف؛ فرقی نمیکند. این چیزهاست که بایستی ما بیدار باشیم، هشیار باشیم. ما مردم ایران هم همین جور. ما آنچه که میگوئیم، برای دیگران نیست؛ در درجهی اول برای خودمان است. خود ما هم باید وحدت را حفظ بکنیم. ببینید همین آیاتی که الان خواندند: «و اذکروا نعمت اللَّه علیکم اذ کنتم اعداء فألّف بین قلوبکم فأصبحتم بنعمته اخوانا - برادر شدید با هم - و کنتم علی شفا حفرة من النّار فانقذکم منها»؛ اسلام شما را از آتش تفرقه نجات داد. فراموش کردید؟ هی این به آن ایراد بگیرد، آن به این ایراد بگیرد؛ فروع را اصل بکنیم، اصول را فراموش کنیم، هی اختلاف بین ما بیفتد. اینکه قرآن میگوید: «و اعتصموا بحبل اللَّه جمیعا»،(1) یعنی همه با هم اعتصام به حبل اللَّه بکنید، خوب، این «همه» در سطح واحدی که نیستند؛ بعضی ایمانشان قویتر است، بعضی ایمانشان ضعیفتر است، بعضی عملشان بهتر است، بعضی عملشان متوسطتر است؛ در عین حال خدای متعال به همه خطاب میکند. میگوید اعتصام به حبل اللَّه را جمیعاً بکنید، با هم بکنید. تو بگوئی من جداگانه اعتصام به حبل اللَّه کردم و دیگری نه؛ او - دیگری - باز بگوید من جداگانه اعتصام به حبل اللَّه کردم، این طرف را نه؛ اینکه نمیشود. همدیگر را تحمل کنید. اصولی هست، محورهائی هست؛ اصل این است که در این اصول همدل باشیم. 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 103 وَاعتَصِموا بِحَبلِ اللَّهِ جَميعًا وَلا تَفَرَّقوا ۚ وَاذكُروا نِعمَتَ اللَّهِ عَلَيكُم إِذ كُنتُم أَعداءً فَأَلَّفَ بَينَ قُلوبِكُم فَأَصبَحتُم بِنِعمَتِهِ إِخوانًا وَكُنتُم عَلىٰ شَفا حُفرَةٍ مِنَ النّارِ فَأَنقَذَكُم مِنها ۗ كَذٰلِكَ يُبَيِّنُ اللَّهُ لَكُم آياتِهِ لَعَلَّكُم تَهتَدونَ ترجمه : و همگی به ریسمان خدا [= قرآن و اسلام، و هرگونه وسیله وحدت]، چنگ زنید، و پراکنده نشوید! و نعمت (بزرگِ) خدا را بر خود، به یاد آرید که چگونه دشمن یکدیگر بودید، و او میان دلهای شما، الفت ایجاد کرد، و به برکتِ نعمتِ او، برادر شدید! و شما بر لبِ حفرهای از آتش بودید، خدا شما را از آن نجات داد؛ این چنین، خداوند آیات خود را برای شما آشکار میسازد؛ شاید پذیرای هدایت شوید. مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 1388/04/03 عنوان فیش :انس با قرآن عامل بهرهگیری فراوان از آن کلیدواژه(ها) : قرآن, ایمان, انس با قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : این قرآن نباید فقط حالت شکلی پیدا کند؛ باید گوش کنیم، از کلمات قرآن بهره ببریم. دلمان را بدهیم به قرآن. هر کلمهای از این کلمات قرآن میتواند یک انقلابی در دلهای ما به وجود بیاورد؛ البته برای کسی که مأنوس با قرآن باشد. به حسب تجربه، آدمی که مأنوس با قرآن نباشد، بهرهی زیادی هم از قرآن نمیبرد. «ایّکم زادته هذه ایمانا».(1) آیهای که میآمد، منافقین میگفتند ها چی شد؟ ایمانتان زیاد شد؟ چیزی از قرآن نمیفهمیدند. اگر انس با قرآن باشد و دل دادن به قرآن باشد، انسان آن وقت میبیند از هر کلمهی قرآن یک قطرهی مصفا و پاکیزهای نوش جان میکند؛ نوری به دل انسان میتابد. 1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 124 وَإِذا ما أُنزِلَت سورَةٌ فَمِنهُم مَن يَقولُ أَيُّكُم زادَتهُ هٰذِهِ إيمانًا ۚ فَأَمَّا الَّذينَ آمَنوا فَزادَتهُم إيمانًا وَهُم يَستَبشِرونَ ترجمه : و هنگامی که سورهای نازل میشود، بعضی از آنان (به دیگران) میگویند: «این سوره، ایمان کدام یک از شما را افزون ساخت؟!» (به آنها بگو:) اما کسانی که ایمان آوردهاند، بر ایمانشان افزوده؛ و آنها (به فضل و رحمت الهی) خوشحالند. مربوط به :بیانات در دیدار قاریان - 1386/06/22 عنوان فیش :دشوار نبودن فهم آیات قرآن و انس با آن کلیدواژه(ها) : قرآن, فهم قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : این کلماتی [قرآن] که شما ملاحظه میکنید، همان چیزهائی است که خداوند متعال به عنوان آخرین ذخیرهی معنوی وحی الهی به بشریت عطا کرده است. همینهاست که باید بشر را تا ابدالآباد، تا انتهای این عالم، به راههای سعادت و فلاح و رستگاری هدایت کند؛ پر از معارف است اینها؛ اینها را باید فهمید. متأسفانه ما حجاب زبانی داریم، حجاب لغوی داریم؛ این کمبود ماست. یعنی کمبود ملتهای غیر عرب است. کسانی که زبانشان عربی است، همینطور که قاری تلاوت میکند، اینها که نشستهاند، ولو نه بهصورت کامل، آن را میفهمند؛ بیان قرآن، بیان فصیح و بلیغ و خیلی والائی است و هرکسی جزئیات این بیان را نمیفهمد. بلاتشبیه مثل گلستان سعدی که انسان آن را مثلاً در جمعی بخواند. خوب، گلستان سعدی فارسیِ بلیغ است، مردم هم میفهمند؛ اما دقائق و جزئیاتش را فقط ادبا، اهل ذوق و اهل درک بالا میفهمند. حالا این را هزاران برابر بکنید. قرآن اینجوری است. دقائق و لطائف و جزئیات را ممکن است مستمعِ عربزبانِ معمولی نفهمد، اما بالاخره مفهوم این کلمات را میفهمد؛ لذا دلش رقیق میشود؛ لذا در شنیدن تلاوت قرآن اشک میریزد؛ چون موعظهی الهی را درک میکند. این حجابی است که ما داریم و قابل حل هم هست. نبادا کسی خیال کند حالا چه کار کنیم، نمیشود؛ نخیر، این کاملاً قابل حل است. بسیاری از کلمات و لغات قرآنی در زبان فارسی متداول ما تکرار شده است و ما میفهمیم. بنده قدیمها در مشهد، جلسهی قرآن داشتیم، همینطور مینشستیم، بنده گاهی صحبت میکردم برای آن جوانهای آن روز - آنها البته پیرمردهای امروزند - و به آنها همین را میگفتم؛ مثال میزدم که مثلاً فرض بفرمائید: «و لنبلونّکم بشیءٍ من الخوف و الجوع و نقص من الأموال و الأنفس و الثّمرات و بشّر الصّابرین». (1) این آیهی شریفه را اگر نگاه کنید، از لغات این آیه، آنچه که یک فارسیزبان نفهمد، فقط دو سهتاست، والّا بقیهی لغات را میفهمد. حالا مثلاً «لنبلونّکم» را باید برایش معنا کنند، اما «شیء» را میداند یعنی چه. خود شما شیء، اشیاء را به کار میبرید. «خوف» را میدانید چیست، «جوع» را میدانید چیست، «نقص» را میدانید چیست، «اموال» را میدانید چیست، «انفس» را میدانید چیست، «ثمرات» را میدانید چیست. اینها چیزهائی نیست که یک فارسیزبان اینها را نفهمد. بنابراین، فهمیدن آیات قرآن، فهم حرفهای رابط و ترکیب کلمات و انس با قرآن و مراجعهی به ترجمهها دشوار نیست. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 155 وَلَنَبلُوَنَّكُم بِشَيءٍ مِنَ الخَوفِ وَالجوعِ وَنَقصٍ مِنَ الأَموالِ وَالأَنفُسِ وَالثَّمَراتِ ۗ وَبَشِّرِ الصّابِرينَ ترجمه : قطعاً همه شما را با چیزی از ترس، گرسنگی، و کاهش در مالها و جانها و میوهها، آزمایش میکنیم؛ و بشارت ده به استقامتکنندگان! مربوط به :بیانات در دیدار قاریان قرآن کریم - 1384/07/14 عنوان فیش :تاثیر نگذاشتن قرآن بر دل زنگار گرفته کلیدواژه(ها) : قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : با قرآن باید مثل آینه مواجه شد؛ پاکیزه، براق و بیزنگار؛ تا قرآن در دل ما منعکس شود. قرآن باید در جان ما انعکاس پیدا کند؛ این همیشه و برای همه نیست؛ برای کسانی است که دلشان را با صفای باطن و نفس پاکیزه کنند؛ با ایمان، با باور و با قبول با قرآن مواجه شوند؛ والّا کسانیکه دل معاند دارند، بنای برنشنیدن و نفهمیدن دارند، نوای قرآن، کلام قرآن و پیام قرآن در دل آنها اثری نمیکند؛ «ولو انّنا نزّلنا الیهم الملائکة و کلّمهم الموتی و حشرنا علیهم کلّ شیء قبلا ما کانوا لیؤمنوا الّا أن یشاء اللَّه»(1)؛ اگر برای برخی افراد زمین را به آسمان بدوزی، این دلِ ناباور و زنگار گرفته، نزدیک نمیشود و ایمان نمیآورد. لذا قرآن را هم میخواند، اما به قرآن نزدیک نمیشود. 1 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 111 وَلَو أَنَّنا نَزَّلنا إِلَيهِمُ المَلائِكَةَ وَكَلَّمَهُمُ المَوتىٰ وَحَشَرنا عَلَيهِم كُلَّ شَيءٍ قُبُلًا ما كانوا لِيُؤمِنوا إِلّا أَن يَشاءَ اللَّهُ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم يَجهَلونَ ترجمه : (و حتّی) اگر فرشتگان را بر آنها نازل میکردیم، و مردگان با آنان سخن میگفتند، و همه چیز را در برابر آنها جمع مینمودیم، هرگز ایمان نمیآوردند؛ مگر آنکه خدا بخواهد! ولی بیشتر آنها نمیدانند! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از حافظان و قاریان قرآن نونهال و نوجوان کشور - 1380/06/28 عنوان فیش :دنباله روی مردم از قرآن و اسلام،شرط محافظت و ترویج قرآن کلیدواژه(ها) : قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : خدای متعال در قرآن فرموده است: «انّا نحن نزّلنا الذّکر و انّا له لحافظون».(1) حفظ قرآن، حفظ معارف الهی، حفظ آیات نازل شده بر قلب مقدّس پیغمبر، چیزی نیست که وسوسهها و توطئههای بشری بتواند با آن مبارزه کند. حفظ قرآن، کارِ خداست و تدبیر الهی، قرآن را رایج خواهد کرد. البته شرط دارد. مثل همهی نعمتهای الهی شرطش این است که مردم، با تلاش و همهی وجود و تواناییشان به دنبال کسب این نعمت الهی باشند. مردم ما با همهی وجود و با همهی تلاش، به دنبال اسلام و قرآن راه افتادند؛ خدای متعال هم این نعمت را به آنها ارزانی داشت. امروز بحمداللَّه امواج آموزش و تعلیم و تعلّمِ قرآن، بسیاری از نقاط جامعهی ما را فراگرفته است و من خوشحالم از اینکه میبینم جوانان، نوجوانان و کودکان، در راه آموزش قرآن تلاش میکنند. 1 ) سوره مبارکه الحجر آیه 9 إِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَإِنّا لَهُ لَحافِظونَ ترجمه : ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم! مربوط به :بیانات در مراسم اختتامیه مسابقات حفظ و قرائت قرآن کریم - 1379/08/09 عنوان فیش :دم از قرآن زدن و عمل نکردن به آن، عیب بزرگ امت اسلامی کلیدواژه(ها) : قرآن, انس با قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : حمد و شکر میکنیم خدای متعال را که به ما توفیق انس با قرآن را داد. اگر ملتی بتواند از طریق انس با قرآن، خود را در فضای قرآنی قرار دهد، در فضای معرفتی قرآن قرار دهد، خواهد توانست مشکلات خود را برطرف کند. مشکل بزرگ مسلمانان دنیا دوری از قرآن است؛ علاج هم برگشت به قرآن است. قرآن فقط برای تلاوت کردن در کنج و زوایا نیست؛ قرآن برای عمل است؛ قرآن برای شناخت و معرفت است؛ قرآن برای این است که جامعهی اسلامی تکلیف خود را بفهمد؛ وظیفهی خود را بفهمد؛ از حیرت نجات پیدا کند؛ از ظلمات نجات پیدا کند. جلسهی قرآن، تلاوت قرآن و صوت قرآن، مقدّمه برای معرفت مفاهیم قرآنی است. عیب بزرگ کار ما مسلمانها، ما امت اسلامی اینجاست که دم از قرآن میزنیم، اما به قرآن عمل نمیکنیم؛ دم از محبت خدا میزنیم، اما از دین خدا پیروی نمیکنیم. «قل ان کنتم تحبون اللَّه فاتّبعونی یحببکم اللَّه».(1) اگر کسی خدا را دوست میدارد، دلیل صدق او تبعیّت از پیغمبر است؛ تبعیت از قرآن است. 1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 31 قُل إِن كُنتُم تُحِبّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعوني يُحبِبكُمُ اللَّهُ وَيَغفِر لَكُم ذُنوبَكُم ۗ وَاللَّهُ غَفورٌ رَحيمٌ ترجمه : بگو: «اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید! تا خدا (نیز) شما را دوست بدارد؛ و گناهانتان را ببخشد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.» مربوط به :بیانات در مراسم اختتامیهی مسابقات قرآن - 1377/09/01 عنوان فیش :قرآن ، بهترین نسخهی سعادت انسانها کلیدواژه(ها) : قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : عزیزان من! این تلاوت که ما این قدر بر آن اصرار داریم، قدم اوّلِ لازم است. قرآن، خودش را به زبانهای مختلف تعریف میکند؛ از جمله اینکه میفرماید: «ان هذا القرآن یهدی للّتی هی اقوم»(1)؛ یعنی قرآن، انسان را به بهترین راه، بهترین کار، بهترین نظام، بهترین شیوه، بهترین اخلاق و بهترین روشهای عمل فرد و جامعه هدایت میکند. امروز همهی بشر محتاج قرآنند؛ اما ما مسلمانان اگر به قرآن عمل نکنیم، خسارتمان، بیشتر از دیگران است؛ چون ما این نسخه و این دستورالعمل را داریم، تجربهی تاریخی آن را هم داریم. بشریت در صدرِ اوّل به برکت عمل به قرآن، در علم، در اخلاق، در عمل و در پیشرفتهای گوناگون مادّی و معنوی، اوج پیدا کرد. قرآن، همیشه زنده است. قرآن، نیازهای انسان را مورد توجّه قرار میدهد. قرآن در هر عصری میتواند بهترین نسخهی سعادت انسانها باشد. 1 ) سوره مبارکه الإسراء آیه 9 إِنَّ هٰذَا القُرآنَ يَهدي لِلَّتي هِيَ أَقوَمُ وَيُبَشِّرُ المُؤمِنينَ الَّذينَ يَعمَلونَ الصّالِحاتِ أَنَّ لَهُم أَجرًا كَبيرًا ترجمه : این قرآن، به راهی که استوارترین راههاست، هدایت میکند؛ و به مؤمنانی که اعمال صالح انجام میدهند، بشارت میدهد که برای آنها پاداش بزرگی است. مربوط به :بیانات دردیدار عوامل برنامه رادیویی «از سرزمین نور» - 1373/12/27 عنوان فیش :بزرگ بودن حادثهی ابرهه کلیدواژه(ها) : قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : اغلبِ برنامههای شما [برنامه رادیویی از سرزمین نور] را وقتی من شنیدم، من را متأثر کرده و گریستهام؛ اما بخصوص چند قسمت از این برنامه خیلی مؤثر بود. یکیاش همین قضیهی رفتن پیش ابرهه بود و آن حادثهی دشوار مکه، و بعد نجات از این حادثه و آن مسئلهی ابابیل؛ که خدای متعال در قرآن تصریح کرده است؛ حادثه باید خیلی بزرگ باشد که قرآن یک سوره را مخصوص این کار قرار میدهد. (1) این، اهمیت حادثه را نشان میدهد؛ چون قرآن که کتاب تاریخ و گزارش نیست. یکی هم قضیهی آن راهب - بحیرا - بود که واقعاً خیلی جالب و فوقالعاده است و انصافاً خیلی خوب بیان شد؛ هم نوبت اول، هم نوبت دوم. و قضایای گوناگون دیگر که حالا جزئیاتش را من برای بعدها میگذارم؛ اگر فرصتی شد. 1 ) سوره مبارکه الفيل آیه 1 بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ أَلَم تَرَ كَيفَ فَعَلَ رَبُّكَ بِأَصحابِ الفيلِ ترجمه : آیا ندیدی پروردگارت با فیل سواران [= لشکر ابرهه که برای نابودی کعبه آمده بودند] چه کرد؟! 1 ) سوره مبارکه الفيل آیه 2 أَلَم يَجعَل كَيدَهُم في تَضليلٍ ترجمه : آیا نقشه آنها را در ضلالت و تباهی قرار نداد؟! 1 ) سوره مبارکه الفيل آیه 3 وَأَرسَلَ عَلَيهِم طَيرًا أَبابيلَ ترجمه : و بر سر آنها پرندگانی را گروه گروه فرستاد، 1 ) سوره مبارکه الفيل آیه 4 تَرميهِم بِحِجارَةٍ مِن سِجّيلٍ ترجمه : که با سنگهای کوچکی آنان را هدف قرارمیدادند؛ 1 ) سوره مبارکه الفيل آیه 5 فَجَعَلَهُم كَعَصفٍ مَأكولٍ ترجمه : سرانجام آنها را همچون کاه خوردهشده (و متلاشی) قرار داد! مربوط به :بیانات در مراسم اختتامیهی مسابقات قرآن - 1373/10/14 عنوان فیش :قرآن وسیله خروج از ظلمات به نور کلیدواژه(ها) : قرآن, انس با قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : عزیزان من! قرآن نور است و حقیقتاً دل و روح را روشن میکند. اگر با قرآن اُنس پیدا کنید، میبینید که دل و جان شما نورانی میشود. به برکت قرآن بسیاری از ظلمات و ابهامها از قلب و روح انسان زدوده میشود. آیا این بهتر نیست؟ «یخرجهم من الظّلمات الی النّور». بهوسیلهی قرآن است که خدای متعال میفرماید:«اللَّه ولیّ الّذین امنوا یخرجهم من الظّلمات الی النّور»(1). به برکت قرآن است که انسان از ظلمات اوهام، اشتباهات، خطاها و غلطها، به نور هدایت راه پیدا میکند. قرآن، کتاب معرفت است. ما در زمینهی زندگی، در زمینهی آینده، در زمینهی تکلیف کنونی، در زمینهی هدف از بودن و در بسیاری از زمینههای دیگر، خیلی از مسائل را نمیدانیم. بشر مشحون به جهالتهاست و قرآن برای انسان معرفت میآورد.قرآن کتاب نور، کتاب معرفت، کتاب نجات، کتاب سلامت، کتاب رشد و تعالی و کتاب قرب به خداست. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 257 اللَّهُ وَلِيُّ الَّذينَ آمَنوا يُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ ۖ وَالَّذينَ كَفَروا أَولِياؤُهُمُ الطّاغوتُ يُخرِجونَهُم مِنَ النّورِ إِلَى الظُّلُماتِ ۗ أُولٰئِكَ أَصحابُ النّارِ ۖ هُم فيها خالِدونَ ترجمه : خداوند، ولی و سرپرست کسانی است که ایمان آوردهاند؛ آنها را از ظلمتها، به سوی نور بیرون میبرد. (اما) کسانی که کافر شدند، اولیای آنها طاغوتها هستند؛ که آنها را از نور، به سوی ظلمتها بیرون میبرند؛ آنها اهل آتشند و همیشه در آن خواهند ماند. مربوط به :بیانات در مراسم اختتامیهی مسابقات قرآن - 1373/10/14 عنوان فیش :لزوم انس گرفتن مدبّرانه با قرآن کلیدواژه(ها) : تدبر در قرآن, تلاوت قرآن, قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : برادران عزیز همین که قرآن را در جیبمان بگذاریم کافی است؟ اینکه در هنگام سفر، از زیر قرآن رد شویم کافی است؟ امروز من میگویم، اینکه ما در جلسهی تلاوت قرآن شرکت کنیم کافی است؟ اینکه حتی قرآن را با صدای خوش تلاوت کنیم یا تلاوت خوش را بشنویم و از آن لذّت ببریم کافی است؟ نه. چیز دیگری لازم دارد. آن چیست؟ آن تدبّر در قرآن است. باید در قرآن تدبّر کرد. خودِ قرآن در موارد متعدد از ما میخواهد که تدبّر کنیم.(1) عزیزان من! اگر ما یاد گرفتیم که با قرآن بهصورت تدبّر، اُنس پیدا کنیم، همهی خصوصیاتی که گفتیم حاصل خواهد شد. ما هنوز خیلی فاصله داریم؛ پس باید پیش برویم. اینکه شما میبینید از اوّلِ انقلاب تا امروز، مسؤولین و دلسوزان کشور، قرآن را در تلاوت، در حفظ و در تعقیبِ مراسم مربوط به قرآن مطرح کردهاند، برای این است که ما به آنجا نزدیک شویم. البته تلاوت قرآن با صدای خوش، کار بسیار خوبی است. روایت دارد که امام سجاد علیهالسّلام - هم دربارهی امام سجاد علیهالسّلام دارد، هم دربارهی امام باقر علیهالسّلام - وقتی تلاوت میکردند، کسانی که از نزدیک محل تلاوت ایشان میگذشتند، زانوهایشان میلرزید و سست میشد و نمیتوانستند حرکت کنند. میایستادند تلاوت قرآن را گوش میکردند و وقتی حظّ خودشان را میبردند، به راهشان ادامه میدادند.(2) تلاوت قرآن با صوت خوش و با آداب که شیوهی خاصی دارد، موسیقی خاصی دارد، روش خاصی دارد، امور لازمی است. اینها انسان را نزدیک میکند؛ اما کافی نیست. اگر بخواهیم تشبیه کنیم، اینطور میگوییم: قرآن را به صورت بنای مُعْظمی، دارای سالنها و حجرهها و زوایای گوناگون و اعماق فراوان در نظر بگیرید. این عمارت وسیع و عظیم، سردر و مدخلی دارد. اگر آن مدخل را زیبا ساختیم، مردم برای ورود در آن عمارت، تشویق میشوند. مدخلِ آن بنای رفیع، همین تلاوتهای زیبایی است که اینجا خواندند. کاشیکاری دَمِ در، این تلاوت است. حال وارد شوید. 1 ) سوره مبارکه النساء آیه 82 أَفَلا يَتَدَبَّرونَ القُرآنَ ۚ وَلَو كانَ مِن عِندِ غَيرِ اللَّهِ لَوَجَدوا فيهِ اختِلافًا كَثيرًا ترجمه : آیا درباره قرآن نمیاندیشند؟! اگر از سوی غیر خدا بود، اختلاف فراوانی در آن مییافتند. 1 ) سوره مبارکه محمد آیه 24 أَفَلا يَتَدَبَّرونَ القُرآنَ أَم عَلىٰ قُلوبٍ أَقفالُها ترجمه : آیا آنها در قرآن تدبّر نمیکنند، یا بر دلهایشان قفل نهاده شده است؟! 2 ) الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج2 ص 615 ؛ الاحتجاج، شیخ طبرسی، ج 2 ، ص 395 ؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 89 ، ص 194؛ ذَكَرْتُ الصَّوْتَ عِنْدَهُ فَقَالَ إِنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَقْرَأُ فَرُبَّمَا مَرَّ بِهِ الْمَارُّ فَصَعِقَ مِنْ حُسْنِ صَوْتِهِ وَ إِنَّ الْإِمَامَ لَوْ أَظْهَرَ مِنْ ذَلِكَ شَيْئاً لَمَا احْتَمَلَهُ النَّاسُ مِنْ حُسْنِهِ قُلْتُ وَ لَمْ يَكُنْ رَسُولُ اللَّهِ ص يُصَلِّی بِالنَّاسِ وَ يَرْفَعُ صَوْتَهُ بِالْقُرْآنِ فَقَالَ إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص كَانَ يُحَمِّلُ النَّاسَ مِنْ خَلْفِهِ مَا يُطِيقُون ترجمه : على بن محمد نوفلى گويد: نزد حضرت أبى الحسن عليه السلام از آواز خواندن ياد كردم فرمود: همانا على بن الحسين عليهما السلام قرآن ميخواند و چه بسا كسانى بر آن حضرت ميگذشتند و از آواز خوش او مدهوش ميشدند، و اگر راستى امام چيزى از آواز خوشش آشكار كند مردم تاب شنيدن آن را ندارند، عرضكردم: مگر نبود كه رسول خدا (ص) با مردم نماز (جماعت) ميخواند و آوازش را بخواندن بلند ميكرد؟ فرمود: رسول خدا (ص) باندازه تحمل و طاقت آنان كه پشت سرش بودند آوازش را بلند ميكرد. مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از قاریان - 1371/12/17 عنوان فیش :توجه به قرائت آیات مناسب با هر مکان کلیدواژه(ها) : تلاوت قرآن, قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : ما، در تبلیغات قرآنیمان، باید به شکل صحیح عمل کنیم. من، این را برای شما قراء عزیز عرض میکنم: امروز صدا و سیما در خدمت قرآن است. دیگر از این بهتر که نمیشود! ما امروز رادیو قرآن داریم؛ در تلویزیون قرآن داریم؛ در برنامهی کودکان قرآن داریم؛ آخر شب قرآن و اول صبح قرآن. اینها خیلی خوب است؛ ولی ما از این امکان چگونه استفاده خواهیم کرد؟ این خیلی مهم است. باید برای استفاده از امکانات، به شکل صحیحی عمل کرد. اگر از این امکانات، غلط استفاده کنیم، ضرر خواهیم دید. بنده دیدم یک قاری مصری در مرقد امام رضواناللهعلیه رفته بود و آیاتی خوانده بود که آن آیات، مناسب چنان جایی نبود. هر آیهای که برای هرجا مناسب نیست! اگر خدای نکرده کسی بیاید سر قبر عزیز شما و مثلاً آیهی «الا لعنة الله علی الظالمین(1)» را با صدای بلند بخواند، شما خوشتان میآید!؟ مسلماً دلتان میخواهد که آیهی «و جنة عرضها کعرض السماء و الارض(2)» را بخواند. البته چنین آیاتی در آنجا خوانده نشد؛ اما آیهی نامناسبی بود. حالا تلاوت آن قاری عمدی بود یا سهوی؛ هرچه بود، گذشت؛ اما تلویزیون ما این تلاوت را پخش کرد! گفتم: عجب اشتباهی کردند! فردا شب دوباره پخش شد! گفتیم: عجب! انسان اشتباه را یکبار میکند، نه دو شب پشت سرهم! شب سوم، باز دیدم پخش کردند! عصبانی شدم. سعی کردم تماس بگیرم و بگویم. شب چهارم شد. شب چهارم هم، باز پخش کردند! چه باید کرد با این وضع!؟ یک نفر تلاوت متوسطی از قرآن کرده و حالا افتاده دست فلان آقا. او هم حالا یا خوشش آمده یا به عهدهی کسی در رسانهی جمعی گذاشته، و آن را پخش کردهاند. این همه تلاوت خوب داریم! ببینید امروز چه تلاوتهای خوبی اینجا مطرح شد! آن وقت یک تلاوت متوسط را امشب میگذارند؛ فردا شب میگذارند؛ پس فردا شب میگذارند؛ شب هشتم میگذارند؛ شب دوازدهم میگذارند! میبینید ده شب، پانزده شب، تلاوتی را پخش میکنند! آیا راه استفاد از رسانهی با این عظمت، همین است!؟ من با این موافق نیستم. من این را قبول ندارم. بنده جمعی را معین کردم، گفتم بروید آنجا - صدا و سیما - بنشینید و بگویید چه آیاتی باید خوانده شود. دیگران هم باید با شما همکاری کنند. خوب؛ حالا مثلاً آقایی بگوید چرا اینها فلان تلاوت را پخش نمیکنند؟ اینها که معصوم نیستند! ممکن است جایی هم اشتباه کنند. اینها موارد سلیقهای است. 1 ) سوره مبارکه هود آیه 18 وَمَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَرىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا ۚ أُولٰئِكَ يُعرَضونَ عَلىٰ رَبِّهِم وَيَقولُ الأَشهادُ هٰؤُلاءِ الَّذينَ كَذَبوا عَلىٰ رَبِّهِم ۚ أَلا لَعنَةُ اللَّهِ عَلَى الظّالِمينَ ترجمه : چه کسی ستمکارتر است از کسانی که بر خدا افترا میبندند؟! آنان (روز رستاخیز) بر پروردگارشان عرضه میشوند، در حالی که شاهدان [= پیامبران و فرشتگان] میگویند: «اینها همانها هستند که به پروردگارشان دروغ بستند! ای لعنت خدا بر ظالمان باد!» 2 ) سوره مبارکه الحديد آیه 21 سابِقوا إِلىٰ مَغفِرَةٍ مِن رَبِّكُم وَجَنَّةٍ عَرضُها كَعَرضِ السَّماءِ وَالأَرضِ أُعِدَّت لِلَّذينَ آمَنوا بِاللَّهِ وَرُسُلِهِ ۚ ذٰلِكَ فَضلُ اللَّهِ يُؤتيهِ مَن يَشاءُ ۚ وَاللَّهُ ذُو الفَضلِ العَظيمِ ترجمه : به پیش تازید برای رسیدن به مغفرت پروردگارتان و بهشتی که پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمین است و برای کسانی که به خدا و رسولانش ایمان آوردهاند؛ آماده شده است، این فضل خداوند است که به هر کس بخواهد میدهد؛ و خداوند صاحب فضل عظیم است! مربوط به :بیانات در جلسه اختتامیه مسابقات قرائت قرآن - 1371/11/05 عنوان فیش :بهترین امتها شدن، در صورت توجه و انس با قرآن کلیدواژه(ها) : آشنایی با قرآن, تدبر در قرآن, قرآن, انس با قرآن, نزدیک شدن به قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : ما میخواهیم ملتمان قرآن را بتواند درک کند و از آن استفاده نماید. این هدف، از همهی این تشریفات و این مسابقهها و این وقتگذاریها و این تشویقها واین زحمتهایی که آقایان میکشند، مهمتر است. هدف این است که ملت ما، با قرآن آشنا شود. ما از قرآن دوریم. اگر ملتی با معرفت قرآنی آشنا شود، بسیاری از کارها برای او آسان خواهد شد و حرکت برای او آسان خواهد بود. شما ملاحظه کنید؛ به همین مقداری که ملت ما، درهای قرآن را به روی خود باز کرد - که این به برکت انقلاب ممکن شد - چه تحولی در او به وجود آمد! ببینید ملت ما چه عظمت و عزتی پیدا کرد! اگر حرکت به سمت قرآن، به شکل کاملی انجام گیرد، آن وقت این ملت همان خواهد شد که قرآن کریم خبر داده است: «لتکونوا شهداء علی الناس (۱)»؛ «کنتم خیرامة اخرجت للناس (۲)». تاریخ را مسلمانان به برکت قرآن عوض کردند؛ اما امروز، متأسفانه از قرآن دورند. نگاه کنید به کشورهای اسلامی، ببینید چطور در این کشورها - چه کشورهای عربی و چه کشورهای غیر عربی - اسلام، غریب و مهجور است! ببینید در کشورهای اسلامی، چطور قوانینی که بر مردم حکومت میکند - چه قوانین اقتصادی، چه قوانین اجتماعی، چه قوانین سیاسی و چه قوانین خانوادگی - تقریباً هیچ کدام، از اسلام سرچشمه نگرفته است! علت، همین است که شما ملاحظه میکنید. مسلمین اینقدر در ضعف و ذلتند و دولتهای اسلامی، اینطور در مقابل کفار حالت انکسار و ضعف و انهزام دارند. علت، همین دوری از قرآن است. ملت ما که یک قدم با قرآن آشنا شده است، در مقابل قدرتهای استکباری، سر برافراشته، دلش قرص و قوی است و در او، خوفی از آن قدرتها نیست. اینها به برکت همین انس مختصر با قرآن و آشنایی و نزدیکی با قرآن است. همین احکامی هم که بحمدالله در کشور ما و در مجلس شورای اسلامی ما جاری است، از قرآن ناشی شده است. این است تأثیر قرآن! 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 143 وَكَذٰلِكَ جَعَلناكُم أُمَّةً وَسَطًا لِتَكونوا شُهَداءَ عَلَى النّاسِ وَيَكونَ الرَّسولُ عَلَيكُم شَهيدًا ۗ وَما جَعَلنَا القِبلَةَ الَّتي كُنتَ عَلَيها إِلّا لِنَعلَمَ مَن يَتَّبِعُ الرَّسولَ مِمَّن يَنقَلِبُ عَلىٰ عَقِبَيهِ ۚ وَإِن كانَت لَكَبيرَةً إِلّا عَلَى الَّذينَ هَدَى اللَّهُ ۗ وَما كانَ اللَّهُ لِيُضيعَ إيمانَكُم ۚ إِنَّ اللَّهَ بِالنّاسِ لَرَءوفٌ رَحيمٌ ترجمه : همانگونه (که قبله شما، یک قبله میانه است) شما را نیز، امت میانهای قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط؛) تا بر مردم گواه باشید؛ و پیامبر هم بر شما گواه است. و ما، آن قبلهای را که قبلا بر آن بودی، تنها برای این قرار دادیم که افرادی که از پیامبر پیروی میکنند، از آنها که به جاهلیت بازمیگردند، مشخص شوند. و مسلماً این حکم، جز بر کسانی که خداوند آنها را هدایت کرده، دشوار بود. (این را نیز بدانید که نمازهای شما در برابر قبله سابق، صحیح بوده است؛) و خدا هرگز ایمان [= نماز] شما را ضایع نمیگرداند؛ زیرا خداوند، نسبت به مردم، رحیم و مهربان است. 2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 110 كُنتُم خَيرَ أُمَّةٍ أُخرِجَت لِلنّاسِ تَأمُرونَ بِالمَعروفِ وَتَنهَونَ عَنِ المُنكَرِ وَتُؤمِنونَ بِاللَّهِ ۗ وَلَو آمَنَ أَهلُ الكِتابِ لَكانَ خَيرًا لَهُم ۚ مِنهُمُ المُؤمِنونَ وَأَكثَرُهُمُ الفاسِقونَ ترجمه : شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند؛ (چه اینکه) امر به معروف و نهی از منکر میکنید و به خدا ایمان دارید. و اگر اهل کتاب، (به چنین برنامه و آیین درخشانی،) ایمان آورند، برای آنها بهتر است! (ولی تنها) عده کمی از آنها با ایمانند، و بیشتر آنها فاسقند، (و خارج از اطاعت پروردگار) مربوط به :بیانات در جلسه بیست و پنجم تفسیر سوره بقره - 1371/02/16 عنوان فیش :وجود تفاوت جوهری بین معجزات با فن رایج زمان خود/ تفسیر سوره بقره آیات 23-24 کلیدواژه(ها) : معجزه, قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : در باب قرآن، که عرض کردیم قرآن معجزه است و در معجزاتی از قبیل قرآن که تحدّی و نوعی به میدان مبارزه آمدن است، که بعضی از معجزات گذشته هم مثل معجزهی حضرت موسی از همین قبیل است: چون در زمان حضرت موسی آنطور نوشتند و گفتند، بازار کارهای خارقالعاده و جادوگری رواج زیادی داشته و با کارهای عجیبی که میکردند اذهان انسانها را بخودشان جذب میکردند. معجزهی حضرت موسی هم که نوعی به میدان آمدن و مبارزه طلبیدن از آن کسانی است که اهل آن قدرت نمائیها بودند، شبیه کار خود آنهاست. یعنی آنهاکارهایی و تردستیهایی میکردند که در یک نگاه عامیانه و سطحی میان کار آنها و کار حضرت موسی یک شباهتی وجود داشت. یعنی از نوع کار آنها: یا بگوییم شبیه کار آنها اما در سطح معجزه را حضرت موسی به عنوان مبارزه طلبی و به عنوان میدانداری در مقابل صاحبان این مایه اقتدار آنروز انجام داد. زمان حضرت عیسی دوران رونق و رواج دانش پزشکی و پدید آمدن پزشکان بزرگ و معروف دنیاست که در سطح امپراطوری رم بخصوص امثال: بقراط و جالینوس و امثالهم یا کسانی که پیش از اینها بودند. مایههای پزشکی و شفا دادن بیماران رایج بوده، لذا معجزهی حضرت عیسی برای قانع کردن و گرفتن میدان از دست طرف دیگر معجزهای از سنخ همانهاست، یعنی به حسب بینش سطحی و عامیانه شبیه کار همانها بود، آنها مریض را معالجه میکردند،حضرت عیسی مریض لاعلاج را شفا میداد، یا مثلاً کور مادرزاد را بینا میکرد و یا مرده را زنده میکرد، یعنی چیزی در همان میدان، منتها در سطح بالاتر، که وقتی ما به معجزات پیغمبران گذشته نگاه میکنیم، میبینیم: قرآن هم همینطور است. در محیط نزول قرآن آن چیزی که مایهی تفاخر و آیت تقدم بیقید و شرط به حساب میآمد سخن و سخنوری بود، یعنی بزرگان قبایل و حتی شاهزادههای عربی و امیرزادگان عربیهمان دوران، هنر مهمشان سخنوری بود. مثل امرء و القیس که خودش یک امیر و شاهزادهای بود، اما در عین حال معروفیتش به شعر اوست. و گفتیم که مردم عرب، مردم باذوق و شعر فهم بودند، در مقابل شعر به هیجان میآمدند و تحت تأثیر قرار میگرفتند، و همه کاری را شعر میکرد، لذا در نوع کار خود آنها در آن ساخت و صحنه، قرآن که از نوع زبان است میآید و در همهی این نوع معجزهها که میدان داری و تحدّی و مبارزهطلبی نسبت به فن رایج زمان در آنها هست یک نکتهای وجود دارد، و آن این است: که اگر چه معجزه در آن میدان است و به نظر عامیانه در همان سطح و از آن سنخ کار است، اما یک تفاوت جوهری با آن کارها دارد، ظاهر قضیه مثل هم است و یک آدم عامی وقتی نگاه میکند. این دو کار را شبیه هم میبیند، مثلاً وقتی حضرت موسی عصا را میانداخت روی زمین عصا تبدیل به یک مار بزرگ میشد. فاذا هی حیه تسعی (1) یک ماری که در حال حرکت کردن و جولان دادن و تکاپو بود. وقتی جادوگران را آوردند برای مقابله، آنها هم کارهایی از همین قبیل کردند: فاذا حبالهم و عصیهم یخیل الیه من سحر هم انها تسعی (2) آنها هم عصا و ریسمان داشتند عصاها و ریسمانها را میانداختند روی زمین و کسی که نگاه میکرد خیال میکرد اینها دارند حرکت میکنند. یعنی ظاهر کار شبیه هم بود و فرعون و پیروانش وقتی دیدند در مقابل کاری که موسی با یک عصا کرده بود، اینها هم عصاها و ریسمانهای متعددی را روی زمین ریختند، وِلوِلهای شد و در آن فضا هرکس نگاه میکرد خیال میکرد بر اثر جادوگری آنها آن ریسمانها و چوبدستها دارد حرکت میکند، یعنی اینها با چشم عادی و معمولی با هم تفاوتی ندارند، اما خود اهل فن و آن کسی که ساحر است که خودش اینها را درست کرده، او وقتی میبیند. میفهمد چیزی را که پیغمبر آورده از نوع اینها نیست و ملتفت میشود یک فرق جوهری باهم دارند، اگر چه به ظاهر و با دید عامیانه در یک میدان و از یک سنخند، اما دارای یک تقاوت مرحلهای و جوهریاند، ولذا وقتی عصای موسی افتاد روی زمین و اوهم شروع کرد به حرکت کردن همین که چشم جادوگران به آن عصا افتاد، گفتند این غیر از کار ماست و بلافاصله قبل از اینکه مردم عادی بفهمند معجزه است ایمان آوردند، چون کار خودشان را به خوبی میشناختند و در مورد معجزه حضرت عیسی (ع) هم این امر صادق بود، یعنی تفاوت بین شفا دادن کور مادرزاد با شفا دادن کسی که چشم داشته و نابینا شده زیاد است و این دومی یک چیز کاملاً ممکن است، لکن آن اولی که به نظر ناممکن میآید را حضرت عیسی انجام میداد. در مورد پیغمبر خاتم (ص) هم عیناً همینطور است. یعنی قرآن را یک کسی که آشنا به فنون فصاحت و بلاغت و اهل بیان و سخنوری نیست، شاید وقتی نگاه میکند تفاوت او را با یک سخن عربی، بخصوص اگر آن سخن عربی دارای زر و زیورهای بیانی باشد چندان نمیفهمد، اما آن کسانی که خودشان اهل سخنوری بودند همین که سخن قرآن مطرح میشد آنها میدیدند یکچیز فوقالعادهای است و از نوع کار آنها نیست. ایمان میآوردند. البته بعضی هم که خیلی لجوج و عنود بودند یک چیزی میگفتند و ایمان نمیآوردند، بالاخره: هر درونی کو خیالاندیش شد چون دلیل آری خیالش بیش شد این هم یک نکته در مورد معجزه بودن قرآن . 1 ) سوره مبارکه طه آیه 20 فَأَلقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسعىٰ ترجمه : پس موسی آن (عصا) را افکند، که ناگهان اژدهایی شد که به هر سو میشتافت. 2 ) سوره مبارکه طه آیه 66 قالَ بَل أَلقوا ۖ فَإِذا حِبالُهُم وَعِصِيُّهُم يُخَيَّلُ إِلَيهِ مِن سِحرِهِم أَنَّها تَسعىٰ ترجمه : گفت: «شما اول بیفکنید!» در این هنگام طنابها و عصاهای آنان بر اثر سحرشان چنان به نظر میرسید که حرکت میکند! مربوط به :بیانات در جلسه بیست و پنجم تفسیر سوره بقره - 1371/02/16 عنوان فیش :جاودان بودن معجزه قرآن / تفسیر سوره بقره آیات 23-24 کلیدواژه(ها) : قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : نکتهی دیگر در این باب [معجزه قرآن] این است که: وقتی خود آن حقیقت و پدیده (یعنی قرآن) معجزه است، لازمهاش جاودانگی است و فرق میکند با یک عمل معجزآسا در یک زمان خاص. فرض کنید: حضرت موسی (ع) که معجزه کرد و با عصای خودش در یک بخشی از بحر احمر آبها را پس زد راه خشکی را باز کرد و مردم را از آنجا عبور داد، این معجزه است، اما این معجزه یک حادثه بود و تمام شد لکن قرآن جاودانه است. و این جاودانگی قرآن با جاودانگی دین مرتبطند و چون دین اسلام دین آخر و دین جاودانه است، پس معجزهی او هم باید معجزهی جاودانه و همیشگی باشد، ولذا اعجاز را در خود قرآن قرار دادهاند. پس اینکه عرض کردیم میفرماید: فأتوا بسوره من مثله(1) یک سورهای ازاین قبیل بیاورید، این منحصر به زمان صدر اسلام نیست، بلکه همین الان هم یک چنین چیزی وجود دارد و چون الان هم نمیتوانند این کار را بکنند در حالی که اهل زبان اعتراف دارند به اینکه قرآن یک چیز فوقالعاده و برجستهای هست، پس بنابراین: معجزه بودن قرآن حتی بعد از گذشت چهارده قرن همچنان به قوت خود باقی است. کسانی از اهل معرفت و اهل دانش را در کتابها ذکر کردهاند که در مقابل قرآن خضوع داشتند، یک نویسنده و شاعر فصیح بزرگ مسیحی در همین زمانهای نزدیک به زمان ما به نام شبلی شمیل بود که شاید گرایشهای مادی هم داشت و من حالا خصوصیاتش را در ذهن ندارم. همین شاعر ادیب مسیحی یا قصیدهی مفصلی دربارهی قرآن و دربارهی پیغمبر ما دارد که یک بیتش این است: اِنّی وَ اِن لَم اَکُن لَم ادیِنَ بِدینِهِ هَل اَکفُرَنَّ بِمُحکَمِ الایاتی من اگر چه به دین او اعتقادی ندارم آیا میتوانم کفر و انکار بورزم به این آیات محکمهی قرآن. او یک عرب مسیحی است، اعتقادی هم به قرآن ندارد و بالاخره هم قبول نکرده یعنی برحسب آنچه که ظواهر قضیه نشان میدهد، همان رسوبات و همان چیزهایی که غالباً جلو اذعان و ایمان حرکت صحیح انسان را میگیرد، جلو او را هم ظاهراً گرفته، شاید هم در خفا ایمان آورده که ما خبر نداریم. اما میگوید من حقایق قرآن را نمیتوانم انکار کنم، یعنی او که در قرن چهاردهم هجری زندگی کرده، چرا نزدیک به چهارده قرن به نزول قرآن این اعتراف را میکند؟ چون خودش هم اهل زبان است، هم عارف است و هم واقف است، لذا وقتی نگاه میکند به قرآن میفهمد که این کتاب چقدر مهم است. یا آن توماس کارلایل معروف انگلیسی که ظاهراً اواخر قرن 19 و اوایل قرن 20 میزیسته، دربارهی قرآن کتاب دارد و مفصل حقایق قرآن را گفته البته او اهل زبان نیست و احتمالاً مثل ما که خیلی با لفظ و زیبائیهای لفظی انسی نداریم و ممکن است نفهمیم، او هم از الفاظ قرآن چیزی نفهمیده، اما از مفاهیم و معانی قرآن چیزهایی فهمیده. یا همین جاندیون فورد انگلیسی معروف که در این اواخر حدود 30 ، 40 سال پیش مرحوم غلامرضا سعیدی مترجم معروف، کتابش را ترجمه کرد، بنام عذر تقصیر به پیشگاه محمد، همهی اینها غیر مسلمان و مسیحی هستند و چون خودشان اهل دانش و بینش هستند وقتی نگاه میکنند به حقایق قرآن و محکمات آیات این کتاب را میبینند تشخیص میدهند که این حقایق مربوط به ذهن محدود بشر نیست، ولذا غیر قابل انکار است و این خودش معجزهی جاودانهی قرآن و جاودانگی اعجاز قرآن است. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 23 وَإِن كُنتُم في رَيبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلىٰ عَبدِنا فَأتوا بِسورَةٍ مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَكُم مِن دونِ اللَّهِ إِن كُنتُم صادِقينَ ترجمه : و اگر در باره آنچه بر بنده خود [= پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید! مربوط به :بیانات در جلسه بیست و پنجم تفسیر سوره بقره - 1371/02/16 عنوان فیش :زیبابودن الفاظ و معنا و آهنگ در قرآن/ تفسیر سوره بقره آیات 23-24 کلیدواژه(ها) : قرآن, سعدی شیرازی, حافظ شیرازی نوع(ها) : قرآن متن فیش : نکتهی آخر درباب معجزه بودن قرآن (1) از جهت لفظ را که اشاره کردند چند جملهای میگویم: چون در یک سخن مفاهیم را هم میتوان با الفاظ معمولی و غیرزیبا و غیرهنرمندانه ادا کرد و هم میشود انسان مفاهیم را با الفاظ زیبا ادا بکند و الفاظ قرآن زیباترین الفاظ است، همهی فصحا و بلغای عرب که پیرامون علوم مختلف ادبی عرب کتاب نوشتند، در جاهای مختلف به قرآن استشهاد میکنند یعنی هرجا که میخواهند زیبائی جمله یا عبارتی را ثابت کنند استدلال میکنند به آیه قرآن و میگویند قرآن اینطور بیان کرده، یعنی قرآن معیار و استاندارد زبان عرب است و هیچکس تردید ندارد که وقتی چیزی در قرآن آمد این در اوج زیبایی و صحت و اتقان است. پس یک مطلب زیبائی الفاظ است و مطلب دوم آهنگین بودن، سخن بدون سبک آهنگ شعری است، یعنی سخن آهنگین است و یک طنین ویژهای در همهی کلمات قرآن وجود دارد و هیچ آیهای از آیات قرآن را انسان پیدا نمیکند که این خصوصیت را نداشته باشد. مثلاً یک نوع طنین خاصی و یک نوع آهنگ خاص و یک نظم و نسق خاصی در همه جای قرآن هست. البته وزن مخصوصی ندارد، اما آن حالات آهنگین در همهی عبارات و جملات و حتی کلمات قرآن وجود دارد که این آهنگ غیر از اوزانی است که در اشعار عرب با اشعار فارسی هست، یا اشعار اروپایی که شکل وزنی مخصوص خودش را دارد، مثلاً اشعار انگلیسی یک وزن مخصوصی دارد که سبک وزنهای ما نیست، اما وزن قرآن از این نوع اوزان نیست، بلکه یک شکل خاص و یک آهنگ ویژهای است که انسان وقتی آیه قرآن را بخواند آن راحس میکند، البته مشروط براینکه کلمات را بتواند از هم تفکیک کند. بعضی هستند که وقتی قرآن میخوانند چون معنایش را نمیفهمند کلمات را از هم تفکیک نمیکنند، یک کلمه را به یک کلمهی دیگر وصل میکنند آنوقت آن آهنگین بودن قرآن را درک نمیکنند، در حالی اگر یک حداقل اشرافی به معنای داشته باشد که الفاظ وجملات را بتواند ازهم جدا بکند، آن وقت آهنگین بودن قرآن کاملاً بدست میآید و نکتهی بعدی در آن جنبهی لفظی است که در همهی ابواب به زیبائی سخن گفته. مثلاً درباب شعر: شعرای عرب میگویند اوج شعری فلان شاعر آن جایی است که راجع به جنگ سخن میگوید، لذا وقت وارد چیزهای دیگر شعرش بشود از اوج میافتد، اما اوج شعری فلان شاعر دیگر، آن وقتی است که در بزم سخن میگوید، که وقتی از بزم بیرون میآید تا وارد زندگی معمولی یا رزم بشود، شعرش از اوج میافتد. در فارسی هم همینطور است،مثلاً لحن حماسی و سخن زیبای فردوسی در میدانهای مشخص اوج میگیرد اما مثنوی سعدی که همان کتاب بوستان سعدی است، و دربارهی مسائل حکمت آمیز حرف میزند، وقتی وارد رزم میشود که میخواهد بگوید من هم میتوانم مثل فردوسی سخن بگویم و شروع میکند به گفتن، همهی کسانی که با سعدی و زبان سعدی آشنا هستند میگویند ایکاش این سخن را سعدی نگفته بود. یعنی همین که گفته ما حالا میگوئیم و وارد میدان شده، همین کار را خراب کرده، چون سخن رزم و میدان جنگ کار سعدی نبوده، ولذا اگر به همان سخنان حکمتآمیز در بوستان بسنده میکرد برایش بهتر بود، یا مثلاً حافظ شیرازی که خداوندگار زبان غزل است و هیچ غزلی بهتر از غزل او معنی ندارد، در آخر دیوانش چند قصیدهای هم هست که آدم وقتی آن قصیدهها را میبیند، آرزو میکند که ایکاش حافظ اینها را نمیگفت: شعرای عرب هم همینطورند. در میان شعرای عرب میگویند مثلاً: فلان شاعر وقتی سواره است خوب شعر میگوید. یعنی وقتی پشتزین اسب نشسته وقت شعر گفتن اوست، لکن قرآن اینطور نیست و در همهی بخشها آن روح زیبائی خودش را دارد، یعنی آنجا که آیات عذاب را بیان میکند درست مثل همان جایی است که نعیم بهشت را دارد بیان میکند و آنجایی که حال کفار را میگوید به همان زیبایی است که حال مؤمنین و حال اهل بهشت را بیان میکند. آنجا که از زهد و بیاعتنایی دنیا سخن میگوید، همانقدر زیباست که ماجرای دنبال کردن زن عزیز مصر یوسف را در اطاق خلوت بیان میکند، تا بلکه این جوان زیبارو را بتواند به چنگ بیاورد و یوسف هم در اوج زیبائی و جوانی از چنگ آن زن عاشق و مشتاق دل از کفداده داشت میگریخت. قرآن وقتی این منظرهی عاشقانه را ترسیم میکند، با همان زیبایی است که راجع به بیاعتنایی دنیا میگوید: انما الحیوه الدنیا لعب و لهو (2) یعنی میدانها و صحنهها و ساحتهای مختلف و مضمون، هیچ تفاوتی نمیکند در اینکه لفظ زیبا باشد. اینها زیبائیهای لفظی و غیر از این، باز هم جهات زیبائی لفظی هست که من حالا نمیخواهم آنها را به تفضیل بگویم. اما در جنبهی معنا: شعر را وقتی شما نگاه میکنید، زیباترین شعر آن است که خیالآمیزترین و از واقعیت دورترین باشد، یعنی اگر بخواهند در نهایت زیبایی شعر بگویند، بایستی یک قدری از واقعیتها فراتر بروند و با خیال آمیخته کنند. میگویند چرا نظامی گنجوی در این چند منظومه و مثنویهای پنجگانه که اسمش خمسهی نظامی است، به سراغ لیلی و مجنون، یا مثلاً به سراغ خسرو و شیرین و اسکندرنامه رفته؟ و یک آدم حکیمی مثل حکیم نظامی چرا به سراغ داستان پیغمبران و داستانهای صدر اسلام و جنگهای پیغمبر نرفته؟ جواب میدهند اگر میخواست سراغ آن حقایق تاریخی و حقایق مقدس برود نمیتوانست خیال انگیزی کند و مچش را میگرفتند تفسیر به رأی کردی، اما درباب خسرو و شیرین هرچه گفت گفته و هرچیزی به ذهنت بیاید که میتوانی زیباتر تصویر کنی میدان آزاد است بگو. اصل داستان هم معلوم نیست چقدر درست باشد، تا چه رسد به زیورها و حواشی؟ یا داستان و منظومه لیلی و مجنون نظامی هم همینطور است، اگر بخواهند متن واقع را بیان کنند نمیتوانند شعر بگویند. نظامی در همین منظومهی لیلی و مجنون به پسرش خطاب میکند: در شعر مپیچ و در فن او چون اکذب اوست و احسن او میگوید سراغ شعر نروید چون که بهترین شعر، دروغترین شعر است، برای اینکه خیالپردازی و دروغپردازی بطور طبیعی در آن وجود دارد. اما قرآن آن اوج زیبایی وهنراش مرّ واقعیت است، یعنی در متن واقع و بدون یک ذره خیالپردازی بیان شده است و این از آن جهات معنوی اعجاز قرآن است که امکان ندارد بشر بتواند به این زیبائی دور از دروغپردازی و خیالپردازی سخن بگوید و تمام داستانهای قرآن همینطور است! 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 23 وَإِن كُنتُم في رَيبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلىٰ عَبدِنا فَأتوا بِسورَةٍ مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَكُم مِن دونِ اللَّهِ إِن كُنتُم صادِقينَ ترجمه : و اگر در باره آنچه بر بنده خود [= پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید! 2 ) سوره مبارکه محمد آیه 36 إِنَّمَا الحَياةُ الدُّنيا لَعِبٌ وَلَهوٌ ۚ وَإِن تُؤمِنوا وَتَتَّقوا يُؤتِكُم أُجورَكُم وَلا يَسأَلكُم أَموالَكُم ترجمه : زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی است؛ و اگر ایمان آورید و تقوا پیشه کنید، پاداشهای شما را میدهد و اموال شما را نمیطلبد، 2 ) سوره مبارکه الحديد آیه 20 اعلَموا أَنَّمَا الحَياةُ الدُّنيا لَعِبٌ وَلَهوٌ وَزينَةٌ وَتَفاخُرٌ بَينَكُم وَتَكاثُرٌ فِي الأَموالِ وَالأَولادِ ۖ كَمَثَلِ غَيثٍ أَعجَبَ الكُفّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصفَرًّا ثُمَّ يَكونُ حُطامًا ۖ وَفِي الآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَمَغفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضوانٌ ۚ وَمَا الحَياةُ الدُّنيا إِلّا مَتاعُ الغُرورِ ترجمه : بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمّل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است، همانند بارانی که محصولش کشاورزان را در شگفتی فرو میبرد، سپس خشک میشود بگونهای که آن را زردرنگ میبینی؛ سپس تبدیل به کاه میشود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضای الهی؛ و (به هر حال) زندگی دنیا چیزی جز متاع فریب نیست! مربوط به :بیانات در جلسه بیست و پنجم تفسیر سوره بقره - 1371/02/16 عنوان فیش :تقطیع شدن حوادث تاریخیدر بیان قرآن/ تفسیر سوره بقره آیات 23-24 کلیدواژه(ها) : قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : قرآن در بیان حوادث تاریخی هم حوادث را تقطیع میکند و حتی همهی واقعیت را لازم نمیداند بگوید، لذا آن قسمتهای لازم را میگوید. فرضاً در قضیه حضرت سلیمان که وقتی دید هدهد غایب است، میگوید: لاعذبنه عذاباً شدیدا و لاذبحنه اولیأتینی بسلطان مبین (1) دیگر نمیگوید بعد از اینکه حضرت دید هدهد نیست خبر آوردند که هدهد آمد و بعد نشست و سلام کرد و حضرت جواب دادند، درست میرسد به آن جای مورد احتیاج و در بیان قرآن شما میبینید هدهد آنجا حاضر است و میگوید رفتم شهری را کشف کردم بنام سبأ و داستان مهمی را از سبأ برای تو آوردم. آن نقطهی مورد احتیاج را بیان میکند بدون هیچ حشو و زوایدی، حتی در بیان حقایق هم آن حقایقی را که به گفتن آنها احتیاجی نیست بیان نمیکند. 1 ) سوره مبارکه النمل آیه 21 لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذابًا شَديدًا أَو لَأَذبَحَنَّهُ أَو لَيَأتِيَنّي بِسُلطانٍ مُبينٍ ترجمه : قطعاً او را کیفر شدیدی خواهم داد، یا او را ذبح میکنم، یا باید دلیل روشنی (برای غیبتش) برای من بیاورد! مربوط به :بیانات در جلسه بیست و پنجم تفسیر سوره بقره - 1371/02/16 عنوان فیش :عمیق و تمام نشدنی بودنقرآن / تفسیر سوره بقره آیات 23-24 کلیدواژه(ها) : قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : یک نکتهی دیگر [درباب معجزه قرآن] همان است (1) که هفتهی قبل گفتم عمیق بودن و تمام نشدنی قرآن است که وقتی نگاه میکنید 300 - 400 صفحه کتاب است و هر صفحهای مثلاً 20 سطر دارد، هر سطری یا هرچند سطر یک آیه است، یعنی از لحاظ کمیت محدود است اما وقتی انسان میرود و غور میکند، میبیند واقعاً تمام نمیشود. خدا میداند که من چقدر تأسف میخورم که چرا شما خواهران و برادران عزیز با بیان و زبان قرآن آشنا نیستید، تا این احساسی را که من دارم شما هم داشته باشید؟ هرکسی با درون قرآن آشنا باشد و در قرآن تدبر کند همین احساس را خواهد داشت، حتی آن کسانی که با زبان قرآن آشنا نیستند و از روی ترجمه یک چیزک سایه روشنی بدست میآورند، آنها هم وقتی تدبر میکنند تمام نمیشود و انسان هرچه فکر کند میبیند بحرلایفنی است که هرچه در آن فرو میرود به عمق آن نمیرسد و این واقعاً اعجاز قرآن است که ممکن نیست انسان به عمق آن برسد یعنی خود بنده هم کوچکتر از آن هستم که بتوانم تصورش را بکنم، حتی عارفان بالله و علمای بزرگ و ائمههدی علیهم السلام هم همین حرف را میزنند و میگویند هر چه غور میکنیم میبینیم عمق آن پایان ندارد و با توجه به این خصوصیات است که قرآن میفرماید: فان لم تفعلوا و لن تفعلوا(2) پس اگر مثل قرآن و سورهای از قرآن نیاوردید که هرگز نخواهید هم توانست آورد ـ پس برحذر باشید از آن آتشی که آتشگیرهی آن آدمی و سنگ است. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 23 وَإِن كُنتُم في رَيبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلىٰ عَبدِنا فَأتوا بِسورَةٍ مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَكُم مِن دونِ اللَّهِ إِن كُنتُم صادِقينَ ترجمه : و اگر در باره آنچه بر بنده خود [= پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید! 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 24 فَإِن لَم تَفعَلوا وَلَن تَفعَلوا فَاتَّقُوا النّارَ الَّتي وَقودُهَا النّاسُ وَالحِجارَةُ ۖ أُعِدَّت لِلكافِرينَ ترجمه : پس اگر چنین نکنید - که هرگز نخواهید کرد - از آتشی بترسید که هیزم آن، بدنهای مردم (گنهکار) و سنگها [= بتها] است، و برای کافران، آماده شده است! مربوط به :بیانات در جلسه بیست و سوم تفسیر سوره بقره - 1371/02/02 عنوان فیش :استدلال قرآن بر حقانیت خود دربرابر انسانهای شکاکِ حقیقتجو/تفسیر آیه 23 سوره بقره کلیدواژه(ها) : قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : شک یک پدیدهی غیر اختیاری در آنجایی است که کسی ادعایی میکند و انسان دچار تردید است در اینکه آیا این ادعا درست است یا نه؟ البته بخاطر این شک کسی را نمیشود ملامت کرد، تا چه رسد به اینکه او را به این خاطر بخواهند عقوبت و مجازات کنند، زیرا شک اختیاری نیست. وقتی شما ادعا میکنید: من نمیتوانم فلان دستگاه را بسازم و مخاطبتان را موظف میکنید که چون این مسئولیت بر دوش همه هست و من پول ندارم، شما پول بدهید تا من این دستگاه را بسازم، مخاطب شما حق دارد شک داشته باشد از کجا یقین کند که شما میتوانید این کا را بکنید؟ ولذا شما که مدعی هستید باید یک راهی برای رفع شک او پیشنهاد کنید، مثلاً بگوئی اگر میخواهی آزمایش کن، حالا آن کسی که دچار شک است اگر آدمی صادق و حقیقتاً دنبال فهمیدن باشد، وقتی این راه پیش پایش گذاشته شد آن راه را خواهد رفت و شک او بر طرف خواهد شد.فرضا اگر شما بگویید من فلان شهر را دیدهام و طرف مخاطب شما دچار تردید شود، شما میگوئید از نشانههای آن شهر بپرسید تا من جواب بدهم، اگر او نشانهها را پرسید و شما تمام نشانهها را درست جواب دادید، شک او بر طرف خواهد شد. گرچه در عین حال وسوسههایی باقی میماند، همچنانکه همهی ما تجربه کردهایم، در واضحترین حقایق هم گاهی انسان یک وسوسههایی در اعماق ذهنش دارد، اما این وسوسهها را میتواند با تکیه بر یک رکن مورد اعتماد و بر یک استدلال قابل قبول و برهان روشنی از خود دور کند. حتی در اصل وجود خدا هم گاهی مؤمنین شک میکنند، البته به شکل وسوسه آمیز و نه شک واقعی، یعنی کسانی بین افراد با ایمان دیده شده است که در بسیاری از حقایق که برایشان مسلم است و به آن حقایق ایمان دارند، یک حالت وسوسهای پیدا میکنند و ناراحت میشوند. وقتی برای آدم مؤمن یک چنین وسوسهای پیدا شد به شدت ناراحت و اندوهگین میشود که چرا من شک پیدا کردم و خود این اندوه دلیل بر این است که نه تنها این شک و تردید واقعی نیست، بلکه یک وسوسه است، ولذا آن ایمان باقی است، چون اگر ایمان باقی نبود ناراحتی معنی نداشت. در روایات هم داریم که «یک نفر آمد خدمت امام عرض کرد: من گاهی در خدا شک میکنم و ناراحت شد گفت یابن رسول الله با این کار به هلاکت رسیدم، حضرت فرمودند: این وسوسه است و برای همه پیش میآید.»(1) وسوسه غیر از تردید و شک واقعی است که انسان یک چیزی را باور ندارد، در وسوسه باور هست و در مسائل روزمره و حوادث عصبی انسان، گاهی غبار وسوسه باورهای راستین را میپوشاند، که وقتی انسان متکی به یک استدلال مستحکمی در آن باورها باشد، خیلی راحت این غبارها را میزداید و نگرانی ندارد. حالا اگر مخاطب قرآن در اینکه واقعاً این کتاب از سوی خداست شک دارد، چنانچه این راهی را که قرآن در مقابل او میگذارد بپیماید بعد از اینکه این راه را پیمود، شک و تردیدش به طور قهری بر طرف خواهد شد، گرچه ممکن است مختصر وسوسهای باقی ماند، لکن این وسوسه چیز مهمی نیست و با آن استدلال این وسوسه هم زدوده میشود و اصلاً قابل اعتنا نیست. اما این مربوط به این آدم شاک صادق و حقیقتجو است که واقعاً میخواهد حقیقت امر برایش آشکار بشود، ولذا اگر کسی باشد که مسألهاش لجاجت و بهانهگیری باشد، معلوم است که به آسانی و با هیچ استدلالی لجاجت او بر طرف نمیشود و نمیتواند حقیقت را ببیند. یعنی حب مقام و حب خویشاوندان و دوستان و حب آن باورهای پوسیدهی به ارث رسیدهی قدیمی، نمیگذارد شک خودش را با این چیزها زایل کند و در حقیقت شک او ناشی از ندانستن نیست که وقتی در مقابلش یک وسیلهای برای دانستن گذاشته شد برطرف شود. شک او ناشی از احساسات نفسانی و خودخواهیها و دنیاطلبیهاست که با این چیزها برطرف نمیشود، و بنابراین در آخر آیه میگوید: «ان کنتم صادقین»،(2) اگر راست میگوئید. یعنی اگر در این شکی که دارید دنبال پیدا کردن حقیقت هستید راهش این است که حالا میگوییم. آیه به طور خیلی روشنی دارد راه را در مقابل پای طرف میگذارد، اگر شما شک دارید که این آیات قرآن و این چیزی که ما داریم به شما عرض میکنیم از سوی خداست، پس یک سوره مثل سورههای قرآن، خودتان ایجاد کنید و بیاورید. 1 ) الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج 2، ص 425 ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج 55، ص 324 ؛ جَاءَ رَجُلٌ إِلَى النَّبِيِّ ص فَقَالَ يَا رَسُولَ اللَّهِ هَلَكْتُ فَقَالَ لَهُ ع أَتَاكَ الْخَبِيثُ فَقَالَ لَكَ مَنْ خَلَقَكَ فَقُلْتَ اللَّهُ فَقَالَ لَكَ اللَّهُ مَنْ خَلَقَهُ فَقَالَ إِی وَ الَّذِی بَعَثَكَ بِالْحَقِّ لَكَانَ كَذَا فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص ذَاكَ وَ اللَّهِ مَحْضُ الْإِيمَانِ. ترجمه : حضرت صادق عليه السّلام فرمود: مردى خدمت پيامبر صلى اللّه عليه و آله آمد و گفت: اى پيامبر خدا! هلاك شدم. پيامبر صلى اللّه عليه و آله به او فرمود: «آن خبيث (شيطان) به سراغ تو آمد و گفت: چه كسى تو را آفريده است؟ و تو گفتى: خدا، و او گفت: خدا را چه كسى آفريده است؟». مرد گفت: آرى، سوگند به آن كه تو را به حق برانگيخت، مطلب همين گونه است [كه مىفرمايى]. پيامبر خدا فرمود: «به خدا سوگند كه اين، ايمان محض است» 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 23 وَإِن كُنتُم في رَيبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلىٰ عَبدِنا فَأتوا بِسورَةٍ مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَكُم مِن دونِ اللَّهِ إِن كُنتُم صادِقينَ ترجمه : و اگر در باره آنچه بر بنده خود [= پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید! مربوط به :بیانات در جلسه بیست و سوم تفسیر سوره بقره - 1371/02/02 عنوان فیش :آوردن سورهای مانند سورههای قرآن، درصورت شک در الهی بودن قرآن/تفسیر آیه 23 سوره بقره کلیدواژه(ها) : قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : آیه(1) به طور خیلی روشنی دارد راه را در مقابل پای طرف میگذارد، اگر شما شک دارید که این آیات قرآن و این چیزی که ما داریم به شما عرض میکنیم از سوی خداست، پس یک سوره مثل سورههای قرآن، خودتان ایجاد کنید و بیاورید. البته بعضی که اهل بیان و سخنوری نیستند اگر بگویند این چه حرفی است؟ ما که اهل بیان نیستیم و نمیتوانیم بیاوریم، لکن ممکن است یک آدم فصیح و چیرهدستی در سخنوری باشد که بتواند بیاورد. این آیه هم نمیگوید حتماً شخص خودت بیاور، ولذا برو چیره دستان سخنور را پیدا کن و از آنها بخواه تا یک سوره مثل این سوره درست کنند بیاورند. کیفیت نظم و نسق بیان قرآنی یک کیفیت ابتکاری است، نه شعر است و نه نثر است گاهی یک وزن گونهای در آن وجود دارد، اما وزنش مثل وزن شعر نیست که با آن اوزان خاص و با آن شکل و ترتیب خاص باشد. یک چیزی شبیه قافیه در آخرش هست اما نه مثل قافیه شعر، بلکه با همان نظم و نسق «ان کنتم تعلمون»(2) یا مثلاً فرض کنید «ان کنتم تعملون»(3) ـ و از این قبیل: قرآن میگوید: شما که مخاطب این سخن هستید همین کلمات را که بصورت ابتکاری قرآن مشاهده میکنید، از چیره دستان سخنورانتان بخواهید یک سورهی کوچک(4)، یا در جای دیگر میگوید: ده سوره(5)، و یک جایی هم گفته میشود بخشی از یک سوره(6) را اگر توانستند درست کنند بیاورند. البته در آیهی بعد میگوید: «و لن تفعلوا»(7): یعنی هرگز نخواهید توانست. این سخن قرآن واقعاً یک واقعیت تاریخی و یک معجزه عجیبی است که اگر توانستید ما ادعای خودمان را پس میگیریم و شما ایمان نیاورید. اما اگر نتوانستند و به هرکس که مراجعه کردید دیدید جواب نمیدهد و نمیتوانند چنین چیزی را بیاورند پس قبول کنید که این سخن با این نظم و نسق ویژه و با این لفظ و معنا سخن خداست و برسید به اینکه کاری است مافوق تواناییهای بشر، حالا اگر رفتید و یک سورهای هم درست کردید و آوردید، چون یکی باید قضاوت کند، گواه را هم خودتان بیاورید تا قضاوت کند که آیا سوره مثل سورهی قرآن هست یا نیست. اما اینکه گفتم: در آن روز تواناییها بیشتر بود. به خاطر این است که دوران ظهور اسلام، دوران اوج سخنوری عرب است، یعنی بعد از دوره جاهلیت دورههای دیگری هم در سخن عربی اعم از شعر و نثر داریم و عمدتاً در شعر. دوران مخضرمین است، بعدر دروان عوائل است، بعد دوران محدثین است. به هرحال شعرای زیادی از برجستگان عالم ادب هستند که همهی اینها به عظمت سخنوران زمان پیغمبر اعتراف دارند یعنی امرء القیس و عنطره و کسانی بودند که قصائد آن روز دنیای عرب بوسیلهی آنها سروده میشد، از لحاظ استحکام و قوت شاعری و چیرهدستی سطح بالا در سخنوران عرب در طول قرون متمادی بودند، یعنی امروز هم که شما یک ادیب عرب را پیدا کنید از معلّقات سبع، همان هفت قصیدهای که هر سال بر دیوار کعبه آویختند برای شما سخن میگوید. عرب آن زمان شعرشناس و شعرفهم بود، حتی روستائیان و بادیه نشینها هم شعرشناس بودند و این در عرب رایج بود. البته الان من نمیدانم در بین اعراب چنین چیزهایی وجود دارد و چقدر با شعر آشنا هستند؟ ولی در گذشتههای دور شعر و شاعری همگانی بوده و من در احوالات شعرای دورههای مختلف عرب این را خواندم که مثلاً یک شاعری مثل: فرزدق یا جریر که هر دو هم عصر بودند. اینها در شعر خودشان وقتی شعر میگفتند میآمدند و در یک نقطهای که محل اجتماع مردم بود و به آن میگفتند نادی که همان معنای باشگاه امروز را داشت شعرشان را میخواندند مردم جمع میشدند با دقت گوش میکردند و لذت میبردند، یعنی چیزی که امروز در زبان فارسی و در زمانهای گذشته هم من در محیطهای فارسی زبان چنین چیزی را نشنیدم و سراغ ندارم. شعر در جمع فارسی زبانها کالای برگزیده است، یعنی دربارها و آدمهای برجسته و ادبا و هوشمندان جامعه از شعر استفاده میکردند و لذت میبردند، اما در بین عرب اینطور نبود و عامهی مردم از شعر لذت میبردند، یک نفر میآمد شعرش را میخواند مردم کوچه و خیابان از هر طبقهای همه جمع میشدند، مخصوصاً اهل قبایل که شعر را گوش میدادند، بهتر میفهمیدند و لذت بیشتری هم میبردند و ترجیح میدادند. یکی میگفت شعر این خوب است، دیگری میگفت شعر او خوب است یعنی اهل شعر و ادب بودند، شعر را میشناختند. قبل از ظهور دعوت اسلام، هر سال یکبار در همین موسم حج و به اصطلاح حج جاهلی آن روز میآمدند جمع میشدند اشعار را میخواندند و با نظر صاحبنظران هفت قصیده را مثلاً انتخاب میکردند و به دیوار کعبه میآویختند که به آنها می گفتند معلقات سبع، یعنی آویختههای هفتگانه که یک سال این قصیدهها به دیوار کعبه آویزان میماند. آن زمان این معلقات اوج بیان عرب بود و امروز هم همهی ادبا قبول دارند. قرآن در یک چنین محیطی دارد این حرف را میزند که شعرای درجهی یک بودند، مثل اینکه فرض کنید امثال سعدی و حافظ و فردوسی و صائب همه جمع باشند، آنوقت یک نفر بیاید یک سخنی را بگوید و بعد ادعا کند که اگر میتوانید مثل این سخن بگوئید: مردم مراجعه میکنند به این آقای مثلاً سعدی یا حافظ،اگر اینها اقرار کردند که ما نمیتوانیم، معلوم است که سطح عالی سخنوری بشر عاجز از بیان این معناست، پس قبول کنید که از طرف خداست و میبینید که این یک راه روشنی است. حالا من عرض میکنم: 1400 سال است این سخن بقوت خودش باقی است و تاکنون هیچکس نیامده است سخنی را بگوید که پاسخ این آیه قرآن باشد: بله کسانی از قبیل ابن ابی العوجاء و دیگران پیدا شدند و چیزهایی از خودشان ساختند، فرضاً یک سوره، دو سوره، یک آیه، دو آیه کمتر یا بیشتر درست کردند و گفتند این در مقابل قرآن! اما فقط خودشان گفتند و آن گواهان و داوران هرگز پیدا نشدند که بگویند بله این سخن هموزن سخن قرآنی است. ولذا وقتی یک نفر اهل فن بگوید چنین چیزی در طول این چهارده قرن پیدا نشده خیلی مهم است! و این آیه چنین چیزی را میگوید. پس بنابراین: مضمون دو آیه قبل اینست که ما که از شما خواستیم عبودیت خدا را بکنید عبودیت خدا یک رابطهی مستقیمی با سخنان وحی که این پیغمبر ما بر شما عرضه میکند دارد و باید بر طبق این سخنان عمل کنید تا بتوانید عبودیت واقعی خدا را انجام دهید. حالا اگر شما در پاسخ به این دعوت ما بگوئید ما این حرفهایی را که این آقا آورده مطمئن نیستیم از طرف خدا باشد، اگر خودتان اهل کار هستید خودتان و اگر خودتان نیستید بروید به سراغ کسانی که اهل این کارند یک سوره و لو سورهی کوچکی مثل این سورهها را که ما آوردیم بیاورید و اگر نتوانستید بیاورید باید قبول کنید. یعنی اگر انسان حقیقتاً دچار شک و تردید است و غرض و مرض ندارد. وقتی دید نمیتواند، میفهمد که این حرف، حرف درستی است و این سخن، سخن خداست. اما اگر کسی برسر آن نباشد که بفهمد و دنبال لجاجت باشد حق را قبول نخواهد کرد. هر درونی کو خیال اندیش شد چون دلیل آری خیالش بیش شد به هرحال وسوسهها و تردیدهایی که ناشی از خودخواهی و جاهطلبی و حبدنیا و دلبستگیهای شخصی و قومی و از این قبیل است، اینها البته جلوی چشم انسان را میگیرد و انسان نمیتواند حقیقت را آنچنان که هست درک بکند، چنین کسی معذور هم نیست، یعنی باید از خودخواهیها بیاید بیرون و هجرت بکند تا بتواند بفهمد. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 23 وَإِن كُنتُم في رَيبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلىٰ عَبدِنا فَأتوا بِسورَةٍ مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَكُم مِن دونِ اللَّهِ إِن كُنتُم صادِقينَ ترجمه : و اگر در باره آنچه بر بنده خود [= پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید! 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 184 أَيّامًا مَعدوداتٍ ۚ فَمَن كانَ مِنكُم مَريضًا أَو عَلىٰ سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِن أَيّامٍ أُخَرَ ۚ وَعَلَى الَّذينَ يُطيقونَهُ فِديَةٌ طَعامُ مِسكينٍ ۖ فَمَن تَطَوَّعَ خَيرًا فَهُوَ خَيرٌ لَهُ ۚ وَأَن تَصوموا خَيرٌ لَكُم ۖ إِن كُنتُم تَعلَمونَ ترجمه : چند روز معدودی را (باید روزه بدارید!) و هر کس از شما بیمار یا مسافر باشد تعدادی از روزهای دیگر را (روزه بدارد) و بر کسانی که روزه برای آنها طاقتفرساست؛ (همچون بیماران مزمن، و پیرمردان و پیرزنان،) لازم است کفّاره بدهند: مسکینی را اطعام کنند؛ و کسی که کارِ خیری انجام دهد، برای او بهتر است؛ و روزه داشتن برای شما بهتر است اگر بدانید! 3 ) سوره مبارکه المائدة آیه 105 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا عَلَيكُم أَنفُسَكُم ۖ لا يَضُرُّكُم مَن ضَلَّ إِذَا اهتَدَيتُم ۚ إِلَى اللَّهِ مَرجِعُكُم جَميعًا فَيُنَبِّئُكُم بِما كُنتُم تَعمَلونَ ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! مراقب خود باشید! اگر شما هدایت یافتهاید، گمراهی کسانی که گمراه شدهاند، به شما زیانی نمیرساند. بازگشت همه شما به سوی خداست؛ و شما را از آنچه عمل میکردید، آگاه میسازد. 4 ) سوره مبارکه البقرة آیه 23 وَإِن كُنتُم في رَيبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلىٰ عَبدِنا فَأتوا بِسورَةٍ مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَكُم مِن دونِ اللَّهِ إِن كُنتُم صادِقينَ ترجمه : و اگر در باره آنچه بر بنده خود [= پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید! 4 ) سوره مبارکه يونس آیه 38 أَم يَقولونَ افتَراهُ ۖ قُل فَأتوا بِسورَةٍ مِثلِهِ وَادعوا مَنِ استَطَعتُم مِن دونِ اللَّهِ إِن كُنتُم صادِقينَ ترجمه : آیا آنها میگویند: «او قرآن را بدروغ به خدا نسبت داده است»؟! بگو: «اگر راست می گویید، یک سوره همانند آن بیاورید؛ و غیر از خدا، هر کس را میتوانید (به یاری) طلبید!» 5 ) سوره مبارکه هود آیه 13 أَم يَقولونَ افتَراهُ ۖ قُل فَأتوا بِعَشرِ سُوَرٍ مِثلِهِ مُفتَرَياتٍ وَادعوا مَنِ استَطَعتُم مِن دونِ اللَّهِ إِن كُنتُم صادِقينَ ترجمه : آنها میگویند: «او به دروغ این (قرآن) را (به خدا) نسبت داده (و ساختگی است)!» بگو: «اگر راست میگویید، شما هم ده سوره ساختگی همانند این قرآن بیاورید؛ و تمام کسانی را که میتوانید -غیر از خدا- (برای این کار) دعوت کنید!» 6 ) سوره مبارکه الطور آیه 34 فَليَأتوا بِحَديثٍ مِثلِهِ إِن كانوا صادِقينَ ترجمه : اگر راست میگویند سخنی همانند آن بیاورند! 7 ) سوره مبارکه البقرة آیه 24 فَإِن لَم تَفعَلوا وَلَن تَفعَلوا فَاتَّقُوا النّارَ الَّتي وَقودُهَا النّاسُ وَالحِجارَةُ ۖ أُعِدَّت لِلكافِرينَ ترجمه : پس اگر چنین نکنید - که هرگز نخواهید کرد - از آتشی بترسید که هیزم آن، بدنهای مردم (گنهکار) و سنگها [= بتها] است، و برای کافران، آماده شده است! مربوط به :بیانات در جلسه بیست و سوم تفسیر سوره بقره - 1371/02/02 عنوان فیش :اتمام حجت قرآن در برابر شکاکان دعوت اسلام/تفسیر آیه 23 سوره بقره کلیدواژه(ها) : عبودیت, قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : «و ان کنتم فی ریب مما نزلنا علی عبدنا»(1): اگر شما در شک و تردید هستید از آنچه که ما بر بندهی خود نازل کردیم: اینجا در عبارت عبدنا یک لطفی هست و آن اینکه در دو آیه قبل، رابطهی دعوت با عبودیت است. «یا ایها الناس اعبدوا ربکم.»(2) عبودیت کنید پروردگارتان را، گویی این سؤال پیش میآید که عبودت چگونه چیزی است؟ و عبد خدا چه انسانی است؟ آنوقت نمونهی عینی نشان داده میشود: «نزلنا علی عبدنا». عبد یعنی همین کسی که اکنون در مقابل چشم شماست، تجسد و تجسم عبودیت همین کسی است که دارد این آیات را از سوی ما برای شما فرو میخواند. (وجود مقدس پیغمبر). «عبدنا» در حقیقت اشاره به این است که دعوت ما را که قبلاً گفتیم «اعبدوا ربکم» عبودیت کنید خدای خود را، یعنی حرکت کنید به سمت آن جایگاهی که این انسان والا و برجسته و شجاع به امانت و به صداقت و پاکی و زیبائیهای معنوی در آن قرار دارد که در دو آیه قبل گفتم: «اعبدوا ربکم» مصداق عینی عبد را دارد، یعنی این چنین بشوید. البته اینکه میگوید: «عبدنا» و بنده را به خودش نسبت میدهد، نوعی لطف الهی را به پیغمبر نشان میدهد و این عبارت «عبدنا» در تعبیر قرآن باز هم در مورد داوود و در مورد ایوب و شاید در مورد زکریا هم هست، مثل «عبدنا ایوب»(3) و «عبدنا داوود»(4) که آنجا اسمشان آورده شده، اما اینجا که اسم نیاورده ممکن است مراد همین پیغمبری باشد که در منظر و پیش روی شماست که یک خصوصیت و یک التفات، و رحمت، و حجت الهی را به بندهی برگزیدهاش نشان میدهد. پس اگر شما در شک هستید از آنچه که ما بر این بندهی خودمان که در مقابل شماست نازل کردیم، راه برطرف شدن شک این است که میگوئیم: «فأتوا بسورةٍ من مثله»، یک سوره از قبیل همین که ما بر او فرو فرستادیم شما بیاورید، که عرض کردیم: معنایش این نیست که اگر یک آدم عامی باشد که هیچ سخنوری نمیداند او هم برود خودش را بیاورد تا اگر نتوانست، بیاید تسلیم شود. بلکه به آن معناست که آن آدم عامی غیر سخنور مراجعه کند به آن کسی که میتواند، کما اینکه آن روز بزرگترین فصحای عرب وجود داشتند و منکر قرآن بودند، وقتی در مقابل این آیات قرار گرفتند عاجز ماندند، که اگر واقعاً توانایی داشتند چند آیه و چند سوره میآوردند به همین شکل ارائه میکردند و میگفتند شما دارید با همین چیزها مردم را دعوت میکنید، اما نه فقط نتوانستند این کار را بکنند، بلکه مقابل این درخشش و دعوت نو که دلها را، مخصوصاً دلهای جوانهای پاکدل و پاک طینت را که تعصبات در آنها کمتر بود بسوی خود جذب میکرد، آنچنان درماندند که مجبور شدند در مقابل نفوذ دعوت پیغمبر (صلّی الله علیه و آله) به زور متوسل بشوند و در ایام حج، مسافرینی که میآمدند مکه برای مراسم حج جاهلی و نه توحیدی، برای اینکه آنها به سخن پیغمبر گوش نکنند میرفتند بیخ گوششان میگفتند این آدم خطرناک و چنین و چنان است به حرفش گوش نکنید، که اینکه نشانهی درماندگی آنها بود. پس این سخن قرآنی به طور کامل و روشن دارد با اینها تحدّی میکند، که البته نسبت به کسانی که شک دارند اتمام حجت است و تحدّی در مقابل دشمنان عنود و کسانی است که صادقانه برخورد نمیکنند و واقعاً لجاجت دارند، ولذا نسبت به همه تحدّی نیست، بلکه نسبت به کسانی که واقعاً شک دارند و میخواهند مطلب برایشان روشن بشود اتمام حجت است. یعنی حجت را بر اینها تمام میکند و میگوید: این راه است. از این راه بروید تا شکتان برطرف بشود. «فاتوا بسورة من مثله» اگر رفتید این سوره را تهیه کردید و آوردید و میخواهید مقایسه کنید، ما نمیگوئیم بیاید از ما شهادت و داوری بطلبید، البته خدا بهترین گواهان است. آیهی قرآن در جای دیگر میگوید: «قل الله شهید بینی و بینکم»(5) خدا گواه است بین ما و شما، اما شما خدا را به شهادت قبول ندارید، چون اگر شهادت خدا راقبول داشتید سخن خدا را در همین آیات الهی میشنیدید و میفهمیدید. بروید شهدای خودتان را که غیر از خدا دارید بیاورید تا قضاوت کنند. ببینیم آنها چه میگویند؟. «و ادعوا شهداءکم من دونالله ان کنتم صادقین»: اگر راست میگوئید که ما شک داریم و نمیدانید چکار بکنید، اما اگر چنانچه دچار لجاج و عناد هستید آن مطلب دیگری است. و حالا، «فان لم تفعلوا و لن تفعلوا»(6): پس اگر این کار را انجام ندادید، یعنی نتوانستید اینکار را بکنید که هرگز نخواهید کرد: «فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة» نتوانستید اینکار را بکنید که هرگز نخواهید کرد: «فاتقوا النار التی وقودها الناس و الحجارة»: پس دیگر بر حذر باشید از آتش دوزخ الهی که انسانهای لجوج و عنود در این دوزخ دچار خواهند شد. 1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 23 وَإِن كُنتُم في رَيبٍ مِمّا نَزَّلنا عَلىٰ عَبدِنا فَأتوا بِسورَةٍ مِن مِثلِهِ وَادعوا شُهَداءَكُم مِن دونِ اللَّهِ إِن كُنتُم صادِقينَ ترجمه : و اگر در باره آنچه بر بنده خود [= پیامبر] نازل کردهایم شک و تردید دارید، (دست کم) یک سوره همانند آن بیاورید؛ و گواهان خود را - غیر خدا - برای این کار، فرا خوانید اگر راست میگویید! 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 21 يا أَيُّهَا النّاسُ اعبُدوا رَبَّكُمُ الَّذي خَلَقَكُم وَالَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ ترجمه : ای مردم! پروردگار خود را پرستش کنید؛ آن کس که شما، و کسانی را که پیش از شما بودند آفرید، تا پرهیزکار شوید. 3 ) سوره مبارکه ص آیه 41 وَاذكُر عَبدَنا أَيّوبَ إِذ نادىٰ رَبَّهُ أَنّي مَسَّنِيَ الشَّيطانُ بِنُصبٍ وَعَذابٍ ترجمه : و به خاطر بیاور بنده ما ایّوب را، هنگامی که پروردگارش را خواند (و گفت: پروردگارا!) شیطان مرا به رنج و عذاب افکنده است. 4 ) سوره مبارکه ص آیه 17 اصبِر عَلىٰ ما يَقولونَ وَاذكُر عَبدَنا داوودَ ذَا الأَيدِ ۖ إِنَّهُ أَوّابٌ ترجمه : در برابر آنچه میگویند شکیبا باش، و به خاطر بیاور بنده ما داوود صاحب قدرت را، که او بسیار توبهکننده بود! 5 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 19 قُل أَيُّ شَيءٍ أَكبَرُ شَهادَةً ۖ قُلِ اللَّهُ ۖ شَهيدٌ بَيني وَبَينَكُم ۚ وَأوحِيَ إِلَيَّ هٰذَا القُرآنُ لِأُنذِرَكُم بِهِ وَمَن بَلَغَ ۚ أَئِنَّكُم لَتَشهَدونَ أَنَّ مَعَ اللَّهِ آلِهَةً أُخرىٰ ۚ قُل لا أَشهَدُ ۚ قُل إِنَّما هُوَ إِلٰهٌ واحِدٌ وَإِنَّني بَريءٌ مِمّا تُشرِكونَ ترجمه : بگو: «بالاترین گواهی، گواهی کیست؟» (و خودت پاسخ بده و) بگو: «خداوند، گواه میان من و شماست؛ و (بهترین دلیل آن این است که) این قرآن بر من وحی شده، تا شما و تمام کسانی را که این قرآن به آنها میرسد، بیم دهم (و از مخالفت فرمان خدا بترسانم). آیا براستی شما گواهی میدهید که معبودان دیگری با خداست؟!» بگو: «من هرگز چنین گواهی نمیدهم». بگو: «اوست تنها معبود یگانه؛ و من از آنچه برای او شریک قرارمیدهید، بیزارم!» 6 ) سوره مبارکه البقرة آیه 24 فَإِن لَم تَفعَلوا وَلَن تَفعَلوا فَاتَّقُوا النّارَ الَّتي وَقودُهَا النّاسُ وَالحِجارَةُ ۖ أُعِدَّت لِلكافِرينَ ترجمه : پس اگر چنین نکنید - که هرگز نخواهید کرد - از آتشی بترسید که هیزم آن، بدنهای مردم (گنهکار) و سنگها [= بتها] است، و برای کافران، آماده شده است! مربوط به :دستخطی مبنی بر عدم تحریف قرآن کریم - 1371/02/01 عنوان فیش :عدم تحریف قرآن، وعده الهی کلیدواژه(ها) : وعدههای الهی, قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : از جملهی مطالب مسلم و غیر قابل خدشه در نظر ما، آن است که قرآن مجید که امروزه در اختیار مسلمین عالم است عیناً همان است که بر نبی اکرم صلیاللَّهعلیهوآلهوسلم نازل گشته و در صدر اول و همهی دوران هزار و چهار صد ساله در میان مسلمانان، متداول و معروف بوده است، بدون کلمهئی کم یا کلمهئی زیاد. این سخن همهی فرق مسلمین و مورد اتفاق آنان است، و مخالفت عدهی معدودی از اهل تسنن و شیعه و در دورههای گذشته، که با استنباط قشری و غیر عالمانه از بعض منابع اسلامی، دچار خطای «قول به تحریف» شدهاند، مورد اعتنای محققین قرار نگرفته و بکلی متروک گردیده است و امروزه نسبت چنین خطائی به هر یک از فرق اسلامی و شعب آنها جایز نیست. این امتیاز بزرگ آئین مقدس اسلام است که در آن، وحی الهی با همان حروف و کلمات نازلشدهی بر قلب مقدس پیامبر عظیم الشأن صلی الله علیه و آله تا امروز و تا ابد در دسترس همهی آحادی که بخواهند از آن بیاموزند و هدایت یابند، بوده و خواهد بود، و این است انجاز وعدهی الهی که فرمود: انا نحن نزلنا الذکر و انا له لحافظون.(1) 1 ) سوره مبارکه الحجر آیه 9 إِنّا نَحنُ نَزَّلنَا الذِّكرَ وَإِنّا لَهُ لَحافِظونَ ترجمه : ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما بطور قطع نگهدار آنیم! مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان سازمان تبلیغات اسلامی - 1370/12/05 عنوان فیش :بیان عقاید محکم و استوار با زبان مناسب، راه حل رفع شبهات کلیدواژه(ها) : مبلغان, قرآن, صراحت قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : قرآن کریم با این عظمت، افکار الحادیها و مادّیها را در خودش نقل میکند؛ دشنام آنها را به پیامبر نقل میکند؛ «قالوا ساحر او مجنون»؛(1) ولی حالا کسی جرأت نمیکند بگوید که فلان کس به فلانی - که رئیس این تشکیلات است - چنین اهانتی کرده است! اما قرآن با صراحت این را نقل میکند؛ چون به خودش معتقد و متکی است؛ «لاریب فیه»؛(2) در آن هیچ شکی نیست. همهی ما باید «لاریب فیه» باشیم؛ عقاید ما باید «لاریب فیه» و قرص و محکم و استوار باشد و آن را با زبان مناسب بیان کنیم؛ آن وقت خواهیم دید که «سحر با معجزه پهلو نزند دل خوش دار». دیگر غصه نخورید؛ معجزه را به میدان بیاورید؛ سحر به خودی خود جمع خواهد شد و آن عِصیّ و حبالشان را خواهد خورد و برد. مهم این است که ما این ید بیضا را از جَیبمان بیرون بیاوریم و نشان بدهیم؛ مهم این است که ما این عصای موسوی را بیندازیم؛(3) این همان ابتکار را لازم دارد.میخواهم این را عرض بکنم که تبلیغ - رساندن - مقدماتی دارد؛ باید محتوا را آماده کرد؛ ابزار را هم به تناسب انتخاب کرد و پشت سر این محتوا و ابزار، همت و شوق و ارادهی قوییی هم قرار داد و با سعهی صدر جلو رفت. 1 ) سوره مبارکه الذاريات آیه 39 فَتَوَلّىٰ بِرُكنِهِ وَقالَ ساحِرٌ أَو مَجنونٌ ترجمه : امّا او با تمام وجودش از وی روی برتافت و گفت: «این مرد یا ساحر است یا دیوانه!» 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 2 ذٰلِكَ الكِتابُ لا رَيبَ ۛ فيهِ ۛ هُدًى لِلمُتَّقينَ ترجمه : آن کتاب با عظمتی است که شک در آن راه ندارد؛ و مایه هدایت پرهیزکاران است. 3 ) سوره مبارکه طه آیه 19 قالَ أَلقِها يا موسىٰ ترجمه : گفت: «ای موسی! آن را بیفکن.» 3 ) سوره مبارکه طه آیه 20 فَأَلقاها فَإِذا هِيَ حَيَّةٌ تَسعىٰ ترجمه : پس موسی آن (عصا) را افکند، که ناگهان اژدهایی شد که به هر سو میشتافت. 3 ) سوره مبارکه طه آیه 21 قالَ خُذها وَلا تَخَف ۖ سَنُعيدُها سيرَتَهَا الأولىٰ ترجمه : گفت: «آن را بگیر و نترس، ما آن را به صورت اولش بازمیگردانیم. 3 ) سوره مبارکه طه آیه 22 وَاضمُم يَدَكَ إِلىٰ جَناحِكَ تَخرُج بَيضاءَ مِن غَيرِ سوءٍ آيَةً أُخرىٰ ترجمه : و دستت را به گریبانت ببر، تا سفید و بیعیب بیرون آید؛ این نشانه دیگری (از سوی خداوند) است. مربوط به :بیانات در دیدار اعضای گروه تاریخ صدای جمهوری اسلامی ایران - 1370/11/08 عنوان فیش :توجه قرآن به تاریخ و جزئیات آن کلیدواژه(ها) : قرآن, تاریخ نوع(ها) : قرآن متن فیش : اگر تاریخ یک چیز اصلی نبود، قرآن با این عظمت - که اصلاً برنامهی انسانسازی و برنامهی بشریت است - تاریخ را وارد خودش نمیکرد؛ اما شما میبینید که در قرآن تاریخ هست؛ البته بخشهایی که برای بیان اهداف قرآن کارساز است. بالاخره آدم عاقل، آن چیزی که برایش کارساز است، از یک مجموعه انتخاب میکند. قرآن آنچه را که برای خودش کارساز است، انتخاب کرده است؛ حتّی در جاهایی از جزییات صرف نظر کرده؛ چون جزییات برایش کارساز نبوده است. مثلاً در قضیهی زن فرعون، این مهم است که این «زن» است؛ آن هم «زن فرعون»؛ لذا از زن فرعون اسم میبرد؛ بخصوص تکیه میکند که این کار را زن فرعون کرد، این حرف را زن فرعون زد؛ یعنی از شخصیت او - که یک چیز جزیی است - نمیگذرد؛ اما در قضیهی مؤمنِ سورهی یاسین میفرماید: «و جاء من اقصی المدینة رجل یسعی». حالا این رجل چه کسی بود، در چه سنی بود، از کدام شهر بود، وابسته به کدام طبقه بود، اینها اصلاً اهمیتی ندارد؛ یعنی در اینجا مورد نظر قرآن این نیست؛ اینجا بحث سر این است که مردی از آن ته شهر، با حالت دویدن - «یسعی» - خودش را به این جمعیت رساند که بگوید: «یا قوم اتّبعوا المرسلین».(1) آن بخشی از تاریخ که برای هدف قرآن کارساز است، آن را قرآن انتخاب میکند و به بهترین شیوه و با زیباترین و شیواترین بیانی آن را وسط میگذارد و به جزییاتش کار ندارد. البته در جایی هم به جزییات کار دارد؛ چون این جزییات مهم و کارسازند. بنابراین، تاریخ مهم است؛ از اهمیت تاریخ نبایستی صرف نظر کرد. تاریخ، عبرت است. 1 ) سوره مبارکه يس آیه 20 وَجاءَ مِن أَقصَى المَدينَةِ رَجُلٌ يَسعىٰ قالَ يا قَومِ اتَّبِعُوا المُرسَلينَ ترجمه : و مردی (با ایمان) از دورترین نقطه شهر با شتاب فرا رسید، گفت: «ای قوم من! از فرستادگان (خدا) پیروی کنید! مربوط به :بیانات در دیدار مردم استان بوشهر - 1370/10/11 عنوان فیش :پاسخ به دعوت خدا و رسول(صلی الله علیه و اله) برای رسیدن به حیات شایسته انسانی کلیدواژه(ها) : قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : آنچه را که من عنوان مطالب کوتاه امروز خود قرار دادهام، این آیهی شریفهی قرآن است: «یا ایّها الّذین امنوا استجیبوا للَّه و للرّسول اذا دعاکم لما یحییکم و اعلموا انّ اللَّه یحول بین المرء و قلبه».(1) در فضای زندگی ما باید قرآن حکومت کند و برکات قرآنی موج بزند. در سایهی قرآن است که معرفت و بصیرت و شجاعت و اقدام ما معنا پیدا میکند و به سمت هدفهای درست متوجه میشود. قرآن به مؤمنین میگوید: ای مؤمنین! وقتی خدا و پیامبر خدا شما را به حیات و به زندگی واقعی دعوت میکنند، به ندای آنها پاسخ بدهید. این چه حیاتی است که خدا و پیامبر، ما را به آن دعوت میکنند؟ در یک کلمه، این حیاتِ شایستهی انسان است. 1 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 24 يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا استَجيبوا لِلَّهِ وَلِلرَّسولِ إِذا دَعاكُم لِما يُحييكُم ۖ وَاعلَموا أَنَّ اللَّهَ يَحولُ بَينَ المَرءِ وَقَلبِهِ وَأَنَّهُ إِلَيهِ تُحشَرونَ ترجمه : ای کسانی که ایمان آوردهاید! دعوت خدا و پیامبر را اجابت کنید هنگامی که شما را به سوی چیزی میخواند که شما را حیات میبخشد! و بدانید خداوند میان انسان و قلب او حایل میشود، و همه شما (در قیامت) نزد او گردآوری میشوید! مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از قاریان قرآن - 1370/03/16 عنوان فیش :احتیاج جوانان به تلاوت آیات بیانگر عزت اسلامی کلیدواژه(ها) : تلاوت قرآن, قرآن, عزت نوع(ها) : قرآن متن فیش : نکتهیی که در تلاوت و تحفیظ قرآن خوب است شما به عنوان پیشکسوت به جوانان تذکر بدهید، این است که اگرچه همهی آیات کریمهی قرآن نور است، اما امروز جوانان به بخشی از آیات قرآن خیلی احتیاج دارند و آن، چیزهایی است که عزت اسلام و عزت جامعهی اسلامی و توحید عملی جوامع اسلامی در آنهاست. جوانان ما در همهجای دنیای اسلام بایستی اینگونه آیات را روان و حفظ باشند و از آنها درس بگیرند. حتّی من یکوقت به این ائمهی جماعتی که در بعضی از کشورهای عربی و اسلامی، آیاتی را در قرائت نماز انتخاب میکنند، گفتم آیاتی را انتخاب بکنید که میتواند در سرنوشت ملتهای اسلامی به طور ویژه اثر بگذارد. البته مردم باید همهی آیات الهی را یاد بگیرند و یاد هم میگیرند، لیکن بعضی از مفاهیم قرآنی وجود دارد که دست استعمار سعی کرده است ماها را از آنها دور نگه بدارد. ما را از جهاد دور نگهداشتند. ما را از اینکه کفار نباید بر مسلمین مسلط باشند، دور نگهداشتند. ما را از آیاتی که وحدت مسلمین در آنها هست، دور نگهداشتند. همین آیاتی که الان تلاوت شد - «و ما ارسلنا من رسول الّا لیطاع باذن اللَّه»(1) - و آیاتی که معنایش حاکمیت عملی اسلام بر زندگی جوامع است، بایستی همهی مردم آنها را یاد بگیرند. 1 ) سوره مبارکه النساء آیه 64 وَما أَرسَلنا مِن رَسولٍ إِلّا لِيُطاعَ بِإِذنِ اللَّهِ ۚ وَلَو أَنَّهُم إِذ ظَلَموا أَنفُسَهُم جاءوكَ فَاستَغفَرُوا اللَّهَ وَاستَغفَرَ لَهُمُ الرَّسولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوّابًا رَحيمًا ترجمه : ما هیچ پیامبری را نفرستادیم مگر برای این که به فرمان خدا، از وی اطاعت شود. و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند (و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاردند)، به نزد تو میآمدند؛ و از خدا طلب آمرزش میکردند؛ و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد؛ خدا را توبه پذیر و مهربان مییافتند. مربوط به :بیانات در مراسم تودیع قاریان قرآن - 1370/02/06 عنوان فیش :سعی در القای مفاهیم با تلاوت قرآن کلیدواژه(ها) : تلاوت قرآن, قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : شیخ مصطفی اسماعیل، خیلی فوقالعاده بود. چیزهایی در تلاوت او بود که انصافاً قابل تقلید است. منهای مسألهی صدا و کیفیت ادای حروف و کلمات، او کلمات قرآنی را جان میداد. یعنی وقتی که او آیه را میخواند، آن احساسی به مستمع دست میداد که در آیه اقتضای آن احساس بود. مثلاً فرض بفرمایید که در سورهی هود، آنجایی که راجع به قضیهی پسر نوح آیات کریمه را میخواند: «انّ ابنی من اهلی و انّ وعدک الحق»(1)، انسان پدری را احساس میکند که پسر کافرش دارد در مقابلش از بین میرود؛ یعنی هم احساس رأفت به خاطر بُنوّت او، و هم احساس نفرت به خاطر کفر او. او این را با خواندن خودش به انسان القا میکند. این، چیز خیلی مهمی است و آن تأثیر قرآنی را در خواننده مضاعف میکند. شبیه این را - نه به این شدت - من در خواندن شیخ عبدالفتاح دیدم؛ او هم تا حدودی اینطور است. مرحوم منشاوی هم جزو آن چهرههای برجستهی قرآنی است. چند نفر از مقلدان ایشان الان در اینجا هستند. 1 ) سوره مبارکه هود آیه 45 وَنادىٰ نوحٌ رَبَّهُ فَقالَ رَبِّ إِنَّ ابني مِن أَهلي وَإِنَّ وَعدَكَ الحَقُّ وَأَنتَ أَحكَمُ الحاكِمينَ ترجمه : نوح به پروردگارش عرض کرد: «پروردگارا! پسرم از خاندان من است؛ و وعده تو (در مورد نجات خاندانم) حق است؛ و تو از همه حکمکنندگان برتری!» مربوط به :بیانات در جلسه اول تفسیر سوره حمد - 1369/12/15 عنوان فیش :بهره مندی از هدایت قرآنی کلیدواژه(ها) : قرآن, انس با قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : هدایت قرآن فهم و تبیین قرآن در هدایت عمومی جامعه و همچنین در هدایت فردی و کمال فردی هرشخص دارای تأثیر بسزائی است یعنی در جامعه اسلامی اگر مردم با قرآن آشنا باشند و انس بگیرند و از راهنمائیهای قرآن استفاده کنند هم در حرکت عمومی جامعه به سوی اهداف اسلامی کمک خواهد شد و هم هر فردی بخودی خود در درون خود به آن کمال که اسلام برای شخص مسلمان معین کرده نزدیکتر خواهد شد. در حرکت عمومی جامعه این اثر را میگذارد که در جامعه قرآن در انحصار افراد خاصی نباشد بلکه همه افراد جامعه و مجموعههای مختلف در جامعه، با قرآن آشنا باشند و از هدایت قرآنی بهره بگیرند و این هدایت قرآنی همان چیزی است که در قرآن بر روی آن زیاد تکیه شده است، قرآن اصرار دارد که نور است «قَدْ جَاءَکُم مِنَ اللَهِ نُورٌ وَ کِتَـابٌ مُّبِینٌ»(1) همانا برای شما آمد از سوی خدا نور، یعنی همین قرآن و کتاب مبین و آشکار «یَهْدِی بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوَانَهُ سُبُلَ السَّلَامِ»(2) بهوسیله این کتاب خدای متعال آن کسانی را که از رضایت و خشنودی او تبعیت میکنند هدایت میکند به راههای سلامت و آرامش، یعنی در دنیای ستیزهگری بین ماده و معنا در دنیای آسیبپذیری انسان از عوامل گوناگون آن عاملی که میتواند انسان را به عافیت حقیقی برساند آشنائی و عمل به قرآن است « وَیُخْرِجُهُمْ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ بِإِذْنِهِ» این قرآن انسانها را از تاریکیها به سوی نور خارج میکند « یَهْدِیهِمْ إِلى صِراطٍ مُسْتَقِیم» و آنها را به راه راست هدایت میکند، پس قرآن در این آیه خودش را نور و هدایت کننده به راه راست و رساننده انسان به ساحل نجات تعریف میکند. از این وسیله هدایت چقدر یکایک ما بهره میبریم؟ در آیه دیگر میفرماید «هذا بَیانٌ لِلنَّاس»(3) این قرآن تبیین کننده است برای مردم «وَ هُدىً وَ مَوْعِظَةٌ لِلْمُتَّقِین» این هدایت و پند و اندرز است برای پرهیزکاران. و آیات متعدد دیگری درباره قرآن و فضیلت قرآن و رسالت و هدف قرآن در خود کتاب کریم قرآن هست ما از این فواید مادامی که با قرآن آشنا نباشیم و انس نداشته باشیم محروم خواهیم بود. 1 ) سوره مبارکه المائدة آیه 15 يا أَهلَ الكِتابِ قَد جاءَكُم رَسولُنا يُبَيِّنُ لَكُم كَثيرًا مِمّا كُنتُم تُخفونَ مِنَ الكِتابِ وَيَعفو عَن كَثيرٍ ۚ قَد جاءَكُم مِنَ اللَّهِ نورٌ وَكِتابٌ مُبينٌ ترجمه : ای اهل کتاب! پیامبر ما، که بسیاری از حقایق کتاب آسمانی را که شما کتمان میکردید روشن میسازد، به سوی شما آمد؛ و از بسیاری از آن، (که فعلاً افشای آن مصلحت نیست،) صرف نظر مینماید. (آری،) از طرف خدا، نور و کتاب آشکاری به سوی شما آمد. 2 ) سوره مبارکه المائدة آیه 16 يَهدي بِهِ اللَّهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضوانَهُ سُبُلَ السَّلامِ وَيُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلَى النّورِ بِإِذنِهِ وَيَهديهِم إِلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ ترجمه : خداوند به برکت آن، کسانی را که از خشنودی او پیروی کنند، به راههای سلامت، هدایت میکند؛ و به فرمان خود، از تاریکیها به سوی روشنایی میبرد؛ و آنها را به سوی راه راست، رهبری مینماید. 3 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 138 هٰذا بَيانٌ لِلنّاسِ وَهُدًى وَمَوعِظَةٌ لِلمُتَّقينَ ترجمه : این، بیانی است برای عموم مردم؛ و هدایت و اندرزی است برای پرهیزگاران! مربوط به :بیانات در مراسم تودیع قاریان قرآن، استاد شحات محمّد انور و استاد محمّد بسیونی - 1369/12/01 عنوان فیش :سخنی در مورد شیخ مصطفی اسماعیل و شحات انور کلیدواژه(ها) : قرآن, جلسه قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : خدا را شکر میکنیم که دلهای ما را مشتاق قرآن قرار داد. این خودش نعمتی از طرف پروردگار عالم است. خدا را شکر میکنیم که الحمدللَّه تلاوتهای خوب قرآن، در اختیار ما قرار میگیرد. ما همیشه در دوران حکومت طاغوت در این کشور، آرزو میبردیم که محافل و مجالس و فضای قرآنی باشد، تا از اساتید قرآن استفاده کنیم؛ ولی نمیشد. الحمدللَّه که حالا خدا توفیق داده است و استادان قرآن به اینجا میآیند. الحمدللَّه که جوانانمان زیاد به این راه افتادهاند، و این برای ما واقعاً شکر خیلی بزرگی است. (...) نمیدانم شما با صدای شیخ مصطفی اسماعیل آشنا هستید؟ خیلی فوقالعاده است. او سورهی هود، سورهی بقره و آیات داوود و جالوت را خوانده بود، که انصافاً خیلی عالی و فوقالعاده بود.غرض، آنها را از رادیو پیدا میکردیم و با زحمت میشنیدیم و دوست میداشتیم که قرّاء به اینجا بیایند. الحمدللَّه حالا شماها میآیید و ما استفاده میکنیم. من قبلاً چند نوار هم از این آقای شحات انور - که در رادیو پخش میکردند - شنیده بودم. یکی از آنها، آیهیی از سورهی نساء است - «فلا تقعدوا معهم حتّی یخوضوا فی حدیث غیره»(1) - که خیلی هم خوب خوانده شده است. 1 ) سوره مبارکه النساء آیه 140 وَقَد نَزَّلَ عَلَيكُم فِي الكِتابِ أَن إِذا سَمِعتُم آياتِ اللَّهِ يُكفَرُ بِها وَيُستَهزَأُ بِها فَلا تَقعُدوا مَعَهُم حَتّىٰ يَخوضوا في حَديثٍ غَيرِهِ ۚ إِنَّكُم إِذًا مِثلُهُم ۗ إِنَّ اللَّهَ جامِعُ المُنافِقينَ وَالكافِرينَ في جَهَنَّمَ جَميعًا ترجمه : و خداوند (این حکم را) در قرآن بر شما نازل کرده که هرگاه بشنوید افرادی آیات خدا را انکار و استهزا میکنند، با آنها ننشینید تا به سخن دیگری بپردازند! وگرنه، شما هم مثل آنان خواهید بود. خداوند، منافقان و کافران را همگی در دوزخ جمع میکند. مربوط به :خطبههای نماز جمعه تهران - 1369/01/10 عنوان فیش :بدبختی جوامع اسلامی به خاطر دوری از قرآن کلیدواژه(ها) : قرآن, انس با قرآن نوع(ها) : قرآن متن فیش : این ماه [ماه مبارک رمضان] ، همچنین بهار قرآن است. انس با قرآن، معرفت اسلامی را در ذهن ما قویتر و عمیقتر میکند. بدبختی جوامع اسلامی، به خاطر دوری از قرآن و حقایق و معارف آن است. آن کسانی از مسلمانان که معانی قرآن را نمیفهمند و با آن انس ندارند، وضعشان معلوم است. حتّی کسانی هم که زبان قرآن، زبان آنهاست و آن را میفهمند، به خاطر عدم تدبر در آیات قرآن، با حقایق قرآنی آشنا نمیشوند و انس نمیگیرند. میبینید که آیهی «لن یجعل اللَّه للکافرین علی المؤمنین سبیلا»(1) - یعنی خداوند مؤمنین را زیردست و زبون کفار قرار نداده است - در کشورهای عربی و به وسیلهی مردم عرب زبان در دنیا خوانده میشود، اما به آن عمل نمیگردد. در آیات قرآن، توجه و تنبه و تدبر نیست؛ لذا کشورهای اسلامی عقب ماندهاند. انس با قرآن، یعنی قرآن را خواندن و باز خواندن و باز خواندن و در مفاهیم قرآنی تدبر کردن و آنها را فهمیدن. فارسیزبانها میتوانند از ترجمهی قرآن استفاده کنند و کلمات قرآنی را به طور تقریب بفهمند و مضامین آیات قرآن را دریابند و در آنها فکر و تأمل کنند. 1 ) سوره مبارکه النساء آیه 141 الَّذينَ يَتَرَبَّصونَ بِكُم فَإِن كانَ لَكُم فَتحٌ مِنَ اللَّهِ قالوا أَلَم نَكُن مَعَكُم وَإِن كانَ لِلكافِرينَ نَصيبٌ قالوا أَلَم نَستَحوِذ عَلَيكُم وَنَمنَعكُم مِنَ المُؤمِنينَ ۚ فَاللَّهُ يَحكُمُ بَينَكُم يَومَ القِيامَةِ ۗ وَلَن يَجعَلَ اللَّهُ لِلكافِرينَ عَلَى المُؤمِنينَ سَبيلًا ترجمه : منافقان همانها هستند که پیوسته انتظار میکشند و مراقب شما هستند؛ اگر فتح و پیروزی نصیب شما گردد، میگویند: مگر ما با شما نبودیم؟ (پس ما نیز در افتخارات و غنایم شریکیم!) «و اگر بهرهای نصیب کافران گردد، به آنان میگویند: مگر ما شما را به مبارزه و عدم تسلیم در برابر مؤمنان، تشویق نمیکردیم؟ (پس با شما شریک خواهیم بود!)» خداوند در روز رستاخیز، میان شما داوری میکند؛ و خداوند هرگز کافران را بر مؤمنان تسلّطی نداده است. مربوط به :بیانات در پنجمین کنگره بینالمللی نهجالبلاغه - 1364/01/19 عنوان فیش :اهمیت منابع اصیل اسلامی مثل قرآن و نهج البلاغه کلیدواژه(ها) : قرآن, نهجالبلاغه نوع(ها) : قرآن متن فیش : این کتاب یک کتاب دست اول اسلامی است و در این شرایط تاریخی، که با صدر اسلام تقریبا ۱۴۰۰ سال فاصله داریم، منابع دست اول و اصیل اهمیت ویژهای دارد، چرا که با طول زمان میل به تأویل و برداشتهای تأویلگونه افزایش پیدا میکند و این یکی از آفات تفکرات الهی است. وقتی زمان از منبع جوشش دین قدری فاصله پیدا میکند، ذهنها، خلاقیتها، و ابتکارات و جوششهای درونی انسانهای هوشمند آنها را به استنباطهایی که بیشتر متکی به سلیقههاست سوق میدهد، و همین امر به صورت نامرئی ادیان را منحرف میکند. ادیان گذشته که منحرف شدهاند، یکی از اصیلترین آفات آنها این بوده که متون اولی و اصلیشان به طور کامل و سالم باقی نمانده است. ما البته قرآن را دست نخورده داریم، همین خود امتیاز بسیار بزرگی است و همین موجب شده که محوری برای استنباطهای گوناگون اسلامی، با همه آفاق وسیع اختلاف سلیقهها، وجود داشته باشد. یعنی بالأخره نقطهای هست که آراء و عقاید مختلف به آن نقطه متکی باشند و آن قرآن است، لکن این کافی نیست، کافی نیست برای این که جلوی تأویل و اظهار نظرها و سلیقهگراییها و احیانا هوی و هوسگراییها را بگیرد. خود امیرالمؤمنین علیه السلام به ابن عباس فرمود: «لا تخاصمهم بالقرآن فانّ القرآن حمّال ذو وجوه».(۱) راستی کسانی که «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَشْرِی نَفْسَهُ ابْتِغاءَ مَرْضاتِ اللَهِ»(۲) را که درباره امیرالمؤمنین علی نازل شده، تطبیق میکنند با ابن ملجم، و این قدر ذهنشان از راه حق منحرف است، با اینها میشود به قرآن استناد کرد اما در زمان خودمان هم این حقیقت را دیدیم، کسانی بودند که به آیات قرآن استناد میکردند اما با ابزاری از تأویل. در چنین شرایطی، هرچه متون اسلامی و آثار رسیده از صدر اسلام بیشتر باشد، امکان محققان برای استنباط صحیح دین بیشتر است. در گذشته خود ما شاهد بودیم که مؤوّله، یا به تعبیر دیگر التقاطیون، به روایات و احادیث هیچ کاری نداشتند. تا ما میگفتیم حدیث میگفتند: مگر شما قرآن را قبول ندارید، مثل این که بین اعتقاد به قرآن و استناد به حدیث تعارضی وجود دارد. اوایل ما تعجب میکردیم و خیلی حساس نبودیم، بعد که دیدیم اینها با قرآن چگونه معامله میکنند و چگونه حدیث صحیح صریح را رد میکنند، آن وقت فهمیدیم که علت مخالفتشان با حدیث چه بوده است. در آنجا هم امیرالمؤمنین به ابن عباس میفرماید: که با خوارج به سنّت احتجاج کن، زیرا که قابل تأویل نیست، روشن است. 1 ) نامه 77 : از سفارشات آن حضرت است باز هم به عبد اللّه بن عباس، زمانى كه او را براى گفتگو با خوارج فرستاد لَا تُخَاصِمْهُمْ بِالْقُرْآنِ فَإِنَّ الْقُرْآنَ حَمَّالٌ ذُو وُجُوهٍ تَقُولُ وَ يَقُولُونَ... وَ لَكِنْ حَاجِجْهُمْ بِالسُّنَّةِ فَإِنَّهُمْ لَنْ يَجِدُوا عَنْهَا مَحِيصاً . ترجمه : با آنان با قرآن به مناظره برنخيز، چرا كه قرآن تحمل معانى گوناگون دارد، تو چيزى از قرآن مىگويى آنان چيز ديگر، ولى با كمك سنّت پيامبر (ص) با آنان احتجاج كن، كه در برابر آن جز پذيرش گزيرى ندارند 2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 207 وَمِنَ النّاسِ مَن يَشري نَفسَهُ ابتِغاءَ مَرضاتِ اللَّهِ ۗ وَاللَّهُ رَءوفٌ بِالعِبادِ ترجمه : بعضی از مردم (با ایمان و فداکار، همچون علی (ع) در «لیلة المبیت» به هنگام خفتن در جایگاه پیغمبر ص)، جان خود را به خاطر خشنودی خدا میفروشند؛ و خداوند نسبت به بندگان مهربان است. |