[ بازگشت ] | [ چـاپ ]

مربوط به :بیانات در دیدار کارکنان و خانواده‌های ناوگروه ۸۶ نیروی دریایی ارتش جمهوری اسلامی ایران - 1402/05/15
عنوان فیش :خداشناسی، یکی از درسهای دریانوردی ناوگروه 86 ارتش
کلیدواژه(ها) : نیروی دریایی, خلقت الهی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
[یکی از درسهای دریانوردی ناوگروه 86] درس خداشناسی بود. دریا یکی از نشانه‌های بارز وجود خداوند است. در دعا میخوانیم «یا مَن فِی البِحارِ عَجائِبُه»؛(1) دریا مرکز عجایب و شگفتی‌های آفرینش است. عظمت دریا، بی‌کرانگی اقیانوسها، زیبایی‌های مناظر گوناگون دریا، در یک جاهایی خشم دریا، لطف دریا، موجودات دریایی شگفت‌آور، اینها همه آیات الهی است، اینها همه نشانه‌های خدا است. دریا در واقع یک نمایشگاهی است از آیات پروردگار. پس... درس این دریانوردی خداشناسی است؛ اعتقاد آدم به خدا تقویت میشود، آیات الهی را به چشم میبیند.
1 )
زادالمعاد، علامه مجلسی، ص ۴۳۷ (دعای جوشن کبیر)

یا مَن فِی البِحارِ عَجائِبُه
ترجمه :
«ای آن‌که شگفتی‌هایش در دریاست»


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1402/02/27
عنوان فیش :افزایش تضرّع و نگاه مخلصانه در حج
کلیدواژه(ها) : تضرّع به درگاه الهی, حج, سفر معنوی حج
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
هر چه میتوانید در مسجدالحرام، در مدینه‌ی منوّره آن عملی را که خدای متعال دوست میدارد که عبارت است از آن عمل مخلصانه و نگاه مخلصانه و تضرّع الی الله تعالیٰ، این را تکرار کنید، زیاد کنید، افزایش بدهید. اَللهُمَّ ارزُقنی حُبَّکَ وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ وَ حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یوصِلُنی اِلیٰ قُربِک؛(1) عملی که ما را به خدا نزدیک میکند؛ [مثل] همین تضرّع و همین توجّه و ادعیه‌ای که وارد شده. یا ادعیه‌ای که مخصوص آنجا هم نیست، [مثل] همین دعای کمیل؛ این [خواندن] دسته‌جمعی دعای کمیل بسیار کار خوبی است.
1 )
بحارالانوار، محمد باقر‏مجلسى ،ج ۹۱، ص ۱۴۹ (با اندکی تفاوت)؛

أَسْأَلُكَ حُبَّكَ، وَحُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ، وَحُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنِى إِلَىٰ قُرْبِكَ
ترجمه :
امام سجاد(علیه السلام): «از تو می‌خواهم دوستی خودت را و دوستی آنان‌که تو را دوست دارند و دوستی هر کاری که مرا به میدان قرب تو می‌رساند.»


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1402/01/15
عنوان فیش :رها شدن از غفلت به واسطه ذکرالهی
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, غفلت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
‌[ذکر] ما را از غفلت خلاص میکند. غفلت بلای بزرگی است. در دعای مبارک ابی‌حمزه میخوانیم: یا مَولایَ‌ بِذِکرِکَ‌ عاشَ‌ ‌قَلبی‌ وَ بِمُناجاتِکَ بَرَّدتُ اَلَمَ الخَوفِ عَنّی‌؛(1) با یاد تو، ذکر تو، دلِ من زندگی پیدا کرد؛ با مناجات با تو، اضطراب و ترس از ‌من دور شد و رها شدم. اینکه در قرآن، آیات زیادی ــ ده‌ها آیه، شاید قریب صد آیه که [البتّه] من نشمردم ــ درباره‌ی ‌ذکر وجود دارد، نشان‌دهنده‌ی اهمّیّت این حقیقت در زندگی ما، در ارتباطات ما، در عاقبت ما و انتهای راه ما است. اینکه ‌خدای متعال میفرماید: اُذکُرُوا اللَهَ ذِکراً کَثیرًا * وَ سَبِّحوهُ بُکرَةً وَ اَصیلا،(2) نشان‌دهنده‌ی این است که ذکر، هم لازم است، ‌هم کثیرش لازم است؛ ذکرِ زیاد لازم است.‌
1 )
اقبال‌الاعمال، على بن موسى ابن طاووس ‏، ص ۷۳‏

مَولايَ ، بِذِكرِكَ عاشَ قَلبي ، وبِمُناجاتِكَ بَرَّدتَ ألَمَ الخَوفِ عَنّي ‏
ترجمه :
‏«ای مولای من دلم به یاد تو زندگی کرد و با مناجات با تو آتش هراس را بر خود سرد نمودم...»‏

2 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 41
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا اذكُرُوا اللَّهَ ذِكرًا كَثيرًا
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! خدا را بسیار یاد کنید،

2 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 42
وَسَبِّحوهُ بُكرَةً وَأَصيلًا
ترجمه :
و صبح و شام او را تسبیح گویید!


مربوط به :بیانات در دیدار مردم آذربایجان شرقی - 1401/11/26
عنوان فیش :شکرگزاری خدا از کسانی که شکرگزار او هستند
کلیدواژه(ها) : راهپیمایی ۲۲ بهمن, عظمت ملت ایران
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
آمدنِ مردم [در بیست‌ودوّم بهمن امسال] حقایق زیادی را بیان کرد... اظهار ارادت به ملّت ایران [میکنم] در همه جا: از منتهاالیه شرق کشور تا منتهاالیه غرب کشور؛ از شمال تا جنوب کشور؛ در شهرهای دوردست، در مراکز، در شهرهای بزرگ مثل تبریز، اصفهان، مشهد و جاهای دیگر، تا روستاها! ملّت ایران همه با هم صدا بلند کردند؛ اینها خیلی ارزشمند است. ملّت ایران! شَکَرَ الله سعیکم. البتّه بنده خودم را شایسته‌ی این نمیدانم که من تشکّر کنم؛ خدا باید تشکّر کند؛ خداوند متعال شاکر است: اِنَّ رَبَّنا لَغَفورٌ شَکور.(۱) هر حرکت شما را، هر اظهار نظر شما را، هر کلمه‌ای که بر زبان می‌آورید، هر قدمی که برمیدارید، اینها را خدای متعال شکرگزاری میکند؛ با اینکه کار شما وظیفه است. آنچه ما انجام میدهیم گوشه‌ای از شکر خدا است امّا «تَشکُرُ مَن شَکَرَکَ وَ اَنتَ اَلهَمتَهُ شُکرَک»؛(۲) تو از آن کسی هم که تو را شکر میکند، شکرگزاری میکنی.
1 )
صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای ۴۵

تَشکُرُ مَن شَکَرَکَ وَ اَنتَ اَلهَمتَهُ شُکرَک
ترجمه :
آن که تو را شکر کند شکرش کنی، در صورتی که خودت آن شکر را به او الهام فرمودی.

1 ) سوره مبارکه فاطر آیه 34
وَقالُوا الحَمدُ لِلَّهِ الَّذي أَذهَبَ عَنَّا الحَزَنَ ۖ إِنَّ رَبَّنا لَغَفورٌ شَكورٌ
ترجمه :
آنها می‌گویند: «حمد (و ستایش) برای خداوندی است که اندوه را از ما برطرف ساخت؛ پروردگار ما آمرزنده و سپاسگزار است!


مربوط به :بیانات در دیدار خانواده و اعضای ستاد بزرگداشت شهید حاج قاسم سلیمانی - 1401/10/11
عنوان فیش :تحقّق اراده الهی در گرو وجود اسباب
کلیدواژه(ها) : شهید حاج قاسم سلیمانی, اراده الهی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
شهید سلیمانی باید زنده بماند. شهدا همه باید زنده بمانند. نباید بگذاریم غبار فراموشی، گَرد فراموشی روی اینها بنشیند. و خب شهید سلیمانی جزو برجسته‌ترین‌ها است. باید اینها زنده بمانند. یک بخشی از زنده ماندنشان کار من و شما است. حالا یک بخشی‌اش کار خدا است که به ما ربطی هم ندارد و خدا خودش زنده نگه میدارد، امّا یک بخشی هم کار ما است. عیناً مثل قضیّه‌ی امام حسین (علیه السّلام)؛ امام حسین را خدا زنده نگه داشته، امّا اگر من و شما جلسه درست نکنیم، سینه نزنیم، حرف نزنیم، منبر نرویم، روضه نخوانیم، این تحقّق پیدا نمیکند. یعنی اراده‌ی الهی اسباب لازم دارد، اسباب را هم البتّه خدا راه می‌اندازد، امّا از طریق اسباب این کارها انجام میگیرد، و اسبابش من و شماییم، وَ تَسَبَّبَت بِلُطفِکَ الاَسباب(1) اسباب سببیّت پیدا میکنند به لطف پروردگار، امّا اسباب باید وجود داشته باشد و اینها سببند.
1 )
صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای 7

ذلَّتْ‌ لِقُدْرَتِكَ اَلصِّعَابُ‌، وَ تَسَبَّبَتْ‌ بِلُطْفِكَ‌ اَلْأَسْبَابُ‌، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ اَلْقَضَاءُ‌ ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ اَلْأَشْيَاءُ‌.
ترجمه :
دشواری‌ها در برابر قدرتت آسان گردد و وسایل زندگی و اسباب حیات، به لطفت فراهم آید و فرمان و حکم به نیرویت جریان یابد؛ و همه چیز بر اساس و اراده‌ات می‌گذرد.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان - 1401/02/06
عنوان فیش :اهمیت داشتن مجالست با علما
کلیدواژه(ها) : تعمیق اعتقادات, تعمیق فکر
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یک نکته‌ای که در مطالبه‌گری وجود دارد و در کلّ اقدامات دانشجویی اصلاً این مسئله به نظر من مهم است، این است که باید دانشجوها مبانی اعتقادی خودشان را محکم کنند؛ مبانی اعتقادی را، مبانی ایمانی را دانشجوها باید در خودشان مستحکم کنند که این هم البتّه راه‌های مخصوص خودش را دارد، [از جمله] مطالعه و مجالست با علما. در دعای ابوحمزه که به خدای متعال عرض میشود چرا من در یک مواردی حال دعا پیدا نمیکنم، حال توجّه پیدا نمیکنم، یکی از چیزهایی که به عنوان علّت از قول امام سجّاد نقل شده این است که «اَو لَعَلَّکَ فَقَدتَنی مِن مَجالسِ العُلَماء».(1) حالا لزوماً مراد از «عالمان» معمّمین نیستند؛ [یعنی] عالِم اخلاق، عالِم دین؛ در مجالس اینها باید شرکت کرد، باید حضور پیدا کرد، باید از آنها استفاده کرد. پس تقویت مبانی اعتقادی، تقویت اندیشه‌ورزی، عمیق شدن در مسائل کشور، بررسی راه‌حل‌ها و تجربه‌ها.
1 )
مصباح‌المتهجّد و سلاح‌المتعبّد،شیخ طوسی، ج ۲، ص ۵۸۸ (دعای ابوحمزه ثمالی)

لَعَلَّكَ فَقَدْتَنِى مِنْ مَجالِسِ الْعُلَماءِ...
ترجمه :
امام سجاد علیه‌السلام: پس محرومم کردی یا شاید مرا از هم‌نشینی دانشمندان غایب یافتی...


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1401/01/23
عنوان فیش :لزوم تقویت نیت صادقه در ماه‌مبارک رمضان برای استفاده در ماه‌های دیگر
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, اخلاص
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یکی از درخواست‌های ما در این ماه[رمضان] که در دعاهای مأثور منعکس است، نیّت صادقه است؛ در دعای روزهای ماه مبارک رمضان [آمده]: وَ القُوَّةَ وَ النَّشاطَ وَ الاِنابَةَ وَ التَّوبَةَ ... وَ النِّیَّةَ الصّادِقَة.(1) این نیّت صادقه خیلی مهم است. صادقانه قرار بگذاریم با خودمان، با خدای خودمان که در راه درست، راهی که اعتقاد داریم راه صحیح است، قاطعانه، بدون احساس خستگی حرکت کنیم؛ نیّت صادقه این است. اگر ان‌شاءالله شما در این ماه نورانی این نیّت صادقه را در خودتان ایجاد کنید و تقویت کنید، این یک کمکی خواهد بود، یک توانی خواهد بود برای ادامه‌ی راه در طول دوران مسئولیّتتان و این نیّت صادقه شما را کمک خواهد کرد که حرکت کنید و پیش بروید.
1 )
مصباح‌المتهجّد و سلاح‌المتعبّد، شیخ طوسی، ج ۲، ص ۶۱۱

وَ القُوَّةَ وَ النَّشاطَ وَ الاِنابَةَ وَ التَّوبَةَ ... وَ النِّیَّةَ الصّادِقَة.
ترجمه :
«...در راه طاعتت کوشش ، توانایی ، نشاط ، حال ، توبه ، انابه... و نیت صادقه عطا فرما...»


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1401/01/23
عنوان فیش :نزول برکات آسمانی در اثر استغفار
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, توبه, برکت الهی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یکی از چیزهایی که در این ماه[رمضان]، در دعاهای این ماه ــ در دعاهای سحر، در دعاهای روز، در دعاهای شب ــ مکرّر تکرار شده، مسئله‌ی طلب مغفرت الهی است؛ از خدا بخشش خواستن، استغفار؛ در تعبیرات دعاها [آمده]: هَذَا شَهرُ المَغفِرَة؛(1) شهر مغفرت است. طلب مغفرت کردن خیلی در این دعاها تکرار میشود و پُرتکرار است. خب، استغفار یعنی چه؟ یعنی معذرت‌خواهی. از خدای متعال معذرت میخواهیم. از خیلی از کارها، از بسیاری از کرده‌ها و نکرده‌های خودمان از خدای متعال باید معذرت بخواهیم. این معذرت‌خواهی که طبعاً با آن نیّت صادقه همراه است، در شما یک صفایی ایجاد میکند، یک طهارتی ایجاد میکند که این صفا و طهارت، رحمت الهی را جلب میکند. ماها باید تلاشمان این باشد که رحمت الهی و برکت الهی را جلب کنیم. در دعا میخوانیم: اَللهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ موجِباتِ رَحمَتِک؛(2) یک موجباتی وجود دارد که اینها رحمت الهی را به وجود می‌آورد و متوجّه انسان میکند. در همه‌ی میدانهای زندگی این استغفار اثر دارد؛ حالا [مثلاً] در مسائل جاری زندگی در سوره‌ی هود [میفرماید]: وَ یا قَومِ استَغفِروا رَبَّکُم ثُمَّ توبوا اِلَیهِ یُرسِلِ السَّماءَ عَلَیکُم مِدرارا؛ یعنی خدای متعال برکات آسمانی را بر شما نازل میکند؛ بعد [میفرماید]: وَ یَزِدکُم قُوَّةً اِلىٰ‌ قُوَّتِکُم؛(3) نیروی شما را هم افزایش میدهد، قوّت شما را افزایش میدهد؛ این خیلی مهم است. این هم مسئله‌ی شخصی نیست؛ مسئله‌ی عمومی است، مسئله‌ی ملّی است.
1 )
مصباح‌المتهجّد و سلاح‌المتعبّد، شیخ طوسی، ج ۲، ص ۶۱۰

هَذَا شَهرُ المَغفِرَة
ترجمه :
[ماه رمضان] ماه مغفرت است.

2 )
مصباح‌المتهجّد و سلاح‌المتعبّد، شیخ طوسی، ج ۱، ص ۶۱

اَللهُمَّ اِنّی اَسئَلُکَ موجِباتِ رَحمَتِک
ترجمه :
خدایا! از تو انگیزه‌های رحمتت و اسباب آمرزش حتمی‌ات را خواستارم

3 ) سوره مبارکه هود آیه 52
وَيا قَومِ استَغفِروا رَبَّكُم ثُمَّ توبوا إِلَيهِ يُرسِلِ السَّماءَ عَلَيكُم مِدرارًا وَيَزِدكُم قُوَّةً إِلىٰ قُوَّتِكُم وَلا تَتَوَلَّوا مُجرِمينَ
ترجمه :
و ای قوم من! از پروردگارتان طلب آمرزش کنید، سپس به سوی او بازگردید، تا (باران) آسمان را پی در پی بر شما بفرستد؛ و نیرویی بر نیرویتان بیفزاید! و گنهکارانه، روی (از حق) بر نتابید!»


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1401/01/23
عنوان فیش :استغفار از گناهان ظاهری و باطنی
کلیدواژه(ها) : توبه, گناه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
از چه چیز استغفار کنیم؟ یک دسته خلافهایی است که انجام داده‌ایم، گناهانی است که ــ به تعبیر بنده ــ گناهان چارواداری است؛ [مثل] دروغ و غیبت و نگاه حرام و لمس حرام و غصب و امثال اینها؛ یک بخشی اینها است؛ یک بخش، گناهان باطنی است: وَ ذَروا ظاهِرَ الاِثمِ وَ باطِنَهُ اِنَّ الَّذینَ یَکسِبونَ الاِثمَ سَیُجزَونَ بِماکانوا یَقتَرِفون؛(1) آن گناهان باطنی است که حالا آنها هم بحث دیگری دارد؛ یک دسته هم گناهانی است که به معنای ترک فعل است؛‌ فعل نیست، ترک فعل است؛ یک کاری را باید انجام میدادیم [امّا] انجام ندادیم. عزیزان من! خیلی‌ از ماها مبتلای به این آخری هستیم؛ خیلی کارها را باید انجام میدادیم، حرفی را باید میگفتیم، اقدامی را باید میکردیم،‌ امضائی را باید میکردیم، یک جایی بایستی یک حرکتی انجام میدادیم [امّا] انجام ندادیم؛ بر اثر تنبلی، بر اثر کسالت،‌ بر اثر بی‌اعتنائی به وظیفه انجام ندادیم؛ این گناه است؛ [از] این سؤال [میشود]. لذا در دعای مکارم الاخلاق [آمده]: وَ استَعمِلنِی بِما تَسأَلُنی غَداً عَنه؛(2) مرا به کار ببر در آنجایی که فردا از من سؤال خواهی کرد.
1 )
صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای بیستم

وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ
ترجمه :
« و مرا در کاری قرار ده که فردا مرا از آن بازپرسی می‌کنی»

1 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 120
وَذَروا ظاهِرَ الإِثمِ وَباطِنَهُ ۚ إِنَّ الَّذينَ يَكسِبونَ الإِثمَ سَيُجزَونَ بِما كانوا يَقتَرِفونَ
ترجمه :
گناهان آشکار و پنهان را رها کنید! زیرا کسانی که گناه می‌کنند، بزودی در برابر آنچه مرتکب می‌شدند، مجازات خواهند شد.


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1401/01/23
عنوان فیش :مغرورشدن به لطف الهی و توجّهات الهی یکی از منشأهای غرور
کلیدواژه(ها) : شیطان, غرور, غرور
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
غرور، ابزار شیطان است. غرور، غرّه شدن، ابزار شیطان است. مَناشئ مختلفی هم دارد، و فرق نمیکند منشأ آن چه باشد: یک وقت منشأ آن همین پست و مقامی است که شما گرفته‌اید. فرض کنید شما در یک نقطه‌ی دوردستی مشغول کار بودید، حالا آمده‌اید در یک مدیریّت بالایی قرار گرفته‌اید، مثلاً در مجلس یا در دولت یا در نهادهای انقلابی یا در نیروهای مسلّح. این، انسان را مغرور میکند که یک جایگاهی پیدا کرده؛ یک منشأ غرور این است. یک منشأ غرور موفّقیّتها است. توفیقی پیدا میکنید، در کاری که انجام میدهید پیشرفتی پیدا میشود، اینجا انسان مغرور میشود به خودش که ما توانستیم این کار را انجام بدهیم. یک منشأ غرور، غرّه شدن به لطف الهی و توجّهات الهی است که خیلی در دعاها و حتّی در قرآن [آمده]: وَ لا یَغُرَّنَّکُم بِاللَهِ الغَرور؛(۱) غَرور ــ که شیطان است ــ شما را به خدا غرّه نکند. غرّه شدن به خدا یعنی چه؟ این معنایش آن است که انسان از طرف خدا احساس خاطرجمعی مطلق بکند، دیگر هیچ ملاحظه‌‌کاری‌ای نداشته باشد؛ [مثلاً بگوید] «ما که جزو خیل دوستان اهل‌بیت هستیم؛ خدا با ما کاری ندارد»! این غرّه شدن به خدا است. وَ الشَّقاءُ الاَشقىٰ لِمَنِ اغتَرَّ بِک،(۲) دعای صحیفه‌ی سجّادیّه است ــ گمان میکنم دعای چهل و ششم ــ دعای روز جمعه: وَ الشَّقاءُ الاَشقى لِمَنِ اغتَرَّ بِک؛ پروردگارا! کسی که به تو غرّه بشود، شقاوتش از همه بالاتر است؛ این غرّه شدن است؛ مغرور شدن این است.
1 )
صحیفه سجادیه، دعای چهل و شش

وَ الشَّقاءُ الاَشقىٰ لِمَنِ اغتَرَّ بِک
ترجمه :
بدترین تیره‌بختی برای کسی که به رحمت و کرم تو مغرور گشت.

1 ) سوره مبارکه فاطر آیه 5
يا أَيُّهَا النّاسُ إِنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الحَياةُ الدُّنيا ۖ وَلا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الغَرورُ
ترجمه :
ای مردم! وعده خداوند حقّ است؛ مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به (کرم) خدا مغرور سازد!


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1401/01/23
عنوان فیش :نازل شدن برکت الهی در صورت اهمیت دادن به اعمال عبادی
کلیدواژه(ها) : برکت الهی, کارگزاران نظام
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
من و شما که مسئولیّت داریم در نظام جمهوری اسلامی، اگر فرضاً حتّی در زندگی شخصی خودمان هم آن جور هستیم ــ حالا مثلاً گاهی انسان خیلی تقیّدات زیادی ندارد ــ وقتی وارد جرگه‌ی کارگزاری شدیم، بایستی مراقبتمان بالا برود. شما مثلاً اهمّیّتی به نماز شب و نافله‌ی شب و سحرخیزی و مانند اینها نمیدادید؛ [امّا] حالا که مدیر شدید باید اهمّیّت بدهید. باید آن چیزی را که شما را به خدا متّصل میکند، در دوره‌ی مسئولیّت افزایش بدهید. من و شما در فعل و ترک خودمان بایستی حضور پروردگار را حس کنیم؛ اگر این [طور] شد، آن وقت برکات الهی نازل خواهد شد. همان آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی هود که برکات آسمان بر ما نازل خواهد شد. برکات آسمان فقط باران نیست؛ همه چیز، [از جمله] رحمت الهی: خَیرُکَ اِلَینا نازِل.(1) و این توجّه من و شما، هم برای مردم، برای نظام جمهوری اسلامی و برای کشور مفید است، هم برای خودمان؛ دل خود ما را هم به معنویّت نزدیک میکند، به حیات طیّبه‌ی الهی نزدیک میکند. خب این هم حالا این تذکّراتی که عرض کردم که بنده خودم بیش از همه‌ی شما به این تذکّرات احتیاج دارم. خداوند ان‌شاءالله توفیق بدهد، کمک کند که ان‌شاءالله این تذکّرات در دل خود ما اثر کند.
1 )
مصباح‌المتهجّد و سلاح‌المتعبّد، شیخ طوسی، ج‌۲، ص ۵۸۶

خَیرُکَ اِلَینا نازِل
ترجمه :
«خیر تو بر ما سرازیر است...»


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1401/01/23
عنوان فیش :احساس مسئولیت در مقابل خدا مهم‌تر از احساس مسئولیت در برابر مردم
کلیدواژه(ها) : احساس مسئولیت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
احساس مسئولیّت در مقابل مردم از ارکان نظام جمهوری اسلامی و مردم‌سالاری است، لکن بمراتب مهم‌تر از آن، احساس مسئولیّت در مقابل خدا است. اِلٰهی ارحَمنى اِذَا انقَطَعَت حُجَّتى وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّاىَ لُبّى؛ در قیامت این جوری است: سؤال میکنند، جواب نداریم؛ یک استدلالهایی پیش خودمان کرده‌ایم، میگوییم، استدلالها را باطل میکنند، آنجا میفهمیم که استدلال درست نیست. [مثلاً اگر بپرسند] چرا این کار را کردی؟ چرا نکردی؟ یک استدلالی پیش خودمان داریم، آنجا مطرح میکنیم، [امّا] جوابی نیست. اِنقَطَعَت حُجَّتى وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّاىَ لُبّى(1) ــ در دعای شریف ابوحمزه است ــ این جوری است دیگر. حتّی آنجایی که مسئولی از دسترسیِ سؤالِ مردم و نظارتِ مردم دور است، آنجا خدا هست؛ کمااینکه کاری هم که شما میکنید، خدمتی هم که میکنید، همین جور است. بنده مکرّر به مجموعه‌های خدمتگزار دستگاه‌های مختلف اداره‌ی کشور که با بنده مواجه شده‌اند گفته‌ام؛ گفته‌ام آن نیم ساعت وقتی که شما اضافه‌ی بر مدّت مسئولیّت میگذارید، هیچ کس نمیفهمد، حتّی مافوقتان هم مطّلع نمیشود، یک کلمه تشکّر زبانی هم از شما نمیکند، امّا خدا میبیند. نکرده‌ها هم همین جور است، کار خطا هم همین جور است.
1 )
مصباح‌المتهجّد و سلاح‌المتعبّد، شیخ طوسی، ج ۲، ص ۵۹۲ (دعای ابوحمزه‌ی ثمالی)

اِلٰهی ارحَمنى اِذَا انقَطَعَت حُجَّتى وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّاىَ لُبّى
ترجمه :
«خدایا به من رحم کن آنگاه که دلیل و حجّتم بریده شود و زبانم از پاسخت کُند گردد و به هنگام بازپرسی‌ات هوش از سرم برود»


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1400/12/19
عنوان فیش :مناجات شورانگیز شعبانیه، شاهدی بر عظمت ماه شعبان
کلیدواژه(ها) : مناجات شعبانیه, ماه شعبان, صلوات شعبانیه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
ماه شعبان با قطع نظر از این اعیاد هم ماه بسیار مهمّی است؛ اَلَّذى‌ کانَ رَسولُ اللَهِ صَلَّى اللَهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یَداَبُ فى‌ صیامِهِ‌ وَ قیامِهِ فى‌ لَیالیهِ وَ اَیّامِهِ بُخوعاً لَکَ فى‌ اِکرامِهِ وَ اِعظامِهِ اِلىٰ‌ مَحَلِّ‌ حِمامِه؛ پیغمبر تا آخر عمر با این ماه این‌ جور رفتار میکردند. بعد هم [از خدا میخواهیم] که «فَاَعِنّا عَلَى الاِستِنانِ بِسُنَّتِهِ فیه». (1) خود این مناجات شورانگیزی هم که روایت شده است و نقل شده است در این ماه، شاهد بر عظمت این ماه است. این فقراتی که در این مناجات شریف و عزیز وجود دارد، در کمتر [جایی هست]. البتّه همه‌ی دعاهای در اختیار ما که مأثور از ائمّه (علیهم‌ السّلام) است، دعاهای پُرمضمونِ پُرمحتوای فوق‌العاده است، همه فوق‌العاده است ــ آنهایی که حالا مأثور است و معلوم است ــ لکن مثل این مناجات انصافاً کم داریم. من یک وقتی از امام (رضوان ‌الله ‌علیه) سؤال کردم، گفتم شما در بین این دعاهایی که هست، به کدام دعا بیشتر علاقه دارید یا بیشتر اُنس دارید ــ حالا تعبیر خودم یادم نیست؛ یک سؤالِ این‌ جوری کردم ــ ایشان یک تأمّل مختصری کردند، گفتند دعای کمیل و مناجات شعبانیّه. اتّفاقاً این دو دعا ــ ‌دعای کمیل هم واقعاً یک مناجات عجیبی است ــ خیلی نزدیکند به هم از لحاظ مضامین، حتّی از لحاظ بعضی از فقرات خیلی به هم نزدیک هستند؛ خود این دعا هم واقعاً یک فرصتی است. اِلٰهی هَب لی‌ قَلباً یُدنیهِ مِنکَ شَوقُهُ وَ لِساناً یَرفَعُ اِلَیکَ صِدقُهُ وَ نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنکَ حَقُّه. واقعاً این ‌جور حرف زدن با خدای متعال و عرض حاجت کردن و عرض شوق کردن به حضرت حقّ متعال، چیز خیلی فوق‌العاده‌ای است، خیلی عالی است؛ یا این فقره‌ی «اِلٰهی بِکَ عَلَیکَ اِلّا اَلحَقتَنى‌ بِمَحَلِّ اَهلِ طاعَتِکَ وَ المَثوَى الصّالِحِ مِن مَرضاتِک»؛ یا این فقره‌ی اوج این دعا که امام (رضوان ‌الله‌ علیه) مکرّر این فقره را در بیاناتشان ذکر میکردند: اِلٰهى‌ هَب لى‌ کَمالَ الاِنقِطاعِ اِلَیکَ وَ اَنِر اَبصارَ قُلوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها اِلَیکَ حَتَّى‌ تَخرِقَ اَبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النّور. (2) ماها واقعاً چه جوری میتوانیم اینها را بگوییم؟ جلوی ما حجب ظلمانی هم یکی پس از دیگری هست؛ آن وقت درخواست این دعا این است که: حَتّىٰ‌ تَخرِقَ اَبصارُ القُلوبِ حُجُبَ النّور.
خب حالا اینها دیگر یک معالم فوق‌العاده‌ای است که خوشا به حال آن کسانی که دسترسی دارند و فهمشان، قلبشان، روحشان آشنای با این مضامین است و درست درک میکند این مفاهیم را؛ خوشا به حالشان! خداوند ان‌شاءالله به ما هم بدهد. به ‌هر حال این ماه پُربرکتی است و ان‌شاءالله بتوانیم از این ماه هر چه میتوانیم و تا هر جایی که ممکن است استفاده کنیم.
1 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 828؛
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 687؛
مفاتیح الجنان – صلوات شعبانیه؛

...اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْمُرْ قَلْبِي بِطَاعَتِكَ وَ لَا تُخْزِنِي بِمَعْصِيَتِكَ وَ ارْزُقْنِي مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ نَشَرْتَ عَلَيَّ مِنْ عَدْلِكَ وَ أَحْيِنِي «8» تَحْتَ ظِلِّكَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِي حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِي كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَدْأَبُ فِي صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ فِي لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ بُخُوعاً لَكَ فِي إِكْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الِاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِي شَفِيعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً وَ اجْعَلْنِي لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاهُ «9» يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّي رَاضِياً وَ عَنْ ذُنُوبِي غَاضِياً قَدْ أَوْجَبْتَ لِي مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِي دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَارِ.
ترجمه :
خدايا!درود فرست بر محمد و آلش و قلب مرا به طاعتت پرنور و معمور ساز و مرا به عصيان خود رسوا و خوار مگردان و روزى‌ام كن كه مواسات كنم با فقيران كه رزقشان تنگ نمودى،به وسعتى كه از فضل و كرمت به من عطا كردى،تا عدالت تو را منتشر گردانم و مرا زنده بدار در سايه‌ى عنايتت. و اين است شعبان،ماه رسولت،سيد پيغمبران كه اين ماه را به رحمت و رضا و خوشنودى‌ات در پوشيده‌اى و رسولت صلّى اللّه عليه و آله جهد و كوشش بسيار به نماز و روزه در شب‌ها و روزهاى اين ماه داشت و براى فروتنى به درگاه تو اين ماه را تا به آخر محترم و گرامى مى‌داشت.اى خدا!پس تو ما را هم يارى فرما بر پيروى سنتش و به شفاعتش نايل گردان. خدايا!و حضرتش را براى من شفيع مقبول الشفاعه قرار ده و طريق مستقيم هموار به سوى خود گردان و مرا پيرو آن بزرگوار ساز،تا روزى كه تو را ملاقات مى‌كنم،كه روز قيامت است، در آن روز از من خوشنود باشى و از گناهانم چشم پوشى در حالى كه لطف و رحمتت را بر من حتم فرمايى و مرا در منزل هميشگى بهشت ابد كه محل خوبان است،منزل دهى.

2 )
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 686؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏91، ص: 98؛
مفاتیح الجنان – مناجات شعبانیه ؛

...إِلَهِي هَبْ لِي قَلْباً يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ وَ لِسَاناً يرفع [يَرْفَعُهُ‏] إِلَيْكَ صِدْقُهُ وَ نَظَراً يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ إِلَهِي إِنَّ مَنْ تَعَرَّفَ بِكَ غَيْرُ مَجْهُولٍ وَ مَنْ لَاذَ بِكَ غَيْرُ مَخْذُولٍ وَ مَنْ أَقْبَلْتَ عَلَيْهِ‏ غَيْرُ مملوك [مَمْلُولٍ‏] إِلَهِي إِنَّ مَنِ انْتَهَجَ بِكَ لَمُسْتَنِيرٌ وَ إِنَّ مَنِ اعْتَصَمَ بِكَ لَمُسْتَجِيرٌ وَ قَدْ لُذْتُ بِكَ يَا إلهي [سَيِّدِي‏] فَلَا تُخَيِّبْ ظَنِّي مِنْ رَحْمَتِكَ وَ لَا تَحْجُبْنِي عَنْ رَأْفَتِكَ إِلَهِي أَقِمْنِي فِي أَهْلِ وَلَايَتِكَ مَقَامَ مَنْ رَجَا الزِّيَادَةَ مِنْ مَحَبَّتِكَ إِلَهِي وَ أَلْهِمْنِي وَلَهاً بِذِكْرِكَ إِلَى ذِكْرِكَ وَ [اجْعَلْ‏] هِمَّتِي فِي رَوْحِ نَجَاحِ أَسْمَائِكَ وَ مَحَلِّ قُدْسِكَ إِلَهِي بِكَ عَلَيْكَ إِلَّا أَلْحَقْتَنِي بِمَحَلِّ أَهْلِ طَاعَتِكَ وَ الْمَثْوَى الصَّالِحِ مِنْ مَرْضَاتِكَ فَإِنِّي لَا أَقْدِرُ [أملك‏] لِنَفْسِي دَفْعاً وَ لَا أَمْلِكُ لَهَا نَفْعاً إِلَهِي أَنَا عَبْدُكَ الضَّعِيفُ الْمُذْنِبُ وَ مَمْلُوكُكَ الْمُنِيبُ فَلَا تَجْعَلْنِي مِمَّنْ صَرَفْتَ عَنْهُ وَجْهَكَ وَ حَجَبَهُ [حجبك‏] سَهْوُهُ عَنْ عَفْوِكَ إِلَهِي هَبْ لِي كَمَالَ الِانْقِطَاعِ إِلَيْكَ وَ أَنِرْ أَبْصَارَ قُلُوبِنَا بِضِيَاءِ نَظَرِهَا إِلَيْكَ حَتَّى تَخِرَقَ أَبْصَارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إِلَى مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْوَاحُنَا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِك‏...
ترجمه :
اى خدا!به من دلى عطا كن كه مشتاق مقام قرب تو باشد و زبانى كه سخن صدقش به سوى تو بالا رود و نظر حقيقتى كه به تو تقرب جويد. اى خدا!آن‌كه به تو معروف شد هرگز مجهول و بى‌نام نشود و هركه به تو پناه آورد هرگز خوار نگردد و هركه تو به او توجه كنى بنده‌ى ديگرى نشود. اى خداى من!هركه به تو راه يافت روشن شد و هركه به تو پناه برد پناه يافت و من به درگاه تو پناه آورده‌ام پس تو اى خدا!حسن ظن مرا به رحمتت نوميد مساز و از فروغ رأفت و عنايتت مرا محجوب مگردان. اى خدا!مرا در ميان اولياى خود مقام آن‌كس را ببخش كه به اميد زياد شدن محبت توست. اى خدا!و مرا واله و حيران ياد خود براى ياد خود گردان و همتم را بر نشاط‍‌ و فيروزى در اسم‌هاى خود و مقام قدس خويش موقوف ساز. اى خدا!به ذات پاكت و به حقّى كه تو را بر خلق است قسم!كه مرا به اهل طاعتت ملحق ساز و منزل شايسته از مقام رضا و خوشنودى‌ات عطا فرما،كه من قادر نيستم دفع شرى از خود يا جلب نفعى براى خود كنم. اى خدا!من بنده‌ى ضعيف گنهكار و مملوك پرعيب و نقص توام،پس مرا از آنان‌كه روى از آنها مى‌گردانى و به غفلت از عفوت محجوب شدند قرار مده. اى خدا!مرا انقطاع كامل به سوى خود عطا فرما و ديده‌هاى دل ما را به نورى كه به آن نور تو را مشاهده كند،روشن ساز تا آن‌كه ديده‌ى بصيرت ما حجاب‌هاى نور را بردرد و به نور عظمت واصل گردد و جان‌هاى ما به مقام قدس عزتت در پيوندد.


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1400/12/19
عنوان فیش :مبانی حکمرانی اسلامی در دعاهای ائمه علیهم السلام
کلیدواژه(ها) : جهاد تبیین, حکومت‎ اسلامی, مبانی نظری نظام اسلامی, حاکمیت اسلام, حکومت الهی, الگوی حکومت اسلامی, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
نکته‌ی دوّم [درباب جهاد تبیین] این است که در جنگهای سخت با سلاحهای قدیمی دیگر نمیشود جنگید. امروز با شمشیر و با نیزه و با این چیزها، نمیشود به جنگِ توپ و موشک و مانند اینها رفت. در جهاد تبیین هم همین ‌جور است؛ با شیوه‌های قدیمی [نمیشود کار کرد]. البتّه بعضی از شیوه‌های قدیمی جایگزین ندارد، مثل منبر، مثل مدّاحی؛ اینها قدیمی است امّا اینها جایگزین ندارد؛ اینها همچنان اثرگذار است و هیچ چیز دیگری جای اینها را نمیگیرد، لکن از لحاظ ابزارهای گوناگون بایستی بِه‌روز حرکت کرد. البتّه ما امروز در این زمینه سلاحهای سخت‌افزاری‌مان خوب است؛ یعنی بخش فضای مجازی و امثال اینها بالاخره فعّالند و کار میکنند و اگر چه فضای مجازی مشکلاتی دارد ــ که ان‌شاء‌الله جناب آقای رئیسی و دوستانشان باید همّت کنند و هر چه زودتر باید این مشکلات برطرف بشود ــ لکن به ‌هر حال در دسترس است؛ کارهایی که بایستی انجام بگیرد، از لحاظ سخت‌افزاری در دسترس است؛ مهم بخش نرم‌افزاری قضیّه است. سلاح تبیین یک بخش نرم‌افزاری مهمّی دارد؛ در اینجا بایستی نوآوری صورت بگیرد، بایستی سخن نو گفته بشود و شیوه‌ی نو در بیان ذکر بشود.

و به نظر من امروز آن چیزی که میتواند به بهترین وجهی به صورت یک سلاح مؤثّری عمل کند، تبیین مفاهیم عالی اسلامی است در زمینه‌های مختلف. ما در زمینه‌ی مسائل معرفتی، مسائل معارفی، حرفهای نگفته زیاد داریم؛ حرفهای قابل گفتنی که برای دنیا جذّاب و شیرین است، زیاد داریم. در زمینه‌ی مسائل مربوط به سبک زندگی اسلامی، ما خیلی حرفِ نگفته داریم. فرض کنید حالا یک قلم، بحث محیط زیست است، یک قلم بحث معامله‌ی با حیوانات است، یک قلم بحث خانواده است؛ اینها سبک زندگی است دیگر. در همه‌ی اینها اسلام حرفهای جذّاب دارد؛ معارف اسلامی‌ای که اینها را میشود از درون متون اسلامی تخلیص کرد و تجرید کرد و در اختیار همه گذاشت.

یا در زمینه‌ی آئین حکمرانی اسلامی؛ یکی از موضوعاتی که بسیار مهم است و میتوان این را مطرح کرد، مسئله‌ی حکمرانی اسلامی است. حکمرانی در منطق اسلام از بن و بنیاد با حکمرانی‌های رایج جهان متفاوت است؛ نه شبیه سلطنت است، نه شبیه ریاست‌جمهوری‌های امروز دنیا است، نه شبیه فرماندهی‌ها است، نه شبیه رؤسای کودتاگر است؛ شبیه هیچ کدام از اینها نیست؛ یک چیز خاصّی است متّکی به مبانی معنوی. سبک حکمرانی اسلامی این است: مردمی ‌بودن، دینی‌ بودن، اعتقادی بودن، اَشرافی نبودن، مسرف نبودن، ظالم نبودن؛ نه ظالم [و نه مظلوم]: لا اُظلَمَنَّ وَ اَنتَ مُطیقٌ لِلدَّفعِ عَنّی وَ لا اَظلِمَنَّ وَ اَنتَ‌ القادِرُ عَلَى‌ القَبضِ‌ مِنّی (1) در این دعاهای صحیفه‌ی سجّادیّه [هست]؛ اینها هر کلمه‌کلمه‌اش مبانی مهمّ معرفتی است؛ اینها چیزهایی است که سلاحهای جدید ما است، باید از اینها استفاده کرد.
1 )
الصحيفة السجادية، دعای بیستم، دعای مکارم الاخلاق، ص: 98

...اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِيقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّي، وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّي، وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْكَنَتْكَ هِدَايَتِي، وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُسْعِي، وَ لَا أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِي‏...
ترجمه :
بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست، و (مرا در پناه رحمت خود حفظ فرما تا) ستم ديده نشوم كه تو بر جلوگيرى از ستم بمن توانائى، و نه من (بديگرى) ستم نمايم كه تو ميتوانى مرا (از ستم نمودن) باز دارى، و گمراه نشوم كه راهنمائى بمن براى تو آسان است، و بى‏چيز و نيازمند نگردم كه گشايش (زندگى) من از تو است، و (در بين مردم) سركشى ننمايم كه توانگرى من از تو است-]


مربوط به :بیانات در دیدار تولیدکنندگان و فعالان اقتصادی - 1400/11/10
عنوان فیش :امروز، تولید، یک جهاد است
کلیدواژه(ها) : جهاد, تولید, حمایت از تولید ملی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
ما در این چند سال اخیر روی تولید خیلی تکیه کرده‌ایم و معتقدم تولید خیلی تأثیر دارد که حالا شماها خوب میدانید، من هم اجمالاً خواهم گفت. آنچه من حالا در مرتبه‌ی اوّل میگویم این است که تولید یک جهاد است: اَشهَدُ اَنَّک جَاهَدتَ‌ فِی‌ اللهِ‌ حَقَّ‌ جِهادِه؛(1) این را به ائمّه‌ی هدیٰ (علیهم ‌السّلام) خطاب میکنیم و همیشه میگوییم؛ جهاد! امروز تولید جهاد است؛ چرا؟ برای خاطر اینکه در معنای جهاد مکرّر گفته‌ایم که جهاد عبارت است از آن تلاشی که ناظر به حمله‌ی دشمن و تحرّک دشمن باشد؛ در مقابل دشمن باشد. هر تلاشی جهاد نیست؛ تلاشی که متوجّه به حمله‌ی دشمن است، این جهاد است.
خب، امروز دشمنیِ دشمنان در مورد اقتصاد کشور از این واضح‌تر؟ دشمن از دو طرف وارد شد که تولید کشور را به زانو در بیاورد: یکی از جهت نفت و گاز بود که خب مهم‌ترین منبع ارزی کشور محسوب میشد؛ یکی هم از ناحیه‌ی مبادلات بود؛ یعنی چیزی عاید کشور از ناحیه‌ی نفت و گاز که منشأ مهم و منبع مهمّ ارزی است، نشود؛ مبادلات با دنیا هم محدود بشود، مشکل درست بشود، دچار تحریم بشود. یعنی در واقع تولید به زمین بخورد، به زانو دربیاید، بکلّی از بین برود؛ معنایش این است دیگر. وقتی شما ارز نداشتید، مشتری خارجی هم نداشتید، دیگر تولید معنا ندارد؛ هدفشان این بود. خب در مقابل این هدف، در مقابل این دشمنی صریح، هر کسی که اقدام بکند، جهاد کرده؛ شما تولیدگرها در این زمینه دارید عمل میکنید؛ این جهاد است. بنابراین به این نکته توجّه کنید که یک کار این جوری است. اگر نیّت شماها خدمت به کشور، خدمت به مردم برای خاطر خدا باشد، این بزرگ‌ترین عبادتها است که دارید انجام میدهید.
1 )
كامل الزيارات، النص، ص: 40؛
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 738؛
وسائل الشيعة، ج‏14، ص: 395؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏97، ص: 264؛
مفاتیح الجنان زیارت امین الله ؛

أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِه‏
ترجمه :
شهادت مى‌دهم كه تو در راه خدا آن طور كه شايد و بايد جهاد نموده و به كتاب خدا عمل و سنن و احكام پيامبرش صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم را پيروى كردى تا حق تعالى تو را به جوار خودش خواند و به اختيار خويش قبض روحت فرمود و به واسطه كشتنت دشمنان را در حالى كه حجّت‌ها و براهين بالغه الهى بر جميع خلايق در دست تو بود حق تعالى بر دشمنان اتمام حجّت نمود


مربوط به :بیانات در دیدار خانواده و ستاد سالگرد شهید سپهبد حاج قاسم سلیمانی - 1400/10/11
عنوان فیش :صدق و اخلاص، نماد مکتب سلیمانی است
کلیدواژه(ها) : مکتب حاج قاسم, شهید حاج قاسم سلیمانی, اخلاص, صداقت, صداقت در عهد
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
ما یک جمله عرض کردیم، گفتیم «مکتب سلیمانی». شهید سلیمانی یک مکتب شد یا یک مکتب بود و در مورد این مکتب، من حالا دیدم بحمدالله کتابهای متعدّدی چاپ شده که ندیده بودم این کتابها را. اگر بخواهیم آن چیزی را که اسمش را میگذاریم «مکتب سلیمانی»، در یکی دو جمله‌ی کوتاه تبیین کنیم، باید بگوییم این مکتب عبارت است از «صدق» و «اخلاص». این دو کلمه در واقع عنوان و نماد و نمایه‌ی مکتب سلیمانی است. «صدق» یعنی همان چیزی که در آیه‌ی شریفه‌ی «مِنَ المُؤمِنینَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه» (1) است که حالا مختصری توضیح عرض میکنم. «اخلاص» هم همین است که در آیات متعدّد قرآن از جمله این آیه‌ی شریفه «قُل اِنّی اُمِرتُ اَن اَعبُدَ اللهَ مُخلِصًا لَهُ الدّین» (2) [آمده]؛ این دو عنوانِ قرآنی، تشکیل‌دهنده‌ی حرکت شهید سلیمانی بود.
این حرکت بابرکت، که هم زندگیِ این مرد سرتاپا برکت شد، هم شهادت او -ما در زیارت ائمّه (علیهم السّلام) عرض میکنیم: وَ قَبَضَکَ اِلَیهِ بِاختیارِه وَ اَلزَمَ اَعداءَکَ الحُجَّة؛ (3) جان تو را خدا گرفت، قبض روح دست خدا است امّا این قبض روح موجب شد که حجّت علیه دشمنان تو و دشمنان خدا اقامه بشود؛ اینجا هم همین جور است؛ خب، جانها دست خدا است؛ همه باید از دنیا بروند و هر کسی یک جور از دنیا میرود؛ شهید هم از دنیا رفت- و کیفیّت شهادت او حجّت را تمام کرد بر دشمن و بر همه‌ی بینندگان.
خب، حالا «صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه» یعنی چه؟ یعنی با هدف، با عهد الهی، با آرمانها برخورد صادقانه داشته باشند. مشکل ما این است دیگر؛ در موارد زیادی مشکل ما اینجا است که پای صدق در حرکت ما و در تعامل ما با آرمانهای اسلام و انقلاب میلنگد. این مرد به معنای واقعی کلمه صادقانه عمل کرد و عمل میکرد در زندگی‌اش، تا آنجایی که ما این زندگی را از نزدیک دیدیم و شناختیم؛ چه در دفاع مقدّس، چه بعد از دفاع مقدّس تا مسئولیّت نیروی قدس، و چه در نیروی قدس. رنج مجاهدت را در راه آرمانها بر خود هموار کردن؛ این معنای «صادقانه» است.
وفادار ماندن به اسلام و به انقلاب؛ با همه‌ی وجود به اسلام و انقلاب وفادار ماند؛ به عهدی که با خدا و با امام بسته بود وفادار ماند؛ به وظیفه‌ای که در قبال ملّت ایران داشت و در قبال امّت اسلامی داشت، با کمال دقّت در عمل و با همه‌ی وجود وفادار ماند؛ هم وظیفه در قبال ملّت ایران، هم وظیفه در قبال امّت اسلامی.
بعضیها سعی میکنند یک دوگانه‌ی ملّت و امّت درست کنند؛ ریشه‌ی این کار در اختیار دشمن است و آنها دارند این کار را میکنند. البتّه بعضی‌ها هم اشتباه میکنند و غافلانه همین خط را میروند. در داخل هم گاهی اوقات می‌بینیم که آن کسی که برای امّت اسلامی کار میکند، دیگر نگاهش لزوماً به سمت ملّت ایران نیست؛ یا بعکس. شهید عزیز ما، شهید سلیمانی، ثابت کرد که هم میتوان ملّی‌ترین چهره‌ی کشور بود، هم میتوان امّتی‌ترین چهره‌ی کشور بود؛ در آنِ واحد ملّی‌ترین و امّتی‌ترین بود.
ملّی‌ترین بود؛ از کجا معلوم؟ از تشییع جنازه‌ی او! کدام اجتماع را ما در این سالهای متمادی در دوران انقلاب -که دوران اجتماعات عظیم است- داریم مثل تشییع ده‌هامیلیونیِ شهید سلیمانی؟ اینها چه کسی بودند؟ ملّت، این است دیگر. ملّت را در توهّمات که نمیشود تصویر کرد؛ ملّت این واقعیّت موجود است. ده‌ها میلیون [نفر] این مرد را بعد از شهادتش تشییع کردند؛ پس ملّی‌ترین است. امّتی‌ترین هم هست به خاطر اینکه در این دو سال، نام و یادِ روزافزون او در دنیای اسلام نفوذ بیشتری دارد پیدا میکند. مرتّباً نام شهید سلیمانی و یاد شهید سلیمانی در دنیای اسلام دارد تکرار میشود، و دائم دارد افزایش پیدا میکند؛ این را انسان دارد مشاهده میکند و میبیند. حقیقتاً مظهر صدق بود: صَدَقوا ما عاهَدُوا اللهَ عَلَیه.
آن [طور] که ما از نزدیک کار او را دیدیم، واقعاً مظهر تلاش بود؛ کار خستگی‌ناپذیر؛ خستگی‌ناپذیر. گاهی اوقات که مثلاً به یک کشوری میرفت، برمیگشت و برای ما گزارش میفرستاد، من وقتی میخواندم این گزارش را، حیرت میکردم از حجم کار عظیمی که در این مثلاً چند روز اتّفاق افتاده. من از تعدادی از این گزارشها یک نسخه برداشته‌ام برای نگهداریِ پیش خودم؛ روی آن هم نوشته‌ام که این را من نگه میدارم برای اینکه در آینده دیده بشود، معلوم بشود که این مرد چقدر کار انجام میداده. الان چند نسخه -دو سه گزارش را- از این قبیل دارم. کار خستگی‌ناپذیر.
همراه با شجاعت؛ یعنی کاری که کار معمولی نیست و احتیاج به شجاعت دارد، احتیاج به شهامت دارد؛ و متّکی به عقلانیّت؛ هم شجاعت، هم عقلانیّت؛ هر دو در حدّ تحسین‌برانگیز؛ با تدبیر. هم دشمن را درست می‌شناخت، هم ابزارهای دشمن را هم میدانست؛ یعنی این جور نبود که شهید سلیمانی نداند امکانات دشمن که میشود از آن امکانات استفاده کند و ضربه بزند چیست؛ امکانات دشمن را هم کاملاً می‌شناخت امّا در عین حال با کمال شهامت و قدرت وارد میدان میشد. از دشمن بیم نداشت و راهِ‌ کار را با تدبیر انتخاب میکرد.
من در جمع بعضی از مسئولین سطح بالای کشور که خود شهید هم بود -هم در حضور خودش، هم در غیاب خودش- چند بار این حرف را زدم که کار را با تدبیر انجام میداد. شجاعتش یک جور، که قضایای کارهای شجاعانه‌ی او حالا میبینم سر زبانها است؛ کارهایی را که با تدبیر انجام میداد، با دقّت [بود]! «صدق» این است؛ «صَدَقوا ما عاهَدُوا الله» یعنی اینها.
امّا اخلاص او؛ صدق و اخلاص. اگر اخلاص نباشد کار بی‌برکت میشود؛ اینکه می‌بینید کار برکت پیدا میکند، به خاطر اخلاص است. اخلاص او را از کجا میشود فهمید؟ از اینجایی که اصلاً دنبال دیده شدن نبود؛ یک ذرّه‌ای هم از دیده شدن فرار میکرد. او از دیده شدن فرار میکرد، حالا جوری شده که همه‌ی دنیا دارند او را می‌بینند؛ همه‌ی دنیا دارند او را می‌بینند. کار را برای خدا میکرد، تظاهر نداشت، لاف‌زنی نداشت؛ اوّلین پاداش دنیایی‌ای که خدای متعال به این اخلاص او داد، همین تشییع دَه‌ها میلیونی بود. این تشییع، اوّلین جزای اخلاص او در دنیا بود؛ حالا جزای آخرت که به جای خود محفوظ؛ این رواج اسم شهید سلیمانی و رواج شخصیّت او، یاد او و نام او در دنیا، جزای دنیوی [او بود]. در این دو سال هزاران هزار بار نام شهید سلیمانی بر زبان افراد، ‌بر قلم افراد جاری شده. امسال هم مردم به طور خودجوش دارند بزرگداشت درست میکنند -که گفتم به آن برمیگردم- این بر اثر اخلاص این عزیز است.
1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 23
مِنَ المُؤمِنينَ رِجالٌ صَدَقوا ما عاهَدُوا اللَّهَ عَلَيهِ ۖ فَمِنهُم مَن قَضىٰ نَحبَهُ وَمِنهُم مَن يَنتَظِرُ ۖ وَما بَدَّلوا تَبديلًا
ترجمه :
در میان مؤمنان مردانی هستند که بر سر عهدی که با خدا بستند صادقانه ایستاده‌اند؛ بعضی پیمان خود را به آخر بردند (و در راه او شربت شهادت نوشیدند)، و بعضی دیگر در انتظارند؛ و هرگز تغییر و تبدیلی در عهد و پیمان خود ندادند.

2 ) سوره مبارکه الزمر آیه 11
قُل إِنّي أُمِرتُ أَن أَعبُدَ اللَّهَ مُخلِصًا لَهُ الدّينَ
ترجمه :
بگو: «من مأمورم که خدا را پرستش کنم در حالی که دینم را برای او خالص کرده باشم،

3 )
كامل الزيارات، النص، ص: 40؛
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 738؛
وسائل الشيعة، ج‏14، ص: 395؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏97، ص: 264؛
مفاتیح الجنان زیارت امین الله؛

...أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ فَقَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِه‏...
ترجمه :
شهادت مى‌دهم كه تو در راه خدا آن طور كه شايد و بايد جهاد نموده و به كتاب خدا عمل و سنن و احكام پيامبرش صلّى اللّٰه عليه و آله و سلّم را پيروى كردى تا حق تعالى تو را به جوار خودش خواند و به اختيار خويش قبض روحت فرمود و به واسطه كشتنت دشمنان را در حالى كه حجّت‌ها و براهين بالغه الهى بر جميع خلايق در دست تو بود حق تعالى بر دشمنان اتمام حجّت نمود


مربوط به :بیانات در دیدار میهمانان کنفرانس وحدت اسلامى‌ و جمعی از مسئولان نظام - 1400/08/02
عنوان فیش :صبر و عدل و اخلاق، سه خصلتی که از پیامبر باید الگو بگیریم
کلیدواژه(ها) : عدل, صبر, اخلاق اسلامی, اخلاق پیامبر اسلام (صلی الله علیه وآله وسلم), اخلاق نبوی, حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
و امّا آنچه مربوط به کشور ما است. اگر چه مخالفین، دشمنان دین و پیروان آمریکا سالهای سال در این کشور حکومت میکردند امّا مردم همیشه مؤمن بوده‌اند؛ ملّت ایران بحمدالله از قدیم هم این ‌جور بوده است، امروز هم از همیشه بیشتر و بهتر خودمان را پیرو پیغمبر میدانیم. خب پیروی چه‌ جوری است؟ کلمه‌ی «پیروی» را هم دقّت کنید؛ یعنی در پی او روان شدن، در پی او حرکت کردن. چه ‌جوری حرکت کنیم؟ قرآن هم این را از ما خواسته: لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن کانَ یَرجُوا اللهَ وَ الیَومَ الأخِر؛ (1) اسوه یعنی الگو؛ خب ما بایستی دنبال این الگو حرکت کنیم و خصوصیّاتی که او در عمل داشت، آن خصوصیّات را در عملمان ایجاد کنیم؛ در خصوصیّاتی که در اخلاق داشت، از او تبعیّت کنیم که البتّه با این وسعت، کار هر کسی هم نیست؛ یعنی ماها خیلی کوچک‌تر از آن هستیم که بخواهیم با این وسعت حرکت بکنیم، لکن باید تلاش بکنیم در این زمینه.
خب، خصال حمیده‌ی پیغمبر یکی دو تا ده ‌تا که نیست؛ از همسر مکرّم پیغمبر درباره‌ی اخلاق پیغمبر سؤال کردند، فرمود: کانَ خُلقُهُ القُرآن؛ قرآن مجسّم، پیغمبر است؛ این که خب باب وسیعی است.

من سه نکته را در مورد رسول اکرم و خصال پیغمبر انتخاب کرده‌ام که این سه نقطه را مثل اینکه سه ستاره از این کهکشان نور را انسان انتخاب بکند، ما مردم ایران بیاییم و در جمهوری اسلامی به این سه نقطه تکیه کنیم و اهمّیّت بدهیم و دنبال بکنیم این سه نقطه را. این سه نقطه عبارت است از صبر، عدل، اخلاق.

صبر در زندگی پیغمبر یک چیز برجسته‌ای است؛ البتّه درباره‌ی صبر، مفهوم صبر و وظیفه‌ی صبر در جاهای مختلف قرآن ده‌ها آیه هست امّا آن صبری هم که مربوط به پیغمبر است زیاد است؛ بیش از ده مورد ــ شاید حدود بیست مورد ــ خطاب به پیغمبر در مورد صبر هست. مهم این است که از اوّل بعثت، خدای متعال دستور صبر به پیغمبر داده است؛ در سوره‌ی مدّثّر: وَ لِرَبِّکَ فَاصبِر، (3)‌ در سوره‌ی مزّمّل: وَاصبِر عَلیٰ ما یَقولون؛ (4) ــ و سوره‌ی مدّثّر و مزّمّل جزو اوّلین سوره‌هایی است که بر پیغمبر نازل شده ــ از همان قدم اوّل، خدای متعال به پیغمبر میگوید باید صبر داشته باشی. بله، من اینجا یادداشت کرده‌ام که قریب به بیست جا خطاب به پیغمبر، امر به صبر شده: «فَاصبِر لِحُکمِ رَبِّک» (5) تا موارد متعدّد دیگر. صبر یعنی چه؟ صبر یعنی پایداری. معروف است، در روایاتِ متعدّد هم هست که صبر تقسیم میشود به صبر عن المعصیة، صبر علی الطّاعة و صبر در مقابل حوادث. (6) خب صبر یعنی پایداری؛ در مقابل میل به گناه، انسان پایداری کند؛ در مقابل بی‌حالی و بیکاری و تنبلی به انجام وظیفه، انسان پایداری کند؛ در مقابل دشمن پایداری کند؛ در مقابل مصائب گوناگون، خودش را حفظ کند، نفْسش را حفظ کند، پایداری کند؛ این معنای صبر است؛ صبر یعنی پایداری. ما امروز بیش از همه چیز احتیاج داریم به پایداری.
شما مسئولینی که در اینجا تشریف دارید و مسئولین کشور در همه‌ی رده‌ها، آنچه از همه چیز برایتان مهم‌تر است صبر است. بایستی پایداری کنید، مقاومت کنید، فشارها را تحمّل کنید، مشکلات را تحمّل کنید و راه را ادامه بدهید؛ متوقّف نباید بشوید. لازمه‌ی صبر و پایداری برای من و شما که مسئولیم در این کشور، این است که متوقّف نشویم؛ حرکت نباید توقّف پیدا کند، باید ادامه پیدا کند؛ این صبر است. لَقَد کانَ لَکُم فی رَسولِ اللهِ اُسوَةٌ حَسَنَة؛ (7)‌ این میشود پیروی از پیغمبر.

دوّم، عدل و عدالت. یکی از مهم‌ترین و شاید بشود گفت مهم‌ترین هدف میانیِ بعثت پیغمبران، عدالت است. لَقَد اَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَیِّنٰتِ وَ اَنزَلنا مَعَهُمُ الکـِتٰبَ وَ المیزانَ لِیَقومَ النّاسُ بِالقِسط؛ (8)‌ اصلاً هدف ارسال رسل و انزال کتب این بود که قیام به قسط بشود، جامعه قائم به عدل و قسط باشد. در قرآن کریم از قول پیغمبر [میفرماید]: وَ اُمِرتُ لِاَعدِلَ بَینَکُم؛ (9) این هم امر خدا است که بایستی عدالت انجام بگیرد. همه‌ی عقلای عالم هم البتّه این را قبول دارند؛ یعنی حتّی ظالم‌ترین قدرتهای عالم و عناصر شریر عالم نمیتوانند منکر حُسن عدالت بشوند؛ حتّی بعضی‌ها با وقاحت تمام، ادّعای عدالت هم میکنند، در حالی که ظالمند! قرآن کریم عدالت را حتّی در مورد دشمنان لازم میداند؛ این کسی که دشمن ما است، در مورد او بی‌عدالتی نباید بکنیم. وَ لا یَجرِمَنَّکُم شَنَئانُ قَومٍ عَلیٰ اَلّا تَعدِلُوا اِعدِلوا هُوَ اَقرَبُ لِلتَّقویٰ؛(10) با دشمن هم حتّی بایستی شما با عدالت رفتار بکنید. پس بنابراین، این هم یک وظیفه‌ی دیگر است و [مخاطب] این هم باز در درجه‌ی اوّل ما مسئولین هستیم. شما هر تصمیمی که میگیرید، هر مقرّره‌ای که انجام میگیرد، چه در مجلس شورای اسلامی که قانون تصویب میکنید، چه در دولت، چه در بخشهای مدیریّتی گوناگون دیگر در سراسر کشور، یکی از مهم‌ترین چیزهایی که مورد نظر قرار میدهید باید مسئله‌ی عدالت باشد که آیا این بر طبق عدالت است یا نیست. یک جاهایی لازم است تا پیوست عدالت برای آن مقرّره ترتیب داده بشود که معلوم بشود که این مقرّر جوری انجام میگیرد، این قانون جوری اجرا میشود که بر طبق عدالت باشد.

این هم مطلب دوّم که اگر بخواهیم عدالت را رعایت کنیم، توجّه بشود که عدالت فقط هم عدالت در تقسیم اموال و ثروت نیست؛ عدالت در همه‌ چیز است؛ عادلانه برخورد کردن [در همه چیز]. امروز در فضای مجازی انسان گاهی اوقات بی‌عدالتی مشاهده میکند؛ خلاف میگویند، تهمت میزنند، دروغ میگویند، قول بغیر علم میگویند؛ اینها بی‌عدالتی است، اینها نباید انجام بگیرد. آن کسی که با فضای مجازی سر و کار دارد، باید خودش مراقبت کند، و آن کسی که فضای مجازی را در اختیار دارد، بایستی مراقبت مضاعف بکند که این کارها انجام نگیرد. یاد بگیریم، عادت کنیم که عادلانه با مردم رفتار بکنیم؛ عادلانه. حرف هم که میزنیم، شما ممکن است با یک نفری بد باشید، او را قبول هم نداشته باشید؛ عیبی ندارد، نظر شما است، ممکن است نظر درستی هم باشد امّا این را با تهمت، با دروغ، با اهانت، با این چیزها نبایستی آلوده کرد؛ آلوده شدنِ اینها خیلی بد است. این هم مسئله‌ی عدالت.

سرانجام مسئله‌ی اخلاق؛ پیروی از پیغمبر در اخلاق که خدای متعال فرمود: «وَ اِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ‌ عَظیم»؛ (11) چیزی را که خدای خالق عظمت عظیم بداند، این دیگر از لحاظ عظمت فوق‌العاده است: وَ اِنَّکَ لَعَلیٰ خُلُقٍ‌ عَظیم. این اخلاق بایستی برای ما به عنوان یک دستورالعمل همواره مورد نظر قرار داده بشود. اخلاق اسلامی [داشته باشیم]: تواضع داشته باشیم، گذشت داشته باشیم ــ اینها اخلاق اسلامی است ــ سهل‌گیری در مسائل شخصی داشته باشیم. در مسائل عمومی و آنچه به حقوق مردم و حقوق عمومی و حقوق دیگران مربوط است، نه، سهل‌انگاری جایز نیست امّا در مسائل شخصی سهل‌انگاری داشته باشیم، سهل‌گیری داشته باشیم؛ احسان، پرهیز از دروغ، پرهیز از تهمت، پرهیز از سوءظنّ به مؤمن، گذشت از مؤمنین. در یکی از دعاهای صحیفه‌ی سجّادیّه(12) عمده‌ی مضمون این دعا همین است که پروردگارا! هر کسی که به من ظلم کرده، به من [مطلب] ناروایی نسبت داده، کار خلافی کرده، من مظلمه‌ای بر گردن او دارم، از او گذشتم؛ این دعای امام سجّاد در صحیفه‌ی سجّادیّه است. اینها است دیگر؛ بایستی وظایفمان را عمل کنیم.
1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 21
لَقَد كانَ لَكُم في رَسولِ اللَّهِ أُسوَةٌ حَسَنَةٌ لِمَن كانَ يَرجُو اللَّهَ وَاليَومَ الآخِرَ وَذَكَرَ اللَّهَ كَثيرًا
ترجمه :
مسلّماً برای شما در زندگی رسول خدا سرمشق نیکویی بود، برای آنها که امید به رحمت خدا و روز رستاخیز دارند و خدا را بسیار یاد می‌کنند.

3 ) سوره مبارکه المدثر آیه 7
وَلِرَبِّكَ فَاصبِر
ترجمه :
و بخاطر پروردگارت شکیبایی کن!

4 ) سوره مبارکه المزمل آیه 10
وَاصبِر عَلىٰ ما يَقولونَ وَاهجُرهُم هَجرًا جَميلًا
ترجمه :
و در برابر آنچه (دشمنان) می‌گویند شکیبا باش و بطرزی شایسته از آنان دوری گزین!

5 ) سوره مبارکه القلم آیه 48
فَاصبِر لِحُكمِ رَبِّكَ وَلا تَكُن كَصاحِبِ الحوتِ إِذ نادىٰ وَهُوَ مَكظومٌ
ترجمه :
اکنون که چنین است صبر کن و منتظر فرمان پروردگارت باش، و مانند صاحب ماهی [= یونس‌] مباش (که در تقاضای مجازات قومش عجله کرد و گرفتار مجازات ترک اولی شد) در آن زمان که با نهایت اندوه خدا را خواند.

6 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 91؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏79، ص: 139؛

قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّبْرُ ثَلَاثَةٌ صَبْرٌ عِنْدَ الْمُصِيبَةِ وَ صَبْرٌ عَلَى الطَّاعَةِ وَ صَبْرٌ عَنِ الْمَعْصِيَةِ فَمَنْ صَبَرَ عَلَى الْمُصِيبَةِ حَتَّى يَرُدَّهَا بِحُسْنِ عَزَائِهَا كَتَبَ اللَّهُ لَهُ ثَلَاثَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ السَّمَاءِ إِلَى الْأَرْضِ وَ مَنْ صَبَرَ عَلَى الطَّاعَةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ سِتَّمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى الْعَرْشِ وَ مَنْ صَبَرَ عَنِ الْمَعْصِيَةِ كَتَبَ اللَّهُ لَهُ تِسْعَمِائَةِ دَرَجَةٍ مَا بَيْنَ الدَّرَجَةِ إِلَى الدَّرَجَةِ كَمَا بَيْنَ تُخُومِ الْأَرْضِ إِلَى مُنْتَهَى الْعَرْشِ.
ترجمه :
رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله فرمود:، صبر بر سه قسم است: صبر در مصيبت و صبر بر طاعت و صبر از گناه، پس هر كه بر مصيبت صبر كند تا آن را با تسلى خوبى رد كند، خدا برايش 300 درجه نويسد كه ميان هر درجه تا درجه ديگر باندازه فاصله ميان آسمان و زمين باشد و هر كه بر طاعت صبر كند خدا برايش 600 درجه نويسد كه ميان هر درجه تا درجه ديگر باندازه فاصله ميان قعر زمين تا عرش باشد و هر كه‏ از گناه صبر كند، خدا برايش 900 درجه نويسد كه ميان هر دو درجه باندازه فاصله ميان قعر زمين تا پايان عرش باشد.

8 ) سوره مبارکه الحديد آیه 25
لَقَد أَرسَلنا رُسُلَنا بِالبَيِّناتِ وَأَنزَلنا مَعَهُمُ الكِتابَ وَالميزانَ لِيَقومَ النّاسُ بِالقِسطِ ۖ وَأَنزَلنَا الحَديدَ فيهِ بَأسٌ شَديدٌ وَمَنافِعُ لِلنّاسِ وَلِيَعلَمَ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ وَرُسُلَهُ بِالغَيبِ ۚ إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حقّ از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند؛ و آهن را نازل کردیم که در آن نیروی شدید و منافعی برای مردم است، تا خداوند بداند چه کسی او و رسولانش را یاری می‌کند بی‌آنکه او را ببینند؛ خداوند قوّی و شکست‌ناپذیر است!

9 ) سوره مبارکه الشورى آیه 15
فَلِذٰلِكَ فَادعُ ۖ وَاستَقِم كَما أُمِرتَ ۖ وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم ۖ وَقُل آمَنتُ بِما أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتابٍ ۖ وَأُمِرتُ لِأَعدِلَ بَينَكُمُ ۖ اللَّهُ رَبُّنا وَرَبُّكُم ۖ لَنا أَعمالُنا وَلَكُم أَعمالُكُم ۖ لا حُجَّةَ بَينَنا وَبَينَكُمُ ۖ اللَّهُ يَجمَعُ بَينَنا ۖ وَإِلَيهِ المَصيرُ
ترجمه :
پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوی این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنان که مأمور شده‌ای استقامت نما، و از هوی و هوسهای آنان پیروی مکن، و بگو: «به هر کتابی که خدا نازل کرده ایمان آورده‌ام و مأمورم در میان شما عدالت کنم؛ خداوند پروردگار ما و شماست؛ نتیجه اعمال ما از آن ما است و نتیجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصی در میان ما نیست؛ و خداوند ما و شما را در یکجا جمع می‌کند، و بازگشت (همه) به سوی اوست!»

10 ) سوره مبارکه المائدة آیه 8
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كونوا قَوّامينَ لِلَّهِ شُهَداءَ بِالقِسطِ ۖ وَلا يَجرِمَنَّكُم شَنَآنُ قَومٍ عَلىٰ أَلّا تَعدِلُوا ۚ اعدِلوا هُوَ أَقرَبُ لِلتَّقوىٰ ۖ وَاتَّقُوا اللَّهَ ۚ إِنَّ اللَّهَ خَبيرٌ بِما تَعمَلونَ
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آورده‌اید! همواره برای خدا قیام کنید، و از روی عدالت، گواهی دهید! دشمنی با جمعیّتی، شما را به گناه و ترک عدالت نکشاند! عدالت کنید، که به پرهیزگاری نزدیکتر است! و از (معصیت) خدا بپرهیزید، که از آنچه انجام می‌دهید، با خبر است!

11 ) سوره مبارکه القلم آیه 4
وَإِنَّكَ لَعَلىٰ خُلُقٍ عَظيمٍ
ترجمه :
و تو اخلاق عظیم و برجسته‌ای داری!

12 )
الصحيفة السجادية، ص: 168 - دعای 39

(39) (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي طَلَبِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ:) ... اللَّهُمَّ وَ أَيُّمَا عَبْدٍ نَالَ مِنِّي مَا حَظَرْتَ عَلَيْهِ، وَ انْتَهَكَ مِنِّي مَا حَجَزْتَ عَلَيْهِ، فَمَضَى بِظُلَامَتِي مَيِّتاً، أَوْ حَصَلَتْ لِي قِبَلَهُ حَيّاً فَاغْفِرْ لَهُ مَا أَلَمَّ بِهِ مِنِّي، وَ اعْفُ لَهُ عَمَّا أَدْبَرَ بِهِ عَنِّي، وَ لَا تَقِفْهُ عَلَى مَا ارْتَكَبَ فِيَّ، وَ لَا تَكْشِفْهُ عَمَّا اكْتَسَبَ بِي، وَ اجْعَلْ مَا سَمَحْتُ بِهِ مِنَ الْعَفْوِ عَنْهُمْ، وَ تَبَرَّعْتُ بِهِ مِنَ الصَّدَقَةِ عَلَيْهِمْ أَزْكَى صَدَقَاتِ الْمُتَصَدِّقِينَ، وَ أَعْلَى صِلَاتِ الْمُتَقَرِّبِينَ وَ عَوِّضْنِي مِنْ عَفْوِي عَنْهُمْ عَفْوَكَ، وَ مِنْ دُعَائِي لَهُمْ رَحْمَتَكَ حَتَّى يَسْعَدَ كُلُّ وَاحِدٍ مِنَّا بِفَضْلِكَ، وَ يَنْجُوَ كُلٌّ مِنَّا بِمَنِّك‏...
ترجمه :
بار خدايا، هر بنده‏اى كه درباره من مرتكب عملى شده كه تو آن را نهى كرده‏اى، يا در آنچه تو منع فرموده‏اى پرده حرمت من دريده، و اينك كه حق مرا ضايع كرده در گذشته، يا هنوز زنده است و حقى از من بر گردن اوست، او را در اين ستمى كه بر من روا داشته و اكنون گريبانگير اوست بيامرز، و در حقى كه از من تباه كرده عفو نماى. بار خدايا، اگر در حق من خلافى به جاى آورده است، او را سرزنش مكن. اگر به سبب آزار من گناهى بر اوست، او را رسوا مساز. اى خداوند، اين عفو و گذشت مرا و اين صدقه‏اى را كه به آنان ارزانى داشته‏ام پاك‏ترين صدقه بخشندگان و برتر از هر صله و عطيه‏اى قرار ده كه براى تقرب جستن به تو ارزانى شده است. آن سان كه من از آنان در گذشته‏ام، تو نيز از من در گذر و آن سان كه من در حق آنان دعاى خير كرده‏ام تو نيز رحمت خود از من دريغ مدار، تا هم من و هم ايشان به بركت فضل و احسان تو به سعادت رسيم و رهايى يابيم.


مربوط به :پیام تلویزیونی درباره وضعیت بیماری کرونا - 1400/05/20
عنوان فیش :مسبب الاسباب خداوند قادر و حکیم است/ صحیفه سجادیه دعای هفتم
کلیدواژه(ها) : دعا, الله (جل جلاله), تضرّع به درگاه الهی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
تذکّر آخر من هم مسئله‌ی دعا و توسّل و تضرّع است. همه‌ی این چیزهایی که گفتیم اسباب و سبب هستند، مسبّب‌الاسباب خداوند قادر و حکیم است، که «تَسَبَّبَت بِلُطفِکَ الاَسباب».(1) بایستی از خدای متعال درخواست کرد. این مجالس عزاداری هم جای خوبی است، زمینه‌ی خوبی است برای تضرّع، برای توسّل، برای توجّه به پروردگار و خواستن از خدا. دعا کنیم، استغفار کنیم و از خدای متعال لطفش را طلب کنیم؛ ان‌شاءالله خدای متعال هم لطف خواهد کرد.
1 )
صحیفه سجادیه، دعای هفتم

دعای 7 صحیفه: وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا عَرَضَتْ لَهُ مُهِمَّةٌ أَوْ نَزَلَتْ بِهِ، مُلِمَّةٌ وَ عِنْدَ الْكَرْبِ: يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ.
ترجمه :
اى آنكه گره هر سختى بدست او گشوده شود، و اى آنكه تندى سختيها بدست او مى‌شكند، اى آنكه راه بيرون شدن از تنگى و رفتن به سوى آسايش از او خواسته شود.دشواريها به لطف تو آسان گردد، و اسباب هر كارى به لطف تو سبب شوند، و قضا به قدرتت جريان گيرد، و همه چيز به ارادۀ تو روان شود. تنها به خواست تو بى آنكه فرمان دهى همه چيز فرمان برد، و هر چيز محض اراده‌ات بى آنكه نهى كنى از كار باز ايستد. در تمام دشواريها تو را مى‌خوانند، و در گرفتاريها به تو پناه مى‌آورند، غير از بلايى كه تو دفع كنى بلايى دور نشود و غير از آن گرفتارى كه تو بر طرف كنى، هيچ گرفتارى بر طرف نشود.


مربوط به :بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی - 1400/02/21
عنوان فیش :لزوم تاثیر ماه مبارک در رفتار شخصی ما/ صحیفه سجادیه دعای 44
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
ماه رمضان، ماه ضیافت الهی است، ماه رحمت الهی است، ماه هدایت الهی است؛ با اعمالی که در ماه رمضان انجام میدهید و انجام میدهیم، بایستی آثار این رحمت الهی را در خودمان حس کنیم و علاوه‌ی بر آن، این آثار را، این حالات را در بقیّه‌ی ماه‌ها، در ادامه‌ی زندگی پُربرکتتان ان‌شاءالله نگه دارید و حفظ کنید. این سلوک رمضانی و حال رقّت و توجّه و حضوری که در ماه رمضان به روزه‌گیر و میهمان خداوند دست میدهد، بایستی در رفتارهای شخصی ما اثر کند، تأثیر داشته باشد؛ هم در رفتارهای عمومی و اجتماعیِ ما بایستی اثر بگذارد، هم در رفتار علمی ما، رفتار دانشگاهی ما، رفتار حکومتی ما، رفتار سیاسی ما بایستی تأثیر بگذارد، و تقوا و معنویّت اثر خودش را در همه‌ی این عرصه‌های مهم نشان بدهد. و همان ‌طور که عرض کردم، این حالت و این باب رحمت، گشوده بماند تا بعد از ماه رمضان.
در صحیفه‌ی سجّادیّه دعائی [است] که امام سجّاد (علیه ‌السّلام) در روز اوّل ماه رمضان، در ورود ماه رمضان میخواندند -و توصیه میشود که آن دعا خوانده بشود- حضرت در آخر آن دعا میفرمایند: اَللٰهُمَّ وَ اجعَلنا فی سائِرِ الشُّهورِ وَ الاَیّامِ کَذٰلِکَ ما عَمَّرتَنا؛ این دعای حضرت در اوّل ماه رمضان است؛ یعنی در بقیّه‌ی ماه‌ها هم همین حالت را، همین روحیه را برای ما نگه دار، وَ اجعَلنا مِن عِبادِکَ الصّالِحین. (1)
1 )
صحیفه سجادیه؛ دعای 44

اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْنَا فِي سَائِرِ الشُّهُورِ وَ الْأَيَّامِ كَذَلِكَ مَا عَمَّرْتَنَا، وَ اجْعَلْنَا مِنْ عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ، وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ ما آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ، أَنَّهُمْ إِلى‏ رَبِّهِمْ راجِعُونَ، وَ مِنَ الَّذِينَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ هُمْ لَها سابِقُونَ.
ترجمه :



مربوط به :گزیده‌ای از بیانات در جلسه ستاد ملی مقابله با کرونا - 1399/08/03
عنوان فیش :دعا و تضرع و استغفار برای عبور از گردنه کرونا لازم است/ صحیفه سجادیه دعای 7
کلیدواژه(ها) : حادثه کرونا, دعا, تضرّع به درگاه الهی, توبه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
همه‌ی این چیزهایی که گفتیم ابزارند؛ آن کسی که به این ابزارها جان میدهد و روح میدهد، خدا است. وَ تَسَبَّبَت بِلُطفِکَ الاَسباب‌؛(1) سبب‌ها را تو سبب میکنی. از خدای متعال باید خواست، دعا کرد، تضرّع کرد؛ که اگر ان‌شاءالله نظر لطف پروردگار به ملّت ما باشد -که همیشه بوده؛ در این قضیّه هم قطعاً خوبانی هستند که [اگر] دستشان را به دعا بلند کنند، دعا کنند، از خدا بخواهند، نظر لطف پروردگار باز هم متوجّه این ملّت خواهد شد- در این صورت واقعاً همه‌ی این چیزهایی که گفته شد، این ابزارها، این اسباب، ان‌شاءالله اثر خواهد گذاشت و [نتیجه] تحقّق پیدا خواهد کرد. هم دعا کنیم، هم تضرّع کنیم، هم استغفار کنیم؛ اللَهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تُنزِلُ النِّقَم؛ بعضی از گناهان هست که نقمت الهی را بر انسانها، بر اجتماعات، بر افراد نازل میکند. اللَهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تَحبِسُ الدُّعاءَ اللَهُمَّ اغفِر لِیَ الذُّنوبَ الَّتی تُنزِلُ البَلاء.(2) استغفار لازم است؛ استغفار کنیم تا خدای متعال ان‌شاءالله تفضّل کند و از این گردنه عبور کنیم.
1 )
دعای هفتم صحیفه سجادیه

ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاء / دعای هفتم صحیفه سجادیه
ترجمه :
كارهاى دشوار بقدرت و توانائى تو آسان شده، و بلطف و توفيق (از جانب) تو اسباب (هر كارى) سبب گرديده، و مقدّر شده بر اثر قدرت تو جارى و بر قرار گشته، و اشياء بر وفق اراده و خواست تو بكار رفته‏اند

2 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 844
مفاتیح الجنان؛ شیخ عباس قمی، دعای کمیل

َ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَهْتِكُ الْعِصَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ النِّقَمَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُغَيِّرُ النِّعَمِ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تَحْبِسُ الدُّعَاءَ اللَّهُمَّ اغْفِرْ لِيَ الذُّنُوبَ الَّتِي تُنْزِلُ الْبَلَاء
ترجمه :



مربوط به :بیانات در ارتباط تصویری با نمایندگان تشکل‌های دانشجویی - 1399/02/28
عنوان فیش :لزوم پرداختن به مسائل ایمانی و اعتقادی توسط دانشجویان و جوانان
کلیدواژه(ها) : یقین, صحیفه سجادیه, دعای مکارم‌الاخلاق
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
مبانیِ معرفتی ضعیف است دیگر؛ یعنی وقتی مبانیِ معرفتی ضعیف بود، طبعاً نمیتواند آنها را در مقابل حوادث، در مقابل سؤالها، در مقابل ابهامها حفظ کند و در صراط مستقیم نگه دارد. لذاست که به نظر من به مسائل ایمانی و مسائل اعتقادی و معرفتی بپردازید. ببینید، این دعا که عرض کردم -دعای بیستم صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای معروف مکارم‌الاخلاق- این جوری است: اَللَهُمَّ بَلِّغ بِایمانی اَکمَلَ‌ الایمانِ وَ اجعَل یَقینی اَفضَلَ الیَقین(1)؛ میگوید یقین را دارم امّا بهترین یقین قرار بده یقین من را. وَ انتَهِ بِنیَّتی اِلى اَحسَنِ النِّیّات وَ بِعَمَلی اِلى اَحسَنِ الاَعمال‌، تا آخر این دعا. دعا البتّه دعای عجیبی است. من توصیه میکنم که عزیزان، جوانها با این دعای بیستم صحیفه‌ی سجّادیّه آشنا بشوند. البتّه دعاهای صحیفه فوق‌العاده است؛ یعنی صحیفه‌ی سجّادیّه بحث یک دعا و دو دعا نیست. حالا دعای بیستم را من عرض کردم، دعای بیست‌ویکم هم به یک نحو دیگر دعای عجیبی است و دعاهای گوناگون دیگری که در این کتاب فوق‌العاده باارزش وجود دارد. حالا این دعای بیستم را که دعای مکارم‌الاخلاق است بخوانید، به آن توجّه کنید. خوشبختانه ترجمه‌های خوبی از صحیفه‌ی سجّادیّه انجام گرفته که من سه چهار مورد از این ترجمه‌ها را دیده‌ام، انصافاً ترجمه‌های بسیار خوبی است و مورد اعتماد است؛ به اینها مراجعه کنید، از آنها استفاده کنید. این هم توصیه‌ی دوّم ما است به شما عزیزان.
1 )
صحیفه سجادیه؛ دعای بیستم

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَال‏
ترجمه :



مربوط به :سخنرانی تلویزیونی به مناسبت ولادت حضرت امام زمان(عج) - 1399/01/21
عنوان فیش :کمک مؤمنانه به نیازمندان و فقرا، وظیفه همگانی
کلیدواژه(ها) : انفاق, کمک به نیازمندان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
ما عرض میکنیم که مسئولان در ستاد ملّی [مبارزه با کرونا] به طور جدّی مشغول کارند و گزارشهایش به ما داده میشود و اطّلاع پیدا میکنیم. و برای برخی از قشرهای ضعیف هم فکرهایی کرده‌اند که من توصیه میکنم، تأکید میکنم که این برنامه‌هایی را که مسئولین دولتی برای برخی از قشرهای ضعیف در نظر گرفته‌اند، هر چه سریع‌تر، هر چه بیشتر، هر چه بهتر ان‌شاء‌الله به اجرا در بیاورند؛ لکن در کنار این، مردم هم وظیفه دارند. عدّه‌ای هستند که در این شرایط و در این اوضاع حقیقتاً زندگی‌شان بسختی قابل گذران است و نمیتوانند زندگی معمولیِ عادیِ خودشان را اداره کنند؛ مردمی که دستشان باز است و توانایی دارند بایستی در این زمینه فعّالیّت وسیعی را شروع کنند. در صلوات شریف «شَجَرَةُ النُّبُوَّة» میخوانیم: وَ ارزُقنی مُواساةَ مَن قَتَّرتَ‌ عَلَیهِ مِن رِزقِکَ بِمَا وَسَّعتَ عَلَیَّ مِن فَضلِکَ ... وَ اَحیَیتَنی‌ تَحتَ‌ ظِلِّک؛(۱) یعنی این یکی از کارهای لازمی است که بایستی انجام بگیرد؛ بخصوص که ماه رمضان در پیش است. ماه رمضان، ماه انفاق است، ماه ایثار است، ماه کمک به مستمندان است؛ چه خوب است که یک رزمایش گسترده‌ای در کشور به وجود بیاید برای مواسات و همدلی و کمک مؤمنانه به نیازمندان و فقرا که این اگر اتّفاق بیفتد، خاطره‌ی خوشی را از امسال، در ذهنها خواهد گذاشت. ما برای اینکه ارادتمان به امام زمان ثابت بشود، بایستی صحنه‌ها و جلوه‌هایی از جامعه‌ی مهدوی را خودمان به وجود بیاوریم که عرض کردیم، جامعه‌ی مهدوی، جامعه‌ی قسط و عدل است و جامعه‌ی عزّت است، جامعه‌ی علم است، جامعه‌ی مواسات و برادری است؛ اینها را بایستی ما در زندگی خودمان تحقّق ببخشیم، به قدر امکان خودمان؛ این ما را نزدیک میکند.
1 )
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 688؛
المصباح للكفعمي (جنة الأمان الواقية)، ص: 545

صلوات شعبانیه: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّاهِرِينَ الْأَخْيَارِ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ حَقَّهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وَلَايَتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ اللَّهُمَّ وَ اعْمُرْ قَلْبِي بِطَاعَتِكَ وَ لَا تُخْزِنِي بِمَعْصِيَتِكَ وَ ارْزُقْنِي مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ نَشَرْتَ عَلَيَّ مِنْ عَدْلِكَ وَ أَحْيَيْتَنِي تَحْتَ ظِلِّكَ
ترجمه :



مربوط به :بیانات در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام - 1398/11/26
عنوان فیش :هراس نداشتن از قطع ارتباط با دیگران درصورت اتصال به خدا/صحیفه سجادیه دعای5
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, تعامل با دنیا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در این دعاهایی که در اختیار ما است -دعاهای مأثور، این دعاهایی که از ائمّه رسیده به ما- تضرّع هست، توجّه هست، حال و اُنس و صفا و گریه هست، اینها به جای خود محفوظ؛ امّا علاوه‌ی بر اینها، این دعاها درس است؛ یعنی یک فکری را در ذهن انسان بیدار میکند، یک اندیشه‌ی تازه‌ای به انسان میدهد. وقتی شما در دعا میخوانید: اَللهمّ اَغنِنی عَن هِبَةِ الوَهّابینَ بِهِبَتِکَ وَ اکفِنی وَحشَةَ القاطِعینَ بِصِلَتِک، یعنی چه؟ یعنی اگر همه‌ی دنیا هم با شما قطع کردند، به خدا اگر متّصل باشید، وحشتی ندارید؛ حَتّى لا اَرغَبَ اِلى اَحَدٍ مَعَ بَذلِکَ وَ لا اَستَوحِشَ مِن اَحَدٍ مَعَ فَضلِک؛(1) این درس است، این یک فکری به ما میدهد، این یک تحلیل به ما میدهد از آینده‌ی زندگی‌مان که برنامه‌ریزی کنیم، به خدا متّصل باشیم، مرتبط باشیم، از قطع [ارتباط] دیگران، از دشمنی دیگران هراس نداشته باشیم؛‌ و این اتّفاقی است که در صدر اسلام هم افتاده، امروز هم ملاحظه میکنید که این اتّفاق افتاده. اگر روز اوّل انقلاب کسانی میگفتند که این جامعه‌ی اسلامی، انقلاب اسلامی، میتواند از لحاظ رتبه‌ی علمی و رتبه‌ی فنّاوری و رتبه‌ی سیاسی و رتبه‌ی نفوذ منطقه‌ای و مانند اینها به اینجا برسد، حتماً هیچ کس باور نمیکرد؛ امّا شده؛ به خاطر اینکه شما به خدا متّکی بودید و کار کردید. البتّه اتّکاء به خدا معلوم است که به معنای بیکاری و بیکارگی نیست.
1 )
صحیفه سجادیه؛ دعای پنجم

اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِينَ بِهِبَتِكَ، وَ اكْفِنَا وَحْشَةَ الْقَاطِعِينَ بِصِلَتِكَ حَتَّى لَا نَرْغَبَ إِلَى أَحَدٍ مَعَ بَذْلِكَ، وَ لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِكَ.
ترجمه :
خداوندا، ما را به عطاى خويش از عطاى هر بخشنده‏اى بى‏نياز گردان. به پيوند خويش وحشت تنهايى از ما دور بدار تا به بخشش تو به كس جز تو نگراييم و در پناه جود و احسان تو از كس نهراسيم.


مربوط به :بیانات در دیدار مداحان اهل‌بیت علیهم‌السلام - 1398/11/26
عنوان فیش :ایستادگی و تسلیم نشدن در مقابل زورگو / صحیفه سجادیه دعای21
کلیدواژه(ها) : مقاومت, ایستادگی در راه خدا, ایستادگی مقابل ظلم, ایستادگی مقابل استکبار
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یکی از معارف، ایستادگی و تسلیم نشدن در مقابل زورگو است. امروز خیلی از این شعرهای آقایان ناظر به همین قضیّه بود و کاملاً درست و متین بود. انگیزه‌ی شدید و قوی‌ای وجود دارد برای اینکه ملّت ایران را قانع کنند که آقا باید کوتاه بیایید. رادیوهای دنیا، وسایل ارتباط‌جمعی در دنیا، رسانه‌های دشمن، مجموعه‌ای از اندیشکده‌ها و جمعیّت‌های فکری نشسته‌اند طرّاحی میکنند برای اینکه ملّت ایران را قانع کنند که باید در مقابل آمریکا کوتاه بیایید و چاره‌ای هم نیست. خب ملّت ما بحمدالله ایستاده، امّا بایستی نیروی معنوی را پی‌در‌پی تزریق کرد، نیروی معنوی را پی‌درپی باید زنده کرد؛ این یکی از معارف است. در همین دعای صحیفه‌ی سجّادیّه [آمده:] وَ لا تَجعَل لِفاجِرٍ وَ لا کافِرٍ عَلَیَّ ... یَدَا؛(۱) یعنی من را مدیون کافر و فاسق نکن، من را محتاج آنها نکن، چشم من به دست آنها نباشد، من در مقابل آنها احساس ضعف نکنم؛ این یکی از معارف است. اینکه از خدا میخواهد او را در مقابل دشمن به این وضع دچار نکند، معنایش این است که در مقابل دشمن نباید به این وضع دچار شد.
1 )
صحیفه سجادیه دعای 21

وَ لَا تَجْعَلْ لِفَاجِرٍ وَ لَا كَافِرٍ عَلَيَّ مِنَّةً، وَ لَا لَهُ عِنْدِي يَداً، وَ لَا بِي إِلَيْهِمْ حَاجَةً، بَلِ اجْعَلْ سُكُونَ قَلْبِي وَ أُنْسَ نَفْسِي وَ اسْتِغْنَائِي وَ كِفَايَتِي بِكَ وَ بِخِيَارِ خَلْقِك‏
ترجمه :
بار خدايا، بار منّت هيچ گنهكار و كافر بر دوش من منه و براى هيچ يك از آنان در نزد من نعمت و بهره‏اى قرار مده و مرا نيز به آنان محتاج‏ مكن، بلكه آرامش دل و آسايش جان و بى‏نيازى و كفايت مرا تنها به خود و بندگان نيكوكارت منحصر فرماى.


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1398/02/24
عنوان فیش :در انتصاب افراد، تقوای طرف را هم در نظر بگیرید/ صحیفه سجادیه دعای بیستم
کلیدواژه(ها) : تقوا, تقوای فردی, شایسته‌سالاری
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
جنابعالی که میخواهید کسی را به یک جایی منصوب کنید، یک کاری را به کسی بسپرید، دارا بودن این خصوصیّت را، یعنی خصوصیّت تقوا و تعهّد در امور مربوط به مردم را، جزو صلاحیّتهای مدیریّتی بدانید. یکی از صلاحیّتهای مدیریّتی این است که ببینید این طرف، دارای تقوا است، یعنی کاری که به او می‌سپرید، با امانت انجام میدهد یا نه. خب اگر این جور شد، آن وقت خدا مهم‌ترین مؤلّفه در همه‌ی تصمیم‌گیری‌های ما خواهد بود؛ معنی اینکه برای خدا کار کنیم، این جوری خواهد شد؛ آن وقت کارتان میشود عبادت. یکی از امتیازات کار برای حکومت اسلامی و دولت اسلامی همین است که اگر چنانچه کار برای خدا شد، کار تبدیل میشود به عبادت؛ خود آن امضائی که میکنید، آن کاغذی که مینویسید، آن حرفی که میزنید، میشود یک عبادت. در دعای مکارم‌الاخلاق این جمله هست: وَ استَعمِلنی‌ بِما تَسأَلُنی غَداً عَنه (1)-که دعای بیستم صحیفه‌ی سجّادیّه است و دعای بسیار خوبی است و من توصیه میکنم بیشتر [بخوانید]؛ دوستان [البتّه] میخوانند لکن بیشتر بخوانید این دعا را- فردا در قیامت یقه‌ی ما را میگیرند که چرا فلان کار را نکردی. بعضی از کارها را که نباید بکنیم، میکنیم -خب این را همه میدانیم- بعضی از کارها را باید بکنیم، توجّه نمیکنیم، غفلت میکنیم، تنبلی میکنیم، ملاحظه‌ی این و آن را میکنیم و آن کارها را انجام نمیدهیم؛ از ما سؤال میکنند.
1 )


اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا ...
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا کامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از کاری که اهمیت به آن مرا مشغول کرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تکبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نکن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنکه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نکن جز آنکه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی...


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1397/12/23
عنوان فیش :در پیروزیها باید تسبیح خدا و استغفار کرد
کلیدواژه(ها) : پیروزی, توبه, غرور
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
به نظر من این دوگانه‌ها[در مواجهه با حوادث] سؤالات [مهم] است؛ ما از خودمان باید سؤال کنیم که در این دوگانه‌ها چه جوری باید عمل کنیم. البتّه پاسخ‌ دادنِ زبانی به اینها آسان است امّا پاسخ‌ دادن عملی و ملتزم شدن، به این آسانی نیست. به نظر من پاسخ اینها در منابع اسلامی ما روشن است. [مثلاً] در مواجهه‌ی با پیروزی‌ها قرآن به ما درس میدهد: اِذا جاءَ نَصرُ اللهِ وَ الفَتحُ، وَ رَاَیتَ النّاسَ یَدخُلونَ فی دینِ اللهِ اَفواجًا، فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّکَ وَ استَغفِرهُ اِنَّه کانَ تَوّابًا؛(1) نمیگوید خوشحالی کن، مثلاً برو وسط میدان شعار بده؛ فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّک؛ [میگوید] برو تسبیح کن؛ این مربوط به تو نیست، مربوط به خدا است؛ استغفار کن. در خلال این حرکت ممکن است یک غفلتی از تو سر زده باشد، از خدای متعال طلب مغفرت کن؛ در برخورد با حوادث مثبت این جوری باید برخورد کرد: دچار غرور نشدن، و از خدا دانستن که «وَ ما رَمَیتَ اِذ رَمَیتَ وَلکِنَّ اللهَ رَمىٰ».(2) این اغترار به نفْس و اغترار [نسبت] به خدا که انسان غرّه بشود، [درست نیست]؛ «فَحَقُّ لَکَ اَن لا یَغتَرَّ بِکَ الصِّدّیقون»؛(3) در دعای صحیفه‌ی سجّادیّه [آمده] که صدّیقون هم نبایستی اغترار پیدا کنند به تو که بگویند «ما که دیگر با خدا وضعمان روشن است و ...»؛ نخیر، خدای متعال با صدّیقون هم رودربایستی ندارد؛ [اگر] یک وقت خطائی بکنند، ضربه را خواهند خورد. کاری که انجام میگیرد، کار خوبی را که انجام گرفته، از خودمان ندانیم، از خدا بدانیم. واقع قضیّه هم همین است.
1 ) سوره مبارکه النصر آیه 1
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِذا جاءَ نَصرُ اللَّهِ وَالفَتحُ
ترجمه :
هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرارسد،

1 ) سوره مبارکه النصر آیه 2
وَرَأَيتَ النّاسَ يَدخُلونَ في دينِ اللَّهِ أَفواجًا
ترجمه :
و ببینی مردم گروه گروه وارد دین خدا می‌شوند،

1 ) سوره مبارکه النصر آیه 3
فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ وَاستَغفِرهُ ۚ إِنَّهُ كانَ تَوّابًا
ترجمه :
پروردگارت را تسبیح و حمد کن و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه‌پذیر است!

2 ) سوره مبارکه الأنفال آیه 17
فَلَم تَقتُلوهُم وَلٰكِنَّ اللَّهَ قَتَلَهُم ۚ وَما رَمَيتَ إِذ رَمَيتَ وَلٰكِنَّ اللَّهَ رَمىٰ ۚ وَلِيُبلِيَ المُؤمِنينَ مِنهُ بَلاءً حَسَنًا ۚ إِنَّ اللَّهَ سَميعٌ عَليمٌ
ترجمه :
این شما نبودید که آنها را کشتید؛ بلکه خداوند آنها را کشت! و این تو نبودی (ای پیامبر که خاک و سنگ به صورت آنها) انداختی؛ بلکه خدا انداخت! و خدا می‌خواست مؤمنان را به این وسیله امتحان خوبی کند؛ خداوند شنوا و داناست.

3 )
صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای سی‌ونهم

فَأَمَّا أَنْتَ- يَا إِلَهِي- فَأَهْلٌ أَنْ لَا يَغْتَرَّ بِكَ الصِّدِّيقُونَ، وَ لَا يَيْأَسَ مِنْكَ الْمُجْرِمُونَ، لِأَنَّكَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ الَّذِي لَا يَمْنَعُ أَحَداً فَضْلَهُ، وَ لَا يَسْتَقْصِي مِنْ أَحَدٍ حَقَّهُ.
ترجمه :
امام سجاد (علیه‌السلام): اما تو اى خداى من، شايسته‏اى كه صدّيقان به رحمت تو مغرور نشوند و مجرمان از رحمت تو نوميد نگردند، كه تو آن پروردگار بزرگ هستى كه فضل خود از كسى باز ندارى و در گرفتن حق خود از ديگران سخت نگيرى.


مربوط به :گزیده‌ای از بیانات در دیدارهای خانواده‌های شهدای مدافع حرم - 1397/12/22
عنوان فیش :غم از دست دادن شهدا را با خدا حساب کنیم
کلیدواژه(ها) : شهید, خانواده شهدا, شهادت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
15. فقدان جوانها و عزیزانی از این قبیل طبعاً دلها را آتش میزند؛ این قهری است. گریه کردن و عزاداری کردن هیچ اشکالی ندارد؛ بنده طرف‌دار این هستم که مادر، همسر، فرزندان، برادران، خواهران گریه کنند؛ گریه کردن هیچ اشکالی ندارد. بعضی‌ها خیال میکنند نباید برای شهید گریه کرد؛ نه، اشکال ندارد، گریه یک عکس‌العمل طبیعی در انسان است.*

البتّه برای شماها سخت است، حق هم دارید؛ جوانتان را از دست داده‌اید؛ این شوخی نیست. انسان زحمت بکشد، مادر، پدر، جوانی را به ثمر برساند، بعد در راه خدا شهید بشود؛ این چیز کوچکی نیست، خیلی سخت است. یا همسر این جوانها یا فرزندان کوچکشان، مردِ خودشان را، رفیق و همسنگر و همدل خودشان را از دست بدهند؛ خیلی سخت است، لکن در مقابلش، عظمت آن کاری که اتّفاق افتاده و انجام گرفته خیلی زیاد است.*

شما پدرها و مادرها و همسرها صبر کردید، این بچّه‌های کوچک دلهایشان تنگ میشود، ناراحت میشوند، فشارش روی شماها است و شماها تحمّل کردید؛ اینها همه پیش خدای متعال اجر دارد، اینها همه‌اش پیش خدای متعال حساب میشود. اینکه در بعضی از زیارتها و دعاها میخوانیم «صَبراً وَ احتِسَاباً»(1) معنایش این است، یعنی خود انسان صبر کند و به حساب خدا بگذارد، پای خدا حساب کند؛* از خدای متعال صبر بخواهید، از خدای متعال اجر بخواهید، پای خدا حساب کنید، پای خدا بنویسید؛ «صَبراً وَ احتِساباً» در دعاهای ما، در زیارتهای ما، در اظهارات بزرگان ما این‌جور آمده. ما اینها را به حساب خدا بگذاریم و با خدا معامله کنیم.* امیدواریم که ان‌شاءالله این ذخیره‌ی آخرت شما باشد؛ ان‌شاءالله بتوانید این دستاورد مهمّی را که به دست آورده‌اید حفظ کنید. کسی نگوید آنها جهاد کردند، ما چرا دستاورد داشته باشیم؛ این حرف درست نیست. دستاورد شما به‌خاطر صبر شما است، به‌خاطر مصیبت‌دیدگی شما است. خدای متعال عادل است؛ ترازوی الهی اجازه نمیدهد که کسی از کسی نعمت بیشتری بگیرد. هر کسی مصیبتی دید، کفّه‌ی آن طرفی‌اش سنگین میشود، خدای متعال این‌جور است. شما هرچه اینجا مشکل پیدا کنید، در این کفّه هرچه از دست بدهید، در آن کفّه به جایش برایتان میگذارند.*

در نگاه من، خانواده‌های شهدا از لحاظ ارزش کاری که کردند و صبری که کردند، بلافاصله پشت سر شهدا قرار دارند. پدر شهید،‌ مادر شهید، همسر شهید و فرزندان شهید که صبر میکنند، رنج میبرند، سنگینی این غصّه بر روی دلهای آنها خیلی زیاد است امّا درعین‌حال ایستادگی میکنند، صبر میکنند، مقاومت میکنند، زبان به شکایت باز نمیکنند؛ این خیلی مهم است.

اگر صبر شما پدرها و مادرها و همسرها نبود، مطمئنّاً این حماسه‌ی بزرگ شکل نمیگرفت. صبر پدر و مادرها است که موجب میشود علاقه‌مندان و شائقان این راه، در رفتن تردید نکنند. همین امروز، اینجا و در جمع حاضر، بعضی از خانواده‌ها هستند که دو شهید داده‌اند؛ خب، جوانشان را تربیت کردند، زحمت کشیدند، بزرگ کردند، به یک سنینی رساندند، حالا دارد میرود در میدانی که برگشتنش معلوم نیست؛ خیلی سخت است امّا به‌خاطر یک احساس دینی، مثلاً یک توسّل، یک توجّه، رؤیای صادقه‌ای که می‌بینند، ناگهان دلشان منقلب میشود، اجازه میدهند پاره‌ی جگرشان، پاره‌ی تنشان، برود به میدان خطر که معلوم نیست برگردد یا برنگردد؛ این کار خیلی سخت است. این سختی را شماها تحمّل کردید. قدر این زحمت خودتان را بدانید. مادرها قدر این صبری را که کردند، این اجازه‌ای را که دادند بدانند؛ این پیش خدا عزیز است، این را برای خودتان نگه دارید؛ پدرها هم همین‌جور، همسرها هم همین‌جور. بعضی‌ها با داشتن چند فرزند در میدان جنگ به شهادت رسیدند؛* الان در همین جمع حاضر شهیدی داریم که با داشتن چهار فرزند، رفته؛ اینها خیلی باارزش است.* شما میتوانستید با گریه و زاری و اوقات‌تلخی مانع از رفتنش بشوید؛ میشد امّا این کار را نکردید. اینکه شما گذشت کردید، معنایش این است که شما در این مجاهدت سهیم هستید، در این مجاهدت شریک هستید و ان‌شاءالله خدای متعال اجر و ثواب آن را به پدر، مادر،‌ همسر و البتّه فرزندان و بعد هم برادران و خواهران و دیگران خواهد داد و چشم شما را روشن خواهد کرد.*
1 )
تهذيب الأحكام ، ج‏3، ص: 112؛
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 611؛
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 26؛
مفاتیح الجنان، در اعمال ماه مبارک رمضان؛

... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنَا قِيَامَهُ وَ صِيَامَهُ وَ بُلُوغَ الْأَمَلِ فِيهِ وَ فِي قِيَامِهِ وَ اسْتِكْمَالَ مَا يُرْضِيكَ عَنِّي صَبْراً وَ احْتِسَاباً وَ إِيمَاناً وَ يَقِيناً ثُمَّ تَقَبَّلْ ذَلِكَ مِنِّي بِالْأَضْعَافِ الْكَثِيرَةِ وَ الْأَجْرِ الْعَظِيمِ يَا رَبَّ الْعَالَمِين‏...
ترجمه :
امام سجاد (علیه‌السّلام): خدایا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و روزى ما کن شب‌زنده‌‌دارى و روزه‌ی ماه رمضان را، و رسیدن به آرزوهایمان را در این ماه و به‌پادارى‌ نماز و کامل کردن آنچه که تو را از من خشنود سازد، که همانا صبر و امید به پاداش الهی و ایمان و باور است


مربوط به :دعا در پایان مراسم عزاداری فاطمیه ۱۴۴۰ - 1397/11/20
عنوان فیش :قرائت دعایی جامع و دعایی از صحیفه سجادیه در پایان مراسم فاطمیه
کلیدواژه(ها) : دعا, صحیفه سجادیه, قرائت دعا, مراسم عزاداری حضرت زهرا (سلام‌الله‌علیها)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
اللَّهُمَّ املَأ قُلوبَنا حُبّاً لَکَ، وَ خَشیَهً مِنکَ، وَ تَصدیقاً و ایماناً بِکَ، وَ فَرَقاً مِنکَ، وَ شَوقاً اِلَیکَ، یَا ذَا الجَلالِ وَ الاِکرامِ. اَللَّهُمَّ حَبِّب اِلَینا لِقَائَکَ، وَ اجعَل لَنا فِی لِقائِکَ خَیرَ الرَّحمَةِ وَ اَلبَرَکَةَ، و اَلحِقنا بِالصّالِحینَ، وَ لاَ تُؤَخِّرنا مَعَ الاَشرارِ، وَ اَلحِقنا بِصَالِحِ مَن مَضیٰ، وَ اجعَلنا مَعَ صَالِحِ مَن بَقِی، وَ خُذ بِنا سَبِیلَ الصّالِحینَ، وَ اَعِنَّا عَلیٰ أنفُسِنا بِمَا تُعینُ بِه الصّالحینَ عَلیٰ اَنفُسِهِم...
اَللَهُمَّ اَعطِنا نَصراً فی دینِکَ وَ قُوَّةً فی عِبادَتِکَ وَ فَهماً فی خَلقِکَ وَ کِفلَینِ مِن رَحمَتِک و بَیِّض وُجوهَنا بِنورِکَ وَ اجعَل رَغبَتَنا فیما عِندَکَ وَ تَوَفَّنا فی سَبیلِکَ عَلیٰ مِلَّتِکَ وَ مِلَّةِ رَسولِک.(۱)

اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِکَ، وَ اکْفِنَا وَحْشَةَ الْقَاطِعِینَ بِصِلَتِکَ حَتَّی لَا نَرْغَبَ إِلَی أَحَدٍ مَعَ بَذْلِکَ، وَ لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِکَ...
اللَّهُمَّ إِنَّمَا یَکْتَفِی الْمُکْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِ محمدٍ، وَ اکْفِنَا، وَ إِنَّمَا یُعْطِی الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْطِنَا، وَ إِنَّمَا یَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِکَ، فَصَلِّ عَلَی مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهْدِنَا...
اللَّهُمَّ کِدْ لَنَا وَ لَا تَکِدْ عَلَیْنَا، وَ امْکُرْ لَنَا وَ لَا تَمْکُرْ بِنَا، وَ أَدِلْ لَنَا وَ لَا تُدِلْ مِنَّا.(۲)

پروردگارا از همه قبول کن؛ از مستمعین، از گویندگان، از فراهم‌آورندگان، از برادران عزیز خدمتگزار، از پاسداران و همه‌ی حضّار به کَرمت این توسل را در این چند شب مورد قبول قرار بده، پروردگارا به محمد و آل محمد قلب مقدس ولی‌عصر را از ما راضی کن، روح مطهر فاطمه‌ی زهرا سلام‌الله‌علیها را از ما راضی کن، معرفت کامل به آنها به ما عنایت بفرما، محبت آنها را در دل ما روزبه‌روز افزون‌تر بفرما، ما را از آنها در دنیا و آخرت جدا مفرما، پروردگارا مهمّات و مشکلات مردم را حل کن، پروردگارا این ملت را بر دشمنانش پیروز کن، پروردگارا به محمد و آل محمد خدمتگزاران را توفیق خدمت روزافزون به این ملت عنایت کن، پروردگارا ما را بر آنچه که مورد رضای تو است عارف و واقف و عامل بفرما، آنچه ما را از تو دور میکند ما را از او دور کن، تعجیل در فرج ولی‌عصر بفرما؛ ما، پدرانِ ما، مادرانِ ما، گذشتگانِ ما را مشمول رحمت و مغفرت خودت قرار بده. رحم الله من قرأ الفاتحة مع الصلوات.
1 )
الكافي، ثقةالاسلام کلینی، ج‏2، ص: 585

أَنَّهُ كَانَ يَقُولُ اللَّهُمَّ امْلَأْ قَلْبِي حُبّاً لَكَ وَ خَشْيَةً مِنْكَ وَ تَصْدِيقاً وَ إِيمَاناً بِكَ وَ فَرَقاً مِنْكَ وَ شَوْقاً إِلَيْكَ يَا ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ اللَّهُمَّ حَبِّبْ إِلَيَّ لِقَاءَكَ وَ اجْعَلْ لِي فِي لِقَائِكَ خَيْرَ الرَّحْمَةِ وَ الْبَرَكَةِ وَ أَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ* وَ لَا تُؤَخِّرْنِي مَعَ الْأَشْرَارِ وَ أَلْحِقْنِي بِصَالِحِ مَنْ مَضَى وَ اجْعَلْنِي مَعَ صَالِحِ مَنْ بَقِيَ وَ خُذْ بِي سَبِيلَ الصَّالِحِينَ وَ أَعِنِّي عَلَى نَفْسِي بِمَا تُعِينُ بِهِ الصَّالِحِينَ عَلَى أَنْفُسِهِمْ وَ لَا تَرُدَّنِي فِي سُوءٍ اسْتَنْقَذْتَنِي مِنْهُ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ أَسْأَلُكَ إِيمَاناً لَا أَجَلَ لَهُ دُونَ لِقَائِكَ تُحْيِينِي وَ تُمِيتُنِي عَلَيْهِ وَ تَبْعَثُنِي عَلَيْهِ إِذَا بَعَثْتَنِي وَ ابْرَأْ قَلْبِي مِنَ الرِّيَاءِ وَ السُّمْعَةِ وَ الشَّكِّ فِي دِينِكَ اللَّهُمَّ أَعْطِنِي نَصْراً فِي دِينِكَ وَ قُوَّةً فِي عِبَادَتِكَ وَ فَهْماً فِي خَلْقِكَ وَ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ بَيِّضْ وَجْهِي بِنُورِكَ وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي فِيمَا عِنْدَكَ وَ تَوَفَّنِي فِي سَبِيلِكَ عَلَى مِلَّتِكَ وَ مِلَّةِ رَسُولِك‏...
ترجمه :
ابن أبی یعفور از حضرت صادق علیه السلام حدیث کند که میخواند: امام صادق عليه‏السلام : بارالها ! قلبم را از محبّت نسبت به خودت ، ترس از خودت ، تصديق و ايمان به خودت ، هراس از خودت و شوق به خودت ، لبريز ساز ، اى صاحب جلال و كرامت ! بار خدایا لقائت را محبوب من گردان، و در لقائت برا‌ی من بهترین رحمت و برکت را قرار داده، و مرا به نیکان ملحق ساز، و با بدان به دنبال مینداز، و مرا به نیکان گذشته بپیوند، و با نیکان باقیمانده قرار ده، و به راه نیکوکارانم ببر، و مرا درباره خودم کمک کن بدان چه نیکان را درباره خودشان کمک کنی. و مرا به هر بدى كه رها كردى بر مگردان، ای پروردگار جهان! از تو ايمانى میخواهم كه به سر نيايد تا تو را ملاقات كنم، مرا بر آن زنده بدارى و بر آن بميرانى و هنگام برانگیختن قیامت بر آن مبعوثم كنى، و دلم را از خودنمائى و شهرت‏جوئى و شكّ در دينت پاك كن. بار خدایا توفیق یار‌ی درباره دینت، و نیرویی در عبادتت و فهمی درباره آفریدگانت و دو بهره از رحمتت به‌من عطا فرما، و رو‌ی مرا به نور خود سپید [و روشن] گردان، و رغبت مرا [فقط] در آنچه نزد تو است قرار ده، و جان مرا در راه خودت بگیر [و بمیران] بر آئین خودت و آئین پیامبرت.

2 )
صحیفه سجادیه، دعای پنجم.

اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِينَ بِهِبَتِكَ، وَ اكْفِنَا وَحْشَةَ الْقَاطِعِينَ بِصِلَتِكَ حَتَّى لَا نَرْغَبَ إِلَى أَحَدٍ مَعَ بَذْلِكَ، وَ لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِكَ. اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كِدْ لَنَا وَ لَا تَكِدْ عَلَيْنَا، وَ امْكُرْ لَنَا وَ لَا تَمْكُرْ بِنَا، وَ أَدِلْ لَنَا وَ لَا تُدِلْ مِنَّا. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ قِنَا مِنْكَ، وَ احْفَظْنَا بِكَ، وَ اهْدِنَا إِلَيْكَ، وَ لَا تُبَاعِدْنَا عَنْكَ إِنَّ مَنْ تَقِهِ يَسْلَمْ وَ مَنْ تَهْدِهِ يَعْلَمْ، وَ مَنْ تُقَرِّبْهُ إِلَيْكَ يَغْنَمْ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا حَدَّ نَوَائِبِ الزَّمَانِ، وَ شَرَّ مَصَايِدِ الشَّيْطَانِ، وَ مَرَارَةَ صَوْلَةِ السُّلْطَانِ. اللَّهُمَّ إِنَّمَا يَكْتَفِي الْمُكْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا، وَ إِنَّمَا يُعْطِي الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْطِنَا، وَ إِنَّمَا يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهْدِنَا.
ترجمه :
خداوندا، ما را به عطاى خويش از عطاى هر بخشنده‏اى بى‏نياز گردان. به پيوند خويش وحشت تنهايى از ما دور بدار تا به بخشش تو به كس جز تو نگراييم و در پناه جود و احسان تو از كس نهراسيم. بار خدايا درود بفرست بر محمد و خاندانش و به سود ما تدبير كن نه بر زيان ما. به سود ما مكر نما نه به زيان ما. ما را پيروزى ده و پيروزى از ما مستان. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از خشم خود دور نگه‏دار و در پناه خود بدار. ما را به خود راه نماى و از خود دور مدار، كه هر كرا از خشم خود دور نگهدارى سلامت به دست آرد و هر كرا راه نمايى به دانش رسد و هر كرا به خود نزديك گردانى سود برد. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از سطوت حوادث زمان و شرّ دامهاى شيطان و تلخى قهر سلطان حفظ فرماى. بار خدايا، هر كه بى‏نيازى يافته تنها به فضل و قوّت تو يافته، پس درود بفرست بر محمد و خاندان او و ما را بى‏نياز گردان. بخشندگان چون دست سخا گشايند، تنها از فضل انعام تو بخشند، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و بر ما عطا ببخشاى. هدايت‏يافتگان تنها به نور وجه تو هدايت يافته‏اند، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و ما را هدايت فرماى.


مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1397/07/15
عنوان فیش :توصیه امام کاظم علیه‌السلام به تلاش تام و تمام
کلیدواژه(ها) : تلاشگری, جهاد
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عَن اَبِی الحَسَن (عَلَیهِ السَّلام) اَنَّهُ‌ قالَ‌: عَلَیکَ‌ بِالجِدِّ وَ لا تُخرِجَنَّ نَفسَکَ مِن حَدِّ التَّقصیرِ فی عِبادَةِ اللهِ وَ طاعَتِهِ فَاِنَّ اللهَ تَعالىٰ لا یُعبَدُ حَقَّ عِبادَتِه.(۱)
عَلَیکَ‌ بِالجِد
این روایت از حضرت موسی‌بن‌جعفر است و سندش، سند بسیار معتبری است و صحیح است که توصیه میفرمایند به «جدّیّت»؛ جدّیّت یعنی تلاشِ تام و تمام؛ [یعنی] هر چه میتوانید تلاش کنید. جِدّ در مقابل هزل نیست، در مقابل وهن است، [به معنی] سستی‌کردن، عدم مبالات؛ قَوِّ عَلى‌ خِدمَتِکَ‌ جَوارِحی‌ وَ اشدُد عَلَى العَزیمَةِ جَوانِحی‌ وَ هَب لِیَ الجِدَّ فی خَشیَتِکَ وَ الدَّوامَ فِی الِاتِّصالِ بِخِدمَتِک‌.(2) میفرمایند در رفتارِ دوران حیات خود، در مقابل وظیفه، در مقابل پروردگار دارای جِدّ باش!

وَ لا تُخرِجَنَّ نَفسَکَ مِن حَدِّ التَّقصیرِ فی عِبادَةِ اللهِ وَ طاعَتِه
این هم مکمّل و دنباله‌ی همان جِدّ است؛ میفرماید که خودت را از اندازه‌ی یک آدمِ مقصّر خارج نکن، خودت را از حدّ تقصیر در عبادتِ خدا بیرون نیاور؛ یعنی هیچ وقت گمان نکن که خب، ما دیگر آن کاری که باید بکنیم، انجام داده‌ایم؛ ما دیگر آن وظیفه‌ی لازم را در قِبال پروردگار انجام داده‌ایم؛ نه، هیچ وقت چنین چیزی برای من و شما پیش نمی‌آید؛ ما همیشه در مقابل خدای متعال، دچار تقصیر و کوتاهی هستیم. مغفرت الهی و گذشت الهی، مورد نیاز صدّیقین و اولیای معصومین است؛ یعنی آنها هم «ما عَبَدناکَ حَقَّ عِبادَتِک»،(3) حقّ عبادت الهی را، حقّ اطاعت الهی را به‌جا نیاوردند؛ با اینکه همه‌ی وجودشان غرق در عبادت و محبّت و معرفت الهی است، در عین حال «ما عَبَدناکَ حَقَّ عِبادَتِکَ وَ ما عَرَفناکَ حَقَّ مَعرِفَتِک»؛(4) بنابراین میفرماید که «وَ لا تُخرِجَنَّ نَفسَکَ مِن حَدِّ التَّقصیرِ فی عِبادَةِ اللهِ وَ طاعَتِه».

فَاِنَّ اللهَ تَعالىٰ لا یُعبَدُ حَقَّ عِبادَتِه
بعد برای همین مطلب که شما همیشه در محدوده‌ی مقصّرین -[یعنی] تقصیرکنندگان- قرار دارید، استدلال ذکر میفرمایند: خدای متعال آن چنان که شایسته‌ی عبادت او است، هرگز عبادت نمیشود! ما یک کاری میکنیم، [برای] یک وظیفه‌ای، یک راهی که در مقابل ما گذاشته‌اند، تلاشی میکنیم که باید این تلاش را بکنیم؛ هیچ وقت گمان نکنید که حالا آن کاری را که ما باید بکنیم، انجام داده‌ایم، ما حقّ بندگی را انجام داده‌ایم؛ نه، هیچ وقت چنین چیزی را تصوّر نکنید. خیلی جهالت میخواهد که انسان به صِرف چند حسنه‌ای که انجام میدهد، کار خوبی که انجام میدهد، خودش را قانع کند بگوید: خب، دیگر الحمدﷲ ما فلان قدر صدقه که در روز میدهیم، نماز شب هم که میخوانیم، در فلان اداره هم که مشغول کار و تلاش هستیم، دیگر کارمان را انجام داده‌ایم؛ نخیر، ما مقصّریم، تقصیر داریم در قبال آنچه تکلیف و وظیفه‌ی ما است. عرض کردم که سند این روایت، یک سند بسیار معتبری است و انسان در بین این روایات اخلاقی و مانند اینها کمتر سند به این محکمی مشاهده میکند.
1 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏2، ص: 72؛
الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 211؛

عَنْ سَعْدِ بْنِ أَبِي خَلَفٍ، عَنْ أَبِي الْحَسَنِ (عَلَيْهِ السَّلَامُ) أَنَّهُ قَالَ: عَلَيْكَ بِالْجِدِّ، وَ لَا تُخْرِجَنَّ نَفْسَكَ مِنْ حَدِّ التَّقْصِيرِ فِي عِبَادَةِ اللَّهِ وَ طَاعَتِهِ، فَإِنَّ اللَّهَ (تَعَالَى) لَا يُعْبَدُ حَقَّ عِبَادَتِهِ.
ترجمه :


2 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 844
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 706
مفاتیح الجنان؛ دعای کمیل

رُوِيَ أَنَّ كُمَيْلَ بْنَ زِيَادٍ النَّخَعِيَّ رَأَى أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ ع سَاجِداً يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِي لَيْلَةِ النِّصْفِ مِنْ شَعْبَان‏... يَا رَبِّ قَوِّ عَلَى خِدْمَتِكَ جَوَارِحِي وَ اشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوَانِحِي وَ هَبْ لِيَ الْجِدَّ فِي خَشْيَتِكَ وَ الدَّوَامَ فِي الِاتِّصَالِ بِخِدْمَتِكَ حَتَّى أَسْرَحَ إِلَيْكَ فِي مَيَادِينِ السَّابِقِينَ وَ أَسْرَعَ إِلَيْكَ فِي الْبَارِزِين‏...
ترجمه :


3 )
صحیفه سجادیه دعای سوم

صحیفه سجادیه دعای سوم: ... وَ الَّذِينَ يَقُولُونَ إِذَا نَظَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ تَزْفِرُ عَلَى أَهْلِ مَعْصِيَتِكَ: سُبْحَانَكَ مَا عَبَدْنَاكَ حَقَّ عِبَادَتِك‏ ...
ترجمه :


4 )
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏8، ص: 146

قال صلى الله عليه و آله و سلم: ما عبدناك حق عبادتك و ما عرفناك حق معرفتك.
ترجمه :



مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1397/05/22
عنوان فیش :احتیاج نداشتن به دیگران درصورت متکی بودن به قدرت خداوند
کلیدواژه(ها) : توکل به خدا, اعتماد به خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
شماها اغلب جوانید، دلهایتان پاک است، روحهایتان صافی است، آلودگی‌هایتان نسبت به امثال ما که عمری گذرانده‌ایم، کمتر است؛ با توجّه به خدای متعال «وَ سئَلُوا اللهَ مِن فَضلِه»؛(1) فضل خدا را بخواهید در همه‌ی امورتان -در امور شخصی، در امور اجتماعی، در امور سیاسی، در امور بین‌المللی- و خدای متعال پاسخ خواهد داد. وقتی شما اطمینان به فضل الهی و برکات الهی پیدا کردید، اوّلین خاصیّتش این است که احساس قدرت میکنید، احساس نیرومندی میکنید، ضعف و ترس و مانند اینها از شما دور میشود؛ خیلی با عظمت است، خیلی با ارزش است. احساس دیگری که در شما به وجود می‌آید، چون متّکی به خدا، متّکی به قدرت لایزال، متّکی به نعمت بی‌زوال هستید، ایجاد امید است، در شما امید به وجود می‌آید، امید رشد میکند، دل شما روشن میشود به نور امید؛ وقتی امید بود، توکّل بود، اعتماد‌به‌نفس بود، اتّکاء به قدرت الهی بود، آن‌وقت یک ملّت، شکست‌ناپذیر میشود؛ یک انسان، تبدیل میشود به یک عنصر لایزال از لحاظ اقتدار، از لحاظ حرکت، از لحاظ پیشرفت. راز اینکه این‌همه به ما در کلمات ائمّه‌ی اطهار و در دعاها به توسّل به خدای متعال و توکّل به خدای متعال و تضرّع پیش خدای متعال تحریض شده است، این است؛ وقتی شما به خدا متّکی بودید، اِنَّمَا یَکتَفِی‌ المُکتَفونَ‌ بِفَضلِ قُوَّتِکَ فَصَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اکفِنَا وَ اِنَّما یُعطِی المُعطونَ مِن فَضلِ جِدَتِکَ فَصَلِّ عَلى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اَعطِنَا؛(2) خدایا! آنهایی که در دنیا توانسته‌اند خودشان را در مقابل طوفانها نگه دارند، بخشی از قوّت تو به آنها داده شده است، پس، از آن به ما هم عنایت کن؛ در دعا -در صحیفه‌ی سجّادیّه- امام سجّاد به ما یاد میدهند این‌جوری دعا کنید، این‌جوری بخواهید. اینکه ما را توصیه میکنند به دعا کردن، به تضرّع کردن، برای این است که گم نکنیم خودمان را، خطا نکنیم؛ خودتان را کوچک نشمرید، ضعیف نشمرید؛ اگر متّکی به منبع لایزال قدرت و ثروت باشید، آن‌وقت دیگر هیچ احتیاجی به کسی ندارید؛ اللّهُمَّ اَغنِنا عَن هِبَةِ الوَهّابینَ بِهِبَتِکَ وَ اکفِنَا وَحشَةَ القاطِعینَ بِصِلَتِک؛(3) همه‌ی دنیا هم که رو برگردانند، شما قدرتمندید. یک ذرّه از این احساس در ملّت ایران به وجود آمده، چهل سال است که در مقابل قدرتهای پُررویِ وقیحِ بی‌شرمِ متکبّرِ دنیا، با قدرتِ تمام ایستاده است. آنچه من و شما در این مقوله داریم، یک اندکی از بسیار است؛ هرچه بیشترش کنیم، این اقتدار و این توانایی بیشتر میشود.
1 ) سوره مبارکه النساء آیه 32
وَلا تَتَمَنَّوا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعضَكُم عَلىٰ بَعضٍ ۚ لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكتَسَبوا ۖ وَلِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكتَسَبنَ ۚ وَاسأَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمًا
ترجمه :
برتریهایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید! (این تفاوتهای طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شما، و بر طبق عدالت است. ولی با این حال،) مردان نصیبی از آنچه به دست می‌آورند دارند، و زنان نیز نصیبی؛ (و نباید حقوق هیچ‌یک پایمال گردد). و از فضل (و رحمت و برکت) خدا، برای رفع تنگناها طلب کنید! و خداوند به هر چیز داناست.

2 )
صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای پنجم

اللَّهُمَّ إِنَّمَا يَكْتَفِي الْمُكْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا، وَ إِنَّمَا يُعْطِي الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْطِنَا، وَ إِنَّمَا يَهْتَدِي الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهْدِنَا.
ترجمه :
بار خدايا، هر كه بى‏نيازى يافته تنها به فضل و قوّت تو يافته، پس درود بفرست بر محمد و خاندان او و ما را بى‏نياز گردان. بخشندگان چون دست سخا گشايند، تنها از فضل انعام تو بخشند، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و بر ما عطا ببخشاى. هدايت‏يافتگان تنها به نور وجه تو هدايت يافته‏اند، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و ما را هدايت فرماى.

3 )
صحیفه‌ی سجّادیّه، دعای پنجم

اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِينَ بِهِبَتِكَ، وَ اكْفِنَا وَحْشَةَ الْقَاطِعِينَ بِصِلَتِكَ حَتَّى لَا نَرْغَبَ إِلَى أَحَدٍ مَعَ بَذْلِكَ، وَ لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِكَ.
ترجمه :
خداوندا، ما را به عطاى خويش از عطاى هر بخشنده‏اى بى‏نياز گردان. به پيوند خويش وحشت تنهايى از ما دور بدار تا به بخشش تو به كس جز تو نگراييم و در پناه جود و احسان تو از كس نهراسيم.


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1396/12/24
عنوان فیش :سوال الهی از علمای دین
کلیدواژه(ها) : پرونده اعمال, مسئولیت عالم دینی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
اشخاص شماها[اعضای مجلس خبرگان]، تقریباً همه‌ی شما آقایان، در شهرهای خودتان، در مراکزی محلّ توجّه هستید؛ یا امام‌جمعه هستید یا گوینده‌ی دینی هستید یا معلّم هستید، استاد هستید -بعضی در دانشگاه، بعضی در حوزه- و در جاهای مختلف میدان دارید و امکان دارید برای حرف زدن، برای کار کردن، برای تربیت کردن؛ آدمهای کنار‌نشسته‌ای نیستید، میدان دارید؛ این مورد سؤال پروردگار قرار خواهد گرفت؛ یعنی این امکانی است که خدای متعال از کیفیّت به کار رفتن این امکان سؤال خواهد کرد از ما؛ وَاستَعمِلنی بِما تَسئَلُنی غَداً عَنه؛(1) این از آن قبیل چیزها است.
1 )
الصحیفه السجادیه ، دعای 20 ؛

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا ...
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا کامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از کاری که اهمیت به آن مرا مشغول کرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تکبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نکن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنکه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نکن جز آنکه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی...


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای شورای هماهنگی تبلیغات اسلامی - 1396/10/06
عنوان فیش :توجه به نقاط مثبت در کنار ضعفهای دستگاه های دولتی
کلیدواژه(ها) : نقد منصفانه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این را بدانید که بنده از اشکالاتی که در دستگاه قوّه‌ی قضائیّه یا قوّه‌ی مجریّه است، بی‌اطّلاع نیستم؛ اطّلاعات من شاید بیش از خیلی‌های دیگر است، لکن من نقاط مثبت را هم میبینم. در زیارت امین‌الله، در دعا میگوییم «ذاکِرَةً لِسَوابِغِ آلائِک»؛(۱) نعمتهای خدا را باید انسان در نظر داشته باشد. بله، قاضی فاسد داریم، قاضی عادل و مطمئن هم داریم؛ ما حق نداریم یکسره نفی کنیم. مدیر اجرائیِ جاه‌طلبِ پرروی پول‌طلب داریم، مدیر اجرائیِ پاک‌دستِ زحمت‌کش هم داریم؛ حق نداریم یکسره همه‌ی اینها را با یک چوب برانیم؛ باید مراقبت کرد.
1 )
كامل الزيارات، ابن قولويه، جعفر بن محمد ص 39؛
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد،طوسى، محمد بن الحسن‏ ج‏2 ص 738؛
المصباح للكفعمي،كفعمى، ابراهيم بن على عاملى‏ ص 480؛
بحار الأنور،علامه مجلسی ج‏97  ص 264؛

زَارَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع قَبْرَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع وَ وَقَفَ عَلَى الْقَبْرِ فَبَكَى ثُمَّ قَالَ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ وَ رَحْمَةُ اللَّهِ وَ بَرَكَاتُهُ السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ [السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَمِيرَ الْمُؤْمِنِينَ‏] أَشْهَدُ أَنَّكَ جَاهَدْتَ فِي اللَّهِ‏ حَقَّ جِهادِهِ وَ عَمِلْتَ بِكِتَابِهِ وَ اتَّبَعْتَ سُنَنَ نَبِيِّهِ ص حَتَّى دَعَاكَ اللَّهُ إِلَى جِوَارِهِ وَ قَبَضَكَ إِلَيْهِ بِاخْتِيَارِهِ وَ أَلْزَمَ أَعْدَاءَكَ الْحُجَّةَ فِي قَتْلِهِمْ إِيَّاكَ مَعَ مَا لَكَ مِنَ الْحُجَجِ الْبَالِغَةِ عَلَى جَمِيعِ خَلْقِهِ اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ- رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَةً فِي أَرْضِكَ وَ سَمَائِكَ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلَائِكَ شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِكَ ذَاكِرَةً لِسَوَابِغِ آلَائِكَ مُشْتَاقَةً إِلَى فَرْحَةِ لِقَائِكَ مُتَزَوِّدَةً التَّقْوَى لِيَوْمِ جَزَائِكَ مُسْتَنَّةً بِسُنَنِ أَوْلِيَائِكَ [أَنْبِيَائِكَ‏] مُفَارِقَةً لِأَخْلَاقِ أَعْدَائِكَ مَشْغُولَةً عَنِ الدُّنْيَا بِحَمْدِكَ وَ ثَنَائِكَ ثُمَّ وَضَعَ خَدَّهُ عَلَى الْقَبْرِ وَ قَالَ اللَّهُمَّ إِنَّ قُلُوبَ الْمُخْبِتِينَ إِلَيْكَ وَالِهَةٌ وَ سُبُلَ الرَّاغِبِينَ إِلَيْكَ شَارِعَةٌ وَ أَعْلَامَ الْقَاصِدِينَ إِلَيْكَ وَاضِحَةٌ وَ أَفْئِدَةَ الْعَارِفِينَ مِنْكَ فَازِعَةٌ وَ أَصْوَاتَ الدَّاعِينَ إِلَيْكَ صَاعِدَةٌ وَ أَبْوَابَ الْإِجَابَةِ لَهُمْ مُفَتَّحَةٌ وَ دَعْوَةَ مَنْ نَاجَاكَ مُسْتَجَابَةٌ وَ تَوْبَةَ مَنْ أَنَابَ إِلَيْكَ مَقْبُولَةٌ وَ عَبْرَةَ مَنْ بَكَى مِنْ خَوْفِكَ مَرْحُومَةٌ وَ الْإِعَانَةَ لِمَنِ اسْتَعَانَ بِكَ مَوْجُودَةٌ وَ الْإِغَاثَةَ لِمَنِ اسْتَغَاثَ بِكَ مَبْذُولَةٌ وَ عِدَاتِكَ لِعِبَادِكَ مُنْجَزَةٌ وَ زَلَلَ مَنِ اسْتَقَالَكَ مُقَالَةٌ وَ أَعْمَالَ الْعَامِلِينَ لَدَيْكَ مَحْفُوظَةٌ وَ أَرْزَاقَكَ إِلَى الْخَلَائِقِ مِنْ لَدُنْكَ نَازِلَةٌ وَ عَوَائِدَ الْمَزِيدِ لَهُمْ مُتَوَاتِرَةٌ وَ ذُنُوبَ الْمُسْتَغ
ترجمه :
سلام بر تو ای امانتدار خدا در زمين او و حجتش بر بندگان او سلام بر تو اى امير مؤمنان گواهى دهم که تو در راه خدا جهاد کردى چنانچه بايد و رفتار کردى به کتاب خدا (قرآن) و پيروى کردى از سنتهاى پيامبرش - صلى اللّه عليه و آله - تا اينکه خداوند تو را به جوار خويش‏ دعوت فرمود و به اختيار خودش جانت را قبض نمود و ملزم کرد دشمنانت را به حجت و برهان با حجتهاى‏ رساى ديگرى که با تو بود بر تمامى خلق خود، خدايا قرار ده نفس مرا آرام به تقديرت‏ و خوشنود به قضايت و حريص به ذکر و دعايت و دوستدار برگزيدگان دوستانت‏ و محبوب در زمين و آسمانت و شکيبا در مورد نزول بلايت و سپاسگزار در برابر نعمتهاى فزونت و متذکر عطاياى فراوانت مشتاق به شاد گشتن ديدارت توشه‏گير پرهيزکارى‏ براى روز پاداشت پيروى کننده روشهاى دوستانت دورى گزيننده‏ اخلاق دشمنانت سرگرم از دنيا به ستايش و ثنايت... خدايا براستى دلهاى فروتنان درگاهت بسوى تو حيران است‏ و راههاى مشتاقان به جانب تو باز است و نشانه هاى قاصدان کويت آشکار و نمايان است‏ و قلبهاى عارفان از تو ترسان است و صداهاى خوانندگان بطرف تو صاعد و درهاى اجابت برويشان باز است و دعاى آنکس که با تو راز گويد مستجاب است و توبه آنکس که‏ به درگاه تو بازگردد پذيرفته است و اشک ديده آنکس که از خوف تو گريد مورد رحم و مهر است و فريادرسى تو براى کسى که به تو استغاثه کند آماده است و کمک‏کاريت براى آنکس که از تو کمک خواهد رايگان است‏ و وعده هايى که به بندگانت دادى وفايش حتمى است و لغزش کسى که از تو پوزش طلبد بخشوده است و کارهاى‏ آنانکه براى تو کار کنند در نزد تو محفوظ است و روزيهايى که به آفريدگانت دهى از نزدت ريزان است‏ و بهره هاى بيشترى هم بسويشان می رسد و گناه آمرزش‏خواهان (از تو) آمرزيده است‏ و حاجتهاى آفريدگانت نزد تو روا شده است و جايزه هاى سائلان در پيش تو شايان و وافر است و بهره هاى فزون پياپى است و خوانهاى احسان تو براى طعام خواهان آماده است و حوضهاى آب براى تشنگان‏ لبريز است خدايا پس دعايم را مستجاب کن و بپذير مدح و ثنايم را و گردآور ميان من‏ و دوستانم به حق محمد و على و فاطمة و حسن و حسين که براستى تويى صاحب‏ نعمتهايم و منتهاى آرزويم و سرحد نهايى اميدم و بازگشتگاه و اقامتگاهم... تويى معبود و آقا و مولاى من‏ بيامرز دوستان ما را و بازدار از ما دشمنانمان‏را و سرگرمشان کن از آزا


مربوط به :بیانات در جمع هیئت‌های دانشجویی در روز اربعین حسینی - 1396/08/18
عنوان فیش :لزوم استقامت در راه خدا
کلیدواژه(ها) : مقاومت, ایستادگی در راه خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این دیدارها، این اجتماعات، این یادآوری‌ها من و شما را بایستی در راهی که در پیش داریم تقویت کند، عزم ما را ثابت کند، ثاقب کند. در دعا میخوانید: اَللّهُمَّ ارزُقنی ... عِلماً واسِعاً ... وَ عَزماً ثاقِباً؛(۱) عزم و اراده‌ی محکم و پایدار داشته باشید در این راه. راه، راه درستی است؛ هدف، هدف بسیار والایی است، و اقدام جوانهای امروز، مردم امروز، برادران و خواهران ما در حرکت در این راه مبارک انقلاب و نظام جمهوری اسلامی، حرکت محبوب الهی است ان‌شاءالله؛ مرضیّ الهی است. منتها آنچه مهم است و همه‌ی ما باید در نظر داشته باشیم، ثبات در این راه است؛ ثبات در این راه. در دو جای قرآن «اِستَقِم» دارد؛(۲) استقامت کردن یعنی ثبات ورزیدن در این راه و تحت تأثیر عوامل گوناگون قرار نگرفتن. راه، راه همواری نیست؛ راه خدا، راه تلاش در راه خدا، راه اقامه‌ی حق و عدل، راه رسیدن به تمدّن اسلامی و نظام حقیقی اسلامی و جامعه‌ی اسلامی راه دشواری است؛ راهی است که پیغمبران در این راه با زحمت حرکت کردند و پیش رفتند.
1 )
بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 84، ص 325 ؛

َّ قُلْ مَا كَانَ زَيْنُ الْعَابِدِينَ ع يَقُولُ فِي كُلِّ لَيْلَةٍ بِعَقِبِ رَكْعَتَيِ الْفَجْرِ ... اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي عَقْلًا كَامِلًا وَ عَزْماً ثَاقِباً وَ لُبّاً رَاجِحاً وَ قَلْباً زَكِيّاً وَ عِلْماً كَثِيراً وَ أَدَباً بَارِعاً وَ اجْعَلْ ذَلِكَ كُلَّهُ لِي وَ لَا تَجْعَلْهُ عَلَيَّ بِرَحْمَتِكَ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ ثُمَّ قُلْ خَمْساً أَسْتَغْفِرُ اللَّهَ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ الْحَيُّ الْقَيُّومُ وَ أَتُوبُ إِلَيْهِ .
ترجمه :
... خدایا عقلی کامل و تصمیمی نافذ و خردی برتر و دلی هوشیار و پاک و علمی [عملی] زیاد و ادبی نیکو روزیم کن و تمام اینها را به سبب مهربانیت به سود من قرار ده نه به زيانم ای مهربان ترین مهربانان سپس پنج مرتبه بگو: أستغفر الله الذي لا إله إلا هو الحي القيوم و أتوب إليه.

2 ) سوره مبارکه الشورى آیه 15
فَلِذٰلِكَ فَادعُ ۖ وَاستَقِم كَما أُمِرتَ ۖ وَلا تَتَّبِع أَهواءَهُم ۖ وَقُل آمَنتُ بِما أَنزَلَ اللَّهُ مِن كِتابٍ ۖ وَأُمِرتُ لِأَعدِلَ بَينَكُمُ ۖ اللَّهُ رَبُّنا وَرَبُّكُم ۖ لَنا أَعمالُنا وَلَكُم أَعمالُكُم ۖ لا حُجَّةَ بَينَنا وَبَينَكُمُ ۖ اللَّهُ يَجمَعُ بَينَنا ۖ وَإِلَيهِ المَصيرُ
ترجمه :
پس به همین خاطر تو نیز آنان را به سوی این آیین واحد الهی دعوت کن و آنچنان که مأمور شده‌ای استقامت نما، و از هوی و هوسهای آنان پیروی مکن، و بگو: «به هر کتابی که خدا نازل کرده ایمان آورده‌ام و مأمورم در میان شما عدالت کنم؛ خداوند پروردگار ما و شماست؛ نتیجه اعمال ما از آن ما است و نتیجه اعمال شما از آن شما، خصومت شخصی در میان ما نیست؛ و خداوند ما و شما را در یکجا جمع می‌کند، و بازگشت (همه) به سوی اوست!»

2 ) سوره مبارکه هود آیه 112
فَاستَقِم كَما أُمِرتَ وَمَن تابَ مَعَكَ وَلا تَطغَوا ۚ إِنَّهُ بِما تَعمَلونَ بَصيرٌ
ترجمه :
پس همان‌گونه که فرمان یافته‌ای، استقامت کن؛ و همچنین کسانی که با تو بسوی خدا آمده‌اند (باید استقامت کنند)! و طغیان نکنید، که خداوند آنچه را انجام می‌دهید می‌بیند!


مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1396/06/12
عنوان فیش :ورع در دین خدا، با فضیلت‌ترین اعمال
کلیدواژه(ها) : تقوا, گناه, ورع
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
2. حَدَّثَنا اَبو عَبدِ اللهِ مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ النُّعمانِ (رَحِمَهُ اللهُ) قالَ: اَخبَرَنی اَبُو الحَسَنِ عَلیُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ حُبَیشٍ الکاتِب قَالَ: اَخبَرَنِی الحَسَنُ بنُ عَلیٍّ الزَّعفَرانیُّ قالَ: اَخبَرَنی اَبو اِسحاقَ اِبراهیمُ بنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفیُّ قالَ: حَدَّثَنی عَبدُ اللهِ بنُ مُحَمَّدِ بنِ عُثمانَ قالَ: حَدَّثَنا عَلیُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ أَبی سَعیدٍ، عَن فُضَیلِ بنِ الجَعدِ عَن اَبی اِسحاقَ الهَمدانیِّ قالَ: لَمّا وَلَّى اَمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بنُ اَبی طالِبٍ (صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیهِ) مُحَمَّدَ بنَ اَبی بَکرٍ مِصرَ وَ اَعمالَها کَتَبَ لَهُ کِتاباً وَ اَمَرَهُ اَن یَقرَأَهُ عَلى اَهلِ مِصرَ وَ لِیَعمَلَ بِما وَصّاهُ بِهِ فِیهِ وَ کانَ الکِتابُ: ... یا مُحَمَّدَ بنَ اَبی بَکرٍ! اِعلَم‌ اَنَّ‌ اَفضَلَ‌ الفِقهِ‌ الوَرَعُ‌ فی دینِ اللهِ وَ العَمَلُ بِطاعَتِهِ وَ اِنّی اُوصیکَ بِتَقوَى اللهِ فی سِرِّ اَمرِکَ وَ عَلانیَتِکَ وَ عَلى اَیِّ حالٍ کُنتَ عَلَیهَا الدُّنیَا دارُ بَلاءٍ وَ دارُ فَناءٍ وَ الآخِرَةُ دارُ الجَزاءِ وَ دارُ البَقاءِ فَاعمَل لِما یَبقى وَ اعدِل عَمّا یَفنى وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا.(۱)
فقرات متعدّدی از [این] نامه‌ی تاریخی امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) به جناب محمّدبن‌ابی‌بکر را در جلسات قبل از تعطیلی [درس] خواندیم و این هم یک فقره‌ی دیگر است که میفرماید:

یا مُحَمَّدَ بنَ اَبی بَکرٍ اِعلَم‌ اَنَّ‌ اَفضَلَ‌ الفِقهِ‌ الوَرَعُ‌ فی دینِ الله
فقه یعنی دانش دین، یعنی مجموعه‌ی احکام دینی که انسان بایستی به آنها عمل کند؛ قهراً در اینجا مراد از فقه همان چیزی است که در عمل ما خودش را نشان میدهد. مجموع اعمال عبادی ما، اعمال دینی ما فقه است؛ علم به اینها هم فقه است، خود اینها هم فقه است. میفرماید: بافضیلت‌ترین همه‌ی این اعمال ورع است. شاید قبلاً هم عرض کرده‌ایم که مراد از ورع یعنی پرهیز کردن، دامن کشیدن از یک امری؛ این را میگویند ورع. اَلوَرَعُ عَن مَحارِمِ الله،(۲) یعنی از محارم الهی دوری بگزیند و خود را جدا کند؛ این معنای ورع است. میفرماید از همه مهم‌تر این است. و این درست است و همان است که بزرگان علم اخلاق و رهروان سلوک به علاقه‌مندان و مریدان خودشان همیشه گفته‌اند، ما هم بالواسطه و بی‌واسطه از اینها شنیده‌ایم که مهم‌ترین کار برای انسان مؤمن، عبارت است از اجتناب از گناه. اگر انسان مبتلای به یک گناهی بود، بخصوص -و العیاذ بالله- اگر چنانچه این استمرار داشته باشد خود این، مانع از عروج و مانع از طی کردن درجات معنوی و الهی است؛ هم مانع از یقین میشود، هم مانع از توجّه به خدای متعال و تقرّب قلب انسان به خدا میشود، هم مانع از عمل میشود؛ گناه این ‌جور است. لذا در دعای شریف ابی‌حمزه خوانده‌اید: فَرِّق بَینِی وَ بَینَ ذَنبِی المَانِعِ عَن لُزُومِ طَاعَتِک؛(۳) یعنی گناه مانع میشود از اینکه انسان، ملازم طاعت الهی باشد. ما خیلی دلمان میخواهد اطاعت خدا بکنیم و زندگی‌مان بر اساس اطاعت باشد امّا گناه نمیگذارد؛ گناه دل انسان را سخت میکند؛ توجّه را، رقّت را، خشوع را از انسان میگیرد؛ وقتی خشوع گرفته شد، عملْ سخت و سنگین میشود. انسان وقتی با خشوع است، عمل برای او آسان است، نماز آسان است، روزه آسان است، ذکر آسان است؛ وقتی خشوع نیست، همه‌ی اینها برای انسان سنگین میشود؛ اینها همه ناشی از گناه است. پس اوّل این است که انسان ترک گناه بکند.

وَ العَمَلُ بِطاعَتِه
بعد، عمل به طاعت الهی؛ ترک گناه کافی نیست؛ علاوه‌ی ‌بر ترک گناه، اتیان به آنچه بر عهده‌ی انسان هست هم لازم است. خب اگر بخواهیم آنچه را بر عهده‌ی ما است انجام بدهیم، باید آن را اوّل بشناسیم؛ اشکال کار ماها در موارد زیادی این است که نمیدانیم، یعنی توجّه نداریم که چه کاری برای ما لازم است؛ لذا خیلی از کارهای واجب از ما فُوت میشود؛ خیلی از تذکّر دادن‌ها، امربه‌معروف‌ها، نهی‌ازمنکرها، اقدام و به یک [کارهایی] عمل کردن‌ها، گفتن‌ها، که برای ما واجب است، فُوت میشود از ما، به ‌خاطر اینکه توجّه نداریم. بنابراین عمل به طاعت متوقّف است بر اینکه انسان بداند چه چیزی طاعت است و از او خواسته شده است.

وَ اِنّی اُوصیکَ بِتَقوَى اللهِ فی سِرِّ اَمرِکَ وَ عَلانیَتِکَ وَ عَلى اَیِّ حالٍ کُنتَ عَلَیهَا الدُّنیَا دارُ بَلاءٍ وَ دارُ فَناء
ای محمّدبن‌ابی‌بکر! این دو نکته را راجع به دنیا همیشه به یاد داشته باش: اوّلاً دار بلا است، یعنی مشکلات دارد دیگر، زندگی مواجه با مشکلات است؛ بلا، همیشه بلای آسمانی نیست، بلایای گوناگونی وجود دارد؛ بعضی ناشی از عمل خود ما است، بعضی ناشی از امور دیگر و عوامل دیگر است؛ پس دنیا دار بلا است و از اینکه به بلیّه‌ای دچار شدی تعجّب نکن، وحشت‌زده نشو؛ طبیعت دنیا این است که محفوف به بلا است؛ این یک. بعد، دارُ فَناء؛ جای ماندن هم نیست؛ جای رفتن است برخلاف آخرت که «دار بقاء» است؛ در آنجا، رفتنی، زایل‌شدنی وجود ندارد؛ امّا اینجا نه، اینجا بالاخره به قول نظامی:
اگر صد سال مانی ور یکی روز
بباید رفت ازین کاخ دل‌افروز

حالا آنهایی که کاخ دل‌افروزی دارند؛ آنهایی که ندارند هم همین‌ جور، باید رفت؛ اینجا «دار بقاء» نیست، «دار فناء» است؛ خودمان را آماده کنیم برای رفتن؛ [یعنی] آماده شدن برای رفتن. در دعاها هست که «وَ الِاستِعدادَ لِلمَوتِ‌ قَبلَ‌ حُلولِ‌ الفَوت‌».(4)

وَ الآخِرَةُ دارُ الجَزاءِ وَ دارُ البَقاءِ فَاعمَل لِما یَبقى وَ اعدِل عَمّا یَفنى وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا
حالا که اینجا «دار فناء» است، عمل خودت را متوجّه آن چیزی کن که مایه‌ی بقاء است، یعنی آخرت. اینکه میگوییم از «ما یَفنی» روی برگردان و عدول کن، معنایش این نیست که در دنیا از نِعَم دنیا و از متاع دنیا هیچ بهره نگیری؛ نه، یک نصیبی داری از دنیا؛ خدای متعال تو را آفریده با نیازهایی و با امکاناتی؛ از این امکانات استفاده کن، این نیازها را برآورده کن. همه‌ی این نیازها هم حلال است؛ انسان میتواند این نیازها را [برطرف کند؛] اینها را فراموش نکن. این همان نصیحتی است که مؤمنین به قارون میکردند که «وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنی‌ـا وَ اَحسِن کَما اَحسَنَ اللهُ اِلَیک».(5) اینجا هم حضرت میفرمایند که نصیب خودت را از دنیا فراموش نکن؛ این ‌جور نیست که اسلام به ما بگوید که بروید رهبانیّت پیشه کنید، نخورید، نیاشامید و تمتّع گوناگون از زندگی نبرید؛ زینت زندگی مال شما است، متعلّق به شما است، «مَتاعُ الحَیٰوةِ الدُّنیا»(6) مال شما است، منتها دل‌بسته‌ی اینها نشوید؛ هدفتان را اینها قرار ندهید؛ هدف بالاتر از این است.
1 )
الأمالي (للطوسي)، النص، ص: 29؛
تحف العقول، النص، ص: 178؛
الغارات (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 145؛
الأمالي (للمفيد)، النص، ص: 266؛

حَدَّثَنا اَبو عَبدِ اللهِ مُحَمَّدُ بنُ مُحَمَّدِ بنِ النُّعمانِ (رَحِمَهُ اللهُ) قالَ: اَخبَرَنی اَبُو الحَسَنِ عَلیُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ حُبَیشٍ الکاتِب قَالَ: اَخبَرَنِی الحَسَنُ بنُ عَلیٍّ الزَّعفَرانیُّ قالَ: اَخبَرَنی اَبو اِسحاقَ اِبراهیمُ بنُ مُحَمَّدٍ الثَّقَفیُّ قالَ: حَدَّثَنی عَبدُ اللهِ بنُ مُحَمَّدِ بنِ عُثمانَ قالَ: حَدَّثَنا عَلیُّ بنُ مُحَمَّدِ بنِ أَبی سَعیدٍ، عَن فُضَیلِ بنِ الجَعدِ عَن اَبی اِسحاقَ الهَمدانیِّ قالَ: لَمّا وَلَّى اَمیرُ المُؤمِنینَ عَلیُّ بنُ اَبی طالِبٍ (صَلَوَاتُ اللهِ عَلَیهِ) مُحَمَّدَ بنَ اَبی بَکرٍ مِصرَ وَ اَعمالَها کَتَبَ لَهُ کِتاباً وَ اَمَرَهُ اَن یَقرَأَهُ عَلى اَهلِ مِصرَ وَ لِیَعمَلَ بِما وَصّاهُ بِهِ فِیهِ وَ کانَ الکِتابُ: ... یا مُحَمَّدَ بنَ اَبی بَکرٍ! اِعلَم‌ اَنَّ‌ اَفضَلَ‌ الفِقهِ‌ الوَرَعُ‌ فی دینِ اللهِ وَ العَمَلُ بِطاعَتِهِ وَ اِنّی اُوصیکَ بِتَقوَى اللهِ فی سِرِّ اَمرِکَ وَ عَلانیَتِکَ وَ عَلى اَیِّ حالٍ کُنتَ عَلَیهَا الدُّنیَا دارُ بَلاءٍ وَ دارُ فَناءٍ وَ الآخِرَةُ دارُ الجَزاءِ وَ دارُ البَقاءِ فَاعمَل لِما یَبقى وَ اعدِل عَمّا یَفنى وَ لا تَنسَ نَصیبَکَ مِنَ الدُّنیا...
ترجمه :


2 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 79؛ 
الزهد، حسین بن سعید کوفی اهوازی، ص: 21؛ 
المحاسن، ج‏1، ص: 17؛

ٍّ عَنْ أَبِيهِ سَيِّدِ الْوَصِيِّينَ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع قَالَ: إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ أَيُّهَا اَلنَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اَللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ اَلرَّحْمَةِ وَ اَلْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اَللَّهِ أَفْضَلُ اَلشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ اَلْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اَللَّيَالِي وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ اَلسَّاعَاتِ وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اَللَّهِ ... قَالَ أَمِيرُ اَلْمُؤْمِنِينَ عَلَيْهِ السَّلاَمُ فَقُمْتُ فَقُلْتُ يَا رَسُولَ اَللَّهِ مَا أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ فِي هَذَا اَلشَّهْرِ فَقَالَ يَا أَبَا اَلْحَسَنِ أَفْضَلُ اَلْأَعْمَالِ فِي هَذَا اَلشَّهْرِ اَلْوَرَعُ عَنْ مَحَارِمِ اَللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ ...
ترجمه :
امام رضا از پدران بزرگوارشان از امير المؤمنين عليهم السّلام نقل فرمودند كه: روزى پيامبر اكرم صلى اللّٰه عليه و آله سخنرانى كرده،فرمودند:اى مردم،ماه خدا با بركت و رحمت و مغفرت به شما رو كرده است،ماهى كه نزد خدا از تمام ماهها برتر است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات است و آن ماهى است كه در آن ماه به مهمانى خدا دعوت شده‌ايد... امير المؤمنين عليه السّلام فرمودند:من برخاستم و گفتم:يا رسول اللّٰه!با فضيلت‌ترين كار در اين ماه چيست‌؟حضرت فرمودند:يا ابا الحسن!افضل اعمال در اين ماه،پرهيز از محرّمات الهى است...

3 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 592؛
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 73؛
مفاتیح الجنان، دعای ابوحمزه

رَوَى أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاء... فَيَا مَوْلَايَ وَ يَا مُؤَمَّلِي وَ يَا مُنْتَهَى سُؤْلِي فَرِّقْ بَيْنِي وَ بَيْنَ ذَنْبِيَ الْمَانِعِ لِي مِنْ لُزُومِ طَاعَتِك‏...
ترجمه :


4 )
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 228؛
البلد الأمين و الدرع الحصين، النص، ص: 203؛

زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبِي عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع لَيْلَةَ سَبْعٍ وَ عِشْرِينَ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ يَقُولُ مِنْ أَوَّلِ اللَّيْلَةِ إِلَى آخِرِهَا اللَّهُمَّ ارْزُقْنِي التَّجَافِيَ عَنْ دَارِ الْغُرُورِ وَ الْإِنَابَةَ إِلَى دَارِ الْخُلُودِ وَ الِاسْتِعْدَادَ لِلْمَوْتِ قَبْلَ حُلُولِ الْفَوْتِ زِيَادَةٌ اللَّهُمَّ إِنِّي أَسْأَلُكَ وَ أُقْسِمُ عَلَيْكَ بِكُلِّ اسْمٍ هُوَ لَكَ سَمَّاكَ بِهِ أَحَدٌ مِنْ خَلْقِكَ أَوِ اسْتَأْثَرْتَ بِهِ فِي عِلْمِ الْغَيْبِ عِنْدَكَ وَ أَسْأَلُكَ بِاسْمِكَ الْأَعْظَمِ الَّذِي حَقٌّ عَلَيْكَ أَنْ تُجِيبَ مَنْ دَعَاكَ بِهِ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ تَسْعَدَنِيِ فِي هَذِهِ اللَّيْلَةِ سَعَادَةً لَا أَشْقَى بَعْدَهَا أَبَداً يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِين‏
ترجمه :


6 ) سوره مبارکه القصص آیه 77
وَابتَغِ فيما آتاكَ اللَّهُ الدّارَ الآخِرَةَ ۖ وَلا تَنسَ نَصيبَكَ مِنَ الدُّنيا ۖ وَأَحسِن كَما أَحسَنَ اللَّهُ إِلَيكَ ۖ وَلا تَبغِ الفَسادَ فِي الأَرضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لا يُحِبُّ المُفسِدينَ
ترجمه :
و در آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بطلب؛ و بهره‌ات را از دنیا فراموش مکن؛ و همان‌گونه که خدا به تو نیکی کرده نیکی کن؛ و هرگز در زمین در جستجوی فساد مباش، که خدا مفسدان را دوست ندارد!

7 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 14
زُيِّنَ لِلنّاسِ حُبُّ الشَّهَواتِ مِنَ النِّساءِ وَالبَنينَ وَالقَناطيرِ المُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالفِضَّةِ وَالخَيلِ المُسَوَّمَةِ وَالأَنعامِ وَالحَرثِ ۗ ذٰلِكَ مَتاعُ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسنُ المَآبِ
ترجمه :
محبّت امور مادی، از زنان و فرزندان و اموال هنگفت از طلا و نقره و اسبهای ممتاز و چهارپایان و زراعت، در نظر مردم جلوه داده شده است؛ (تا در پرتو آن، آزمایش و تربیت شوند؛ ولی) اینها (در صورتی که هدف نهایی آدمی را تشکیل دهند،) سرمایه زندگی پست (مادی) است؛ و سرانجام نیک (و زندگیِ والا و جاویدان)، نزد خداست.


مربوط به :بیانات در دیدار طلاب حوزه‌های علمیه استان تهران - 1396/06/06
عنوان فیش :رعایت تقوا و اجتناب از گناه، لازمه راه روحانیت
کلیدواژه(ها) : تزکیه نفس, تمرین تقوا, ورع, قرائت دعا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عزیزان من! بدانید این راه احتیاج دارد به تقوا. بدانید بهترین تبلیغ، تبلیغی است که شخصیّت عملی شما نسبت به آن اهداف و آرمانهای شما انجام خواهد داد و اثری که خواهد گذاشت: مَن نَصَبَ نَفسَهُ لِلنّاسِ اِماماً فَلیَبدَأ بِتَعلِیمِ نَفسِهِ قَبلَ تَعلیمِ غَیرِه؛‌(1) اوّل روی خودمان باید کار کنیم. اینکه در گذشته برخی از رؤسای مدارس، سحر میرفتند، نگاه میکردند ببینند کدام‌یک از طلبه‌ها دارد نماز شب میخواند و کدام نمیخواند یعنی مراقبت میکردند که طلبه حتّی‌المقدور از نماز شب محروم نماند، خیلی حرف پُرمعنایی است. البتّه آن روز این کار آسان‌تر بود؛ امروز با تلویزیون و سریالهای تلویزیونی و از اینها حرفها، کار مشکل است؛ امّا این کار مشکل را باید شما انجام بدهید. امروز شما جوانها، راه خدا، راه توسّل، راه دعا، راه بهره‌مندی از ادعیه‌ی زاکیه‌ی حضرت بقیّة‌الله (ارواحنافداه) را برای خودتان باز کنید؛ راه استفاده‌ی از این دعاهای مأثوری که از ائمّه رسیده برای خودتان باز کنید، از اینها استفاده کنید. بعضی از دعاها واقعاً با سندهای صحیح در روایات هست که انسان وقتی نگاه میکند لذّت میبرد. خود همین دعاهای صحیفه‌ی سجّادیّه، همه از همین قبیل است؛ این باب را برای خودتان باز نگه دارید؛ پرهیز از گناه، اساسی‌ترین کارها است. اوّلین توصیه‌ی این کسانی که در راه‌های سلوکی حرکت میکردند و ما ارادت به اینها داشتیم و علاقه‌مند [اینها بودیم]، به جوانها و ما -که آن‌وقت جوان بودیم- همین بود که میگفتند سعی کنید از گناه اجتناب کنید. «فَرِّق بَینی وَ بَینَ ذَنبِیَ المانِعِ لی مِن لُزومِ طَاعَتِک‌»(2) که در دعای شریف ابوحمزه [هست]، یعنی اگرچنانچه انسان مبتلای به گناه شد، این گناه موجب میشود که انسان لزوم طاعت را هم از دست بدهد؛ یعنی ملازم با طاعت الهی هم نباشد؛ توفیقات از انسان گرفته میشود؛ این را در نظر داشته باشید. نماز اوّل وقت، نماز با توجّه و با حضور قلب، تلاوت قرآن، اُنس با دعا و زیارت، اینها آن چیزهایی است که برای شما برادران عزیز، خواهران عزیز، جوانهای عزیز من لازم است؛ اینها را بایستی در نظر بگیرید. آن‌وقت ان‌شاءالله به برکت درس خوبی که خواهید خواند و به برکت تقوا و پرهیزکاری‌ای که ان‌شاءالله رعایت خواهید کرد و به برکت این ذهنهای جوّال و فعّالی که شما دارید و امروز ما نمونه‌هایی از آن را مشاهده کردیم، جامعه‌ی علمی‌ - مذهبی ما که اسمش روحانیّت است، فردای بمراتب بهتری از امروز ان‌شاءالله خواهد داشت.
1 ) قصار 73 :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَنْ نَصَبَ نَفْسَهُ لِلنَّاسِ إِمَاماً فَلْيَبْدَأْ بِتَعْلِيمِ نَفْسِهِ قَبْلَ تَعْلِيمِ غَيْرِهِ وَ لْيَكُنْ تَأْدِيبُهُ بِسِيرَتِهِ قَبْلَ تَأْدِيبِهِ بِلِسَانِهِ وَ مُعَلِّمُ نَفْسِهِ وَ مُؤَدِّبُهَا أَحَقُّ بِالْإِجْلَالِ مِنْ مُعَلِّمِ النَّاسِ وَ مُؤَدِّبِهِمْ .
ترجمه :
و آن حضرت فرمود: آن كه خود را در مرتبه پيشوايى قرار مى‏دهد بايد پيش از مؤدب نمودن مردم به مؤدب نمودن خود اقدام كند، و پيش از آنكه ديگران را به گفتار ادب نمايد، بايد به كردارش مؤدب به آداب كند، و آن كه خود را بياموزد و ادب نمايد به تعظيم سزاوارتر است از كسى كه فقط ديگران را بياموزد و تأديب كند

2 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583 اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛ بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... فَرِّق بَینی وَ بَینَ ذَنبِیَ المانِعِ لی مِن لُزومِ طَاعَتِک‌ ...
ترجمه :
... جدا کن بین من و گناهی که مانع اطاعت تو می شود ...


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1396/03/22
عنوان فیش :نجات از قساوت؛ مایه‌ی نجات
کلیدواژه(ها) : فرصت ماه مبارک رمضان, تضرّع به درگاه الهی, قساوت قلب
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این فرصت [ماه رمضان] را باید برادران عزیز، خواهران عزیز، مسئولین محترم، بخصوص ماها، خیلی مغتنم بشماریم؛ فرصت انابه است، فرصت رجوع به خدای متعال است، فرصت نورانی کردن دل و طراوت دادن به دلها است و فرصت تضرّع است؛ پیش خدای متعال تضرّع کنیم. هرکدام از شماها در هر بخشی که مشغول کار هستید، مطمئنّاً مشکلاتی دارید، کمبودهایی دارید‌، نیاز دارید به عناصری، به عواملی؛ اینها را از خدا باید بخواهیم. در کنار تلاشِ شما مطمئنّاً دعای شما و تضرّع شما یک امر لازمی است؛ این تضرّع را بایستی ما فراموش نکنیم.

در چند دعا ازجمله دعای شریف ابی‌حمزه‌ی ثمالی [آمده]: وَ لا یُنجی مِنکَ اِلَّا التَّضَرُّعُ اِلَیک‌،(1) راه نجات ما تضرّع به نزد پروردگار متعال است. خب تضرّع پیش خدای متعال که مایه‌ی نجات ما است -میگوییم «لا یُنجی مِنکَ اِلَّا التَّضَرُّعُ اِلَیک‌»- این تضرّع، چطور وسیله‌ی نجات است؟ انسانهای ضعیف هم گاهی ممکن است تضرّع کنند نزد انسانهای دیگر؛ فرق این [دو] چیست؟ فرق و تفاوت میان تضرّع عندالله و تضرّع عند «بندگان خدا» در چیست؟ مهم این است که به این نکته توجّه کنیم. تضرّع در مقابل بندگان خدا برای این است که شما دل آن‌کس را که پیش او تضرّع میکنید، نرم کنید؛ [امّا] تضرّع عندالله برای این است که دل خودمان را نرم کنیم؛ دل خودمان را نجات بدهیم از قساوت؛ این مایه‌ی نجات است. اگر دل از حالت قساوت خارج شد و نرم شد، نورانیّت پیدا خواهد کرد. این نورانیّت دل است که راه‌ها را به روی انسان باز میکند، به انسان امید میبخشد، به انسان تلاش میبخشد، انسان را در راه‌های صحیح و درست هدایت میکند. تقوا وقتی‌ بود، خدای متعال هدایتش را به انسان عنایت میکند. این تقوا ناشی از همان نرمش دل و لطافت دل و نورانیّت دل است؛ اصل قضیّه این است.

در سوره‌ی مبارکه‌ی زمر [آمده]: فَوَیلٌ لِلقٰسِیَةِ قُلوبُهُم مِن ذِکرِ اللهِ اُولٰئِکَ فی‌ ضَلٰلٍ مُبین‌؛(2) دلِ سخت، دلِ دچار قساوت، این‌جوری است. گمراهی آشکار برای اینها در این آیه ذکر شده. در سوره‌ی مبارکه‌ی مائده درباره‌ی بنی‌اسرائیل میفرماید: فَبِما نَقضِهِم میثاقَهُم لَعَنّـٰهُم وَ جَعَلنا قُلُوبَهُم قاسِیَة؛(3) مظهر لعنت الهی، قساوت قلب آنها است که بر اثر عمل خود آنها است: فَبِما نَقضِهِم میثاقَهُم؛ معاهده‌ی خودشان با خدای متعال را فراموش کردند، نقض کردند. اینها چیزهایی است که در جامعه‌ی مؤمن ما باید مورد توجّه باشد؛ بخصوص برای ما مسئولین که هرکدام در یک بخشی، باری بر دوش داریم. در سوره‌ی مبارکه‌ی بقره، باز درباره‌ی بنی‌اسرائیل [میفرماید]: ثُمَّ قَسَت قُلوبُکُم مِن بَعدِ ذٰلِکَ فَهِیَ کَالحِجارَةِ اَو اَشَدَّ قَسوَةً وَ اِنَّ مِنَ الحِجارَةِ لَما یَتَفَجَّرُ مِنهُ الاَنهار؛(4) از سنگ سخت‌تر شد دلهایتان؛ این را پیغمبر اکرم از قول پروردگار در مقام مجادله و محاجّه‌ی با یهودی‌های مدینه بیان میفرماید و گذشته‌‌ی آنها را به یادشان می‌آورد. همه‌ی اینها برای ما وسیله‌ی درس و آگاهی و عبرت و موعظه است، باید سعی کنیم. در یک روایتی در کافی شریف است: وَ القاسِی القَلبِ مِنّی بَعید؛(5) بُعد از خدای متعال، بدترین آفت برای انسان است؛ که انسان از خدای متعال دور بشود و قساوت قلب این خصوصیّت را دارد که انسان را دور میکند. یا در یک روایت دیگر: ما ضُرِبَ‌ عَبدٌ بِعُقوبَةٍ اَعظَمَ مِن قَسوَةِ القَلب‌.(6)

خب از این ایّام باید استفاده کرد. فرصت خوبی است ماه مبارک رمضان؛ هم [به‌واسطه‌ی] دعاها در این ماه -چه آنچه‌ مربوط به سحرها است، چه آنچه‌ مربوط به روزها یا شبها است- که دعاهایی است که مضامین آنها دل ما را نرم میکند، و هم خود نفْس روزه‌داری و توجّه به وظیفه؛ ما به این احتیاج داریم. جامعه‌ی اسلامی و انقلابی ما اگرچنانچه از ذکر الهی و یاد الهی و خشوع در مقابل پروردگار و تضرّع در مقابل پروردگار غافل بشود، مطمئنّاً ضربه خواهد خورد، سیلی خواهد خورد؛ مطمئنّاً ناکام خواهد شد. ما به آن اهداف والا، به آن خواسته‌های مطلوب، در صورتی میرسیم که بتوانیم یک تلاش مؤمنانه و صادقانه‌ای را دنبال بکنیم؛ و آن جز با توجّه به خدای متعال و افزایش نورانیّت دل و ارتباط دل با خدای متعال ممکن نیست؛ این آن عرض ما در مورد اغتنام فرصت ماه رمضان که به نظر من از همه‌ی آنچه عرض خواهیم کرد مهم‌تر است. اساس حرف ما این است؛ باید مراقب باشیم. البتّه من خودم اوّلین مخاطب این حرفها هستم؛ بنده بیشتر از شما مسئولیّت دارم و بار سنگین‌تری از بارهای شما دارم، خود من به این حرفها بیشتر احتیاج دارم؛ برای من، برای شما، لازم است که توجّه کنیم، استفاده کنیم از این ماه، از این فرصت؛ شبهای قدر هم که در پیش است.
1 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583 اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛ بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... وَ لا یُنجی مِنکَ اِلَّا التَّضَرُّعُ اِلَیک‌ ...
ترجمه :
... نیست راه نجات از تو مگر بوسیله تضرع و زاری به سوی تو ...

2 ) سوره مبارکه الزمر آیه 22
أَفَمَن شَرَحَ اللَّهُ صَدرَهُ لِلإِسلامِ فَهُوَ عَلىٰ نورٍ مِن رَبِّهِ ۚ فَوَيلٌ لِلقاسِيَةِ قُلوبُهُم مِن ذِكرِ اللَّهِ ۚ أُولٰئِكَ في ضَلالٍ مُبينٍ
ترجمه :
آیا کسی که خدا سینه‌اش را برای اسلام گشاده است و بر فراز مرکبی از نور الهی قرار گرفته (همچون کوردلان گمراه است؟!) وای بر آنان که قلبهایی سخت در برابر ذکر خدا دارند! آنها در گمراهی آشکاری هستند!

3 ) سوره مبارکه المائدة آیه 13
فَبِما نَقضِهِم ميثاقَهُم لَعَنّاهُم وَجَعَلنا قُلوبَهُم قاسِيَةً ۖ يُحَرِّفونَ الكَلِمَ عَن مَواضِعِهِ ۙ وَنَسوا حَظًّا مِمّا ذُكِّروا بِهِ ۚ وَلا تَزالُ تَطَّلِعُ عَلىٰ خائِنَةٍ مِنهُم إِلّا قَليلًا مِنهُم ۖ فَاعفُ عَنهُم وَاصفَح ۚ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ المُحسِنينَ
ترجمه :
ولی بخاطر پیمان‌شکنی، آنها را از رحمت خویش دور ساختیم؛ و دلهای آنان را سخت و سنگین نمودیم؛ سخنان (خدا) را از موردش تحریف می‌کنند؛ و بخشی از آنچه را به آنها گوشزد شده بود، فراموش کردند؛ و هر زمان، از خیانتی (تازه) از آنها آگاه می‌شوی، مگر عده کمی از آنان؛ ولی از آنها درگذر و صرف‌نظر کن، که خداوند نیکوکاران را دوست می‌دارد!

4 ) سوره مبارکه البقرة آیه 74
ثُمَّ قَسَت قُلوبُكُم مِن بَعدِ ذٰلِكَ فَهِيَ كَالحِجارَةِ أَو أَشَدُّ قَسوَةً ۚ وَإِنَّ مِنَ الحِجارَةِ لَما يَتَفَجَّرُ مِنهُ الأَنهارُ ۚ وَإِنَّ مِنها لَما يَشَّقَّقُ فَيَخرُجُ مِنهُ الماءُ ۚ وَإِنَّ مِنها لَما يَهبِطُ مِن خَشيَةِ اللَّهِ ۗ وَمَا اللَّهُ بِغافِلٍ عَمّا تَعمَلونَ
ترجمه :
سپس دلهای شما بعد از این واقعه سخت شد؛ همچون سنگ، یا سخت‌تر! چرا که پاره‌ای از سنگها می‌شکافد، و از آن نهرها جاری می‌شود؛ و پاره‌ای از آنها شکاف برمی‌دارد، و آب از آن تراوش می‌کند؛ و پاره‌ای از خوف خدا (از فراز کوه) به زیر می‌افتد؛ (اما دلهای شما، نه از خوف خدا می‌تپد، و نه سرچشمه علم و دانش و عواطف انسانی است!) و خداوند از اعمال شما غافل نیست.

5 )
الكافي، شیخ کلینی ج‏2 ص 329؛
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول،مجلسى، محمد باقر بن محمد تقى‏، ج‏10  ص 293؛
بحار الأنوار،علامه مجلسی ج‏70 ص 398؛

فِيمَا نَاجَى اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ بِهِ مُوسَى ع يَا مُوسَى لَا تُطَوِّلْ فِي الدُّنْيَا أَمَلَكَ فَيَقْسُوَ قَلْبُكَ وَ الْقَاسِي الْقَلْبِ مِنِّي بَعِيدٌ.
ترجمه :
در آنچه خداى عز و جل با موسى عليه السّلام مناجات كرد اين بود كه: اى موسى در دنيا آرزوى خود را دراز مكن كه دلت سخت، و سخت دل از من دور است.

6 )
تحف العقول،  ابن شعبه حرانى، حسن بن على‏ ص 296؛
 بحار الأنوار، علامه مجلسی ج‏75 ص 176؛

إِنَّ لِلَّهِ عُقُوبَاتٍ فِي الْقُلُوبِ وَ الْأَبْدَانِ ضَنْكٌ فِي الْمَعِيشَةِ وَ وَهْنٌ فِي الْعِبَادَةِ وَ مَا ضُرِبَ عَبْدٌ بِعُقُوبَةٍ أَعْظَمَ مِنْ قَسْوَةِ الْقَلْبِ.
ترجمه :
خداوند را مجازاتهائى روحى و جسمى است، همچون تنگى در اسباب زندگى، و سستى در عبادت، و هيچ بنده‏اى به چيزى بدتر از سنگدلى (قساوت قلب) عقوبت نشده است‏.


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1396/02/27
عنوان فیش :سوال الهی از اعمال ما
کلیدواژه(ها) : پرونده اعمال, نامزدهای انتخاباتی, نامزدهای انتخاباتی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
هرکسی از این آقایان محترم نامزدهای انتخابات، یک عدّه طرف‌دار و علاقه‌مند و سینه‌چاک و دوست‌دار و مانند اینها دارد، اینها هم متانت خودشان را حفظ کنند؛ هم طرف‌دارها، هم ستادها، متانت خودشان را حفظ کنند، انضباط خودشان را حفظ کنند؛ مقصودشان انجام وظیفه باشد، آنچه برای ما مهم است این است. این چند صباحِ زندگی، این چند صباحِ کار و تلاش -زید یا عمرو یا بکر- اینها خواهد گذشت، آنچه میمانَد، عمل ما است که در محاسبه‌ی الهی به‌حساب می‌آید و باید جواب بدهیم. وَ استَعمِلنی بِما تَسأَلُنی غداً عَنه؛(1) خدای متعال فردا از ما، از چیزهایی سؤال خواهد کرد؛ به فکر آن باید بود، برای آن باید تلاش کرد. هم آحاد مردم، هم خود نامزدهایی که در عرصه‌ی رقابتهای انتخاباتی وارد شدند، هم طرف‌دارانشان و دوستانشان، کاری کنند که هر حرکتشان حسنه‌ای باشد در نزد کرام‌‌‌‌‌‌الکاتبین الهی؛ کاری کنند که اعمال آنها، رفتار آنها، گفتار آنها پیش خدای متعال حسنه محسوب بشود و خدای متعال ثواب برای آن معیّن بکند. این کِی خواهد شد؟ آن‌وقتی که ما کارهایمان را برای خدا انجام بدهیم. [همه] تلاش کنند، مبارزه کنند، کار کنند، خوب است، امّا نیّتها را نیّتهای خدایی بکنند؛ اگر این[طور] شد، آن‌وقت خدای متعال هم به کار برکت خواهد داد، به ملّت ایران برکت خواهد داد و آنچه به نفع ملّت ایران است، به توفیق الهی پیش خواهد آمد. به‌هر‌حال همه موظّفیم که به قانون و انضباط قانونی پایبند باشیم و آن را عمل بکنیم.
1 )
الصحیفه السجادیه ، دعای 20 ؛

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا ...
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا کامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از کاری که اهمیت به آن مرا مشغول کرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تکبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نکن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنکه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نکن جز آنکه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی...


مربوط به :بیانات در اجتماع زائران و مجاوران حرم مطهر رضوی - 1396/01/01
عنوان فیش :اهمّیّت مسئله‌ی اقتصادی در دعای امام سجّاد (ع)
کلیدواژه(ها) : توطئه اقتصادی, رشد و توسعه اقتصادی, رونق اقتصادی, نقشه دشمن
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
برادران و خواهران عزیز! مسئله‌ی اقتصاد، مسئله‌ی اولویّت‌دار کشور است؛ نه¬‌فقط امسال، که چند سال است این مسئله در رأس اولویّتهای فوری کشور قرار دارد و نیاز به تحرّک اقتصادی به شکل صحیح و با برنامه‌ریزی صحیح، در این چند سال محسوس بوده است و کارهایی هم شده است که من اشاره خواهم کرد. اولویّت امروز ملّت ایران، مسئله‌ی اقتصادی است و توجّه کنید که اولویّت دشمن هم مسئله‌ی اقتصادی است؛ یعنی امروز دشمنان جمهوری اسلامی برای اینکه بتوانند اهداف خودشان را در مورد ایران و ایرانی و جمهوری اسلامی محقّق کنند، دنبال راهکارهای اقتصادی، و یا به تعبیر درست‌تر، دنبال ضربه‌زدن اقتصادی به ملّت ایرانند. هدف دشمن این است که بتواند با فشار اقتصادی، ملّت ایران را نسبت به نظام اسلامی و جمهوری اسلامی دلسرد و دلزده کند و بین ملّت ایران و نظام اسلامی فاصله بیندازد و هدفهای خودش را از این راه دنبال کند. البتّه من به شما عرض کنم دشمنِ نادانِ بی‌ایمان ما سالها است که این تلاش را میکند برای جدا کردن ملّت از نظام [ولی] موفّق نشده است؛ بعد از این هم به حول و قوّه‌ی الهی موفّق نخواهد شد. خب، دشمن توفیق پیدا نمیکند امّا ما موظّفیم این بحث را طرح کنیم؛ برای اهمّیّت آن، برای توجّه مسئولان به آن، برای ایجاد پیوندها و ارتباطات همکاری میان مردم و مسئولان در زمینه‌ی اقتصاد؛ چون مسئله‌ی اقتصاد، مسئله‌ی معیشت مردم، مسئله‌ی بسیار مهمّی‌ است و من مقداری در این زمینه‌ها عرایضی خواهم کرد؛ [البتّه] به¬‌طور اجمال در پیام اوّل سال، دیروز به عرض ملّت ایران رساندیم، امروز یک مقداری مسئله را باز میکنم. امام سجّاد (علیه‌الصّلاةوالسّلام) در دعا به خدای متعال عرض میکنند: وَ نَعوذُ بِکَ مِن تَناوُلِ الاِسرافِ وَ مِن فِقدانِ الکَفاف؛(1) این نشان‌دهنده‌ی اهمّیّت مسئله‌ی اقتصادی است که امام سجّاد از خدای متعال درخواست میکند و به خدای متعال پناه میبرد. از اسراف و از اینکه منابع معیشتی، به قدر کافی در اختیار مردم وجود نداشته باشد، این نشان‌دهنده‌ی اهمّیّت مسئله‌ی اقتصاد است. پس باید در این زمینه بحث کنیم
1 )
صحیفه سجادیه، دعای هشتم؛

اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شَكَاسَةِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَكَةِ الْحَمِيَّةِ وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ، وَ تَعَاطِي الْكُلْفَةِ، وَ إِيثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِيَةِ، وَ اسْتِكْبَارِ الطَّاعَةِ. وَ مُبَاهَاةِ الْمُكْثِرِينَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّينَ، وَ سُوءِ الْوِلَايَةِ لِمَنْ تَحْتَ أَيْدِينَا، وَ تَرْكِ الشُّكْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَةَ عِنْدَنَا أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً، أَوْ نَرُومَ مَا لَيْسَ لَنَا بِحَقٍّ، أَوْ نَقُولَ فِي الْعِلْمِ بِغَيْرِ عِلْمٍ وَ نَعُوذُ بِكَ أَنْ نَنْطَوِيَ عَلَى غِشِّ أَحَدٍ، وَ أَنْ نُعْجِبَ بِأَعْمَالِنَا، وَ نَمُدَّ فِي آمَالِنَا وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ سُوءِ السَّرِيرَةِ، وَ احْتِقَارِ الصَّغِيرَةِ، وَ أَنْ يَسْتَحْوِذَ عَلَيْنَا الشَّيْطَانُ، أَوْ يَنْكُبَنَا الزَّمَانُ، أَوْ يَتَهَضَّمَنَا السُّلْطَانُ وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ تَنَاوُلِ الْإِسرَافِ، وَ مِنْ فِقْدَانِ الْكَفَافِ وَ نَعُوذُ بِكَ مِنْ شَمَاتَةِ الْأَعْدَاءِ، وَ مِنَ الْفَقْرِ إِلَى الْأَكْفَاءِ، وَ مِنْ مَعِيشَةٍ فِي شِدَّةٍ، وَ مِيتَةٍ عَلَى غَيْرِ عُدَّةٍ. وَ نَعُوذُ بِكَ مِنَ الْحَسْرَةِ الْعُظْمَى، وَ الْمُصِيبَةِ الْكُبْرَى، وَ أَشْقَى الشَّقَاءِ، وَ سُوءِ الْمَآبِ، وَ حِرْمَانِ الثَّوَابِ، وَ حُلُولِ الْعِقَابِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِذْنِي مِنْ كُلِّ ذَلِكَ بِرَحْمَتِكَ وَ جَمِيعَ الْمُؤْمِنِينَ وَ الْمُؤْمِنَاتِ، يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ.
ترجمه :
بار خدايا، به تو پناه مى‏برم از شر و شور آزمندى و شدت خشم و غلبه حسد و ناتوانى شكيبايى و اندك بودن قناعت و بدى خلق و خوى و اصرار شهوت و چيرگى عصبيت. بار خدايا، به تو پناه مى‏برم از پيروى از هواى نفس و مخالفت با هدايت و فرو رفتن به خواب غفلت و اختيار تكلف و برترى دادن باطل بر حق و اصرار بر گناه و خرد شمردن گناه و بزرگ شمردن طاعت. بار خدايا، به تو پناه مى‏برم از به خود باليدن توانگران و خوار داشتن‏ درويشان و بد رفتارى با زيردستان و ناسپاسى در حق كسى كه به ما نيكى كرده است. بار خدايا، به تو پناه مى‏برم از اينكه ستمگرى را يارى كنيم، يا ستمديده‏اى را خوار بداريم، يا قصد چيزى كنيم كه ما را در آن حقى نباشد، يا از روى بى‏دانشى سخن در دانش گوييم. بار خدايا، به تو پناه مى‏بريم، از اينكه در دل خيال فريب كسى را بپروريم و از كردار خويش دستخوش خودپسندى شويم يا به آرزوهاى دور و دراز مبتلا گرديم. بار خدايا، به تو پناه مى‏بريم از بدى باطن و حقير شمردن گناهان خرد و از اينكه شيطان بر ما چيره شود يا روزگار ما را واژگون بخت گرداند يا پادشاه بر ما ستم ورزد. بار خدايا، به تو پناه مى‏بريم از اسرافكارى و هم از بينوايى. به تو پناه مى‏بريم از شادكامى دشمنان و نيازمند شدن به اقران و از تنگناى معيشت و از مردن بى آنكه ساز رفتن مهيا كرده باشيم. بار خدايا، به تو پناه مى‏بريم از بزرگترين حسرت و گران‏ترين مصيبت و بدترين شوربختيها و بد سرانجامى و محروم شدن از ثواب آخرت و گرفتار شدن به عقاب روز رستخيز. بار خدايا، بر محمد و خاندانش درود بفرست و به رحمت خويش مرا و همه مردان و زنان مؤمن را از آنچه گفته شد پناه ده، يا ارحم الراحمين.


مربوط به :گزیده‌ای از بیانات رهبر انقلاب در دیدار شاعران مذهبی‌سرا - 1395/12/05
عنوان فیش :وصل بودن به خدا برای ما کافی است
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
معارف اسلامی یک اقیانوس است، یک اقیانوس؛ یک بخشی‌اش هم این دعاها است که حالا ایشان یک مقداری از این دعاها را در این رباعی‌ها آورده بودند؛ خیلی هم خوب بود. این دعاهای صحیفه‌ی سجّادیّه بحر موّاج معارف اسلامی است. شما این دعای اوّل صحیفه‌ی سجّادیّه را که در[باره‌ی] توحید است نگاه کنید، دعای دوّم را که درباره‌ی پیغمبر است نگاه کنید، دعای سوّم را که درباره‌ی مؤمنین است نگاه کنید، ببینید اصلاً چه هست؛ دعای پنجم صحیفه‌ی سجّادیّه: «اللَّهُمَّ أَغْنِنی عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِک، وَ اکفِنی وَحْشَةَ الْقَاطِعِینَ بِصِلَتِک»(1) اینها حرفهای خیلی مهمّی است؛ قطع قاطعین شما را وحشت‌زده نکند وقتی به خدا متّصلید. اینکه میگوید «وَ اکفِنی» این در واقع دارد درس میدهد به ما؛ فقط خواستن از خدا نیست، خواستن از خدا هم هست امّا فقط آن نیست. دارد به ما میگوید شما اکتفا کن به صله‌ی با پروردگار. بگذار همه‌ی دنیا [ارتباطشان را] قطع کنند، به قول خودشان [تو را] منزوی کنند. به درک! انزوای آنها چه ضرری به ما میزند؟ حالا از انزوا خارج شدیم، چه خیری بردیم؟ حالا مثلاً از انزوا خارج شدیم، کجاست [آن منفعت]؟ چه فایده‌ای را از خروج از انزوا [بردیم]؟ اینها ببینید معارف اسلامی است. «أَغْنِنی عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِینَ بِهِبَتِک» هبه‌ی تو مهم است، بخشش تو مهم است، هبه‌ی وهّابین چه اهمّیّت دارد که به ما هبه کنند و بخشش کنند و کمک کنند؟ غرض [اینکه] اینها یک دنیایی است. این دعای مکارم الاخلاق که دعای بیستم صحیفه‌ی سجّادیّه است همین‌جور. آن دعای ظاهراً سی و دوّم که دعای بعد از نماز شب است که یک دریایی است، دعای عجیبی است که بعد از نماز شب [و] تهجّد خوانده میشود. و از این قبیل دعاهایی که در صحیفه‌ی سجّادیّه است. اینها معارف است. این معارف را بخوانید، اینها را یاد بگیرید تا بتوانید ان‌شاءالله وظیفه را انجام بدهید
1 )
صحیفه سجادیه؛‌دعای پنجم

اللّهُمّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَةِ الْوَهّابِینَ بِهِبَتِکَ، وَ اکْفِنَا وَحْشَةَ الْقَاطِعِینَ بِصِلَتِکَ حَتّى لَا نَرْغَبَ إِلَى أَحَدٍ مَعَ بَذْلِکَ، وَ لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِکَ.
ترجمه :
الها ما را به بخشش خود از بخشش دیگران بى نیاز ساز، و ترس گسستن دیگران را از ما با پیوستن ما به خودت کفایت فرما، تا با وجود عطاى تو از دیگرى نخواهیم، و با احسان تو از احدى نهراسیم.


مربوط به :بیانات در دیدار بسیجیان - 1395/09/03
عنوان فیش :پیاده روی اربعین مظهر عشق همراه بصیرت
کلیدواژه(ها) : حماسه راهپیمایی اربعین
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
شما ببینید برای اینکه ده هزار نفر، پنجاه هزار نفر را یک جا جمع کنند، چقدر تلاش تبلیغاتی در دنیا انجام میگیرد، آخرش هم نمیشود. اینجا با وجود موانع فراوان، از ایران فقط دو میلیون نفر برای پیاده‌روی هشتاد کیلومتری -برای پیاده‌روی، نه برای لذّت بردن و در هتل لمیدن- بلند میشوند میروند کربلا؛ چند برابر آن [هم] از خود عراق و از مناطق دیگر؛ این یک حادثه‌ی الهی است، این یک پدیده‌ی الهی است؛ این نشان‌دهنده‌ی این است که این راه، راه عشق است؛ منتها نه عشق مجنونانه، عشق همراه بصیرت؛ مثل عشق اولیا به خدا؛ اَللٰهُمَّ ارزُقنی حُبَّکَ وَ حُبَّ مَن یُحِبُّکَ وَ حُبَّ کُلِّ عَمَلٍ یوصِلُنی اِلیٰ قُربِک؛(1) این حبّ و این عشق، عشق همراه با بصیرت است؛ میداند، میفهمد و این جاذبه او را میکِشد، این مغناطیس او را میکِشد. خب، بنابراین کار، کار بزرگی است؛ پدیده، پدیده‌ی عظیمی است.
1 )
بحارالانوار، علامه مجلسی ج 91 ص 148؛
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، مناجات خمسه عشر، مناجات محبین

الْمُنَاجَاةُ التَّاسِعَةُ مُنَاجَاةُ الْمُحِبِّينَ لِيَوْمِ السَّبْتِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِلَهِي مَنْ ذَا الَّذِي ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِك َ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلا‏ ...َ يَا غَايَةُ آمَالِ الْمُحِبِّينَ أَسْأَلُكَ حُبَّكَ وَ حُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ وَ حُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنِي إِلَى قُرْبِكَ ‏ ...
ترجمه :
ای خدا چه کیست که مزه شیرینی دوستیت را چشیده باشد و غیر تورا بجای تو اختیار کند ...ای نهایت آرمان دوستان از تو میخواهم دوستی تو و دوستی هرکه دوستت دارد و دوستی هرکاری که مرا به قربت برساند ...


مربوط به :بیانات در ابتدای درس خارج فقه - 1395/07/05
عنوان فیش :سوال از گفتن ها و نگفتن ها در قیامت
کلیدواژه(ها) : وظایف رهبری, پرونده اعمال
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
اینی هم که حالا بگویند که فلانی [رهبری] تحت تأثیر زید و عمرو و بکر و ... است؛ نه، این حرف‌ها چیست؟ بنده از زید و عمرو و بکر و اینها هم بیشتر اطلاع دارم، هم انگیزه بیشتر دارم. آنچه که واقعاً مصلحت باشد، آنچه که مصلحت بدانم بینی و بین‌الله، ما باید به خدا جواب بدهیم. یکی از دعاهایی که دائماً باید امثال بنده و شما بکنیم این است، «وَاسْتَعمِلْنی لِما تَسْألُنی غَداً عَنه»(1) فردا از ما سؤال می‌کنند. چرا فلان چیز را گفتید، چرا نگفتید. از نگفتید هم سؤال می‌کنند. فقط از گفتید نیست. چرا فلان کار را کردید، چرا نکردید. از نکردید هم سؤال می‌کنند.
1 )
الصحیفه السجادیه ، دعای 20 ؛

للَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا ...
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا کامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از کاری که اهمیت به آن مرا مشغول کرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تکبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نکن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنکه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نکن جز آنکه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی...


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1395/03/25
عنوان فیش :درخواست نجات از مرضها در دعای روزهای‌ ماه رمضان
کلیدواژه(ها) : دعا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در همین دعای [روزهای‌] ماه رمضان چیزهای زیادی از خدا خواسته شده است؛ دعای خیلی خوبی است. اگر ان‌شاءالله توفیق باشد بخوانید این دعا را و دقّت کنید، دعای عجیبی است، همین‌طور درخواستهایی که انسان به ذهنش هم خطور نمیکند، در این دعا امام به انسان یاد داده است -بنابر آنچه در این حدیث مأثور از امام (علیه‌السّلام) است- که چه بخواهیم از خدا؛ از جمله‌ی چیزهایی که خواستیم، نجات از این چند چیز است که حالا من عرض میکنم: نجات از بی‌انگیزگی و مرض بی‌انگیزگی، نجات از نبود نشاط کار -ببینید اینها چیزهایی است که به ذهن ماها نمیرسد که اینها بیماری است، اینها مرض است، باید از خدای متعال نجات از این مرضها و شفای از این مرضها را خواست- نجات از غفلت، نجات از سخت شدن دل؛ دل انسان سخت بشود، هم در مقابل ذکر الهی، هم در مقابل نُصح مشفق؛ [وقتی‌] کسی به انسان نصیحت میکند و برای انسان خیرخواهی میکند، دل انسان سخت بشود. عبارات این است: وَ اَذهِب عَنّی فیهِ النُّعاسَ وَ الکَسَلَ وَ السَّأمَةَ (احساس خستگی) وَ الفَترَةَ (بی‌انگیزگی) وَ القَسوَةَ (سخت‌دلی) وَ الغَفلَةَ (بی‌خیالی) وَ الغِرَّةَ (غرّه شدن به خود)؛(1) باید از اینها نجات پیدا کنیم؛ اینها را از خدا خواستیم.
1 )
الكافي،ثقة الاسلام کلینی ج 4 ص 75 ح7؛
 تهذیب الاحکام،طوسی،ج3ص111 ؛
 من لا یحضر الفقیه،صدوق،ج2ص104 ؛
 بحارالأنوار، علامه مجلسی ج 94 ص 359 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...)؛

... اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّي فِيهِ النُّعَاسَ وَ الْكَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ اللَّهُمَّ جَنِّبْنِي فِيهِ الْعِلَلَ وَ الْأَسْقَامَ وَ الْهُمُومَ وَ الْأَحْزَانَ وَ الْأَعْرَاضَ وَ الْأَمْرَاضَ وَ الْخَطَايَا وَ الذُّنُوبَ وَ اصْرِفْ عَنِّي فِيهِ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ وَ الْجَهْدَ وَ الْبَلَاءَ وَ التَّعَبَ وَ الْعَنَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ ...
ترجمه :
... خدایا چرت و تنبلی و دلتنگی و سستی و سنگدلی و غفلت و فریب را از من در این ماه از بین ببر. پروردگارا مرا در آن از درد ها و بیماری ها و اندوه ها و غم ها و نشانه های بیماری و مریضی ها و اشتباهات و گناهان دور گردان. و در آن بدی و زشتی و مشقت و مصیبت و خستگی و رنج را از من دور کن، زیرا که تو دعا را می شنوی...


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 1395/03/16
عنوان فیش :مغتنم شمردن فرصتهای زندگی
کلیدواژه(ها) : مغتنم‌شمردن فرصت‌ها, ترور آیت الله خامنه‌ای, محاسبه نفس
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
روزهای آخر شعبان و نزدیک ماه رمضان است. دلهایمان را توجّه بدهیم به رضای الهی و مسئولیّت الهی. به شما عرض میکنم: برادران و خواهران عزیز! قدر این موقعیّت را بدانید و بدانید که بسیار زودگذر است؛ یعنی تا چشم به هم بزنیم، چهار سال گذشته. مثل عمرمان دیگر؛ عمر ما هم همین‌جور است؛ انسان به پشت سرش که نگاه میکند، میبیند این دوران مثل برق گذشت و خوشی‌ها، سختی‌ها، تلخی‌ها، شیرینی‌ها، لذّتها، رنجها تمام شد. اگر در این طومار طولانی -حالا در مورد امثال حقیر هفتاد هشتاد ساله مثلاً فرض کنید- انسان توانسته باشد یک نقطه‌ای گذاشته باشد که بتواند محاسبه کند آن را پیش خدای متعال و امیدی به آن داشته باشد، خب چه بهتر؛ امّا اگر چنانچه در این طومار طولانی، کاری که بتوان از آن در مقابل خدای متعال دفاع کرد -[چون] انسان را محاسبه میکنند دیگر- نداشته باشیم، زندگی خواهد شد خسارت؛ همان «اِنَّ الاِنسانَ لَفی خُسرٍ» اِلَّا الَّذینَ ءامَنوا وَ عَمِلُوا الصّالِحٰت؛(1) ایمان و عمل صالح؛ اگر این عمل صالح و این ایمان در این مجموعه‌ای که از عمر ما گذشته است وجود داشته باشد، خب بله، خسارت نیست؛ به همان اندازه سود هست؛ [امّا] اگر خدای نکرده نباشد یا انسان وقتی محاسبه میکند، ببیند میتوان در آن خدشه کرد و مناقشه کرد، آن‌وقت کار انسان خیلی مشکل است؛ خیلی.

در دعای شریف ابی‌حمزه، حضرت [علی (ع)] عرض میکند به خدای متعال: اَللّهُمَّ ارحَمنی اِذَا انقَطَعَت حُجَّتی وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی؛(2) آن‌وقتی که تو از من سؤال میکنی، من جوابی ندارم به تو بدهم -تفحّص میکنند از اعمال انسان؛ انسان باید بتواند جواب بدهد دیگر- کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی، زبانم بند می‌آید، نمیتوانم جواب بدهم، وَ انقَطَعَت حُجَّتی، و استدلال من تمام میشود -انسان یک استدلالهایی پیش خودش دارد دیگر: «این کار را برای این کردم، برای آن کردم»؛ بعد [وقتی‌] هر یک از اینها را جواب میدهند، آدم دستش خالی میشود از استدلال- وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی، و مغز من، دل من، روح من در مقابل این سؤالهای پیاپی که از من خواهد شد، حیران و سرگردان میمانَد؛ این‌جوری میشود. بنده این را خودم تجربه کرده‌ام، این تجربه‌ی بنده است، حالا نمیخواستم [بگویم‌]؛ دیگر حالا الان به ذهنم آمد، به زبانم آمد، عرض میکنم. در سال ۶۰ که آن حادثه‌ی کذایی برای بنده اتّفاق افتاد در مسجد ابوذر، خب بیهوش شدم. بعد من را بلند کرده بودند و در حینی که من را از داخل مسجد میبردند به طرف ماشین، دو بار سه بار به هوش آمدم و دوباره از هوش رفتم تا بعد بالاخره یکسره بیهوش شدم. در این دو سه باری که به هوش آمدم، یک بار احساس کردم که این لحظه‌ی آخر است، یعنی کاملاً احساس کردم که لحظه‌ی مرگ است. ناگهان همه‌ی زندگیِ گذشته در مقابل چشمم مجسّم شد. با خودم فکر کردم که خب، حالا چه دارم برای عرضه کردن؟ هرچه فکر کردم، دیدم همه‌اش قابل مناقشه است. خب مبارزه کردیم، زندان رفتیم، کتک خوردیم، درس دادیم، زحمت کشیدیم -این چیزهایی است که آدم به ذهنش می‌آید دیگر- در آن لحظه دیدم همه‌ی اینها را میشود با من مناقشه کنند؛ [بگویند] در فلان قضیّه ممکن است یک نیّت غیر الهی مخلوط این نیّت شما شده؛ هیچّی؛ از بین رفت! ناگهان احساس کردم که بین زمین و آسمان معلّقم، مثل آدمی که اصلاً به هیچ‌جا دستش بند نیست. گفتم پروردگارا! وضع من این‌جوری است، میبینی دیگر، من ظاهراً هیچ‌چیز ندارم؛ آن‌طور که حساب میکنم میبینم هیچ‌چیز دستم نیست، یک‌جوری مگر خودت رحم کنی. این حالت برای انسان پیش می‌آید. سعی کنیم از این موقعیّتها استفاده کنیم.
1 ) سوره مبارکه العصر آیه 2
إِنَّ الإِنسانَ لَفي خُسرٍ
ترجمه :
که انسانها همه در زیانند؛

1 ) سوره مبارکه العصر آیه 3
إِلَّا الَّذينَ آمَنوا وَعَمِلُوا الصّالِحاتِ وَتَواصَوا بِالحَقِّ وَتَواصَوا بِالصَّبرِ
ترجمه :
مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده‌اند، و یکدیگر را به حق سفارش کرده و یکدیگر را به شکیبایی و استقامت توصیه نموده‌اند!

2 )
مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص 592 ؛
 اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 73 ؛
 بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 95، ص 89 ؛
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی دعای ابوحمزه ثمالی؛

... إِلَهِي ارْحَمْنِي إِذَا انْقَطَعَتْ حَجَّتِي وَ كُلِّ عَنْ جَوَابِكَ لِسَانِي وَ طَاشَ عِنْدَ سُؤَالِكَ إِيَّايَ لُبِّيَ فَيَا عَظِيمٌ رَجَائِي لَا تُخَيِّبْنِي إِذَا اشْتَدَّتْ فَاقَتِي وَ لَا تَرُدَّنِي لِجَهْلِي وَ لَا تَمْنَعُنِي لِقِلَّةِ صَبْرِي أَعْطِنِي لِفَقْرِي وَ ارْحَمْنِي لِضَعْفِي‏ ...
ترجمه :
... خدایا بر من رحم کن آنگاه که دلیل و حجتم قطع شود و زبانم از جواب دادن به تو ضعیف و درمانده شود و عقلم در وقتی که از من سوال می کنی اشتباه کند پس ای امید فراوانم، هنگامی که تنگدستی ام سخت گردد، مرا ناامید نگردان و مرا به سبب نادانیم بازنگردان و به خاطر کمی صبرم از من دریغ ندار و به سبب نداریم به من ببخش و به ناتوانیم رحم کن ...


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس و اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1395/03/06
عنوان فیش :اهتمام خاص پیامبر(ص) به عبادت در ماه شعبان
کلیدواژه(ها) : ماه شعبان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
تشکیل این جلسه، با ماه شعبان که ماه اعیاد بزرگ و ماه تضرّع و خشوع و استغفار است همراه شد؛ این را هم به فال نیک میگیریم. ماه مهمّی بود که خب، رو به پایان است؛ امیدواریم که خداوند ما را بی‌بهره نگذاشته باشد از برکات این ماه که «اَلَّذی کانَ رَسولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ یَدأَبُ فی صیامِهِ وَ قیامِهِ فی لَیالیهِ وَ اَیّامِه»(1)
1 )
مصباح المتهجد ،شیخ طوسی ص828 ؛ اقبال الاعمال ،سیدبن طاووس ص688 ؛ بلدالامین ،ابراهیم بن علی عاملی کفعمی ص 186؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی صلوات شعبانیه؛

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَيْتِ الْوَحْيِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ الْفُلْكِ الْجَارِيَةِ فِي اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَهَا وَ يَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ- الْكَهْفِ الْحَصِينِ وَ غِيَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِينَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًا وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ- الْأَبْرَارِ الْأَخْيَارِ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وَلَايَتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْمُرْ قَلْبِي بِطَاعَتِكَ وَ لَا تُخْزِنِي بِمَعْصِيَتِكَ وَ ارْزُقْنِي مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ نَشَرْتَ عَلَيَّ مِنْ عَدْلِكَ وَ أَحْيِنِي تَحْتَ ظِلِّكَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِي حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِي كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَدْأَبُ فِي صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ فِي لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ بُخُوعاً لَكَ فِي إِكْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الِاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِي شَفِيعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً وَ اجْعَلْنِي لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّي رَاضِياً وَ عَنْ ذُنُوبِي غَاضِياً قَدْ أَوْجَبْتَ لِي مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِي دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَار
ترجمه :
خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [کسانی که] درخت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و منشا و سرچشمه دانش و خاندان وحی [می باشند] خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [کسانی که] کشتی روان در گرداب های خطرناک [می باشند] کسی که سوارش شد امان می یابد و کسی که آن را رها نمود غرق می شود. آن کس که از ایشان جلو افتاد، از دین جدا شود و آن کس که از ایشان عقب افتاد، نابود است و کسی که همراه آنان شد [به منزل مقصود] رسید. خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست، [کسانی که] پناهگاه محکم و فریادرس انسان بیچاره و خوار و پناه فرار کنندگان و پناه پناهندگان [می باشند] و خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست درودی فراوان که به توان و نیرویی از جانب خودت، برای ایشان سبب خشنودی و انجام حقوق محمد و خاندان محمد (ص) باشد. خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست و دلم را به اطاعت خود آباد كن و مرا به معصيت خود رسوا مكن و همدردى با كسى كه از روزیت براى او تنگ گرفته اى روزیم كن كه بر من از فضل خود وسعت رزق دادى و از عدالتت بر من منتشر كردى و مرا در زير سايه ات زنده كردى و اين ماه پيغمبر تو، سرور رسولانت است و اين شعبانى است که آن را با رحمت و خشنودی خویش آکنده ساختی که رسول خدا كه درود خدا بر او و خاندانش باد آن را روزه داشت و شب زنده دارى مى كرد براى تواضع به تو در اكرام و گراميداشت آن، و به همين حال تا هنگام مرگش بود. خدايا! ما را در اين ماه در پيروى روشش و رسيدن به شفاعت او ياري كن بارخدايا! ‍ او را برای ما شفيعى پذيرفته شده و راهى مستقيم به سوى خودت قرار بده ، و مرا پيرو او بگردان تا اینکه تو را در روز قيامت ملاقات كنم و از من راضى باشى و از گناهانم چشم بپوشى و برايم از طرف خودت رحمت و خشنودی واجب و لازم دانسته باشی و مرا در دارالقرار و جايگاه خوبان فرود آورى.


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان - 1395/02/01
عنوان فیش :استعانت از خداوند نسبت به انجام اعمال مورد سوال در قیامت
کلیدواژه(ها) : انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان, تربیت جوانان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
شما[اعضای انجمن‌های اسلامی دانش‌آموزان] باید نقش ایفا کنید برای اینکه همسالان خودتان را -جوانان دوران دبیرستان را که با شما همسال هستند- طبق این تعریف درست، بار بیاورید و کمک کنید آنها این‌جوری بشوند[تشکیل هویّت و شخصیّت جوان اسلامی، آن‌چنان‌که جمهوری اسلامی میطلبد]؛ وظیفه‌ی انجمنهای اسلامی این است. طبعاً، [این‌] در صورتی امکان‌پذیر است که در ساخت خود و در خودسازی توفیقی به دست آورده باشید. بحمدالله، آن‌طور که الان آقای حاج‌علی‌اکبری فرمودند -بنده واقعاً خرسند شدم از گزارش ایشان، کم‌وبیش هم گزارش داشتم، اطّلاع هم داشتم لکن ایشان امروز اینجا صریح بیان کردند- تا حدود زیادی این‌جوری است. هم خودسازی کنید، هم دگرسازی کنید. انجمنهای اسلامی مخصوص شماها هم نیست؛ شما انجمنهای اسلامی دانش‌آموزی هستید، انجمنهای اسلامی دانشجویی هم همین وظیفه را دارند. هرجا، هر انجمن اسلامی‌ای -چه دانش‌آموزی، چه دانشجویی- به‌جای تربیت جوان ایرانی با این هویّت و با این شاکله‌ای که ذکر شد، اگرچنانچه حرکتی در جهت عکس بکند یا در این جهت کوتاهی بکند، برخلاف وظیفه‌اش عمل کرده است؛ برخلاف آنچه خدا از او میخواهد، عمل کرده است. در دعای مکارم‌الاخلاق، انسان ده‌ها چیز را از خدا میخواهد که خیلی هم مهم است؛ از جمله: وَ استَعمِلنی لِما تَسأَلُنی غَدًا عَنه؛(1) من را به کار بگیر در آن چیزی که فردا درباره‌ی آن از من در قیامت سؤال خواهی کرد. مسئولیم ما؛ همه مسئولند. شما جوان، ما پیر، امّا همه مسئولیم؛ جوانها هم مثل پیرها مسئولند، فرقی نمیکند. شما باید تلاشتان این باشد، اتّحادیّه تلاشش این باشد که جوان و مخاطبِ خود را اوّلاً هرچه میتوانید از لحاظ کمّیّت گسترش بدهید؛ نمیگویم انجمنها را گسترش بدهید [بلکه] دایره‌ی تبلیغ و اثرگذاری انجمنها بر روی جوانهای همسال را گسترش بدهید. ممکن است طرف مقابل شما جزو انجمنها هم نباشد و نخواهد باشد، عیبی ندارد امّا انجمنها کاری کنند که مخاطبان بسیاری پیدا کنند، سطح وسیعی از مخاطبان را پیدا کنند و روی آنها اثرگذار باشند، و آن اثر عبارت باشد از همین که گفتیم، یعنی تشکیل هویّت و شخصیّت جوان اسلامی، آن‌چنان‌که جمهوری اسلامی میطلبد، آن‌چنان‌که جمهوری اسلامی تعریف میکند؛ نه آن‌جوری که آمریکا و سرمایه‌دار صهیونیستی تعریف میکند. این وظیفه است؛ این کار را باید دنبال کنید. البتّه برنامه‌های اتّحادیّه را من مطّلعم؛ گزارش هم به من داده‌اند؛ گزارش را هم نگاه کردم؛ گزارش هم خوب بود؛ برنامه‌ها، برنامه‌های خوبی است لکن روزبه‌روز بایستی تقویت کنید؛ کمّاً و کیفاً این برنامه‌ها را باید تقویت کنید.
1 )
الصحیفه السجادیه ، دعای 20 ؛

للَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا ...
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا کامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از کاری که اهمیت به آن مرا مشغول کرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تکبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نکن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنکه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نکن جز آنکه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی...


مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان گردان‌های بسیج - 1394/09/04
عنوان فیش :یکی از آفتها در بسیج، غرور است/صحیفه سجادیه دعای 20
کلیدواژه(ها) : غرور, بسیجیان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یکی از آفتها در بسیج، غرور است. ما که حالا بسیجی هستیم -به‌عنوان برگزیدگان، به‌عنوان گل سرسبد، تعریف داریم دیگر؛ این‌همه تعریف کردیم- به دیگران به چشم تحقیر نگاه کنیم؛ این آفت است؛ این آفت است. هرچه بزرگ‌تر میشوید، هرچه بالاتر میروید، تواضعتان بیشتر بشود؛ خشوعتان پیش خدای متعال بیشتر بشود. شما نگاه کنید، من و شما هم استغفار میکنیم و گاهی میگوییم: استغفرالله ربّی و اتوب الیه؛ استغفار ما را نگاه کنید، استغفار امام سجّاد را [هم‌] نگاه کنید. ما هم دعا میخوانیم؛ تضرّع ما در دعاهایمان را نگاه کنید چه‌جوری است، تضرّع امیرالمؤمنین در آن مناجات یا تضرّع امام حسین در دعای عرفه یا تضرّع امام سجّاد در صحیفه‌ی سجّادیه را نگاه کنید؛ او کجا، ما کجا؛ امّا او هزار برابرِ ما در تضرّع جدّی‌تر است؛ در استغفار جدّی‌تر است. امیرالمؤمنین با آن عظمت، با آن مقام، با آن عبودیّت، با آن تقوا، در دعای کمیل ترس از عذاب خدا را مطرح میکند! هرچه بالاتر میروید، خودتان را در مقابل خدا و در مقابل خلق خدا [کوچک‌تر ببینید]؛ در دعای مکارم‌الاخلاق به ما یاد داده‌اند که هرچه خودمان در چشم مردم بالاتر میرویم، در اِلّا حَطَطتَنی عِندَ نَفسی مثِلَها؛(1) هرچه مقاممان پیش مردم بالاتر میرود، در نفْس خودمان به همان مقدار پایین‌تر برویم. توجّه کنیم به مسئولیّتمان، توجّه کنیم به کوتاهی‌هایمان، توجّه کنیم به ضعفهایمان، به نقصهایمان؛ ماها کم که نقص نداریم، من خودم را میگویم. خب، شما جوانها بهتر از ما هستید لکن همه نقص داریم؛ به نقصهای خودمان بیشتر باید [توجّه کنیم‌]. پس غرور یکی از آفتها است. مواظب باشید، به‌خاطر اینکه من بسیجی‌ام، من فدائی‌ام، من حاضرم جانم را بدهم، غرور شما را نگیرد.
1 )
لصحیفة السجادیة ، دعای 20 ؛

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا...
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا کامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از کاری که اهمیت به آن مرا مشغول کرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تکبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نکن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنکه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نکن جز آنکه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی...


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجمع جهانی اهل بیت علیهم‌السلام و اتحادیه‌ی رادیو و تلویزیون‌های اسلامی - 1394/05/26
عنوان فیش :لزوم التزام پیروان اهل بیت(علیهم‌السّلام) به حرکات آنان
کلیدواژه(ها) : اهل بیت (علیهم السلام‏), وظایف شیعیان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
اهمّیّت این مجمع(جهانی اهل بیت) انتساب به اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) است؛ چون خداوند متعال درباره‌ی اهل‌بیت پیغمبر با صراحت تمام در قرآن بیانی دارد که این بیان درباره‌ی کمتر مجموعه‌ای در قرآن تکرار شده است و آن این است: اِنَّما یُریدُ اللهُ لِیُذهِبَ عَنکُمُ الرِّجسَ اَهلَ البَیتِ وَ یُطَهِّرَکُم تَطهیرًا.(۱) معرّف اهل‌بیت طهارت آنها و تطهیر الهی نسبت به آنها است؛ خب، این تطهیر ابعاد زیادی دارد. اگر مجموعه‌ای خود را منتسب به اهل‌بیت (علیهم‌السّلام) میداند، باید لوازمی را ملتزم باشد -این عرض ما است- لوازمی هست که باید به این لوازم ملتزم شد. تلاش ائمّه (علیهم‌السّلام) عبارت بود از مجاهدت در این چند هدف: اوّلا زنده نگه داشتن معارف حقّه‌ی اسلامی، اصول و مبانی اسلامی؛ اینها را زنده نگه دارد. سعی حکومتهای ظالم و طواغیت امّت این بوده است که معارف اسلامی را یا نابود کنند یا قلب بکنند، عوض کنند، تحریف کنند. یکی از مهم‌ترین رشته‌های حرکات ائمّه (علیهم‌السّلام) ایستادگی در مقابل این بوده؛ حفظ معارف اسلامی، احیاء معارف اسلامی.

یکی از کارهای دیگر ائمّه (علیهم‌السّلام) اقامه‌ی احکام الهی بوده است. سعی در اقامه‌ی احکام الهی؛ چه در زمانی که حکومت دستشان بود، چه آن زمانی که از حکومت و از قدرت برکنار بودند. تلاششان مصروف بود برای اینکه بتوانند احکام‌الهی را در جامعه محقّق کنند. یک کار دیگر ائمّه (علیهم السّلام) مجاهدت فی‌سبیل‌الله بود که شما در زیارت ائمّه میخوانید: أشهَدُ أنّکَ جاهَدتَ فِی‌اللهِ حَقَّ جِهادِه؛(2) حقّ جهاد؛ یعنی هیچ کم نگذاشته‌اند در مجاهدت در راه خدا؛ با همه‌ی وجود، با همه‌ی توان، با همه‌ی ظرفیّت در راه خدا مجاهدت کردند.

یک بخش مهمّ از این مجاهدت که خود یک سرفصل جداگانه‌ای است، مبارزه‌ی با ظلم و مبارزه‌ی با ظالم بوده است. زندگی ائمّه (علیهم السّلام) سر تا پا عبارت است از مبارزه‌ی با ظلمه، مبارزه‌ی با ظلم. علّت آن فشارها و مسموم شدن‌ها و شهید شدن‌ها و مانند اینها هم همه‌اش همین بوده است؛ چون با ظلم و ظالم مبارزه میکردند. این زندگی ائمّه است. ما حالا میخواهیم پیروان اهل‌بیت باشیم؛ باید این چیزها را رعایت کنیم. بایستی معارف اسلامی را ترویج کنیم؛ بایستی اقامه‌ی احکام الهی را جزو اهداف خودمان بدانیم؛ باید در راه خدا با همه‌ی وجود مجاهدت کنیم؛ باید با ظلم بجنگیم، با ظالم بجنگیم، مبارزه کنیم؛ این وظیفه‌ی ما است. خب، مجاهدت فقط جنگ نظامی نیست؛ مجاهدت اعم است از انواع مبارزات، از مبارزات فرهنگی گرفته تا مبارزات سیاسی تا مبارزات اقتصادی؛ اینها همه داخل در عنوان مجاهدت است. ذهن فقط نرود به جنگ نظامی؛ یک وقتی هم ممکن است در یک‌جایی جنگ نظامی پیش بیاید لکن همه‌ی مجاهدت آن نیست.
1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 33
وَقَرنَ في بُيوتِكُنَّ وَلا تَبَرَّجنَ تَبَرُّجَ الجاهِلِيَّةِ الأولىٰ ۖ وَأَقِمنَ الصَّلاةَ وَآتينَ الزَّكاةَ وَأَطِعنَ اللَّهَ وَرَسولَهُ ۚ إِنَّما يُريدُ اللَّهُ لِيُذهِبَ عَنكُمُ الرِّجسَ أَهلَ البَيتِ وَيُطَهِّرَكُم تَطهيرًا
ترجمه :
و در خانه‌های خود بمانید، و همچون دوران جاهلیّت نخستین (در میان مردم) ظاهر نشوید، و نماز را برپا دارید، و زکات را بپردازید، و خدا و رسولش را اطاعت کنید؛ خداوند فقط می‌خواهد پلیدی و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملاً شما را پاک سازد.

2 )
كامل‏الزيارات ، ابن قولويه قمى‏ ص 39 ؛ 
مصباح‏المتهجد ، شیخ طوسی ص 738 ؛ 
المصباح‏للكفعمي ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى‏ ص 480 ؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج 99 ص 176 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، زیارت امین الله ؛

زار زين العابدين علي بن الحسين ع قبر أمير المؤمنين علي بن أبي طالب ع و وقف على القبر فبكى ثم قال السلام عليك يا أمير المؤمنين و رحمة الله و بركاته السلام عليك يا أمين الله في أرضه و حجته على عباده [السلام عليك يا أمير المؤمنين‏] أشهد أنك جاهدت في الله حق جهاده و عملت بكتابه و اتبعت سنن نبيه ص حتى دعاك الله إلى جواره و قبضك إليه باختياره و ألزم أعداءك الحجة في قتلهم إياك مع ما لك من الحج البالغة على جميع خلقه اللهم فاجعل نفسي مطمئنة بقدرك راضية بقضائك مولعة بذكرك و دعائك محبة لصفوة أوليائك محبوبة في أرضك و سمائك صابرة على نزول بلائك شاكرة لفواضل نعمائك ذاكرة لسوابغ آلائك مشتاقة إلى فرحة لقائك متزودة التقوى ليوم جزائك مستنة بسنن أوليائك [أنبيائك‏] مفارقة لأخلاق أعدائك مشغولة عن الدنيا بحمدك و ثنائك ...
ترجمه :
ابو على احمد بن على بن مهدى مى‏گويد: ابو على بن صدقه رقّى برايم نقل نموده و گفت: على بن موسى عليه السّلام برايم نقل نموده و گفت: پدرم حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام از پدر بزرگوارش حضرت جعفر عليه السّلام نقل فرمود كه آن جناب فرمودند: حضرت زين العابدين عليه السّلام قبر امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السّلام را به اين كيفيّت زيارت كردند: ابتداء بالاى قبر توقّف نموده و فصلى گريسته و بعد از آن فرمودند: سلام بر تو اى امير مؤمنان و رحمت و بركات خداوند بر تو باد، سلام بر تو اى امين خدا در روى زمين و حجّتش بر بنده‏گان، سلام بر تو اى امير مؤمنان، شهادت مى‏دهم كه تو در راه خدا آن طور كه شايد و بايد جهاد نموده و به كتاب خدا عمل و سنن و احكام پيامبرش صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را پيروى كردى تا حق تعالى تو را به جوار خودش خواند و به اختيار خويش قبض روحت فرمود و به واسطه كشتنت دشمنان را در حالى كه حجّت‏ها و براهين بالغه الهى بر جميع خلايق در دست تو بود حق تعالى بر دشمنان اتمام حجّت نمود، بار خدايا نفس من را به تقديرات خود مطمئن و به قضائت راضى و خشنود و به ياد و خواندنت حريص و نسبت به برگزيده‏گان از دوستانت محب و علاقه‏مند قرار بده، خداوندا من را در زمين و آسمانت محبوب ديگران نما و بر نزول بلاء و گرفتارى‏ها شكيبا و در مقابل نعمتهاى بزرگت شاكر و نسبت به نعمتهاى تامه و كامله‏ات ذاكر و متوجه و به سرور و شادى ملاقاتت مشتاق گردان. خداوندا تقوى و پرهيزكارى را زاد و توشه‏ام قرار بده براى روز جزايت، و مؤدّبم كن به آداب دوستانت و بر حذرم دار از اخلاق و سجاياى دشمنانت، خداوندا از تو مى‏خواهم كه بواسطه حمد و ستايشت از دنيا منصرفم نمائى ...


مربوط به :بیانات در دیدار شاعران - 1394/04/10
عنوان فیش :آمادگی دلهای شاعران برای بهره مندی از ادعیه
کلیدواژه(ها) : دعا, شاعران, شاعر
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یادآوری میکنم برکات رمضان را برای دلهای حسّاس شما[شاعران]، روحهای رقیق شما، احساسات سیّال شما؛ واقعاً اگر از این خرمن انبوه برکات، کسانی بنا باشد استفاده کنند، از جمله‌ی کسانی که بیشترین استفاده را باید بکنند و میکنند، کسانی هستند که دارای ذوقند، دارای روحند، دارای دلند، دارای احساس لطیفند؛ یعنی شماها. چه کسی از شما بهتر برای بهره‌مندی از دقایق و لحظات و ساعات و روزها و شبهای این ماه -که ماه تقرّب به خدا است، ماه رقّت دل، ماه انس با خدای متعال، ماه ذکر، ماه خشوع- و چه کسی مناسب‌تر از کسانی که صاحب این دلهای پاک و رقیق و احساسات لطیف هستند.

برای ورود در بهشت ذکر و انس و شوق، بهترین وسیله دعاهایی است که در این ماه وارد شده؛ چه دعاهایی که مخصوص این ماه است، چه دعاهایی که در همه‌ی اوقات حسّاس میشود آنها را خواند، مثل مناجات شعبانیّه، مثل دعاهای صحیفه‌ی سجّادیه؛ استفاده‌ی از اینها خیلی با ارزش است. وَ اسمَع دُعائی اِذا دَعَوتُک، وَ اسمَع نِدائی اِذا نادَیتُک، وَ اقبِل عَلَیَّ اِذا ناجَیتُک؛(1) اینها را دلهای لطیف شما با حضور بیشتری، با توجّه بیشتری میتواند بیان کند. فَقَد هَرَبتُ اِلَیکَ وَ وَقَفتُ بَینَ یَدَیک؛ اینها تعبیراتی است، کلماتی است که از لطیف‌ترین دلها و فصیح‌ترین زبانها صادر شده. چه کسی باید اینها را تلقّی کند، درک کند، استفاده کند، بهتر از شماها، بهتر از این دلهای پاک و لطیف. از دعا در این ماه غفلت نکنید. در دعای مناجات شعبانیّه، هَب لی قَلباً یُدنیهِ مِنکَ شَوقُهُ وَ لِساناً یُرفَعُ اِلَیکَ صِدقُهُ وَ نَظَراً یُقَرِّبُهُ مِنکَ حَقُّه؛ این دلی که شوق او، او را ارتفاع ببخشد، بالا ببرد، نزدیک به ذات ربوبی بکند، این را از خدا انسان طلب میکند. خب، کدام دل آماده‌تر است از آن دلِ حسّاس و لطیف؟ که خب بحمدالله در شماها این هست.

در دعای ابی‌حمزه‌ی ثمالی: بِکَ عَرَفتُکَ وَ اَنتَ دَلَلتَنی عَلَیکَ وَ دَعَوتَنی اِلَیکَ وَ لَولا اَنتَ لَم اَدر ما اَنت؛(2) این ارتباط لطیفِ معنوی با حضرت حق، با مبدأ محبّت و عزّت؛ اینها خیلی با ارزش است، اینها خیلی مهم است؛ اینها دلهایی را که دارای حسّاسیّتند حقیقتاً گرم میکند، نگه میدارد، امید میبخشد، برای آنها پناه و تکیه‌گاه میشود. من کاری ندارم مرحوم اخوان این شعر را برای چه‌کسی گفته و برای چه گفته؛ من این شعر را خطاب به صحیفه‌ی سجّادیه میخوانم؛ من این شعر را خطاب به دعای ابی‌حمزه‌ی ثمالی میخوانم؛ «ای تکیه‌گاه و پناه زیباترین لحظه‌های پرعصمت و پرشکوهِ تنهایی و خلوت من ای شطّ شیرین پرشوکت من». دعا این است. از این دست برندارید، از دعا رو برنگردانید؛ دعا خیلی با ارزش است. دعا همان اکسیری است که میتواند دلهایی را که آلوده‌ی ناامیدی، آمیخته‌ی به بدبینی، یا آلوده‌ی به احساسات غلط هستند، منقلب کند، به راه راست هدایت کند؛ دعا یک‌چنین چیزی است. از این شبها استفاده کنید، شماها شایسته‌ترین کسانی هستید که میتوانید دعا بخوانید و از دعا بهره‌ی واقعی ببرید، استفاده کنید. البتّه الفاظ دعا را خواندن، یک مرحله‌ی نازلی از دعا خواندن است -که همین الفاظ را انسان بخواند و معنایش را هم درست نفهمد، یا ظاهری از معنا را بفهمد- امّا با دعا آمیخته شدن، با آن مضامین آمیخته شدن و در آنها فرو رفتن، خیلی با ارزش است.
1 )
الإقبال بالأعمال الحسنة، سید بن طاووس، ج‏ ۳، ص ۲۹۵؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏۹۱، ص ۹۷؛ كليات مفاتيح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۱۵۶ (مناجات شعبانیه).

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اسْمَعْ دُعَائِي إِذَا دَعَوْتُكَ وَ اسْمَعْ نِدَائِي إِذَا نَادَيْتُكَ وَ أَقْبِلْ عَلَيَّ إِذَا نَاجَيْتُكَ فَقَدْ هَرَبْتُ إِلَيْكَ وَ وَقَفْتُ بَيْنَ يَدَيْكَ مُسْتَكِيناً لَكَ مُتَضَرِّعاً إِلَيْكَ رَاجِياً لِمَا لَدَيْكَ ثَوَابِي وَ تَعْلَمُ مَا فِي نَفْسِي وَ تَخْبُرُ حَاجَتِي وَ تَعْرِفُ ضَمِيرِي ...
ترجمه :
خدايا! بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست، و شنواى دعايم باش آنگاه كه می خوانمت، و صدايم را بشنو گاهى كه صدايت مي كنم، و به من توجّه كن هنگامی كه با تو مناجات می نمايم، همانا به سوى تو گريختم، و در حال درماندگى و زارى در برابرت ايستادم، پاداشى را كه نزد توست اميدوارم، آنچه را كه در درون دارم می دانى، بر حاجتم خبر دارى ...

2 )
مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص 592 ؛ اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 73 ؛ بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 95، ص 89 ؛

إِلَهِي لا تُؤَدِّبْنِي بِعُقُوبَتِكَ وَ لا تَمْكُرْ بِي فِي حِيلَتِكَ مِنْ أَيْنَ لِيَ الْخَيْرُ يَا رَبِّ وَ لا يُوجَدُ إِلّا مِنْ عِنْدِكَ وَ مِنْ أَيْنَ لِيَ النَّجَاةُ وَ لا تُسْتَطَاعُ إِلّا بِكَ لا الَّذِي أَحْسَنَ اسْتَغْنَى عَنْ عَوْنِكَ وَ رَحْمَتِكَ وَ لا الَّذِي أَسَاءَ وَ اجْتَرَأَ عَلَيْكَ وَ لَمْ يُرْضِكَ خَرَجَ عَنْ قُدْرَتِكَ يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ -بِكَ عَرَفْتُكَ وَ أَنْتَ دَلَلْتَنِي عَلَيْكَ وَ دَعَوْتَنِي إِلَيْكَ وَ لَوْ لا أَنْتَ لَمْ أَدْرِ مَا أَنْتَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي أَدْعُوهُ فَيُجِيبُنِي وَ إِنْ كُنْتُ بَطِيئاً حِينَ يَدْعُونِي ...
ترجمه :
خدايا مرا به كيفرت ادب منما، و با نقشه ات با من نيرنگ مكن، پروردگارا از كجا برايم خيرى هست، درحالی كه جز نزد تو يافت نمى شود، و از كجا برايم نجاتى است، درحالیكه جز به تو فراهم نمیگردد، نه آن كه نيكى كرد از كمك و رحمتت بی نياز شد، و نه آن كه بدى كرد و بر تو گستاخى روا داشت، و تو را خشنود نساخت از عرصه قدرتت بيرون رفت. پروردگارا، پروردگارا، پروردگارا.تو را به تو شناختم، و تو مرا بر هستى خود راهنمايى فرمودى، و به سوى خود خواندى، و اگر راهنمايى تو نبود، من نميدانستم تو كه هستى؟ ، سپاس خداى را كه می خوانمش و او جوابم را می دهد، گرچه سستی مى كنم گاهى كه او مرا مى خواند ...


مربوط به :بیانات در دیدار شاعران - 1394/04/10
عنوان فیش :خداوند از تعهّد شاعران نسبت به اهداف امّت اسلامی سوال خواهد کرد
کلیدواژه(ها) : شعر, شعر انقلاب, شاعران
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
میتوان با ابزار شعر مخاطب را به راه راست و صراط مستقیم هدایت کرد؛ میتوان هم او را به کج‌راهه برد، او را ساقط کرد. شعر میتواند انسانها را به حضیض ببرد؛ داریم از این‌جور شعر، بخصوص امروز که متأسّفانه فرهنگ لجام‌گسیخته‌ی دور از هنجارهای اخلاقی و انسانی به‌وسیله‌ی این ابزارهای جدید -ابزارهای رسانه‌ای جدید- انتشار فراوانی پیدا میکند، گاهی شعر میشود یک ابزاری برای لغزیدن، غلتیدن و منحرف شدن؛ این هم آن‌طرف قضیّه است. بنابراین هر دو کار از شعر برمی‌آید. شاعر با احساس لطیف خود، هم ادراک میکند، هم بر سرِ شوق می‌آید، هم دل‌تنگ میشود، و میسراید؛ این سراییدن شاعر ناشی از شوق است، ناشی از دل‌تنگی است، ناشی از احساس و ادراک و مشاهده‌ی یک چیزی است که دیگران آن را مشاهده نمیکنند. خب، این دو طرف دارد: میتواند جهت‌دهنده به سمت نیکی‌ها باشد، میتواند عکس‌ [آن] باشد. اگر شعر به‌صورت افراطی تحت‌تأثیر غریزه‌ی جنسی قرار گرفت -که متأسّفانه بعضی از دستها امروز در کشور ما دارند [شعر را] به این سمت میکشانند، بِزور میبرند، بعد از آنکه جوانهای ما در فضاهای باصفا و لطیف و بسیار زیبای معنوی و حماسی و انقلابی حرکت کردند، الان دستهایی شروع کردند، در جاهای مختلف؛ از جمله بیشتر از همه در فضای مجازی؛ حالا طرق دیگر به جای خود، از طریق شعر هم [جوانها را] به سمت غریزه‌گرایی جنسی افراطی بکشانند و ببرند- این بسیار چیز بدی است، این زنگ خطری است. گاهی این است، گاهی نفع‌طلبی شخصی است و گاهی ستم‌ستایی است، که متأسّفانه در تاریخ ما این معنا سابقه‌ی زیاد دارد، ستایش ستم و ستمگر.

امروز نقطه‌ی مقابلش را ما در مقابل داریم، الحمدلله، خوشبختانه دیدم چند نفر از این شعرای جوان عزیز ما در مقابل [آن‌] ایستاده‌اند؛ قبلاً هم شعرهایی در مورد یمن -شعر آقای سیّار- و شعرهای دیگر را شنیده‌ام، خوانده‌ام، بسیار خوب است، اینهایی که گفته‌اید، اینهایی که امشب هم دوستان خواندند، خیلی خوب بود؛ اینها درست است، این درست است، این آن کارِ صحیح است، این آن تعهّدی است که خدای متعال سؤال خواهد کرد. یکی از فِقرات دعای مکارم‌الاخلاق این است: وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ،(1) به فکر این باید بود؛ فردا یک چیزهایی را از ما سؤال میکنند؛ میگوید خدایا آن چیزی را که فردا بنا است از من سؤال کنی، امروز وسیله‌ی پرداختن به آن را و عمل به آن را در اختیار من قرار بده. خب حالا شماها وسیله‌اش را دارید، ممکن است کسانی دلشان پر باشد نتوانند بگویند، شما الحمدلله میتوانید بگویید؛ بگویید، اثر هم دارد. این شعری که شما برای بحرین میگویید، یا برای یمن میگویید، یا برای لبنان میگویید، یا برای غزّه میگویید، برای فلسطین میگویید، برای سوریه میگویید، هر شعری که شما برای اهداف امّت اسلامی میگویید، در هر نقطه‌ای این شعر کاربرد دارد و از آن استفاده میشود. این شعر اگرچنانچه در این جهتها به راه بیفتد، آن‌وقت «انَّ مِنَ الشِّعرِ لَحِکمَه»(2) درباره‌ی شعر شما صدق میکند، که حتماً شعر حکمت است.
1 )
الصحیفه السجادیه ، دعای 20 ؛

للَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا ...
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا کامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از کاری که اهمیت به آن مرا مشغول کرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تکبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نکن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنکه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نکن جز آنکه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی...

2 )
من لا يحضره الفقيه ، شیخ صدوق ج 4 ص  379؛

إنّ من الشعر لحكمة ، وإنّ من البيان لسحرا
ترجمه :
برخى از اشعار، حكمت و برخى از گفتارها سِحر است


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1394/04/02
عنوان فیش :توجّه دادن انسانها به عوالم بعد از دنیا،در ادعیه‌ی ماه رمضان
کلیدواژه(ها) : مرگ, پرونده اعمال, امید به رحمت خداوند, معاد
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یکی از مضامین تکرارشونده‌ی در ادعیه‌ی ماه مبارک رمضان توجّه دادن انسانها به عوالم بعد از حیات دنیوی است؛ توجّه دادن به عالم مرگ، عالم قبر، عالم قیامت، گرفتاری‌های انسان در دوران مواجهه‌ی با حساب و کتاب و سؤال الهی؛ این یکی از موضوعات مطرح در ادعیه‌ی ماه مبارک رمضان است. برای ما که بر مسندهای مسئولیّت تکیه زدیم، توجّه به این معنا بسیار مهم است؛ عامل کنترل‌کننده و مراقب برای انسان از جمله عبارت است از توجّه به همین عوالم. اینکه بدانیم «لایَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّة»؛(1) یک حرکت کوچک، یک سکون کوچک، یک اقدام کوچک، یک حرف کوچک از دید محاسبه‌کننده‌ی دوران بعد از مرگ بیرون نیست و از ما سؤال خواهد شد؛ این خیلی تأثیر میگذارد در رفتار ما، در گفتار ما، در حرکات ما.

در دعای شریف ابی‌حمزه [میخوانیم‌]: اِرحَمنی صَریعاً عَلَی الفِراشِ تُقَلِّبُنی اَیدی اَحِبَّتی؛(2) این حالتی که برای همه پیش می‌آید و شاید خیلی‌ها این حالت احتضار و لحظات نزدیکی مرگ را در دیگران دیده‌اند؛ من و شما در آن لحظات از خودمان اختیاری نداریم؛ هیچ‌کس در آنجا به ما نزدیک‌تر از خدا نیست. وَ نَحنُ اَقرَبُ اِلیهِ مِنکُم وَ لکِن لا تُبصرِون؛(3) هیچ‌کس نمیتواند ما را در آن حالت، از آن ورطه‌ای که در مقابل ما است نجات بدهد، مگر عمل صالح و فضل الهی. عرض میکنیم در این دعا که «اللّهُمَّ ارحَمنی»؛ در آنجا ما را رحم کن. وَ تَفَضَّل عَلَیَّ مَمدوداً عَلَی المُغتَسَلِ یُقَلِّبُنی صالحُ جیرَتی؛ در هنگامی که بعد از مرگ ما را غسل میدهند، خدای متعال در آن حالت، رحمت خود را، فضل خود را شامل حال ما کند و به ما ترحّم کند. بی‌اختیار در اختیار دستهای غسل‌دهنده هستیم؛ این مال یکایک من و شما است؛ هیچ‌کداممان از این حالت دوری و فراغت نداریم؛ این برای همه‌ی ما پیش می‌آید. به یاد آن لحظه باشید.

وَ تَحَنَّن عَلَیَّ مَحمولاً قَد تَناوَلَ الاَقرِباءُ اَطرافَ جِنازَتی؛ ما را بلند میکنند، سر دوش میگیرند، میبرند به سمت جایگاه همیشگی و ابدی ما. وَ جُد عَلَیَّ مَنقولاً قَد نَزَلتُ بِکَ وَحیداً فی حُفرَتی؛ ما را سرازیر قبر خواهند کرد. این یادآوری است؛ از این حالات نبایستی غافل بود؛ باید جلوی چشم ما باشد. اینکه سفارش میکنند به ما که به قبرستان بروید، به زیارت اموات بروید، یک علّت و وجه آن این است. بعضی بدشان می‌آید از اینکه کسی آنها را به یاد مرگ بیندازد؛ نه، این درمان است، این دارو است؛ علاج خودخواهی‌های ما، علاج غفلتهای ما، علاج هوسرانی‌های ما است. در جای دیگری از دعای شریف ابی‌حمزه [میخوانیم‌]: اِلهی اِرحَمنی اِذَا انقَطَعَت حُجَّتی وَ کَلَّ عَن جَوابِکَ لِسانی وَ طاشَ عِندَ سُؤالِکَ اِیّایَ لُبّی؛ آن وقتی که در مقابل سؤال الهی کم می‌آوریم و درمیمانیم، استدلال ما تمام میشود؛ مثل اینجا نیست که بتوانیم طرف مقابل را با استفاده‌ی از جهلش، از غفلتش، از عواطفش از واقعیّت دور کنیم. آنجا همه‌چیز آشکار است برای آن‌کسی که از ما سؤال میکند. به یاد آن لحظه باید بود. در یک فِقره‌ی دیگر: اَبکی لِخُروجی مِن قَبری عُریاناً - این دعا را در سحرهای ماه رمضان با توجّه بخوانید - ذَلیلاً حامِلاً ثِقلی عَلَی ظَهری اَنظُرُ مَرَّةً عَن یَمینی وَ اُخری‌ عَن شِمالی اِذِ الخَلائِقُ فی شَأنٍ غیرِ شَأنی؛ هرکسی به فکر خودش است؛ هیچ‌کس از من آنجا دستگیری نمیکند.

لِکُلِّ امرِئٍ مِنهُم یَومَئِذٍ شَأنٌ یُغنیهِ، وُجوهٌ یَومَئِذ مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة؛ مؤمنین، متّقین، آن کسانی که مراقب خودشان بودند و از جادّه‌ی حق و انصاف و ادای تکلیف الهی خارج نشدند، مصداق این جمله‌اند: وُجوهٌ یَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ، ضاحِکَةٌ مُستَبشِرَة؛ چهره‌های باز، خندان، درخشان، بعضی این‌جوری‌اند. وَ وُجوهٌ یَومَئِذٍ عَلَیها غَبَرَةٌ، تَرهَقُها قَتَرَة. آیه‌ی قرآن تا اینجا است؛(4) در دعا این کلمه هم اضافه شده: وَ ذِلَّة. البتّه فقط این مضمون نیست؛ دعاهای ماه رمضان مثل همه‌ی دعاهای دیگر، ما را میکشانَد به سمت آن سرچشمه‌ی لطیفِ مطبوعِ گوارای رحمت الهی.
1 ) سوره مبارکه سبإ آیه 3
وَقالَ الَّذينَ كَفَروا لا تَأتينَا السّاعَةُ ۖ قُل بَلىٰ وَرَبّي لَتَأتِيَنَّكُم عالِمِ الغَيبِ ۖ لا يَعزُبُ عَنهُ مِثقالُ ذَرَّةٍ فِي السَّماواتِ وَلا فِي الأَرضِ وَلا أَصغَرُ مِن ذٰلِكَ وَلا أَكبَرُ إِلّا في كِتابٍ مُبينٍ
ترجمه :
کافران گفتند: «قیامت هرگز به سراغ ما نخواهد آمد!» بگو: «آری به پروردگارم سوگند که به سراغ شما خواهد آمد، خداوندی که از غیب آگاه است و به اندازه سنگینی ذرّه‌ای در آسمانها و زمین از علم او دور نخواهد ماند، و نه کوچکتر از آن و نه بزرگتر، مگر اینکه در کتابی آشکار ثبت است!»

2 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583؛ 
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛
 بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛
 مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی،دعای ابوحمزه ثمالی؛

... وَارْحَمْني صَريعاً عَلَي الْفِراشِ تُقَلِّبُني اَيدي اَحِبَّتي وَتَفَضَّلْ عَلَي مَمْدوُداً عَلَي الْمُغْتَسَلِ يقَلِّبُني صالِحُ جيرَتي وَتَحَنَّنْ عَلَي مَحْموُلاً قَدْ تَناوَلَ الاَْقْرِبآءُ اَطْرافَ جَِنازَتي وَجُدْ عَلَي مَنْقوُلاً قَدْ نَزَلْتُ بِكَ وَحيداً في حُفْرَتي ...اِلـهي ارْحَمْني اِذَاانْقَطَعَتْ حُجَّتي وَكَّلَّ عَنْ جَوابِكَ لِساني وَطاشَ عِنْدَ سُؤالِكَ اِياي لُبّي ... اَبْكي لِخُروُجي مِنْ قَبْري عُرْياناً ذَليلاً حامِلاً ثِقْلي عَلي ظَهْري اَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يميني وَاُخْري عَنْ شِمالي اِذِ الْخَلائِقُ في شَاْن غَيرِ شَاْني لِكُلِّ امْرِئ مِنْهُمْ يوْمَئِذ شَاْنٌ يغْنيهِ وُجوُهٌ يوْمَئِذ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَوُجوُهٌ يوْمَئِذ عَلَيها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرَةٌ وَذِلَّه ...
ترجمه :
... پوشاندي و در آن حال كه در بستر مرگ افتاده و دست‌هاي ياران مرا به اين سو و آن سو كنند بر من رحم كن و در آن حال كه روي سنگ غسالخانه دراز كشيده‌ام و همسايگان شايسته‌ام به اينطرف و آنطرف مي‌گردانند بر من تفضل كن و هنگامي كه خويشان اطراف جنازه‌ام را بر دوش گرفته‌اند با من مهرباني فرما وهنگامي كه تك و تنها در ميان گودال قبر بر تو وارد شوم بر من بخشش كن ... به من رحم كن در آن هنگامي كه حجت و دليلم قطع شود و زبانم از پاسخ تو لال گردد و هوش در هنگام بازپرسي‌ات از سرم بپرد... و منكر از من، گريه كنم براي بيرون آمدنم از قبر برهنه و خوار كه بار سنگينم را به پشتم بار كرده. يكبار از طرف راستم بنگرم و بار ديگر از طرف چپ و هريك از خلايق را در كاري غير از كار خود ببينم. براي هر يك از آنها در آن روز كاري است كه به خود مشغولش دارد چهره‌هايي در آن روز گشاده و خندان و شادمانند و چهره‌هايي در آن روز غبارآلود است و سياهي و خواري آنها رافراگرفته ...

3 ) سوره مبارکه الواقعة آیه 85
وَنَحنُ أَقرَبُ إِلَيهِ مِنكُم وَلٰكِن لا تُبصِرونَ
ترجمه :
و ما از شما به او نزدیکتریم ولی نمی‌بینید!

4 ) سوره مبارکه عبس آیه 37
لِكُلِّ امرِئٍ مِنهُم يَومَئِذٍ شَأنٌ يُغنيهِ
ترجمه :
در آن روز هر کدام از آنها وضعی دارد که او را کاملاً به خود مشغول می‌سازد!

4 ) سوره مبارکه عبس آیه 38
وُجوهٌ يَومَئِذٍ مُسفِرَةٌ
ترجمه :
چهره‌هائی در آن روز گشاده و نورانی است،

4 ) سوره مبارکه عبس آیه 39
ضاحِكَةٌ مُستَبشِرَةٌ
ترجمه :
خندان و مسرور است؛

4 ) سوره مبارکه عبس آیه 40
وَوُجوهٌ يَومَئِذٍ عَلَيها غَبَرَةٌ
ترجمه :
و صورتهایی در آن روز غبارآلود است،

4 ) سوره مبارکه عبس آیه 41
تَرهَقُها قَتَرَةٌ
ترجمه :
و دود تاریکی آنها را پوشانده است،


مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 1394/03/06
عنوان فیش :لزوم توجه مسئولین نسبت به یاد خدا
کلیدواژه(ها) : تشخیص وظیفه, دعا, مناجات شعبانیه, نماز
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
وقتی یک مسئولیتی به ما میدهند، عرصه‌ی آن مسئولیت، عرصه‌ی وظیفه‌ی اساسی ما است و باید برویم دنبال کنیم لکن قبل از آن و همراه با آن و در نهایت آن، آنچه برای ما باید مهم باشد و در مدّنظر ما قرار بگیرد، این است که ما چه کار کنیم که به وظیفه‌ی الهی خودمان عمل کرده باشیم؛ تعبّد ما، اخلاص ما، عمل ما، عمل صالح ما تأمین شده باشد. این، آن وظیفه‌ای است که مسئولین، خیلی باید به آن توجّه کنند.

خب، این ماه‌ها فرصت بزرگی است - ماه شعبان، ماه رمضان - فرصتهای بزرگی است. این دعاهایی که در این ماه‌ها وارد شده است، راه را برای ما باز میکند. من و شما اگر بخواهیم با خدای متعال حرف بزنیم و یک مطالبه‌ای داشته باشیم، یک چیزی را از خدا درخواست کنیم، حقیقتاً درست بلد نیستیم. این دعاها با بلیغ‌ترین زبان، یاد میدهند به ما که از خدای متعال چه بخواهیم و با خدا چه‌جوری حرف بزنیم. همین مناجات شریف شعبانیه، فِقراتی که از اوّل تا آخر [این‌] دعا هست، هرکدام از اینها یک دریایی از معرفت است. علاوه‌ی بر این به ما یاد میدهد که چطور با خدا حرف بزنیم و از خدا چه بخواهیم. اِلهی هَب لی قَلبًا یدنیهِ مِنک شَوقُهُ وَ لِسانًا یرفَعُ اِلَیک صِدقُهُ وَ نَظَرًا یقَرِّبُهُ مِنک حَقُّه. (1) ببینید، سه نقطه‌ی کلیدی اساسی در یک فقره‌ی کوتاه دعا؛ دلی به من عطا کن که شوق، آن را به تو نزدیک کند؛ این شوق باید در دل به‌وجود بیاید. آلودگی ما به مادّیات، آلودگی ما به گناه، آلودگی ما به طمعها و حرصهای گوناگون، این شوق را در دل میمیرانَد. انس ما با قرآن، انس ما با دعا، انس ما با نوافل، درست به‌جاآوردن فرائض، این شوق را در دل برمی‌انگیزد و مشتعل میکند. یدنیهِ مِنک شَوقُه؛ آن‌وقت این شوق، دل را به خدا نزدیک میکند. وَ لِسانًا یرفَعُ اِلَیک صِدقُه؛ زبان صادق، سخن با صداقت. این سخن با صداقت، به‌سوی خدا بالا میرود. اِلَیهِ یصعَدُ الکلِمُ الطَّیبُ وَ العَمَلُ الصّلِحُ یرفَعُه؛ (2) حرف درست، حرف صادقانه، حرف صمیمانه، حرفی که در آن شائبه‌ای از مادّیت و خودخواهی و هواپرستی و این چیزها نباشد، سخنی است که به‌سمت خدا بالا میرود. وَ نَظَرًا یقَرِّبُهُ مِنک حَقُّه؛ نگاه حقیقت‌آمیز و حقیقت‌آلود، نگاه حقّانی به مسائل، نه نگاه جانب‌دارانه، نه نگاه هوس‌گرانه، نه نگاه کاسب‌کارانه، مسائل را با نگاه حق، طرف‌داری از حق، دنباله‌ی حق بودن، با این نظر نگاه کنیم؛ آن‌وقت دل به خدا نزدیک میشود. ببینید، راه حرف زدن با خدا را به ما یاد میدهند؛ به ما میگویند از خدا چه بخواهیم.

وظیفه سنگین است؛ اگر بخواهیم این وظایف را انجام بدهیم، احتیاج داریم به این استحکام ارتباط. باید ارتباط را قوی کرد؛ روزبه‌روز باید این ارتباط را حفظ کرد. ذکر دائم برای این است؛ اینکه نماز را در هر روز گذاشته‌اند و با تناوب گذاشته‌اند، برای این است که ما دچار غفلت نشویم. یکی از بزرگ‌ترین نعمتهای خدا، همین واجب کردن نماز بر ما است. اگر نماز را بر ما واجب نمیکردند، ما غرق در غفلت میشدیم؛ صبح، از خواب که پامیشوید، به یاد خدا؛ ظهر، وسط اشتغالات زندگی و معیشتی، به یاد خدا؛ شب، در پایان یک روزی که در آن تلاش کردید و کار کردید، به یاد خدا.
با یاد رویت جای در بستر گرفتم‌
با آرزویت سر ز بستر بر گرفتم
این آن ترتیب و برنامه‌ای است که برای ما در نظر گرفتند. عمل میکنیم؟ اگر [عمل‌] بکنیم، آن‌وقت میتوانیم مطمئن باشیم که «اَخرِجنی مِنَ الدُّنیا سالِما» (3) - در دعاهای ما است - میتوانیم خاطرجمع بشویم که سالم از اینجا بیرون خواهیم رفت. در دعای صحیفه‌ی سجّادیه [آمده‌]: اللّهمَّ ... اَمِتنا مُهتَدینَ غَیرَ ضالّینَ طائِعینَ غَیرَ مُستَکرِهینَ تائِبینَ غَیرَ عاصینَ وَ لا مُصِرّین؛ (4) جوری ما را بمیران که در عین هدایت، از دنیا برویم؛ جوری ما را بمیران که به آن عالَم، با طوع و رغبت رو کنیم. کفّار این‌جوری نیستند، فسّاق این‌جوری نیستند، ملائکه می‌آیند بالای سرشان و با فشار و زور [میگویند] : اَخرِجوا اَنفُسَکم. (5) امّا مؤمنین نه، مؤمنین خاطرشان از آن طرف جمع است و با طوع و رغبت میروند؛ چشم از چیزهای زوال‌پذیر میبندند امّا ناگهان چشم باز میکنند به نعمتهای عجیبی که [دنیا را] فراموش میکنند. یک سفر خوشی که شما میکنید، دَمِ گاراژ ممکن است فرض کنید فرزند شما، برادر شما از شما دور میشود، دل شما را نگران کند؛ امّا وقتی به سفر رفتید، این مناظر عالی، این زندگی خوب، تنوّع و مانند اینها، اصلاً [آن نگرانی‌] یادتان میرود. وقتی آنجا شما با رضای الهی، رضوان الهی، پاداش الهی وارد شدید - نُزُلاً مِن غَفورٍ رَحیم؛ (6) آیاتی که الان خواندند - با این وقتی انسان مواجه شد همه‌ی آن چیزهایی را که اینجا بود و موقّت بود و دلبستگی داشتیم و خودمان را برایشان میکشتیم، فراموش میکنیم؛ [باید] این‌جوری انسان از دنیا برود. این وظیفه‌ی ما است. البتّه این حرفها در درجه‌ی اوّل خطاب به خود این حقیر است؛ بنده بارم از شما سنگین‌تر است و مشکلاتم بیشتر از شما است ولی همه‌مان بایستی توجّه داشته باشیم.
1 )
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس ص ۶۸۵؛ 
بحارالانوار ، علامه مجلسی ج ۹۱ ص ۹۶ ؛
كليات مفاتيح الجنان، شیخ عباس قمی، اعمال مشترک ماه شعبان

... إِلَهِي هَبْ لِي قَلْبا يُدْنِيهِ مِنْكَ شَوْقُهُ وَ لِسَانا يُرْفَعُ إِلَيْكَ صِدْقُهُ وَ نَظَرا يُقَرِّبُهُ مِنْكَ حَقُّهُ ...
ترجمه :
... معبودا، به من دلی بخش که مشتاق مقام قرب تو شود، و زبانی که صدقش به سوی درگاهت بالا رود، و دیده‌ای حقیقت‌بین که به تو تقرب جوید ...

2 ) سوره مبارکه فاطر آیه 10
مَن كانَ يُريدُ العِزَّةَ فَلِلَّهِ العِزَّةُ جَميعًا ۚ إِلَيهِ يَصعَدُ الكَلِمُ الطَّيِّبُ وَالعَمَلُ الصّالِحُ يَرفَعُهُ ۚ وَالَّذينَ يَمكُرونَ السَّيِّئَاتِ لَهُم عَذابٌ شَديدٌ ۖ وَمَكرُ أُولٰئِكَ هُوَ يَبورُ
ترجمه :
کسی که خواهان عزّت است (باید از خدا بخواهد چرا که) تمام عزّت برای خداست؛ سخنان پاکیزه به سوی او صعود می‌کند، و عمل صالح را بالا می‌برد؛ و آنها که نقشه‌های بد می‌کشند، عذاب سختی برای آنهاست و مکر (و تلاش افسادگرانه) آنان نابود می‌شود (و به جایی نمی‌رسد)!

3 )
الكافي، ثقة الاسلام کلینی، ج‏2 ؛ ص578؛ مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شیخ طوسی، ج‏1 ؛ ص270.

اللَّهُمَّ أَعِنِّي عَلَى هَوْلِ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ أَخْرِجْنِي مِنَ الدُّنْيَا سَالِماً وَ زَوِّجْنِي مِنَ الْحُورِ الْعِينِ‏ وَ اكْفِنِي مَئُونَتِي وَ مَئُونَةَ عِيَالِي وَ مَئُونَةَ النَّاسِ‏ وَ أَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبادِكَ الصَّالِحِينَ‏.
ترجمه :
ابراهيم بن ميمون گويد: شنيدم حضرت صادق عليه السلام دعائى مي‌خواند (كه ترجمه‌‏اش اين است): «بار خدايا بر هراس روز قيامت مرا يارى فرما، و از دنيا سالم بيرونم ببر، و حور العين را بمن تزويج كن، و خرج خود و عيالم و خرج مردم را از من كفايت فرما، و مرا برحمت خود در زمره بندگان شايسته‏‌ات درآور».

4 )
صحيفه سجاديه: دعای ۴۰

... أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ...
ترجمه :
... ما را در زمره هدايت يافتگان بميران، نه گمراهان. چنان كن كه مرگ را به پيشباز رويم، نه ناپسندش شمريم. چنان كن كه در شمار ثابتان باشيم، نه در شمار عاصيان و نه در شمار اصرار كنندگان بر گناه ...

5 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 93
وَمَن أَظلَمُ مِمَّنِ افتَرىٰ عَلَى اللَّهِ كَذِبًا أَو قالَ أوحِيَ إِلَيَّ وَلَم يوحَ إِلَيهِ شَيءٌ وَمَن قالَ سَأُنزِلُ مِثلَ ما أَنزَلَ اللَّهُ ۗ وَلَو تَرىٰ إِذِ الظّالِمونَ في غَمَراتِ المَوتِ وَالمَلائِكَةُ باسِطو أَيديهِم أَخرِجوا أَنفُسَكُمُ ۖ اليَومَ تُجزَونَ عَذابَ الهونِ بِما كُنتُم تَقولونَ عَلَى اللَّهِ غَيرَ الحَقِّ وَكُنتُم عَن آياتِهِ تَستَكبِرونَ
ترجمه :
چه کسی ستمکارتر است از کسی که دروغی به خدا ببندد، یا بگوید: «بر من، وحی فرستاده شده»، در حالی که به او وحی نشده است، و کسی که بگوید: «من نیز همانند آنچه خدا نازل کرده است، نازل می‌کنم»؟! و اگر ببینی هنگامی که (این) ظالمان در شداید مرگ فرو رفته‌اند، و فرشتگان دستها را گشوده، به آنان می‌گویند: «جان خود را خارج سازید! امروز در برابر دروغهایی که به خدا بستید و نسبت به آیات او تکبّر ورزیدید، مجازات خوارکننده‌ای خواهید دید»! (به حال آنها تأسف خواهی خورد)

6 ) سوره مبارکه فصلت آیه 32
نُزُلًا مِن غَفورٍ رَحيمٍ
ترجمه :
اینها وسیله پذیرایی از سوی خداوند غفور و رحیم است!»


مربوط به :بیانات دیدار قهرمانان و ورزشکاران مسابقات آسیایی و پارا آسیایی - 1393/11/01
عنوان فیش :توجه ورزشکاران به کسب محبوبیت در آسمان و زمین
کلیدواژه(ها) : ورزش‌کاران, معنویت‎گرایی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
شما جوانهایی که در میدانهای ورزشی به هر شکلی پیروزی به دست می‌آورید، در بین مردم محبوبیت پیدا میکنید. محبوبیت هم لوازمی دارد، دردسرهایی دارد بالاخره؛ باید آنها را تحمّل کرد.
اوّلاً محبوبیت که پیدا میکنید، سعی کنید این محبوبیت فقط در زمین نباشد. در زیارت امین‌الله میخوانید: مَحبوبَةً فی اَرضِک وَ سَمائِک(1)؛ این محبوبیت خوب است؛ هم در زمین محبوب بشوید، هم در آسمان محبوب بشوید؛ در ملأ اعلی‌، فرشتگان الهی شما را دوست بدارند؛ ارواح طیبه‌ی اولیا شما را دوست بدارند.
1 )
كامل ‏الزيارات ، ابن قولويه قمى‏ ص  39 ؛ مصباح ‏المتهجد ، شیخ طوسی ص 738 ؛ بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج  99 ص  176.

السَّلامُ عَلَيْكَ يَا أَمِينَ اللَّهِ فِي أَرْضِهِ وَ حُجَّتَهُ عَلَى عِبَادِهِ ... اللَّهُمَّ فَاجْعَلْ نَفْسِي مُطْمَئِنَّةً بِقَدَرِكَ- رَاضِيَةً بِقَضَائِكَ مُولَعَةً بِذِكْرِكَ وَ دُعَائِكَ مُحِبَّةً لِصَفْوَةِ أَوْلِيَائِكَ مَحْبُوبَةً فِي‏ أَرْضِكَ‏ وَ سَمَائِكَ‏ صَابِرَةً عَلَى نُزُولِ بَلَائِكَ شَاكِرَةً لِفَوَاضِلِ نَعْمَائِك‏.
ترجمه :
امام سجاد علیه السلام در زیارت امام علی علیه السلام فرمودند: سلام بر تو اى امين خدا بر روى‏ زمينش،و حجّت او بر بندگانش... خدايا قرار ده نفسم را آرام‏ در برابر تقديرت، خشنود به قضاوتت، حريص به ذكر و دعايت، عاشق به برگزيده‏ دوستانت، محبوب در زمين و آسمانت، شكيبا بر نزول بلايت، سپاسگذار بر فزونى‏ نعمتهايت.


مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1393/10/07
عنوان فیش :کسى که فردا را جزو عمر خود بداند، مرگ را درست نشناخته
کلیدواژه(ها) : مرگ
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عن اسماعیل‌ بن‌ مسلم السّکونى عَنِ الصّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمَا السَّلامُ عَن اَبیهِ عَن آبائِهِ عَلَیهِمُ السَّلامُ قالَ، قالَ عَلِىٌّ عَلَیهِ‌‌السَّلامُ:

مَا اَنزَلَ المَوتَ حَقَّ مَنزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَدا مِن اَجَلِهِ.
هرکسى که فردا را جزو مهلت عمر خود بداند، مرگ را درست نشناخته و آن را در جایگاه حقیقى خود قرار نداده است.
عَن اِسماعیلِ بنِ مُسلِم السَّکونىّ
[راوی این روایت] معروف است که عامّى است؛ از روات و اصحاب امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) است؛ معروف به عامّى بودن است لکن بعضى احتمال داده‌‌اند طبق یک قرائنى که ایشان عامّى نباشد، شیعه باشد و بلکه از خواصّ امام صادق باشد؛ بعضى قرائنى بر این دارند و ذکر کرده‌‌اند؛ علی‌اىّ‌‌حالٍ ثقه است؛ همانى است که نوفلى از او نقل میکند.

عَنِ الصّادِقِ جَعفَرِ بنِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمَا السَّلامُ عَن اَبیهِ عَن آبائِهِ عَلَیهِمُ السَّلامُ قالَ، قالَ عَلىٌّ علیه‌‌السّلام:

مَا اَنزَلَ المَوتَ حَقَّ مَنزِلَتِهِ مَن عَدَّ غَدا مِن اَجَلِه
تعبیر کوتاه و بسیار گویا و عبرت‌‌انگیزى است. میفرماید هر کسى که فردا را -مثلاً امروز روز یک‌شنبه است و فردا دوشنبه است- جزو مهلت عمر خود و زندگى خود بداند، مرگ را درست نشناخته؛ مرگ را در جاى حقیقى خود قرار نداده؛ اینکه ما خیال کنیم که حالا ما یک چند سال دیگر هستیم، از جمله‌‌ى چیزهایى است که در روایات متعدّد، در دعاهاى مختلف مأثور با این نگرش عامیانه‌‌ى ابلهانه مبارزه شده که شما خیال کنید که ما حالا که هستیم؛ حالا فردا مثلاً یا یک‌سال دیگر. میفرماید که [چنین شخصی] مرگ را در جایگاه حقیقى خود قرار نداده است، یعنی کسى که فردا را جزو اجل خود یعنى جزو مهلت خود و فرصت خود بداند مرگ را درست نشناخته است. ممکن است همین امروز، امشب، تا قبل از فردا ما نباشیم کمااینکه نظائرش را فراوان دیده‌‌ایم.

در دعاى صحیفه‌‌ى سجّادیّه تعبیر عجیبى است؛ میفرماید که پروردگارا! به من آن روحیّه را عطا کن، آن فهم را عطا کن که من امید رسیدن نفَس بعدى را به این نفَس نداشته باشم: [حَتّى لانُؤَمِّلَ ...] وَلاَاتِّصالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لاَ لُحوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ؛(۱) داریم راه میرویم، اینکه قدم بعدى حتما از سوى ما برداشته خواهد شد را ما خاطرجمع نباشیم؛ ممکن است برویم. خب این حالت ترقّب موت در انسان خیلى برکات دارد: کار را انسان عقب نمی‌اندازد؛ کارهاى لازمى را که باید انجام بدهد، انجام میدهد؛ منافاتى هم ندارد با اینکه انسان با توجّه به اینکه با همین احتمال که ممکن است تا یک ساعت دیگر، تا یک روز دیگر نباشد، کارهاى بلندمدّت را هم شروع کند؛ با هم منافاتى ندارد. چون سود کارهاى بلندمدّت حتما به شخص ما که نخواهد رسید؛ به دیگران هم که برسد به این تعبیر بگوییم سودش به ما رسیده است. بنابراین «اعمَل لِدُنیَاکَ کَاَنَّکَ تَعیشُ اَبدًا»؛ کار آبادى دنیا، سامان دادن به امور زندگى دنیا را جورى انجام بده که گویا تا ابد بنا است زنده بمانى، یعنى حتما با استحکام انجام بده امّا «وَاعمَل لاِخِرَتِکَ کَاَنَّکَ تَموتُ غَدا»؛(2) کار آخرت را هم این‌جورى انجام بده. معناى این این است که هر دو را درست انجام بده؛ کار دنیا را درست انجام بده مثل کسى که تا ابد زنده خواهد بود، کار آخرت را هم درست انجام بده مثل کسى که فردا خواهد مُرد و دیگر فرصتى برایش باقى نیست.
1 )
الزهد، ص: 81؛
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 259
الأمالي( للصدوق)، ص: 108؛

ِ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مُسْلِمٍ السَّكُونِيِّ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ عَلِيٌّ ع مَا أَنْزَلَ الْمَوْتَ حَقَّ مَنْزِلَتِهِ مَنْ عَدَّ غَداً مِنْ أَجَلِهِ.
ترجمه :
هرکسى که فردا را جزو مهلت عمر خود بداند، مرگ را درست نشناخته و آن را در جایگاه حقیقى خود قرار نداده است.

2 )
صحیفه سجادیه دعای چهلم

(صحیفه سجادیه دعای چهلم ) (وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا نُعِيَ إِلَيْهِ مَيِّتٌ، أَوْ ذَكَرَ الْمَوْتَ:) (1) اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتَّى لَا نُؤَمِّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ، وَ لَا اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ، وَ لَا اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ (2) وَ سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ، وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ، وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً، وَ لَا تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّاً (3) وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِيرَ إِلَيْكَ، وَ نَحْرِصُ لَهُ عَلَى وَشْكِ اللَّحَاقِ بِكَ حَتَّى يَكُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الَّذِي نَأْنَسُ بِهِ، وَ مَأْلَفَنَا الَّذِي نَشْتَاقُ إِلَيْهِ، وَ حَامَّتَنَا الَّتِي نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْهَا (4) فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَيْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِراً، وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِماً، وَ لَا تُشْقِنَا بِضِيَافَتِهِ، وَ لَا تُخْزِنَا بِزِيَارَتِهِ، وَ اجْعَلْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِكَ، وَ مِفْتَاحاً مِنْ مَفَاتِيحِ رَحْمَتِكَ (5) أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ.
ترجمه :
خداوندا بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و آل او درود فرست و ما را از آرزوهاى دراز باز دار و با عمل درست، آرزوهاى ما را كوتاه كن تا اينكه ساعتى پس از ساعت ديگر را آرزو نكنيم و فردا را بعد از امروز، و حياتى پس از اين حيات و قدمى بعد از اين قدم را انتظار نكشيم. و ما را از غرور آرزوى دراز محافظت فرما و از شرور آن در امان نگهدار و مرگ را همواره در برابر ما نصب العين قرار ده و ياد مرگ را براى ما هر از گاهى قرار مده (بلكه هميشگى كن). و از كارهاى شايسته، عملى به ما عطا فرما كه با آن به عنوان زاد و توشه به سوى تو سير كنيم و به خاطر آن بر قرب ديدار تو حريص گرديم، به گونه‌اى كه مرگ، زمان انس ما باشد و موعد الفتى باشد كه به آن اشتياق پيدا كنيم و پناهگاهى باشد كه دوست داشته باشيم به آن نزديك شويم. پس هر گاه مرگ را بر ما فرود مى‌آورى و اجل را بر ما نازل مى‌كنى، ما را به زيارت آن سعادتمند گردان و ما را با او مأنوس كن و ما را در ميهمانى مرگ شقاوتمند مساز و به ديدار مرگ ما را پست و خوار مگردان. و مرگ را بابى از ابواب آمرزش و كليدى از كليدهاى رحمت خود مقرر بدار. و ما را درحالى‌كه هدايت شده‌ايم، گمراه نيستيم، مطيع توييم، از ديدار تو كراهت نداريم، تائب‌ايم، گناهكار نيستيم و بر گناه اصرار نداريم، بميران. اى ضمانت كنندۀ پاداش نيكو كاران و اى اصلاح كنندۀ اعمال تبهكاران.-]

3 )
من لا يحضره الفقيه، ج‏3، ص: 156؛
مجموعة ورام، ج‏2، ص: 234؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏44، ص: 139

وَ قَالَ رَسُولُ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ : اِعْمَلْ لِدُنْيَاكَ كَأَنَّكَ تَعِيشُ أَبَداً وَ اِعْمَلْ لآِخِرَتِكَ كَأَنَّكَ تَمُوتُ غَداً .
ترجمه :
چنان براى زندگى دنيا تلاش كن كه،گويا تا ابد زنده هستى. و براى آخرت خويش،آنچنان كار كن،كه گويى فردا از دنيا خواهى رفت


مربوط به :بیانات در دیدار اعضاى مجمع عالى بسیج مستضعفین - 1393/09/06
عنوان فیش :برای خدا احساس مسئولیت در کار داشته باشید
کلیدواژه(ها) : احساس مسئولیت, پاداش الهی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
پایه‌ى فکرى، در درجه‌ى اوّل، آن احساس مسئولیّت است که این عقبه‌ى فکرىِ بسیار مستحکمى است براى شما که میخواهید در عرصه‌ى بسیج حرکت بکنید، و شرط لازم که پایه‌ى دوّم محسوب میشود، بصیرت است؛ از این دو چیز یک لحظه نباید غفلت کرد. آن احساس مسئولیّت - یعنى براى خدا، صَبراً وَ احتِساباً؛(1) پروردگارا، من این کشف علمى را میکنم، این مطالعه را میکنم، این کار هنرى را خلق میکنم، این مبارزه را میکنم، این عمل اقتصادى را انجام میدهم، این کمک را به زید میکنم، این مبارزه را با عَمرو میکنم، براى تو؛ چون از من مسئولیّت خواسته‌اى - این احساس مسئولیّت و احساس تعهّد الهى؛ بعد هم آگاهى: بدانیم کجا هستیم، جاى ما کجا است، جاى دشمن کجا است، دشمن کیست، با دشمن با چه سلاحى باید مبارزه کرد.
1 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شیخ طوسی، ج ‏2، ص 611؛  الكافي، ثقة الاسلام کلینی، ج 4، ص 75، ح7؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 202 (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...).

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنَا قِيَامَهُ وَ صِيَامَهُ وَ بُلُوغَ الْأَمَلِ فِيهِ وَ فِي قِيَامِهِ وَ اسْتِكْمَالَ مَا يُرْضِيكَ عَنِّي صَبْراً وَ احْتِسَاباً وَ إِيمَاناً وَ يَقِيناً ثُمَّ تَقَبَّلْ ذَلِكَ مِنِّي بِالْأَضْعَافِ الْكَثِيرَةِ وَ الْأَجْرِ الْعَظِيم‏.
ترجمه :
امام سجاد (علیه‌السلام) این دعا را در تمام روزهای ماه رمضان می‌خواند: خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و روزى ما كن شب زنده‏‌دارى و روزه ماه رمضان را، و رسيدن به آرزوهايمان را در اين ماه و بپادارى‏ نماز و كامل كردن آنچه كه تو را از من خشنود سازد،كه همانا صبر و امید به پاداش الهی و ايمان و باور است، سپس آن را از من بپذير به چند برابر بيشتر، و مزدى بزرگ.


مربوط به :خطبه‌هاى نماز عید سعید فطر - 1393/05/07
عنوان فیش :فوز به جنت با انجام اعمال صالح در ماه رمضان
کلیدواژه(ها) : عمل صالح, ماه مبارک رمضان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
هرکدام از این اعمالى که در ماه رمضان انجام دادید، یک عمل صالح و یک قطعهاى از بهشت بود. اینکه در دعاى ماه مبارک رمضان از خداى متعال میخواهید که شما را فائز به جنت کند، معناى آن همین است که این اعمالى را که تجسم اخروى آن، بهشت موعود الهى است، نصیب شما بشود؛ (۱) و بحمدالله‌ شد. قدر آنچه را که در ماه رمضان آموختید بدانید، و آن را براى خودتان نگه بدارید.
1 )
الكافي، ثقة الاسلام کلینی، ج ۴، ص ۷۵ ح ۷؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج ۹۴، ص ۳۵۹؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص ۲۰۲ (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...).

أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هَذَا شَهْرُ الصِّيَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الْإِنَابَةِ وَ هَذَا شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ اللَّهُمَّ فَسَلِّمْهُ لِي وَ تَسَلَّمْهُ مِنِّي وَ أَعِنِّي عَلَيْهِ بِأَفْضَلِ عَوْنِكَ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِطَاعَتِكَ وَ فَرِّغْنِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ وَ دُعَائِكَ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِكَ وَ أَعْظِمْ لِي فِيهِ الْبَرَكَةَ وَ أَحْسِنْ لِي فِيهِ الْعَاقِبَةَ وَ أَصِحَّ لِي فِيهِ بَدَنِي وَ أَوْسِعْ فِيهِ رِزْقِي وَ اكْفِنِي فِيهِ مَا أَهَمَّنِي وَ اسْتَجِبْ لِي فِيهِ دُعَائِي وَ بَلِّغْنِي فِيهِ رَجَائِي اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّي فِيهِ النُّعَاسَ وَ الْكَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ...
ترجمه :
امام سجاد(علیه‌السلام) این دعا در در تمام روزهای ماه رمضان می خواند: خدایا براستی که این ماه رمضان است و ماه روزه گرفتن و ماه بازگشت و ماه توبه و ماه آمرزش و رحمت و ماه آزادی از آتش و ماه رسیدن به بهشت است بارالها آن را خالص به من بده و از من دریافت کن و مرا در آن با برترین یاریت یاری نما و برای اطاعتت توفیقم ده و و مرا برای بندگیت و خواستنت و خواندن کتابت فراغتم ده و برکتت را برایم زیاد کن و تندرستیم را بهبود بخش و بدنم را در آن تندرست دار و رزقم را فراوان گردان و هر آنچه برایم مهم است کفایت کن و دعایم را اجابت کن و مرا به آرزویم برسان. خدایا چرت و تنبلی و دلتنگی و سستی و سنگدلی و غفلت و فریب را از من در این ماه از بین ببر.


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1393/04/16
عنوان فیش :ماه رمضان ماه نجات از آتش است
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
ماه رمضان را «مبارک» نامیده‌اند؛ علّت مبارک بودن این ماه، این است که راه نجات از آتش و فوز به جنّت است، که در دعاى روز ماه رمضان [میخوانیم‌]: وَ هذا شَهرُ العِتقِ مِنَ النّارِ وَ الفَوزِ بِالجَنَّة. آتش و دوزخ الهى و همچنین بهشت و نعیم الهى در همین دنیا موجود است. آنچه در نشئه‌ى آخرت تحقّق پیدا میکند، باطن همان چیزى است که در اینجا است: «وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحیطَةٌ بِالکفِرین»(1)؛ جهنّم در همین‌جا، در همین نشئه، در همین زندگى، کافران و ظالمان و معاندان و مخالفان را احاطه کرده است؛ بهشت هم همین‌جور.
اینکه ما از جهنّم به بهشت برویم، دست خود ما است؛ در همین‌جا تحقّق پیدا میکند و صورت عینى و باطنى و واقعى آن در آن نشئه دیده میشود. ما میتوانیم این سفر را، این سِیر از دوزخ بدکردارى، دوزخ بددلى، دوزخ بداندیشى، از این دوزخ که مال این دنیا است را به بهشت نیک‌کردارى، به بهشت نیک‌اندیشى و نیک‌رفتارى و نیک‌خویى انجام بدهیم؛ اسم این حرکت «انابه» است، «توبه» است. لذا در دعا وارد شده است: وَ هذا شَهرُ اِلانابَةِ وَ هذا شَهرُ التَّوبَة»(2)؛ با انابه، با توبه، عِتق از نار و فوز به جنّت حاصل خواهد شد.
1 ) سوره مبارکه التوبة آیه 49
وَمِنهُم مَن يَقولُ ائذَن لي وَلا تَفتِنّي ۚ أَلا فِي الفِتنَةِ سَقَطوا ۗ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالكافِرينَ
ترجمه :
بعضی از آنها می‌گویند: «به ما اجازه ده (تا در جهاد شرکت نکنیم)، و ما را به گناه نیفکن»! آگاه باشید آنها (هم اکنون) در گناه سقوط کرده‌اند؛ و جهنم، کافران را احاطه کرده است!

1 ) سوره مبارکه العنكبوت آیه 54
يَستَعجِلونَكَ بِالعَذابِ وَإِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحيطَةٌ بِالكافِرينَ
ترجمه :
آنان با عجله از تو عذاب می‌طلبند، در حالی که جهنم به کافران احاطه دارد!

2 )
الكافي، ثقة الاسلام کلینی، ج 4، ص 75 ح 7؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 94، ص 359؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 202 (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...)؛

أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هَذَا شَهْرُ الصِّيَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الْإِنَابَةِ وَ هَذَا شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ اللَّهُمَّ فَسَلِّمْهُ لِي وَ تَسَلَّمْهُ مِنِّي وَ أَعِنِّي عَلَيْهِ بِأَفْضَلِ عَوْنِكَ وَ وَفِّقْنِي فِيهِ لِطَاعَتِكَ وَ فَرِّغْنِي فِيهِ لِعِبَادَتِكَ وَ دُعَائِكَ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِكَ وَ أَعْظِمْ لِي فِيهِ الْبَرَكَةَ وَ أَحْسِنْ لِي فِيهِ الْعَاقِبَةَ وَ أَصِحَّ لِي فِيهِ بَدَنِي وَ أَوْسِعْ فِيهِ رِزْقِي وَ اكْفِنِي فِيهِ مَا أَهَمَّنِي وَ اسْتَجِبْ لِي فِيهِ دُعَائِي وَ بَلِّغْنِي فِيهِ رَجَائِي اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّي فِيهِ النُّعَاسَ وَ الْكَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ...
ترجمه :
امام سجاد(علیه‌السلام) این دعا در در تمام روزهای ماه رمضان می خواند: خدایا براستی که این ماه رمضان است و ماه روزه گرفتن و ماه بازگشت و ماه توبه و ماه آمرزش و رحمت و ماه آزادی از آتش و ماه رسیدن به بهشت است بارالها آن را خالص به من بده و از من دریافت کن و مرا در آن با برترین یاریت یاری نما و برای اطاعتت توفیقم ده و و مرا برای بندگیت و خواستنت و خواندن کتابت فراغتم ده و برکتت را برایم زیاد کن و تندرستیم را بهبود بخش و بدنم را در آن تندرست دار و رزقم را فراوان گردان و هر آنچه برایم مهم است کفایت کن و دعایم را اجابت کن و مرا به آرزویم برسان. خدایا چرت و تنبلی و دلتنگی و سستی و سنگدلی و غفلت و فریب را از من در این ماه از بین ببر.


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام - 1393/04/16
عنوان فیش :احتیاج مسئولان به کار جدی همراه با اخلاص
کلیدواژه(ها) : تنبلی, روحیه کار و تلاش, نصیحت به مسئولان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
ما امروز به‌عنوان مسئولان کشور عزیزمان و مسئولان نظام جمهورى اسلامى، احتیاج مبرمى داریم به کار جدّى و پیگیر و همراه با صفا و اخلاص؛ این دعاها ما را به این سمت حرکت میدهد. یک دعا، دعاى روز اوّل ماه مبارک رمضان است که من از این دعا، این فِقره را انتخاب کرده‌ام: اَللهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوَى فَعَمِلَ وَ لا تَجعَلنا مِمَّن شَقِىَ فَکَسِلَ وَ لا مِمَّن هُوَ عَلى‌ غَیرِ عَمَلٍ یَتَّکِل»؛(1) سه جمله است. جمله‌ى اوّل عرض میکند: اَلَّلهُمَّ اجعَلنا مِمَّن نَوَى فَعَمِلَ؛ پروردگارا ! ما را از کسانى قرار بده که با نیّت، با قصد، با معرفت عمل انجام میدهند؛ عملِ هدف‌دار، عمل همراه با نیّت، عملى که از پیش معلوم است که در چه جهتى و به سمت چه مقصدى است. جمله‌ى دوّم: وَ لا تَجعَلنا مِمَّن شَقِىَ فَکَسِل؛ ما را از آن تیره‌روزانى قرار نده که دچار تنبلى و بیکارگى هستند. کسالت یعنى تنبلى، یعنى بیکارگى؛ ما را از اینها قرار نده. دعا این را به ما تعلیم میدهد. جمله‌ى سوّم: وَ لا مِمَّن هُوَ عَلى‌ غَیرِ عَمَلٍ یَتَّکِل؛ ما را از کسانى قرار نده که تکیه‌شان به چیزى غیر از عمل است. نشستن و آرزو کردن و حرّافى کردن و بافتن مطالبى به یکدیگر در جلسات، بدون اینکه عملى به دنبال آن باشد؛ ما را از اینها قرار نده. ببینید درس موجود در این دعا این است. مؤمن در روز اوّل ماه رمضان با این نفَس وارد این ضیافت الهى میشود. خود این یکى از مائده‌هاى بزرگ این ضیافت است. این یک دعا.
دعاى دوّم، دعاى هرروز ماه مبارک است؛ در این دعا عرض میکند: وَ اَذهِب عَنّى فیهِ النُّعاسَ وَ الکَسَلَ و السَّأمَةَ و الفَترَةَ وَ القَسوَةَ وَ الغَفلَةَ وَ الغِرَّة؛(2) پروردگارا! من را از این خصلتها و از این خصوصیّات برکنار بدار؛ این خصوصیّات اینها است: اوّل «النُّعاس»، خواب‌آلودگى؛ دوّم «الکَسَل»، یعنى همان بیکارگى و تنبلى؛ سوّم «السَّأمَة»، ملول شدن، از یک چیزى دل‌زده شدن، دل‌زدگى؛ بعد «الفَترَة» یعنى سهل‌انگارى، کارها را با سهل‌انگارى گذراندن، در کارها استحکام را رعایت نکردن؛ بعد «القَسوَة»، سخت‌دلى، تحجّر، عدم انعطاف؛ بعد «الغَفلَة»؛ غافل شدن و گیج خوردن از موقعیّت خود و آنچه دارد میگذرد و آنچه پیش روى ما است و آنچه پیرامون ما است؛ و آخرى «الغِرَّة»؛ فریب‌خوردگى، مغرور شدن، فریب خوردن؛ من را از اینها برحذر بدار. ببینید اینها چه درسهایى است. خب، کاربرد این مفاهیم - که مفاهیم متعالى بسیار برجسته‌اى است - براى مسئولان و دارندگان شئون کارى و جمعى، خیلى مهم‌تر از کاربرد آن در مورد افراد معمولى و عادّى است. اینکه ما میگوییم ما را دچار تنبلى مکن، دچار قسوت نکن، دچار غفلت نکن، از دو نظر محتاج این درخواست الهى هستیم و محتاج این مراقبتیم: یکى از نظر شخصىِ خودمان که نلغزیم، اشتباه نکنیم، دچار مشکل نشویم؛ یکى از نظر حوزه‌ى مأموریّتمان و مسئولیّتمان. شما مثل ناخدایى هستید که دارد کشتى را میراند، مثل خلبانى هستید که دارد هواپیما را سِیر میدهد؛ مسئله‌ى شما فقط مسئله‌ى حفظ جان خودتان نیست؛ فرق میکنید با آن کسى که سوار اتومبیل شخصىِ خودش است و تنها دارد در جاده حرکت میکند؛ مسئولیّت او فقط مسئولیّت جان خودش است؛ شما نه، جماعتى با شما هستند. اینها است که کفّه‌ى مسئولیّت را و لزوم تعهّد را در مورد این مسائلى که ذکر شد سنگین‌تر میکند.
1 )
إقبال‏‌الأعمال،سیدبن طاووس ص 22 ؛ مستدرک الوسائل، نوری، ج 7، ص 444 ؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 217 (اعمال مخصوص شب و روز ماه رمضان).

صلى أبو جعفر محمد بن علي الرضا ع صلاة المغرب في ليلة رأى فيها هلال شهر رمضان فلما فرغ من الصلاة و نوى الصيام رفع يديه فقال اللّهُمَّ يا مَنْ يَمْلِكُ التَّدْبيرَ وَ هُوَ عَلى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَديرٌ، يا مَنْ يَعْلَمُ خائِنَةَ الاعْيُنِ وَ ما تُخْفي الصُّدُورُ، وَ تُجِنُّ الضَّميرُ وَ هُوَ اللَّطيفُ الْخَبيرُ، اللّهُمَّ اجْعَلْنا مِمَّنْ نَوى فَعَمِلَ ، وَ لا تَجْعَلْنا مِمَّنْ شَقِيَ فَكَسَلَ، وَ لا مِمَّنْ هُوَ عَلى غَيْرِ عَمَلٍ يَتَّكِلُ.
ترجمه :
عبدالعظیم حسنی روایت کرده است که امام جواد (علیه‌السلام) بعد از نماز مغربی که هلال ماه رمضان را دید و قصد روزه کرد دو دستش را بلند نمود و فرمود: اى خدائى كه تدبير امور عالم به دست قدرت اوست و از اشاره به گوشه چشمها (خیانت دیده ها) و سر دلها و راز درونها آگاه است كه او خداى نکته سنج داناى به تمام اسرار عالم است اى خدا ما را از آن بندگان صالح گردان كه چون نيت كنند در پى آن عمل نمايند و از آنان كه به كسالت محروم از سعادتند و آنان كه به كارى نكرده اعتماد كنند و پاداش خواهند.

2 )
الكافي، ثقة الاسلام کلینی، ج 4، ص 75 ح 7؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 94، ص 359؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 202 (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...).

أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِي كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ ... اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّي فِيهِ النُّعَاسَ وَ الْكَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ...
ترجمه :
امام سجاد(علیه‌السلام) این دعا در در تمام روزهای ماه رمضان می خواند: ... خدایا چرت و تنبلی و دلتنگی و سستی و سنگدلی و غفلت و فریب را از من در این ماه از بین ببر.


مربوط به :بیانات در ابتدای درس خارج فقه درباره توجه به صدقه و تربیت فرزند صالح - 1393/03/05
عنوان فیش :سه خصلتی که بعد از مرگ هم به انسان اجر میرساند
کلیدواژه(ها) : مرگ, انفاق, هدایت الهی, فرزندآوری
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عَنِ الصّادِقِ جَعفَرِبنِ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمَاالسَّلامُ قالَ:لَیسَ یَتبَعُ الرَّجُلَ بَعدَ مَوتِهِ مِن الاَجرِ اِلاّ ثَلاثُ خِصال: صَدَقةٌ اَجراها فى حَیاتِهِ فَهىَ تَجرى بَعدَ مَوتِه وَ سُنَّةٌ سَنَّها هُدًى فَهِىَ تُعمَلُ بِها بَعدَ مَوتِه و وَلَدٌ صالِحٌ یَستَغفِرُ لَهُ.(۱)

لَیسَ یَتبَعُ الرَّجُلَ بَعدَ مَوتِهِ مِن الاَجرِ اِلاّ ثَلاثُ خِصال
روایت معروفى است. [امام صادق (علیه‌السّلام) میفرماید:] وقتى که دست ما از این دنیا -که دار عمل است- کوتاه شد، هیچ اجرى نمیتوانیم براى خودمان دست‌وپا کنیم و تدارک ببینیم. آنچه انسان میتواند براى آن‌طرف مرز حیات و موت فراهم کند، با عمل در این نشئه است؛ وقتى وارد آن نشئه شدیم، دیگر دست ما از عمل کوتاه است و اجرى براى خودمان نمیتوانیم تهیّه کنیم، مگر از سه ناحیه که این هم البتّه مربوط میشود به قبل و به همین نشئه‌ى دنیایى؛ لکن اجرى است که جریان دارد. و اجر از این سه کار، سه خصلت، سه امر، بعد از مرگ به انسان میرسد.

صَدَقَةٌ اَجراها فى حَیاتِهِ فَهىَ تَجرى بَعدَ مَوتِه
اوّل، صدقه‌ى جاریه. یک ‌وقت شما پولى را به کسى میدهید؛ خب این صدقه است. یک وقت پولى را مثلاً فرض کنید صرف ایجاد یک بنیادى، یک نهادى میکنید که پى‌درپى، پشت سرِ هم سود میدهد؛ سود آن متوقّف نیست، منقطع نمیشود؛ این صدقه‌ى جاریه است. فرض کنید کسانى مدرسه میسازند، کسانى بنیادهاى خیریّه به ‌وجود مى‌آورند، مسجد میسازند، و از این قبیل کارهایى که میکنند، این صدقه‌ى جاریه است. هر بارى که کسى از این صدقه استفاده کند و منتفع بشود، اجرى به آن کسى که این را ایجاد کرده است میرسد؛ خیلى چیز خوبى است، [اگر] بتوانیم و از دستمان بیاید، کارى بکنیم ماندگار، که بعد از رفتن ما از این نشئه هم به درد ما بخورد.

وَ سُنَّةٌ سَنَّها هُدًى فَهِىَ تُعمَلُ بِها بَعدَ مَوتِه
دوّم، سنّت هدایتى که آن را پایه‌گذارى کند و بنا بگذارد که این بعد از مرگ او موردِ عمل است. [مثلاً] این گفتمان‌سازى‌ها که گفته میشود و تأثیر بر روى افکار عمومى در کارهاى گوناگون که در اظهارات مسئولین و دیگران و بزرگان تکرار میشود، از همین [نوع] است. یا یک کار خوبى را باب کنید در جامعه؛ این سنّتى است که هر کسى بعد از شما به آن سنّت عمل کند، اجر و ثواب آن به شما به‌صورت نوبه‌نو میرسد.

و وَلَدٌ صالِحٌ یَستَغفِرُ لَه
و سوّم، فرزند صالحى تربیت بکنید که بعد از رفتن شما از خداى متعال براى شما طلب مغفرت بکند. بعضى از بچّه‌ها هستند که پدرها و مادرها، جانشان را، هستى‌شان را، آبرویشان را، مالشان را صَرف این بچّه‌ها میکنند [امّا] بعد از اینکه پدر از دنیا رفت، یک فاتحه هم براى پدر نمیخوانند، یک طلب مغفرت هم براى پدر نمیکنند، اصلاً یادشان نمى‌آید؛ [اگر] یادشان هم بیاید قضایا نقل میکنند، نه اینکه از خداى متعال براى او طلب مغفرت کنند. آن چیزى که آن بیچاره احتیاج دارد، این است که شما از خدا براى او طلب مغفرت کنید، طلب رحمت بکنید؛ به این احتیاج دارد؛ [نه] اینکه حالا شما بیایى بنشینى مثلاً درباره‌ى خصوصیّات او، طبق سلیقه‌ى خودت -حالا بعضى اوقات که گرایشهاى سیاسى هم دخالت میکند- یک چیزهایى بگویى، که روح آن بیچاره هم آنجا معذّب میشود. اهمّیّت تربیت فرزند صالح از جمله اینجا معلوم میشود که خب، این‌ همه شما زحمت میکشید، این را بزرگ میکنید، به سواد و علم و رشد و امکانات و مانند اینها میرسانید که به درد شما بخورد. مهم‌ترین چیزى هم که ممکن است از فرزند، به درد پدر بخورد، این است که براى او طلب مغفرت کند. حالا این در مورد تربیت فرزند؛ امّا شما حضراتى هم که اینجا تشریف دارید -[اعم از] برادران و خواهران- پدرها و مادرهایتان را فراموش نکنید، یعنى یکى از چیزهایى که حتماً مقیّد باشید، [دعا و طلب مغفرت براى آنها باشد.] یکى از چیزهایى که حضرت در دعاى شریف صحیفه‌ى سجّادیّه درباره‌ى والدین از خداى متعال طلب میکنند، این است که توفیق بده من بعد از هر نمازى آنها را دعا کنم،(۲) یعنى این یکى از توفیقات الهى است.
1 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏7، ص: 56؛
الأمالي( للصدوق)، ص: 35؛
الخصال، ج‏1، ص: 151؛

عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ ع قَالَ: لَيْسَ يَتْبَعُ الرَّجُلَ بَعْدَ مَوْتِهِ مِنَ الْأَجْرِ إِلَّا ثَلَاثُ خِصَالٍ صَدَقَةٌ أَجْرَاهَا فِي حَيَاتِهِ فَهِيَ تَجْرِي بَعْدَ مَوْتِهِ وَ سُنَّةٌ سَنَّهَا هُدًى فَهِيَ تُعْمَلُ بِهَا بَعْدَ مَوْتِهِ وَ وَلَدٌ صَالِحٌ يَسْتَغْفِرُ لَهُ.
ترجمه :
پس از مرگ، کسى اجرى براى خود تدارک نمیبیند مگر از سه کار: صدقه‌ى جاریه‌اى که در زندگى‌اش ایجاد کند؛ سنّت هدایتى که آن را پایه‌گذارى و بنا کند که پس از مرگش به آن عمل شود؛ و فرزند صالحى که برایش استغفار و طلب آمرزش کند.

2 )
صحیفه سجادیه بیست و پنجم

...اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ ذُرِّيَّتِهِ، وَ اُخْصُصْ أَبَوَيَّ بِأَفْضَلِ مَا خَصَصْتَ بِهِ آبَاءَ عِبَادِكَ اَلْمُؤْمِنِينَ وَ أُمَّهَاتِهِمْ، يَا أَرْحَمَ اَلرَّاحِمِينَ. اَللَّهُمَّ لاَ تُنْسِنِي ذِكْرَهُمَا فِي أَدْبَارِ صَلَوَاتِي، وَ فِي إِنًى مِنْ آنَاءِ لَيْلِي ، وَ فِي كُلِّ سَاعَةٍ مِنْ سَاعَاتِ نَهَارِي. اَللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ ، وَ اِغْفِرْ لِي بِدُعَائِي لَهُمَا، وَ اِغْفِرْ لَهُمَا بِبِرِّهِمَا بِي مَغْفِرَةً حَتْماً، وَ اِرْضَ عَنْهُمَا بِشَفَاعَتِي لَهُمَا رِضًى عَزْماً ، وَ بَلِّغْهُمَا بِالْكَرَامَةِ مَوَاطِنَ اَلسَّلاَمَةِ. اَللَّهُمَّ وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لَهُمَا فَشَفِّعْهُمَا فِيَّ، وَ إِنْ سَبَقَتْ مَغْفِرَتُكَ لِي فَشَفِّعْنِي فِيهِمَا حَتَّى نَجْتَمِعَ بِرَأْفَتِكَ فِي دَارِ كَرَامَتِكَ وَ مَحَلِّ مَغْفِرَتِكَ وَ رَحْمَتِكَ، إِنَّكَ ذُو اَلْفَضْلِ اَلْعَظِيمِ، وَ اَلْمَنِّ اَلْقَدِيمِ، وَ أَنْتَ أَرْحَمُ اَلرَّاحِمِينَ .
ترجمه :
خداوندا بر محمد و آل او و نسل او درود فرست، و پدر و مادرم را به بهترين چيزى كه پدران و مادران بندگان با ايمانت را به آن امتياز داده‌اى مخصوص گردان، اى مهربانترين مهربانان. خداوندا ياد آنان را در پس نمازهايم، و در اوقات شبم و در ساعات روزم از صفحۀ قلبم مزداى. خداوندا بر محمد و آلش درود فرست و مرا به بركت دعايى كه براى آنان دارم بيامرز، و آنان را بخاطر خوبيهايى كه در حق من داشته‌اند مشمول آمرزش حتمى خود قرار ده و به شفاعت و ميانجيگرى من از آنان بطور مسلّم خشنود شو و آنان را با كرامت به سر منزل مقصودشان در بهشت برين برسان. خداوندا اگر پدر و مادرم را پيش از من آمرزيدى پس ايشان را شفيع من قرار ده، و اگر مرا پيش از آنان مورد آمرزش خود قرار دادى پس مرا شفيع ايشان بنما، تا در پرتو مهربانيت در سراى كرامت، و جايگاه مغفرت و رحمتت گرد آئيم، زيرا كه تو صاحب فضل بزرگ و نعمت ديرين هستى و تو مهربانترين مهربانانى.


مربوط به :بیانات در دیدار مردم استان ایلام در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام - 1393/02/23
عنوان فیش :هیچ‌کس نمیتواند مانند امیرالمؤمنین(علیه‌السلام) عمل کند
کلیدواژه(ها) : زندگی امیرالمؤمنین(علیه السلام), زهد امیرالمومنین (علیه السلام)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
سرفصل سوّم[از زندگى امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام)]، سلوک امیرالمؤمنین در دوران حکومت است؛ چه سلوک شخصى، چه سلوک اجتماعى و حکومتى. سلوک شخصى، زندگى زاهدانه‌ى على در دوران حکومت و قدرت [است‌]. یک کشور پهناور عظیمى در ید قدرت امیرالمؤمنین بود؛ از اقصاى شرق، تا مصر، تا آفریقا - این منطقه‌ى عظیم - همه دولت اسلامى و تحت حکومت امیرالمؤمنین بود؛ این حاکم بزرگ و مقتدر، با این کشور پهناور و ثروتمند، زندگى شخصى‌اش، سلوک شخصى‌اش، مثل یک انسان مستمند و بینوا بود؛ با یک لباس زندگى بکند، نان جو و خشک غذاى او باشد، از همه‌ى لذّات مادّى پرهیز کند؛ طورى که خود او خطاب به همراهان و همکاران و دولتمردان زمان خود میفرمود: اِنَّکُم لا تَقدِرونَ عَلى‌ ذلِک؛(1) شماها نمیتوانید؛ راست هم میگفت، هیچ‌کس نمیتواند؛ واقعاً این عجیب است که زندگى شخصى امیرالمؤمنین در دوران حکومتش این‌جورى باشد - در یک خانه‌ى محقّر زندگى بکند؛ زندگى معیشتى او در حدّاقل، مثل یک انسان مستمند و بینوا و فقیر [باشد] - و به این‌همه کار بزرگ بپردازد. و سلوک اجتماعى‌اش، اقامه‌ى حق، اقامه‌ى عدل، ایستادگى براى اِنفاذ حکم‌الهى؛ واقعاً هر عقلى حیران میشود در مقابل این‌همه عظمت و این‌همه قدرت. این چه انسانى است؟ این غیر از مقامات معنوى است؛ سلوک سیاسى [است‌]. سیاستمداران دنیا و حکّام عالم چه‌جورى زندگى کردند؟ امیرالمؤمنین چه‌جورى زندگى کرد؟ این هم یک سرفصل مهمّى است که دیگر تا امروز نظیرى نداشته است و نخواهد داشت؛ زهد امیرالمؤمنین و سلوک شخصى او و عبادت او در دوران اقتدارش. به امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) عرض کردند که یا بن رسول‌اللَّه! شما چرا این‌قدر به خودتان سختى میدهید، فشار مى‌آورید، این‌جور عبادت میکنید، این‌جور زهد میکنید، این‌جور روزه میگیرید، این‌جور گرسنگى میکشید؟ امام سجّاد گریه کرد، فرمود: آنچه من میکنم، درمقابل آنچه جدّم امیرالمؤمنین میکرد چیست؛ کار من کجا، کار او کجا!(2) یعنى امام سجّاد، سلوک عبادى و زاهدانه‌ى خود را در مقابل سلوک زاهدانه و عبادى امیرالمؤمنین کوچک میشمارد؛ این خیلى مهم است.
1 ) نامه 45 : از نامه‏هاى آن حضرت است به عثمان بن حنيف انصارى، كار گزارش در بصره، وقتى به حضرت خبر رسيد او را به مهمانى دعوت كرده‏اند و او به آنجا رفته.
أَمَّا بَعْدُ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ فَوَاللَّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لَا أَعْدَدْتُ لِبَالِي ثَوْبِي طِمْراً وَ لَا حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَ لَا أَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا كَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ وَ لَهِيَ فِي عَيْنِي أَوْهَى وَ أَوْهَنُ مِنْ عَفْصَةٍ مَقِرَةٍ بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِي غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِي ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِيبُ أَخْبَارُهَا وَ حُفْرَةٌ لَوْ زِيدَ فِي فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ يَدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاكِمُ وَ إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ : وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ * وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا أَوْ أُتْرَكَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِيقَ الْمَتَاهَةِ وَ كَأَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ إِذَا كَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً. وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ كَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ الذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِي لَمَا وَلَّيْتُ عَنْهَا وَ لَوْ أَمْكَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَيْهَا وَ سَأَجْهَدُ فِي أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ حَتَّى تَخْرُجَ الْمَدَرَةُ مِنْ بَيْنِ حَبِّ الْحَصِيدِ . وَ مِنْ هَذَا الْكِتَابِ ، وَ هُوَ آخِرُهُ : إِلَيْكِ عَنِّي يَا دُنْيَا فَحَبْلُكِ عَلَى غَارِبِكِ قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِكِ وَ أَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِكِ وَ اجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِي مَدَاحِضِكِ أَيْنَ الْقُرُونُ الَّذِينَ غَرَرْتِهِمْ بِمَدَاعِبِكِ أَيْنَ الْأُمَمُ الَّذِينَ فَتَنْتِهِمْ بِزَخَارِفِكِ فَهَا هُمْ رَهَائِنُ الْقُبُورِ وَ مَضَامِينُ اللُّحُودِ وَ اللَّهِ لَوْ كُنْتِ شَخْصاً مَرْئِيّاً وَ قَالَباً حِسِّيّاً لَأَقَمْتُ عَلَيْكِ حُدُودَ اللَّهِ فِي عِبَادٍ غَرَرْتِهِمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ أُمَمٍ أَلْقَيْتِهِمْ فِي الْمَهَاوِي وَ مُلُوكٍ أَسْلَمْتِهِمْ إِلَى التَّلَفِ وَ أَوْرَدْتِهِمْ مَوَارِدَ الْبَلَاءِ إِذْ لَا وِرْدَ وَ لَا صَدَرَ هَيْهَاتَ مَنْ وَطِئَ دَحْضَكِ زَلِقَ وَ مَنْ رَكِبَ لُجَجَكِ غَرِقَ وَ مَنِ ازْوَرَّ عَنْ حَبَائِلِكِ وُفِّقَ وَ السَّالِمُ مِنْكِ لَا يُبَالِي إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ وَ الدُّنْيَا عِنْدَهُ كَيَوْمٍ حَانَ انْسِلَاخُهُ اعْزُبِي عَنِّي فَوَاللَّهِ لَا أَذِلُّ لَكِ فَتَسْتَذِلِّينِي وَ لَا أَسْلَسُ لَكِ فَتَقُودِينِي وَ ايْمُ اللَّهِ يَمِيناً أَسْتَثْنِي فِيهَا بِمَشِيئَةِ اللَّهِ لَأَرُوضَنَّ نَفْسِي رِيَاضَةً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَى الْقُرْصِ إِذَا قَدَرْتُ عَلَيْهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوماً وَ لَأَدَعَنَّ مُقْلَتِي كَعَيْنِ مَاءٍ نَضَبَ مَعِينُهَا مُسْتَفْرِغَةً دُمُوعَهَا أَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَةُ مِنْ رِعْيِهَا فَتَبْرُكَ وَ تَشْبَعُ الرَّبِيضَةُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ وَ يَأْكُلُ عَلِيٌّ مِنْ زَادِهِ فَيَهْجَعَ قَرَّتْ إِذاً عَيْنُهُ إِذَا اقْتَدَى بَعْدَ السِّنِينَ الْمُتَطَاوِلَةِ بِالْبَهِيمَةِ الْهَامِلَةِ وَ السَّائِمَةِ الْمَرْعِيَّةِ طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَكَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْكَرَى عَلَيْهَا افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ كَفَّهَا فِي مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُيُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ فَاتَّقِ اللَّهَ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ وَ لْتَكْفُفْ أَقْرَاصُكَ لِيَكُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُكَ .
ترجمه :
اما بعد، اى پسر حنيف، به من خبر رسيده كه مردى از جوانان اهل بصره تو را به مهمانى خوانده و تو هم به آن مهمانى شتافته‏اى، با غذاهاى رنگارنگ، و ظرفهايى پر از طعام كه به سويت آورده مى‏شده پذيراييت كرده‏اند، خيال نمى‏كردم مهمان شدن به سفره قومى را قبول كنى كه محتاجشان را به جفا مى‏رانند، و توانگرشان را به مهمانى مى‏خوانند به لقمه‏اى كه بر آن دندان مى‏گذارى دقت كن، لقمه‏اى را كه حلال و حرامش بر تو روشن نيست بيرون افكن، و آنچه را مى‏دانى از راه‏هاى حلال به دست آمده بخور. معلومت باد كه هر مأمومى را امامى است كه به او اقتدا مى‏كند، و از نور علمش بهره مى‏گيرد. آگاه باش امام شما از تمام دنيايش به دو جامه كهنه، و از خوراكش به دو قرص نان قناعت نموده. معلومتان باد كه شما تن دادن به چنين روشى را قدرت نداريد، ولى مرا با ورع و كوشش در عبادت، و پاكدامنى و درستى يارى كنيد. به خدا قسم من از دنياى شما طلايى نيندوخته، و از غنائم فراوان آن ذخيره‏اى برنداشته، و عوض اين جامه كهنه‏ام جامه كهنه ديگرى آماده نكرده‏ام آرى از آنچه آسمان بر آن سايه انداخته، فقط فدك در دست ما بود، كه گروهى از اينكه در دست ما باشد بر آن بخل ورزيدند، و ما هم به سخاوت از آن دست برداشتيم، و خداوند نيكوترين حاكم است. مرا با فدك و غير فدك چه كار كه در فردا جاى شخص در گور است، كه آثار آدمى در تاريكى آن از بين مى‏رود، و اخبارش پنهان مى‏گردد، گودالى كه اگر به گشادگى آن بيفزايند، و دستهاى گور كن به وسيع كردن آن اقدام نمايد باز هم سنگ و كلوخ زمين آن را به هم فشارد، و خاك روى هم انباشته رخنه‏هايش را ببندد اين است نفس من كه آن را به پرهيزكارى رياضت مى‏دهم تا با امنيت وارد روز خوف اكبر گردد، و در اطراف لغزشگاه ثابت بماند. اگر مى‏خواستم هر آينه مى‏توانستم به عسل مصفّا، و مغز اين گندم، و بافته‏هاى ابريشم راه برم، اما چه بعيد است كه هواى نفسم بر من غلبه كند، و حرصم مرا به انتخاب غذاهاى لذيذ وادار نمايد در حالى كه شايد در حجاز يا يمامه كسى زندگى كند كه براى او اميدى به يك قرص نان نيست، و سيرى شكم را به ياد نداشته باشد، يا آنكه شب را با شكم سير صبح كنم در حالى كه در اطرافم شكمهاى گرسنه، و جگرهايى سوزان باشد، يا چنان باشم كه گوينده‏اى گفته: «اين درد و ننگ تو را بس كه با شكم سير بخوابى، و در اطراف تو شكم‏هايى باشد كه پوستى را براى خوردن آرزو كنند». آيا به اين قناعت كنم كه به من امير مؤمنان گفته شود، ولى در سختى‏هاى روزگار با آنان شريك نباشم، يا در تلخى‏هاى زندگى الگويشان محسوب نشوم آفريده نشدم تا خوردن غذاهاى پاكيزه مرا سر گرم كند به مانند حيوان به آخور بسته كه همه انديشه‏اش علف خوردن است، يا چهار پاى رها شده كه كارش به هم زدن خاكروبه‏هاست، از علف‏هاى آن شكم را پر مى‏كند، و از منظور صاحبش از سير كردن او بى‏خبر مى‏باشد، هيهات از اينكه رهايم ساخته، يا بيكار و بيهوده‏ام گذاشته باشند، يا كشاننده عنان گمراهى باشم، يا در حيرت و سرگردانى بيراهه روم. انگار گوينده‏اى از شما مى‏گويد: اگر خوراك فرزند ابى طالب اين است پس ضعف و سستى او را از جنگ با هماوردان و معارضه با شجاعان مانع مى‏گردد بدانيد درختان بيابانى چوبشان سخت‏تر، و درختان سرسبز پوستشان نازك‏تر، و گياهان صحرايى آتششان قوى‏تر، و خاموشى آنها ديرتر است. من و رسول خدا همچون دو درختى هستيم كه از يك ريشه رسته، و چون ساعد و بازو مى‏باشيم. به خدا قسم اگر عرب در جنگ با من همدست شوند من از مقابله با آنان روى بر نگردانم، و اگر فرصت‏ها دست دهد شتابان بدان سو (شام) مى‏روم، و خواهم كوشيد تا زمين را از اين موجود وارونه، و سرنگون كالبد (معاويه) پاك نمايم، تا سنگريزه‏ها از ميان دانه‏هاى درو شده بيرون رود. و از اين نامه است كه پايان آن است اى دنيا، از من فاصله بگير، كه مهارت را بر گردنت انداختم، از چنگالت بيرون جستم، از دامهايت فرار كردم، و از رفتن در لغزشگاههايت دورى گزيدم. كجايند گذشتگانى كه به بازيهايت آنان را فريفتى كجايند ملّتهايى كه با زر و زيورت آنان را مغرور نمودى اينك اينان گروگانهاى قبور، و فرورفته در لابلاى لحدهايند. به خدا قسم اى دنيا اگر موجودى قابيل ديدن، و جسمى سزاوار لمس بودى، حدود خدا را بر تو جارى مى‏ساختم در رابطه با بندگانى كه به آرزوها فريبشان دادى، و ملتهايى كه در پرتگاه‏هاى هلاكت انداختى، و پادشاهانى كه تسليم نابودى كردى و به سر چشمه‏هاى بلا وارد نمودى، به جايى كه در ورود و خروجش امنيت نباشد. هيهات هر كس گام در لغزشگاههايت نهد بلغزد، و هر كه سوار آبهاى متراكمت گردد غرق شود، و آن كه از دامهاى تو به يك سو رود موفق گردد، و كسى كه از فتنه‏هاى تو سالم است باكى ندارد كه گرفتار تنگى زندگى باشد، و دنيا نزد او مانند روزى است كه لحظه پايانش فرا رسيده. از من دور شو، به خدا قسم رام تو نشوم تا مرا به خوارى نشانى، و عنان به دستت نگذارم تا هر كجا خواهى ببرى. قسم به خداوند، قسمى كه فقط اراده حق را از آن استثنا مى‏كنم، آنچنان نفس خويش را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان زمانى كه براى خوردن يابد شاد شود، و به جاى خورش به نمك قناعت كند، و كاسه چشمم را در گريه‏هاى شب و روز قرار دهم تا چون چشمه‏اى كه آبش فرو رفته اشكى در آن نماند. آيا به همان گونه كه حيوان چرنده شكمش را با چريدن پر كند و بخوابد، و رمه گوسپند كه از علف سير مى‏شود و به جانب خوابگاهش مى‏رود، على هم از توشه خود بخورد و بخوابد چشمش روشن كه پس از ساليانى دراز به چهارپايان رها شده، و گوسپندان چرنده اقتدا كند خوشا به حال كسى كه واجبات پروردگارش را به جا آورده، و مشكلات را تحمل نموده، و در شب از خواب خوش دورى كرده، تا وقتى كه خواب بر او چيره شود زمين را فرش خود گرفته، و دست را بالش زير سر كند، در ميان جمعيتى كه ترس از قيامت ديده‏هايشان‏ را بيدار گذاشته، و پهلوهاشان از بستر استراحت جدا شده، و لبهاشان به ذكر پروردگارشان آهسته و آرام گوياست، و گناهانشان به كثرت استغفار از بين رفته، «اينان حزب خدايند، و بدانيد كه حزب خدا رستگارانند». پسر حنيف از خدا پروا كن، و قرص‏هاى نان خودت تو را بس باشد، تا اين روش موجب خلاصى‏ات از آتش جهنم گردد

2 )
شرح نهج البلاغه، ابن ابی الحدید، ج 1، ص 27 ؛ بحار الانوار، علامه مجلسی، ج 41، ص 149.

وَ قِيلَ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع وَ كَانَ الْغَايَةُ فِي الْعِبَادَةِ أَيْنَ عِبَادَتُكَ مِنْ عِبَادَةِ جَدِّكَ قَالَ عِبَادَتِي عِنْدَ عِبَادَةِ جَدِّي كَعِبَادَةِ جَدِّي عِنْدَ عِبَادَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص
ترجمه :
به علی بن حسین علیه السلام که در نهایت عبادت کردن بود گفته شد عبادت شما نسبت به عبادت حضرت علی علیه السلام کجاست؟ ایشان فرمودند که عبادت من نزد عبادت جدم همچون عبادت جدم نزد عبادت رسول خدا(ص) است.


مربوط به :بیانات در دیدار مردم استان ایلام در سالروز ولادت امیرالمؤمنین علیه‌السلام - 1393/02/23
عنوان فیش :رسیدن به هدفهای مادی درصورت تقویت ایمان
کلیدواژه(ها) : ایمان, جهاد, آخرت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
جامعه‌ى اسلامى جامعه‌اى است که اگر از لحاظ جنبه‌هاى مادّى به اسلام عمل بکند، بدون تردید در قلّه قرار خواهد گرفت؛ از لحاظ علم، از لحاظ صنعت لازم، از لحاظ معیشت، از لحاظ روابط اجتماعى، از لحاظ عزّت و شرف دنیائى و عمومى و ملّى و بین‌المللى در اوج قرار میگیرد؛ امّا این همه‌ى کارها نیست، همه‌ى هدفها نیست. اگر زندگى ما در دنیا زندگى خوبى باشد، امّا لحظه‌ى مرگ ما لحظه‌ى بدبختى و روسیاهى ما باشد، چه فایده دارد؟ امام سجّاد (علیه‌السّلام) در دعاى صحیفه‌ى سجّادیّه میفرماید: اَمِتنا مُهتَدینَ غَیرَ ضالّینَ، طائِعینَ غَیرَ مُستَکرِهین؛ (1) میگوید پروردگارا! من را درحالى از دنیا ببر و بمیران که هدایت‌یافته باشم، گمراه نباشم؛ من را درحالى از دنیا و از این نشئه ببر که من با طوع و رغبت به آن‌طرف بروم. چه کسى با طوع و رغبت از این گذرگاه عبور میکند؟ آن کسى که به آن‌طرف خاطرجمع است. دیدید جوانهاى ما - جوانهاى آن‌روزِ شما - در میدانهاى جنگ، چگونه بى‌محابا وارد عرصه‌هاى خطر میشدند؛ [در] همین عملیّات‌هایى که ذکر کردند - چه در منطقه‌ى ایلام، چه در منطقه‌ى خوزستان، چه در منطقه‌ى استانهاى غربى - این جوانها کجاها رفتند؛ چه‌کارها کردند؛ مرگ را تحقیر کردند؛ خطر را کوچک شمردند؛ [چون‌] دل اینها با حقایق آشنا شده بود. انسان وقتى آن‌طرف را ببیند، آن نعمت را ببیند، از آن‌طرف خاطرجمع باشد، راحت زندگى میکند، راحت فداکارى میکند، راحت بر مشکلات صبر میکند، راحت قدم در وادى‌هاى خطر میگذارد و پیش میرود؛ مسئله اینجا است.
ما اگر بخواهیم در مقاصد دنیوى هم پیروز بشویم، بایستى ایمان خودمان را، اعتقاد خودمان را، عمل خودمان را، براى آن‌سوى مرز مردن تقویت کنیم.
1 )
صحيفه سجاديه: دعای 40

أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ.
ترجمه :
ما را در زمره هدايت يافتگان بميران، نه گمراهان. چنان كن كه مرگ را به پيشباز رويم، نه ناپسندش شمريم. چنان كن كه در شمار ثابتان باشيم، نه در شمار عاصيان و نه در شمار اصرار كنندگان بر گناه.


مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1393/02/08
عنوان فیش :رجاء و خوف همزمان
کلیدواژه(ها) : خوف از خداوند, امید به رحمت خداوند, یاس
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عَن اَبی حَمزَةَ الثُّمالیِّ قالَ: قالَ الصّادِقُ جَعفَرُ بنُ مُحَمَّدٍ عَلَیهِمَا السَّلامُ:
اُرجُ اللهَ رَجاءً لا یُجَرِّئُکَ عَلى مَعاصیهِ وَ خَفِ اللهَ خَوفا لا یُؤیِسُکَ مِن رَحمَتِهِ.
امام صادق علیه‌‌السّلام میفرماید: آنچنان به خدا امید داشته باش که تو را بر معصیت او گستاخ نسازد، و آنچنان از خدا بترس که تو را از رحمتش ناامید نسازد.
اُرجُ اللهَ رَجاءً لا یُجَرِّئُکَ عَلى مَعاصیه
اوّلاً «رجاء» لازم است؛ امید به رحمت الهى، به مغفرت الهى، به عون الهى لازم است -که یکى از گناهان کبیره را «یأس عن رَوح‌‌الله‌» دانسته‌‌اند- پس رجاء را همیشه باید داشت یعنى همیشه این ارتباط بین دل شما و خداى شما باید برقرار باشد؛ بدانید که میتوانید از او جلب رحمت کنید، جلب تفضّل کنید؛ این باید باشد، منتها این رجاء و امید، به‌ نحوى نباشد که ما را بر انجام معصیت گستاخ کند. گاهى اوقات جورى با مردم حرف میزنیم یا با خودمان جورى حدیثِ نفْس میکنیم که گویى به‌خاطر گلِ روى ائمّه (علیهم‌السّلام) خداى متعال ما را هیچ عذاب نخواهد کرد؛ این جرأت دادن و گستاخ کردن به معصیت الهى است؛ این «اغترار بالله‌» است. ما در دعاهایمان در موارد متعدّدى منع شده‌ایم از مغرور شدن به خدا و اغترار بالله‌. در صحیفه‌ى سجّادیّه است که: وَ الشَّقاءُ الاَشقى لِمَنِ اغتَرَّ بِکَ ما اَکثَرَ تَصَرُّفَهُ فی عَذابِک، تا آخر این فِقرات که فِقرات تکان‌دهنده‌اى است.(۱) اغترار بالله‌ صُوَرى دارد که یکى از صورتهاى اغترار بالله‌ این است که انسان هرچه معصیت کند و ببیند خداى متعال مجازات نکرد، مغرور بشود، بگوید خدا با ما کارى ندارد. یکى از صُوَر اغترار بالله‌ این است که انسان بدون اینکه وسیله‌ى تقرّبى پیدا کند و نسبت به خداى متعال [مسیری] در پیش بگیرد، امیدوار باشد بر اینکه بله، خداى متعال ما را [ مجازات نمیکند]؛ [ مثل] مرد رِندِ عرق‌خورى که این‌جورى شعر گفت:
ساقى کوثر نمیدارد دریغ از ما شراب
عیشها خواهیم کرد، اینجا شراب، آنجا شراب

به همین خیال هم باید باشد! یعنى اینجا گناه میکنیم، آنجا هم که دیگر حضرت هست و دست ما را میگیرد! این اغترار بالله‌ است. [ امام صادق (علیه‌السّلام)] میفرماید که رجاء تو جورى نباشد که تو را بر معصیت گستاخ کند.

وَ خَفِ اللهَ خَوفا لا یُؤیِسُکَ مِن رَحمَتِه
از آن‌طرف هم خوف لازم است؛ خوف از خداى متعال لازم است که لازمه‌ى آن، معرفت است؛ کسى که معرفت داشته باشد، خوف پیدا میکند. هرچه معرفت انسان بیشتر باشد، خوف بیشتر است. یک بچّه‌ى دوساله، هیچ خوفى از یک آدم قدرتمند ندارد؛ چون نمیداند، قدرت او را نمیفهمد، اصلاً درک نمیکند، لذا هیچ خوفى هم ندارد؛ یک آدم بزرگ‌تر چرا، میفهمد که این آدم قدرتمند است، باید از او ترسید؛ همچنان‌که یک بچّه‌ى کوچک براى یک استاد دانشگاه، براى یک عالِم، براى یک دانشمند، براى یک مرجع تقلید احترامى هم قائل نیست؛ چون نمیفهمد که مقامش چقدر است؛ وقتى بزرگ شد، آن‌وقت میفهمد که مقام او خیلى بالا است. ما در مقابل پروردگار عالم، خوفمان کم است چون معرفتمان کم است؛ تعظیممان کم است چون معرفتمان کم است، چون عظمت پروردگار را، آن «معدن‌العظمه» را -فَتَصِلَ اِلى مَعدِنِ العَظَمَة-(۲) درک نکرده‌ایم، نفهمیده‌ایم، لذا خوفمان کم است، تکریممان کم است، تعظیممان کم است. پس بنابراین خوف لازم است، منتها نباید این خوف به‌قدرى باشد که انسان را مأیوس کند؛ اگر جورى شد که انسان یأس پیدا کرد، این [حالت] از یک صفت خوب به یک صفت زشت و بد برمیگردد.
1 )
الأمالي( للصدوق)، ص: 14؛
جامع الأخبار(للشعيري)، ص: 98؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏67، ص: 384؛

عَنْ أَبِي حَمْزَةَ الثُّمَالِيِّ قَالَ قَالَ الصَّادِقُ جَعْفَرُ بْنُ مُحَمَّدٍ ع ارْجُ اللَّهَ رَجَاءً لَا يُجَرِّئُكَ عَلَى مَعَاصِيهِ وَ خَفِ اللَّهَ خَوْفاً لَا يُؤْيِسُكَ مِنْ رَحْمَتِهِ.
ترجمه :


2 )
صحیفخ سجادیه دعای چهل و ششم

صحیفه سجادیه دعای 46: وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي يَوْمِ الْفِطْر؛ ...حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ. مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِي عَذَابِكَ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِي عِقَابِكَ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الْمَخْرَجِ!! عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْه‏...
ترجمه :
...پس عذاب دائم براى كسى است كه از تو روى بر گرداند و يأس ذلت‌بار از آن كسى است كه از درگاه تو نوميد شود و بالاترين شقاوت از آن فردى است كه در پيشگاه تو غرور و تكبر بورزد.چه بسيار است تغير و تحول او در عذاب تو، و چه طولانى است درنگ حيرت آميز او در عقاب تو، و چه دور است سرانجام او از گشايش، و چه نوميد است از آسانى راحتى و رهايى!! همۀ اين‌ها البته بر مبناى قضاوت عادلانه‌اى است كه هرگز در آن ظلم نمى‌كنى و حكم منصفانه‌اى است كه ابدا در آن ستم نمى‌نمايى...

3 )
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏2، ص: 687؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏91، ص: 99
مفاتیح الجنان؛ مناجات شعبانیه

...الهِي هَبْ لِي كَمالَ الانْقِطاعِ الَيْكَ، وَ انِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضِياءِ نَظَرِها الَيْكَ، حَتّى تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ، فَتَصِلَ الى‏ مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصِيرَ أَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِكَ، الهِي وَ اجْعَلْنِي مِمَّنْ نادَيْتَهُ فَاجابَكَ وَ لا حَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِكَ، فَناجَيْتَهُ سِرّاً وَ عَمِلَ لَكَ جَهْراً...
ترجمه :



مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام و سفرای کشورهای اسلامی - 1392/05/18
عنوان فیش :رحمت الهی با خواستن بدست می‌آید/صحیفه سجادیه دعای ۴۶
کلیدواژه(ها) : امید به رحمت خداوند, اعتماد به خدا, ذکر خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
بنده لازم میدانم به مناسبت همین عظمتی كه این ایام دارد، و ارزشی كه ذكر و یاد الهی دارد، به مسئولین محترم كشور، مجموعه‌ی تازه‌نفسی كه مسئولیتهای كشور را برعهده گرفتند و ان‌شاءالله در این كار با قدم ثابت، با اراده و عزم راسخ به پیش خواهند رفت، این توصیه را بكنم كه در طول این راه دشوار، از همین سلاح ذكر و توجه و توسل به خداوند متعال و اعتماد به خدا استفاده كنند. «یا من لا یجبه بالرّدّ اهل الدّالّة علیه»(۱) - دعائی كه وارد شده است برای روز عید فطر، در صحیفه‌ی مباركه‌ی سجادیه - حتّی كسانی كه در مخاطبه‌ی با پروردگار عالم، با گستاخی حرف میزنند، خدای متعال رحمت خود را شامل آنها هم میكند. رحمت واسعه‌ی الهی در دسترس كسانی است كه آن را بخواهند و بطلبند. مهم این است كه هدایت الهی را بخواهیم، رحمت الهی را بخواهیم، آن را بطلبیم؛ آن وقت به دست خواهد آمد.
همه‌ی مسئولین كشور - بخصوص مسئولین سطوح بالای كشور - به خداوند متعال توجه كنند، توسل كنند. كارهای سنگین، وظائف مهم، حقوق عمومی مردم، مسئولیتهائی است بر دوش آنها؛ این مسئولیتها را با كمك پروردگار میشود بخوبی انجام داد.
1 )
صحيفه سجاديه: دعای ۴۶

وَ يَا مَنْ لَا يَجْبَهُ بِالرَّدِّ أَهْلَ الدَّالَّةِ عَلَيْهِ.
ترجمه :
دعای امام سجاد(علیه‌السلام) پس از نماز روز عید فطر: ای خداوندی كه دست رد بر سینه بندگان پرتوقع خود نمی‌زنی.


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام‌ - 1392/04/30
عنوان فیش :وظیفه شکر بعد از رسیدن هر نصرت الهی
کلیدواژه(ها) : شکر نعمت, نصرت الهی, فرصت ماه مبارک رمضان, توبه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
بعد از هر نصرتی كه خدای متعال به انسان میدهد، انسان موظف است خدای متعال را شكر و سپاس بگوید. بعد از آنكه خدای متعال به ما در یك عرصه‌ای یك موفقیتی را ارزانی داشت، موظفیم تضرع و توسل و توجه خودمان را افزایش دهیم؛ این وظیفه‌ی ما است. فرمود: «اذا جاء نصرالله و الفتح. و رأیت النّاس یدخلون فی دین الله افواجا. فسبّح بحمد ربّك و استغفره انّه كان توّابا».(۱) نصرت، تفضل الهی است؛ باید ما را به خدای متعال نزدیك كند، رابطه‌ی ما را با خدا احیاء كند، تضرع ما را پیش خدای متعال افزایش دهد. خدا را شكر میكنیم؛ بحمدالله نصرتهای الهی پی‌درپی شامل حال این مردم بوده است؛ آخرین آن - كه نصرت بزرگی هم بود - همین مسئله‌ی انتخابات بود، حضور مردم بود. هم ملت ایران عموماً، هم مسئولان كشور به نحو خاص، در این حماسه‌ی سیاسی دخیل بودند و مشمول این لطف الهی و نصرت الهی شدند. حالا كه نصرت الهی شامل حال ما شد و توانستیم این حماسه‌ی بزرگ را بر پا كنیم - كه آثار این حماسه‌ی بزرگ در بخشهای مختلف بتدریج خود را نشان خواهد داد - پس باید دست تضرع و توسل به ذیل عنایت پروردگار بگشائیم و از خدای متعال سپاسگزاری كنیم؛ بخصوص كه ماه رمضان است؛ این هم یك فرصتی است، این هم یك توفیقی است؛ این هم یك اقبالی است كه در این لحظه‌ی مهمِ حركت سیاسی كشور، در ماه رحمت الهی قرار گرفتیم، كه فرمود: «و هذا شهر الانابة و هذا شهر التّوبة و هذا شهر المغفرة و الرّحمة و هذا شهر العتق من النّار و الفوز بالجنّة»؛(۲) اینها از دعاهای روزهای ماه رمضان است. رمضان ماه انابه است، ماه توبه است. توبه یعنی برگشت از راه غلطی كه ما با گناهان خود، با غفلتهای خود، آن راه را رفتیم. معنای انابه این است كه توجه به خدای متعال پیدا كنیم برای حال و آینده. گفته‌اند فرق بین توبه و انابه این است كه توبه مربوط به گذشته است، انابه مربوط به حال و آینده است. هم از گناهان، از خطاها، از كردار زشت خودمان در هر بخشی كه از ما سر زده، پیش خدای متعال عذرخواهی كنیم، استغفار كنیم و برگردیم، و هم انابه كنیم از حال و در آینده؛ این رابطه‌ی قلبی را بین خودمان و خدا تقویت كنیم. رمضان ماه رحمت است، ماه مغفرت است. فرمود: «و هذا شهر العتق من النّار»؛ آزادی از آتش. آزادی از آتش، در واقع آزادی از همین خطاها و گناهانی است كه ما انجام میدهیم. این گناهان ما، خطاهای ما، همان صورتهای ناسوتی آن عذابهای آخرتند. اگر اینجا ظلم میكنیم، اگر غیبت میكنیم، اگر بدگوئی میكنیم، اگر از حد خودمان تجاوز میكنیم، اگر از تكلیف تجاوز میكنیم، هر كدام از اینها یك صورت اخروی دارد كه در عالم برزخ و در عالم قیامت به شكلهای مخصوصِ خودش ظاهر میشود، تجسم پیدا میكند؛ و اینها عذاب الهی است. گفت: «ای دریده پوستین یوسفان / گرگ برخیزی از این خواب گران». در اینجا پنجه درافكندن در دل این و آن، در آنجا تجلی عذاب الهی و گرگ برخاستن از خواب را نتیجه میدهد. «هذا شهر العتق من النّار و الفوز بالجنّة»؛ فوز به جنت هم همین است: در اینجا كار خودمان را اصلاح كنیم، دلهایمان را پاكیزه كنیم، عبادات را به‌جا بیاوریم، نوافل را به‌جا بیاوریم، راستی و راستگوئی و امانت و رفاقت و صفا را نسبت به مؤمنین به‌جا بیاوریم، انجام تكلیف را در بخشهای مختلف رعایت كنیم، این همان رفتن به بهشت است كه در عالم قیامت، همین عمل ما به آن صورت مجسم خواهد شد؛ به صورت نعم الهی كه برای مؤمنین و متقین وعده داده شده است.
1 ) سوره مبارکه النصر آیه 1
بِسمِ اللَّهِ الرَّحمٰنِ الرَّحيمِ إِذا جاءَ نَصرُ اللَّهِ وَالفَتحُ
ترجمه :
هنگامی که یاری خدا و پیروزی فرارسد،

1 ) سوره مبارکه النصر آیه 2
وَرَأَيتَ النّاسَ يَدخُلونَ في دينِ اللَّهِ أَفواجًا
ترجمه :
و ببینی مردم گروه گروه وارد دین خدا می‌شوند،

1 ) سوره مبارکه النصر آیه 3
فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ وَاستَغفِرهُ ۚ إِنَّهُ كانَ تَوّابًا
ترجمه :
پروردگارت را تسبیح و حمد کن و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه‌پذیر است!

2 )
الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج 4، ص 75، ح 7؛ بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 94، ص 359؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 202 (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان).

أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هَذَا شَهْرُ الصِّيَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الْإِنَابَةِ وَ هَذَا شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ... .
ترجمه :
امام سجاد(علیه‌السلام) این دعا در در تمام روزهای ماه رمضان می‌خواند: خدایا براستی كه این ماه رمضان است و ماه روزه گرفتن و ماه بازگشت و ماه توبه و ماه آمرزش و رحمت و ماه آزادی از آتش و ماه رسیدن به بهشت است.


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم - 1392/03/22
عنوان فیش :نقش توکل و ارتباط با خدا در راه ملت ایران
کلیدواژه(ها) : توکل به خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در این راه عظمت و عزّتی كه ملت ایران در پیش دارد، توجّه به خدا و توكّل به خدا و ارتباط با خدا، یك نقش بزرگ و اساسی دارد. عدّه‌ای غافلند، همه‌اش روی محاسبات مادّیِ محض محاسبه میكنند؛ در محاسباتشان معنویّت و كمك الهی و توكّل به خدا و حسن ظنّ به وعده‌ی الهی كأنّهُ هیچ راهی ندارد. خب این محاسبات مادّی را مستكبرین عالم هم دارند میكنند، بهتر از شما هم میكنند، چرا روزبه‌روز عقب میروند؟ چرا دچار این همه مشكلات میشوند؟ چرا مجبور میشوند ظلم كنند؟ چرا مجبور میشوند لشگركشی كنند - به افغانستان، به عراق، به پاكستان - انسانهای بی‌گناه را بكُشند؟ وَ اِنَّما یَحتاجُ اِلی الظُّلمِ ضَعیف؛(۱) آن كسی كه ضعیف است احتیاج دارد به این‌كه ظلم بكند؛ ضعیفند كه ظلم میكنند؛ چون دستشان با سلاح آشنا است، این سلاح را بی‌محابا به كار میبرند، ظالمانه، متجاوزانه، خودسرانه؛ خب این خودش عقب‌رفت است، هم عقب‌رفت در معیارهای معنوی، هم عقب‌رفت در محاسبات مادّی. روزبه‌روز تمدّن غرب دارد مشكلات بیشتری در اطراف خود میتند، و این مشكلات اینها را از پا خواهد انداخت؛ این به‌خاطر قطع ارتباط با مبدأ هستی است؛ این به‌خاطر قطع ارتباط با معدن نور و عظمت است؛ فَتَصِلَ اِلی‌ مَعدِنِ العَظَمَة، و تَصیرَ اَرواحُنا مُعَلقَةً بِعِزِّ قُدسِك؛(۲) اینها لازم است. امروز برای ملت ایران این زمینه آماده است.
1 )
صحیفه سجادیه دعای ۴۸ ؛ من لا يحضره الفقيه، شیح صدوق، ج ‏1، ص 491 ؛ بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏84، ص 203.

وَ قَدْ عَلِمْتُ‏ أَنَّهُ لَيْسَ فِی حُكْمِكَ ظُلْمٌ، وَ لَا فِی نَقِمَتِكَ عَجَلَةٌ، وَ إِنَّمَا يَعْجَلُ مَنْ يَخَافُ الْفَوْتَ، وَ إِنَّمَا يَحْتَاجُ إِلَى الظُّلْمِ الضَّعِيفُ، وَ قَدْ تَعَالَيْتَ- يَا إِلَهِی- عَنْ ذَلِكَ عُلُوّاً كَبِيراً.
ترجمه :
دانسته‌‏ام كه در حكم ستم روا ندارى و در انتقام شتاب نكنى. زيرا كسى در كارى شتاب كند كه مى‏‌ترسد از كفش برود و كسى ستم كند كه ضعيف و ناتوان باشد. و تو اى خداى من، بس برتر از اين‏هايى، برتريى بس عظيم.


مربوط به :بیانات در چهارمین نشست اندیشه‌های راهبردی - 1391/08/23
عنوان فیش :اعتقاد به خدا و کفر به طاغوت؛ معنای آزادی در قرآن
کلیدواژه(ها) : آزادی در اسلام, توحید, اراده الهی, شرک
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در اسلام مبنای اصلی آزادی انسان، توحید است. البته دوستان بعضی از موارد دیگر را هم ذکر کردند - آنها هم درست است - اما آن نقطه‌ی کانونی، توحید است. توحید فقط عبارت نیست از اعتقاد به خدا؛ توحید عبارت است از اعتقاد به خدا، و کفر به طاغوت؛ عبودیت خدا، و عدم عبودیت غیر خدا؛ «تعالوا الی کلمة سواء بیننا و بینکم الّا نعبد الّا اللّه و لا نشرک به شیئا».(1) نمیگوید «لا نشرک به احدا» - البته یک جائی هم «احداً» دارد، اما اینجا اعم از آن است - میفرماید: «و لا نشرک به شیئا»؛ هیچ چیزی را شریک خدا قرار ندهید. یعنی شما اگر از عاداتِ بی‌دلیل پیروی کنید، این برخلاف توحید است؛ از انسانها پیروی کنید، همین جور است؛ از نظامهای اجتماعی پیروی کنید، همین جور است - آنجائی که به اراده‌ی الهی منتهی نشود - همه‌ی اینها شرک به خداست، و توحید عبارت است از اعراض از این شرک. «فمن یکفر بالطّاغوت و یؤمن باللّه فقد استمسک بالعروة الوثقی»؛(2) کفر به طاغوت وجود دارد، بعدش هم ایمان به خدا. خب، این معنایش همان آزادی است. یعنی شما از همه‌ی قیود، غیر از عبودیت خدا، آزادید.
بنده سالها پیش در نماز جمعه‌ی تهران، ده پانزده جلسه راجع به همین بحث آزادی صحبت کردم؛ آنجا به یک مطلبی اشاره کردم و گفتم ما در اسلام، خودمان را بنده‌ی خدا میدانیم؛ اما بعضی از ادیان، مردم و خودشان را فرزند خدا میدانند. گفتم این یک تعارف است؛ فرزند خدا هستند و غلام هزاران انسان، غلام هزاران شی‌ء و شخص! اسلام این را نمیگوید؛ میگوید فرزند هر کس میخواهی، باش؛ فقط باید غلام خدا باشی، غلام غیر خدا نباید باشی. عمده‌ی معارف اسلامی که در باب آزادی وجود دارد، ناظر به همین نکته است.
این حدیث معروفی که هم از امیرالمؤمنین نقل شده، هم ظاهراً از امام سجاد نقل شده، من در ذهنم هست که از امام هادی (علیه‌السّلام) هم نقل شده، میفرماید: «أ و لا حرّ یدع هذه اللّماظة لأهلها» - این آزادی است - آیا آزاده‌ای نیست که این متاع پست را - لماظه را، آب بینی یا دهان حیوان پستی را - جلوی اهلش بیندازد؟ خب، تا اینجا چیزی فهمیده نمیشود. معلوم میشود که حُر کسی است که این را جلوی اهلش بیندازد، خودش دنبال این نرود. بعد میگوید: «فلیس لأنفسکم ثمن الّا الجنّة فلا تبیعوها بغیرها»؛(3) قیمت شما فقط بهشت است. معلوم میشود که برای آن لماظه میخواستند قیمت بپردازند؛ یعنی آن لماظه را میدادند که نفْسِ این را ببَرند، هستی این را ببَرند، هویت و شخصیت این را ببَرند؛ بحث معامله در کار بوده، از آن معامله نهی میکند. اگر بناست معامله کنید، چرا نفستان را در مقابل این لماظه میدهید؟ فقط در مقابل بهشت و عبودیت خدا بدهید. بنابراین نقطه‌ی کانونی، این است. البته یک نقطه‌ی کانونی دیگر هم وجود دارد که عبارت است از همان کرامت انسانی، که همین «فلیس لأنفسکم ثمن الّا الجنّة» آن را نشان میدهد؛ که دیگر حالا وارد این قضیه نشویم.
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 64
قُل يا أَهلَ الكِتابِ تَعالَوا إِلىٰ كَلِمَةٍ سَواءٍ بَينَنا وَبَينَكُم أَلّا نَعبُدَ إِلَّا اللَّهَ وَلا نُشرِكَ بِهِ شَيئًا وَلا يَتَّخِذَ بَعضُنا بَعضًا أَربابًا مِن دونِ اللَّهِ ۚ فَإِن تَوَلَّوا فَقولُوا اشهَدوا بِأَنّا مُسلِمونَ
ترجمه :
بگو: «ای اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است؛ که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما، بعضی دیگر را -غیر از خدای یگانه- به خدایی نپذیرد.» هرگاه (از این دعوت،) سرباز زنند، بگویید: «گواه باشید که ما مسلمانیم!»

2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 256
لا إِكراهَ فِي الدّينِ ۖ قَد تَبَيَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَيِّ ۚ فَمَن يَكفُر بِالطّاغوتِ وَيُؤمِن بِاللَّهِ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروَةِ الوُثقىٰ لَا انفِصامَ لَها ۗ وَاللَّهُ سَميعٌ عَليمٌ
ترجمه :
در قبول دین، اکراهی نیست. (زیرا) راه درست از راه انحرافی، روشن شده است. بنابر این، کسی که به طاغوت [= بت و شیطان، و هر موجود طغیانگر] کافر شود و به خدا ایمان آورد، به دستگیره محکمی چنگ زده است، که گسستن برای آن نیست. و خداوند، شنوا و داناست.

3 ) قصار 456 :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا .
ترجمه :
و آن حضرت فرمود: آيا آزاد مردى نيست كه اين نيم خورده دنيا را به اهل دنيا واگذارد براى وجود شما قيمتى جز بهشت نيست، آن را جز به بهشت نفروشيد

3 )
تحف‏العقول، حسن بن شعبه حرانی، ص390.

أَ وَ لَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا يَعْنِی الدُّنْيَا فَلَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِيعُوهَا بِغَيْرِهَا.
ترجمه :
امام سجاد(علیه‌السلام) فرمودند: آيا آزاده‌‏اى نيست كه اين ته‏‌مانده جويده شده يعنى دنيا را براى اهلش واگذارد؟ پس جان‏‌هاى شما را قيمتى جز بهشت نباشد؛ پس به غير آن نفروشيد.


مربوط به :خطبه‌های نماز عید فطر - 1391/05/29
عنوان فیش :ارزش بخشیدن خدا به عبادات بندگان با رحمت خود/صحیفه سجادیه دعای 46
کلیدواژه(ها) : رابطه با خدا, عبادت, عید فطر
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
باید از خدای متعال بخواهیم که عبادات مردم عزیز را در این ماه، با قبول خود و لطف ویژه و خاص خود، ارزش و اعتبار ببخشد؛ همچنان که در دعای صحیفه‌ی سجادیه آمده است: «یا من یجتبی صغیر ما یتحف به و یشکر یسیر ما یعمل له ... یا من یدنو الی من دنا منه و یا من یدعو الی نفسه من ادبر عنه».(1) این دعائی است که امام سجاد (علیه‌السّلام) در مثل امروزی - روز عید فطر - آن را میخواندند و تعلیم دادند که بخوانند.

یک گام به سمت خدا بردارید، خدای متعال شما را به خود نزدیک میکند. آن کسانی که به حقیقت، به معنویت، به خدا و به دین پشت کرده‌اند، خدای متعال از روی رأفت و رحمت، آنها را دعوت میکند و فرا میخواند؛ این لطف و رحمت الهی است. جوانهای عزیزمان نورانیتهائی را که در این ماه به دست آوردند، ان‌شاءاللّه برای خود حفظ کنند؛ این ذخیره را برای تمام طول عمر و لااقل برای این یک سال تا عید فطر آینده و تا ماه رمضان آینده، برای خود نگه دارند. انس با قرآن را، توجه به خدا را، ذکر را، حضور در صحنه‌هائی که خدای متعال دوست میدارد بندگانش در آن صحنه‌ها حضور پیدا کنند - چه صحنه‌های مربوط به درون خود ما، چه آنچه که مربوط به گستره‌ی دنیای اسلام و جامعه‌ی ما و امت اسلامی است - برای خود نگه داریم، حفظ کنیم؛ و خدای متعال هم برکت خواهد داد.
1 )
صحيفه سجاديه: دعای 46

«... يَا مَنْ يَجْتَبِی صَغِيرَ مَا يُتْحَفُ بِهِ، وَ يَشْكُرُ يَسِيرَ مَا يُعْمَلُ لَهُ. وَ يَا مَنْ يَشْكُرُ عَلَى الْقَلِيلِ وَ يُجَازِی بِالْجَلِيلِ وَ يَا مَنْ يَدْنُو إِلَى مَنْ دَنَا مِنْهُ. وَ يَا مَنْ يَدْعُو إِلَى نَفْسِهِ مَنْ أَدْبَرَ عَنْهُ ...»
ترجمه :
اى خداوندى كه واپس نمى‏‌زنى ارمغانى را كه به پيشگاهت آرند، هر چند خرد و بى‏‌مقدار باشد، و هيچ كارى را بى‏‌اجر نمى‏‌گذارى، هر چند ناچيز باشد. اى خداوندى كه اندك عملى را مى‏‌پذيرى و بر آن پاداش بزرگ مى‏‌دهى. اى خداوندى كه نزديك مى‏‌شوى به هر كس كه به تو نزديك گردد. اى خداوندى كه به نزد خود فرا مى‏‌خوانى آن كس را كه از تو روى گردانيده است.


مربوط به :بیانات در دیدار سفرا و رؤسای نمایندگی‌های سیاسی ایران در خارج از کشور - 1390/10/07
عنوان فیش :استحکام درونی، عامل تعیین کننده در میادین مختلف
کلیدواژه(ها) : صحیفه سجادیه, اتقان کاری
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
من به شما عزیزان توصیه میکنم که با صحیفه‌ی سجادیه انس بگیرید، دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیه را مکرر در مکرر بخوانید(1). این دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیه مال ماست. همه‌ی ادعیه‌ی صحیفه‌ی سجادیه همین طور است. آنجائی که ما را به یاد مرگ می‌اندازد، آنجائی که ما را از لغزشها برحذر میدارد، آنجائی که عظمت معنویت دستگاه الهی را، از پیغمبر و یاران و ملائکه‌ی الهی را به رخ ما میکشد، اینها همه‌اش برای ما استحکام‌بخش است. در هر میدانی، استحکام درونی برای ما تعیین کننده است. اگر ساخت درونی - چه درون شخصیِ خود ما، درون روحی و فکری خود ما، چه درون کلیت جامعه‌ی ما - ساخت مستحکمی بود، هیچ چیز نمیتواند در مقابلش بایستد. این، مهمترین و اولین توصیه‌ی من به شماست.
1 )
قسمتی از دعای پنجم صفحیه سجادیه

يَا مَنْ لَا تَنْقَضِی عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ احْجُبْنَا عَنِ الْإِلْحَادِ فِی عَظَمَتِكَ وَ يَا مَنْ لَا تَنْتَهِی مُدَّةُ مُلْكِهِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْتِقْ رِقَابَنَا مِنْ نَقِمَتِكَ. وَ يَا مَنْ لَا تَفْنَى خَزَائِنُ رَحْمَتِهِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ اجْعَلْ لَنَا نَصِيباً فِی رَحْمَتِكَ. وَ يَا مَنْ تَنْقَطِعُ دُونَ رُؤْيَتِهِ الْأَبْصَارُ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَدْنِنَا إِلَى قُرْبِكَ وَ يَا مَنْ تَصْغُرُ عِنْدَ خَطَرِهِ الْأَخْطَارُ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كَرِّمْنَا عَلَيْكَ. وَ يَا مَنْ تَظْهَرُ عِنْدَهُ بَوَاطِنُ الْأَخْبَارِ، صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَفْضَحْنَا لَدَيْكَ. اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِينَ بِهِبَتِكَ، وَ اكْفِنَا وَحْشَةَ الْقَاطِعِينَ بِصِلَتِكَ حَتَّى لَا نَرْغَبَ إِلَى أَحَدٍ مَعَ بَذْلِكَ، وَ لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِكَ. اللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كِدْ لَنَا وَ لَا تَكِدْ عَلَيْنَا، وَ امْكُرْ لَنَا وَ لَا تَمْكُرْ بِنَا، وَ أَدِلْ لَنَا وَ لَا تُدِلْ مِنَّا. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ قِنَا مِنْكَ، وَ احْفَظْنَا بِكَ، وَ اهْدِنَا إِلَيْكَ، وَ لَا تُبَاعِدْنَا عَنْكَ إِنَّ مَنْ تَقِهِ يَسْلَمْ وَ مَنْ تَهْدِهِ يَعْلَمْ، وَ مَنْ تُقَرِّبْهُ إِلَيْكَ يَغْنَمْ.
ترجمه :
اى خداوندى كه عجايب عظمت تو پايان نپذيرد، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از سرگرايى در برابر عظمت خود بازدار.اى خداوندى كه زمان فرمانرواييت را نهايتى نيست، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از مكافات عقوبت خويش رهايى بخش.اى خداوندى كه خزاين رحمتت فنا نشود، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از رحمت خويش نصيبى ده.اى خداوندى كه ديدگان از ديدارت فرومانند، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را به مقام قرب خود نزديك ساز.اى خداوندى كه در برابر عظمت تو هر عظمتى حقير نمايد، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را در نزد خود گرامى بدار.اى خداوندى كه هر نهانى پيش تو آشكار است، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را در پيشگاه خود رسوا مگردان.خداوندا، ما را به عطاى خويش از عطاى هر بخشنده‏اى بى‏نياز گردان. به پيوند خويش وحشت تنهايى از ما دور بدار تا به بخشش تو به كس جز تو نگراييم و در پناه جود و احسان تو از كس نهراسيم.بار خدايا درود بفرست بر محمد و خاندانش و به سود ما تدبير كن نه بر زيان ما. به سود ما مكر نما نه به زيان ما. ما را پيروزى ده و پيروزى از ما مستان.بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از خشم خود دور نگه‏دار و در پناه خود بدار. ما را به خود راه نماى و از خود دور مدار، كه هر كرا از خشم خود دور نگهدارى سلامت به دست آرد و هر كرا راه نمايى به دانش رسد و هر كرا به خود نزديك گردانى سود برد


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج‌ - 1390/07/11
عنوان فیش :حج، وارد شدن بر خدا است
کلیدواژه(ها) : حج, امت بزرگ اسلامی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این حادثه‌ی بزرگ - یعنی حادثه‌ی حج - که هر سال از سوی امت اسلامی تکرار میشود، یکی از آن رموز اساسی اسلام است. در روایت است که حق حج این است که شما بدانید «انّه وفادة الی ربّک»؛(1) وارد شدن بر خدا، میهمان شدن برای خداست. خب، معلوم است که میهمانیِ مرکز عظمت و مرکز قدرت و مرکز جمال و مرکز کرم چقدر اهمیت و ارزش دارد. همه‌ی ملتهای مسلمان از دور و نزدیک همت میکنند، تلاش میکنند تا هر سال خود را به این میهمانی بزرگ برسانند. عده‌ای این سعادت را، این توفیق را پیدا میکنند. خب، ما هم جزئی از امت اسلامی هستیم و گوشه‌ای از کار را برعهده داریم. از این حرکت عظیم امت اسلام، بخشی هم متعلق به ما ایرانی‌هاست. هم باید به فکر برگزاری باشکوه و پرمغز و پرمعنای این مراسم در سطح بین‌الملل اسلامی باشیم و برای آن برنامه‌ریزی کنیم، هم باید به فکر بهره‌برداری شخص خودمان باشیم. شما که حاجی هستید و همه‌ی حجاج محترم، هر کسی باید به فکر بهره‌برداری شخص خودش باشد. بنابراین هر دوی اینها باید در کنار هم ملاحظه شود.
1 )
من لا يحضره الفقيه، شیخ صدوق، ج ‏2، ص 618 ؛
الأمالی، شیخ صدوق، ص 368 ؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏71، ص 4 ؛

رَوَى إِسْمَاعِيلُ بْنُ الْفَضْلِ عَنْ ثَابِتِ بْنِ دِينَارٍ عَنْ سَيِّدِ الْعَابِدِينَ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِی طَالِبٍ ع قَال‏ (...)وَ حَقُّ الْحَجِّ أَنْ تَعْلَمَ أَنَّهُ وِفَادَةٌ إِلَى‏ رَبِّكَ‏ وَ فِرَارٌ إِلَيْهِ مِنْ ذُنُوبِكَ وَ فِيهِ قَبُولُ تَوْبَتِكَ وَ قَضَاءُ الْفَرْضِ الَّذِی أَوْجَبَهُ اللَّهُ تَعَالَى عَلَيْكَ
ترجمه :
و حق حج بر تو اين است كه بدانى به حج رفتن، بر خدا وارد شدن و گریختن از گناهانت و به پناه او رفتن است و در حج توبه تو قبول است و حج، انجام فریضه‌ای است كه خدا بر تو واجب كرده است.


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان نظام جمهوری اسلامی ایران - 1390/05/16
عنوان فیش :ابعاد مختلف تقوا در دعای مکارم الاخلاق/صحیفه سجادیه دعای 20
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, تفکر, عدالت, اختلاف‌افکنی, دعای مکارم‌الاخلاق
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یک زمینه‌ی دیگر برای تفکر [در ماه رمضان]، همین دعاهاست. مضامینی که در دعاهای مأثور هست، فوق‌العاده است. ایشان در همین »مراقبات« میفرمایند: حقایق و معارفی که در ادعیه‌ی رسیده‌ی از معصومین )علیهم‌السّلام( وجود دارد، یک دهم آن در همه‌ی روایات و خطبِ رسیده‌ی از معصومین )علیهم‌السّلام( وجود ندارد؛ جز آن روایات توحیدی و خطب توحیدی. این دعاها خیلی اهمیت دارد.
من حالا فقره‌ای از یک دعائی را در نظر گرفته‌ام که چند دقیقه‌ای بعضی از جملات آن را عرض بکنم و تکراری باشد برای آن کسانی که شنیده‌اند، و تذکری باشد برای آن کسانی که نشنیده‌اند: دعای بیستم صحیفه‌ی سجادیه؛ دعای شریف معروف به مکارم‌الاخلاق.
اولِ این دعا میفرماید: »اللّهمّ صلّ علی محمّد و ءال محمّد و حلّنی بحلیة الصّالحین و البسنی زینة المتّقین«؛(1) آرایش بندگان صالح را به من عنایت کن، من را زینت بده به زینت صالحین، و زیور متقین را به من عنایت بفرما. یعنی من را جزو بندگان صالح و متقین و پرهیزگاران قرار بده. بعد درباره‌ی متقین خصوصیاتی را ذکر میکند، که اینکه میگوئیم زیور متقین را به من عنایت کن، من را مزین به زینت متقین کن، یعنی چه. در چه چیزی ما به زینت متقین و پرهیزگاران زیور پیدا کنیم و نزدیک شویم؟ معمولاً وقتی صحبت تقوا به نظر می‌آید، اجتناب از گناهان فردی و انجام عبادات و این چیزها به ذهن متبادر میشود - که البته آنها یقیناً هست؛ شکی نیست - اما اینجا امام سجاد )علیه الصّلاة و السّلام( بیست و دو سه مطلب را در ذیل این فقره بیان میکنند که ماها را متوجه به ابعاد جدیدی از معنای تقوا، مفهوم تقوا و مصداق تقوا میکند.
»و البسنی زینة المتّقین« در این چیزها: اول، »فی بسط العدل«؛ گستردن عدالت. عدالت را در میان جامعه مستقر کنیم؛ عدالت قضائی، عدالت به معنای تقسیم منابع حیاتی کشور میان آحاد مردم، عدالت به معنای تقسیم درست فرصتها میان مردم. تقوائی که از ما انتظار میرود، جزو پایه‌ها و مبانی این تقواست.
»و کظم الغیظ«؛ فرو خوردن خشم. یک وقت هست که شما یک فرد معمولیِ متعارفی هستید، خشم شما نسبت به یک برادر دینی است، نسبت به یکی از اهل خانواده است، نسبت به یکی از کارکنانتان است - کظم غیظ خیلی فضیلت دارد؛ »و الکاظمین الغیظ و العافین عن النّاس«(2) - یک وقت هم هست که شما یک مسئول اجتماعی هستید، جایگاهی دارید؛ حرکت شما، اثبات و نفی شما، قول و فعل شما در جامعه اثر میگذارد؛ در یک چنین شرائطی، خشم شما دیگر با خشم یک آدم معمولی برابر نیست. علیه کسانی، علیه جریانی خشمگین میشویم و حرفی میزنیم؛ آثار اینچنین خشمی با آثار یک خشم معمولی که حالا انسان بر فرض خشمگین میشود و یک نفر را کتک میزند، خیلی متفاوت است. کظم غیظ؛ خشم را فرو بخورید؛ کار از روی خشم انجام نگیرد. ممکن است شما با یک کسی، با یک جریانی، با یک مجموعه‌ای موافق نباشید؛ اینجا استدلال و منطق حاکم باشد؛ اگر این استدلال و منطق آمیخته شد با خشم، کار را خراب میکند؛ تجاوز از حد انجام میگیرد، اسراف به وقوع میپیوندد؛ »ربّنا اغفرلنا ذنوبنا و اسرافنا فی امرنا«.(3) اسراف یعنی زیاده‌روی.
»و اطفاء النّائرة«؛ یکی از کارهائی که لازمه‌ی تقوای ماست، فرو نشاندن آتش است. این شعله‌ور شدن آتش - مراد، همین آتشهای اختلافاتی است که بین مجموعه‌ها هست، بین گروه‌ها هست، بین دستگاه‌ها هست - در حکم آتش سوزان است. سعی همه باید این باشد که اطفاء کنند. نباید بر روی آتش بنزین پاشید، نباید آتشها را مشتعل کرد. اینکه ما مکرر در مکرر توصیه میکنیم به دوستان، به مسئولین، به کسانی که تریبون دارند، به کسانی که حرفشان یا به طور عموم یا در بخشی از فضای کشور منعکس میشود، که گفته‌ها را، زبانها را، اظهارات را، تعبیرات را کنترل و مراقبت کنند، به خاطر این است. گاهی اوقات یک تعبیری نه فقط ضد اطفاء نائره است، بلکه مشتعل کردن هرچه بیشتر نائره است؛ اطفاء نیست، بلکه ضد اطفاء است.
»و ضمّ اهل الفرقة«؛ این کسانی که از جماعت مسلمین جدا میشوند، از جماعت کشور فاصله میگیرند، کوشش کنید اینها را نزدیک کنید، منضم کنید. کسانی که میانه‌ی راه هستند، اینها را به منزل مطلوب برسانید. نگذاریم با رفتار ما، با عمل ما، با اظهارات ما، با منش ما، کسانی که یک ایمان نیمه‌کاره‌ای دارند، بکلی از ایمان ببُرند؛ کسانی که نیمه‌ارتباطی با نظام دارند، از نظام منقطع شوند. عکس این عمل کنیم؛ کسانی که در نیمه‌ی راه هستند، اینها را جذب کنیم. مصداقهای تقوا و شعب تقوا اینهاست.
»و اصلاح ذات البین«؛ میانه‌ی افراد را اگر اختلافی وجود دارد، اصلاح کنیم. »و افشاء العارفة و ستر العائبة«؛ درباره‌ی اشخاص، نقاط مثبت را، نقاط خوب را افشاء کنیم، منتشر کنیم. از کسی، از مسئولی کار خوبی سراغ دارید، این را بیان کنید و بگوئید. نقطه‌ی مقابل: اگر چنانچه نقطه‌ی منفی‌ای سراغ دارید، این را افشاء نکنید. افشاء نکردن معنایش این نیست که نهی از منکر نکنید؛ چرا، به خود آن کسی که به کارش اشکالی وارد است و باید ایراد گرفته شود، گفته بشود؛ اما افشاء کردن این چیزها مصلحت نیست. در این باره صحبتهای زیادی هست. این یک بخشی از این دعاست. بیست و دو سه مطلب بود که حالا این شش هفت تایش را اجمالاً عرض کردیم. دلهامان را به این سمت ببریم. از خدا بخواهیم که »البسنی زینة المتّقین«؛ آرایش متقین را به ما بدهد. بالاخره چاره جز این نیست. روزه هم در قرآن »لعلّکم تتّقون«(4) است؛ روزه را واجب فرمود برای اینکه ما تقوا پیشه کنیم. از جمله‌ی موارد تقوا اینهاست.
1 )
صحیفه سجادیه : دعای 20

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِی بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ، وَ أَلْبِسْنِی زِينَةَ الْمُتَّقِينَ، فِی بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ كَظْمِ الغَيْظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَيْنِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّيرَةِ، وَ سُكُونِ الرِّيحِ، وَ طِيبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ، وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی، وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی، وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ ... .
ترجمه :
بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست، اى خداوند، مرا سيماى صالحان ده و جامه پرهيزگاران: در گستردن عدل و فرو خوردن خشم و خاموش كردن آتش دشمنى و به هم پيوستن تفرقه جويان و آشتى دادن خصمان و فاش كردن نيكى و پوشيدن عيبها و نرمخويى و فروتنى و نيك سيرتى و بيرون راندن باد غرور از سر و خوشخويى و سبقت در فضيلت و ايثار در بخشش و دم فرو بستن از عيب ديگران و ترك افضال در حق كسى كه در خور افضال نباشد و گفتن سخن حق، هر چند دشوار بود و اندك شمردن نيكيهاى خود در كردار و گفتار هر چند بسيار بود و بسيار شمردن بديهاى خود در كردار و گفتار هر چند اندك بود. اى خداوند، اين صفات را در من به كمال رسان به دوام طاعت خود و همسويى با جماعت مقبول و دورى از بدعت جويان و پيروان باورهاى مجعول.

2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 134
الَّذينَ يُنفِقونَ فِي السَّرّاءِ وَالضَّرّاءِ وَالكاظِمينَ الغَيظَ وَالعافينَ عَنِ النّاسِ ۗ وَاللَّهُ يُحِبُّ المُحسِنينَ
ترجمه :
همانها که در توانگری و تنگدستی، انفاق می‌کنند؛ و خشم خود را فرو می‌برند؛ و از خطای مردم درمی‌گذرند؛ و خدا نیکوکاران را دوست دارد.

3 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 147
وَما كانَ قَولَهُم إِلّا أَن قالوا رَبَّنَا اغفِر لَنا ذُنوبَنا وَإِسرافَنا في أَمرِنا وَثَبِّت أَقدامَنا وَانصُرنا عَلَى القَومِ الكافِرينَ
ترجمه :
سخنشان تنها این بود که: «پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و از تندرویهای ما در کارها، چشم‌پوشی کن! قدمهای ما را استوار بدار! و ما را بر جمعیّت کافران، پیروز گردان!

4 ) سوره مبارکه البقرة آیه 183
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ
ترجمه :
ای افرادی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1389/12/19
عنوان فیش :کوتاهی‌های ما و کار دشمن، دو عامل تضعیف الگوی جمهوری اسلامی
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
خب، در تضعیف این الگو [جمهوری اسلامی به شکل یک الگوی موفق در چشم ملت‌ها]، دو عامل به یکدیگر کمک میکنند: یک عامل، عامل درونی است؛ نقصهائی که وجود دارد. کوتاهی‌های ما، کم‌کاری‌های ما، تنبلی‌های ما، مبتلاشدن ما به چیزهائی که مضر به حرکت است - مثل اختلافها، مثل کارهای خلاف گوناگون، میل به دنیا پیدا کردنها، به سمت دنیا کشیده‌شدنها، قدرت‌طلبی‌ها، بی‌سیاستی‌ها و از این قبیل چیزها - اینها چیزهائی است که ناشی از وجود ماست، ما داریم این نقصها را ایجاد میکنیم. این عامل درونی، به این الگو صدمه میزند.
عامل دیگر، مربوط به دشمن است؛ که همینی که ما داریم، این را صد برابر بزرگ میکنند و به چشم دیگران میکشانند؛ عیبهائی هم که نداریم، به ما نسبت میدهند. خب، حالا ما چه کار کنیم؟ اول باید به آن چیزهای درونیِ خودمان بپردازیم. اول بایستی به آن چیزی که تقصیر خود ماست، کوتاهی خود ماست، بپردازیم. اگر این را درست کردیم، خدای متعال آن دومی را هم کفاف خواهد کرد؛ یعنی خدای متعال تبلیغ دشمن را هم خنثی خواهد کرد.
در این «مناجات الشّاکین» که منسوب به حضرت سجاد (سلام اللَّه علیه) است، اولین شکایت این بزرگوار، شکایت از خودش است: «الهی الیک اشکو نفسا بالسّوء امّارة و الی الخطیئة مبادرة». بعد که مبالغی از خود شکایت میکند، آن وقت عرض میکند: «الهی اشکو الیک عدوّا یضلّنی».(1) اول شکایت از خودمان، بعد شکایت از دشمن. باید این را مراقبت کنید.
خب، حالا کی مراقبت کند؟ چگونه مراقبت کنیم؟ جوابش این است که در درجه‌ی اول، مسئولان و زبدگان و برجستگان و روشنفکران و دانشمندان و علما و کسانی که محیطِ تأثیر دارند، از رفتارهای خودشان مراقبت کنند. همان طور که عرض کردیم، قدرت‌طلبی است، دنیاطلبی است، دنبال اختلاف رفتن است، جنجال درست کردن است، خلاف اخلاق حرکت کردن است؛ که من در اینجا میخواهم روی این مسئله‌ی خلاف اخلاق حرکت کردن تکیه کنم.
1 )
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 91 ، ص 143 ؛
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 119 (مناجاة خمس عشرة، مناجاة الشاكین) ؛

« الْمُنَاجَاةُ الثَّانِيَةُ مُنَاجَاةُ الشَّاكِرِينَ [الشَّاكِينَ‏] لِيَوْمِ السَّبْتِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ إِلَهِی إِلَيْكَ أَشْكُو نَفْساً بِالسُّوءِ أَمَّارَةً وَ إِلَى الْخَطِيئَةِ مُبَادِرَةً وَ بِمَعَاصِيكَ مُولَعَةً وَ بِسَخَطِكَ مُتَعَرِّضَةً تَسْلُكُ بِی مَسَالِكَ الْمَهَالِكِ وَ تَجْعَلُنِی عِنْدَكَ أَهْوَنَ هَالِكٍ كَثِيرَةَ الْعِلَلِ طَوِيلَةَ الْأَمَلِ إِنْ مَسَّهَا الشَّرُّ تَجْزَعُ وَ إِنْ مَسَّهَا الْخَيْرُ تَمْنَعُ مَيَّالَةً إِلَى اللَّعْبِ وَ اللَّهْوِ مَمْلُوَّةً بِالْغَفْلَةِ وَ السَّهْوِ تُسْرِعُ بِی إِلَى الْحَوْبَةِ وَ تُسَوِّفُنِی بِالتَّوْبَةِ إِلَهِی أَشْكُو إِلَيْكَ عَدُوّاً يُضِلُّنِی وَ شَيْطَاناً يُغْوِينِی قَدْ مَلَأَ بِالْوَسْوَاسِ صَدْرِی وَ أَحَاطَتْ هَوَاجِسُهُ بِقَلْبِی يُعَاضِدُ لِيَ الْهَوَى وَ يُزَيِّنُ لِی حُبَّ الدُّنْيَا وَ يَحُولُ بَيْنِی وَ بَيْنَ الطَّاعَةِ وَ الزُّلْفَى‏ ... »
ترجمه :
به نام خداوند بخشنده بخشایشگر، خدايا به سوى تو شكايت آورم از نفسی كه مرا بسيار به بديها وا مى‏دارد و به سوى گناه شتاب دارد و به نافرمانی هایت بسيار حريص است و مرا به خشم و غضب تو مى‏افكند و به راه های نابودی مى‏كشاند و نزد تو خوارترين هلاك شدگان قرار داده است. بیماریش زیاد است و آرزويش دراز است اگر شرى به او روى آورد بی تابى نموده و اگر خيرى به او رسد بخل مى ورزد شیفته بازى و سرگرمى و آكنده از غفلت و فراموشى است. مرا به سرعت به سوى گناه مى‏كشاند و در توبه، امروز و فردايم می كند خدايا بسوى تو شكايت آورم از دشمنى كه مرا گمراه مى‏كند و از شيطانى كه مرا كه مرا از راه بدر می برد و سينه‏ام را پر از وسوسه مى‏گرداند و اوهام او بر دلم احاطه مى‏كند و به هوا پرستيم كمك می كند و محبت دنيا را بر من جلوه مى‏دهد و ميان من و اطاعت و نزدیكی [به تو] جدايى مى‏افكند.


مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه تهران + ترجمه خطبه عربی - 1389/11/15
عنوان فیش :رفاقت با آمریکا مانند رفاقت با شیطان باعث ذلت/صحیفه سجادیه دعای 10
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امروز هم هر ساعتی که او [حسنی مبارک] از مصر فرار کند و خارج بشود - به امید خدا - مطمئن باشد که اولین دروازه‌ای که به روی او بسته خواهد بود، دروازه‌های آمریکاست؛ راهش نمیدهند؛ همچنان که بن‌علی را راه ندادند، همچنان که محمدرضا را راه ندادند. اینها اینجوری‌اند. این کسانی که دلشان برای دوستی آمریکا و رفاقت با آمریکا و اطاعت از آمریکا میتپد، این نمونه‌ها را ببینند. اینها مثل شیطانند. در دعای صحیفه‌ی سجادیه میفرماید شیطان وقتی که من را دچار میکند، بعد نگاه میکند آن طرف - به تعبیر بنده - به من میخندد، به من پشت میکند، اعتنائی نمیکند.(1) اینها اینجورند. آمریکائی‌ها به وسیله‌ی این افراد حقیر و ضعیف، دنبال منافع خودشانند.
1 )
صحيفه سجاديه : دعای 10

اللَّهُمَّ إِنْ تَشَأْ تَعْفُ عَنَّا فَبِفَضْلِكَ، وَ إِنْ تَشَأْ تُعَذِّبْنَا فَبِعَدْلِكَ فَسَهِّلْ لَنَا عَفْوَكَ بِمَنِّكَ، وَ أَجِرْنَا مِنْ عَذَابِكَ بِتَجَاوُزِكَ، فَإِنَّهُ لَا طَاقَةَ لَنَا بِعَدْلِكَ، وَ لَا نَجَاةَ لِأَحَدٍ مِنَّا دُونَ عَفْوِكَ يَا غَنِيَّ الْأَغْنِيَاءِ، هَا، نَحْنُ عِبَادُكَ بَيْنَ يَدَيْكَ، وَ أَنَا أَفْقَرُ الْفُقَرَاءِ إِلَيْكَ، فَاجْبُرْ فَاقَتَنَا بِوُسْعِكَ، وَ لَا تَقْطَعْ رَجَاءَنَا بِمَنْعِكَ، فَتَكُونَ قَدْ أَشْقَيْتَ مَنِ اسْتَسْعَدَ بِكَ، وَ حَرَمْتَ مَنِ اسْتَرْفَدَ فَضْلَكَ فَإِلَى مَنْ حِينَئِذٍ مُنْقَلَبُنَا عَنْكَ، وَ إِلَى أَيْنَ مَذْهَبُنَا عَنْ بَابِكَ، سُبْحَانَكَ نَحْنُ الْمُضْطَرُّونَ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ إِجَابَتَهُمْ، وَ أَهْلُ السُّوءِ الَّذِينَ وَعَدْتَ الْكَشْفَ عَنْهُمْ وَ أَشْبَهُ الْأَشْيَاءِ بِمَشِيَّتِكَ، وَ أَوْلَى الْأُمُورِ بِكَ فِی عَظَمَتِكَ رَحْمَةُ مَنِ اسْتَرْحَمَكَ، وَ غَوْثُ مَنِ اسْتَغَاثَ بِكَ، فَارْحَمْ تَضَرُّعَنَا إِلَيْكَ، وَ أَغْنِنَا إِذْ طَرَحْنَا أَنْفُسَنَا بَيْنَ يَدَيْكَ‏ اللَّهُمَّ إِنَّ الشَّيْطَانَ قَدْ شَمِتَ بِنَا إِذْ شَايَعْنَاهُ عَلَى مَعْصِيَتِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تُشْمِتْهُ بِنَا بَعْدَ تَرْكِنَا إِيَّاهُ لَكَ، وَ رَغْبَتِنَا عَنْهُ إِلَيْكَ.
ترجمه :
اى خداوند، اگر مشيت تو بر آن قرار گيرد و ما را عفو كنى، از فضل توست و اگر مشيت تو بر آن قرار گيرد و ما را عقوبت كنى، از عدل توست. بر ما منت بنه و عفو خود نصيب ما كن و به بخشايش خويش از عذابت نجات بخش، كه ما را طاقت آن نيست كه به عدل خود با ما رفتار كنى و اگر بخشايش تو نباشد، هيچ يك از ما را نجات نباشد. اى بى‏نياز بى‏نيازان، اينك ما بندگان تو در دست توايم، و من محتاج‏ترين محتاجان به درگاه تو هستم. به گشايشى كه در كار ما دهى بينوايى ما جبران كن و ما را از درگه خود مران كه نوميد گرديم. و هرگاه چنين شود، آن را كه به اميد نيكبختى روى به سوى تو نهاده بدبخت ساخته‏اى و آن را كه از فضل تو بخشايش طلبيده محروم داشته‏اى. در اين حالت، ما راندگان درگاه توبه كه روى آوريم و از در تو به كجا رويم؟ اى خداوند، تو منزهى. ما همان بيچارگان هستيم كه اجابتشان واجب داشته‏اى و همان بدحالان كه وعده بهروزيشان داده‏اى. شبيه‏ترين چيزها به خواست و اراده تو و سزاوارترين كارها در عرصه عزّ و جلال تو، رحمت آوردن تو بر كسى است كه از تو رحمت طلبد و فرياد رسيدن تو كسى را كه از تو فرياد خواهد. پس بر زارى ما به درگاهت، رحمت آورى. و چون خويشتن بر آستان تو افكنده‏ايم بى‏نيازمان فرما. اى خداوند، چون بر معصيت تو از پى شيطان رفتيم شيطان بر ما شماتت كرد. پس درود بفرست بر محمد و خاندانش و اكنون كه شيطان را به خاطر فرمانبردارى تو واگذاشته‏ايم و از او دل بركنده‏ايم و به سوى تو آمده‏ايم، هرگز مباد كه او را بر ما مجال شماتت باشد.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم - 1389/08/02
عنوان فیش :سه خصلت محبوب نزد خداوند
کلیدواژه(ها) : زهد, گریه کردن, ورع, ایستادگی در راه خدا, محمد تقی بهجت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
من یک روایتی یادداشت کرده‌ام که اول آن را بیان میکنم تا هم زبان ما متبرک شود به ذکر این حدیث شریف، هم مجلس معطر شود به عطر بیانات اهل بیت علیهم السلام. سند حدیث هم خوب است؛ در وسائل، در ابواب جهاد نفس. قال ابوعبدلله علیه السلام: «اوحی الله الی موسی ان عبادی لم یتقربوا الی بشیء احب الی من ثلاث خصال قال موسی یا رب و ما هی قال یا موسی الزهد فی الدنیا»(۱). اولین خصلت، زهد است. ما این احادیث را بارها و بارها در منابر و در گفته‌ها برای مردم میخوانیم و تکرار می کنیم. همین طور که بعضی از آقایان عزیز فرمودند، اگر این حرفها از دل ما برنخیزد، در عمل ما تجلی پیدا نکند، اثری نمی‌بخشد. زهد هم به معنای این نیست که انسان دنیا را یکباره کنار بگذارد؛ این که نه ممشای بزرگان دین بوده است، نه معنای زهد این است. زهد بی‌رغبتی است، حرص نزدن است، نچسبیدن به دنیا و زخارف مادی است. به دنیا نچسبیم. بهترین دستاورد یک انسان در زندگی هم همین است؛ خود را چسبیده دنیا، معلق به دنیا، آویخته‌ی به این زخارف نکند؛ در این صورت انسان خودش هم راحت تر است. «در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است.» درویش نه به معنای صوفی و درویشی مصطلح؛ تهیدستی و بی‌اعتنایی و بی‌رغبتی.
در این بازار اگر سودی است با درویش خرسند است
الهی منعمم گردان به درویشی و خرسندی
منعم بودن - که در تعبیرات شعری یعنی متنعم بودن - و برخوردار بودن واقعی این است. از نبی مکرم اسلام نقل شده است که فرمود از خدا خواسته ام یک روز گرسنه بمانم و یک روز سیر؛ تا آن روزی که گرسنه‌ام، از خدا طلب کنم؛ آن روزی که سیرم، خدا را شکر بگویم؛ «العفاف و الکفاف». مسائل دنیائی که در باب زهد مطرح است، فقط هم پول و این زخارف مادی زندگی نیست؛ شأن و مقام و رتبه و وجاهت و محبوبیت و اینها هم جزوش است. برای دنیا کار کردن، برای دنیا درس خواندن، برای دنیا تلاش کردن، اینها همه جزو همان چیزهایی است که در باب زهد، کنار گذاشتن آنها و بی‌رغبتی به آنها مورد تأکید قرار گرفته است. بعد میفرماید: «الورع عن معاصی ...» - خب، اساس کار، ورع است - « ... و البکاء من خشیتی». به این اکتفا نمی‌شود که انسان عبادت مفروض یا نوافل را به جا بیاورد؛ دل باید حق را سجده کند، دل باید متوجه بشود؛ که اگر متوجه شد آن وقت اشک جاری می‌شود.
بکاء از خشیت الهی ناشی از توجه دل است، ناشی از معرفت است، ناشی از خشوع است؛ ما را به این امر کردند، ما به اینها احتیاج داریم، اینها نیازهای ماست. اگر همه‌ی این سازوکارهای منطقی و معقول و درست را هم فراهم کنیم، اما این روح در ما نباشد، این معنویت در ما نباشد، این گرایش اخلاقی نباشد، کار بی‌فایده یا کم‌فایده خواهد شد؛ پیش نخواهد رفت. دل خود ما برای ثبات احتیاج دارد به توسل و خشوع.
مرحوم آقای بهجت (رضوان الله تعالی علیه) می‌فرمودند این دعا را زیاد بخوانید: «یا الله یا رحمن یا رحیم یا مقلب‌القلوب ثبت قلبی علی دینک». ممکن بود یک اشکال مقدّری وجود داشته باشد، ایشان به آن هم جواب می‌داد. ممکن بود کسی بگوید وقتی میگوئیم «ثبت قلبی علی دینک»، ما که دینمان درست است، منطقی است، مستحکم است، این برای آن طبقات پایین است. ایشان می‌فرمود در هر طبقه‌ای که دل انسان و ایمان انسان و دینداری انسان هست، تنزل از آن طبقه، برگشت است. «ثبت قلبی علی دینک» یعنی دین را در همان طبقه‌ی عالی نگه دار و تثبیت کن. اگر این شد، آن وقت زندگی می‌شود شیرین، مرگ هم مرگ راحت. یکی از مشکلات اساسی ماها، مشکل مردن است. امام سجاد (علیه السلام) به خداوند متعال عرض میکند: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»(۲). خب، انسان در همه‌ی طول عمر در طریق هدایت بوده، اما باز امام دعا می کند که: «امتنا مهتدین غیر ضالین، طائعین غیر مستکرهین غیر عاصین»؛ معلوم میشود خطرناک است.
حکم مستوری و مستی همه بر عاقبت است
کس ندانست که آخر به چه حالت برود
در ادامه‌ی روایت میفرماید: «قال موسی یا رب فما لمن صنع ذا؟ فاوحی الله الیه یا موسی اما الزاهدون فی الدنیا ففی الجنه و اما البکائون من خشیتی ففی الرفیع الاعلی لایشارکهم فیه احد». این رتبه‌ی عالی، مخصوص این کسانی است که دل رقیق آنها، دل حساس آنها در مقابل ذکر الهی به خشوع درمیاد و این خشوع، چشم آنها را می گریاند. «و اما الورعون عن معاصی فانی افتش الناس و لا افتشهم»؛ اغماض الهی، غمض عین الهی از بعضی از لغزشها و کوتاهی‌هایی که قهرا انسان از آنها برکنار نیست. این حدیث سندش هم معتبر است؛ «عن ابی ابی عمیر عن رجل من اصحابه». مراسیل ابن ابی‌عمیر در حکم مسانید است.
1 )
وسائل الشيعة، شیخ حرعاملی،ج15 ص 228؛

أَوْحَى اللَّهُ إِلَى مُوسَى ع أَنَّ عِبَادِي لَمْ يَتَقَرَّبُوا إِلَيَّ بِشَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَيَّ مِنْ ثَلَاثِ خِصَالٍ قَالَ مُوسَى يَا رَبِّ وَ مَا هِيَ قَالَ يَا مُوسَى الزُّهْدُ فِي الدُّنْيَا وَ الْوَرَعُ عَنْ مَعَاصِيَّ وَ الْبُكَاءُ مِنْ خَشْيَتِي قَالَ مُوسَى يَا رَبِّ فَمَا لِمَنْ صَنَعَ ذَا فَأَوْحَى اللَّهُ إِلَيْهِ يَا مُوسَى أَمَّا الزَّاهِدُونَ فِي الدُّنْيَا فَفِي الْجَنَّةِ وَ أَمَّا الْبَكَّاءُونَ مِنْ خَشْيَتِي فَفِي الرَّفِيعِ الْأَعْلَى لَا يُشَارِكُهُمْ فِيهِ أَحَدٌ وَ أَمَّا الْوَرِعُونَ عَنْ مَعَاصِيَّ فَإِنِّي أُفَتِّشُ النَّاسَ وَ لَا أُفَتِّشُهُمْ.
ترجمه :
امام صادق عليه السّلام فرمود: خداوند به موسى عليه السّلام وحى فرستاد كه بندگان من به سوى من تقرّب نمى‏يابند به چيزى كه در نزد من محبوبتر باشد از سه خصلت، حضرت موسى عليه السّلام عرض كرد: اى پروردگار من آن سه چيست؟ فرمود: اى موسى! يكى بى‏رغبتى به دنيا و ديگرى پرهيز از نافرمانى من و ديگرى گريستن از خوف من. موسى عرض كرد: اى پروردگار من! كسى كه چنين باشد چه چيزى نصيبش خواهد شد؟ خداوند وحى فرستاد كه: اى موسى! امّا بى‏رغبتان به دنيا در بهشت جاى خواهند گرفت و امّا آنان كه از خوف من گريانند در مقامى رفيع و برترند كه هيچ كس با آنان در آن مقام شريك نيست و امّا آنان كه از نافرمانى من پروا دارند من نيز مردمان را سخت بازرسى خواهم كرد ولى در كار آنان موشكافى به خرج نمى‏دهم.

2 )
صحیفه سجادیه/دعای چهلم

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتَّى لَا نُؤَمِّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ، وَ لَا اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ، وَ لَا اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ وَ سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ، وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ، وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً، وَ لَا تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّاً وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِيرَ إِلَيْكَ، وَ نَحْرِصُ لَهُ عَلَى وَشْكِ اللَّحَاقِ بِكَ حَتَّى يَكُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الَّذِي نَأْنَسُ بِهِ، وَ مَأْلَفَنَا الَّذِي نَشْتَاقُ إِلَيْهِ، وَ حَامَّتَنَا الَّتِي نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْهَا فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَيْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِراً، وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِماً، وَ لَا تُشْقِنَا بِضِيَافَتِهِ، وَ لَا تُخْزِنَا بِزِيَارَتِهِ، وَ اجْعَلْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِكَ، وَ مِفْتَاحاً مِنْ مَفَاتِيحِ رَحْمَتِكَ أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ.
ترجمه :
اى خداوند، بر محمد و خاندان او درود فرست و ما را از آرزوهاى دور و دراز در امان دار و به صدق عمل آرزوهاى ما تنگ ميدان ساز، آن سان كه ما را آرزوى آن نبود كه به سر آوريم ساعتى را پس از ساعت ديگر و به پايان بريم روزى را پس از روز ديگر و بپيونديم نفسى را به نفس ديگر و بر داريم گامى را از پى گام ديگر. اى خداوند، ما را از فريب سراب آرزوها به سلامت دار و از شر و فساد آن ايمنى بخش و مرگ را در برابر ما بدار و روزى مباد كه از ياد مرگ غافل باشيم. اى خداوند، در اين جهان، آن چنان از عمل صالح برخوردارمان فرماى كه وعده ديدار تو را با همه نزديكى‏اش دير شماريم و آتش اشتياق ما در پيوستن به تو در دل زبانه كشد، آن سان كه مرگ سراى انس ما شود كه بدان دل بربنديم و آشيانه الفت ما كه به سوى آن پر بگشاييم و خويشاوند ما كه نزديك شدن به او را دوست بداريم. چون مرگ را بر سر ما آورى و بر ما فرود آرى، ما را به چنان مهمانى نيكبخت گردان. و چون بيامد، آرامش جان ما بدو قرار ده. مهمان ما را سبب شوربختى ما مگردان و از ديدار او ما را به خوارى ميفكن. او رادرى از درهاى آمرزش و كليدى از كليدهاى رحمت خويش قرار ده. اى خداوندى كه جزاى نيكوكاران را بر عهده گرفته‏اى، اى خداوندى كه عمل مفسدان را به صلاح مى‏آورى، ما را در زمره هدايت يافتگان بميران، نه گمراهان. چنان كن كه مرگ را به پيشباز رويم، نه ناپسندش شمريم. چنان كن كه در شمار ثابتان باشيم، نه در شمار عاصيان و نه در شمار اصرار كنندگان بر گناه.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و طلاب نخبه حوزه علمیه قم - 1389/08/02
عنوان فیش :معنویت، در حوزه اساس کار است
کلیدواژه(ها) : استعانت از خداوند, معنویت‎گرایی, حوزه‌‏های علمیه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
وقتی طلبه وارد حوزه و این صراط میشود، با شوق و رغبت به معنویت و روحانیت به معنای واقعی کلمه است - در این شکی نیست - سالها هم در این راه ما راه رفتیم، حرکت کردیم، درس خواندیم، نفس کشیدیم؛ اما در عین حال بایستی به خدای متعال پناه برد، بایستی از خدا کمک خواست، باید از او توفیق طلبید؛ بدون توفیق الهی، کار خیلی مشکل است. امام سجاد (علیه الصلوة و السلام) در دعای صحیفه‌ی سجادیه عرض می کند: «هذا مقام من استحیا لنفسه منک و سخط علیها و رضی عنک»(1). این چه حالتی است این چه وضعی است که امام سجاد عرض میکند من شرمنده هستم؟
علی‌ای‌حال کار معنویت، کار دلدادگی به عالم معنا، در حوزه اساس کار است؛ این را باید همه توجه داشته باشیم. کمبود این معنا در حوزه به ما لطمه میزند. در حوزه بحمدلله کسانی هستند که میتوانند از زلال معنویاتی که از دل آنها سرازیر میشود - فقط لقلقه‌ی زبان هم نیست - همه‌ی ما را سیراب کنند؛ بخصوص طلاب جوان را که بیش از همه احتیاج دارند، بیش از همه هم از این بیانات آمادگی و تأثر دارند.
1 )
صحیفه سجادیه/ دعای سی و دوم

... اللَّهُمَّ إِنَّكَ أَمَرْتَنِي فَتَرَكْتُ، وَ نَهَيْتَنِي فَرَكِبْتُ، وَ سَوَّلَ لِيَ الْخَطَاءَ خَاطِرُ السُّوءِ فَفَرَّطْتُ. وَ لَا أَسْتَشْهِدُ عَلَى صِيَامِي نَهَاراً، وَ لَا أَسْتَجِيرُ بِتَهَجُّدِي لَيْلًا، وَ لَا تُثْنِي عَلَيَّ بِإِحْيَائِهَا سُنَّةٌ حَاشَا فُرُوضِكَ الَّتِي مَنْ ضَيَّعَهَا هَلَكَ. وَ لَسْتُ أَتَوَسَّلُ إِلَيْكَ بِفَضْلِ نَافِلَةٍ مَعَ كَثِيرِ مَا أَغْفَلْتُ مِنْ وَظَائِفِ فُرُوضِكَ، وَ تَعَدَّيْتُ عَنْ مَقَامَاتِ حُدُودِكَ إِلَى حُرُمَاتٍ انْتَهَكْتُهَا، وَ كَبَائِرِ ذُنُوبٍ اجْتَرَحْتُهَا، كَانَتْ عَافِيَتُكَ لِي مِنْ فَضَائِحِهَا سِتْراً. وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْيَا لِنَفْسِهِ مِنْكَ، وَ سَخِطَ عَلَيْهَا، وَ رَضِيَ عَنْكَ، فَتَلَقَّاكَ بِنَفْسٍ خَاشِعَةٍ، وَ رَقَبَةٍ خَاضِعَةٍ، وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَايَا وَاقِفاً بَيْنَ الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ. وَ أَنْتَ أَوْلَى مَنْ رَجَاهُ، وَ أَحَقُّ مَنْ خَشِيَهُ وَ اتَّقَاهُ، فَأَعْطِنِي يَا رَبِّ مَا رَجَوْتُ، وَ آمِنِّي مَا حَذِرْتُ، وَ عُدْ عَلَيَّ بِعَائِدَةِ رَحْمَتِكَ، إِنَّكَ أَكْرَمُ الْمَسْئُولِينَ...
ترجمه :
... بار خدايا، تو مرا فرمان دادى و من ترك فرمان كردم. تو مرا نهى فرمودى و من به جاى آوردم. انديشه بد، خطا را در چشم من بياراست و من مرتكب تقصير شدم. اى خداوند من، هيچ روزى را نيك روزه نداشته‏ام تا آن را به شهادت گيرم و هيچ شبى را نيك زنده‏دار نبوده‏ام تا به آن پناه جويم و هيچ مستحبى به جاى نياورده‏ام تا در خور تمجيد باشم. اگر به جاى آورده‏ام، فرايض تو بوده كه هر كه ضايعش گذارد به هلاكت رسد. چگونه توانم به فضيلت نوافل خود توسل جويم، حال آنكه از بسيارى از وظايف خويش در اداى فرايض تو غفلت كرده‏ام و از مرز مناهى تو گذشته و مرتكب اعمال حرام و گناهان بزرگ شده‏ام، گناهانى كه عافيت تو چونان پرده‏اى مرا از رسواييهاى آن در امان داشته است. بار خدايا، در اينجا كسى ايستاده است كه به سبب اعمال خود، از تو شرمنده، بر خود خشمگين و از تو خشنود است. پس با قلبى خاشع و گردنى كج و پشتى خميده از بار گناه، اميدوار به تو و ترسان از تو به پيشگاه تو ايستاده است. سزاوارتر از تو كس نيافته كه دل در او بندد، يا از او بترسد، يا از او بپرهيزد. اى پروردگار من، آنچه را بدان اميد بسته ‏ام‏ به من ارزانى دار و از آنچه بيمناكم امان ده و رحمت سودمند خويش صله من ساز، كه تو كريم‏تر كسى هستى كه دست سؤال پيش او دارند ...


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت‌ - 1389/06/08
عنوان فیش :توفیق کار کردن در جهت آخرت/صحیفه سجادیه دعای 20
کلیدواژه(ها) : تلاشگری, معاد
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
خداوند ان‌شاءاللَّه به همه‌ی ما توفیق بدهد که بتوانیم کارهائی را که از ما انتظار هست و خدای متعال از ما سؤال میکند، انجام دهیم. در دعای شریف مکارم‌الاخلاق هست که: «و استعملنی لما تسئلنی غدا عنه»؛(1) یعنی پروردگارا ! مرا به کار بگیر، در آن اموری که فردای قیامت از من درباره‌ی آن امور سؤال خواهی کرد. یک چیزهائی را از ما سؤال خواهند کرد؛ باید نسبت به آن توفیق پیدا کنیم. خداوند ان‌شاءاللَّه کمک کند و توفیق بدهد که در این جهت حرکت کنیم و وظائفمان را انجام دهیم.
1 )
الصحیفه السجادیه ، دعای 20 ؛

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِی أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِی أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِی، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّی. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِی مَا يَشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِی فِيمَا خَلَقْتَنِی لَهُ، وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِی رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِيَنِّی بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِی مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا كامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از كاری كه اهمیت به آن مرا مشغول كرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تكبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نكن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنكه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نكن جز آنكه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی.


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1389/05/27
عنوان فیش :ماه رمضان فرصت توبه، پاکیزگی و خالص شدن/صحیفه سجادیه دعای 44
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در دعاهائی که چه در صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجادیه، چه در بقیه‌ی دعاهای مأثورِ برای ماه رمضان وارد شده است، صفاتی برای این ماه ذکر شده که هر کدام از این صفات و خصوصیات، قابل تأمل و تدبر است: «شهر التّوبة و الانابة»(1) - که من در مورد این توبه و انابه، بعد چند جمله‌ای عرض خواهم کرد - «شهر الاسلام»(2)، که در دعای صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجادیه است. مراد از اسلام هم همان چیزی است که در آیه‌ی شریفه آمده است: «و من یسلم وجهه الی اللَّه و هو محسن فقد استمسک بالعروة الوثقی».(3) اسلام الوجه للَّه، یعنی دل و جان را تسلیم کردن؛ در مقابل اراده‌ی الهی و حکم الهی و شریعت الهی، رام قرار دادن. «شهر الطّهور». طهور یا به معنای پاک کننده است - یعنی ماهی که در آن، عنصر پاک کننده‌ای وجود دارد که به انسان طهارت و پاکیزگی میدهد - یا به صورت مصدر ذکر میشود؛ یعنی شهر پاک شدن از آلودگی‌ها و از آلایشها. «شهر التّمحیص». تمحیص یعنی خالص شدن. فلز قیمتیِ آمیخته‌ی با فلزهای ناهمذات را وقتی که در کوره میگذارند - مثلاً طلا را - این را تمحیص میگویند. یعنی جدا کردن ذات پاکیزه‌ی انسانی از ناخالصی‌ها و ناپاکی‌ها. اینها خصوصیاتی است که درباره‌ی این ماه ذکر شده است.
به نظر انسان اینجور می‌آید که ماه رمضان در بین ایام سال و ماه‌های سال، حکم اوقات نماز را دارد در شبانه‌روز. یعنی همان طوری که در شریعت مقدس اسلامی برای ما که محصور و محدود به عوامل ماده هستیم، یک فرصتهائی گذاشته شده است که آن فرصتهای نماز است - وقت صبح، وقت ظهر، وقت عصر، وقت مغرب، وقت عشا، یک زنگ بیدارباش است، یک خلوت دادن به خود برای ایجاد نورانیت در دل و نفس است؛ ساعات نماز را در شبانه‌روز برای ما قرار دادند، برای اینکه غرق نشویم؛ از اسارت ماده یک لحظه‌ای بیرون بیائیم، نفسی تازه کنیم، به یاد معنویت بیفتیم، یکسره غرق در مادیات نباشیم - به نظر میرسد که در دوره‌ی سال هم ماه رمضان یک چنین وضعیتی را دارد؛ نفس‌کش روح انسانی و روح ملکوتی انسان است؛ فرصتی است که با این ریاضت طولانی یکماهه، نفس از تخته‌بند عوامل مادی که ما را احاطه کرده است، خلاصی پیدا کند، نجاتی پیدا کند؛ یک نفسی بکشد، نورانیتی پیدا کند. شارع مقدس، ماه رمضان را برای این قرار داده است. خوب، این فرصتی است.
1 )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی  ج 4 ص   75 ح7؛
تهذیب الاحكام،طوسی،ج3ص111 ؛ 
الفقیه،صدوق،ج2ص104ح1849 ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی ج  94 ص  359 ؛
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 202 (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...)؛

أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هَذَا شَهْرُ الصِّيَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الْإِنَابَةِ وَ هَذَا شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ اللَّهُمَّ فَسَلِّمْهُ لِی وَ تَسَلَّمْهُ مِنِّی وَ أَعِنِّی عَلَيْهِ بِأَفْضَلِ عَوْنِكَ وَ وَفِّقْنِی فِيهِ لِطَاعَتِكَ وَ فَرِّغْنِی فِيهِ لِعِبَادَتِكَ وَ دُعَائِكَ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِكَ وَ أَعْظِمْ لِی فِيهِ الْبَرَكَةَ وَ أَحْسِنْ لِی فِيهِ الْعَاقِبَةَ وَ أَصِحَّ لِی فِيهِ بَدَنِی وَ أَوْسِعْ فِيهِ رِزْقِی وَ اكْفِنِی فِيهِ مَا أَهَمَّنِی وَ اسْتَجِبْ لِی فِيهِ دُعَائِی وَ بَلِّغْنِی فِيهِ رَجَائِی اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّی فِيهِ النُّعَاسَ وَ الْكَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ اللَّهُمَّ جَنِّبْنِی فِيهِ الْعِلَلَ وَ الْأَسْقَامَ وَ الْهُمُومَ وَ الْأَحْزَانَ وَ الْأَعْرَاضَ وَ الْأَمْرَاضَ وَ الْخَطَايَا وَ الذُّنُوبَ وَ اصْرِفْ عَنِّی فِيهِ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ وَ الْجَهْدَ وَ الْبَلَاءَ وَ التَّعَبَ وَ الْعَنَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ أَعِذْنِی فِيهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ وَ نَفْثِهِ وَ نَفْخِهِ وَوَسْوَاسِهِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكْرِهِ وَ حِيَلِهِ وَ أَمَانِيِّهِ وَ خُدَعِهِ وَ غُرُورِهِ وَ فِتْنَتِهِ وَ رَجْلِهِ وَ شَرَكِهِ وَ اعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَخْدَانِه وَ أَشْيَاعِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ وَ شُرَكَائِهِ وَ جَمِيعِ كَيْدِهِمْ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِيهِ تَمَامَ صِيَامِهِ وَ بُلُوغَ الْأَمَلِ فِی قِيَامِهِ وَ اسْتِكْمَالَ مَا يُرْضِيكَ فِيهِ صَبْراً وَ إِيمَاناً وَ يَقِيناً وَ احْتِسَاباً ثُمَّ تَقَبَّلْ ذَلِكَ مِنَّا بِالْأَضْعَافِ الْكَثِيرَةِ وَ الْأَجْرِ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِيهِ الْجِدَّ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْقُوَّةَ وَ النَّشَاطَ وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوْبَةَ وَ الرَّغْبَةَ وَ الرَّهْبَةَ وَ الْجَزَعَ وَ الرِّقَّةَ وَ صِدْقَ اللِّسَانِ وَ الْوَجَلَ مِنْكَ وَ الرَّجَاءَ لَكَ وَ التَّوَكُّلَ
ترجمه :
امام سجاد (ع) این دعا در در تمام روزهای ماه رمضان می خواند: خدایا براستی كه این ماه رمضان است و ماه روزه گرفتن و ماه بازگشت و ماه توبه و ماه آمرزش و رحمت و ماه آزادی از آتش و ماه رسیدن به بهشت است بارالها آن را خالص به من بده و از من دریافت كن و مرا در آن با برترین یاریت یاری نما و برای اطاعتت توفیقم ده و و مرا برای بندگیت و خواستنت و خواندن كتابت فراغتم ده و بركتت را برایم زیاد كن و تندرستیم را بهبود بخش و بدنم را در آن تندرست دار و رزقم را فراوان گردان و هر آنچه برایم مهم است كفایت كن و دعایم را اجابت كن و مرا به آرزویم برسان. خدایا چرت و تنبلی و دلتنگی و سستی و سنگدلی و غفلت و فریب را از من در این ماه از بین ببر. پروردگارا مرا در آن از درد ها و بیماری ها و اندوه ها و غم ها و نشانه های بیماری و مریضی ها و اشتباهات و گناهان دور گردان. و در آن بدی و زشتی و مشقت و مصیبت و خستگی و رنج را از من دور كن، زیرا كه تو دعا را می شنوی. خدایا در آن مرا از شیطان رانده شده و دسیسه واشاره و دمیدن و وسوسه كردن و حقه و نیرنگ و حیله و آرزوها و فریب و غرور و فتنه و پیاده نظام و تور و یاران و پیروان و دوستان واقعی و یاوران و دوستان و شریكان و تمامی مكرش مرا پناه ده. خدایا در این ماه روزه كامل و رسیدن به آرزو در به پا داشتن آن و به كمال رساندن آنچه تو را خشنود می كند از شكیبایی و ایمان و یقین و رضایت روزیم كن. پروردگارا از ما به چندین برابر و پاداش بزرگ قبول فرما. خدایا در آن پشت كار و كوشش و نیرو و نشاط و بازگشت و توبه و امید و بیم و بی تابی و نرمی و زبان راستگو و ترس از تو و امید به تو و توكل بر تو و اطمینان به تو و پرهیز از حرام هایت و كوشش قبول شده و عمل سرافراز كننده و دعای اجابت شده روزیم كن و میان من و چیزی از آن به بیماری و مرضی و غم و اندوهی حایل نگردان ای مهربان ترین مهربانان.

1 ) سوره مبارکه لقمان آیه 22
وَمَن يُسلِم وَجهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحسِنٌ فَقَدِ استَمسَكَ بِالعُروَةِ الوُثقىٰ ۗ وَإِلَى اللَّهِ عاقِبَةُ الأُمورِ
ترجمه :
کسی که روی خود را تسلیم خدا کند در حالی که نیکوکار باشد، به دستگیره محکمی چنگ زده (و به تکیه‌گاه مطمئنی تکیه کرده است)؛ و عاقبت همه کارها به سوی خداست.

2 )
الصحیفه السجادیه ،  دعای 44  ؛

...وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ، شَهْرَ الصِّيَامِ، وَ شَهْرَ الْإِسْلَامِ، وَ شَهْرَ الطَّهُورِ، وَ شَهْرَ التَّمْحِيص.....
ترجمه :
... سپاس خداوندى را كه يكى از آن راهها كه در برابر ما گشوده، ماه خود، ماه رمضان است، ماه صيام و ماه اسلام، ماه پاكيزگى از آلودگى‏ها، ماه رهايى از گناهان...


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1389/05/27
عنوان فیش :گسترش عدالت و فرو نشاندن آتش‌افروزی در فضای جامعه
کلیدواژه(ها) : تقوا, روزه, عدالت, تقوای سیاسی, تقوای جمعی, تقوای اجتماعی, ماه مبارک رمضان, دعای مکارم‌الاخلاق
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در باب تقوا من یک جمله‌ای اینجا یادداشت کرده‌ام که عرض بکنم. غالباً وقتی گفته میشود تقوا، پرهیزگاری، ذهن انسان میرود به رعایت ظواهر شرع و محرمات و واجباتی که دم دست ماست؛ نماز بخوانیم، وجوهات شرعی‌مان را بدهیم، روزه بگیریم، دروغ نگوئیم. البته اینها مهم است، همه‌اش مهم است؛ لیکن تقوا ابعاد دیگری هم دارد که غالباً ما از اینها غفلت میکنیم. در دعای شریف مکارم الاخلاق یک فقره‌ای در توضیح این ابعاد دیگر هست: «اللّهم صلّ علی محمّد و اله و حلّنی بحلیة الصّالحین و البسنی زینة المتّقین»؛(۱) از خدای متعال درخواست میکند که پروردگارا! مرا با زیور صالحان زیور بده و با لباس پرهیزگاران ملبس کن. خوب، این لباس پرهیزگاران چیست؟ آن وقت این شرح جالب است: «فی بسط العدل»؛ لباس پرهیزگاران در گستردن عدالت، «و کظم الغیظ»؛ در فرو بردن خشم، «و اطفاء النّائرة»؛ در فرو نشاندن آتش؛ آتشهائی که بین افراد جامعه برمی‌افروزند. اینها تقواست. «و ضمّ اهل الفرقة»؛ افرادی که از شمایند، اما جدا شدند، سعی کنید اینها را گرد بیاورید. این جزو موارد تقواست، که در دعای شریف مکارم‌الاخلاق - دعای بیستم صحیفه‌ی مبارکه‌ی سجادیه - به آن اشاره شده است. این دعا، بسیار دعای مهمی است. من عقیده‌ام این است که همه، بخصوص کارگزاران، باید این دعا را بخوانند و در مضامینش دقت کنند؛ تعلیم‌دهنده است. «و اصلاح ذات البین»؛ به جای آتش‌افروزی، خبرچینی، این را به جان آن انداختن، آن را در پوستین این انداختن، اصلاح ذات‌البین کنند؛ بین برادران مؤمن، برادران مسلمان، ایجاد ائتلاف کنند؛ اینها تقواست.
ببینید، اینها همه، مسائل امروز ماست. گستردن عدالت، عدالت قضائی، عدالت اقتصادی، عدالت در گزینشها، عدالت در تقسیم منابع و فرصتهای کشور بین گروه‌ها، عدالت جغرافیائی، اینها مسائل خیلی مهمی است؛ اینها همه نیازهای ماست. گستردن عدالت، بالاترین رقمهای تقواست؛ این از یک نماز خوب، از یک روزه‌ی روز گرم تابستان بالاتر است. روایتی است که فرمود: هر امیری - امیر یعنی همه‌ی شماها؛ هر کسی یک دستگاهی دارد که در آن فرمان میراند، حکم او در آنجا نافذ است - که روزی را به عدالت حکم کند، مثل این است که هفتاد سال عبادت کرده؛(۲) اینها خیلی مسائل مهمی است؛ اهمیت عدالت را، رفتار عدالت‌آمیز را به ما نشان میدهد.
فرو بردن خشم در مقابل دوستان. بحث اینجا دوستان است. البته در مقابل دشمنان باید غیظ داشت؛ «و یذهب غیظ قلوبهم». در مقابل آن دشمنی که با هویت شما، با موجودیت شما مخالف است، آنجا خشم میشود خشم مقدس؛ آن اشکالی ندارد. نه، در جمع مؤمنین، در بین افرادی که مأمور به رفتار مسلمانی با آنها هستیم، خشم و حالت عصبانیت نباید باشد. خشم به انسان ضرر میزند. تصمیم‌گیری با خشم مضر است، حرف زدن با خشم مضر است، کار کردن با خشم مضر است، غالباً دچار غلط و اشتباه است؛ این چیزی است که ماها متأسفانه خیلی ابتلاء پیدا میکنیم. جلوگیری از این خشم، خشمی که موجب انحراف میشود، موجب خطای در فکر و عمل میشود، یکی از موارد تقواست؛ «و کظم الغیظ»
کار دیگر، «اطفاء النّائرة». بعضی‌ها آتش‌افروزی‌های سیاسی و جناحی میکنند. عده‌ای کأنه برای این کار مأموریت دارند. من می‌بینم در داخل کشور خودمان که یک عده‌ای میخواهند اصلاً عناصر گوناگون را، جناحهای مختلف را، افرادی از هر یک از جناحها را به جان هم بیندازند و اختلاف ایجاد کنند؛ کأنه اصلاً از آتش‌افروزی خوششان می‌آید؛ این خلاف تقواست. تقوا این است : «اطفاء النّائرة». همچنان که در یک محیط مادی و فضای مادی، شما یک آتش‌افروزی را اطفاء میکنید، باید در فضای انسانی و معنوی و اخلاقی هم آتش‌سوزی‌ها را مهار و اطفاء کنید. و همین طور: «و ضمّ اهل الفرقة»
ما عرض کردیم جذب حداکثری، دفع حداقلی. البته معیار و میزان، اصول و ارزشهاست. انسانها از لحاظ ایمان در یک حد نیستند. ما در بین خودمان آدمهائی داریم ضعیف‌الایمان، آدمهائی داریم که ایمانشان قوی‌تر است. باید راه بیائیم. نمیشود ضعیف‌الایمان را دفع کرد، نمیشود فقط به کسانی چشم دوخت که قوی‌الایمانند؛ نه، ضعفا را هم باید در نظر داشت. کسانی که خودشان را قوی میدانند، آن کسانی را که ضعیف میدانند، ملاحظه کنند، مراعات کنند، دفع نکنند. آن کسانی که جزو مجموعه هستند، لیکن بر اثر اشتباه و غفلت کنار افتادند، جدا افتادند، اینها را به خود بیاورند؛ اینها را نصیحت کنند، دلالت کنند، راه را به آنها نشان بدهند، آنها را برگردانند. اینها مسائل اساسی است.
پس اینها شد تقوا، اینها شد راه‌های توبه و انابه؛ «شهر التّوبه»، «شهر الانابه»(۳). منتها جالب این است که روزه و این ماه، یک عمل جمعی است؛ یک عمل فردی نیست. یعنی همه روزه‌ایم، همه داخل این ماهیم، همه سر این سفره نشستیم؛ همه‌ی افراد جامعه‌ی اسلامی، امت اسلامی. وقتی که میخواهیم این نصایح را، این توصیه‌های مهم کتاب و سنت را عمل کنیم، اگر همه خود را مخاطب آن بدانیم، ببینید در دنیای اسلام چه اتفاقی می‌افتد؛ در دایره‌ی محدودتر در کشور چه اتفاقی می‌افتد. قدر این ماه را باید دانست. قدر دانستنش هم به همین است که واقعاً ماه را ماه توبه قرار بدهیم، ماه انابه قرار بدهیم، ماه تطهیر قرار بدهیم، ماه تمحیص قرار بدهیم؛ برویم به سمت این چیزها. خوب، حرف اصلی ما، عرض اصلی ما توی این جلسه همین بود که عرض کردیم.
1 )
الصحيفه  السجادية ، دعای 20  ؛

... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَلِّنِی بِحِلْيَةِ الصَّالِحِينَ، وَ أَلْبِسْنِی زِينَةَ الْمُتَّقِينَ، فِی بَسْطِ الْعَدْلِ، وَ كَظْمِ الغَيْظِ، وَ إِطْفَاءِ النَّائِرَةِ، وَ ضَمِّ أَهْلِ الْفُرْقَةِ، وَ إِصْلَاحِ ذَاتِ الْبَيْنِ، وَ إِفْشَاءِ الْعَارِفَةِ، وَ سَتْرِ الْعَائِبَةِ، وَ لِينِ الْعَرِيكَةِ، وَ خَفْضِ الْجَنَاحِ، وَ حُسْنِ السِّيرَةِ، وَ سُكُونِ الرِّيحِ، وَ طِيبِ الْمُخَالَقَةِ، وَ السَّبْقِ إِلَى الْفَضِيلَةِ، وَ إِيثَارِ التَّفَضُّلِ، وَ تَرْكِ التَّعْيِيرِ، وَ الْإِفْضَالِ عَلَى غَيْرِ الْمُسْتَحِقِّ، وَ الْقَوْلِ بِالْحَقِّ وَ إِنْ عَزَّ، وَ اسْتِقْلَالِ الْخَيْرِ وَ إِنْ كَثُرَ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی، وَ اسْتِكْثَارِ الشَّرِّ وَ إِنْ قَلَّ مِنْ قَوْلِی وَ فِعْلِی، وَ أَكْمِلْ ذَلِكَ لِی بِدَوَامِ الطَّاعَةِ، وَ لُزُومِ الْجَمَاعَةِ، وَ رَفْضِ أَهْلِ الْبِدَعِ، وَ مُسْتَعْمِلِ الرَّأْيِ الْمُخْتَرَعِ ...
ترجمه :
... بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست، اى خداوند، مرا سيماى صالحان ده و جامه پرهيزگاران: در گستردن عدل و فرو خوردن خشم و خاموش كردن آتش دشمنى و به هم پيوستن تفرقه جويان و آشتى دادن خصمان و فاش كردن نيكى و پوشيدن عيبها و نرمخويى و فروتنى و نيك سيرتى و بيرون راندن باد غرور از سر و خوشخويى و سبقت در فضيلت و ايثار در بخشش و دم فرو بستن از عيب ديگران و ترك افضال در حق كسى كه در خور افضال نباشد و گفتن سخن حق، هر چند دشوار بود و اندك شمردن نيكيهاى خود در كردار و گفتار هر چند بسيار بود و بسيار شمردن بديهاى خود در كردار و گفتار هر چند اندك بود. اى خداوند، اين صفات را در من به كمال رسان به دوام طاعت خود و همسويى با جماعت مقبول و دورى از بدعت جويان و پيروان باورهاى مجعول...

2 )
مشكاةالأنوار ، علی بن حسن طبرسی ص 316 ؛
جامع‏الأخبار، تاج الدین شعیری، ص 119 ؛ ص 154 ؛
 مستدرك‏الوسائل ، محدث نوری، ج 11 ،  317 ؛
 بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 72 ، ص 352 ؛

عَدْلُ سَاعَةٍ خَيْرٌ مِنْ عِبَادَةِ سَبْعِينَ سَنَةً قِيَامٍ لَيْلُهَا وَ صِيَامٍ نَهَارُهَا وَ جَوْرُ سَاعَةٍ فِی حُكْمٍ أَشَدُّ وَ أَعْظَمُ عِنْدَ اللَّهِ مِنَ الْمَعَاصِی سِتِّينَ سَنَة
ترجمه :
رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله فرمود: يك ساعت به عدالت رفتار كردن بهتر از هفتاد سال عبادت است؛ كه شبهايش را بيدار و روزهايش را روزه دار باشد، و يك ساعت حكم به ظلم كردن نزد خدا از گناهان شصت سال سخت‏تر و بزرگتر است.

3 )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی  ج 4 ص   75 ح7؛
تهذیب الاحكام،طوسی،ج3ص111 ؛ 
الفقیه،صدوق،ج2ص104ح1849 ؛ 
بحارالأنوار، علامه مجلسی ج  94 ص  359 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 202 (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...)؛

أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هَذَا شَهْرُ الصِّيَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الْإِنَابَةِ وَ هَذَا شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ اللَّهُمَّ فَسَلِّمْهُ لِی وَ تَسَلَّمْهُ مِنِّی وَ أَعِنِّی عَلَيْهِ بِأَفْضَلِ عَوْنِكَ وَ وَفِّقْنِی فِيهِ لِطَاعَتِكَ وَ فَرِّغْنِی فِيهِ لِعِبَادَتِكَ وَ دُعَائِكَ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِكَ وَ أَعْظِمْ لِی فِيهِ الْبَرَكَةَ وَ أَحْسِنْ لِی فِيهِ الْعَاقِبَةَ وَ أَصِحَّ لِی فِيهِ بَدَنِی وَ أَوْسِعْ فِيهِ رِزْقِی وَ اكْفِنِی فِيهِ مَا أَهَمَّنِی وَ اسْتَجِبْ لِی فِيهِ دُعَائِی وَ بَلِّغْنِی فِيهِ رَجَائِی اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّی فِيهِ النُّعَاسَ وَ الْكَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ اللَّهُمَّ جَنِّبْنِی فِيهِ الْعِلَلَ وَ الْأَسْقَامَ وَ الْهُمُومَ وَ الْأَحْزَانَ وَ الْأَعْرَاضَ وَ الْأَمْرَاضَ وَ الْخَطَايَا وَ الذُّنُوبَ وَ اصْرِفْ عَنِّی فِيهِ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ وَ الْجَهْدَ وَ الْبَلَاءَ وَ التَّعَبَ وَ الْعَنَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ أَعِذْنِی فِيهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ وَ نَفْثِهِ وَ نَفْخِهِ وَوَسْوَاسِهِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكْرِهِ وَ حِيَلِهِ وَ أَمَانِيِّهِ وَ خُدَعِهِ وَ غُرُورِهِ وَ فِتْنَتِهِ وَ رَجْلِهِ وَ شَرَكِهِ وَ اعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَخْدَانِه وَ أَشْيَاعِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ وَ شُرَكَائِهِ وَ جَمِيعِ كَيْدِهِمْ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِيهِ تَمَامَ صِيَامِهِ وَ بُلُوغَ الْأَمَلِ فِی قِيَامِهِ وَ اسْتِكْمَالَ مَا يُرْضِيكَ فِيهِ صَبْراً وَ إِيمَاناً وَ يَقِيناً وَ احْتِسَاباً ثُمَّ تَقَبَّلْ ذَلِكَ مِنَّا بِالْأَضْعَافِ الْكَثِيرَةِ وَ الْأَجْرِ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِيهِ الْجِدَّ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْقُوَّةَ وَ النَّشَاطَ وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوْبَةَ وَ الرَّغْبَةَ وَ الرَّهْبَةَ وَ الْجَزَعَ وَ الرِّقَّةَ وَ صِدْقَ اللِّسَانِ وَ الْوَجَلَ مِنْكَ وَ الرَّجَاءَ لَكَ وَ التَّوَكُّلَ
ترجمه :
امام سجاد (ع) این دعا در در تمام روزهای ماه رمضان می خواند: خدایا براستی كه این ماه رمضان است و ماه روزه گرفتن و ماه بازگشت و ماه توبه و ماه آمرزش و رحمت و ماه آزادی از آتش و ماه رسیدن به بهشت است بارالها آن را خالص به من بده و از من دریافت كن و مرا در آن با برترین یاریت یاری نما و برای اطاعتت توفیقم ده و و مرا برای بندگیت و خواستنت و خواندن كتابت فراغتم ده و بركتت را برایم زیاد كن و تندرستیم را بهبود بخش و بدنم را در آن تندرست دار و رزقم را فراوان گردان و هر آنچه برایم مهم است كفایت كن و دعایم را اجابت كن و مرا به آرزویم برسان. خدایا چرت و تنبلی و دلتنگی و سستی و سنگدلی و غفلت و فریب را از من در این ماه از بین ببر. پروردگارا مرا در آن از درد ها و بیماری ها و اندوه ها و غم ها و نشانه های بیماری و مریضی ها و اشتباهات و گناهان دور گردان. و در آن بدی و زشتی و مشقت و مصیبت و خستگی و رنج را از من دور كن، زیرا كه تو دعا را می شنوی. خدایا در آن مرا از شیطان رانده شده و دسیسه واشاره و دمیدن و وسوسه كردن و حقه و نیرنگ و حیله و آرزوها و فریب و غرور و فتنه و پیاده نظام و تور و یاران و پیروان و دوستان واقعی و یاوران و دوستان و شریكان و تمامی مكرش مرا پناه ده. خدایا در این ماه روزه كامل و رسیدن به آرزو در به پا داشتن آن و به كمال رساندن آنچه تو را خشنود می كند از شكیبایی و ایمان و یقین و رضایت روزیم كن. پروردگارا از ما به چندین برابر و پاداش بزرگ قبول فرما. خدایا در آن پشت كار و كوشش و نیرو و نشاط و بازگشت و توبه و امید و بیم و بی تابی و نرمی و زبان راستگو و ترس از تو و امید به تو و توكل بر تو و اطمینان به تو و پرهیز از حرام هایت و كوشش قبول شده و عمل سرافراز كننده و دعای اجابت شده روزیم كن و میان من و چیزی از آن به بیماری و مرضی و غم و اندوهی حایل نگردان ای مهربان ترین مهربانان.


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1389/05/27
عنوان فیش :شناسایی و اصلاح راه خطا، معنای توبه و انابه
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, توبه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در میان خصوصیاتی که[در مورد ماه مبارک رمضان] ذکر شده است - که البته همه مهم است - آنچه که نظر بنده را جلب میکند و حالا بین من و شما که مسئولین کشور هستیم، در میان گذاشته میشود، این «شهر التّوبة و الانابه»(1) است؛ ماه توبه است، ماه انابه است. توبه یعنی بازگشت از یک راه غلط، از یک کار غلط، از یک فکر غلط. انابه یعنی رجوع الی اللَّه، بازگشت به سمت خدا. این توبه و انابه، به طور طبیعی یک معنائی را در خودش مندرج دارد. وقتی میگوئیم از راه خطا برگردیم، معنایش این است که نقطه‌ی خطا را، راه خطا را شناسائی کنیم؛ این خیلی مهم است. ما همین طور که داریم حرکت میکنیم، غالباً اینجور هستیم که از کار خودمان، از خطای خودمان، از تقصیری که میکنیم، غفلت میکنیم؛ توجه نمیکنیم به اشکالی که در کار خودمان وجود دارد. این خود، هم خود شخصی است، هم خود جماعی؛ ملت خودمان، حزب خودمان، جریان خودمان، جناح خودمان. هرچه که به خود انسان ارتباط پیدا میکند، عیوب آن غالباً مورد غفلت قرار میگیرد؛ لذا دیگران عیب ما را باید به ما بگویند. اگر خودمان میفهمیدیم و اصلاح میکردیم، نوبت نمیرسید به دیگران؛ احتیاج نبود که دیگران به ما بگویند.
1 )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی  ج 4 ص   75 ح7؛
تهذیب الاحكام،طوسی،ج3ص111 ؛ 
الفقیه،صدوق،ج2ص104ح1849 ؛ 
بحارالأنوار، علامه مجلسی ج  94 ص  359 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 202 (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...)؛

« أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ بَعْضِ رِجَالِهِ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هَذَا شَهْرُ الصِّيَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الْإِنَابَةِ وَ هَذَا شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ اللَّهُمَّ فَسَلِّمْهُ لِی وَ تَسَلَّمْهُ مِنِّی وَ أَعِنِّی عَلَيْهِ بِأَفْضَلِ عَوْنِكَ وَ وَفِّقْنِی فِيهِ لِطَاعَتِكَ وَ فَرِّغْنِی فِيهِ لِعِبَادَتِكَ وَ دُعَائِكَ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِكَ وَ أَعْظِمْ لِی فِيهِ الْبَرَكَةَ وَ أَحْسِنْ لِی فِيهِ الْعَاقِبَةَ وَ أَصِحَّ لِی فِيهِ بَدَنِی وَ أَوْسِعْ فِيهِ رِزْقِی وَ اكْفِنِی فِيهِ مَا أَهَمَّنِی وَ اسْتَجِبْ لِی فِيهِ دُعَائِی وَ بَلِّغْنِی فِيهِ رَجَائِی اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّی فِيهِ النُّعَاسَ وَ الْكَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ اللَّهُمَّ جَنِّبْنِی فِيهِ الْعِلَلَ وَ الْأَسْقَامَ وَ الْهُمُومَ وَ الْأَحْزَانَ وَ الْأَعْرَاضَ وَ الْأَمْرَاضَ وَ الْخَطَايَا وَ الذُّنُوبَ وَ اصْرِفْ عَنِّی فِيهِ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ وَ الْجَهْدَ وَ الْبَلَاءَ وَ التَّعَبَ وَ الْعَنَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ أَعِذْنِی فِيهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ وَ نَفْثِهِ وَ نَفْخِهِ وَوَسْوَاسِهِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكْرِهِ وَ حِيَلِهِ وَ أَمَانِيِّهِ وَ خُدَعِهِ وَ غُرُورِهِ وَ فِتْنَتِهِ وَ رَجْلِهِ وَ شَرَكِهِ وَ اعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَخْدَانِه وَ أَشْيَاعِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ وَ شُرَكَائِهِ وَ جَمِيعِ كَيْدِهِمْ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِيهِ تَمَامَ صِيَامِهِ وَ بُلُوغَ الْأَمَلِ فِی قِيَامِهِ وَ اسْتِكْمَالَ مَا يُرْضِيكَ فِيهِ صَبْراً وَ إِيمَاناً وَ يَقِيناً وَ احْتِسَاباً ثُمَّ تَقَبَّلْ ذَلِكَ مِنَّا بِالْأَضْعَافِ الْكَثِيرَةِ وَ الْأَجْرِ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِيهِ الْجِدَّ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْقُوَّةَ وَ ال
ترجمه :
امام سجاد (ع) این دعا در در تمام روزهای ماه رمضان می خواند: خدایا براستی كه این ماه رمضان است و ماه روزه گرفتن و ماه بازگشت و ماه توبه و ماه آمرزش و رحمت و ماه آزادی از آتش و ماه رسیدن به بهشت است بارالها آن را خالص به من بده و از من دریافت كن و مرا در آن با برترین یاریت یاری نما و برای اطاعتت توفیقم ده و و مرا برای بندگیت و خواستنت و خواندن كتابت فراغتم ده و بركتت را برایم زیاد كن و تندرستیم را بهبود بخش و بدنم را در آن تندرست دار و رزقم را فراوان گردان و هر آنچه برایم مهم است كفایت كن و دعایم را اجابت كن و مرا به آرزویم برسان. خدایا چرت و تنبلی و دلتنگی و سستی و سنگدلی و غفلت و فریب را از من در این ماه از بین ببر. پروردگارا مرا در آن از درد ها و بیماری ها و اندوه ها و غم ها و نشانه های بیماری و مریضی ها و اشتباهات و گناهان دور گردان. و در آن بدی و زشتی و مشقت و مصیبت و خستگی و رنج را از من دور كن، زیرا كه تو دعا را می شنوی. خدایا در آن مرا از شیطان رانده شده و دسیسه واشاره و دمیدن و وسوسه كردن و حقه و نیرنگ و حیله و آرزوها و فریب و غرور و فتنه و پیاده نظام و تور و یاران و پیروان و دوستان واقعی و یاوران و دوستان و شریكان و تمامی مكرش مرا پناه ده. خدایا در این ماه روزه كامل و رسیدن به آرزو در به پا داشتن آن و به كمال رساندن آنچه تو را خشنود می كند از شكیبایی و ایمان و یقین و رضایت روزیم كن. پروردگارا از ما به چندین برابر و پاداش بزرگ قبول فرما. خدایا در آن پشت كار و كوشش و نیرو و نشاط و بازگشت و توبه و امید و بیم و بی تابی و نرمی و زبان راستگو و ترس از تو و امید به تو و توكل بر تو و اطمینان به تو و پرهیز از حرام هایت و كوشش قبول شده و عمل سرافراز كننده و دعای اجابت شده روزیم كن و میان من و چیزی از آن به بیماری و مرضی و غم و اندوهی حایل نگردان ای مهربان ترین مهربانان.


مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شورای اسلامی - 1389/03/18
عنوان فیش :ضرورت نظارت بر مسئولان/صحیفه سجادیه دعای 27
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
[یک شأن نظارتی مجلس، نظارت بر خود مجلس و آحاد نمایندگان آن است] خوب، نماینده - مثل همه‌ی ماها - در معرض اینجور لغزشها و آسیبها قرار دارد. مال، فتنه‌انگیز است. این، حرف من نیست؛ حرف امام سجاد (علیه الصّلاة و السّلام) است؛ «المال الفتون»؛(1) مال فتنه‌انگیز. پول، فتنه‌انگیز است؛ دلها را از راه در میبرد؛ خیلی‌ها را میلرزاند؛ کسانی که آدم خیال نمیکند اینها هم بلغزند، اما آدم می‌بیند گاهی میلغزند. قدرت هم همین جور است، رودربایستی هم همین جور است، محبتها هم همین جور است، دشمنی‌ها هم همین جور است؛ ماها را میلغزاند. یک جائی باید بر کارش نظارت کند.
1 )
الصحیفة السجادیة ، دعای 27 ؛

وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِأَهْلِ الثُّغُورِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَكْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَرِّفْهُمْ مَا يَجْهَلُونَ، وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا يَعْلَمُونَ، وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا يُبْصِرُونَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْيَاهُمُ الْخَدَّاعَةِ الْغَرُورِ، وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ، وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ، وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِيهَا مِنْ مَسَاكِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ وَ الْأَنْهَارِالْمُطَّرِدَةِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَةِ وَ الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّيَةِ بِصُنُوفِ الثَّمَرِ حَتَّى لَا يَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ، وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ. اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِكَ عَدُوَّهُمْ، وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ، وَ فَرِّقْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَسْلِحَتِهِمْ، وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ، وَ بَاعِدْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَزْوِدَتِهِمْ، وَ حَيِّرْهُمْ فِی سُبُلِهِمْ ...
ترجمه :
دعاى آن حضرت است درباره مرزبانان بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و مرزهاى مسلمانان رابه پيروزمندى خويش استوار گردان و مرزبانان را به نيروى خود يارى ده و از خزانه افضال خويش عطايشان به فراوانى ارزانى دار. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و شمارشان افزون كن و سلاحشان برنده. حوزه‏هاشان حراست فرماى و پيرامونشان را نفوذ ناپذير گردان. جمعشان متحد كن و خود به تدبير كارهاشان پرداز. سر رشته آذوقه‏شان گسسته مگردان و دشواريها از پيش پايشان بردار. آنان را به نصرت خويش قوت بخش و به شكيبايى مدد نماى و دفع مكر دشمن را به ايشان بياموز. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و به مدافعان مرزها هر چه نمى‏شناسند بشناسان و ايشان را هر چه نمى‏دانند بياموز و چشمانشان را بر هر چه نمى‏بينند بگشاى. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و چون با دشمنان روياروى شوند، ياد دنياى مكار فريبنده از خاطرشان بزداى و هوس حطام فتنه‏انگيز اين جهانى از دلشان محو كن و بهشت را پيش چشم ايشان دار و آن مساكن جاويد و آن منازل كريم و آن حوران خوبروى و آن جويباران سرشار از آشاميدنى‏هاى نغز و گوارا و آن درختان سر فرو داشته و بارور از ميوه‏هاى گونه‏گون بهشتى را به آنان بنماى، تا هواى پشت كردن به دشمن در دل هيچ يك از ايشان نجنبد و خيال گريختن از هماورد از خاطر كس نگذرد. اى خداوند، به اين نيايش، خصمشان درهم شكن و چنگال دشمن از تنشان كوتاه كن و ميان دشمنان و سلاحهايشان جدايى افكن و بند دلشان بگسل و چنان كن كه ميان ايشان و زاد و توشه ايشان فاصله‏اى بزرگ پديد آيد و در راه سرگشته و حيرانشان گردان و آن سان كن كه راه خويش گم كنند ...


مربوط به :خطبه‌های نمازجمعه در بیست و یکمین سالگرد رحلت امام خمینی (رحمه‌الله) - 1389/03/14
عنوان فیش :اسلام، معیار جاذبه و دافعه امام خمینی(ره)/صحیفه سجادیه دعای 44
کلیدواژه(ها) : امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه), شاخص انقلاب اسلامی, اسلام
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یک شاخص دیگر در برنامه‌ی امام و خط امام و راه مستقیم امام، مسئله‌ی جاذبه و دافعه‌ی امام بود. انسانهای بزرگ، جاذبه و دافعه‌شان هم میدان وسیع و گسترده‌ای دارد. همه جاذبه و دافعه دارند. شما با رفتار خودتان، یکی را به خودتان علاقه‌مند و متمایل میکنید، یکی هم از شما میرنجد؛ این جاذبه و دافعه است. اما انسانهای بزرگ، جاذبه‌شان یک طیف وسیعی را به وجود می‌آورد؛ دافعه‌ی آنها هم همین طور، یک طیف عظیمی را به وجود می‌آورد. جاذبه و دافعه‌ی امام تماشائی است.

آنچه که مبنا و معیار جاذبه‌ی امام و دافعه‌ی امام بود، باز مکتب بود، اسلام بود؛ درست همان طوری که امام سجاد (سلام اللَّه علیه) در دعای صحیفه‌ی سجادیه - دعای ورود در ماه رمضان - به خداوند متعال عرض میکند. مکرر عرض کرده‌ایم که دعاهای امام سجاد واقعاً جزو برترین گنجینه‌های معارف اسلامی است. در این دعاها معارفی وجود دارد که انسان اینها را از روایات و آثار روائی نمیتواند به دست بیاورد؛ در دعاها صریح اینها بیان شده است. در دعای چهل و چهارم صحیفه‌ی سجادیه - که دعای ورود در ماه رمضان است و امام سجاد آن را میخواندند - حضرت چیزهائی را از خدای متعال برای ماه رمضان درخواست میکنند؛ از جمله‌ی چیزهائی که درخواست میکنند، این است: «و ان نسالم من عادانا»؛ پروردگارا! از تو میخواهیم که با همه‌ی دشمنانِ خودمان صلح کنیم، سلم و مدارا پیشه کنیم. بعد بلافاصله میفرمایند: «حاشی من عودی فیک و لک فأنه العدوّ الّذی لانوالیه و الحرب الّذی لانصافیه»؛(1) مگر آن دشمنی که من به خاطر تو با او دشمنی کردم، در راه تو با او دشمنی کردم. این دشمنی است که ما هرگز با او دم از آشتی نخواهیم زد و دل ما با او صاف نخواهد شد.

امام اینجوری بود؛ دشمنیِ شخصی با کسی نداشت. اگر کدورتهای شخصی‌ای هم بود، امام زیر پا میگذاشت؛ اما دشمنی به خاطر مکتب، برای امام بسیار جدی بود.
1 )
الصحیفة السجادیة ،  دعای 44 ؛

... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ قِفْنَا فِيهِ عَلَى مَوَاقِيتِ الصَّلَوَاتِ الْخَمْسِ بِحُدُودِهَا الَّتِی حَدَّدْتَ، وَ فُرُوضِهَا الَّتِی فَرَضْتَ، وَ وَظَائِفِهَا الَّتِی وَظَّفْتَ، وَ أَوْقَاتِهَا الَّتِی وَقَّتَّ وَ أَنْزِلْنَا فِيهَا مَنْزِلَةَ الْمُصِيبِينَ لِمَنَازِلِهَا، الْحَافِظِينَ لِأَرْكَانِهَا، الْمُؤَدِّينَ لَهَا فِی أَوْقَاتِهَا عَلَى مَا سَنَّهُ عَبْدُكَ وَ رَسُولُكَ- صَلَوَاتُكَ عَلَيْهِ وَ آلِهِ- فِی رُكُوعِهَا وَ سُجُودِهَا وَ جَمِيعِ فَوَاضِلِهَا عَلَى أَتَمِّ الطَّهُورِ وَ أَسْبَغِهِ، وَ أَبْيَنِ الْخُشُوعِ وَ أَبْلَغِهِ. وَ وَفِّقْنَا فِيهِ لِأَنْ نَصِلَ أَرْحَامَنَا بِالْبِرِّ وَ الصِّلَةِ، وَ أَنْ نَتَعَاهَدَ جِيرَانَنَا بِالْإِفْضَالِ وَ الْعَطِيَّةِ، وَ أَنْ نُخَلِّصَ أَمْوَالَنَا مِنَ التَّبِعَاتِ، وَ أَنْ نُطَهِّرَهَا بِإِخْرَاجِ الزَّكَوَاتِ، وَ أَنْ نُرَاجِعَ مَنْ هَاجَرَنَا، وَ أَنْ نُنْصِفَ مَنْ ظَلَمَنَا، وَ أَنْ نُسَالِمَ مَنْ عَادَانَا حَاشَى مَنْ عُودِيَ فِيكَ وَ لَكَ، فَإِنَّهُ الْعَدُوُّ الَّذِی لَا نُوَالِيهِ، وَ الْحِزْبُ الَّذِی لَا نُصَافِيهِ. وَ أَنْ نَتَقَرَّبَ إِلَيْكَ فِيهِ مِنَ الْأَعْمَالِ الزَّاكِيَةِ بِمَا تُطَهِّرُنَا بِهِ مِنَ الذُّنُوبِ، وَ تَعْصِمُنَا فِيهِ مِمَّا نَسْتَأْنِفُ‏ مِنَ الْعُيُوبِ، حَتَّى لَا يُورِدَ عَلَيْكَ أَحَدٌ مِنْ مَلَائِكَتِكَ إِلَّا دُونَ مَا نُورِدُ مِنْ أَبْوَابِ الطَّاعَةِ لَكَ، وَ أَنْوَاعِ الْقُرْبَةِ إِلَيْكَ ...
ترجمه :
... بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و در اين ماه ما را به اوقات نمازهاى پنجگانه آگاه فرما: به حدود و احكامش كه مقرر داشته‏اى و واجباتش كه واجب ساخته‏اى و شروط و هنگامش كه معين كرده‏اى. اى خداوند، چنان كن كه به هنگام نماز همانند كسانى باشيم كه به‏ منازل والاى آن راه مى‏يابند و همه اركان آن رعايت مى‏كنند و آن را به وقت خود، به آيين بنده تو و رسول تو محمد- صلى اللّه عليه و آله- در ركوع و سجود و همه فضيلتهايش، به كامل‏ترين وضوء و طهارت و در نهايت خشوع به جاى مى‏آورند. اى خداوند، در اين ماه ما را موفق دار كه به خويشاوندانمان نيكى كنيم و به ديدارشان بشتابيم و همسايگانمان را به بخشش و عطاى خويش بنوازيم و اموالمان را از هر چه به ناحق بر آن افزوده‏ايم پيراسته داريم و با اداى زكات پاكيزه گردانيم و با آنان كه از ما گسيخته‏اند بپيونديم و با آن كه در حق ما ستمى روا داشته به مقتضاى انصاف رفتار كنيم و با آن كه با ما دشمنى ورزيده دوستى كنيم، جز آن كسان كه به خاطر رضاى تو با آنان دشمن شده‏ايم، كه با چنين دشمنى هيچ‏گاه سخن از دوستى نگوييم و همدل نشويم. اى خداوند، در اين ماه ما را توفيق ده كه به كردارهاى پسنديده به تو تقرب جوييم، آن سان كه ما را از گناهان پاك دارى و از بازگشت به اعمال ناشايست نگه‏دارى، تا هيچ يك از ملائكه تو طاعتى به درگاهت نياورد جز آنكه از طاعت ما كمتر باشد و در تقرب به پايه تقرب ما نرسد ...


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مسئولان نظام جمهوری اسلامی - 1389/01/16
عنوان فیش :تلاش به قدر توان پاسخی مناسب در پیشگاه خدا/صحیفه سجادیه دعای 13
کلیدواژه(ها) : همت, تلاشگری
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امام سجاد در دعا میفرماید: «و عدلک مهلکی»؛(1) عدالت تو، پدر من را در می‌آورد. لذا عرض میکنیم: «عاملنا بفضلک».(2) اگر بحث عدالت پیش بیاید و بخواهند مو را از ماست بکشند، و اگر در کارهایمان دقت کنیم، واویلاست. باید از خدای متعال فضل او را بخواهیم، اغماض او را بخواهیم، گذشت او را بخواهیم. البته یک حرف هست که آن را میشود در پیشگاه خدای متعال عرضه کرد؛ و آن این است که من به قدر توانِ خودم تلاش کردم. اگر بتوانیم این را بگوئیم، خوب است. به قدری که میفهمیدم، به قدری که میتوانستم و میدانستم، تلاش کردم؛ دیگر حالا کم و زیاد و نقص و مشکل و کمبود و اینهایش را عفو کن؛ اینجوری میشود. پس باید همتمان را بگماریم به اینکه از همه‌ی نیرو و توان و استعداد و ظرفیت استفاده کنیم. البته هر انسانی ضعفی دارد، مشکلی دارد، کمبودی دارد؛ اینها را هم به خدا محول کنیم؛ لیکن تلاش خودمان را بکنیم، از ظرفیت کم نگذاریم.
1 )
إقبال‏الأعمال، سید بن طاووس، ص 339؛
البلدالأمين، شیخ كفعمی، ص 256؛
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 260 (دعای امام حسین علیه السلام در روز عرفه)؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 95، ص 222؛

«... أَنَّكَ سَائِلِی عَنْ عَظَائِمِ الْأُمُورِ وَ أَنَّكَ الْحَكِيمُ الْعَدْلُ الَّذِی لَا يَجُورُ وَ عَدْلُكَ مُهْلِكِی وَ مِنْ كُلِّ عَدْلِكَ مَهْرَبِی فَإِنْ تُعَذِّبْنِی فَبِذُنُوبِی يَا مَوْلَايَ بَعْدَ حُجَّتِكَ عَلَيَّ وَ إِنْ تَعْفُ عَنِّی فَبِحِلْمِكَ وَ جُودِكَ وَ كَرَمِك‏ ...»
ترجمه :


2 )
صحیفه سجادیه : دعای 13 ؛

«.... اَللَّهُمَّ فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ وَ احْمِلْنِی بِكَرَمِكَ عَلَى التَّفَضُّلِ وَ لاَ تَحْمِلْنِی بِعَدْلِكَ عَلَى الاِسْتِحْقَاق ... »
ترجمه :
خدايا پس بر محمد و آل او درود فرست و با من به احسان و تفضلت رفتار كن و با من با عدالت و دادگريت به استحقاق رفتار مكن.


مربوط به :خطبه‌های نماز عید سعید فطر - 1388/06/29
عنوان فیش :توبه، یکی از دستاوردهای بزرگ ماه رمضان/صحیفه سجادیه دعای 45
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, توبه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یکی از دستاوردهای بزرگ ماه رمضان توبه و انابه است؛ بازگشت به خدای متعال. در دعای شریف ابی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌حمزه‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی ثمالی میخوانیم: «و اجمع بینی و بین المصطفی و انقلنی الی درجة التّوبة الیک» (1)ما را به درجه و مقام توبه برسان که برگردیم. از راه کج، از عمل بد، از پندار بد، از اخلاق زشت برگردیم.
در دعای وداع ماه مبارک رمضان، امام سجاد به پروردگار عالم عرض میکند: «انت الّذی فتحت لعبادک بابا الی عفوک و سمّیته التّوبة» (2) این باب را باز کردی به روی ما که به سوی عفو تو بشتابیم، از نعمت عفو و رحمت تو بهره ببریم. این در، درِ توبه است؛ پنجره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی دلگشا به سوی فضای مصفای عفو الهی. اگر خدای متعال راه توبه را به روی بندگان باز نمیکرد، وضع ما بندگان گنهکار خیلی بد میشد. انسان تحت تأثیر غرائز انسانی، هوی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌های نفسانی دچار خطا میشود، دچار لغزش میشود و گناه میکند. هر کدام از این گناهان زخمی بر پیکره‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی دل و جان ما وارد میکند. چه کار میکردیم اگر راه توبه نبود؟
در دعای کمیل امیرالمؤمنین عرض میکند: «لا اجد مفرّا ممّا کان منّی و لا مفزعا اتوجّه الیه فی امری غیر قبولک عذری» (3) اگر مسئله‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ی عذرخواهی کردن و قبول عذر از سوی پروردگار کریم و رحیم نبود، چطور ما میتوانستیم از آنچه بر سر خود آورده‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ایم از گناه، از تخلف، از لغزش، از پیروی از هوی‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ها، از شر این همه بارهای سنگین گناه، خودمان را خلاص کنیم؛ مفرّی نداشتیم، پناهگاهی نداشتیم. این پناهگاه را خدای متعال به روی ما گشوده است و آن توبه است. توبه را قدر بدانید.
1 )
مصباح‏المتهجد ، شیخ طوسی ص  582 ؛
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

و اجمع بينی و بين المصطفى و آله خيرتك من خلقك و خاتم النبيين محمد صلى الله عليه و آله و سلم و انقلنی إلى درجة التوبة إليك و أعنی بالبكاء على نفسی فقد أفنيت بالتسويف و الآمال عمری و قد نزلت منزلة الآيسين من خيری فمن يكون أسوء حالا منی إن أنا نقلت على مثل حالی إلى قبری لم أمهده لرقدتی و لم أفرشه بالعمل الصالح لضجعتی و ما لی لا أبكی و ما أدری إلى ما يكون مصيری و أرى نفسی تخادعنی و أيامی تخاتلنی و قد خفقت عند رأسی أجنحة الموت فما لی لا أبكی أبكی لخروج نفسی أبكی لظلمة قبری أبكی لضيق لحدی أبكی لسؤال منكر و نكير إيای أبكی لخروجی من قبری عريانا ذليلا حاملا ثقلی على ظهری أنظر مرة عن يمينی و أخرى عن شمالی إذ الخلائق فی شأن غير شأنی لكل امرئ منهم يومئذ شأن يغنيه وجوه يومئذ مسفرة ضاحكة مستبشرة و وجوه يومئذ عليها غبرة ترهقها قترة و ذلة سيدی عليك معولی و معتمدی و رجائی و توكلی و برحمتك تعلقی تصيب برحمتك من تشاء و تهدی بكرامتك من تحب فلك الحمد على ما نقيت من الشرك قلبي‏ ... »
ترجمه :
مرا با پیامبر برگزیده (ص) و خاندانش كه بهترین آفریده های تواند و خاتم پیامبران، حضرت محمد (ص) كه درود و سلام خداوند بر او و خاندانش باد، پیوند ده و مرا به مقام توبه و بازگشت به سوی خویش جابجا كن (برسان) و مرا با گریستن بر خویش یاریم ده كه عمر خویش را به امروز و فردا كردن و آرزوها نابود ساختم و به جایگاهی كه از خیر خویش نامید است پایین و نزول كردم. اگر به این صورت به قبر برده شوم كه برای خوابیدنم آن را آماده نساختم و برای آرمیدنم با عمل نیك آن را فرش نكردم، پس چه كسی بدحال تر از من است؟ و چرا گریه نكنم و نمی دانم كه سرانجام من چه خواهد بود و نفسم را می بینم كه مرا گول می زند و روزگارم كه فریبم می دهد و بال های مرگ، بالای سرم تكان می خورند پس چرا گریه نكنم؟ برای جان دادنم گريه می كنم، برای تاريكی قبرم می گریم، برای تنگی لحدم گريه كنم، برای سوال نكيرو منكر از من گريه می كنم، برای بیرون آمدن از قبرم می گریم درحالیكه لخت و عریان و خوار و بار گناه را بر پشت می كشم یكبار به راستم بنگرم و یكبار به چپم زمانی كه مردم در كاری غیر از كار من باشند برای هر كسی در آن روز كار خاصی است كه او را به خود مشغول ساخته است. در آن روز چهره هایی باز و خندان و شادمان و چهره هایی كه بر آنها غبار [غم] نشسته و تیرگی و سیاهی و خواری آنها را پوشانده است سرورم پناه و تكیه گاه و امید و توكلم به توست و به رحمت تو وابسته ام. رحمتت را به هركه بخواهی می رسانی و با بزرگواریت هر آنكه را دست بداری، هدایت می كنی. پس از آن جهت كه قلبم را از شرك پاك ساختی، حمد و سپاس از آن توست.

2 )
الصحیفه السجادیه ، دعای 45 ؛
مصباح المتهجد،طوسی،ص642 ؛ 
اقبال الاعمال،سید بن طاووس،ص248 ؛ 
بحار الانوار،مجلسی،ج95 ص173 ؛

... أَنْتَ الَّذِی فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ، وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ، وَ جَعَلْتَ عَلَى ذَلِكَ الْبَابِ دَلِيلًا مِنْ وَحْيِكَ لِئَلَّا يَضِلُّوا عَنْهُ، فَقُلْتَ تَبَارَكَ اسْمُكَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِی مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ. يَوْمَ لا يُخْزِی اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ، نُورُهُمْ يَسْعى‏ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ، يَقُولُونَ: رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا، وَ اغْفِرْ لَنا، إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ. فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِكَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَةِ الدَّلِيل ‏...
ترجمه :
....اى خداوند، تويى كه دری به سوی عفو و بخشش به روى بندگانت گشوده‏اى و آن را توبه ناميده‏اى. و براى این در، آياتى را كه بر پيامبرت وحى كرده‏اى راهنما ساخته‏اى، تا آن را گم نكند، و تو اى خداوندى كه بزرگ و متعالى است نام تو، خود گفته‏اى: «به درگاه خدا توبه كنيد، توبه‏اى از روى اخلاص باشد كه امید است پرودگارتان گناهانتان را محو كند و شما را به بهشتهايى داخل كند كه در آن نهرها جارى است. در آن روز خداوند پيامبر و كسانى را كه به او ايمان آورده‏اند خوار نگرداند و نورشان پيشاپيش و در سمت راستشان در حركت باشد. مى‏گويند: اى پروردگار ما، نور ما را براى ما به كمال رسان و ما را بيامرز، كه تو بر هر كارى توانايى.» پس كسى كه از ورود به چنين سرايى- سراى توبه- پس از گشودن در و بر گماشتن راهنما غفلت ورزد، عذر و بهانه ای نیست ...

3 )
مصباح‏المتهجد ، شیخ طوسی ص  844
إقبال‏الأعمال ، سید بن طاووس ص  706 
المصباح‏للكفعمی ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى ص 555 
البلدالأمين ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى ص  188

« اللهم إنی أسألك برحمتك التی وسعت كل شي‏ء و بقوتك التی قهرت بها كل شي‏ء و خضع لها كل شي‏ء و ذل لها كل شي‏ء و بجبروتك التی غلبت بها كل شي‏ء و بعزتك التی لا يقوم لها شي‏ء و بعظمتك التی ملأت كل شي‏ (...) إلهی و مولای أجريت علی حكما اتبعت فيه هوى نفسی و لم أحترس من تزيين عدوی فغرنی بما أهوى و أسعده على ذلك القضاء فتجاوزت بما جرى علی من ذلك من نقض حدودك و خالفت بعض أوامرك فلك الحمد علی فی جميع ذلك و لا حجة لی فيما جرى علی فيه قضاؤك و ألزمنی حكمك و بلاؤك و قد أتيتك يا إلهی بعد تقصيری و إسرافی على نفسی معتذرا نادما منكسرا مستقيلا مستغفرا منيبا مقرا مذعنا معترفا لا أجد مفرا مما كان منی و لا مفزعا أتوجه إليه فی أمری غير قبولك عذری و إدخالك إيای فی سعة من رحمتك إلهی فاقبل عذری و ارحم شدة ضری و فكنی من شد وثاقی يا رب ارحم ضعف بدنی و رقة جلدی و دقة عظمی يا من بدأ خلقی و ذكری و تربيتی و بری و تغذيتی هبنی لابتداء كرمك و سالف برك بی......
ترجمه :
روایت شده است كه كمیل بن زیاد امام علی (ع) را در حال سجده دید كه در شب نیمه شعبان این دعل را می خواند: خداوندا همانا من تو را می خواهم به وسیله رحمتت كه همه چیز را فراگرفته است و نیروی تو كه به وسیله آن به هر چیزی چیره شده ای و همه چیز برای آن خاضع و خوار باشد و به قدرت و بزرگیت كه به آن بر هر چیزی پیروز شدی و به تواناییت كه چیزییارای ایستادن در برابر آن نباشد و و بزرگیت كه همه چیز را پر كرده است (...) خدای من و سروم حكمی را بر من اجرا كردی كه در آن هوای نفسم را پیروی می كردم و خود را از زینت دادن دشمنم نگاه نداشتم و با اشارت خویش مرا فریفت و تقدیر نیز در این مورد به او كمك كرد و به آنچه بر من واقع شده بود، زیاده روی كردم و برخی از احكامت را شكستم و با برخی از دستورهایت را نافرمانی كردم. پس حمد و سپاس در تمام این امور از آن توست كه بر عهده من است و حجتی ندارم در آنچه تقدیر تو بر من جاری است و داوری و امتحانت مرا ملزم و وادار ساخته است و ای خدای من، پس از كوتاهی و زیاده روی بر نفس خویش عذرخواه، پشیمان، شكست خورده، خواهان بخشش و آمرزش، بازگشته، اقرار كننده و اعتراف كننده، به سویت آمده ام. از آنچه كرده ام، به جز پذیرفتن عذرم و وارد كردنم در گستره رحمتت، گریزگاه و پناهگاهی كه در كارم به آن رو آورم، نمییابم. خدایا عذرم را بپذیر و به سختی و بدی حالم ترحم كن و از محكمی بندم رهایم ساز. ای پروردگارم بر سستی بدنم و نازكی پوستم و باریكی استخوانم ترحم نما. ای كسی كه آفرینش و یاد و پرورش و نیكی به من و تغذیه كردنم را آغاز نمودی، به سبب احسانت آغازینت و نیكی گذشته ات بر من ببخش.


مربوط به :بیانات در دیدار روحانیون و طلاب تشیع و تسنن کردستان‌ - 1388/02/23
عنوان فیش :عزم راسخ ملت ایران نشانه‌ای از دست قدرت الهی/صحیفه سجادیه دعای 5
کلیدواژه(ها) : اعتماد به خدا, عزم راسخ
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
ما به دل خودمان نگاه میکنیم، به دل مردممان نگاه میکنیم، رحمت الهی را مشاهده میکنیم. وقتی می‌بینیم عزممان راسخ است، وقتی می‌بینیم تحریک دشمن ما را متحرک نمیکند، اخم او ما را نمیترساند، وعده‌ی او ما را به او دلخوش و خوش‌بین نمیکند، میفهمیم رحمت الهی است؛ خدای متعال پشت سر همه‌ی این عوامل ظاهری و مادی است؛ دست قدرتمند الهی پشت این نظام است و دارد او را به پیش میبرد؛ دارد هدایت میکند. «اللّهمّ انّما یکتفی المکتفون بفضل قوّتک». در دعای صحیفه‌ی سجادیه - من توصیه میکنم همه‌ی شما را که با صحیفه‌ی سجادیه انس پیدا کنید؛ دعاهای امام سجاد (سلام اللَّه علیه) - آمده: همه‌ی کسانی که در دنیا قدرتی دارند، اکتفاء ذاتی‌ای دارند، ریزه‌خوار قدرت تو هستند؛ در مشت قدرت تو هستند. «فصلّ علی محمّد و اله و اکفنا و انّما یعطی المعطون من فضل جدتک فصلّ علی محمّد و اله و اعطنا و انّما یهتدی المهتدون بنور وجهک فصلّ علی محمّد و اله و اهدنا».(1) اعتماد به خدا، اکتفاء به کفایت الهی، پشتگرمی به رحمت و هدایت خدا، مگر میگذارد انسان ناامید شود. به مردم خودمان هم که نگاه میکنیم، عین همین را می‌بینیم.
1 )
الصحیفه السجادیه ، دعای 5 ؛

....... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا حَدَّ نَوَائِبِ الزَّمَانِ، وَ شَرَّ مَصَايِدِ الشَّيْطَانِ، وَ مَرَارَةَ صَوْلَةِ السُّلْطَانِ. اللَّهُمَّ إِنَّمَا يَكْتَفِی الْمُكْتَفُونَ بِفَضْلِ قُوَّتِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا، وَ إِنَّمَا يُعْطِی الْمُعْطُونَ مِنْ فَضْلِ جِدَتِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعْطِنَا، وَ إِنَّمَا يَهْتَدِی الْمُهْتَدُونَ بِنُورِ وَجْهِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اهْدِنَا. اللَّهُمَّ إِنَّكَ مَنْ وَالَيْتَ لَمْ يَضْرُرْهُ خِذْلَانُ الْخَاذِلِينَ، وَ مَنْ أَعْطَيْتَ لَمْ يَنْقُصْهُ مَنْعُ الْمَانِعِينَ، وَ مَنْ هَدَيْتَ لَمْ يُغْوِهِ إِضْلَالُ الْمُضِلِّين‏ ....
ترجمه :
... بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و ما را از سطوت حوادث زمان و شرّ دامهاى شيطان و تلخى قهر سلطان حفظ فرماى. بار خدايا، هر كه بى‏نيازى يافته تنها به فضل و قوّت تو يافته، پس درود بفرست بر محمد و خاندان او و ما را بى‏نياز گردان. بخشندگان چون دست سخا گشايند، تنها از فضل انعام تو بخشند، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و بر ما عطا ببخشاى. هدايت‏يافتگان تنها به نور وجه تو هدايت يافته‏اند، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و ما را هدايت فرماى. خداوندا، آن را كه تو يارى كنى به خذلان كس زيان نبيند و آن را كه تو بر او ببخشايى به منع كس نقصان نگيرد و آن را كه تو راه بنمايى به گمراهى كس از راه نرود...


مربوط به :خطبه‌های نماز عید سعید فطر - 1387/07/10
عنوان فیش :توجه و توسل به خدا، لطفی از طرف خدا/صحیفه سجادیه دعای 45
کلیدواژه(ها) : توسل
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امسال فضای عمومی کشور لبالب بود از ذکر و دعا و تضرع؛ بخصوص در شبهای قدر و در آن ساعات متبرک، همه‌ی افراد، مخصوصاً جوانها به محافل دعا و توجه و تذکر؛ از قشرهای مختلف، با انواع سلائق گوناگون اجتماعی و فردی و سیاسی و غیره رونق بخشیدند؛ همه آمدند دستها را به دعا بلند کردند و دلهایشان را با خدا آشنا کردند. خود این توجه و توسل و این توفیقی که انسان پیدا میکند، لطف الهی است؛ خود این توجه پروردگار است که در همین دعای وداع ماه مبارک رمضان، امام سجاد (علیه‌السّلام) میفرماید: «تشکر من شکرک و أنت ألهمته شکرک»؛ تو بودی که شکرگزاری را به دل شاکران الهام کردی. «و تکافئ من حمدک و انت علّمته حمدک»؛ تو بودی که توفیق دادی، تعلیم دادی که بتواند حمد تو را به جا بیاورد(1). به قول شاعر:گفت آن اللَّه تو لبیک ماست - و آن نیاز و درد و سوزت پیک ماست
در حقیقت همین که تو یا اللَّه میگوئی، همین که انسان با خدای متعال انس پیدا میکند، با خدا حرف میزند، این لطف الهی است و توفیقی است که خدا به انسان داده است. خود این «یا اللَّه» متضمن اجابت پروردگار است.
1 )
الصحیفه السجادیه ، دعای 45 ؛ 
مصباح المتهجد ،شیخ طوسی :ص643 ؛ 
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 173 ؛

اللَّهُمَّ يَا مَنْ لَا يَرْغَبُ فِی الْجَزَاءِ وَ يَا مَنْ لَا يَنْدَمُ عَلَى الْعَطَاءِ وَ يَا مَنْ لَا يُكَافِئُ عَبْدَهُ عَلَى السَّوَاءِ. مِنَّتُكَ ابْتِدَاءٌ، وَ عَفْوُكَ تَفَضُّلٌ، وَ عُقُوبَتُكَ عَدْلٌ، وَ قَضَاؤُكَ خِيَرَةٌإِنْ أَعْطَيْتَ لَمْ تَشُبْ عَطَاءَكَ بِمَنٍّ، وَ إِنْ مَنَعْتَ لَمْ يَكُنْ مَنْعُكَ تَعَدِّياً. تَشْكُرُ مَنْ شَكَرَكَ وَ أَنْتَ أَلْهَمْتَهُ شُكْرَكَ. وَ تُكَافِئُ مَنْ حَمِدَكَ وَ أَنْتَ عَلَّمْتَهُ حَمْدَكَ ...
ترجمه :
اى خداوندى كه در برابر نعمتهايى كه بندگانت را ارزانى مى‏دارى به پاداشت رغبتى نيست. اى خداوندى كه از بخشيدن پشيمان نمى‏شوى. اى خداوندى كه پاداش عمل بنده را نه برابر عمل، بلكه بيش از آن مى‏دهى. نعمتت بى‏هيچ سابقه است و عفو تو بر مقتضاى فضل و احسان توست و عقوبتت بر آيين عدالت است و هر چه تقدير كنى خير ما در آن است. اگر عطا كنى، عطاى خويش به منّت نياميزى و اگر منع كنى، منع كردنت نه از روى ستم باشد.پاداش نيك دهى كسى را كه سپاست گويد، با آنكه تو خود او را سپاس گفتن الهام كرده‏اى. جزاى خير دهى كسى را كه تو را بستايد، با آنكه تو خود او را ستايشگرى آموخته‏ای!...


مربوط به :خطبه‌های نماز جمعه تهران - 1387/06/29
عنوان فیش :دل‌بستگی به دنیا رأس همه گناهان
کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیه‌السلام)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
من امروز برای اینکه از امیرالمؤمنین درس بگیریم، یک بُعد از ابعاد فعالیت همه‌جانبه‌ی امیرالمؤمنین را عرض میکنم و آن بُعد تربیت اخلاقی است. آن روزی که امیرالمؤمنین (علیه الصّلاة و السّلام) در جامعه‌ی اسلامیِ آن روز بر سر کار آمد، وضع امت مسلمان با آن روزی که پیغمبر اکرم از دنیا رفت، تفاوت زیادی کرده بود. این بیست و پنج سال فاصله بین رحلت پیغمبر اکرم و آمدن امیرالمؤمنین بر سر کار، حوادث زیادی اتفاق افتاده بود که این حوادث بر روی ذهن و فکر و اخلاق و عمل جامعه‌ی اسلامی اثر گذاشته بود و بعد، این نظام و این جامعه را امیرالمؤمنین تحویل گرفت.
نزدیک پنج سال امیرالمؤمنین در آن کشور بزرگ اسلامی حکومت کرد. این پنج سال، هر روزش حاوی یک درس است. یکی از کارهای مستمر امیرالمؤمنین پرداختن به تربیت اخلاقی آن مردم است. همه‌ی انحرافهائی که در جامعه پیش می‌آید، برگشتش و ریشه‌اش در اخلاقیات ماست. اخلاق انسان، خصوصیات و خصال اخلاقی انسانها، عمل آنها را جهت میدهد و ترسیم میکند. اگر ما در یک جامعه‌ای یا در سطح دنیا کجرفتاری‌هائی را مشاهده میکنیم، باید ریشه‌ی آنها را در خُلقیات ناپسند ملاحظه کنیم. این حقیقت، امیرالمؤمنین را به بیان یک حقیقت مهمتری وادار میکند و آن حقیقتِ بالاتر این است که اغلب این خصال باطل و مضر در انسانها، بر میگردد به دنیاطلبی. لذا امیرالمؤمنین میفرماید: «الدّنیا رأس کلّ خطیئة»(1) دنیاطلبی ریشه و مرکز اصلی همه‌ی خطاهای ماست، که در زندگی جمعی ما، در زندگی فردی ما، این خطاها اثر میگذارد. خوب، معنای دنیاطلبی چیست؟ دنیا چیست؟
دنیا عبارت است از همین طبیعت عظیمی که خدای متعال خلق کرده است و در اختیار انسانها قرار داده است؛ دنیا یعنی این. همه‌ی این مواهبی که خدای متعال در عرصه‌ی گیتی آفریده است، مجموعه‌ی چیزهائی هستند که دنیا را تشکیل میدهند. اولش عمر خود ماست. درآمدهای دنیوی و حاصل تلاشهای دنیوی، اینها همه دنیاست؛ فرزند، دنیاست؛ مال، دنیاست؛ علم، دنیاست؛ منابع طبیعی، دنیاست؛ این آبها، این ذخائر معدنی، همه‌ی این چیزهائی که در عالم طبیعت انسان ملاحظه میکند، اینها همین دنیا هستند؛ یعنی چیزهائی که اجزاء زندگیِ این جهانیِ ما را تشکیل میدهد. خوب، کجای این بد است. یک دسته از آثار شرعی و اسلامی و معارفی به ما میگوید که دنیا را آباد کنید: «خلق لکم ما فی الارض جمیعا» (2) بروید دنیا را تحقق ببخشید، آباد کنید، بهره‌برداری از نعم طبیعی را برای خودتان، برای مردم آماده کنید. یک دسته از روایات اینهاست: «الدّنیا مزرعة الاخرة»(3) «متجر عباداللَّه» (4) از این قبیل تعبیرات وجود دارد که اینها همه، نگاه مثبت به دنیا را نشان میدهد.
یک دسته از بیانات اسلامی و معارفی ما هم، دنیا را رأس خطایا و ریشه‌ی گناهان به حساب می‌آورد. این ماحصل مطلبی که از این دو مجموعه‌ی معارفی به دست می‌آید، حرف روشنی است - البته بحثهای تحلیلی و عمیق برای این کارها باید بشود و لازم است و شده؛ بحثهای خوبی هم انجام گرفته است - اما خلاصه‌ی مطلب این است که خدای متعال این سفره‌ی طبیعت را برای افراد انسان گسترده است و همه‌ی آحاد انسان را سفارش کرده است، دستور داده است که این مائده‌ی طبیعی الهی را هرچه میتوانند بالفعل‌تر، آماده‌تر، رنگین‌تر در اختیار افراد بشر قرار بدهند و خودشان هم بهره ببرند؛ لکن یک حدود و ضوابط و قواعدی بر این حاکم است؛ یک منطقه‌ی ممنوعه‌ای وجود دارد. دنیای ممدوح این است که انسان این سفره‌ی طبیعی الهی، این موهبت الهی را آنچنانی که ضوابط و قواعد الهی دستور داده است، بر طبق او رفتار کند، از حدود و ضوابط تخطی نکند، در مناطق ممنوعه قدم نگذارد. دنیای مذموم آن است که انسان این متاعی را که خدای متعال برای افراد بشر قرار داده است، برای خود بخواهد، سهم خود را افزونتر از دیگران بخواهد، به سهم دیگران دست‌اندازی کند، دلبستگی پیدا کند که این دلبستگی به مقتضای حبّ الشّی‌ء یعمی و یصمّ، انسان را کر و کور میکند، تا آنجا که در راه به دست آوردن چیزی که عاشق و دلبسته‌ی آن هست، هیچ خط قرمزی و هیچ حد و حدودی را رعایت نمیکند؛ این میشود دنیای مذموم. دلبستن به دنیا، سهم‌خواهی بیش از اندازه‌ی خود، بیش از حق خود، دست‌اندازی به سهم دیگران، تجاوز به حقوق دیگران؛ این میشود آن دنیای مذموم. مال، دنیاست؛ مقام، دنیاست؛ قدرت، دنیاست؛ محبوبیت، دنیاست؛ نعم دنیا، لذات طبیعی، اینها همه دنیاست. اسلام و ادیان الهی به طور کلی بهره‌برداری از این دنیا را برای انسان مباح قرار دادند؛ اما دست‌اندازی به حق دیگران، به هم زدن قواعد و قوانین این عالم طبیعت، ظلم کردن به دیگران، خود را غرق در این متاع دنیا کردن و از هدف اصلی و نهائی غافل ماندن را ممنوع دانسته‌اند؛ مذموم دانسته‌اند. این دنیا وسیله‌ی تعالی و تکامل است، هدف نباید قرار بگیرد؛ به اینکه توجه نشد، این دنیا میشود مذموم.
این بلیه در دنیای اسلام و در دورانی که امیرالمؤمنین بر سرکار آمد، وجود داشت که موجب شده بود حق صریح، یعنی کسی مثل علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه‌السّلام) مورد خدشه و مناقشه قرار بگیرد؛ کسانی مقام او، معنویت او، سابقه‌ی او، صلاحیتهای بی‌نظیر او را برای مدیریت جامعه‌ی اسلامی ندیده بگیرند و با او معارضه و مبارزه کنند. این، بر اثر دنیاطلبی بود. راز انحرافی که آن روز امیرالمؤمنین در مقابل خود ملاحظه میکرد - و نهج‌البلاغه پر است از بیان این انحرافها - عبارت بود از دنیاطلبی. شما امروز به دنیا نگاه کنید، همین را مشاهده میکنید. وقتی عناصر دنیاطلب، فرصت‌طلب، متجاوز، زمام کارها را در سطح عالم در دست گرفتند، همانی میشود که ملاحظه میکنید. اولاً به حقوق انسانها ظلم میشود؛ ثانیاً حق و سهم آحاد بشر از این سفره‌ی عظیم طبیعت الهی و موهبت الهی ندیده گرفته میشود؛ ثالثاً همین دنیاطلبان برای اینکه به مقاصد خودشان برسند، در جامعه فتنه ایجاد میکنند؛ جنگها، تبلیغات دروغین، سیاست‌بازی‌های ناجوانمردانه؛ اینها ناشی از همین دنیاطلبی‌هاست. در محیط فتنه - محیط فتنه به معنای محیط غبارآلود است - و وقتی فتنه در جامعه‌ای به وجود آمد، فضای ذهنی مردم مثل محیطِ غبارآلود و مه‌آلود است که گاهی انسان نمیتواند دو متری خودش را هم ببیند. یک چنین وضعی به وجود می‌آید. در یک چنین وضعیتی است که خیلی‌ها اشتباه میکنند، بصیرتشان را از دست میدهند. تعصبهای بیخود، عصبیتهای جاهلی در چنین فضائی رشد پیدا میکند. آن وقت می‌بینید محور دنیاطلبانند، اما یک عده کسانی که اهل دنیا هم نیستند، به خاطر فتنه در جهت هدفهای آنها حرکت میکنند؛ وضع دنیا اینجور میشود. بنابراین «الدّنیا رأس کلّ خطیئة». حب دنیا، دل بستن به دنیا، در رأس همه‌ی خطایا و همه‌ی گناهان است. امیرالمؤمنین به این نکته توجه میدهد. این برنامه‌ی تربیت اخلاقی امیرالمؤمنین است.
شما اگر سرتاپای نهج‌البلاغه را نگاه کنید، می‌بینید آنچه که امیرالمؤمنین درباره‌ی بی‌رغبتی به دنیا، دل نبستن به دنیا، زهد در دنیا بیان فرموده است، از همه‌ی آنچه که در نهج‌البلاغه بیان کرده است، بیشتر است؛(5) این به خاطر همین است. والّا امیرالمؤمنین کسی نبود که از دنیا گوشه‌گیری کند، انعزال از دنیا داشته باشد؛ نه، برای آبادی دنیا یکی از فعالترین آدمها بود؛ چه در زمان خلافت، چه بعد از خلافت، امیرالمؤمنین جزو کسانی نبود که کار نکنند، دنبال تلاش نروند؛ چرا. معروف است آن‌وقتی که امیرالمؤمنین در مدینه زندگی میکردند - قبل از خلافت - باغستانهائی را به دست خودش به وجود آورده بود؛ آب جاری کرده بود؛ نخل به وجود آورده بود. پرداختن به دنیا و به طبیعتی که خدای متعال در اختیار انسان گذاشته است، و اداره‌ی معیشت مردم، اداره‌ی امور اقتصادی مردم، فراهم کردن وسائل رونق اقتصادی، اینها همه کارهای مثبت و لازم و جزو وظائف فرد مسلمان و مدیران اسلامی است. امیرالمؤمنین یک چنین آدمی بود؛ اما خود او هیچ دلبستگی نداشت. این وضع امیرالمؤمنین و برنامه‌ی تربیت اخلاقی امیرالمؤمنین است.
1 )
الكافی ،ثقة الإسلام كلينى‏ ج 2ص 130 ؛
خصال ، شیخ صدوق ج  1 ص  25 ؛
 مشكاةالأنوار، على بن حسن طبرسى‏ ص  266  ؛ 
بحارالانوار ، علامه مجلسی ج  70 ص  59 ؛

سُئِلَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع أَيُّ الْأَعْمَالِ أَفْضَلُ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَقَالَ مَا مِنْ عَمَلٍ بَعْدَ مَعْرِفَةِ اللَّهِ جَلَّ وَ عَزَّ وَ مَعْرِفَةِ رَسُولِهِ ص أَفْضَلَ مِنْ بُغْضِ الدُّنْيَا وَ إِنَّ لِذَلِكَ لَشُعَباً كَثِيرَةً وَ لِلْمَعَاصِی شُعَباً فَأَوَّلُ مَا عُصِيَ اللَّهُ بِهِ الْكِبْرُ وَ هِيَ مَعْصِيَةُ إِبْلِيسَ حِينَ أَبَى وَ اسْتَكْبَرَ وَ كَانَ مِنَ الْكَافِرِينَ وَ الْحِرْصُ وَ هِيَ‏ مَعْصِيَةُ آدَمَ وَ حَوَّاءَ حِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ لَهُمَا فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ فَأَخَذَا مَا لَا حَاجَةَ بِهِمَا إِلَيْهِ فَدَخَلَ ذَلِكَ عَلَى ذُرِّيَّتِهِمَا إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ ذَلِكَ أَنَّ أَكْثَرَ مَا يَطْلُبُ ابْنُ آدَمَ مَا لَا حَاجَةَ بِهِ إِلَيْهِ ثُمَّ الْحَسَدُ وَ هِيَ مَعْصِيَةُ ابْنِ آدَمَ حَيْثُ حَسَدَ أَخَاهُ فَقَتَلَهُ فَتَشَعَّبَ مِنْ ذَلِكَ حُبُّ النِّسَاءِ وَ حُبُّ الدُّنْيَا وَ حُبُّ الرِّئَاسَةِ وَ حُبُّ الرَّاحَةِ وَ حُبُّ الْكَلَامِ وَ حُبُّ الْعُلُوِّ وَ الثَّرْوَةِ فَصِرْنَ سَبْعَ خِصَالٍ فَاجْتَمَعْنَ كُلُّهُنَّ فِی حُبِّ الدُّنْيَا فَقَالَ الْأَنْبِيَاءُ وَ الْعُلَمَاءُ بَعْدَ مَعْرِفَةِ ذَلِكَ حُبُّ الدُّنْيَا رَأْسُ كُلِّ خَطِيئَةٍ وَ الدُّنْيَا دُنْيَاءَانِ دُنْيَا بَلَاغٍ وَ دُنْيَا مَلْعُونَةٍ
ترجمه :
از زهرى محمد بن مسلم بن شهاب، گويد: از على بن الحسين (ع) پرسش شد، كدام عمل نزد خدا عز و جل بهتر است؟ در پاسخ فرمود: هيچ عملى بعد از معرفت خدا عز و جل و معرفت رسول خدا بهتر از بغض دنيا نيست و به راستى براى آن تيره‏هاى بسيار است و براى گناهان هم تيره‏هاى بسيار است، نخست چيزى كه براى آن، خدا نافرمانى شد، كبر و بزرگ منشى است كه نافرمانى شيطان است هنگامى كه سر باز زد و بزرگى به خود بست و از كافران گرديد، و ديگر، حرص است كه گناه آدم و حوا است هنگامى كه خدا عز و جل به آنها فرمود (25 سوره بقره): «بخوريد از هرجا خواهيد و نزديك اين درخت نرويد تا از ستمكاران شويد» و آنها از چيزى كه بدان نيازى نداشتند برگرفتند و اين حرص در نژاد آنها تا روز قيامت به جا ماند و اين براى آن است كه بيشتر چيزى كه آدمى‏زاده مى‏جويد آن است كه بدان نيازى ندارد، سپس حسد است كه گناه پسر آدم است هنگامى كه به برادرش حسد برد و او را كشت و از اين حب زنان و حب دنيا و حب رياست و حب راحت و حب سخنورى و حب آقائى و ثروتمندى منشعب گرديد و هفت خصلت شدند و همه در حب دنيا گرد آمدند و پيغمبران و دانشمندان پس از دانستن آن گفتند: دوستى دنيا سر هر گناهى است، دنيا دو دنيا است، يكى براى رفع ضرورت زندگى و ديگر دنياى ملعون و نفرين شده. »

2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 29
هُوَ الَّذي خَلَقَ لَكُم ما فِي الأَرضِ جَميعًا ثُمَّ استَوىٰ إِلَى السَّماءِ فَسَوّاهُنَّ سَبعَ سَماواتٍ ۚ وَهُوَ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمٌ
ترجمه :
او خدایی است که همه آنچه را (از نعمتها) در زمین وجود دارد، برای شما آفرید؛ سپس به آسمان پرداخت؛ و آنها را به صورت هفت آسمان مرتب نمود؛ و او به هر چیز آگاه است.

3 )
إرشاد القلوب إلى الصواب‏، حسن بن ابى الحسن ديلمى‏ ج 1 ص 89 
عوالی اللئالی ، ابن ابی جمهور احسائی : ج 1 ص 267  ح66 ؛ 
بحارالانوار ،علامه مجلسی : ج 107 ص 109 ؛

الدنیا مزرعة الاخرة
ترجمه :


4 ) قصار 131 :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : وَ قَدْ سَمِعَ رَجُلًا يَذُمُّ الدُّنْيَا أَيُّهَا الذَّامُّ لِلدُّنْيَا الْمُغْتَرُّ بِغُرُورِهَا الْمَخْدُوعُ بِأَبَاطِيلِهَا أَ تَغْتَرُّ بِالدُّنْيَا ثُمَّ تَذُمُّهَا أَنْتَ الْمُتَجَرِّمُ عَلَيْهَا أَمْ هِيَ الْمُتَجَرِّمَةُ عَلَيْكَ مَتَى اسْتَهْوَتْكَ أَمْ مَتَى غَرَّتْكَ أَ بِمَصَارِعِ آبَائِكَ مِنَ الْبِلَى أَمْ بِمَضَاجِعِ أُمَّهَاتِكَ تَحْتَ الثَّرَى كَمْ عَلَّلْتَ بِكَفَّيْكَ وَ كَمْ مَرَّضْتَ بِيَدَيْكَ تَبْتَغِي لَهُمُ الشِّفَاءَ وَ تَسْتَوْصِفُ لَهُمُ الْأَطِبَّاءَ غَدَاةَ لَا يُغْنِي عَنْهُمْ دَوَاؤُكَ وَ لَا يُجْدِي عَلَيْهِمْ بُكَاؤُكَ لَمْ يَنْفَعْ أَحَدَهُمْ إِشْفَاقُكَ وَ لَمْ تُسْعَفْ فِيهِ بِطَلِبَتِكَ وَ لَمْ تَدْفَعْ عَنْهُ بِقُوَّتِكَ وَ قَدْ مَثَّلَتْ لَكَ بِهِ الدُّنْيَا نَفْسَكَ وَ بِمَصْرَعِهِ مَصْرَعَكَ إِنَّ الدُّنْيَا دَارُ صِدْقٍ لِمَنْ صَدَقَهَا وَ دَارُ عَافِيَةٍ لِمَنْ فَهِمَ عَنْهَا وَ دَارُ غِنًى لِمَنْ تَزَوَّدَ مِنْهَا وَ دَارُ مَوْعِظَةٍ لِمَنِ اتَّعَظَ بِهَا مَسْجِدُ أَحِبَّاءِ اللَّهِ وَ مُصَلَّى مَلَائِكَةِ اللَّهِ وَ مَهْبِطُ وَحْيِ اللَّهِ وَ مَتْجَرُ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ اكْتَسَبُوا فِيهَا الرَّحْمَةَ وَ رَبِحُوا فِيهَا الْجَنَّةَ فَمَنْ ذَا يَذُمُّهَا وَ قَدْ آذَنَتْ بِبَيْنِهَا وَ نَادَتْ بِفِرَاقِهَا وَ نَعَتْ نَفْسَهَا وَ أَهْلَهَا فَمَثَّلَتْ لَهُمْ بِبَلَائِهَا الْبَلَاءَ وَ شَوَّقَتْهُمْ بِسُرُورِهَا إِلَى السُّرُورِ رَاحَتْ بِعَافِيَةٍ وَ ابْتَكَرَتْ بِفَجِيعَةٍ تَرْغِيباً وَ تَرْهِيباً وَ تَخْوِيفاً وَ تَحْذِيراً فَذَمَّهَا رِجَالٌ غَدَاةَ النَّدَامَةِ وَ حَمِدَهَا آخَرُونَ يَوْمَ الْقِيَامَةِ ذَكَّرَتْهُمُ الدُّنْيَا فَتَذَكَّرُوا وَ حَدَّثَتْهُمْ فَصَدَّقُوا وَ وَعَظَتْهُمْ فَاتَّعَظُوا .
ترجمه :
آن حضرت شنيد مردى به نكوهش دنيا بر خاسته، فرمود: اى كسى كه دنيا را نكوهش مى‏كنى، در حالى كه به نيرنگ آن فريفته‏اى، و به اباطيلش گول خورده‏اى، آيا فريفته دنيايى و آن را مذمّت مى‏نمايى تو بر گردن دنيا گناه بار مى‏كنى يا دنيا بر گردن تو چه زمان دنيا تو را سرگردان كرد يا چه وقتى فريبت داد آيا به جايگاهى كه پدرانت‏ افتادند و پوسيدند تو را فريفت يا به خوابگاه مادرانت در زير خاك چه اندازه به دستهايت به رفع بيمارى اقدام كردى و چه بيمارانى را كه مراقبت نمودى شفاى آنان را خواهان شدى، و از طبيبان تدبير علاج آنان را درخواست كردى، ولى بامدادان دارويت به آنان بهبودى نمى‏داد، و گريه‏ات به آنان سودى نمى‏بخشيد، ترس تو براى احدى از آنان نفع نداشت، و در باره او آنچه را خواهانش بودى به آن نرسيدى، و مرگ را به نيرويت از او دفع نكردى. دنيا با وضعى كه براى او پيش آورد وضع تو را هم روشن ساخت، و با قربانگاه او قربانگاه تو را نماياند. همانا دنيا سراى راستى است براى كسى كه با آن به راستى برخورد كند، و خانه عافيت است براى آن كه آن را فهميد، و محلّ توانگرى است براى آن كه از آن توشه گرفت، و جاى پند است براى كسى كه با آن پند گيرد. مسجد عاشقان خدا، و جايگاه نماز فرشتگان، و محل فرود آمدن وحى، و تجارت‏خانه اولياء خداست، كه در آن كسب رحمت كردند، و بهشت را سود بردند. پس چه كسى دنيا را نكوهش مى‏كند در صورتى كه دنيا جداييش‏ را اعلام كرده، و فراقش را فرياد زده، و مرگ خود و اهلش را خبر داده، با بلاى خود براى مردم از بلاى آخرت نمونه ساخت، و آنان را به شادى خود تشويق به شادى آخرت كرد. شب را به سلامت گذراند، و بامداد با بلايى سخت خود را نشان داد، تا تشويق كند و بترساند، و بيم دهد و بر حذر دارد. مردمى آن را در صبحگاه پشيمانى نكوهش كنند، و ديگران روز قيامت آن را بستايند. همانان كه دنيا تذكّرشان داد متذكر شدند، و با آنان سخن گفت او را تصديق كردند، و پندشان داد پندش را پذيرفتند

5 ) قصار 77 :
وَ مِنْ خَبَرِ ضِرَارِ بْنِ حَمْزَةَ الضَّبَائِيِّ عِنْدَ دُخُولِهِ عَلَى مُعَاوِيَةَ وَ مَسْأَلَتِهِ لَهُ عَنْ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ( عليه السلام ) وَ قَالَ فَأَشْهَدُ لَقَدْ رَأَيْتُهُ فِي بَعْضِ مَوَاقِفِهِ وَ قَدْ أَرْخَى اللَّيْلُ سُدُولَهُ وَ هُوَ قَائِمٌ فِي مِحْرَابِهِ قَابِضٌ عَلَى لِحْيَتِهِ يَتَمَلْمَلُ تَمَلْمُلَ السَّلِيمِ وَ يَبْكِي بُكَاءَ الْحَزِينِ وَ يَقُولُ : يَا دُنْيَا يَا دُنْيَا إِلَيْكِ عَنِّي أَ بِي تَعَرَّضْتِ أَمْ إِلَيَّ تَشَوَّقْتِ لَا حَانَ حِينُكِ هَيْهَاتَ غُرِّي غَيْرِي لَا حَاجَةَ لِي فِيكِ قَدْ طَلَّقْتُكِ ثَلَاثاً لَا رَجْعَةَ فِيهَا فَعَيْشُكِ قَصِيرٌ وَ خَطَرُكِ يَسِيرٌ وَ أَمَلُكِ حَقِيرٌ آهِ مِنْ قِلَّةِ الزَّادِ وَ طُولِ الطَّرِيقِ وَ بُعْدِ السَّفَرِ وَ عَظِيمِ الْمَوْرِدِ .
ترجمه :
از خبر ضرار پسر ضمره ضبابى است وقتى بر معاويه وارد شد و معاويه در رابطه با امير المؤمنين عليه السّلام از او پرسيد، ضرار گفت: شهادت مى‏دهم كه او را در بعضى از مواقف ديدم به وقتى كه شب پرده‏هاى خود را فرو افكنده بود، و او در محرابش به عبادت ايستاده، و محاسنش را به دست گرفته و چون شخص مار گزيده به خود مى‏پيچيد، و مانند انسان غمگين گريه مى‏كرد و مى‏گفت: اى دنيا، اى دنيا، از من دورى گزين، خود را به من عرضه مى‏كنى يا آرزومندم شده‏اى زمان وصالت نزديك مباد، هرگز غير مرا فريب ده، كه مرا به تو نيازى نيست، تو را سه طلاقه كرده‏ام كه آن را باز گشتى نيست. زندگيت كوتاه، بزرگيت اندك، و مرادت كوچك است. آه از كمى زاد، و درازى راه، و دورى سفر، و عظمت قيامت


مربوط به :بیانات ‌در اولین دیدار با نمایندگان مجلس هشتم‌ - 1387/03/21
عنوان فیش :توجه انسان به فتنه‌انگیزی مال/صحیفه سجادیه دعای 27
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
انسان گاهی اوقات وارد یک می‌دانی می‌شود، پاک وارد می‌شود، لیکن ممکن است خدای نکرده پاک از آنجا بیرون نیاید. انگیزه‌های مادی جذابند، خطرناکند. پول چیز خطرناکی است عزیزان من! ببینید امام سجاد (سلام اللَّه علیه) در آن دعای مرزدارانِ صحیفه‌ی سجادیه، که به مرزداران و سربازان و مجاهدان جبهه دعا می‌کند، از جمله‌ی دعاهایش این است که پروردگارا! یاد مال فتون را از دل این‌ها ببر. این تعبیر «فتون»؛ فتنه‌انگیز، فقط در مورد مال در این دعا به‌کار رفته؛ «المال الفتون»(1). مال، فتنه‌انگیز است. فتنه همیشه به معنای فتنه‌ی در عرصه‌ی اجتماع نیست؛ بدتر از او، فتنه در عرصه‌ی دل انسان است. اگر راه دلبستن به پول و به زندگی و به تشریفات و به جاه و جلال و این‌ها را بر روی دل باز کردید، دیگر واقعاً حد یقف ندارد.
1 )
الصحیفة السجادیة ، دعای 27 ؛

« وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِأَهْلِ الثُّغُورِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَكْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَرِّفْهُمْ مَا يَجْهَلُونَ، وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا يَعْلَمُونَ، وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا يُبْصِرُونَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْيَاهُمُ الْخَدَّاعَةِ الْغَرُورِ، وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ، وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ، وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِيهَا مِنْ مَسَاكِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ وَ الْأَنْهَارِالْمُطَّرِدَةِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَةِ وَ الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّيَةِ بِصُنُوفِ الثَّمَرِ حَتَّى لَا يَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ، وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ. اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِكَ عَدُوَّهُمْ، وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ، وَ فَرِّقْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَسْلِحَتِهِمْ، وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ، وَ بَاعِدْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَزْوِدَتِهِمْ، وَ حَيِّرْهُمْ فِی سُبُلِهِمْ.
ترجمه :
دعاى آن حضرت است درباره مرزبانان بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و مرزهاى مسلمانان رابه پيروزمندى خويش استوار گردان و مرزبانان را به نيروى خود يارى ده و از خزانه افضال خويش عطايشان به فراوانى ارزانى دار. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و شمارشان افزون كن و سلاحشان برنده. حوزه‏هاشان حراست فرماى و پيرامونشان را نفوذ ناپذير گردان. جمعشان متحد كن و خود به تدبير كارهاشان پرداز. سر رشته آذوقه‏شان گسسته مگردان و دشواريها از پيش پايشان بردار. آنان را به نصرت خويش قوت بخش و به شكيبايى مدد نماى و دفع مكر دشمن را به ايشان بياموز. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و به مدافعان مرزها هر چه نمى‏شناسند بشناسان و ايشان را هر چه نمى‏دانند بياموز و چشمانشان را بر هر چه نمى‏بينند بگشاى. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و چون با دشمنان روياروى شوند، ياد دنياى مكار فريبنده از خاطرشان بزداى و هوس حطام فتنه‏انگيز اين جهانى از دلشان محو كن و بهشت را پيش چشم ايشان دار و آن مساكن جاويد و آن منازل كريم و آن حوران خوبروى و آن جويباران سرشار از آشاميدنى‏هاى نغز و گوارا و آن درختان سر فرو داشته و بارور از ميوه‏هاى گونه‏گون بهشتى را به آنان بنماى، تا هواى پشت كردن به دشمن در دل هيچ يك از ايشان نجنبد و خيال گريختن از هماورد از خاطر كس نگذرد. اى خداوند، به اين نيايش، خصمشان درهم شكن و چنگال دشمن از تنشان كوتاه كن و ميان دشمنان و سلاحهايشان جدايى افكن و بند دلشان بگسل و چنان كن كه ميان ايشان و زاد و توشه ايشان فاصله‏اى بزرگ پديد آيد و در راه سرگشته و حيرانشان گردان و آن سان كن كه راه خويش گم كنند...


مربوط به :بیانات در دیدار جانبازان و ایثارگران و خانواده‌های شهدای استان فارس - 1387/02/13
عنوان فیش :سنگر بودن هرشهید در مقابل هجوم دشمنان
کلیدواژه(ها) : شهید, جانبازان, خانواده شهدا, پاداش الهی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
الحمدللَّه خانواده‌ی شهدای شیراز اینگونه‌اند؛ ببینید چه انگیزه‌ای و چه احساس افتخاری بر این فضا و بر این محیط سایه افکنده! درستش همین است؛ افتخار کنید. حقیقتاً افتخار دارد که انسان عزیزش را و جوانش را در راه خدا بدهد و بداند که خدای متعال را با این کار خشنود کرده است؛ «صبرا و احتسابا»(1)، پای خدا حساب کند. بداند که این عزیزی که در راه خدا داد، یک سنگری بود که در مقابل هجوم دشمنان به عزّت و به استقلال این ملت، برافراشته شد. هر کدام از شهدای شما یک سنگرند؛ این افتخار دارد؛ جانبازان هم همین‌جورند. جانبازان هم شهدای زنده‌اند؛ شما جانبازان عزیز هم مثل شهدا هستید؛ شهید هم همین ضربه‌ای را که جانباز تحمل کرده است، او هم تحمل کرده؛ سرنوشت او پرواز و رفتن بود، سرنوشت این فعلاً ماندن. خانواده‌ی شهدا، پدر و مادر شهید، همسر شهید، فرزندان شهید، برادران و خواهران و خویشاوندان شهید، پدران و خواهران و همسران جانبازان باید افتخار کنند.
1 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، شیخ طوسی، ج ‏2، ص 611؛ الكافي، ثقة الاسلام کلینی، ج 4، ص 75، ح7؛ مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 202 (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...).

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنَا قِيَامَهُ وَ صِيَامَهُ وَ بُلُوغَ الْأَمَلِ فِيهِ وَ فِي قِيَامِهِ وَ اسْتِكْمَالَ مَا يُرْضِيكَ عَنِّي صَبْراً وَ احْتِسَاباً وَ إِيمَاناً وَ يَقِيناً ثُمَّ تَقَبَّلْ ذَلِكَ مِنِّي بِالْأَضْعَافِ الْكَثِيرَةِ وَ الْأَجْرِ الْعَظِيم‏.
ترجمه :
امام سجاد (علیه‌السلام) این دعا را در تمام روزهای ماه رمضان می‌خواند: خدايا بر محمّد و خاندان محمّد درود فرست و روزى ما كن شب زنده‏‌دارى و روزه ماه رمضان را، و رسيدن به آرزوهايمان را در اين ماه و بپادارى‏ نماز و كامل كردن آنچه كه تو را از من خشنود سازد،كه همانا صبر و امید به پاداش الهی و ايمان و باور است، سپس آن را از من بپذير به چند برابر بيشتر، و مزدى بزرگ.


مربوط به :بیانات در مراسم نظامی مشترک یگان‌های نیروهای مسلح استان فارس - 1387/02/12
عنوان فیش :نیروی مسلح، دژ امنیت ملی است/ صحیفه سجادیه دعای 27
کلیدواژه(ها) : امنیت ملّی, امنیت, نیروهای مسلح
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
شما جوانها در درجه‌ی اول به این نکته توجه داشته باشید که بنا به گفته‌ی امام سجاد (علیه‌السّلام)، نیروی مسلح، دژ امنیت ملی است. این دژ، اگر قدرتمندانه - چه از لحاظ تجهیزات و چه از لحاظ روحیه - خود را سربلند و استوار بدارد، ملت احساس امنیت و آرامش خواهد کرد. بدون امنیت، هیچ لذتی در زندگی جوامع بشری حتی پیشرفته، وجود نخواهد داشت. امنیت مایه‌ی آرامش روانی است و نیروهای مسلح اگر دلیرانه، فداکارانه، هوشمندانه وظیفه و نقش خود را بدانند و در جائی که جایگاه واقعی آنهاست، خود را قرار دهند، میتوانند این امنیت و این نیاز را تأمین کنند. وجود نیروهای مسلح و مطالبه‌ی تقویت نیروهای مسلح در هیچ کشوری، فی نفسه به معنای جنگ‌طلبی نیست.
1 )
صحیفه سجادیه، دعای بیست و هفتم

وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِأَهْلِ الثُّغُورِ: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِي الْمَكْرِ.
ترجمه :
بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و مرزهاى مسلمانان را به پيروزمندى خويش استوار گردان و مرزبانان را به نيروى خود يارى ده و از خزانه افضال خويش عطايشان به فراوانى ارزانى دار. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و شمارشان افزون كن و سلاحشان برنده. حوزه‏هاشان حراست فرماى و پيرامونشان را نفوذ ناپذير گردان. جمعشان متحد كن و خود به تدبير كارهاشان پرداز. سر رشته آذوقه‏شان گسسته مگردان و دشواريها از پيش پايشان بردار. آنان را به نصرت خويش قوت بخش و به شكيبايى مدد نماى و دفع مكر دشمن را به ايشان بياموز.


مربوط به :‌بیانات در دیدار جمعی از اساتید و فضلا و مبلّغان و پژوهشگران حوزه‌های علمیه کشور - 1386/09/08
عنوان فیش :خدایا! ما را هنگام سؤال در قیامت موفق بدار!/صحیفه سجادیه دعای 20
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
پروردگارا! ما را بر آنچه که از ما سؤال خواهی کرد - «و استعملنی بما تسألنی غداً عنه»(1) - در قیامت، موفق و قادر بگردان.
1 )
صحیفه سجادیه: دعای 20 ؛

« اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِی أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِی أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِی، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّی. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِی مَا يَشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِی فِيمَا خَلَقْتَنِی لَهُ، وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِی رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِيَنِّی بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِی مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا»
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا كامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از كاری كه اهمیت به آن مرا مشغول كرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تكبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نكن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنكه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نكن جز آنكه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی.


مربوط به :بیانات در ‌خطبه‌‌های نماز عید سعید فطر - 1386/07/21
عنوان فیش :ارتباط با خدا، اولین درس ماه رمضان
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, رابطه با خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این ماه رمضان برای ما درسهائی دارد؛ نه از قبیل درسهائی که انسان از زبان معلم یا از روی کتاب فرا میگیرد، بلکه از قبیل درسهائی که انسان در یک تمرین عملی، در یک کار دسته‌جمعی بزرگ فرا میگیرد. اولش همین درس ارتباط با خدا و حفظ پیوند قلبی با ذات احدیت و حضرت محبوب است. لذت این درس را چشیدید، دیدید که چگونه میتوان آسان با خدای متعال تماس برقرار کرد. «و انّ الرّاحل الیک قریب المسافة و انّک لا تحتجب عن خلقک الّا ان یحجبهم الاعمال دونک»(1)؛ به خدا راه نزدیک است. این را در شب قدر دیدید؛ در هنگام توسل و زیارت و دعا دیدید؛ راز و نیاز کردید؛ دل خودتان را برای خدای متعال به ارمغان بردید و محبت خودتان را با خدا محکم کردید. این لذت بزرگ را برای خودتان نگه دارید. این رابطه را نگذارید قطع شود. این، درس اول.
1 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَيْدِی الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّی وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِك‏ ‏...
ترجمه :
می دانم كه تو انسان امیدوار را اجابت می كنی و انسان گرفتار را دادرس و كمك كننده ای و می دانم پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخيلان و راه چاره ایست از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنكه به سوى تو سفر می كند فاصله او به تو نزديك است و تو از آفريدگان خود پنهان نمى‏شوى مگر آنكه كردارشان آنان را از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و كمك خواهیم را به تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینكه استحقاق شنیدنش از من و لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلكه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو كه پروردگاری جز تو برای من نیست و خدایی نیست جز تو كه یگانه هستی و شریكی برای تو نیست. خدایا تو گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است كه «از فضل خداوند بخواهید كه براستی خداوند نسبت به شما مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست كه به خواستن فرمان دهی و حال آنكه از بخشش دریغ ورزی و براستی كه تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر ایشان مهربان و دلسوزی،


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت - 1386/06/04
عنوان فیش :توجه پیامبر(صلی‌الله‌علیه‌و‌آله) به ماه شعبان نشان از اهمیت این ماه
کلیدواژه(ها) : ماه شعبان, حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این ایام ماه شعبان را مغتنم بشمارید. در این صلوات شریف ظهرها می‌خوانید: «الّذی کان رسول‌اللَّه - صلّی اللَّه علیه و اله - یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محلّ حمامه»؛ یعنی پیغمبر تا لحظه‌ی مرگ هم ماه شعبان و روزها و شبهای شعبان را گرامی می‌داشتند و همه‌ی شعبانها در زندگی آن بزرگوار این‌طور بود؛ که بعد در همین صلوات می‌خوانید: «اللّهم فأعنّا علی الاستنان بسنّته فیه و نیل الشّفاعة لدیه»(1) سنت این بزرگوار را در این ماه ان‌شاءاللَّه ادامه بدهید؛ توجه، دعا، ذکر و آماده شدن برای ورود در ماه مبارک رمضان.
1 )
مصباح المتهجد ،شیخ طوسی  ص828 ؛
اقبال الاعمال ،سیدبن طاووس ص688 ؛ 
بلدالامین ،ابراهیم بن علی عاملی كفعمی ص 186؛

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَيْتِ الْوَحْيِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ الْفُلْكِ الْجَارِيَةِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَهَا وَ يَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ- الْكَهْفِ الْحَصِينِ وَ غِيَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِينَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًا وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ- الْأَبْرَارِ الْأَخْيَارِ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وَلَايَتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِكَ وَ لَا تُخْزِنِی بِمَعْصِيَتِكَ وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ نَشَرْتَ عَلَيَّ مِنْ عَدْلِكَ وَ أَحْيِنِی تَحْتَ ظِلِّكَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِی كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَدْأَبُ فِی صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ فِی لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ بُخُوعاً لَكَ فِی إِكْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الِاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِی شَفِيعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً وَ اجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاهُ يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّی رَاضِياً وَ عَنْ ذُنُوبِی غَاضِياً قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِی دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَار
ترجمه :
خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [كسانی كه] درخت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و منشا و سرچشمه دانش و خاندان وحی [می باشند] خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [كسانی كه] كشتی روان در گرداب های خطرناك [می باشند] كسی كه سوارش شد امان می یابد و كسی كه آن را رها نمود غرق می شود. آن كس كه از ایشان جلو افتاد، از دین جدا شود و آن كس كه از ایشان عقب افتاد، نابود است و كسی كه همراه آنان شد [به منزل مقصود] رسید. خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست، [كسانی كه] پناهگاه محكم و فریادرس انسان بیچاره و خوار و پناه فرار كنندگان و پناه پناهندگان [می باشند] و خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست درودی فراوان كه به توان و نیرویی از جانب خودت، برای ایشان سبب خشنودی و انجام حقوق محمد و خاندان محمد (ص) باشد. خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست و دلم را به اطاعت خود آباد كن و مرا به معصيت خود رسوا مكن و همدردى با كسى كه از روزیت براى او تنگ گرفته اى روزیم كن كه بر من از فضل خود وسعت رزق دادى و از عدالتت بر من منتشر كردى و مرا در زير سايه ات زنده كردى و اين ماه پيغمبر تو، سرور رسولانت است و اين شعبانى است كه آن را با رحمت و خشنودی خویش آكنده ساختی كه رسول خدا كه درود خدا بر او و خاندانش باد آن را روزه داشت و شب زنده دارى مى كرد براى تواضع به تو در اكرام و گراميداشت آن، و به همين حال تا هنگام مرگش بود. خدايا! ما را در اين ماه در پيروى روشش و رسيدن به شفاعت او ياری كن بارخدايا! ‍ او را برای ما شفيعى پذيرفته شده و راهى مستقيم به سوى خودت قرار بده ، و مرا پيرو او بگردان تا اینكه تو را در روز قيامت ملاقات كنم و از من راضى باشى و از گناهانم چشم بپوشى و برايم از طرف خودت رحمت و خشنودی واجب و لازم دانسته باشی و مرا در دارالقرار و جايگاه خوبان فرود آورى.


مربوط به :بیانات‌ در دیدار مداحان اهل بیت(ع) به مناسبت میلاد حضرت فاطمه‌ی زهرا(س) - 1386/04/14
عنوان فیش :مسئول‌بودن جامعه مداحان در برابر پروردگار/صحیفه سجادیه دعای 20
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
بنده در طول این سالهائی که این جلسه را داشته‌ایم - که الان بیست‌وچند سال است که هر سال، ما این جلسه را با مداحهای محترم داشته‌ایم؛ از زمان ریاست‌جمهوریِ من؛ سالهای دهه‌ی شصت، که هر سال
این جلسه بوده - هر سال ما یک کلمه راجع به مسئله‌ی مدح و مداح و ذاکر و اینها عرض کرده‌ایم؛ نمیخواهم اینها را تکرار کنم، میخواهم عرض بکنم برادران مداح اهمیت این کار را درک کنند. وقتی اهمیت معلوم شد - به موازات اهمیت، مسئولیت است - مسئولیت این کار را درک کنند. مسئولیت یعنی چه؟ یعنی از ما سئوال خواهند کرد. در دعای مکارم‌الاخلاق میخوانید: «و استعملنی بما تسألنی غداً عنه»(1) فردا؛ در روز قیامت، از من سئوال خواهی کرد؛ پروردگارا! حالا کمک کن که آن چیزی را که بناست فردا از من سئوال کنی، من جوابش را امروز در عمل خودم آماده کنم؛ معنای این فقره‌ی دعا این است. پس شما مسئولیت دارید. این مسئولیت، یعنی سئوال میکنند. کاری کنیم که عمل ما بتواند پاسخگوی آن سئوال باشد.
1 )
الصحیفة السجادیة ، دعای 20 ؛

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِی أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِی أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِی، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّی. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِی مَا يَشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِی فِيمَا خَلَقْتَنِی لَهُ، وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِی رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِيَنِّی بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِی مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا كامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از كاری كه اهمیت به آن مرا مشغول كرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تكبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نكن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنكه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نكن جز آنكه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی.


مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان هفتمین دوره مجلس شورای اسلامی - 1386/03/08
عنوان فیش :محاسبه اعمال قبل از مرگ، فرصتی برای اصلاح اعمال
کلیدواژه(ها) : محاسبه نفس
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
چه خوب است که انسان - در هر مرتبه و در هر شغلی - وقتی به پشت سر خود نگاه می‌کند، در یک محاسبه‌ی دقیق و سختگیرانه و بدون مسامحه، فهرستی از کارهایی را مشاهده کند که قابل ارائه‌ی به پیشگاه الهی است. این‌که به ما گفته‌اند: «حاسبوا أنفسکم قبل أن تحاسبوا»(1) و علمای سلوک و اخلاق، محاسبه را یکی از اولین وظائف سالک دانسته‌اند، برای این است که ما دائم در حال خواندن نامه‌ی عمل خودمان باشیم و در روزی که این نامه‌ی اعمال خوانده خواهد شد، غافلگیر نشویم. قبل از این‌که نامه‌ی اعمال ما در پیشگاه الهی مورد محاسبه و مطالعه قرار بگیرد، خود ما بخوانیم؛ اگر کمبودی هست، اصلاح کنیم؛ اگر نقطه‌ی قوتی در آن هست، خدا را بر آن سپاس بگزاریم. والّا اگر این محاسبه را انجام ندهیم و غافل بمانیم، آن‌وقت غافلگیر می‌شویم.
امام سجاد در دعای ابوحمزه عرض می‌کند: «اللّهم فارحمنی إذا انقطعت حجّتی و کلّ عن جوابک لسانی و طاش عند سؤالک ایّای لبّی»، در مقابل سؤال الهی حجت انسان و استدلال انسان تمام می‌شود - به تعبیر رائجِ امروز، انسان کم می‌آورد - زبان انسان از گویائی می‌افتد و حتّی ذهن و عقل و لبّ انسان هم آشفته می‌شود؛ «و طاش عند سؤالک ایّای لبّی»(2). آنهایی که خودشان را زیر مداقه‌ی یک محاسبه قرار دادند، امید فرجی دارند. وقتی به نامه‌ی اعمال خود نگاه کردیم و دیدیم این نقاط کمبود وجود دارد، چون هنوز وقت باقیست و عمر باقیست، جبران می‌کنیم؛ «و أنیبوا إلی ربّکم»(3) - «أنیبوا» یعنی برگردید و جبران کنید - اگر دیدیم نقاط روشنی وجود دارد، به کمک الهی، به توفیق الهی و به هدایت الهی دلگرم و امیدوار می‌شویم؛ هم خدا را شکر می‌گزاریم، هم ادامه می‌دهیم؛ محاسبه فایده‌اش این است.
1 )
وسائل الشيعة ، شیخ حر عاملی ج ‏16 ص 99 
غررالحكم،آمدی،ص236
بحار الأنوار ، علامه مجلسی، ج ‏67 ، ص 73

« مُحَاسَبَةُ النَّفْسِ، عَنِ النَّبِيِّ ص حَاسِبُوا أَنْفُسَكُمْ قَبْلَ أَنْ تُحَاسَبُوا وَ زِنُوهَا قَبْلَ أَنْ تُوزَنُوا وَ تَجَهَّزُوا لِلْعَرْضِ الْأَكْبَر »
ترجمه :
از پيامبر (ص) نقل شده است: پيش از آنكه به حساب شما برسند خود به حساب خويش برسيد، و قبل از آنكه مورد سنجش قرار گيريد خويشتن را بسنجيد، و خود را براى رستاخیز بزرگ آماده كنيد.

2 )
مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص 592 ؛
اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 73 ؛ 
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 95، ص 89 ؛

... إِلَهِی ارْحَمْنِی إِذَا انْقَطَعَتْ حَجَّتِی وَ كُلِّ عَنْ جَوَابِكَ لِسَانِی وَ طَاشَ عِنْدَ سُؤَالِكَ إِيَّايَ لُبِّيَ فَيَا عَظِيمٌ رَجَائِی لَا تُخَيِّبْنِی إِذَا اشْتَدَّتْ فَاقَتِی وَ لَا تَرُدَّنِی لِجَهْلِی وَ لَا تَمْنَعُنِی لِقِلَّةِ صَبْرِی أَعْطِنِی لِفَقْرِی وَ ارْحَمْنِی لِضَعْفِي‏
ترجمه :
خدایا بر من رحم كن آنگاه كه دلیل و حجتم قطع شود و زبانم از جواب دادن به تو ضعیف و درمانده شود و عقلم در وقتی كه از من سوال می كنی اشتباه كند پس ای امید فراوانم، هنگامی كه تنگدستی ام سخت گردد، مرا ناامید نگردان و مرا به سبب نادانیم بازنگردان و به خاطر كمی صبرم از من دریغ ندار و به سبب نداریم به من ببخش و به ناتوانیم رحم كن.

3 )
الكافی،ثقة الإسلام كلينى‏ ج1 ص 429؛
تفسيرالقمی،علی بن ابراهیم قمی،ج2،ص250 ؛ 
إرشادالقلوب،دیلمی،ج1،ص5  ؛
 بحارالأنوار،مجلسی،ج84،ص229 ؛

سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَنِ الِاسْتِطَاعَةِ وَ قَوْلِ النَّاسِ فَقَال‏ ...فَقَالَ فَالَّذِينَ آمَنُوا بِهِ يَعْنِی بِالْإِمَامِ وَ عَزَّرُوهُ وَ نَصَرُوهُ وَ اتَّبَعُوا النُّورَ الَّذِی أُنْزِلَ مَعَهُ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ يَعْنِی الَّذِينَ اجْتَنَبُوا الْجِبْتَ وَ الطَّاغُوتَ أَنْ يَعْبُدُوهَا وَ الْجِبْتُ وَ الطَّاغُوتُ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ فُلَانٌ وَ الْعِبَادَةُ طَاعَةُ النَّاسِ لَهُمْ ثُمَّ قَالَ أَنِيبُوا إِلى‏ رَبِّكُمْ وَ أَسْلِمُوا لَهُ ثُمَّ جَزَاهُمْ فَقَالَ لَهُمُ الْبُشْرى‏ فِی الْحَياةِ الدُّنْيا وَ فِی الْآخِرَةِ وَ الْإِمَامُ يُبَشِّرُهُمْ بِقِيَامِ الْقَائِمِ وَ بِظُهُورِهِ وَ بِقَتْلِ أَعْدَائِهِمْ وَ بِالنَّجَاةِ فِی الْآخِرَةِ وَ الْوُرُودِ عَلَى مُحَمَّدٍ صَلَّى اللَّهُ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الصَّادِقِينَ عَلَى الْحَوْضِ.
ترجمه :
....و فرموده است: «كسانى كه باو (يعنى بامام) ايمان آورده و گراميش داشته و ياريش كرده‏اند و از نورى كه همراه او نازل شده پيروى كرده‏اند ايشان رستگارانند- 157سوره 7-» يعنى كسانى كه از پرستش جبت و طاغوت دورى گزيدند و جبت و طاغوت. فلان و فلان و فلان است و پرستش اطاعت مردم است از ايشان. باز خدا فرمايد: «بسوى پروردگار خود باز گرديد و تسليم او شويد- 54 سوره 39-» سپس ايشان را پاداش داده و فرموده: «بشارت در زندگى دنيا و آخرت براى آنهاست- 64 سوره 10» و امام ايشان را بقيام و ظهور حضرت قائم و بكشته شدن دشمنانشان و نجات در آخرت و ورود بر محمد صلّى اللَّه على محمد و آله الصادقين بشارت دهد.


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1386/01/17
عنوان فیش :وعده حتمی نصرت الهی برای تلاش‌کنندگان در راه خداوند
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امروز دنیای اسلامی باید برای عزت خود تلاش کند؛ برای استقلال خود تلاش کند؛ برای پیشرفت علمی و قدرت معنوی خود، یعنی تمسک به دین و توکل به خدا و یقین به کمک خدا تلاش کند. و «عداتک لعبادک منجزّه»(1). این وعده‌ی الهی است؛ وعده‌ی منجزّ الهی است که «و لینصرنّ اللَّه من ینصره»(2). با اعتماد به این وعده، وارد میدان تحرک و عمل بشوند. این عمل، فقط تفنگ دست گرفتن نیست؛ این عمل، عمل فکری است، عمل عقلانی است، عمل علمی است، عمل اجتماعی است، عمل سیاسی است؛ همه برای خدا و همه در راه اتحاد دنیای اسلام.
1 )
كامل‏الزيارات، ابن قولويه قمى‏ ص 39؛
مصباح‏المتهجد،طوسی،ص738 ؛  
الإقبال،سیدبن طاووس،ص470 ؛ 
بحارالأنوار،مجلسی،ج99،ص176 ؛

زار زين العابدين علی بن الحسين ع قبر أمير المؤمنين علی بن أبی طالب ع و وقف على القبر فبكى ثم قال السلام عليك يا أمير المؤمنين و رحمة الله و بركاته‏ ...و عبرة من بكى من خوفك مرحومة و الإعانة لمن استعان بك موجودة و الإغاثة لمن استغاث بك مبذولة و عداتك لعبادك منجزة و زلل من استقالك مقالة و أعمال العاملين لديك محفوظة و أرزاقك إلى الخلائق من لدنك نازلة و عوائد المزيد لهم متواترة....
ترجمه :


2 ) سوره مبارکه الحج آیه 40
الَّذينَ أُخرِجوا مِن دِيارِهِم بِغَيرِ حَقٍّ إِلّا أَن يَقولوا رَبُّنَا اللَّهُ ۗ وَلَولا دَفعُ اللَّهِ النّاسَ بَعضَهُم بِبَعضٍ لَهُدِّمَت صَوامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَواتٌ وَمَساجِدُ يُذكَرُ فيهَا اسمُ اللَّهِ كَثيرًا ۗ وَلَيَنصُرَنَّ اللَّهُ مَن يَنصُرُهُ ۗ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزيزٌ
ترجمه :
همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اینکه می‌گفتند: «پروردگار ما، خدای یکتاست!» و اگر خداوند بعضی از مردم را بوسیله بعضی دیگر دفع نکند، دیرها و صومعه‌ها، و معابد یهود و نصارا، و مساجدی که نام خدا در آن بسیار برده می‌شود، ویران می‌گردد! و خداوند کسانی را که یاری او کنند (و از آیینش دفاع نمایند) یاری می‌کند؛ خداوند قوی و شکست ناپذیر است.


مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نماز جمعه‌ تهران‌ - 1385/07/21
عنوان فیش :ادعیه مأثور ، پر از معارف الهی
کلیدواژه(ها) : دعا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یکی از برکات ادعیه‌ی مأثوره‌ای که از ائمه(علیهم‌السّلام) رسیده این است که این دعاها پُر از معارف الهی است. صحیفه‌ی سجادیه، دعای کمیل، دعای مناجات شعبانیه، دعای ابی‌حمزه ثمالی - و بقیه‌ی دعاهایی که وارد شده است - پُر از معارف الهی است که اگر کسی اینها را بخواند و بفهمد، علاوه‌ی بر آن ارتباط قلبی و اتصالی که به ذات اقدس الهی و حضرت ربوبی پیدا میکند، یک مبلغ عظیمی از معارف را هم از این دعاها فرا میگیرد.
من به جوانها قویاً توصیه میکنم که به ترجمه‌ی این دعاها توجه کنند. این دعاهای عرفه و ابی‌حمزه، پُر از معارف است. اینکه در دعای کمیل میخوانیم: «اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تحبس الدّعا؛ اللّهم اغفرلی الذّنوب الّتی تنزل البلا» یا «تنزل النقم»(1)، همه‌ی اینها معارف الهی است؛ یعنی معنایش این است که ما افراد بشر، گاهی خطاها و گناهانی میکنیم که این گناهان مانع از این میشود که دعای ما مورد اجابت قرار بگیرد و قبول بشود؛ گناهانی از ما سرمیزند که این گناهان بلا را برای ما به ارمغان می‌آورد. گاهی بلاهای عمومی و ملی، براثر گناهانی به وجود می‌آید و البته اعلام نمیشود که این بلا برای این گناه به وجود آمد؛ اما وقتی افرادِ صاحب تدبر، فکر و تدبر کنند، میفهمند که این بلا از ناحیه‌ی چه عملی متوجه این ملت شد. بعضی اوقات اثرِ اعمال سریع است و بعضی با فاصله است؛ اینها را دعا به ما میگوید. یا وقتی در دعای ابوحمزه عرض میکنیم: «معرفتی یا مولای دلیلی علیک و حبّی لک شفیعی الیک»؛ این که من تو را میشناسم، خود این، راهنمای من به سوی توست؛ این که من تو را دوست میدارم و محبت تو در دل من هست، خودش شفاعت کننده‌ی من پیش توست. «و انا واثق من دلیل بدلالتک و ساکن من شفیعی الاّ شفاعتک»(2)؛ من وقتی این راهنما را مشاهده میکنم، این معرفت خودم به تو را - که راهنما و دلیل من است - نگاه میکنم؛ وقتی این محبتی را که به تو دارم، مورد ملاحظه قرار میدهم، میبینم این تو هستی که این محبت و دلالت را به وجود آوردی؛ تویی که داری کمک میکنی. ببینید این، چشم انسان را باز میکند؛ این، یک معرفتی را ایجاد میکند؛ این از معارف الهی است؛ کمک الهی، توفیق الهی و عنایت الهی است؛ اینها را در دعاها میتوان پیدا کرد. بنابراین قدر دعا را بدانید.
1 )
مصباح‏المتهجد، شیخ طوسی، ص 844
إقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 706
مصباح ‏الكفعمی ، شیخ كفعمی، ص 555

كمیل از امیر المؤمنین علیه السلام روایت می كند: « اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتك العصم اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل النقم اللهم اغفر لی الذنوب التی تغير النعم اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعاء اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلاء اللهم اغفر لی كل ذنب أذنبته و كل خطيئة أخطأتها اللهم إنی أتقرب إليك بذكرك و أستشفع بك إلى نفسك »
ترجمه :
خدایا آن گناهانی كه [پرده] دوری از گناه را پاره می كنند را بیامرز. خدایا آن گناهانی را كه بدبختی ها را فرود می آورند را بیامرز . خداوندا آن گناهانی را كه نعمت ها را دگرگون می كنند را بیامرز. خدایا آن گناهانی را كه جلو دعا را می گیرند را بیامرز. خدایا آن گناهانی را كه بلا را فرود می آرند را بیامرز. خداوندا هر گناهی كردم و هر اشتباهی كه مرتكب شده ام را بیامرز.

2 )
مصباح المتهجد ،شیخ طوسی ص 583 ؛
اقبال الاعمال ،سیدبن طاووس ص 67 ؛
بحارالانوار ،علامه مجلسی ج 95 ص 82 ؛

... مَعْرِفَتِی يَا مَوْلَايَ دَلِيلِی عَلَيْكَ وَ حُبِّی لَكَ شَفِيعِی إِلَيْكَ وَ أَنَا وَاثِقٌ مِنْ دَلِيلِی بِدَلَالَتِكَ وَ سَاكِنٌ مِنْ شَفِيعِی إِلَى شَفَاعَتِكَ أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِی بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ أُنَاجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُه
ترجمه :
سرورم شناختم به تو مرا به سویت راهنمایی می كند و دوستیم به تو شفاعت كننده من به سوی توست و من از راهنمای خویش به راهنما و حجت تو اطمینان دارم و از شفاعت كننده خود به سوی شفاعت تو دلگرمم. ای آقای من به زبانی كه گناه لالش كرده تو را می خوانم. پروردگارا به‌وسيله دلی كه گناه به هلاكتش كشانده با تو نجوا می كنم»


مربوط به :بیانات‌ در دیدار کارگزاران نظام - 1385/07/18
عنوان فیش :ماه رمضان فرصتی برای مراقبت از خود
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, رابطه با خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این دعاها و کلمات مأثور ائمه (علیهم‌السّلام) در این ایام و شبها[ماه رمضان]، یاد دادنِ نوعِ ارتباط ما با خداست که بتوانیم دائم روی خودمان اثر بگذاریم و خودمان را اصلاح کنیم. در دعای ابوحمزه داریم که: «اللّهم فارحمنی اذاً قطعت حجّتی و کلّ عن جوابک لسانی و طاش عند سؤالک ایّای لبّی»؛(1) خدایا! آن لحظه‌ای که در پاسخ به سؤال و مؤاخذه‌ی تو دست من از استدلال خالی بماند و نتوانم استدلال بکنم - چرا این اقدام را کردی؟ چرا این اقدام را نکردی؟ حالا از ما سؤال کنند، همین‌طور پشت سر هم محاجه میکنیم، استدلال میکنیم؛ اما آنجا دستمان از استدلال خالی خواهد ماند؛ چون حقایق روشن است؛ آنجا دیگر جای پشتِ‌هم‌اندازی نیست - آنجا به من رحم کن؛ چون «و کلّ عن جوابک لسانی»؛ زبان انسان در مقابل سؤال و مؤاخذه‌ی الهی بند میآید. «و طاش عند سؤالک ایّای لبّی»؛ و ذهن انسان به هم میریزد. باید فکر آنجا را کرد. امروز من و شما در فرصت حیات و در فرصت نفس کشیدن،میتوانیم؛ و راهش هم همین مراقبت است و مراقبت هم در این ماه حاصل میشود و میتوان این مراقبت را حاصل کرد. این، حرف و عرض اصلیِ ماست. البته مخاطبِ درجه‌ی یکِ این توصیه‌ها هم خودِ این بنده هستم؛ چون از همه‌ی شماها بیشتر احتیاج دارم که این مراقبت را داشته باشم. حالا میگوییم، شاید ان‌شاءاللَّه خدای متعال اثری بگذارد و در این کلمات قرار بدهد؛ تا هم بر دل خود ما اثر کند، هم بر دل شما.
1 )
مصباح المتهجد، شیخ طوسی ص 592،
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛ 
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... إلهی ارحمنی إذا انقطعت حجتی و كل عن جوابك لسانی و طاش عند سؤالك إيای لبی فيا عظيم رجائی لا تخيبنی إذا اشتدت فاقتی و لا تردنی لجهلی و لا تمنعنی لقلة صبری أعطنی لفقری و ارحمنی لضعفی»
ترجمه :
خدایا بر من رحم كن آنگاه كه دلیل و حجتم قطع شود و زبانم از جواب دادن به تو ضعیف و درمانده شود و عقلم در وقتی كه از من سوال می كنی اشتباه كند پس ای امید فراوانم، هنگامی كه تنگدستی ام سخت گردد، مرا ناامید نگردان و مرا به سبب نادانیم بازنگردان و به خاطر كمی صبرم از من دریغ ندار و به سبب نداریم به من ببخش و به ناتوانیم رحم كن.


مربوط به :بیانات در دیدار رئیس جمهور و اعضای هیأت دولت - 1385/06/06
عنوان فیش :استمداد دائمی از خدا، از شاخصه‌های اصولگرایی
کلیدواژه(ها) : حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم), انس با خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
«انس با خدا»، «انس با قرآن» و «استمداد دائمی از خدا»؛ این آخری - که از شاخصه‌های اصولگرایی است - تصمین‌کننده‌ی همه‌ی آن چیزهایی است که قبلاً عرض کردیم. انس با خدا یادتان نرود. ما بارها میگوییم که خدمات مسئولان نظام از هر عبادتی بالاتر است؛ این حرف درستی است و مبالغه هم در آن نیست. اما بدانید، این خدمات، آن وقتی خدمت خواهد شد و آن وقتی با خلوص و درخشش و شفافیت خود باقی خواهد ماند که شما دلتان با خدا مأنوس باشد. اگر دل از خدا غافل شد، اگر دل رابطه‌ی خودش را با ذکر و توجه و خشوع از دست داد، همین خدمتی که ما میگوییم بالاترین عبادت است، همین خدمت، مشوب خواهد شد؛ اصلاً به کلی مشوب می‌شود و در آن اغراض و هواها میآید. جهاد در میدان جنگ و میدان نظامی که این‌قدر عظمت دارد، اگر با اهداف خدایی نباشد و بدون ارتباط با خدا باشد، به یک چیز کم‌ارزش یا بی‌ارزش و گاهی هم ضد ارزش، تبدیل میشود! لذا من بر این امر تأکید و اصرار دارم؛ بخصوص حالا که ماه شعبان هم هست. در این صلوات ماه شعبان - صلواتی که وارد شده و اول ظهر خوانده میشود - «الّلهم صلّ علی محمّد و آل محمّد شجرة النبوّة و موضع الرّسالة»، تا میرسد به اینجا «و هذا شهر نبیّک سیّد رسلک شعبان الّذی حففته منک بالرّحمة و الرّضوان»؛ این ماه پوشیده و محفوف‌شده‌ی به رحمت و رضوان الهی است؛ آن وقت «الّذی کان رسول اللَّه صلی اللَّه علیه و آله یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه و اعظامه الی محل حمامه»(1) یعنی تا دم مرگ، پیغمبر این حالت را حفظ کرد؛ ماه شعبان که میشد، ماه صیام و قیام پیغمبر بود - قیام یعنی برخاستن در نیمه‌های شب و تضرع، ذکر و خشوع، و صیام هم که روزه‌ی روز هست - این روش پیغمبر بود. ببینید پیغمبر با آن عظمت مقامش و با آن رسیدن به عالی‌ترین مرتبه‌ی عصمت، در عین حال از این تلاش و مجاهدتی که او را دائم به خدا نزدیکتر و متذکرتر کند، تا دم مرگ باز نمی‌ایستاد. چون پیغمبر هم روزبه‌روز تکامل پیدا میکرد. پیغمبرِ سال اول بعثت با پیغمبرِ سال بیست‌وسوم بعثت، یک‌جور نبودند؛ پیغمبر بیست‌وسه سال در تقرب پروردگار جلو رفته بود. اما حتّی تا همان سال آخر هم - که مراحل عالی انسانیت که اصلاً در عقل هیچ انسانی نمی‌گنجد، او طی کرده بود - از ذکر و ارتباط و اتصال و خشوع غافل نمیماند. ماها که خیلی عقبیم، خیلی احتیاج داریم. ما بیشتر از آن بزرگوار احتیاج داریم؛ منتها همت ما آن‌قدر نیست. به هر حال، ارتباط با قرآن را، نماز اول وقت را، قرآن خواندنِ هر روز را، توجه و ذکر و استمداد از خداوند را، متوسل شدن در آن جاهایی که کار مشکل میشود، آن جاهایی که بار سنگین میشود و از خدا طلب کمک کردن، اینها را فراموش نکنید، اینها بسیار مهم است.
1 )
مصباح المتهجد ،شیخ طوسی  ص828 ؛
اقبال الاعمال ،سیدبن طاووس : ص688 ؛ بلدالامین ،ابراهیم بن علی عاملی كفعمی :ص 186؛

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَيْتِ الْوَحْيِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ الْفُلْكِ الْجَارِيَةِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَهَا وَ يَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ- الْكَهْفِ الْحَصِينِ وَ غِيَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِينَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًا وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ- الْأَبْرَارِ الْأَخْيَارِ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وَلَايَتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِكَ وَ لَا تُخْزِنِی بِمَعْصِيَتِكَ وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ نَشَرْتَ عَلَيَّ مِنْ عَدْلِكَ وَ أَحْيِنِی «8» تَحْتَ ظِلِّكَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِی كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَدْأَبُ فِی صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ فِی لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ بُخُوعاً لَكَ فِی إِكْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الِاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِی شَفِيعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً وَ اجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاهُ «9» يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّی رَاضِياً وَ عَنْ ذُنُوبِی غَاضِياً قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِی دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَار
ترجمه :
خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [كسانی كه] درخت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و منشا و سرچشمه دانش و خاندان وحی [می باشند] خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [كسانی كه] كشتی روان در گرداب های خطرناك [می باشند] كسی كه سوارش شد امان می یابد و كسی كه آن را رها نمود غرق می شود. آن كس كه از ایشان جلو افتاد، از دین جدا شود و آن كس كه از ایشان عقب افتاد، نابود است و كسی كه همراه آنان شد [به منزل مقصود] رسید. خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست، [كسانی كه] پناهگاه محكم و فریادرس انسان بیچاره و خوار و پناه فرار كنندگان و پناه پناهندگان [می باشند] و خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست درودی فراوان كه به توان و نیرویی از جانب خودت، برای ایشان سبب خشنودی و انجام حقوق محمد و خاندان محمد (ص) باشد. خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست و دلم را به اطاعت خود آباد كن و مرا به معصيت خود رسوا مكن و همدردى با كسى كه از روزیت براى او تنگ گرفته اى روزیم كن كه بر من از فضل خود وسعت رزق دادى و از عدالتت بر من منتشر كردى و مرا در زير سايه ات زنده كردى و اين ماه پيغمبر تو، سرور رسولانت است و اين شعبانى است كه آن را با رحمت و خشنودی خویش آكنده ساختی كه رسول خدا كه درود خدا بر او و خاندانش باد آن را روزه داشت و شب زنده دارى مى كرد براى تواضع به تو در اكرام و گراميداشت آن، و به همين حال تا هنگام مرگش بود. خدايا! ما را در اين ماه در پيروى روشش و رسيدن به شفاعت او ياری كن بارخدايا! ‍ او را برای ما شفيعى پذيرفته شده و راهى مستقيم به سوى خودت قرار بده ، و مرا پيرو او بگردان تا اینكه تو را در روز قيامت ملاقات كنم و از من راضى باشى و از گناهانم چشم بپوشى و برايم از طرف خودت رحمت و خشنودی واجب و لازم دانسته باشی و مرا در دارالقرار و جايگاه خوبان فرود آورى.


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در سالروز میلاد امیرالمؤمنین(ع) - 1385/05/17
عنوان فیش :لزوم درس‌گرفتن از جهاد همه‌جانبه امیرالمؤمنین(علیه السلام)
کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیه‌السلام), جهاد
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
ما امروز بعد از گذشت قرنهای متمادی، با این عید [میلاد باسعادت علی‌بن‌ابی‌طالب (علیه السلام)]، با این پدیده، چگونه باید برخورد کنیم؟ اسم علی را بردن، که کافی نیست؛ خود را منتسب به او دانستن، که کفایت نمی‌کند؛ ما که شخصیتهای بزرگ تاریخ و پیشوایان دینی و انبیاء و اولیاء را فقط به عنوان یادگارهای تاریخی نمی‌شناسیم؛ اینها درسند؛ اینها الگویند؛ اینها دستگیر و راهنمایِ قدم به قدمِ زندگی‌اند. ما چه درسی از اینها می‌گیریم؟ این، مهم است. امروز امت اسلامی از امیرالمؤمنین و از وجود مکرم نبی اعظم اسلام (صلّی‌اللَّه‌علیه‌وآله) و از دیگر بزرگانِ راه روشن الهی چه درسی را باید بگیرد؟ کدام سرمشق را در زندگی باید عمل کند؟ این، مهم است. با این نگاه، به امیرالمؤمنین باید نگاه کرد.
آنچه مسلم است، این است که اینها مظهر تلاش در راه خدا و دین او بودند. «اشهد انّک جاهدت فی اللَّه حقّ جهاده و عملت بکتابه و اتّبعت سنن نبیه صلی اللَّه علیه و آله» (1) شهادت می‌دهیم که او جهادِ در راه خدا را به صورت شایسته انجام داد. این، چیزی است که ما در زیارت امیرالمؤمنین و بقیه‌ی ائمه (علیهم‌السّلام) می‌خوانیم. این جهاد همیشه بر دوش ما هست. جهاد علمی، جهاد عملی، جهاد در دوران جنگ، جهاد در دوران صلح، جهاد با نفس، جهاد با دشمن بیرونی، جهاد با مال، جهاد با جان، جهاد با زبان؛ اینها درس است. کاری که می‌کنید برای اعتلاء دین یا اعتلاء امت اسلامی، جهاد است؛ درسی که می‌خوانید برای رسیدن به ارتقاء عمومیِ ملت اسلامی و امت اسلامی، جهاد است؛ تلاشی که می‌کنید برای ایجاد همدلی و محبت بین آحاد امت اسلامی و یکپارچگی آنها، جهاد است؛ وقتی با تمایلات اغواگرانه‌ی شیطانی در درون خودتان مبارزه می‌کنید، جهاد است؛ هنگامی که دشمنان خدا و دین و قرآن را در دل یا در زبان و یا در عمل خود دشمن می‌دارید، جهاد فی سبیل‌اللَّه است؛ اینها درس امیرالمؤمنین و درس اولیاء دین است - جهاد، فقط مخصوص میدان جنگ نیست - و امت اسلامی به خاطر فراموش کردنِ مجاهدت در راه خدا به وضعیت اسفبارِ امروز رسیده است.
1 )
كامل‏الزيارات ، ابن قولويه قمى‏ ص  39 ؛ 
مصباح‏المتهجد ، شیخ طوسی ص 738 ؛ 
المصباح‏للكفعمی ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى‏ ص  480 ؛
 بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج  99 ص  176 ؛

زار زين العابدين علی بن الحسين ع قبر أمير المؤمنين علی بن أبی طالب ع و وقف على القبر فبكى ثم قال السلام عليك يا أمير المؤمنين و رحمة الله و بركاته السلام عليك يا أمين الله فی أرضه و حجته على عباده [السلام عليك يا أمير المؤمنين‏] أشهد أنك جاهدت فی الله حق جهاده و عملت بكتابه و اتبعت سنن نبيه ص حتى دعاك الله إلى جواره و قبضك إليه باختياره و ألزم أعداءك الحجة فی قتلهم إياك مع ما لك من الحج البالغة على جميع خلقه اللهم فاجعل نفسی مطمئنة بقدرك راضية بقضائك مولعة بذكرك و دعائك محبة لصفوة أوليائك محبوبة فی أرضك و سمائك صابرة على نزول بلائك شاكرة لفواضل نعمائك ذاكرة لسوابغ آلائك مشتاقة إلى فرحة لقائك متزودة التقوى ليوم جزائك مستنة بسنن أوليائك [أنبيائك‏] مفارقة لأخلاق أعدائك مشغولة عن الدنيا بحمدك و ثنائك ثم وضع خده على القبر و قال اللهم إن قلوب المخبتين إليك والهة و سبل الراغبين إليك شارعة و أعلام القاصدين إليك واضحة و أفئدة العارفين منك فازعة و أصوات الداعين إليك صاعدة و أبواب الإجابة لهم مفتحة و دعوة من ناجاك مستجابة و توبة من أناب إليك مقبولة و عبرة من بكى من خوفك مرحومة و الإعانة لمن استعان بك موجودة و الإغاثة لمن استغاث بك مبذولة و عداتك لعبادك منجزة و زلل من استقالك مقالة و أعمال العاملين لديك محفوظة و أرزاقك إلى الخلائق من لدنك نازلة و عوائد المزيد لهم متواترة و ذنوب المستغفرين مغفورة و حوائج خلقك عندك مقضية و جوائز السائلين عندك موفورة و عوائد المزيد إليهم واصلة و موائد المستطعمين معدة و مناهل الظماء لديك مترعة اللهم فاستجب دعائی و اقبل ثنائی و أعطنی رجائی [جزائي‏] و اجمع بينی و بين أوليائی بحق محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسين ع إنك ولی نعمائی و منتهى رجائی و غاية مناي‏ فی منقلبی و مثوای أنت إلهی و سيدی و مولای اغفر لی و لأوليائنا و كف عنا أعداءنا و أشغلهم عن أذانا و أظهر كلمة الحق و اجعلها العليا و أدحض كلمة الباطل و اجعلها السفلى إنك على كل شي‏ء قدير
ترجمه :
ابو على احمد بن على بن مهدى مى‏گويد: ابو على بن صدقه رقّى برايم نقل نموده و گفت: على بن موسى عليه السّلام برايم نقل نموده و گفت: پدرم حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام از پدر بزرگوارش حضرت جعفر عليه السّلام نقل فرمود كه آن جناب فرمودند: حضرت زين العابدين عليه السّلام قبر امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السّلام را به اين كيفيّت زيارت كردند: ابتداء بالاى قبر توقّف نموده و فصلى گريسته و بعد از آن فرمودند: سلام بر تو اى امير مؤمنان و رحمت و بركات خداوند بر تو باد، سلام بر تو اى امين خدا در روى زمين و حجّتش بر بنده‏گان، سلام بر تو اى امير مؤمنان، شهادت مى‏دهم كه تو در راه خدا آن طور كه شايد و بايد جهاد نموده و به كتاب خدا عمل و سنن و احكام پيامبرش صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را پيروى كردى تا حق تعالى تو را به جوار خودش خواند و به اختيار خويش قبض روحت فرمود و به واسطه كشتنت دشمنان را در حالى كه حجّت‏ها و براهين بالغه الهى بر جميع خلايق در دست تو بود حق تعالى بر دشمنان اتمام حجّت نمود، بار خدايا نفس من را به تقديرات خود مطمئن و به قضائت راضى و خشنود و به ياد و خواندنت حريص و نسبت به برگزيده‏گان از دوستانت محب و علاقه‏مند قرار بده، خداوندا من را در زمين و آسمانت محبوب ديگران نما و بر نزول بلاء و گرفتارى‏ها شكيبا و در مقابل نعمتهاى بزرگت شاكر و نسبت به نعمتهاى تامه و كامله‏ات ذاكر و متوجه و به سرور و شادى ملاقاتت مشتاق گردان. خداوندا تقوى و پرهيزكارى را زاد و توشه‏ام قرار بده براى روز جزايت، و مؤدّبم كن به آداب دوستانت و بر حذرم دار از اخلاق و سجاياى دشمنانت، خداوندا از تو مى‏خواهم كه بواسطه حمد و ستايشت از دنيا منصرفم نمائى. سپس آن حضرت صورت مبارك بر قبر نهاده و عرضه داشت: بار خدايا دل‏هاى خاشعين درگاهت واله تو است، و طرق و راه‏هاى مايلين به تو گشاده و باز و نشانه‏هاى قاصدين تو روشن و آشكار و دلهاى عارفين از تو به فزع آمده، و صداى خوانندگانت بلند و درهاى اجابت دعاهايشان گشوده و دعاى كسانى كه تو را مى‏خوانند مستجاب و توبه بازگشت‏كنندگان به تو پذيرفته مى‏باشد. بار خدايا اشگ گريه‏كنندگان از خوفت مورد ترحم تو واقع شده و كمك تو نسبت به آنان كه از تو طلب كمك كرده‏اند در خارج تحقق يافته و پناهت به پناهندگان به تو بذل و اعطاء گرديده و وعده‏هايت به بندگان تحقق پيدا كرده و لغزش ك


مربوط به :بیانات در دیدار مسئولان و کارگزاران نظام جمهوری اسلامی - 1385/03/29
عنوان فیش :غره شدن به خود و خداوند عامل خشم الهی/صحیفه سجادیه دعای 46
کلیدواژه(ها) : بنی اسرائیل
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در دو جای از قرآن این عبارت هست که: «ثمّ اذا خوّلناه نعمة منّا قال انّما اوتیته علی علم»(1) - هم در سوره‌ی زمر هست و هم احتمالاً در سوره‌ی لقمان - خدا نعمتی به انسان می‌دهد، اما انسان از دهنده‌ی نعمت غافل می‌شود و تصور می‌کند که این خود اوست که توانسته این نعمت، این موقعیت و این فرصت را به دست آورد. عین همین عبارت درباره‌ی قارون هست که وقتی به او اعتراض کردند که این نعمتها را از خدا بدان، سهم خودت را هم ببر؛ اما آن را در راه خدا مصرف کن، او در جواب گفت: «انّما اوتیته علی علم عندی»(2)؛ خودم به دستش آوردم، هنر خودم بود؛ این همان خطای بزرگی است که ممکن است همه‌ی ما دچارش بشویم؛ غرّه شدن به خود. عین همین قضیه، غرّه شدن به خداست. آیه‌ی شریفه: «فلا تغرّنّکم الحیاة الدّنیا و لا یغرّنّکم باللَّه الغرور»(3) درباره‌ی غرّه شدن به خداست؛ به خدا هم غرّه نشوید.
در دعای صحیفه‌ی سجادیه می‌فرماید: «فالویل الدائم لمن اغترّ بک»، «ما اطول تردّده فی عقابک»، «ما ابعده عن الفرج»(4). مغرور شدن به خدا یعنی نابحق از خدا توقع کردن؛ بدون اینکه انسان عمل صالحی را به میدان بیاورد، از خدا پاداش بخواهد؛ این که انسان بگوید، ما که بنده‌ی خوب خدا هستیم و خدا حتماً به ما کمک خواهد کرد؛ این که انسان از حلم الهی سوء استفاده کند و به گناه ادامه بدهد؛ از عذاب خدا خود را ایمن بداند؛ اینها همه غرّه شدن به خداست. امام سجاد می‌فرماید: خدایا! مصیبت دائمی برای آن کسی است که به تو غرّه بشود. این غرّه شدن به خدا، همان بلایی است که بر سر بنی‌اسرائیل آمد. خدای متعال آنها را ملت برگزیده قرار داده بود؛ اما چون به خدا غرّه شدند و وظایف خودشان را انجام ندادند، خدای متعال درباره‌ی آنها فرمود: «ضربت علیهم الذّلة و المسکنة».(5) آنها همانهایی هستند که خدای متعال در چند جای قرآن تصریح کرده که من اینها را مردمان برگزیده قرار دادم؛ «و انّی فضّلتکم علی العالمین»(6)؛ اما همین‌ها با عمل بد خود کاری کردند که خدای متعال درباره‌ی آنها فرمود: «ضربت علیهم الذّلة و المسکنة و باؤوا بغضب من اللَّه»(7)، و مورد خشم الهی قرار گرفتند. غرّه شدن به خدا، این چیزها را دنبال خودش دارد. بایستی به خودمان، دلمان و جانمان و به شستشوی روانی خودمان بپردازیم و وظایف سنگین، ما را غافل نکند. البته، راه باز است؛ همین نمازهای پنجگانه، همین امکان دعا، همین نافله، همین نماز شب؛ همه از راههای به خود پرداختن است؛ این راهها را در مقابل ما باز گذاشته‌اند. اگر تنبلی نکنیم، می‌شود؛ آن وقت انسان اعتلاء و نورانیت پیدا می‌کند و کارهایش برکت پیدا می‌کند.
1 ) سوره مبارکه الزمر آیه 49
فَإِذا مَسَّ الإِنسانَ ضُرٌّ دَعانا ثُمَّ إِذا خَوَّلناهُ نِعمَةً مِنّا قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ ۚ بَل هِيَ فِتنَةٌ وَلٰكِنَّ أَكثَرَهُم لا يَعلَمونَ
ترجمه :
هنگامی که انسان را زیانی رسد، ما را (برای حلّ مشکلش) می‌خواند؛ سپس هنگامی که از جانب خود به او نعمتی دهیم، می‌گوید: «این نعمت را بخاطر کاردانی خودم به من داده‌اند»؛ ولی این وسیله آزمایش (آنها) است، امّا بیشترشان نمی‌دانند.

2 ) سوره مبارکه القصص آیه 78
قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندي ۚ أَوَلَم يَعلَم أَنَّ اللَّهَ قَد أَهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ أَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَأَكثَرُ جَمعًا ۚ وَلا يُسأَلُ عَن ذُنوبِهِمُ المُجرِمونَ
ترجمه :
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام!» آیا او نمی‌دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمی‌شوند.

3 ) سوره مبارکه لقمان آیه 30
ذٰلِكَ بِأَنَّ اللَّهَ هُوَ الحَقُّ وَأَنَّ ما يَدعونَ مِن دونِهِ الباطِلُ وَأَنَّ اللَّهَ هُوَ العَلِيُّ الكَبيرُ
ترجمه :
اینها همه دلیل بر آن است که خداوند حقّ است، و آنچه غیر از او می‌خوانند باطل است، و خداوند بلند مقام و بزرگ مرتبه است!

3 ) سوره مبارکه فاطر آیه 5
يا أَيُّهَا النّاسُ إِنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ ۖ فَلا تَغُرَّنَّكُمُ الحَياةُ الدُّنيا ۖ وَلا يَغُرَّنَّكُم بِاللَّهِ الغَرورُ
ترجمه :
ای مردم! وعده خداوند حقّ است؛ مبادا زندگی دنیا شما را بفریبد، و مبادا شیطان شما را فریب دهد و به (کرم) خدا مغرور سازد!

4 )
الصحیفه السجادیه، دعای46؛	
مصباح المتهجد،طوسی ص369 ؛ 
مصباح الكفعمی،كفعمی ص433 ؛

« ......حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِی عَذَابِكَ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِكَ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الْمَخْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْهِ.........
ترجمه :
حجت و برهان تو استوار است و باطل نمی شود و فرمانروایی تو پابرجاست و از بین نمی رود پس عذاب همیشگی از آن كسی است از تو روی برتابد و ناامیدی ذلت بار از آن كسی است كه از تو ناامید گشته است و بدترين تیره روزی نصيب كسى است كه به تو مغرور شود. چنين كسى چه بسيار عذابهاى گوناگون خواهد چشيد و چه زمانهاى دراز كه در وادى شكنجه تو سرگردان خواهد ماند و آرزوی گشایش او چه دور است و چه ناامید است برای رهايى از تنگنايى كه در آن افتاده. همه اینها به خاطر عدالت در تدبیرت می باشد كه كه در آن ستم نمی كنی و به سبب داوری منصفانه توست كه در آن ظلم نمی كنی.

5 ) سوره مبارکه البقرة آیه 61
وَإِذ قُلتُم يا موسىٰ لَن نَصبِرَ عَلىٰ طَعامٍ واحِدٍ فَادعُ لَنا رَبَّكَ يُخرِج لَنا مِمّا تُنبِتُ الأَرضُ مِن بَقلِها وَقِثّائِها وَفومِها وَعَدَسِها وَبَصَلِها ۖ قالَ أَتَستَبدِلونَ الَّذي هُوَ أَدنىٰ بِالَّذي هُوَ خَيرٌ ۚ اهبِطوا مِصرًا فَإِنَّ لَكُم ما سَأَلتُم ۗ وَضُرِبَت عَلَيهِمُ الذِّلَّةُ وَالمَسكَنَةُ وَباءوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ۗ ذٰلِكَ بِأَنَّهُم كانوا يَكفُرونَ بِآياتِ اللَّهِ وَيَقتُلونَ النَّبِيّينَ بِغَيرِ الحَقِّ ۗ ذٰلِكَ بِما عَصَوا وَكانوا يَعتَدونَ
ترجمه :
و (نیز به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتید: «ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم! از خدای خود بخواه که از آنچه زمین می‌رویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، برای ما فراهم سازد.» موسی گفت: «آیا غذای پست‌تر را به جای غذای بهتر انتخاب می‌کنید؟! (اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان) در شهری فرود آئید؛ زیرا هر چه خواستید، در آنجا برای شما هست.» و (مهر) ذلت و نیاز، بر پیشانی آنها زده شد؛ و باز گرفتار خشم خدائی شدند؛ چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفر می‌ورزیدند؛ و پیامبران را به ناحق می‌کشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند.

6 ) سوره مبارکه البقرة آیه 47
يا بَني إِسرائيلَ اذكُروا نِعمَتِيَ الَّتي أَنعَمتُ عَلَيكُم وَأَنّي فَضَّلتُكُم عَلَى العالَمينَ
ترجمه :
ای بنی اسرائیل! نعمتهایی را که به شما ارزانی داشتم به خاطر بیاورید؛ و (نیز به یاد آورید که) من، شما را بر جهانیان، برتری بخشیدم.

6 ) سوره مبارکه البقرة آیه 122
يا بَني إِسرائيلَ اذكُروا نِعمَتِيَ الَّتي أَنعَمتُ عَلَيكُم وَأَنّي فَضَّلتُكُم عَلَى العالَمينَ
ترجمه :
ای بنی اسرائیل! نعمت مرا، که به شما ارزانی داشتم، به یاد آورید! و (نیز به خاطر آورید) که من شما را بر جهانیان برتری بخشیدم!

7 ) سوره مبارکه البقرة آیه 61
وَإِذ قُلتُم يا موسىٰ لَن نَصبِرَ عَلىٰ طَعامٍ واحِدٍ فَادعُ لَنا رَبَّكَ يُخرِج لَنا مِمّا تُنبِتُ الأَرضُ مِن بَقلِها وَقِثّائِها وَفومِها وَعَدَسِها وَبَصَلِها ۖ قالَ أَتَستَبدِلونَ الَّذي هُوَ أَدنىٰ بِالَّذي هُوَ خَيرٌ ۚ اهبِطوا مِصرًا فَإِنَّ لَكُم ما سَأَلتُم ۗ وَضُرِبَت عَلَيهِمُ الذِّلَّةُ وَالمَسكَنَةُ وَباءوا بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ ۗ ذٰلِكَ بِأَنَّهُم كانوا يَكفُرونَ بِآياتِ اللَّهِ وَيَقتُلونَ النَّبِيّينَ بِغَيرِ الحَقِّ ۗ ذٰلِكَ بِما عَصَوا وَكانوا يَعتَدونَ
ترجمه :
و (نیز به خاطر بیاورید) زمانی را که گفتید: «ای موسی! هرگز حاضر نیستیم به یک نوع غذا اکتفا کنیم! از خدای خود بخواه که از آنچه زمین می‌رویاند، از سبزیجات و خیار و سیر و عدس و پیازش، برای ما فراهم سازد.» موسی گفت: «آیا غذای پست‌تر را به جای غذای بهتر انتخاب می‌کنید؟! (اکنون که چنین است، بکوشید از این بیابان) در شهری فرود آئید؛ زیرا هر چه خواستید، در آنجا برای شما هست.» و (مهر) ذلت و نیاز، بر پیشانی آنها زده شد؛ و باز گرفتار خشم خدائی شدند؛ چرا که آنان نسبت به آیات الهی، کفر می‌ورزیدند؛ و پیامبران را به ناحق می‌کشتند. اینها به خاطر آن بود که گناهکار و متجاوز بودند.


مربوط به :‌‌بیانات در دیدار روحانیان و مبلغان در آستانه‌ی ماه محرم‌ - 1384/11/05
عنوان فیش :لزوم دمیده شدن بیشتر خوف از رجا به دلها، در تبلیغ/صحیفه سجادیه دعای 39
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یک نکته در همین زمینه‌ی تبلیغ عرض بکنم: در دعای صحیفه‌ی سجادیه یک جا حضرت سجاد (علیه‌السّلام) از طرف خودش به خداوند متعال عرض می‌کند که: «تفعل ذلک یا الهی بمن خوفه اکثر من رجائه لا ان یکون خوفه قنوطاً»؛(1) من خوفم از رجایم بیشتر است، نه این‌که مأیوس باشم. این، یک اعلان رسمی و دستورالعمل است. خوف را همراه رجاء حتماً به دل‌ها بدمید؛ و خوف را بیشتر. این‌که ما آیات رحمت الهی را بخوانیم - که بعضی از این آیات و مبشرات، مخصوص یک دسته‌ی خاصی از مؤمنین است و به ما ربطی ندارد - و یک عده‌ای را غافل کنیم و نتیجه‌اش این بشود که خیال کنند - با یک توهّم معنویت - غرق در معنویتند و از واجبات و ضروریات دین در عمل غافل بمانند، درست نیست. در قرآن، بشارت مخصوص مؤمنین است؛اما انذار برای همه است؛ مؤمن و کافر مورد انذارند. پیغمبر خدا گریه می‌کند، شخصی عرض می‌کند: یا رسول‌اللَّه! خداوند فرمود: «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخر». این گریه برای چیست؟ عرض می‌کند: «أولا اکون عبدا شاکرا»(2)؛ یعنی اگر شکر آن مغفرت را نکنم، پایه‌ی آن مغفرت سُست خواهد شد. در همه حال، انذار باید بر دل ما و مستمعان ما حاکم باشد. راه، راهِ دشواری است؛ بشر بایست خود را برای پیمودن این راه و رسیدن به آن سرمنزل آماده کند.
1 )
الصحیفه السجادیه، دعای 39 ؛
مصباح الكفعمی،كفعمی،ص387 ؛

«... اِنَّكَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِكَ- يَا إِلَهِی- تَفْعَلْهُ بِمَنْ لَا يَجْحَدُ اسْتِحْقَاقَ عُقُوبَتِكَ، وَ لَا يُبَرِّئُ نَفْسَهُ مِنِ اسْتِيجَابِ نَقِمَتِكَ تَفْعَلْ ذَلِكَ- يَا إِلَهِی- بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْكَ أَكْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِيكَ، وَ بِمَنْ يَأْسُهُ مِنَ النَّجَاةِ أَوْكَدُ مِنْ رَجَائِهِ لِلْخَلَاصِ، لَا أَنْ يَكُونَ يَأْسُهُ قُنُوطاً، أَوْ أَنْ يَكُونَ طَمَعُهُ اغْتِرَاراً، بَلْ لِقِلَّةِ حَسَنَاتِهِ بَيْنَ سَيِّئَاتِهِ، وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فِی جَمِيعِ تَبِعَاتِهِ فَأَمَّا أَنْتَ يَا إِلَهِی فَأَهْلٌ أَنْ لَا يَغْتَرَّ بِكَ الصِّدِّيقُونَ، وَ لَا يَيْأَسَ مِنْكَ الْمُجْرِمُونَ، لِأَنَّكَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ الَّذِی لَا يَمْنَعُ أَحَداً فَضْلَهُ، وَ لَا يَسْتَقْصِی مِنْ أَحَدٍ حَقَّهُ تَعَالَى ذِكْرُكَ عَنِ الْمَذْكُورِينَ، وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُكَ عَنِ الْمَنْسُوبِينَ، وَ فَشَتْ نِعْمَتُكَ فِی جَمِيعِ الْمَخْلُوقِينَ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى ذَلِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.
ترجمه :
اى خداى من، اگر با من چنين كنى، اين لطف و رحمت در حق كسى كرده‏اى كه خود منكر آن نيست كه مستحق عقوبت توست، و خويشتن مبرا نمى‏داند كه سزاوار خشم توست. اى خداى من، اگر با من چنين كنى، اين لطف و رحمت در حق كسى است كه بيمش از تو از آزمنديش در رحمت تو بيش است و نوميدش از رهايى، استوارتر از اميدش به رهايى است. نه چنان است كه نوميديش، نوميدى از رحمت تو باشد، يا اميدش از آن روست كه مى‏خواهد خود را به رحمت تو بفريبد، بلكه به سبب قلّت حسنات اوست در برابر كثرت سيّئاتش و ضعف حجت اوست در دادگاه داورى تو. اما تو اى خداى من، شايسته‏اى كه صدّيقان به رحمت تو مغرور نشوند و مجرمان از رحمت تو نوميد نگردند، كه تو آن پروردگار بزرگ هستى كه فضل خود از كسى باز ندارى و در گرفتن حق خود از ديگران سخت نگيرى. ياد تو از هر چه در ياد آيد، برتر است و نام تو مقدس‏تر از آن است كه مردمان بر خود نهند. نعمت تو در ميان همه آفريدگانت پراكنده است. فلك الحمد على ذلك يا رب العالمين. ».

2 )
الكافی، ثقة الإسلام كلينى‏ ج 2 ص  95 ؛ 
الأمالي‏، شیخ طوسی،ص636  ؛ 
إرشادالقلوب، دیلمی، ج : 1 ص : 91 ؛
 بشارةالمصطفى،طبری،ص66 ؛
 بحارالأنوار،مجلسی،ج16،ص263 ؛

كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص عِنْدَ عَائِشَةَ لَيْلَتَهَا فَقَالَتْ يَا رَسُولَ اللَّهِ لِمَ تُتْعِبُ نَفْسَكَ وَ قَدْ غَفَرَ اللَّهُ لَكَ مَا تَقَدَّمَ مِنْ ذَنْبِكَ وَ مَا تَأَخَّرَ فَقَالَ يَا عَائِشَةُ أَ لَا أَكُونُ عَبْداً شَكُوراً قَالَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَقُومُ عَلَى أَطْرَافِ أَصَابِعِ رِجْلَيْهِ فَأَنْزَلَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى طه ما أَنْزَلْنا عَلَيْكَ الْقُرْآنَ لِتَشْقى‏
ترجمه :
امام باقر عليه السّلام فرمود: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله نزد عايشه بود، شبى كه نوبت او بود، به پيغمبر صلى اللَّه عليه و آله گفت: اى رسول خدا! چرا خودت را برنج مياندازى، با آنكه خدا گناه گذشته و آينده ترا آمرزيده است؟ فرمود: اى عايشه: آيا من بنده سپاسگزار خدا نباشم؟. و گفت: رسول خدا صلى اللَّه عليه و آله روى انگشتهاى پايش ميايستاد تا خداى سبحانه و تعالى نازل فرمود: «طه ما قرآن را بر تو نازل نكرديم كه برنج افتى.


مربوط به :بیانات‌ در دیدار کارگزاران نظام - 1384/08/08
عنوان فیش :توبه و متمایل شدن انسانها به سمت خدا،نتیجه توجه خداوند
کلیدواژه(ها) : توبه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
مرحله‌ی دیگر [از مراحل اصلاح]، استغفار اجتماعی و اصلاح اجتماعی است؛ مسیر و هدف جمعی و کارکرد عمومی را در حوزه‌ی توانایی خودمان اصلاح کنیم؛ که این واضح‌ترین نمونه از تأثیر استغفار و مفهوم و محتوا و مضمون واقعی استغفار است. نباید این کار را دشوار به حساب آورد. اگر اراده کنیم، این کار آسان است و ما می‌توانیم. این شب‌ها در دعای شریف ابوحمزه خواندید: «و انّ الرّاحل الیک قریب المسافة»؛ پروردگارا! کسی که به سمت تو بیاید، راهش نزدیک است. عمده، عزم کردن، حرکت کردن و همت گماشتن است. «و انّک لا تحتجب عن خلقک الّا ان تحجبهم الأعمال دونک».(1) ما به دست خود و با خطاهای خود، بین خود و خدا فاصله ایجاد می‌کنیم. خدای متعال با ما فاصله‌یی ندارد؛ راه نزدیک است. اگر توفیقی پیدا شد، این توفیق نشانه‌ی رحمت الهی است. اگر توانستید از دل استغفاری برآورید و عزمی و حرکتی بکنید، بدانید که توفیق الهی و توجه الهی شامل حال شماست؛ شما را دارند جذب می‌کنند و می‌کِشند. خدا در موارد متعدد توبه را به خودش نسبت می‌دهد؛ «ثمّ تاب علیهم لیتوبوا»(2)؛ خدا توبه کرد تا انسانها توبه کنند. توبه یعنی چه؟ یعنی توجه و برگشت. خدا به شما عطف توجه کرد؛ این موجب شد تا دل شما هم به خدای متعال متمایل شود.
تا که از جانب معشوق نباشد کششی
کوشش عاشق بیچاره به جایی نرسد
در همین دعای ابی‌حمزه‌ی ثمالی عرض می‌کنیم: «معرفتی یا مولای دلیلی علیک و حبّی لک شفیعی الیک و انا واثق من دلیلی بدلالتک و ساکن من شفیعی الی شفاعتک»(3)؛ این‌که تو من را به خود دلالت کردی، این‌که دلیل برای من اقامه شد، گواه بر این است که تو من را داری دلالت می‌کنی؛ تو من را داری می‌کشانی و جذب می‌کنی. اگر می‌بینید در ماه رمضان دستهای جوانان ما در مساجد به سوی آسمان بلند می‌شود و صدای «العفو» آنها فضای جامعه را پُر می‌کند، بدانید که نظر لطف خدا روی این ملت است؛ جذب الهی است؛ کششی است که خدای متعال ایجاد کرده است؛ چون می‌خواهد رحمت خود را بفرستد. «الّلهم انّی اسئلک موجبات رحمتک»؛ از خدای متعال موجبات رحمت را می‌خواهیم. این، موجبات رحمت را فراهم می‌کند. خدای متعال می‌خواهد رحمت و لطف خود را شامل حال این ملت کند.
1 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛ 
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَيْدِی الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّی وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِك‏ ‏...
ترجمه :
می دانم كه تو انسان امیدوار را اجابت می كنی و انسان گرفتار را دادرس و كمك كننده ای و می دانم پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخيلان و راه چاره ایست از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنكه به سوى تو سفر می كند فاصله او به تو نزديك است و تو از آفريدگان خود پنهان نمى‏شوى مگر آنكه كردارشان آنان را از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و كمك خواهیم را به تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینكه استحقاق شنیدنش از من و لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلكه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو كه پروردگاری جز تو برای من نیست و خدایی نیست جز تو كه یگانه هستی و شریكی برای تو نیست. خدایا تو گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است كه «از فضل خداوند بخواهید كه براستی خداوند نسبت به شما مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست كه به خواستن فرمان دهی و حال آنكه از بخشش دریغ ورزی و براستی كه تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر ایشان مهربان و دلسوزی،

2 ) سوره مبارکه التوبة آیه 118
وَعَلَى الثَّلاثَةِ الَّذينَ خُلِّفوا حَتّىٰ إِذا ضاقَت عَلَيهِمُ الأَرضُ بِما رَحُبَت وَضاقَت عَلَيهِم أَنفُسُهُم وَظَنّوا أَن لا مَلجَأَ مِنَ اللَّهِ إِلّا إِلَيهِ ثُمَّ تابَ عَلَيهِم لِيَتوبوا ۚ إِنَّ اللَّهَ هُوَ التَّوّابُ الرَّحيمُ
ترجمه :
(همچنین) آن سه نفر که (از شرکت در جنگ تبوک) تخلّف جستند، (و مسلمانان با آنان قطع رابطه نمودند،) تا آن حدّ که زمین با همه وسعتش بر آنها تنگ شد؛ (حتّی) در وجود خویش، جایی برای خود نمی‌یافتند؛ (در آن هنگام) دانستند پناهگاهی از خدا جز بسوی او نیست؛ سپس خدا رحمتش را شامل حال آنها نمود، (و به آنان توفیق داد) تا توبه کنند؛ خداوند بسیار توبه‌پذیر و مهربان است!

3 )
مصباح المتهجد ،شیخ طوسی ص 583 ،
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 74 ؛
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... مَعْرِفَتِی يَا مَوْلَايَ دَلِيلِی عَلَيْكَ وَ حُبِّی لَكَ شَفِيعِی إِلَيْكَ وَ أَنَا وَاثِقٌ مِنْ دَلِيلِی بِدَلَالَتِكَ وَ سَاكِنٌ مِنْ شَفِيعِی إِلَى شَفَاعَتِكَ أَدْعُوكَ يَا سَيِّدِی بِلِسَانٍ قَدْ أَخْرَسَهُ ذَنْبُهُ رَبِّ أُنَاجِيكَ بِقَلْبٍ قَدْ أَوْبَقَهُ جُرْمُه»
ترجمه :
« سرورم شناختم به تو مرا به سویت راهنمایی می كند و دوستیم به تو شفاعت كننده من به سوی توست و من از راهنمای خویش به راهنما و حجت تو اطمینان دارم و از شفاعت كننده خود به سوی شفاعت تو دلگرمم. ای آقای من به زبانی كه گناه لالش كرده تو را می خوانم. پروردگارا به‌وسيله دلی كه گناه به هلاكتش كشانده با تو نجوا می كنم»


مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نماز جمعه‌ی تهران‌‌ - 1384/07/29
عنوان فیش :ماه رمضان، ماه طهارت قلب/صحیفه سجادیه دعای 44
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, روزه, توبه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
همه‌ی برادران و خواهران عزیز را که در این نماز پُرشکوه شرکت کرده‌اید و همچنین خودم را به حفظ تقوا و پرهیزگاری دعوت و توصیه می‌کنم؛ که هدف از روزه‌ی ماه رمضان، بنا بر تصریح آیه‌ی قرآن(1)، عبارت است از تقوا و افزایش این ذخیره‌ی معنوی در وجود انسان.
این ماه، ماه ضیافت الهی است(2). پذیرایی خداوند از بندگان خود در این ماه - که یک پذیرایی معنوی است - عبارت است از گشودن درهای رحمت و مغفرت و مضاعف کردن اجر و ثواب اعمال خیری که بندگان در این ماه انجام می‌دهند. روزه‌ی ماه رمضان هم یکی از مواد همین ضیافت عظیم الهی است، که مایه‌ی تصفیه‌ی روح انسان و ایجاد زمینه‌ی طهارت قلبی روزه‌دار است. امام سجاد (علیه‌السّلام) در خطبه‌یی فرمود: «شهر الطّهور و شهر التمحیص»(3)؛ رمضان، ماه پاک شدن و طهارت قلب و ماه مغفرت است؛ چون خدای متعال استغفار را در این ماه بیش از دیگر ایام سال مورد لطف و عنایت خود قرار می‌دهد. لذا در یک روایت وارد شده است که «فمن لم یغفر له فی رمضان ففی ایّ شهر یغفر له»(4)؛ اگر کسی در ماه رمضان - که درهای رحمت و مغفرت الهی به روی انسانها گشوده است - نتواند به مغفرت و رحمت الهی دست پیدا کند، پس کِی چنین توفیقی نصیب او خواهد شد؟
1 ) سوره مبارکه البقرة آیه 183
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا كُتِبَ عَلَيكُمُ الصِّيامُ كَما كُتِبَ عَلَى الَّذينَ مِن قَبلِكُم لَعَلَّكُم تَتَّقونَ
ترجمه :
ای افرادی که ایمان آورده‌اید! روزه بر شما نوشته شده، همان‌گونه که بر کسانی که قبل از شما بودند نوشته شد؛ تا پرهیزکار شوید.

2 )
عيون ‏أخبار الرضا ، شیخ صدوق  ج 1 ص 295 ؛
أمالی ، شیخ صدوق ، ص 93 ؛
إقبال الاعمال ، سید بن طاووس ، ص 2 ؛ 
مصباح الكفعمی، كفعمی ص633 ؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ، ج 93 ، ص 356 ؛

إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُكُمْ فِيهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ وَ اذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ وَ عَطَشِكُمْ فِيهِ جُوعَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِكُمْ وَ مَسَاكِينِكُمْ وَ وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَكُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا يَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَيْهِ أَسْمَاعَكُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَيْتَامِ النَّاسِ كَمَا يُتَحَنَّنُ عَلَى أَيْتَامِكُمْ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكُمْ
ترجمه :
امام رضا(ع) از پدران بزرگوارشان از امير المؤمنين عليهم السّلام نقل فرمودند كه: روزى پيامبر اكرم (ص) برای ما سخنرانى كرد، فرمودند: اى مردم، ماه خدا با بركت‏ و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، ماهى كه نزد خدا از تمام ماهها برتر است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات است و آن ماهى است كه در آن ماه به مهمانى خدا دعوت شده‏ايد و در آن از اهل كرامت خدا گشته‏ايد، نفسهايتان در اين ماه تسبيح و خوابتان در آن عبادت است و اعمالتان در آن مقبول است و دعايتان مستجاب، پس با نيّتهاى صادق و قلبهاى پاك از خدا بخواهيد كه شما را به روزه گرفتن و خواندن كتابش موفّق نمايد، چرا كه بدبخت كسى است كه در اين ماه با عظمت از آمرزش خداوند محروم ماند، و با گرسنگى و تشنگیتان در اين ماه گرسنگى و تشنگى قيامت را به ياد آوريد و به فقیران و مساكين خود صدقه بدهيد و بزرگان خود را احترام كنيد، به كودكان خود مهربانى كنيد و با خويشان خود ارتباط برقرار كنيد و زبانهايتان را حفظ كنيد و گوشهای خود را از آنچه شنیدن آن حلال نيست ببنديد، به يتيمهاى مردم مهربانى كنيد تا بر يتيمهاى شما مهربانى كنند، از گناهانتان به درگاه خداوند توبه كنيد.

3 )
الصحیفه السجادیه ،  دعای 44  ؛

...وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ، شَهْرَ الصِّيَامِ، وَ شَهْرَ الْإِسْلَامِ، وَ شَهْرَ الطَّهُورِ، وَ شَهْرَ التَّمْحِيص.....
ترجمه :
... سپاس خداوندى را كه يكى از آن راهها كه در برابر ما گشوده، ماه خود، ماه رمضان است، ماه صيام و ماه اسلام، ماه پاكيزگى از آلودگى‏ها، ماه رهايى از گناهان ...

4 )
امالی ، شیخ صدوق  ص 48  ؛
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ،شیخ صدوق : ص 72 ؛
 روضه الواعظین،محمد بن حسن فتال نیشابوری : ج2 ص 345 ؛ 
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 8 ص 183 ؛

... ثُمَّ يُنَادِی رِضْوَانُ خَازِنُ الْجَنَّةِ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ هَلُمُّوا إِلَى الرَّيَّانِ فَيَدْخُلُ أُمَّتِی فِی ذَلِكَ الْبَابِ إِلَى الْجَنَّةِ فَمَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِی رَمَضَانَ فَفِی أَيِّ شَهْرٍ يُغْفَرُ لَهُ و لا حول و لا قوة إلا بالله و حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل
ترجمه :
... رضوان خازن بهشت ندا می دهد: اى امت محمد بيائيد به سوى ريان و امت من از اين در وارد بهشت [سیراب] می شوند پس هر كه در ماه رمضان آمرزيده نشود در چه ماهى آمرزيده می شود؟ و هیچ نیرو و توانی نيست مگر به سبب خداوند و خدا ما را بس است و چه خوب وكيلى است


مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نماز جمعه‌ی تهران‌‌ - 1384/07/29
عنوان فیش :برآورده شدن حاجت، از دست آوردهای دعا
کلیدواژه(ها) : دعا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یکی از دستاوردهای دعا این است که حاجاتی که انسان دارد، از خدای متعال می‌خواهد و خدا آن حاجات را برآورده می‌کند. البته همه‌ی خواص دعا این نیست؛ این هم یکی در کنار بقیه‌ی دستاوردهای دعاست. فرمود: «اسألوا اللَّه من فضله»(1)؛ از خدای متعال بخواهید و نیازهای خودتان را از او بطلبید. در دعای ابوحمزه‌ی ثمالی از قول امام سجاد (علیه‌السّلام) این‌طور عرض می‌شود: «و لیس من صفاتک یا سیّدی أن تأمر بالسّؤال و تمنع العطیّة و انت المنّان بالعطیّات علی اهل مملکتک»(2)؛ تو به بندگانِ خودت دستور بدهی که از تو بخواهند، اما بنا داشته باشی که خواسته‌ی آنها را عملی نکنی؛ این امکان ندارد. وقتی خدای متعال به من و شما امر می‌کند که از او بخواهیم و طلب کنیم، معنایش این است که خدای متعال تصمیم دارد که آنچه را می‌خواهیم، به ما بدهد. لذا در روایت است که: «ما کان اللَّه لیفتح لعبد الدّعاء فیغلق عنه باب الأجابة واللَّه اکرم من ذلک»؛ خدای متعال کریم‌تر از آن است که باب دعا را باز کند، اما باب اجابت را ببندد.(3)
1 ) سوره مبارکه النساء آیه 32
وَلا تَتَمَنَّوا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعضَكُم عَلىٰ بَعضٍ ۚ لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكتَسَبوا ۖ وَلِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكتَسَبنَ ۚ وَاسأَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمًا
ترجمه :
برتریهایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید! (این تفاوتهای طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شما، و بر طبق عدالت است. ولی با این حال،) مردان نصیبی از آنچه به دست می‌آورند دارند، و زنان نیز نصیبی؛ (و نباید حقوق هیچ‌یک پایمال گردد). و از فضل (و رحمت و برکت) خدا، برای رفع تنگناها طلب کنید! و خداوند به هر چیز داناست.

2 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛ 
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَيْدِی الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّی وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِك‏ ‏...
ترجمه :
می دانم كه تو انسان امیدوار را اجابت می كنی و انسان گرفتار را دادرس و كمك كننده ای و می دانم پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخيلان و راه چاره ایست از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنكه به سوى تو سفر می كند فاصله او به تو نزديك است و تو از آفريدگان خود پنهان نمى‏شوى مگر آنكه كردارشان آنان را از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و كمك خواهیم را به تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینكه استحقاق شنیدنش از من و لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلكه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو كه پروردگاری جز تو برای من نیست و خدایی نیست جز تو كه یگانه هستی و شریكی برای تو نیست. خدایا تو گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است كه «از فضل خداوند بخواهید كه براستی خداوند نسبت به شما مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست كه به خواستن فرمان دهی و حال آنكه از بخشش دریغ ورزی و براستی كه تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر ایشان مهربان و دلسوزی،

3 )
كنزالعمال،متقی هندی  ج 2 ص 68 ح 3155؛
میزان الحكمه،محمدی ری شهری ج2 ص 873 ؛

«ما كان الله ليفتح لعبد الدعاء فيغلق عنه باب الإجابة الله أكرم من ذلك»
ترجمه :
خدا را هرگز نشاید كه درِ دعا را بنده ای بگشاید اما در اجابت را بر وی ببندد خدا بخشنده تر از آن است.

3 ) قصار 435 :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : مَا كَانَ اللَّهُ لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الشُّكْرِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الزِّيَادَةِ وَ لَا لِيَفْتَحَ عَلَى عَبْدٍ بَابَ الدُّعَاءِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْإِجَابَةِ وَ لَا لِيَفْتَحَ لِعَبْدٍ بَابَ التَّوْبَةِ وَ يُغْلِقَ عَنْهُ بَابَ الْمَغْفِرَةِ .
ترجمه :
و آن حضرت فرمود: اين نيست كه خداوند باب شكر را بر عبد باز كند و باب افزونى نعمت را ببندد، و درب دعا را بر عبد بگشايد و درب اجابت را ببندد، و باب توبه را بر عبد باز كند و درب مغفرت را ببندد


مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نماز جمعه‌ی تهران‌‌ - 1384/07/29
عنوان فیش :ماه رمضان ، ماه طهارت قلب
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, روزه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این ماه، ماه ضیافت الهی است. پذیرایی خداوند از بندگان خود در این ماه - که یک پذیرایی معنوی است - عبارت است از گشودن درهای رحمت و مغفرت و مضاعف کردن اجر و ثواب اعمال خیری که بندگان در این ماه انجام می‌دهند. روزه‌ی ماه رمضان هم یکی از مواد همین ضیافت عظیم الهی است، که مایه‌ی تصفیه‌ی روح انسان و ایجاد زمینه‌ی طهارت قلبی روزه‌دار است. امام سجاد (علیه‌السّلام) در خطبه‌یی فرمود: «شهر الطّهور و شهر التمحیص»(1)؛ رمضان، ماه پاک شدن و طهارت قلب و ماه مغفرت است؛ چون خدای متعال استغفار را در این ماه بیش از دیگر ایام سال مورد لطف و عنایت خود قرار می‌دهد. لذا در یک روایت وارد شده است که «فمن لم یغفر له فی رمضان ففی ایّ شهر یغفر له»(2)؛ اگر کسی در ماه رمضان - که درهای رحمت و مغفرت الهی به روی انسانها گشوده است - نتواند به مغفرت و رحمت الهی دست پیدا کند، پس کِی چنین توفیقی نصیب او خواهد شد؟
1 )
الصحیفه السجادیه ،  دعای 44  ؛

...وَ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِی جَعَلَ مِنْ تِلْكَ السُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ، شَهْرَ الصِّيَامِ، وَ شَهْرَ الْإِسْلَامِ، وَ شَهْرَ الطَّهُورِ، وَ شَهْرَ التَّمْحِيص.....
ترجمه :
...سپاس خداوندى را كه يكى از آن راهها كه در برابر ما گشوده، ماه خود، ماه رمضان است، ماه صيام و ماه اسلام، ماه پاكيزگى از آلودگى‏ها، ماه رهايى از گناهان ...

2 )
امالی ، شیخ صدوق  ص 48  ؛
ثواب الاعمال و عقاب الاعمال ،شیخ صدوق  ص 72 ؛ 
روضه الواعظین،محمد بن حسن فتال نیشابوری ج2 ص 345 ؛ 
بحارالانوار،علامه مجلسی  ج 8 ص 183 ؛

... ثُمَّ يُنَادِی رِضْوَانُ خَازِنُ الْجَنَّةِ يَا أُمَّةَ مُحَمَّدٍ هَلُمُّوا إِلَى الرَّيَّانِ فَيَدْخُلُ أُمَّتِی فِی ذَلِكَ الْبَابِ إِلَى الْجَنَّةِ فَمَنْ لَمْ يُغْفَرْ لَهُ فِی رَمَضَانَ فَفِی أَيِّ شَهْرٍ يُغْفَرُ لَهُ و لا حول و لا قوة إلا بالله و حَسْبُنَا اللَّهُ وَ نِعْمَ الْوَكِيل‏
ترجمه :
... رضوان خازن بهشت ندا می دهد: اى امت محمد بيائيد به سوى ريان و امت من از اين در وارد بهشت [سیراب] می شوند پس هر كه در ماه رمضان آمرزيده نشود در چه ماهى آمرزيده می شود؟ و هیچ نیرو و توانی نيست مگر به سبب خداوند و خدا ما را بس است و چه خوب وكيلى است


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای هیأت دولت‌‌ - 1384/07/17
عنوان فیش :پهن شدن سفره ضیافت الهی در ماه رمضان
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یک جمله هم راجع به این شبها و روزها عرض کنیم. من می‌خواهم به شما برادران و خواهران عرض کنم، این‌که می‌گویند ماه رمضان، ماه ضیافت الهی است و سفره‌ی ضیافت الهی پهن است، محتویات این سفره چه چیزهایی است؟ محتویات این سفره که من و شما باید از آن استفاده کنیم، یکی‌اش روزه است؛ یکی‌اش فضیلت قرآن است - قرآن را گذاشتند در این سفره‌ی با فضیلتِ زیاد، بیش از ایام دیگر؛ و به ما گفتند که تلاوت قرآن کنید - یکی‌اش همین دعاهایی است که می‌خوانیم؛ «یا علی و یا عظیم»(1)، دعای افتتاح(2)، دعای ابوحمزه(3)؛ اینها همان مائده‌هایی است که سر این سفره گذاشته شده. بعضی هستند که وقتی از کنار سفره رد می‌شوند، این‌قدر حواسشان پرت است و متوجه‌ی جاهای دیگرند که اصلاً سفره را نمی‌بینند. داریم کسانی را که اصلاً سفره‌ی ماه رمضان را نمی‌بینند؛ یادشان نیست که ماه رمضانی آمد و رفت. بعضی هستند که سفره را می‌بینند، اما به خاطر همان سرگرمی‌ها و اشتغال، وقت ندارند سر این سفره بنشینند؛ می‌خواهند سراغ یک سرگرمی بروند؛ کار دیگری دارند - دنبال دکان، دنبال کار، دنبال دنیا، دنبال شهوات - مجال این‌که سر این سفره بنشینند و از آن بهره ببرند، ندارند. بعضی دیگر هم هستند که نه، سر سفره می‌نشینند، سفره را می‌بینند، قدرش را هم می‌دانند؛ لیکن آدمهای خیلی قانعی‌اند؛ به کم قناعت می‌کنند؛ لقمه‌یی برمی‌دارند و می‌روند؛ نمی‌نشینند پای سفره، خودشان را بهره‌مند و سیراب کنند و از آنچه در سفره هست، خود را محظوظ کنند؛ لقمه‌ی مختصری برمی‌دارند و می‌روند. بعضی هستند که احساس بی‌میلی می‌کنند؛ یعنی اشتهایشان تحریک نمی‌شود؛ به خاطر این‌که غذای پوچِ بیهوده‌یی را خورده‌اند و پای سفره‌ی ضیافتی که رنگین و جذاب و مقوی است، اصلاً اشتها ندارند. بعضی هم هستند که نه، در حد اشتها - که اشتهاشان هم زیاد است - از این سفره استفاده می‌کنند و واقعاً سیر نمی‌شوند؛ چون مائده، مائده‌ی معنوی است. تمتع به این مائده، فضیلت است؛ چون فتوح و انفتاح و تعالی روح انسانی است، هر چه انسان از این مائده بیشتر استفاده کند، روح انسان تعالی بیشتری پیدا می‌کند و به هدف خلقت نزدیکتر می‌شود. این، غیر از موائد جسمانی است. مائده‌ی جسمانی برای رفع نیازی است که بشود انسان بدن را راه ببرد. زیاده‌روی در آن، یک اشتباه و خطاست؛ یک غلط است. در مائده‌ی روحی و معنوی این‌طور نیست؛ چون اصلاً خلقت ما برای تعالی معنوی و تعالی روحی است. مائده‌ی روحی چیزی است که این تعالی را برای ما امکان‌پذیر، تسهیل و محقق می‌کند. بنابراین هر چه بیشتر بتوانیم استفاده کنیم، باید بکنیم.
1 )
إقبال‏الأعمال،سیدبن طاووس  ص  24 ؛
مصباح كفعمی ،ابراهیم بن علی عاملی كفعمی : ص 630 ؛

.... يا علی يا عظيم يا غفور يا شكور يا رحيم أنت الرب العظيم الذی ليس كمثله شي‏ء و هو السميع البصير و هذا شهر عظمته و كرمته و شرفته و فضلته على الشهور و هو الشهر الذی فرضت صيامه علی و هو شهر رمضان الذی أنزلت فيه القرآن هدى للناس و بينات من الهدى و الفرقان و جعلت فيه ليلة القدر و جعلتها خيرا من ألف شهر فيا ذا المن فلايمن عليك من علی بفكاك رقبتی من النار فی من تمن عليه و أدخلنی الجنة برحمتك يا أرحم الراحمين
ترجمه :
ای والا ! ای بزرگ ! ای آمرزنده! ای مهربان ! تويی پروردگار بزرگ. كه همانندی ندارد . و او شنوای ِ بيناست. و براستی كه اين ماهی است كه برهمه ی ماه ها بزرگش داشتی و گراميش كردی و شرافتش بخشيدی و برترش ساختی و همانا این ماهی است كه روزه اش را بر من واجب كردی و آن ماهِ رمضان است كه در آن قرآن را نازل كردی در حالیكه هدایت گر مردم و برهان هايی از هدايت و معيارِ حق از باطل است و در اين ماه شبِ قدر قرار دادی و آن را بهتر از هزار ماه ساختی. پس ای نيكی بخش كه بر تو منتی نيست، بر من منت گذار به رهايیم از آتش در ميانِ كسانی كه بر ایشان منت نهادی و به سبب رحمت و مهربانیت مرا به بهشت وارد نما. ای مهربان ترين مهربانان

2 )
تهذیب الاحكام، شیخ طوسی، ج 3، ص 106 ؛ مصباح المتهجد، شیخ طوسی، ص 577 ؛ اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 58 ؛ بلد الامین، ابراهیم بن علی عاملی كفعمی، ص 193 .

« ... وَ تَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی كُلِّ لَيْلَةٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ مِنْ أَوَّلِ الشَّهْرِ إِلَى آخِرِهِ وَ هُو اللَّهُمَّ إِنِّی أَفْتَتِحُ الثَّنَاءَ بِحَمْدِكَ وَ أَنْتَ مُسَدِّدٌ لِلصَّوَابِ بِمَنِّكَ وَ أَيْقَنْتُ أَنَّكَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ فِی مَوْضِعِ الْعَفْوِ وَ الرَّحْمَةِ وَ أَشَدُّ الْمُعَاقِبِينَ فِی مَوْضِعِ النَّكَالِ وَ النَّقِمَةِ وَ أَعْظَمُ الْمُتَجَبِّرِينَ فِی مَوْضِعِ الْكِبْرِيَاءِ وَ الْعَظَمَة ... »
ترجمه :
امام كاظم علیه السلام فرمودند: در هر شب از ماه رمضان، از ابتدای ماه تا آخر آن، این دعا را بخوان: خدايا من ستايش را به وسيله حمد تو مى گشايم و تويى كه به نعمت بخشى خود بندگان را به درستى وادارى و يقين دارم كه براستى تو مهربانترين مهربانانى اما در جاى گذشت و مهربانى ولى سخت ترين كيفركننده اى در جاى شكنجه و انتقام و بزرگترين جبارانى در جاى بزرگى و عظمت.

3 )
مصباح المجتهد، شیخ طوسی، ص 593؛
الاقبال الاعمال، سید بن طاووس،ص 74 ؛ 
مصباح الكفعمی، ص 599 ؛ 
بحار الانوار،مجلسی، ج 95 ص 91 ح 2 ؛

...اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ صَبْراً جَمِيلًا وَ فَرَجاً قَرِيباً وَ قَوْلًا صَادِقاً وَ أَجْراً عَظِيماً أَسْأَلُكَ يَا رَبِّ مِنْ الْخَيْرِ كُلُّهُ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ أَعْلَمُ أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ مِنْ خَيْرِ مَا سَأَلَكَ مِنْهُ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ يَا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ وَ أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَى أَعْطِنِی سُؤْلِی فِی نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ وَالِدَيَّ وَ وُلْدِی وَ أَهْلَ حُزَانَتِی وَ إِخْوَانِی فِيكَ أَرْغَدِ عَيْشِی وَ أَظْهَرَ مروتی وَ أَصْلَحَ جَمِيعِ أَحْوَالِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ أَطَلْتَ عُمُرَهُ وَ حَسُنَتْ عَمَلِهِ وَ أَتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيَتْ عَنْهُ وَ أَحْيَيْتَهُ حَيَاةِ طَيِّبَةً فِی أَدْوَمُ السُّرُورِ وَ أَسْبَغَ الْكَرَامَةِ وَ أَتَمَّ الْعَيْشِ إِنَّكَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ وَ لَا يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ غَيْرُك‏...
ترجمه :
...خدایا من از تو صبری زیبا و گشایشی نزدیك و سخنی راستین و پاداشی بزرگ درخواست می كنم. ای پروردگارم از تو تمام خیر و خوبی، آنچه را كه از آن آگاهی دارم و آنچه را نمی دانم درخواست می كنم. خداوندا از تو خیر و خوبی كه بندگان نیكوكارت از تو درخواست می كنند می خواهم. ای بهترین درخواست شده و بخشنده ترین كسی كه عطا و بخشش می كنی، خواسته ام را درمورد خودم . خانواده ام و پدر و مادرم و فرزندانم و خویشانم و برادرانم كه در راه توانند بده و زندگیم را خوش گردان و جوانمرادیم را آشكار كن و تمام كارهایم را اصلاح كن و مرا از كسانی كه عمرشان طولانی نمودی و عملش را نیكو گرداندی و نعمتت را بر او تمام كردی و از او راضی گشتی و به زندگی خوش در پایدارترین شادی و بزرگواری فراوان و زندگانی كامل، زنده اش داشتی، قرار بده، زیرا كه تو آنچه را خواهی انجام می دهی و غیر از تو آنچه را خواهد انجام نمی دهد...


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز عید فطر - 1383/08/24
عنوان فیش :افسوس اولیاء خدا در فراق ماه رمضان/صحیفه سجادیه دعای 45
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این روزه‌یی که شما می‌گیرید، نفس و هواهای نفسانی را به زنجیر می‌کشد؛ این عبادتها، این دعاها، این خشوعها، این ذکرها و این لیلةالقدر همان وسایل همواری است که شما را فرسنگها جلو می‌برد؛ راهی را که در طول سال و در ماههای دیگر گاهی یک متر یک متر باید طی کنیم، می‌توانیم اگر همت کنیم و اگر خودمان را برسانیم، در ماه رمضان این راه را فرسنگ فرسنگ طی کنیم؛ لذاست که شما می‌بینید اولیای خدا از مژده‌ی رسیدن ماه رمضان خرسند می‌شدند و از فراق ماه رمضان اشکهایشان سرازیر می‌شد.

امام سجاد در دعای وداع ماه رمضان - که ظاهراً دعای چهل‌وپنجم صحیفه است - آن‌چنان از فراق ماه رمضان می‌نالد؛ بارها و بارها بر ماه رمضان درود می‌فرستد: «السّلام علیک»(1). این‌جا سلام به معنای بدرود و به معنای خداحافظی کردن با ماه رمضان عزیز و با این روزها و شبهای نورانی است؛ خداحافظی با این قطعه‌ی بهشتی از زمان عمر ما و از طول دوران سال، ماه رمضان، است.
1 )
الصحیفه السجادیه ،  دعای 45  ؛

... السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا شَهْرَ اللَّهِ الْأَكْبَرَ، وَ يَا عِيدَ أَوْلِيَائِهِ.السَّلَامُ عَلَيْكَ يَا أَكْرَمَ مَصْحُوبٍ مِنَ الْأَوْقَاتِ، وَ يَا خَيْرَ شَهْرٍ فِی الْأَيَّامِ وَ السَّاعَاتِ. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ قَرُبَتْ فِيهِ الْآمَالُ، وَ نُشِرَتْ فِيهِ الْأَعْمَالُ. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ قَرِينٍ جَلَّ قَدْرُهُ مَوْجُوداً، وَ أَفْجَعَ فَقْدُهُ مَفْقُوداً، وَ مَرْجُوٍّ آلَمَ فِرَاقُهُ. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ أَلِيفٍ آنَسَ مُقْبِلًا فَسَرَّ، وَ أَوْحَشَ مُنْقَضِياً فَمَضَّ السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ مُجَاوِرٍ رَقَّتْ فِيهِ الْقُلُوبُ، وَ قَلَّتْ فِيهِ الذُّنُوبُ. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ نَاصِرٍ أَعَانَ عَلَى الشَّيْطَانِ، وَ صَاحِبٍ سَهَّلَ سُبُلَ الْإِحْسَانِ السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا أَكْثَرَ عُتَقَاءَ اللَّهِ فِيكَ، وَ مَا أَسْعَدَ مَنْ رَعَى حُرْمَتَكَ بِكَ! السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَمْحَاكَ لِلذُّنُوبِ، وَ أَسْتَرَكَ لِأَنْوَاعِ الْعُيُوبِ!السَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَطْوَلَكَ عَلَى الْمُجْرِمِينَ، وَ أَهْيَبَكَ فِی صُدُورِ الْمُؤْمِنِينَ!السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ لَا تُنَافِسُهُ الْأَيَّامُ. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ شَهْرٍ هُوَ مِنْ كُلِّ أَمْرٍ سَلَامٌ السَّلَامُ عَلَيْكَ غَيْرَ كَرِيهِ الْمُصَاحَبَةِ، وَ لَا ذَمِيمِ الْمُلَابَسَةِ السَّلَامُ عَلَيْكَ كَمَا وَفَدْتَ عَلَيْنَا بِالْبَرَكَاتِ، وَ غَسَلْتَ عَنَّا دَنَسَ الْخَطِيئَاتِ السَّلَامُ عَلَيْكَ غَيْرَ مُوَدَّعٍ بَرَماً وَ لَا مَتْرُوكٍ صِيَامُهُ سَأَماً. السَّلَامُ عَلَيْكَ مِنْ مَطْلُوبٍ قَبْلَ وَقْتِهِ، وَ مَحْزُونٍ عَلَيْهِ قَبْلَ فَوْتِهِ. السَّلَامُ عَلَيْكَ كَمْ مِنْ سُوءٍ صُرِفَ بِكَ عَنَّا، وَ كَمْ مِنْ خَيْرٍ أُفِيضَ بِكَ عَلَيْنَا السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى لَيْلَةِ الْقَدْرِ الَّتِی هِيَ خَيْرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍالسَّلَامُ عَلَيْكَ مَا كَانَ أَحْرَصَنَا بِالْأَمْسِ عَلَيْكَ، وَ أَشَدَّ شَوْقَنَا غَداً إِلَيْكَ. السَّلَامُ عَلَيْكَ وَ عَلَى فَضْلِكَ الَّذِی حُرِمْنَاهُ، وَ عَلَى مَاضٍ مِنْ بَرَكَاتِكَ سُلِبْنَاهُ ...
ترجمه :
... بدرود اى بزرگ‏ترين ماه خداوند و اى عيد اولياى خدا.بدرود اى گرامى‏ترين اوقاتى كه ما را مصاحب و يار بودى، اى بهترين ماه در همه روزها و ساعتها.بدرود اى ماه دست يافتن به آرزوها، اى ماه سرشار از اعمال شايسته بندگان خداوند.بدرود اى يار و قرينى كه چون باشى، قدرت بس جليل است و چون‏ رخت بر بندى، فراقت رنج افزا شود. اى مايه اميد ما كه دوريت براى ما بس دردناك است. بدرود اى همدم ما كه چون بيايى، شادمانى و آرامش بر دل ما آرى و چون بروى، رفتنت وحشت خيز است و تألم افزاى. بدرود اى همسايه‏اى كه تا با ما بودى، دلهاى ما را رقّت بود و گناهان ما را نقصان.بدرود اى ياريگر ما كه در برابر شيطان ياريمان دادى و اى مصاحبى كه راههاى نيكى و فضيلت را پيش پاى ما هموار ساختى. بدرود كه آزاد شدگان از عذاب خداوند، در تو چه بسيارند، و چه نيكبخت است آن كه حرمت تو نگه داشت.بدرود كه چه بسا گناهان كه از نامه عمل ما زدودى و چه بسا عيبها كه پوشيده داشتى.بدورد كه درنگ تو براى گنهكاران چه به درازا كشيد و هيبت تو در دل مؤمنان چه بسيار بود.بدرود اى ماهى كه هيچ ماه ديگر را توان همسرى با تو نيست.بدرود اى ماهى كه تا تو بودى، امن و سلامت بود. بدرود اى آن كه نه در مصاحبت تو كراهت بود و نه در معاشرتت ناپسندى.بدرود كه سرشار از بركات بر ما در آمدى و ما را از آلودگى‏هاى گناه شست و شو دادى. بدرود كه به هنگام وداع از تو نه غبارى به دل داريم و نه از روزه‏ات ملالتى در خاطر.بدرود كه هنوز فرا نرسيده از آمدنت شادمان بوديم و هنوز رخت بر نبسته از رفتنت اندوهناك. بدرود كه چه بديها كه با آمدنت از ما دور شد و چه خيرات كه ما رانصيب آمد.بدرود تو را و آن شب قدر تو را كه از هزار ماه بهتر است.بدرود كه ديروز كه در ميان ما بودى آزمند ماندنت بوديم و فردا كه از ميان ما خواهى رفت آتش اشتياق در دل ما شعله خواهد كشيد.بدرود تو را و آن فضل و كرم تو را كه اينك از آن محروم مانده‏ايم. و بر آن بركات كه پيش از اين ما را داده بودى و اينك از كفش داده‏ايم ...


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1383/08/15
عنوان فیش :قابل مقایسه نبودن حضرت علی(علیه السلام) با دیگران
کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیه‌السلام), اصل اسلامی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
چند روز قبل در جمعی گفتم اصول اسلامی شکل لباس امیرالمؤمنین نیست که اگر امیرالمؤمنین لنگ می‌بست یا پیراهن می‌پوشید، امروز لازم باشد ما هم همان کار را بکنیم؛ اصول اسلامی عبارت است از عدالت، توحید، انصاف با مردم، ارج نهادن به حقوق مردم، رسیدگی به حال ضعفا، ایستادگی در مقابل جبهه‌های ضداسلام و دین، پافشاری بر مبانی حق و اسلام و دفاع از حق و حقیقت. اینها در همه‌ی زمانها هم قابل پیاده شدن است. البته امروز وقتی ما این حرفها را می‌زنیم، در حقیقت از قله حرف می‌زنیم. چه کسی می‌تواند حتّی تصور کند که به امیرالمؤمنین شباهت پیدا کند؟ نه، هیچ‌کس شبیه امیرالمؤمنین نمی‌شود. امام سجاد که نوه‌ی امیرالمؤمنین بود و مقام عصمت داشت، وقتی به ایشان گفتند تو این‌قدر عبادت می‌کنی، فرمود عبادت ما کجا و عبادت علی کجا؟(1) یعنی امامِ عابد ِ سجاد می‌گوید من با علی قابل مقایسه نیستم. بین امام سجاد و بهترین عبّاد و زهّاد زمان ما هم هزاران فرسخ فاصله است. امیرالمؤمنین الگو و قله و جهت حرکت را نشان داد و شاخص را معین کرد؛ حالا به هرجا توانستیم برسیم. نظام اسلامی، نظام عدل و انصاف و رسیدگی به مردم و احترام به حقوق انسانها و مقابله‌ی با ظلم قوی به ضعیف است. مشکلات مهم بشر در طول تاریخ اینهاست. بشریت همیشه گرفتار این مشکلات بوده و هنوز هم گرفتار است. امروز شما ببینید، قلدرها و زورمندهای دنیا مدعی همه‌ی دنیا هستند. ملتها به‌خاطر همین زورگویی‌ها ضربه می‌خورند و زندگی‌هایشان سخت می‌شود. اسلام و منطق امیرالمؤمنین و منطق حکومت علوی مقابله‌ی با این چیزهاست؛ چه در داخل یک جامعه که زورمندی بخواهد ضعیفی را ببلعد، چه در سطح جهانی و بین‌المللی.
1 )
شرح نهج البلاغه ،  ابن ابی الحدید  ج1 ص 27 ؛
بحار الانوار ،علامه مجلسی : ج 41 ص 149 ؛

وَ قِيلَ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع وَ كَانَ الْغَايَةُ فِی الْعِبَادَةِ أَيْنَ عِبَادَتُكَ مِنْ عِبَادَةِ جَدِّكَ قَالَ عِبَادَتِی عِنْدَ عِبَادَةِ جَدِّی كَعِبَادَةِ جَدِّی عِنْدَ عِبَادَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص»
ترجمه :
« به علی بن حسین علیه السلام كه در نهایت عبادت كردن بود گفته شد عبادت شما نسبت به عبادت حضرت علی علیه السلام كجاست؟ ایشان فرمودند كه عبادت من نزد عبادت جدم همچون عبادت جدم نزد عبادت رسول خدا (ص) است.


مربوط به :‌بیانات در دیدار کارگزاران نظام‌ - 1383/08/06
عنوان فیش :عبور کردن بی لغزش از پل عبودیت و تقوا در دنیا، عامل گذر آسان از پل صراط
کلیدواژه(ها) : کارگزاران نظام, معاد, صراط مستقیم
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امام سجاد (سلام‌اللَّه‌علیه) در دعای ابوحمزه - که دعای خیلی با حال و خوبی است - ترس از قیامت را تشریح می‌کنند: «ابکی لخروجی عن قبری عریانا ذلیلا حاملا ثقلی علی ظهری»؛ امروز می‌گریم برای وقتی که عریان و ذلیل و بار سنگین عمل بر دوشم از قبر بیرون می‌آیم. «انظر مرّة عن یمینی و اخری عن شمالی اذ الخلائق فی شأن غیر شأنی لکلّ امرء منهم یومئذ شأن یغنیه وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة»؛ (1)یک عده چهره‌هاشان خندان است و خوشنود و خوشحال و سربلندند. اینها چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که در دنیا از پل صراطی که حقیقت و باطن‌اش در آن‌جاست و مثال آن در این‌جاست، توانسته‌اند رد شوند. این پل صراط، پل عبودیت، پل تقوا و پل پرهیزگاری است؛ «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»؛(2) صراط این دنیا، همان صراط روی جهنم است. «انّک علی صراط مستقیم(3)»ی که به پیغمبر می‌فرماید، یا «ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»، همان صراط روی جهنم است. اگر این‌جا ما توانستیم از این صراط، درست، با دقت و بدون لغزش عبور کنیم، گذر از آن صراط آسان‌ترین کار است؛ مثل مؤمنین که مانند برق عبور می‌کنند. «انّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون لا یسمعون حسیسها»؛(6) اصلاً اینها همهمه‌ی جهنم را هم نمی‌شنوند؛ «و هم فی ما اشتهت انفسهم خالدون لا یحزنهم الفزع الاکبر»(7). فزع اکبر، یعنی دشوارترین ترسی که ممکن است برای انسان پیش بیاید. مؤمنین با همین ابعاد جسمانی و روحانی و نفسانی، فزع عظیمی که در آن‌جاست، «لا یحزنهم الفزع الاکبر»؛ اینها را محزون و اندوهگین نمی‌کند؛ اینها از این صراط عبور کرده‌اند.
برادران و خواهران عزیز! این صراط برای من و شما خیلی حساس است. ما مسؤولیم. ما با آدمهای معمولیِ کوچه و بازار فرق داریم. ما چه نماینده‌ی مجلس باشیم، چه عضو دولت باشیم، چه مدیر فلان بخش نظامی باشیم، چه بخش قضایی باشیم، همین که شما آقایان و خانمها مسؤولان بخشهای مختلف هستید، کار من و شما سخت است. ما اگر تخطی و لغزش پیدا کنیم و اشکالی در کارمان پیدا شود، ضررش فقط به خود ما نمی‌رسد؛ ضررش به جمع وسیعی می‌رسد. ما اگر کم‌کاری و کوتاهی کنیم، کشور ضرر می‌کند. ما اگر خدای نکرده از هوای نفس خود در تصمیم‌گیری‌ها پیروی کنیم، از رفیق‌بازی و خطبازی و عدم ملاحظه‌ی ارزشهای حقیقی تبعیت کنیم، کشور صدمه می‌بیند. کار ما سخت است. ما بیشتر از دیگران باید به فکر جهنم و عبور از این صراط دشوار باشیم. این چند سال مسؤولیت، ابدی نیست. نماینده‌ی مجلس هستید، عضو دولت هستید، وزیرید، مدیرید؛ این سه سال، چهار سال، پنج سال، ده سال می‌گذرد. اگر این چند سال را دندان روی جگر بگذارید و دنبال کسب پول، دنبال درآمدهای نامشروع، دنبال رانت‌خواری، دنبال استفاده‌ی از امکانات دولتی و دنبال تعرض به بیت‌المال نباشید - این‌که خیلی دشوار نیست - آن وقت «انّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون»(8). «هذا یومکم الّذی کنتم توعدون»؛(9) فرشتگان الهی پیش متقین و مؤمنین می‌آیند و می‌گویند این همان روز شماست؛ همان روزی است که وعده و مژده‌ی آن را انبیا در طول تاریخ به مؤمنین داده‌اند. لذت ببرید؛ «ادخلوا الجنّة»(10). ما بیشتر از دیگران باید مراقب باشیم و بیشتر از دیگران از جهنم بترسیم. آتش دوزخ کسانی را که مسؤولیت مضاعف دارند، بیشتر تهدید می‌کند تا آدمهای معمولی که خودشان هستند و بار مسؤولیت خودشان در دایره‌ی خیلی محدود و کوچکی. وضع ما سخت‌تر است.
1 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی : ص 590
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 72 ؛ 
بلد الامین ، ابراهیم بن علی عاملی كفعمی : ص 210 ؛ 
بحارالانوار ، علامه مجلسی : ج 95 ص 89 ؛

... أَبْكِی لِخُرُوجِ نَفْسِی أَبْكِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی أَبْكِی لِضِيقِ لَحْدِی أَبْكِی لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ إِيَّايَ أَبْكِی لِخُرُوجِی عَنْ قَبْرِی عُرْيَاناً ذَلِيلًا حَامِلًا ثِقْلِی عَلَى ظَهْرِی أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمِينِی وَ أُخْرَى عَنْ شِمَالِی إِذِ الْخَلَائِقُ فِی شَأْنٍ غَيْرِ شَأْنِی لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرةٌَ»
ترجمه :
« برای جان دادنم گريه می كنم، برای تاريكی قبرم می گریم، برای تنگی لحدم گريه كنم، برای سوال نكيرو منكر از من گريه می كنم، برای بیرون آمدن از قبرم می گریم درحالیكه لخت و عریان و خوار و بار گناه را بر پشت می كشم یكبار به راستم بنگرم و یكبار به چپم زمانی كه مردم در كاری غیر از كار من باشند برای هر كسی در آن روز كار خاصی است كه او را به خود مشغول ساخته است. در آن روز چهره هایی باز و خندان و شادمان و چهره هایی كه بر آنها غبار [غم] نشسته و تیرگی و سیاهی و خواری آنها را پوشانده است.

2 ) سوره مبارکه يس آیه 61
وَأَنِ اعبُدوني ۚ هٰذا صِراطٌ مُستَقيمٌ
ترجمه :
و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟!

3 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 43
فَاستَمسِك بِالَّذي أوحِيَ إِلَيكَ ۖ إِنَّكَ عَلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ
ترجمه :
آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی.

4 ) سوره مبارکه يس آیه 61
وَأَنِ اعبُدوني ۚ هٰذا صِراطٌ مُستَقيمٌ
ترجمه :
و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟!

5 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 101
إِنَّ الَّذينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنىٰ أُولٰئِكَ عَنها مُبعَدونَ
ترجمه :
(امّا) کسانی که از قبل، وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده [= مؤمنان صالح‌] از آن دور نگاهداشته می‌شوند.

5 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 102
لا يَسمَعونَ حَسيسَها ۖ وَهُم في مَا اشتَهَت أَنفُسُهُم خالِدونَ
ترجمه :
آنها صدای آتش دوزخ را نمی‌شوند؛ و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعّم هستند.

6 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 103
لا يَحزُنُهُمُ الفَزَعُ الأَكبَرُ وَتَتَلَقّاهُمُ المَلائِكَةُ هٰذا يَومُكُمُ الَّذي كُنتُم توعَدونَ
ترجمه :
وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمی‌کند؛ و فرشتگان به استقبالشان می‌آیند، (و می‌گویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده می‌شد!

6 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 102
لا يَسمَعونَ حَسيسَها ۖ وَهُم في مَا اشتَهَت أَنفُسُهُم خالِدونَ
ترجمه :
آنها صدای آتش دوزخ را نمی‌شوند؛ و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعّم هستند.

7 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 101
إِنَّ الَّذينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنىٰ أُولٰئِكَ عَنها مُبعَدونَ
ترجمه :
(امّا) کسانی که از قبل، وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده [= مؤمنان صالح‌] از آن دور نگاهداشته می‌شوند.

8 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 103
لا يَحزُنُهُمُ الفَزَعُ الأَكبَرُ وَتَتَلَقّاهُمُ المَلائِكَةُ هٰذا يَومُكُمُ الَّذي كُنتُم توعَدونَ
ترجمه :
وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمی‌کند؛ و فرشتگان به استقبالشان می‌آیند، (و می‌گویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده می‌شد!

9 ) سوره مبارکه النحل آیه 41
وَالَّذينَ هاجَروا فِي اللَّهِ مِن بَعدِ ما ظُلِموا لَنُبَوِّئَنَّهُم فِي الدُّنيا حَسَنَةً ۖ وَلَأَجرُ الآخِرَةِ أَكبَرُ ۚ لَو كانوا يَعلَمونَ
ترجمه :
آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبی به آنها می‌دهیم؛ و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر می‌دانستند!

10 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 49
أَهٰؤُلاءِ الَّذينَ أَقسَمتُم لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحمَةٍ ۚ ادخُلُوا الجَنَّةَ لا خَوفٌ عَلَيكُم وَلا أَنتُم تَحزَنونَ
ترجمه :
آیا اینها [= این واماندگان بر اعراف‌] همانان نیستند که سوگند یاد کردید رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولی خداوند بخاطر ایمان و بعضی اعمال خیرشان، آنها را بخشید؛ هم اکنون به آنها گفته می‌شود:) داخل بهشت شوید، که نه ترسی دارید و نه غمناک می‌شوید!

10 ) سوره مبارکه النحل آیه 32
الَّذينَ تَتَوَفّاهُمُ المَلائِكَةُ طَيِّبينَ ۙ يَقولونَ سَلامٌ عَلَيكُمُ ادخُلُوا الجَنَّةَ بِما كُنتُم تَعمَلونَ
ترجمه :
همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که پاک و پاکیزه‌اند؛ به آنها می‌گویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام می‌دادید!»

10 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 70
ادخُلُوا الجَنَّةَ أَنتُم وَأَزواجُكُم تُحبَرونَ
ترجمه :
(به آنها خطاب می‌شود:) شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید!


مربوط به :بیانات در دیدار وزیر و مدیران وزارت اطلاعات - 1383/07/13
عنوان فیش :ماه شعبان، ماه دعا و ماه خضوع پیامبر(صلی الله علیه و آله)
کلیدواژه(ها) : ماه شعبان, حضرت محمد مصطفی (صلی‌الله‌علیه‌وآله‌وسلم)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
از این فرصتها استفاده کنید. الان ماه شعبان متأسفانه دارد تمام می‌شود. ماه شعبان، ماه دعا و ماه عبادت است. در همین صلواتی که در مفاتیح مقرر است: «الّذی کان رسول اللَّه (صلّی‌اللَّه‌علیه‌واله) یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه واعظامه الی محلّ حمامه»؛ پیغمبر تا دم مرگ، تا آخر عمر، ماه شعبان را بزرگ می‌داشت و در مقابل ماه شعبان خضوع می‌کرد و عادت داده بود خودش را به صیام و قیام در ماه شعبان. در دنباله‌ی این صلوات هست که: «اللّهم فاعنّا علی الاستنان بسنّته فیه»(1)؛ از خدا می‌خواهد که ما را هم موفق بدار که همان سنت پیغمبر را در ماه شعبان رعایت کنیم.
1 )
مصباح المتهجد ،شیخ طوسی  ص828 ؛
اقبال الاعمال ،سیدبن طاووس : ص688 ؛ بلدالامین ،ابراهیم بن علی عاملی كفعمی :ص 186؛

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَيْتِ الْوَحْيِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ الْفُلْكِ الْجَارِيَةِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَهَا وَ يَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ- الْكَهْفِ الْحَصِينِ وَ غِيَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِينَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًا وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ- الْأَبْرَارِ الْأَخْيَارِ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وَلَايَتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِكَ وَ لَا تُخْزِنِی بِمَعْصِيَتِكَ وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ نَشَرْتَ عَلَيَّ مِنْ عَدْلِكَ وَ أَحْيِنِی «8» تَحْتَ ظِلِّكَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِی كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَدْأَبُ فِی صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ فِی لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ بُخُوعاً لَكَ فِی إِكْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الِاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِی شَفِيعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً وَ اجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاهُ «9» يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّی رَاضِياً وَ عَنْ ذُنُوبِی غَاضِياً قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِی دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَار
ترجمه :
خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [كسانی كه] درخت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و منشا و سرچشمه دانش و خاندان وحی [می باشند] خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [كسانی كه] كشتی روان در گرداب های خطرناك [می باشند] كسی كه سوارش شد امان می یابد و كسی كه آن را رها نمود غرق می شود. آن كس كه از ایشان جلو افتاد، از دین جدا شود و آن كس كه از ایشان عقب افتاد، نابود است و كسی كه همراه آنان شد [به منزل مقصود] رسید. خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست، [كسانی كه] پناهگاه محكم و فریادرس انسان بیچاره و خوار و پناه فرار كنندگان و پناه پناهندگان [می باشند] و خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست درودی فراوان كه به توان و نیرویی از جانب خودت، برای ایشان سبب خشنودی و انجام حقوق محمد و خاندان محمد (ص) باشد. خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست و دلم را به اطاعت خود آباد كن و مرا به معصيت خود رسوا مكن و همدردى با كسى كه از روزیت براى او تنگ گرفته اى روزیم كن كه بر من از فضل خود وسعت رزق دادى و از عدالتت بر من منتشر كردى و مرا در زير سايه ات زنده كردى و اين ماه پيغمبر تو، سرور رسولانت است و اين شعبانى است كه آن را با رحمت و خشنودی خویش آكنده ساختی كه رسول خدا كه درود خدا بر او و خاندانش باد آن را روزه داشت و شب زنده دارى مى كرد براى تواضع به تو در اكرام و گراميداشت آن، و به همين حال تا هنگام مرگش بود. خدايا! ما را در اين ماه در پيروى روشش و رسيدن به شفاعت او ياری كن بارخدايا! ‍ او را برای ما شفيعى پذيرفته شده و راهى مستقيم به سوى خودت قرار بده ، و مرا پيرو او بگردان تا اینكه تو را در روز قيامت ملاقات كنم و از من راضى باشى و از گناهانم چشم بپوشى و برايم از طرف خودت رحمت و خشنودی واجب و لازم دانسته باشی و مرا در دارالقرار و جايگاه خوبان فرود آورى.


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای مجلس خبرگان رهبری - 1383/06/31
عنوان فیش :استفاده از ماه شعبان برای ایجاد خشوع و توجه به خداوند
کلیدواژه(ها) : ماه شعبان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
از خداوند متعال می‌خواهیم که ما را در این ماه شریف [شعبان]- که در این صلوات؛ «حففته منک بالرّحمة و الرّضوان» ماه رحمت و رضوان است ان‌شاءاللَّه، و «الّذی کان رسول اللَّه صلّی‌اللَّه علیه و آله و سلّم یدأب فی صیامه و قیامه فی لیالیه و ایّامه بخوعا لک فی اکرامه»(1) توفیق دهد تا از اکرام این ماه استفاده کنیم و آن اکرام این است که ما ان‌شاءاللَّه خودمان و دل و جانمان را نزدیک کنیم به اهداف والای نظام اسلامی، و از موقعیت این ماه برای ایجاد خشوع و ذکر و توجه دلهای خودمان استفاده کنیم و از خداوند متعال استمداد بطلبیم و به او توکل و تکیه کنیم، تا در همه‌ی احوال کمک‌کار ما ان‌شاءاللَّه باشد.
1 )
مصباح المتهجد ،شیخ طوسی  ص828 ؛
اقبال الاعمال ،سیدبن طاووس : ص688 ؛ بلدالامین ،ابراهیم بن علی عاملی كفعمی :ص 186؛

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعَ الرِّسَالَةِ وَ مُخْتَلَفِ الْمَلَائِكَةِ وَ مَعْدِنِ الْعِلْمِ وَ أَهْلِ بَيْتِ الْوَحْيِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ الْفُلْكِ الْجَارِيَةِ فِی اللُّجَجِ الْغَامِرَةِ يَأْمَنُ مَنْ رَكِبَهَا وَ يَغْرَقُ مَنْ تَرَكَهَا الْمُتَقَدِّمُ لَهُمْ مَارِقٌ وَ الْمُتَأَخِّرُ عَنْهُمْ زَاهِقٌ وَ اللَّازِمُ لَهُمْ لَاحِقٌ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدِ- الْكَهْفِ الْحَصِينِ وَ غِيَاثِ الْمُضْطَرِّ الْمُسْتَكِينِ وَ مَلْجَإِ الْهَارِبِينَ وَ عِصْمَةِ الْمُعْتَصِمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ صَلَاةً كَثِيرَةً تَكُونُ لَهُمْ رِضًا وَ لِحَقِّ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ أَدَاءً وَ قَضَاءً بِحَوْلٍ مِنْكَ وَ قُوَّةٍ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ الطَّيِّبِينَ- الْأَبْرَارِ الْأَخْيَارِ الَّذِينَ أَوْجَبْتَ حُقُوقَهُمْ وَ فَرَضْتَ طَاعَتَهُمْ وَ وَلَايَتَهُمْ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ اعْمُرْ قَلْبِی بِطَاعَتِكَ وَ لَا تُخْزِنِی بِمَعْصِيَتِكَ وَ ارْزُقْنِی مُوَاسَاةَ مَنْ قَتَّرْتَ عَلَيْهِ مِنْ رِزْقِكَ بِمَا وَسَّعْتَ عَلَيَّ مِنْ فَضْلِكَ وَ نَشَرْتَ عَلَيَّ مِنْ عَدْلِكَ وَ أَحْيِنِی «8» تَحْتَ ظِلِّكَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِی كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يَدْأَبُ فِی صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ فِی لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ بُخُوعاً لَكَ فِی إِكْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الِاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيْهِ اللَّهُمَّ وَ اجْعَلْهُ لِی شَفِيعاً مُشَفَّعاً وَ طَرِيقاً إِلَيْكَ مَهْيَعاً وَ اجْعَلْنِی لَهُ مُتَّبِعاً حَتَّى أَلْقَاهُ «9» يَوْمَ الْقِيَامَةِ عَنِّی رَاضِياً وَ عَنْ ذُنُوبِی غَاضِياً قَدْ أَوْجَبْتَ لِی مِنْكَ الرَّحْمَةَ وَ الرِّضْوَانَ وَ أَنْزَلْتَنِی دَارَ الْقَرَارِ وَ مَحَلَّ الْأَخْيَار
ترجمه :
خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [كسانی كه] درخت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و منشا و سرچشمه دانش و خاندان وحی [می باشند] خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [كسانی كه] كشتی روان در گرداب های خطرناك [می باشند] كسی كه سوارش شد امان می یابد و كسی كه آن را رها نمود غرق می شود. آن كس كه از ایشان جلو افتاد، از دین جدا شود و آن كس كه از ایشان عقب افتاد، نابود است و كسی كه همراه آنان شد [به منزل مقصود] رسید. خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست، [كسانی كه] پناهگاه محكم و فریادرس انسان بیچاره و خوار و پناه فرار كنندگان و پناه پناهندگان [می باشند] و خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست درودی فراوان كه به توان و نیرویی از جانب خودت، برای ایشان سبب خشنودی و انجام حقوق محمد و خاندان محمد (ص) باشد. خدايا! بر محمد و آل محمد درود فرست و دلم را به اطاعت خود آباد كن و مرا به معصيت خود رسوا مكن و همدردى با كسى كه از روزیت براى او تنگ گرفته اى روزیم كن كه بر من از فضل خود وسعت رزق دادى و از عدالتت بر من منتشر كردى و مرا در زير سايه ات زنده كردى و اين ماه پيغمبر تو، سرور رسولانت است و اين شعبانى است كه آن را با رحمت و خشنودی خویش آكنده ساختی كه رسول خدا كه درود خدا بر او و خاندانش باد آن را روزه داشت و شب زنده دارى مى كرد براى تواضع به تو در اكرام و گراميداشت آن، و به همين حال تا هنگام مرگش بود. خدايا! ما را در اين ماه در پيروى روشش و رسيدن به شفاعت او ياری كن بارخدايا! ‍ او را برای ما شفيعى پذيرفته شده و راهى مستقيم به سوى خودت قرار بده ، و مرا پيرو او بگردان تا اینكه تو را در روز قيامت ملاقات كنم و از من راضى باشى و از گناهانم چشم بپوشى و برايم از طرف خودت رحمت و خشنودی واجب و لازم دانسته باشی و مرا در دارالقرار و جايگاه خوبان فرود آورى.


مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس - 1383/03/27
عنوان فیش :فتنه‌انگیز بودن مال و ثروت/صحیفه سجادیه دعای 27
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), تقوا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
از لغزشگاه‌ها بترسید. امام سجاد (علیه‌الصّلاةوالسّلام) در دعای صحیفه‌ی سجادیه، وقتی برای سربازان اسلام دعا می‌کنند، از جمله‌ی چیزهایی که روی آن تکیه می‌کنند، این است که خدایا! یاد و محبت و علاقه‌ی به «المال الفتون»(1)- مال فتنه‌انگیز - را از دل اینها بگیر. مال و پول، خیلی خطرناک و فتنه‌انگیز است و خیلی‌ها را می‌لغزاند. ما آدمهای درشتی را در تاریخ دیدیم که وقتی پایشان به این‌جا رسید، لغزید؛ بنابراین خیلی باید مراقب باشید. در شرع مقدس، اسم این مراقبت چیست؟ تقوا. این‌که در قرآن از اول تا آخر این همه به تقوا توصیه شده، معنایش همین مراقبت و مواظبت از خود است. نفس انسان، زیاده‌خواه است.
1 )
الصحیفة السجادیة ، دعای 27 ؛

وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِأَهْلِ الثُّغُورِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَكْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَرِّفْهُمْ مَا يَجْهَلُونَ، وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا يَعْلَمُونَ، وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا يُبْصِرُونَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْيَاهُمُ الْخَدَّاعَةِ الْغَرُورِ، وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ، وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ، وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِيهَا مِنْ مَسَاكِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ وَ الْأَنْهَارِالْمُطَّرِدَةِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَةِ وَ الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّيَةِ بِصُنُوفِ الثَّمَرِ حَتَّى لَا يَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ، وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ. اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِكَ عَدُوَّهُمْ، وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ، وَ فَرِّقْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَسْلِحَتِهِمْ، وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ، وَ بَاعِدْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَزْوِدَتِهِمْ، وَ حَيِّرْهُمْ فِی سُبُلِهِمْ.
ترجمه :
دعاى آن حضرت است درباره مرزبانان بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و مرزهاى مسلمانان رابه پيروزمندى خويش استوار گردان و مرزبانان را به نيروى خود يارى ده و از خزانه افضال خويش عطايشان به فراوانى ارزانى دار. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و شمارشان افزون كن و سلاحشان برنده. حوزه‏هاشان حراست فرماى و پيرامونشان را نفوذ ناپذير گردان. جمعشان متحد كن و خود به تدبير كارهاشان پرداز. سر رشته آذوقه‏شان گسسته مگردان و دشواريها از پيش پايشان بردار. آنان را به نصرت خويش قوت بخش و به شكيبايى مدد نماى و دفع مكر دشمن را به ايشان بياموز. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و به مدافعان مرزها هر چه نمى‏شناسند بشناسان و ايشان را هر چه نمى‏دانند بياموز و چشمانشان را بر هر چه نمى‏بينند بگشاى. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و چون با دشمنان روياروى شوند، ياد دنياى مكار فريبنده از خاطرشان بزداى و هوس حطام فتنه‏انگيز اين جهانى از دلشان محو كن و بهشت را پيش چشم ايشان دار و آن مساكن جاويد و آن منازل كريم و آن حوران خوبروى و آن جويباران سرشار از آشاميدنى‏هاى نغز و گوارا و آن درختان سر فرو داشته و بارور از ميوه‏هاى گونه‏گون بهشتى را به آنان بنماى، تا هواى پشت كردن به دشمن در دل هيچ يك از ايشان نجنبد و خيال گريختن از هماورد از خاطر كس نگذرد. اى خداوند، به اين نيايش، خصمشان درهم شكن و چنگال دشمن از تنشان كوتاه كن و ميان دشمنان و سلاحهايشان جدايى افكن و بند دلشان بگسل و چنان كن كه ميان ايشان و زاد و توشه ايشان فاصله‏اى بزرگ پديد آيد و در راه سرگشته و حيرانشان گردان و آن سان كن كه راه خويش گم كنند...


مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1382/11/26
عنوان فیش :خصلتهایی که موجب کمال اسلام انسان میشود
کلیدواژه(ها) : تقوا, گناه, اثر گناه, توبه, آراستگی به فضائل اخلاقی, اخلاق اسلامی, فضائل اخلاقی, صداقت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عَن اَبی جَعفَر (عَلَیهِ السَّلام) قالَ، قالَ عَلیُّ بنُ الحُسَین (عَلَیهِ السَّلام): اَربَعٌ‌ مَن‌ کُنَّ‌ فیهِ‌ کَمَلَ‌ اِسلامُهُ‌ وَ مُحِّصَت‌ عَنهُ‌ ذُنوبُهُ‌ وَ لَقِیَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنهُ راضٍ مَن وَفى للهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِما یَجعَلُ عَلى نَفسِهِ لِلنّاسِ وَ صَدَقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ وَ استَحیا مِن کُلِّ قَبیحٍ عِندَ اللهِ وَ عِندَ النّاسِ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ اَهلِه.(۱)
ربَعٌ‌ مَن‌ کُنَّ‌ فیهِ‌ کَمَلَ‌ اِسلامُهُ‌ وَ مُحِّصَت‌ عَنهُ‌ ذُنوبُهُ وَ لَقِیَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنهُ راض
[مطابق این روایت] خیلی مهم است این [خصلتهایی] که موجب کمال اسلام انسان بشود و ذنوب را تمحیص کند، یعنی نابود کند، از بین ببرد؛ این هم که خب از همه مهم‌تر است که رضایت الهی را برای انسان به همراه دارد.

مَن وَفى للهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِما یَجعَلُ عَلى نَفسِهِ لِلنّاس
یکی اینکه واجبات را انجام بدهد؛ معنای این جمله این است؛ یعنی [انسان] آن حقوقی را که خدای متعال برای خود، بر دوش بندگان گذاشته است ادا کند. حقوق الهی همین واجبات است؛ البتّه حقّ الهی لاتُعدّ و لاتُحصیٰ است؛ امّا آنچه مسجّل کرده است بر مردم، همین واجباتی است که [باید] انجام بدهیم.

وَ صَدَقَ لِسانُهُ مَعَ النّاسِ
دوّم [اینکه] زبان او با مردم هم صادق باشد؛ به مردم دروغ نگوید.

وَ استَحیا مِن کُلِّ قَبیحٍ عِندَ اللهِ وَ عِندَ النّاس
سوّم [اینکه] از هر کار قبیحی پیش خدا و پیش مردم حیا کند؛ این معنایش این نیست که کارهای قبیح را دیگر اصلاً انجام نمیدهد، چون در آن صورت که دیگر گناهی نخواهد داشت تا «مُحِّصَت‌‌ ذُنوبُه» بشود؛ میخواهد بگوید حالت استشعار گناه در او باشد و حیا کند. بعضی هستند که بی‌حیا، گناه را انجام میدهند، بدون اینکه اندکی شرمندگی داشته باشند از این گناه؛ این، آن حالت خطرناک است؛ وَالّا بالاخره خطا از انسان سر میزند امّا [باید] انسان، هم پیش مردم، هم پیش خدا احساس شرم کند از کار خطا و از گناه؛ پرده‌در و وقیح و بی‌باک و بی‌مبالات و مانند اینها نباشد. این به نظر من خیلی نکته‌ی مهمی است.

وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ اَهلِه
این هم [خصلت] چهارم که با خانواده‌ی خود خوش‌اخلاق باشد که این بلایی است که خیلی از آدمهای مؤمن و خوب ما هم به آن دچارند؛ آدمهای خوبی‌اند امّا با زن و بچّه‌ی خودشان بداخلاقند، کج‌خُلق و بداخلاق و تند و سخت‌گیر [که این] خیلی چیز بدی است. اگر بروید فکر کنید، روی این دقّت کنید، خواهید دید رازهای عمیقی پشت این یک کلمه که انسان با همسر خود و فرزندان خود خوش‌خُلق باشد، هست. البتّه این در مورد مردها بیشتر صدق میکند امّا زنها هم همین جور، در مورد زنها هم هست و چنین روایتی فقط مال مردها نیست؛ مال مرد و زن است. لکن عمده‌، این مبتلابهِ مردها است که گاهی مثل شِمر در خانه با زن و بچّه [رفتار میکنند؛] حالا از یک جایی اوقاتشان تلخ است، یکی به آنها اهانت کرده، بدگویی کرده، عوضش را سر زن و بچّه درمی‌آورند.

می‌بینید [اینها] خیلی سخت هم نیست؛ فقط مراقبت میخواهد که انسان اینها را انجام بدهد: واجبات را ترک نکند؛ با مردم راستگو باشد؛ بی‌مبالات در امر گناه نباشد، یعنی حیا کند؛ با زن و بچه‌اش خوش‌اخلاق باشد؛ اگر انسان این چهار خصوصیّت را مراقبت کند آن وقت «لَقِیَ الله هوَ عنهُ راض»؛ ببینید چقدر در مقابل این پاداشی که معیّن شده، [این] بزرگ است.
1 )
الخصال، ج‏1، ص: 222؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏66، ص: 385؛

َ عَنْ أَبِي حَمْزَةَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع أَرْبَعٌ مَنْ كُنَّ فِيهِ كَمَلَ إِسْلَامُهُ وَ مُحِّصَتْ عَنْهُ ذُنُوبُهُ «3» وَ لَقِيَ رَبَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ وَ هُوَ عَنْهُ رَاضٍ مَنْ وَفَى لِلَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا يَجْعَلُ عَلَى نَفْسِهِ لِلنَّاسِ وَ صَدَقَ لِسَانُهُ مَعَ النَّاسِ وَ اسْتَحْيَا مِنْ كُلِّ قَبِيحٍ عِنْدَ اللَّهِ وَ عِنْدَ النَّاسِ وَ حَسُنَ خُلُقُهُ مَعَ أَهْلِهِ.
ترجمه :
امام سجّاد (علیه السّلام) فرمود: چهار خصلت را هر که دارا شود اسلامش کامل است و گناهانش بریزد و پروردگار عزّوجل خود را ملاقات مىکند و خدا از او خشنود است؛ انجام واجباتی که بر عهده‌ی مردم گذاشته و زبانش با مردم راست باشد و از هر کار زشتى پیش خدا و مردم شرم کند و با خانواده‌ی خود خوشرفتارى کند


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1382/05/15
عنوان فیش :نیاز به کمک الهی، در رسیدن به هدف‌ها
کلیدواژه(ها) : اهداف نظام جمهوری اسلامی, نصرت الهی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
رسیدن به هدفهای بلندِ نظام اسلامی، همّتی می‌خواهد به همان بلندی و پایِ استواری می‌خواهد تا بتواند این مسیر دشوار را تا رسیدن به قلّه‌ها طی کند و این جز با اتّصال به منبع قدرت، امکانپذیر نیست. هرجا شما در طول تاریخ، حاکمیت عدل و دین و معنویّت و اخلاق را مشاهده کرده‌اید، در مرکزیّت و قلب آن، یک دل آگاه و در مجموعه‌ی آن، دلهای متوجّه و متضرّعِ الی‌اللَّه را حتماً دیده‌اید؛ صدر اسلام نیز همین‌طور بوده است. در طول تواریخ گذشته، هرجا چنین پدیده‌ای پیدا شده - که نادر هم بوده - همین‌طور بوده است. زمان خودِ ما هم این پرچم به دست کسی برافراشته شد که دلِ ذاکر و روحِ خاضع و خاشعِ او را در مقابل خداوند همه بعینه مشاهده کردند و آثار آن را دیدند. ما باید خود را بیشتر به این سمت بکشانیم و متمایل کنیم؛ خود را نیازمند کمک الهی بدانیم؛ این را احساس کنیم. به تواناییهای خود و آنچه به نظر ما قدرت ماست، تکیه‌ی استقلالی و ذاتی نکنیم؛ از خدا کمک بخواهیم و خود را محتاج او بدانیم. مثل قارون و بعضی امّتهای گذشته که قرآن در دو جا این را نقل می‌کند، نگوییم: «انّما اوتیته علی علمٍ عندی(1)»؛ با تلاش و هنرِ خودم این را به دست آوردم. این غلط است. کمک را همیشه از خدا بخواهیم؛ راه را هم به سوی او باز بدانیم. راه همه‌ی ما به سوی خدا باز است: «و انّ الرّاحل الیک قریب المسافة و انّک لا تحتجب عن خلقک الّا أن تحجبهم الأمال دونک».(2) هر وقت ما با دل پاک و نیّت خالص به خدا رو بیاوریم، درهای رحمت خدا گشوده و فیض الهی شامل حال ما خواهد شد؛ این را بدانیم و کوتاهی نکنیم.
1 ) سوره مبارکه القصص آیه 78
قالَ إِنَّما أوتيتُهُ عَلىٰ عِلمٍ عِندي ۚ أَوَلَم يَعلَم أَنَّ اللَّهَ قَد أَهلَكَ مِن قَبلِهِ مِنَ القُرونِ مَن هُوَ أَشَدُّ مِنهُ قُوَّةً وَأَكثَرُ جَمعًا ۚ وَلا يُسأَلُ عَن ذُنوبِهِمُ المُجرِمونَ
ترجمه :
(قارون) گفت: «این ثروت را بوسیله دانشی که نزد من است به دست آورده‌ام!» آیا او نمی‌دانست که خداوند اقوامی را پیش از او هلاک کرد که نیرومندتر و ثروتمندتر از او بودند؟! (و هنگامی که عذاب الهی فرا رسد،) مجرمان از گناهانشان سؤال نمی‌شوند.

2 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛
 بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَيْدِی الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّی وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِك‏ ‏...
ترجمه :
می دانم كه تو انسان امیدوار را اجابت می كنی و انسان گرفتار را دادرس و كمك كننده ای و می دانم پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخيلان و راه چاره ایست از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنكه به سوى تو سفر می كند فاصله او به تو نزديك است و تو از آفريدگان خود پنهان نمى‏شوى مگر آنكه كردارشان آنان را از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و كمك خواهیم را به تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینكه استحقاق شنیدنش از من و لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلكه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو كه پروردگاری جز تو برای من نیست و خدایی نیست جز تو كه یگانه هستی و شریكی برای تو نیست. خدایا تو گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است كه «از فضل خداوند بخواهید كه براستی خداوند نسبت به شما مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست كه به خواستن فرمان دهی و حال آنكه از بخشش دریغ ورزی و براستی كه تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر ایشان مهربان و دلسوزی،


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1382/05/15
عنوان فیش :لزوم نقش قائل شدن برای آخرت، در تصمیم‌گیریها و اقدامات/صحیفه سجادیه دعای 40
کلیدواژه(ها) : کارگزاران نظام, آخرت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
آنچه من در مجموع برای کار خودمان - که ابتلای به مسؤولیت پیدا کرده‌ایم - می‌فهمم، این است که باید آخرت را در همه‌ی تصمیم‌گیریها و اقدامهای خود تأثیر بدهیم و برای آن، نقش قائل شویم. بعضی برای حرف مردم و نظارت مردمی نقش قائل می‌شوند؛ اما برای نظارت الهی و چیزی که فردای ما مشتمل بر آن است، نقش قائل نمی‌شوند. ما در هر سنّی، لب مرز هستی و نیستی هستیم. البته یکی مثل ما پا به سن گذاشته و درباره‌ی او احتمالش بیشتر است؛ اماجوانان هم همین‌طورند. آن طرفِ مرز مرگ، محاسبه‌ی الهی و مؤاخذه‌ی حساب‌کشهای دقیق الهی است. باید به فکر باشیم؛ حیات و ابدیّت و سرنوشت حقیقی آن‌جاست؛ این را نقش بدهیم. ما این چند صباح آمده‌ایم آن‌جا را آباد کنیم. در نطقی که می‌کنیم، در امضایی که می‌کنیم، در مشورتی که می‌دهیم، در تصمیمی که می‌گیریم، در عزل و نصبی که می‌کنیم، به آخرت و رضای الهی و محاسبه‌ی اُخروی نقش و تأثیر دهیم. این به نظر من مهمّ است. اگر این‌طور شد، آن‌گاه قدرت می‌شود خیر. بعضی تصوّر می‌کنند قدرت یا ثروت ذاتاً شرّ است؛ در حالی‌که این‌طور نیست؛ قدرت و ثروت مثل بقیه‌ی مواهب زندگی، زینت زندگی است: «زینة الحیاة الدّنیا»(1) ما از این قدرت چگونه استفاده می‌کنیم؟ اگر استفاده‌ی خوب کردیم، خیر است؛ اگر در خدمت مردم قرار دادیم، خیر است؛ اگر در خدمت ترویج اخلاق و معنویّت و صلاح و رستگاری انسانها قرار دادیم، خیر است؛ اما اگر در خدمت مطامع شخصی و هواهای نفسانی قرار دادیم و مثل حیوانهای درنده، علیه این و آن به کار گرفتیم، می‌شود شر؛ هرچه بیشتر باشد، شرّش هم بیشتر است؛ هرچه بالاتر باشد، شرّش هم شدیدتر است.
عزیزان من! اگر من و شما در موقعیتهایی که هستیم، بتوانیم نیّتهای خود را به این جهت هدایت کنیم، دستاورد بزرگی خواهیم داشت و قبول مسؤولیت در چنین نظام و کشوری و برای چنین مردمی، آن هم در چنین دنیای پُرضلالت و پُرآشوبی، افتخار بزرگی خواهد بود. در دعای صحیفه‌ی سجادیه می‌فرماید: «و اجعل لنا من صالح الأعمال عملا نستبطئُ معه المصیر الیک» شب امتحان دیده‌اید بچه‌هایی که خوب کار کرده‌اند، بی‌طاقتند تا زودتر زمان امتحان فرا برسد؛ اما کسی که درس بلد نیست و کار نکرده است، از امتحان می‌ترسد و دلش می‌خواهد هرچه بیشتر تأخیر بیفتد. وقتی انسان کار نیک برجسته‌ای می‌کند - «نستبطئ معه المصیر الیک» برای رسیدن به خدا احساس تأخیر می‌کند. می‌بیند دیر شد؛ دلش می‌خواهد زودتر به لقای الهی نائل شود؛ چون می‌داند این کار خیر و این عمل نیک در آن‌جا منتظر اوست. «و نحرص له علی وشک اللّحاق بک»(2) دلمان می‌خواهد هرچه زودتر به آن برسیم. در چنین حالتی، انسان در مقابل حوادث دنیا و در برابر مرگ، امنیت روانی پیدا می‌کند. مرگ برای همه‌ی انسانها هولناک است؛ اما وقتی انسان چنین حالتی پیدا کرد، در مقابل مرگ امنیت روانی پیدا می‌کند و دیگر از مرگ ترس و واهمه‌ای ندارد. می‌داند آن طرف، چنین دستاورد مهمّی وجود دارد. اگر من و شما بتوانیم این نیّت خیر را انجام دهیم، از عبادات شخصی و اعمال شخصی بسیار بالاتر است.
1 ) سوره مبارکه الكهف آیه 28
وَاصبِر نَفسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدعونَ رَبَّهُم بِالغَداةِ وَالعَشِيِّ يُريدونَ وَجهَهُ ۖ وَلا تَعدُ عَيناكَ عَنهُم تُريدُ زينَةَ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَلا تُطِع مَن أَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِكرِنا وَاتَّبَعَ هَواهُ وَكانَ أَمرُهُ فُرُطًا
ترجمه :
با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می‌خوانند، و تنها رضای او را می‌طلبند! و هرگز بخاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر! و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هوای نفس پیروی کردند، و کارهایشان افراطی است.

1 ) سوره مبارکه الكهف آیه 46
المالُ وَالبَنونَ زينَةُ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَالباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوابًا وَخَيرٌ أَمَلًا
ترجمه :
مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست؛ و باقیات صالحات [= ارزشهای پایدار و شایسته‌] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخش‌تر است!

2 )
الصحیفة السجادیة ، دعای 40 ؛ 
بحارالأنوار، علامه مجلسی  ج 88 ص 314 ؛

«وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا نُعِيَ إِلَيْهِ مَيِّتٌ، أَوْ ذَكَرَ الْمَوْتَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتَّى لَا نُؤَمِّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ، وَ لَا اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ، وَ لَا اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ وَ سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ، وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ، وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً، وَ لَا تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّاً وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِيرَ إِلَيْكَ، وَ نَحْرِصُ لَهُ عَلَى وَشْكِ اللَّحَاقِ بِكَ حَتَّى يَكُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الَّذِی نَأْنَسُ بِهِ، وَ مَأْلَفَنَا الَّذِی نَشْتَاقُ إِلَيْهِ، وَ حَامَّتَنَا الَّتِی نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْهَا فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَيْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِراً، وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِماً، وَ لَا تُشْقِنَا بِضِيَافَتِهِ، وَ لَا تُخْزِنَا بِزِيَارَتِهِ، وَ اجْعَلْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِكَ، وَ مِفْتَاحاً مِنْ مَفَاتِيحِ رَحْمَتِكَ أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ.
ترجمه :
نيايش چهلم دعاى آن حضرت است هنگامى كه خبر مرگ كسى به او مى‏رسيد يا خود مرگ را ياد مى‏كرد اى خداوند، بر محمد و خاندان او درود فرست و ما را از آرزوهاى دور و دراز در امان دار و به صدق عمل آرزوهاى ما تنگ ميدان ساز، آن سان كه ما را آرزوى آن نبود كه به سر آوريم ساعتى را پس از ساعت ديگر و به پايان بريم روزى را پس از روز ديگر و بپيونديم نفسى را به نفس ديگر و بر داريم گامى را از پى گام ديگر. اى خداوند، ما را از فريب سراب آرزوها به سلامت دار و از شر و فساد آن ايمنى بخش و مرگ را در برابر ما بدار و روزى مباد كه از ياد مرگ غافل باشيم. اى خداوند، در اين جهان، آن چنان از عمل صالح برخوردارمان فرماى كه وعده ديدار تو را با همه نزديكى‏اش دير شماريم و آتش اشتياق ما در پيوستن به تو در دل زبانه كشد، آن سان كه مرگ سراى انس ما شود كه بدان دل بربنديم و آشيانه الفت ما كه به سوى آن پر بگشاييم و خويشاوند ما كه نزديك شدن به او را دوست بداريم. چون مرگ را بر سر ما آورى و بر ما فرود آرى، ما را به چنان مهمانى نيكبخت گردان. و چون بيامد، آرامش جان ما بدو قرار ده. مهمان ما را سبب شوربختى ما مگردان و از ديدار او ما را به خوارى ميفكن. او را درى از درهاى آمرزش و كليدى از كليدهاى رحمت خويش قرار ده. اى خداوندى كه جزاى نيكوكاران را بر عهده گرفته‏اى، اى خداوندى كه عمل مفسدان را به صلاح مى‏آورى، ما را در زمره هدايت يافتگان بميران، نه گمراهان. چنان كن كه مرگ را به پيشباز رويم، نه ناپسندش شمريم. چنان كن كه در شمار ثابتان باشيم، نه در شمار عاصيان و نه در شمار اصرار كنندگان بر گناه.


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1382/05/15
عنوان فیش :غرّه نشدن به خویشاوندیِ با خدا در رسیدن به هدف‌ها/صحیفه سجادیه دعای 46
کلیدواژه(ها) : نصرت الهی, غرور
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
[در رسیدن به هدفهای بلندِ نظام اسلامی، خود را نیازمند کمک الهی بدانیم؛ این را احساس کنیم. به تواناییهای خود و آنچه به نظر ما قدرت ماست، تکیه‌ی استقلالی و ذاتی نکنیم؛ از خدا کمک بخواهیم و خود را محتاج او بدانیم.]
ضمناً خود را خویشاوند خدا هم ندانیم و به خویشاوندیِ وهمیِ با خدا غرّه نشویم. یکی از چیزهایی که در دعاها ما را به‌شدّت از آن پرهیز داده‌اند، «الاغترار باللَّه»(1) است. نگوییم چون بندگان خوب خدا هستیم، نقمت الهی ما را نمی‌گیرد؛ نه، این خطاست. خدای متعال با هیچ‌کس، با هیچ قومی و با هیچ ملتی خویشاوندی ندارد. عمل و نیّت و صدق و مجاهدت آنهاست که تأثیر می‌گذارد و رحمت الهی را جلب می‌کند.
1 )
الصحیفه السجادیه، دعای46؛
مصباح المتهجد،طوسی ص369 ؛ 
مصباح الكفعمی،كفعمی ص433 ؛

... حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِی عَذَابِكَ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِكَ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الْمَخْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْهِ ...
ترجمه :
حجت و برهان تو استوار است و باطل نمی شود و فرمانروایی تو پابرجاست و از بین نمی رود پس عذاب همیشگی از آن كسی است از تو روی برتابد و ناامیدی ذلت بار از آن كسی است كه از تو ناامید گشته است و بدترين تیره روزی نصيب كسى است كه به تو مغرور شود. چنين كسى چه بسيار عذابهاى گوناگون خواهد چشيد و چه زمانهاى دراز كه در وادى شكنجه تو سرگردان خواهد ماند و آرزوی گشایش او چه دور است و چه ناامید است برای رهايى از تنگنايى كه در آن افتاده. همه اینها به خاطر عدالت در تدبیرت می باشد كه كه در آن ستم نمی كنی و به سبب داوری منصفانه توست كه در آن ظلم نمی كنی.


مربوط به :بیانات در دیدار دانشجویان دانشگاه شهید بهشتی - 1382/02/22
عنوان فیش :توبه یعنی برگشت از راه خطا و توجّه دادن دل به پروردگار/صحیفه سجادیه دعای 32
کلیدواژه(ها) : توبه, صحیفه سجادیه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
[توبه وظیفه همیشگی انسان است. پاکترین انسانها هم باید توبه کنند.] توبه یعنی برگشت به خدا، برگشت از راه خطا، توجّه دادن دل به پروردگار و رو را به طور کامل به خدا کردن. از امام سجّاد علیه‌السّلام چه کسی پاکتر؟ شما به صحیفه‌ی سجّادیه از اوّل تا آخر نگاه کنید؛ ببینید چه حالی، چه سوز و گدازی و چه توبه‌ای در آن نهفته است: «هذا مقام من استحیی لنفسه منک و سخط علیها و رضی عنک(1)». امام سجّاد علیه‌السّلام به خدای متعال عرض می‌کند: پروردگارا! من بر نفس خودم که گاهی از فرمان تو سرپیچی کرده، خشمگینم. از تو راضی‌ام و به‌خاطر سرپیچی نفس از تو شرمنده‌ام. این راز و نیاز و سوز و گداز امام سجاد علیه‌السّلام است.
1 )
الصحيفة  السجادیة ،  دعای 32 ؛ 
مصباح‏المتهجد،طوسی،ص188 ؛ الإقبال،ابن طاووس،ص394 ؛ مصباح‏الكفعمی،كفعمی،ص55  ؛ بحارالأنوار،مجلسی،ج95،ص264

...وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْيَا لِنَفْسِهِ مِنْكَ، وَ سَخِطَ عَلَيْهَا، وَ رَضِيَ عَنْكَ، فَتَلَقَّاكَ بِنَفْسٍ خَاشِعَةٍ، وَ رَقَبَةٍ خَاضِعَةٍ، وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَايَا وَاقِفاً بَيْنَ الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ....
ترجمه :
... و این جایگاه كسی است كه درباره خویش از تو شرمسار است و بر خویش خشمگین است و از تو خشنود است. پس با جانی خاشع و گردنی فروافكنده و پشتی گران بار از گناهان بین بیم و امید به تو با تو روبرو شده است...


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه - 1381/06/24
عنوان فیش :خواسته‌ها و هوسهای جسمانی عامل تردیدافکنی در دل انسان/صحیفه سجادیه دعای 27
کلیدواژه(ها) : دشمن
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
[انقلاب، زنده و پویاست ، تنها امیدی دشمن این است که مفاهیم و مبانی انقلاب را در دل مردم و پیش از آنها در دل مسؤولان دچار تردید کنند] تردید، صفت بسیار بد و عنصر خطرناکی است. این تردید را با استدلال القاء نمی‌کنند؛ استدلالی وجود ندارد. امروز نظامی که مدّعیِ رهبری دنیاست - که در رأسش هم امریکاست - جز ظلم، خونریزی، خشونتهای بی‌نظیر، تضییع حقوق و تبعیض، چیز دیگری از خود نشان نمی‌دهد و نمی‌تواند اطمینانی در دل کسی به وجود آورد؛ بنابراین استدلالی ندارند. با تبلیغات، با خریدن اشخاص و با شیرین کردن دهن این و آن، سعی می‌کنند در درون کالبد نظام اسلامی اختلال ایجاد کنند. باید مراقب این بود. نه تنها شما، بلکه همه‌ی ما باید مراقب این خطر باشیم. هر کس در درجه‌ی اوّل باید مراقب دل خود و سپس مراقب دل مجموعه و مرتبطانِ به خود باشد. دلهای سرشار از ایمان و معرفت و روشن‌بینی، هرگز مغلوب و مرعوب نمی‌شوند. برای مرعوب شدن، مغلوب شدن، تسلیم‌شدن و وادادگی، اوّل باید در دلها تردید ایجاد کرد. این تردیدها همیشه از راه مغز وارد نمی‌شود؛ گاهی از راه جسم هم وارد می‌شود.خواسته‌ها و هوسهای جسمانی، میل به پول - که در بخشی از دعای صحیفه‌ی سجادیه؛ همان دعایی که در ایّام جبهه، خیلی از جوانان ما آن را می‌خواندند: «و حصّن ثغور المسلمین» آمده است که فکر مالِ فتون (مال فتنه‌انگیز) را از دل آنها ببر (1)، مالِ فتنه‌انگیز، جاه‌طلبی، مقام‌طلبی، راحت‌طلبی، عیش‌طلبی و تجمّل‌طلبی چیزهایی است که تردید را از طریق جسم و شهوات، وارد دل و مغز انسان می‌کند. مراقب اینها باشید.
1 )
الصحیفة السجادیة ، دعای 27 ؛

وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ لِأَهْلِ الثُّغُورِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ حَصِّنْ ثُغُورَ الْمُسْلِمِينَ بِعِزَّتِكَ، وَ أَيِّدْ حُمَاتَهَا بِقُوَّتِكَ، وَ أَسْبِغْ عَطَايَاهُمْ مِنْ جِدَتِكَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ كَثِّرْ عِدَّتَهُمْ، وَ اشْحَذْ أَسْلِحَتَهُمْ، وَ احْرُسْ حَوْزَتَهُمْ، وَ امْنَعْ حَوْمَتَهُمْ، وَ أَلِّفْ جَمْعَهُمْ، وَ دَبِّرْ أَمْرَهُمْ، وَ وَاتِرْ بَيْنَ مِيَرِهِمْ، وَ تَوَحَّدْ بِكِفَايَةِ مُؤَنِهِمْ، وَ اعْضُدْهُمْ بِالنَّصْرِ، وَ أَعِنْهُمْ بِالصَّبْرِ، وَ الْطُفْ لَهُمْ فِی الْمَكْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَرِّفْهُمْ مَا يَجْهَلُونَ، وَ عَلِّمْهُمْ مَا لَا يَعْلَمُونَ، وَ بَصِّرْهُمْ مَا لَا يُبْصِرُونَ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَنْسِهِمْ عِنْدَ لِقَائِهِمُ الْعَدُوَّ ذِكْرَ دُنْيَاهُمُ الْخَدَّاعَةِ الْغَرُورِ، وَ امْحُ عَنْ قُلُوبِهِمْ خَطَرَاتِ الْمَالِ الْفَتُونِ، وَ اجْعَلِ الْجَنَّةَ نُصْبَ أَعْيُنِهِمْ، وَ لَوِّحْ مِنْهَا لِأَبْصَارِهِمْ مَا أَعْدَدْتَ فِيهَا مِنْ مَسَاكِنِ الْخُلْدِ وَ مَنَازِلِ الْكَرَامَةِ وَ الْحُورِ الْحِسَانِ وَ الْأَنْهَارِالْمُطَّرِدَةِ بِأَنْوَاعِ الْأَشْرِبَةِ وَ الْأَشْجَارِ الْمُتَدَلِّيَةِ بِصُنُوفِ الثَّمَرِ حَتَّى لَا يَهُمَّ أَحَدٌ مِنْهُمْ بِالْإِدْبَارِ، وَ لَا يُحَدِّثَ نَفْسَهُ عَنْ قِرْنِهِ بِفِرَارٍ. اللَّهُمَّ افْلُلْ بِذَلِكَ عَدُوَّهُمْ، وَ اقْلِمْ عَنْهُمْ أَظْفَارَهُمْ، وَ فَرِّقْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَسْلِحَتِهِمْ، وَ اخْلَعْ وَثَائِقَ أَفْئِدَتِهِمْ، وَ بَاعِدْ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ أَزْوِدَتِهِمْ، وَ حَيِّرْهُمْ فِی سُبُلِهِمْ...
ترجمه :
دعاى آن حضرت است درباره مرزبانان بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و مرزهاى مسلمانان رابه پيروزمندى خويش استوار گردان و مرزبانان را به نيروى خود يارى ده و از خزانه افضال خويش عطايشان به فراوانى ارزانى دار. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و شمارشان افزون كن و سلاحشان برنده. حوزه‏هاشان حراست فرماى و پيرامونشان را نفوذ ناپذير گردان. جمعشان متحد كن و خود به تدبير كارهاشان پرداز. سر رشته آذوقه‏شان گسسته مگردان و دشواريها از پيش پايشان بردار. آنان را به نصرت خويش قوت بخش و به شكيبايى مدد نماى و دفع مكر دشمن را به ايشان بياموز. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و به مدافعان مرزها هر چه نمى‏شناسند بشناسان و ايشان را هر چه نمى‏دانند بياموز و چشمانشان را بر هر چه نمى‏بينند بگشاى. بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندان او و چون با دشمنان روياروى شوند، ياد دنياى مكار فريبنده از خاطرشان بزداى و هوس حطام فتنه‏انگيز اين جهانى از دلشان محو كن و بهشت را پيش چشم ايشان دار و آن مساكن جاويد و آن منازل كريم و آن حوران خوبروى و آن جويباران سرشار از آشاميدنى‏هاى نغز و گوارا و آن درختان سر فرو داشته و بارور از ميوه‏هاى گونه‏گون بهشتى را به آنان بنماى، تا هواى پشت كردن به دشمن در دل هيچ يك از ايشان نجنبد و خيال گريختن از هماورد از خاطر كس نگذرد. اى خداوند، به اين نيايش، خصمشان درهم شكن و چنگال دشمن از تنشان كوتاه كن و ميان دشمنان و سلاحهايشان جدايى افكن و بند دلشان بگسل و چنان كن كه ميان ايشان و زاد و توشه ايشان فاصله‏اى بزرگ پديد آيد و در راه سرگشته و حيرانشان گردان و آن سان كن كه راه خويش گم كنند...


مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس - 1381/03/07
عنوان فیش :وابستگی رضوان یا خشم الهی به رفتار خود انسان/صحیفه سجادیه دعای 48
کلیدواژه(ها) : رضای الهی, عمر انسان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عمر، چیزِ بی‌اعتباری است؛ هیچ نمی‌شود اطمینان داشت که ما تا فردا، تا آخر دوره و تا یک دوره‌ی دیگر هستیم و این فرصت را داریم. در اوّلِ تشکیل این مجلس که ما شما برادران و خواهران عزیز را در همین حسینیه زیارت کردیم، جمعی در بین ما حضور داشتند که الان نیستند. آنها هستند و عملشان؛ آنها هستند و نیّاتشان؛ آنها در محضر خدای متعال هستند. امیدواریم خداوند متعال با آنها با نهایت رحمت و مغفرت و فضل خود رفتار کند و مقاماتشان را ان‌شاءاللَّه عالی گرداند. به‌هرحال ما، هم فرصت استغفار و هم فرصت عمل داریم. آنهایی که رفتند، دیگر این فرصتها را ندارند: «و فی‌الاخرة عذابٌ شدیدٌ و مغفرةٌ من اللَّه و رضوان(1)»؛ باید برای یکی از این دو، هدفگیری کرد؛ از این دو حالت خارج نیست. یا مغفرت و رضوان الهی است، یا خدای نخواسته خشم و سخط الهی. تأمین کننده هم جز خود ما کس دیگری نیست. اگر قرار است فضل الهی شامل ما شود، یا رحمت و مغفرت الهی ما را دریابد، باز با خواست خود ماست؛ باید خود ما آن رحمت را بخواهیم: «لیس یردّ غضبک الّا حلمک و لا یرّد سخطک الّا عفوک و لا یجیر من عقابک الّا رحمتک و لا ینجینی منک الّا التّضرع الیک(2)». باید به خدای متعال متوسّل و متضرّع شد.
1 ) سوره مبارکه الحديد آیه 20
اعلَموا أَنَّمَا الحَياةُ الدُّنيا لَعِبٌ وَلَهوٌ وَزينَةٌ وَتَفاخُرٌ بَينَكُم وَتَكاثُرٌ فِي الأَموالِ وَالأَولادِ ۖ كَمَثَلِ غَيثٍ أَعجَبَ الكُفّارَ نَباتُهُ ثُمَّ يَهيجُ فَتَراهُ مُصفَرًّا ثُمَّ يَكونُ حُطامًا ۖ وَفِي الآخِرَةِ عَذابٌ شَديدٌ وَمَغفِرَةٌ مِنَ اللَّهِ وَرِضوانٌ ۚ وَمَا الحَياةُ الدُّنيا إِلّا مَتاعُ الغُرورِ
ترجمه :
بدانید زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و تجمّل پرستی و فخرفروشی در میان شما و افزون طلبی در اموال و فرزندان است، همانند بارانی که محصولش کشاورزان را در شگفتی فرو می‌برد، سپس خشک می‌شود بگونه‌ای که آن را زردرنگ می‌بینی؛ سپس تبدیل به کاه می‌شود! و در آخرت، عذاب شدید است یا مغفرت و رضای الهی؛ و (به هر حال) زندگی دنیا چیزی جز متاع فریب نیست!

2 )
الصیفة السجادیه ، دعای  48 ؛

... اللَّهُمَّ لَيْسَ يَرُدُّ غَضَبَكَ إِلَّا حِلْمُكَ، وَ لَا يَرُدُّ سَخَطَكَ إِلَّا عَفْوُكَ، وَ لا يُجِيرُ مِنْ عِقَابِكَ إِلَّا رَحْمَتُكَ، وَ لَا يُنْجِينِی مِنْكَ إِلَّا التَّضَرُّعُ إِلَيْكَ وَ بَيْنَ يَدَيْكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ، وَ هَبْ لَنَا يَا إِلَهِی مِنْ لَدُنْكَ فَرَجاً بِالْقُدْرَةِ الَّتِی بِهَا تُحْيِی أَمْوَاتَ الْعِبَادِ، وَ بِهَا تَنْشُرُ مَيْتَ الْبِلَادِ ...
ترجمه :
... اى خداوند، غضب تو را جز حلم تو فرو نمى‏نشاند و سخط تو را جز عفو تو باز نمى‏گرداند و در برابر عقاب تو جز رحمتت پناهگاهى نيست. و مرا جز تضرع به درگاه تو و زارى در برابر تو هيچ چيز از عذابت نمى‏رهاند. پس بر محمد و آل محمد درود بفرست و اى خداى من، بدان قدرت كه تو راست و مردگان را بدان حيات مى‏بخشى و بلاد مرده را زنده مى‏كنى، در كار من گشايشى پديد آور...


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1380/09/21
عنوان فیش :حرکت کردن در مسیر ایمان، لازمه ایمان آوردن/صحیفه سجادیه دعای 48
کلیدواژه(ها) : ایمان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یک آیه را از سوره‌ی مبارکه‌ی آل‌عمران در نظر گرفته‌ام تا با شما عزیزان مطرح کنم و چند دقیقه در پرتو این آیه با هم پیش برویم. آن آیه‌ی شریفه این است: «بسم‌اللَّه‌الرّحمن‌الرّحیم. ربّنا انّنا سمعنا منادیاً ینادی للأیمان أن امنوا بربّکم فامنّا ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا و کفّر عنّا سیّئاتنا و توفّنا مع الأبرار».(1) شاید جمع حاضر در این جلسه جزو کسانی باشند که بشود این آیه را از زبان آنها بیان کرد. مفاد آیه، گفتار جمعی از اولوالالباب است؛ خردمندان و خردورزان. اینها عرض می‌کنند: پروردگارا! ما ندای آن منادی‌ای که ما را به ایمان دعوت می‌کرد، شنیدیم و اجابت کردیم و ایمان آوردیم. می‌شود حدس زد که وقتی می‌گویند ایمان آوردیم، مراد فقط ایمان قلبی نیست؛ بلکه ایمان در قلب و زبان و عمل است، که البته این هم مراتبی دارد؛ کامل، کاملتر، نیمه‌کاره، ناقص. «فأمّنا»؛ ما ایمان آوردیم و در این مسیر به راه افتادیم؛ نه این‌که فقط یک نظریه را قبول کردیم؛ نه. در مسیر ایمان به حرکت درآمدیم.
 
درخواست این جمع از خدای متعال در مقابل این ارائه‌ی گزارش چیست؟ می‌فرماید: «ربّنا فاغفرلنا ذنوبنا»؛اوّل، مغفرت خود را شامل حال ما کن. نگوییم ما برای کدام گناهمان از خدای متعال مغفرت بخواهیم. سرتاپای بنده و امثال بنده، خطا و لغزش و گناه است. وقتی خدای متعال درباره‌ی پیغمبرش می‌فرماید: «لیغفر لک اللَّه ما تقدّم من ذنبک و ما تأخّر»؛(2) وقتی در قرآن و دعاها و ادعیه‌ی صحیفه‌ی سجادیّه و غیر آن، برای پیغمبر و اولیایش از خدای متعال طلب مغفرت می‌شود،(3) تکلیف ما روشن است: اوّل، طلب مغفرت و آمرزش. «ربّنا فاغفر لنا ذنوبنا و کفّر عنّا سیّئاتنا»؛ این تکفیر، ترمیم خطاهاست. ما بالاخره در مسیر حرکت خود، خطاهایی کرده‌ایم و خدشه‌هایی به وجود آورده‌ایم؛ ترمیم این را هم از خدا می‌خواهیم. بعد، «و توفّنا مع الأبرار»؛مرگ ما و عبور ما از دروازه‌ی این عالم به ملکوت را هم با ابرار قرار بده. مثل آنها و در جهت آنها بمیریم، که مهمترین مسأله، مسأله‌ی عاقبت است. بزرگترین توفیق برای یک فرد یا یک جمع این است که بتواند این ایمان را در عمل و رفتار و زندگی خود صادقانه نشان دهد و این درخواست را از خدای متعال بخواهد. اگر ما بتوانیم با صدق و طلب واقعی از خدای متعال، این درخواست را بکنیم و این گزارش را بدهیم؛ یعنی بگوییم: «ربّنا انّنا سمعنا منادیاً ینادی للأیمان أن امنوا بربّکم فامنّا»، نسبت به جمع حاضر تطبیق می‌کند.
1 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 193
رَبَّنا إِنَّنا سَمِعنا مُنادِيًا يُنادي لِلإيمانِ أَن آمِنوا بِرَبِّكُم فَآمَنّا ۚ رَبَّنا فَاغفِر لَنا ذُنوبَنا وَكَفِّر عَنّا سَيِّئَاتِنا وَتَوَفَّنا مَعَ الأَبرارِ
ترجمه :
پروردگارا! ما صدای منادی (تو) را شنیدیم که به ایمان دعوت می‌کرد که: «به پروردگار خود، ایمان بیاورید!» و ما ایمان آوردیم؛ پروردگارا! گناهان ما را ببخش! و بدیهای ما را بپوشان! و ما را با نیکان (و در مسیر آنها) بمیران!

2 ) سوره مبارکه الفتح آیه 2
لِيَغفِرَ لَكَ اللَّهُ ما تَقَدَّمَ مِن ذَنبِكَ وَما تَأَخَّرَ وَيُتِمَّ نِعمَتَهُ عَلَيكَ وَيَهدِيَكَ صِراطًا مُستَقيمًا
ترجمه :
تا خداوند گناهان گذشته و آینده‌ای را که به تو نسبت می‌دادند ببخشد (و حقّانیت تو را ثابت نموده) و نعمتش را بر تو تمام کند و به راه راست هدایتت فرماید؛

3 )
الصحیفة السجادیة ،  دعای 48 ؛

(1) اللَّهُمَّ هَذَا يَوْمٌ مُبَارَكٌ مَيْمُونٌ، وَ الْمُسْلِمُونَ فِيهِ مُجْتَمِعُونَ فِی أَقْطَارِ أَرْضِكَ، يَشْهَدُ السَّائِلُ مِنْهُمْ وَ الطَّالِبُ وَ الرَّاغِبُ وَ الرَّاهِبُ وَ أَنْتَ النَّاظِرُ فِی حَوَائِجِهِمْ، فَأَسْأَلُكَ بِجُودِكَ وَ كَرَمِكَ وَ هَوَانِ مَا سَأَلْتُكَ عَلَيْكَ أَنْ تُصَلِّيَ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ. (2) وَ أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ رَبَّنَا بِأَنَّ لَكَ الْمُلْكَ، وَ لَكَ الْحَمْدَ، لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْحَلِيمُ الْكَرِيمُ الْحَنَّانُ الْمَنَّانُ ذُو الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، مَهْمَا قَسَمْتَ بَيْنَ عِبَادِكَ الْمُؤْمِنِينَ مِنْ خَيْرٍ أَوْ عَافِيَةٍ أَوْ بَرَكَةٍ أَوْ هُدًى أَوْ عَمَلٍ بِطَاعَتِكَ، أَوْ خَيْرٍ تَمُنُّ بِهِ عَلَيْهِمْ تَهْدِيهِمْ بِهِ إِلَيْكَ، أَوْ تَرْفَعُ لَهُمْ عِنْدَكَ دَرَجَةً، أَوْ تُعْطِيهِمْ بِهِ خَيْراً مِنْ خَيْرِ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ أَنْ تُوَفِّرَ حَظِّی وَ نَصِيبِی مِنْه‏....... وَ أَسْتَكْفِيكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِی (24) وَ أَسْتَرْزِقُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ ارْزُقْنِی (25) وَ أَسْتَعِينُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَعِنِّی. (26) وَ أَسْتَغْفِرُكَ لِمَا سَلَفَ مِنْ ذُنُوبِی، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اغْفِرْ لِی. (27) وَ أَسْتَعْصِمُكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اعْصِمْنِی، فَإِنِّی لَنْ أَعُودَ لِشَيْ‏ءٍ كَرِهْتَهُ مِنِّی إِنْ شِئْتَ ذَلِكَ....».
ترجمه :
بار خدايا، امروز روزى مبارك است و خجسته و مسلمانان در اقطار زمين تو گردهم آمده‏اند. برخى سائلان آمرزش تواند، برخى طالبان نعمت تو، جمعى با دلى پر شوق و اميد و جمعى ترسان و لرزان و تو در نيازمنديشان مى‏نگرى. پس، از تو مى‏خواهم به جود و كرمت و آسان بودن خواهش من در نزد تو كه بر محمد و خاندان او درود فرستى. اى خداوند ما، اى پروردگار ما، از آن توست پادشاهى و خاصّ توست حمد و سپاس. هيچ خدايى جز تو نيست. تويى خداوند بردبار كريم مهربان بخشنده صاحب جلالت و اكرام. تويى آفريدگار آسمان‏ها و زمين. از تو مى‏خواهم كه هر گاه ميان بندگان مؤمن خود خيرى يا عافيتى يا بركتى يا هدايتى تقسيم كنى، يا توفيق طاعتشان نصيب فرمايى، يا برايشان منّت نهى و به عملى نيك به سوى خود هدايتشان كنى، يا درجات و مراتبشان در نزد خود بر افرازى يا خيرى از خيرات دنيا و آخرت ارزانيشان مى‏دارى، در حظّ و نصيب من از آن‏ بیفزایی ... از تو خواهم كه مرا كفايت كنى، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا كفايت كن. از تو خواهم كه مرا روزى دهى، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا روزى ده. از خواهم كه مرا مدد فرمايى، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا مدد فرماى. از تو خواهم كه گناهان گذشته مرا بيامرزى، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا بيامرز. از تو خواهم كه مرا از گناه مصون دارى، پس بر محمد و خاندانش درود بفرست و مرا از گناه مصون دار، كه اگر مشيّت تو باشد، هرگز به كارى كه تواش نپسندى باز نگردم‏ ...


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از مدّاحان - 1380/06/18
عنوان فیش :تبیین حقیقت توسط شعرا، علت تجلیل ائمه(علیهم السلام) از ایشان
کلیدواژه(ها) : شاعر, کمیت اسدی, دعبل خزاعی, تبیین, عزاداری‌های اهل‌بیت (علیهم‌السلام)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امروز مثل خیلی از دورانهای دیگر تاریخ، ما - جریان ولایت و دوستداران ائمّه علیهم‌السّلام - به تبیین احتیاج داریم؛ گفتن، بیان کردن، روشن کردن و حقایق را در معرض بینایی و دانایی انسانها قرار دادن. اگر اهمیتِ تبیین نبود، امام صادق علیه‌السّلام شاعری مثل «کُمیْت» را آن گونه مورد عنایت قرار نمی‌داد؛ یا امام هشتم علیه‌السّلام «دِعبل» را؛(1) یا امام چهارم علیه‌السّلام «فرزدق» را.(2) شعرای معروفی که شما اسمهایشان را شنیده‌اید - مثل فرزدق، کُمیْت و دیگران - اینها سلمان زمان خودشان نبودند؛ اینها در مقایسه‌ی با اصحاب عالی‌مقام ائمّه، خیلی متوسّط بودند. نه معرفتشان به قدر معرفت «زراره» و «محمدبن‌مسلم» و امثال اینها بود؛ نه فعّالیتشان در محیط اهل بیت زیاد بود. اما شما می‌بینید امام از اینها تجلیلی می‌کند که از خیلی از اصحاب بزرگوار خودش نمی‌کند؛ چرا؟ به‌خاطر تبیین. چون اینها در یک جا حرفی زدند و نکته‌ای را روشن کردند که مثل خورشیدی بر ذهنها و دلها تابیده و حقیقتی را برای مردم روشن کرده است.
این‌که فرمودند: «من قال فینا شعراً و بکی أو أبکی وجب له الجنّة» (3) کسی شعری درباره‌ی ما بگوید و چشمی را بگریاند، بهشت بر او واجب می‌شود - معنایش چیست؟ معنایش این است که بهشت را ارزان کرده‌اند؟ بهشتی که این همه باید عبادت کرد تا به آن رسید، آیا آن را این‌طور دم دستی کرده‌اند؟ یا نه؛ آن کار، آن شعر گفتن و تسخیر دل با آن شعر و انتقال یک مطلب در آن روز، آن‌قدر مهم بوده که به خاطر آن اهمیت، جا داشته است که در مقابل یک بیت شعری که این‌گونه تأثیر می‌گذارد، بهشت را به او وعده دهند. هر وقت شعر شما این اثر را داشته باشد، بدون بروبرگرد، همان وعده‌ی بهشت در مقابلش وجود دارد. این یک محاسبه‌ی کاملاً منطقی و روشن است.
1 )
رجال‏ الكشی ، محمد بن عمر كشی ص 504 ؛

«بلغنی أن دعبل بن علی وفد على أبی الحسن الرضا (ع) بخراسان فلما دخل عليه، قال له إنی قد قلت قصيدة و جعلت‏فی نفسی أن لا أنشدها أحدا أولى منك فقال هاتها فأنشده قصيدته التی يقول فيها أ لم تر أنی مذ ثلاثين حجة أروح و أغدو دائم الحسرات‏ أرى فيئهم فی غيرهم متقسما و أيديهم من فيئهم صفرات‏ قال فلما فرغ من إنشادها قام أبو الحسن (ع) فدخل منزله، و بعث إليه بخرقة خز فيها ستمائة دينار، و قال للجارية قولی له يقول لك مولای استعن بهذه على سفرك و أعذرنا فقال له دعبل لا و الله ما هذا أردت و لا له خرجت، و لكن قولی له هب لی ثوبا من ثيابك فردها عليه أبو الحسن (ع) و قال له خذها و بعث إليه بجبة من ثيابه، فخرج دعبل حتى ورد قم، فنظروا إلى الجبة و أعطوه بها ألف دينار، فأبى عليهم، و قال لا و الله و لا خرقة منها بألف دينار، ثم خرج من قم فاتبعوه قد جمعوا و أخذوا الجبة، فرجع إلى قم و كلمهم فيها، فقالوا ليس إليها سبيل، و لكن إن شئت فهذه الألف دينار فقال نعم و خرقة منها، فأعطوه ألف دينار و خرقة منها.»
ترجمه :
ابو عمرو كشى گويد: دعبل بن على خدمت حضرت رضا عليه السلام رسيد در هنگامى كه آن جناب در خراسان بود، پس از اينكه در مجلس حضرت وارد شد عرض كرد: من قصيده‏اى در باره شما سروده‏ام و با خود عهد كرده‏ام كه او را نخست در محضر شما بخوانم. امام رضا عليه السلام فرمود: قصيده خود را بخوانيد. وى ابتداء اين دو بيت را قرائت كرد: الم تر أنى من ثلاثين حجة أروح و أغدوا دائم الحسرات‏ أرى فيئهم فی غيرهم متقسما و ايديهم من فيئهم قصرات‏ راوى گويد: پس از اينكه دعبل شعر خود را خواند حضرت رضا عليه السلام از مجلس برخاست و به اندرون رفت، و يك كيسه خز كه در آن ششصد دينار بود به يكى از كنيزكان خود داد و فرمود: اين كيسه را به دعبل بدهيد، و بگوئيد اين خرج سفر شما است و ما را معذور بداريد. وقتى كه كنيز كيسه را به دعبل داد گفت: به خداوند سوگند من اين قصيده را به خاطر پول نگفته‏ام، و براى پول گرفتن هم به اينجا نيامده‏ام، و ليكن از حضرت رضا بخواهيد يكى از جامه‏هاى خود را به من بدهد. كنيز برگشت و گفت: مولايم ميفرمايند اين پيراهن مرا بگير و دينارها را هم بردار كه روزى بدردت خواهد خورد.

2 )
رجال‏ الكشی ، محمد بن عمر كشی ص  129؛
الاختصاص ،شیخ مفید، ص 193 ؛ 
روضةالواعظين، فتال نیشابوری ج  1 ص  201 ؛

« قال فغضب هشام و أمر بحبس الفرزدق فحبس بعسفان بين مكة و المدينة، فبلغ ذلك علی بن الحسين (ع) فبعث إليه باثنی عشر ألف درهم، و قال أعذرنا يا أبا فراس فلو كان عندنا أكثر من هذا لوصلناك به، فردها و قال يا ابن رسول الله ما قلت الذی قلت إلا غضبا لله و لرسله و ما كنت لأرزی عليه شيئا، فردها عليه و قال بحقی عليك لما قبلتها فقد رأى الله مكانك و علم نيتك، فقبلها فجعل الفرزدق يهجو هشاما و هو فی الحبس فكان مما هجا به قوله أ تحبسنی بين المدينة و التی إليها قلوب الناس يهوی منيبها تقلب رأسا لم يكن رأس سيد و عينا له حولاء باد عيوبها فبعث إليه فأخرجه.
ترجمه :
گويد هشام خشمگين شد و دستور داد فرزدق را زندانى كردند و او را به زندان عسفان كه ميان مكه و مدينه است انداختند و چون اين خبر به اطلاع امام سجاد رسيد دوازده هزار درهم براى او فرستادند و گفتند: اى ابو فراس! ما را معذور دار كه اگر بيش از اين داشتيم براى تو مى‏فرستاديم. فرزدق آن را پس فرستاد و گفت: اى پسر پيامبر! آنچه سرودم فقط براى رضاى خدا و رسول خدا سرودم و نمى‏خواهم با چيز ديگرى آميخته شود. امام سجاد براى او برگرداند و پيام داد ترا سوگند مى‏دهم به حق خودم بر تو كه بپذيرى كه خداوند از نيت تو آگاه است و آن را پذيرفته است، و فرزدق هنگامى كه در زندان بود هشام را هجو گفت كه از جمله اين دو بيت است: «آيا مرا ميان مدينه و شهرى كه دلهاى مردم در هواى آن است (مكه) زندانى مى‏كنى؟ آن شخص (هشام) سرى بر تن مى‏كشد كه سر سرور نيست و چشمهاى لوچى دارد كه عيبهاى او را آشكار مى‏سازد.» «1» هشام كسى را فرستاد و فرزدق را از زندان آزاد كرد.

3 )
ثواب‏ الأعمال و عقاب الأعمال‏، شیخ صدوق ص 84؛
رجال‏ الكشی، شیخ طوسی، ص 289 ؛ 
كامل الزیارات، محمد بن قولویه، ص 106 ؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی، ج 44، ص 289 ؛

من أنشد فی الحسين ع بيتا من شعر فبكى و أبكى عشرة فله و لهم الجنة فلم يزل حتى قال و من أنشد فی الحسين ع‏شعرا فبكى و أظنه قال أو تباكى فله الجنة
ترجمه :
صالح بن عقبه از امام صادق عليه السّلام روايت كرده است كه فرمود: هر كس در [مرثيه] حسين عليه السّلام يك بيت شعر بخواند و بگريد و ده نفر را بگرياند، پس سزاى او و آنها (كه گريه كردند) بهشت است؛ و هر كس در رثاى حسين عليه السّلام بيتى بخواند و نه نفر را بگرياند، پاداش او و آنها بهشت است؛ پس بر همين منوال [ادامه داد] تا اينكه فرمود: هر كس در مرثيه حسين شعر بخواند، و بگريد، و گمان مى‏كنم كه فرمود: يا اينكه خود را گريان نشان دهد (تباكى كند) پس بهشت بر او واجب می گردد.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از اصحاب فرهنگ و هنر - 1380/05/01
عنوان فیش :هنر را برای خدا خرج کنید
کلیدواژه(ها) : هنر, هنر اسلامی, اخلاص
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امیدوارم که ارزش هنر در همان جایگاه حقیقی خودش، اوّل مورد توجّه اهل هنر قرار گیرد و آنها به ارزش محموله باارزشی که در وجودشان است، توجّه کنند و آن را احترام نمایند. احترام کردنش هم به این است که آن را در جای شایسته‌ای خرج کنند. امام سجاد (علیه‌السّلام) در حدیثی میفرمایند: جان و وجود انسانىِ تو ارزشمندترین چیزهاست؛ هیچ چیزی جز بهشت موعود خدا نمیتواند بهای این جان قرار گیرد؛ این را به‌غیر بهشت خدا ندهید.(1) هنر، بخشی از آن فاخرترین و ارزشمندترین قسمتهای جان انسانی است؛ باید برای این ارزش قائل شد و آن را برای خدا خرج کرد. البته وقتی میگوییم برای خدا خرج کنید، فوراً ذهن به طرف همان حالت قشریگری و ریاکاری نرود.
1 )
تحف العقول، النص، ص: 391؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏1، ص: 144؛

َ ...قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع إِنَّ جَمِيعَ مَا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا بَحْرِهَا وَ بَرِّهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا عِنْدَ وَلِيٍّ مِنْ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ وَ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِحَقِّ اللَّهِ كَفَيْ‏ءِ الظِّلَالِ ثُمَّ قَالَ أَ وَ لَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا يَعْنِي الدُّنْيَا فَلَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِيعُوهَا بِغَيْرِهَا فَإِنَّهُ مَنْ رَضِيَ مِنَ اللَّهِ بِالدُّنْيَا فَقَدْ رَضِيَ بِالْخَسِيس‏...
ترجمه :
... على بن حسين عليهما السّلام فرمود: همانا هر آنچه كه در شرق و غرب دنيا از دريا گرفته تا خشكى دشت و كوه آن كوه خورشيد بر آن تابيده نزد دوستى از دوستداران خدا و معرفت داران به حقّ خدا همچون بازگشت سايه است. پس آنگاه فرمود: آيا آزاده‏اى نيست كه اين ته‏مانده جويده شده- يعنى دنيا- را براى اهلش واگذارد؟ جان‏هاى شما را قيمتى جز بهشت نباشد؛ پس به غير آن نفروشيد؛ چرا كه هر كه از خدا به دنيا خشنود شود بى‏گمان به چيزى پست خشنود شده است...


مربوط به :شرح حدیث در ابتدای جلسه درس خارج فقه - 1379/08/23
عنوان فیش :مبغوض‌ترین مردم، کسی است که خدا را متّهم کند
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, الله (جل جلاله)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
وَ قیلَ لِاَبی عَبدِ اللهِ (عَلَیهِ السَّلامُ): مَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ فَقالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اَکثَرُهُم‌ ذِکراً للهِ‌ وَ اَعمَلُهُم‌ بِطاعَةِ اللهِ؛‌ قُلتُ فَمَن اَبغَضُ الخَلقِ اِلَى الله؟ قالَ )عَلَیهِ السَّلامُ) مَن یَتَّهِمُ اللهَ؛ قُلتُ اَحَدٌ یَتَّهِمُ اللهَ؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَنِ استَخارَ اللهَ فَجاءَتهُ الخیَرَةُ بِما یَکرَهُ فَیَسخَطُ فَذلِکَ یَتَّهِمُ اللهَ؛ قُلتُ وَ مَن؟ قالَ یَشکُو اللهَ؛ قُلتُ وَ اَحَدٌ یَشکُوهُ؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَن اِذَا ابتُلِیَ شَکا بِاَکثَرَ مِمّا اَصابَهُ؛ قُلتُ وَ مَن؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اِذا اُعطیَ لَم یَشکُر وَ اِذَا ابتُلیَ لَم یَصبِر؛ قُلتُ فَمَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مَن اِذا اُعطیَ شَکَرَ وَ اِذَا ابتُلیَ صَبَر.(۱)
وَ قیلَ لِاَبی عَبدِ اللهِ (عَلَیهِ السَّلامُ): مَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ فَقالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اَکثَرُهُم‌ ذِکراً لله
بنا بر این روایت، نفْس یاد خدا یک ارزش است، با قطع نظر از اطاعت که آن هم یک ارزش دیگری است؛ وجه آن هم معلوم است، چون خود ذکر و یاد، مقدّمه‌ی همه‌ی خیرات است؛ «اِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّکر»(۲) که اصلاً [اگر] یاد و توجّه و ذکر نباشد، اِنذار انبیا هم امکان‌پذیر نخواهد بود؛ یعنی توجّه و یاد. نقطه‌ی مقابل ذکر، غفلت است که اگر غفلت شد، باب همه‌ی خیرات بر روی انسان بسته خواهد شد. لذاست که خود ذکر در اینجا یک ارزشی محسوب شده.

قُلتُ فَمَن اَبغَضُ الخَلقِ اِلَى الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مَن یَتَّهِمُ الله
آن [فِقره‌ی قبلی] «اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله» بود، [یعنی] عزیزترین مردم؛ در این [فِقره] سؤال میکند که مبغوض‌ترین مردم کیست؟ [حضرت میفرمایند:] آن کسی که خدا را متّهم کند.

قُلتُ اَحَدٌ یَتَّهِمُ الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم، مَنِ استَخارَ اللهَ فَجاءَتهُ الخیَرَةُ بِما یَکرَهُ فَیَسخَطُ فَذلِکَ یَتَّهِمُ الله
راوی میگوید: عرض کردم مگر کسی خدا را متّهم میکند؟ فرمود: [بله]، کسی که در یک مسئله‌ای از خدای متعال طلب خیر میکند -در اینجا معلوم نیست که مراد از استخاره، این استخاره‌ای که ما با تسبیح و قرآن میکنیم باشد؛ استخاره یعنی طلب خیر کردن؛ همچنانی که در صحیفه‌ی شریفه‌ی سجّادیّه هم عنوان دعایی است، فی الاستخارة مِن الله،(۳) در [مورد] استخاره و طلب خیر کردن- تضرّع میکند، دعا میکند که آنچه خیر من است در این امر اتّفاق بیفتد، بعد، اختیار پروردگار، آن چیزی است که او آن را کراهت دارد، آن را نمی‌پسندد، آنچه در پاسخ دعای او واقع میشود، آن چیزی نیست که او پیش‌داوری کرده، و قبلاً آن را در دل خود خواسته و آن را ترجیح داده است، [پس] خشمگین میشود؛ این، [آن] کسی است که خدای متعال را متّهم میکند. خدای متعال عالِم است به همه‌ی جهات و همه‌ی مصالح و مفاسد، و دعای این شخص هم مستجاب شده است لکن چون او عالم نیست، چون نمیداند و خیر خود را تشخیص نمیدهد، خدای متعال را متّهم میکند که خیر مرا به من نداد. این یکی.

قُلتُ وَ مَن؟ قالَ یَشکُو الله
این راوی سؤال میکند که دیگر چه کسی متّهم میکند خدای متعال را؟ [فرمود:] آن کسی هم که از خدا شکایت میکند، [در واقع] خدا را متّهم میکند.

قُلتُ وَ اَحَدٌ یَشکُوه؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَن اِذَا ابتُلِیَ شَکا بِاَکثَرَ مِمّا اَصابَه
راوی میپرسد: آیا کسی هست که از خدای متعال شِکوه کند؟ شکایت کند از خدای متعال؟ بله، هستند؛ لازم نیست حتماً بنشیند پای کسی درد دل کند که العیاذ بالله خدا به ما این کار را کرد، این بدی را کرد؛ لازم نیست این ‌جوری باشد، این هم نوعی شکایت از خدا است که وقتی که مبتلای به یک گرفتاری شد، شکایت میکند از آن ابتلاء خود بیش از آنچه شایسته‌ی شکایت کردن است. فرض کنید یک بیماری‌ای دارد، میپرسند: آقا حال شما چطور است؟ بنا میکند که «بله، چقدر چنینیم، چنانیم»، شِکوه میکند از حال خود، در حالی ‌که واقع قضیّه این ‌جور نیست و این همه شکایت ندارد؛ امّا او بیش از اندازه از درد خود، از حال خود، از روز خود، از فقر خود شکایت میکند. آن کسی که وقتی مبتلا میشود، به بیش از آنچه به او بدی رسیده است شِکوه میکند [نزد خدا مبغوض است].

قُلتُ وَ مَن؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اِذا اُعطیَ لَم یَشکُر وَ اِذَا ابتُلیَ لَم یَصبِر
سؤال میشود: دیگر چه کسی؟ این هم یک کس [دیگری] که وقتی نعمت خدا به او میرسد شکر نمیکند، امّا وقتی بلای الهی به او میرسد صبر نمیکند و شکایت میکند، شِکوه میکند.

قُلتُ فَمَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مَن اِذا اُعطیَ شَکَرَ وَ اِذَا ابتُلیَ صَبَر
اینها تأدیب الهی و تربیت خدا است که ما نفوس خودمان را تقویت کنیم.
1 )
تحف‌العقول، ص ۳۶۴

وَ قیلَ لِاَبی عَبدِ اللهِ (عَلَیهِ السَّلامُ): مَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ فَقالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اَکثَرُهُم‌ ذِکراً للهِ‌ وَ اَعمَلُهُم‌ بِطاعَةِ اللهِ؛‌ قُلتُ فَمَن اَبغَضُ الخَلقِ اِلَى الله؟ قالَ )عَلَیهِ السَّلامُ) مَن یَتَّهِمُ اللهَ؛ قُلتُ اَحَدٌ یَتَّهِمُ اللهَ؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَنِ استَخارَ اللهَ فَجاءَتهُ الخیَرَةُ بِما یَکرَهُ فَیَسخَطُ فَذلِکَ یَتَّهِمُ اللهَ؛ قُلتُ وَ مَن؟ قالَ یَشکُو اللهَ؛ قُلتُ وَ اَحَدٌ یَشکُوهُ؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) نَعَم مَن اِذَا ابتُلِیَ شَکا بِاَکثَرَ مِمّا اَصابَهُ؛ قُلتُ وَ مَن؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) اِذا اُعطیَ لَم یَشکُر وَ اِذَا ابتُلیَ لَم یَصبِر؛ قُلتُ فَمَن اَکرَمُ الخَلقِ عَلَى الله؟ قالَ (عَلَیهِ السَّلامُ) مَن اِذا اُعطیَ شَکَرَ وَ اِذَا ابتُلیَ صَبَر
ترجمه :
از امام صادق (علیه السّلام) سؤال شد که ارجمندترین مردم نزد خدا چه کسى است‌؟ امام (علیه السّلام) فرمود: هر کس که بیشتر خدا را یاد کند و بیشتر فرمانش بَرَد. [راوى گوید] عرض کردم: مبغوض‌ترین مردم نزد خدا چه کسى باشد؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آن کس که خدا را متّهم نماید. عرض کردم: آیا کسى باشد که خدا را متّهم کند؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آرى! آن کس که خواهان خیر از خداوند شده و خیرى که به او رسیده ناپسندش آمده و خشمگین گردیده و خدا را متّهم نموده است. عرض کردم: دیگر چه کسى [نزد خدا مبغوض] باشد؟ امام (علیه السّلام) فرمود: کسى که از خداوند شِکوه کند. عرض کردم: آیا کسى باشد که از خداوند شِکوه نماید؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آرى! آن کس که چون به مصیبتى دچار گردد، به بیشتر از آنچه به آن دچار شده شِکوه نماید. عرض کردم: و دیگر چه کسى [نزد خدا مبغوض] باشد؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آن کس که چون به او بخششى رسد سپاس نگزارد و آنگاه که به بلایى دچار گردد شکیبایى نکند. عرض کردم: پس چه کسى ارجمندترین مردم نزد خدا است‌؟ امام (علیه السّلام) فرمود: آن کس که چون بخششى به او رسد سپاس گزارد و چون به بلایى دچار شود شکیبایى ورزد

2 ) سوره مبارکه يس آیه 11
إِنَّما تُنذِرُ مَنِ اتَّبَعَ الذِّكرَ وَخَشِيَ الرَّحمٰنَ بِالغَيبِ ۖ فَبَشِّرهُ بِمَغفِرَةٍ وَأَجرٍ كَريمٍ
ترجمه :
تو فقط کسی را انذار می‌کنی که از این یادآوری (الهی) پیروی کند و از خداوند رحمان در نهان بترسد؛ چنین کسی را به آمرزش و پاداشی پرارزش بشارت ده!

3 )
صحیفه سجادیه؛ دعای 33

دعای 33 صحیفه سجادیه: (وَ كَانَ، مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي الِاسْتِخَارَةِ:) (1) اللَّهُمَّ إِنِيِّ أَسْتَخِيرُكَ بِعِلْمِكَ، فَصَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اقْضِ لِي بِالْخِيَرَةِ (2) وَ أَلْهِمْنَا مَعْرِفَةَ الِاخْتِيَارِ، وَ اجْعَلْ ذَلِكَ ذَرِيعَةً إِلَى الرِّضَا بِمَا قَضَيْتَ لَنَا وَ التَّسْلِيمِ لِمَا حَكَمْتَ فَأَزِحْ عَنَّا رَيْبَ الِارْتِيَابِ، وَ أَيِّدْنَا بِيَقِينِ الْمُخْلِصِينَ. (3) وَ لَا تَسُمْنَا عَجْزَ الْمَعْرِفَةِ عَمَّا تَخَيَّرْتَ فَنَغْمِطَ قَدْرَكَ، وَ نَكْرَهَ مَوْضِعَ رِضَاكَ، وَ نَجْنَحَ إِلَى الَّتِي هِيَ أَبْعَدُ مِنْ حُسْنِ الْعَاقِبَةِ، وَ أَقْرَبُ إِلَى ضِدِّ الْعَافِيَةِ (4) حَبِّبْ إِلَيْنَا مَا نَكْرَهُ مِنْ قَضَائِكَ، وَ سَهِّلْ عَلَيْنَا مَا نَسْتَصْعِبُ مِنْ حُكْمِكَ (5) وَ أَلْهِمْنَا الِانْقِيَادَ لِمَا أَوْرَدْتَ عَلَيْنَا مِنْ مَشِيَّتِكَ حَتَّى لَا نُحِبَّ تَأْخِيرَ مَا عَجَّلْتَ، وَ لَا تَعْجِيلَ مَا أَخَّرْتَ، وَ لَا نَكْرَهَ مَا أَحْبَبْتَ، وَ لَا نَتَخَيَّرَ مَا كَرِهْتَ. (6) وَ اخْتِمْ لَنَا بِالَّتِي هِيَ أَحْمَدُ عَاقِبَةً، وَ أَكْرَمُ مَصِيراً، إِنَّكَ تُفِيدُ الْكَرِيمَةَ، وَ تُعْطِي الْجَسِيمَةَ، وَ تَفْعَلُ مَا تُرِيدُ، وَ أَنْتَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ.
ترجمه :
بار خدايا، از تو راه خير را مى‏طلبم، كه تو به آن آگاهى. پس درود بفرست بر محمد و خاندان او و هر چه خير است براى من مقدر فرماى. و به ما الهام كن شناخت راهى را كه بايد اختيار كنيم. و آن را وسيله‏اى ساز كه به آنچه براى ما مقرر كرده‏اى راضى باشيم و در برابر حكم تو تسليم شويم. پس غبار ترديد از دل ما بزداى و ما را به يقينى چون يقين مخلصان يارى فرماى. بار خدايا، براى ما مخواه كه در شناخت آنچه براى ما گزيده‏اى عاجز آييم، آنگاه تقدير تو را حقير شماريم و آنچه را خشنودى تو در آن است مكروه داريم و به راهى رويم كه ما را از سرانجام نيك دور دارد و به غير عافيت نزديك گرداند. خداوندا، ناخشنودى ما را از قضاى خود به خشنودى بدل فرماى و هر حكم تو را كه دشوار مى‏شماريم بر ما آسان گردان. در دل ما انداز كه مطيع اراده و منقاد مشيت تو باشيم، تا در گزاردن هر كار كه فرمان داده‏اى در آن شتاب ورزيم درنگ نكنيم و در هر كار كه خواسته‏اى درنگ كنيم شتاب نورزيم و آنچه را كه تو دوست مى‏دارى ناخوش نينگاريم و آنچه را تو ناخوش مى‏دارى اختيار نكنيم. بار خدايا، كار ما به راهى انداز كه فرجامش پسنديده‏تر بود و سرانجامش بهتر، كه هر فايدت كه از تو رسد گرانبهاست و هر بخشش كه كنى عظيم است و هر چه خواهى كنى، و أنت على كلّ شي‏ء قدير.


مربوط به :بیانات در جمع اساتید، فضلا و طلاب حوزه علمیه قم در مدرسه فیضیه - 1379/07/14
عنوان فیش :داروهای شفابخش بیماری‌های اخلاقی/صحیفه سجادیه دعای پنجم
کلیدواژه(ها) : اخلاق اسلامی, دعای مکارم‌الاخلاق, تزکیه نفس, طلاب جوان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
باید اخلاق اسلامی را، هم بشناسیم - همه‌مان؛ این دیگر پیر و جوان ندارد؛ اما جوانها بیشتر و بهترند - و هم تحلّی به حلیه‌ی اخلاق پیدا کنیم. امروز خوشبختانه درسهای اخلاق در حوزه هست؛ اما عزیزان من! درس اخلاق، همه‌ی وظیفه‌ی ما در باب تخلّق به اخلاق حسنه را ایفا نمی‌کند. هر کسی خودش باید با دل خود، با رفتار خود، به طور دائم مشغول تهذیب و مشغول کشتی گرفتن با بدیها و زشتیهای وجود خودش باشد. دعای شریف مکارم الاخلاق را - که دعای بیستم صحیفه‌ی سجادیّه است - زیاد بخوانید تا ببینید آن چیزهایی که امام سجاد علیه‌السّلام در این دعا از خدا خواسته است، چیست. بسیاری از این چیزها یا بسیاری از دعاهای دیگر را ما به عنوان اخلاق نیکو نمی‌شناسیم. مفاهیم و مضامینی که در همین دعای پنجم صحیفه‌ی سجادیّه هست: «یا من لاتنقضی عجائب عظمته» - که شروعش این‌طوری است - برای ما درس است؛ «الّلهم اغننا عن هبة الوهّابین بهبتک و اکفنا وحشة القاطعین بصلتک».(1) با کلمات ائمّه، با دعاهای صحیفه‌ی سجادیّه، با این داروهای شفابخشی که می‌تواند بیماریهای اخلاقی ما را شفا بخشد و زخمهای وجود ما را درمان کند، خودمان را آشنا کنیم. قدر بدانید این دعا و توسّل و تضرّع و توجه و نورانیّتی که از این راه حاصل می‌شود. این همه چیز است.

امام بزرگوار ما - آن‌گونه که من از بزرگان خودمان شنیده‌ام - از جوانی در این حرم مطهّر حضرت معصومه عبادت می‌کرد. مرحوم آمیرزا جواد آقای تهرانی در مشهد، سالها قبل از انقلاب برای ما نقل می‌کرد؛ می‌گفت من رفتم قم به عنوان طلبه؛ حرم که مشّرف می‌شدم، هر روز یک چهره‌ی نورانی، یک مرد محترم، یک جوان نورانی، یک سیّد نورانی را می‌دیدم که غرق در عبادت است. می‌گفت از نورانیّت و عبادت او دل من مجذوب شد؛ پرسیدم ایشان کی‌اند؟ گفتند ایشان حاج آقا روح‌اللَّه خمینی هستند. این مربوط به زمانی است که امام بزرگوار ما - این شخصیّت برجسته - هنوز سی سال از عمرشان نگذشته بود. آری؛ همان عبادتها و همان توجّهات و همان ارتباط و اتّصال با معدن نورانیّت غیب الهی و اولیای الهی، همین نتایج را هم دارد. این نورانیّتی را که به خاطر جوانی در دل شماست، قدر بدانید و مغتنم بشمارید.
1 )
صحيفه سجاديه: دعای پنجم

يَا مَنْ لَا تَنْقَضِی عَجَائِبُ عَظَمَتِهِ ... اللَّهُمَّ أَغْنِنَا عَنْ هِبَةِ الْوَهَّابِينَ بِهِبَتِكَ، وَ اكْفِنَا وَحْشَةَ الْقَاطِعِينَ بِصِلَتِكَ حَتَّى لَا نَرْغَبَ إِلَى أَحَدٍ مَعَ بَذْلِكَ، وَ لَا نَسْتَوْحِشَ مِنْ أَحَدٍ مَعَ فَضْلِك‏.
ترجمه :
اى خداوندى كه عجايب عظمت تو پايان نپذيرد ... خداوندا، ما را به عطاى خويش از عطاى هر بخشنده‏اى بى‏نياز گردان. به پيوند خويش وحشت تنهايى از ما دور بدار تا به بخشش تو به كس جز تو نگراييم و در پناه جود و احسان تو از كس نهراسيم.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه تهران‌ - 1379/01/26
عنوان فیش :بهشت تنها بهای متناسب با انسان
کلیدواژه(ها) : جهالت
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امروز هم هرجایی که بشر در دنیا ضربه خورده است - چه ضربه‌ی سیاسی، چه ضربه‌ی نظامی و چه ضربه‌ی اقتصادی - اگر ریشه‌اش را کاوش کنید، یا در جهل است، یا در زبونی. یعنی یا نمی‌دانند و معرفت لازم را به آنچه که باید معرفت داشته باشند، ندارند؛ یا این‌که معرفت دارند، اما خود را ارزان فروخته‌اند؛ زبونی را خریده‌اند و حاضر به پستی و دنائت شده‌اند! امام سجّاد و امیرالمؤمنین - بنابر آنچه که از آنها نقل شده - فرموده‌اند: «لیس لانفسکم ثمن الّا الجنّة فلاتبیعوها بغیرها»؛(1) ای انسان! اگر بناست هستی و هویت و موجودیت تو فروخته شود، فقط یک بها دارد و بس و آن بهشتِ الهی است. به هرچه کمتر از بهشت بفروشی، سرت کلاه رفته است. اگر همه‌ی دنیا را هم به قیمتِ قبول پستی و ذلّت و زبونی روح به شما بدهند، جایز نیست.
1 ) قصار 456 :
وَ قَالَ ( عليه السلام ) : أَلَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا إِنَّهُ لَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةَ فَلَا تَبِيعُوهَا إِلَّا بِهَا .
ترجمه :
و آن حضرت فرمود: آيا آزاد مردى نيست كه اين نيم خورده دنيا را به اهل دنيا واگذارد براى وجود شما قيمتى جز بهشت نيست، آن را جز به بهشت نفروشيد

1 )
تحف‏العقول، حسن بن شعبه  حرانی ص390؛
الكافی،ثقة الاسلام كلینی  ج1ص 13 ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 306 ؛

إن جميع ما طلعت عليه الشمس فی مشارق الأرض و مغاربها بحرها و برها و سهلها و جبلها عند ولی من أولياء الله و أهل المعرفة بحق الله كفي‏ء الظلال ثم قال ع أ و لا حر يدع هذه اللماظة لأهلها يعنی الدنيا فليس لأنفسكم ثمن إلا الجنة فلا تبيعوها بغيرها فإنه من رضی من الله بالدنيا فقد رضی بالخسيس»
ترجمه :
امام سجاد (ع) فرمود: همانا هر آنچه كه در شرق و غرب دنيا از دريا گرفته تا خشكى دشت و كوه كه خورشيد بر آن تابيده است، نزد دوستى از دوستداران خدا و معرفت داران به حقّ خدا همچون سايه ای است. پس آنگاه فرمود: آيا آزاده‏اى نيست كه اين ته‏مانده جويده شده يعنى دنيا را براى اهلش واگذارد؟ پس جان‏هاى شما را قيمتى جز بهشت نباشد؛ پس به غير آن نفروشيد؛ چرا كه هر كه از خدا به دنيا خشنود شود بى‏گمان به چيزى پست خشنود شده است.


مربوط به :شرح حدیث جلسه چهل و پنجم‌/محبوب‌ترین کارها نزد پروردگار - 1378/10/27
عنوان فیش :ترک دنیاطلبی و شهوات جنسی، از محبوب‌ترین امور نزد خدا
کلیدواژه(ها) : عفت, دنیاگرایی, گناه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
من مواعظ علی بن الحسین (علیه السلام): ما من شیءٍ أحبّ إلی اللّه بعد معرفته من عفّة بطن و فرج، وما من شیءٍ أحبّ إلی اللّه من أن یسأل(1).
علت اینکه حضرت، محبوب‌ترین امور نزد پروردگار را بعد از معرفت خدا، عفت بطن و فرج، دانسته و سایر واجبات و عبادات مثل نماز را ذکر نفرموده، این است که: عفت، جلوگیر عامل مزاحم است و همیشه، تأثیر عامل مزاحم، بیشتر از عامل مُعِدّ است، مثل این است که کسی غذاهای مفید و مقوی مصرف کند اما از آن طرف بطور منظم یک سم یا میکروبی را وارد بدن نماید بدیهی است اثری نخواهد کرد.
در مسائل معنوی، نیز اگر انسان عبادات زیادی انجام دهد اما مرتباً میکروب گناه را در کالبد روح خود وارد کند، اثر عباداتش خنثی می‌شود. ولی اگر آئینه قلب خود را با گناه تیره نکند فطرت الهیش او را به رشد و کمال هدایت می‌نماید. پس ترک گناه اهم از فعل عبادت است و لذا شیطان بیشتر انسان را به گناه وسوسه می‌کند تا ترک عبادت، چون وقتی گناه بر آدمی سیطره پیدا کرد عبادات او موجب تقرّب وی نخواهد شد.
پس محبوب‌ترین کارها، ترک دو گناه است یکی گناه بطن که ارتباط پیدا می‌کند با دنیاطلبی، مال‌اندوزی و طمع‌ها و دیگری شهوات جنسی است.
1 )
تحف العقول ، حسن بن شعبه حرانی: ص282 ؛
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 75 ص 141 ؛

وَ قَالَ ع مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ بَعْدَ مَعْرِفَتِهِ مِنْ عِفَّةِ بَطْنٍ وَ فَرْجٍ وَ مَا مِنْ شَيْ‏ءٍ أَحَبَّ إِلَى اللَّهِ مِنْ أَنْ يُسْأَل‏.
ترجمه :
هيچ چيز محبوبتر نزد خدا بعد از شناخت خدا از عفت شكم و شهوت نيست و چيزى محبوبتر نزد خدا از اينكه از او بخواهند نيست.


مربوط به :شرح حدیث جلسه چهل و سوم/غفلت نکردن از قضاوت صحیح در مورد خود - 1378/10/27
عنوان فیش :غفلت نکردن از قضاوت صحیح در مورد خود بخاطر تمجید مردم
کلیدواژه(ها) : غرور, کارگزاران نظام, نعمت الهی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
من مواعظ علی بن الحسین(علیه السلام): کم من مفتونٍ بحسن القول فیه، وکم من مغرورٍ بحسن الستر علیه، وکم من مستدرجٍ بالإحسان علیه.(1)
چه بسا افرادی که فریب تعریف‌ها و تحسین‌هایی که مردم از آنان می‌نمایند می‌خورند. انسان نباید فریفته قضاوتهای مردم درباره خودش شده و بخاطر تساویل نفسانی از قضاوت صحیح در مورد خودش غفلت ورزد و توجه به این مسأله بالخصوص برای مسئولین حائز اهمیت است.
و همچنین انسان نباید از اینکه خداوند عیوب او را پوشانده مغرور شود و خیال کند که همیشه بدیهای او مستور می‌ماند. چه بسا خداوند در همین دنیا آنها را فاش کند و اگر در این دنیا هم با لطف و احسان خود فاش نکرد در قیامت (روزی که باطن افراد ظاهر می‌شود) آشکار کند. لذا ائمه (علیهم السلام) همانطور که در دعای شعبانیه نقل شده از خدا می‌خواستند که: «الهی لا تفضحنی یوم القیامة علی رؤس الاشهاد».(2)
و چه بسا افرادی که در اثر نعم الهی گرفتار استدراج می‌شوند، «سنستدرجهم من حیث لا یعلمون»(3).
پس نباید ما بخاطر تمجیدهای مردم و ستر الهی و اعطای نعم او از قضاوت صحیح در مورد خود غفلت نمائیم.
1 )
تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، ص 281 ؛ 
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 139 ؛

«وَ قَالَ ع كَمْ مِنْ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ وَ كَمْ مِنْ مَغْرُورٍ بِحُسْنِ السَّتْرِ عَلَيْهِ وَ كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْه‏»
ترجمه :
چه بسيار افرادى كه چون به خوبى تعريف شدند عقل و هوش از كف دادند، و چه بسيار افرادى كه از پرده‏پوشى [خداوند] بخود مغرور شدند، و چه بسيار افرادى كه بوسيله احسان او غافلگير شدند.

2 )
اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 685 ؛ 
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 91، ص 96 ؛

« الهِی لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ أَيّامَ حَياتِی، فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّی فِی مَماتِی، الهِی كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِی بَعْدَ مَماتِی، وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی الَّا الْجَمِيلَ فِی حَياتِی، الهِی تَوَلَّ مِنْ امْرِی ما انْتَ اهْلُهُ وَ عُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلى‏ مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ. الهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً فِی الدُّنْيا وَ انَا احْوَجُ الى‏ سَتْرِها عَلَيَّ مِنْكَ فِی الأُخْرى، الهِی قَدْ احْسَنْتَ الَيَّ إِذْ لَمْ تُظْهِرْها لأَحَدٍ مِنْ عِبادِكَ الصَّالِحِينَ، فَلا تَفْضَحْنِی يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى‏ رُؤُوسِ الأَشْهادِ. الهِی جُودُكَ بَسَطَ امَلِی وَ عَفْوُكَ افْضَلُ مِنْ عَمَلِی، الهِی فَسُرَّنِی بِلِقائِكَ يَوْمَ تَقْضِی فِيهِ بَيْنَ عِبادِكَ، الهِی اعْتِذارِی الَيْكَ اعْتِذارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ، فَاقْبَلْ عُذْرِی، يا اكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ.»
ترجمه :
خدايا پيوسته در دوران زندگى نيكى تو بر من ميرسد پس نيكيت را در هنگام مرگ از من مگير، خدايا من چگونه مأيوس شوم از اينكه پس از مرگ مورد حسن نظر تو واقع گردم، در صورتى كه در دوران زندگيم جز به نيكى سرپرستيم نكردى، خدايا سرپرستى كن كار مرا چنانچه تو شايسته آنى و توجه كن بر من بفضل خويش كه همچون گنهكارى هستم كه نادانيش سرا پاى او را فرا گرفته، خدايا براستى تو گناهانى را در دنيا بر من پوشاندى كه بپوشاندن آن در آخرت محتاج‏ترم (در دنيا پوشاندى) باينكه آشكارش نكرده‏اى براى هيچ يك از بندگان شايسته‏ات، اى خدا پس در روز قيامت در برابر ديدگان مردم مرا رسوا مكن، خدايا جود و بخششت آرزويم را گستاخ كرده، و گذشت تو برتر است از عمل من، خدايا مرا در آن روزى كه ميان بندگانت داورى كنى بديدارت مسرورم ساز، خدايا عذرخواهى من بدرگاهت عذرخواهى كسى است كه بى‏نياز نشده از پذيرفتن عذرش، پس عذر مرا بپذير اى بزرگوارترين كسى كه گنهكاران بدرگاهش معذرت خواهى كنند.

3 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 182
وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمونَ
ترجمه :
و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جائی که نمی‌دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.

3 ) سوره مبارکه القلم آیه 44
فَذَرني وَمَن يُكَذِّبُ بِهٰذَا الحَديثِ ۖ سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمونَ
ترجمه :
اکنون مرا با آنها که این سخن را تکذیب می‌کنند واگذار! ما آنان را از آنجا که نمی‌دانند به تدریج به سوی عذاب پیش می‌بریم.


مربوط به :شرح حدیث جلسه چهل و چهارم/خطر محبوب بودن نزد مردم به‌خاطر خدا - 1378/10/27
عنوان فیش :یکی نبودن ظاهر و باطن انسان بوجود آورنده غضب الهی
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
من مواعظ علی بن الحسین‌علیه السلام: وقال له رجلٌ: إنّی لأحبّک فی اللّه حبّاً شدیداً، فنکس علیه السلام ثمّ قال: الّلهم إنّی أعوذبک أن اُحَبّ فیک وأنت لی مبغض ثمّ قال له: أحبّک للذی تحبّنی فیه. (1)
(تحف العقول صفحه 282)
نکته اساسی که در این بیان وجود دارد و درس بزرگی برای ما است، توجه فوری به خطری است که در برابر چنین پدیده‌ای (محبوب بودن نزد مردم بخاطر خدا) انسان را تهدید میکند. لذا وقتی آن مرد به حضرت عرض می‌کند که شما را برای خدا دوست دارم نمی‌فرمایند: از تو متشکرم، یا خدا را بر این محبوبیت سپاس میگویم، بلکه می‌فرمایند: «پرودگارا پناه به تو می‌برم از این که مردم مرا به خاطر تو دوست داشته باشند ولی تو مرا دشمن داشته‌باشی» و این خطر بزرگی است برای ما، نکند که مردم فکرکنند ما مخلصانه برای خدا کارمی‌کنیم و در راه او قدم می‌زنیم اما حقیقتاًً ما اینطور نباشیم، و ظاهر و باطنمان یکی نباشد و یا با اعمال خود موجبات غضب الهی را در خود بوجود آورده باشیم. و در این صورت است که مردم به خاطر خدا ما را دوست‌ دارند ولی خداوند - نعوذ باللّه - دشمن ما می‌باشد.
1 )
تحف العقول ، حسن بن شعبه حرانی، ص 282 ؛ 
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 139 ؛

« وَ قَالَ لَهُ رَجُلٌ إِنِّی لَأُحِبُّكَ فِی اللَّهِ حُبّاً شَدِيداً فَنَكَسَ ع رَأْسَهُ ثُمَّ قَالَ اللَّهُمَّ إِنِّی أَعُوذُ بِكَ أَنْ أُحَبَّ فِيكَ وَ أَنْتَ لِی مُبْغِضٌ ثُمَّ قَالَ لَهُ أُحِبُّكَ لِلَّذِی تُحِبُّنِی فِيه‏»
ترجمه :
مردى به آن جناب عرضكرد من به شما بسيار علاقه دارم در راه خدا. امام (ع) مدتى سر به‌زير انداخت سپس فرمود خدايا به تو پناه مى‏برم كه مردم مرا در راه تو دوست داشته باشند و تو مرا دشمن بدارى سپس فرمود به او من هم تو را دوست می‌دارم در همين راهى كه تو مرا دوست می‌داری.


مربوط به :شرح حدیث جلسه چهل و دوم/عوامل در راه خیر بودن - 1378/10/27
عنوان فیش :محاسبه نفس، راهی برای جلوگیری از لغزش‌های آینده
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
مواعظ و اندرزهای امام سجاد (علیه السلام(: ابن آدم! إنّک لاتزال بخیر ما کان لک واعظ من نفسک وما کانت المحاسبة من همّک وما کان الخوف لک شعاراً والحذر لک دثاراً. (1)
گرچه انسان از موعظه دیگران بی‌نیاز نیست، لکن موعظه‌ای که از درون انسان برمی‌خیزد بهترین موعظه است، چون هرکسی به صفات و عیوب خود از همه آگاه‌تر است.
باید همت انسان این باشد که خود را محاسبه کند. اگر دیگران ما را محاسبه نکنند، دلیل نمی‌شود که ما خود را محاسبه نکنیم. محاسبه، از لغزش‌های آینده انسان جلوگیری می‌کند.
مراد از خوف، خوف از خدا و عذاب او و کردار بد انسان است نه ترس از مردم و قدرتهای پوشالی.
حذر، به معنای احتیاط است لکن نه به این معنا که انسان دست از فعالیت بکشد بلکه باید در میدانهای مختلف وارد شده اما همواره احتیاط و پرهیز را رعایت کند که معنای تقوا هم همین است.
1 )
الأمالی، شیخ مفید، ص 110، ح 10 ؛
الأمالی، شیخ طوسی، ص 115؛
تحف العقول، حسن بن شعبه حرّانی، ص 280 ؛
روضة الواعظين و بصيرة المتعظين، محمد بن حسن فتّال نيشابورى‏، ج ‏2، ص 452؛
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 137 ؛

ابْنَ آدَمَ إِنَّكَ لَا تَزَالُ بِخَيْرٍ مَا كَانَ لَكَ وَاعِظٌ مِنْ نَفْسِكَ وَ مَا كَانَتِ الْمُحَاسَبَةُ لَهَا مِنْ هَمِّكَ وَ مَا كَانَ الْخَوْفُ لَكَ شِعَاراً وَ الْحُزْنُ لَكَ دِثَاراً إِنَّكَ مَيِّتٌ وَ مَبْعُوثٌ وَ مَوْقُوفٌ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ فَأَعِدَّ جَوَابا
ترجمه :
ابو حمزه ثمالى گويد: امام زين العابدين (ع) مى‏فرمود: پسر آدم! تو پيوسته در خوبى بسر برى تا آنگاه كه اندرز دهنده خويشتن بوده، و در فكر حسابرسى اعمال خودت باشى، و تا آنگاه كه ترس از خدا بمنزله لباس زير و اندوه در امور اخروى بمنزله لباس روى تو باشد (پيوسته در باطن خود از خدا در هراس و در ظاهر خود اندوهگين باشى). همانا تو خواهى مرد و سپس برانگيخته خواهى شد، و در حضور پروردگار با عزّت و جلال بازداشت مى‏شوى [پس پاسخى آماده كن‏].


مربوط به :شرح حدیث جلسه سی و پنجم/خواستن یقین و عافیت از خدا - 1378/10/27
عنوان فیش :یقین در دین، همچون سر در بدن/صحیفه سجادیه دعای 23
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
من خطبة علی علیه السلام المعروفة بالدیباج: عباداللّه، سلوااللّه الیقین، فإنّ الیقین رأس الدّین وارغبوا الیه فی العافیة فإنّ أعظم النعمة العافیة فاغتنموها للدنیا والآخرة. (1)
یقین، مراتبی دارد، و هر مرتبه‌ای از آن که فرض شود، مرتبه‌ی بالاتری برای آن وجود دارد، لذا ائمه اطهار (علیهم السلام) با این که در مراتب عالیه یقین بودند باز هم از خدا طلب یقین می‌نمودند.
دراین حدیث، یقین تشبیه به رأس شده چون همانطور که سر منشأ هدایت حرکات و سکنات آدمی است، یقین هم در دین انسان چنین نقشی را دارد.
و تحصیل یقین از دو راه ممکن است: یکی تأمل و تفکر در دلائل و مبادی دین و حقانیت شرع مقدس اسلام و دیگری توجه به ذات مقدس الهی و تضرّع و خضوع در پیشگاه با عظمت او.
عافیت که در روایات آمده آن چیزی نیست که ما در عرف خودمان از آن تعبیر به عافیت‌طلبی می‌کنیم، که انسان در کنجی خزیده و در میدان جهاد وارد نشده با وظائف بزرگِ زندگی مواجه نگردد. بلکه مراد، عافیت در اعتقاد و عمل و محفوظ ماندن از وساوس شیطانی و نفسانی است. انسان در میدان جنگ هم باید از پروردگار طلب عافیت کند یعنی از او بخواهد که دچار شک و ترس و تزلزل نشود. امام سجاد (علیه السلام) در دعای بیست‌ و سوم صحیفه سجادیه به ابعاد مختلف عافیت، اشاره کرده و آن را از پروردگار طلب نموده‌اند(2) .
1 )
تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، ص 150 ؛ 
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 74 ، ص 291 ؛

عِبَادَ اللَّهِ سَلُوا اللَّهَ الْيَقِينَ فَإِنَّ الْيَقِينَ رَأْسُ الدِّينِ وَ ارْغَبُوا إِلَيْهِ فِی الْعَافِيَةِ فَإِنَّ أَعْظَمَ النِّعْمَةِ الْعَافِيَةُ فَاغْتَنِمُوهَا لِلدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ.
ترجمه :
اى بندگان خدا از خدا يقين بخواهيد زيرا كه يقين اصل دين است و ميل بدين كنيد در سلامتى زيرا كه بزرگترين نعمت سلامتى است سلامتى را براى دنيا و آخرت غنيمت شماريد.

2 )
صحیفه سجادیه : دعای 23

«اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ أَلْبِسْنِی عَافِيَتَكَ، وَ جَلِّلْنِی عَافِيَتَكَ، وَ حَصِّنِّی بِعَافِيَتِكَ، وَ أَكْرِمْنِی بِعَافِيَتِكَ، وَ أَغْنِنِی بِعَافِيَتِكَ، وَ تَصَدَّقْ عَلَيَّ بِعَافِيَتِكَ، وَ هَبْ لِی عَافِيَتَكَ وَ أَفْرِشْنِی عَافِيَتَكَ، وَ أَصْلِحْ لِی عَافِيَتَكَ، وَ لَا تُفَرِّقْ بَيْنِی وَ بَيْنَ عَافِيَتِكَ فِی الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ عَافِنِی عَافِيَةً كَافِيَةً شَافِيَةً عَالِيَةً نَامِيَةً، عَافِيَةً تُوَلِّدُ فِی بَدَنِی الْعَافِيَةَ، عَافِيَةَ الدُّنْيَا وَ الْآخِرَةِ. وَ امْنُنْ عَلَيَّ بِالصِّحَّةِ وَ الْأَمْنِ وَ السَّلَامَةِ فِی دِينِی وَ بَدَنِی، وَ الْبَصِيرَةِ فِی قَلْبِی، وَ النَّفَاذِ فِی أُمُورِی، وَ الْخَشْيَةِ لَكَ، وَ الْخَوْفِ مِنْكَ، وَ الْقُوَّةِ عَلَى مَا أَمَرْتَنِی بِهِ مِنْ طَاعَتِكَ، وَ الِاجْتِنَابِ لِمَا نَهَيْتَنِی عَنْهُ مِنْ مَعْصِيَتِكَ ...»
ترجمه :
بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست، و تندرستيت را بر من بپوشان، و مرا بتندرستيت فرو بر، و بتندرستيت نگاهدار، و به تندرستيت گرامى‏ام فرما، و بتندرستيت بى نيازم گردان، و تندرستيت را بمن عطا كن، و تندرستيت را بمن ببخش، و تندرستيت را برايم بگستران، و تندرستيت را بمن شايسته نما، و ميان من و تندرستيت در دنيا و آخرت جدائى ميانداز.بار خدايا بر محمّد و آل او درود فرست، و مرا تندرستى ده تندرستى كه (از پزشكان يا از درخواست) بى‏نياز كننده و (بيماريهاى ظاهرى و باطنى را) بهبودى دهنده و بالاتر و برتر (از بيماريها بطوريكه بر هر مرض تسلّط داشته) و افزون شنونده باشد،تندرستى كه در تنم تندرستى دنيا و آخرت بياوردو بر من منّت گزار بتندرستى و ايمنى (از هر پيشآمدى) و سلامتى و رهائى (از هر آفت و بلائى) در دين و بدنم، و بينائى در دلم، و پيشرفت در كارهايم، و ترس براى تو، و بيم از تو، و توانائى بر طاعت و فرمانبريت كه مرا بآن امر فرموده‏اى، و دورى گزيدن از معصيت و نافرمانيت كه مرا از آن بازداشته‏اى ...


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/05/08
عنوان فیش :محاسبه دائمی نفس ، باعث خیر در دنیا و آخرت
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در حدیثی از امام سجّاد علیه‌الصّلاةوالسّلام نقل شده است که فرمود: «ابن ادم لا تزال بخیر ما کان لک واعظ من نفسک»؛ ای فرزند آدم! حال تو، وضع تو، روزگار و مسیر تو، نیکو خواهد بود، تا وقتی که از درون خود واعظی داشته باشی. کسی از درون تو، تو را نصیحت کند؛ دل تو، عقل تو، وجدان تو، ایمان تو، تو را نصیحت و موعظه کند. موعظه‌ی دیگران مفید است؛ اما مفیدتر از آن این است که انسان خودش، خودش را موعظه کند: «ما کان لک واعظ من نفسک و ما کانت المحاسبة من همّک»؛ تا وقتی که از درون خودت موعظه‌گری داری و تا وقتی که همّت تو بر حسابرسی خودت هست. خودمان را را رها نکنیم؛ از خودمان حساب بکشیم. این حرف را زدیم، چرا زدیم؛ این کار را کردیم، چرا کردیم؛ این پول را گرفتیم، یا دادیم؛ چرا گرفتیم و دادیم؟ خودمان را محاسبه کنیم. محاسبه‌ی خود انسان می‌تواند دقیقتر از محاسبه‌ی دیگران باشد؛ چون انسان نمی‌تواند از خودش چیزی را پنهان کند. «و ما کان الخوف لک شعارا و الحزن لک دثارا»؛ تا وقتی که ترس از خدا شعار تو و احتیاط و برحذر بودن از عذاب الهی دثار تو باشد، در خیرِ نیکویی خواهی بود. یعنی از خدای متعال بر حذر باشی و بترسی؛ عذاب و قهر و غضب الهی را در محاسبات خودت بگنجانی و مراقبت کنی که لغزشی از تو سر نزند که موجب شود خدای متعال بر تو خشم گیرد. اگر این چند چیز را رعایت کنید؛ یعنی خودتان را موعظه و از خودتان حساب‌کشی کنید و از عذاب خدا برحذر باشید و از قهر الهی بترسید، در خیرِ نیکویی خواهید بود. دنیایتان هم خوب خواهد شد، آخرتتان هم خوب خواهد شد، اخلاقتان هم خوب خواهد شد، صفای زندگیتان هم خوب خواهد شد؛ در میانتان ناامنی و بی‌صفایی نخواهد بود و زندگی شیرین خواهد شد. «ابن ادم انّک میّت و مبعوث و موقوف بین یدی اللَّه عزّ و جلّ مسؤول فاعد جوابا»(1)؛ ای فرزند آدم! روزی هم از خاک برانگیخته و در مقابل پروردگار (عزّ و جلّ) نگاهداشته خواهی شد و از تو سؤال خواهند کرد. آن روز برای همه‌ی ما هست. همین من و شما، با همین احساسات و با همین ظرفیت، یک روز از خاک برانگیخته خواهیم شد؛ خدای متعال ما را در قیامت جمع خواهد کرد و از ما سؤال خواهد کرد. «فاعد جوابا»؛ برای آن روز، جوابی آماده کن.
1 )
الأمالي‏للمفيد ، شیخ مفید ص  337 ؛
الأمالي‏للطوسی ، شیخ طوسی ص  115 ؛ 
تحف‏العقول ، حسن بن شعبه حرّانى‏ ص  280 ؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج  67 ص  382 ؛

كان علی بن الحسين ع يقول: ابن آدم لا تزال بخير ما كان لك واعظ من نفسك و ما كانت المحاسبة لها من همك و ما كان الخوف لك شعارا و الحزن لك دثارا ابن آدم إنك ميت و مبعوث و موقوف بين يدی الله عز و جل و مسئول فأعد جوابا
ترجمه :
ابو حمزه ثمالى گويد: امام سجّاد (ع) مى‏فرمود: پسر آدم! تو پيوسته در خير و خوبى هستى تا آنگاه كه پند دهنده‏اى از درون خويش داشته باشى، و محاسبه از نفست از جمله كارهاى مهمّ تو باشد، و تا آنگاه كه بيم از خدا لباس زير، و اندوه لباس روى تو باشد (در باطن از خدا بترسى و آثار حزن و اندوه از چهره‏ات نمايان باشد). پسر آدم! تو مى‏ميرى و سپس برانگيخته مى‏گردى و در پيشگاه خدا- عزّ و جلّ- می ایستی و مورد سؤال قرار خواهى گرفت، پس جوابى بیار (آماده ساز)


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1378/05/08
عنوان فیش :موقع‌شناسی مؤمن در سخن گفتن و حق‌مداری او در رفتار
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
حدیث دیگر باز هم از امام سجاد علیه‌السّلام است که می‌فرماید: «المؤمن یجلس لیعلم»؛ مؤمن هر جا می‌نشیند، در صدد فرا گرفتن و آموختن است. «وینصت لیسلم»؛ هر جا سکوت می‌کند، سکوت او برای این است که در گفتن، خطر و اشکالی بر دین خود مشاهده می‌کند. «لایحدث بالامانة الاصدقاء»؛ آنچه را که به عنوان سخن راز و امانت به او سپرده شود، حتی برای دوستانش هم آن را افشا نمی‌کند. «و لایکتم الشهادة للبعدء»؛ اگر یک وقت کسی برای احقاق حقّش به گواهی او احتیاج داشته باشد، گواهی و شهادت خود را کتمان نمی‌کند؛ ولو آن شخص از او دور باشد. «و لایعمل شیئا من الحقّ رئاء»؛ هیچ کار نیکویی را از روی ریا انجام نمی‌دهد. «و لا یترکه حیاء»؛ هیچ کار خیری را هم از روی خجالت و حیا ترک نمی‌کند. به بعضیها می‌گویند: آقا! چرا فلان جا نماز یا نافله یا نماز اوّل وقتتان را نخواندید؟ می‌گویند خجالت کشیدیم! نه؛ از روی حیا، هیچ کار نیکی را ترک نکنید. خواهند گفت متظاهر است؟ بگویند. خواهند گفت خودشیرینی می‌کند؟ بگویند. اگر حرفی حقّ است و اگر کاری خوب است، آن را به‌خاطر ملاحظه‌ی دیگران ترک نکنید. «انّ زکّی خاف ممّا یقولون»؛ خصوصیت دیگر مؤمن این است که اگر از او ستایش و تعریف کنند، از آنچه گفته شده است، به خود می‌لرزد. «و یستغفر اللَّه لما لایعلمون» از کارهای بدی که آن ستایش کننده از آنها نمی‌داند، پیش خدا طلب مغفرت می‌کند. «و لایضرّه جهل من جهله»(1)؛ کسانی اگر خوبیهای او را ندانند، به او ضرری نمی‌رسد؛ اهمیتی نمی‌دهد. کار خوبی کرده است، ندانند.
عزیزان من؛ بخصوص جوانان عزیز! سعی کنید اینها را فرا بگیرید و عمل کنید. خودتان را با این کلمات و با این دستورالعملها بسازید. ملت و کشوری که با جوانان مؤمنی از این قبیل و با انسانهای آراسته‌ای به این گونه مزیّن شود، آن کشور و آن ملت در هیچ میدانی عقب نخواهد ماند؛ دنیا و آخرتش آباد خواهد شد.
1 )
الكافی ،ثقة الاسلام كلینی ج  2 ص 111؛
الأمالي‏للصدوق ، شیخ صدوق ص  493 ؛ 
تحف‏العقول ، حسن بن شعبه حرّانى‏  ص  280 ؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی  ج 75 ص  138 ؛

الْمُؤْمِنُ خَلَطَ عَمَلَهُ بِالْحِلْمِ يَجْلِسُ لِيَعْلَمَ وَ يَنْطِقُ لِيَفْهَمَ لَا يُحَدِّثُ أَمَانَتَهُ الْأَصْدِقَاءَ وَ لَا يَكْتُمُ شَهَادَتَهُ الْأَعْدَاءَ وَ لَا يَفْعَلُ شَيْئاً مِنَ الْحَقِّ رِيَاءً وَ لَا يَتْرُكُهُ حَيَاءً إِنْ زُكِّيَ خَافَ مِمَّا يَقُولُونَ وَ اسْتَغْفَرَ اللَّهَ مِمَّا لَا يَعْلَمُونَ لَا يَغُرُّهُ قَوْلُ مَنْ جَهِلَهُ وَ يَخْشَى إِحْصَاءَ مَا قَدْ عَمِلَهُ
ترجمه :
ابو حمزه گويد: مؤمن عملش را با خويشتن دارى آميخته است. می نشيند تا بياموزد (بمجلسى ميرود كه چيزى بياموزد) می گويد تا بفهمد، (براى فهميدن سؤال ميكند، نه براى اظهار فضل) امانتى كه نزدش هست به دوستانش خبر نمی دهد (تا چه رسد به دشمنان) و شهادت خود را از دشمنانش پنهان نمی كند (به نفع دشمنانش گواهى می دهد تا چه رسد به دوستان) و هيچ امر حقى را به قصد خود نمائى انجام ندهد و از روى شرمسارى ترك نكند، اگر او را بستايند، از گفتار آنها بترسد و نسبت به آنچه آنان نمی دانند، از خدا آمرزش خواهد، گفتار كسى كه او را نشناخته مغرورش نكند و از شمارش كردار خود (نزد خداى تعالى) در هراس است


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانشجویان مجروح حادثه کوی دانشگاه‌ - 1378/05/04
عنوان فیش :ارتباط با خداوند ارتباطی دو طرفه
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, نماز, رابطه با خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عزیزان من! بدانید مهم این است که هرکسی که دلش با خدا ارتباط پیدا کند، یقیناً ارتباطش یک طرفه نیست؛ ارتباطش دو طرفه است. ممکن است بعضیهایی که از معارف الهی و توجّهات و آن علقه‌های معنوی دورند، این به‌نظرشان چیز خیلی عجیبی بیاید که چطور خدا با آدم حرف می‌زند؟ بله؛ حرف می‌زند و شما این را حس خواهید کرد. شما این را حس می‌کنید؛ خیلی هم دور نیست. «و ان الرّاحل الیک قریب المسافه»(1) اگر کسی به طرف خدا برود، او خیلی نزدیک است.
شما فرض کنید همین معانی اذکار نماز را که بلدید و ترجمه‌اش را می‌دانید، اگر انسان از اوّل با توجّه به معنا، بدون این‌که حواسش به چیزی در بیرون و درون و ذهن و خارج برود - همین‌طور که الان من با شما حرف می‌زنم؛ یعنی در طول مدّتی که من با شما صحبت می‌کنم، شما یک لحظه از ذهن من خارج نمی‌شوید، دائم دارم با شما مخاطبه می‌کنم - واقعاً با خدا حرف بزند، کافی است. این چیز خیلی زیادی نیست؛ چیزی بیشتر از این را از ما نخواسته‌اند. شما با دوستتان یا با یک آدم معمولی که حرف می‌زنید، دائم متوجه او هستید، معنای حرفتان را می‌فهمید که چه دارید به او می‌گویید، اراده‌ی شما برایتان مشخّص است. در نماز هم که با خدا حرف می‌زنید، همین‌طور حرف بزنید. اگر شما یک نماز را همین‌طور شروع کنید، اواسط نماز که این حالت را ادامه دادید، ناگهان احساس می‌کنید قلبتان از جایی چیزی را می‌گیرد؛ یک احساس را از جایی درک می‌کند؛ با شما حرف زده می‌شود؛ قلب شما دقیق می‌شود و درست آن جواب را که باید بگیرید، می‌گیرید. البته ممکن است در اوایل، یک قدری مبهم باشد. البته شما جوانان نورانی‌ای هستید؛ شما کارتان خیلی آسانتر از ماست. شما خیلی زودتر و خیلی روشنتر پیام الهی را درک می‌کنید. خدا با شما حرف می‌زند، به شما جواب می‌دهد و شما این جواب را در دل خودتان حس می‌کنید.
1 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛ 
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَيْدِی الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّی وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِك‏ ‏...
ترجمه :
می دانم كه تو انسان امیدوار را اجابت می كنی و انسان گرفتار را دادرس و كمك كننده ای و می دانم پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخيلان و راه چاره ایست از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنكه به سوى تو سفر می كند فاصله او به تو نزديك است و تو از آفريدگان خود پنهان نمى‏شوى مگر آنكه كردارشان آنان را از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و كمك خواهیم را به تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینكه استحقاق شنیدنش از من و لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلكه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو كه پروردگاری جز تو برای من نیست و خدایی نیست جز تو كه یگانه هستی و شریكی برای تو نیست. خدایا تو گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است كه «از فضل خداوند بخواهید كه براستی خداوند نسبت به شما مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست كه به خواستن فرمان دهی و حال آنكه از بخشش دریغ ورزی و براستی كه تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر ایشان مهربان و دلسوزی،


مربوط به :بیانات در دیدار تشکّلهای مختلف دانشجویی دانشگاههای تهران - 1377/10/24
عنوان فیش :خداوند اجر تحمل سختی و تقوا داشتن را زود میدهد
کلیدواژه(ها) : تقوا, صبر, امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه), ایستادگی امام خمینی(ره)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عزیزان من؛ دختران و پسران من! شما این را هم بدانید که خدای متعال از هیچ رنج شما صرف‌نظر نمیکند. هر رنجی که شما بکشید، اگر پای خدا حساب کنید، خدای متعال پاداش مضاعفتان خواهد داد. بله؛ بعضی وقتها انسان رنجهایی میکشد و پای خدا حساب نمیکند؛ خدا هم هیچ‌چیز به آدم نمیدهد. شاید در بعضی از زیارتها و دعاها و در بعضی از کلمات دیده، یا شنیده‌اید که «صبراً و احتساباً»؛ خطاب به امام(1) - مثلاً به امام حسین علیه‌السّلام - صبر کردی و احتساب کردی. احتساب، یعنی به حساب خدا نوشتی، پای خدا حساب کردی. یک لحظه رنج تو، یک لحظه فشاری که از لحاظ روحی و معنوی بر تو وارد می‌آید، یک آزار جسمی، یک گرسنگی، یک تشنگی، یک پا به سنگ خوردن و خون آمدن، یک تهمت، یک دشنام، یک بیعدالتی، یک ناحق‌گویی، نیم نمره کمتر در آن جایی که از روی غرض‌ورزی به تو داده نمیشود و یک اهانت از هر کسی؛ وقتی بدانید این کار را که میکنید، از روی هوس و گناه نیست، یا برای خاطر خداست، یا زمینه‌ای است که خدای متعال از آن ناراضی نیست، این پیش خدا اجر دارد و از بین نمیرود. خدای متعال هم «سریع الحساب» است. من در روز چهلم امام، با هلیکوپتر از مرقد به طرف منزل برمیگشتم که خیل عظیم جمعیت را دیدم. ما ایام درگذشت امام هم آن‌جا رفتیم و حال چهل روز گذشته بود. این گنبد و گلدسته‌ای که از زمین روییده بود، این بنایی که تقریباً دلهای همه‌ی مسلمانان دنیا به یاد آن میتپید، این سیل جمعیت، خیل عظیم مردم که پیاده در آن هوای گرم - تیرماه - میرفتند، یا میآمدند، بچه‌ها، پیرمردان و پیرزنان. من گفتم: پروردگارا! چه زود جواب دادی.

اخلاص این مرد - امام - همه‌ی کارهای زیبایی که در عمرش کرد، آن مجاهدت، آن تلاش، آن فریادها، آن ایستادگیها، آن تصمیم‌گیریهای دشوار و آن رنجهایی که در دوران عمر بازنشستگی - یعنی بین هشتاد سالگی و نود سالگی - دید. همه‌ی این ماجراهای بعد از انقلاب، تقریباً از حدود هفتاد و نه سالگی، تا هشتاد و نه سالگی از امام سر زد. یک جسم بود که یک روح داشت و آن روح، عبارت از اخلاص بود. اگر آن روح نبود، همه‌ی این کارها ارزش نداشت؛ اثر هم نمیکرد. اخلاص! اخلاص این مرد، چه زود نتیجه داد! چهل روز از وفات او گذشته، ببین چه دستگاهی! و این دستگاه، تا ابد خواهد ماند. عزیزان من! این دستگاه، از بین رفتنی نیست. خدای متعال، زود جواب داد؛ چون هفت سال و چهارده سال، وقتی که در حال گذشتن است، خیلی زیاد به نظر می‌آید؛ ولی وقتی که گذشت، شما میبینید یک «لحظه» بود و تمام شد! در مقابل عمر دنیا، چهارده سال چیست؟ در مقابل عمر خود ما هم چهارده سال چیست؟ گاهی انسان، شبها یا روزهایی را میگذراند و به‌نظرش خیلی طولانی و دراز می‌آید؛ لحظه‌ها این گونه است دیگر. البته خدای متعال، لحظه‌لحظه را حساب میکند؛ اما وقتی خود انسان، پشت سرش را نگاه میکند، میبیند زود گذشت...

«ان اللَّه سریع الحساب» (2)؛ خدا سریعاً محاسبه کرد و پاداش داد؛ بعد به مقام عزیزی مصر رسید. زمینه، طوری فراهم شد که برادران بیوفا به او احتیاج پیدا کردند، سراغش آمدند و در امتحان دشواری، او را شناختند. بعد او این جمله را که اوّل صحبت خواندم، گفت: «انّه من یتق و یصبر فان اللَّه لایضیع اجر المحسنین» (3) هرکس که تقوا پیشه و صبر کند - صبر، یعنی پای فشردن بر موضع درست، استقامت - «فان اللَّه لایضیع اجر المحسنین»؛ خدا اجر نیکوکاران را ضایع نمیکند. در دعای امام سجاد هم میخوانیم: «یا ضامن جزاء المحسنین و یا مستصلح عمل المفسدین». (4)
1 )
تهذيب الأحكام ، ج‏3، ص: 112؛
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 611؛
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 26؛

...ِ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَ ارْزُقْنَا قِيَامَهُ وَ صِيَامَهُ وَ بُلُوغَ الْأَمَلِ فِيهِ وَ فِي قِيَامِهِ وَ اسْتِكْمَالَ مَا يُرْضِيكَ عَنِّي صَبْراً وَ احْتِسَاباً وَ إِيمَاناً وَ يَقِيناً ثُمَّ تَقَبَّلْ ذَلِكَ مِنِّي بِالْأَضْعَافِ الْكَثِيرَةِ وَ الْأَجْرِ الْعَظِيمِ يَا رَبَّ الْعَالَمِين‏...
ترجمه :


2 ) سوره مبارکه آل عمران آیه 199
وَإِنَّ مِن أَهلِ الكِتابِ لَمَن يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَما أُنزِلَ إِلَيكُم وَما أُنزِلَ إِلَيهِم خاشِعينَ لِلَّهِ لا يَشتَرونَ بِآياتِ اللَّهِ ثَمَنًا قَليلًا ۗ أُولٰئِكَ لَهُم أَجرُهُم عِندَ رَبِّهِم ۗ إِنَّ اللَّهَ سَريعُ الحِسابِ
ترجمه :
و از اهل کتاب، کسانی هستند که به خدا، و آنچه بر شما نازل شده، و آنچه بر خودشان نازل گردیده، ایمان دارند؛ در برابر (فرمان) خدا خاضعند؛ و آیات خدا را به بهای ناچیزی نمی‌فروشند. پاداش آنها، نزد پروردگارشان است. خداوند، سریع الحساب است. (تمام اعمال نیک آنها را به سرعت حساب می‌کند، و پاداش می‌دهد.)

3 ) سوره مبارکه يوسف آیه 90
قالوا أَإِنَّكَ لَأَنتَ يوسُفُ ۖ قالَ أَنا يوسُفُ وَهٰذا أَخي ۖ قَد مَنَّ اللَّهُ عَلَينا ۖ إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيَصبِر فَإِنَّ اللَّهَ لا يُضيعُ أَجرَ المُحسِنينَ
ترجمه :
گفتند: «آیا تو همان یوسفی؟!» گفت: «(آری،) من یوسفم، و این برادر من است! خداوند بر ما منّت گذارد؛ هر کس تقوا پیشه کند، و شکیبایی و استقامت نماید، (سرانجام پیروز می‌شود؛) چرا که خداوند پاداش نیکوکاران را ضایع نمی‌کند!»

4 )
صحیفه سجادیه دعای 40

دعای چهلم صحیفه سجادیه: وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا نُعِيَ إِلَيْهِ مَيِّتٌ، أَوْ ذَكَرَ الْمَوْتَ: اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتَّى لَا نُؤَمِّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ، وَ لَا اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ، وَ لَا اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ وَ سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ، وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ، وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً، وَ لَا تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّاً وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِيرَ إِلَيْكَ، وَ نَحْرِصُ لَهُ عَلَى وَشْكِ اللَّحَاقِ بِكَ حَتَّى يَكُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الَّذِي نَأْنَسُ بِهِ، وَ مَأْلَفَنَا الَّذِي نَشْتَاقُ إِلَيْهِ، وَ حَامَّتَنَا الَّتِي نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْهَا فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَيْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِراً، وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِماً، وَ لَا تُشْقِنَا بِضِيَافَتِهِ، وَ لَا تُخْزِنَا بِزِيَارَتِهِ، وَ اجْعَلْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِكَ، وَ مِفْتَاحاً مِنْ مَفَاتِيحِ رَحْمَتِكَ أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ.
ترجمه :
خداوندا بر محمد صلّى اللّه عليه و آله و آل او درود فرست و ما را از آرزوهاى دراز باز دار و با عمل درست، آرزوهاى ما را كوتاه كن تا اينكه ساعتى پس از ساعت ديگر را آرزو نكنيم و فردا را بعد از امروز، و حياتى پس از اين حيات و قدمى بعد از اين قدم را انتظار نكشيم. و ما را از غرور آرزوى دراز محافظت فرما و از شرور آن در امان نگهدار و مرگ را همواره در برابر ما نصب العين قرار ده و ياد مرگ را براى ما هر از گاهى قرار مده (بلكه هميشگى كن). و از كارهاى شايسته، عملى به ما عطا فرما كه با آن به عنوان زاد و توشه به سوى تو سير كنيم و به خاطر آن بر قرب ديدار تو حريص گرديم، به گونه‌اى كه مرگ، زمان انس ما باشد و موعد الفتى باشد كه به آن اشتياق پيدا كنيم و پناهگاهى باشد كه دوست داشته باشيم به آن نزديك شويم. پس هر گاه مرگ را بر ما فرود مى‌آورى و اجل را بر ما نازل مى‌كنى، ما را به زيارت آن سعادتمند گردان و ما را با او مأنوس كن و ما را در ميهمانى مرگ شقاوتمند مساز و به ديدار مرگ ما را پست و خوار مگردان. و مرگ را بابى از ابواب آمرزش و كليدى از كليدهاى رحمت خود مقرر بدار. و ما را درحالى‌كه هدايت شده‌ايم، گمراه نيستيم، مطيع توييم، از ديدار تو كراهت نداريم، تائب‌ايم، گناهكار نيستيم و بر گناه اصرار نداريم، بميران. اى ضمانت كنندۀ پاداش نيكو كاران و اى اصلاح كنندۀ اعمال تبهكاران.-]


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه‌ - 1377/10/04
عنوان فیش :استجابت دعا، وعده قطعی الهی
کلیدواژه(ها) : دعا, وعده‌های الهی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امروز در خطبه‌ی اوّل می‌خواهم صحبت کوتاهی درباب وعده‌ی الهی در استجابت دعا عرض کنم. یکی از وظایف ما در ماه رمضان، دعا کردن است. دعا انسان را به خدا نزدیک می‌کند؛ معارف را در دل انسان ماندگار و مؤثّر می‌کند؛ ایمان را قوی می‌کند؛ علاوه بر این‌که مضمون دعا - که خواستن از خداست - ان‌شاءاللَّه مستجاب می‌شود و خواسته‌ی انسان برآورده می‌گردد؛ یعنی دعا از چند سو دارای برکات بزرگ است. لذاست که در قرآن کریم، بارها در باب دعا و دعایی که بندگان صالح خدا کرده‌اند، سخن گفته شده است. همه اینها برای آن است که به ما درس داده شود. انبیای الهی در مواقع سختی دعا می‌کردند و از خدای متعال کمک می‌خواستند: «فدعا ربه انّی مغلوب فانتصر»(1) که از قول حضرت نوح علیه‌السّلام نقل شده است. یا از قول حضرت موسی علیه‌السّلام نقل شده است: «فدعا ربه ان هؤلاء قوم مجرمون»(2). موسی به خدا شکایت کرد و به او پناه برد.
خدای متعال در چند آیه از آیات قرآن وعده کرده است که دعا را مستجاب خواهد کرد. یکی از آیات، همین آیه‌ی مبارکه‌ی «و قال ربّکم ادعونی استجب لکم»(3) است؛ یعنی پروردگار شما فرموده است که مرا دعا کنید، تا استجابت کنم. ممکن است استجابت به معنای برآورده شدنِ صددرصد آن خواسته هم نباشد. گاهی ممکن است قوانین خلقت، اقتضای این را نکند که خدا آن حاجت را حتماً برآورده کند. در مواردی قوانینی وجود دارد که آن خواسته برآورده شدنی نیست، یا به‌زودی برآورده شدنی نیست. در غیر این موارد، قاعدتاً خدای متعال پاسخش این است که خواسته‌ی شما را برآورده می‌کند؛ همچنان که در دعای شریف ابی‌حمزه‌ی ثمالی- که در سحرهای ماه رمضان خوانده می‌شود - به همین معنا اشاره می‌کند. در قرآن فرموده است: «و سئلوا اللَّه من فضله ان اللَّه کان بکلّ شی‌ءٍ علیما»(4)؛ اگرچه خدا عالم است و نیازهای شما را می‌داند، اما شما از خدا بخواهید و به خدا عرض کنید. این آیه را در دعا ذکر می‌کند. البته در دعای شریف: «ان اللَّه کان بکلّ شی‌ءٍ رحیما» دارد؛ اما در قرآن «کان بکلّ شی‌ءٍ علیما» است. بعد می‌فرماید: «و لیس من صفاتک یا سیدی ان تأمر بالسؤال و تمنع العطیّه»(5). امام سجاد علیه‌السّلام عرض می‌کند: پروردگارا! عادت تو این نیست که مردم را به خواستن امر کنی؛ اما آنچه که آنها خواستند به آنها ندهی. یعنی معنای کرم الهی و رحمت الهی و قدرت محیطه‌ی الهی این است که اگر می‌گوید بخواهید، اراده فرموده است که آن خواسته را اجابت کند. این همان وعده‌ی الهی است که در همین آیه‌ای که در اوّل خطبه تلاوت کردم، صریح این معنا را بیان می‌کند: «و اذا سألک عبادی عنّی فانّی قریبٌ اجیب دعوة الدّاع اذا دعان»(6)؛ هرگاه بندگان من درباره‌ی من از تو سؤال کنند که کجاست، بگو ای پیامبر، من نزدیکم و پاسخ می‌گویم و دعوت و خواسته‌ی آن کسی را که از من می‌خواهد و مرا می‌خواند، اجابت می‌کنم. هر کس خدا را بخواند، پاسخی در مقابلش هست: «لکلّ مسألة منک سمع حاضر و جواب عتید»(7)؛ هر سؤالی از خدا، هر خواسته‌ای از خدا، یک پاسخ قطعی در مقابل دارد. این خیلی مهمّ است و باید بندگان مؤمن خدا آن را خیلی قدر بدانند. حالا کسی که ایمان ندارد، طبیعی است که از این موقعیت - مثل خیلی از موقعیتهای دیگر - استفاده نمی‌کند. این وعده‌ی قطعی الهی است؛ یعنی خدای متعال هر خواسته‌ای را جواب خواهد داد.
1 ) سوره مبارکه القمر آیه 10
فَدَعا رَبَّهُ أَنّي مَغلوبٌ فَانتَصِر
ترجمه :
او به درگاه پروردگار عرضه داشت: «من مغلوب (این قوم طغیانگر) شده‌ام، انتقام مرا از آنها بگیر!»

2 ) سوره مبارکه الدخان آیه 22
فَدَعا رَبَّهُ أَنَّ هٰؤُلاءِ قَومٌ مُجرِمونَ
ترجمه :
(آنها هیچ یک از این پندها را نپذیرفتند، و موسی) به پیشگاه پروردگارش عرضه داشت: اینها قومی مجرمند!

3 ) سوره مبارکه غافر آیه 60
وَقالَ رَبُّكُمُ ادعوني أَستَجِب لَكُم ۚ إِنَّ الَّذينَ يَستَكبِرونَ عَن عِبادَتي سَيَدخُلونَ جَهَنَّمَ داخِرينَ
ترجمه :
پروردگار شما گفته است: «مرا بخوانید تا (دعای) شما را بپذیرم! کسانی که از عبادت من تکبّر می‌ورزند به زودی با ذلّت وارد دوزخ می‌شوند!»

4 ) سوره مبارکه النساء آیه 32
وَلا تَتَمَنَّوا ما فَضَّلَ اللَّهُ بِهِ بَعضَكُم عَلىٰ بَعضٍ ۚ لِلرِّجالِ نَصيبٌ مِمَّا اكتَسَبوا ۖ وَلِلنِّساءِ نَصيبٌ مِمَّا اكتَسَبنَ ۚ وَاسأَلُوا اللَّهَ مِن فَضلِهِ ۗ إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُلِّ شَيءٍ عَليمًا
ترجمه :
برتریهایی را که خداوند برای بعضی از شما بر بعضی دیگر قرار داده آرزو نکنید! (این تفاوتهای طبیعی و حقوقی، برای حفظ نظام زندگی شما، و بر طبق عدالت است. ولی با این حال،) مردان نصیبی از آنچه به دست می‌آورند دارند، و زنان نیز نصیبی؛ (و نباید حقوق هیچ‌یک پایمال گردد). و از فضل (و رحمت و برکت) خدا، برای رفع تنگناها طلب کنید! و خداوند به هر چیز داناست.

5 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛
 بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَيْدِی الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّی وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِك‏ ‏...
ترجمه :
می دانم كه تو انسان امیدوار را اجابت می كنی و انسان گرفتار را دادرس و كمك كننده ای و می دانم پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخيلان و راه چاره ایست از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنكه به سوى تو سفر می كند فاصله او به تو نزديك است و تو از آفريدگان خود پنهان نمى‏شوى مگر آنكه كردارشان آنان را از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و كمك خواهیم را به تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینكه استحقاق شنیدنش از من و لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلكه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو كه پروردگاری جز تو برای من نیست و خدایی نیست جز تو كه یگانه هستی و شریكی برای تو نیست. خدایا تو گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است كه «از فضل خداوند بخواهید كه براستی خداوند نسبت به شما مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست كه به خواستن فرمان دهی و حال آنكه از بخشش دریغ ورزی و براستی كه تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر ایشان مهربان و دلسوزی،

6 ) سوره مبارکه البقرة آیه 186
وَإِذا سَأَلَكَ عِبادي عَنّي فَإِنّي قَريبٌ ۖ أُجيبُ دَعوَةَ الدّاعِ إِذا دَعانِ ۖ فَليَستَجيبوا لي وَليُؤمِنوا بي لَعَلَّهُم يَرشُدونَ
ترجمه :
و هنگامی که بندگان من، از تو در باره من سؤال کنند، (بگو:) من نزدیکم! دعای دعا کننده را، به هنگامی که مرا می‌خواند، پاسخ می‌گویم! پس باید دعوت مرا بپذیرند، و به من ایمان بیاورند، تا راه یابند (و به مقصد برسند)!

7 )
مصباح‏المتهجد،شیخ طوسی ص801 ؛
إقبال‏الأعمال،سید بن طاووس، ص621 ؛ 
البلدالأمين،كفعمی ،ص 178 ؛
بحارالأنوار،مجلسی، ج  83 ص  58 ؛

« يا من يملك حوائج السائلين و يعلم ضمير الصامتين لكل مسألة منك سمع حاضر و جواب عتيد اللهم و مواعيدك الصادقة و أياديك الفاضلة و رحمتك الواسعة فأسألك أن تصلی على محمد و آل محمد و أن تقضی حوائجی للدنيا و الآخرة ».
ترجمه :
جابر جعفی روایت كرده است كه امام صادق (ع) در روز جمعه اول ماه رجب سال پنچاه و هفت گفته است كه مستحب است كه هر روز ماه رجب این دعا خوانده شود : ای كسی كه مالك حاجت ونیاز های درخواست كنندگانی و نهان انسان های خاموش را می دانی برای هر خواستنی از تو گوشی شنوا و جوابی آماده است. خدایا وعده هایت راست و نعمت هایت فراوان و رحمت تو گسترده پس از تو می خواهم برمحمد و خاندانش درود فرستی و حاجت های مرا در دنیا و آخرت برآورده سازی.


مربوط به :بیانات در مراسم اختتامیه‌ی مسابقات قرآن‌ - 1377/09/01
عنوان فیش :نصرت الهی برای رهروان راه خدا
کلیدواژه(ها) : نصرت الهی, راه خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عزیزان من! یک قدم که در راه خدا برمی‌دارید، خدا کمک می‌کند، خدا هدایت می‌کند، خدا درها را باز می‌کند: «و من یتق اللَّه یجعل له مخرجاً و یرزقه من حیث لا یحتسب و من یتوکّل علی اللَّه فهو حسبه(1)». در دعای سیدالسّاجدین علیه‌السّلام می‌خوانیم: «و ان الرّاحل الیک قریب المسافة»؛ به طرف خدا که بروید، راه نزدیک است. «و انک لا تحتجب عن خلقک»(2).
1 ) سوره مبارکه الطلاق آیه 2
فَإِذا بَلَغنَ أَجَلَهُنَّ فَأَمسِكوهُنَّ بِمَعروفٍ أَو فارِقوهُنَّ بِمَعروفٍ وَأَشهِدوا ذَوَي عَدلٍ مِنكُم وَأَقيمُوا الشَّهادَةَ لِلَّهِ ۚ ذٰلِكُم يوعَظُ بِهِ مَن كانَ يُؤمِنُ بِاللَّهِ وَاليَومِ الآخِرِ ۚ وَمَن يَتَّقِ اللَّهَ يَجعَل لَهُ مَخرَجًا
ترجمه :
و چون عده آنها سرآمد، آنها را بطرز شایسته‌ای نگه دارید یا بطرز شایسته‌ای از آنان جدا شوید؛ و دو مرد عادل از خودتان را گواه گیرید؛ و شهادت را برای خدا برپا دارید؛ این چیزی است که مؤمنان به خدا و روز قیامت به آن اندرز داده می‌شوند! و هر کس تقوای الهی پیشه کند، خداوند راه نجاتی برای او فراهم می‌کند،

1 ) سوره مبارکه الطلاق آیه 3
وَيَرزُقهُ مِن حَيثُ لا يَحتَسِبُ ۚ وَمَن يَتَوَكَّل عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بالِغُ أَمرِهِ ۚ قَد جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيءٍ قَدرًا
ترجمه :
و او را از جایی که گمان ندارد روزی می‌دهد؛ و هر کس بر خدا توکّل کند، کفایت امرش را می‌کند؛ خداوند فرمان خود را به انجام می‌رساند؛ و خدا برای هر چیزی اندازه‌ای قرار داده است!

2 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی، ص 583
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 67 ؛
بحارالانوار،علامه مجلسی : ج 95 ص 83 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 186 (دعای ابوحمزه ثمالی)؛

... وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِی بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِی اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِی أَيْدِی الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِی وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِی وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِی وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِی مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّی وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّی بَلْ لِثِقَتِی بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِی إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِی إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِی بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّی أَنْ لَا رَبَّ لِی غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ اللَّهُمَّ أَنْتَ الْقَائِلُ وَ قَوْلُكَ حَقٌّ وَ وَعْدُكَ صِدْقٌ- وَ سْئَلُوا اللَّهَ مِنْ فَضْلِهِ ... إِنَّ اللَّهَ كانَ بِكُمْ رَحِيماً وَ لَيْسَ مِنْ صِفَاتك يَا سَيِّدِی أَنْ تَأْمُرَ بِالسُّؤَالِ وَ تَمْنَعَ الْعَطِيَّةَ وَ أَنْتَ الْمَنَّانُ بِالْعَطِيَّاتِ عَلَى أَهْلِ مَمْلَكَتِكَ وَ الْعَائِدُ عَلَيْهِمْ بِتَحَنُّنِ رَأْفَتِك‏ ‏...
ترجمه :
می دانم كه تو انسان امیدوار را اجابت می كنی و انسان گرفتار را دادرس و كمك كننده ای و می دانم پناه به جود و بخششت و خشنودی به تقدیرت جانشین دریغ داشتن بخيلان و راه چاره ایست از آنچه در دستان خودخواهان است و اى پروردگار من آنكه به سوى تو سفر می كند فاصله او به تو نزديك است و تو از آفريدگان خود پنهان نمى‏شوى مگر آنكه كردارشان آنان را از تو بپوشاند و من با خواسته و حاجت خویش رو به تو آورده ام و كمك خواهیم را به تو قرار داده ام و به دعای تو تقرب می جویم بدون اینكه استحقاق شنیدنش از من و لزوم عفو و گذشتت داشته باشم بلكه به اطمینانم از بزرگواریت و اعتمادم به وعده راستینت و پناهم به ایمان به یگانگیت و اعتمادم به شناخت از تو كه پروردگاری جز تو برای من نیست و خدایی نیست جز تو كه یگانه هستی و شریكی برای تو نیست. خدایا تو گفتی و سخن تو حقیقت است و و عده ات راست است كه «از فضل خداوند بخواهید كه براستی خداوند نسبت به شما مهربان است» و ای سرور من در وصف تو نیست كه به خواستن فرمان دهی و حال آنكه از بخشش دریغ ورزی و براستی كه تو نسبت به عطایا بر آفریده هایت بسیار بخشنده ای و بر ایشان مهربان و دلسوزی،


مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نمازجمعه - 1377/02/18
عنوان فیش :خطر برگشت جامعه اسلامی به قهقرا؛ از عبرت‌های عاشورا
کلیدواژه(ها) : عبرتهای عاشورا, حضرت زینب (سلام الله علیها), جامعه اسلامی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در مباحث مربوط به عاشورا، سه بحثِ عمده وجود دارد:
(...)
بحث سوم، درباره‌ی عبرتهای عاشوراست که چند سال قبل از این، ما این مسأله را مطرح کردیم که عاشورا غیر از درسها، عبرتهایی هم دارد. بحث عبرتهای عاشورا مخصوص زمانی است که اسلام حاکمیت داشته باشد. حداقل این است که بگوییم عمده این بحث، مخصوص به این زمان است؛ یعنی زمان ما و کشور ما، که عبرت بگیریم.
ما قضیه را این‌گونه طرح کردیم که چطور شد جامعه اسلامی به محوریّت پیامبر عظیم‌الشّأن، آن عشق مردم به او، آن ایمان عمیق مردم به او، آن جامعه سرتاپا حماسه و شور دینی و آن احکامی که بعداً مقداری درباره آن عرض خواهم کرد، همین جامعه ساخته و پرداخته، همان مردم، حتّی بعضی همان کسانی که دوره‌های نزدیک به پیامبر را دیده بودند، بعد از پنجاه سال کارشان به آن‌جا رسید که جمع شدند، فرزند همین پیامبر را با فجیعترین وضعی کشتند؟! انحراف، عقبگرد، برگشتن به پشت سر، از این بیشتر چه می‌شود؟!
زینب کبری سلام‌اللَّه‌علیها در بازار کوفه، آن خطبه عظیم را اساساً بر همین محور ایراد کرد: «یا اهل الکوفه، یا اهل الختل و الغدر، أتبکون؟!». مردم کوفه وقتی که سرِ مبارک امام حسین را بر روی نیزه مشاهده کردند و دختر علی را اسیر دیدند و فاجعه را از نزدیک لمس کردند، بنا به ضجّه و گریه کردند. فرمود: «أتبکون؟!»؛ گریه می‌کنید؟! «فلا رقات الدمعه ولاهدئت الرنه»؛ گریه‌تان تمامی نداشته باشد. بعد فرمود: «انّما مثلکم کمثل التی نقضت غزلها من بعد قوة انکاثا تتّخذون ایمانکم دخلاً بینکم».(1) این، همان برگشت است؛ برگشت به قهقرا و عقبگرد. شما مثل زنی هستید که پشمها یا پنبه‌ها را با مغزل نخ می‌کند؛ بعد از آن که این نخها آماده شد، دوباره شروع می‌کند نخها را از نو باز کردن و پنبه نمودن! شما در حقیقت نخهای رشته خود را پنبه کردید. این، همان برگشت است. این، عبرت است. هر جامعه اسلامی، در معرض همین خطر هست.
امام خمینیِ عزیز بزرگ ما، افتخار بزرگش این بود که یک امّت بتواند عامل به سخن آن پیامبر باشد. شخصیت انسانهای غیر پیامبر و غیر معصوم، مگر با آن شخصیت عظیم قابل مقایسه است؟ او، آن جامعه را به وجود آورد و آن سرانجام دنبالش آمد. آیا هر جامعه اسلامی، همین عاقبت را دارد؟ اگر عبرت بگیرند، نه؛ اگر عبرت نگیرند، بله. عبرتهای عاشورا این‌جاست.
ما مردم این زمان، بحمداللَّه به فضل پروردگار، این توفیق را پیدا کرده‌ایم که آن راه را مجدّداً برویم و اسم اسلام را در دنیا زنده کنیم و پرچم اسلام و قرآن را برافراشته نماییم. در دنیا این افتخار نصیب شما ملت شد. این ملت تا امروز هم که تقریباً بیست سال از انقلابش گذشته است، قرص و محکم در این راه ایستاده و رفته است. اما اگر دقّت نکنید، اگر مواظب نباشیم، اگر خودمان را آن‌چنان که باید و شاید، در این راه نگه نداریم، ممکن است آن سرنوشت پیش بیاید. عبرت عاشورا، این‌جاست.
1 )
الأمالی، شیخ مفيد، ص 320 ، ح 8 ؛
الامالی، شیخ طوسی، ص 91 ؛
الاحتجاج، طبرسی، ج 2، ص 303 ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 45، ص 108 ؛

قَدِمْتُ الْكُوفَةَ فِی الْمُحَرَّمِ سَنَةَ إِحْدَى وَ سِتِّينَ عِنْدَ مُنْصَرَفِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع بِالنِّسْوَةِ مِنْ كَرْبَلَاءَ وَ مَعَهُمُ الْأَجْنَادُ مُحِيطُونَ بِهِمْ‏ وَ قَدْ خَرَجَ النَّاسُ لِلنَّظَرِ إِلَيْهِمْ فَلَمَّا أُقْبِلَ بِهِمْ عَلَى الْجِمَالِ بِغَيْرِ وِطَاءٍ- جَعَلَ نِسَاءُ أَهْلِ الْكُوفَةِ يَبْكِينَ وَ يَنْتَدِبْنَ‏ فَسَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع وَ هُوَ يَقُولُ بِصَوْتٍ ضَئِيلٍ وَ قَدْ نَهَكَتْهُ الْعِلَّةُ وَ فِی عُنُقِهِ الْجَامِعَةُ وَ يَدُهُ مَغْلُولَةٌ إِلَى عُنُقِهِ أَلَا إِنَّ هَؤُلَاءِ النِّسْوَةَ يَبْكِينَ فَمَنْ قَتَلَنَا قَالَ وَ رَأَيْتُ زَيْنَبَ بِنْتَ عَلِيٍّ ع وَ لَمْ أَرَ خَفِرَةً قَطُّ أَنْطَقَ مِنْهَا كَأَنَّهَا تُفْرِغُ عَنْ لِسَانِ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع قَالَ وَ قَدْ أَوْمَأَتْ إِلَى النَّاسِ أَنِ اسْكُتُوا- فَارْتَدَّتِ الْأَنْفَاسُ وَ سَكَتَتِ الْأَصْوَاتُ‏ فَقَالَتِ- الْحَمْدُ لِلَّهِ وَ الصَّلَاةُ عَلَى أَبِی رَسُولِ اللَّهِ‏ أَمَّا بَعْدُ يَا أَهْلَ الْكُوفَةِ وَ يَا أَهْلَ الْخَتْلِ وَ الْخَذْلِ‏ فَلَا رَقَأَتِ الْعَبْرَةُ وَ لَا هَدَأَتِ الرَّنَّةُ فَمَا مَثَلُكُمْ إِلَّا كَالَّتِی نَقَضَتْ غَزْلَها مِنْ بَعْدِ قُوَّةٍ أَنْكاثاً تَتَّخِذُونَ أَيْمانَكُمْ دَخَلًا بَيْنَكُمْ‏ أَلَا وَ هَلْ فِيكُمْ إِلَّا الصَّلَفُ النَّطَفُ وَ الصَّدْرُ الشَّنَفُ- خَوَّارُونَ‏ فِی اللِّقَاءِ عَاجِزُونَ عَنِ الْأَعْدَاءِ نَاكِثُونَ لِلْبَيْعَةِ مُضَيِّعُونَ لِلذِّمَّةِ فَبِئْسَ مَا قَدَّمَتْ لَكُمْ أَنْفُسُكُمْ أَنْ سَخِطَ اللَّهُ عَلَيْكُمْ وَ فِی الْعَذَابِ أَنْتُمْ خَالِدُونَ- أَ تَبْكُونَ إِی وَ اللَّهِ فَابْكُوا كَثِيراً وَ اضْحَكُوا قَلِيلًا فَلَقَدْ فُزْتُمْ بِعَارِهَا وَ شَنَارِهَا وَ لَنْ تَغْسِلُوا دَنَسَهَا عَنْكُمْ أَبَداً فَسَلِيلَ خَاتَمِ الرِّسَالَةِ وَ سَيِّدَ شَبَابِ أَهْلِ الْجَنَّةِ وَ مَلَاذَ خِيَرَتِكُمْ وَ مَفْزَعَ نَازِلَتِكُمْ وَ أَمَارَةَ مَحَجَّتِكُمْ- وَ مَدْرَجَةَ حُجَّتِكُمْ‏ خَذَلْتُمْ وَ لَهُ فَتَلْتُمْ‏ أَلَا سَاءَ مَا تَزِرُونَ فَتَعْساً وَ نُكْساً فَلَقَدْ خَابَ السَّعْيُ وَ تَرِبَتِ الْأَيْدِي‏ وَ خَسِرَتِ الصَّفْقَةُ وَ بُؤْتُمْ‏ بِغَضَبٍ مِنَ اللَّهِ‏ وَ ضُرِبَتْ عَلَيْكُمُ الذِّل
ترجمه :
حذلم بن ستير گويد: در سال 61 هجرى بكوفه وارد شدم و اين مصادف بود با زمانى كه علىّ بن الحسين (امام سجّاد) عليه السّلام با زنان خانواده از (سفر جانسوز) كربلا بازمى‏گشتند و مأموران (يزيدى) دور آنان حلقه زده، مردم براى تماشاى آنان از خانه‏ها بيرون ريخته بودند. چون اهل بيت را سواره بر شتران بى‏جهاز پيش آوردند زنان كوفه شروع بگريه و زارى نمودند، پس از علىّ بن الحسين عليهما السّلام- در حالى كه بيمارى وى را لاغر ساخته و بند و زنجير در گردن مباركش بود و دستهاى آن حضرت بگردن مباركش بسته بود- شنيدم كه با آوازى بس ضعيف مى‏فرمود: هان، اين زنان بر ما مى‏گريند! پس چه كسى (جز مردان ايشان) افراد ما را بقتل رسانده است؟ و زينب‏ دخت گرامى‏ علىّ (ع)- و براستى كه هرگز زنى با شرم و آزرم سخنورتر از او نديده بودم گوئى از زبان امير المؤمنين (ع) سخن مى‏گفت- را ديدم كه با دست بسوى مردم اشاره فرمود كه ساكت شويد، در حال تمام نفسها خاموش و همه صداها فرو نشست سپس فرمود: «سپاس از آن خدا است، و درود بر پدرم رسول خدا. امّا بعد، اى كوفيان، اى دغلبازان و اى خودداران از يارى، اشكتان خشك، و ناله و فريادتان خاموش مباد، داستان شما نيست جز بمانند «آن زنى كه رشته خود را پس از محكم بافتن مى‏گشود، شما سوگندهاى خود را سبب مكر و خيانت ميان خودتان قرار داده‏ايد». هلا، آيا در ميان شما جز مردمى چاپلوس و ننگ آور و كينه‏توز كه در ميدان نبرد بزدل، و در برابر دشمنان زبون‏اند، و مردمى پيمان شكن و بيوفايند پيدا مى‏شود؟! راستى كه چه پيشكش زشتى با دستهاى خود براى خويشتن پيش فرستاده‏ايد كه آن خشم خدا بر شماست، و در عذاب دوزخ جاويدان خواهيد بود. آيا مى‏گرييد؟! آرى- بخدا سوگند- بسيار بگرييد و كم بخنديد، همانا كه شما به ننگ و رسوائى آن دست يافتيد، و هرگز نتوانيد پليدى آن را از خويش بزدائيد. آيا زاده ختم رسولان، و سرور جوانان بهشتى، و پناه خوبانتان، و پناهگاه گرفتاريتان، و نشانه راهتان، و راه پهناور دليلتان را ترك يارى گفتيد، و براى او بهم بافتيد؟! هان چه بد بار سنگينى از گناه بر دوش كشيديد، پس هلاكت و سرنگونى بر شما، راستى كه كوششها بنوميدى رسيد، و دستها بخاك نشست (كنايه از آنكه به هيچ خير و بركتى نرسيد)، و سودا بزيان انجاميد، و به خشمى از جانب خدا باز گشتيد، و مهر خوارى و فقر و گرفتارى بر شما نهاده شد. واى بر شما آيا مى‏دانيد


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1376/10/26
عنوان فیش :احتیاج همه انسان ها به استغفار
کلیدواژه(ها) : توبه, استغفار پیامبر (صلی الله علیه و اله), نعمت الهی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
[یادآوری توبه و استغفار به مناسبت نزدیکی لیالی مبارکه‌ی قدر] عزیزان من؛ برادران و خواهران! قدم اوّل، طلب مغفرت کردن از خدای متعال و به خدا بازگشتن است. توبه، یعنی به سوی خدا برگردیم. هر جا که شما باشید، در هر حدّی از کمال که باشید - حتّی در حد امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاة والسّلام - باز به استغفار احتیاج دارید! خدای متعال به پیغمبرش می‌فرماید: «و استغفر لذنبک»،(1) «فسبّح بحمد ربّک و استغفره(2)». بارها در قرآن، خدای متعال به پیغمبر می‌فرماید «استغفار کن».(3) با این‌که پیغمبر معصوم است، گناه از او سر نمی‌زند و از دستور الهی تخلّف نمی‌کند، اما به او هم می‌فرماید «استغفار کن»!

البته این‌که استغفارِ اولیا و بزرگان از چیست، خود مقوله‌ی قابل بحثی است. استغفار آنها از گناهانی چون گناهان امثال ما نیست؛ آن گناهان از آنها سر نمی‌زند. مقام آنها بالاست. قرب به حضرت ربوبی و مقام ربوبّیت، در حدّ اعلاست. در آن مقام قرب، گاهی چیزهایی که برای ما مباح است - شاید حتّی چیزهایی که برای ما مستحبّ است - برای آن بزرگواران مانع و رادع است. آنها مناسب با شأن آن قرب است؛ که استغفار می‌کنند؛ آن‌هم استغفار جدّی، نه استغفار صوری.

دعای کمیل را ببینید! امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاة والسّلام در دعای کمیل - که طبق روایات، این دعا از آن بزرگوار صادر شده است - انشاءً و در اوّل بار، با شروع دعا به استغفار می‌پردازد. اوّل، خدا را به اسمش، به قدرتش، به عظمتش، به صفات جلال و جمالش سوگند می‌دهد و بعد از آن همه قسم دادن، شروع می‌کند به استغفار کردن: «اللّهم اغفرلی الذّنوب التی تهتک العصم»(4)، تا آخر. دعای ابی‌حمزه‌ی ثمالی و دعاهای گوناگون دیگر از این انسانهای بزرگ،همین‌طور است. من و شما به استغفار احتیاج داریم. ای مؤمنین؛ عزیزان؛ ای دلهای پاک و صاف! مبادا مغرور شوید و بگویید ما که گناهی نکرده‌ایم! چرا؛ غرق قصوریم، غرق تقصیریم! «و ما قدر اعمالنا فی جنب نعمک».(5) آنچه کار خوب که ما به خیال خودمان انجام می‌دهیم، در مقابل نعم پروردگار و در مقابل حقّ شکر الهی، چه ربطی و چه نسبتی دارد؟! چقدر قابل ذکر است؟! ما نمی‌توانیم آن حقّ شکر را ادا کنیم؛ نمی‌توانیم! «لاالذی احسن استغنی عن عونک»(6) مگر می‌شود انسان از تفضل و لطف الهی، در آنی از آنات، مستغنی باشد؟! همیشه محتاجیم؛ همیشه هم لطف پروردگار می‌رسد: «خیرک الینا نازل(7)». ما هم از ادای شکر عاجزیم و این قصور، یا تقصیر است و به‌هرحال طلب مغفرت می‌خواهد
1 ) سوره مبارکه يوسف آیه 29
يوسُفُ أَعرِض عَن هٰذا ۚ وَاستَغفِري لِذَنبِكِ ۖ إِنَّكِ كُنتِ مِنَ الخاطِئينَ
ترجمه :
یوسف از این موضوع، صرف‌نظر کن! و تو ای زن نیز از گناهت استغفار کن، که از خطاکاران بودی!»

1 ) سوره مبارکه محمد آیه 19
فَاعلَم أَنَّهُ لا إِلٰهَ إِلَّا اللَّهُ وَاستَغفِر لِذَنبِكَ وَلِلمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ ۗ وَاللَّهُ يَعلَمُ مُتَقَلَّبَكُم وَمَثواكُم
ترجمه :
پس بدان که معبودی جز «اللّه» نیست؛ و برای گناه خود و مردان و زنان باایمان استغفار کن! و خداوند محل حرکت و قرارگاه شما را می‌داند!

1 ) سوره مبارکه غافر آیه 55
فَاصبِر إِنَّ وَعدَ اللَّهِ حَقٌّ وَاستَغفِر لِذَنبِكَ وَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ بِالعَشِيِّ وَالإِبكارِ
ترجمه :
پس (ای پیامبر!) صبر و شکیبایی پیشه کن که وعده خدا حقّ است، و برای گناهت استغفار کن، و هر صبح و شام تسبیح و حمد پروردگارت را بجا آور!

2 ) سوره مبارکه النصر آیه 3
فَسَبِّح بِحَمدِ رَبِّكَ وَاستَغفِرهُ ۚ إِنَّهُ كانَ تَوّابًا
ترجمه :
پروردگارت را تسبیح و حمد کن و از او آمرزش بخواه که او بسیار توبه‌پذیر است!

3 ) سوره مبارکه محمد آیه 19
فَاعلَم أَنَّهُ لا إِلٰهَ إِلَّا اللَّهُ وَاستَغفِر لِذَنبِكَ وَلِلمُؤمِنينَ وَالمُؤمِناتِ ۗ وَاللَّهُ يَعلَمُ مُتَقَلَّبَكُم وَمَثواكُم
ترجمه :
پس بدان که معبودی جز «اللّه» نیست؛ و برای گناه خود و مردان و زنان باایمان استغفار کن! و خداوند محل حرکت و قرارگاه شما را می‌داند!

4 )
مصباح‏المتهجد ، شیخ طوسی ص  844 ؛
إقبال‏الأعمال ، سید بن طاووس ص  706 ؛ 
المصباح‏للكفعمی ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى ص 555 ؛ 
البلدالأمين ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى ص  188 ؛

اللهم إنی أسألك برحمتك التی وسعت كل شي‏ء و بقوتك التی قهرت بها كل شي‏ء و خضع لها كل شي‏ء و ذل لها كل شي‏ء و بجبروتك التی غلبت بها كل شي‏ء و بعزتك التی لا يقوم لها شي‏ء و بعظمتك التی ملأت كل شي‏ ... اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتك العصم اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل النقم اللهم اغفر لی الذنوب التی تغير النعم اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعاء اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلاء اللهم اغفر لی كل ذنب أذنبته و كل خطيئة أخطأتها اللهم إنی أتقرب إليك بذكرك و أستشفع بك إلى نفسك ...
ترجمه :
روایت شده است كه كمیل بن زیاد امام علی (ع) را در حال سجده دید كه در شب نیمه شعبان این دعل را می خواند: خداوندا همانا من تو را می خواهم به وسیله رحمتت كه همه چیز را فراگرفته است و نیروی تو كه به وسیله آن به هر چیزی چیره شده ای و همه چیز برای آن خاضع و خوار باشد و به قدرت و بزرگیت كه به آن بر هر چیزی پیروز شدی و به تواناییت كه چیزییارای ایستادن در برابر آن نباشد و و بزرگیت كه همه چیز را پر كرده است ... خدایا آن گناهانی كه [پرده] دوری از گناه را پاره می كنند را بیامرز. خدایا آن گناهانی را كه بدبختی ها را فرود می آورند را بیامرز . خداوندا آن گناهانی را كه نعمت ها را دگرگون می كنند را بیامرز. خدایا آن گناهانی را كه جلو دعا را می گیرند را بیامرز. خدایا آن گناهانی را كه بلا را فرود می آرند را بیامرز. خداوندا هر گناهی كردم و هر اشتباهی كه مرتكب شده ام را بیامرز ...

5 )
مصباح‏المتهجد،شیخ طوسی ص582 ؛ 
البلدالأمين،كفعمی، ص 205 ؛
بحارالأنوار ،مجلسی،ج 95 ص  39 ؛

كان علی بن الحسين سيد العابدين ص يصلی عامة الليل فی شهر رمضان فإذا كان السحر دعا بهذا الدعاء إلهی لا تؤدبنی بعقوبتك و لا تمكر بی فی حيلتك من أين لی الخير يا رب و لا يوجد إلا من عندك و من أين لی النجاة و لا تستطاع إلا بك لا الذی أحسن استغنى عن عونك و رحمتك و لا الذی أساء و اجترأ عليك و لم يرضك خرج عن قدرتك يا رب يا رب يا رب‏ ... أبكی لسؤال منكر و نكير إيای أبكی لخروجی من قبری عريانا ذليلا حاملا ثقلی على ظهری أنظر مرة عن يمينی و أخرى عن شمالی إذ الخلائق فی شأن غير شأنی لكل امرئ منهم يومئذ شأن يغنيه وجوه يومئذ مسفرة ضاحكة مستبشرة و وجوه يومئذ عليها غبرة ترهقها قترة و ذلة سيدی عليك معولی و معتمدی و رجائی و توكلی و برحمتك تعلقی تصيب برحمتك من تشاء و تهدی بكرامتك من تحب فلك الحمد على ما نقيت من الشرك قلبی و لك الحمد على بسط لسانی أ فبلسانی هذا الكال أشكرك أم بغاية جهدی فی عملی أرضيك و ما قدر لسانی يا رب فی جنب شكرك و ما قدر عملی فی جنب نعمك و إحسانك إلي‏ إلهی إن جودك بسط أملی و شكرك قبل عملی سيدی إليك رغبتی و إليك رهبتی و إليك تأميلی ‏...
ترجمه :


6 )
مصباح‏المتهجد،شیخ طوسی ص582 ؛ 
البلدالأمين،كفعمی، ص 205 ؛
بحارالأنوار ،مجلسی،ج 95 ص  39 ؛

كان علی بن الحسين سيد العابدين ص يصلی عامة الليل فی شهر رمضان فإذا كان السحر دعا بهذا الدعاء إلهی لا تؤدبنی بعقوبتك و لا تمكر بی فی حيلتك من أين لی الخير يا رب و لا يوجد إلا من عندك و من أين لی النجاة و لا تستطاع إلا بك لا الذی أحسن استغنى عن عونك و رحمتك و لا الذی أساء و اجترأ عليك و لم يرضك خرج عن قدرتك‏ ...
ترجمه :


7 )
مصباح‏المتهجد،شیخ طوسی ص582 ؛ 
البلدالأمين،كفعمی، ص 205 ؛
بحارالأنوار ،مجلسی،ج 95 ص  39 ؛

كان علی بن الحسين سيد العابدين ص يصلی عامة الليل فی شهر رمضان فإذا كان السحر دعا بهذا الدعاء إلهی لا تؤدبنی بعقوبتك و لا تمكر بی فی حيلتك من أين لی الخير يا رب و لا يوجد إلا من عندك و من أين لی النجاة و لا تستطاع إلا بك لا الذی أحسن استغنى عن عونك و رحمتك و لا الذی أساء و اجترأ عليك و لم يرضك خرج عن قدرتك‏ ... نستغفرك اللهم منها و نتوب إليك تتحبب إلينا بالنعم و نعارضك بالذنوب خيرك إلينا نازل و شرنا إليك صاعد و لم يزل و لا يزال ملك كريم يأتيك عنا بعمل قبيح فلا يمنعك ذلك أن تحوطنا بنعمك و تتفضل علينا بآلائك فسبحانك ما أحلمك و أعظمك و أكرمك مبدئا و معيدا تقدست أسماؤك و جل ثناؤك و أكرم صنائعك و فعالك أنت إلهی أوسع فضلا و أعظم حلما من أن تقايسنی بفعلی و خطيئتی فالعفو العفو سيدی سيدی سيدي‏ ...
ترجمه :



مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از پاسداران - 1376/09/13
عنوان فیش :نمایان شدن بعد عرفانی شخصیت امام حسین(علیه السلام) در دعای عرفه/صحیفه سجادیه دعای 47
کلیدواژه(ها) : حضرت امام حسین(علیه السلام), روز عرفه, عرفان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
شخصیت درخشان و بزرگوار امام حسین علیه‌السّلام دو وجهه دارد: یک وجهه، همان وجهه‌ی جهاد و شهادت و توفانی است که در تاریخ به راه انداخته و همچنان هم این توفان با همه‌ی برکاتی که دارد، برپا خواهد بود؛ که شما با آن آشنا هستید. یک بعد دیگر، بعد معنوی و عرفانی است که بخصوص در دعای عرفه به شکل عجیبی نمایان است. ما مثل دعای عرفه کمتر دعایی را داریم که سوز و گداز و نظم عجیب و توسّل به ذیل عنایت حضرت حق متعال بر فانی دیدن خود در مقابل ذات مقدّس ربوبی در آن باشد؛ دعای خیلی عجیبی است.

دعای دیگری مربوط به روز عرفه در صحیفه‌ی سجادیه هست (1)، که از فرزند این بزرگوار است. من یک وقت این دو دعا را با هم مقایسه می‌کردم؛ اوّل دعای امام حسین را می‌خواندم، بعد دعای صحیفه‌ی سجّادیه را. مکرّر به نظر من این طور رسیده است که دعای حضرت سجّاد، مثل شرح دعای عرفه است. آن، متن است؛ این، شرح است. آن، اصل است؛ این، فرع است. دعای عرفه، دعای عجیبی است. شما عین همین روحیه را در خطابی که حضرت در مجمع بزرگان زمان خود - بزرگان اسلام و بازماندگان تابعین و امثال اینها - در منی ایراد کردند، مشاهده می‌کنید. ظاهراً هم متعلّق به همان سال آخر یا سال دیگری است - من الان درست در ذهنم نیست - که آن هم در تاریخ و در کتب حدیث ثبت است. به قضیه‌ی عاشورا و کربلا برمی‌گردیم. می‌بینیم این‌جا هم با این‌که میدان حماسه و جنگ است، اما از لحظه‌ی اوّل تا لحظه‌ی آخری که نقل شده است که حضرت صورت مبارکش را روی خاکهای گرم کربلا گذاشت و عرض کرد: «الهی رضاً بقضائک و تسلیماً لأمرک(2)»، با ذکر و تضرع و یاد و توسّل همراه است. از وقت خروج از مکه که فرمود: «من کان فینا باذلاً مهجته موطناً علی لقاءاللَّه نفسه فلیرحل معنا(3)»، با دعا و توسل و وعده‌ی لقای الهی و همان روحیه‌ی دعای عرفه شروع می‌شود، تا گودال قتلگاه و «رضاً بقضائکِ» لحظه‌ی آخر. یعنی خود ماجرای عاشورا هم یک ماجرای عرفانی است. جنگ است، کشتن و کشته شدن است، حماسه است - و حماسه‌های عاشورا، فصل فوق‌العاده درخشانی است - اما وقتی شما به بافت اصلی این حادثه‌ی حماسی نگاه می‌کنید، می‌بینید که عرفان هست، معنویّت هست، تضرّع و روح دعای عرفه هست. پس، آن وجه دیگر شخصیت امام حسین علیه‌السّلام هم باید به عظمت این وجه جهاد و شهادت و با همان اوج و عروج، مورد توجه قرار گیرد.
1 )
صحیفه ی سجادیه ، دعای 47 ؛

(وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِی يَوْمِ عَرَفَةَ) (1) الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ (2) اللَّهُمَّ لَكَ الْحَمْدُ بَدِيعَ السَّمَاوَاتِ وَ الْأَرْضِ، ذَا الْجَلَالِ وَ الْإِكْرَامِ، رَبَّ الْأَرْبَابِ، وَ إِلَهَ كُلِّ مَأْلُوهٍ، وَ خَالِقَ كُلِّ مَخْلُوقٍ، وَ وَارِثَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ، لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيْ‏ءٌ، وَ لَا يَعْزُبُ عَنْهُ عِلْمُ شَيْ‏ءٍ، وَ هُوَ بِكُلِّ شَيْ‏ءٍ مُحِيطٌ، وَ هُوَ عَلَى كُلِّ شَيْ‏ءٍ رَقِيبٌ. (3) أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْأَحَدُ الْمُتَوَحِّدُ الْفَرْدُ الْمُتَفَرِّدُ (4) وَ أَنْتَ اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ، الْكَرِيمُ الْمُتَكَرِّمُ، الْعَظِيمُ الْمُتَعَظِّمُ، الْكَبِيرُ الْمُتَكَبِّر ...
ترجمه :
حمد خداوندى را كه پروردگار جهانيان است. بار خدايا، حمد باد تو را، اى پديد آورنده آسمان‏ها و زمين، اى صاحب جلالت و عظمت، اى مهتر مهتران، اى معبود هر معبود، اى آفريننده هر موجود، اى خداوندى كه چون همگان از ميان بروند تو باقى هستى، خدايى كه هيچ چيز همانندش نيست و هيچ چيز از حيطه علم او بيرون نيست و او بر هر چيز احاطه دارد و هر چيز را نگهبان است. بار خدايا، تويى آن خداى يكتا، كه هيچ خدايى جز تو نيست: خداوند يكتاى تنهاى بى همانند و يگانه. تويى آن خداى يكتا، كه هيچ خدايى جز تو نيست: خداوند كريم و بخشنده و در كرم و بخشندگى به حد نهايت، خداوند عظيم و در عظمت بى‏مانند، كبير و صاحب كبريا ...

2 )
موسوعة الامام علی بن ابی طالب(ع) فی الكتاب والسنة ، محمدی ری شهری ص 248 ؛

قال سید الشهداء (علیه السلام)فی اللحظات الاخیرة من حیاته حینما كان یتمرغ فی الدم والتراب : رضا بقضائك وتسلیما لامرك لامعبود سواك .
ترجمه :


3 )
اللهوف على قتلى الطفوف‏، سیدبن طاووس  ص 60 ؛
كشف الغمه، اربلی  : ج 2 ص 30 ؛
 بحار الأنوار ، علامه مجلسی : ج 44 ص 367 ؛

« ......رِضَى اللَّهِ رِضَانَا أَهْلَ الْبَيْتِ نَصْبِرُ عَلَى بَلَائِهِ- وَ يُوَفِّينَا أُجُورَ الصَّابِرِينَ- لَنْ تَشُذَّ عَنْ رَسُولِ اللَّهِ لَحْمَتُهُ- وَ هِيَ مَجْمُوعَةٌ لَهُ فِی حَظِيرَةِ الْقُدْسِ تَقَرُّ بِهِمْ عَيْنُهُ- وَ تَنَجَّزُ لَهُمْ وَعْدُهُ مَنْ كَانَ فِينَا بَاذِلًا مُهْجَتَهُ- مُوَطِّناً عَلَى لِقَاءِ اللَّهِ نَفْسَهُ- فَلْيَرْحَلْ مَعَنَا فَإِنِّی رَاحِلٌ مُصْبِحاً إِنْ شَاءَ اللَّه‏»
ترجمه :
خشنودی خداوند خشنودی ما اهلبیت است در مقابل بلاى او صبر می كنیم، تا اينكه پاداش صابرين را به ما تمام و كمال عطا فرمايد. یك تكه گوشت او هم از رسول خدا جدا نمی شود و آن اعضاى قطعه قطعه بزودى در بهشت جمع مى‏شوند كه چشم پيامبر بدان روشن می شود (شادمان می شود) (می خواهد بگوید ما پاره تن پیامبر هستیم و از او جدایی نداریم)و وعده ای كه خدا داده است وفا می شود.كسى كه در راه ما می خواهد جانش را ببخشد و خود را آماده دیدار با خدا كند پس باید با من بیاید زیرا كه من با خواست خدا فردا صبح روانه خواهم شد.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از پاسداران - 1376/09/13
عنوان فیش :درس اخلاق در خلال دعا/صحیفه سجادیه دعای 8
کلیدواژه(ها) : دعا, صحیفه سجادیه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
این سه امامی [امیرالمؤمنین ، امام حسین و امام سجاد علیهم السلام] که حضورشان در صحنه‌های مبارزات از همه بارزتر است، دعایشان هم از همه بیشتر است؛ درسشان در خلال دعا هم از همه بیشتر است. آن وقت شما همین خصوصیات اخلاقی را در صحیفه‌ی سجادیّه نگاه کنید.

من به یکایکِ شما عزیزان توصیه می‌کنم تا آن‌جا که می‌توانید، با صحیفه‌ی سجادیّه مأنوس شوید. کتاب بسیار عظیمی است. این‌که گفته‌اند زبور آل محمّد، واقعاً همین‌طور است؛ پُر از نغمه‌های معنوی است، دعا و درس است؛ هم درس اخلاق است، هم درس علم‌النّفس است، هم درس امور اجتماعی است. آن‌جا ملاحظه کنید: «الّلهم انی اعوذ بک من هیجان الحرص و سورة الغضب ... و الحاح الشهوة»(1). یعنی یکی‌یکی این خصوصیات معنوی و اخلاقی و این ریشه‌های فاسدی را که در نفس ما هست، در زبان دعا به ما معرفی می‌کند.

شما باید علاج اینها را هم از خدا بخواهید. وقتی که با خدا راز و نیاز می‌کنید، از جمله چیزهایی که می‌خواهید، علاج همین مشکلات درونی و نفسانی است. آن جامعه‌ای که حداقل مجموعه‌ی بزرگی از آن با این خصوصیات پرورش پیدا کند، همان جامعه‌ای است که هیچ ترفندی در آن کارگر نخواهد شد.
1 )
الصحیفه السجادیه ، دعای 8 ؛

اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شَكَاسَةِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَكَةِ الْحَمِيَّةِ وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ، وَ تَعَاطِی الْكُلْفَةِ، وَ إِيثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِيَةِ، وَ اسْتِكْبَارِ الطَّاعَةِ. وَ مُبَاهَاةِ الْمُكْثِرِينَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّينَ، وَ سُوءِ الْوِلَايَةِ لِمَنْ تَحْتَ أَيْدِينَا، وَ تَرْكِ الشُّكْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَةَ عِنْدَنَا أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً
ترجمه :
بار خدايا، به تو پناه مى‏برم از طغیان آزمندى و شدت خشم و چیرگی حسد و ناتوانى صبر و كمی قناعت و بدى خلق و خوى و اصرار در شهوت و چيرگى عصبيت، پيروى از هواى نفس و مخالفت با هدايت و خواب غفلت و كوشش بیش از اندازه و انتخاب باطل بر حق و اصرار بر گناه و كوچك شمردن گناه و بزرگ شمردن اطاعت، مباهات با توانگران و خوار داشتن ‏درويشان و بد رفتارى با زيردستان و ناسپاسى در حق كسى كه به ما نيكى كرده است، از اينكه ستمگرى را يارى كنيم، يا ستمديده‏اى را تنها گذاريم


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از دانش‌آموزان و دانشجویان - 1376/08/14
عنوان فیش :همانندی تسلیم ظلم شدن و ظلم کردن در قباحت/صحیفه سجادیه دعای 20
کلیدواژه(ها) : ظلم, ظلم‌‏ستیزی, ظلم‌پذیری
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
می‌دانند که جمهوری اسلامی با پایبندی به اسلام، هرگز زیر بار این حرفها[عقب نشینی جمهوری اسلامی از مواضع خود نسبت به مسئله فلسطین] نخواهد رفت. معنی ندارد و ممکن نیست که کسی معتقد به اسلام باشد، ذرّه‌ای پایبند به اسلام باشد، ولی زیر بار زور برود و ظلم را قبول کند. در اسلام، همان قدر که ظلم‌کردن بد است، تسلیم ظلم شدن هم همان‌قدر بد است. شما در دعای مکارم‌الاخلاق می‌بینید که امام سجّاد می‌گوید: «ولا اظلمن و انت مطیق للدفع عنی و لا اظلمن و انت قادر علی‌القبض منی»(1). در قرآن می‌فرماید: «لاتَظلمون و لاتُظلمون»(2)؛ نه ظلم کنید، نه قبول ظلم کنید و زیر بار ظلم بروید. مگر ممکن است کسی مسلمان باشد، اعتقاد به اسلام داشته باشد، درعین‌حال ظلم و زور را از هر کسی قبول کند؛ چه برسد به دشمن دیرینه‌ی ملت ایران - یعنی امریکا - که این همه به ملت ایران ضربه زده است. این‌که درست نیست، این را می‌دانند. از این جاست که از نظام جمهوری اسلامی با همه‌ی وجود بیزارند و با آن دشمنند و در صدد معارضه و مبارزه با آن هستند؛ چون می‌دانند که ملت ایران و نظام جمهوری اسلامی حاضر نیست زیر بار تحمیل آنان برود.
1 )
الصحيفه السجاديه ،  دعای 20 ؛

.....اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا أُظْلَمَنَّ وَ أَنْتَ مُطِيقٌ لِلدَّفْعِ عَنِّی، وَ لَا أَظْلِمَنَّ وَ أَنْتَ الْقَادِرُ عَلَى الْقَبْضِ مِنِّی، وَ لَا أَضِلَّنَّ وَ قَدْ أَمْكَنَتْكَ هِدَايَتِی، وَ لَا أَفْتَقِرَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُسْعِی، وَ لَا أَطْغَيَنَّ وَ مِنْ عِنْدِكَ وُجْدِی ....
ترجمه :
... بارخدايا بر محمّد و خاندان او درود فرست، و مگذار كه ستم ديده شوم درحالیكه تو بر جلوگيرى از ستم به من توانائى، و نه من به ديگرى ستم نمايم كه تو ميتوانى مرا باز دارى، و گمراه نشوم در حالیكه بر هدایت من توانایی، و بى‏چيز و نيازمند نگردم كه گشايش روزی من از تو است، و (در بين مردم) سركشى ننمايم كه توانگرى من از تو است ...

2 ) سوره مبارکه البقرة آیه 279
فَإِن لَم تَفعَلوا فَأذَنوا بِحَربٍ مِنَ اللَّهِ وَرَسولِهِ ۖ وَإِن تُبتُم فَلَكُم رُءوسُ أَموالِكُم لا تَظلِمونَ وَلا تُظلَمونَ
ترجمه :
اگر (چنین) نمی‌کنید، بدانید خدا و رسولش، با شما پیکار خواهند کرد! و اگر توبه کنید، سرمایه‌های شما، از آنِ شماست [= اصل سرمایه، بدون سود]؛ نه ستم می‌کنید، و نه بر شما ستم وارد می‌شود.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ - 1375/10/28
عنوان فیش :رمضان ، ماه استغفار
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, توبه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در دعایی که در روزهای ماه مبارک رمضان وارد شده است، این طور می‌خوانیم که «و هذا شهرالانابة و هذا شهر التوبة و هذا شهر العتق من النّار».(1) ماه، ماه توبه و استغفار و بازگشت به خداست.
1 )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی  ج 4 ص   75 ح7؛
تهذیب الاحكام،طوسی،ج3ص111 ؛ 
الفقیه،صدوق،ج2ص104ح1849 ؛ 
بحارالأنوار، علامه مجلسی ج  94 ص  359 ؛ 
مفاتیح الجنان، شیخ عباس قمی، ص 202 (اعمال روزهای ماه رمضان؛ دعای اللهم هذا شهر رمضان...)؛

أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع كَانَ يَدْعُو بِهَذَا الدُّعَاءِ فِی كُلِّ يَوْمٍ مِنْ شَهْرِ رَمَضَانَ اللَّهُمَّ إِنَّ هَذَا شَهْرُ رَمَضَانَ وَ هَذَا شَهْرُ الصِّيَامِ وَ هَذَا شَهْرُ الْإِنَابَةِ وَ هَذَا شَهْرُ التَّوْبَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْمَغْفِرَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ هَذَا شَهْرُ الْعِتْقِ مِنَ النَّارِ وَ الْفَوْزِ بِالْجَنَّةِ اللَّهُمَّ فَسَلِّمْهُ لِی وَ تَسَلَّمْهُ مِنِّی وَ أَعِنِّی عَلَيْهِ بِأَفْضَلِ عَوْنِكَ وَ وَفِّقْنِی فِيهِ لِطَاعَتِكَ وَ فَرِّغْنِی فِيهِ لِعِبَادَتِكَ وَ دُعَائِكَ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِكَ وَ أَعْظِمْ لِی فِيهِ الْبَرَكَةَ وَ أَحْسِنْ لِی فِيهِ الْعَاقِبَةَ وَ أَصِحَّ لِی فِيهِ بَدَنِی وَ أَوْسِعْ فِيهِ رِزْقِی وَ اكْفِنِی فِيهِ مَا أَهَمَّنِی وَ اسْتَجِبْ لِی فِيهِ دُعَائِی وَ بَلِّغْنِی فِيهِ رَجَائِی اللَّهُمَّ أَذْهِبْ عَنِّی فِيهِ النُّعَاسَ وَ الْكَسَلَ وَ السَّأْمَةَ وَ الْفَتْرَةَ وَ الْقَسْوَةَ وَ الْغَفْلَةَ وَ الْغِرَّةَ اللَّهُمَّ جَنِّبْنِی فِيهِ الْعِلَلَ وَ الْأَسْقَامَ وَ الْهُمُومَ وَ الْأَحْزَانَ وَ الْأَعْرَاضَ وَ الْأَمْرَاضَ وَ الْخَطَايَا وَ الذُّنُوبَ وَ اصْرِفْ عَنِّی فِيهِ السُّوءَ وَ الْفَحْشَاءَ وَ الْجَهْدَ وَ الْبَلَاءَ وَ التَّعَبَ وَ الْعَنَاءَ إِنَّكَ سَمِيعُ الدُّعَاءِ اللَّهُمَّ أَعِذْنِی فِيهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ وَ هَمْزِهِ وَ لَمْزِهِ وَ نَفْثِهِ وَ نَفْخِهِ وَوَسْوَاسِهِ وَ كَيْدِهِ وَ مَكْرِهِ وَ حِيَلِهِ وَ أَمَانِيِّهِ وَ خُدَعِهِ وَ غُرُورِهِ وَ فِتْنَتِهِ وَ رَجْلِهِ وَ شَرَكِهِ وَ اعْوَانِهِ وَ أَتْبَاعِهِ وَ أَخْدَانِه وَ أَشْيَاعِهِ وَ أَوْلِيَائِهِ وَ شُرَكَائِهِ وَ جَمِيعِ كَيْدِهِمْ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِيهِ تَمَامَ صِيَامِهِ وَ بُلُوغَ الْأَمَلِ فِی قِيَامِهِ وَ اسْتِكْمَالَ مَا يُرْضِيكَ فِيهِ صَبْراً وَ إِيمَاناً وَ يَقِيناً وَ احْتِسَاباً ثُمَّ تَقَبَّلْ ذَلِكَ مِنَّا بِالْأَضْعَافِ الْكَثِيرَةِ وَ الْأَجْرِ الْعَظِيمِ اللَّهُمَّ ارْزُقْنِی فِيهِ الْجِدَّ وَ الِاجْتِهَادَ وَ الْقُوَّةَ وَ النَّشَاطَ وَ الْإِنَابَةَ وَ التَّوْبَةَ وَ الرَّغْبَةَ وَ الرَّهْبَةَ وَ الْجَزَعَ وَ الرِّقَّةَ وَ صِدْقَ اللِّسَانِ وَ الْوَجَلَ مِنْكَ وَ الرَّجَاءَ لَكَ وَ التَّوَكُّلَ
ترجمه :
امام سجاد (ع) این دعا در در تمام روزهای ماه رمضان می خواند: خدایا براستی كه این ماه رمضان است و ماه روزه گرفتن و ماه بازگشت و ماه توبه و ماه آمرزش و رحمت و ماه آزادی از آتش و ماه رسیدن به بهشت است بارالها آن را خالص به من بده و از من دریافت كن و مرا در آن با برترین یاریت یاری نما و برای اطاعتت توفیقم ده و و مرا برای بندگیت و خواستنت و خواندن كتابت فراغتم ده و بركتت را برایم زیاد كن و تندرستیم را بهبود بخش و بدنم را در آن تندرست دار و رزقم را فراوان گردان و هر آنچه برایم مهم است كفایت كن و دعایم را اجابت كن و مرا به آرزویم برسان. خدایا چرت و تنبلی و دلتنگی و سستی و سنگدلی و غفلت و فریب را از من در این ماه از بین ببر. پروردگارا مرا در آن از درد ها و بیماری ها و اندوه ها و غم ها و نشانه های بیماری و مریضی ها و اشتباهات و گناهان دور گردان. و در آن بدی و زشتی و مشقت و مصیبت و خستگی و رنج را از من دور كن، زیرا كه تو دعا را می شنوی. خدایا در آن مرا از شیطان رانده شده و دسیسه واشاره و دمیدن و وسوسه كردن و حقه و نیرنگ و حیله و آرزوها و فریب و غرور و فتنه و پیاده نظام و تور و یاران و پیروان و دوستان واقعی و یاوران و دوستان و شریكان و تمامی مكرش مرا پناه ده. خدایا در این ماه روزه كامل و رسیدن به آرزو در به پا داشتن آن و به كمال رساندن آنچه تو را خشنود می كند از شكیبایی و ایمان و یقین و رضایت روزیم كن. پروردگارا از ما به چندین برابر و پاداش بزرگ قبول فرما. خدایا در آن پشت كار و كوشش و نیرو و نشاط و بازگشت و توبه و امید و بیم و بی تابی و نرمی و زبان راستگو و ترس از تو و امید به تو و توكل بر تو و اطمینان به تو و پرهیز از حرام هایت و كوشش قبول شده و عمل سرافراز كننده و دعای اجابت شده روزیم كن و میان من و چیزی از آن به بیماری و مرضی و غم و اندوهی حایل نگردان ای مهربان ترین مهربانان.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ - 1375/10/28
عنوان فیش :استغفار ، کلید درِ توبه و مغفرت/صحیفه سجادیه دعای 46
کلیدواژه(ها) : توبه, گناه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
خدای متعال نعمت بزرگی به انسان داده که نعمت مغفرت است و فرموده است اگر شما از این کاری که کردید - که اثر این کار باید بماند - پشیمان شدید، باب توبه و استغفار باز است.(1) شما با گناهی که مرتکب می‌شوید، مثل این است که زخمی به بدن خودتان زده و میکروبی را وارد بدنتان کرده باشید؛ بیماری اجتناب‌ناپذیر است. اگر می‌خواهید اثر این زخم و این بیماری و این ضربه، در وجود شما از بین برود، خدای متعال بابی باز کرده و آن باب توبه و استغفار و انابه و بازگشت به خداست. اگر برگردید، خدای متعال جبران خواهد کرد. این، نعمت بزرگی است که خدای متعال به ما داده است.
 
در دعای وداع ماه مبارک رمضان - که دعای چهل‌وپنجم صحیفه‌ی سجادیه است - امام سجّاد علیه‌الصّلاةوالسّلام به ذات مقدّس ربوبی عرض می‌کند: «انت الّذی فتحت لعبادک باباً الی عفوک»؛ تو آن کسی هستی که به روی بندگانت، دری به عفو خودت باز کردی. «و سمیته التوبة ؛ و اسم آن باب را باب توبه گذاشتی. «و جعلت علی ذلک الباب دلیلا من وحیک لئلا یضلّوا عنه»؛ و یک راهنما هم از قرآن و وحی برای این در گذاشتی تا بندگان تو این در را گم نکنند. بعد از جملاتی می‌فرماید: «فما عذر من اغفل دخول ذلک المنزل بعد فتح الباب و اقامة الدلیل»؛ (2) انسان، دیگر عذرش چیست که از این درِ گشوده و از این مغفرت الهی، استفاده نکند! راه مغفرت الهی هم، استغفار - یعنی طلب مغفرت - است. از خدا باید مغفرت را بخواهید.
 
حدیثی از نبیّ مکرّم اسلام دیدم که ایشان فرموده‌اند: «ان‌اللَّه تعالی یغفر للمذنبین الّا من لا یرید أن یغفر له». یک روز، پیامبر به اصحابش این‌طور فرمود که خدای متعال گناهکاران را می‌آمرزد؛ مگر آن کسی را که خواسته نیامرزد. بعد اصحاب سؤال می‌کردند: «قالوا یا رسول‌اللَّه من الذی یرید ان لایغفرله»؛ آن کسی که خدای متعال می‌خواهد او را نیامرزد، کیست؟ «قال من لایستغفر»؛(3) آن کسی که استغفار نمی‌کند. پس، استغفار کلید درِ توبه و مغفرت است. با استغفار، می‌شود آمرزش الهی را به دست آورد. استغفار، این قدر اهمیت دارد. استغفار، یعنی طلب مغفرت از خدا.
1 ) سوره مبارکه النساء آیه 17
إِنَّمَا التَّوبَةُ عَلَى اللَّهِ لِلَّذينَ يَعمَلونَ السّوءَ بِجَهالَةٍ ثُمَّ يَتوبونَ مِن قَريبٍ فَأُولٰئِكَ يَتوبُ اللَّهُ عَلَيهِم ۗ وَكانَ اللَّهُ عَليمًا حَكيمًا
ترجمه :
پذیرش توبه از سوی خدا، تنها برای کسانی است که کار بدی را از روی جهالت انجام می‌دهند، سپس زود توبه می‌کنند. خداوند، توبه چنین اشخاصی را می‌پذیرد؛ و خدا دانا و حکیم است.

1 ) سوره مبارکه الشورى آیه 25
وَهُوَ الَّذي يَقبَلُ التَّوبَةَ عَن عِبادِهِ وَيَعفو عَنِ السَّيِّئَاتِ وَيَعلَمُ ما تَفعَلونَ
ترجمه :
او کسی است که توبه را از بندگانش می‌پذیرد و بدیها را می‌بخشد، و آنچه را انجام می‌دهید می‌داند.

2 )
الصحیفه السجادیه، دعای46؛
مصباح المتهجد،طوسی ص369 ؛ 
مصباح الكفعمی،كفعمی ص433 ؛

... حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِی عَذَابِكَ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِكَ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الْمَخْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْهِ ...
ترجمه :
حجت و برهان تو استوار است و باطل نمی شود و فرمانروایی تو پابرجاست و از بین نمی رود پس عذاب همیشگی از آن كسی است از تو روی برتابد و ناامیدی ذلت بار از آن كسی است كه از تو ناامید گشته است و بدترين تیره روزی نصيب كسى است كه به تو مغرور شود. چنين كسى چه بسيار عذابهاى گوناگون خواهد چشيد و چه زمانهاى دراز كه در وادى شكنجه تو سرگردان خواهد ماند و آرزوی گشایش او چه دور است و چه ناامید است برای رهايى از تنگنايى كه در آن افتاده. همه اینها به خاطر عدالت در تدبیرت می باشد كه كه در آن ستم نمی كنی و به سبب داوری منصفانه توست كه در آن ظلم نمی كنی.

3 )
مستدرك ‏الوسائل ،میرزای النوری ج 12 ص122 ؛

إِنَّ اللَّهَ تَعَالَى يَغْفِرُ لِلْمُذْنِبِينَ إِلَّا مَنْ لَا يُرِيدُ أَنْ يُغْفَرَ لَهُ قَالُوا يَا رَسُولَ اللَّهِ مَنِ الَّذِی يُرِيدُ أَنْ لَا يُغْفَرَ لَهُ قَالَ مَنْ لَا يَسْتَغْفِرُ
ترجمه :
پیامبر (ص) فرمود: خداوند گنهكاران را می آمرزد جز كسی كه نخواهد كه آمرزیده شود. گفتند ای رسول خدا چه كسی است كه نخواهد بخشیده شود؟ گفت كسی كه استغفار نمی كند.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نماز جمعه‌ی تهران‌ - 1375/10/28
عنوان فیش :غرور، مانعی برای استغفار/صحیفه سجادیه دعاهای 39 و 46
کلیدواژه(ها) : غرور, توبه, گناه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
[اگر بخواهیم استغفار - این نعمت الهی - را به دست بیاوریم، دو خصلت را باید از خودمان دور کنیم: یکی غفلت و دیگری غرور. ] مانع دوم، غرور است. اندک کار کوچکی که انسان انجام می‌دهد، مغرور می‌شود. در تعبیرات دعا و روایت داریم که «الاغترار باللَّه». در دعای چهل‌وششم صحیفه‌ی سجّادیه که روزهای جمعه خوانده می‌شود، عبارتی وجود دارد که خیلی تکان دهنده است. می‌فرماید: «و الشّقاء الاشقی لمن اغترّ بک»؛ بالاترین شقاوتها، متعلّق به کسی است که به تو مغرور شود. «ما اکثر تصرّفه فی عذابک و ما اطول تردّده فی عقابک و ما ابعد غایته من الفرج و ماأقنطه من سهولة المخرج»(1). کسی که مغرور می‌شود - به تعبیر این روایت - دچار حالت «اغترار باللَّه» می‌گردد. غرور، این‌گونه است. مغرور، خیلی دور از آبادی است، خیلی دستش کوتاه از رهایی و سلامتی است. چرا؟ به‌خاطر این‌که اندک کار کوچکی که انجام داد، دو رکعت نمازی که خواند، مثلاً خدمتی برای مردم انجام داد، پولی در فلان صندوق انداخت، یا کاری در راه خدا انجام داد، فوراً مغرور می‌شود که ما دیگر پیش خدای متعال، کار خودمان را درست کردیم و حساب خودمان را ساخته و پرداخته نمودیم و احتیاج به چیزی نداریم! این را به زبان نمی‌آورد، اما در دل او این‌گونه می‌گذرد.
مراقب باشید، این‌که خدای متعال باب توبه را باز کرده و فرموده است من گناهان را می‌آمرزم، معنایش این نیست که گناهان، چیزهای کم و کوچکی هستند؛ نه. گاهی گناهان، همه‌ی وجود حقیقی انسانی را ضایع می‌کنند، از بین می‌برند و یک انسانِ در مرتبه‌ی عالی حیاتِ انسانی را به یک حیوان درنده‌ی کثیفِ پلیدِ بی‌ارزش تبدیل می‌کنند. گناه، این‌گونه است. خیال نکنید گناه، چیز کمی است. همین دروغگویی، همین غیبت کردن، همین بی‌اعتنایی به شرافت انسانها، همین ظلم کردن - ولو با یک کلمه - گناهان کم و کوچکی نیست.
لازم نیست که اگر انسان می‌خواهد احساس گناه کند، حتماً بایستی سالهای متمادی غرق در گناه شده باشد. نخیر؛ یک گناه هم، یک گناه است؛ نباید گناه را کوچک دانست. در روایات، باب «استحقار الذّنوب»(2) داریم که حقیر شمردن گناهان را مذمّت کرده‌اند. علت این‌که خدای متعال می‌فرماید: «می‌آمرزیم»، این است که بازگشت به خدا، خیلی مهم است؛ نه این‌که گناه، کم و کوچک است. گناه، عمل بسیار خطرناکی است؛ منتها بازگشت و توجّه به خدا و ذکر او، این قدر اهمیت دارد که اگر کسی این را صادقانه و درست و حقیقی انجام دهد، آن وقت آن بیماری صعب‌العلاج، از بین می‌رود. بنابراین، اغترار و مغرور شدن به کار نیک - کار نیکی که ما خیال می‌کنیم کار نیک است؛ ولی ممکن است آن قدرها هم نیک نباشد، یا چندان اهمیت نداشته باشد - موجب می‌شود که شما سراغ استغفار نروید.
امام سجّاد در دعای دیگری به خدا عرض می‌کند: «فامّا انت یا الهی فاهل ان لایغترّ بک الصدّیقون»(3).ببینید واقعاً چه بیان و چه معرفتی در این دعا وجود دارد! راه، این است. ایشان می‌فرماید، صدّیقین هم که مقام بالایی از مقام بندگی انسانها را دارند، باید مغرور نشوند به این‌که ما راه خدا را درست رفتیم و دیگر احتیاج به کار و تلاش نداریم. نخیر؛ «ان لایغترّ بک الصدّیقون». این هم مانع استغفار است. اگر غفلت نبود، «اغترارباللَّه» هم نبود، خودفریبی و ودشگفتی هم نبود، آن وقت انسان استغفار می‌کند.
1 )
الصحیفه السجادیه، دعای46؛
مصباح المتهجد،طوسی ص369 ؛
 مصباح الكفعمی،كفعمی ص433 ؛

...حُجَّتُكَ قَائِمَةٌ لَا تُدْحَضُ، وَ سُلْطَانُكَ ثَابِتٌ لَا يَزُولُ، فَالْوَيْلُ الدَّائِمُ لِمَنْ جَنَحَ عَنْكَ، وَ الْخَيْبَةُ الْخَاذِلَةُ لِمَنْ خَابَ مِنْكَ، وَ الشَّقَاءُ الْأَشْقَى لِمَنِ اغْتَرَّ بِكَ مَا أَكْثَرَ تَصَرُّفَهُ فِی عَذَابِكَ، وَ مَا أَطْوَلَ تَرَدُّدَهُ فِی عِقَابِكَ، وَ مَا أَبْعَدَ غَايَتَهُ مِنَ الْفَرَجِ، وَ مَا أَقْنَطَهُ مِنْ سُهُولَةِ الْمَخْرَجِ عَدْلًا مِنْ قَضَائِكَ لَا تَجُورُ فِيهِ، وَ إِنْصَافاً مِنْ حُكْمِكَ لَا تَحِيفُ عَلَيْهِ ...
ترجمه :
حجت و برهان تو استوار است و باطل نمی شود و فرمانروایی تو پابرجاست و از بین نمی رود پس عذاب همیشگی از آن كسی است از تو روی برتابد و ناامیدی ذلت بار از آن كسی است كه از تو ناامید گشته است و بدترين تیره روزی نصيب كسى است كه به تو مغرور شود. چنين كسى چه بسيار عذابهاى گوناگون خواهد چشيد و چه زمانهاى دراز كه در وادى شكنجه تو سرگردان خواهد ماند و آرزوی گشایش او چه دور است و چه ناامید است برای رهايى از تنگنايى كه در آن افتاده. همه اینها به خاطر عدالت در تدبیرت می باشد كه كه در آن ستم نمی كنی و به سبب داوری منصفانه توست كه در آن ظلم نمی كنی.

2 )
الكافی،ثقة السلام كلینی  ج  2 ص  287 ؛

اتَّقُوا الْمُحَقَّرَاتِ مِنَ الذُّنُوبِ فَإِنَّهَا لَا تُغْفَرُ قُلْتُ وَ مَا الْمُحَقَّرَاتُ قَالَ الرَّجُلُ يُذْنِبُ الذَّنْبَ فَيَقُولُ طُوبَى لِی لَوْ لَمْ يَكُنْ لِی غَيْرُ ذَلِكَ
ترجمه :
زيد شحام گويد: امام صادق عليه السّلام فرمود: از گناهان محقر بپرهيزيد كه آمرزيده نشوند، عرضكردم: گناهان محقر چيست؟ فرمود: اينست كه مردى گناه كند و بگويد، خوشا حال من اگر غير از اين گناه نداشته باشم

3 )
صحیفه سجادیه دعای 39
مصباح الكفعمی، شیخ كفعمی، ص 387 ؛

إنَّكَ إِنْ تَفْعَلْ ذَلِكَ- يَا إِلَهِی- تَفْعَلْهُ بِمَنْ لَا يَجْحَدُ اسْتِحْقَاقَ عُقُوبَتِكَ، وَ لَا يُبَرِّئُ نَفْسَهُ مِنِ اسْتِيجَابِ نَقِمَتِكَ تَفْعَلْ ذَلِكَ- يَا إِلَهِی- بِمَنْ خَوْفُهُ مِنْكَ أَكْثَرُ مِنْ طَمَعِهِ فِيكَ، وَ بِمَنْ يَأْسُهُ مِنَ النَّجَاةِ أَوْكَدُ مِنْ رَجَائِهِ لِلْخَلَاصِ، لَا أَنْ يَكُونَ يَأْسُهُ قُنُوطاً، أَوْ أَنْ يَكُونَ طَمَعُهُ اغْتِرَاراً، بَلْ لِقِلَّةِ حَسَنَاتِهِ بَيْنَ سَيِّئَاتِهِ، وَ ضَعْفِ حُجَجِهِ فِی جَمِيعِ تَبِعَاتِهِ فَأَمَّا أَنْتَ يَا إِلَهِی فَأَهْلٌ أَنْ لَا يَغْتَرَّ بِكَ الصِّدِّيقُونَ، وَ لَا يَيْأَسَ مِنْكَ الْمُجْرِمُونَ، لِأَنَّكَ الرَّبُّ الْعَظِيمُ الَّذِی لَا يَمْنَعُ أَحَداً فَضْلَهُ، وَ لَا يَسْتَقْصِی مِنْ أَحَدٍ حَقَّهُ تَعَالَى ذِكْرُكَ عَنِ الْمَذْكُورِينَ، وَ تَقَدَّسَتْ أَسْمَاؤُكَ عَنِ الْمَنْسُوبِينَ، وَ فَشَتْ نِعْمَتُكَ فِی جَمِيعِ الْمَخْلُوقِينَ، فَلَكَ الْحَمْدُ عَلَى ذَلِكَ يَا رَبَّ الْعَالَمِينَ.
ترجمه :
اى خداى من، اگر با من چنين كنى، اين لطف و رحمت در حق كسى كرده‏اى كه خود منكر آن نيست كه مستحق عقوبت توست، و خويشتن مبرا نمى‏داند كه سزاوار خشم توست. اى خداى من، اگر با من چنين كنى، اين لطف و رحمت در حق كسى است كه بيمش از تو از آزمنديش در رحمت تو بيش است و نوميدش از رهايى، استوارتر از اميدش به رهايى است. نه چنان است كه نوميديش، نوميدى از رحمت تو باشد، يا اميدش از آن روست كه مى‏خواهد خود را به رحمت تو بفريبد، بلكه به سبب قلّت حسنات اوست در برابر كثرت سيّئاتش و ضعف حجت اوست در دادگاه داورى تو. اما تو اى خداى من، شايسته‏اى كه صدّيقان به تو مغرور نشوند و مجرمان از تو نوميد نگردند، كه تو آن پروردگار بزرگ هستى كه فضل خود از كسى باز ندارى و همه حق خود را از كسی باز نمی ستاند. ياد تو از همه یادشدگان برتر است و نام های تو منزه از آن است كه مردمان بر خود نهند. نعمت تو در ميان همه آفريدگانت پراكنده است پس به خاطر این سپاس مخصوص توست ای پروردگار جهانیان.


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم و کارگزاران نظام - 1375/09/05
عنوان فیش :لزوم حرکت کردن در جهت راه امام علی(علیه‌السلام)
کلیدواژه(ها) : زهد, عدالت اجتماعی, حضرت علی (علیه‌السلام), امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه), حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
هر کس رشحه‌ای از آنچه در امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام بود، در وجود خود داشته باشد، می‌تواند بر دنیایی از سرکشیها و تمایلات درون و بیرون خود فائق آید. این امام بزرگوار را که شما دیدید بزرگترین شخصیتهای دنیا در زمان ما، در مقابل او احساس حقارت کردند؛ نمایندگان او هم در دنیا، هر جا می‌رفتند، چون نام و یاد امام همراه آنها بود، بزرگان و سرکشان و قدرتمندان عالم را به خضوع و تواضع وادار می‌کردند. این امام بزرگوار ما توانسته بود بخشی و گوشه‌ای از آن معدن زیبایی و خلوص آن بزرگوار را در خود به وجود آورد. البته این بخش که ما می‌گوییم، خیلی عظیم است؛ منتها در مقابل اقیانوس بی‌کران شخصیت امیرالمؤمنین ناچیز و یک قطره است؛ اما خودش خیلی زیاد و خیلی بزرگ است.
عزیزان من، امیرالمؤمنین را نمی‌شود این گونه شناخت؛ نمی‌شود. مگر انسان با این مقایسه‌ها قدری احساس کند که او چه بود. امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام در مقابل یکی از اصحابش که به او عرض کرد: یابن‌رسول‌اللَّه! شما این قدر به خودتان فشار می‌آورید، زحمت می‌دهید، عبادت می‌کنید و زهد می‌ورزید، این گونه زهد ورزیدن و این قدر به نفس خود فشار آوردن، آخر چرا؟ وادار می‌کرد که حضرت سجّاد قدری به خود رحم کند. می‌گفت قدری به جسم و نفس خودتان رحم کنید. امام سجاد گریه کرد و گفت: مرا با امیرالمؤمنین مقایسه کن، ببین من کجا و امیرالمؤمنین کجا(1)! توجّه کنید؛ او زین‌العابدین است.
 
شخصیت امام سجاد از آن شخصیتهای دست نیافتنی است. نه این‌که فقط در عمل دست نیافتنی است، حتّی در ذهن هم دست نیافتنی است. از آن خورشیدهای تابانی است که ما فقط می‌توانیم شعاعش را از دور ببینیم. او وقتی که به امیرالمؤمنین نگاه می‌کند، با آن چشم تعظیم و تجلیلی نگاه می‌کند که بچه‌ی کوچکی به یک قهرمان بزرگ می‌نگرد. امیرالمؤمنین این گونه است. این امیرالمؤمنین، با این عظمت است.
 
عزیزان من! نکته‌ای که به من و شما خیلی ارتباط پیدا می‌کند، این بخش قضیه است؛ چون پیرو این مرد بودن که با زبان نمی‌شود. شما در میدان جنگ، مرتب بگویید فلانی فرمانده‌ی ماست و مرتّب اظهار ارادت به فلان فرمانده بکنید، بعد آن فرمانده، همه را به صف کند، ولی شما نروید؛ شما را به تمرین دعوت کند، حاضر نشوید؛ به حمله دستور دهد، شما پشت کنید. این چه فرماندهی است؟! این‌که فرمانده نشد. انسان با دشمنش و با یک آدم بیگانه، همین گونه رفتار می‌کند. امیرالمؤمنین آقای ماست؛ امام، پیشوا و رهبر ماست. ما شیعه‌ی علی هستیم و به این افتخار می‌کنیم. اگر کسی اسم امیرالمؤمنین را با تجلیل کمتری بیاورد، دلمان از بغض او پر می‌شود، پس لازم است که این، در زندگی ما منشأ اثری باشد.
 
نمی‌گویم مثل امیرالمؤمنین شویم. امام سجاد هم فرمود که نمی‌تواند مثل امیرالمؤمنین عمل کند. امیرالمؤمنین هم فرمود: «الا و انّکم لاتقدرون علی ذلک.(2)» به چه کسی؟ به عثمان‌بن‌حنیف، با آن عظمت. به او فرمود که شما نمی‌توانید این گونه که من می‌کنم، عمل کنید. این‌که واضح است. اما لااقل در آن راه، در آن سمت و جهت، در جبهه‌ی او قرار گیرید. این لازم است. اگر می‌خواهید در جبهه‌ی امیرالمؤمنین قرار گیرید، بارزترین خصوصیت او در دوران حکومتش - که مربوط به امروز من و شما می‌شود - دو چیز است: یکی عدل اجتماعی، یکی زهد نسبت به دنیا.
1 )
شرح نهج البلاغه ،  ابن ابی الحدید  ج1 ص 27 
بحار الانوار ،علامه مجلسی : ج 41 ص 149 ؛

«وَ قِيلَ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع وَ كَانَ الْغَايَةُ فِی الْعِبَادَةِ أَيْنَ عِبَادَتُكَ مِنْ عِبَادَةِ جَدِّكَ قَالَ عِبَادَتِی عِنْدَ عِبَادَةِ جَدِّی كَعِبَادَةِ جَدِّی عِنْدَ عِبَادَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص
ترجمه :
« به علی بن حسین علیه السلام كه در نهایت عبادت كردن بود گفته شد عبادت شما نسبت به عبادت حضرت علی علیه السلام كجاست؟ ایشان فرمودند كه عبادت من نزد عبادت جدم همچون عبادت جدم نزد عبادت رسول خدا (ص) است.

2 ) نامه 45 : از نامه‏هاى آن حضرت است به عثمان بن حنيف انصارى، كار گزارش در بصره، وقتى به حضرت خبر رسيد او را به مهمانى دعوت كرده‏اند و او به آنجا رفته.
أَمَّا بَعْدُ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ فَوَاللَّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لَا أَعْدَدْتُ لِبَالِي ثَوْبِي طِمْراً وَ لَا حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَ لَا أَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا كَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ وَ لَهِيَ فِي عَيْنِي أَوْهَى وَ أَوْهَنُ مِنْ عَفْصَةٍ مَقِرَةٍ بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِي غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِي ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِيبُ أَخْبَارُهَا وَ حُفْرَةٌ لَوْ زِيدَ فِي فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ يَدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاكِمُ وَ إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ : وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ * وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا أَوْ أُتْرَكَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِيقَ الْمَتَاهَةِ وَ كَأَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ إِذَا كَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً. وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ كَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ الذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِي لَمَا وَلَّيْتُ عَنْهَا وَ لَوْ أَمْكَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَيْهَا وَ سَأَجْهَدُ فِي أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ حَتَّى تَخْرُجَ الْمَدَرَةُ مِنْ بَيْنِ حَبِّ الْحَصِيدِ . وَ مِنْ هَذَا الْكِتَابِ ، وَ هُوَ آخِرُهُ : إِلَيْكِ عَنِّي يَا دُنْيَا فَحَبْلُكِ عَلَى غَارِبِكِ قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِكِ وَ أَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِكِ وَ اجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِي مَدَاحِضِكِ أَيْنَ الْقُرُونُ الَّذِينَ غَرَرْتِهِمْ بِمَدَاعِبِكِ أَيْنَ الْأُمَمُ الَّذِينَ فَتَنْتِهِمْ بِزَخَارِفِكِ فَهَا هُمْ رَهَائِنُ الْقُبُورِ وَ مَضَامِينُ اللُّحُودِ وَ اللَّهِ لَوْ كُنْتِ شَخْصاً مَرْئِيّاً وَ قَالَباً حِسِّيّاً لَأَقَمْتُ عَلَيْكِ حُدُودَ اللَّهِ فِي عِبَادٍ غَرَرْتِهِمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ أُمَمٍ أَلْقَيْتِهِمْ فِي الْمَهَاوِي وَ مُلُوكٍ أَسْلَمْتِهِمْ إِلَى التَّلَفِ وَ أَوْرَدْتِهِمْ مَوَارِدَ الْبَلَاءِ إِذْ لَا وِرْدَ وَ لَا صَدَرَ هَيْهَاتَ مَنْ وَطِئَ دَحْضَكِ زَلِقَ وَ مَنْ رَكِبَ لُجَجَكِ غَرِقَ وَ مَنِ ازْوَرَّ عَنْ حَبَائِلِكِ وُفِّقَ وَ السَّالِمُ مِنْكِ لَا يُبَالِي إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ وَ الدُّنْيَا عِنْدَهُ كَيَوْمٍ حَانَ انْسِلَاخُهُ اعْزُبِي عَنِّي فَوَاللَّهِ لَا أَذِلُّ لَكِ فَتَسْتَذِلِّينِي وَ لَا أَسْلَسُ لَكِ فَتَقُودِينِي وَ ايْمُ اللَّهِ يَمِيناً أَسْتَثْنِي فِيهَا بِمَشِيئَةِ اللَّهِ لَأَرُوضَنَّ نَفْسِي رِيَاضَةً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَى الْقُرْصِ إِذَا قَدَرْتُ عَلَيْهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوماً وَ لَأَدَعَنَّ مُقْلَتِي كَعَيْنِ مَاءٍ نَضَبَ مَعِينُهَا مُسْتَفْرِغَةً دُمُوعَهَا أَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَةُ مِنْ رِعْيِهَا فَتَبْرُكَ وَ تَشْبَعُ الرَّبِيضَةُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ وَ يَأْكُلُ عَلِيٌّ مِنْ زَادِهِ فَيَهْجَعَ قَرَّتْ إِذاً عَيْنُهُ إِذَا اقْتَدَى بَعْدَ السِّنِينَ الْمُتَطَاوِلَةِ بِالْبَهِيمَةِ الْهَامِلَةِ وَ السَّائِمَةِ الْمَرْعِيَّةِ طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَكَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْكَرَى عَلَيْهَا افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ كَفَّهَا فِي مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُيُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ فَاتَّقِ اللَّهَ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ وَ لْتَكْفُفْ أَقْرَاصُكَ لِيَكُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُكَ .
ترجمه :
اما بعد، اى پسر حنيف، به من خبر رسيده كه مردى از جوانان اهل بصره تو را به مهمانى خوانده و تو هم به آن مهمانى شتافته‏اى، با غذاهاى رنگارنگ، و ظرفهايى پر از طعام كه به سويت آورده مى‏شده پذيراييت كرده‏اند، خيال نمى‏كردم مهمان شدن به سفره قومى را قبول كنى كه محتاجشان را به جفا مى‏رانند، و توانگرشان را به مهمانى مى‏خوانند به لقمه‏اى كه بر آن دندان مى‏گذارى دقت كن، لقمه‏اى را كه حلال و حرامش بر تو روشن نيست بيرون افكن، و آنچه را مى‏دانى از راه‏هاى حلال به دست آمده بخور. معلومت باد كه هر مأمومى را امامى است كه به او اقتدا مى‏كند، و از نور علمش بهره مى‏گيرد. آگاه باش امام شما از تمام دنيايش به دو جامه كهنه، و از خوراكش به دو قرص نان قناعت نموده. معلومتان باد كه شما تن دادن به چنين روشى را قدرت نداريد، ولى مرا با ورع و كوشش در عبادت، و پاكدامنى و درستى يارى كنيد. به خدا قسم من از دنياى شما طلايى نيندوخته، و از غنائم فراوان آن ذخيره‏اى برنداشته، و عوض اين جامه كهنه‏ام جامه كهنه ديگرى آماده نكرده‏ام آرى از آنچه آسمان بر آن سايه انداخته، فقط فدك در دست ما بود، كه گروهى از اينكه در دست ما باشد بر آن بخل ورزيدند، و ما هم به سخاوت از آن دست برداشتيم، و خداوند نيكوترين حاكم است. مرا با فدك و غير فدك چه كار كه در فردا جاى شخص در گور است، كه آثار آدمى در تاريكى آن از بين مى‏رود، و اخبارش پنهان مى‏گردد، گودالى كه اگر به گشادگى آن بيفزايند، و دستهاى گور كن به وسيع كردن آن اقدام نمايد باز هم سنگ و كلوخ زمين آن را به هم فشارد، و خاك روى هم انباشته رخنه‏هايش را ببندد اين است نفس من كه آن را به پرهيزكارى رياضت مى‏دهم تا با امنيت وارد روز خوف اكبر گردد، و در اطراف لغزشگاه ثابت بماند. اگر مى‏خواستم هر آينه مى‏توانستم به عسل مصفّا، و مغز اين گندم، و بافته‏هاى ابريشم راه برم، اما چه بعيد است كه هواى نفسم بر من غلبه كند، و حرصم مرا به انتخاب غذاهاى لذيذ وادار نمايد در حالى كه شايد در حجاز يا يمامه كسى زندگى كند كه براى او اميدى به يك قرص نان نيست، و سيرى شكم را به ياد نداشته باشد، يا آنكه شب را با شكم سير صبح كنم در حالى كه در اطرافم شكمهاى گرسنه، و جگرهايى سوزان باشد، يا چنان باشم كه گوينده‏اى گفته: «اين درد و ننگ تو را بس كه با شكم سير بخوابى، و در اطراف تو شكم‏هايى باشد كه پوستى را براى خوردن آرزو كنند». آيا به اين قناعت كنم كه به من امير مؤمنان گفته شود، ولى در سختى‏هاى روزگار با آنان شريك نباشم، يا در تلخى‏هاى زندگى الگويشان محسوب نشوم آفريده نشدم تا خوردن غذاهاى پاكيزه مرا سر گرم كند به مانند حيوان به آخور بسته كه همه انديشه‏اش علف خوردن است، يا چهار پاى رها شده كه كارش به هم زدن خاكروبه‏هاست، از علف‏هاى آن شكم را پر مى‏كند، و از منظور صاحبش از سير كردن او بى‏خبر مى‏باشد، هيهات از اينكه رهايم ساخته، يا بيكار و بيهوده‏ام گذاشته باشند، يا كشاننده عنان گمراهى باشم، يا در حيرت و سرگردانى بيراهه روم. انگار گوينده‏اى از شما مى‏گويد: اگر خوراك فرزند ابى طالب اين است پس ضعف و سستى او را از جنگ با هماوردان و معارضه با شجاعان مانع مى‏گردد بدانيد درختان بيابانى چوبشان سخت‏تر، و درختان سرسبز پوستشان نازك‏تر، و گياهان صحرايى آتششان قوى‏تر، و خاموشى آنها ديرتر است. من و رسول خدا همچون دو درختى هستيم كه از يك ريشه رسته، و چون ساعد و بازو مى‏باشيم. به خدا قسم اگر عرب در جنگ با من همدست شوند من از مقابله با آنان روى بر نگردانم، و اگر فرصت‏ها دست دهد شتابان بدان سو (شام) مى‏روم، و خواهم كوشيد تا زمين را از اين موجود وارونه، و سرنگون كالبد (معاويه) پاك نمايم، تا سنگريزه‏ها از ميان دانه‏هاى درو شده بيرون رود. و از اين نامه است كه پايان آن است اى دنيا، از من فاصله بگير، كه مهارت را بر گردنت انداختم، از چنگالت بيرون جستم، از دامهايت فرار كردم، و از رفتن در لغزشگاههايت دورى گزيدم. كجايند گذشتگانى كه به بازيهايت آنان را فريفتى كجايند ملّتهايى كه با زر و زيورت آنان را مغرور نمودى اينك اينان گروگانهاى قبور، و فرورفته در لابلاى لحدهايند. به خدا قسم اى دنيا اگر موجودى قابيل ديدن، و جسمى سزاوار لمس بودى، حدود خدا را بر تو جارى مى‏ساختم در رابطه با بندگانى كه به آرزوها فريبشان دادى، و ملتهايى كه در پرتگاه‏هاى هلاكت انداختى، و پادشاهانى كه تسليم نابودى كردى و به سر چشمه‏هاى بلا وارد نمودى، به جايى كه در ورود و خروجش امنيت نباشد. هيهات هر كس گام در لغزشگاههايت نهد بلغزد، و هر كه سوار آبهاى متراكمت گردد غرق شود، و آن كه از دامهاى تو به يك سو رود موفق گردد، و كسى كه از فتنه‏هاى تو سالم است باكى ندارد كه گرفتار تنگى زندگى باشد، و دنيا نزد او مانند روزى است كه لحظه پايانش فرا رسيده. از من دور شو، به خدا قسم رام تو نشوم تا مرا به خوارى نشانى، و عنان به دستت نگذارم تا هر كجا خواهى ببرى. قسم به خداوند، قسمى كه فقط اراده حق را از آن استثنا مى‏كنم، آنچنان نفس خويش را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان زمانى كه براى خوردن يابد شاد شود، و به جاى خورش به نمك قناعت كند، و كاسه چشمم را در گريه‏هاى شب و روز قرار دهم تا چون چشمه‏اى كه آبش فرو رفته اشكى در آن نماند. آيا به همان گونه كه حيوان چرنده شكمش را با چريدن پر كند و بخوابد، و رمه گوسپند كه از علف سير مى‏شود و به جانب خوابگاهش مى‏رود، على هم از توشه خود بخورد و بخوابد چشمش روشن كه پس از ساليانى دراز به چهارپايان رها شده، و گوسپندان چرنده اقتدا كند خوشا به حال كسى كه واجبات پروردگارش را به جا آورده، و مشكلات را تحمل نموده، و در شب از خواب خوش دورى كرده، تا وقتى كه خواب بر او چيره شود زمين را فرش خود گرفته، و دست را بالش زير سر كند، در ميان جمعيتى كه ترس از قيامت ديده‏هايشان‏ را بيدار گذاشته، و پهلوهاشان از بستر استراحت جدا شده، و لبهاشان به ذكر پروردگارشان آهسته و آرام گوياست، و گناهانشان به كثرت استغفار از بين رفته، «اينان حزب خدايند، و بدانيد كه حزب خدا رستگارانند». پسر حنيف از خدا پروا كن، و قرص‏هاى نان خودت تو را بس باشد، تا اين روش موجب خلاصى‏ات از آتش جهنم گردد


مربوط به :بیانات در دیدار پرسنل و فرماندهان ارتش‌ - 1375/01/28
عنوان فیش :خودنگری عامل شناسایی نقایص برای علاج آنها/صحیفه سجادیه دعای 32
کلیدواژه(ها) : حبّ نفس, حضرت امام سجاد (علیه‌السلام)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
هر فردی باید از زندان نفسانیّات و خودبینی و غرور، خود را خارج کند و از بیرون به خود بنگرد. همه‌ی ما به این تحوّل احتیاج داریم. جبلّت بشر با نقص آمیخته است. کی می‌توانیم آن نقصها را برطرف کنیم؟ وقتی آنها را ببینیم؛ وقتی آنها را بشناسیم و وقتی قبول کنیم که نقص داریم. اگر خودمان را مطلق دانستیم، مغرور شده‌ایم. خیال کرده‌ایم نقصی نداریم. پس چه وقت به فکر خواهیم افتاد که خود را علاج کنیم؟ وقتی که نقصهایمان را ببینیم و بشناسیم. شما ببینید معلّمین روحانی بشر، یعنی پیغمبران، یعنی ائمّه‌ی هدی علیهم‌الصّلاة والسّلام، دائم چکّشی به دست گرفته بودند و بر سر پیل دمانی که نامش نفس ماست، فرود می‌آوردند. نفس، یعنی آن بُعد انحطاطگرای وجود ما؛ آن بُعدی که شهوات را به ما القا و تلقین می‌کند و ما را به آن می‌کشاند. ضعفها و نقصهای ما از آن جاست. باید خودنگری داشته باشیم تا ضعفها را ببینیم.

شما ملاحظه فرمایید که امام سجاد علیه الصّلاة والسّلام، آن مرکز نورانیّت، آن معدن معنویت و کمال، زیْنِ همه‌ی عابدین عالم، در دعاهای صحیفه‌ی سجادیه، با خود چگونه مواجه می‌شود و خود را چطور در مقابل پروردگار عالم قرار می‌دهد و استغاثه می‌کند! در نیمه‌ی شب و بعد از نماز شب؛ آن هم نه نماز شبِ آدم معمولی و عادی، بلکه نماز شبِ سیّد سجاد، آن امام همام به پروردگار عالم رو می‌کند و می‌گوید: «وَ هذَا مَقامُ مَنِ اسْتَحْیا لِنَفْسِهِ مِنْکَ وَ سَخَطَ عَلَیْها وَ رَضِیَ عَنْکَ». یعنی «پروردگارا! من به خاطر نفس خودم، به خاطر ضعفها و نقصهای خودم از تو شرمنده‌ام. بر نفس خود خشمگینم و از تو راضی‌ام.» این جمله را امام سجاد علیه‌الصّلاة والسّلام، به پروردگار عالم می‌گوید: «فَتَلَقّاکَ بِنَفْسٍ خاشِعَةٍ وَ رَقَبَةٍ خاضِعَةٍ.»(1) بازنگری در خود این است، که انسان، آسمان کمال را مرحله پس از مرحله طی می‌کند و کامل می‌شود. اگر انسانهای والا پدید می‌آیند و اگر معنویّات و زیباییها خود را ظاهر می‌کنند و نشان می‌دهند، همه بر اثر بازنگری در خود و دیدن نقایص و عیبهای خود است. برخلاف انسانی که چشم را بر روی همه‌ی این ضعفها ببندد؛ خود را فارغ بداند؛ مغرور به خود و مغرور به خدا شود؛ مغرور به اندک شعله‌ی نورانیّتی شود که در وجود او و بالاخره در وجود هر انسانی هست و خود را نشان داده است و نهایتاً به همین قانع شود. بعضی افراد هستند که به کمترین خیری از خیرات در وجود خودشان قانعند. فردی که چنین است، دیگر کمال را نمی‌تواند طی کند.
1 )
الصحيفة  السجادیة ،  دعای 32 ؛ 
مصباح‏المتهجد،طوسی،ص188 ؛ الإقبال،ابن طاووس،ص394 ؛ مصباح‏الكفعمی،كفعمی،ص55  ؛ بحارالأنوار،مجلسی،ج95،ص264؛

...وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْيَا لِنَفْسِهِ مِنْكَ، وَ سَخِطَ عَلَيْهَا، وَ رَضِيَ عَنْكَ، فَتَلَقَّاكَ بِنَفْسٍ خَاشِعَةٍ، وَ رَقَبَةٍ خَاضِعَةٍ، وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَايَا وَاقِفاً بَيْنَ الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ...
ترجمه :
... و این جایگاه كسی است كه درباره خویش از تو شرمسار است و بر خویش خشمگین است و از تو خشنود است. پس با جانی خاشع و گردنی فروافكنده و پشتی گران بار از گناهان بین بیم و امید به تو با تو روبرو شده است...


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1374/11/20
عنوان فیش :مثل امام علی(علیه السلام) شدن، امری محال
کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیه‌السلام)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
هیچ‌کس ادّعا نکرده است که ما می‌توانیم مثل علی‌بن‌ابی‌طالب علیه‌السّلام حرکت کنیم. بی‌خود هم نباید به این و آن گفت که: «شما چرا مثل علی عمل نمی‌کنید؟» از قول امام سجّاد، زین‌العابدین علیه‌السّلام که خود او هم معصوم بود، روایت است که وقتی درباره‌ی عبادت ایشان صحبت کردند و سخن از عبادت امیرالمؤمنین به میان آمد، حضرت گریست و فرمود:«ما کجا، امیرالمؤمنین کجا! مگر ما می‌توانیم مثل علی باشیم؟»(1) تا کنون هیچ‌کس از بزرگان عالم نتوانسته است. نه ادّعا کرده، نه خیال کرده و نه چنین اشتباهی به مغز او راه پیدا کرده است که خواهد توانست مثل امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام حرکت یا کار کند. مهم این است که جهت، جهتِ امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام باشد. آن بزرگوار در نامه‌ای که به عثمان‌بن‌حنیف نوشت و در نهج‌البلاغه هست، بعد از آن‌که وضع زندگی خود را چنین شرح داد که «اَلا وَ اِنَّ اِمامَکُمْ قَد اکْتَفی مِنْ دُنْیاهُ بِطِمْرَیْهِ»؛ اضافه فرمود: «اَلا وَ اِنَّکُمْ لا تَقْدِرُونَ عَلی ذلِکَ»(2)؛ مبادا خیال کنید شما می‌توانید رفتاری مثل من داشته باشید.او یک رب النّوع است؛ یک وجود دست نیافتنی، ولی الگوست. سعی کنیم به سمت این الگو برویم.
1 )
شرح نهج البلاغه ،  ابن ابی الحدید  ج1 ص 27 ؛
بحار الانوار ،علامه مجلسی : ج 41 ص 149 ؛

«وَ قِيلَ لِعَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع وَ كَانَ الْغَايَةُ فِی الْعِبَادَةِ أَيْنَ عِبَادَتُكَ مِنْ عِبَادَةِ جَدِّكَ قَالَ عِبَادَتِی عِنْدَ عِبَادَةِ جَدِّی كَعِبَادَةِ جَدِّی عِنْدَ عِبَادَةِ رَسُولِ اللَّهِ ص»
ترجمه :
« به علی بن حسین علیه السلام كه در نهایت عبادت كردن بود گفته شد عبادت شما نسبت به عبادت حضرت علی علیه السلام كجاست؟ ایشان فرمودند كه عبادت من نزد عبادت جدم همچون عبادت جدم نزد عبادت رسول خدا (ص) است.

2 ) نامه 45 : از نامه‏هاى آن حضرت است به عثمان بن حنيف انصارى، كار گزارش در بصره، وقتى به حضرت خبر رسيد او را به مهمانى دعوت كرده‏اند و او به آنجا رفته.
أَمَّا بَعْدُ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ فَقَدْ بَلَغَنِي أَنَّ رَجُلًا مِنْ فِتْيَةِ أَهْلِ الْبَصْرَةِ دَعَاكَ إِلَى مَأْدُبَةٍ فَأَسْرَعْتَ إِلَيْهَا تُسْتَطَابُ لَكَ الْأَلْوَانُ وَ تُنْقَلُ إِلَيْكَ الْجِفَانُ وَ مَا ظَنَنْتُ أَنَّكَ تُجِيبُ إِلَى طَعَامِ قَوْمٍ عَائِلُهُمْ مَجْفُوٌّ وَ غَنِيُّهُمْ مَدْعُوٌّ فَانْظُرْ إِلَى مَا تَقْضَمُهُ مِنْ هَذَا الْمَقْضَمِ فَمَا اشْتَبَهَ عَلَيْكَ عِلْمُهُ فَالْفِظْهُ وَ مَا أَيْقَنْتَ بِطِيبِ وُجُوهِهِ فَنَلْ مِنْهُ أَلَا وَ إِنَّ لِكُلِّ مَأْمُومٍ إِمَاماً يَقْتَدِي بِهِ وَ يَسْتَضِي‏ءُ بِنُورِ عِلْمِهِ أَلَا وَ إِنَّ إِمَامَكُمْ قَدِ اكْتَفَى مِنْ دُنْيَاهُ بِطِمْرَيْهِ وَ مِنْ طُعْمِهِ بِقُرْصَيْهِ أَلَا وَ إِنَّكُمْ لَا تَقْدِرُونَ عَلَى ذَلِكَ وَ لَكِنْ أَعِينُونِي بِوَرَعٍ وَ اجْتِهَادٍ وَ عِفَّةٍ وَ سَدَادٍ فَوَاللَّهِ مَا كَنَزْتُ مِنْ دُنْيَاكُمْ تِبْراً وَ لَا ادَّخَرْتُ مِنْ غَنَائِمِهَا وَفْراً وَ لَا أَعْدَدْتُ لِبَالِي ثَوْبِي طِمْراً وَ لَا حُزْتُ مِنْ أَرْضِهَا شِبْراً وَ لَا أَخَذْتُ مِنْهُ إِلَّا كَقُوتِ أَتَانٍ دَبِرَةٍ وَ لَهِيَ فِي عَيْنِي أَوْهَى وَ أَوْهَنُ مِنْ عَفْصَةٍ مَقِرَةٍ بَلَى كَانَتْ فِي أَيْدِينَا فَدَكٌ مِنْ كُلِّ مَا أَظَلَّتْهُ السَّمَاءُ فَشَحَّتْ عَلَيْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ وَ سَخَتْ عَنْهَا نُفُوسُ قَوْمٍ آخَرِينَ وَ نِعْمَ الْحَكَمُ اللَّهُ وَ مَا أَصْنَعُ بِفَدَكٍ وَ غَيْرِ فَدَكٍ وَ النَّفْسُ مَظَانُّهَا فِي غَدٍ جَدَثٌ تَنْقَطِعُ فِي ظُلْمَتِهِ آثَارُهَا وَ تَغِيبُ أَخْبَارُهَا وَ حُفْرَةٌ لَوْ زِيدَ فِي فُسْحَتِهَا وَ أَوْسَعَتْ يَدَا حَافِرِهَا لَأَضْغَطَهَا الْحَجَرُ وَ الْمَدَرُ وَ سَدَّ فُرَجَهَا التُّرَابُ الْمُتَرَاكِمُ وَ إِنَّمَا هِيَ نَفْسِي أَرُوضُهَا بِالتَّقْوَى لِتَأْتِيَ آمِنَةً يَوْمَ الْخَوْفِ الْأَكْبَرِ وَ تَثْبُتَ عَلَى جَوَانِبِ الْمَزْلَقِ وَ لَوْ شِئْتُ لَاهْتَدَيْتُ الطَّرِيقَ إِلَى مُصَفَّى هَذَا الْعَسَلِ وَ لُبَابِ هَذَا الْقَمْحِ وَ نَسَائِجِ هَذَا الْقَزِّ وَ لَكِنْ هَيْهَاتَ أَنْ يَغْلِبَنِي هَوَايَ وَ يَقُودَنِي جَشَعِي إِلَى تَخَيُّرِ الْأَطْعِمَةِ وَ لَعَلَّ بِالْحِجَازِ أَوْ الْيَمَامَةِ مَنْ لَا طَمَعَ لَهُ فِي الْقُرْصِ وَ لَا عَهْدَ لَهُ بِالشِّبَعِ أَوْ أَبِيتَ مِبْطَاناً وَ حَوْلِي بُطُونٌ غَرْثَى وَ أَكْبَادٌ حَرَّى أَوْ أَكُونَ كَمَا قَالَ الْقَائِلُ : وَ حَسْبُكَ دَاءً أَنْ تَبِيتَ بِبِطْنَةٍ * وَ حَوْلَكَ أَكْبَادٌ تَحِنُّ إِلَى الْقِدِّ أَ أَقْنَعُ مِنْ نَفْسِي بِأَنْ يُقَالَ هَذَا أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ وَ لَا أُشَارِكُهُمْ فِي مَكَارِهِ الدَّهْرِ أَوْ أَكُونَ أُسْوَةً لَهُمْ فِي جُشُوبَةِ الْعَيْشِ فَمَا خُلِقْتُ لِيَشْغَلَنِي أَكْلُ الطَّيِّبَاتِ كَالْبَهِيمَةِ الْمَرْبُوطَةِ هَمُّهَا عَلَفُهَا أَوِ الْمُرْسَلَةِ شُغُلُهَا تَقَمُّمُهَا تَكْتَرِشُ مِنْ أَعْلَافِهَا وَ تَلْهُو عَمَّا يُرَادُ بِهَا أَوْ أُتْرَكَ سُدًى أَوْ أُهْمَلَ عَابِثاً أَوْ أَجُرَّ حَبْلَ الضَّلَالَةِ أَوْ أَعْتَسِفَ طَرِيقَ الْمَتَاهَةِ وَ كَأَنِّي بِقَائِلِكُمْ يَقُولُ إِذَا كَانَ هَذَا قُوتُ ابْنِ أَبِي طَالِبٍ فَقَدْ قَعَدَ بِهِ الضَّعْفُ عَنْ قِتَالِ الْأَقْرَانِ وَ مُنَازَلَةِ الشُّجْعَانِ أَلَا وَ إِنَّ الشَّجَرَةَ الْبَرِّيَّةَ أَصْلَبُ عُوداً وَ الرَّوَاتِعَ الْخَضِرَةَ أَرَقُّ جُلُوداً وَ النَّابِتَاتِ الْعِذْيَةَ أَقْوَى وَقُوداً وَ أَبْطَأُ خُمُوداً. وَ أَنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ كَالضَّوْءِ مِنَ الضَّوْءِ وَ الذِّرَاعِ مِنَ الْعَضُدِ وَ اللَّهِ لَوْ تَظَاهَرَتِ الْعَرَبُ عَلَى قِتَالِي لَمَا وَلَّيْتُ عَنْهَا وَ لَوْ أَمْكَنَتِ الْفُرَصُ مِنْ رِقَابِهَا لَسَارَعْتُ إِلَيْهَا وَ سَأَجْهَدُ فِي أَنْ أُطَهِّرَ الْأَرْضَ مِنْ هَذَا الشَّخْصِ الْمَعْكُوسِ وَ الْجِسْمِ الْمَرْكُوسِ حَتَّى تَخْرُجَ الْمَدَرَةُ مِنْ بَيْنِ حَبِّ الْحَصِيدِ . وَ مِنْ هَذَا الْكِتَابِ ، وَ هُوَ آخِرُهُ : إِلَيْكِ عَنِّي يَا دُنْيَا فَحَبْلُكِ عَلَى غَارِبِكِ قَدِ انْسَلَلْتُ مِنْ مَخَالِبِكِ وَ أَفْلَتُّ مِنْ حَبَائِلِكِ وَ اجْتَنَبْتُ الذَّهَابَ فِي مَدَاحِضِكِ أَيْنَ الْقُرُونُ الَّذِينَ غَرَرْتِهِمْ بِمَدَاعِبِكِ أَيْنَ الْأُمَمُ الَّذِينَ فَتَنْتِهِمْ بِزَخَارِفِكِ فَهَا هُمْ رَهَائِنُ الْقُبُورِ وَ مَضَامِينُ اللُّحُودِ وَ اللَّهِ لَوْ كُنْتِ شَخْصاً مَرْئِيّاً وَ قَالَباً حِسِّيّاً لَأَقَمْتُ عَلَيْكِ حُدُودَ اللَّهِ فِي عِبَادٍ غَرَرْتِهِمْ بِالْأَمَانِيِّ وَ أُمَمٍ أَلْقَيْتِهِمْ فِي الْمَهَاوِي وَ مُلُوكٍ أَسْلَمْتِهِمْ إِلَى التَّلَفِ وَ أَوْرَدْتِهِمْ مَوَارِدَ الْبَلَاءِ إِذْ لَا وِرْدَ وَ لَا صَدَرَ هَيْهَاتَ مَنْ وَطِئَ دَحْضَكِ زَلِقَ وَ مَنْ رَكِبَ لُجَجَكِ غَرِقَ وَ مَنِ ازْوَرَّ عَنْ حَبَائِلِكِ وُفِّقَ وَ السَّالِمُ مِنْكِ لَا يُبَالِي إِنْ ضَاقَ بِهِ مُنَاخُهُ وَ الدُّنْيَا عِنْدَهُ كَيَوْمٍ حَانَ انْسِلَاخُهُ اعْزُبِي عَنِّي فَوَاللَّهِ لَا أَذِلُّ لَكِ فَتَسْتَذِلِّينِي وَ لَا أَسْلَسُ لَكِ فَتَقُودِينِي وَ ايْمُ اللَّهِ يَمِيناً أَسْتَثْنِي فِيهَا بِمَشِيئَةِ اللَّهِ لَأَرُوضَنَّ نَفْسِي رِيَاضَةً تَهِشُّ مَعَهَا إِلَى الْقُرْصِ إِذَا قَدَرْتُ عَلَيْهِ مَطْعُوماً وَ تَقْنَعُ بِالْمِلْحِ مَأْدُوماً وَ لَأَدَعَنَّ مُقْلَتِي كَعَيْنِ مَاءٍ نَضَبَ مَعِينُهَا مُسْتَفْرِغَةً دُمُوعَهَا أَ تَمْتَلِئُ السَّائِمَةُ مِنْ رِعْيِهَا فَتَبْرُكَ وَ تَشْبَعُ الرَّبِيضَةُ مِنْ عُشْبِهَا فَتَرْبِضَ وَ يَأْكُلُ عَلِيٌّ مِنْ زَادِهِ فَيَهْجَعَ قَرَّتْ إِذاً عَيْنُهُ إِذَا اقْتَدَى بَعْدَ السِّنِينَ الْمُتَطَاوِلَةِ بِالْبَهِيمَةِ الْهَامِلَةِ وَ السَّائِمَةِ الْمَرْعِيَّةِ طُوبَى لِنَفْسٍ أَدَّتْ إِلَى رَبِّهَا فَرْضَهَا وَ عَرَكَتْ بِجَنْبِهَا بُؤْسَهَا وَ هَجَرَتْ فِي اللَّيْلِ غُمْضَهَا حَتَّى إِذَا غَلَبَ الْكَرَى عَلَيْهَا افْتَرَشَتْ أَرْضَهَا وَ تَوَسَّدَتْ كَفَّهَا فِي مَعْشَرٍ أَسْهَرَ عُيُونَهُمْ خَوْفُ مَعَادِهِمْ وَ تَجَافَتْ عَنْ مَضَاجِعِهِمْ جُنُوبُهُمْ وَ هَمْهَمَتْ بِذِكْرِ رَبِّهِمْ شِفَاهُهُمْ وَ تَقَشَّعَتْ بِطُولِ اسْتِغْفَارِهِمْ ذُنُوبُهُمْ أُولئِكَ حِزْبُ اللَّهِ أَلا إِنَّ حِزْبَ اللَّهِ هُمُ الْمُفْلِحُونَ فَاتَّقِ اللَّهَ يَا ابْنَ حُنَيْفٍ وَ لْتَكْفُفْ أَقْرَاصُكَ لِيَكُونَ مِنَ النَّارِ خَلَاصُكَ .
ترجمه :
اما بعد، اى پسر حنيف، به من خبر رسيده كه مردى از جوانان اهل بصره تو را به مهمانى خوانده و تو هم به آن مهمانى شتافته‏اى، با غذاهاى رنگارنگ، و ظرفهايى پر از طعام كه به سويت آورده مى‏شده پذيراييت كرده‏اند، خيال نمى‏كردم مهمان شدن به سفره قومى را قبول كنى كه محتاجشان را به جفا مى‏رانند، و توانگرشان را به مهمانى مى‏خوانند به لقمه‏اى كه بر آن دندان مى‏گذارى دقت كن، لقمه‏اى را كه حلال و حرامش بر تو روشن نيست بيرون افكن، و آنچه را مى‏دانى از راه‏هاى حلال به دست آمده بخور. معلومت باد كه هر مأمومى را امامى است كه به او اقتدا مى‏كند، و از نور علمش بهره مى‏گيرد. آگاه باش امام شما از تمام دنيايش به دو جامه كهنه، و از خوراكش به دو قرص نان قناعت نموده. معلومتان باد كه شما تن دادن به چنين روشى را قدرت نداريد، ولى مرا با ورع و كوشش در عبادت، و پاكدامنى و درستى يارى كنيد. به خدا قسم من از دنياى شما طلايى نيندوخته، و از غنائم فراوان آن ذخيره‏اى برنداشته، و عوض اين جامه كهنه‏ام جامه كهنه ديگرى آماده نكرده‏ام آرى از آنچه آسمان بر آن سايه انداخته، فقط فدك در دست ما بود، كه گروهى از اينكه در دست ما باشد بر آن بخل ورزيدند، و ما هم به سخاوت از آن دست برداشتيم، و خداوند نيكوترين حاكم است. مرا با فدك و غير فدك چه كار كه در فردا جاى شخص در گور است، كه آثار آدمى در تاريكى آن از بين مى‏رود، و اخبارش پنهان مى‏گردد، گودالى كه اگر به گشادگى آن بيفزايند، و دستهاى گور كن به وسيع كردن آن اقدام نمايد باز هم سنگ و كلوخ زمين آن را به هم فشارد، و خاك روى هم انباشته رخنه‏هايش را ببندد اين است نفس من كه آن را به پرهيزكارى رياضت مى‏دهم تا با امنيت وارد روز خوف اكبر گردد، و در اطراف لغزشگاه ثابت بماند. اگر مى‏خواستم هر آينه مى‏توانستم به عسل مصفّا، و مغز اين گندم، و بافته‏هاى ابريشم راه برم، اما چه بعيد است كه هواى نفسم بر من غلبه كند، و حرصم مرا به انتخاب غذاهاى لذيذ وادار نمايد در حالى كه شايد در حجاز يا يمامه كسى زندگى كند كه براى او اميدى به يك قرص نان نيست، و سيرى شكم را به ياد نداشته باشد، يا آنكه شب را با شكم سير صبح كنم در حالى كه در اطرافم شكمهاى گرسنه، و جگرهايى سوزان باشد، يا چنان باشم كه گوينده‏اى گفته: «اين درد و ننگ تو را بس كه با شكم سير بخوابى، و در اطراف تو شكم‏هايى باشد كه پوستى را براى خوردن آرزو كنند». آيا به اين قناعت كنم كه به من امير مؤمنان گفته شود، ولى در سختى‏هاى روزگار با آنان شريك نباشم، يا در تلخى‏هاى زندگى الگويشان محسوب نشوم آفريده نشدم تا خوردن غذاهاى پاكيزه مرا سر گرم كند به مانند حيوان به آخور بسته كه همه انديشه‏اش علف خوردن است، يا چهار پاى رها شده كه كارش به هم زدن خاكروبه‏هاست، از علف‏هاى آن شكم را پر مى‏كند، و از منظور صاحبش از سير كردن او بى‏خبر مى‏باشد، هيهات از اينكه رهايم ساخته، يا بيكار و بيهوده‏ام گذاشته باشند، يا كشاننده عنان گمراهى باشم، يا در حيرت و سرگردانى بيراهه روم. انگار گوينده‏اى از شما مى‏گويد: اگر خوراك فرزند ابى طالب اين است پس ضعف و سستى او را از جنگ با هماوردان و معارضه با شجاعان مانع مى‏گردد بدانيد درختان بيابانى چوبشان سخت‏تر، و درختان سرسبز پوستشان نازك‏تر، و گياهان صحرايى آتششان قوى‏تر، و خاموشى آنها ديرتر است. من و رسول خدا همچون دو درختى هستيم كه از يك ريشه رسته، و چون ساعد و بازو مى‏باشيم. به خدا قسم اگر عرب در جنگ با من همدست شوند من از مقابله با آنان روى بر نگردانم، و اگر فرصت‏ها دست دهد شتابان بدان سو (شام) مى‏روم، و خواهم كوشيد تا زمين را از اين موجود وارونه، و سرنگون كالبد (معاويه) پاك نمايم، تا سنگريزه‏ها از ميان دانه‏هاى درو شده بيرون رود. و از اين نامه است كه پايان آن است اى دنيا، از من فاصله بگير، كه مهارت را بر گردنت انداختم، از چنگالت بيرون جستم، از دامهايت فرار كردم، و از رفتن در لغزشگاههايت دورى گزيدم. كجايند گذشتگانى كه به بازيهايت آنان را فريفتى كجايند ملّتهايى كه با زر و زيورت آنان را مغرور نمودى اينك اينان گروگانهاى قبور، و فرورفته در لابلاى لحدهايند. به خدا قسم اى دنيا اگر موجودى قابيل ديدن، و جسمى سزاوار لمس بودى، حدود خدا را بر تو جارى مى‏ساختم در رابطه با بندگانى كه به آرزوها فريبشان دادى، و ملتهايى كه در پرتگاه‏هاى هلاكت انداختى، و پادشاهانى كه تسليم نابودى كردى و به سر چشمه‏هاى بلا وارد نمودى، به جايى كه در ورود و خروجش امنيت نباشد. هيهات هر كس گام در لغزشگاههايت نهد بلغزد، و هر كه سوار آبهاى متراكمت گردد غرق شود، و آن كه از دامهاى تو به يك سو رود موفق گردد، و كسى كه از فتنه‏هاى تو سالم است باكى ندارد كه گرفتار تنگى زندگى باشد، و دنيا نزد او مانند روزى است كه لحظه پايانش فرا رسيده. از من دور شو، به خدا قسم رام تو نشوم تا مرا به خوارى نشانى، و عنان به دستت نگذارم تا هر كجا خواهى ببرى. قسم به خداوند، قسمى كه فقط اراده حق را از آن استثنا مى‏كنم، آنچنان نفس خويش را به رياضت وادارم كه به يك قرص نان زمانى كه براى خوردن يابد شاد شود، و به جاى خورش به نمك قناعت كند، و كاسه چشمم را در گريه‏هاى شب و روز قرار دهم تا چون چشمه‏اى كه آبش فرو رفته اشكى در آن نماند. آيا به همان گونه كه حيوان چرنده شكمش را با چريدن پر كند و بخوابد، و رمه گوسپند كه از علف سير مى‏شود و به جانب خوابگاهش مى‏رود، على هم از توشه خود بخورد و بخوابد چشمش روشن كه پس از ساليانى دراز به چهارپايان رها شده، و گوسپندان چرنده اقتدا كند خوشا به حال كسى كه واجبات پروردگارش را به جا آورده، و مشكلات را تحمل نموده، و در شب از خواب خوش دورى كرده، تا وقتى كه خواب بر او چيره شود زمين را فرش خود گرفته، و دست را بالش زير سر كند، در ميان جمعيتى كه ترس از قيامت ديده‏هايشان‏ را بيدار گذاشته، و پهلوهاشان از بستر استراحت جدا شده، و لبهاشان به ذكر پروردگارشان آهسته و آرام گوياست، و گناهانشان به كثرت استغفار از بين رفته، «اينان حزب خدايند، و بدانيد كه حزب خدا رستگارانند». پسر حنيف از خدا پروا كن، و قرص‏هاى نان خودت تو را بس باشد، تا اين روش موجب خلاصى‏ات از آتش جهنم گردد


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه - 1374/06/29
عنوان فیش :دلبستگی و ارتباط با خدا، راه موفقیت انسان در تمام عرصه ها
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, محبت, دنیاگرایی, رابطه با خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عزیزان من! در درون خودتان صحنه‌ای از ارتباط با خدای متعال بیارایید. این چیزی است که در زندگی شخصی، در زندگی سیاسی، در اداره‌ی کشور، در دم مرگ، در عرصه‌ی محضر پروردگار، در یوم الشّهود، در لقاء با اولیاءاللَّه و ان‌شاءاللَّه در بهشت برین پروردگار به کار شما خواهد آمد. رابطه‌تان را با خدای متعال محکم کنید؛ حرف بزنید و از او بخواهید. مخلصانه و صادقانه با او پیمان ببندید و به آن پیمان متعهّد بمانید. شما جوانید. حیف است که این دلهای پاک و نورانی و روحهای آماده، به چیزی غیر از یاد خدا و محبّت پروردگار آلوده شود. دنیا را فقط ابزار بدانید. مال دنیا و امکانات آن و خانه و زندگی ابزار است و لیاقت دل بستن ندارد. لایق دل بستن فقط ذات مقدّس پروردگار و کسانی هستند که در حوزه‌ی محبّت اویند: «اسئلکَ حُبَّکَ و حُبَّ مَنْ یُحِبُّک وَ حُبَّ کُلّ عَمَلٍ یوصِلُنی اِلی قُربک»(1) این گوهر را رها نکنید. این آن چیزی است که فقط شما دارید. جوانان مسلمان در هر جای دنیا اگر این گوهر را داشته باشند، راه موفقّیت برایشان باز است. این آن چیزی است که مردی مثل امام بزرگوار را از دوران جوانی تا سن نود سالگی در صراط مستقیم الهی حفظ کرد و با این همه تغییرات که در دنیای پیرامون کسی به وجود می‌آید، راهش عوض نشد.
1 )
بحارالأنوار، علامه مجلسی ج 91 ص 148 ؛

« الْمُنَاجَاةُ التَّاسِعَةُ مُنَاجَاةُ الْمُحِبِّينَ لِيَوْمِ السَّبْتِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِلَهِی مَنْ ذَا الَّذِی ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلًا وَ مَنْ ذَا الَّذِی آنس [أَنِسَ‏] بِقُرْبِكَ فَابْتَغَى عَنْكَ حِوَلًا إِلَهِی فَاجْعَلْنَا مِمَّنِ اصْطَفَيْتَهُ لِقُرْبِكَ وَ وَلَايَتِكَ وَ أَخْلَصْتَهُ لِوُدِّكَ وَ مَحَبَّتِكَ وَ شَوَّقْتَهُ إِلَى لِقَائِكَ وَ رَضَّيْتَهُ بِقَضَائِكَ وَ مَنَحْتَهُ بِالنَّظَرِ إِلَى وَجْهِكَ وَ حَبَوْتَهُ بِرِضَاكَ وَ أَعَذْتَهُ مِنْ هَجْرِكَ وَ قِلَاك وَ بَوَّأْتَهُ مَقْعَدَ الصِّدْقِ فِی جِوَارِكَ وَ خَصَصْتَهُ بِمَعْرِفَتِكَ وَ أَهَّلْتَهُ لِعِبَادَتِكَ وَ هَيَّمْتَهُ لِإِرَادَتِكَ وَ اجْتَبَيْتَهُ لِمُشَاهَدَتِكَ وَ أَخْلَيْتَ وَجْهَهُ لَكَ وَ فَرَّغْتَ فُؤَادَهُ لِحُبِّكَ وَ رَغَّبْتَهُ فِيمَا عِنْدَكَ وَ أَلْهَمْتَهُ ذِكْرَكَ وَ أَوْزَعْتَهُ شُكْرَكَ وَ شَغَلْتَهُ بِطَاعَتِكَ وَ صَيَّرْتَهُ مِنْ صَالِحِی بَرِيَّتِكَ وَ اخْتَرْتَهُ لِمُنَاجَاتِكَ وَ قَطَعْتَ عَنْهُ كُلَّ شَيْ‏ءٍ يَقْطَعُهُ عَنْكَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ دَأْبُهُمُ الِارْتِيَاحُ إِلَيْكَ وَ الْحَنِينُ وَ دَهْرُهُمُ الزَّفْرَةُ وَ الْأَنِينُ جِبَاهُهُمْ سَاجِدَةٌ لِعَظَمَتِكَ وَ عُيُونُهُمْ سَاهِرَةٌ فِی خِدْمَتِكَ وَ دُمُوعُهُمْ سَائِلَةٌ مِنْ خَشْيَتِكَ وَ قُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِكَ وَ أَفْئِدَتُهُمْ مُنْخَلِعَةٌ مِنْ مَهَابَتِكَ يَا مَنْ أَنْوَارُقُدْسِهِ لِأَبْصَارِ مُحِبِّيهِ رَائِقَةٌ وَ سُبُحَاتُ وَجْهِهِ لِقُلُوبِ عَارِفِيهِ شَائِقَةٌ يَا مُنَى قُلُوبِ الْمُشْتَاقِينَ وَ يَا غَايَةُ آمَالِ الْمُحِبِّينَ أَسْأَلُكَ حُبَّكَ وَ حُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ وَ حُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنِی إِلَى قُرْبِكَ وَ أَنْ تَجْعَلَكَ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا سِوَاكَ وَ أَنْ تَجْعَلَ حُبِّی إِيَّاكَ قَائِداً إِلَى رِضْوَانِكَ وَ شَوْقِی إِلَيْكَ ذَائِداً عَنْ عِصْيَانِكَ وَ امْنُنْ بِالنَّظَرِ إِلَيْكَ عَلَيَّ وَ انْظُرْ بِعَيْنِ الْوُدِّ وَ الْعَطْفِ إِلَيَّ وَ لَا تَصْرِفْ عَنِّی وَجْهَكَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ الْإِسْعَادِ وَ الْحُظْوَةِ عِنْدَكَ يَا مُجِيبُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
ترجمه :
مناجات نهم، مناجات عاشقان برای روز شنبه. به نام خداوند بخشنده بخشایشگر پروردگار من كیست كه مزه محبت تو را چشیده است و از تو جایگزینی بخواهد و كیست كه به قرب تو انس گرفته است و از تو جابجایی خواهد پروردگار من ما را از كسانی قرار ده كه برای قرب و ولایت خود برگزیدی و برای دوستی و محبت خود خالص كردی و برای ملاقات خود تشویق نمودی و به تقدیر خود راضیش كردی و نگاه به وجه خود را به او بخشیدی و به خشنودی خود مژدگانیش دادی و از دوری و دشمنیت پناهش دادی و او را در جایگاه راستی در كنار خود جایش دادی و به معرفت خود مخصوصش داشتی و او را شایسته بندگیت ساختی و دل او را به خواست خود عاشق و شیدا كردی و برای شهود خود او را برگزیدی و با او برای خودت خلوت كردی و دلش را برای دوستیت خالی كردی و به آنچه در نزدت است ترغیب كردی و ذكر خود را به او الهام كردی و شكر خود را نصیبش كردی و به اطاعت خود مشغولش كردی و او را از نیكان مخلوقاتت ساختی و برای مناجاتت اختیارش كردی و هر چیزی كه او را از تو جدا كند جدا كردی. خدایا ما را از كسانی قرار ده كه عادت و شیوه آنان خرسندی و آرزومندی به درگاه توست و روزگارشان آه و ناله و زاری است، پیشانیشان در برابر بزرگی تو به خاك است و چشمانشان در خدمت تو بی خوابنند و اشك هایشان از ترس تو ریزان است و دل هایشان به دوستی تو آویزان است و قلب هایشان از ترس تو كنده شده است. ای كسی كه نورهای پاكی و بركت تو برای دیدگان عاشقانش درخشان است و انوار خداوندیت برای عارفانش سبب شیفتگی است ای آرزوی دل های مشتاقان و ای نهایت آرزوی عاشقان ، محبتت و محبت كسانی كه تو را دوست دارند و محبت هر عملی كه مرا به تو می رساند از تو می خواهم و اینكه خویش را برای من محبوب تر از هر چیزی غیر از خودت سازی و محبتت را رهبری برای رسیدن به بهشتت و اشتیاقم را به تو جلوگیركننده از نافرمانیت قرار دهی و به نگاهت به من منت بنه و با چشم دوستی و مهربانی به من بنگر و رویت را را از من برنگردان و مرا از سعادتمندان و بهره مندان نزد خود قرار ده ای اجابت كننده، ای مهربان ترین مهربانان.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه - 1374/06/29
عنوان فیش :ارتباط با خداعامل قرارگرفتن امام (ره) در صراط مستقیم
کلیدواژه(ها) : ذکر خدا, امام خمینی(رضوان‌الله‌تعالی‌علیه)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عزیزان من! در درون خودتان صحنه‌ای از ارتباط با خدای متعال بیارایید. این چیزی است که در زندگی شخصی، در زندگی سیاسی، در اداره‌ی کشور، در دم مرگ، در عرصه‌ی محضر پروردگار، در یوم الشّهود، در لقاء با اولیاءاللَّه و ان‌شاءاللَّه در بهشت برین پروردگار به کار شما خواهد آمد. رابطه‌تان را با خدای متعال محکم کنید؛ حرف بزنید و از او بخواهید. مخلصانه و صادقانه با او پیمان ببندید و به آن پیمان متعهّد بمانید. شما جوانید. حیف است که این دلهای پاک و نورانی و روحهای آماده، به چیزی غیر از یاد خدا و محبّت پروردگار آلوده شود. دنیا را فقط ابزار بدانید. مال دنیا و امکانات آن و خانه و زندگی ابزار است و لیاقت دل بستن ندارد. لایق دل بستن فقط ذات مقدّس پروردگار و کسانی هستند که در حوزه‌ی محبّت اویند: «اسئلکَ حُبَّکَ و حُبَّ مَنْ یُحِبُّک وَ حُبَّ کُلّ عَمَلٍ یوصِلُنی اِلی قُربک»(1) این گوهر را رها نکنید. این آن چیزی است که فقط شما دارید. جوانان مسلمان در هر جای دنیا اگر این گوهر را داشته باشند، راه موفقّیت برایشان باز است. این آن چیزی است که مردی مثل امام بزرگوار را از دوران جوانی تا سن نود سالگی در صراط مستقیم الهی حفظ کرد و با این همه تغییرات که در دنیای پیرامون کسی به وجود می‌آید، راهش عوض نشد.
شما زندگی امام را از دوران اختناق رضاخانی تا دوران بعد و تا تحوّلات گوناگون اجتماعی و سیاسی و پیروزی انقلاب و رسیدن به یکی از بالاترین موقعیتهای سیاسی و دنیایی - که همه‌ی دنیا به او چشم دوخته بودند و نامش در همه جا منتشر بود - نگاه کنید! این انسان از خطّ مستقیم خود هیچ تخطّی نکرد. این به برکت همان رابطه است: «صراط الذین أنعمت علیهم»(2). این نعمت به برکت ارتباط با خدا به دست می‌آید.
1 )
بحارالأنوار، علامه مجلسی ج 91 ص 148 ؛
مفاتيح الجنان ، شیخ عباس قمی، ص 124 (مناجات محبین) ؛

الْمُنَاجَاةُ التَّاسِعَةُ مُنَاجَاةُ الْمُحِبِّينَ لِيَوْمِ السَّبْتِ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ إِلَهِی مَنْ ذَا الَّذِی ذَاقَ حَلَاوَةَ مَحَبَّتِكَ فَرَامَ مِنْكَ بَدَلًا وَ مَنْ ذَا الَّذِی آنس [أَنِسَ‏] بِقُرْبِكَ فَابْتَغَى عَنْكَ حِوَلًا إِلَهِی فَاجْعَلْنَا مِمَّنِ اصْطَفَيْتَهُ لِقُرْبِكَ وَ وَلَايَتِكَ وَ أَخْلَصْتَهُ لِوُدِّكَ وَ مَحَبَّتِكَ وَ شَوَّقْتَهُ إِلَى لِقَائِكَ وَ رَضَّيْتَهُ بِقَضَائِكَ وَ مَنَحْتَهُ بِالنَّظَرِ إِلَى وَجْهِكَ وَ حَبَوْتَهُ بِرِضَاكَ وَ أَعَذْتَهُ مِنْ هَجْرِكَ وَ قِلَاك وَ بَوَّأْتَهُ مَقْعَدَ الصِّدْقِ فِی جِوَارِكَ وَ خَصَصْتَهُ بِمَعْرِفَتِكَ وَ أَهَّلْتَهُ لِعِبَادَتِكَ وَ هَيَّمْتَهُ لِإِرَادَتِكَ وَ اجْتَبَيْتَهُ لِمُشَاهَدَتِكَ وَ أَخْلَيْتَ وَجْهَهُ لَكَ وَ فَرَّغْتَ فُؤَادَهُ لِحُبِّكَ وَ رَغَّبْتَهُ فِيمَا عِنْدَكَ وَ أَلْهَمْتَهُ ذِكْرَكَ وَ أَوْزَعْتَهُ شُكْرَكَ وَ شَغَلْتَهُ بِطَاعَتِكَ وَ صَيَّرْتَهُ مِنْ صَالِحِی بَرِيَّتِكَ وَ اخْتَرْتَهُ لِمُنَاجَاتِكَ وَ قَطَعْتَ عَنْهُ كُلَّ شَيْ‏ءٍ يَقْطَعُهُ عَنْكَ اللَّهُمَّ اجْعَلْنَا مِمَّنْ دَأْبُهُمُ الِارْتِيَاحُ إِلَيْكَ وَ الْحَنِينُ وَ دَهْرُهُمُ الزَّفْرَةُ وَ الْأَنِينُ جِبَاهُهُمْ سَاجِدَةٌ لِعَظَمَتِكَ وَ عُيُونُهُمْ سَاهِرَةٌ فِی خِدْمَتِكَ وَ دُمُوعُهُمْ سَائِلَةٌ مِنْ خَشْيَتِكَ وَ قُلُوبُهُمْ مُتَعَلِّقَةٌ بِمَحَبَّتِكَ وَ أَفْئِدَتُهُمْ مُنْخَلِعَةٌ مِنْ مَهَابَتِكَ يَا مَنْ أَنْوَارُقُدْسِهِ لِأَبْصَارِ مُحِبِّيهِ رَائِقَةٌ وَ سُبُحَاتُ وَجْهِهِ لِقُلُوبِ عَارِفِيهِ شَائِقَةٌ يَا مُنَى قُلُوبِ الْمُشْتَاقِينَ وَ يَا غَايَةُ آمَالِ الْمُحِبِّينَ أَسْأَلُكَ حُبَّكَ وَ حُبَّ مَنْ يُحِبُّكَ وَ حُبَّ كُلِّ عَمَلٍ يُوصِلُنِی إِلَى قُرْبِكَ وَ أَنْ تَجْعَلَكَ أَحَبَّ إِلَيَّ مِمَّا سِوَاكَ وَ أَنْ تَجْعَلَ حُبِّی إِيَّاكَ قَائِداً إِلَى رِضْوَانِكَ وَ شَوْقِی إِلَيْكَ ذَائِداً عَنْ عِصْيَانِكَ وَ امْنُنْ بِالنَّظَرِ إِلَيْكَ عَلَيَّ وَ انْظُرْ بِعَيْنِ الْوُدِّ وَ الْعَطْفِ إِلَيَّ وَ لَا تَصْرِفْ عَنِّی وَجْهَكَ وَ اجْعَلْنِی مِنْ أَهْلِ الْإِسْعَادِ وَ الْحُظْوَةِ عِنْدَكَ يَا مُجِيبُ يَا أَرْحَمَ الرَّاحِمِينَ
ترجمه :
مناجات نهم، مناجات عاشقان برای روز شنبه. به نام خداوند بخشنده بخشایشگر پروردگار من كیست كه مزه محبت تو را چشیده است و از تو جایگزینی بخواهد و كیست كه به قرب تو انس گرفته است و از تو جابجایی خواهد پروردگار من ما را از كسانی قرار ده كه برای قرب و ولایت خود برگزیدی و برای دوستی و محبت خود خالص كردی و برای ملاقات خود تشویق نمودی و به تقدیر خود راضیش كردی و نگاه به وجه خود را به او بخشیدی و به خشنودی خود مژدگانیش دادی و از دوری و دشمنیت پناهش دادی و او را در جایگاه راستی در كنار خود جایش دادی و به معرفت خود مخصوصش داشتی و او را شایسته بندگیت ساختی و دل او را به خواست خود عاشق و شیدا كردی و برای شهود خود او را برگزیدی و با او برای خودت خلوت كردی و دلش را برای دوستیت خالی كردی و به آنچه در نزدت است ترغیب كردی و ذكر خود را به او الهام كردی و شكر خود را نصیبش كردی و به اطاعت خود مشغولش كردی و او را از نیكان مخلوقاتت ساختی و برای مناجاتت اختیارش كردی و هر چیزی كه او را از تو جدا كند جدا كردی. خدایا ما را از كسانی قرار ده كه عادت و شیوه آنان خرسندی و آرزومندی به درگاه توست و روزگارشان آه و ناله و زاری است، پیشانیشان در برابر بزرگی تو به خاك است و چشمانشان در خدمت تو بی خوابنند و اشك هایشان از ترس تو ریزان است و دل هایشان به دوستی تو آویزان است و قلب هایشان از ترس تو كنده شده است. ای كسی كه نورهای پاكی و بركت تو برای دیدگان عاشقانش درخشان است و انوار خداوندیت برای عارفانش سبب شیفتگی است ای آرزوی دل های مشتاقان و ای نهایت آرزوی عاشقان ، محبتت و محبت كسانی كه تو را دوست دارند و محبت هر عملی كه مرا به تو می رساند از تو می خواهم و اینكه خویش را برای من محبوب تر از هر چیزی غیر از خودت سازی و محبتت را رهبری برای رسیدن به بهشتت و اشتیاقم را به تو جلوگیركننده از نافرمانیت قرار دهی و به نگاهت به من منت بنه و با چشم دوستی و مهربانی به من بنگر و رویت را را از من برنگردان و مرا از سعادتمندان و بهره مندان نزد خود قرار ده ای اجابت كننده، ای مهربان ترین مهربانان.

2 ) سوره مبارکه الفاتحة آیه 7
صِراطَ الَّذينَ أَنعَمتَ عَلَيهِم غَيرِ المَغضوبِ عَلَيهِم وَلَا الضّالّينَ
ترجمه :
راه کسانی که آنان را مشمول نعمت خود ساختی؛ نه کسانی که بر آنان غضب کرده‌ای؛ و نه گمراهان.


مربوط به :بیانات در دیدار اعضای‌ شوراهای‌ فرهنگ‌ عمومی‌ استان‌ها - 1374/04/19
عنوان فیش :تحقق عدالت اجتماعی در گروی اصلاح فرهنگ‌های فاسد/صحیفه سجادیه دعای 20
کلیدواژه(ها) : عدالت اجتماعی, ارزش‏های فرهنگ اسلامی, فرهنگ
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
عدالت اجتماعی، که یک امر اجتماعیِ محض و مربوط به حکومت، سیاست و شیوه‌ی فرمانروایی در جامعه است، جز به برکت یک فرهنگ صحیح در اَذهان یکایکِ مردم، تأمین شدنی نیست. اصولاً همه‌ی موفقیّتها در همه‌ی صحنه‌ها این‌گونه است. خوب؛ اینک شمایید و جامعه‌ی ایرانی. می‌خواهید فرهنگ اسلامی و آن چیزهایی را که از پیکره‌ی این جامعه‌ی اسلامی گرفته شده است، به آن برگردانید: «وَ اسْتَصْلِح بِقُدرَتِکَ ما فَسَدَ مِنّی.»(1) این، که در دعای «مکارم‌الاخلاق» آمده است، مصداقش همین است. می‌خواهید آن بخشهایی از زندگی‌مان را که تحت تأثیر ظلمها و استبدادها و انحرافها و کج‌فهمیها و کج‌رویها و دخالتهای بیگانه و امثال اینها ضایع و فاسد شده است، اصلاح کنید. این، کار عظیم و بسیار بزرگی است؛ به حدّی، که اگر وزارت ارشاد، واقعاً جز اصلاح فرهنگ عمومی، هیچ کار دیگری نکند، به نظر بنده، برای آن کافی است و کارِ کمی را عهده‌دار نیست. خوب؛ بحمداللَّه، آقایان همتّشان بالاست؛ این کار را می‌کنند و صد کارِ دیگر هم در کنارش دارند. ان‌شاءاللَّه به همه‌ی آنها هم دست می‌یابند.
1 )
الصحیفة السجادیة ، دعای 20 ؛

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِي أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِي أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِي إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِي إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِي، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِي، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّي. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِي مَا يَشْغَلُنِي الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِي بِمَا تَسْأَلُنِي غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِي فِيمَا خَلَقْتَنِي لَهُ، وَ أَغْنِنِي وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِي رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّي بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِي وَ لَا تَبْتَلِيَنِّي بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِي لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِي بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِي مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِي مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا کامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از کاری که اهمیت به آن مرا مشغول کرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تکبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نکن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنکه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نکن جز آنکه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی.


مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نمازجمعه - 1373/11/28
عنوان فیش :دفع بلا با دعا
کلیدواژه(ها) : دعا, دفع بلا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یک روایت از حضرت سجاد علیه‌السّلام است که می‌فرماید: «الدّعاء یدفع البلاء نازل و ما لم ینزل»(1) هم بلایی که به سوی شما آمده است با دعا دفع می‌شود و هم بلایی که نیامده است. یعنی اگر دعا نکنید، آن بلا متوجّه شما خواهد شد.
1 )
الكافی،ثقة الاسلام كلینی ج2ص469 ؛
دعوات،قطب الدین راوندی،ص284 ؛
بحار الانوار،مجلسی،ج90ص300 ؛

الدُّعَاءُ يَدْفَعُ الْبَلَاءَ النَّازِلَ وَ مَا لَمْ يَنْزِل‏».
ترجمه :
امام هادی (ع) فرمود: امام سجاد (ع) می گفت دعا بلای فرود آمده و فرود نیامده را دفع می كند.


مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نمازجمعه - 1373/11/28
عنوان فیش :وجود معارف مورد احتیاج انسان در ادعیه ماثوره
کلیدواژه(ها) : دعا, دعای ابوحمزه ثمالی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
دعاهایی که ما می‌خوانیم، پر از حکمت است. در دعاهای مأثور از ائمّه علیهم‌السّلام که به ما می‌رسد، نکاتی عاید از معارف وجود دارد که حقیقتاً مورد احتیاج انسان است. آن بزرگواران با آوردن این نکات در دعاها به ما یاد می‌دهند که از خدا چه بخواهیم.

من از دعای شریف ابوحمزه‌ی ثمالی چند فقره برایتان عرض می‌کنم. این دعای طولانی، حالت مناجاتی عجیب دارد که در بخش سوم عرض خواهم کرد. و اما لابه‌لای این مناجاتها، نیازهای واقعی انسان نهفته است. نیازهای واقعی آنهایی است که این بزرگوار از خدای متعال می‌خواهد. مثلاً در فرازی از دعا، خطاب به قادر متعال، عرض می‌کند: «اَرْغِدْ عَیْشی‌»؛ «زندگیِ مرا زندگیِ گوارایی قرار بده.» گوارا بودن زندگی، نه با پول، نه با قدرت و نه با داشتن زر و زور است. زیرا یک فرد، در عین برخورداری از همه‌ی این امکانات، ممکن است زندگی برایش گوارا نباشد. نگرانی‌ای دارد که زندگی برایش گوارا نیست. مشکل خانوادگی‌ای دارد که زندگی برایش گوارا نیست. اولادش مشکلی پیدا می‌کنند - العیاذُ باللَّه، نستجیر باللَّه، یکی از فرزندان وی، اخلاق بدی دارد - دیگر زندگی برایش گوارا نیست. خبرِ بدی به انسان می‌رسد؛ زندگی بر او تلخ و ناگوار می‌شود. این انسان، هم پول دارد، هم قدرت دارد، هم امکانات دارد؛ همه چیز دارد؛ امّا زندگیِ گوارا ندارد. ممکن است انسان فقیری که زندگیِ خیلی ساده‌ای دارد و در اتاقی محقّر، با عیال و فرزندش در عین تنگدستی گذرانِ زندگی می‌کند، زندگی‌اش گواراتر از آن فردِ همه چیزدارِ ثروتمند و قدرتمند باشد.

ببینید حضرت سجاد، علیه‌الصّلاة والسّلام، چگونه نقطه‌ی اصلی را مورد توجه قرار می‌دهد. می‌گوید: «اَرْغِدْ عَیْشی وَ اَظْهِرْ مُرُوّتی‌»؛ «زندگی‌ام را گوارا و جوانمردی‌ام را آشکار کن.» ظاهراً معنای عبارت دوم این است که «میدانی به وجود آید، تا من در آن، صفت جوانمردی را به منصه‌ی بروز درآورم.» نه این‌که «مردم ببینند من جوانمردم؛» نه. برای این‌که، اگر بخواهیم جوانمردی بروز پیدا کند، باید جوانمردی کنیم. صرف این‌که جوانمردی در درون انسان وجود داشته باشد، کافی نیست. انسان باید جوانمردی را به مرحله‌ی عمل برساند و نسبت به کسانی جوانمردی کند. این می‌شود «اَظْهِرْ مُرُوّتی‌».

در ادامه می‌فرماید: «وَ اَصْلِحْ جَمیعَ اَحْوالی»؛ «همه کارهای من و احوال مرا اصلاح کن. حالِ دعای مرا اصلاح کن. حالِ زندگی معمولی من و خانواده‌ام را اصلاح کن. حالِ شغلی را که دارم، اصلاح کن. همه‌ی خصوصیات مرا اصلاح کن.» اصلاح هر امری، به حسب خودش، یک دعای کامل و جامع است. «وَ اجْعَلنی مِمّن اَطَلْتَ عُمْرَهُ وَ حَسَّنْتَ عَمَلَهُ وَ اَتْمَمْتَ عَلَیْهِ نِعْمَتَکَ وَ رَضیتَ عَنْهُ وَ اَحْیَیْتَهُ حَیوةً طَیِّبَةً.»(1) می‌گوید: «مرا از کسانی قرار بده که عمری طولانی توأم با عمل نیکو و همراه با نعمتِ کامل الهی و همراه با رضایِ پروردگار و حیات طیّبه دارند.» آیا چیزی از این بهتر، وجود دارد؟!معصومین علیهم‌السّلام، یاد می‌دهند که چه باید از خدا بخواهیم. چیزهایی که باید از خدا خواست، همانهاست که آن بزرگواران در ادعیّه مطرح می‌کنند.
1 )
مصباح المجتهد، شیخ طوسی، ص 593؛
الاقبال الاعمال، سید بن طاووس،ص 74 ؛ 
مصباح الكفعمی، ص 599 ؛ 
بحار الانوار،مجلسی، ج 95 ص 91 ح 2 ؛

اللَّهُمَّ إِنِّی أَسْأَلُكَ صَبْراً جَمِيلًا وَ فَرَجاً قَرِيباً وَ قَوْلًا صَادِقاً وَ أَجْراً عَظِيماً أَسْأَلُكَ يَا رَبِّ مِنْ الْخَيْرِ كُلُّهُ مَا عَلِمْتُ مِنْهُ وَ مَا لَمْ أَعْلَمُ أَسْأَلُكَ اللَّهُمَّ مِنْ خَيْرِ مَا سَأَلَكَ مِنْهُ عِبَادُكَ الصَّالِحُونَ يَا خَيْرَ مَنْ سُئِلَ وَ أَجْوَدَ مَنْ أَعْطَى أَعْطِنِی سُؤْلِی فِی نَفْسِی وَ أَهْلِی وَ وَالِدَيَّ وَ وُلْدِی وَ أَهْلَ حُزَانَتِی وَ إِخْوَانِی فِيكَ أَرْغَدِ عَيْشِی وَ أَظْهَرَ مروتی «291» وَ أَصْلَحَ جَمِيعِ أَحْوَالِی وَ اجْعَلْنِی مِمَّنْ أَطَلْتَ عُمُرَهُ وَ حَسُنَتْ عَمَلِهِ وَ أَتْمَمْتَ عَلَيْهِ نِعْمَتَكَ وَ رَضِيَتْ عَنْهُ وَ أَحْيَيْتَهُ حَيَاةِ طَيِّبَةً فِی أَدْوَمُ السُّرُورِ وَ أَسْبَغَ الْكَرَامَةِ وَ أَتَمَّ الْعَيْشِ إِنَّكَ تَفْعَلُ مَا تَشَاءُ وَ لَا يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ غَيْرُك‏
ترجمه :
خدایا من از تو صبری زیبا و گشایشی نزدیك و سخنی راستین و پاداشی بزرگ درخواست می كنم. ای پروردگارم از تو تمام خیر و خوبی، آنچه را كه از آن آگاهی دارم و آنچه را نمی دانم درخواست می كنم. خداوندا از تو خیر و خوبی كه بندگان نیكوكارت از تو درخواست می كنند می خواهم. ای بهترین درخواست شده و بخشنده ترین كسی كه عطا و بخشش می كنی، خواسته ام را درمورد خودم . خانواده ام و پدر و مادرم و فرزندانم و خویشانم و برادرانم كه در راه توانند بده و زندگیم را خوش گردان و جوانمرادیم را آشكار كن و تمام كارهایم را اصلاح كن و مرا از كسانی كه عمرشان طولانی نمودی و عملش را نیكو گرداندی و نعمتت را بر او تمام كردی و از او راضی گشتی و به زندگی خوش در پایدارترین شادی و بزرگواری فراوان و زندگانی كامل، زنده اش داشتی، قرار بده، زیرا كه تو آنچه را خواهی انجام می دهی و غیر از تو آنچه را خواهد انجام نمی دهد.


مربوط به :بیانات در خطبه‌‌های نمازجمعه - 1373/11/28
عنوان فیش :یادآوری نقاط ضربه پذیر معنوی در دعاها
کلیدواژه(ها) : دعا, دعای ابوحمزه ثمالی, ریا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
نکته‌ی دیگر این‌که، آنان[معصومین علیهم السلام] در خلال دعاهای مذکور، نقطه‌های ضربه‌پذیرِ معنوی را به یادِ ما می‌آورند و هشدار می‌دهند که «ممکن است از این نقاط ضربه بخورید و آسیب ببینید.» در همین دعایِ شریفِ «ابوحمزه»، در عبارتی می‌فرماید: «اللّهم خُصّنی مِنْکَ بخاصَّةِ ذِکْرِکَ وَ لاتَجْعَل شَیئاً مِمَّا اَتَقَرَّبُ بِهِ فی آناءِ اللَّیلِ وَ اَطْرافِ النَّهارِ ریاءً وَلا سُمْعَةً وَلا اَشَراً و لابَطَرا»؛ «خداوندا! کاری کن که کارهای انجام شده از طرف من، ریا و سمعه نباشد. برای این‌که این و آن ببینند، نباشد. برای این‌که دهن به دهن بگردد، و مردم به هم بگویند خبر دارید فلان کس چه کار خوبی کرد و چه عبادات خوبی انجام داد، نباشد. از روی ناز و غرور، نباشد» آخر بعضی مواقع انسان کارهایی را از روی ناز و غرور انجام می‌دهد و به خود می‌بالد و می‌گوید: «آری! ما بودیم که این کار را انجام دادیم.»
اینها نباشد. اینها، آن نقاطِ ضربه‌پذیر است. انسان خیلی کارهای خوب انجام می‌دهد؛ اما با اندکی ریا و سمعه، آن کارها را «هباءً منثورا» می‌کند. دود می‌کند و به هوا می‌فرستد. معصومین علیهم‌السّلام به ما توجّه می‌دهند و می‌فرمایند: «مواظب باشید این طور نشود!» «و اجْعَلْنی لَکَ مِنَ الْخاشِعینَ»(1) تا آخر.
1 )
مصباح المتهجد،شیخ طوسی، ص 595 ؛
الاقبال الاعمال،سید بن طاووس،ص74 ؛ 
مصباح الكفعمی،ص599 ؛ 
بحار الانوار،مجلسی،ج95ص91ح2 ؛

... اللَّهُمَّ خصنی مِنْكَ بِخَاصَّةِ ذِكْرَكَ وَ لَا تَجْعَلَ شَيْئاً مِمَّا أَتَقَرَّبُ بِهِ فِی آنَاءِ اللَّيْلِ وَ أَطْرَافِ النَّهَارِ رِيَاءً وَ لَا سُمْعَةً وَ لَا أَشَراً وَ لَا بَطَراً وَ اجْعَلْنِی لَكَ مِنْ الْخَاشِعِينَ اللَّهُمَّ أَعْطِنِی السَّعَةِ فِی الرِّزْقِ وَ الْأَمْنِ فِی الْوَطَنِ وَ قُرَّةِ الْعَيْنِ فِی الْأَهْلِ وَ الْمَالِ وَ الْوَلَدِ وَ الْمَقَامِ فِی نِعَمِكَ عِنْدِی وَ الصِّحَّةِ فِی الْجِسْمِ وَ الْقُوَّةِ فِی الْبَدَنِ وَ السَّلَامَةَ فِی الدِّينِ وَ اسْتَعْمِلْنِی بِطَاعَتِكَ وَ طَاعَةِ رَسُولِكَ مُحَمَّدِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ أَبَداً مَا استعمرتني‏
ترجمه :
خدایا مرا با ذكر مخصوص خود مخصوص گردان و چیزی را از آنچه در ساعت های شب و روز بدان برای رسیدن به تو تقرب می جویم، خود نمایی و آوازه نیكو و خود پسندی و تكبر قرار نده و مرا خشوع كننده برای خود قرار ده. خدایا به من فراوانی روزی و آسایش در وطن و آسودگی و شادمانی در خانواده و ثروت و فرزند، و پایداری در نعمت هایت در نزد من و سلامتی و نیروی تن و سلامتی دین عطا كن. و مرا برای همیشه تا زمانی كه به من عمر می دهی به اطاعت خود و اطاعت رسولت حضرت محمد (ص) به كار گیر


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1373/11/14
عنوان فیش :ماه مبارک رمضان در دعای 44 صحیفه سجادیه
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در باب ماه رمضان، چند جمله از دعای چهل و چهارم «صحیفه سجادیه»، که مربوط به همین ماه است، انتخاب کرده‌ام و ان‌شاءاللَّه، همین چند جمله را برای شما ترجمه میکنم. اما قبل از آن، خواهش میکنم عزیزان من، بخصوص جوانان، با صحیفه سجّادیه اُنس بگیرند؛ زیرا همه چیز در این کتابِ ظاهراً دعا و باطناً همه چیز، وجود دارد. امام سجّاد علیه‌الصّلاة و السّلام، در این دعا هم مثل بقیه دعاهای صحیفه سجادیه، با این‌که در مقام دعا و تضرّع است و با خدای متعال حرف میزند، اما سخن گفتنش، کأنّهُ از یک روال استدلالی و ترتیب مطلب بر دلیل و معلول بر علّت، پیروی میکند. اغلبِ دعاهای صحیفه سجادیه - تا آن‌جا که بنده سیر کرده‌ام - همین حالت را دارد. همه چیز مرتّب و چیده شده است. مثل این است که یک نفر، در مقابل مستمعی نشسته و با او به صورت استدلالی و منطقی حرف میزند. همان ناله‌های عاشقانه هم که در صحیفه سجّادیه آمده است، همین حالت را دارد.
در این‌جا نیز همین طور است. امام در اوّل دعای مورد اشاره میفرماید: «الحمدللَّه الّذی جعلنا من اهله(1)»؛ «ما را اهل حمد قرار داد.» ما از نعم الهی غافل نیستیم، و او را حمد و شکر میکنیم. او راههایی در مقابل ما باز کرده است، که به حمدش برسیم. همچنین، غایات و راههایی معیّن فرموده و ما را در این راهها به رفتن واداشته است.
بعد میرسد به این جمله: «والحمدللَّه الذی جعل من تلک السّبل شهره شهر رمضان»؛ «حمد خدای را که یکی از این راههایی که ما را به او؛ به کمال و به بصیرت نسبت به معدن عظمت میرساند، همین ماه رمضان است.» امام تعبیر میکند به «شَهره»؛ یعنی «شهر خودش». شهر خدا را یکی از این راهها قرار داد. خیلی پرمعناست. اگر فکر کنیم همه ماهها ماه خدا و مال خداست؛ وقتی که مالک همه وجود، بخشی از وجود را معیّن میکند و آن را به خود نسبت خاص میدهد، معلوم میشود نسبت به این بخش، توجّه و عنایت ویژه‌ای دارد. یکی از این بخشها، همین «شهراللَّه» است؛ شهر خدا، ماه خدا. خودِ این نسبت، در فضیلت ماه رمضان، کافی است. «شهر رمضان، شهر الصیام و شهرالاسلام.» ماه روزه؛ ماهی که روزه آن، یکی از ابزارهای بسیار کار آمد برای تهذیب نفس است؛ چرا که در آن گرسنگی کشیدن و با هوسها و اشتهاها مبارزه کردن نهفته است.
شهر اسلام، یعنی شهر «اسلام الوجه لدی اللَّه»؛ «در مقابل خدا تسلیم بودن.» خوب؛ انسانی جوان است و وقتی روزه میگیرد، گرسنه است، تشنه است و تمام غرایز، او را به سمت هوس و اشتهایی میخواند. ولی او، در مقابل همه این غرایز می‌ایستد. برای چه!؟ برای اجرای امر پروردگار. و این، تسلیم در مقابل پروردگار است. در هیچ روزی از روزهای سال، یک مسلمان، به طور عادّی، این همه در مقابل خدا تسلیم نیست که در روزهای ماه رمضان به طور عادی تسلیم است. پس، «شهر اسلام» شهر تسلیم است.
امام، در ادامه دعا میفرماید: «و شهر الطّهور»؛ «شهرِ پاکیزه کننده است.» در این ماه، عواملی وجود دارد که روح ما را پاک و طاهر میکند. آن عوامل چیست؟ یکی روزه است؛ یکی تلاوت قرآن است و یکی دعا و تضرّع است. این همه دعاها، ارزاق طیبّه و طاهره‌ای است از مائده‌های ضیافت الهی که خدای متعال در این ضیافت یک ماهه خود، مقابل مردم گذاشته است. مضمون کلام امام این است که خدا در این ضیافت، با روزه از شما پذیرایی میکند.
روزه یکی از مائده‌های الهی است. چنان که قرآن هم، در این ضیافت عظیم، یکی دیگر از مائده‌های الهی محسوب میشود. از این مائده‌ها، هر چه بیشتر استفاده کنید، بنیه معنویتان قویتر خواهد شد و خواهید توانست بارهاىِ سنگینِ حرکت به سمت کمال و تعالی را راحت‌تر بکشید. آن‌گاه خوشبختی به شما نزدیکتر خواهد شد.
بعد میفرماید: «و شهر التّمحیص»؛ این ماه، ماه تمحیص است. «تمحیص» یعنی چه؟ یعنی خالص کردن. مقصود این است که در این ماه، ناب و خالص شویم.
1 )
دعای 44 صحیفه سجادیه

وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ اَلسَّلاَمُ إِذَا دَخَلَ شَهْرُ رَمَضَانَ ؛ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي هَدَانَا لِحَمْدِهِ، وَ جَعَلَنَا مِنْ أَهْلِهِ لِنَكُونَ لِإِحْسَانِهِ مِنَ اَلشَّاكِرِينَ، وَ لِيَجْزِيَنَا عَلَى ذَلِكَ جَزَاءَ اَلْمُحْسِنِينَ وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي حَبَانَا بِدِينِهِ ، وَ اِخْتَصَّنَا بِمِلَّتِهِ، وَ سَبَّلَنَا فِي سُبُلِ إِحْسَانِهِ لِنَسْلُكَهَا بِمَنِّهِ إِلَى رِضْوَانِهِ ، حَمْداً يَتَقَبَّلُهُ مِنَّا، وَ يَرْضَى بِهِ عَنَّا وَ اَلْحَمْدُ لِلَّهِ اَلَّذِي جَعَلَ مِنْ تِلْكَ اَلسُّبُلِ شَهْرَهُ شَهْرَ رَمَضَانَ ، شَهْرَ اَلصِّيَامِ، وَ شَهْرَ اَلْإِسْلاَمِ ، وَ شَهْرَ اَلطَّهُورِ ، وَ شَهْرَ اَلتَّمْحِيصِ، وَ شَهْرَ اَلْقِيَامِ اَلَّذِي أُنْزِلَ فِيهِ اَلْقُرْآنُ ، هُدىً لِلنّٰاسِ، وَ بَيِّنٰاتٍ مِنَ اَلْهُدىٰ وَ اَلْفُرْقٰانِ...
ترجمه :
شكر خداوندى را سزاست كه ما را به حمد و ستايش خود هدايت فرمود و ما را از سپاسگزاران قرار داد تا نسبت به احسان او سپاس گوييم و او به ما پاداش نيكوكاران را عطا فرمايد. و سپاس خداوندى را كه ما را براى دين خود بر گزيد و آيينش را اختصاصا به ما ارزانى داشت و ما را در طريق احسانش به پيش برد تا با لطف او به سوى رضوانش حركت كنيم. ستايشى كه آن را از ما قبول فرمايد و با آن از ما خشنود گردد. و ستايش خدايى را سزاست كه يكى از راههاى رضوانش را ماه خودش يعنى ماه رمضان قرار داد، ماه روزه، ماه اسلام، ماه طهارت، ماه پاكسازى درونى و ماه قيام، ماهى كه در آن قرآن به عنوان كتاب راهنمايى مردم همراه با حجتهاى روشن هدايت و براهين جدا كنندۀ حق از باطل نازل شده است.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1373/11/14
عنوان فیش :باید از خدا درخواست کرد
کلیدواژه(ها) : معنویت‎گرایی, توحید, الله (جل جلاله), تقرب, رابطه با خدا, محضر خدا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
ماه رمضان، ماهی است که میشود با تذکّر و توجّه در آن، به جبرانِ کرده‌های ناپسند پرداخت. در «دعای ابوحمزه»، عبارتی بسیار تکان‌دهنده وجود دارد؛ که آن عبارت، این است: «و اعلم انّک للرّاجی بموضع اجابةٍ و للملهوفین بمرصد اغاثةٍ و انّ فی اللّهف الی جودک و الرّضا بقضائک عوضاً من منع الباخلین و مندوحةً عمّا فی ایدی المستأثرین و انّ الراحل الیک قریبُ المسافةِ و انّک لاتحتجب عن خلقک الاّ ان تحجبهم الاعمال دونک. (1)» فرد دعا خوان و ثناگو، عرض میکند: «ای خدای من! من امید به تو را بر امید به غیر تو ترجیح دادم. پناه آوردن به تو را جایگزینِ پناه بردن به دیگران کردم و میدانم اگر کسی به سوی تو بیاید، راه نزدیک است...»
هر جا هستید، هر که هستید، در هر لباسی هستید، در هر سنّی هستید؛ ای جوان! ای پسر و دختر جوان! ای مرد و زن میانسال! ای پیرمردان و پیرزنان! ای فقرا! ای اغنیا! ای علما! ای متوسّطالسوادها! هر که هستید، اگر احساس نیاز به خدا میکنید - که هر انسانِ سالمی این احساس را میکند - بدانید که خدا نزدیک است! یک لحظه دلتان را به خدا متوجّه کنید؛ جواب را خواهید شنید. ممکن نیست کسی با خدا از روی دل حرف بزند، ولی جواب الهی را نشنود! خدا به ما جواب میدهد. وقتی دیدید دلِ شما ناگهان منقلب شد، این همان جوابِ خداست. وقتی دیدید اشکِ شما جاری شد، وقتی دیدید روح شما به اهتزار در آمد، وقتی دیدید طلب، با همه وجود از سر تا پای شما جاری شد، بدانید این همان پاسخ الهی است؛ این همان جواب خداست و جواب بعدی هم اجابت است؛ اجابت این خواسته‌ها ان‌شاءاللَّه، که در قرآن فرمود: «واسئلوا اللَّه مِن فَضله». (2) از خدا بخواهید. «و لیس من عادتک ان تأمر بالسؤال و تمنع العطیّه.» (3) بگویید، سؤال کنید، بخواهید و مگر میشود که بخواهید و ندهد!؟ البته اقتضائات زمان و مکان و خصوصیات و نظایر آن هم، در خواستن از خدا مؤثّر است.
1 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 582؛
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 68؛
مفاتیح الجنان ، دعای ابوحمزه ثمالی

رَوَى أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاء... اللَّهُمَّ إِنِّي‏ أَجِدُ سُبُلَ الْمَطَالِبِ إِلَيْكَ مُشْرَعَةً وَ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيْكَ مُتْرَعَةً وَ الِاسْتِعَانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ أَمَّلَكَ مُبَاحَةً وَ أَبْوَابَ الدُّعَاءِ إِلَيْكَ لِلصَّارِخِينَ مَفْتُوحَةً وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِي بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِي اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِي أَيْدِي الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِي وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِي وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِي وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِي مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّي وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّي بَلْ لِثِقَتِي بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِي إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِي إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِي بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّي أَنْ لَا رَبَّ لِي غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَك‏
ترجمه :
اى خدا!من راه حوايج خلق را به سوى تو باز مى‌بينم و چشم‌هاى اميد بندگان را به درگاهت پرآب مى‌يابم و يارى جستن به فضل و كرمت براى هركس كه به تو آرزومند است مباح و آسان است و درهاى دعاى فريادخواهان به سوى تو باز است و محققا مى‌دانم كه تو براى حاجت اميدواران اجابت‌كننده‌اى و به حال پريشان‌خاطران فريادرسى؛و مى‌دانم كه در ناليدن به درگاه جود و احسانت و در رضاى به قضا و قدرتت بهترين عوض است از بخل مردم بخيل و بى‌نيازى است از اندوخته‌ى در دست دنياطلبان؛و هركه به سوى تو سفر كند راهش بسيار نزديك است و تو از نظر بصيرت خلق پنهان نيستى،جز آن‌كه آمال و آرزوهايى كه به غير تو دارند حجاب آنها از شهود جمالت گرديده است. و من جوياى توام و در حوايجم رو به تو آورده‌ام و به درگاه تو استغاثه مى‌كنم و پناه مى‌جويم و در دعا متوسل به لطف توام بدون آن‌كه لايق آن باشم كه دعاى مرا مستجاب كنى يا مستوجب عفو و بخشايشت گردانى،بلكه توجهم به تو به صرف كرم و احسان توست و اطمينان خاطرم به صدق وعده‌ى(لطف)تو و پناهم بر ايمان به يكتايى توست و يقينم به معرفت حضرتت كه مى‌دانم مرا پروردگارى غير تو نيست و جز تو خدايى نخواهد بود تو يكتا و بى‌شريكى.


مربوط به :بیانات در دیدار فرماندهان سپاه - 1373/06/29
عنوان فیش :مقابله با هوای نفس و پیمودن راه خدا از عوامل سعادتمندی انسان/صحیفه سجادیه دعای 32
کلیدواژه(ها) : حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), عبودیت, راه خدا, ابراز بندگی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
راهِ این‌که این وظیفه‌ی مهم، یعنی ادایِ حقّ بندگی را درست انجام دهیم، چیست؟ راهش را در روایات و ادعیه و مانند اینها، بیان کرده‌اند. دو راه وجود دارد: یکی راه خداست و دیگری راهِ هواهای نفسانی. راه خدا، در مقابل راه نفسانی است. اگر انسان در راه خدا حرکت کند، به آن هدف اعلی و نهایی؛ یعنی ادایِ حقِ‌ّ بندگی خواهد رسید. اما اگر دنبال هوای نفس باشد و بخواهد خواهشهای نفسانی را تحقّق دهد، به همان اندازه که نیرویِ خود را صرف هوای نفس و «خودِ مادّی» کند، از پیمودنِ راهِ الهی باز خواهد ماند.
مقابله با هوای نفس و شناختن آن و پیمودن راه خدا و تحمّل دردسرهای آن. اینها عواملی هستند که یک انسان را سعادتمند می‌کنند. برای این است که می‌بینید در دعاها و تضرّعات و در کلمات ائمّه علیهم السّلام، نفس بشری و هواهای انسانی و شخصی، این‌همه مورد مذمّت قرار گرفته، و برای این است که در دعای صحیفه‌ی سجّادیه می‌خوانیم: «هذا مقام من استحیی لنفسه منک.» یعنی پروردگارا! به خاطر سبکسری‌‌های نفس خودم، از تو شرمنده‌ام. توجّه کنید که این را امام سجاد علیه‌السّلام می‌گوید! بنده عقیده ندارم که ائمّه علیهم السّلام، آنچه راکه در دعا و در نیمه شب و در حال تضرّع و گریه می‌گفته‌اند، فقط برای این بوده است که ما از آنها یاد بگیریم؛ بلکه ایشان قصد انشا می‌کردند و حقیقت را می‌گفتند. منتها مسأله‌ی هوای نفس، در مراتب نفوس بشری مختلف است. آنچه را که آن بزرگوار هوای نفس می‌داند، ممکن است در زندگی ما، عبادت یا انجام عمل مستحب هم باشد. آن، در زندگی و در ترکیب وجودیِ امام سجاد، هوای نفس است؛ چون اوج ایشان زیاد است، لطافت روح و صفای معنوی و روحانی‌اش بالاست.
«هذا مقام من استحیی لنفسه منک و سخط علیها و رضی عنک.»(1) عرض می‌کند پروردگارا! من بر نفس خودم خشمگینم، اما از تو راضی‌ام. رضای بنده از خدای متعال، مرحله‌ی عالیِ انسان بزرگ است. باید در این خط حرکت کنیم. انسان دائماً در معرض انتخاب است.
1 )
الصحيفة  السجادیة ،  دعای 32 ؛ 
مصباح‏المتهجد،طوسی،ص188 ؛ 
الإقبال،ابن طاووس،ص394 ؛
 مصباح‏الكفعمی،كفعمی،ص55  ؛ 
بحارالأنوار،مجلسی،ج95،ص264

...وَ هَذَا مَقَامُ مَنِ اسْتَحْيَا لِنَفْسِهِ مِنْكَ، وَ سَخِطَ عَلَيْهَا، وَ رَضِيَ عَنْكَ، فَتَلَقَّاكَ بِنَفْسٍ خَاشِعَةٍ، وَ رَقَبَةٍ خَاضِعَةٍ، وَ ظَهْرٍ مُثْقَلٍ مِنَ الْخَطَايَا وَاقِفاً بَيْنَ الرَّغْبَةِ إِلَيْكَ وَ الرَّهْبَةِ مِنْكَ....
ترجمه :
و این جایگاه كسی است كه درباره خویش از تو شرمسار است و بر خویش خشمگین است و از تو خشنود است. پس با جانی خاشع و گردنی فروافكنده و پشتی گران بار از گناهان بین بیم و امید به تو با تو روبرو شده است.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1372/12/13
عنوان فیش :بهشت تنهاپاداش متناسب در مقابل سرمایه عمر
کلیدواژه(ها) : پاداش الهی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
جمله‌ی بعد: «و اْعملا للاجر.»(1)برای پاداش یعنی پاداش الهی و حقیقی کار کنید. بیهوده کارنکن، ای انسان! این کارِ تو، این عمر تو و این نَفَس زدن تو، تنها سرمایه‌ی اصلی توست. این را بی‌خود از دست نده! اگر عمری می‌گذرانی، اگر عملی انجام می‌دهی، اگر نَفَسی می‌زنی و اگر قوتی را مصرف می‌کنی، این همه را برای پاداشی بکن. پاداش چیست؟ چند تومان پول، پاداش وجود انسان است؟! این پاداش عمری است که من مصرف می‌کنم؟! خوش آمدن فلان و بهمان، پاداش یک انسان است؟! خیر! «فلیس لانفسکم ثمن الا الجنّه علی فلا تبیعوهابه غیرها.(2)» این، جمله‌ای از امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام است که می‌فرماید: «مزد شما و بهای مناسب عمر شما، فقط بهشت است. هر چه کمتر بگیرید، سرتان کلاه رفته است. پس، برای اجر و پاداش اخروی کار کنید.»
1 ) نامه 47 : از وصيت‏هاى آن حضرت است به حسن و حسين عليهما السّلام وقتى كه ابن ملجم لعنة اللّه عليه به او ضربت زد
أُوصِيكُمَا بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَلَّا تَبْغِيَا الدُّنْيَا وَ إِنْ بَغَتْكُمَا وَ لَا تَأْسَفَا عَلَى شَيْ‏ءٍ مِنْهَا زُوِيَ عَنْكُمَا وَ قُولَا بِالْحَقِّ وَ اعْمَلَا لِلْأَجْرِ وَ كُونَا لِلظَّالِمِ خَصْماً وَ لِلْمَظْلُومِ عَوْناً أُوصِيكُمَا وَ جَمِيعَ وَلَدِي وَ أَهْلِي وَ مَنْ بَلَغَهُ كِتَابِي بِتَقْوَى اللَّهِ وَ نَظْمِ أَمْرِكُمْ وَ صَلَاحِ ذَاتِ بَيْنِكُمْ فَإِنِّي سَمِعْتُ جَدَّكُمَا ( صلى الله عليه وآله ) يَقُولُ صَلَاحُ ذَاتِ الْبَيْنِ أَفْضَلُ مِنْ عَامَّةِ الصَّلَاةِ وَ الصِّيَامِ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْأَيْتَامِ فَلَا تُغِبُّوا أَفْوَاهَهُمْ وَ لَا يَضِيعُوا بِحَضْرَتِكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي جِيرَانِكُمْ فَإِنَّهُمْ وَصِيَّةُ نَبِيِّكُمْ مَا زَالَ يُوصِي بِهِمْ حَتَّى ظَنَنَّا أَنَّهُ سَيُوَرِّثُهُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْقُرْآنِ لَا يَسْبِقُكُمْ بِالْعَمَلِ بِهِ غَيْرُكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الصَّلَاةِ فَإِنَّهَا عَمُودُ دِينِكُمْ وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي بَيْتِ رَبِّكُمْ لَا تُخَلُّوهُ مَا بَقِيتُمْ فَإِنَّهُ إِنْ تُرِكَ لَمْ تُنَاظَرُوا وَ اللَّهَ اللَّهَ فِي الْجِهَادِ بِأَمْوَالِكُمْ وَ أَنْفُسِكُمْ وَ أَلْسِنَتِكُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ وَ عَلَيْكُمْ بِالتَّوَاصُلِ وَ التَّبَاذُلِ وَ إِيَّاكُمْ وَ التَّدَابُرَ وَ التَّقَاطُعَ لَا تَتْرُكُوا الْأَمْرَ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيَ عَنِ الْمُنْكَرِ فَيُوَلَّى عَلَيْكُمْ شِرَارُكُمْ ثُمَّ تَدْعُونَ فَلَا يُسْتَجَابُ لَكُمْ . ثُمَّ قَالَ‏ : يَا بَنِي عَبْدِ الْمُطَّلِبِ لَا أُلْفِيَنَّكُمْ تَخُوضُونَ دِمَاءَ الْمُسْلِمِينَ خَوْضاً تَقُولُونَ قُتِلَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ أَلَا لَا تَقْتُلُنَّ بِي إِلَّا قَاتِلِي انْظُرُوا إِذَا أَنَا مِتُّ مِنْ ضَرْبَتِهِ هَذِهِ فَاضْرِبُوهُ ضَرْبَةً بِضَرْبَةٍ وَ لَا تُمَثِّلُوا بِالرَّجُلِ فَإِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ( صلى الله عليه وآله ) يَقُولُ إِيَّاكُمْ وَ الْمُثْلَةَ وَ لَوْ بِالْكَلْبِ الْعَقُورِ .
ترجمه :
شما را به تقواى الهى سفارش مى‏نمايم، و اينكه دنيا را مجوييد گرچه دنيا شما را بجويد، و بر آنچه از دنيا از دستتان رفته متأسّف نباشيد. حق بگوييد، و براى ثواب الهى بكوشيد. دشمن ستمگر و يار ستمديده باشيد. شما و همه فرزندان و خاندانم و هر كه اين وصيتم به او مى‏رسد را به تقواى الهى، و نظم در زندگى، و اصلاح بين مردم سفارش مى‏كنم، چرا كه از جد شما (صلّى اللّه عليه و آله) شنيدم مى‏فرمود: «اصلاح ذات البين از عموم نماز و روزه بهتر است». خدا را خدا را در باره يتيمان، آنان را گاهى سير و گاهى گرسنه مگذاريد، مباد كه در كنار شما تباه شوند. خدا را خدا را در رابطه با همسايگان، كه مورد سفارش پيامبر شمايند، پيوسته به آنان سفارش داشت تا جايى كه گمان برديم ميراث برشان خواهد ساخت خدا را خدا را در باره قرآن، نيايد كه ديگران در عمل به آن از شما پيشى جويند. خدا را خدا را در باره نماز، كه نماز عمود دين شماست. خدا را خدا را در باره خانه پروردگارتان، تا وقتى هستيد آنجا را خالى مگذاريد، كه اگر خالى گذاشته شود از كيفر حق مهلت نيابيد. خدا را خدا را در باره جهاد با اموال و جان و زبانتان در راه خدا. بر شما باد به پيوند با هم و بخشش مال به يكديگر، و بپرهيزيد از دورى و قطع رابطه با هم. امر به معروف و نهى از منكر را وانگذاريد، كه بد كارانتان‏ بر شما مسلّط شوند، آن گاه دعا كنيد و به اجابت نرسد. سپس فرمود: اى فرزندان عبد المطلب، نيابم شما را كه به بهانه كشته شدن من در خون مسلمانان فرو افتيد و گوييد: امير المؤمنين كشته شد، امير المؤمنين كشته شد معلومتان باد كه فقط قاتلم بايد قصاص شود. ملاحظه نماييد هرگاه من از اين ضربت او از دنيا رفتم تنها او را يك ضربت بزنيد، و گوش و بينى و اعضاى او را قطع مكنيد، كه من از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله شنيدم مى‏فرمود: «از مثله كردن دورى كنيد هر چند در باره سگ گاز گيرنده باشد»

2 )
تحف‏العقول، حسن بن شعبه  حرانی ص390؛ 
نهج البلاغه : حكمت، 456
الكافی،ثقة الاسلام كلینی  ج1ص 13 ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 306 ؛

إن جميع ما طلعت عليه الشمس فی مشارق الأرض و مغاربها بحرها و برها و سهلها و جبلها عند ولی من أولياء الله و أهل المعرفة بحق الله كفي‏ء الظلال ثم قال ع أ و لا حر يدع هذه اللماظة لأهلها يعنی الدنيا فليس لأنفسكم ثمن إلا الجنة فلا تبيعوها بغيرها فإنه من رضی من الله بالدنيا فقد رضی بالخسيس»
ترجمه :
امام سجاد (ع) فرمود: همانا هر آنچه كه در شرق و غرب دنيا از دريا گرفته تا خشكى دشت و كوه كه خورشيد بر آن تابيده است، نزد دوستى از دوستداران خدا و معرفت داران به حقّ خدا همچون سايه ای است. پس آنگاه فرمود: آيا آزاده‏اى نيست كه اين ته‏مانده جويده شده يعنى دنيا را براى اهلش واگذارد؟ پس جان‏هاى شما را قيمتى جز بهشت نباشد؛ پس به غير آن نفروشيد؛ چرا كه هر كه از خدا به دنيا خشنود شود بى‏گمان به چيزى پست خشنود شده است.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1372/12/13
عنوان فیش :امیرالمؤمنین(علیه السلام) مصداق مجاهد در راه خدا
کلیدواژه(ها) : حضرت علی (علیه‌السلام)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، اعجوبه‌ی خلقت است. مسلمان درجه‌ی اوّل است. تالی‌تلوّ نبیّ‌اکرم است. مقامات او در آسمانها معروفتر است تا در زمین.(1) مریدان و محبّین او در بین ملائکه‌ی آسمانها بیشترند تا در بین انسانها. این انسانِ متّصل به ملکوت؛ این عارف به همه‌ی معارف عالیه و راقیه‌ی الهی؛ این مجاهد درجه‌ی اوّل فی‌سبیل‌اللَّه که «جاهد فی اللَّه حقّ جهاده»(2) همان‌طور که شایسته‌ی جهاد بود، در همه‌ی مراحل زندگی، جهاد کرد آن زاهد درجه‌ی یک، سیاستمدار درجه‌ی یک، زمامدار درجه‌ی یک، انسانی با این خصوصیات والا، از دنیا می‌رود. وقتِ او تنگ است و آن بزرگوار، این ضیق وقت را پیش از ضربت خوردن هم می‌دانست. ضربت که زدند، معلوم شد.ساعتهای آخر عمر را می‌گذرانَد و می‌خواهد به فرزندانش، به اهل کوفه، به مسلمانان سرگشته‌ی آن روزگار و به همه‌ی تاریخ، پیامی را خلاصه کند و بدهد.
1 )
الاحتجاج، احمد بن على طبرسى‏ ج 1   ص 40 ؛
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 9 ، ص 286 ؛
تفسير الإمام‏ العسكری، ص 452 ؛

... و كان رسول الله ص يقول فی بعض أحاديثه إن الملائكة أشرفها عند الله أشدها لعلی بن أبی طالب ع حبا و إنه قسم الملائكة فيما بينها و الذی شرف عليا على جميع الورى بعد محمد المصطفى و يقول مرة إن ملائكة السماوات و الحجب ليشتاقون إلى رؤية علی بن أبی طالب ع كما تشتاق الوالدة الشفيقة إلى ولدها البار الشفيق‏ ...
ترجمه :
... و همچنين رسول خدا صلّى اللَّه عليه و آله مى‏فرمود: شريفترين ملائكه نزد خدا كسى است كه بيشتر اظهار محبّت در باره على مى‏كند. و سوگند ملائكه در ميان خودشان اين جمله است: «سوگند به آنكه على را پس از محمّد بر جميع خلائق شرافت بخشيد». و باز مى‏فرمود: فرشتگان آسمان و پرده‏ها اشتياق شديدى به زيارت على بن- أبى طالب دارند، چنان كه مادر مهربان علاقمند به ديدن اولاد صالح خود است... ‏

2 )
كامل‏الزيارات ، ابن قولويه قمى‏ ص  39 
مصباح‏المتهجد ، شیخ طوسی ص 738 
المصباح‏للكفعمی ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى‏ ص  480
 بحارالأنوار ، علامه مجلسی ج  99 ص  176

زار زين العابدين علی بن الحسين ع قبر أمير المؤمنين علی بن أبی طالب ع و وقف على القبر فبكى ثم قال السلام عليك يا أمير المؤمنين و رحمة الله و بركاته السلام عليك يا أمين الله فی أرضه و حجته على عباده [السلام عليك يا أمير المؤمنين‏] أشهد أنك جاهدت فی الله حق جهاده و عملت بكتابه و اتبعت سنن نبيه ص حتى دعاك الله إلى جواره و قبضك إليه باختياره و ألزم أعداءك الحجة فی قتلهم إياك مع ما لك من الحج البالغة على جميع خلقه اللهم فاجعل نفسی مطمئنة بقدرك راضية بقضائك مولعة بذكرك و دعائك محبة لصفوة أوليائك محبوبة فی أرضك و سمائك صابرة على نزول بلائك شاكرة لفواضل نعمائك ذاكرة لسوابغ آلائك مشتاقة إلى فرحة لقائك متزودة التقوى ليوم جزائك مستنة بسنن أوليائك [أنبيائك‏] مفارقة لأخلاق أعدائك مشغولة عن الدنيا بحمدك و ثنائك ثم وضع خده على القبر و قال اللهم إن قلوب المخبتين إليك والهة و سبل الراغبين إليك شارعة و أعلام القاصدين إليك واضحة و أفئدة العارفين منك فازعة و أصوات الداعين إليك صاعدة و أبواب الإجابة لهم مفتحة و دعوة من ناجاك مستجابة و توبة من أناب إليك مقبولة و عبرة من بكى من خوفك مرحومة و الإعانة لمن استعان بك موجودة و الإغاثة لمن استغاث بك مبذولة و عداتك لعبادك منجزة و زلل من استقالك مقالة و أعمال العاملين لديك محفوظة و أرزاقك إلى الخلائق من لدنك نازلة و عوائد المزيد لهم متواترة و ذنوب المستغفرين مغفورة و حوائج خلقك عندك مقضية و جوائز السائلين عندك موفورة و عوائد المزيد إليهم واصلة و موائد المستطعمين معدة و مناهل الظماء لديك مترعة اللهم فاستجب دعائی و اقبل ثنائی و أعطنی رجائی [جزائي‏] و اجمع بينی و بين أوليائی بحق محمد و علی و فاطمة و الحسن و الحسين ع إنك ولی نعمائی و منتهى رجائی و غاية مناي‏ فی منقلبی و مثوای أنت إلهی و سيدی و مولای اغفر لی و لأوليائنا و كف عنا أعداءنا و أشغلهم عن أذانا و أظهر كلمة الحق و اجعلها العليا و أدحض كلمة الباطل و اجعلها السفلى إنك على كل شي‏ء قدير
ترجمه :
ابو على احمد بن على بن مهدى مى‏گويد: ابو على بن صدقه رقّى برايم نقل نموده و گفت: على بن موسى عليه السّلام برايم نقل نموده و گفت: پدرم حضرت موسى بن جعفر عليهما السّلام از پدر بزرگوارش حضرت جعفر عليه السّلام نقل فرمود كه آن جناب فرمودند: حضرت زين العابدين عليه السّلام قبر امير المؤمنين على بن ابى طالب عليه السّلام را به اين كيفيّت زيارت كردند: ابتداء بالاى قبر توقّف نموده و فصلى گريسته و بعد از آن فرمودند: سلام بر تو اى امير مؤمنان و رحمت و بركات خداوند بر تو باد، سلام بر تو اى امين خدا در روى زمين و حجّتش بر بنده‏گان، سلام بر تو اى امير مؤمنان، شهادت مى‏دهم كه تو در راه خدا آن طور كه شايد و بايد جهاد نموده و به كتاب خدا عمل و سنن و احكام پيامبرش صلّى اللَّه عليه و آله و سلّم را پيروى كردى تا حق تعالى تو را به جوار خودش خواند و به اختيار خويش قبض روحت فرمود و به واسطه كشتنت دشمنان را در حالى كه حجّت‏ها و براهين بالغه الهى بر جميع خلايق در دست تو بود حق تعالى بر دشمنان اتمام حجّت نمود، بار خدايا نفس من را به تقديرات خود مطمئن و به قضائت راضى و خشنود و به ياد و خواندنت حريص و نسبت به برگزيده‏گان از دوستانت محب و علاقه‏مند قرار بده، خداوندا من را در زمين و آسمانت محبوب ديگران نما و بر نزول بلاء و گرفتارى‏ها شكيبا و در مقابل نعمتهاى بزرگت شاكر و نسبت به نعمتهاى تامه و كامله‏ات ذاكر و متوجه و به سرور و شادى ملاقاتت مشتاق گردان. خداوندا تقوى و پرهيزكارى را زاد و توشه‏ام قرار بده براى روز جزايت، و مؤدّبم كن به آداب دوستانت و بر حذرم دار از اخلاق و سجاياى دشمنانت، خداوندا از تو مى‏خواهم كه بواسطه حمد و ستايشت از دنيا منصرفم نمائى. سپس آن حضرت صورت مبارك بر قبر نهاده و عرضه داشت: بار خدايا دل‏هاى خاشعين درگاهت واله تو است، و طرق و راه‏هاى مايلين به تو گشاده و باز و نشانه‏هاى قاصدين تو روشن و آشكار و دلهاى عارفين از تو به فزع آمده، و صداى خوانندگانت بلند و درهاى اجابت دعاهايشان گشوده و دعاى كسانى كه تو را مى‏خوانند مستجاب و توبه بازگشت‏كنندگان به تو پذيرفته مى‏باشد. بار خدايا اشگ گريه‏كنندگان از خوفت مورد ترحم تو واقع شده و كمك تو نسبت به آنان كه از تو طلب كمك كرده‏اند در خارج تحقق يافته و پناهت به پناهندگان به تو بذل و اعطاء گرديده و وعده‏هايت به بندگان تحقق پيدا كرده و لغزش ك


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1372/11/17
عنوان فیش :تقوا، ثمره‌ی ماه رمضان و نزول برکات، ثمره‌ی تقوا/صحیفه سجادیه دعای 7
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
از بس اینها را تکرار کرده‌ایم و شنیده‌ایم و گفته‌ایم، برایمان عادّی شده است. انسانی به کمال راه پیدا می‌کند که از بین همین چیزهای تکراری، حقایق را پیدا کند. علم مادّی نیز همین‌طور است. همه در مدّت عمرشان دیده‌اند که وقتی سیب از درخت جدا می‌شود، به طرف زمین می‌افتد. دیگر از این کار عادّی‌تر، چیزی در دنیا هست؟! اما یک نفر متوجّه شد که این یک پدیده است: چرا سیب پایین می‌آید؟ چرا از درخت که جدا می‌شود بالا نمی‌رود؟ آن‌وقت نیروی جاذبه کشف شد. یک باب جدید در دانش بشری باز شد. همه‌ی این چیزهای عادّی زندگی ما از این قبیل است. قرآن را ملاحظه کنید: «ا فلا ینظرون الی الابل کیف خلقت.(1)» برای عربِ شترسوار چیزی عادّی‌تر از شتر هست؟! انسان را به آن ابل متوجّه می‌کند. ما باید به این پدیده‌های الهی که دور و بر ماست، توجّه کنیم. یکی از آنها، همین ماه رمضان است. این ضیافت اللَّه چیز کمی نیست. شنیده‌ایم «ضیافت اللَّه» میهمانی است! آن هم میهمانی‌ای که میزبان آن، خدای عظیمِ علیمِ کریمِ قدیر است که سراسر آفرینش، در قبضه‌ی قدرت اوست. «فهی بمشیتک دون قولک مؤتمره.(2)» این، ضیافت الهی است؛ این هم ما که دعوت شده‌ایم: «دعیتم فیه الی ضیافت اللَّه.» (3)از این باید استفاده کرد. استفاده از این به چیست؟ به همین چیزهایی که در اختیار ما گذاشته‌اند: همین روزه، همین نماز، همین نوافل، همین دعا، همین ذکر، همین توجّه، همین خشوع و همین تضرّع. اگر وارد این میدان شویم و ما معممّین سعی کنیم مخاطبان خودمان را هم وارد این میدان کنیم، این کشور تبدیل به یک منطقه بهشتی خواهد شد. دنیا و آخرت درست خواهد شد، که: «ولو انَّ اهل القری آمنوا واتقوا لفتحنا علیهم برکاتٍ من‌السماء والارض(4)» اینها وعده‌ی الهی است. اینها مبالغه و اغراق‌گویی نیست. خدای متعال، برکات زمین و آسمان را بر مردم با تقوا مفتوح خواهد کرد. تقوا هم به همین است.
1 ) سوره مبارکه الغاشية آیه 17
أَفَلا يَنظُرونَ إِلَى الإِبِلِ كَيفَ خُلِقَت
ترجمه :
آیا آنان به شتر نمی‌نگرند که چگونه آفریده شده است؟!

2 )
صحیفه سجادیه ، دعای 7 ؛
اقبال الاعمال،سید بن طاووس،ص121؛
بحار الانوار،مجلسی،ج92ص229 ح27 ؛

« يَا مَنْ تُحَلُّ بِهِ عُقَدُ الْمَكَارِهِ، وَ يَا مَنْ يَفْثَأُ بِهِ حَدُّ الشَّدَائِدِ، وَ يَا مَنْ يُلْتَمَسُ مِنْهُ الْمَخْرَجُ إِلَى رَوْحِ الْفَرَجِ. ذَلَّتْ لِقُدْرَتِكَ الصِّعَابُ، وَ تَسَبَّبَتْ بِلُطْفِكَ الْأَسْبَابُ، وَ جَرَى بِقُدرَتِكَ الْقَضَاءُ، وَ مَضَتْ عَلَى إِرَادَتِكَ الْأَشْيَاءُ. فَهِيَ بِمَشِيَّتِكَ دُونَ قَوْلِكَ مُؤْتَمِرَةٌ، وَ بِإِرَادَتِكَ دُونَ نَهْيِكَ مُنْزَجِرَةٌ. أَنْتَ الْمَدْعُوُّ لِلْمُهِمَّاتِ، وَ أَنْتَ الْمَفْزَعُ فِی الْمُلِمَّاتِ، لَا يَنْدَفِعُ مِنْهَا إِلَّا مَا دَفَعْتَ، وَ لَا يَنْكَشِفُ مِنْهَا إِلَّا مَا كَشَفْتَ ...».
ترجمه :
ای كسی كه گره كارهای ناخوشایند به دست تو باز شود، و ای كسی كه تندی سختی ها به سبب تو فرو نشانده می شود، ای كسی كه راه بیرون رفتن از تنگنای زندگی به سوی آسایش از تو خواسته می شود، دشواری ها به وسیله قدرت تو آسان شود، وسایل و اسباب زندگی با توفیق و عنایت تو فراهم گردد و تقدیر و سرنوشت به اطاعت تو جریان یابد و تمام كارها به اراده تو روان شود و این فقط به خواست تو بدون گفتن تو فرمانبردار می شود و به اراده تو بدون نهی تو مطیع می شود و باز می ایستد. در كارهای سخت تو هستی كه خوانده می شوی و تو پناهگاه در گرفتاری ها هستی، بلایی برطرف نمی گردد جز تو آن را برطرف كردی و گرهی گشاده نمی شود جز تو آن را گشودی.

3 )
عيون ‏أخبار الرضا ، شیخ صدوق  ج 1 ص 295 ؛
أمالی ، شیخ صدوق ، ص 93 ؛
 إقبال الاعمال ، سید بن طاووس ، ص 2 ؛ 
مصباح الكفعمی، كفعمی ص633 ؛ 
بحارالأنوار ، علامه مجلسی ، ج 93 ، ص 356 ؛

إِنَّ رَسُولَ اللَّهِ ص خَطَبَنَا ذَاتَ يَوْمٍ فَقَالَ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّهُ قَدْ أَقْبَلَ إِلَيْكُمْ شَهْرُ اللَّهِ بِالْبَرَكَةِ وَ الرَّحْمَةِ وَ الْمَغْفِرَةِ شَهْرٌ هُوَ عِنْدَ اللَّهِ أَفْضَلُ الشُّهُورِ وَ أَيَّامُهُ أَفْضَلُ الْأَيَّامِ وَ لَيَالِيهِ أَفْضَلُ اللَّيَالِی وَ سَاعَاتُهُ أَفْضَلُ السَّاعَاتِ وَ هُوَ شَهْرٌ دُعِيتُمْ فِيهِ إِلَى ضِيَافَةِ اللَّهِ وَ جُعِلْتُمْ فِيهِ مِنْ أَهْلِ كَرَامَةِ اللَّهِ أَنْفَاسُكُمْ فِيهِ تَسْبِيحٌ وَ نَوْمُكُمْ فِيهِ عِبَادَةٌ وَ عَمَلُكُمْ فِيهِ مَقْبُولٌ وَ دُعَاؤُكُمْ فِيهِ مُسْتَجَابٌ فَاسْأَلُوا اللَّهَ رَبَّكُمْ بِنِيَّاتٍ صَادِقَةٍ وَ قُلُوبٍ طَاهِرَةٍ أَنْ يُوَفِّقَكُمْ لِصِيَامِهِ وَ تِلَاوَةِ كِتَابِهِ فَإِنَّ الشَّقِيَّ مَنْ حُرِمَ غُفْرَانَ اللَّهِ فِی هَذَا الشَّهْرِ الْعَظِيمِ وَ اذْكُرُوا بِجُوعِكُمْ وَ عَطَشِكُمْ فِيهِ جُوعَ يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ عَطَشَهُ وَ تَصَدَّقُوا عَلَى فُقَرَائِكُمْ وَ مَسَاكِينِكُمْ وَ وَقِّرُوا كِبَارَكُمْ وَ ارْحَمُوا صِغَارَكُمْ وَ صِلُوا أَرْحَامَكُمْ وَ احْفَظُوا أَلْسِنَتَكُمْ وَ غُضُّوا عَمَّا لَا يَحِلُّ الِاسْتِمَاعُ إِلَيْهِ أَسْمَاعَكُمْ وَ تَحَنَّنُوا عَلَى أَيْتَامِ النَّاسِ كَمَا يُتَحَنَّنُ عَلَى أَيْتَامِكُمْ وَ تُوبُوا إِلَى اللَّهِ مِنْ ذُنُوبِكُمْ وَ ارْفَعُوا إِلَيْهِ أَيْدِيَكُمْ بِالدُّعَاءِ فِی أَوْقَاتِ صَلَوَاتِكُمْ فَإِنَّهَا أَفْضَلُ السَّاعَاتِ يَنْظُرُ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِيهَا بِالرَّحْمَةِ إِلَى عِبَادِهِ يُجِيبُهُمْ إِذَا نَاجَوْهُ وَ يُلَبِّيهِمْ‏ إِذَا نَادَوْهُ وَ يَسْتَجِيبُ لَهُمْ إِذَا دَعَوْهُ أَيُّهَا النَّاسُ إِنَّ أَنْفُسَكُمْ مَرْهُونَةٌ بِأَعْمَالِكُمْ فَفُكُّوهَا بِاسْتِغْفَارِكُمْ وَ ظُهُورُكُمْ ثَقِيلَةٌ مِنْ أَوْزَارِكُمْ فَخَفِّفُوا عَنْهَا بِطُولِ سُجُودِكُمْ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ تَعَالَى ذِكْرُهُ أَقْسَمَ بِعِزَّتِهِ أَنْ لَا يُعَذِّبَ الْمُصَلِّينَ وَ السَّاجِدِينَ وَ أَنْ لَا يُرَوِّعَهُمْ بِالنَّارِ يَوْمَ يَقُومُ النَّاسُ لِرَبِّ الْعالَمِينَ أَيُّهَا النَّاسُ مَنْ فَطَّرَ مِنْكُمْ صَائِماً مُؤْمِناً فِی هَذَا الشَّهْرِ كَانَ لَهُ بِذَلِكَ عِنْدَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ عِتْقُ رَقَبَةٍ وَ مَغْفِرَةٌ لِمَا مَضَ
ترجمه :
امام رضا(ع) از پدران بزرگوارشان از امير المؤمنين عليهم السّلام نقل فرمودند كه: روزى پيامبر اكرم (ص) برای ما سخنرانى كرد، فرمودند: اى مردم، ماه خدا با بركت‏ و رحمت و آمرزش به شما رو كرده است، ماهى كه نزد خدا از تمام ماهها برتر است و روزهايش بهترين روزها و شبهايش بهترين شبها و ساعاتش بهترين ساعات است و آن ماهى است كه در آن ماه به مهمانى خدا دعوت شده‏ايد و در آن از اهل كرامت خدا گشته‏ايد، نفسهايتان در اين ماه تسبيح و خوابتان در آن عبادت است و اعمالتان در آن مقبول است و دعايتان مستجاب، پس با نيّتهاى صادق و قلبهاى پاك از خدا بخواهيد كه شما را به روزه گرفتن و خواندن كتابش موفّق نمايد، چرا كه بدبخت كسى است كه در اين ماه با عظمت از آمرزش خداوند محروم ماند، و با گرسنگى و تشنگیتان در اين ماه گرسنگى و تشنگى قيامت را به ياد آوريد و به فقیران و مساكين خود صدقه بدهيد و بزرگان خود را احترام كنيد، به كودكان خود مهربانى كنيد و با خويشان خود ارتباط برقرار كنيد و زبانهايتان را حفظ كنيد و گوشهای خود را از آنچه شنیدن آن حلال نيست ببنديد، به يتيمهاى مردم مهربانى كنيد تا بر يتيمهاى شما مهربانى كنند، از گناهانتان به درگاه خداوند توبه كنيد.

4 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 96
وَلَو أَنَّ أَهلَ القُرىٰ آمَنوا وَاتَّقَوا لَفَتَحنا عَلَيهِم بَرَكاتٍ مِنَ السَّماءِ وَالأَرضِ وَلٰكِن كَذَّبوا فَأَخَذناهُم بِما كانوا يَكسِبونَ
ترجمه :
و اگر اهل شهرها و آبادیها، ایمان می‌آوردند و تقوا پیشه می‌کردند، برکات آسمان و زمین را بر آنها می‌گشودیم؛ ولی (آنها حق را) تکذیب کردند؛ ما هم آنان را به کیفر اعمالشان مجازات کردیم.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از پاسداران - 1372/10/26
عنوان فیش :حادثه کربلا، غریبانه ترین حادثه تاریخ اسلام
کلیدواژه(ها) : حادثه عاشورا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یک نکته‌ی دیگر که آن هم در مجموعه‌ی نهضت حسین‌بن‌علی علیه‌الصّلاةوالسّلام، خیلی مهمّ است و با توجّه به وضع امروز ما، به یک معنا به قوّت نیروی اخلاص برمی‌گردد این است که در هیچ حادثه‌ای از حوادث خونبار صدر اسلام، به اندازه‌ی حادثه کربلا، غربت و بی‌کسی و تنهایی وجود نداشته است. این، تاریخ اسلام است. هر کس می‌خواهد نگاه کند. بنده دقّت کردم: هیچ حادثه‌ای مثل حادثه‌ی کربلا نیست؛ چه در جنگهای صدر اسلام و جنگهای پیغمبر و چه در جنگهای امیرالمؤمنین. در آن موارد، بالاخره حکومتی بود، دولتی بود، مردم حضور داشتند؛ سربازانی هم از میان این جمعیت به میدان جنگ می‌رفتند و پشت سرشان هم دعای مادران، آرزوی خواهران، تحسین بینندگان، تشویق رهبر عظیم‌القدری مثل پیغمبر یا امیرالمؤمنین بود. می‌رفتند در مقابل پیغمبر، جانشان را فدا می‌کردند. این، کار سختی نیست. چقدر از جوانان ما حاضر بودند برای یک پیام امام، جانشان را قربان کنند! چقدر از ما، الان آرزو داریم اشاره‌ی لطفی از طرف ولیّ غایبمان بشود و جانمان را قربان کنیم!وقتی انسان در جلو چشمش، رهبرش را ببیند و آن همه تشویق پشت سرش باشد، بعد هم معلوم باشد که می‌جنگند تا پیروز شوند و دشمن را شکست دهند، با امیدِ پیروزی می‌جنگند. چنین جنگی، در مقابل آنچه که در حادثه‌ی عاشورا می‌بینیم، جنگ سختی نیست. البته بعضی دیگر از حوادث هم بود که آنها هم حادثه‌های نسبتاً غریبانه‌ای است. مثل حوادث امام‌زاده‌ها؛ مثل حسنیّون در زمان ائمّه علیهم‌السّلام. اما آنها هم همه‌شان می‌دانستند که پشت سرشان امامانی مثل امام صادق، مثل امام موسی‌بن جعفر و مثل امام رضا علیه‌الصّلاةوالسّلام وجود دارند که رهبر و آقای ایشانند و ناظر و حاضرند؛ هوای آنها را دارند و اهل و عیال آنها را رسیدگی می‌کنند. امام صادق طبق روایت فرمود: «بروند با این حکّام فاسد بجنگند و مبارزه کنند «و علیّ نفقه عیاله»(1) من عهده‌دار نفقه عیال آنها می‌شوم. جامعه‌ی بزرگ شیعه بود. تحسینشان می‌کردند. تمجیدشان می‌کردند. بالاخره یک دلگرمی به بیرون از میدان جنگ داشتند. اما در حادثه‌ی کربلا، اصل قضایا و لبّ‌لباب اسلام که همه آن را قبول داشتند یعنی خود حسین‌بن‌علی، درون حادثه است و بناست شهید شود و این را خود او هم می‌داند، اصحاب نزدیک او هم می‌دانند. هیچ امیدی به هیچ جا در سطح این دنیای بزرگ و این کشور اسلامی عریض و طویل ندارند. غریب محضند. بزرگان دنیای اسلام در آن روز، کسانی بودند که بعضی از کشته شدن حسین‌بن‌علی غمشان نبود؛ چون او را برای دنیای خودشان مضرّ می‌دانستند! عده‌ای هم که غمشان بود، آن قدر اهتمام به این قضیه نمی‌کردند. مثل عبداللَّه جعفر و عبداللَّه‌عباس. یعنی هیچ امیدی از بیرونِ این میدان مبارزه‌ی غم‌آلوده و سرشار از محنت، وجود نداشت. و هر چه بود در همین میدان کربلا بود و بس! همه‌ی امیدها خلاصه شده بود در همین جمع و این جمع هم دل به شهادت داده بود. بعد از کشته شدن هم برحسب موازین ظاهری کسی برای آنها یک فاتحه نمی‌گرفت. یزید بر همه جا مسلّط بود. حتی زنان آنها را به اسارت می‌بردند و به بچه‌هایشان هم رحم نمی‌کردند. فداکاری در این میدان، بسیار سخت است. «لا یوم کیومک یا اباعبداللَّه.»(2) اگر آن ایمان و آن اخلاص و آن نور خدایی در وجود حسین‌بن‌علی نمی‌درخشید که آن عده‌ی معدود مؤمنین را گرم کند، اصلاً چنین حادثه‌ای امکان تحقّق نداشت. ببینید این حادثه چقدر با عظمت است!
1 )
بحار الانوار، مجلسی ج46ص172ح21؛

« ذُكِرَ بَيْنَ يَدَيْ أَبِی عَبْدِ اللَّهِ ع مَنْ خَرَجَ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ فَقَالَ ع لَا أَزَالُ وَ شِيعَتِی بِخَيْرٍ مَا خَرَجَ الْخَارِجِيُّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ وَ لَوَدِدْتُ أَنَّ الْخَارِجِيَّ مِنْ آلِ مُحَمَّدٍ خَرَجَ وَ عَلَيَّ نَفَقَةُ عِيَالِهِ».
ترجمه :
ابو عبدالله سیاری از یكی از یارانش كه گفت: پیش روی امام صادق(ع) از كسی كه از خاندان حضرت محمد(ص) قیام می كند یاد شد پس امام (ع) فرمود: تا زمانی كه كسی از خاندان محمد قیام كند من و شیعیانم به خیر و خوبی باشیم و براستی كه من دوست می دارم كه كسی از خاندان محمد قیام كند و من هزینه و مخارج خانواده اش بر عهده گیرم.

2 )
امالی،شیخ صدوق،صص115 
لهوف،سید بن طاووس،ص25 
مناقب آل ابی طالب،ابن شهر آشوب،ج4 ص86 
بحار الانوار،مجلسی،ج45ص218ح45

أن الحسين بن علی بن أبی طالب ع دخل يوما إلى‏الحسن ع فلما نظر إليه بكى فقال له ما يبكيك يا أبا عبد الله قال أبكی لما يصنع بك فقال له الحسن ع إن الذی يؤتى إلی سم يدس إلی فأقتل به و لكن لا يوم كيومك يا أبا عبد الله يزدلف إليك ثلاثون ألف رجل يدعون أنهم من أمة جدنا محمد ص و ينتحلون دين الإسلام فيجتمعون على قتلك و سفك دمك و انتهاك حرمتك و سبی ذراريك و نسائك و انتهاب ثقلك فعندها تحل ببنی أمية اللعنة و تمطر السماء رمادا و دما و يبكی عليك كل شي‏ء حتى الوحوش فی الفلوات و الحيتان فی البحار.»
ترجمه :
امام صادق(ع) از پدران بزرگوار خود علیهم السلام روایت می كند كه كه امام حسین(ع) روزی بر امام حسن (ع) وارد شد پس چون به او نگاه كرد گریه كرد پس به او گفت ای ابا عبدالله برای چه چیز تو را می گریاند؟ گفت به خاطر آنچه با تو می كنند گریه می كنم پس امام حسن (ع) به او گفت همانا چیزی كه بر من می آید سمی است كه با دسیسه به من داده شود و به وسیله آن كشته شوم ولی هیچ روزی مانند روز تو نیست سی هزار مرد كه ادعا می كنند كه از امت جدمان محمد(ص) هستند و منتسب به دین اسلام هستند به تو نزدیك می شوند و برای كشتن تو و ریختن خونت و از بین بردن حرمتت و اسیر كردن فرزندان و زنانت و به غارت بردن بار [ولایت] تو جمع می شوند پس در آنجاست كه نفرین بر بنی امیه نازل می شود و آسمان خاكستر و خون می بارد و همه چیز تا حیوانات وحشی در بیابان ها و ماهی ها در دریاها برایت گریه می كنند.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از روحانیون - 1372/03/26
عنوان فیش :بی‌نظیر بودن و در اوج باقی ماندن حادثه عاشورا
کلیدواژه(ها) : حضرت امام حسین(علیه السلام), عاشورا, ماه محرم
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
اما موضوع دوم، موضوع محرّم و تبلیغات است. اساس دین با عاشورا پیوند خورده و به برکت عاشورا هم باقی مانده است. اگر فداکاریِ بزرگِ حسین‌بن‌علی علیه‌السّلام نمی‌بود که این فداکاری، وجدان تاریخ را به کلّی متوجّه و بیدار کرد در همان قرن اول یا نیمه‌ی قرن دوم هجری، بساط اسلام به کلّی برچیده می‌شد. قطعاً این‌گونه است. اگر کسی اهلِ مراجعه به تاریخ باشد و حقایق تاریخی را ملاحظه کند، این را تصدیق خواهد کرد. چیزی که وجدان جامعه‌ی اسلامی را در آن زمان برآشفت و اسوه و الگویی برای بعدیها شد، همین حادثه‌ی عجیبی بود که تا آن روز در اسلام سابقه نداشت. البته، بعد از آن، نظایر بسیاری پیدا کرد؛ اما هیچ کدام از آن نسخه‌ها، مطابق اصل نبود. امّت اسلام، شهیدان زیادی داد. شهدای دستجمعی داد. اما هیچ کدام به پای حادثه‌ی عاشورا نرسید. حادثه‌ی عاشورا، در اوج قلّه‌ی فداکاری و شهادت باقی ماند و همچنان تا قیامت باقی خواهد ماند. «لا یوم کیومک یا اباعبداللَّه.»(1) ما شیعیان، از این حادثه، خیلی بهره برده‌ایم. البته غیر شیعه هم، استفاده کرده‌اند.
1 )
امالی،شیخ صدوق،صص115 
لهوف،سید بن طاووس،ص25 
مناقب آل ابی طالب،ابن شهر آشوب،ج4 ص86 
بحار الانوار،مجلسی،ج45ص218ح45

أن الحسين بن علی بن أبی طالب ع دخل يوما إلى‏الحسن ع فلما نظر إليه بكى فقال له ما يبكيك يا أبا عبد الله قال أبكی لما يصنع بك فقال له الحسن ع إن الذی يؤتى إلی سم يدس إلی فأقتل به و لكن لا يوم كيومك يا أبا عبد الله يزدلف إليك ثلاثون ألف رجل يدعون أنهم من أمة جدنا محمد ص و ينتحلون دين الإسلام فيجتمعون على قتلك و سفك دمك و انتهاك حرمتك و سبی ذراريك و نسائك و انتهاب ثقلك فعندها تحل ببنی أمية اللعنة و تمطر السماء رمادا و دما و يبكی عليك كل شي‏ء حتى الوحوش فی الفلوات و الحيتان فی البحار.»
ترجمه :
امام صادق(ع) از پدران بزرگوار خود علیهم السلام روایت می كند كه كه امام حسین(ع) روزی بر امام حسن (ع) وارد شد پس چون به او نگاه كرد گریه كرد پس به او گفت ای ابا عبدالله برای چه چیز تو را می گریاند؟ گفت به خاطر آنچه با تو می كنند گریه می كنم پس امام حسن (ع) به او گفت همانا چیزی كه بر من می آید سمی است كه با دسیسه به من داده شود و به وسیله آن كشته شوم ولی هیچ روزی مانند روز تو نیست سی هزار مرد كه ادعا می كنند كه از امت جدمان محمد(ص) هستند و منتسب به دین اسلام هستند به تو نزدیك می شوند و برای كشتن تو و ریختن خونت و از بین بردن حرمتت و اسیر كردن فرزندان و زنانت و به غارت بردن بار [ولایت] تو جمع می شوند پس در آنجاست كه نفرین بر بنی امیه نازل می شود و آسمان خاكستر و خون می بارد و همه چیز تا حیوانات وحشی در بیابان ها و ماهی ها در دریاها برایت گریه می كنند.


مربوط به :بیانات در دیدار نمایندگان مجلس شوراى اسلامى - 1372/03/08
عنوان فیش :عزت باید با خودخواهی و کبر همراه نباشد/صحیفه سجادیه دعای بیستم
کلیدواژه(ها) : عزت, عزت مومنین, ذلت, آراستگی به فضائل اخلاقی, کبر, دعای مکارم‌الاخلاق, فضائل اخلاقی, رذایل اخلاقی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در دعاى «مکارم‌الاخلاق»، انسان به خداى متعال تضرّع مى‌کند و با گریه از او مى‌خواهد که «و لاتحدث لى عزّاً ظاهراً الّا احدثت لى ذلّةً باطنةً عند نفسى بقدرها(1).» یعنى پروردگارا! اگر عزّتى در ظاهر من به وجود آوردى و پیش چشم مردم مرا عزیز کردى، به همان اندازه در باطن و پیش نفس خودم، مرا ذلیل کن. یا: «و لاترفعنى فى النّاس درجةً الّا حَططتنى عند نفسى مثلها.» اگر مرا یک درجه نزد مردم بالا بردى، پیش نفس خودم یک درجه پایین بیاور. یا در عبارت دیگرى، از خداى متعال مى‌خواهد که «و اعزنى و لاتبتلیّنى بالکبر.» مرا عزیز کن، و دچار خودخواهى‌ام مکن.
در عرف و فرهنگ اسلامى، عزّت، یک چیز مرغوبٌ فیه است. مؤمن، عزیز و طالب عزّت است؛ اما این عزّت، باید با خودخواهى همراه نباشد، با کبر همراه نباشد، با اذیّت کردن مردم همراه نباشد، با انواع انحرافها همراه نباشد. این، اساس قضیه است. همه باید توجّه کنیم و بنده، خودم بیش از شما محتاج این هستم که به این معنا توجّه کنم و خداى متعال کمکم کند. باید مواظب باشید، حال که با تفضّل الهى، هر یک از شما از طرف مردم خودتان انتخاب شده‌اید و مردم شما را آورده‌اند و بر کرسى نمایندگى که یک جایگاه شرف و افتخار است نشانده‌اند، مبادا طورى شود که خداى ناخواسته، وسیله‌اى براى وِزر و وَبال گردد. از این، باید به خداى متعال پناه ببریم. خیلى باید از این بترسیم.
1 )
الصحيفة السجادية، دعای بیستم ، ص: 92

وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي مَكَارِمِ الْأَخْلَاقِ وَ مَرْضِيِّ الْأَفْعَال‏:... اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِي فِي النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِي عِنْدَ نَفْسِي مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِي عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِي ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِي بِقَدَرِهَا...
ترجمه :
بار خدايا، درود بفرست بر محمد و خاندانش و هر گاه مرا در نظر مردم به درجتى فرا مى‏برى به همان قدر در نفس خود خوارم گردان و هر گاه مرا به عزّتى آشكار مى‏نوازى به همان قدر در نفس خود ذليل گردان.


مربوط به :بیانات در خطبه‌های نمازجمعه - 1371/12/07
عنوان فیش :دعا وسیله ای برای انتقال و دریافت معارف اهلبیت(ع)
کلیدواژه(ها) : دعا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
جهت دیگری که در دعا هست، این است که در دعاهایی که از ائمه علیهم‌السّلام به ما رسیده است، درسهای بزرگی از معارف اسلام نهفته است. این صحیفه‌ی سجادیه را اگر مطالعه کنید و جنبه‌ی دعایی کلمات را ندیده بگیرید، هر دعای آن یک درس عالی از معارف اسلامی و قرآنی است. اگر کسی خطبه‌ی امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، در توحید را که خطبه‌ی اول نهج‌البلاغه است، جلو خودش بگذارد، یا دعای اول صحیفه‌ی سجادیه را که در تحمید است - حمد الهی است - جلو خودش بگذارد، می‌بیند این دو مثل همند و فرقی با هم ندارند. خطبه‌اند و درسند. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، در مقابل جمعی از مردم ایستاده و معارف الهی را بیان کرده و امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام، دعا کرده و به زبان دعا، همان معارف را بیان فرموده است. یا دعای هشتم نهج‌البلاغه - که من بعضی از فقراتش را یادداشت کرده‌ام - یک درس اخلاقی است. کأنه خطبه‌ای است که کسی بخواند، یا یک سخنرانی برای مردم بکند و لغزشگاههای اخلاقی را برای آنان بیان نماید.
امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام، این دعا را با این زبان بیان کرده است: «اللهم انی اعوذ بک من هیجان الحرص و سورة الغضب.» حرص، افزایش حرص، شدت خشم، غلبه‌ی حسد، ضعف صبر، کمی قناعت، «شکاسة الخلق» بداخلاقی، «الحاح الشهوة» شهوترانی زیاد، «ملکة الحمیه» تعصبهای ناحق و جانبداریهای به ناحق، «استصغار المعصیه و استکبار الطاعه» گناه خود را کوچک دانستن و طاعت خود را بزرگ شمردن، «سوء الولایت لمن تحت ایدینا» اداره‌ی بد مجموعه‌ای که در اختیار ما و زیر دست ماست، «ان نعضد ظالماً او نخذل ملهوفا» (1)به ظالمی کمک کردن و بیچاره‌ای را یاری نرساندن. همه‌ی این مطالب را امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام، در یک دعا، با این زبان بیان می‌کند، که خدایا، من به تو پناه می‌برم از این چیزها. اینها درسهای اخلاقی است. دعاهای صحیفه‌ی سجادیه، دعای ابوحمزه‌ی ثمالی، دعای افتتاح، یا بقیه‌ی دعاهای ماه رمضان - شب و روز جمعه و بقیه‌ی اوقات - و تمام این دعاهایی که از ائمه علیهم‌السّلام به ما رسیده است، پر است از معارف اسلامی درباره‌ی توحید، درباره‌ی نبوت، درباره‌ی حقوق، درباره‌ی وضع جامعه، درباره‌ی اخلاق، درباره‌ی حکومت و درباره‌ی همه‌ی مسائلی که انسان احتیاج دارد از اسلام بداند. در این دعاها، برای ما مطالبی هست که به زبان دعا، معارف بیان شده است و ائمه‌ی ما علیهم‌السّلام، در دوران حاکمیت طواغیت، توانسته‌اند این معارف را از این راه به مردم برسانند. این هم یک دیدگاه دیگر در باب دعاست.
1 )
صحیفه سجادیه ،دعای 8 ؛

اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شَكَاسَةِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَكَةِ الْحَمِيَّةِ وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ، وَ تَعَاطِی الْكُلْفَةِ، وَ إِيثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِيَةِ، وَ اسْتِكْبَارِ الطَّاعَةِ. وَ مُبَاهَاةِ الْمُكْثِرِينَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّينَ، وَ سُوءِ الْوِلَايَةِ لِمَنْ تَحْتَ أَيْدِينَا، وَ تَرْكِ الشُّكْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَةَ عِنْدَنَا أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً
ترجمه :
بار خدايا، به تو پناه مى‏برم از شر و شور آزمندى و شدت خشم و غلبه حسد و ناتوانى شكيبايى و اندك بودن قناعت و بدى خلق و خوى و اصرار شهوت و چيرگى عصبيت. بار خدايا، به تو پناه مى‏برم از پيروى از هواى نفس و مخالفت با هدايت و فرو رفتن به خواب غفلت و اختيار تكلف و برترى دادن باطل بر حق و اصرار بر گناه و خرد شمردن گناه و بزرگ شمردن طاعت. بار خدايا، به تو پناه مى‏برم از به خود باليدن توانگران و خوار داشتن‏درويشان و بد رفتارى با زيردستان و ناسپاسى در حق كسى كه به ما نيكى كرده است. بار خدايا، به تو پناه مى‏برم از اينكه ستمگرى را يارى كنيم، يا ستمديده‏اى را خوار بداريم


مربوط به :بیانات در اوّلین روز ماه مبارک رمضان‌ - 1371/12/04
عنوان فیش :دعا وسیله‌ای برای انتقال و دریافت معارف اهلبیت(علیهم‌السلام)/صحیفه سجادیه دعای 8
کلیدواژه(ها) : دعا
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
جهت دیگری که در دعا هست، این است که در دعاهایی که از ائمه علیهم‌السّلام به ما رسیده است، درسهای بزرگی از معارف اسلام نهفته است. این صحیفه‌ی سجادیه را اگر مطالعه کنید و جنبه‌ی دعایی کلمات را ندیده بگیرید، هر دعای آن یک درس عالی از معارف اسلامی و قرآنی است. اگر کسی خطبه‌ی امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، در توحید را که خطبه‌ی اول نهج‌البلاغه است،(1) جلو خودش بگذارد، یا دعای اول صحیفه‌ی سجادیه را که در تحمید است - حمد الهی است - جلو خودش بگذارد، می‌بیند این دو مثل همند و فرقی با هم ندارند. خطبه‌اند و درسند. امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام، در مقابل جمعی از مردم ایستاده و معارف الهی را بیان کرده و امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام، دعا کرده و به زبان دعا، همان معارف را بیان فرموده است. یا دعای هشتم نهج‌البلاغه - که من بعضی از فقراتش را یادداشت کرده‌ام - یک درس اخلاقی است. کأنه خطبه‌ای است که کسی بخواند، یا یک سخنرانی برای مردم بکند و لغزشگاههای اخلاقی را برای آنان بیان نماید.
امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام، این دعا را با این زبان بیان کرده است: «اللهم انی اعوذ بک من هیجان الحرص و سورة الغضب.» حرص، افزایش حرص، شدت خشم، غلبه‌ی حسد، ضعف صبر، کمی قناعت، «شکاسة الخلق» بداخلاقی، «الحاح الشهوة» شهوترانی زیاد، «ملکة الحمیه» تعصبهای ناحق و جانبداریهای به ناحق، «استصغار المعصیه و استکبار الطاعه» گناه خود را کوچک دانستن و طاعت خود را بزرگ شمردن، «سوء الولایت لمن تحت ایدینا» اداره‌ی بد مجموعه‌ای که در اختیار ما و زیر دست ماست، «ان نعضد ظالماً او نخذل ملهوفا» (2)به ظالمی کمک کردن و بیچاره‌ای را یاری نرساندن. همه‌ی این مطالب را امام سجاد علیه‌الصّلاةوالسّلام، در یک دعا، با این زبان بیان می‌کند، که خدایا، من به تو پناه می‌برم از این چیزها. اینها درسهای اخلاقی است. دعاهای صحیفه‌ی سجادیه، دعای ابوحمزه‌ی ثمالی، دعای افتتاح، یا بقیه‌ی دعاهای ماه رمضان - شب و روز جمعه و بقیه‌ی اوقات - و تمام این دعاهایی که از ائمه علیهم‌السّلام به ما رسیده است، پر است از معارف اسلامی درباره‌ی توحید، درباره‌ی نبوت، درباره‌ی حقوق، درباره‌ی وضع جامعه، درباره‌ی اخلاق، درباره‌ی حکومت و درباره‌ی همه‌ی مسائلی که انسان احتیاج دارد از اسلام بداند. در این دعاها، برای ما مطالبی هست که به زبان دعا، معارف بیان شده است و ائمه‌ی ما علیهم‌السّلام، در دوران حاکمیت طواغیت، توانسته‌اند این معارف را از این راه به مردم برسانند. این هم یک دیدگاه دیگر در باب دعاست.
1 ) خطبه 1 : از خطبه‏هاى آن حضرت است كه در آن ابتداى آفرينش آسمان و زمين و آدم را توضيح مى‏دهد و يادى از حج مى‏كند
الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي لَا يَبْلُغُ مِدْحَتَهُ الْقَائِلُونَ وَ لَا يُحْصِي نَعْمَاءَهُ الْعَادُّونَ وَ لَا يُؤَدِّي حَقَّهُ الْمُجْتَهِدُونَ الَّذِي لَا يُدْرِكُهُ بُعْدُ الْهِمَمِ وَ لَا يَنَالُهُ غَوْصُ الْفِطَنِ الَّذِي لَيْسَ لِصِفَتِهِ حَدٌّ مَحْدُودٌ وَ لَا نَعْتٌ مَوْجُودٌ وَ لَا وَقْتٌ مَعْدُودٌ وَ لَا أَجَلٌ مَمْدُودٌ فَطَرَ الْخَلَائِقَ بِقُدْرَتِهِ وَ نَشَرَ الرِّيَاحَ بِرَحْمَتِهِ وَ وَتَّدَ بِالصُّخُورِ مَيَدَانَ أَرْضِهِ: أَوَّلُ الدِّينِ مَعْرِفَتُهُ وَ كَمَالُ مَعْرِفَتِهِ التَّصْدِيقُ بِهِ وَ كَمَالُ التَّصْدِيقِ بِهِ تَوْحِيدُهُ وَ كَمَالُ تَوْحِيدِهِ الْإِخْلَاصُ لَهُ وَ كَمَالُ لْإِخْلَاصِ لَهُ نَفْيُ الصِّفَاتِ عَنْهُ لِشَهَادَةِ كُلِّ صِفَةٍ أَنَّهَا غَيْرُ الْمَوْصُوفِ وَ شَهَادَةِ كُلِّ مَوْصُوفٍ أَنَّهُ غَيْرُ الصِّفَةِ فَمَنْ وَصَفَ اللَّهَ سُبْحَانَهُ فَقَدْ قَرَنَهُ وَ مَنْ قَرَنَهُ فَقَدْ ثَنَّاهُ وَ مَنْ ثَنَّاهُ فَقَدْ جَزَّأَهُ وَ مَنْ جَزَّأَهُ فَقَدْ جَهِلَهُ وَ مَنْ‏ جَهِلَهُ فَقَدْ أَشَارَ إِلَيْهِ وَ مَنْ أَشَارَ إِلَيْهِ فَقَدْ حَدَّهُ وَ مَنْ حَدَّهُ فَقَدْ عَدَّهُ وَ مَنْ قَالَ فِيمَ فَقَدْ ضَمَّنَهُ وَ مَنْ قَالَ عَلَا مَ فَقَدْ أَخْلَى مِنْهُ: كَائِنٌ لَا عَنْ حَدَثٍ مَوْجُودٌ لَا عَنْ عَدَمٍ مَعَ كُلِّ شَيْ‏ءٍ لَا بِمُقَارَنَةٍ وَ غَيْرُ كُلِّ شَيْ‏ءٍ لَا بِمُزَايَلَةٍ فَاعِلٌ لَا بِمَعْنَى الْحَرَكَاتِ وَ الْآلَةِ بَصِيرٌ إِذْ لَا مَنْظُورَ إِلَيْهِ مِنْ خَلْقِهِ مُتَوَحِّدٌ إِذْ لَا سَكَنَ يَسْتَأْنِسُ بِهِ وَ لَا يَسْتَوْحِشُ لِفَقْدِهِ خلق العالم‏ أَنْشَأَ الْخَلْقَ إِنْشَاءً وَ ابْتَدَأَهُ ابْتِدَاءً بِلَا رَوِيَّةٍ أَجَالَهَا وَ لَا تَجْرِبَةٍ اسْتَفَادَهَا وَ لَا حَرَكَةٍ أَحْدَثَهَا وَ لَا هَمَامَةِ نَفْسٍ اضْطَرَبَ فِيهَا أَحَالَ الْأَشْيَاءَ لِأَوْقَاتِهَا وَ لَأَمَ بَيْنَ مُخْتَلِفَاتِهَا وَ غَرَّزَ غَرَائِزَهَا وَ أَلْزَمَهَا أَشْبَاحَهَا عَالِماً بِهَا قَبْلَ ابْتِدَائِهَا مُحِيطاً بِحُدُودِهَا وَ انْتِهَائِهَا عَارِفاً بِقَرَائِنِهَا وَ أَحْنَائِهَا: ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ فَتْقَ الْأَجْوَاءِ وَ شَقَّ الْأَرْجَاءِ وَ سَكَائِكَ الْهَوَاءِ فَأَجْرَى فِيهَا مَاءً مُتَلَاطِماً تَيَّارُهُ مُتَرَاكِماً زَخَّارُهُ حَمَلَهُ عَلَى مَتْنِ الرِّيحِ الْعَاصِفَةِ وَ الزَّعْزَعِ الْقَاصِفَةِ فَأَمَرَهَا بِرَدِّهِ وَ سَلَّطَهَا عَلَى شَدِّهِ وَ قَرَنَهَا إِلَى حَدِّهِ الْهَوَاءُ مِنْ تَحْتِهَا فَتِيقٌ وَ الْمَاءُ مِنْ فَوْقِهَا دَفِيقٌ ثُمَّ أَنْشَأَ سُبْحَانَهُ رِيحاً اعْتَقَمَ مَهَبَّهَا وَ أَدَامَ مُرَبَّهَا وَ أَعْصَفَ مَجْرَاهَا وَ أَبْعَدَ مَنْشَأَهَا فَأَمَرَهَا بِتَصْفِيقِ الْمَاءِ الزَّخَّارِ وَ إِثَارَةِ مَوْجِ الْبِحَارِ فَمَخَضَتْهُ مَخْضَ‏ السِّقَاءِ وَ عَصَفَتْ بِهِ عَصْفَهَا بِالْفَضَاءِ تَرُدُّ أَوَّلَهُ إِلَى آخِرِهِ وَ سَاجِيَهُ إِلَى مَائِرِهِ حَتَّى عَبَّ عُبَابُهُ وَ رَمَى بِالزَّبَدِ رُكَامُهُ فَرَفَعَهُ فِي هَوَاءٍ مُنْفَتِقٍ وَ جَوٍّ مُنْفَهِقٍ فَسَوَّى مِنْهُ سَبْعَ سَمَوَاتٍ جَعَلَ سُفْلَاهُنَّ مَوْجاً مَكْفُوفاً وَ عُلْيَاهُنَّ سَقْفاً مَحْفُوظاً وَ سَمْكاً مَرْفُوعاً بِغَيْرِ عَمَدٍ يَدْعَمُهَا وَ لَا دِسَارٍ يَنْظِمُهَا ثُمَّ زَيَّنَهَا بِزِينَةِ الْكَوَاكِبِ وَ ضِيَاءِ الثَّوَاقِبِ وَ أَجْرَى فِيهَا سِرَاجاً مُسْتَطِيراً وَ قَمَراً مُنِيراً فِي فَلَكٍ دَائِرٍ وَ سَقْفٍ سَائِرٍ وَ رَقِيمٍ مَائِرٍ. خلق الملائكة ثُمَّ فَتَقَ مَا بَيْنَ السَّمَوَاتِ الْعُلَا فَمَلَأَهُنَّ أَطْوَاراً مِنْ مَلَائِكَتِهِ مِنْهُمْ سُجُودٌ لَا يَرْكَعُونَ وَ رُكُوعٌ لَا يَنْتَصِبُونَ وَ صَافُّونَ لَا يَتَزَايَلُونَ وَ مُسَبِّحُونَ لَا يَسْأَمُونَ لَا يَغْشَاهُمْ نَوْمُ الْعُيُونِ وَ لَا سَهْوُ الْعُقُولِ وَ لَا فَتْرَةُ الْأَبْدَانِ وَ لَا غَفْلَةُ النِّسْيَانِ وَ مِنْهُمْ أُمَنَاءُ عَلَى وَحْيِهِ وَ أَلْسِنَةٌ إِلَى رُسُلِهِ وَ مُخْتَلِفُونَ بِقَضَائِهِ وَ أَمْرِهِ وَ مِنْهُمُ الْحَفَظَةُ لِعِبَادِهِ وَ السَّدَنَةُ لِأَبْوَابِ جِنَانِهِ وَ مِنْهُمُ الثَّابِتَةُ فِي الْأَرَضِينَ السُّفْلَى أَقْدَامُهُمْ وَ الْمَارِقَةُ مِنَ السَّمَاءِ الْعُلْيَا أَعْنَاقُهُمْ وَ الْخَارِجَةُ مِنَ الْأَقْطَارِ أَرْكَانُهُمْ وَ الْمُنَاسِبَةُ لِقَوَائِمِ الْعَرْشِ أَكْتَافُهُمْ نَاكِسَةٌ دُونَهُ أَبْصَارُهُمْ مُتَلَفِّعُونَ تَحْتَهُ بِأَجْنِحَتِهِمْ مَضْرُوبَةٌ بَيْنَهُمْ وَ بَيْنَ مَنْ دُونَهُمْ حُجُبُ الْعِزَّةِ وَ أَسْتَارُ الْقُدْرَةِ لَا يَتَوَهَّمُونَ رَبَّهُمْ بِالتَّصْوِيرِ وَ لَا يُجْرُونَ عَلَيْهِ صِفَاتِ الْمَصْنُوعِينَ وَ لَا يَحُدُّونَهُ بِالْأَمَاكِنِ وَ لَا يُشِيرُونَ إِلَيْهِ بِالنَّظَائِرِ صفة خلق آدم ( عليه‏السلام ) ثُمَّ جَمَعَ سُبْحَانَهُ مِنْ حَزْنِ الْأَرْضِ وَ سَهْلِهَا وَ عَذْبِهَا وَ سَبَخِهَا تُرْبَةً سَنَّهَا بِالْمَاءِ حَتَّى خَلَصَتْ وَ لَاطَهَا بِالْبَلَّةِ حَتَّى لَزَبَتْ فَجَبَلَ مِنْهَا صُورَةً ذَاتَ أَحْنَاءٍ وَ وُصُولٍ وَ أَعْضَاءٍ وَ فُصُولٍ أَجْمَدَهَا حَتَّى اسْتَمْسَكَتْ وَ أَصْلَدَهَا حَتَّى صَلْصَلَتْ لِوَقْتٍ مَعْدُودٍ وَ أَمَدٍ مَعْلُومٍ ثُمَّ نَفَخَ فِيهَا مِنْ رُوحِهِ فَمَثُلَتْ إِنْسَاناً ذَا أَذْهَانٍ يُجِيلُهَا وَ فِكَرٍ يَتَصَرَّفُ بِهَا وَ جَوَارِحَ يَخْتَدِمُهَا وَ أَدَوَاتٍ يُقَلِّبُهَا وَ مَعْرِفَةٍ يَفْرُقُ بِهَا بَيْنَ الْحَقِّ وَ الْبَاطِلِ وَ الْأَذْوَاقِ وَ الْمَشَامِّ وَ الْأَلْوَانِ وَ الْأَجْنَاسِ مَعْجُوناً بِطِينَةِ الْأَلْوَانِ الْمُخْتَلِفَةِ وَ الْأَشْبَاهِ الْمُؤْتَلِفَةِ وَ الْأَضْدَادِ الْمُتَعَادِيَةِ وَ الْأَخْلَاطِ الْمُتَبَايِنَةِ مِنَ الْحَرِّ وَ الْبَرْدِ وَ الْبَلَّةِ وَ الْجُمُودِ وَ اسْتَأْدَى اللَّهُ سُبْحَانَهُ الْمَلَائِكَةَ وَدِيعَتَهُ لَدَيْهِمْ وَ عَهْدَ وَصِيَّتِهِ إِلَيْهِمْ فِي الْإِذْعَانِ بِالسُّجُودِ لَهُ وَ الْخُنُوعِ لِتَكْرِمَتِهِ فَقَالَ سُبْحَانَهُ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ‏ اعْتَرَتْهُ الْحَمِيَّةُ وَ غَلَبَتْ عَلَيْهِ الشِّقْوَةُ وَ تَعَزَّزَ بِخِلْقَةِ النَّارِ وَ اسْتَوْهَنَ خَلْقَ الصَّلْصَالِ فَأَعْطَاهُ اللَّهُ النَّظِرَةَ اسْتِحْقَاقاً لِلسُّخْطَةِ وَ اسْتِتْمَاماً لِلْبَلِيَّةِ وَ إِنْجَازاً لِلْعِدَةِ فَقَالَ فَإِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ إِلى‏ يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ‏ ثُمَّ أَسْكَنَ سُبْحَانَهُ آدَمَ دَاراً أَرْغَدَ فِيهَا عَيْشَهُ وَ آمَنَ فِيهَا مَحَلَّتَهُ وَ حَذَّرَهُ إِبْلِيسَ وَ عَدَاوَتَهُ فَاغْتَرَّهُ عَدُوُّهُ نَفَاسَةً عَلَيْهِ بِدَارِ الْمُقَامِ وَ مُرَافَقَةِ الْأَبْرَارِ فَبَاعَ الْيَقِينَ بِشَكِّهِ وَ الْعَزِيمَةَ بِوَهْنِهِ وَ اسْتَبْدَلَ بِالْجَذَلِ وَجَلًا وَ بِالِاغْتِرَارِ نَدَماً ثُمَّ بَسَطَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ لَهُ فِي تَوْبَتِهِ وَ لَقَّاهُ كَلِمَةَ رَحْمَتِهِ وَ وَعَدَهُ الْمَرَدَّ إِلَى جَنَّتِهِ وَ أَهْبَطَهُ إِلَى دَارِ الْبَلِيَّةِ وَ تَنَاسُلِ الذُّرِّيَّةِ اختيار الأنبياء وَ اصْطَفَى سُبْحَانَهُ مِنْ وَلَدِهِ أَنْبِيَاءَ أَخَذَ عَلَى الْوَحْيِ مِيثَاقَهُمْ وَ عَلَى تَبْلِيغِ الرِّسَالَةِ أَمَانَتَهُمْ لَمَّا بَدَّلَ أَكْثَرُ خَلْقِهِ عَهْدَ اللَّهِ إِلَيْهِمْ فَجَهِلُوا حَقَّهُ وَ اتَّخَذُوا الْأَنْدَادَ مَعَهُ وَ اجْتَالَتْهُمُ الشَّيَاطِينُ عَنْ مَعْرِفَتِهِ وَ اقْتَطَعَتْهُمْ عَنْ عِبَادَتِهِ فَبَعَثَ فِيهِمْ رُسُلَهُ وَ وَاتَرَ إِلَيْهِمْ أَنْبِيَاءَهُ لِيَسْتَأْدُوهُمْ مِيثَاقَ فِطْرَتِهِ وَ يُذَكِّرُوهُمْ مَنْسِيَّ نِعْمَتِهِ وَ يَحْتَجُّوا عَلَيْهِمْ بِالتَّبْلِيغِ وَ يُثِيرُوا لَهُمْ دَفَائِنَ الْعُقُولِ وَ يُرُوهُمْ آيَاتِ الْمَقْدِرَةِ مِنْ سَقْفٍ فَوْقَهُمْ مَرْفُوعٍ وَ مِهَادٍ تَحْتَهُمْ مَوْضُوعٍ وَ مَعَايِشَ تُحْيِيهِمْ وَ آجَالٍ تُفْنِيهِمْ وَ أَوْصَابٍ تُهْرِمُهُمْ وَ أَحْدَاثٍ تَتَابَعُ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يُخْلِ اللَّهُ سُبْحَانَهُ خَلْقَهُ مِنْ نَبِيٍّ مُرْسَلٍ أَوْ كِتَابٍ مُنْزَلٍ أَوْ حُجَّةٍ لَازِمَةٍ أَوْ مَحَجَّةٍ قَائِمَةٍ رُسُلٌ لَا تُقَصِّرُ بِهِمْ قِلَّةُ عَدَدِهِمْ وَ لَا كَثْرَةُ الْمُكَذِّبِينَ لَهُمْ مِنْ سَابِقٍ سُمِّيَ لَهُ مَنْ بَعْدَهُ‏ أَوْ غَابِرٍ عَرَّفَهُ مَنْ قَبْلَهُ عَلَى ذَلِكَ نَسَلَتِ الْقُرُونُ وَ مَضَتِ الدُّهُورُ وَ سَلَفَتِ الْآبَاءُ وَ خَلَفَتِ الْأَبْنَاءُ مبعث النبي‏ إِلَى أَنْ بَعَثَ اللَّهُ سُبْحَانَهُ مُحَمَّداً رَسُولَ اللَّهِ ( صلى‏الله‏عليه‏وآله‏وسلم )لِإِنْجَازِ عِدَتِهِ وَ إِتْمَامِ نُبُوَّتِهِ مَأْخُوذاً عَلَى النَّبِيِّينَ مِيثَاقُهُ مَشْهُورَةً سِمَاتُهُ كَرِيماً مِيلَادُهُ وَ أَهْلُ الْأَرْضِ يَوْمَئِذٍ مِلَلٌ مُتَفَرِّقَةٌ وَ أَهْوَاءٌ مُنْتَشِرَةٌ وَ طَرَائِقُ مُتَشَتِّتَةٌ بَيْنَ مُشَبِّهٍ لِلَّهِ بِخَلْقِهِ أَوْ مُلْحِدٍ فِي اسْمِهِ أَوْ مُشِيرٍ إِلَى غَيْرِهِ فَهَدَاهُمْ بِهِ مِنَ الضَّلَالَةِ وَ أَنْقَذَهُمْ بِمَكَانِهِ مِنَ الْجَهَالَةِ ثُمَّ اخْتَارَ سُبْحَانَهُ لِمُحَمَّدٍ ( صلى‏الله‏عليه‏وسلم )لِقَاءَهُ وَ رَضِيَ لَهُ مَا عِنْدَهُ وَ أَكْرَمَهُ عَنْ دَارِ الدُّنْيَا وَ رَغِبَ بِهِ عَنْ مَقَامِ الْبَلْوَى فَقَبَضَهُ إِلَيْهِ كَرِيماً ( صلى‏الله‏عليه‏وآله ) وَ خَلَّفَ فِيكُمْ مَا خَلَّفَتِ الْأَنْبِيَاءُ فِي أُمَمِهَا إِذْ لَمْ يَتْرُكُوهُمْ هَمَلًا بِغَيْرِ طَرِيقٍ وَاضِحٍ وَ لَا عَلَمٍ قَائِمٍ القرآن و الأحكام الشرعية كِتَابَ رَبِّكُمْ فِيكُمْ مُبَيِّناً حَلَالَهُ وَ حَرَامَهُ وَ فَرَائِضَهُ وَ فَضَائِلَهُ وَ نَاسِخَهُ وَ مَنْسُوخَهُ وَ رُخَصَهُ وَ عَزَائِمَهُ وَ خَاصَّهُ وَ عَامَّهُ وَ عِبَرَهُ وَ أَمْثَالَهُ وَ مُرْسَلَهُ وَ مَحْدُودَهُ وَ مُحْكَمَهُ وَ مُتَشَابِهَهُ مُفَسِّراً مُجْمَلَهُ وَ مُبَيِّناً غَوَامِضَهُ بَيْنَ مَأْخُوذٍ مِيثَاقُ عِلْمِهِ وَ مُوَسَّعٍ‏ عَلَى الْعِبَادِ فِي جَهْلِهِ وَ بَيْنَ مُثْبَتٍ فِي الْكِتَابِ فَرْضُهُ وَ مَعْلُومٍ فِي السُّنَّةِ نَسْخُهُ وَ وَاجِبٍ فِي السُّنَّةِ أَخْذُهُ وَ مُرَخَّصٍ فِي الْكِتَابِ تَرْكُهُ وَ بَيْنَ وَاجِبٍ بِوَقْتِهِ وَ زَائِلٍ فِي مُسْتَقْبَلِهِ وَ مُبَايَنٌ بَيْنَ مَحَارِمِهِ مِنْ كَبِيرٍ أَوْعَدَ عَلَيْهِ نِيرَانَهُ أَوْ صَغِيرٍ أَرْصَدَ لَهُ غُفْرَانَهُ وَ بَيْنَ مَقْبُولٍ فِي أَدْنَاهُ مُوَسَّعٍ فِي أَقْصَاهُ و منها في ذكر الحج‏ وَ فَرَضَ عَلَيْكُمْ حَجَّ بَيْتِهِ الْحَرَامِ الَّذِي جَعَلَهُ قِبْلَةً لِلْأَنَامِ يَرِدُونَهُ وُرُودَ الْأَنْعَامِ وَ يَأْلَهُونَ إِلَيْهِ وُلُوهَ الْحَمَامِ وَ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ عَلَامَةً لِتَوَاضُعِهِمْ لِعَظَمَتِهِ وَ إِذْعَانِهِمْ لِعِزَّتِهِ وَ اخْتَارَ مِنْ خَلْقِهِ سُمَّاعاً أَجَابُوا إِلَيْهِ دَعْوَتَهُ وَ صَدَّقُوا كَلِمَتَهُ وَ وَقَفُوا مَوَاقِفَ أَنْبِيَائِهِ وَ تَشَبَّهُوا بِمَلَائِكَتِهِ الْمُطِيفِينَ بِعَرْشِهِ يُحْرِزُونَ الْأَرْبَاحَ فِي مَتْجَرِ عِبَادَتِهِ وَ يَتَبَادَرُونَ عِنْدَهُ مَوْعِدَ مَغْفِرَتِهِ جَعَلَهُ سُبْحَانَهُ وَ تَعَالَى لِلْإِسْلَامِ عَلَماً وَ لِلْعَائِذِينَ حَرَماً فَرَضَ حَقَّهُ وَ أَوْجَبَ حَجَّهُ وَ كَتَبَ عَلَيْكُمْ وِفَادَتَهُ فَقَالَ سُبْحَانَهُ وَ لِلَّهِ عَلَى النَّاسِ حِجُّ الْبَيْتِ مَنِ اسْتَطاعَ إِلَيْهِ سَبِيلًا وَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ عَنِ الْعالَمِينَ
ترجمه :
خداى را سپاس كه گويندگان به عرصه ستايشش نمى‏رسند و شماره گران از عهده شمردن نعمت‏هايش بر نيايند و كوشندگان حقّش را ادا نكنند خدايى كه انديشه‏هاى بلند او را درك ننمايند، و هوش‏هاى ژرف به حقيقتش دست نيابند، خدايى كه اوصافش در چهار چوب حدود نگنجد، و به ظرف وصف در نيايد، و در مدار وقت معدود، و مدت محدود قرار نگيرد. با قدرتش خلايق را آفريد، و با رحمتش بادها را وزيدن داد، و اضطراب زمينش را با كوهها مهار نمود. آغاز دين شناخت اوست، و كمال شناختش باور كردن او، و نهايت از باور كردنش يگانه دانستن او، و غايت يگانه دانستنش اخلاص به او، و حدّ اعلاى اخلاص به او نفى صفات (زائد بر ذات) از اوست، چه اينكه هر صفتى گواه اين است كه غير موصوف است، و هر موصوفى شاهد بر اين است كه غير صفت است. پس هر كس خداى سبحان را با صفتى وصف كند او را با قرينى پيوند داده، و هر كه او را با قرينى پيوند دهد دوتايش انگاشته، و هر كه دوتايش انگارد داراى اجزايش دانسته، و هر كه او را داراى اجزاء بداند حقيقت او را نفهميده، و هر كه حقيقت او را نفهميد برايش جهت اشاره پنداشته، و هر كه براى او جهت اشاره پندارد محدودش به حساب آورده، و هر كه محدودش بداند چون معدود به شماره‏اش آورده، و كسى كه گويد: در چيست حضرتش را در ضمن چيزى در آورده، و آن كه گفت: بر فراز چيست آن را خالى از او تصور كرده. ازلى است و چيزى بر او پيشى نجسته، و نيستى بر هستى‏اش مقدم نبوده، با هر چيزى است ولى منهاى پيوستگى با آن، و غير هر چيزى است امّا بدون دورى از آن، پديد آورنده موجودات است بى‏آنكه حركتى كند و نيازمند به كار گيرى ابزار و وسيله باشد، بيناست بدون احتياج به منظرگاهى از آفريده‏هايش، يگانه است چرا كه او را مونسى‏ نبوده تا به آن انس گيرد و از فقدان آن دچار وحشت شود. آفرينش جهان بى‏سابقه ماده و مواد مخلوقات را لباس هستى پوشاند، و آفرينش را آغاز كرد، بدون به كار گيرى انديشه و سود جستن از تجربه و آزمايش، و بدون آنكه حركتى از خود پديد آورده، و فكر و خيالى كه ترديد و اضطراب در آن روا دارد. موجودات را پس از به وجود آمدن به مدار اوقاتشان تحويل داد، و بين اشياء گوناگون ارتباط و هماهنگى برقرار كرد، ذات هر يك را اثر و طبيعتى معين داد، و آن اثر را لازمه وجود او نمود، در حالى كه به تمام اشياء پيش از به وجود آمدنشان دانا، و به حدود و انجام كارشان محيط و آگاه، و به اجزا و جوانب همه آنها آگاه و آشنا بود. سپس خداى سبحان جوها را شكافت، و اطراف آن را باز گشود، و فضاهاى خالى را در آن ايجاد كرد. آن گاه آبى را كه امواجش در هم شكننده، و خود انبوه و متراكم بود در آن فضاى باز شده روان نمود. آن را بر پشت بادى سخت وزان و جنباننده و بر كننده و شكننده بار كرد، به آن باد فرمود تا آب را از جريان باز دارد، و آن را بر نگهدارى آب تسلط داد، و باد را براى حفظ حدود و جوانب آب قرين گماشت. فضا در زير باد نيرومند گشاده و باز، و آب جهنده بالاى سر آن در جريان. سپس باد ديگرى به وجود آورد كه منشأ وزش آن را مهار كرد، و پيوسته ملازم تحريك آبش قرار داد، و آن را به تندى و زانيد، و از جاى دورش بر انگيخت، آن را به برهم زدن آب متراكم، و بر انگيختن امواج درياها فرمان داد. باد فرمان گرفته آب را همچون مشك شير كه براى گرفتن كره بجنبانند به حركت آورد، و آن گونه كه در فضاى خالى مى‏وزد بر آن سخت وزيد، اولش را به آخرش، و ساكنش را به متحركش بر مى‏گرداند، تا آنكه انبوهى از آب به ارتفاع زيادى بالا آمد، و آن مايه متراكم كف كرد، آن گاه خداوند آن كف را در هواى گشاده و فضاى فراخ بالا برد، و آسمانهاى هفتگانه را از آن كف ساخت، پايين‏ترين آسمان را به صورت موجى نگاه داشته شده، و بالاترين آن را به صورت سقفى محفوظ و طاقى بر افراشته قرار داد، بدون ستونى كه آنها را بر پا دارد، و بى ميخ و طنابى كه نظام آنها را حفظ كند. آن گاه آسمان را به زيور ستارگان و روشنى كواكب درخشان آرايش داد، و آفتاب فروزان و ماه درخشان را در آن كه فلكى گردان و سقفى روان و صفحه‏اى جنبان بود روان ساخت آفرينش فرشتگان سپس ميان آسمانهاى بلند را از هم گشود، و از فرشتگان مختلف خود پر كرد. گروهى در سجده‏اند و آنان را ركوعى نيست، برخى در ركوعند بدون قدرت بر قيام، و عده‏اى بدون حركت از جاى خود در حال قيامند، و شمارى منهاى ملالت و خستگى در تسبيح‏اند، خواب در ديده، بيهوشى در عقل، سستى در كالبد، و غفلت فراموشى به آنان راه ندارد. و برخى امين وحى خداوند، و زبان گويا به سوى پيامبران، و واسطه اجراى حكم و امر حق‏اند. گروهى محافظان بندگان از حوادث، و دربانان درهاى بهشتهايند. بعضى قدمهايى ثابت در قعر زمينها، و گردن‏هايى بالاتر از برترين آسمان، و هيكل‏هايى از پهندشت هستى گسترده‏تر، و دوشهايى مناسب پايه‏هاى عرش دارند، ديدگانشان در برابر عظمت عرش به زير افتاده، و در زير آن جايگاه در بالهاى خود پيچيده‏اند، بين آنان و موجودات ما دونشان حجابهايى از عزت و پرده‏هايى از قدرت افكنده شده، در خيال خود براى خداوند صورتى تصوير ننمايند، و صفات او را چون اوصاف مخلوقات نينگارند، و به اماكن محدودش نسازند، و او را به همانند و امثال اشاره نكنند قسمتى از اين خطبه در وصف آفرينش آدم (ع) سپس خداوند سبحان از قسمت‏هاى سخت و نرم و شيرين و شور زمين خاكى را جمع كرد و بر آن آب پاشيد تا پاك و خالص شد، آن گاه آن مادّه خالص را با رطوبت آب به صورت گل چسبنده در آورد، سپس از آن گل صورتى پديد كرد داراى جوانب گوناگون و پيوستگى‏ها، و اعضاى مختلفه و گسيختگى‏ها. آن صورت را خشكاند تا خود را گرفت، و محكم و نرم ساخت تا خشك و سفالين شد، و او را تا زمان معين و وقت مقرر به حال خود گذاشت. سپس از دم خود بر آن ماده شكل گرفته دميد تا به صورت انسانى زنده در آمد داراى اذهان و افكارى كه در جهت نظام حياتش به كار گيرد، و اعضايى كه به خدمت گيرد، و ابزارى كه زندگى را بچرخاند، و معرفتش داد تا بين حق و باطل تميز دهد و مزه‏ها و بوها و رنگها و جنسهاى گوناگون را از هم باز شناسد، در حالى كه اين موجود معجونى بود از طينت رنگهاى مختلف، و همسانهايى نظير هم، و اضدادى مخالف هم، و اخلاطى متفاوت با هم، از گرمى و سردى و رطوبت و خشكى و ناخوشى و خوشى. از فرشتگان خواست به اداى امانتى كه نزد آنان داشت، و وفا به عهدى كه به آنان سفارش كرده بود در انجام سجده بر آدم و فروتنى براى اكرام به او اقدام نمايند، در آن وقت به فرشتگان گفت: «بر آدم سجده كنيد. همگان سجده كردند جز ابليس» كه غرور و تكبر او را گرفت، و بدبختى بر او چيره شد، و به آفريده شدنش از آتش احساس عزت و برترى نمود، و به وجود آمده از خاك خشكيده را پست و بى‏مقدار شمرد. خداوند هم او را براى مستحق شدنش به خشم حق، و به كمال رساندن آزمايش و به انجام رسيدن وعده‏اش مهلت داد، به او گفت: «تو از كسانى هستى كه تا وقت معين مهلت در اختيار آنان است». آن گاه آدم را در سرايى كه عيشش بى‏زحمت در اختيار بود ساكن كرد، و جايگاهش را به امنيت آراست، و او را از ابليس و دشمنى او ترساند. اما دشمنش به جايگاه زيباى او و همنشينى‏اش با نيكان رشك برد و او را بفريفت. آدم (به وسوسه دشمن) يقين را به ترديد، و عزم محكم را به دو دلى، و شادى را به ترس جابجا كرد، و ندامت را به خاطر فريب خوردن به جان خريد. آن گاه خداوند سبحان در توبه را به رويش گشود، و كلمه رحمت را به او تلقين كرد، و باز گشت به بهشت را به او وعده داد، سپس او را به اين دنيا كه محل آزمايش و از دياد نسل است فرود آورد گزينش پيامبران خداوند سبحان پيامبرانى از فرزندان آدم برگزيد كه در برنامه وحى، و امانت دارى در ابلاغ رسالت از آنان پيمان گرفت، آن زمان كه اكثر انسانها عهد خدا را به امور باطل تبديل نموده، و به حق او جهل ورزيدند، و براى او از بتان همتا گرفتند، و شياطين آنان را از معرفت به خداوند باز داشتند، و رابطه بندگى ايشان را با حق بريدند. پس خداوند رسولانش را بر انگيخت، و پيامبرانش را به دنبال هم به سوى آنان گسيل داشت، تا اداى عهد فطرت الهى را از مردم بخواهند، و نعمتهاى فراموش شده او را به يادشان آرند و با ارائه دلايل بر آنان اتمام حجت كنند، و نيروهاى پنهان عقول آنان را بر انگيزانند، و نشانه‏هاى الهى‏ را به آنان بنمايانند: از اين بلند آسمان كه بر بالاى سرشان افراشته، و زمين كه گهواره زير پايشان نهاده، و معيشتهايى كه آنان را زنده مى‏دارد، و اجلهايى كه ايشان را به دست مرگ مى‏سپارد، و ناگواريهايى كه آنان را به پيرى مى‏نشاند، و حوادثى كه به دنبال هم بر آنان هجوم مى‏آورد. خداوند سبحان بندگانش را بدون پيامبر، يا كتاب آسمانى، يا حجتى لازم، يا نشان دادن راه روشن رها نساخت. پيامبرانى كه كمى عددشان، و كثرت تكذيب كنندگانشان آنان را از تبليغ باز نداشت، از پيامبر گذشته‏اى كه او را از نام پيامبر آينده خبر دادند، و پيامبر آينده‏اى كه پيامبر گذشته او را معرفى كرد. بر اين منوال قرنها گذشت، و روزگار سپرى شد، پدران در گذشتند و فرزندان جاى آنها را گرفتند مبعث پيامبر اسلام (ص) تا خداوند محمّد رسول اللّه صلى اللّه عليه و آله را براى به انجام رساندن وعده‏اش، و به پايان بردن مقام نبوت مبعوث كرد، در حالى كه قبولى رسالت او را از تمام انبيا گرفته بود، نشانه‏هايش روشن، و ميلادش با عزت و كرامت بود. در آن روزگار اهل زمين مللى پراكنده، داراى خواسته‏هايى‏ متفاوت، و روشهايى مختلف بودند، گروهى خدا را تشبيه به مخلوق كرده، عده‏اى در نام او از حق منحرف بوده، و برخى غير او را عبادت مى‏نمودند. چنين مردمى را به وسيله پيامبر از گمراهى به هدايت رساند، و به سبب شخصيّت او از چاه جهالت به در آورد. آن گاه لقايش را براى محمّد صلّى اللّه عليه و آله اختيار كرد و جوار خود را براى او پسنديد، با فراخواندنش از اين دنيا به او اكرام نمود، و براى او فردوس اعلا را به جاى قرين بودن به ابتلائات و سختيها بر گزيد، و او را كريمانه به سوى خود برد (درود خدا بر او و خاندانش باد) و آن حضرت (به وقت انتقال به آخرت) هر آنچه را انبياء گذشته در امت خود به وديعت نهادند در ميان شما به وديعت نهاد، كه پيامبران امتها را بدون راه روشن، و نشانه پا برجا، سر گردان و رها نگذاشتند قرآن و احكام شرعى اين وديعت كتاب پروردگارتان در ميان شماست، كه حلال و حرامش، واجب و مستحبش، ناسخ و منسوخش، امر آزاد و غير آزادش، خاص و عامش، پندها و امثالش، مطلق و مقيّدش، و محكم و متشابهش را بيان كرد، مبهمش را تفسير نمود، و مشكلاتش را توضيح داد. برابر با پيمانى كه از بندگان گرفته تحصيل آگاهى به قسمتى از قرآن واجب، و دانستن رموز برخى ديگر از آيات لازم نيست، وجوب احكامى در قرآن معين، و نسخ آن در حديث روشن است، و قسمتى از مسائل اجرايش بنا بر سنت واجب، و تركش بنا بر قرآن آزاد است. وجوب برخى از احكام تا زمانى معين ثابت، و پس از انقضاء مدت زائل شدنى است. بين گناهان كبيره كه بر آن وعده عذاب داده، و معاصى صغيره كه اميد مغفرت در آن است تفاوت گذاشته، و ميان آنچه اجراى اندكش مقبول، و ترك بسيارش آزاد است فرق نهاده قسمتى از اين خطبه در باره حج زيارت خانه خود را كه قبله مردم قرار داده بر شما واجب نموده، كه مشتاقان چون چهارپايان به آب رسيده به آن هجوم مى‏كنند، و همانند كبوتران به آن پناه مى‏برند. حج را نشانه خاكسارى در برابر عظمت، و اعتراف به عزت خداونديش قرار دارد. شنوندگانى از عبادش را برگزيد كه‏ دعوتش را لبيك گفتند، و سخن او را تصديق نمودند، در آنجا كه پيامبران او به عبادت برخاستند ايستادند، و بين خود و فرشتگانى كه گرداگرد عرش مى‏گردند شباهت ايجاد كردند، در تجارت‏خانه عبادت او سودها تحصيل مى‏كنند، و به وعده‏گاه مغفرت او شتابان روى مى‏آورند. خداى سبحان كعبه را نشانه اسلام و حرم امن پناهندگان قرار داد. زيارتش را فرض، و حقّش را لازم، و رفتن به سويش را بر شما واجب نمود، و اعلام كرد: «بر آنان كه توانايى رفتن دارند زيارت بيت واجب است، و آن كه با روى گرداندن كفر ورزد بداند كه خدا از او و همه جهانيان بى نياز است»

2 )
الصحیفة السجادیة ، دعای 8؛

اللَّهُمَّ إِنيِّ أَعُوذُ بِكَ مِنْ هَيَجَانِ الْحِرْصِ، وَ سَوْرَةِ الْغَضَبِ، وَ غَلَبَةِ الْحَسَدِ، وَ ضَعْفِ الصَّبْرِ، وَ قِلَّةِ الْقَنَاعَةِ، وَ شَكَاسَةِ الْخُلُقِ، وَ إِلْحَاحِ الشَّهْوَةِ، وَ مَلَكَةِ الْحَمِيَّةِ وَ مُتَابَعَةِ الْهَوَى، وَ مُخَالَفَةِ الْهُدَى، وَ سِنَةِ الْغَفْلَةِ، وَ تَعَاطِی الْكُلْفَةِ، وَ إِيثَارِ الْبَاطِلِ عَلَى الْحَقِّ، وَ الْإِصْرَارِ عَلَى الْمَأْثَمِ، وَ اسْتِصْغَارِ الْمَعْصِيَةِ، وَ اسْتِكْبَارِ الطَّاعَةِ. وَ مُبَاهَاةِ الْمُكْثِرِينَ، وَ الْإِزْرَاءِ بِالْمُقِلِّينَ، وَ سُوءِ الْوِلَايَةِ لِمَنْ تَحْتَ أَيْدِينَا، وَ تَرْكِ الشُّكْرِ لِمَنِ اصْطَنَعَ الْعَارِفَةَ عِنْدَنَا أَوْ أَنْ نَعْضُدَ ظَالِماً، أَوْ نَخْذُلَ مَلْهُوفاً ...
ترجمه :
بار خدايا، به تو پناه مى‏برم از شر و شور آزمندى و شدت خشم و غلبه حسد و ناتوانى شكيبايى و اندك بودن قناعت و بدى خلق و خوى و اصرار شهوت و چيرگى عصبيت. بار خدايا، به تو پناه مى‏برم از پيروى از هواى نفس و مخالفت با هدايت و فرو رفتن به خواب غفلت و اختيار تكلف و برترى دادن باطل بر حق و اصرار بر گناه و خرد شمردن گناه و بزرگ شمردن طاعت. بار خدايا، به تو پناه مى‏برم از به خود باليدن توانگران و خوار داشتن‏درويشان و بد رفتارى با زيردستان و ناسپاسى در حق كسى كه به ما نيكى كرده است. بار خدايا، به تو پناه مى‏برم از اينكه ستمگرى را يارى كنيم، يا ستمديده‏اى را خوار بداريم ...


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران حج - 1371/02/16
عنوان فیش :حج، فرصتی برای دوری از دنیا و توجه به معنویات
کلیدواژه(ها) : حجاج, حجاج, منافع حج
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
حج، یک فرصت بسیار خوب است که انسان بتواند از دنیا و زخارف دنیا و وابستگیها و طبقه‌بندیها و خطکشیها و همه آن چیزهایی که او را از معنا دور میکند و به مادیّت و خودپرستی نزدیک میکند، جدا شود؛ دور شود، و به خدا نزدیک شود. این، یک فرصت است. نه این‌که همه این کار را میکنند. نه این‌که همه این توفیق را برای خودشان فراهم میکنند یا از آن استفاده میکنند. ولی باید سعی کنیم. این، اصل قضیه است. «و یذکروا اسم الله فی ایام معلومات(1)»؛ اسم و یاد خدا را همواره باید در نظر داشته باشیم. از شروع حرکت از وطن تا رسیدن به خانه خدا، تا شروع مناسک، تا اثنای آن روزهای حسّاس و تا پایان کار، دائماً یک چیز به یاد حاجی و زائر خانه خدا باید باشد و آن این‌که رضای الهی را کسب کند؛ از گناهان توبه کند؛ از آنچه او را از خدا دور میکند، رو بگرداند و به خدا رو بیاورد. اگر به خدا رو کردیم، خدا راه را باز میکند. «و ان الرّاحل الیک قریب المسافه.» (2) یک قدم به سمت خدا برداشتن، دلِ انسان را روشن میکند؛ به انسان فتوح میبخشد؛ زنگارها را از جلو بصیرت انسان میزداید و قدم بعدی و ادامه راه را برای انسان راحت‌تر میکند. این، همان موضوع اساسی در جنبه فردی این مسأله است. هیچ چیز جای این را نخواهد گرفت.
1 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 582؛
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 67؛
مفاتیح الجنان ، دعای ابوحمزه ثمالی؛

رَوَى أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاء... اللَّهُمَّ إِنِّي‏ أَجِدُ سُبُلَ الْمَطَالِبِ إِلَيْكَ مُشْرَعَةً وَ مَنَاهِلَ الرَّجَاءِ إِلَيْكَ مُتْرَعَةً وَ الِاسْتِعَانَةَ بِفَضْلِكَ لِمَنْ أَمَّلَكَ مُبَاحَةً وَ أَبْوَابَ الدُّعَاءِ إِلَيْكَ لِلصَّارِخِينَ مَفْتُوحَةً وَ أَعْلَمُ أَنَّكَ لِلرَّاجِي بِمَوْضِعِ إِجَابَةِ وَ لِلْمَلْهُوفِينَ بِمَرْصَدِ إِغَاثَةٍ وَ أَنَّ فِي اللَّهْفِ إِلَى جُودِكَ وَ الرِّضَا بِقَضَائِكَ عِوَضاً مِنْ مَنْعِ الْبَاخِلِينَ وَ مَنْدُوحَةً عَمَّا فِي أَيْدِي الْمُسْتَأْثِرِينَ وَ أَنَّ الرَّاحِلَ إِلَيْكَ قَرِيبُ الْمَسَافَةِ وَ أَنَّكَ لَا تَحْتَجِبُ عَنْ خَلْقِكَ إِلَّا أَنْ تَحْجُبَهُمُ الْأَعْمَالُ دُونَكَ وَ قَدْ قَصَدْتُ إِلَيْكَ بِطَلِبَتِي وَ تَوَجَّهْتُ إِلَيْكَ بِحَاجَتِي وَ جَعَلْتُ بِكَ اسْتِغَاثَتِي وَ بِدُعَائِكَ تَوَسُّلِي مِنْ غَيْرِ اسْتِحْقَاقٍ لِاسْتِمَاعِكَ مِنِّي وَ لَا اسْتِيجَابٍ لِعَفْوِكَ عَنِّي بَلْ لِثِقَتِي بِكَرَمِكَ وَ سُكُونِي إِلَى صِدْقِ وَعْدِكَ وَ لَجَئِي إِلَى الْإِيمَانِ بِتَوْحِيدِكَ وَ ثِقَتِي بِمَعْرِفَتِكَ مِنِّي أَنْ لَا رَبَّ لِي غَيْرُكَ وَ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنْتَ وَحْدَكَ لَا شَرِيكَ لَكَ ...
ترجمه :
اى خدا!من راه حوايج خلق را به سوى تو باز مى‌بينم و چشم‌هاى اميد بندگان را به درگاهت پرآب مى‌يابم و يارى جستن به فضل و كرمت براى هركس كه به تو آرزومند است مباح و آسان است و درهاى دعاى فريادخواهان به سوى تو باز است و محققا مى‌دانم كه تو براى حاجت اميدواران اجابت‌كننده‌اى و به حال پريشان‌خاطران فريادرسى؛و مى‌دانم كه در ناليدن به درگاه جود و احسانت و در رضاى به قضا و قدرتت بهترين عوض است از بخل مردم بخيل و بى‌نيازى است از اندوخته‌ى در دست دنياطلبان؛و هركه به سوى تو سفر كند راهش بسيار نزديك است و تو از نظر بصيرت خلق پنهان نيستى،جز آن‌كه آمال و آرزوهايى كه به غير تو دارند حجاب آنها از شهود جمالت گرديده است. و من جوياى توام و در حوايجم رو به تو آورده‌ام و به درگاه تو استغاثه مى‌كنم و پناه مى‌جويم و در دعا متوسل به لطف توام بدون آن‌كه لايق آن باشم كه دعاى مرا مستجاب كنى يا مستوجب عفو و بخشايشت گردانى،بلكه توجهم به تو به صرف كرم و احسان توست و اطمينان خاطرم به صدق وعده‌ى(لطف)تو و پناهم بر ايمان به يكتايى توست و يقينم به معرفت حضرتت كه مى‌دانم مرا پروردگارى غير تو نيست و جز تو خدايى نخواهد بود تو يكتا و بى‌شريكى. اى خدا!تو خود فرمودى و سخن تو حق و وعدۀ تو حقيقت است.فرمودى هرچه مى‌خواهيد از فضل و كرم خدا بخواهيد كه خدا به شما بندگان هميشه مهربان است.

1 ) سوره مبارکه الحج آیه 28
لِيَشهَدوا مَنافِعَ لَهُم وَيَذكُرُوا اسمَ اللَّهِ في أَيّامٍ مَعلوماتٍ عَلىٰ ما رَزَقَهُم مِن بَهيمَةِ الأَنعامِ ۖ فَكُلوا مِنها وَأَطعِمُوا البائِسَ الفَقيرَ
ترجمه :
تا شاهد منافع گوناگون خویش (در این برنامه حیاتبخش) باشند؛ و در ایّام معیّنی نام خدا را، بر چهارپایانی که به آنان داده است، (به هنگام قربانی‌کردن) ببرند؛ پس از گوشت آنها بخورید؛ و بینوای فقیر را نیز اطعام نمایید!


مربوط به :بیانات در دیدار با خانواده‌هاى شهداى مشهد - 1371/01/25
عنوان فیش :اثر خانواده‌ها در حضور پر شور مردم در جبهه‌ها
کلیدواژه(ها) : خانواده جانبازان, خانواده شهدا, دیدار با خانواده شهدا, حضور مردم در دفاع مقدس, ایستادگی و مجاهدت های ملت و رزمندگان, رهبری امام خمینی(ره) در جنگ
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
چه کسی‌ این جهاد را استمرار می‌‌بخشد و دنبال می‌‌کند؟ مسلماً آن‌که ایمان بالایی‌ دارد. آن روز [زمان هشت سال دفاع مقدس]، جبهه‌ی‌ جنگ مشخص بود؛ جهاد دشواری‌ هم بود. از همه طرف مشکلات مختلف بر سر ملت می‌‌ریخت و مظهرش هم جبهه‌ی‌ جنگ بود. اگر پدران و مادران، این شجاعت، این فداکاری‌، این استغناء و این گذشت واقعاً عظیم را به خرج نمی‌‌دادند، مگر جهاد ادامه پیدا می‌‌کرد!؟ هیچ نفسی‌ جز نفس امام، که گرمترین نفس بعد از معصومین است، نتوانست خیل جوانان و رزمندگان را به جبهه بکشاند. واقعاً هیچ کس بعد از معصومین نتوانست! حتماً خوانده‌اید که امیرالمؤمنین یا خود پیغمبر در مراحل اعزام نیرو به جبهه‌ها، چه کشیدند! قرآن می‌‌گوید: «یقولون ان بیوتنا عورة و ماهی‌ بعورة ان یریدون الّا فرارا (۱)»؛ به آنان می‌‌گویی‌ عازم جبهه‌ی‌ نبرد شوید، امّا هر کدامشان بهانه‌ای‌ می‌‌آورند. می‌‌گویند: «خانه‌مان خراب است. گرفتاری‌ داریم. فصل تابستان است و هنگام چیدن خرما و برداشت محصول. کار و کسبمان کساد می‌‌شود.» نفس پیغمبر بود، اما نمی‌‌توانست آنان را به جبهه بکشاند! بعد از جریان قطعنامه که مجدداً عراق حمله کرد و حضرت امام پیام دادند و بنده هم چیزی‌ نوشتم، به منطقه رفتم. در آن فصل از سال دیدم سراسر کوه و دشت و بیابان، پوشیده از مردم است. آیا اینها کار نداشتند؟ کشاورزی‌ نداشتند؟ بیوتشان «عوره» نبود؟ عجیب است! این چه حرکت و چه قدرتی‌ بود؟ البته جز قدرت خدا هیچ چیز دیگر نبود و عاملش هم امثال شما بودید. می‌‌خواهم این را عرض کنم که پدران و مادران شهدا، از مهمترین ابزارهای‌ الهی‌ بودند برای‌ این‌که جهاد استمرار پیدا کند؛ برای‌ این‌که ملت شکست نخورد؛ برای‌ این‌که انقلاب در قمار جهانی‌ نبازد و در این مقابله‌ی‌ جهانی‌ نتوانند آن را از میدان خارج کنند. شما بزرگترین ابزار بودید. نفس امام در شما، در ملت و در جوانان اثر کرد. مسلماً اگر این همه فداکاری‌، این همه گذشت و این همه عزیمتهای‌ الهی‌ نبود، نفس معصوم هم اثر نمی‌‌کرد. این است که من معتقدم آن «کفلین من رحمته» - که در دعاها می‌‌خوانید: «و کفلین من رحمتک (۲)» - ان‌شاءالله از آن شماهاست و البته باید حفظش کنید. همه‌ی‌ دستاوردهای‌ الهی‌، مثل دستاوردهای‌ دنیوی‌، نگه داشتن می‌‌خواهد. فرضاً شما پول کلانی‌ به دست می‌‌آورید. اگر آن را در جایی‌ ثبت و ضبط و نگهداری‌ نکنید و یا در معامله با آن پول، جانب احتیاط را رها کنید، از دست می‌‌رود.
1 ) سوره مبارکه الأحزاب آیه 13
وَإِذ قالَت طائِفَةٌ مِنهُم يا أَهلَ يَثرِبَ لا مُقامَ لَكُم فَارجِعوا ۚ وَيَستَأذِنُ فَريقٌ مِنهُمُ النَّبِيَّ يَقولونَ إِنَّ بُيوتَنا عَورَةٌ وَما هِيَ بِعَورَةٍ ۖ إِن يُريدونَ إِلّا فِرارًا
ترجمه :
و (نیز) به خاطر آورید زمانی را که گروهی از آنها گفتند: «ای اهل یثرب (ای مردم مدینه)! اینجا جای توقف شما نیست؛ به خانه‌های خود بازگردید!» و گروهی از آنان از پیامبر اجازه بازگشت می‌خواستند و می‌گفتند: «خانه‌های ما بی‌حفاظ است!»، در حالی که بی‌حفاظ نبود؛ آنها فقط می‌خواستند (از جنگ) فرار کنند.

2 )
مصباح المتهجد و سلاح المتعبد، ج‏2، ص: 596؛ 
إقبال الأعمال (ط - القديمة)، ج‏1، ص: 76؛
مفاتیح الجنان ، دعای ابوحمزه ثمالی

رَوَى أَبُو حَمْزَةَ الثُّمَالِيُّ قَالَ: كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ سَيِّدُ الْعَابِدِينَ ص يُصَلِّي عَامَّةَ اللَّيْلِ فِي شَهْرِ رَمَضَانَ فَإِذَا كَانَ السَّحَرُ دَعَا بِهَذَا الدُّعَاء...َ اللَّهُمَّ أَعْطِنِي بَصِيرَةً فِي دِينِكَ وَ فَهْماً فِي حُكْمِكَ وَ فِقْهاً فِي عِلْمِكَ وَ كِفْلَيْنِ مِنْ رَحْمَتِكَ وَ وَرَعاً يَحْجُزُني عَن‏ مَعَاصِيكَ وَ بَيِّضْ وَجْهِي بِنُورِكَ وَ اجْعَلْ رَغْبَتِي فِيمَا عِنْدَكَ وَ تَوَفَّنِي فِي سَبِيلِكَ وَ عَلَى مِلَّةِ رَسُولِكَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِه‏ ...
ترجمه :
اى خدا!مرا بصيرتى در دين خود و فراستى در حكم خود و فهم و هوشى در علم كتاب خويش عطا فرما و كفلين از رحمتت بخش و مقام ورعى بخش كه مانع از هرچه عصيان توست شود و به نور معرفتت روسفيدم كن و ميل و رغبتم را به آنچه در جهان باقى نزد توست معطوف گردان و مرا به راه(رضاى)خود و بر آيين پيغمبرت صلّى اللّه عليه و آله بميران.


مربوط به :بیانات در دیدار جمعی از فرماندهان سپاه - 1370/06/27
عنوان فیش :نگاه کرامت‌آمیز مجموعه‌های نیروهای مسلح به یکدیگر/صحیفه سجادیه دعای 20
کلیدواژه(ها) : سپاه پاسداران انقلاب اسلامی, کبر
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
[در ضمن بیان مسئولیت سنگین و حساس سپاه پاسداران ، یک تذکر می دهند:] به برادران ارتشی و برادران نیروهای انتظامی، به چشم تکریم نگاه کنید. در چشم سازمانهای نظامی دیگر، به چشم برادری و محبت و عطوفت نگاه کنید؛ مبادا به چشم کبر نگاه کنید؛ این شأن شما را پایین می‌آورد. ما تا توجه پیدا کردیم که از این برادری که این‌جا پهلوی ما نشسته، بهتر هستیم، به مجردی که این احساس پیدا شد، او همان جایی که هست، هست؛ ولی ما از او تنزل می‌کنیم و پایین می‌رویم؛ «و لا ترفعنی فی النّاس درجة الّا حططتنی عند نفسی مثلها»(1). در دعای مکارم‌الاخلاق می‌خوانیم: خدایا! من را در چشم مردم یک درجه رفعت مبخش، مگر این‌که به همان اندازه‌ی یک درجه، در چشم خودم من را تنزل بدهی. این خوب است. اگر شما یک درجه بالا رفتید، باید در پیش خودتان یک درجه پایین بیایید. این می‌شود کمال؛ جزیی از نیروهای مسلح بودن.
1 )
الصحیفة السجادیة ، دعای 20؛

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِی أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِی أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِی، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّی. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِی مَا يَشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِی فِيمَا خَلَقْتَنِی لَهُ، وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِی رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِيَنِّی بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِی مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا كامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از كاری كه اهمیت به آن مرا مشغول كرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تكبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نكن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنكه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نكن جز آنكه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی.


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1369/09/14
عنوان فیش :غرور؛ عامل انحراف/صحیفه سجادیه دعای 20
کلیدواژه(ها) : عامل انحراف, کبر, غرور
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در دعای مکارم‌الاخلاق می‌خوانید: خدایا! به من عزت بده، به من جاه بده؛ ولی «لاتبتلینی بالکبر»(1)؛ من را مبتلای به غرور نکن. من را به عبادت موفق بکن؛ ولی مبتلای به عجب نکن. یعنی حتّی در اثنای عبادت، این دوراهی هست. لحظه‌ی خودشگفتیِ «این منم»، همان لحظه‌یی است که از این جاده‌ی مستقیمِ مبارکِ خوش‌عاقبت، به یک جاده‌ی پُررنج و گمراه‌کننده می‌لغزیم. این، نقطه‌ی انحراف است؛ باید به این توجه کرد.
1 )
الصحیفه السجادیه ، دعای 20 ؛

اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ بَلِّغْ بِإِيمَانِی أَكْمَلَ الْإِيمَانِ، وَ اجْعَلْ يَقِينِی أَفْضَلَ الْيَقِينِ، وَ انْتَهِ بِنِيَّتِی إِلَى أَحْسَنِ النِّيَّاتِ، وَ بِعَمَلِی إِلَى أَحْسَنِ الْأَعْمَالِ. اللَّهُمَّ وَفِّرْ بِلُطْفِكَ نِيَّتِی، وَ صَحِّحْ بِمَا عِنْدَكَ يَقِينِی، وَ اسْتَصْلِحْ بِقُدْرَتِكَ مَا فَسَدَ مِنِّی. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنِی مَا يَشْغَلُنِی الِاهْتِمَامُ بِهِ، وَ اسْتَعْمِلْنِی بِمَا تَسْأَلُنِی غَداً عَنْهُ، وَ اسْتَفْرِغْ أَيَّامِی فِيمَا خَلَقْتَنِی لَهُ، وَ أَغْنِنِی وَ أَوْسِعْ عَلَيَّ فِی رِزْقِكَ، وَ لَا تَفْتِنِّی بِالنَّظَرِ، وَ أَعِزَّنِی وَ لَا تَبْتَلِيَنِّی بِالْكِبْرِ، وَ عَبِّدْنِی لَكَ وَ لَا تُفْسِدْ عِبَادَتِی بِالْعُجْبِ، وَ أَجْرِ لِلنَّاسِ عَلَى يَدِيَ الْخَيْرَ وَ لَا تَمْحَقْهُ بِالْمَنِّ، وَ هَبْ لِی مَعَالِيَ الْأَخْلَاقِ، وَ اعْصِمْنِی مِنَ الْفَخْرِ. اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ لَا تَرْفَعْنِی فِی النَّاسِ دَرَجَةً إِلَّا حَطَطْتَنِی عِنْدَ نَفْسِی مِثْلَهَا، وَ لَا تُحْدِثْ لِی عِزّاً ظَاهِراً إِلَّا أَحْدَثْتَ لِی ذِلَّةً بَاطِنَةً عِنْدَ نَفْسِی بِقَدَرِهَا
ترجمه :
بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و ايمان مرا به كامل‏ترين درجات ايمان و يقين مرا به برترين مراتب يقين و نيّت مرا به نيكوترين نيتها و عمل مرا به بهترين اعمال برسان. خداوندا، به لطف خود نيّت مرا كامل گردان و يقين مرا به آنچه در نزد تو است از اشتباه بدور و تصحیح نما، و به قدرت خود فساد مرا به صلاح بدل نماى. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست و از كاری كه اهمیت به آن مرا مشغول كرده است، بى‏نياز گردان و به كارى بر گمار كه در روز باز پسين از من خواهى و روزهاى عمر مرا در كارى كه مرا براى آن آفريده‏اى مصروف دار و مرا بى‏نياز فرماى و روزیت بر من وسیع و فراوان گردان و به نگريستن به حسرت در مال و جاه كسان گرفتار مساز و عزيزم دار و به تكبر دچارم مكن. مرا به بندگى خود گير و عبادتم را به خودپسندی تباه مكن. و كارهاى خير در حق مردم را به دست من جارى كن و كارهاى خير من به شائبه منت نهادن بر خلق خداى نابود نكن و از اخلاق متعالى بهره‏ورم دار و از فخرفروشی در امانم دار. بار خدايا بر محمد و خاندانش درود بفرست. و مرتبه و مقام مرا نزد مردم بالا نبر جز آنكه به همان اندازه در نفس خود خوارم گردانی و عزّتى آشكار برایم ایجاد نكن جز آنكه به همان اندازه در نفس خود ذليل گردانی


مربوط به :بیانات در دیدار کارگزاران نظام - 1369/09/14
عنوان فیش :خوشحالی دشمنان از وجود اختلاف بین جناح‌ها
کلیدواژه(ها) : اختلاف سیاسی
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در مقابل آنان، یک جناح وجود دارد که آن، جناح معتقد به اسلام و امام و اهداف اسلامی و نظام جمهوری اسلامی است. آنان هر دو جناح را هم جزو این جناح می‌دانند. لذا هر کدام که حرفی بزنید، بدون این‌که ملاحظه کنند شما از چه جناحی هستید، خوشحال می‌شوند و می‌گویند که در صف دشمن - آنان شما را دشمن می‌دانند؛ درست هم هست - زمزمه‌ی اختلاف به گوش می‌رسد. «ففی ذلک سرور عدوّک»(1).
1 )
مصباح المتهجد، شیخ طوسی  ص 582 
اقبال الاعمال، سید بن طاووس  : ج 1 ص 173 ف 20 
مصباح كفعمی : ص 600 
بحارالانوار، علامه مجلسی : ج 95 ص ،92

كان علی بن الحسين سيد العابدين ص يصلی عامة الليل فی شهر رمضان فإذا كان السحر دعا بهذا الدعاء ......إلهی إن أدخلتنی النار ففی ذلك سرور عدوك ، وإن أدخلتنی الجنة ففی ذلك سرور نبيك ، وأنا والله أعلم أن سرور نبيك أحب إليك من سرور عدوك .
ترجمه :
«خدایا ! اگر مرا در آتش داخل كنی همانا كه دشمن تو بدان خوشحال می شود و اگر مرا به بهشت داخل كنی پس خوشحالی پیامبرت در آن است . و به خدا قسم كه من می دانم كه شادیپیامبرت از شادی دشمنت برای تو محبوبتر است ».


مربوط به :بیانات در دیدار اقشار مختلف مردم در روز یازدهم ماه مبارک رمضان - 1369/01/18
عنوان فیش :ترک گناه زمینه استفاده از رحمت الهی
کلیدواژه(ها) : تقوا, گناه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
باید زمینه‌ی استفاده از رحمت و مغفرت و افاضات معنوی الهی را آماده کرد و آن، با ترک گناه است. لذا شما در دعای کمیل می‌بینید که امیرالمؤمنین(علیه‌الصّلاة والسّلام) می‌فرماید: «اللّهم اغفر لی الذّنوب الّتی تحبس الدّعاء»(1). یعنی خدایا! آن گناهانی که دعای مرا حبس خواهد کرد، آنها را بیامرز. گناهان، مانع از اجابت دعا می‌شود. در همین شبها و سحرها، در دعای شریف ابوحمزه می‌خوانید: «فرّق بینی و بین ذنبی المانع لی من لزوم طاعتک»(2): خدایا! میان من و گناهم فاصله بینداز؛ آن گناهی که مانع از انجام وظایفم می‌شود و باعث می‌گردد که نتوانم خودم را به تو نزدیک کنم. اصل قضیه، مسأله‌ی ترک گناه است.
1 )
مصباح‏المتهجد، شیخ طوسی، ص 844
إقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 706
مصباح ‏الكفعمی ، شیخ كفعمی، ص 555

كمیل از امیر المؤمنین علیه السلام روایت می كند: « اللهم اغفر لی الذنوب التی تهتك العصم اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل النقم اللهم اغفر لی الذنوب التی تغير النعم اللهم اغفر لی الذنوب التی تحبس الدعاء اللهم اغفر لی الذنوب التی تنزل البلاء اللهم اغفر لی كل ذنب أذنبته و كل خطيئة أخطأتها اللهم إنی أتقرب إليك بذكرك و أستشفع بك إلى نفسك »
ترجمه :
خدایا آن گناهانی كه [پرده] دوری از گناه را پاره می كنند را بیامرز. خدایا آن گناهانی را كه بدبختی ها را فرود می آورند را بیامرز . خداوندا آن گناهانی را كه نعمت ها را دگرگون می كنند را بیامرز. خدایا آن گناهانی را كه جلو دعا را می گیرند را بیامرز. خدایا آن گناهانی را كه بلا را فرود می آرند را بیامرز. خداوندا هر گناهی كردم و هر اشتباهی كه مرتكب شده ام را بیامرز.

2 )
مصباح ‏المتهجد، شیخ طوسی، ص 590؛
إقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 73 ؛ 
مصباح ‏الكفعمی ، شیخ كفعمی، ص 597 ؛ 
بحارالأنوار، علامه مجلسی، ج 95، ص 89 ؛

سيدی عليك معولی و معتمدی و رجائی و توكلی و برحمتك تعلقی تصيب برحمتك من تشاء و تهدی بكرامتك من تحب فلك الحمد على ما نقيت من الشرك قلبی و لك الحمد على بسط لسانی أ فبلسانی هذا الكال أشكرك أم بغاية جهدی فی عملی أرضيك و ما قدر لسانی يا رب فی جنب شكرك و ما قدر عملی فی جنب نعمك و إحسانك إلی إلهی إن جودك بسط أملی و شكرك قبل عملی سيدی إليك رغبتی و إليك رهبتی و إليك تأميلی قد ساقنی إليك أملی و عليك يا واحدی علقت همتی و فيما عندك انبسطت رغبتی و لك خالص رجائی و خوفی و بك أنست محبتی و إليك ألقيت بيدی و بحبل طاعتك مددت رهبتی مولای بذكرك عاش قلبی و بمناجاتك بردت ألم الخوف عنی فيا مولای و يا مؤملی و يا منتهى سؤلی فرق بينی و بين ذنبی المانع لی من لزوم طاعتك فإنما أسألك لقديم الرجاء فيك و عظيم الطمع منك الذی أوجبته على نفسك من الرأفة و الرحمة
ترجمه :
ابوحمزه ثمالی گوید: امام سجاد (ع) در ماه رمضان بیشتر شب را نماز می خواند و چون سحر می شد این دعا را می خواند: پروردگارا مرا با شكنجه ات تنبیه نكن و با مكر خود بر من مكر و حیله نكن خدای من از كجا خوبی برایم باشد و جز نزد تو نیست و از كجا نجات برایم باشد و جز به سبب تو توانایی نیست.نه آن كس كه نیكی و خوبی كند از یاری و رحمت تو بی نیاز است و نه كسی كه بد كند و برتو جرأت گناه كند و تو را خشنود نسازد، از قدرت تو بیرون رود. پروردگار من پروردگار من پروردگار من برای پرسش منكر و نكیر از من گریه می كنم برای بیرون آمدن از قبرم می گریم درحالیكه لخت و عریان و خوار و بار گناه را بر پشت می كشم یكبار به راستم بنگرم و یكبار به چپم زمانی كه مردم در كاری غیر از كار من باشند برای هر كسی در آن روز كار خاصی است كه او را به خود مشغول ساخته است. در آن روز چهره هایی باز و خندان و شادمان و چهره هایی كه بر آنها غبار [غم] نشسته و تیرگی و سیاهی و خواری آنها را پوشانده است. آقای من تكیه گاه و اعتماد و امید و توكل من بر توست و به رحمت تو آویزانم كه هر كه را خواهی به رحمتت برسانی و هر كسی را كه دوست بداری با كرامتت هدایت می كنی پس به خاطر آنكه دلم را از شرك پیراستی، سپاس از آن توست و به سبب آنكه زبانم را باز كردی ستایش از آن توست آیا من با این زبان درمانده از تو سپاسگذاری كنم یا به نهایت كوشش در عملم تو را خشنود كنم. ای پروردگار من زبانم در برابر شكر تو و عمل من در مقابل نعمت ها و بخشش های تو به من چه قدر و اندازه ای دارد. پروردگار من همانا كه جود و بخشش تو آرزوی من را گسترش داد و شكر تو عمل مرا پذیرفت. آقای من امید و بیم و چشم داشت من به سوی توست.


مربوط به :بیانات در جلسه‌ تودیع شیخ راغب مصطفی غلوش و شیخ محمّد بسیونی - 1368/12/11
عنوان فیش :توجه به قرائت دعا به خصوص مناجات شعبانیه و دعای شجرة النبوة
کلیدواژه(ها) : دعا, مناجات شعبانیه, دعاهای ماه رجب
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
یک نکته‌اى که در ذهنم بود به آقایان بگویم، این است که دعاهاى خیلى خوبى از طُرق شیعه از اهل‌بیت روایت شده که واقعاً خیلى دعاهاى عالیة‌المضامینى است؛ خیلى فوق‌العاده است. من به این دعاهایى که روایت شده ‌-در صحاح، در کتب مختلف- نگاه کرده‌ام؛ واقعاً هیچوقت به این علوّ مضمون در هیچ جا ندیده‌ام؛ مثل همین مناجات شعبانیّه‌اى که الان در این ایّام مستحب است که خوانده بشود، یا مثل همین دعاى شجرة‌النّبوّة، اَللّٰهُمَّ صَلِّ عَلىٰ مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوضِعِ الرِّسالَة؛(1) خیلى دعاهاى عجیبى است. من دلم میخواست که در این سفر فرصت میشد [و این دعاها را میخواندند]. من یادم رفت به آقایان سفارش کنم؛ نمیدانم چنین کارى کردند یا نه. البتّه دعاى کمیل خیلى خوب است؛ لکن اگر یک وقتى حالش را داشتند و این دعاهاى این‌جورى را خواندند، به نظر من میرسد که خیلى چیز خوبى خواهد شد؛ یعنى همه‌ی مؤمنین استفاده خواهند کرد و حال توجّه و توسّل زیادى را عاید خواهد کرد. البتّه الان چاپ‌شده‌ی این دعاها در مجموعه‌ها هست، امّا جداگانه [هم] من میگویم با خطّ نسخ اعلىٰ ‌-هم مناجات شعبانیّه را، هم دعاى شجرة‌النّبوّة را، [هم] مثلاً مناجات خمس‌عشرة را که خیلى عجیب است- بنویسند و براى آقایان بفرستند که اگر یک وقتى مایل بودند، بخوانند. خیلى خب، این دو سه دعا را [آماده کنید]، به بنده هم نشان بدهید، بعد هم هدیه کنید و بفرستید برایشان ‌-چیز خیلى جالبى هم خواهد شد- که آنجا از این استفاده کنند.
1 )
مصباح المتهجد ،شیخ طوسی  ص828 ؛
اقبال الاعمال، سید بن طاووس ص687؛
وسائل ‏الشيعة، شیخ حر عاملی، ج 10، ص  492، ح 13930؛ «..وَ فِی الْمِصْبَاحِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ السَّيَّارِيِّ عَنِ الْعَبَّاسِ بْنِ مُجَاهِدٍ عَنْ أَبِيهِ قَالَ كَانَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع يَدْعُو عِنْدَ كُلِّ زَوَالٍ مِنْ أَيَّامِ شَعْبَانَ وَ فِی لَيْلَةِ النِّصْفِ مِنْهُ وَ يُصَلِّی عَلَى النَّبِيِّ ص بِهَذِهِ الصَّلَوَاتِ يَقُولُ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ شَجَرَةِ النُّبُوَّةِ وَ مَوْضِعِ الرِّسَالَةِ إِلَى أَنْ قَالَ وَ هَذَا شَهْرُ نَبِيِّكَ سَيِّدِ رُسُلِكَ شَعْبَانُ الَّذِی حَفَفْتَهُ مِنْكَ بِالرَّحْمَةِ وَ الرِّضْوَانِ الَّذِی كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص يَدْأَبُ فِی صِيَامِهِ وَ قِيَامِهِ فِی لَيَالِيهِ وَ أَيَّامِهِ بُخُوعاً لَكَ فِی إِكْرَامِهِ وَ إِعْظَامِهِ إِلَى مَحَلِّ حِمَامِهِ اللَّهُمَّ فَأَعِنَّا عَلَى الِاسْتِنَانِ بِسُنَّتِهِ فِيهِ وَ نَيْلِ الشَّفَاعَةِ لَدَيْهِ وَ ذَكَرَ الدُّعَا...». 		 بلد الامین، شیخ كفعمی، ص 186؛ فلاح السائل، سید بن طاووس، ص 142

« كان علی بن الحسين ع يدعو عند كل زوال من أيام شعبان و فی ليلة النصف منه و يصلی على النبی ص بهذه الصلوات يقول اللهم صل على محمد و آل محمد شجرة النبوة و موضع الرسالة و مختلف الملائكة و معدن العلم و أهل بيت الوحی اللهم صل على محمد و آل محمد الفلك الجارية فی اللجج الغامرة يأمن من ركبها و يغرق من تركها المتقدم لهم مارق و المتأخر عنهم زاهق و اللازم لهم لاحق اللهم صل على محمد و آل محمد الكهف الحصين و غياث المضطر المستكين و ملجإ الهاربين و عصمة المعتصمين اللهم صل على محمد و آل محمد صلاة كثيرة تكون لهم رضا و لحق محمد و آل محمد أداء و قضاء بحول منك و قوة يا رب العالمين اللهم صل على محمد و آل محمد الطيبين‏ الأبرار الأخيار الذين أوجبت حقوقهم و فرضت طاعتهم و ولايتهم اللهم صل على محمد و آل محمد و اعمر قلبی بطاعتك و لا تخزنی بمعصيتك و ارزقنی مواساة من قترت عليه من رزقك بما وسعت علی من فضلك و نشرت علی من عدلك و أحينی تحت ظلك و هذا شهر نبيك سيد رسلك شعبان الذی حففته منك بالرحمة و الرضوان الذی كان رسول الله صلى الله عليه و آله يدأب فی صيامه و قيامه فی لياليه و أيامه بخوعا لك فی إكرامه و إعظامه إلى محل حمامه اللهم فأعنا على الاستنان بسنته فيه و نيل الشفاعة لديه اللهم و اجعله لی شفيعا مشفعا و طريقا إليك مهيعا و اجعلنی له متبعا حتى ألقاه يوم القيامة عنی راضيا و عن ذنوبی غاضيا قد أوجبت لی منك الرحمة و الرضوان و أنزلتنی دار القرار و محل الأخيار ».
ترجمه :
خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [كسانی كه] درخت نبوت و جایگاه رسالت و محل رفت و آمد فرشتگان و منشا و سرچشمه دانش [و راستی] و خاندان وحی [می باشند] خداوندا بر محمد و خاندان محمد درود فرست [كسانی كه] كشتی روان در گرداب های خطرناك [می باشند] كسی كه سوارش شد امان می یابد و كسی كه آن را رها نمود غرق می شود. آن كس كه از ایشان جلو افتاد از دین جدا شود و آن كس كه از ایشان عقب افتاد نابود است و كسی كه همراه آنان شد [به منزل مقصود] رسید


مربوط به :بیانات در دیدار جمعى از مداحان اهل‌بیت (علیهم السّلام) - 1368/10/28
عنوان فیش :احترام ائمه(علیهم السلام) به شاعران به دلیل اهمیت شعر
کلیدواژه(ها) : شعر, حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), شاعر, اهل بیت (علیهم السلام‏)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
شما در بین کلمات ائمّه (علیهم السّلام) یا سیره‌ی آن بزرگواران، کمتر می‌بینید که یک نفر یا کسی را که دارای یک چنین خصوصیّتی است، مورد توجّه ویژه قرار داده باشند؛ مگر آن افراد بسیار برجسته مثل هشام‌بن‌حکم یا مؤمن‌الطّاق که اینها در بین رجال شیعه بی‌نظیر یا بسیار کم‌نظیر بودند ‌-که ائمّه (علیهم السّلام) امثال هشام و مؤمن‌الطّاق را ستایش میکردند، مورد توجّه و علاقه قرار میدادند- امّا آن کسانی که همین مدح را و همین بیان فضایل را به زبان شعر بیان میکردند، ولو آنچه میگفتند در حدّ اوج سخن هشام‌بن‌حکم هم نبود، ائمّه (علیهم السّلام) آنها را مورد توجّه و نوازش و احترام و تجلیل و تکریم قرار میدادند. علّت این چیست؟ شما ببینید امام باقر (علیه الصّلاة و السّلام) یا امام سجّاد (علیه السّلام) نسبت به فرزدق چه محبّتی را انجام داد؛ درحالی‌که فرزدق‌ -شاید بار دیگر هم من گفته باشم- جزو شعرای اهل‌بیت نیست؛(1) فرزدق یک شاعر درباریِ وابسته‌ی به دستگاه‌های قدرت و یک آدم معمولی است ‌-یک دیوان پُر، شعر دارد از همین حرفهایی که شعرای آن روز بر زبانشان جاری میکردند؛ همین مبتذلاتی که شاعر آن روزگار آنها را داشت- لکن چون یک بار وجدان او بیدار شد و در مقابل قدرت، حق را بیان کرد، آن هم به زبان شعر، شما ببینید که امام سجّاد (علیه الصّلاة و السّلام) چه محبّتی نسبت به او انجام میدهند؛ یا بقیّه‌ی شعرائی که مربوط به اهل‌بیت بودند؛ مثل کُمِیت، مثل دِعبِل، مثل سیّد حِمیری و بقیّه‌ی کسانی که جزو شعرای اهل‌بیت محسوب میشدند و علاقه‌مند به اهل‌بیت بودند. خیلی از اینها شعرائی هستند که اگرچه نسبت به اهل‌بیت علاقه هم دارند، امّا شعرشان همه درباره‌ی اهل‌بیت نیست؛ یعنی شما دیوان دِعبِل خُزاعی را که نگاه کنید، این‌جور نیست که از اوّل تا آخر مدح اهل‌بیت را گفته [باشد]؛ نه، دِعبِل یک شاعر است؛ ولی شعر او شعر سیاسی است؛ شعری است در جهت افکار و عقاید اهل‌بیت (علیهم السّلام) و در جهت محبّت آنها؛ و او جزو پیوستگان به اهل‌بیت است؛ [این یعنی] ولایت؛ ولایت یعنی پیوستن، وصل شدن، جزو پیوستگان و موالیان اهل‌بیت (علیهم السّلام) [قرار گرفتن]. ببینید این دِعبِل و همین‌طور کُمِیت(2) و دیگران، چقدر در دنیای تشیّع و در زبان ائمّه (علیهم السّلام) مورد احترام و تجلیلند! علّتش چیست؟ آن چیزی که جناب دِعبِل خُزاعی در قصیده‌ی «مدارس آیات خلت من تلاوة» بیان کرده، یا آن چیزی که کُمِیت‌بن‌زید اسدی در قصاید سبعه ‌-قصاید «هاشمیّات»- بیان کرده، یا آن حرفهایی که سیّد حِمیَری (رضوان ا‌لله‌ علیه) در اشعار خودش ذکر کرده، بیش از حرفهایی که بقیّه‌ی شیعه میگفتند و برای هم بیان میکردند که نیست؛ امّا این سخن در نظر ائمّه (علیهم السّلام) یک ارزش بیشتری پیدا میکند. چرا؟ چون شعر است. به این توجّه کنند آقایان. مگر شعر چه خصوصیّتی دارد؟ چون تأثیر شعر در ذهن مخاطب بیشتر است. گاهی یک شاعر، یک بیت شعر یا یک مصرع شعر میگوید که از چند ساعت حرف زدن یک سخنور توانا گویاتر است؛ [چون] یک بیت شعر، یک مصراع شعر در ذهنها میماند، مردم آن را میفهمند، آن را تکرار میکنند و اصلاً ماندگار میشود.
1 )
الخرائج والجرائح ، قطب الدين راوندى‏ج1ص267 ؛
مستدرك‏الوسائل، ج 10 ص394 ح  10؛
 رجال‏الكشی ، محمد بن عمر كشى ص 129 ؛ نحوه
‏بحار الانوار ، علامه مجلسی ج 46 ص141 ؛




 

الْقُطْبُ الرَّاوَنْدِيُّ فِی الْخَرَائِجِ، رُوِيَ أَنَّ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع حَجَّ فِی السَّنَةِ الَّتِی حَجَّ فِيهَا هِشَامُ بْنُ عَبْدِ الْمَلِكِ وَ هُوَ خَلِيفَةٌ فَاسْتَجْهَرَ النَّاسُ مِنْهُ ع وَ تَشَوَّقُوا وَ قَالُوا لِهِشَامٍ مَنْ هُوَ قَالَ هِشَامٌ لَا أَعْرِفُهُ لِئَلَّا يَرْغَبُ النَّاسُ فِيهِ فَقَالَ الْفَرَزْدَقُ وَ كَانَ حَاضِراً أَنَا أَعْرِفُهُ «هَذَا الَّذِی تَعْرِفُ الْبَطْحَاءُ وَطْأَتَهُ‏»إِلَى آخِرِ الْقَصِيدَةِ فَبَعَثَهُ هِشَامٌ وَ حَبَسَهُ وَ مَحَا اسْمَهُ مِنَ الدِّيوَانِ فَبَعَثَ إِلَيْهِ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع بِدَنَانِيرَ فَرَدَّهَا وَ قَالَ مَا قُلْتُ ذَلِكَ إِلَّا دِيَانَةً فَبَعَثَ بِهَا إِلَيْهِ أَيْضاً وَ قَالَ قَدْ شَكَرَ اللَّهُ لَكَ ذَلِكَ فَلَمَّا طَالَ الْحَبْسُ عَلَيْهِ وَ كَانَ يُوعِدُهُ الْقَتْلَ فَشَكَاذَلِكَ إِلَى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ ع فَدَعَا لَهُ فَخَلَّصَهُ اللَّهُ فَجَاءَ إِلَيْهِ وَ قَالَ يَا ابْنَ رَسُولِ اللَّهِ إِنَّهُ مَحَا اسْمِی مِنَ الدِّيوَانِ فَقَالَ كَمْ كَانَ عَطَاؤُكَ قَالَ كَذَا فَأَعْطَاهُ لِأَرْبَعِينَ سَنَةً وَ قَالَ ع لَوْ عَلِمْتُ أَنَّكَ تَحْتَاجُ إِلَى أَكْثَرَ مِنْ هَذَا لَأَعْطَيْتُكَ فَمَاتَ الْفَرَزْدَقُ بَعْدَ أَنْ مَضَى أَرْبَعُونَ سَنَةً
ترجمه :


2 )
الكافی،الشیخ الكلینی، ج8 ص102 ح 75 ؛
مستدرك‏الوسائل ، محدّث نورى ‏ج 10 ص 396 ح12248 ؛ نحوه

وَ اللَّهِ يَا كُمَيْتُ لَوْ كَانَ عِنْدَنَا مَالٌ لَأَعْطَيْنَاكَ مِنْهُ وَ لَكِنْ لَكَ مَا قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِحَسَّانَ بْنِ ثَابِتٍ لَنْ يَزَالَ مَعَكَ رُوحُ الْقُدُسِ مَا ذَبَبْتَ عَنَّا قَالَ قُلْتُ خَبِّرْنِی عَنِ الرَّجُلَيْنِ قَالَ فَأَخَذَ الْوِسَادَةَ فَكَسَرَهَا فِی صَدْرِهِ ثُمَّ قَالَ وَ اللَّهِ يَا كُمَيْتُ مَا أُهَرِيقَ مِحْجَمَةٌ مِنْ دَمٍ وَ لَا أُخِذَ مَالٌ مِنْ غَيْرِ حِلِّهِ وَ لَا قُلِبَ حَجَرٌ عَنْ حَجَرٍ إِلَّا ذَاكَ فِی أَعْنَاقِهِمَا .
ترجمه :
كميت بن زيد اسدى مى‏گويد: خدمت امام باقر عليه السّلام رسيدم. ايشان فرمود: اى كميت! بخدا سوگند اگر ما مالى مى‏داشتيم به تو مى‏داديم ولى از آن توست آنچه پيامبر اكرم در باره حسّان بن ثابت فرمود: مادامى كه از ما دفاع مى‏كنى پيوسته روح القدس با توست. او مى‏گويد: عرض كردم از آن دو مرد مرا بياگاهانيد. آن حضرت بالش را دولا كرده زير سينه خود نهاد و سپس فرمود: اى كميت! بخدا سوگند به اندازه يك شاخ حجامت خونى ريخته نشود و هيچ مالى به ناروا گرفته نشود و سنگى از سنگى نغلتد مگر اينكه همه به گردن آنهاست.


مربوط به :پیام به ملّت ایران به‌مناسبت هفته‌ی دفاع مقدّس - 1368/06/30
عنوان فیش :نصرت خداوند درصورت ایستادگی ملت ها
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
اینک، بار دیگر خداوند را سپاس می‌گویم که شما ملت بزرگ را از همه‌ی آزمونهای گذشته، سربلند و موفق خارج ساخت. در فتنه‌ها نلغزیدید و از توطئه‌ها برخود نلرزیدید و صبر و مقاومت در بلا و حق‌طلبی و اطاعت از امر خدا را در هر حال از خود نشان دادید و امید است که خدای مقتدر به فضل و عنایت خود، شما را تا رسیدن به قلل مرتفعِ اهداف خود یاری کند. «انّه ولیّ النّعم فله الحمد من مقتدر لایغلب و ذی اناة لایعجل»(1).

1)صحیفةسجادیة(ع) ص 245
....إِلَهِی تَبَارکْتَ وَ تَعَالَیْتَ دَغَلَ سَرِیرَتِهِ، وَ قُبْحَ مَا انْطَوَی عَلَیهِ، أَرْکَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْیَتِهِ، وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَی حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِیلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی کَانَ یُقَدِّرُ أَنْ یَرَانِی فِیهَا، وَ قَدْ کَادَ أَنْ یَحُلَّ بِی لَوْ لَا رَحْمَتُکَ مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ. وَ کَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بِی بِغُصَّتِهِ، وَ شَجِیَ مِنِّی بِغَیْظِهِ، وَ سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ، وَ وَحَرَنِی بِقَرْفِ عُیُوبِهِ، وَ جَعَلَ عِرْضِی غَرَضاً لِمَرَامِیهِ، وَ قَلَّدَنِی خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِیهِ، وَ وَحَرَنِی بِکَیْدِهِ، وَ قَصَدَنِی بِمَکِیدَتِهِ. فَنَادَیْتُکَ یَا إِلَهِی مُسْتَغِیثاً بِکَ، وَاثِقاً بِسُرْعَةِ إِجَابَتِکَ، عَالِماً أَنَّهُ لَا یُضْطَهَدُ مَنْ أَوَی إِلَی ظِلِّ کَنَفِکَ، وَ لَا یَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَی مَعْقِلِ انْتِصَارِکَ، فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِکَ. وَ کَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَکْرُوهٍ جَلَّیْتَهَا عَنِّی، وَ سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَیَّ، وَ جَدَاوِلِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا، وَ عَافِیَةٍ أَلْبَسْتَهَا، وَ أَعْیُنِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا، وَ غَوَاشِی کُرُبَاتٍ کَشَفْتَهَا. وَ کَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ، وَ عَدَمٍ جَبَرْتَ، وَ صَرْعَةٍ أَنْعَشْتَ، وَ مَسْکَنَةٍ حَوَّلْتَ.
کُلُّ ذَلِکَ إِنْعَاماً وَ تَطَوُّلًا مِنْکَ، وَ فِی جَمِیعِهِ انْهِمَاکاً مِنِّی عَلَی مَعَاصِیکَ، لَمْ تَمْنَعْکَ إِسَاءَتِی عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِکَ، وَ لَا حَجَرَنِی ذَلِکَ عَنِ ارْتِکَابِ مَسَاخِطِکَ، لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ. وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَیْتَ، وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ، وَ اسْتُمِیحَ فَضْلُکَ فَمَا أَکْدَیْتَ، أَبَیْتَ یَا مَوْلَایَ إِلَّا إِحْسَاناً وَ امْتِنَاناً وَ تَطَوُّلًا وَ إِنْعَاماً، وَ أَبَیْتُ إِلَّا تَقَحُّماً لِحُرُمَاتِکَ، وَ تَعَدِّیاً لِحُدُودِکَ، وَ غَفْلَةً عَنْ وَعِیدِکَ، فَلَکَ الْحَمْدُ إِلَهِی مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا یُغْلَبُ، وَ ذِی أَنَاةٍ لَا یَعْجَلُ......
الأمالی‌للطوسی ص : 15

بحارالأنوار ج : 92 ص : 428
1 )
صحيفةسجادية(ع) دعای  49

«....إِلَهِی تَبَاركْتَ وَ تَعَالَيْتَ دَغَلَ سَرِيرَتِهِ، وَ قُبْحَ مَا انْطَوَى عَلَيهِ، أَرْكَسْتَهُ لِأُمِّ رَأْسِهِ فِی زُبْيَتِهِ، وَ رَدَدْتَهُ فِی مَهْوَى حُفْرَتِهِ، فَانْقَمَعَ بَعْدَ اسْتِطَالَتِهِ ذَلِيلًا فِی رِبَقِ حِبَالَتِهِ الَّتِی كَانَ يُقَدِّرُ أَنْ يَرَانِی فِيهَا، وَ قَدْ كَادَ أَنْ يَحُلَّ بِی لَوْ لَا رَحْمَتُكَ مَا حَلَّ بِسَاحَتِهِ. وَ كَمْ مِنْ حَاسِدٍ قَدْ شَرِقَ بِی بِغُصَّتِهِ، وَ شَجِيَ مِنِّی بِغَيْظِهِ، وَ سَلَقَنِی بِحَدِّ لِسَانِهِ، وَ وَحَرَنِی بِقَرْفِ عُيُوبِهِ، وَ جَعَلَ عِرْضِی غَرَضاً لِمَرَامِيهِ، وَ قَلَّدَنِی خِلَالًا لَمْ تَزَلْ فِيهِ، وَ وَحَرَنِی بِكَيْدِهِ، وَ قَصَدَنِی بِمَكِيدَتِهِ. فَنَادَيْتُكَ يَا إِلَهِی مُسْتَغِيثاً بِكَ، وَاثِقاً بِسُرْعَةِ إِجَابَتِكَ، عَالِماً أَنَّهُ لَا يُضْطَهَدُ مَنْ أَوَى إِلَى ظِلِّ كَنَفِكَ، وَ لَا يَفْزَعُ مَنْ لَجَأَ إِلَى مَعْقِلِ انْتِصَارِكَ، فَحَصَّنْتَنِی مِنْ بَأْسِهِ بِقُدْرَتِكَ. وَ كَمْ مِنْ سَحَائِبِ مَكْرُوهٍ جَلَّيْتَهَا عَنِّی، وَ سَحَائِبِ نِعَمٍ أَمْطَرْتَهَا عَلَيَّ، وَ جَدَاوِلِ رَحْمَةٍ نَشَرْتَهَا، وَ عَافِيَةٍ أَلْبَسْتَهَا، وَ أَعْيُنِ أَحْدَاثٍ طَمَسْتَهَا، وَ غَوَاشِی كُرُبَاتٍ كَشَفْتَهَا. وَ كَمْ مِنْ ظَنٍّ حَسَنٍ حَقَّقْتَ، وَ عَدَمٍ جَبَرْتَ، وَ صَرْعَةٍ أَنْعَشْتَ، وَ مَسْكَنَةٍ حَوَّلْتَ. كُلُّ ذَلِكَ إِنْعَاماً وَ تَطَوُّلًا مِنْكَ، وَ فِی جَمِيعِهِ انْهِمَاكاً مِنِّی عَلَى مَعَاصِيكَ، لَمْ تَمْنَعْكَ إِسَاءَتِی عَنْ إِتْمَامِ إِحْسَانِكَ، وَ لَا حَجَرَنِی ذَلِكَ عَنِ ارْتِكَابِ مَسَاخِطِكَ، لَا تُسْأَلُ عَمَّا تَفْعَلُ. وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَيْتَ، وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ، وَ اسْتُمِيحَ فَضْلُكَ فَمَا أَكْدَيْتَ، أَبَيْتَ يَا مَوْلَايَ إِلَّا إِحْسَاناً وَ امْتِنَاناً وَ تَطَوُّلًا وَ إِنْعَاماً، وَ أَبَيْتُ إِلَّا تَقَحُّماً لِحُرُمَاتِكَ، وَ تَعَدِّياً لِحُدُودِكَ، وَ غَفْلَةً عَنْ وَعِيدِكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ إِلَهِی مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا يُغْلَبُ، وَ ذِی أَنَاةٍ لَا يَعْجَلُ هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ، وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِيرِ، وَ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّضْيِيعِ.اللَّهُمَّ فَإِنِّی أَتَقَرَّبُ إِلَيْكَ بِالْم
ترجمه :
...اى خدای من كه والا وبرتری، چون سیرت خطرناك و زشتی نهانش را ديدى، او را در همان گودال كه كمین كرده بود [برای در دام افكندن من كنده بود به سر در انداختى و در عمق گودالش سرنگون ساختى و تا اینكه پس از سركشی خوار و ذلیل در دامی افتاد كه اندیشه بود كه مرا داخل آن ببیند. اگر رحمت لطف تو نبود نزدیك بود كه آنچه بر سر او آمده بود بر من فرود آید. و چه بسا حسودی كه به سبب من اندوهش، گلوگیرش شد و خشم چون استخوانى حلقومش بيازرد و با نيش زبان خود مرا آزار داد و به هر عيب كه در خود داشت مرا به عیب های خودش تهمت زد و آبروى مرا آماج تيرهاى بهتان خود ساخت و صفاتى را كه خود بدان موصوف بود بر من بست و به كيد و نيرنگ خويش مرا خشمگين ساخت و با حربه مكر خود بر من حمله كرد. پس اى پروردگار من، تو را در حالی كه طلب كمك از تو داشتم تو را صدا زدم و مطمئن به اجابت سریع آن بودم و نيك مى‏دانستم كه آن كس كه در سايه حمایت تو پناه جويد هرگز ستم نبيند و آن كه به پناهگاه انتقام تو در آيد از كس نهراسد. پس تو مرا به قدرت خويش از نیروی گزند او نگه داشتى. اى خداوند، چه بسيار ابرهاى بلا كه از [زندگی] من پراكنده ساختى و چه بسا ابرهاى نعمت كه بر من باراندی و چه بسا جويباران رحمت كه براى سيراب كردن من جارى كردى و چه بسا جامه‏هاى عافيت كه بر تن من پوشيدى و چه بسا چشمان حوادث را كه كور كردی و چه بسا حجابهاى غم و اندوه كه به يك سو زدى و چه بسیار گمان [های] نیك مرا صورت حقيقت دادى. چه بسا به جاى فقر و نيازمندى، توانگرى و بى‏نيازى بخشيدى. چه بسا به سر در افتاده بودم و تو مرا بر پاى داشتى و چه بسا مسكنت و بيچارگى كه از ميان برداشتى. [بار خدايا]، همه اين‏ها انعام و احسان تو بود و حال آنكه من همچنان در نافرمانى تو غوطه‏ور بودم، ولى نه بدكرداريهاى من تو را از احسان خويش بازداشت و نه احسان و تفضل تو مرا از ارتكاب اعمالى كه تو را به خشم آورد مانع شد. [خدای من] تو هر چه كنى كس را ياراى بازخواست تو نيست. اى خداوند، از تو خواسته شد، عطا كردى. بى‏درخواست، دهش آغاز كردى. چون خواستار فضل و احسانت شدند، در بخشش سخاوت ورزيدى. مولاى من، جز احسان و تفضّل و نيكى و انعام را بر خود نپسنديدى و من جز ارتكاب محرمات و تجاوز از حدود تو و غفلت از هشدارهاى تو به جاى نياوردم. پس ای خدای من حمد وثنا از آن توست كه تو آن مقتدری هستی كه مغلو


مربوط به :پیام به ملّت ایران به‌مناسبت هفته‌ی دفاع مقدّس - 1368/06/30
عنوان فیش :نصرت خداوند درصورت ایستادگی ملت‌ها/صحیفه سجادیه دعای 49
کلیدواژه(ها) :
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
اینک، بار دیگر خداوند را سپاس می‌گویم که شما ملت بزرگ را از همه‌ی آزمونهای گذشته، سربلند و موفق خارج ساخت. در فتنه‌ها نلغزیدید و از توطئه‌ها برخود نلرزیدید و صبر و مقاومت در بلا و حق‌طلبی و اطاعت از امر خدا را در هر حال از خود نشان دادید و امید است که خدای مقتدر به فضل و عنایت خود، شما را تا رسیدن به قلل مرتفعِ اهداف خود یاری کند. «انّه ولیّ النّعم فله الحمد من مقتدر لایغلب و ذی اناة لایعجل»(1).
1 )
صحیفه سجادیه : دعای 49
الأمالی، شیخ مفید،  ص 241 ؛
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏92، ص 226 ؛

وَ لَقَدْ سُئِلْتَ فَأَعْطَيْتَ، وَ لَمْ تُسْأَلْ فَابْتَدَأْتَ، وَ اسْتُمِيحَ فَضْلُكَ فَمَا أَكْدَيْتَ، أَبَيْتَ- يَا مَوْلَايَ- إِلَّا إِحْسَاناً وَ امْتِنَاناً وَ تَطَوُّلًا وَ إِنْعَاماً، وَ أَبَيْتُ إِلَّا تَقَحُّماً لِحُرُمَاتِكَ، وَ تَعَدِّياً لِحُدُودِكَ، وَ غَفْلَةً عَنْ وَعِيدِكَ، فَلَكَ الْحَمْدُ- إِلَهِی- مِنْ مُقْتَدِرٍ لَا يُغْلَبُ، وَ ذِی أَنَاةٍ لَا يَعْجَلُ. هَذَا مَقَامُ مَنِ اعْتَرَفَ بِسُبُوغِ النِّعَمِ، وَ قَابَلَهَا بِالتَّقْصِيرِ، وَ شَهِدَ عَلَى نَفْسِهِ بِالتَّضْيِيعِ.
ترجمه :
اى خداوند، از تو خواسته شد، عطا كردى. بى‏درخواست، دهش آغاز كردى. چون خواستار فضل و احسانت شدند، در بخشش سخاوت ورزيدى. مولاى من، جز احسان و تفضّل و نيكى و انعام را بر خود نپسنديدى و من جز ارتكاب محرمات و تجاوز از حدود تو و غفلت از هشدارهاى تو به جاى نياوردم. پس ای خدای من حمد وثنا از آن توست كه تو آن مقتدری هستی كه مغلوب نمی گردد و آن بردباری هستی كه [در كیفر كردن] شتاب نمى‏كنى. [خدایا] ایم مقام كسی است كه به فراوانى نعمتت اعتراف مى‏كند ولى با كوتاهی كردن جواب می دهد. جاى كسى است كه خود به تباهى خود گواهى مى‏دهد.


مربوط به :بیانات در روز ۲۹ ماه مبارک رمضان‌ - 1366/03/07
عنوان فیش :مضامین قابل توجه دعای چهل و پنجم صحیفه سجادیه درباره ماه مبارک رمضان
کلیدواژه(ها) : ماه مبارک رمضان, توبه
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
دعای چهل‌وپنجم صحیفه سجادیه یک نمونه از دعاهایی است که ائمه به ما یاد داده‌اند که مضمون قابل توجهی درباره اهمیت ماه رمضان دارد. من فکر کردم که مقداری از این دعا را برایتان فقط ترجمه بکنم، تا با زبان این دعا آشنا بشویم. این یکی از نقیصه‌های ماست که دعاها را بدون توجه میخوانیم و معنایش را نمیفهمیم؛ از بعضی که قادریم معنایش را بفهمیم، تأمل و تدبر نمیکنیم؛ دعا میخوانیم، حواسمان هم جای دیگری است! در حالی که این دعاها همه دفترهای ارزشمند معرفت و نسخه‌های عشق و محبت است و خیلی چیزها در این دعاهاست که اگر ما به آنها توجه کنیم، میتوانیم آنها را بیاموزیم. بعضیها دعا را تفسیر میکنند که البته خوب است، لکن وقتی بنده یک کلمه دعا را با بیست کلمه تفسیر میکنم، این دیگر کلام امام نیست؛ اگر بشود کلام امام را در یک کلمه زیبا، شکیل و خلاصه، بازگرداند، آن وقت یک مقداری از لطف کلام امام را به ما خواهد داد. آن تفسیرهای مفصل برای این‌که انسان معارف را یاد بگیرد، خوب است؛ اما برای این‌که لذت سخن امام را که خیلی هم زیباست، درک کند، نه؛ آنها خوب نیست. بعضیها که بدون توجه دعا میخوانند، نمیفهمند که این دعای کمیل که راحت آن را میخوانند و از آن عبور میکنند، چه سوز و گدازی دارد؛ چه قطعه زیبایی از لحاظ هنری و ادبی است و چه مضامینی در آن وجود دارد. حالا برای این‌که مقداری از مضامین این دعاها معلوم بشود، من به‌قدری که البته وقت داشته باشیم، ترجمه ساده‌ای میکنم. خیلی طول نمیدهم و همه‌اش را هم ترجمه نمیکنم.

«اللّهم یا من لا یرغب فی الجزاء و یا من لا یندم علی الاعطاء»(1)؛ ای خدایی که از ما پاداش نمیخواهی و ای کسی که از بخشش خود به ما پشیمان نمیشوی - حالا من دیگر عبارتهای عربیاش را نمیخوانم، فقط فارسی ترجمه میکنم - و ای کسی که با بندگان به طور برابر رفتار نمیکنی؛ مثل رفتار خود آنها با آنها رفتار نمیکنی. نعمت تو همواره شروع‌کننده است؛ یعنی بدون این‌که قبلاً استحقاقی وجود داشته باشد. عفو و بخشش تو یک نوع تفضل از سوی توست. عقوبت و سزا دادن تو عدالت توست. و قضاء و تقدیر و حکم تو یک خیر برای بنده توست. اگر به کسی چیزی عطا کنی، آن را با منّت آمیخته نمیکنی و اگر از کسی چیزی را منع کنی و به او ندهی، این از روی ظلم و تعدی به آن کس نیست. آن کسانی که شکر تو را میگویند، از آنها سپاسگزاری میکنی؛ در حالی که این خودِ تو هستی که شکر را در دهان آنها گذاشتی. آن کسانی که سپاس تو و ستایش تو را میکنند، تو به آنها پاداش میدهی؛ در حالی که این تو هستی که ستایش خودت را به آنها یاد دادی. گناهانی را میپوشانی؛ در حالی که میتوانی آنها را برملا کنی. به کسانی میبخشی که میتوانی از آنها نعمتت را باز بداری. آن کسی که گناه او را پوشاندی، گاهی شایسته برملا کردن است. آن کسی که به او نعمت دادی، گاهی شایسته منع کردن است؛ اما تو همه کارت را بر تفضل و گذشت قرار دادی. با کسی که تو را معصیت میکند، با بردباری و حلم برخورد میکنی. و به کسی که با گناه به خودش ظلم میکند، مهلت میدهی. بندگانت را مهلت و فرصت میدهی تا بتوانند به تو انابه کنند و برگردند. به آنها سزای عملشان را زود نشان نمیدهی، شاید بتوانند توبه کنند؛ این لطفی است از تو که نگذاری بندگانت با کار زشت، خودشان را به مهلکه بیاندازند؛ این محبت توست که نگذاری آدمهای شقی، با شقاوت خودشان، بدبختی را زود برای خودشان تدارک ببینند. تو فقط کسانی را ساقط میکنی که شقاوت آنها در مقابل گذشت و اغماض تو تکرار شده؛ و این کرم و لطف و محبت و حلم توست. تو آن پروردگاری هستی که بر روی بندگانت راهی باز کردی که آن راه، به عفو و گذشت تو منتهی میشود؛ آن راه را توبه نامیدی. آن راه را از طریق وحىِ خودت به ما نشان دادی تا هرگز در آن راه گمراه نشویم. در قرآنت به ما گفتی: «تُوبوا الی الله توبة نصوحا»؛(2) توبه کنید و به سوی خدا برگردید؛ توبه‌ای از روی راستی و درستی؛ شاید خدا بدیهای شما را بپوشاند و جبران کند - اینها آیه قرآن است - و شما را به بهشتی که در زیر آن نهرها و جویبارها جاری است وارد کند؛ در آن روز که خدا پیغمبرش و کسانی را که به پیغمبر ایمان آورده‌اند، سرافکنده نخواهد کرد. و نور پیغمبر و مؤمنان در پیش روی او و در سمت راست اوست و آنها پیش میروند. و آنها به تو میگویند پروردگارا نورت را به ما کامل کن و مغفرتت را بر ما نازل کن؛ تو بر همه چیز توانایی.

این راهی است که خدا در قرآنش برای توبه به ما نشان داده و نشان داده که ما میتوانیم توبه کنیم: «فما عذر من اغفل دخول ذلک المنزل بعد فتح الباب»؛ عذر کسی که پس از گشودن در، وارد آن نمیشود چیست؟ تو آن کسی هستی که هر روز برای نفع بندگانت معامله را به سمت آنها گرداندی و به سود آنها تغییر دادی و در قرآن گفتی: «من جاء بالحسنة فله عشر امثالها»؛(3) هر کس یک کار نیک بکند، ده برابر پاداش میگیرد؛ و اگر کسی یک کار بد بکند، فقط یک برابر سزای آن کار را خواهد چشید. امام در این‌جا آیات مربوط به پاداش مؤمنین را ذکر میکند، بعد درباره ذکر الهی مطالبی را بیان میکند؛ آیات گوناگونی را میآورد و سپس میرسد به این‌جا و میگوید:

اگر هر یک از مخلوقات تو این‌طور، دیگران را به راه سود و بهره آنها راهنمایی میکرد، به احسان و امتنان موصوف میشد - یعنی مثلاً شما به کسی پولی قرض بدهید، بعد بگویی اگر بخواهی من این پول را در وقت معین از تو نگیرم و به تو ببخشم، راهش این است که این کار را بکنی؛ مرتب راه جلوی پای افراد بگذاری. اگر بخواهی این بدی را که به من کردی، از تو بگذرم، راهش این است که این عمل را انجام بدهی - «فلک الحمد ما وجد فی حمدک مذهب»؛ ای خدای بزرگ سپاس و ستایش مخصوص توست و برای توست و تو را باید به هر اندازه و از هر راهی و با هر لفظی که ممکن است، حمد کرد. به همین ترتیب یاد نعمتهای الهی را میکند.

بعد امام سجاد (علیه‌الصّلاةوالسّلام) میرسد به ماه رمضان و میگوید: پروردگارا ! از جمله بهترین و برگزیده‌ترین نعمتهای تو ماه رمضان بود که آن را از بین سایر ماهها امتیاز بخشیدی و قرآن و نور را در این روزها نازل کردی و ایمان ما را در این روزها مضاعف ساختی و روزه را بر ما واجب کردی که این خود وسیله اوج ماست. و ما را در عبادت در این ایام ترغیب کردی و لیلةالقدر را که بهتر از هزار ماه است در ماه رمضان قرار دادی و ما را با این ماه بر دیگران امتیاز بخشیدی. و ماه رمضان به مدت یک ماه با ما بود و این مصاحبت، مصاحبت بسیار نیکویی بود و ما از این مصاحبت هیچ دلگیر نیستیم؛ بلکه از مفارغت این ماه دلگیریم. و با این ماه وداع میکنیم؛ مانند وداع با کسی که دوری او برای ما سخت و دشوار است. و منتظر هستیم که این ماه کِی بار دیگر به ما برگردد و با این زبان با ماه برگزیده تو حرف میزنیم.

از این‌جا به بعد، امام سجاد شروع میکند در عبارات بسیار شورانگیز و عاشقانه‌ای با ماه رمضان سخن گفتن: «السّلام علیک یا شهر الله الاکبر»؛ بدرود ای بزرگترین ماه خدا و ای جشن اولیاء خدا. «السّلام علیک یا اکرم مصحوب من الاوقات»؛ بدرود ای شریفترین و عزیزترین مصاحب از وقتها و زمانها و ای بهترین ماه از لحاظ روزها و ساعتها. «السّلام علیک من شهر قربت فیه الامال»؛ بدرود ای ماهی که آرزوها در آن به ما نزدیک شد؛ یعنی ما با تلاش خودمان، تلاش مضاعفان، به آمال و آرزوهای حقیقی و انسانی خودمان نزدیک شدیم.

به همین ترتیب با این جملات و کلمات، امام سجاد این ماه مبارک را بدرود میگوید و از لیلةالقدر و از دعا و از قرآن و از مغفرت در این ماه به گرمی و مشتاقانه حرف میزند و بعد از خدای متعال درخواست میکند که: خدایا آنچه را که در این ماه به ما رسیده، برای ما نگه دار؛ و آنچه را که ما از این ماه به دست نیاوردیم، این محرومیت ما را به عنوان یک نقص، به عنوان یک ضعف، مورد ترحم خودت قرار بده و برای ما جبران کن. و بعد امام سجاد آرزو میکند که یکبار دیگر این ماه برگردد.

این یک نمونه از دعاهای این ماه شریف بود که در پایان این ماه از زبان سیدالساجدین و معلم دعا و ذکر و یاد، مقداری از آن را معنا کردیم. من اعتقادم این است که این دعاها با ترجمه‌های خوبی باید ترجمه بشود. کسانی که قادر بر ترجمه خوب این دعاها هستند، منهای تفصیل و تشریح و تفسیر و توضیح، خودِ دعا را با یک زبان گویا و روشن و شیوا که تا حدی متناسب با بیانات خود امام سجاد باشد، ترجمه کنند و در اختیار فارسیزبانهایی که عربی نمیدانند، بگذارند، تا اینها در این دعاها تدبر کنند و ببینید که چگونه میشود با خدا حرف زد.
1 )
صحیفه سجادیه دعای چهل و پنجم

وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ فِي وَدَاعِ شَهْرِ رَمَضَانَ:) (1) اللَّهُمَّ يَا مَنْ لَا يَرْغَبُ فِي الْجَزَاءِ (2) وَ يَا مَنْ لَا يَنْدَمُ عَلَى الْعَطَاءِ (3) وَ يَا مَنْ لَا يُكَافِئُ عَبْدَهُ عَلَى السَّوَاءِ. (4) مِنَّتُكَ ابْتِدَاءٌ، وَ عَفْوُكَ تَفَضُّلٌ، وَ عُقُوبَتُكَ عَدْلٌ، وَ قَضَاؤُكَ خِيَرَةٌ (5) إِنْ أَعْطَيْتَ لَمْ تَشُبْ عَطَاءَكَ بِمَنٍّ، وَ إِنْ مَنَعْتَ لَمْ يَكُنْ مَنْعُكَ تَعَدِّياً. (6) تَشْكُرُ مَنْ شَكَرَكَ وَ أَنْتَ أَلْهَمْتَهُ شُكْرَكَ. (7) وَ تُكَافِئُ مَنْ حَمِدَكَ وَ أَنْتَ عَلَّمْتَهُ حَمْدَكَ. (8) تَسْتُرُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ فَضَحْتَهُ، وَ تَجُودُ عَلَى مَنْ لَوْ شِئْتَ مَنَعْتَهُ، وَ كِلَاهُمَا أَهْلٌ مِنْكَ لِلْفَضِيحَةِ وَ الْمَنْعِ غَيْرَ أَنَّكَ بَنَيْتَ أَفْعَالَكَ عَلَى التَّفَضُّلِ، وَ أَجْرَيْتَ قُدْرَتَكَ عَلَى التَّجَاوُزِ (9) وَ تَلَقَّيْتَ مَنْ عَصَاكَ بِالْحِلْمِ، وَ أَمْهَلْتَ مَنْ قَصَدَ لِنَفْسِهِ بِالظُّلْمِ، تَسْتَنْظِرُهُمْ بِأَنَاتِكَ إِلَى الْإِنَابَةِ، وَ تَتْرُكُ مُعَاجَلَتَهُمْ إِلَى التَّوْبَةِ لِكَيْلَا يَهْلِكَ عَلَيْكَ هَالِكُهُمْ، وَ لَا يَشْقَى بِنِعْمَتِكَ شَقِيُّهُمْ إِلَّا عَنْ طُولِ الْإِعْذَارِ إِلَيْهِ، وَ بَعْدَ تَرَادُفِ الْحُجَّةِ عَلَيْهِ، كَرَماً مِنْ عَفْوِكَ يَا كَرِيمُ، وَ عَائِدَةً مِنْ عَطْفِكَ يَا حَلِيمُ. (10) أَنْتَ الَّذِي فَتَحْتَ لِعِبَادِكَ بَاباً إِلَى عَفْوِكَ، وَ سَمَّيْتَهُ التَّوْبَةَ، وَ جَعَلْتَ عَلَى ذَلِكَ الْبَابِ دَلِيلًا مِنْ وَحْيِكَ لِئَلَّا يَضِلُّوا عَنْهُ، فَقُلْتَ- تَبَارَكَ اسْمُكَ-: تُوبُوا إِلَى اللَّهِ تَوْبَةً نَصُوحاً عَسى‏ رَبُّكُمْ أَنْ يُكَفِّرَ عَنْكُمْ سَيِّئاتِكُمْ وَ يُدْخِلَكُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهَا الْأَنْهارُ. (11) يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ، نُورُهُمْ يَسْعى‏ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ، يَقُولُونَ: رَبَّنا أَتْمِمْ لَنا نُورَنا، وَ اغْفِرْ لَنا، إِنَّكَ عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ قَدِيرٌ. فَمَا عُذْرُ مَنْ أَغْفَلَ دُخُولَ ذَلِكَ الْمَنْزِلِ بَعْدَ فَتْحِ الْبَابِ وَ إِقَامَةِ الدَّلِيلِ! (12) وَ أَنْتَ الَّذِي زِدْتَ فِي السَّوْمِ عَلَى نَفْسِكَ لِعِبَادِكَ، تُرِيدُ رِبْحَ
ترجمه :


2 ) سوره مبارکه التحريم آیه 8
يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنوا توبوا إِلَى اللَّهِ تَوبَةً نَصوحًا عَسىٰ رَبُّكُم أَن يُكَفِّرَ عَنكُم سَيِّئَاتِكُم وَيُدخِلَكُم جَنّاتٍ تَجري مِن تَحتِهَا الأَنهارُ يَومَ لا يُخزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَالَّذينَ آمَنوا مَعَهُ ۖ نورُهُم يَسعىٰ بَينَ أَيديهِم وَبِأَيمانِهِم يَقولونَ رَبَّنا أَتمِم لَنا نورَنا وَاغفِر لَنا ۖ إِنَّكَ عَلىٰ كُلِّ شَيءٍ قَديرٌ
ترجمه :
ای کسانی که ایمان آورده‌اید بسوی خدا توبه کنید، توبه‌ای خالص؛ امید است (با این کار) پروردگارتان گناهانتان را ببخشد و شما را در باغهایی از بهشت که نهرها از زیر درختانش جاری است وارد کند، در آن روزی که خداوند پیامبر و کسانی را که با او ایمان آوردند خوار نمی‌کند؛ این در حالی است که نورشان پیشاپیش آنان و از سوی راستشان در حرکت است، و می‌گویند: «پروردگارا! نور ما را کامل کن و ما را ببخش که تو بر هر چیز توانائی!»

3 ) سوره مبارکه الأنعام آیه 160
مَن جاءَ بِالحَسَنَةِ فَلَهُ عَشرُ أَمثالِها ۖ وَمَن جاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلا يُجزىٰ إِلّا مِثلَها وَهُم لا يُظلَمونَ
ترجمه :
هر کس کار نیکی بجا آورد، ده برابر آن پاداش دارد، و هر کس کار بدی انجام دهد، جز بمانند آن، کیفر نخواهد دید؛ و ستمی بر آنها نخواهد شد.


مربوط به :بیانات در مراسم افتتاحیه‌ کنگره جهانى حضرت رضا (علیه‌السلام) در مشهد - 1365/04/28
عنوان فیش :دوران سخت امام سجاد علیه السلام
کلیدواژه(ها) : انسان ۲۵۰ ساله, حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
اغلب شخصیّت‌های بزرگ، سر در آخور تمنّیّات مادّی‌ای که به‌وسیله‌ی رجال حکومت برآورده میشد، داشتند. شخصیّت بزرگی مثل محمّدبن‌شهاب زُهری که یک روزگاری خودش شاگرد امام سجّاد هم بوده، وابسته‌ی به دستگاه شد؛ آن نامه‌ی معروف امام سجّاد به محمّدبن‌شهاب زُهری -که در تحف‌العقول و جاهای دیگر ثبت شده(۱)- یک نامه‌ای است برای تاریخ که نشان‌دهنده‌ی این است که چه وابستگی‌هایی برای شخصیّت‌های بزرگ بوده. امثال محمّدبن‌شهاب زیاد [بودند]. یک جمله‌ای را مرحوم مجلسی (رضوان الله‌ علیه) از ابن‌ابی‌الحدید نقل میکند که خیلی خوب است که عرض بکنم؛ اوّل مجلسی (علیه الرّحمة) در بحار از جابر -که ظاهراً جابربن‌عبدالله‌ است- نقل میکنند که امام سجّاد فرمود: مَا نَدرِی کَیفَ نَصنَعُ بِالنّاسِ اِن حَدَّثناهُم بِمَا سَمِعنا مِن رَسُولِ اللهِ (صلّی‌الله علیه و آله) ضَحِکُوا وَ اِن سَکَتنا لَم یَسَعنا؛(۲) [وقتی از رسول خدا روایت کنیم، مردم] نه‌فقط قبول نمیکنند، [بلکه] میخندند! بعد ماجرایی را ذکر میکند که حضرت حدیثی را برای جمعی نقل کردند و کسی در بین آن جمع بود که استهزا کرد و قبول نکرد آن حدیث را؛ بعد درباره‌ی سعیدبن‌مسیّب و زُهری، میگوید از منحرفین بودند -که البتّه در مورد سعیدبن‌مسیّب بنده قبول نمیکنم این را؛ دلایل دیگری دارد که جزو حواریّون امام بوده، امّا در مورد زُهری و خیلی‌های دیگر، همین‌جور است- بعد ابن‌ابی‌الحدید عدّه‌ی زیادی از شخصیّت‌ها و رجال آن زمان را میشمرد که اینها همه از اهل‌بیت منحرف بودند؛ بعد نقل میکند از امام سجّاد (علیه الصّلاة والسّلام) که فرمودند: «مَا بِمَکَّةَ وَ المَدِینَةِ عِشرُونَ رَجُلًا یُحِبُّنا»(۳) بیست نفر در همه‌ی مکّه و مدینه نیستند که ما را دوست داشته باشند؛ این وضع دوران امام سجّاد است در آن‌وقتی که ایشان میخواهد شروع کند به این کار عظیم. و این همان دورانی است که امام صادق (علیه الصّلاة و السّلام) بعدها فرمودند که «اِرتَدَّ النّاسُ بَعدَ الحُسَینِ اِلَّا ثَلاثَة»(۴) بعد از ماجرای عاشورا فقط سه نفر ماندند. این حدیث، سه نفر را اسم می‌آورد: ابوخالد الکابلی، یحیی بن امّ الطویل و جبیر بن مطعم، که علّامه‌ی شوشتری احتمال میدهند که جبیربن‌مطعم درست نیست و حکیم‌ابن‌جبیربن مطعم است؛ در بعضی از روایات یا شاید در بعضی از نقلها -که بنده الان درست یادم نیست و متأسّفانه نشد مراجعه کنم- محمّدبن‌جبیربن مطعم است؛ سه نفر. البتّه در بحار روایاتی هست که چهار نفر را ذکر میکند؛ در بعضی از روایات پنج نفر را ذکر میکند که همه‌ی اینها با همدیگر قابل جمع هم هست؛ این وضع امام سجّاد (علیه السّلام) است که در یک‌چنین زمینه‌ای و در یک‌چنین زمینه‌ی قفری، آن حضرت مشغول کار خودشان میشوند.
کلمات امام سجّاد، بیشترینش زهد است، بیشترینش معارف است، امّا معارف را هم باز در لباس دعا [مطرح کردند]؛ چون همان‌طور که گفتیم، اختناق در آن دوران و نامساعد بودن وقت، اجازه نمیداد که امام سجّاد بخواهند با آن مردم بی‌پرده و صریح و روشن حرف بزنند؛ نه‌فقط دستگاه‌ها نمیگذاشتند، [بلکه] مردم هم نمیخواستند؛ اصلاً آن جامعه، یک جامعه‌ی نالایق و تباه‌شده و ضایع‌شده‌ای بود که باید بازسازی میشد. از سال ۶۱ تا ۹۵، ۳۴ سال زندگى امام سجّاد این‌جورى گذشت. البتّه هر‌چه گذشته، وضع بهتر شده؛ لذا در همان حدیثِ «اِرتَدَّ النّاسُ بَعدَ الحُسَینِ» از امام صادق، در دنباله‌اش دارد: ثُمَّ اِنَّ النّاسَ لَحِقُوا وَ کَثُروا، بعد مردم ملحق شدند؛ و ما مى‌بینیم که همین‌جور است و دوران امام باقر که میرسد -که عرض خواهم کرد- وضع فرق کرده بود؛ این به‌خاطر زحمات ۳۵ ساله‌ى امام سجّاد است.
1 )
تحف العقول، ص: 274؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏75، ص: 132

كتابه [علی بن الحسین علیه السلام] إلى محمد بن مسلم الزهري يعظه؛ كَفَانَا اللَّهُ وَ إِيَّاكَ مِنَ الْفِتَنِ وَ رَحِمَكَ مِنَ النَّارِ فَقَدْ أَصْبَحْتَ بِحَالٍ يَنْبَغِي لِمَنْ عَرَفَكَ بِهَا أَنْ يَرْحَمَكَ فَقَدْ أَثْقَلَتْكَ نِعَمُ اللَّهِ بِمَا أَصَحَّ مِنْ بَدَنِكَ وَ أَطَالَ مِنْ عُمُرِكَ وَ قَامَتْ عَلَيْكَ حُجَجُ اللَّهِ بِمَا حَمَّلَكَ مِنْ كِتَابِهِ وَ فَقَّهَكَ فِيهِ مِنْ دِينِهِ وَ عَرَّفَكَ مِنْ سُنَّةِ نَبِيِّهِ مُحَمَّدٍ ص فَرَضِيَ لَكَ فِي كُلِّ نِعْمَةٍ أَنْعَمَ بِهَا عَلَيْكَ وَ فِي كُلِّ حُجَّةٍ احْتَجَّ بِهَا عَلَيْكَ الْفَرْضَ بِمَا قَضَى فَمَا قَضَى إِلَّا ابْتَلَى شُكْرَكَ فِي ذَلِكَ وَ أَبْدَى فِيهِ فَضْلَهُ عَلَيْكَ فَقَالَ لَئِنْ شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَ لَئِنْ كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذابِي لَشَدِيدٌ فَانْظُرْ أَيَّ رَجُلٍ تَكُونُ غَداً إِذَا وَقَفْتَ بَيْنَ يَدَيِ اللَّهِ فَسَأَلَكَ عَنْ نِعَمِهِ عَلَيْكَ كَيْفَ رَعَيْتَهَا وَ عَنْ حُجَجِهِ عَلَيْكَ كَيْفَ قَضَيْتَهَا وَ لَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ قَابِلًا مِنْكَ بِالتَّعْذِيرِ وَ لَا رَاضِياً مِنْكَ بِالتَّقْصِيرِ هَيْهَاتَ هَيْهَاتَ لَيْسَ كَذَلِكَ أَخَذَ عَلَى الْعُلَمَاءِ فِي كِتَابِهِ إِذْ قَالَ لَتُبَيِّنُنَّهُ لِلنَّاسِ وَ لا تَكْتُمُونَهُ وَ اعْلَمْ أَنَّ أَدْنَى مَا كَتَمْتَ وَ أَخَفَّ مَا احْتَمَلْتَ أَنْ آنَسْتَ وَحْشَةَ الظَّالِمِ وَ سَهَّلْتَ لَهُ طَرِيقَ الْغَيِّ بِدُنُوِّكَ مِنْهُ حِينَ دَنَوْتَ وَ إِجَابَتِكَ لَهُ حِينَ دُعِيتَ فَمَا أَخْوَفَنِي أَنْ تَكُونَ تَبُوءُ بِإِثْمِكَ غَداً مَعَ الْخَوَنَةِ وَ أَنْ تُسْأَلَ عَمَّا أَخَذْتَ بِإِعَانَتِكَ عَلَى ظُلْمِ الظَّلَمَةِ إِنَّكَ أَخَذْتَ مَا لَيْسَ لَكَ مِمَّنْ أَعْطَاكَ وَ دَنَوْتَ مِمَّنْ لَمْ يَرُدَّ عَلَى أَحَدٍ حَقّاً وَ لَمْ تَرُدَّ بَاطِلًا حِينَ أَدْنَاكَ وَ أَحْبَبْتَ مَنْ حَادَّ اللَّهَ أَ وَ لَيْسَ بِدُعَائِهِ إِيَّاكَ حِينَ دَعَاكَ جَعَلُوكَ قُطْباً أَدَارُوا بِكَ رَحَى مَظَالِمِهِمْ وَ جِسْراً يَعْبُرُونَ عَلَيْكَ إِلَى بَلَايَاهُمْ وَ سُلَّماً إِلَى ضَلَالَتِهِمْ دَاعِياً إِلَى غَيِّهِمْ سَالِكاً سَبِيلَهُمْ يُدْخِلُونَ بِكَ الشَّكَّ عَلَى‏ الْعُلَمَاءِ وَ يَقْتَادُونَ بِكَ قُلُوبَ الْجُهَّالِ إِلَيْهِمْ فَل
ترجمه :
خدا ما را و تو را از فتنه‌ها نگهدارد و بتو از دوزخ ترحم كند،تو امروز بوضعى افتادى كه سزا است هر كه تو را بدان حال بيند برايت طلب رحمت كند بتحقيق كه بار نعمت خدا بدوش تو سنگين شده كه بتو تنى سالم و عمرى دراز داده،حجتهاى خدا بر تو استوار است كه قرآن را ميدانى و فقه دينش را خوانده‌اى و سنت پيغمبرش را هم بتو فهمانيده و بر تو در برابر هر نعمتى كه بتو داده و هر حجتى كه در برابرت نهاده وظيفه‌اى مقرر داشته و منظورش اينست كه شكر تو را آزمايش كند در اين باره و فضل خود را بر تو آشكار سازد و فرموده است(7-ابراهيم)اگر شكر كنيد براى شما بيفزايم و اگر ناسپاسى كنيد راستى كه عذاب من سخت است. بنگر فرداى قيامت كه برابر خدا بايستى چگونه مردمى باشى‌؟آن روزى كه خدا از تو بپرسد نعمتهاى مرا چگونه رعايت كردى و در باره حجتهاى من چه قضاوت كردى.گمان مبر كه خدا از تو عذرى پذيرد و بتقصير تو راضى باشد،هيهات هيهات چنين نيست،خدا علماء را در قرآن خود مسئول دانسته آنگاه كه فرموده(184-آل عمران)بايد آن را براى مردم بيان كنيد و نهان نداريد و بدان كه كمترين كتمان حق و سبكترين بارى كه بر دوش دارى اينست كه بوحشت ظالم انس گرفتى و راه گمراهى را با نزديكى خودت بدو و اجابت دعوت او برايش هموار كردى،وه چه ميترسم كه فرداى قيامت بهمراه خائنان گرفتار گناه خود باشى و از اينكه هر چه بگيرى براى اعانت با ظلمه مسئول از آن باشى،تو مالى را گرفتى كه از ان تو نيست از آن دستى كه گرفتى و بكسى نزديك شدى كه باحدى حق او را رد نكرده و تو هم با تقرب باو هيچ باطلى را رد نكردى،تو دوست داشتى كسيرا كه با خدا ميجنگد،آيا چنان نيست كه تو را دعوت كردند و قطبى ساختند براى چرخاندن ستم خود و تو را پل ساختند تا از آن ببلا عبور كنند و تو را نردبان گمراهى خود نمودند و براه خود رفتند،تو را در باره علماء آل محمد بشك انداختند و بوسيله تو دل جهال را براى خود صيد كردند و اخص وزيران و نيرومندترين يارانشان باندازه تو روپوش بر فساد آنها ننهاد و دل خاصه و عامه را بسوى آنها جلب نكرد،چه بسيار كم بتو مزد دادند در برابر آنچه از تو گرفتند و چه گرفتند و چه كم براى تو آباد كردند،و چگونه باشد آنچه بر تو خراب كردند،و خود را بپا ديگرى برايت آن را نپايد،و چون مرد مسئولى خود را محاسبه كنو ببين چگونه قدردانى كنى از كسى كه بتو غذا داده و علم آموخته خرد يا كلان وه چه م

2 )
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏3، ص: 234؛
مرآة العقول في شرح أخبار آل الرسول، ج‏14، ص: 205؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏46، ص: 142؛

عَنْ عَمْرِو بْنِ شِمْرٍ عَنْ جَابِرٍ قَالَ قَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع مَا نَدْرِي كَيْفَ نَصْنَعُ بِالنَّاسِ إِنْ حَدَّثْنَاهُمْ بِمَا سَمِعْنَا مِنْ رَسُولِ اللَّهِ ص ضَحِكُوا وَ إِنْ سَكَتْنَا لَمْ يَسَعْنَا قَالَ فَقَالَ ضَمْرَةُ بْنُ مَعْبَدٍ حَدِّثْنَا فَقَالَ هَلْ تَدْرُونَ مَا يَقُولُ عَدُوُّ اللَّهِ إِذَا حُمِلَ عَلَى سَرِيرِهِ قَالَ فَقُلْنَا لَا قَالَ فَإِنَّهُ يَقُولُ لِحَمَلَتِهِ أَ لَا تَسْمَعُونَ أَنِّي أَشْكُو إِلَيْكُمْ عَدُوَّ اللَّهِ خَدَعَنِي وَ أَوْرَدَنِي ثُمَّ لَمْ يُصْدِرْنِي وَ أَشْكُو إِلَيْكُمْ إِخْوَاناً وَاخَيْتُهُمْ فَخَذَلُونِي وَ أَشْكُو إِلَيْكُمْ أَوْلَاداً حَامَيْتُ عَنْهُمْ فَخَذَلُونِي وَ أَشْكُو إِلَيْكُمْ دَاراً أَنْفَقْتُ فِيهَا حَرِيبَتِي فَصَارَ سُكَّانُهَا غَيْرِي فَارْفُقُوا بِي وَ لَا تَسْتَعْجِلُوا قَالَ فَقَالَ ضَمْرَةُ يَا أَبَا الْحَسَنِ إِنْ كَانَ هَذَا يَتَكَلَّمُ بِهَذَا الْكَلَامِ يُوشِكُ أَنْ يَثِبَ عَلَى أَعْنَاقِ الَّذِينَ يَحْمِلُونَهُ قَالَ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ ع اللَّهُمَّ إِنْ كَانَ ضَمْرَةُ هَزِئَ مِنْ حَدِيثِ رَسُولِ اللَّهِ ص فَخُذْهُ أَخْذَةَ أَسَفٍ قَالَ فَمَكَثَ أَرْبَعِينَ يَوْماً ثُمَّ مَاتَ فَحَضَرَهُ مَوْلًى لَهُ قَالَ فَلَمَّا دُفِنَ أَتَى عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع فَجَلَسَ إِلَيْهِ فَقَالَ لَهُ مِنْ أَيْنَ جِئْتَ يَا فُلَانُ قَالَ مِنْ جِنَازَةِ ضَمْرَةَ «1» فَوَضَعْتُ وَجْهِي عَلَيْهِ حِينَ سُوِّيَ عَلَيْهِ فَسَمِعْتُ صَوْتَهُ وَ اللَّهِ أَعْرِفُهُ كَمَا كُنْتُ أَعْرِفُهُ وَ هُوَ حَيٌّ يَقُولُ وَيْلَكَ يَا ضَمْرَةَ بْنَ مَعْبَدٍ الْيَوْمَ خَذَلَكَ كُلُّ خَلِيلٍ وَ صَارَ مَصِيرُكَ إِلَى الْجَحِيمِ فِيهَا مَسْكَنُكَ وَ مَبِيتُكَ وَ الْمَقِيلُ. قَالَ فَقَالَ عَلِيُّ بْنُ اَلْحُسَيْنِ عَلَيْهِمَا السَّلاَمُ أَسْأَلُ اَللَّهَ اَلْعَافِيَةَ هَذَا جَزَاءُ مَنْ يَهْزَأُ مِنْ حَدِيثِ رَسُولِ اَللَّهِ صَلَّى اَللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ .
ترجمه :
ما نميدانيم با مردم چه معامله كنيم اگر نقل كنيم هر چه از پيامبر شنيده‌ايم ميخندند اگر نقل نكنيم طاقت نمى‌آوريم ضمرة بن معيد گفت نقل كنيد. فرمود وقتى دشمن خدا را در تابوت ميگذارند و بگورستان ميبرند ميدانيد چه ميگويد؟گفتند نه.فرمود بكسانى كه او را بر شانه گرفته‌اند ميگويد نميشنويد من شكايت دشمن خدا را بشما ميكنم مرا باين ورطه كشاند و نجاتم نداد من شاكى هستم از دوستانى كه با آنها دوستى كردم مرا خوار نمودند و از اولادى كه حمايت از آنها نمودم مرا ذليل نمودند و از خانه‌اى كه ثروتم را خرج آبادى آن خانه كردم ديگران آنجا ساكن شدند بمن رحم كنيد اين قدر عجله نكنيد. ضمره گفت اگر بتواند اين طور صحبت كند ممكن است حركت كند و روى شانه حاملين بنشيند.على بن الحسين فرمود خدايا اگر ضمره مسخره ميكند حديث پيامبرت را از او انتقام بگير.چهل روز زنده بود پس از آن فوت شد غلامش در سر جنازه‌اش بود پس از دفن خدمت زين العابدين عليه السلام رسيد امام فرمود از كجا مى‌آئى‌؟گفت از دفن ضمره صورتم را روى قبرش گذاشتم وقتى خاك بر او انباشتند صدايش را شنيدم كه كاملا آن صدا را در زمان زندگى‌اش مى‌شناختم.ميگفت واى بر تو اى ضمره بن معيد امروز هر دوست كه داشتى خوارت كرد و عاقبت رهسپار جهنم شدى در آن محل پناهگاه و خوابگاه ابدى تو است. على بن الحسين عليه السلام فرمود از خدا درخواست عافيت ميكنم اين جزاى كسى كه مسخره كند حديث رسول خدا را.

3 )
شرح نهج البلاغة لابن أبي الحديد، ج‏4، ص: 104؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏46، ص: 143

َ رَوَى أَبُو عُمَرَ النَّهْدِيُّ قَالَ سَمِعْتُ عَلِيَّ بْنَ الْحُسَيْنِ ع يَقُولُ مَا بِمَكَّةَ وَ الْمَدِينَةِ عِشْرُونَ رَجُلًا يُحِبُّنَا
ترجمه :


4 )
الإختصاص، شیخ مفید، ص: 64؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏46، ص: 144

عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ يُونُسَ عَنْ جَمِيلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ارْتَدَّ النَّاسُ بَعْدَ الْحُسَيْنِ ع إِلَّا ثَلَاثَة ً أَبُو خَالِدٍ الْكَابُلِيُّ وَ يَحْيَى ابْنُ أُمِّ الطَّوِيلِ وَ جُبَيْرُ بْنُ مُطْعِمٍ ثُمَّ إِنَّ النَّاسَ لَحِقُوا وَ كَثُرُوا وَ كَانَ يَحْيَى ابْنُ أُمِّ الطَّوِيلِ يَدْخُلُ مَسْجِدَ رَسُولِ اللَّهِ ص وَ يَقُولُ كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ.
ترجمه :


5 )
تحف العقول، ص: 272؛ 
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏75، ص: 128

و من كلامه [علی بن الحسین علیه السلام] في الزهد إِنَّ عَلَامَةَ الزَّاهِدِينَ فِي الدُّنْيَا الرَّاغِبِينَ فِي الْآخِرَةِ تَرْكُهُمْ كُلَّ خَلِيطٍ وَ خَلِيلٍ وَ رَفْضُهُمْ كُلَّ صَاحِبٍ لَا يُرِيدُ مَا يُرِيدُونَ أَلَا وَ إِنَّ الْعَامِلَ لِثَوَابِ الْآخِرَةِ هُوَ الزَّاهِدُ فِي عَاجِلِ زَهْرَةِ الدُّنْيَا الْآخِذُ لِلْمَوْتِ أُهْبَتَه‏
ترجمه :
نشانه زاهدان در دنيا و مشتاقان بآخرت ترك هر معاشر و دوستى و هر همصحبتى است كه با آنها هم آهنگ نيستند، آنكه براى آخرت كار كند هم آنست كه در خوشى نقد دنيا بيرغبت است و آماده براى مرگ است

6 )
تحف العقول، النص، ص: 391؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏1، ص: 144

ِ إِنَّ جَمِيعَ مَا طَلَعَتْ عَلَيْهِ الشَّمْسُ فِي مَشَارِقِ الْأَرْضِ وَ مَغَارِبِهَا بَحْرِهَا وَ بَرِّهَا وَ سَهْلِهَا وَ جَبَلِهَا عِنْدَ وَلِيٍّ مِنْ أَوْلِيَاءِ اللَّهِ وَ أَهْلِ الْمَعْرِفَةِ بِحَقِّ اللَّهِ كَفَيْ‏ءِ الظِّلَال‏ ثُمَّ قَالَ [علی بن الحسین علیه السلام] أَ وَ لَا حُرٌّ يَدَعُ هَذِهِ اللُّمَاظَةَ لِأَهْلِهَا «4» يَعْنِي الدُّنْيَا فَلَيْسَ لِأَنْفُسِكُمْ ثَمَنٌ إِلَّا الْجَنَّةُ فَلَا تَبِيعُوهَا بِغَيْرِهَا فَإِنَّهُ مَنْ رَضِيَ مِنَ اللَّهِ بِالدُّنْيَا فَقَدْ رَضِيَ بِالْخَسِيسِ.
ترجمه :
على بن حسين عليهما السّلام فرمود: همانا هر آنچه كه در شرق و غرب دنيا از دريا گرفته تا خشكى دشت و كوه آن كوه خورشيد بر آن تابيده نزد دوستى از دوستداران خدا و معرفت داران به حقّ خدا همچون بازگشت سايه است. پس آنگاه فرمود: آيا آزاده‏اى نيست كه اين ته‏مانده جويده شده- يعنى دنيا- را براى اهلش واگذارد؟ جان‏هاى شما را قيمتى جز بهشت نباشد؛ پس به غير آن نفروشيد؛ چرا كه هر كه از خدا به دنيا خشنود شود بى‏گمان به چيزى پست خشنود شده است.


مربوط به :بیانات در مراسم افتتاحیه‌ کنگره جهانى حضرت رضا (علیه‌السلام) در مشهد - 1365/04/28
عنوان فیش :توجه امام سجاد علیه السلام به کادرسازی
کلیدواژه(ها) : انسان ۲۵۰ ساله, حضرت امام سجاد (علیه‌السلام), زندگی ائمه اطهار (علیهم السلام)
نوع(ها) : حدیث

متن فیش :
در کلمات امام سجّاد توجّه به کادرسازى هم هست. در کتاب شریف تحف‌العقول، چند مورد کلام طویل از امام سجّاد نقل شده. بنده متأسّفانه وقت نکردم به کتابهاى دیگر نگاه کنم و اگر نمونه‌هاى دیگرى از این کلمات از امام سجّاد هست، پیدا کنم؛ گمان هم نمیکنم باشد، یا زیاد باشد؛ کلمات کوتاه چرا، امّا کلمات بلند، مثل آن دو سه مورد حدیثِ مفصّلى که در تحف‌العقول از امام سجّاد نقل شده، دیگر فکر نمیکنم باشد. لحن این احادیث و خطاب این احادیث نشان‌‌دهنده‌‌ى کارى است که امام سجّاد میکرده؛ یکى از اینها معلوم است که خطاب به عامّه‌ى مردم است؛ اوّلش «ایّها النّاس» است و با «ایّها النّاس» شروع میشود؛ در این خطاب، تذکّر به معارف اسلامى است؛ حضرت در این حدیث مفصّل میفرمایند که وقتى انسان را در قبر میگذارند، از ربّ او سؤال میکنند، از پیغمبر او سؤال میکنند، از دنیاى او سؤال میکنند، از امام او سؤال میکنند؛ این یک لحن ملایم و رقیقى است که به درد عامّه‌ى مردمى که در حیطه‌ى تبلیغات امام سجّاد قرار میگرفتند، میخورد؛ امّا یک حدیث دیگر هست که جور دیگرى شروع میشود و مضمون آن هم نشان میدهد که مال خواص است؛ اولش این‌جورى شروع میشود: کَفانا اللّهُ وَ اِیّاکُم کَیدَ الظّالِمینَ وَ بَغیَ الحاسِدینَ وَ بَطشَ الجَبّارینَ لا یَفتِنَنَّکُمُ الطَّواغیت؛(1) این مال عامّه‌ى مردم نیست، مشخّص است که مال یک عدّه‌ى خاصّى است. میشود حدس زد که امام در طول این مدّت یا در دوره‌هاى مختلف و در سالهاى مختلف، یا با جمعهاى مختلف، دو سه‌ جور بیان و تعلیمات داشتند؛ بعضى‌اش آن‌جور است، بعضى‌اش این‌جور است؛ در بعضى هم اشاره‌ى به دستگاه حاکم و طواغیت زمان هست، در بعضى نه، فقط به کلّیّات و مسائل اسلامى اکتفا شده و لاغیر.
این زندگى امام سجّاد است که در طول این ۳۵ سال، آرام آرام ، آن مردم غافل و بى‌خبر را از چنگ شهوات از یک طرف، و تسلّط دستگاه‌هاى جبّار از یک طرف، و کمند علماى سوءِ وابسته‌ى به دستگاه‌ها از یک طرف، کنار میکشد و از آن محیط تاریک و ظلمانى نجات میدهد و مجموعاً یک عدّه و یک مجموعه‌ى مؤمن علاقه‌مند صالحى را که بتوانند قاعده‌اى بشوند براى کارهاى آینده، به ‌وجود بیاورد؛ این زندگى امام سجّاد است. البتّه جزئیّات زندگى آن حضرت، جاى بحث چندساعته‌ى جداگانه‌اى دارد که بنده بحث هم کرده‌ام و ساعتهاى متمادى راجع به زندگى امام سجّاد صحبت کرده‌ام؛ الان بیش از این اشاره در بحث کنونى ما نمیگنجد.
1 )
تحف العقول، ص: 252؛ 
الكافي (ط - الإسلامية)، ج‏8، ص: 14؛
بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج‏75، ص: 148؛

كَفَانَا اللَّهُ وَ إِيَّاكُمْ كَيْدَ الظَّالِمِينَ وَ بَغْيَ الْحَاسِدِينَ وَ بَطْشَ الْجَبَّارِينَ أَيُّهَا الْمُؤْمِنُونَ لَا يَفْتِنَنَّكُمُ الطَّوَاغِيتُ وَ أَتْبَاعُهُمْ مِنْ أَهْلِ الرَّغْبَةِ فِي الدُّنْيَا الْمَائِلُونَ إِلَيْهَا الْمَفْتُونُونَ بِهَا الْمُقْبِلُونَ عَلَيْهَا وَ عَلَى حُطَامِهَا الْهَامِدِ وَ هَشِيمِهَا الْبَائِدِ غَداً وَ احْذَرُوا مَا حَذَّرَكُم‏ اللَّهُ مِنْهَا وَ ازْهَدُوا فِيمَا زَهَّدَكُمُ اللَّهُ فِيهِ مِنْهَا وَ لَا تَرْكَنُوا إِلَى مَا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا رُكُونَ مَنْ أَعَدَّهَا دَاراً وَ قَرَاراً وَ بِاللَّهِ إِنَّ لَكُمْ مِمَّا فِيهَا عَلَيْهَا دَلِيلًا «1» مِنْ زِينَتِهَا وَ تَصْرِيفِ أَيَّامِهَا وَ تَغْيِيرِ انْقِلَابِهَا وَ مَثُلَاتِهَا وَ تَلَاعُبِهَا بِأَهْلِهَا إِنَّهَا لَتَرْفَعُ الْخَمِيلَ وَ تَضَعُ الشَّرِيفَ وَ تُورِدُ النَّارَ أَقْوَاماً غَداً فَفِي هَذَا مُعْتَبَرٌ وَ مُخْتَبَرٌ وَ زَاجِرٌ لِمُنْتَبِهٍ وَ إِنَّ الْأُمُورَ الْوَارِدَةَ عَلَيْكُمْ فِي كُلِّ يَوْمٍ وَ لَيْلَةٍ مِنْ مُظْلِمَاتِ الْفِتَنِ وَ حَوَادِثِ الْبِدَعِ وَ سُنَنِ الْجَوْرِ وَ بَوَائِقِ الزَّمَانِ وَ هَيْبَةِ السُّلْطَانِ وَ وَسْوَسَةِ الشَّيْطَانِ لَتُثَبِّطُ الْقُلُوبَ عَنْ نِيَّتِهَا وَ تُذْهِلُهَا عَنْ مَوْجُودِ الْهُدَى وَ مَعْرِفَةِ أَهْلِ الْحَقِّ إِلَّا قَلِيلًا مِمَّنْ عَصَمَ اللَّهُ جَلَّ وَ عَزَّ فَلَيْسَ يَعْرِفُ تَصَرُّفَ أَيَّامِهَا وَ تَقَلُّبَ حَالاتِهَا وَ عَاقِبَةَ ضَرَرِ فِتْنَتِهَا إِلَّا مَنْ عَصَمَ اللَّهُ وَ نَهَجَ سَبِيلَ الرُّشْدِ وَ سَلَكَ طَرِيقَ الْقَصْدِ ثُمَّ اسْتَعَانَ عَلَى ذَلِكَ بِالزُّهْدِ فَكَرَّرَ الْفِكْرَ وَ اتَّعَظَ بِالْعِبَرِ وَ ازْدَجَرَ فَزَهِدَ فِي عَاجِلِ بَهْجَةِ الدُّنْيَا وَ تَجَافَى عَنْ لَذَّاتِهَا وَ رَغِبَ فِي دَائِمِ نَعِيمِ الْآخِرَةِ- وَ سَعى‏ لَها سَعْيَها وَ رَاقَبَ الْمَوْتَ وَ شَنَأَ الْحَيَاةَ مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ فَعِنْدَ ذَلِكَ نَظَرَ إِلَى مَا فِي الدُّنْيَا بِعَيْنٍ نَيِّرَةٍ حَدِيدَةِ النَّظَرِ وَ أَبْصَرَ حَوَادِثَ الْفِتَنِ وَ ضَلَالَ الْبِدَعِ وَ جَوْرَ الْمُلُوكِ الظَّلَمَةِ فَقَدْ لَعَمْرِي اسْتَدْبَرْتُمْ مِنَ الْأُمُورِ الْمَاضِيَةِ فِي الْأَيَّامِ الْخَالِيَةِ
ترجمه :
خداوند توطئه ستمگران و تجاوز حسودان و سختگيرى زورگويان را از ما و شما جلو گيرد. اى مؤمنان مبادا طاغوتان (و سركشان) و پيروان آنان كه شيفتگان دنيايند و دل در گرو آن نهاده‏اند راه شما را بزنند، آنان كه خود فريب خورده دنيايند و بدان كالاى پوسيده و خس و خاشاك كه فردا نابود مى‏شود روى دارند. از آنچه از دنيا كه خداوند از آنتان بر حذر داشته بپرهيزيد و بدان چه شما را بدان بى‏رغبت خواسته و خوانده بى‏رغبتى ورزيد. و بدان چه در اين دنياست چونان كسى كه آن را دار قرار و خانه پايدار شمرده تكيه نكنيد. «2» به خدا سوگند هر آنچه در اين دنياست (خود) براى شما دليلى بر ضدّ آن باشد، از آرايشهايش گرفته تا گردش روزگارش و دگرگونى و انقلابش و عبرتهايش و بازيگريهايش با دوستدارانش، به راستى دنيا گمنام فرودست را بر فراز كشاند و نامدار فرادست‏ را زير دست نشاند و فردا مردمانى را به دوزخ براند. پس در همين (نكته) براى هشيار «3» دل آگاه عبرتى و آزمايشى و موجب بازدارنده‏اى است. پس اين رويدادها كه هر روز و هر شب براى شما پيش مى‏آيد از تيره فتنه‏ها «4» و حوادث نوبه نو و روشهاى ستمگرانه و ناگواريهاى روزگار و هراسناكى سلطان و افسونگرى شيطان، دلها را از آهنگ خود باز دارد «5» و از (فيض بردن از) هدايت موجود «6» (و امام و رهنماى حاضر) و شناختن اهل حقّ مانع آيد، مگر اندك كسانى كه خداوند عزّ و جلّشان نگه مى‏دارد، و هيچ كس دگرگونى روزگار و تغيير حالات و نتيجه گزند فتنه‏هايش را به درستى نداند مگر آنكه خدايش نگهدارد و به راه هدايت رود و جادّه ميانه (و راست) را بپيمايد، سپس در اين رهسپارى از زهد و پارسايى مدد جويد و بسيار بينديشد و از عبرتها پند گيرد و (از گناه) بازايستد و به خرّمى و طراوت زودگذر دنيا بى‏علاقه باشد و از لذّتهاى آن چشم پوشد و به نعمت جاودانه آخرت رغبت ورزد و تمام كوشش خود را برايش بكار برد و نگران مرگ، و دشمن همزيستى با گروه ستمگران باشد. در اين صورت به جهان با ديده‏اى روشن «7» و نظرى تيز و حقيقت شكاف بنگرد و به فتنه‏هاى نو به نو و بدعتهاى گمراه‏كننده و ستم شاهان ستمكار با دلى بينا و آگاه نظر كند. به جان خودم شما از كارهاى گذشته دورانهاى پيشين چندان فتنه‏هاى انبوه و آلودگيهاى آنها را پشت سر گذاشته‏ايد كه براى كناره جستن از گمراهان و بدعتگزاران و اهل جور و فساد به ناحق در زمين، بتوانيد از آن دليل گير