[ بازگشت ]
|
[ چـاپ ]
باید دنبال آرمان باشیم. به نظر من جمهوری اسلامی میتواند آرمانهای خودش را در ذیل دو عنوان کلّی خلاصه کند: یک عنوان عبارت است از «ادارهی کشور به شیوهی اسلامی»؛ عنوان دوّم، «ارائهی یک الگو به مردم جهان برای ادارهی خوب یک کشور»؛ این دو آرمان است. شما باید برای این دو آرمان تلاش کنید؛ شما باید روی این راههایی که میتواند این دو عنوان کلّی را تحقّق ببخشد فکر کنید، کار کنید؛ محافل دانشجویی، نشستهای فکری دانشجویی، مطالعات دانشجویی، ارتباطات دانشجویی با صاحبنظرانی که معتقد به انقلابند، باید در این جهت باشد. فکر کنید ببینید برای تحقّق این دو عنوان چه کار باید کرد، چه تلاشی باید کرد، چگونه باید تلاش کرد. بیانات در دیدار رمضانی دانشجویان1402/01/29 جوانهای عزیز! راه روشن را با جدّیّت دنبال کنید؛ راه روشن انقلاب و اسلام و کشور و نظام و مانند اینها را با جدّیّت دنبال بکنید؛ کشور به شماها نیاز دارد. [در این راه،] احتیاج دارید به آرمانخواهی ــ یکی از این چند چیزی که واقعاً به آن نیاز است، آرمانخواهی است ــ احتیاج دارید به امید، احتیاج دارید به عقلانیّت. این [جور] است. آرمانخواهی یعنی همان [نگاه به] افقهای دور که اشاره کردم؛ این اگر نباشد، [حرکت] امکان ندارد؛ «آرمانخواهی» موتور پیشران حرکت است؛ «امید» سوخت این موتور است؛ اگر امید نباشد، این موتور حرکت نمیکند، آرمانخواهی در دلش میماند و غصّهاش را میخورد اگر امید وجود نداشته باشد؛ «عقلانیّت» هم فرمان این موتور است؛ باید با عقلانیّت فکر کنید و خردورزی کنید و پیش بروید. بیانات در دیدار بسیجیان1401/09/05 [بسیجی]در کنار عملگرایی، آرمانگرا هم هست برای اینکه بسیجی اهل عمل است، اهل اقدام است. فقط حرف نمیزند، عمل میکند؛ امّا در کنار عملگرایی، محصور در عملگرایی نمیشود، آرمانگرایی را فراموش نمیکند، به سمت آرمانها [حرکت میکند]؛ فراموش کردن آرمانها خطر بزرگی است. این هم یکی از ثمرات است. من بخواهم بشمرم ثمرات این شجرهی طیّبه را، بیش از اینها است. بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی1401/03/04 خرّمشهر در واقع نماد تغییر یک معادلهی تلخ به یک معادلهی شیرین بود که ملّت ایران نجات پیدا کرد. حالا خیلی از مردم شاید اطّلاعات زیادی از وضع جنگ نداشتند امّا آنهایی که اطّلاع داشتند، دائم در نگرانی و تلخی و عسرت زندگی میکردند؛ مردم با این حرکت نجات پیدا کردند. خب، این نجات ملّی ناشی از چه بود؟ فتح خرّمشهر و آن حوادث قبل، مولود چه عاملی بود؟ این مهم است و من روی این میخواهم تکیه کنم. عامل، چند چیز بود: جهاد، ازخودگذشتگی، عزم راسخ، ابتکار عمل [یعنی] دنبال راههای ابتکاری گشتن. نمیدانم شما برادران عزیز این نوشتجاتی که مربوط به عملیّات بیتالمقدس نوشته شده که انصافاً خیلی هم خوب است، خواندهاید؟ حالا از بین شماها بعضیها ــ [یک عدّهی] معدودی ــ شاید خودشان آن وقت حضور داشتند، امّا اغلب شماها جوانید، اصلاً آن قضایا شاید یادتان هم نیست، بعضی هم شاید اصلاً در دنیا نبودید؛ این کتابها را بخوانید و ببینید که چه اتّفاقی افتاد، چه اتّفاقی میافتاد؛ این شهدایی که در این حوادث به شهادت رسیدند ــ که حالا اسمهایشان گاهی آورده میشود؛ شهدای معروف، شهدای غیرمعروف ــ چه نقشهایی ایفا کردند؛ از فرماندهی قرارگاه تا فرماندهی لشکر تا فرماندهی گردان تا فرماندهی یک گروه؛ چه کار کردند اینها؛ [نقششان] چه بود؛. عزم راسخ. یا نگاه بلندمدّت به آرمانها؛ یعنی روزانه و روزمرّه فکر نکردن. نگاه میکردند؛ چون امام بیانات رسا و روشنی را نسبت به این جنگ و نسبت به این حادثهی عظیم بیان کرده بودند، لذا بود که حوادث جزئی و روزمرّه ذهن عناصر مؤثّر در این حرکت عظیم را، این جهاد را مشغول نمیکرد؛ دنبال آن اهداف بلند بودند، دنبال آن اشارهای بودند که امام کرده بودند. خب، گفتیم جهاد، گفتیم از خودگذشتگی، گفتیم عزم راسخ، و مانند اینها؛ روح همهی اینها هم اخلاص، اخلاص لِلّه و توکّلِ علیالله بود؛ برای خدا کار کردن و به خدای متعال توکّل کردن. آن وقت همراه با اخلاص و توکّل، ابتکار لازم بود، عزم لازم بود، مجاهدت لازم بود، ازخودگذشتگی لازم بود، و این چیزهایی که عرض کردیم. بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی1401/03/04 شعارهای انقلاب به نفع کشور است؛ بر خلاف کسانی که میخواهند وانمود کنند که انقلاب برای کشور دردسر است، نه بعکس، انقلاب و شعارهای انقلابی و آرمانهای انقلابی ــ که البتّه هنوز به آرمانها نرسیدهایم؛ امّا توجّه به این آرمانها و رفتن به سمت این آرمانها ــ درمان دردهای کشور است؛ دردسر نیست، رفع دردسر است؛ انقلاب این جوری است. بیانات در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی1400/11/28 با همین حرکت تداوم انقلاب و استمرار انقلاب، امروز بحمدالله انقلاب، هم زنده است، هم زاینده و تولیدکننده است. اینکه شما میبینید جبههی استکبار این جور در مقابل انقلاب و در مقابل ملّت انقلابی ایران میایستد و این جور دشمنی میکند، به خاطر این است که انقلاب زنده است. اگر انقلاب نبود، اینها داعی نداشتند این قدر خباثت و ملعنت به خرج بدهند در مقابل ملّت ایران. حالا «زنده بودن انقلاب» یعنی چه؟ یعنی دلبستگی نسلهای جدید کشور به آرمانهای انقلاب. امروز مردم دلبستهی همان آرمانهایی هستند که انقلاب مطرح کرد؛ یعنی استقلال ملّی، عزّت ملّی، رفاه ملّی، عدالت اجتماعی، تحقّق جامعهی اسلامی و در نهایت، همان طور که عرض کردیم، ایجاد تمدّن نوین اسلامی؛ اینها هدفهای بزرگ انقلاب است. مردم ما امروز به این هدفها دلبستهاند، علاقهمندند؛ کاری از دستشان بربیاید -هر کسی بتواند کاری انجام بدهد- واقعاً انجام میدهند؛ یعنی یک اکثریّت عظیمی از کشور این [دلبستگی] را دارند. حالا افرادی هم ممکن است گوشهکنار وجود داشته باشند که یک مقداری کُند باشند در حرکت یا در حرکت داخل نشوند، لکن ملّت ایران عموماً دلبستهی به این آرمانها است. ملّت دلبسته است، انقلاب زنده است و دلیل زنده بودن انقلاب هم یکی همین دشمنی جبههی استکبار است که به خاطر ایستادگی نظام بر سر این هدفها است. بیانات در دیدار فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی و پدافند هوایی ارتش1400/11/19 امروز روز نوزدهم بهمن است؛ یعنی روز بیعت شگفتیساز نیروی هوایی؛ روز یک حرکت تاریخی و نقطهی عطف از سوی نیروی هوایی. شاید از نسل کنونی نیروی هوایی هیچ کس در آن روز حاضر نبوده؛ بسیاری از جوانها که آن روز شاید به دنیا هم نیامده بودند ولیکن معتقدم که همهی آن کسانی که امروز در نیروی هوایی با احساس مسئولیّت کار میکنند، در آن اعلامِ پیوستگی شریکند؛ همین شماها که آن روز هم نبودید، یا شاید در نیرو نبودید -یعنی اغلب سابقهی کاریتان هم این مقدار نیست- لکن در آن حرکتی که آن روز انجام گرفت، در افتخار آن روز و در فضیلت آن روز شریکید؛ چرا؟ برای خاطر اینکه آن روز آن جوانهایی که آمدند -افسر و درجهدار و عمدتاً همافران- و در آن جلسه و در آن دیدار عجیب شرکت کردند و بیعت کردند، این بیعت، بیعت با شخص نبود؛ این بیعت، بیعت با هدفها بود، بیعت با آرمانها بود؛ بیعت با آن جهاد مقدّسی بود که امام فرمانده مقتدر آن جهاد بود. اینها آمدند نیروی هوایی را آوردند زیر چتر این فرماندهیِ مقتدر و باعظمت و شگفتیآفرین. این کار یک کار معنوی بود، لذا این کار جریان دارد؛ این کار یک قضیّهای نبود که حالا آن روز اتّفاق افتاد و تمام شد؛ نه، این کار در جریان است. هر کس در هر دورهای در مسیر آن آرمانها حرکت کند، در واقع در این حرکت سهیم و شریک است. بیانات در دیدار مداحان اهلبیت علیهمالسلام1400/11/03 ما از خودمان سؤال کنیم که ما در این جهادی که وجود دارد، در این جنگ بیامانی که وجود دارد بین اسلام و کفر، بین حق و باطل، بین روایت دروغ و حقیقت -این جنگی است بین اینها- ما در کجای این جبهه قرار داریم و حضور داریم؟ این را باید مشخّص کنیم برای خودمان و خاطر خودمان را جمع کنیم. کجا ایستادهایم؟ البتّه در تبیین و گسترش آرمانها مورد نظر است؛ آرمانها، اصول، مبانی اصلی، بیّنات انقلاب؛ اینها بیشتر از همه مورد نظر است، منتها مسائل خُرد سیاسی و اجتماعی هم داخل در این جبهه است و بایستی دنبال کرد. بیانات در ارتباط تصویری با مردم آذربایجان شرقی1399/11/29 مردم ما هم امروز از اوایل انقلاب نسبت به این نابسامانیها حسّاسترند. امروز مردم نسبت به فساد حسّاسند، نسبت به فاصلهی طبقاتی حسّاستر از اوّل انقلابند؛ این چیز بدی نیست، این چیز بسیار خوبی است؛ این نشاندهندهی آن است که مردم با آرمانهای انقلاب آشنایند و دنبال آن آرمانهایند، لذا اعتراض میکنند؛ به فساد اعتراض میکنند و هر جایی که مبارزهی با فساد باشد، مردم در آنجاها علاقه نشان میدهند و طرفداری نشان میدهند و دلگرمی نشان میدهند؛ آنجایی که حرکت به سمت کمک به مردم ضعیف باشد، ایجاد عدالت و استقرار عدالت باشد، مردم طرفداری و حمایت نشان میدهند؛ این خیلی مهم است و نشاندهندهی گرایش مردم است؛ همین را باید تقویت کرد. بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکلهای دانشجویی1399/02/28 این پرچم آرمانخواهی و مطالبهگری را زمین نگذارید؛ همهی این بحثها و صحبتی که در این مدّت یک ساعت و نیم شما دوستان در اینجا [بیان] کردید، مطالبهگری بود دیگر؛ مخاطب مطالبهگری هم گاهی خود این حقیر بودم، گاهی دستگاه دفتر ما بود، گاهی مجموعههای دیگر بودند؛ این بسیار چیز باارزشی است؛ این مطالبهگری را از دست ندهید، این آرمانخواهی را از دست [ندهید]. اینها آرمانخواهی است؛ ممکن است بعضی از این چیزهایی که شما مطالبه میکنید عملی نباشد که واقع قضیّه هم همین است؛ یعنی وقتی انسان وارد عمل شد مشکلات کار میدانی برای او بیشتر آشکار میشود، معلوم میشود که همهی آن چیزهایی که میخواستیم، یا نمیتوانسته عملی بشود یا نمیتوانسته به این زودی عملی بشود؛ لکن خودِ این آرمانخواهی باارزش است؛ برای اینکه اگر آرمانخواهی وجود نداشته باشد راه را گم میکنیم؛ این آرمانخواهی موجب میشود که ما راه را گم نکنیم و وسط راه، کج و راست و به چپ و راست حرکت نکنیم. این آرمانخواهی را داشته باشید؛ این آرمانهای مهم را: عدالت، استقلال، رفع فساد، در نهایت تمدّن اسلامی. آرمان اصلی و واقعی و نهایی، ایجاد تمدّن اسلامی است؛ اینها را از دست ندهید و اینها را مطالبه کنید و بخواهید روی آن فکر کنید؛البتّه مطالبهگری بایستی با شکلهای منطقی باشد بیانات در دیدار نخبگان و استعدادهای برتر علمی1397/07/25 راه جلوگیری از فریب و اغوای دشمنِ نخبگی کشور، عبارت است از تقویت هویّت ملّی و تقویت آرمانخواهی در مجموعهی نخبهها. هویّت ملّی باید در مجموعهی نخبهی کشور تقویت بشود، باید احساس کنند که ایرانیِ مسلمانند، باید افتخار کنند به اینکه ایرانیِ مسلمانند؛ این باید در آنها تقویت بشود؛ باید افتخار کنند که تتمّه و دنبالهی یک تاریخ بسیار شرافتمندانه و باارزشند؛ دانش ما یک روز دنیا را در تصرّف داشته، فلسفهی ما یک روز برترین فلسفه در دنیا بوده، دانشمندان ما، حقوق ما، فقه ما همینجور؛ ما دنبالهی آن تاریخ هستیم. البتّه انقطاع پیدا شده -گفتم که اقلّاً دویست سال انقطاع حاصل شد- لکن بعد از پیروزی انقلاب، آن حرکت عظیم تاریخی ادامه پیدا کرده و با همهی مشکلات و با همهی کارشکنیها پیشرفت کردهایم. افتخار باید بکنیم؛ هویّت ملّی و آرمانها. دیدار برگزیدگان جشنواره مالک اشتر با فرمانده کل قوا1396/09/12 آنچه که موجب شوق به پیشرفت و حرکت در ملتها میشود، آرمانها هستند و هرچه این آرمانها والاتر، مجربتر و نورانیتر باشند، حرکت صحیحتر خواهد بود. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان1396/03/17 این انقلاب توانست به ما، هم هویّت بدهد، هم آرمان بدهد؛ این مهم است. ما، هم هویّت پیدا کردیم ما فهمیدیم چهکسی هستیم، فهمیدیم که ما مغلوب و هضمشدهی در هاضمهی سیاست جهانی و نظام سلطه نیستیم؛ ما هستیم، ما خودمانیم؛ هویّت و آرمان؛ به ما آرمان داد، آرمانهای فراوان. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان1396/03/17 نگاه دانشجو به مسائل کشور. بنده این نگاه نقّادانهای را که [اینجا] دانشجویان داشتند صددرصد تأیید میکنم. [البتّه] ممکن است بعضی نقدها را وارد ندانم؛ چه آنچه مربوط به دستگاههای قوّهی مجریّه است، چه آنچه مربوط به قوّهی قضائیّه است، چه آنچه مربوط به دفتر رهبری است. ممکن است بعضی وارد باشد، بعضی وارد نباشد، لکن نفْس این نگاه نقّادانه را من صددرصد تأیید میکنم. من میگویم این نگاه نقّادانه و دغدغهمند، از دانشجو و محیط دانشگاه نباید گرفته بشود. هم نقّادانه، هم آرمانگرایانه؛ باید دنبال آرمانها باشند. روی کاستیها و کژیها علامت سؤال بگذارند؛ دانشجو باید کاستیها را ببیند، کجیها را ببیند، عیوب را ببیند و سؤال کند. حالا ممکن است طرف، برای جواب ندادن به این سؤال یک عذر موجّهی داشته باشد، لکن این موجب نمیشود که شما سؤال نکنید؛ شما سؤال کنید. روحیّهی سؤال کردن، امربهمعروف، نهیازمنکر، مطالبهی جدّی آرمانها و ارزشها در دانشجو، روحیّهی قابل قبول است. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان1396/03/17 مجموع دستاوردها و موفّقیّتهایی که بعضیشان واقعاً بینظیرند، همیشه در مدّنظرتان باشد؛ یعنی احساس سرافرازی کنید بهخاطر انقلاب. ببینید عزیزان من! امروز سیاستهای بزرگترین قدرتهای دنیا، در منطقهی غرب آسیا به گِل نشسته، پیش نرفته؛ خود آنها میگویند بهخاطر اعمال نفوذ و اقتدار جمهوری اسلامی است؛ این خیلی مهم است. بنا بود هر بلائی که میخواهند سر عراق یا سر سوریه یا فلان [کشور] دربیاورند و نتوانستند. خب این خیلی مهم است؛ این همان چیزی است که شما میخواستید؛ این همان چیزی است که انقلاب میخواست. خواستهی انقلاب تحقّق پیدا کرد، خواستهی آمریکا و همراهان آمریکا -نهفقط آمریکا- تحقّق پیدا نکرد. این یک نمونه است و ازاینقبیل پیروزیهای زیاد، تواناییهای زیاد، پیشرفتهای زیاد هست؛ اینها را هیچوقت از یاد نبرید. یکی از شگردهای دشمن این است که بگوید شما نمیتوانید، شما شکست خوردید، از شما کار برنمیآید، تمام شدید، رفتید؛ این یکی از شگردهای دشمن است. این شگرد را بههیچوجه نپذیرید. البتّه در داخل هم کسانی هستند که همان خواستهی دشمن را با صدای بلند در اینجا بیان میکنند، به زبان میآورند؛ هستند کسانی ازاینقبیل که همان چیزی را که دشمن میخواهد در ذهنیّت جامعه به وجود بیاید، همان را اینجا با صدای بلند در روزنامه، در غیر روزنامه و در فضای مجازی -حالا که فضای مجازی هم هست- بیان میکنند. من عرض میکنم که بنابراین، من آن دغدغه داشتن، آن هشداردهی، آن طلبکارانه در مسائل و مشکلات نظام و نواقص وارد شدن را صددرصد تأیید میکنم. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان1396/03/17 من تشکّلهایی را میگویم که تحت هر نامی، معتقد به انقلابند، معتقد به دینند، معتقد به نظام اسلامیاند، معتقد به این مبارزهی عظیمند؛ تحت هر نامی که هستند فرق نمیکند؛ خطابم به آنها است. اوّلاً آرمانگرایی را فراموش نکنید آرمانگرایی را فراموش نکنید. آرمانها چیست؟ رسیدن به جامعهی عادل، جامعهی آزاد، جامعهی پیشرفته، جامعهی مؤمن، جامعهی متعبّد، جامعهی مرفّه، جامعهی متّحد، جامعهی قوی و مستحکم، جامعهی مستقل؛ اینها آرمان است. ارزش دارد که انسان جانش را در راه این آرمانها، برای خاطر خدا [بدهد]؛ برای همین آیهی شریفهی سورهی نساء که: وَ ما لَکُم لا تُقاتِلونَ فی سَبیلِ اللهِ وَ المُستَضعَفینَ مِنَ الرِّجالِ وَ النِّسآءِ وَ الوِلدان؛(*) این است دیگر؛ یعنی در راه نجات کشور، نجات مستضعفان، دستور قتال [صادر شده]. حالا البتّه آن آیه، آیهی قتال است؛ این را توجّه داشته باشند آن برادرمان که این آیه، آیهی قتال است، آیهی جهاد نیست؛ جهاد، چیزی است؛ قتال، چیز دیگری است؛ بینشان عموم و خصوص مطلق است. بنابراین، این مبنای اسلام است، این جهتگیری اسلام است. باید در راه این آرمانها [حرکت کرد]. این آرمانهایی که گفتم -یک چنین جامعهای- هدف شما است. آرمانگرایی را فراموش نکنید. ... یک بخش دیگر از واقعیّات این است که شما وقتی آرمانگرا هستید و میخواهید به سمت این آرمان حرکت بکنید، باید توجّه داشته باشید که اینجوری نیست که انسان با معجزه خودش را به آرمان بتواند برساند؛ نه، مشکلاتی وجود دارد، موانعی وجود دارد؛ لابهلای این موانع باید راه را پیدا کرد؛ واقعبین یعنی این. شما حالا خب حرفهای خیلی خوبی زدید، موانع را مرتّب شمردید؛ آیا لابهلای این موانع راهی وجود دارد برای اینکه شما پیش بروید یا نه؟ بگردید آن راه را پیدا کنید. من عرض بکنم قطعاً و یقیناً راه وجود دارد؛ بگردید آن راه را پیدا کنید. واقعبینی یعنی این. خب البتّه همهی اینها بحثهای اندیشهورزانه -یعنی به قول فرنگیمَآبها بحثهای تئوریک- نیاز دارد. اینهایی که عرض میکنم کارهایی است که باید کار اندیشهورز دربارهاش کرد. * سورهی نساء، بخشی از آیهی ۷۵؛ « ...چرا شما در راه خدا [و در راه نجاتِ] مردان و زنان و کودکان مستضعف نمیجنگید؟ ...» بیانات در مراسم بیست و هشتمین سالروز رحلت حضرت امام خمینی (رحمهالله)1396/03/14 ما در مورد عدالت اجتماعی عقبیم، در مورد تحقّق برخی از مبانی و اصول اسلامی عقبماندگی داریم؛ این را انکار نمیکنیم، امّا همّت ما، هدف ما، آرمان ما همین است که امام بزرگوار معیّن کرد و ما دنبال این آرمانها حرکت میکنیم؛ این برای نسل جوان ما جذّاب است؛ نهفقط نسل جوان کشور ما، بلکه برای نسل جوان کشورهای دیگر، بخصوص کشورهای اسلامی، جذّاب است؛ این قدرت بسیجکنندگی انقلاب است؛ من این را میخواهم بگویم. من میخواهم بگویم مسئولان کشور، فعّالان سیاسی کشور، از این قدرت بسیجکنندگی انقلاب غفلت نکنند؛ این نعمت بسیار بزرگی است، این نعمتی است که در اختیار کشور ما و در اختیار ملّت ما قرار دارد. انقلاب قدرت بسیج دارد؛ میتواند جوانها را، انسانهای باعزم و بااراده را، انسانهای سالم را، بهسوی اهداف والا و بلند هدایت کند و حرکت بدهد و پیش ببرد؛ هیچ پیشرانی به عظمت و قدرت انقلاب و شعارهای انقلاب وجود ندارد؛ ما امروز به این احتیاج داریم و تا سالهای متمادی احتیاج خواهیم داشت. پیام به پنجاهویکمین نشست اتحادیه انجمنهای اسلامی دانشجویان در اروپا1395/11/01 جوانی و دانشجوئی هر یک به تنهائی میتواند همچون پیشران پرقدرتی انسان را در رسیدن به آرمانهای والا یاری کند. شما بجز این دو، از مزیّت حضور در منظومهی اثرگذار انجمنهای اسلامی نیز برخوردارید. حجّت بر شما تمام است. دیدار نخبگان و دانشجویان بسیجی مدالآور دانشگاه شریف با رهبر انقلاب1395/10/13 حضرت آیتالله خامنهای، «اهتمام جدی به آرمانهای دینی و الهی و تعهد انقلابی» را لازمهی پیشرفت واقعی کشور دانستند و تأکید کردند: این موضوع باید در همهی عرصههای کشور اعم از اقتصاد، سیاست، کار علمی، ادارهی کشور و گزینش مدیران مورد توجه ویژه قرار گیرد. دیدار نخبگان و دانشجویان بسیجی مدالآور دانشگاه شریف با رهبر انقلاب1395/10/13 حضرت آیتالله خامنهای نسل جوان کنونی را بسیار تواناتر، آگاهتر و هوشمندتر از نسل اول انقلاب برشمردند و با اشاره به جنبش دانشجویی تأکید کردند: جنبش دانشجویی به معنای حرکت جهادی در مسیر و در خدمت آرمانهای انقلاب است و نه بر ضد آرمانها سخن گفتن. دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با رهبر انقلاب1395/06/28 آرمانگرایی عین عقلانیت است زیرا اگر ملتی بدون آرمان شود، همانند وضعیت امروز جوامع غربی از درون تهی و پوچ خواهد شد. دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با رهبر انقلاب1395/06/28 آنچه که موجب شوق به پیشرفت و حرکت در ملتها میشود، آرمانها هستند و هرچه این آرمانها والاتر، مجربتر و نورانیتر باشند، حرکت صحیحتر خواهد بود. بیانات در دیدار فرماندهان سپاه پاسداران انقلاب اسلامى1394/06/25 خب، انقلاب چهکار میکند؟ کاری که انقلاب در آغاز انجام میدهد، ترسیم آرمانها است؛ آرمانها را ترسیم میکند. البتّه آرمانهای عالی، تغییرناپذیرند؛ وسایل تغییرپذیر است، تحوّلات روزمرّه تغییرپذیر است امّا آن اصول که همان آرمانهای اساسی است، تغییرناپذیر است؛ یعنی از اوّل خلقت بشر تا امروز، عدالت یک آرمان است؛ هیچوقت نیست که عدالت از آرمان بودن بیفتد؛ آزادی انسان یک آرمان است -آرمانها یعنی اینجور چیزها- آرمانها را انقلاب تصویر میکند، ترسیم میکند، بعد آنوقت به سمت این آرمانها حرکت میکند. حالا آرمان را ما اگر بخواهیم در یک کلمه بگوییم و یک تعبیر قرآنی برایش بیاوریم، «حیات طیّبه» است که: فَلَنُحیِیَنَّهُ حَیوةً طَیِّبَة؛(۶) اِستَجیبوا للهِ وَ لِلرَّسولِ اِذا دَعاکُم لِما یُحییکُم؛(۷) شما را زنده کند. دعوت پیغمبر و همهی پیغمبران به حیات است؛ چه جور حیاتی؟ طبعاً حیات طیّبه. بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان1394/04/20 قشر دانشجو یک قشر ممتاز است، یک قشر ویژه است؛ به دلایلی که من در این جلسات ماه رمضان سالها با دانشجوها مکرّر گفتم و دیگر نمیخواهم تکرار بکنم؛ یک فرائضی دارد. اوّلین فریضهی دانشجویی عبارت است از آرمانخواهی. یکعدّهای تبلیغ میکنند و وانمود میکنند که آرمانخواهی مخالف واقعگرایی است؛ نه آقا، آرمانخواهی مخالف محافظهکاری است، نه مخالف واقعگرایی. محافظهکاری یعنی شما تسلیم هر واقعیّتی -هرچه تلخ، هرچه بد- باشید و هیچ حرکتی از خودتان نشان ندهید؛ این محافظهکاری است. معنای آرمانگرایی این است که نگاه کنید به واقعیّتها و آنها را درست بشناسید؛ از واقعیّتهای مثبت استفاده کنید، با واقعیّتهای سلبی و منفی مقابله کنید و مبارزه کنید. این معنای آرمانگرایی است. چشمتان به آرمانها باشد. این اوّلین فریضهی دانشجو است. آرمانها چه هستند؟ جزو چیزهایی که بنده اینجا یادداشت کردهام به عنوان آرمانها، یکی مسئلهی ایجاد جامعهی اسلامی و تمدّن اسلامی است؛ یعنی احیای تفکّر اسلام سیاسی؛ یکعدّهای از قرنها پیش، سعی کردند اسلام را از زندگی، از سیاست، از مدیریّت جامعه هرچه میتوانند دور کنند و منحصرش کنند به مسائل شخصی؛ مسائل شخصی را هم یواش یواش محدود کنند به مسائل قبرستان و قبر و مجلس عقد و از این حرفها؛ نه، اسلام آمده است که «الّا لِیُطاعَ بِاِذنِ الله»؛(۵) فقط هم اسلام نیست؛ همهی پیغمبران همینجورند. ادیان الهی آمدهاند برای اینکه در جامعه پیاده بشوند، در جامعه تحقّق واقعی پیدا کنند؛ این باید اتّفاق بیفتد. یکی از مهمترین آرمانها این است. یک آرمان دیگر عبارت است از آرمان اعتماد به نفس؛ یعنی همین «ما میتوانیم» که در حرفهای شماها هم بود؛ این یک آرمان است. بایستی دنبال تفکّر اعتماد به نفس ملّی و اعتقاد به قدرت و توانایی ملّی [بود] و بهعنوان یک آرمان حتماً باید تعقیب بشود. البتّه تعقیب آرمانها یک لوازمی دارد که باید به آن لوازم عمل بشود. یکی از آرمانهایی که من یادداشت کردهام، مبارزه با نظام سلطه و استکبار است. نظام سلطه، یعنی نظامی که بر پایهی رابطهی سلطهگر و سلطهپذیر بنا شده؛ یعنی کشورهای دنیا یا مجموعههای بشری دنیا، تقسیم میشوند به سلطهگر و سلطهپذیر؛ آن اتّفاقی که امروز در دنیا افتاده [این است]؛ یک عدّهای سلطهگرند، یک عدّه سلطهپذیرند. دعوای با ایران هم سر همین است؛ این را بدانید. دعوای با جمهوری اسلامی این است که این، نظام سلطهگر و سلطهپذیر را نپذیرفته؛ سلطهگر که نیست، خودش را از سلطهپذیری هم بیرون آورده و پای این حرف ایستاده. اگر ایران موفّق شد و پیشرفت پیدا کرد -پیشرفت علمی، پیشرفت صنعتی، پیشرفت اقتصادی، پیشرفت اجتماعی، گسترش نفوذ منطقهای و جهانی- نشان داده میشود به ملّتها که میتوان سلطهپذیر نبود و روی پای خود ایستاد و پیشرفت کرد. نمیخواهند این اتّفاق بیفتد؛ همهی دعواها سر این است، بقیّهی حرفها بهانه است. از جملهی آرمانها، عدالتخواهی است؛ همین حرفهایی که بعضی از برادرها اینجا گفتند. مسئلهی عدالتخواهی خیلی مهم است، شُعب گوناگونی دارد؛ به اسم هم اکتفا نباید کرد، باید واقعاً دنبال بود. از جمله، مسئلهی سبک زندگی اسلامی است. از جمله، آزادیخواهی است؛ آزادی نه بهمعنای غلط و منحرفکنندهی غربی که معنای آزادی این است که دختر اینجوری زندگی کند، پسر اینجوری زندگی کند. لعنت بر آن کسانی که برخلاف سنّتهای اسلامی و سنّت ازدواج، با سنّت ازدواج صریحاً مخالفت میکنند و بعضی از منشورات ما و دستگاههای فرهنگی ما متأسّفانه این را ترویج میکنند؛ باید با اینها مقابله کرد. مسئلهی آزادیخواهی در اندیشه، در عمل فردی، در عمل سیاسی، در عمل اجتماعی و در جامعه که معنای آزادیخواهی در جامعه همان استقلال است. از جملهی آرمانها رشد علمی است؛ از جملهی آرمانها کار و تلاش و پرهیز از تنبلی و نیمهکاره کار انجام دادن است. از جملهی آرمانها، ایجاد دانشگاه اسلامی است؛ اینها آرمانها است. بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان1394/04/20 ممکن است کسی بگوید ما این آرمانها را چهجوری دنبال بکنیم؟ ما که در کشور اثری نداریم؛ یک عدّه مدیرانی هستند، دارند کار خودشان را میکنند، ما هم اینجا شعار میدهیم، حرف میزنیم. این اشتباه در فهم مسئله است؛ هرگز اینجوری نیست. دانشجو تصمیمساز است؛ دانشجو گفتمانساز است. شما وقتی که یک آرمانی را دنبال میکنید، میگویید، تکرار میکنید و بجد پای آن میایستید، این یک گفتمان در جامعه ایجاد میکند، این موجب تصمیمسازی میشود؛ زیدِ تصمیمگیر در فلان مرکز تصمیمگیریِ مدیریّت کشوری، وقتی که یک چیزی بهعنوان یک گفتمان درآمد، مجبور میشود دنبال بکند. یک نمونهی زندهاش همین گفتمان نهضت نرمافزاری و احیای حرکت علمی است که مطرح شد، تکرار شد، خوشبختانه استقبال شد و بهعنوان یک گفتمان درآمد؛ حرکت جامعه براساس آن بهوجود آمد؛ ده پانزده سال است که ما از لحاظ علمی داریم همینطور حرکت میکنیم و جلو میرویم. در همهی زمینهها همینجور است، دانشجو میتواند مؤثّر باشد. کسی از عزیزان از قول مرحوم شهید بهشتی، نقل کردند که ایشان فرمودند که «دانشجو مؤذّن جامعه است؛ وقتی که خواب بماند، مردم هم خواب میمانند»؛ خب، تعبیر خوبی است؛ شما میتوانید بیدارکننده باشید، میتوانید گفتمانساز باشید، بههیچوجه تصوّر نکنید که این کارهای دانشجویی شما، کارهای بیاثری است. بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان1394/04/20 پس عرض کردم که اگر محیط دانشجویی، اعتقاد راسخی به یک مطلبی پیدا کرد و آن را دنبال کرد در فعّالیّتهای متنوّع دانشجویی، این تأثیرگذار در آیندهی کشور است. این تصوّر درست نیست که فکر کنیم چه فایدهای دارد ما بهعنوان دانشجو این فعّالیّت را بکنیم یا این تلاش را انجام بدهیم؟ چه تأثیری در واقعیّتهای کشور میگذارد؟ نه، تأثیر دارد؛ تأثیر زیادی هم دارد. سازوکار تأثیرگذاریاش هم همین است که عرض کردم؛ این تبدیل میشود به گفتمان، اوّل در محیط دانشجویی، بعد بتدریج در محیط کشور و این تبدیل میشود به یک عنصر تصمیمساز. بله، شما ممکن است در فلان تشکیلات، تصمیمگیر نباشید امّا میتوانید تصمیمساز باشید. پس آرمانها را دنبال کنیم. من چند مصداق از مصادیق آرمانها را عرض کردم لکن فقط اینها نیست؛ بگردید در مجموعهی بیانات امام، در مجموعهی معارف انقلاب اسلامی، در مطالعهی دقیق قرآن و نهجالبلاغه، آرمانها را فهرست کنید، طبقهبندی کنید، دستهبندی کنید، روی اینها کار کنید و بر آرمانها ایستادگی کنید. یعنی واقعیّتها نباید ما را از آرمانها دور کند؛ واقعیّتها باید مثل پلّکانی ما را به آرمانها نزدیک کند. اگر یک واقعیّتِ مزاحمی هم پیدا شد، با آن مقابله کنیم، معارضه کنیم، از سر راه برداریم؛ آرمانخواهی یعنی این. البتّه نقطهی مقابلش -همانطور که عرض کردم- محافظهکاری است؛ یعنی با واقعیّتها بسازیم، بدش را هم قبول کنیم، خوبش را هم قبول کنیم، بهعنوان اینکه «چهکار میشود کرد، چارهای نداریم» بگذرانیم که خب، بدیهی است که سرنوشت یک چنین ملّتی به کجا خواهد رسید. بیانات در دیدار جمعى از دانشجویان1394/04/20 یک واقعیّت این است که در این کشور از بعد از رحلت امام، سعی یک مجموعهی مصمّمی بر این شد که آرمانهای انقلاب را بکلّ بشویند بگذارند کنار. بعضیشان اشتباه کردند و همان اوّل، همین را اعلان هم کردند. در روزنامه مقاله نوشتند، حرف زدند. اینجا یک خطای راهبردی کردند یا خطای تاکتیکی کردند و مشت خودشان را باز کردند که میخواهند آرمانها را بکل، کنار بگذارند. البتّه حالا پختهتر شدهاند، حالا نمیگویند، میخواهند بعضیها آرمانها را کنار بگذارند امّا صریح نمیگویند، به جای اینکه بگویند عمل میکنند. آنوقت، بیعقلها(۱۸) قبل از اینکه عمل بکنند بنا کردند گفتن. خب کسانی را هم که حدس نمیزدند که چنین چیزی وجود داشته باشد، بیدار کردند. از آن روز شروع شده. بیوقفه هم کار کردند. فقط هم در داخل کار نکردند؛ هم در داخل کار کردند، هم در خارج کار کردند، هم از عنصر فکری استفاده کردند، هم از عنصر علمی استفاده کردند، هم از عنصر هنری استفاده کردند، هم از عنصر سیاسی استفاده کردند، برای اینکه آرمانها را در کشور از بین ببرند، یعنی نسل جدید آرمانها را بکلّ فراموش کند. حالا شما نگاه کنید، ببینید که نشاط و حیات آرمانها در کشور علیرغم آنها در چه حد است. قبل از غروب گفتم، بیشتر پیشرفتهای علمی برجستهی ما بهوسیلهی جوانان ارزشی به وجود آمده؛ بیشترین جلسات مذهبی و معنوی و دینی از جوانها تشکیل میشود؛ بیشترین عناصر شرکتکنندهی در مظاهر مربوط به جمهوری اسلامی و انقلاب، جوانهایند؛ این جوانهایی که نه جنگ را دیدند، نه امام را دیدند، نه انقلاب را دیدند، نه درست برایشان تشریح شده. به شما عرض بکنم؛ شما عزیزان من -خب بعضی از شما جای فرزند من هستید و در مرتبهی فرزند من، بعضی در مرتبهی نوهی من- شماها از خیلی از حوادث، خبر هم ندارید، با همهی این حرفهایی که حالا گفته میشود. یعنی مسائل اوّل انقلاب، مسائل انقلاب، جزئیّات انقلاب، جزئیّات دوران دفاع مقدّس، حتّی درست تشریح هم نشده -البتّه کتاب نوشته میشود؛ [لکن] با تیراژ دو هزار، سه هزار، پنج هزار، ده هزار؛ من میخوانم این کتابهای مربوط به مسائل مربوط به دفاع مقدّس را؛ فرصت میگذارم برای خودم، یک نگاهی میکنم و میخوانم- [اینها] خیلی بخش کوچکی است از واقعیّتها؛ اینها را شما نمیدانید. آنوقت جوانی که از این واقعیّات بسیار درخشان و جذّاب و پُرکشش و هیجانانگیز اطّلاع درستی هم ندارد، اینجور گرایش به آرمانها دارد. یعنی علیرغمِ و به کوری چشم کسانی که میخواستند آرمانها در کشور نابود بشود و از بین برود، آرمانها از بعد از رحلت امام تا امروز اوج گرفته. این یکی از واقعیّتهای کشور است. بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری1392/06/14 آنچه ما تصوّر میكنیم كه وظیفهی ما است، وظیفهی مجموعهی مسئولان كشور است، وظیفهی دولت جمهوری اسلامی است، این است كه این سه مؤلّفهی بزرگ را برای همهی تصمیمگیریها و همهی اقدامها در نظر داشته باشد: مؤلّفهی اوّل عبارت است از آرمانها و اهداف نظام جمهوری اسلامی؛ كه این اهداف و آرمانها مطلقاً نبایستی از نظر دور بشود؛ كه آرمان نظام جمهوری اسلامی را میشود در جملهی كوتاهِ "ایجاد تمدّن اسلامی" خلاصه كرد. تمدّن اسلامی یعنی آن فضایی كه انسان در آن فضا از لحاظ معنوی و از لحاظ مادّی میتواند رشد كند و به غایات مطلوبی كه خدای متعال او را برای آن غایات خلق كرده است برسد؛ زندگی خوبی داشته باشد، زندگی عزّتمندی داشته باشد، انسان عزیز، انسان دارای قدرت، دارای اراده، دارای ابتكار، دارای سازندگیِ جهان طبیعت؛ تمدّن اسلامی یعنی این؛ هدف نظام جمهوری اسلامی و آرمان نظام جمهوری اسلامی این است. مؤلّفهی دوّم عبارت است از راههایی كه ما را به این اهداف میرساند؛ راهبردهای عمومی و كلّی؛ این راهبردها را بایستی شناخت، تكیهی بر اسلامیّت، ملاحظهی ظالم نبودن و مظلوم نشدن در تعاملات گوناگون؛ اینكه فرمود: كُونا لِلظّالِمِ خَصماً و لِلمَظلُومِ عَوناً، این یك وظیفه است، این یك راهبرد كلّی است. راهبرد تكیهی به آراء مردم و آنچه كه مردمسالاری را تشكیل میدهد و راهبردهایی از این قبیل؛ اینها سیاستهای كلان و اساسی و راهبردهای اصلی نظام جمهوری اسلامی است برای رسیدن به آن آرمانها؛ كار عمومی، تلاش عمومی، ابتكار عمومی، وحدت ملّی، و از این قبیل چیزهایی كه وجود دارد. [و سوّم] واقعیّات، واقعیّات را هم باید دید؛ كه من حضور مسئولان نظام و كارگزاران نظام در ماه مبارك رمضان، عرض كردم كه آنچه ما لازم داریم، آرمانگرایی با نگاه به واقعیّتها است. واقعیّتها را هم باید درست فهمید، آنچه كه از واقعیّتها موجب اقتدار است، آنها را باید شناخت؛ آنچه از واقعیّتها كه كمبود و نقص است، آنها را هم باید شناخت؛ آنچه كه مانع حركت است، اینها را باید شناخت؛ واقعیّتها را باید درست فهمید. من تعدادی از واقعیّتها را اسم بردم در آنجا كه اینها واقعیّتهای شیرین موجود ما است، همهاش نباید نقصها را دید یا ضعفها را دید. وجود فكرهای برجسته، وجود عناصر فعّال و مبتكر، رواج معرفت دینی و معنویّت در بین بخش وسیعی از نسل جوان، بقاء شعارهای دینی و اسلامی، نفوذ روزافزون نظام جمهوری اسلامی در منطقه و در عالم؛ اینها واقعیّتهایی است كه وجود دارد؛ این واقعیّتها را هم باید دید. البتّه واقعیّتهای تلخی هم در كنار این، مثل همهی زندگی انسان كه مخلوطی از شیرینی و تلخی است، وجود دارد؛ با تكیهی به آن واقعیّتهای شیرین و تقویت آنها، بایستی كوشش كرد برای اینكه واقعیّتهای تلخ و نامطلوب زدوده بشوند یا كم بشوند. این سه عنصر را باید در نظر داشت؛ یعنی آرمانها را از نظر دور نداشت، راهبردها را نبایستی از نظر دور داشت، البتّه واقعیّتها را هم باید دید. بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری1392/06/14 من وقتی نگاه میكنم به وضع كشور و آیندهی كشور، با وجود حالا بعضی مشكلاتی كه دوستان مطرح كردند و بسیاری را هم مطرح نكردند، بنده آینده را بسیار خوب میبینم، و راه را راه روشنی میبینم، آرمانهای ما آرمانهای مشخّصی است، میدانیم چهكار میخواهیم بكنیم؛ راه به سوی این آرمانها هم راه روشن و مشخّصی است؛ راهبردهایمان هم دچار ابهام نیست و معلوم است كه چه كار باید انجام بگیرد. در این سالها جبههبندیهای منطقهای و جهانی هم آشكار شده. البتّه نرمش و انعطاف و مانور هنرمندانه و قهرمانانه در همهی عرصههای سیاسی، یك كار مطلوب و مورد قبولی است، لكن این مانور هنرمندانه نبایستی به معنای عبور از خطوط قرمز، یا برگشتن از راهبردهای اساسی، یا عدم توجّه به آرمانها باشد؛ اینها را باید رعایت كرد. بیانات در دیدار دانشجویان1392/05/06 جوان، دانشجو و عنصر انقلابی نسبتش با آرمانهای انقلاب چیست؟ بنده معتقدم كه آرمانهای انقلاب - كه چهارچوبهایش مشخص است، بنده هم بعضیها را تصریح خواهم كرد و اسم خواهم آورد - بدون نیرو و نشاط و جسارت جوانی، قابل تعقیب و قابل دسترسی نیست. نسبت شما با آرمانها، اینچنین نسبتی است. عقیدهی من این است كه اگر چنانچه نیروی جوانی، یعنی قدرت فكری و بدنی، و اگر نشاط و روحیه و حالت تحرك، و همچنین جسارت، یعنی خطشكنیها، كه در جوانها به عنوان خصیصه وجود دارد، نباشد، ما به آرمانها دست پیدا نخواهیم كرد. لذا جوانها در زمینهی دسترسی به آرمانها و تحقق آرمانهای انقلاب و آرمانهای اسلامی، دارای مسئولیتهای بزرگی هستند و كارآمدی بسیار بالائی هم دارند. هر كسی كه در پی تحقق آرمانها است، باید نقش جوانها را جدی بگیرد؛ و بدانید بنده نقش جوانها را جدی میگیرم. آنچه كه من در مورد جوانها، چه جوان دانشجو - البته بخصوص جوان دانشجو - و چه غیر دانشجویان، بارها بر زبان آوردم، تعارف زبانی نیست؛ اعتقادم این است و معتقدم كه جوانها میتوانند گرهگشائی كنند. البته مهم این است كه میدان كار را، میدان تحرك را بشناسند، آن را درست تعریف كنند؛ كاری را هم كه میخواهند انجام دهند، درست تعریف كنند. این یك مطلب. مطلب دیگر این است كه آرمانهای نظام اسلامی - كه در حقیقت آرمانهای اسلامی است - یك منظومهای است، یك مجموعهای است، مراتب مختلفی هم دارد؛ بعضی از اینها اهداف غائیتر و نهائیترند، بعضیها اهداف كوتاهمدتند، اما جزو آرمانهایند؛ همهی اینها را باید دنبال كرد. مثلاً فرض بفرمائید جامعهی عادلانه و عادل و پیشرفته و معنوی - با این خصوصیات - خب، یك آرمان است؛ جزو آرمانهای درجهی یك و جزو برترین آرمانها است. اسلام در پی آن است كه اولاً یك جامعهای ایجاد كند كه عادلانه اداره شود؛ یعنی مسئولان و مدیران جامعه به عدالت رفتار كنند؛ ثانیاً خود جامعه، جامعهی عادلی باشد - عدالت مخصوص مدیران نیست؛ آحاد مردم هم باید نسبت به یكدیگر عدالت داشته باشند - و آنگاه جامعه، جامعهی پیشرفتهای باشد. اسلام بههیچوجه برنمیتابد جامعهی عقبافتادهی در مسائل علمی، در مسائل سیاسی، در مسائل تمدنی و در هر عرصهی دیگری را؛ اسلام دنبال ایجاد یك جامعهی پیشرفته است؛ بخش مهمی از احكام اسلام این را فریاد میزند. بنابراین، این جزو آن مجموعهی كلان جامعهی اسلامی است. اسلام همچنین در پی ایجاد جامعهی معنوی است. در نظام اسلامی، جامعه، هم عادلانه اداره میشود، هم در درون خود جامعهی عادلی است، هم جامعهی پیشرفته است، هم جامعهی معنوی است؛ یعنی از معنویت سیراب است، برخوردار است؛ معنویتی كه موجب میشود انسان اهداف حقیر مادی و شهوات روزمرهی زندگی را اهداف بلند خود نشمارد؛ هدفهای والاتری، هدفهای بالاتری برای او مطرح باشد؛ ارتباط آحاد انسان، ارتباط دلها با خدا، محفوظ باشد؛ این جامعهی مورد نظر اسلام است. خب، این شد یك آرمان. البته یك چنین جامعهای آنوقت الگو هم خواهد شد. اگر ما بتوانیم با كوشش جمعی، یك چنین جامعهای را بهوجود بیاوریم - كه البته به نظر من كاملاً ممكن و كاملاً قابل تحقق و عملی است و بخش زیادی هم ما در این زمینه پیش رفتیم - این جامعه الگو خواهد شد؛ نه فقط برای جوامع مسلمان و كشورهای مسلمان، بلكه حتّی برای كشورهای غیر مسلمان. خب، ایجاد یك جامعهای با این خصوصیات، یكی از آرمانهاست. یك آرمان دیگر، اقتصاد مقاومتی است؛ كه نسبت به آرمان قبلی كه گفتیم، یك آرمان خُرد است. با اینكه خود اقتصاد مقاومتی چیز مهمی است، اما در واقع در ذیل آن آرمان قبلی تعریف میشود. سلامت در جامعه، صنعت برتر، كشاورزی برتر، تجارت پر رونق، علم پیشرو، اینها همهاش جزو آرمانها است. نفوذ فرهنگی در جهان، نفوذ سیاسی در جهان و در منظومهی سیاسی سلطه در عالم، اینها همهاش جزو آرمانها است. رسیدن به عدالت اجتماعی، جزو آرمانها است. بنابراین وقتی میگوئیم آرمان، ذهن ما به یك امر غیر قابل تعریفِ دور از دسترسی نرود؛ آرمان یعنی اینها، اینها همه آرمانهایند؛ البته در درجات مختلف. مجموعهی این خواستهها و هدفها، منظومهی آرمانی اسلام را تشكیل میدهد. شما برای هر كدام از اینها كه تلاش كنید، تلاش برای آرمانها كردهاید. آن مجموعهای كه فرض كنیم در راه اقتصاد مقاومتی كار میكند، یا آن مجموعهای كه در زمینهی گسترش فرهنگ انقلابی و اسلامی در دنیای اسلام تلاش میكند، اینها همه دارند كار آرمانی میكنند. آن كسی كه همین تلاش را در زمینهی سیاسی و دیپلماسی دارد انجام میدهد، كارش آرمانی است. آن كسی كه فرضاً در زمینهی سلامت تلاش میكند، دارد كاری برای آرمانها انجام میدهد. آرمانها اینهایند؛ مجموعهی رتبههای مختلف برای آرمانها، و همه لازم. سؤال دیگری كه مطرح شد و من هم اینجا از قبل یادداشت كردم - كه این نشان میدهد این سؤال قبلاً به من منتقل شده؛ یعنی سؤالی است كه مطرح است - این است: نسبت آرمانها با واقعیتهائی كه وجود دارد، چیست؟ مثلاً فرض بفرمائید تحریم. تحریم یك واقعیتی است. خب، یكی از آرمانهای ما پیشرفت اقتصادی كشور است، از آن طرف هم واقعیتی وجود دارد به نام تحریم. یا در مسائل گوناگون سیاسی؛ در انتخابات، در غیره، غیره. آنچه كه من میتوانم عرض كنم، این است كه ما آرمانگرائی را صددرصد تأیید میكنیم، دیدن واقعیتها را هم صددرصد تأیید میكنیم. آرمانگرائی بدون ملاحظهی واقعیتها، به خیالپردازی و توهّم خواهد انجامید. وقتی شما دنبال یك مقصودی، یك آرمانی حركت میكنید، واقعیتهای اطراف خودتان را باید بسنجید و بر طبق آن واقعیتها برنامهریزی كنید. بدون دیدن واقعیتهای جامعه، تصور آرمانها خیلی تصور درست و صحیحی نخواهد بود، چه برسد به دستیابی به آرمانها. اگر بخواهیم مثال بزنیم، باید بگوئیم آرمانها مثل قلهاند. كسانی كه اهل گردش در كوهستان و رفتن به سمت قلهها هستند، قله را درست تصور میكنند. رسیدن به قله، یك آرمان است؛ آرمانها را به این تشبیه كنید. انسان دوست میدارد به آن قله برسد. وقتی شما این پائین هستید، دوست میدارید بروید و برسید به آن نقطهی اوج و ستیغ این بلندی و ارتفاع؛ منتها واقعیتی وجود دارد؛ اگر بیتوجه به این واقعیت بخواهید این كار را بكنید، نیروی خودتان را هدر میدهید؛ آن واقعیت این است كه راه رسیدن به این قله، این نیست كه شما جلوی چشمت مشاهده میكنی كه حالا اینجا قله است، این هم دامنه است، بگیر و برو بالا؛ اینجوری نیست، راه دارد. اگر چنانچه شما بیاحتیاطی كردید، همینی كه جلوی چشم شما است، دامنه را گرفتید رفتید بالا، قطعاً به نقاطی خواهید رسید كه نه راه پیش رفتن دارید، نه راه عقب آمدن. اینهائی كه اهل رفتن به كوه و گردش در كوهستان هستند، چنین چیزی برایشان پیش میآید؛ برای بنده هم پیش آمده. وقتی انسان بدون آشنائی با راه حركت میكند، به نقطههائی میرسد كه راه جلو رفتن و عقب ماندن ندارد؛ با زحمت زیاد انسان باید خودش را از مشكل خلاص كند. واقعیت عبارت است از همین راه؛ راه را باید پیدا كرد. بیانات در اجتماع مردم اسفراین1391/07/22 دو سه نکته پیرامون مسئلهی نشاط عمومی جوانها باید عرض کنیم. نکتهی اول این است که این شور و نشاط را باید حفظ کرد؛ نباید گذاشت و اجازه داد که عوامل گوناگون و مؤثرات گوناگون، این شور و نشاط همگانی را ضعیف کند یا از بین ببرد. مطمئناً یک نقطهی مورد نظر دشمنان پیشرفت این کشور این است که به ملت ما حالت خمودگی بدهند؛ یعنی همین شور و نشاط را خاموش کنند، این شعله را فروبنشانند. نباید تسلیم این خواست مغرضانه و خصمانهی دشمنان شد. اینکه شما مشاهده میکنید صدها مرکز رادیوئی و تلویزیونی، بعلاوهی صدها مراکز گوناگون سایبری و محیط مجازی در نقاط مختلف دنیا دارند تلاش میکنند تا پیام یأس و ناامیدی را به اذهان ملت ما تلقین کنند، به خاطر همین است. وقتی ناامیدی به وجود آمد، وقتی یأس وجود داشت، نشاط از بین میرود و شور و تحرک خاموش میشود. یکی از اصلیترین عوامل تبلیغات گوناگون امپراتوری خبری دنیا همین است که جوانان ما را از تلاش و حرکت - که ناشی از شور و آرمانخواهی آنهاست - باز بدارد. ما در نقطهی مقابل باید سعی کنیم این را نگه داریم. عقیدهی بنده این است که بزرگداشت و زنده نگهداشتن نام سرداران و شهیدان و رزمندگان و آن جوانانی که قبل از نسل کنونی - که شما جوانها باشید - وارد میدان شدند و در دشوارترین عرصهها با شور و نشاط حضور پیدا کردند، میتواند بر شور و نشاط جوانان ما بیفزاید. بیانات در دیدار دانشجویان1391/05/16 یکی از چیزهائی که ما از دانشجوها توقع داشتیم و این به طور طبیعی در دانشگاه و در محیط جوان وجود دارد و بنده هم اصرار داشتم که این حالت در دانشگاه زنده بماند، مسئلهی آرمانگرائی است. البته ما در دیدار با مجموعهی کارگزاران نظام در اوائل ماه، دربارهی آرمانگرائی و نسبتش با واقعگرائی، اینجا مقداری صحبت کردیم و بحث کردیم؛ که حالا شاید بعضی شنیده باشید. مسئلهی واقعگرائی در جای خودش محفوظ است، من هم بعد یک اشارهای خواهم کرد؛ لیکن آرمانگرائی، هم در سیاست، هم در همهی صحنههای دیگر - مثل آرمانگرائی در علم - باید مورد توجه باشد. آرمانگرائی در علم، یعنی در زمینهی مسائل علمی باید دنبال قله بود؛ که این، توجه شما را به درس خواندن و خوب درس خواندن باید نتیجه بدهد. من به شما عرض بکنم؛ امروز درس خواندن، علمآموزی، پژوهش و جدیت در کار اصلی دانشجوئی، یک جهاد است؛ که حالا اگر انشاءاللّه مجال شد، در ادامهی صحبت معلوم میشود. در زمینهی معنویت و اخلاق هم باید آرمانگرا بود. محیط دانشگاه به دلیل اینکه محیط جوان است، باید محیط پاکیزهای باشد. بعضی خیال میکنند دانشگاه یعنی محیطی که در آن، تقید به دین و پایبندی به دین و اخلاق و اینها خیلی لزومی ندارد و مطلوب نیست. این ناشی از بنای غلطی است که در دوران طاغوت، در آغاز پیدایش دانشگاه، پایهریزی شد. آن روز کسانی دانشگاه را به وجود آوردند که به اصل دین و معنویت و اخلاق اعتقاد نداشتند؛ شیفتهی غرب و فریفتهی اخلاقیات غرب بودند. البته آن شیفتگی و فریفتگی، شکل عمومیاش بود؛ یک عدهایشان هم مزدور و مأمور غرب بودند. بنا بود اینها در داخل کشور طراحی و برنامهریزی کنند که تسلطی را که به شکلی در دوران قاجار داشتند، در دوران پهلوی همان تسلط را و بیشترش را به شکل دیگر و آرامتری داشته باشند؛ تربیت یک نسل روشنفکر و درسخوانده و تحصیلکردهای که غربی بیندیشد؛ ایرانی است، اما فرانسوی و انگلیسی و آمریکائی فکر میکند؛ آرزوهایش آرزوهای یک فرد آمریکائی است؛ اقدام و عملش هم اقدام و عمل یک فرد آمریکائی یا انگلیسی است؛ اگرچه ملیتش ایرانی است و ساکن ایران هم هست. آنها تربیت یک چنین نسلی را دنبال میکردند. من کلیت دانشگاه را بههیچوجه زیر سؤال نمیبرم؛ وجود اساتید مؤمن و پاکیزه در دورهی طاغوت را بههیچوجه زیر سؤال نمیبرم؛ خب، کسانی بودند که ما آنها را میشناختیم؛ بسیار مردمان خوب، بسیار مردمان پاکیزه؛ هم در بین اساتید بودند، هم در بین دانشجوها بودند - البته کمتر - لیکن بنای دانشگاه این بنا بود؛ لذا آن اساتید مؤمن هم جز در یک دائرهی محدودی نمیتوانستند اثرگذاری کنند؛ حرکت دانشگاه، یک حرکت غلطی بود. کسانی نگاهشان به آن شرائط است؛ خیال میکنند رفتن به دانشگاه، ملازم با بیقید شدن و عدم مبالات در مورد دین و اخلاق و حجاب و طهارت و پاکیزگی دینی و اخلاقی است. این واقعیت ندارد، این نگاه درستی نیست. دانشگاه مرکز معنویت است؛ چون علم یک امر معنوی است. علم - هر علمی باشد - یک ارزش معنوی است، یک ارزش روحی است. محیط دانشگاه، محیط جوانی است؛ محیط مؤمنی است. در کشور، متدینترینهامان در میان جوانهامان هستند؛ فداکارترینهامان در میان جوانهامان بودند و هستند؛ بنابراین چه دلیلی دارد که محیط جوانِ اهل علمِ دانشگاه، یک محیط غیردینی باشد؟ نخیر، محیط دینی است. من توقعم این است که کسی که وارد دانشگاه میشود، اگر قبل از آنکه وارد دانشگاه بشود، تقیدات دینیاش ضعیف بوده، با ورود به دانشگاه، تقیدات دینیاش تقویت شود. بنابراین آرمانگرائی در معنویت و اخلاق هم یک امر معتبری است؛ مثل آرمانگرائی در سیاست، مثل آرمانگرائی در علم و در همهی امور زندگی. خب، در مورد آرمانگرائی یکی دو تا نکتهی کوتاه را عرض بکنیم. آرمانگرائی را با پرخاشگری اشتباه نکنیم؛ تصور نکنیم که هر کس آرمانگراتر است، پرخاشگرتر و دعواکنتر است؛ نه. میتوان بشدت پابند به آرمانها و پابند به اصول و به ارزشها بود، درعینحال پرخاشگر هم نبود. در آیهی شریفه میفرماید: «اشدّاء علی الکفّار». «اشداء» جمع «شدید» است. شدید یعنی سخت، سخت یعنی نفوذناپذیر. هر جسمی که سختتر باشد، وقتی با جسم دیگری اصطکاک پیدا کرد، در آن جسم دیگر اثر میگذارد، اما از آن جسم اثر نمیپذیرد. همهمان اینجوری باشیم؛ اشداء باشیم. اما شدید بودن، اثرگذار بودن، لزوماً به معنای دعواگر بودن و پرخاشگر بودن نیست. گاهی اوقات انسان احساساتش غلبه میکند و میخواهد یک کاری را انجام بدهد. این دورهی احساسات شما، دورهی جوانی است؛ ما هم پنجاه شصت سال قبل از این، همین دورهها را گذراندیم. یک مدتی جوان بودیم، جوان پراحساساتی هم بودیم؛ میدانیم این دوره چه جوری است. ببینید، یک جاهائی احساساتی وجود دارد که این احساسات باید کنترل شود. البته من این تشکر را از تشکلهای دانشجوئی بکنم. من پارسال یا پیرارسال بود که در همین جلسه به دانشجوها خطاب کردم، گفتم چرا در مسائل اجتماعی موضع نمیگیرید و وارد نمیشوید؟ من خوشبختانه میبینم در این دو سه سال اخیر موضعگیری در مسائل گوناگون، در محیطهای دانشجوئی و جوانهای دانشجو، خیلی بارز است؛ خب، این خوب است؛ این را من تقدیر میکنم و تشکر میکنم؛ منتها یک وقت مثلاً فرض کنید قضیهی غزه پیش میآید، یک مشت جوان دانشجو میگویند این فلان فلان شدهها، این صهیونیستهای خبیث سر بچههای غزه دارند بمب میریزند، فلان میکنند؛ برویم پدرشان را دربیاوریم؛ راه میافتند، میروند فرودگاه! خب، این احساسات، احساسات مقدس و پاکی است. امثال من که یک کنار نشستیم و داریم نگاه میکنیم، آدم میخواهد جانش را فدای یک چنین احساساتی بکند؛ این واقعاً ارزش دارد. اینکه امام فرمودند من دست و بازوی بسیجیها را میبوسم، جایش همین جاست. آدم وقتی میبیند که یک جوانی اینجا توی خانه، در گرمای تابستان کولر و یخچال دارد، در سرمای زمستان وسیلهی گرمائی دارد، دانشگاه میرود، درس میخواهد، موفقیت دارد، بعد یکهو مسئلهی غزه میخواهد او را به حالت انفجار برساند، میگوید میخواهم بروم آنجا؛ خب، این احساس، احساس باارزشی است؛ اما رفتن، غلط است. احساس، خوب است؛ اما این احساس نباید موجب شود که ما حالا راه بیفتیم برویم غزه. رفتن به غزه، آن وقت نه ممکن بود، نه جایز بود؛ اگر ممکن هم بود، جایز نبود. خب، اینجا بین آرمانگرائی و بین آن واقعیت و دستوری که حالا از قول رهبری نقل کردند، که نباید بروید غزه، یک تعارضی درذهن این جوان به وجود میآید. نه، هیچ تعارضی وجود ندارد. آن احساس، احساس خوبی است؛ اما تصمیمی که بر اساس یک احساس گرفته بشود، یک مطالعهی دقیق، موشکافانه و عالمانه پشت سرش نباشد، آن تصمیم، لزوماً تصمیم درستی نیست. گاهی اوقات تصمیم، تصمیم غلطی است. بنابراین آرمانگرائی بههیچوجه به معنای در همهی زمینهها پرخاشگری کردن، برخی از واقعیات لازم و مصلحتهای لازم را ندیده گرفتن، نیست. مصلحت هم شده یک اسم منفور؛ آقا مصلحتگرائی میکنند! خب، اصلاً باید ملاحظهی مصلحت بشود. هیچ وقت نباید گفت که آقا حقیقت با مصلحت همیشه منافات دارد؛ نه، خود حقیقت یکی از مصلحتهاست، خود مصلحت هم یکی از حقایق است. اگر مصلحتاندیشیِ درست باشد، باید رعایت مصلحت را کرد؛ چرا نباید رعایت مصلحت را کرد؟ باید مصالح را دید. فرض بفرمائید از لحاظ موضع نظام، نسبت به فلان حرکت سیاسی بلوک مثلاً طاغوت و مجموعههای استبدادیِ دیکتاتوری، معلوم است که ما مخالفیم، همراهی هم نمیکنیم، کمک هم نمیکنیم - «قد کانت لکم اسوة حسنة فی ابراهیم و الّذین معه اذ قالوا لقومهم انّا برءاء منکم و ممّا تعبدون من دون اللّه کفرنا بکم و بدا بیننا و بینکم العداوة و البغضاء ابدا حتّی تؤمنوا باللّه وحده» - معلوم است که موضع ما نسبت به برخی از جهات سیاسیای که امروز در دنیا وجود دارند یا در منطقه وجود دارند، موضع روشنی است؛ اما این به هیچ وجه به معنای نفی کار دیپلماسیِ سنتیِ متعارف نیست؛ این را توجه داشته باشید. یعنی کار دیپلماسی به جای خودش باید انجام بگیرد، منتها جهتگیری، این جهتگیری است. کمااینکه دشمنان ما هم همین جور عمل میکنند. دشمنان ما هم در عمل دشمنیشان را میکنند، اما تعارفات دیپلماسی را هم انجام میدهند. البته ما هم به آن تعارف دیپلماسی گول نمیخوریم؛ میفهمیم پشتش چیست. بنابراین باید به معنا و عمق آرمانگرائی توجه شود. پس به طور خلاصه، آرمانگرائی یعنی پایبندی به ارزشها و اصول و آرمانها و تأثیرگذاری و تأثیرناپذیری از جهت مخالف و جبههی مخالف. نکتهی دیگر: حضور فیزیکی و فکری در مسائل عمومی کشور از سوی مجموعهی دانشجوئی حتماً لازم است. هم حضور فکری لازم است؛ با همین رسانههای دانشجوئی، با اجتماعات دانشجوئی، با اظهاراتی که اینجا و امثال اینجا ممکن است بکنید، با ارائهی نظراتتان به دستگاههای ذیربط و وزارتهای مربوط - اگر اهل اقتصادید، به دستگاههای اقتصادی؛ اگر اهل مسائل فرهنگی هستید، به دستگاههای فرهنگی نامه بنویسید، پیشنهاد بدهید، نظر بدهید، اعلام موضع کنید - هم حضور فیزیکی لازم است؛ گاهی باید در یک اجتماعی شرکت کنید. من به هیچ وجه نفی نمیکنم و رد نمیکنم، بلکه تأیید میکنم برخی از اجتماعات دانشجوئی را که دربارهی مسائل گوناگون - فرض کنیم مسئلهی بحرین یا چیزهای دیگر - به وجود میآید. البته با تندروی در این اجتماعات مخالفم؛ با عمل نسنجیدهی در این اجتماعات مخالفم؛ با تصمیمگیریهای غلط که ممکن است از طرف یک چند نفر انجام بگیرد، بعد در آن بحبوحهی احساسات، ناگهان مورد حمایت جمع هم واقع شود، بنده موافق نیستم. حالا راهش چیست؟ چگونه میشود عمل کرد؟ من گمان میکنم اگر مجموعههای دانشجوئی، کانون یا کانونهای تصمیم و اقدام داشته باشند برای اینکه در مسائل گوناگون فکر کنند و تصمیم بگیرند، اقدامهای آنها سنجیدهتر خواهد بود. مثلاً فرض کنید در فلان قضیهای که چند تا مثالش را الان زدم، دانشجوها چه کار کنند، خوب است؟ این را بنشینند یک گروه نخبهای، زبدهای، مسئولی فکر کنند، بعد به صورت متحدالمآل در بین مجموعهی دانشجوئی واضح و مشخص بشود که اگر کسی تخطی و زیادهروی کرد از آنچه که قرار شده، مربوط به تصمیم دانشجوها و جریان دانشجوئی نیست. خب، بنده اینجا یادداشت کردم که هیچ منافاتی وجود ندارد بین انجام دادن وظائفی که جوانی و آرمانگرائی به انسان دیکته میکند، و بین ملاحظهی مصالح مدیریتی کشور، ملاحظهی قانون، ملاحظهی تدبیر و درایت مدیریتی در کشور. یعنی میتوان آرمانگرا بود، به احساسات جوانی هم پاسخ داد و بر طبق اقتضای جوانی و آرمانگرائی عمل کرد؛ در عین حال جوری هم بود که با مصلحت کشور و با مصالح مدیریتی کشور تعارض و اصطکاکی نداشته باشد. بنابراین به نظر من توقع از مجموعهی دانشجوئی، جزو توقعات زیادی نیست؛ میتوان چنین توقعی را از دانشجوها داشت. بیانات در دیدار کارگزاران نظام1391/05/03 چیزی که در این حرکتِ سیوسه ساله انسان مشاهده میکند، درسی که انقلاب داد و امام بزرگوار باقی گذاشت، این است که در این حرکت سی و سه ساله، آرمانها و آرزوهای عظیمی که اسلام آنها را به ما القاء میکند و تعلیم میدهد، از نظر دور نماند؛ در عین حال واقعیتهای موجود جامعه و جهان هم مورد توجه قرار گرفت؛ این کمک کرد به این که این حرکت بتواند ادامه پیدا کند؛ یعنی ترکیب آرمانخواهی و آرمانگرائی با واقعبینی. یک حرفی را سر زبانها انداختند، دربارهاش نوشتند و گفتند؛ الان هم انسان در گوشه و کنار میشنود که ملاحظهی واقعیتهای جامعه و جهان، با آرمانگرائی نمیسازد. آرمانگرائی را اشتباه کردند با رؤیاگرائی. آنچه که ما میخواهیم دنبال کنیم و اصرار بر آن داریم، این است که واقعبینی، مشاهدهی واقعیات جامعه و جهان، با آرمانگرائی و تعقیب آرمانها و آرزوهای بزرگ ملت ایران هیچگونه تنافی و تعارضی ندارد. اگر ما توانستیم آرمانگرائی را با واقعبینی و واقعگرائی همراه کنیم، ترجمهی عملیاتیاش میشود اینکه ما تدبیر را با مجاهدت ترکیب کنیم؛ هم مجاهدت کنیم و مجاهدانه حرکت کنیم، هم این حرکت مجاهدانه در یک چهارچوب تدبیرشدهای قرار بگیرد؛ که این، آگاهی عمومی، آگاهی دستاندرکاران، همراهی دلها و زبانها در همهی عرصهها را میطلبد. بعضی وانمود میکنند که آرمانگرائی با واقعبینی نمیسازد؛ این را ما بشدت رد میکنیم. بسیاری از آرمانهای جامعهی ما و مطالبهی آنها جزو واقعیتهای جامعه است. مردم مایلند عزت ملی داشته باشند، مردم مایلند زندگی ایمانمدار و دینمدار داشته باشند، مردم مایلند در امور ادارهی کشور و مدیریت کشور سهیم باشند - یعنی مردمسالاری - مردم مایلند پیشرفت داشته باشند، استقلال سیاسی و اقتصادی داشته باشند؛ اینها خواستههای عمومی مردم است. این خواستهها، واقعیتهای جامعه است؛ این واقعیتها دقیقاً در جهت آرمانخواهی است؛ اینها که مسائل تحلیلی و ذهنی نیست، اینها که موهومات نیست، اینها که ذهنیات نیست؛ اینها واقعیاتی است که در جامعه وجود دارد. یک جامعهی زنده و مؤمن دنبال این چیزهاست؛ میخواهد عزت ملی داشته باشد، میخواهد استقلال داشته باشد، میخواهد پیشرفت داشته باشد، میخواهد آبروی بینالمللی داشته باشد؛ اینها خواستههائی است که مردم دارند؛ اینها در جهت آرمانهاست؛ و این خواستن، جزو واقعیتهای قطعی جامعه است. بنابراین واقعیات میتواند در خدمت و معطوف به آرمانها باشد. بله، ذکر آرمانها بدون توجه به واقعیتها و بدون ملاحظهی سازوکارهای معقول و منطقیِ رسیدن به آرمانها، خیالپردازی است؛ آرمانها در حد شعار باقی خواهد ماند؛ لیکن وقتی که مسئولان کشور آرمانها را به صورت منطقی و متین دنبال کردند، مردم همراهی کردند، اینجا آنجائی است که واقعیتهای جامعه با آرمانها هماهنگ میشود. خب، این یک امر اساسی و یک پایهی اساسی برای حرکت کشور است. بیانات در دیدار دانشآموزان و دانشجویان1390/08/11 امام مردم را بیدار کرد؛ احساس استقلال و آرمانخواهیِ همراه با مجاهدتی که در آن هیچ خوف و ترسی وجود ندارد، در مردم زنده کرد. مردم به میدان آمدند و انقلاب پیروز شد. مردم در انقلاب، شاه را از ایران راندند؛ در 13 آبان، آمریکا را از ایران راندند. لذا امام فرمود: انقلابی بزرگتر از انقلاب اول. این یک عبرت است. یعنی یک ملت وقتی در راه درست، با هدایت صحیح و با بصیرت، ایستادگی و استقامت میکند، هیچ قدرتی در مقابل او تاب مقاومت ندارد. بیانات در دیدار فعالان عرصه هنر دفاع مقدس1388/06/24 آنچه که در جمعبندی دفاع مقدس، انسان میتواند بگوید، این است که این هشت سال، مظهری از برترین صفاتی است که یک جامعه میتواند به آنها ببالد و از جوانان خودش انتظار داشته باشد. یعنی دفاع مقدس مظهر حماسه است، مظهر معنویت و دینداری است، مظهر آرمانخواهی است، مظهر ایثار و از خودگذشتگی است، مظهر ایستادگی و پایداری و مقاومت است، مظهر تدبیر و حکمت است. بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت1387/09/24 از دانشگاه همیشه و در همه جا این انتظار هست که محل جوشش و اوج دو جریان حیاتی در کشور باشد: اول، جریان علم و تحقیق؛ دوم، جریان آرمانگراییها و آرمانخواهیها و هدفگذاریهای سیاسی و اجتماعی. کمتر محیطی را - شاید محیط دیگری را نشود پیدا کرد - میتوان پیدا کرد که مثل دانشگاه این دو جریان در آن به طور موازی همواره جوشش داشته باشد؛ هم جریان علم و تحقیق که مایهی حیات جامعه و عزت جامعه است و عزت علمی به دنبال خود عزت اقتصادی، عزت سیاسی، عزت بینالمللی را میآورد، در دانشگاههاست، و هم آن مسئلهی آرمانگرایی که بهظاهر به مسئلهی علم ارتباطی هم ندارد، اما در همه جای دنیا انتظار از دانشگاهها به خاطر حضور دانشجو این است که در زمینهی ترسیم آرمانها و گرایش به تحصیل این آرمانها و رسیدن به این آرمانها، دانشگاه فعال باشد. این دیگر مربوط میشود بخصوص به دانشجو؛ جوانیِ دانشجو، سن دانشجو، آمادگیهای روحی دانشجو، که این اقتضا را به دانشگاه میدهد. این، انتظار از دانشگاه است. البته در بعضی از جاها این انتظار برآورده میشود، در بعضی جاها هم برآورده نمیشود. بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت1387/09/24 جریان دوم که آن مسئلهی آرمانخواهی است در دانشگاهها - که در زبان متعارف به او گفته میشود جنبش دانشجویی - در کشور ما تاریخ بسیار جالبی دارد. این را از این جهت میگویم و رویش تکیه میکنم که این حرکت باید ادامه پیدا کند و این چیزی نیست که بتواند متوقف بشود؛ چون کشور در شرائطی است و نظام جمهوری اسلامی، ساخت و ویژگیها و مختصاتی دارد که حتماً جنبش دانشجوئی در کنارش بایستی حضور داشته باشد. این جنبش دانشجوئی در کشور ما در تاریخِ ثبت شده و شناخته شدهی خود، همیشه ضد استکبار، ضد سلطه، ضد استبداد، ضد اختناق و بشدت عدالتخواه بوده است. این ممیزات جنبش دانشجوئی ما از روز اول است تا امروز. اگر کسی مدعی جنبش دانشجوئی باشد، اما این ممیزات را نداشته باشد، صادق نیست. دست جنبش دانشجوئی نمیتواند در دست کسانی باشد که در فلسطین قتل عام میکنند، در عراق جنایت میکنند، در افغانستان مردم را از دم تیغ میگذرانند؛ این جنبش دانشجوئی نیست. جنبش دانشجوئی خصلت و خاصیتش در کشور ما لااقل اینجور است - شاید در خیلی از کشورهای دیگر هم باشد - که ضد استکباری، ضد سلطه، ضد دیکتاتوری و طرفدار عدالت است. شروع این حرکت یا مقطع شناخته شدهی این حرکت، همین 16 آذر است. بیانات در دیدار اساتید و دانشجویان در دانشگاه علم و صنعت1387/09/24 البته من قضاوتم روی بدنهی دانشجوست. ممکن است افرادی، بخشهائی از مجموعهی دانشجوئی جور دیگری باشند. نه تعجب میکنیم، نه انکار میکنیم؛ مطمئناً این است؛ اما بدنهی دانشجوئی، طبیعت کار دانشجوئی و روحیهی دانشجوئی، اینی است که عرض کردم. دانشجو ضد ظلم است، ضد استکبار است، ضد سلطهی خارجی است، عاشق آرمانهای بزرگ است، امیدوار به رسیدن به این آرمانهاست. در واقع حضور قشر جوان، بخصوص دانشجو، موتور حرکت یک جامعه است. باید دانشجوها همیشه به این توجه داشته باشند و روی او برای آیندهی کشور حساب کنند. بیانات در مراسم صبحگاه ردههای مختلف نیروی مقاومت بسیج1384/06/02 بسیج یعنی حرکت عظیم ملت ایران، همراه با آگاهی؛ احساس آمیختهی با عقلانیت؛ حرکت و عمل آمیختهی با مبنای فکری؛ عملگرایی همراه با آرمانگرایی و دیدن افقهای دوردست؛ اینها مجموعهیی است که ذهنیت و هویت بسیج را تشکیل میدهد. به همین جهت است که از اول انقلاب تا امروز، بسیج خار چشم دشمنان بوده؛ چه دشمنان داخلی و چه دشمنان خارجی. همیشه بسیج مورد تهاجم لفظی و عملی دشمنان قرار داشته است. سمپاشی و لجنپراکنی علیه بهترین جوانان این کشور که در صفوف بسیج مستقرند، مخصوص یک دوره از دورههای پس از انقلاب نیست؛ از اول بوده، تا امروز هم بوده است؛ خواهد بود؛ بعد از این هم خواهد بود. بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری1384/05/12 ملت ما با اکثریتی قاطع، شخصیتی انقلابی و دانشمند و مدیری شایسته و کارآزموده و دارای سوابق مجاهدت صادقانه در صحنههای گوناگون را، به ریاست جمهوری برگزیده است. سخن صریح و قاطع و صادقانهی ایشان در تعهد به خدمتگزاری و رفع محرومیت و مبارزه با فساد، و لحن افتخارآمیز ایشان در پایبندی به اسلام و آرمانهای انقلاب، که با منش مردمی و سادهزیستی همراه بود، دلها و آراء مردم را متوجه ایشان کرد و مسؤولیت مهم ریاست جمهوری را بر دوش ایشان نهاد. اینجانب ضمن تبریک به ملت شریف و آزاده، رأی آنان را تنفیذ و جناب آقای دکتر محمود احمدینژاد را به ریاست جمهوری اسلامی ایران منصوب میکنم. بدیهی است که رأی ملت و تنفیذ اینجانب تا هنگامی است که ایشان به تعهد خود و صراط مستقیمی که تاکنون در آن حرکت کردهاند یعنی راه اسلام و آرمانهای نظام اسلامی و دفاع از حقوق ملت و ایستادگی در برابر مستکبران و زورگویان پایبند باشند که به توفیق الهی همواره چنین خواهد بود انشاءالله. بیانات در مراسم تنفیذ حکم ریاستجمهوری1384/05/12 امیرالمؤمنین (علیهالصلاةوالسلام) به ابنعباس فرمود: ارزش ذاتی حکومت برای من از این کفش وصلهخورده کمتر است - «الا ان اقیم حقا» - مگر اینکه حقی را اقامه کنم؛ آن وقت قدرت ارزش پیدا میکند. امیرالمؤمنین با معارضان همین قدرت به جنگ برمیخیزد. قدرتی که برای عدالت و حقیقت است، ارزشمند است؛ این نعمت خداست؛ منتها شیطان باید ما را دچار تسویل نفسانی نکند. نباید اهواء و هوسهای خودمان را به اشتباه جای آرمانها بگذاریم و خود را توجیه کنیم. به انتقادها و عیوبی که برای ما میشمارند، گوش فرا دهیم و خود را اصلاح کنیم تا وقتیکه با خدای متعال ملاقات میکنیم، بتوانیم عذر تقصیر داشته باشیم - ما که از تقصیر و قصور خالی نیستیم - بگوییم پروردگارا! ما تلاش و مجاهدت کردیم و آنچه از دست ما برآمد، انجام دادیم؛ نتیجه این شد. اگر نیت خالص شود، این ممکن خواهد شد. اگر نیت خالص نشود، دشوار است که انسان جواب مظالم فراوانی را که در یک جامعه اتفاق میافتد و مسؤولان بالای کشور - خود بنده و دیگر مسؤولان - خواه و ناخواه در مسؤولیت آنها شرکت و دخالت دارند، بتواند بدهد. انسان نمیتواند پیش خداوند متعال خود را از آنها تبرئه کند. بیانات در دیدار مسئولان دستگاه قضایی1384/04/07 این انتخاباتی که اتفاق افتاد، خیلی حادثهی بزرگی بود؛ حادثهی شیرینی بود. این همه از چند ماه قبل علیه این انتخابات در دنیا تبلیغات کردند و امیدشان این بود که بیست درصد مردم شرکت میکنند؛ این را صریحاً گفتند؛ اما این همت را تصور نمیکردند. ما بارها در صحبتهای عمومی و علنی، خطاب به سیاستگذاران بلوکهای قدرت جهانی میگفتیم به حرف این تحلیلگران غلطاندیش و کجاندیش که شماها را در بارهی وضع ملت ایران گمراه میکنند، گوش ندهید؛ زیرا ملت ایران، این نیست که اینها میگویند. ملت ایران زنده است، ملت ایران مؤمن است، ملت ایران پایبند به مبانی انقلاب است، ملت ایران به دنبال استقلال و به دنبال آرمانهای انقلاب اسلامی و به دنبال عزت ملی و اسلامی خود هست؛ اما اینها باور نمیکردند و با تحلیلهای غلط خودشان نسبت به ملت ایران، حرف زدند و تحلیل کردند و تصمیم گرفتند. ملت ایران در این انتخابات خودش را نشان داد. شرکت بالای مردم، قریبِ سی میلیون؛ و در جمعهی بعد، بیست و هشت میلیون، حادثهی عظیمی است که در این کشور اتفاق افتاد؛ حادثهی بینظیری است. این عزت ملت ایران است؛ این عظمت ملت ایران است؛ عظمت انقلاب است، که همه باید این عظمت را در دنیا بفهمند و منطق ملت ایران را بشناسند و با این محاسبات، با این مردم حرف بزنند و در مقابل این مردم موضع بگیرند. بنده بار دیگر این عظمت را به این ملت تبریک عرض میکنم. انتخابات بسیار خوبی بود؛ حرکت بسیار عظیمی بود؛ کار بسیار پرافتخاری بود. پیام به مناسبت حماسهی پرشور 27 خرداد1384/03/28 رأی شما که در محیطی آزاد و با حضور سلایق گوناگون و به نامزدهائی با چهرهها و گرایشهای متنوع، در صندوق رأی ریخته شد، پیش از هر چیز، رأی به جمهوری اسلامی، رأی به استقلال ملی، رأی به قانون اساسی، رأی به پیشرفت و عدالت و آرمانهای اسلامی است که در آن، دین و دنیای مردم،و رفاه و معنویت عمومی، و عزت و افتخار ملی تأمین خواهد شد. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان1384/02/19 مسألهی اول، شکل دادن به یک آرمان سیاسی است که بتواند به فعالیتها و تلاشهای جوان جهت بدهد؛ چون بدون آرمان، نه میشود درست زندگی کرد و نه تلاش انسان، منضبط خواهد بود. باید آرمان و خط روشن و افق واضحی در مقابل وجود داشته باشد که به انسان جهت بدهد. این آرمان چیست؟ جوان در ایران اسلامیِ کنونی ما - شاید در جاهای دیگر هم همینطور باشد؛ من نمیتوانم از لحاظ علمی اظهارنظری بکنم؛ اما آن چیزی که به تجربه و شناخت از نزدیک به آن رسیدهام، در مورد جوان ایرانیِ کنونی ماست - آرزوهایش خلاصه نمیشود در پیدا کردن خانه و همسر و شغل؛ این، همهی آرزوهای یک جوان نیست. البته اینها نیازهای یک جوان است و دوست دارد تأمین شود؛ اما فراتر از این، آرزوهای بزرگتری هم بهطور طبیعی در جوان ما وجود دارد؛ بخشی مربوط به طبیعت جوانی است - که آرمانگرایی در آن وجود دارد - بخشی مربوط به آرزوهایی است که نظام جمهوری اسلامی برای ملت و آیندهی ما ترسیم کرده؛ برخی شاید بر اثر پیشرفتهایی است که تاکنون با تجربه به دست آمده؛ برخی هم بر اثر ناکامیهایی است که وجود دارد. جوان ما وقتی تبعیض را در جامعه میبیند، آرزوی عدالت اجتماعی در دل او شعله میکشد. جوان ما وقتی فساد را در بخشی از دستگاههای مجموعهی نظام مشاهده میکند، میل به مبارزهی با فساد و آرمانِ ریشهکنی فساد در درون او شکل میگیرد و او را به حرکت وادار میکند. به این دلایل، کمالجویی و آرمانخواهی در جوانان ایران اسلامی ما وجود دارد. جوان چه میخواهد؟ جوان ما مایل است در کشوری که خانهی اوست، فقر و عقبافتادگی و بدبختی نباشد؛ امنیت و عزت و افتخار وجود داشته باشد؛ صفا و محبت و روشنبینی بر فضای زندگی حاکم باشد؛ میدان کار و تلاش و پیشرفت در برابر او باز باشد؛ احساس پوچی نکند؛ هدف روحی و معنوی و والایی که در دل هر انسانی هست، بتواند آن را اشباع کند. این یک ترسیم کلی از آرمانهایی است که قاعدتاً یک جوان ایرانی دارد. به واقعیت که نگاه میکنیم، با جوانها که برخورد میکنیم، گزارشها را که مشاهده میکنیم، میبینیم با وجودی که آرمانگرایی در جوانهای ما موج میزند و بدون تردید وجود دارد، اما درعینحال مجموعهی جوان کشور ما - که مجموعهی بزرگی هم هست - همه در برابر احساس آرمانگرایی یکطور نیستند و یکطور فکر نمیکنند: بعضی دچار غفلتند، دچار روزمرگیاند، سرشان گرم مسائل روزمره است و یادشان نمیآید که آرمانی هم وجود دارد - از این قبیل جوانها شما دیدهاید؛ بنده هم با اینکه پیرم، اینگونه جوانها را سراغ دارم و میشناسم و دیدهام؛ نه فقط از صفحهی تلویزیون، بلکه در واقعیت هم مشاهده کردهام - یک دسته هم کسانی هستند که دغدغه دارند، اما مأیوس و غمگین و افسردهاند؛ نگاهشان بدبینانه است؛ میگویند نمیشود کاری کرد؛ لذا از خیر حیات طیبه میگذرند؛ اینها هم با اینکه دغدغه دارند و غافل نیستند، در نهایت به دام غفلت و روزمرگی میافتند. از این قبیل هم شما دیدهاید، بنده هم دیدهام. در جلسات جوانها و دانشجوها - که شما میدانید بنده از این جلسات دارم و کم هم نیست - انسان گاهی نشانههای یأس و بدبینی و نگاه منفی را میبیند: آقا! چه فایدهیی دارد؟ نمیشود، فایدهیی ندارد. البته در بعضیها این احساس سطحی است، در بعضیها هم این احساس عمیق است و تغییر دادن آن مشکل است. یک دسته کسانی هستند که توسعه و رشد و پیشرفت علم و میدان رقابت و آزاداندیشی و امثال اینها را میخواهند، اما راه آن را در تقلید مطلق از الگوهای غرب جستجو میکنند؛ فکر میکنند «ره چنان رو که رهروان رفتند». رهروان چه کسانی هستند؟ فعلاً اقلیتی در دنیای امروز، که عبارتند از کشورهای غربی؛ شامل اروپا و کشور ایالات متحدهی امریکا و بعضی از کشورهای پیشرفتهی دیگر. من بعد برمیگردم و به این بخش بیشتر میپردازم. یک عده هم کسانی هستند که خویش را در خویش میجویند. اینها فکر میکنند که در مجموعهی اندیشه و معرفت و دستورالعمل موجود در اختیار ملت ایران و یک جوان آگاه و بیدار ایرانی بهقدر کفایت برای رسیدن به آن الگو به شکل کامل راه وجود دارد. اینها هم کم نیستند. بنده با این مجموعهها هم بسیار برخورد داشتهام و آشنا شدهام. انواع و اقسام نگاهها به مقولهی آرمانخواهی وجود دارد که عرض کردم. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان استان کرمان1384/02/19 آرمانگراییِ جوان ایرانیِ ما عبارت است از ترسیم آیندهیی با این خصوصیات. ما نظام و کشوری میخواهیم که پیشرفته باشد و مردم آن دانشمند و بیدار و زنده باشند؛ غفلتزده و خوابآلوده نباشند؛ کشور برخوردار از عدالت باشد؛ مبرای از فساد باشد؛ طبقهی اشراف بر آن حاکمیت نداشته باشد - چه اشراف سنتی، چه طبقهی جدیدی که ممکن است اسمشان اشراف نباشد، اما در واقع اشراف باشند و به قول آقایان از رانتهای گوناگون اقتصادی استفاده کنند - برخوردار از قدرت و استحکام سیاسی باشد؛ و همهی اینها الهام گرفتهی از معارف دین و اسلام عزیز باشد. اسلام این ظرفیت را دارد که اینها را به ما تعلیم دهد. بیانات در دیدار مردم شهرستان رفسنجان1384/02/18 خدا را شکر میکنیم که مسؤولان نظام جمهوری اسلامی از آرمانهای اسلامی و آنچه به عنوان اهداف والا برای این انقلاب و این مردم تعریف شده است، تخلف نکردهاند. این اهداف را همه پذیرفتهاند و شرط خدمت به این مردم و شرط احراز مسؤولیتهای اساسی برای این مردم همین است که هر مسؤولی به این اهداف والا و آرمانهای الهی و اسلامی از بن دندان و از عمق جان معتقد باشد و در راه آن تلاش و مجاهدت کند. بیانات در دانشگاه افسری امام علی(ع)1383/10/02 نظامیان - چه ارتشی و چه سپاهی و چه سایر نیروهای مسلح - کسانی هستند که در راه آرمانهای والای کشور و جامعهشان و در راه پیشرفت کشور و اقتدار ملتشان، آمادهی نشان دادن دلاوری و فداکاریاند. یک ملت، بخصوص وقتی که در پی آرمانهای بلند باشد، دشمنانی خواهد داشت و بدون شک این دشمنان از اعمال قدرت اجتناب نخواهند کرد. یک ملت اگر بخواهد سرافراز بماند، باید قدرتمند باشد. این قدرت در شکل نظامی آن بهوسیلهی نیروهای مسلح انجام میگیرد. نیروهای مسلح حصار مستحکم یک ملتند. آرمانهای جمهوری اسلامی - که در خطابهی دانشجویان عزیز به آن اشاره شد - آرمانهای والای انسانی و الهی است. آرمانهای جمهوری اسلامی، تعالی انسان، پیشرفت انسان، رفاه انسان، اقتدار جامعه، پیشرفت در همهی میدانهای معرفت انسانی، حمایت از عدل در سراسر جهان و مقابله با زورگویان و تجاوزگران و زیادهطلبان است. اینها آرمانهایی است که وقتی یک ملت خود را به آنها معتقد و ملتزم بداند، هم در پیشگاه خداوند و در ملکوت اعلی، و هم در پیشگاه همهی آحاد انسانیت در سراسر جهان ارج و قدر خواهد یافت. به همین دلیل است که نظام جمهوری اسلامی با طرح آرمانهای والای خود در محیط جهانی - که مثل نسیم بهاری در همه جای جهان جاری شد و به گوش همه رسید - در چشم ملتها موقعیت بسیار والایی پیدا کرد. امروز در سرتاسر جهان هر جا که اثر مخرب تبلیغات پرحجم دشمنان راه را مسدود نکرده باشد، ملتهای جهان، ملت ایران را به چشم عظمت و بزرگی نگاه میکنند و برای شما قدر میشناسند. در دوران جنگ تحمیلی هشت ساله، که نیروهای مسلح و ملت ایران آن دفاع جانانه و فراموش نشدنی را از خود نشان دادند، بسیاری از ملتهای مسلمان، آیین شما، مذهب شما، افکار شما و عقاید شما را به برکت همان دفاع جانانه و ایستادگی در مقابل زورگویی و تجاوزگری، بدون هیچ تبلیغی پذیرفتند؛ اینها واقعیت است. آرمانهای جمهوری اسلامی آرمانهایی است که در عمق جان همهی ملتها وجود دارد. همهی ملتها استقلال و آزادی و رهایی از چمبرهی زورگویان قدرتطلب جهانی را طالبند. همهی ملتها طالب رفاه و علم و زندگی سعادتمندانه و برخوردار از امنیت و آرامشاند، که جز با کمک فضای معنوی و روح لطیف دینی به هیچوجه برای انسان قابل دسترسی نیست؛ اینها همه در شمار آرمانهای والای جمهوری اسلامی است. ما برای ملت خود اقتدار را نه برای تجاوزطلبی، رفاه را نه همراه با شکاف اجتماعی، پیشرفت علمی را نه با غفلت از آرمانهای معنوی؛ بلکه رفاه را با عدالت، پیشرفت علمی را همراه با امنیت روانی و روحی، و اقتدار را همراه با نگاه برادرانه به همهی ملتهای جهان طالبیم؛ اینها آرمانهای جمهوری اسلامی است. شما در این دانشگاه - که به نام مبارک امام علی (علیهالسلام) مزین است - و در هر دانشگاه نظامی دیگر، در راه این آرمانها حرکت میکنید و با کوشش جوانانهی امروز خویش، خود را برای دفاع مردانه و دلاورانه آماده میکنید. این موقعیت بسیار بزرگی است؛ این فرصت بسیار عزیز و مغتنمی است؛ این را قدر بدانید. بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان همدان1383/04/17 نباید نسبت به جمهوری اسلامی بیانصافی کرد. جمهوری اسلامی را، انقلاب در مقابل ما گذاشت. ما فهمیدیم دو چیز معتبر است: یکی اینکه باید مردم تصمیم بگیرند و انتخاب کنند و حرکت کنند؛ این جمهوری است. یکی اینکه هدفها و آرمانهای این انتخاب و این حرکت را اسلام باید برای ما ترسیم کند. میتوانست به جای اسلام چیز دیگری باشد. مگر در دنیا چیست؟ شما خیال میکنید اهداف و آرمانهای جمهوریهای لیبرال دمکراسی دنیا چیست؟ چه کسانی این اهداف را تعریف میکنند؟ آیا متفکران و انساندوستان و دلسوختگان بشریتند که مینشینند اینها را ترسیم میکنند؟ یا نه، مسلطین بر حکومتها و قدرتهای جهانیاند؛ کارتلها، تراستها، سرمایهدارها و امروز بیش از همه صهیونیستها؟ البته کاملا متصور و ممکن است و امروز جلوی چشممان داریم میبینیم که اینها آرمانهای واقعی را برای مردم تبیین نمیکنند. بیانات در دیدار دانشجویان و اساتید دانشگاههای استان همدان1383/04/17 ما امروز در ایران، دو گونه راه در مقابل خود داریم: یک راه این است که خود را رها کنیم و خسته شویم؛ کمااینکه الان یک عده قلم به دست - که به گمان زیاد بعضی از آنها قلم به مزدند؛ یعنی پول میگیرند تا این مطالب را بنویسند - طوری مینویسند، طوری حرف میزنند و طوری سخنرانی میکنند که معنایش این است که ملت ایران! نسل جوان! ول معطلید که دارید با قدرتهای استکباری دنیا مقابله میکنید و از خود استقامت و پایداری نشان میدهید؛ شما که نمیتوانید. اگر میخواهید به انرژی هستهیی دست پیدا کنید، اگر میخواهید چرخهی غنیسازی را ادامه دهید، اگر میخواهید امکانات علمی در اختیار شما قرار بگیرد، اگر میخواهید روزنامهها و رادیوها و سرویسهای جاسوسی دنیا علیه شما توطئه نکنند، بروید در مقابل امریکا یا - به تعبیر درستتر - در مقابل نظم استکباری جهانی تسلیم شوید؛بروید عتبه را ببوسید. البته اینها عدهی بسیار کمی هستند؛ اما متأسفانه هستند. اینها درصددند تفهیم کنند که برای ایرانی، راه کم کردن دردسر و دغدغه، تسلیم شدن است. تسلیم شدن یعنی چه؟ یعنی شما این موقعیت جغرافیایی، این امتیازات اقلیمی، این امکانات فرهنگی، این سابقهی کهن و این ثروت عظیم انسانی را که در این کشور هست، بیایید دودستی تقدیم کنید به کسانی که در جهانخواری و فزونطلبی و کشورگشایی به هیچ حدی قانع نیستند. یک راه دیگر هم این است که نخیر، ملت ایران گناهی نکرده جز اینکه خواسته است با فکر و اراده و انتخاب و هویت خود زندگی کند؛ آرمانهایش را خودش ترسیم کند و برای رسیدن به آن آرمانها، با پای خود و با نیروی خود حرکت کند. بیانات در دیدار نمایندگان مجلس1383/03/27 دنبال آرمانهای حقیقی در قالب و لباس عملی آن بگردید. نه باید دنبال ایدهآلهایی بود که عملی و اجرایی نیستند، نه باید به کم قانع شد و از آن آرمانها دور ماند. بیانات در خطبههای نمازجمعه1382/11/24 راه علاج چیست؟ ملت ایران یک راه علاج دارد و همان راه علاجی است که تا امروز دنبال کرده و آن، ایستادگی و تمسک به آرمانها و اصول خود و حضور در صحنه است. من آن روز به ملت عزیزمان عرض کردم، الان هم عرض میکنم: ملت بزرگ ایران! بدانید اگر ایستادگی و حضور شما در صحنه نبود، نظام جمهوری اسلامی و هیچکدام از مسؤولان، یک سال هم نمیتوانستند مقاومت کنند. ارادهتان را مستحکم نگهدارید و حضور و وحدت خود را حفظ کنید. میبینیم و میدانیم که ملت ایران تا امروز همینطور عمل کرده است، بعد از این هم همینگونه خواهد بود؛ ملت ما ملت ممتازی است. بیانات در خطبههای نمازجمعه1382/11/24 قصد نظام استکباری امریکا و صهیونیستهایی که دستشان در دست آنهاست و با هم در یک جبهه هستند، این است که بتوانند ملت را نسبت به آرمانها و عقاید و هدفهایش بیتفاوت و بیاعتنا کنند و بعد بتوانند بهوسیلهی عوامل و مزدوران خود زمینه را برای بازگشت سیطرهی امریکا بر ایران فراهم نمایند. بیانات در دیدار جمعی از کشاورزان1382/10/14 بعضیها اشتباه میکنند که در مقابل آرمانگرایی، واقعبینی را مطرح میکنند. در نظر اینها واقعبینی نقطهی مقابل آرمانگرایی است. این خطای بزرگی است؛ چون آرمانگرایی، خودش واقعیتها را در جامعه میسازد. یک مجموعهی با آرمان و دارای هدفهای بلند میتواند واقعیتها را طبق آرمان خود شکل دهد و بهوجود آورد. دنیا اینطور پیش رفته است. آرمانها را کنار بگذاریم، به بهانهی واقعبینی؟! این کمال غفلت است. آرمانگرایی بهوجود آورندهی واقعیتهای شیرین و مطلوب است. وقتی یک انسان، یک مجموعه و یک ملت با مسؤولان و دستاندرکارانش پای آرمانها ایستادند و حاضر نشدند کوتاه بیایند و برایش کار کردند، چه اتفاقی میافتد؟ واقعیتها به سمت آرمانها تغییر میکند. این خودش بزرگترین واقعیت و قانون زندگی است؛ چرا بعضی این را فراموش میکنند؟ بیانات در مراسم مشترک دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش1382/10/04 نظام جمهوری اسلامی، نیروهای مسلح را برای دفاع از یک شخص یا یک طبقه، یا وسیلهای برای زورگویی و سلطهگری و تسلط بر منابع انسانهای دیگر نمیداند. هدف نیروی مسلح در نظام اسلامی احیاء انسانیت و ارزشهای انسانی و آرمانهای الهی است؛ مجاهدت فیسبیلالله است. وقتی مرد مؤمن و شجاع، با هدف جهاد فیسبیلالله وارد میدان شد، جان دادن در این میدان را افتخار میداند. ارزش والای شهادت در اسلام بر این پایه است. بیانات در مراسم مشترک دانشجویان دانشگاههای افسری ارتش1382/10/04 عزیزان من! میان شما و ارتشهایی مثل ارتش صدام و ارتش بوش تفاوتهای بنیانی است؛ قدر خودتان را بدانید. شما در راه آرمانهای والا حرفهی نظامیگری را انتخاب کردهاید. در این راه هر حرکت و تلاشی برای انسانهای باوجدان، هیجانانگیز و زیباست. آنها در خدمت زرسالاران جهانی و زورسالاران زورگو و سلطهطلب و همسو با رسانههای تزویرگر هستند و در راه هیچ آرمانی مبارزه نمیکنند. دیدید ارتش صدام با همهی آن تجهیزات، مثل برف آب شد و نه تنها از میهن و مردمش، بلکه حتی از خودش هم نتوانست دفاع کند. انسانهای بیآرمان، با وجود داشتن تجهیزات و سلاح هم درواقع هیچند. ارتش بوش هم همینطور است؛ آنها هم وقتی در مقابل کوه ایمان و صلابت و عزم و ارادهی مردم مؤمن قرار گیرند، همینطور خواهند بود. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان قزوین1382/09/26 اگر ملتی از مبارزه در راه آرمان خود دست بکشد و از آنچه درست میداند، لحظهای غفلت کند، همان بر سرش خواهد آمد که دنیای اسلام و امت اسلامی و ملتهای این منطقه در طول قرنها بر سرشان آمد. بیشترین منابع و بیشترین ثروت طبیعی را ما اینجا داشتیم؛ مهمترین مناطق راهبردی و استراتژیک جهان را ما اینجا داشتیم؛ امت اسلامی مایهی حیات دنیای مدرن و مترقی و صنعتی یعنی نفت را در اختیار داشت؛ اما امروز وضع سیاسی، علمی و عقبافتادگیهایش را نگاه کنید! این بهخاطر به خواب رفتن و غافل شدن از مبارزه است. سختیهای مبارزه را باید تحمل کرد تا بتوان هم خود به جایگاه شریف و عزیز انسانی رسید، هم نسلهای پیاپی بعد از خود را رساند. در این مبارزه باید به خدا تکیه کنیم. بیانات در دیدار جمعی از اعضای تشکلها و جمعی از نخبگان دانشجویی1382/08/15 من میخواهم غالب یا بیش از غالب بدنهی دانشجویی کشور، مجموعهای متعهد و دارای احساس مسؤولیت نسبت به آرمانهای دانشجویی باشند. یکی از این آرمانها مسألهی علم است؛ دومی عدالتخواهی است و آرمان سوم، آزاداندیشی و آزادیخواهی است. بیانات در دیدار جمعی از اعضای تشکلها و جمعی از نخبگان دانشجویی1382/08/15 اگر شما جوانان نگاه به قلههای آرمانی را کنار بگذارید، برآیند غلطی بهوجود خواهد آمد. برآیند آرمانگرایی شما و چالش مسؤولان با مصلحتها، برآیند معتدل و مطلوبی خواهد شد؛ اما اگر شما هم دنبال مصلحتگرایی رفتید و گرایش مصلحتاندیشانه - یعنی صددرصد با واقعیتها کنار آمدن - وارد محیط فکری و روحی دانشجو و جوان شد، آنوقت همه چیز بههم میریزد و بعضی آرمانها از ریشه قطع و گم خواهد شد. دانشجویان نباید آرمانگرایی را رها کنند. توقع من از شما عزیزان این است که پایههای معرفتی خودتان را در همهی زمینهها عمیق و مستحکم کنید. بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان زنجان1382/07/22 دشمن، بعضی کسان را مرعوب میکند؛ به بعضی افراد تحلیل غلط از وضع کشور میدهد؛ بعضی افراد را وابستهی به خود میکند - که اینها علاجی ندارند جز اینکه کار دشمن را بکنند و حرف او را بزنند - بعضی کسان را تشویق میکند که به طبل بیخیالی بزنند و پی شهوات و کیف کردن بروند؛ بخصوص در جاهایی که امید بیشتری به آنهاست. دنبال آرمانها نرفتن، ارادهی اصلاح را در دل از بین بردن و بینظمی کردن، از کارهای دشمن است. بیانات پس از بازدید از دستاوردهای نظامی نیروی هوایی سپاه1382/04/29 برای دفاع از آرمانهای متعالی، هر ملتی احتیاج دارد به اینکه خود را قوی کند. البته تعریف قدرت از نظر منطق دین و معنویت، با تعریف قدرت در منطق مادی بسیار متفاوت است. منطق مادی، قدرت را در ابزارها و وسایل مشاهده میکند؛ در اتم، در سلاح شیمیایی، در سلاح میکربی، در وسایل گوناگون پیشرفتهی مادی. اینها همهی قدرت نیست. بخش عمدهی قدرت در وجود انسانهایی است که میخواهند این قدرت را بهکار بیندازند. وقتی مجموعهای حقانیت دارد و برای حق و آرمانها و ارزشهای والا تلاش و مجاهدت میکند و آماده است برای این مجاهدت، وجود و امکانات و همهی توان خود را بهکار گیرد، قدرت واقعی آنجاست. بیانات پس از بازدید از دستاوردهای نظامی نیروی هوایی سپاه1382/04/29 نظام جمهوری اسلامی از آرمان حق، از حقوق انسان، از هویت ملی و اسلامی ملت خود و از سربلندی ملتی که شایستهی سربلندی است، دفاع میکند و در مقابل ظلم عقبنشینی نمیکند. جمهوری اسلامی از آغاز گفت و ثابت کرد که در مقابل زورگویی، ستمگری، تحمیل، فشار و توقعات متکبرانهی مستکبران عالم عقبنشینی نمیکند و از آرمانهای والای خود دست برنمیدارد. این یک منطق صحیح، انسانی، حقانی و متکی به قدرت معنوی است. ملت ایران در طول بیستوچهار سال گذشته این قدرت معنوی را نشان داده است. جوانان عزیز ما در نیروی هوایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی با نقش بسیار حساسی که این نیرو در وضعیت جدید رویاروییهای دنیا پیدا کرده است، باید آمادگیهای خود را هرچه بیشتر کنند. امروز بحمدالله نشانههای آمادگی در ظاهر و باطن این نیرو دیده میشود و این را من از خلال اطلاعات و گزارشهای خود میدانم؛ اما راه برای تلاش و تداوم فعالیت همواره باز است؛ هم در جهت معنوی و تقویت آرمان و انگیزه، هم در جهت آمادگیهای مادی. همهی تلاش و ابتکار و خلاقیت و دانش و تخصص و ایمان و صفا و معنویت خود را باید بهکار گیرید تا بتوانید نقش تاریخی خود را که برای دنیا - نه فقط برای ایران اسلامی - تعیین کننده است، ایفا کنید. بیانات در دیدار نمایندگان مجلس1382/03/07 «سکینه» ناشی از اعتماد و حسن ظن به خداست. وقتی شما هدف درستی را انتخاب میکنید و در راه آن هدف به تلاش میپردازید، خدای متعال در اینجا وعدهی نصرت داده است؛ بروبرگرد هم ندارد. یک وقت هست شما هدف و آرمان را غلط انتخاب کردهاید؛ یک وقت هست هدف و آرمان را درست انتخاب کردهاید؛ اما تحرکی ندارید و تلاش و مجاهدتی نمیکنید. اینجا انتظار کمک الهی بیمورد است. مسلمانان اهداف و آرمانهایشان اهداف و آرمانهای خوبی بود؛ اما قرنها بهخاطر اینکه تحرکی در آنها وجود نداشت، توسری خوردند. الان هم هرجایی که میبینید مسلمانان دچار تحقیر و تذلیل میشوند، بهخاطر همین عدم تحرک و عدم مجاهدت است، والا آن جایی که هدف درست باشد، مجاهدت هم باشد، نصرت الهی هم قطعا هست. البته نصرت الهی به معنای این نیست که آزمایشهای دشوار و سخت نیست؛ چرا: «و لنبلونکم بشیء من الخوف و الجوع و نقص من الاموال و الانفس و الثمرات»؛ اینها هست و همهی اینها در سر راه مبارزه وجود دارد؛ اما «و بشر الصابرین». صبر یعنی ایستادگی؛ تداوم راه؛ این مورد بشارت الهی است؛ یعنی پیروزی نصیب خواهد شد. بیانات در دیدار اساتید دانشگاه شهید بهشتی1382/02/22 جوان، دنبال تحقیق، کار علمی و پیشرفت علم باشد. بدون پیشرفت علم نمیشود کشور را پیش برد. امروز حتی دشمنان بشریت از علم استفاده میکنند. ما برای آرمانهای والا، ارزشهای حقیقی، فضایل انسانی و گسترش آنها ناگزیریم از علم و شرافت ذاتی علم استفاده کنیم. وحدت و ارتباط باید حفظ شود. کارهای اساسیای که شروع کردهایم، باید پیش برود. بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما1381/11/15 این ملت آرمانها، اهداف، ایدهها و آرزوهایی دارد که میخواهد محقق کند؛ ملاحظهی قدرت یا سلطهی جهانی را هم نمیکند و مقصدش در درجهی اول این است که اهداف بزرگ و بلند مدت کشور و ملت را تحقق بخشد. این اهداف به اعتباری در کلمهی دین و به اعتبار دیگری در کلمات دین و آزادی و رفاه و امنیت و نظایر آن خلاصه میشود. بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما1381/11/15 به نظر ما، راه پیروزی در این جنگ این است که مجموعه و فهرستی از پیامهای درست و از نکات و حقایق واقعی را که مبتنی بر آرمانها و آرزوهای ماست، به ذهن مردم منتقل کنیم. بیانات در دیدار مسئولان سازمان صدا و سیما1381/11/15 شما این پیام را باید منتقل کنید که انقلاب چیست؛ انقلاب یک ضرورت است، تمام نشده و وظیفهی انقلابی بر دوش همه وجود دارد. نسلهای پیدرپی این را میپذیرند. حالا شایع شده که نسل دوم و نسل سوم و نسل چهارم، و هرکس برای خودش نسلی را تصویر و برایش احکامی صادر میکند. نسل سوم با نسل دوم هیچ تفاوتی ندارد. اینها جوان، آرمانخواه، دارای نشاط و نیرو و آمادهی حقپذیریاند. آن نسل اول انقلاب که آن حرکت عظیم را انجام داد، تربیتشدهی چه محیطی بود؟ کسانی که یادشان است، میدانند که آنها تربیتشدهی محیط بیبندوباری و فحشا و ترویج همهی منکرات بودند. اما همین خصوصیات در جوان - یعنی حقطلبی، آرمانگرایی، بیتقیدی و ناوابستگی او به تعلقات زندگی و شنیدن حرف درست و سخن صحیح و منطقی - او را وادار به حرکت کرد و این کار بزرگ را انجام داد. چرا جوان امروز نتواند ادامهی آن راه را با همان نیت و همت انجام دهد؟ بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان1381/09/07 نشان داده شود که نظام اسلامی از رشد جریان دانشجویی و همهی خصوصیاتی که متعلق به این جریان است، استقبال میکند. این خصوصیات، همین چیزهایی است که خود شما گفتید و میدانید: جوشش شوق و استعداد، انگیزههای جوانانه، خواستهای آرمانگرایانه، دلبستگی به آرمانهایی که برای غیرجوانان حتی گاهی دستنیافتنی به نظر میرسد، اما جوان به هیچ وجه اینطور نمیاندیشد و در راه آن تلاش میکند و همین تلاش است که ملتها و کشورها را از حالت رکود خلاص میکند. این، هدف اصلی جلسه است. بیانات در خطبههای نمازجمعه1381/09/01 امروز نظام اسلامی در مقابل زیادهطلبی و فزونخواهی و سلطهطلبی مستکبرترین مستکبران عالم ایستاده است. جوان، طبیعتش عدالتطلبی و میل به اجرا و تحقق آرمانهاست. هر جوانی به طور طبیعی موضعش در کنار موضع نظام اسلامی است - چه جوانان داخل کشور خودمان، چه جوانان کشورهای دیگر - کمااینکه میبینیم همینطور هم هست. کسی که نظام اسلامی را - که علیه فساد و ظلم و بیدادگری و تبعیض در دنیا قیام کرده است - به استبداد و ضدیت با آزادی و ضدیت با حقوق بشر متهم کند، یا خود دشمن است، یا فریب دشمن را خورده است. این را باید همه - بخصوص جوانان - توجه داشته باشند. پیام به دومین همایش سراسری جنبش دانشجویی1381/08/06 دانشجوی متعهد و آگاه از پیش از انقلاب تا کنون همواره در جستجوی مهمترین مسائل جاری کشور بوده است. او با انگیزهی آگاهی و نشاطی که لازمهی محیطهای دانشجوئیست، در پی آن است که آرمانهای والا و تعهدآور خود را در پیگیری این گونه مسائل جستجو کند و در راه آن گام نهد. این نیز خصوصیت طبیعی دیگری برای محیط های دانشجوئیست . بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید نیمهشعبان1381/07/30 امروز دستگاههای تبلیغاتی مراکز استکباری دنیا و روشنفکران وابسته به آنها، در سطح عالم اینطور تبلیغ میکنند که هیچ حرکتی در مقابل نظم ظالمانهی کنونی ممکن نیست. با فکر انقلاب و آرمانگرایی مبارزه میکنند و میخواهند ملتها را متقاعد کنند که به همین وضعیت کنونی ظالمانهی دنیا بسازند و در مقابل آن هیچ عکسالعملی نشان ندهند. بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم به مناسبت عید نیمهشعبان1381/07/30 درس دیگر اعتقاد به مهدویت و جشنهای نیمهی شعبان برای من و شما این است که هر چند اعتقاد به حضرت مهدی ارواحنافداه یک آرمان والاست و در آن هیچ شکی نیست؛ اما نباید مسأله را فقط به جنبهی آرمانی آن ختم کرد - یعنی به عنوان یک آرزو در دل، یا حداکثر در زبان، یا به صورت جشن - نه، این آرمانی است که باید به دنبال آن عمل بیاید. انتظاری که از آن سخن گفتهاند، فقط نشستن و اشک ریختن نیست؛ انتظار به معنای این است که ما باید خود را برای سربازی امام زمان آماده کنیم. سربازی امام زمان، کار آسانی نیست. سربازی منجی بزرگی که میخواهد با تمام مراکز قدرت و فساد بینالمللی مبارزه کند، احتیاج به خودسازی و آگاهی و روشنبینی دارد. عدهای این اعتقاد را وسیلهای برای تخدیر خود یا دیگران قرار میدهند؛ این غلط است. ما نباید فکر کنیم که چون امام زمان خواهد آمد و دنیا را پر از عدل و داد خواهد کرد، امروز وظیفهای نداریم؛ نه، بعکس، ما امروز وظیفه داریم در آن جهت حرکت کنیم تا برای ظهور آن بزرگوار آماده شویم. شنیدهاید، در گذشته کسانی که منتظر بودند، سلاح خود را همیشه همراه داشتند. این یک عمل نمادین است و بدین معناست که انسان از لحاظ علمی و فکری و عملی باید خود را بسازد و در میدانهای فعالیت و مبارزه، آماده به کار باشد. بیانات در دیدار جمعی از پاسداران1381/07/17 اگر ذخیرهی معنوی در وجود انسان از حد لازم پایینتر رود، انسان دچار لغزشها و گمراهیهای بزرگی خواهد شد. معنویت در وجود یک انسان، برای او مایهی هدفدار شدن است؛ زندگی او را معنا میکند و به آن جهت میدهد. همچنان که آرمانهای معنوی و اخلاقی، زندگی یک جامعه و یک کشور و یک ملت را جهتدار میکند؛ به تلاش و مبارزهی آنها معنا میدهد و برای انسان هویت میسازد. وقتی یک ملت و یک کشور از آرمانهای اخلاقی و معنوی تهی شد، هویت حقیقی خود را از دست میدهد و مثل پر کاهی میشود؛ گاهی به این طرف، گاهی به آن طرف میرود، گاهی دست این، گاهی هم دست آن میافتد. بیانات در دیدار جمعی از پاسداران1381/07/17 یک ملت اگر با این مفاهیم آشنا شد و دل خود را در این فضا وارد کرد و حرکت خود را با این میزان تنظیم نمود، پیش خواهد رفت و کوهها را در مقابل خود ناچیز خواهد دید. ملت ما در یک لحظهی تاریخی، چنین حالتی پیدا کرد و این انقلاب بهوجود آمد. شما خیال نکنید این انقلاب حتی قابل پیشبینی بود؛ خیر، قابل پیشبینی هم نبود؛ این قدر عظیم بود. اینکه ملتی با دست خالی بتواند یک نظام پوسیدهی فاسد، اما مورد حمایت صددرصد همهی قدرتهای ظالم دنیا را که با سختترین روشهای استبدادی حکومت میکرد و کسی جرأت نفس کشیدن نداشت، از بین ببرد و عقیده و آرمان خود - یعنی اسلام - را جای آن بگذارد، اصلا متصور نبود. حتی به ذهن آدمهای خوشبین هم نمیرسید که چنین چیزی ممکن باشد؛ اما ملت ما این کار را کرد. آرمانهای معنوی و اخلاقی و آرزوهای بزرگ، آنچنان نیرویی به این ملت داد که هیچ فشار و تحمیل و تهدید و حادثهی تلخی نتوانست او را وسط راه نگه دارد و متوقف کند. لذا تا آخر رفت. بیانات در دیدار جمعی از پاسداران1381/07/17 جامعهای میتواند تصویر آرمانی یک ملت زنده، بیدار و باهوش قرار گیرد که در آن، معنویت و عدالت و عزت و قدرت و ثروت و رفاه باشد. اگر بخواهیم این مجموعه با هم باشد، بدون معنویت و آرمان معنوی و اخلاق و درنظر گرفتن خدا و بدون مجاهدت فیسبیلالله ممکن نیست. این چیزی است که پاسدار را عزیز میکند. بیانات در دیدار جمعی از پاسداران1381/07/17 امروز بیداری دنیای اسلام و رسوایی دشمنان اسلام اتفاق افتاده است؛ باید این راه را ادامه داد. این راه، راهی است که میتواند این ملت را به آرمانهای حقیقی خود برساند؛ یعنی به همان مجموعهی آرمانی عزت، معنویت، قدرت، رفاه و عظمت علمی؛ همان چیزهایی که برای یک ملت، مطلوب و محبوب است. راه صحیحی که فرزندان این انقلاب و فرزندان امام پیمودهاند، ما را به آنجا خواهد رساند؛ منتها شرطش استقامت است. استقامت، یعنی راه را گم نکردن؛ فریب جلوههای مادی را نخوردن؛ اسیر هوی و هوس نشدن؛ دستورها و فرایض اخلاقی و معنوی و ادب اسلام را رها نکردن و به لذتطلبی و عشرتطلبی رو نیاوردن. اینها اساس کار است. البته در درجهی اول باید مسؤولان طراز اول و طراز دوم کشور و مدیران ارشد و فرماندهان، مراقب این چیزها باشند؛ بعد هم عناصر مؤمنی که میخواهند افتخار پیشرفت نظام اسلامی و آرمان اسلامی را در نزد خدا و خلق و تاریخ برای خود حفظ کنند. پیام به نشست سالیانه انجمنهای اسلامی دانشجویان مستقل1381/05/22 نهال انجمن اسلامی در دانشگاههای کشور با درایت و دورنگری امام بزرگوار در حساسترین لحظات انقلاب ریشه دوانید و به ثمر رسید، و در طول سالهای متمادی با توصیههای حکیمانهی آن بزرگوار آبیاری شد. امروز با گذشت بیش از دو دهه از آن دوران، ارزش این نهال انقلابی و اسلامی و مردمی، همچنان پابرجاست. امروز هم مانند دوران پیدایش این انجمنها محیط دانشگاه نیازمند مشعل داران ایمان و تقوا و خودآگاهی سیاسی و تحرک و جوشش آرمانگرای دانشجویی است و انجمنهای اسلامی میتوانند در شمار مجموعههای موفق این مسؤولیت بزرگ باشند. پرچم عدالت و آزادی اسلامی که امروز بوسیلهی نظام مقدس جمهوری اسلامی در برابر چشم جهانیان برافراشته شده است با دشمنان کینهورز و معاندی روبرو است و زر و زورسالاران بینالمللی، برای برگرداندن چشم و دل ملتهای مسلمان از این نشانهی عزت و آزادگی به صدها شیوه و توطئه سرگرمند. نسل جوان و دانشجوی ما باید لحظهای از این عرصهی رویارویی و ستیزهگری غافل نماند. دست پنهان و آشکار دشمن، دانشگاهها را از جملهی اولین آماجهای توطئه میشمرد و این، همهی دلسوزان بخصوص خود دانشجویان عزیز را به بیداری و حساسیت روزافزون فرا میخواند. نشانهی فتنههای فرهنگی و سیاسی در برابر چشم همگان است. جوانان با ایمان و آگاه میتوانند این فتنهها را در نطفه خفه کنند و اگر غبار فتنه برپا شود آنرا فرو بنشانند. امام بزرگوار انجمنهای اسلامی را بارها از نفوذ دشمنان برحذر میداشتند. این توصیهی حکیمانه امروز نیز همچنان باقی است.اعضای انجمنها، تلاش سیاسی را باید با خودسازی درونی و معنوی همراه کنند و سد مستحکمی در برابر نفوذ شیطان بسازند. در این صورت خلوص و صفای جوانی و دلپاک و آرمانگرای دانشجویی خود عهدهدار همهی مسؤولیتهای بزرگ این دوران خواهد شد بیانات در دیدار فرماندهان و جمعی از پرسنل نیروی هوایی1380/11/18 در آن روز{18 بهمن 57} حضور نیروی هوایی ارتش جمهوری اسلامی ایران - که در واقع نماد نیروهای مسلح هم محسوب میشد - وحدت ملت را تکمیل کرد و همین وحدت، کارساز شد. امروز نیز همینطور است. امروز هم وحدت و همدلی و یگانگی همهی قشرهای ملت، از نظامی و غیر نظامی و بخشهای مختلف نیروهای مسلح، کارساز خواهد بود. امروز تهدید، آن تهدید نیست. شکلها و انواع تهدیدها و وظایف، در طول زمان تغییر پیدا میکند؛ اما روح مسأله، یکی است. امروز هم وحدت کارساز است و ملت ما به آرمانهای بزرگ خود، با وحدت میتواند دست پیدا کند. بیانات در مراسم دانشآموختگی دانشجویان دانشگاه افسری امام علی(ع)1380/09/03 نظام جمهوری اسلامی، راه نویی را در دنیا به روی بشریت باز کرد؛ راه نوی طلب آرمانهایی که همیشه بشر مشتاق و تشنهی آنها بوده است و همیشه قدرتمندان مانع شدهاند که دست بشر به آنها برسد. از دیرباز تا امروز، بشریت آرمان عدالت، انصاف و برابری بین انسانها و برچیده شدن بساط زورگویی از سطوح مختلف زندگی مردم را در دل پرورانده است؛ اما این آرمان در کمتر برههای از زمان محقق شده است. انسانها همیشه تشنهی آرمانهای انسانیاند و آرمانها در طول زمان یکسان است. دانش پیشرفت میکند و وضعیت زندگی و روابط اجتماعی دچار دگرگونی و تحول میشود؛ اما آرزوهای بزرگ بشر در طول زمان و اوضاع و احوال گوناگون، یکی است. بشر همیشه تشنهی صفا و یکرنگی و عدل و انصاف و معنویت و حقیقت و برادری است و از تزویر و دروغ و زورگویی و حقپوشی و ظلم و بیعدالتی بیزار است. این آرمانها هرگاه در بخشی از عالم منادیانی پیدا کرد، زورگویانی پیدا شدند که یا آنها را سرکوب و یا موانعی در راهشان ایجاد کردند. البته این آرمانها چون فطری انسان است، از بین رفتنی نیست و تا امروز از بین نرفته و نخواهد رفت؛ بلکه روزبهروز آگاهی و ظرفیت بشر برای پذیرش و عمل به آنها بیشتر شده است. اسلام پرچمی را برافراشت که تمام آرمانهای انسانی در پای این پرچم، قابل برآوردهشدن است. این پرچم امروز در نظام جمهوری اسلامی برافراشته شده است. کسانی با این نظام مخالفت میکنند که در طول تاریخ با دعوت پیامبران مخالفت میکردند و با سخن مصلحان، شیوهی کجتابی و کجاندیشی پیش میگرفتند. همهی ارکان این نظام متوجه همان آرمانهاست. نیروی نظامیاش نیز همینطور است. جوان نظامی ما امروز با برخورداری از جوانی، با لباس عزت و شوکت نظامی و با محبوبیتی که امروز نظامیان به خاطر تلاشهای خود در دوران جنگ تحمیلی در میان مردم ما دارند و مردم به آن مجاهدتها احترام میگذارند؛ شیوهی پارسایی و پاکدامنی و رعایت تقوا و دین را جزو وظایف خود میشمرد. این ویژگی بسیار مهم و باارزشی است. بیانات در دیدار مردم اصفهان1380/08/08 یکی از توطئههای دشمن در چند سال اخیر این بوده است که بتواند آدمهای نامعتقد به آرمان اسلامی را در صفوف مسؤولان بالای کشور نفوذ دهد؛ برای اینکه انسجام مدیران ارشد کشور به هم بخورد. این خطر بزرگی است. البته مدیران کشور هم مثل بقیهی مردم در هر مسألهای آراء و عقایدی دارند و عقاید آنها برای خودشان محترم است؛ ولی دو نکته وجود دارد: یکی اینکه اگر کسی در نظام جمهوری اسلامی در مسؤولیتی مشغول کار است، ولی آرمانهای نظام جمهوری اسلامی را آنگونه که امام بزرگوار ترسیم کرده است و در قانون اساسی تجسم پیدا کرده، در دلش قبول ندارد، اشغال آن پست برای او حرام شرعی است. آنجایی که صحبت از مسائل اساسی نظام اسلامی است، آنجایی که وحدت دین و سیاست مطرح است، آنجایی که اصول قانون اساسی مورد نظر است، آنجایی که الزام به تبعیت از دین و شریعت مطرح است، اگر یک مسؤول عقیدهای غیر از این دارد، میتواند شهروند جمهوری اسلامی باشد - مانعی ندارد - اما نمیتواند مسؤول باشد؛ بخصوص در مسؤولیتهای بالا. مدیران ارشد، نمایندگان مجلس و مسؤولان عالیمقام قوهی قضایی، درعینحال که مسؤولیت مهمی در نظام جمهوری اسلامی دارند، نمیتوانند به آرمانهای نظام جمهوری اسلامی و اصول قانون اساسی اعتقادی نداشته باشند؛ چون اعتقاد انسان در عمل و گفتار او اثر میگذارد. بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان1380/06/15 با انقلاب اسلامی و تشکیل نظام اسلامی، افق جدیدی در زندگی محیط اسلامی - مجموعهی کشورها و ملتهای مسلمان - بهوجود آمد و انقلاب و نظام اسلامی، آرمانهای جدیدی به آنها داد. طبیعت این آرمانها به گونهای است که نظام استکباری را سراسیمه میکند؛ چون بنای نظام استکباری، بر تسلط و سیطرهی اقتصادی و فرهنگی و سیاسی بر مناطقی است که کشورهای اسلامی در آن مستقرند. حیات نظام استکباری به این مناطق وابسته است؛ چون هم به منابع و هم به بازارهای فروش آن احتیاج دارد. وقتی در این کشورها تفکر اسلام و آرمان اسلامی احیاء شد، نظام استکباری احساس خطر کرد؛ چون آرمان اسلامی با سلطهی این نظام، بهشدت مخالف است. در کشورهای اسلامی، ما عملا بازتاب و انعکاس نظام اسلامی را مشاهده میکنیم و میبینیم که جوانان و روشنفکران و عامهی مردمشان تحت تأثیر پیام طبیعی تشکیل نظام اسلامی قرار گرفتهاند. اگر انسان حوادث دنیای اسلام را در این بیست سال تعقیب کند، علت نگرانی و سراسیمگی امریکا و بقیهی دستگاههای استکباری را بهخوبی میفهمد. پیام به اردوی تحکیم وحدت1380/06/03 اگر صفا و نشاط و آرمانخواهی و تلاش امیدوارانه که خصوصیات جوانی است، با فرزانگی و اندیشهورزی و نگاه عالمانه که ویژگیهای دانشپژوهی است و با پرهیزگاری و پاکدامنی و تعبد دینی که لازمهی اسلامی بودن است در تشکلهای دانشجویی فراهم آیند، این مجموعهها از جملهی مبارکترین مجموعههای انسانی به شمار خواهد آمد. بیانات در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر1380/05/01 هنر دینی را نباید با هنر قشری و تحجرگرا - و به تعبیر دوستمان، پیروی از روشهای فلان مجموعهی جاهل و نادان - اشتباه کرد. بیخود به خودتان تهمت نزنید. هنر دینی عبارت است از هنری که بتواند مجسم کننده و ارائه کنندهی آرمانهای دین اسلام - که البته برترین آرمانهای ادیان الهی است - باشد. این آرمانها همان چیزهایی است که سعادت انسان، حقوق معنوی انسان، اعتلای انسان، تقوا و پرهیزگاری انسان و عدالت جامعهی انسانی را تأمین میکند. پیام نوروزی به مناسبت حلول سال 13801380/01/01 اقتدار ملی برای یک کشور، حفظ کنندهی هویت او، مایهی عزت او و وسیلهی رسیدن او به آرمانهاست. تلاشی که برای نابودی ملتها و به زنجیر کشیدن آنها - از دورانهای گذشته تا امروز - میشود، همیشه در جهت نابود کردن یا ضعیف کردن اقتدار ملی آنها بوده است؛ و بعکس، ملتهایی که در راه تعالی و کمال قدم برمیدارند، باید در اقتدار ملی خودشان بکوشند. بیانات در جلسه پرسش و پاسخ دانشجویان دانشگاه صنعتی امیرکبیر1379/12/22 این سؤال مهمی است. این انقلاب بیش از ادعا، آرمانهایی داشت. انقلاب نیامده بود که برای مردم ایران پاسخگویی کند. انقلاب، انقلاب خود مردم بود. مردم برای تحقق آرمانهایی انقلاب کردند. این آرمانها عبارت بود از ساختن یک ایران آباد و آزاد، داشتن مردم آگاه و برخوردار از عدالت اجتماعی، نجات از وابستگی و عقبماندگی علمی و استبداد و قهری که آن روز بر این مملکت حکمفرما بود. میپرسید ما چقدر به این اهداف رسیدهایم؛ من عرض میکنم که تحقق این اهداف، تدریجی است؛ چیزهایی است که باید برای آن تلاش و مجاهدت کرد و قدم به قدم پیش رفت. نظام اسلامی، یک نظام پیشساخته - مثل خانههای پیشساخته - نیست؛ نظامی است که باید آجر آجر و سنگ سنگ روی هم چید و آن را بالا برد. من بهشدت توصیه میکنم که نگذارید این روحیهی پرانگیزگی و این شور و هیجان و میل به آرمانها در شما اندکی کاهش پیدا کند. بیانات در جمع دانشجویان و اساتید دانشگاه صنعتی امیرکبیر1379/12/09 امروز تئوریسینها و تبلیغاتچیهای غربی درصددند خطّ ارتجاع به غرب - خط برگشتِ به همان تحمیلپذیری غربی - را دوباره برگردانند. البته همانطور که گفتم، تحت عنوان یک تئوری شبه روشنفکرانه؛ به عنوان یک حرف نو؛ تئوری جهانی شدن و تئوری تغییر گفتمان. میگویند دانشجوی این دوره دیگر نمیتواند دانشجوی دوران ضدّاستعماری باشد. میگویند دوران ضدّیت با استعمار و استکبار و مرگ بر استکبار گفتن، گذشته است؛ دوران عدالتخواهی و مبارزهی با سرمایهداری سرآمده است؛ دوران آرمانخواهی و تبرّی و تولّای سیاسی تمام شده است؛ گفتمان جدید دانشجویی عبارت است از گفتمان جهانی، جهانی شدن، گفتمان واقعبینی، گفتمان پیوستن به نظم نوین جهانی؛ یعنی سیاهی لشکر امریکا شدن! این جهانی شدن، اسمش جهانی شدن است؛ اما باطنش امریکایی شدن است. معنایش این است که ملت ایران علیرغم مجاهدتهایی که کرده، علیرغم پرچمهایی که بر قلّههای پیروزی کوبیده، علیرغم بیداری عظیمی که در ملتهای مسلمان به وجود آورده، باید دوباره مثل دوران قبل از انقلاب، سیاهی لشکر و عمله و ابزار تأمین منافع امریکاییها شود. هدف به صورت لخت و پوستکنده جز این چیز دیگری نیست؛ اما میخواهند در زیر نامهای زیبا - جهانی شدن و تحوّل و پیشرفت - این هدف را پنهان کنند. بیانات در دیدار کارگزاران نظام1379/09/12 این مجموعهای که ما باشیم - که این جمع حاضر تقریبا مسؤولان بخشهای کلیدی و اساسی جمهوری اسلامی به حساب میآیند - یک فرصت استثنایی در اختیارمان قرار گرفته است تا بتوانیم اهداف الهی و اسلامی را در یک بخش مهم از جهان - که کشور بزرگ و عزیز ایران است - تحقق بخشیم و آنها را پیاده کنیم. این دست یافتن به قدرت که امروز برای شما جمع حاضر در بخشهای مختلف پیدا شده است، فرق میکند با دست یافتن به قدرت در عرفهای سیاسی عالم. در آنجاها ادعا هم ندارند که در صدد این هستند که فلاح و صلاح انسان و پیشرفت بشریت و امثال اینها را تحقق بخشند و به بشر سعادت و خوشبختی دهند. مراکز فرهنگی و سیاسی عالم رسما اعلام کردهاند که با جوامع مبتنی بر ایدئولوژی و مکتب و تفکر پایهای مخالفند. بدیهی است وقتی که مبنا، یک تفکر و یک اندیشهی منظم و مدون نباشد، هدفها هم به همان نسبت تابع حوادث و پیشرفتهای عالم و امیال مردم و گروهها خواهد بود. بنابراین نمیشود کسی ادعا کند که من به دنبال آرمانهای والای مورد نیاز بشر هستم؛ ادعا هم نمیکنند. ما چرا؛ ما این را ادعا میکنیم. مسؤولان این نظام با این امید هم وارد این میدان شدهاند که بتوانند از اهداف الهی که مورد اعتقاد آنهاست، چیزی را تحقق بخشند و در زندگی پیاده کنند. از بعد از صدر اسلام تا امروز هم، چنین فرصتی پیش نیامده است. موقعیت بسیار استثنایی و بخصوصی است. باید این موقعیت را مغتنم بشماریم و هر کجا هستیم - در قوای سهگانه و در همهی بخشهای مدیریتی این کشور - سعی کنیم حقیقتا اهداف و آرمانهای اسلامی را در حد توان جمع اداره کننده و مسؤول امور کشور - که توان بالایی هم هست - پیش ببریم. بر این اساس، وظایفی بر عهدهی همه است. بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه1379/07/14 هر مجموعهای، هر کشوری و هر جامعهای، در هر زمانی موانع مخصوص به خود را دارد. میان هدفهای هر ملت، با موانعی که در سر راه او قرار میگیرد و مشکلاتی که او مجبور است با آنها دست و پنجه نرم کند، ارتباط وجود دارد. هرچه هدفها والاتر باشد، مشکلات هم به همان نسبت وسیعتر خواهد بود. هرچه آرمانگرایی وجود داشته باشد، به طور طبیعی چیزهایی در مقابل آن آرمانها صفآرایی خواهد کرد. لذا ارتباط مستقیمی وجود دارد. بیانات در دیدار جمعی از جوانان استان اردبیل1379/05/05 آنها حاضرند کنار بیایند، اما به شرط اینکه جمهوری اسلامی، دیگر «جمهوری اسلامی» نباشد؛ «جمهوری» نباشد؛ «اسلامی» هم نباشد؛ نه متکی به مردم و نه بر محور اسلام باشد. اگر اینطور شد، آنوقت با کمال میل حاضرند جلو بیایند؛ در رأس حکومت هم هر که باشد! اگر یک روز انسانی مثل من هم حاضر شود خودش را از اوج سعادت به حضیض ذلت پرتاب کند و از همهی آرمانهایش بگذرد و قبول کند که سر کار بماند - ولو اسلامیت و مردمی بودن هم نباشد - آنها با او میسازند! آنها با اشخاص به عنوان اشخاص طرف نیستند؛ با جهتها، با آرمانها و خطها طرفند. تا وقتی «جمهوری» است و «مردمی» است - آن هم مردم مسلمان پرشور این خطهی عظیم و ایران بزرگ - و تا وقتی بر محور اسلام است، من نمیبینم که بتوانند دشمنی را متوقف کنند. بیانات در دیدار کارگزاران نظام1379/04/19 البته تلاشهایی میشود که مسائل غیراصلی، مسائل اصلی وانمود شود؛ خواستههای غیرحقیقی - یا حقیقی، اما درجهی دو - به عنوان گفتمان اصلی ملی وانمود شود؛ لیکن گفتمان اصلی این ملت اینها نیست؛ گفتمان اصلی این ملت این است که همه، راههایی را برای تقویت نظام، اصلاح کارها و روشها، گشودن گرهها، تبیین آرمانها و هدفها برای آحاد مردم، استفاده از نیروی عظیم ابتکار و حرکت و خواست و انگیزه و ایمان این مردم مؤمن و راه به سمت آرمانهای عالی این نظام - که همه را به سعادت خواهد رساند - پیدا کنند. آن چیزی که باید ذهنها و دلها و فکرها بر روی آن متمرکز شود، این است. بیانات در اجتماع بزرگ زائران و مجاوران حضرت رضا(ع)1379/01/06 اگر ملتی با اتحاد کلمه در میدان اقتصاد وارد شود، پیشرفت میکند. جنگی برایش پیش آید و وارد شود، پیشرفت میکند. با وحدت ملی، آبروی ملت را بهتر میشود حفظ کرد. یک ملت، تمام آرمانهای بزرگ خودش را در سایهی وحدت ملی میتواند به دست آورد. اختلاف، تفرق کلمه، جدایی دلها از یکدیگر، رودررو قرار دادن جناحها و گروهها و اشخاص و شخصیتها با یکدیگر، نمیتواند هیچ خدمتی بکند. بنابراین، این یک اصل است که امیدواریم همه رعایت کنند. این خواست و مطالبهی ما از مسؤولانی است که با افکار عمومی مردم سروکار دارند. پیام به کنگره عظیم حج1378/12/23 آمریکا نمیتواند امیدوار باشد که دوباره ایران را در چنبرهی تسلط خود درآورد، که جوشش آرمانخواهی و مطالبهی حاکمیت اسلام را در کشورهای اسلامی فروبنشاند، که فلسطین را بیدغدغه در آغوش صهیونیستهای نژادپرست و سفاک بیفکند، که موج نفرت از خود را که روزبهروز در دنیای اسلام رو به گسترش است بخواباند. بیانات در دیدار پرسنل نیروی هوایی در دانشگاه هوایی شهید ستّاری1378/11/19 در بین دهها حادثهای که یا انقلاب واقعی بود و یا انقلاب نامیده شد - کودتایی بود که اسمش را انقلاب گذاشتند - بنده هیچ ملتی را مانند ملت ایران سراغ ندارم که اینطور آگاهانه، آرمانگرایانه، شجاعانه و چنین بیدار و بهروز، از راه خود و کار خود و آرمانهای خود دفاع کرده باشد. این مخصوص شماست. این مبالغه و مجامله نیست؛ این یک واقعیت است. بیانات در خطبههای نمازجمعه1378/09/26 امروز هم ملت ایران، یک ملت آرمانگراست و با ظلم و زورگویی و تحمیل و تبعیض مخالف است. همهی کسانی که اهل ظلمند، همهی کسانی که اهل تبعیضند، همهی کسانی که اهل زورگویی هستند و همهی کسانی که اهل چپاولگریند، طبعا با این ملت میانهی خوبی ندارند. البته بعضیها میگویند و ترویج میکنند که ما توهم میکنیم که علیهمان توطئه هست و دشمنی وجود دارد! خیلی خوب؛ کسانی که دلشان میخواهد چشم خودشان را روی هم بگذارند و بگویند انشاءالله گربه است، بگذارند؛ اما واقعیت که عوض نمیشود. وجود دشمن، با به خواب رفتن من و شما که از بین نمیرود. اگر دشمن، کمین گرفته و منتظر فرصت است که ضربه وارد کند، چه من و شما بدانیم، چه ندانیم؛ اگر به فرض خود را به ندانستن هم بزنیم، بالاخره دشمنی خودش را میکند، چون دشمن است. با ندانستن ما، یا خود را به ندانستن زدن، دشمن از دشمنی خود دست برنمیدارد بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف1378/09/01 خصوصیت اول، آرمانگرایی در مقابل مصلحت گرایی است؛ عشق به آرمانها و مجذوب آرمانها شدن. انسان وقتی که در محیط تلاش و کار معمولی زندگی قرار میگیرد، گاهی موانع جلو چشم او را میگیرد؛ آرمانها را دور دست و غیرقابل دستیابی به انسان نشان میدهد و این خطر بزرگی است. گاهی آرمانها فراموش میشوند. در محیط جوان، آرمانها محسوس، ملموس، زنده و قابل دسترسی و دستیابی است؛ لذا برای آنها تلاش میشود. خود این تلاش، تلاش مبارکی میشود. بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف1378/09/01 اگر آرمانگرایی، به بیزاری از آرمانها تبدیل شود، دیگر آن نخواهد بود؛ یک چیز دیگر خواهد شد؛ حالا اگر شکلش هم نو باشد، باطنش ارتجاع و کهنگی و پوسیدگی و کهنهپرستی است. این جنبش باید دنبال آرمانها باشد؛ یعنی دنبال عدالت، دنبال مساوات، دنبال آزادی معنوی، دنبال آزادی اجتماعی، دنبال عزت اجتماعی، دنبال سرآمد شدن ملی در جهان. اگر آن حالت صفا و خلوص، به حالت معاملهگری و به بازیهای متداول سیاسی تبدیل شد - که آدمهایی که سنی از آنها گذشته، این بازیها را میشناسند؛ اما آن جوانی که تازه وارد میدان میشود، خیال میکند که اینها کارهای جدیدی است و کسی هم نمیفهمد؛ نه، کارهای دستمالیشدهی کهنه است؛ کارهای احزاب قدرتطلب پوسیدهی اینطوری است - دیگر آن نخواهد بود. بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف1378/09/01 خصوصیات یک حرکت دانشجویی، باید در این جنبش دانشجویی وجود داشته باشد. من کاری به این تشکلهای گوناگون دانشگاهها ندارم. اینها هر کدام یک حکم و حالتی دارند. این حرف من فراتر از مسألهی تشکلهاست؛ متعلق به همهی کسانی است که احساسی دارند؛ آن احساسی که اول تعریف کردم که متعلق به این محیط است و برخاستهی از عناصر بسیار ارزشمندی است؛ مثل جوانی، پاکی، صداقت، انرژی، آرمانگرایی. باید این خصوصیات را حفظ کنند. البته جنبش دانشجویی آفاتی هم دارد؛ باید حقیقتا از این آفات پرهیز کنید و بترسید. بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف1378/09/01 من غالبا به خیلی از مجموعههای دانشجویی که پیشم میآیند، گفتهام که عشق و علاقهی من به دانشجو، بخش عمدهاش ناشی از صفا و صداقت دانشجوست. این صداقت و صفا بایستی در یکایک دانشجویان حفظ شود؛ اما اگر فرض کنیم این هم عملی نیست که در یکایک دانشجویان این صفا و صداقت و صمیمیت و حالت خلوص و پاکی روحی و قلبی محفوظ بماند، لااقل در مجموعهی جنبش دانشجویی این باید محفوظ بماند. این حرکت دانشجویی و بیداری دانشجویی، نه در گذشته و نه در امروز، هرگز فراگیر همهی دانشجویان نبوده است. بالاخره در محیط دانشگاه، همه یکطور نیستند؛ بعضیها حوصلهی حرکت ندارند؛ میگویند بگذار کارمان را بکنیم، درسمان را بخوانیم؛ زودتر این ورقپاره را بگیریم و مثلا دنبال کاری برویم! این مشمول حرف من نیست. ممکن است اینها هم بسیار جوانان خوبی باشند - اصلا نمیخواهم رد کنم - ولی میخواهم بگویم اینها مشمول این حرفی که میزنم - این بیداری، این خیزش، این جنبش، این حرکتی که عنوان دانشجویی دارد - نیستند. بعضیها هم در محیط دانشجویی هستند که بیش از آنکه دانشجویی کنند، جوانی میکنند و به عنوان یک کار رایج، دنبال کارهای جوانیاند؛ آن هم نه بهعنوان «الا اللمم». «لمم» که در قرآن هست، یعنی همینطور گاهی کاری از انسان سرمیزند که تصادفی و بدون توجه است. کیست آن کسی که گناه و خطایی نداشته باشد؟ مگر در انسانهای خیلی والا. بنابراین، یک وقت کاری تصادفا انجام میگیرد؛ یک وقت هم ممکن است براساس خطا و غفلت و جهالت، انسان حرکتی کند که نامناسب باشد. آن حکم دیگری دارد؛ اما بعضیها هستند که این حرکت خطا و نامناسب، شغل و کارشان میشود؛ کأنه دغدغهشان این است! اینها هم از مقولهی حرف ما خارجند. البته در گذشته و پیش از انقلاب، از این قبیل افراد زیاد بودند؛ اما بعد از انقلاب، از این قبیل، به آن زیادی نیستند. من آن مجموعهی دارای هدف و آرمان و احساس را بحث میکنم که مقولهی جنبش دانشجویی هم متعلق به آنهاست، والا آنها یک وقت هم اگر در تظاهراتی حضور پیدا کنند، حضورشان یک حضور مصنوعی و دروغی و غیرواقعی است! گاهی دیده شده که از آن قبیل آدمهایی که هیچ دغدغهای جز همین چیزها ندارند، در اجتماعی هم حاضر شدهاند؛ یعنی بله، ما هم هستیم! معلوم است که مقولهی کار جدی و کار آرمانگرایانه، مقولهای نیست که آدمهای اینطوری اصلا بتوانند در آن خیلی نقش داشته باشند. بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف1378/09/01 یکی دیگر از آفات جنبش دانشجویی - همانطور که گفتم - دور شدن از آرمانهاست. عزیزان من! ببینید؛ سالها قبل از انقلاب، یک واقعهی جنایتآمیز در روز شانزده آذر اتفاق افتاد. از اول انقلاب، میشد کاری کنند که شانزده آذر اصلا فراموش شود؛ چون آنقدر ما حوادث داشتیم! اما نه، مسؤولان کشور و علاقهمندان به مسائل کشور، مایلند خاطرهی این روز زنده بماند. چرا؟ چون آن روز بهخاطر سخن حقی، اتفاقی در دانشگاه افتاد که بعدها جبههی دژخیمان بهخاطر همان هدفی که جوانان داشتند - و هدف والایی هم بود - با آنها مقابله کردند و به کشته شدن سه نفر انجامید. مسألهی آن روز چه بود؟ ضدیت با امریکا. چه زمانی؟ آن زمان که سیاست امریکا و دولت امریکا و رژیم امریکا و عناصر اطلاعاتی و نظامی امریکا، در تمام شؤون این کشور حاکم بودند. در این کشور، چه آشکار و چه پنهان، همه چیز در دست امریکاییها بود. امروز که شما میبینید امریکاییها از اینکه ایران اسلامی به طرفشان نمیرود، زنجیر میجوند، به یاد آن روز است؛ چون اینجا جایی بود که اینها میایستادند و از اینجا به همهی منطقه - کشورهای عربی و ترکیه و ... - فخر و آقایی میفروختند و اعمال نفوذ میکردند؛ چون اینجا را مال خودشان میدانستند! بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه صنعتی شریف1378/09/01 یکی از آفات جنبش دانشجویی همین است که به آرمانها و آرمانگرایی پشت کنند. یا مثلا وقتی که مسألهی عدالت اجتماعی در کشور مطرح میشود، دانشجو باید از این مسأله حمایت کند. عدالت اجتماعی، آن چیزی است که حتی کسانی که اصرار داشتند شعار عدالت اجتماعی را به دلایل سیاسی و با انگیزههای گوناگون کمرنگ کنند، بالاخره نتوانستند؛ مجبور شدند عدالت اجتماعی را مطرح کنند. در دنیا، غیر از مستکبران و زورگویان و چپاولگران عالم، هیچ انسانی نیست که به عدالت اجتماعی و شعار آن پشت کند. این شعار در کشور مطرح میشود؛ چه کسی باید از این شعار حمایت کند؟ چه کسی باید بیشتر از همه دربارهی آن بیندیشد؟ چه کسی باید برای آن کار کند و دربارهی راههای تأمین آن، تحقیق و بحث کند و میزگرد بگذارد، غیردانشجویان؟ باید توجه داشت که این حرکت دانشجویی و بیداری دانشجویی، مطلقا به سمت عکس جهتها نرود. پس، یکی از آفات این جنبش، پشت کردن به آرمانها، فراموش کردن آرمانها و از یاد بردن آرمانهاست. پیام به گردهمائی ویژهی دانشگاهیان و دانشجویان در تجلیل از حضرت امام خمینی(ره)1378/03/12 گردهمایی ویژهی دانشگاهیان و دانشجویان در تجلیل از رهبر کبیر انقلاب، حرکتی پرمعنی و نشانهی پیوندی استوار میان جامعهی دانشگاهی کشور با آرمانها و درسهای آن معلم خردمند و آن روح قدسی زمان است. این رابطه، یکسویه نیست. امام نیز از آغاز نهضت اسلامی و بویژه از آغاز دوران پیروزی، به دانشگاه و دانشجو بچشم رکنی مهم برای بنای آیندهی انقلاب و کشور مینگریست و اهتمامی که از ایمان و عشق و حکمت، منشأ گرفته بود، بدان میگماشت. در نظر امام، دانشگاه نه تنها مرکزی برای فراگرفتن دانش، که عرصهیی برای پرورش اصیلترین نیروهای ادارهی کشور بود و دانشجو نه فقط جوانی طالب علم، که مظهر شور و نشاط و خلاقیت و آرمانگرایی. پیام به گردهمائی ویژهی دانشگاهیان و دانشجویان در تجلیل از حضرت امام خمینی(ره)1378/03/12 سادهانگاری است اگر امید و طمع دشمن بر رجعت دانشگاه به آن گذشتهی آفتزا، نادیده گرفته شود. امروز آماج بسیاری از تبلیغات خصمانهی دشمنان، در درجهی اول، دانشجویان و دانشگاهیانند. امروز در حالیکه نسل جوان روشنفکر در بسیاری از کشورهای اسلامی، مجذوب امام و انقلاب و اسلام ناب محمدی (صلیاللهعلیهواله) است، طراحان تبلیغاتی نظام سلطهی جهانی، در صدد آنند که نسل جوان و نوخاستهی کشور انقلاب را با آرمانهای انقلاب، بیگانه و از ریشهی خود جداکنند. دستهای طرار و مغزهای مکار و دلارهای بیشمار در تلاشی بیهوده، نسل جوان انقلاب را هدف گرفتهاند. آنان از بیداری جوانان و قدرت تحلیلی که در پرتو انقلاب به آنان داده شده، غافلاند. با اینحال جوانان دانشور، طلبه و دانشجو، و اساتید متعهد، دانشگاهی و روحانی، باید مسؤولیت سنگین روشنگری و جهاد فکری و علمی را بیش از پیش بر دوش خود احساس کنند و در میدان علم و دین و آرمانگرایی به مسابقهیی الهی که پاداش آن بهشت دنیوی و اخروی است، بپردازند. انتصاب مجدد دکتر لاریجانی به ریاست سازمان صدا و سیما1378/03/05 در نقطهی مقابل، پراکندن فیلمها و سریالها و برنامههایی که آنان را مجذوب خواستههای غلط و انحرافی میسازد یا به بیبندوباری و معاشرتهای نامشروع یا خشونتهای خونین - که امروز آفت جوامع غربی بخصوص امریکا است - میکشاند و در رفتار و پوشش و معاشرت و آرمانگزینی، مقلد بیگانگان بار میآورد، یا حقایق گذشته و حال کشور را واژگونه مینماید و مخاطبان را به یأس از خود، و فریفتگی به بیگانه یا به سرگرمیها و عادتهای ناسالم و مهلک یا به اسراف سوق میدهد، لطمهیی است که به آسانی قابل جبران نیست و وزر و وبال آن گریبانگیر همه خواهد شد. درسهای مفید و مضر این رسانهی بزرگ، بر روی میلیونها مخاطب در سراسر کشور - خواسته یا ناخواسته - اثر میگذارد و نتایج آن با همین نسبت قابل سنجش و در دیوان الهی مورد محاسبه است. بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا1378/03/03 عامل دوم که از عامل اول مهمتر است، نیروی ایمان و شجاعت ناشی از قوت ایمان رزمندگان و مردم و جوانان بود؛ یعنی عشق ایمانی - نه عشق حیوانی، نه عشق مادی، نه عشق به چیزهای خرد و حقیر - عشق به ارزشها؛ عشق به آرمانهای الهی و اسلامی؛ همان چیزی که کشته شدن در راه خدا را برای کسی که چنین عشقی را دارد، شیرین میکند؛ نه اینکه آسان میکند، شیرین میکند. بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا1378/03/03 اگر این ملتی که با نیروی ایمان و با شجاعت ناشی از ایمان توانسته کار بزرگی را انجام دهد، یک دشمن داشته باشد، این دشمن چه کار میکند؟ خودتان فکر کنید. راه غلبهی دشمن بر چنین ملتی چیست؟ راه غلبهی دشمن این است که این عامل معنوی را از این ملت بگیرد. این دشمن میداند که تا وقتی در این مردم، همان روحیهی ایمان - آن اخلاص ایمانی، آن شجاعت ایمانی، آن دلبستگی به هدفها - باشد، این ملت قابل دسترسی نیست. چه کار باید بکند؟ باید تلاش کند تا ایمان را در آنها ضعیف کند؛ آرمانهای الهی را در ذهن آنها کمرنگ کند؛ میان آنها و آن آرزوهای بزرگ فاصله بیندازد. این کار هم با شمشیر و با ابزار مدرن و فوق مدرن نمیشود؛ این کار با تبلیغات میشود. از بعد از جنگ، بلکه در اثنای جنگ، این تبلیغات دشمن شروع شده است و تا امروز ادامه دارد. من عرض میکنم، هر کس که به سرنوشت این ملت و این کشور علاقهمند است، باید در راه تقویت ایمان این ملت، در راه تقویت ایمان جوانان، در راه تقویت تدین جوانان و در راه تقویت پیوند جوانان با آرمانهای اسلامی مجاهدت کند. هر کس که ضد این عمل کند، به سرنوشت این ملت علاقهمند نیست؛ یا جزو نیروی دشمن است، یا فریب خورده است. اینجاست که وظیفهی آگاهان و روشنفکران و گویندگان و نویسندگان و مسؤولان و هر عنصر از عناصری که میتواند بر روی ذهن مردم اثر بگذارد، روشن میشود. دشمن از ایمان و از غیرت دینی مردم سیلی خورده است؛ او حق دارد که با غیرت دینی دشمن باشد؛ اما دوست نباید به او کمک کند. آن کسانی که به عزت ایران اسلامی علاقهمندند، باید تلاش کنند که روزبهروز بر غیرت دینی مردم و جوانان و پایبندی آنان بیفزایند. بیانات رهبر انقلاب در دیدار جمعی از بانوان اندیشمند و سخنان بانوان در این دیدار1377/07/18 امروز ما در آغاز دههی سوم انقلاب اسلامی هستیم و انتظار داریم که از فرهنگ اسلامی نظام اسلامی، با اهرمهای مهمی چون ابلاغ دعوت، ایجاد عادت و اعمال قدرت، حفاظت و حراست کنیم. مسلما حفاظت و حراست از چنین فرهنگی حفاظت از انقلاب است؛ انقلابی که حضرت امام (رحمةاللهعلیه) فرمودند: «نگذارید به دست نااهلان بیفتد». بیتردید امر امام و کلام امام، یک امر دو سویه است. از سویی همهی مسؤولان و همهی برنامهسازان جامعه را نشانه میرود تا آنها در انتخاب تدبیرها و در انتصاب مدیرها به این معنا توجه کنند که هیچ جزئی از اجزای انقلاب، بهدست نااهلان نیفتد. امر حضرت امام از سویی دیگر هم متوجه مردم و آحاد جامعه است. مردم جامعهی ما با حضور خود در عرصههای مختلف سیاسی - اجتماعی، با نظارت دقیق، با حمایت همه جانبه و بلکه در جهات و زمینههایی که لازم است، با دخالتها و هدایتهای بجا، باید همه را متوجه مسؤولیتهای خود کنند. هیچ تردیدی نداریم که بین مسؤولان و مردم یک حلقهی واسطهی وسیعی بهنام رسانه بهطور عام و مطبوعات بهطور خاص وجود دارد. بیتردید مطبوعات ما باید در تأمین آگاهیهای صحیح و بموقع مردم، تلاش کنند. مطبوعات ما باید در تأمین ارزشها، اصالتها و آرمانهای مردم بکوشند. مطبوعات میتوانند با ایجاد حرکتهای معرفتآمیز، هم مردم را متوجه مسؤولیت خود کنند و هم مسؤولان را متوجه مسؤولیتهای سنگین خود نمایند؛ چنانکه اگر عکس این اتفاق بیفتد، مطبوعات با حرکتهای جنجالبرانگیز و با ایجاد ابهام و توفان تشتت و تفرق میتوانند هر دو گروه - یعنی هم مردم و هم مسؤولین - را از آن وظایف اصلی خود منحرف کنند. بیانات در دیدار جمعی از ایثارگران و خانوادههای شهدا1376/05/29 الان شما ببینید، کوچکترین مسألهیی که با دستاویز کردن آن بشود علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران و دولت خدمتگزار ما جنجالی در دنیا راه انداخت، استکبار به وسیلهی ایادی تبلیغاتی خود، آن دستاویز را میگیرد و میچسبد و جنجال به راه میاندازد. سعی آنها این است که این ملت را متفرق و متشتت کنند و این وحدت را از بین ببرند. سعی آنها این است که این ملت را از آرمانخواهی نسبت به اسلام و ارزشهای اسلامی دچار فراموشی کرده، سرگرم مسائل روزمرهی زندگی کنند. سعی آنها این است که این پشتوانهی باعظمت را از اسلام و ملتهای مسلمان منطقه بگیرند و این تودهی مقاوم را متلاشی کنند. دوازده سال است که امریکا و استکبار از این ملت خون دل میخورد و میخواهد انتقام بگیرد؛ هوشیار باشید. بیانات در دیدار کارگزاران نظام1375/09/19 قدم بعدی تشکیل حکومت است؛ اما تشکیل حکومت، هدف نیست. نکتهی اساسی این جاست. تشکیل حکومت برای تحقق آرمانهاست. اگر حکومت تشکیل شد، ولی در جهت تحقق آرمانها پیش نرفت، حکومت منحرف است. این یک قاعدهی کلی است؛ این معیار است. ممکن است تحقق آرمانها سالهایی طول بکشد؛ موانع و مشکلاتی بر سر راه وجود داشته باشد؛ اما جهت حکومت - جهت و سمتگیری این قدرتی که تشکیل شده است - حتما باید به سمت آن هدفها و آرمانها و آرزوهایی باشد که شعار آن داده شده است و داده میشود و در متن قرآن و احکام اسلامی وجود دارد. اگر در آن جهت نبود، بلاشک حکومت منحرف است. معیار، این است که عدالت اجتماعی و نظم متکی بر قانون به وجود آید و مقررات الهی همه جا مستقر شود. بیانات در خطبههای نمازجمعه1374/11/20 این ملت هم ملت روشن و متدینی است؛ ملتی است که به آرمانهای انقلاب معتقد است و انقلاب را دوست دارد. انقلاب میتواند این کشور را نجات دهد. بدانید! اگر ارزشهای انقلابی فراموش شد، هیچ قدرتی نخواهد توانست مشکلات این کشور را برطرف کند و آن را بسازد. ارزشها و شعارهای انقلابی، ابزارهای حرکت و تضمین کنندهی حضور آحاد این ملتند. اینها میتوانند کشور را نجات دهند. این کشور، مدتها به این شعارهای انقلابی احتیاج دارد تا استخوانهایش محکم شود؛ تا آسیبناپذیر و ساخته شود و دشمن از او قطع طمع کند. بیانات در دیدار جمعی از روحانیون1374/09/16 امروز اگر روحانیت در قبال حکومت، بیاعتنا و بیمبالات باشد، هم خودش ضایع خواهد شد و هم حکومت اسلامی تضعیف میشود. حکومت اسلامی، حکومت قرآن و حکومت فقه و فقیه و حکومت علم و عدل است. حکومت برای گسترش آرمانهای اسلامی است. تشکیل حکومت اسلامی، آرزوی همهی اولیاءالله در طول تاریخ بوده است. هر فرد مؤمنی وظیفه دارد از آن دستگاه سیاسی که اسلام را ترویج و احکام آن را پیاده میکند، حمایت کند. مگر عالم دین میتواند نسبت به حکومت اسلامی بیاعتنا بماند؟! افراد کافر به اسلام، در مقابل حکومت طاغوتی بیاعتنا میمانند. «طاغوت» یعنی کسی که در مقابل خدا، دستگاهی برپا میکند: اندادالله، شرکاءالله. کسانی که خود را بندهی مطیع خدا میدانند، برای تحقق اهداف خدایی تلاش میکنند و صبح و شام در مقابل پروردگار پیشانی خضوع به خاک میسایند که به آنها توفیق دهد خدمتگزار دین او باشند. اگر اینها در کشور، زمام قدرت را به دست گیرند، همه وظیفه دارند که مانند یک عبادت، از آنان حمایت کنند. بیانات در دیدار اعضای شوراهای فرهنگ عمومی استانها1374/04/19 بنده، ملتی با این ویژگیها و آرمانهای عظیم، کم سراغ دارم. این انقلابها و نهضتها و ناسیونالیسمهایی که ملتها و کشورها را در مشت خود گرفته و تحولات زیادی را در آنها به وجود آوردهاند، همه از آنچه که تحت عنوان نظام اسلامی است، کمترند؛ چون مجموعه آرمانهایی که تحت عنوان نظام اسلامی جمع میشود، بسیار والا و عظیم است و همه مسائل فردی و اجتماعی را با همدیگر شامل میشود. اگر انشاءالله این حرکت انجام گیرد، این ملت به آن آرمانها خواهد رسید. بیانات در دیدار جمعی از کارگران و معلمان1373/02/13 چیزی که برای ما لازم است، این است که خود ما در نقطهی تحقق آرمانهای اسلامی قرار گیریم. آن کار و آن تعلیم، با آن نیت، با آن احساس و آن غیرت انجام گیرد، تا در آیندهی نزدیک، انشاءالله کشور در موضعی قرار گیرد که «لیظهره علی الدین کله و لو کره المشرکون». همانی شود که خدا برای شما ملت بزرگ اراده کرده است، خواسته است و انشاءالله مقدر فرموده است. بیانات در مراسم صبحگاه مشترک یگانهای زمینی، هوایی و دریایی سپاه1372/07/07 بعضی به ظواهر دنیا که نگاه میکنند، نسبت به آرمانهای الهی دچار تردید میشوند. این از کوته بینی است؛ از سطحی نگری است. درست است که ظواهر مادی، با شتاب دیوانهواری به سمت غرق شدن هرچه بیشتر در مادیات حرکت میکند. در این شکی نیست. اما معنویات، مانند شکوفههایی بر روی بدنهی این درخت پیر، خودش را مینمایاند. شیرینترین حقایق در این مورد، پیدایش و تداوم جمهوری اسلامی و استحکام پایههای آن، و بالاتر از اینها، استقامت جمهوری اسلامی بر روی همان خط صحیحی است که از اول آن را انتخاب کرده است؛ آگاهانه و هشیارانه و بدون متمایل شدن به این طرف و آن طرف. این باید حفظ شود و حفظ خواهد شد. بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان و کارکنان نیروی هوایی ارتش1371/11/19 در این نوع زندگی، هرچه میگذرد انسان احساس میکند که عمرش تلف نشده است؛ چون برای یک هدف عالی زحمت کشیده است. اگر این هدف یک هدف الهی باشد؛ به بشریت برگردد، به آرمانهای خدایی برگردد، به صلاح و خیر بشر برگردد، به استقرار عدالت و به مبارزه با ظلم و جور مربوط شود، احساس میکند که به هدف نزدیکتر شده است. در پایان راه هم وقتی به پشت سر خود نگاه میکند، میبیند فرسنگها به هدف نزدیک شده است. لذا حسرت ندارد و احساس لذت میکند. این، زندگی واقعی است؛ زندگی برای آرمانها و هدفهای والا. جملهی معروفی که به امام حسین علیهالسلام نسبت داده شده است - و نمیدانم آیا این نسبت صحیح است یا نه - جملهی حکیمانه و درستی است. میفرماید: «انما الحیاة عقیدة و جهاد.» عقیده، یعنی به هدفی دل بستن، آرمانی را پذیرفتن و در راه آن مجاهدت کردن. اسلام آمده است به انسانها هدف بدهد و آنها را به سمت آرمانهای والا و زیبای بشری به حرکت وادارد. در چنین راهی است که اگر انسان یک قدم جلو برود؛ تلاش خالصانه و مخلصانهای انجام دهد؛ فداکاری کند؛ حتی اگر زحمت و رنجی به او رسید و ناکامی ظاهریای نصیبش شد تحمل کند، در دل و در محاسبهی الهی، شاد و خشنود است؛ چون احساس میکند طبق آنچه که وظیفهی او بوده، به سمت آن اهداف عالی، تلاش و حرکت کرده است. این تلاش، فینفسه دارای ارزش است؛ اگرچه انسان را دائما به هدف هم نزدیک میکند. این، آن چیزی است که مبارزهی ملت ایران را شکل داد و امروز هم این مبارزه همچنان ادامه دارد. هدفی که این انقلاب و این مبارزه برای خود در نظر گرفت، هدفی بود که انسانیت از آن متنفع و متمتع میشود. آن هدف، مبارزه با ظلم و فساد و تبعیض در سطح جهانی و در محدودهی کوچکتر، در سطح کشور است و برای این است که هدفهای والا برای بشریت مطرح شود. بیانات در دیدار کارگزاران نظام1371/11/01 آیا امروز که صدها زبان و حنجره و قلم در سطح دنیا، با پول دستگاههای استعماری کوشش میکنند که علیه معنویت، دین، اسلام و هر جوشش اسلامی سخن بگویند و وانمود میکنند که همین نظم مادی عالم، همین نظام قلدرانهای که بر دنیا حاکم است، همین خوب است و لازم نیست اسلام بیاید و خدشهای بر این نظام قلدرانه وارد کند، بشریت از چنان بعثتی مستغنی است؟ آیا امروز بشر نمیخواهد خودش را تزکیه کند؟ آیا برای بشریت عیب نیست که آحاد بشر، در هر جا که هستند به فکر این باشند که راحت خود و رنج دیگران را دنبال کنند؟ برای بشریت عیب نیست که آرمانگرایی در میان آحادش وجود نداشته باشد و همه به همان وضع موجود زندگی خودشان قانع باشند و اگر تکه نانی دست کسی است، دو دستی آن را بچسبد که قلدرتری نیاید و از دست او نرباید و خودش به دندان نکشد؟ این وضعیت دنیا خوب است؟ آیا چنین نظمی و چنین نظام بینالمللیای برای بشریت، بهشت موعود است؟ نباید علیه آن، برای اصلاح آن و برای ادبکردن آن هیچ کاری بشود؟ نباید بشریت حرکتی کند و بعثتی انجامدهد؟ آیا امروز در دنیا، یا لااقل در بخشهای مهمی از دنیا، به معنای حقیقی کلمه، «قانون جنگل» حکمفرما نیست؟ آیا از قسط هیچ خبری هست؟ بیانات در دیدار فرماندهان گردانهای عاشورا1371/04/22 حرف در این زمینه، زیاد است. من یک آیه از قرآن را در پاسخ به این سؤال مطرح میکنم. قرآن جواب ما را داده است. قرآن، آن درد را به مسلمین معرفی میکند. آن آیه این است که میفرماید: «فخلف من بعدهم خلف اضاعوا الصلاة و اتبعوا الشهوات فسوف یلقون غیا.» دو عامل، عامل اصلی این گمراهی و انحراف عمومی است: یکی دور شدن از ذکر خدا که مظهر آن نماز است. فراموش کردن خدا و معنویت؛ حساب معنویت را از زندگی جدا کردن و توجه و ذکر و دعا و توسل و طلب از خدای متعال و توکل به خدا و محاسبات خدایی را از زندگی کنار گذاشتن. دوم «و اتبعوا الشهوات»؛ دنبال شهوترانیها رفتن؛ دنبال هوسها رفتن و در یک جمله: دنیاطلبی. به فکر جمعآوری ثروت، جمعآوری مال و التذاذ به شهوات دنیا افتادن. اینها را اصل دانستن و آرمانها را فراموش کردن. این، درد اساسی و بزرگ است. ما هم ممکن است به این درد دچار شویم. اگر در جامعه اسلامی، آن حالت آرمانخواهی از بین برود یا ضعیف شود؛ هر کس به فکر این باشد که کلاهش را از معرکه در ببرد و از دیگران در دنیا عقب نیفتد؛ اینکه «دیگری جمع کرده است، ما هم برویم جمع کنیم و خلاصه خود و مصالح خود را بر مصالح جامعه ترجیح دهیم»، معلوم است که به این درد دچار خواهیم شد.نظام اسلامی، با ایمانها، با همتهای بلند، با مطرح شدن آرمانها و با اهمیت دادن و زنده نگهداشتن شعارها به وجود میآید و حفظ میشود و پیش میرود. شعارها را کم رنگ کردن؛ اصول اسلام و انقلاب را مورد بیاعتنایی قرار دادن و همه چیز را با محاسبات مادی مطرح کردن و فهمیدن، جامعه را به آنجا خواهد برد که به چنان وضعی برسد. بیانات در دیدار جمعی از پرستاران1370/08/22 آنها برای اینکه از زن، آنچنان موجودی به وجود بیاورند که مورد نظر خودشان است، محتاج این هستند که دایما مد درست کنند و چشمها و دلها و ذهنها را به همین چیزهای ظاهری و کوتهنظرانه مشغول کنند. کسی که به این چیزها مشغول شد، کی به ارزشهای واقعی خواهد رسید؟ مجال پیدا نمیکند برسد. زنی که در فکر باشد از خود وسیلهیی برای جلب نظر مردان بسازد، کی فرصت این را پیدا خواهد کرد که به طهارت اخلاقی فکر کند و بیندیشد؟ مگر چنین چیزی ممکن است؟ آنها این را میخواهند. آنها مایل نیستند که زنان جوامع دنیای سوم، دارای فکر روشن و آرمانخواه باشند؛ خودشان دنبال هدفهای بزرگ حرکت کنند و شوهر و فرزند خود را هم حرکت بدهند. زنان جوان در جامعهی ما باید خیلی مراقب باشند، تا این کمند ناپیدای بسیار خطرناک فرهنگ و تفکر غربی را بشناسند؛ از آن پرهیز کنند و جامعهی زنان را از آن جدا و برحذر بدارند.امروز این راهی که ملت اسلام، بخصوص ملت بزرگ و شجاع ایران در پیش گرفته است - راه تحقق آرمانهای اسلامی - راه نجات انسانها، راه دفع ظلم، راه شکستن بتهای زر و زور قدرت در دنیاست؛ بایستی این راه را درست شناخت و از آن پاسداری و حراست و حفاظت کرد. به ارادههای قوی، به دلهای محکم و ظرفیتهای بالا احتیاج است؛ و این جز با تربیت الهی و اسلامی مرد و زن ما امکانپذیر نیست. صلاح زنان در جامعه، به دنبال خود، صلاح مردان را هم میآورد. نقش زنان در این مورد، جزو نقشهای برجسته و شاید نقش اول است. بیانات در دیدار جمعی از آزادگان1370/05/28 الان شما ببینید، کوچکترین مسألهیی که با دستاویز کردن آن بشود علیه جمهوری اسلامی و ملت ایران و دولت خدمتگزار ما جنجالی در دنیا راه انداخت، استکبار به وسیلهی ایادی تبلیغاتی خود، آن دستاویز را میگیرد و میچسبد و جنجال به راه میاندازد. سعی آنها این است که این ملت را متفرق و متشتت کنند و این وحدت را از بین ببرند. سعی آنها این است که این ملت را از آرمانخواهی نسبت به اسلام و ارزشهای اسلامی دچار فراموشی کرده، سرگرم مسایل روزمرهی زندگی کنند. سعی آنها این است که این پشتوانهی باعظمت را از اسلام و ملتهای مسلمان منطقه بگیرند و این تودهی مقاوم را متلاشی کنند. دوازده سال است که امریکا و استکبار از این ملت خون دل میخورد و میخواهد انتقام بگیرد؛ هوشیار باشید. بیانات در مراسم دومین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمهالله)1370/03/14 همهی دنیا - هم تودههای مسلمان و مستضعف و محروم عالم، و هم اردوگاه استکبار - تشخیص داده و فهمیدهاند که کانون و محور و مرکز این حرکتی که امروز در جهت آرمانهای اسلامی در دنیا مشاهده میشود، جمهوری اسلامی است؛ لذا در درجهی اول، همهی دشمنیهای عالم متوجه ماست. ما در لابلای سخنان گرم و بهظاهر دوستانه، همواره نشانههای خصومت و کینه را میشناسیم. ما میدانیم که استکبار نسبت به جمهوری اسلامی و شما ملت و این امام بزرگوار، چهقدر دشمن است. دشمن چون او را زنده میداند، یک سر سوزن از دشمنیش با او کم نشده است. اگر بوقهای استکباری و اردوگاه استکبار و دشمنان امام فکر میکردند که او مرده و تمام شده است، بعد از گذشت دو سال از رحلت جانسوز او، اینقدر با شخص او و با نام او دشمنی نمیکردند، که امروز میکنند. بیانات در دیدار اعضای شورای فرهنگی اجتماعی زنان1369/10/16 چه ستمهایی که در حق زن روا داشته شده و اسمش ستم است، و چه ستمهایی که اسمش هم ستم نیست، اما در حقیقت ستم است؛ مثل همین سوق دادن به تجمل و مصرفگرایی و آرایشهای بیهوده و مخارج سنگین و تبدیل شدن به یک وسیلهی مصرف. این، ستم بزرگی بر زن است. شاید بشود گفت که هیچ ظلمی بالاتر از این نیست؛ زیرا که او را بکلی از آرمانها و اهداف تکاملی خودش غافل و منصرف میکند و به چیزهای خیلی کوچک و حقیر سرگرم مینماید. این، کاری بوده که در رژیم ظالم پادشاهی انجام شده، و حالا باید جلوی آن گرفته میشد. البته در اوایل انقلاب، خیلی هم خوب بود؛ لیکن بعدها باز غفلتهایی شده است، که باید نسبت به آن، حسابی برنامهریزی کرد. بیانات در دیدار اعضای شورای فرهنگی اجتماعی زنان1369/10/16 آرمانگرایی در اسلام و گرایش به سمت قلهها و اوجها و آرمانها، یک چیز قطعی و حتمی است. زن مثل مرد و مثل همهی خلایق، باید در این سمت حرکت کند. این، با گرایشهای غلیظ و در لاک چیزهای صددرصد شخصی و بیارزش رفتن نمیسازد. البته در نظام اسلامی، بایستی آنها ریشهکن بشود. این گرایش به مصرف و تجملگرایی و امثال آن، که در جوامع جاهلی رشد داده میشود، باید در جامعهی اسلامی ریشهکن میشد، یا لااقل در حد متوسطی قرار میگرفت و افراطی در آن نمیشد؛ اما متأسفانه الان ملاحظه میشود که قشرهایی از مردم، باز سرگرم همان سرگرمیهای گذشتهاند، که باب جوامع دور از اسلام و دور از معنویت و حقیقت است. این، غلط است. بیانات در دیدار جمعی از بسیجیان و پرستاران و پرسنل نیروی دریایی ارتش1369/09/07 شاید تا مدتی تصور میکردند که بعد از رحلت امام بزرگوار ما (رضوانالله تعالیعلیه)، شعلهی آرمانخواهی در جمهوری اسلامی کم بشود، یا فرو بنشیند و یا خاموش گردد. خیال میکردند که بعد از رحلت امام (رضواناللهعلیه)، تدریجا همه چیز تمام خواهد شد. یعنی احساسات انقلابی و روح مجاهدت و فداکاری در مردم و نیز دشمنی آنها با ایادی ظلم و استکبار و استعمار در دنیا، تمام خواهد شد. بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضای هیئت دولت1369/06/01 محور دوم، جهت حرکت و آرمانها و اصول است؛ همان چیزی که جناب آقای هاشمی اشاره کردند و خیلی مهم است. خیلی فرق است بین آن مجموعه مدیرانی که به نیت و با ایمانی، تلاشی را شروع کردند، و آن کسانی که اینطور نیستند و بالاخره مأموریتی به عهدهشان گذاشته شده و میخواهند کار را انجام بدهند. بین دولت ایران و دولتهای دیگر، واقعا تفاوت است. در اینجا مسأله این است که وقتی ما از اول این حرکت را شروع کردیم، آن کسانی که قدمهای اول را در این حرکت برداشتند، به قصد احیای اسلام و دفاع از مسلمین و احیای ارزشهای اسلامی و رفع ظلم و استقرار عدل در جامعه و کمک به مردمی که به خاطر حکومتهای جائر، سایهی عدل را بر سرشان ندیده بودند، شروع به این کار کردند. بیانات در دیدار کارگزاران نظام1369/02/07 یقینا اگر آنچنانکه تکلیف اسلامی است، ما در ماه مبارک رمضان و در همهی این فرصتهای مغتنم ایامالله، نعمت ذکر و توجه و دعایی که به ما داده شده، مغتنم بشماریم و خودمان را با منبع قدرت و عزت و عظمت - یعنی ذات مقدس باریتعالی - مرتبط کنیم، بدون شک آن تحول اساسی و مطلوب، هم در ارواح و دلها و هویت اصلی انسانی ما و هم به تبع آن، در محیط زندگی و کار و تلاش و مبارزهی ما، پدید خواهد آمد و به مقاصد اسلام نزدیک خواهیم شد. این، یک تفاوت اصلی بین اسلام و بقیهی روشها و برنامههایی است که یک تحول و آرمانگرایی را به بشر پیشنهاد میکنند. بیانات در دیدار جمعى از روحانیّون1368/12/02 حقیقتاً ملّت ما آنچنان برجستگیاى در راه آرمانهاى اسلام و انقلاب از خود نشان دادند که انسان در مقابل عظمت این ملّت سر تعظیم فرود میآورد و در خود احساس حقارت میکند. ببینید در این یازده سال چه مراحلى را گذراندند و چگونه براى خاطر خدا در این راه دشوار پاى فشردند. همهی چشمها در دنیا منتظر بودند که ببینند ملّت ایران بعد از امام چه خواهد کرد. این ملّت در هر تجربهاى که بعد از رحلت حضرت امام - در این چند ماه تاریک و سخت و غمانگیز - پیش آمد، با اخلاص خودشان، با شجاعت خودشان، با هوشیارى خودشان آنچنان جلوههایى نشان دادند که فضا را منوّر کردند. همین راهپیمایى عظیم بیستودوّم بهمن امسال، حقیقتاً یکى از چیزهایى بود که در تاریخ این ملّت بهعنوان سند افتخار و نقطهی روشن و منوّر خواهد ماند. بیانات پس از بازدید از دانشگاه علوم نظامى نیروى زمینى ارتش جمهورى اسلامى ایران1368/07/13 ما وقتی رد نظام سلطه و سلطهگر و سلطهپذیر را در دنیا اعلام میکنیم، ملتها به هیجان میآیند. من، در مجامع جهانی مکرر حضور پیدا کردهام. وقتی این فکر را مطرح کردم، دیدم حتی رؤسای دولتها به هیجان میآیند؛ منتها دست و ذهنشان بسته است و بعضی هم همتشان کوتاه است؛ اما دوست میدارند ملتی را ببینند که شجاعانه در وسط میدان، از چنین فکری دفاع میکند و میایستد و از هیچ کس هم نمیترسد. آن ملت با این آرمان، ملت ماست که باید نیروی دفاعیش متناسب با این آرمان بلند و شایسته، سازماندهی و تقویت بشود. بیانات در دیدار رئیسجمهور و اعضاى هیئت دولت1368/06/08 دنیا و آخرت، رفاه و آرمان، با هم و در کنار هم قابل پیشرفت است. تصور اینکه جامعهی آرمانگرا به حل مشکلات مادی و رفاهی نخواهد رسید، به معنای این است که بگوییم ادیان و مقدسات و معنویات و آرمانها، به فکر دنیا و زندگی مردم نیستند! این، خلاف صریح اسلام و همهی ادیان است. مطمئنا حرکت به سمت گشودن گرههای مردم و باز کردن راه به سمت یک زندگی مرفه و سالم و خوب، که مردم از فراوانی و ارزانی و دیگر امکانات استفاده کنند، یک وظیفهی اسلامی است که بر دوش همه - بخصوص بر دوش شما که مسؤولان و مدیران کشور هستید - است. این کار، عملی است و قطعا جزو آرمانهای اسلامی و امام عزیزمان میباشد.جامعهی مؤمن و انقلابی، تعارض دنیای زودگذر و سهلالوصول با آرمانهای ماندگار و صعبالوصول را به نفع این دومین حل خواهد کرد. رسیدن به آرمانها دشوار است؛ ولی ملت ایران در برنامهریزیهای جامع و بلند مدت شما، انشاءالله آرمانها و معنویات اسلامی خود را بهدست خواهد آورد. پیام به ملّت ایران بهمناسبت چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف)1368/04/23 در این مرحله از انقلاب، هدف عمده عبارت است از ساختن کشوری نمونه که در آن، رفاه مادی همراه با عدالت اجتماعی و توأم با روحیه و آرمان انقلابی، با برخورداری از ارزشهای اخلاقی اسلام تأمین شود. هریک از این چهار رکن اصلی، ضعیف یا مورد غفلت باشد، بقای انقلاب و عبور آن از مراحل گوناگون ممکن نخواهد شد. پیام به ملّت ایران بهمناسبت چهلمین روز ارتحال حضرت امام خمینى (قدّس سرّه الشّریف)1368/04/23 روحیه و آرمان انقلابی، بدین معنی است که میل به زندگی راحت و مرفه، جامعه و مسؤولان را به سازشکاری و تسلیم در برابر زورگویی قدرتهای جهانی و غفلت از توطئهی استکبار و بیاعتنایی به پیام جهانی انقلاب نکشاند. آن روزی که خدای نخواسته جمهوری اسلامی، رفاه و آبادی را هدف عمدهی خویش قرار داده و در این راه حاضر به چشمپوشی از آرمانهای انقلابی و جهانی و فراموشی از پیام جهانی انقلاب شود، روز انحطاط و زوال همهی امیدها خواهد بود؛ و خدا چنین روزی را انشاءالله هرگز نخواهد آورد. بیشک، ملت ایران برای دفاع از اسلام عزیز و استقلال ملی آماده است که همه چیز خود را فدا کند. بیانات در دیدار وزیر دفاع و جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروهاى سهگانهی ارتش جمهورى اسلامى ایران و وزارت دفاع1368/03/18 شخصیّت هر انسانى -غیر از آن عوامل و عناصرى که وجود خارجى او را تشکیل میدهد، یعنى جسمش، ذهنش، روحیّاتش، خصالش، خلقیّاتش، که اینها این وجود ظاهرى را، این شخصیّت ظاهرى را به وجود میآورند- یک مقوّمات دیگرى دارد که گاهى آنها نسبت به این عناصر تشکیلدهندهی شخصیّت، جنبهی زیربنائى دارند؛ آنها چیستند؟ افکارش است، جهانبینیاش است، دیدگاههایش است. همهی جهانبینیها نمیتوانند اینجور آدمى درست کنند. آن کسى که به خدا معتقد است، به قیامت معتقد است، به حضور در برابر پروردگار معتقد است، به زندگى پس از مرگ -به راهى که در آستانهی مرگ در برابر انسان گشوده میشود و انسان مثل کسى که تازه وارد دنیا شده، وارد یک عالم دیگرى خواهد شد و نشئهی دیگرى را طى خواهد کرد- معتقد است، به شهادت معتقد است، به توکّل به خدا معتقد است، کسى که این جهانبینى را دارد در دنیا جورى عمل میکند، کسى که این را ندارد جور دیگرى عمل میکند. جهانبینىِ هر انسانى در تشکیل شخصیّت او یک تأثیر اساسى دارد. یکى از این مقوّمات، هدفهاى او است؛ هدفمان چیست؟ شما هدفت چیست، بگو تا بگویم چهجورى میتوانى عمل کنى، کجاها میتوانى بروى، تا کجا قدمت براى جلو رفتن کشش دارد؛ فرق میکند. هدفهاى بزرگ بهخودیخود حرکتهاى بزرگ و شخصیّتهاى بزرگ را تولید میکند؛ هدفها و آرمانهاى انسان، افکار او و تأمّلات او -دربارهی زندگى، دربارهی انسان، دربارهی آینده، دربارهی جامعه، دربارهی وظایف بشر- عناصر سازندهی شخصیّت یک انسان است. خب، امام اگرچه عوامل و عناصر و مقوّماتى که وجود ظاهرى او را به وجود میآورد و تشکیل میداد را با خود برد، امّا افکار، آرمانها، جهانبینى، هدفها، توصیهها، راهها، ابزارها را در اختیار ما گذاشت؛ ما اینها را داریم. بخش عظیمى از شخصیّت امام الان در دست ما است، در اختیار ما است. ما با اینها چگونه عمل خواهیم کرد؛ این اصل قضیّه است.من میگویم آرمانهاى اعلامشدهی بهوسیلهی امام، برترین و والاترین آرمانها است. ما اینها را دنبال میکنیم، آرمانهاى ما است. این ملّتى که میبینید اینجور دارند بر سر و سینه میزنند و اشک میریزند و دلها در سینهی اینها تاب ماندن ندارد و اگر میتوانستند -هر کدام- همهی دنیا را میدادند تا امام را یک لحظه به حیات برگردانند، این کار را میکردند؛ اینها دنبال آن افکار امامند؛ امام را براى خاطر فکرش، ایدهاش، آرمانش، راهش، مجاهدتش، مقاومتش در این راه، دوست میدارند. ما آنها را نگه میداریم؛ آن آرمانها، آرمانهاى ما، آرمانهاى این مردم، آرمانهاى شما، آرمانهاى رزمندگان، اینها است. بیانات در دیدار وزیر دفاع و جمعى از فرماندهان و کارکنان نیروهاى سهگانهی ارتش جمهورى اسلامى ایران و وزارت دفاع1368/03/18 این آرمانهاى امام است، آرزوهاى او است؛ اینها زنده است، از هر چیزى زندهتر. دنیا هم الان از آنها دارد میترسد. خبرگزاریها در دنیا و محافل تحلیلگر سیاسى لحظهبهلحظهی اینجا را زیر ذرّهبین گذاشتهاند؛ ساعت اوّل یک چیز میگفتند: رهبرى جدید چنین خواهد کرد، چنان خواهد کرد؛ بعد که دیدند نخیر، راه ما راه امام است، هدفهاى ما هدفهاى امام است، درس ما توصیههاى امام است، او همواره معلّم ما بود و معلّم ما خواهد ماند و ما برتر، والاتر، شیرینتر، مقدّستر، شایستهتر براى فداکارى از هدفهاى اعلامشدهی او هدفى و راهى و آرمانى را سراغ نداریم تا انتخاب بکنیم، بعد که اینها را دیدند لحنها عوض شد. از آن آرمانها میترسند. از شخص هم بهخاطر همان آرمانها میترسند. پیام بهمناسبت چهارمین سالروز تشکیل بسیج مستضعفان1362/09/04 بسیج این ارتش عظیم مكتبی و مردمی -كه بضرورت انقلاب اسلامی و دفاع از اهداف و آرمانهای آن بوجود آمده است- دانشگاهی عظیم برای ساختن و پرورش نسلی است آرمانخواه و خداجو كه دفاع از مستضعفان سراسر عالم را در سرلوحهی اهداف خویش دارد و جانبازترین و فداكارترین انسانها در آن جمع شدهاند تا از محرومان و مستضعفان عالم در برابر تجاوز جهانخواران قدرتمند و نیروی اهریمنی ابرقدرتها دفاع كنند. مقالات
مرتبط
|