newspart/index2
کارگزاران نظام / مسئولیت/خدمت/کارگزاری / کارگزار نظام/مسئولان نظام/مسئولان
طراحی این صفحه تغییر کرده است، برای ارجاع به صفحه‌ی قبلی اینجا کلیک کنید.
تأثیرگذار بودن ذکر مستمر در کارهای فردی و اجتماعی

در کلامی منسوب به امیرالمؤمنین [هست]: مَن عَمَرَ قَلبَهُ بِدَوامِ الذِّکرِ حَسُنَت‌ اَفعالُهُ‌ فِی‌ السِّرِّ وَ الجَهرِ»؛(1) دوام ذکر و به ‌طور مستمر ذاکر بودن، موجب میشود عمل ما ــ هم عملِ پنهانی ما و کاری که خودمان در دلمان، در داخل خانواده‌مان، ‌در اتاق خلوتمان انجام میدهیم، هم عملی که در محیط اجتماعی انجام میدهیم ــ نیکو بشود، خوب بشود... حالا ما ‌مسئولین کشور هستیم دیگر؛ یک بخشی از کارهای جاری کشور... به عهده‌ی این مجموعه‌ای است که اینجا تشریف دارید ‌و همه اینجا جمع شده‌ایم. کارِ ما چیست؟ «خدمت به مردم». کار ما چیست؟ «اداره‌ی خوب کشور»؛ پس «حَسُنَت‌ اَفعالُهُ‌ ‌فِی‌ السِّرِّ وَ الجَهر» در مورد ما این است. اگر ذکرالله داشته باشیم، تأثیر میگذارد در کار خدمت به مردم که مسئولیّت بزرگ ‌ما پیش خدای متعال است. این «خدمت» را در دعاها هم می‌بینیم. در دعای مبارک کمیل [میفرماید]: اَسأَلُکَ بِحَقِّکَ وَ ‌قُدسِکَ وَ اَعظَمِ صِفاتِکَ وَ اَسمائِکَ اَن تَجعَلَ اَوقاتى مِنَ اللَیلِ وَ النَّهارِ بِذِکرِکَ مَعمورَةً وَ بِخِدمَتِکَ مَوصولَة؛ ذکر و خدمت، ‌با هم می‌آید. وَ اَعمالى عِندَکَ مَقبولَةً حَتّىٰ تَکونَ اَورادى وَ اَعمالى کُلُّها وِرداً واحِداً وَ حالى فى خِدمَتِکَ سَرمَدا؛ دائم در ‌خدمتِ تو باشم. باز بعدش [میفرماید]: قَوِّ عَلىٰ خِدمَتِکَ جَوارِحى وَ اشدُد عَلَى العَزیمَةِ جَوانِحى وَ هَب لِىَ الجِدَّ فى ‌خَشیَتِکَ وَ الدَّوامَ فِى الاِتِّصالِ بِخِدمَتِک؛(2) باز «خدمت»؛ ببینید، تمامش خدمت است.‌1402/01/15

1 )
غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد آمدی، ص ۶۴۴ (با اندکی تفاوت)‏

مَن عَمَرَ قَلبَهُ بِدَوامِ الذِّکرِ حَسُنَت‌ اَفعالُهُ‌ فِی‌ السِّرِّ وَ الجَهرِ ‏
ترجمه:
‏«هر کس دلش را با پیوستگىِ یاد [خدا] آباد کند، کارهایش در نهان و آشکار، نیکو خواهند شد.»‏
2 )
مصباح‌المتهجّد، شیخ طوسی، ج ۲، ص ۸۴۹ (دعای کمیل)

أَسْأَلُكَ بِحَقِّكَ وَقُدْسِكَ وَأَعْظَمِ صِفاتِكَ وَأَسْمائِكَ، أَنْ تَجْعَلَ أَوْقاتِى مِنَ اللَّيْلِ وَالنَّهارِ بِذِكْرِكَ مَعْمُورَةً، وَبِخِدْمَتِكَ مَوْصُولَةً؛ ‏وَأَعْمالِى عِنْدَكَ مَقْبُولَةً، حَتَّىٰ تَكُونَ أَعْمالِى وَأَوْرادِى كُلُّها وِرْداً وَاحِداً، وَحالِى فِى خِدْمَتِكَ سَرْمَداً . يَا سَيِّدِى يَا مَنْ عَلَيْهِ ‏مُعَوَّلِى، يَا مَنْ إِلَيْهِ شَكَوْتُ أَحْوالِى، يَا رَبِّ يَا رَبِّ يَا رَبِّ، قَوِّ عَلىٰ خِدْمَتِكَ جَوارِحِى، وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوانِحِى، وَهَبْ لِىَ ‏الْجِدَّ فِى خَشْيَتِكَ، وَالدَّوامَ فِى الاتِّصالِ بِخِدْمَتِكَ.‏
ترجمه:
‏ خِدْمَتِكَ جَوارِحِى، وَاشْدُدْ عَلَى الْعَزِيمَةِ جَوانِحِى، وَهَبْ لِىَ الْجِدَّ فِى خَشْيَتِكَ، وَالدَّوامَ فِى الاتِّصالِ بِخِدْمَتِكَ.‏ ‏«ای خدای من، ای سرور من، ای مولای من و اختیاردارم، ای کسی که مهارم به دست اوست، ای آگاه از پریشانی و ‏ناتوانی‌ام، ای دانای تهیدستی و ناداری‌ام، پروردگارا! پروردگارا! پروردگارا! از تو درخواست می‌کنم به حقّت و قداست و ‏پاکی‌ات و بزرگ‌ترین صفات و نام‌هایت که همه اوقاتم را از شب و روز به یادت آباد کنی و به خدمتگزاری‌ات پیوسته ‏بداری؛ و اعمالم را در پیشگاهت پذیرفته قراردهی تا آنکه اعمال و اورادم هماهنگ و همسو و همه ورد واحدی باشد و حالم ‏در خدمت تو پاینده گردد، ای سرور من، ای آن‌که بر او تکیه دارم، ای آن‌که شکایت حالم را تنها به‌سوی او برم، ای ‏پروردگارم، ای پروردگارم، ای پروردگارم، اعضایم را در راه خدمتت نیرو بخش و دلم را بر عزم و همّتت محکم کن و ‏کوشش در راستای پروایت و دوام در پیوستن به خدمتت را به من ارزانی دار...»‏
لینک ثابت
خدمت به خدا یعنی خدمت به پیشبرد اهداف الهی ‌

‌«خدمت به خدا» یعنی چه؟ خدا که به خدمت من و شما احتیاجی ندارد؛ «خدمت به خدا» یعنی خدمت به زندگی، خدمت ‌به مردم، خدمت به خلق‌الله، خدمت به پیشبرد اهداف؛ این وظیفه‌ی اساسی ما است که در دعاها [هم] تکرار شده، گفته ‌شده. آنچه ما به آن میگوییم «احسان به مردم»، بخشی از این خدمت به مردم است: اِنَّ اللَهَ یَأمُرُ بِالعَدلِ وَ الاِحسان.(1) ‌خب، [در باب] این احسان، یک روایتی هست از کلام امیرالمؤمنین (علیه السّلام) که این را هم باز من از غررالحکم نقل ‌میکنم؛ میفرماید: اَحَقُّ النّاسِ بِالاِحسانِ مَن اَحسنَ اللهُ اِلَیهِ وَ بَسَطَ بِالقُدرَةِ یَدَیه؛(2) همه باید احسان کنند، همه باید ‌نیکوکاری کنند، خدمت کنند، امّا آن که از همه شایسته‌تر است به این وظیفه آن کسی است که خدا به او قدرتِ کار داده، ‌مثل شما. شما مدیرید؛ بعضی در اداره‌ی افکار مردم، بعضی در اداره‌ی کارهای مردم؛ این بسط ید است، این قدرت شما ‌است. در جمهوری اسلامی، خدای متعال به مردم مؤمن این امکان را داده است که بر طبق آئین اسلام و بر طبق ‌خواسته‌های اسلام بتوانند به مردم خدمت کنند؛ این بهترین فرصت است. پس این، مهم‌ترین کار ما است؛ مهم‌ترین ‌مایه‌ی امتحان الهی ما است؛ و خدای متعال ما را امتحان میکند.‌1402/01/15

1 ) سوره مبارکه النحل آیه 90
إِنَّ اللَّهَ يَأمُرُ بِالعَدلِ وَالإِحسانِ وَإيتاءِ ذِي القُربىٰ وَيَنهىٰ عَنِ الفَحشاءِ وَالمُنكَرِ وَالبَغيِ ۚ يَعِظُكُم لَعَلَّكُم تَذَكَّرونَ
ترجمه:
خداوند به عدل و احسان و بخشش به نزدیکان فرمان می‌دهد؛ و از فحشا و منکر و ستم، نهی می‌کند؛ خداوند به شما اندرز می‌دهد، شاید متذکّر شوید!
2 )
غرر الحکم و درر الکلم، عبدالواحد بن محمد آمدی، ،ص ۳۸۷‏

أحَقُّ النّاسِ بالإحْسانِ مَن أحْسَنَ اللّهُ إلَيهِ، و بَسَطَ بالقُدْرَةِ يَدَيهِ‏
ترجمه:
‏«سزاوارترين مردم به نيكى كردن، كسى است كه خداوند به او نيكى كرده و قدرت در اختيارش نهاده است.»‏
لینک ثابت
نازل شدن برکت الهی در صورت اهمیت دادن به اعمال عبادی

من و شما که مسئولیّت داریم در نظام جمهوری اسلامی، اگر فرضاً حتّی در زندگی شخصی خودمان هم آن جور هستیم ــ حالا مثلاً گاهی انسان خیلی تقیّدات زیادی ندارد ــ وقتی وارد جرگه‌ی کارگزاری شدیم، بایستی مراقبتمان بالا برود. شما مثلاً اهمّیّتی به نماز شب و نافله‌ی شب و سحرخیزی و مانند اینها نمیدادید؛ [امّا] حالا که مدیر شدید باید اهمّیّت بدهید. باید آن چیزی را که شما را به خدا متّصل میکند، در دوره‌ی مسئولیّت افزایش بدهید. من و شما در فعل و ترک خودمان بایستی حضور پروردگار را حس کنیم؛ اگر این [طور] شد، آن وقت برکات الهی نازل خواهد شد. همان آیه‌ی شریفه‌ی سوره‌ی هود که برکات آسمان بر ما نازل خواهد شد. برکات آسمان فقط باران نیست؛ همه چیز، [از جمله] رحمت الهی: خَیرُکَ اِلَینا نازِل.(1) و این توجّه من و شما، هم برای مردم، برای نظام جمهوری اسلامی و برای کشور مفید است، هم برای خودمان؛ دل خود ما را هم به معنویّت نزدیک میکند، به حیات طیّبه‌ی الهی نزدیک میکند. خب این هم حالا این تذکّراتی که عرض کردم که بنده خودم بیش از همه‌ی شما به این تذکّرات احتیاج دارم. خداوند ان‌شاءالله توفیق بدهد، کمک کند که ان‌شاءالله این تذکّرات در دل خود ما اثر کند.1401/01/23

1 )
مصباح‌المتهجّد و سلاح‌المتعبّد، شیخ طوسی، ج‌۲، ص ۵۸۶

خَیرُکَ اِلَینا نازِل
ترجمه:
«خیر تو بر ما سرازیر است...»
لینک ثابت
مسئولان در قیامت دست بسته محشور میشوند

عن النّبیّ صلَّى ‌اللَّه علیه و آله قال: لا یُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلى عَشَرَةٍ فَما فَوقَهُم‌ اِلّا جِی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه
این حدیث درباره‌ی بنده و امثال بنده است؛
[رسول اکرم صلّی اللّه علیه و آله] فرمود که هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر ریاست و امارت داشته باشد ــ هر کسی که بر ده نه حالا بر هشتاد میلیون نفر امارت و ریاست داشته باشد؛ ــ «اِلّا جی‌ءَ بِهِ یَومَ القیامَةِ مَغلولَةً یَدُهُ اِلىٰ عُنُقِه‌»، [مگر اینکه] این آدمِ رئیس را که این‌قدر در دنیا محترم است و رئیس است و مدیر است، ‌چنین آدمی را در روز قیامت وقتی که می‌آورند، دست او را به گردنش بسته‌اند؛ یعنی دست‌بسته او را وارد محشر میکنند، آن هم به این شکل که دستش به گردنش بسته است. نفْس این مسئولیّت و آمریّت و ریاست، یک تبعاتی دارد که ایجاب میکند این را.
در آن حوزه‌ِی مأموریّت که ما آنجا رئیسیم، مدیریم، یک کاره‌ای هستیم، بعضی از کارها انجام میگیرد که ما میتوانستیم مانع آن بشویم و نشدیم؛ حالا یا غفلت کردیم [وارد] نشدیم، یا از روی تنبلی وارد نشدیم؛ این کار خلاف، زیر نظر ما و در پُست نگهبانی ما انجام گرفت ــ پُست نگهبانی ما است دیگر ــ یا بعضی از کارها باید انجام میگرفت در حوزه‌ی مأموریّت ما که انجام نگرفت؛ یا به‌خاطر اینکه ما نفهمیدیم، دقّت نکردیم، تعقیب نکردیم، مشورت نکردیم، پرس‌و‌جو نکردیم و ندانستیم، یا نه، دانستیم، تنبلی کردیم، امروز و فردا کردیم، [گفتیم] حالا ان‌شاءاللّه بعداً، فردا، و ضایع شد، فوت شد. اگر ماها عقل داشته باشیم، باید دنبال ریاست ندویم؛ واقعاً این‌جوری است. باید دنبال ریاست نرویم؛ ریاست این تبعات را دارد. بعضی میدوند دنبال ریاست، نمیفهمند که نفْس این آمریّت و ریاست، این خطرات را دارد که روز قیامت وقتی او را بیاورند، مغلولاً می‌آورند؛ این چیز خیلی مهمّی است. مغلولاً می‌آورند او را در پای محاسبه‌ی الهی.

فَاِن کانَ مُحسِناً فُکَّ عَنه
اگر چنانچه او آدم خوبی بود، درستکار بود، در آنچه انجام گرفته بود تقصیری و گناهی متوجّه او نبود، اینجا رها میکنند او را. بالاخره شارع مقدّس و پروردگار عالم موازینی دارد؛ یک جاهایی ممکن است که انسان مَعفوّ باشد به دلیلی؛ قصورش قصورِ عن‌تقصیرٍ نباشد ــ گاهی ما قاصریم، جاهلیم امّا جهلمان عن‌تقصیرٍ است، گاهی نه، واقعاً تلاش خودمان را کرده‌ایم، زحمتمان را کشیده‌ایم، آخرش این [نتیجه] درآمده ــ این [قصور]، اینجا مورد عفو الهی است. پس اگر «محسن» باشد این آمر و این رئیس، فُکَّ عَنه.

وَ اِن کانَ مُسیئاً زیدَ غِلّاً اِلىٰ غِلِّه(1)
امّا اگر نه، انسان نیکوکاری نبوده است در دنیا، خودش هم آدم بدکار و بدعملی بوده است ــ هرجور بدعملی‌ای که فرض کنید ــ اینجا آن گرفتاری و آن غل و زنجیری که به او بسته شده است، افزایش پیدا میکند.

اینها را باید ما بفهمیم؛ اینها را باید بفهمیم. دنبال کرسی‌های ریاست [بودن] ــ چه ریاست اجرائی، چه ریاست تقنینی؛ می‌بینید برای نمایندگی مجلس بعضی خودشان را میکُشند، اگر چنانچه راه پیدا نکنند به هر دلیلی یا مثلاً فرض کنید صلاحیّتش را تأیید نکنند یا رأی نیاورد و غیره، خودش را به آب و آتش و در و دیوار میزند که چرا نشد ــ عقل نیست، تدبیر نیست. ملاحظه کردید؟ اگر چنانچه این ریاست، مایه‌ی یک چنین دغدغه‌ای است، خب انسان رها کند؛ مگر اینکه واقعاً متوجّه انسان بشود و واجب باشد برای انسان؛ آن [جا] بله [لازم است].

بنده دوره‌ی دوّم ریاست جمهوری، قطعاً عازم بودم به اینکه نامزد ریاست جمهوری نشوم ــ حالا دوره‌ی اوّل که تحمیل شد بر ما، هیچ ــ دوره‌ی دوّم دیگر یقیناً گفتم من قطعاً نامزد نمیشوم؛ امام به من فرمودند بر تو واجب عینی و تعیینی است ــ هر دو را گفتند ــ گفتند: هم واجب عینی است، هم واجب تعیینی است؛ خب بنده هم بر خلاف میل خودم قبول کردم و رفتم. درست این است که اگر چنانچه تکلیفی وجود ندارد، واجب بر انسان نیست، انسان نرود به سراغش و دنبال نکند آن را. بله، اگر چنانچه ناچار شد، ناگزیر شد، به گردن انسان گذاشته شد، آنجا «خُذها بِقُوَّة»؛ (2) بایستی با قوّت انسان دنبال بکند.1397/09/27


1 )
الأمالي، شیخ طوسی، ص264.

عَنِ النَّبِيِّ (صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ) قَالَ: لَا يُؤَمَّرُ رَجُلٌ عَلَى عَشَرَةٍ فَمَا فَوْقَهُمْ إِلَّا جِي‏ءَ بِهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ مَغْلُولَةً يَدُهُ إِلَى عُنُقِهِ، فَإِنْ كَانَ مُحْسِناً فُكَّ عَنْهُ، وَ إِنْ كَانَ مُسِيئاً زِيدَ غِلًّا إِلَى غِلِّهِ.
ترجمه:
پیامبر(صلّی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: هیچ کس نیست که بر ده نفر یا بیشتر، ‌ ریاست و امارت داشته باشد مگر اینکه او را روز قیامت در حالی می‌آورند که دستش به گردنش بسته است؛ پس اگر چنانچه آدم درستکاری بود و تقصیری متوجّه او نبود، او را رها میکنند و اگر چنانچه بدکار و گناهکار بود، غل و زنجیرش افزایش پیدا میکند.
2 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 145
وَكَتَبنا لَهُ فِي الأَلواحِ مِن كُلِّ شَيءٍ مَوعِظَةً وَتَفصيلًا لِكُلِّ شَيءٍ فَخُذها بِقُوَّةٍ وَأمُر قَومَكَ يَأخُذوا بِأَحسَنِها ۚ سَأُريكُم دارَ الفاسِقينَ
ترجمه:
و برای او در الواح اندرزی از هر موضوعی نوشتیم؛ و بیانی از هر چیز کردیم -«پس آن را با جدّیت بگیر! و به قوم خود بگو: به نیکوترین آنها عمل کنند! (و آنها که به مخالفت برخیزند، کیفرشان دوزخ است؛) و بزودی جایگاه فاسقان را به شما نشان خواهم داد!»
لینک ثابت
دعای مسئولان برای افزایش قوّت بر عمل و قوّت بر عزم

همان‌طور که یک فرد باید خودش را محاسبه کند، یک جمع هم - مثل مجلس شما، مثل دولتها، مثل مجموعه‌ها و افراد مسؤول در کشور - باید خودشان را محاسبه کنند؛ ما خودمان را باید محاسبه کنیم. اگر انسان چنین فهرستی داشته باشد - مثل این فهرستی که جناب آقای دکتر حداد در بیانات شیرین و خوش لفظ و معنای خودشان طبق معمول بیان کردند - طبعاً خوشحال می‌شود و خدا را شکر می‌کند؛ لکن قانع نمی‌شود. قانع نباید شد و از غفلتها و قصورها نباید اغماض کرد؛ همچنانی که در محاسبه‌ی دیگران هم - تا جایی که پای دوستی‌ها و رابطه‌ها و ملاحظه‌ها در میان نباشد - اغماض نمی‌کنیم، سختگیری می‌کنیم و نکته می‌گیریم. برای خودمان هم باید همین گونه باشد. امیدواریم ان‌شاءاللَّه خدای متعال به شما، به ما، به همه‌ی مسؤولین این لطف را بکند که چشم بصیرِ به خود به ما بدهد و قوّت بر عمل و قوّت بر عزم را در ما روز به روز بیفزاید؛ «قوّ علی خدمتک جوارحی و اشدد علی العزیمة جوانحی.»(1)1386/03/08

1 )
مصباح‏المتهجد،شیخ طوسی ص  844 
إقبال‏الأعمال ، سيد ابن طاووس‏ ص 706 
البلدالأمين ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى‏ص 188 
مفاتیح الجنان ، شیخ عباس قمی ، ص 62 (دعای كمیل)

بحبك متيما و من علی بحسن إجابتك و أقلنی عثرتی و اغفر زلتی فإنك قضيت على عبادك بعبادتك و أمرتهم بدعائك و ضمنت لهم الإجابة فإليك يا رب نصبت وجهی و إليك يا رب مددت يدی فبعزتك استجب لی دعائی و بلغنی منای و لا تقطع من و الإنس من أعدائی يا سريع الرضا اغفر لمن لا يملك إلا الدعاء فإنك فعال لما تشاء يا من اسمه دواء و ذكره شفاء و طاعته غنى ارحم من رأس ماله الرجاء و سلاحه البكاء يا سابغ النعم يا دافع النقم يا نور المستوحشين فی الظلم يا عالما لا يعلم صل على محمد و آل محمد و افعل بی ما أنت أهله و صلى الله على رسوله و الأئمة الميامين من آله و سلم تسليما كثيرا
ترجمه:
اى پروردگار من اى پروردگار من اى پروردگار من ای خدای من اى سرور و آقای من ای مالك من، اى كسى كه زمام اختيارم به دست توست اى آگاه از حال زار و بیچارگیم اى آگاه از نداری و وضع پريشانم اى پروردگار من اى پروردگار من اى پروردگار من از تو درخواست مى‏كنم به حقيقتت و به پاكیت و برترین صفات و نامهایت كه اوقات مرا در شب و روز به ياد خود آباد گردانى و پيوسته به خدمت بندگيت بگذرانى و اعمالم را مقبول حضرتت فرمايى تا اینكه كردار و گفتارم همه يك جهت و یك سو براى تو باشد و احوالم تا ابد به خدمت و طاعتت باشد اى سرور من، اى كسى كه تمام اعتماد و توكلم بر توست و شكايت از احوالم به حضرت توست اى پروردگار من اى پروردگار من اى پروردگار من به اعضایم در مقام بندگيت نیرو بخش و دلم را عزم ثابت ده و كوشش در خوف و خشيتت را واینكه پيوسته در خدمتت باشم، بر من مقدر فرما تا آنكه من در ميدان های طاعتت بر همه پيشينيان سبقت گيرم و از همه شتابندگان به درگاهت زودتر آيم و عاشقانه با مشتاقانت به مقام قرب حضرتت بشتابم و مانند نزدیكی اهل خلوص به تو نزديك گردم و از تو مانند ترسيدن يقين كنندگان بترسم و با اهل ايمان در جوار رحمتت همنشين باشمخدايا هر كه بد مرا خواهد بدش را بخواه، و هر كه به من مكر و حیله كند به مكر خويش دچارش كن و مرا جزء بندگانت كه بهترین بهره ات را نصيبشان كردی و همچنین مقرب ترین آنان نسبت به خود و نیز مخصوص ترین مقام و نزدیكی به خودت قرار بده. .... « اى خدائى كه زود خشنود می گردی بيامرز كسى را كه جز دعا چيزى ندارد، براستى كه تو هر چه خواهى انجام می دهى، اى كسى كه نامش دواست، و يادش شفاست، و طاعتش توانگرى است، بر كسى كه سرمايه‏اش اميد، و ساز و برگش گريه و زارى است ترحم فرما ، اى تمام و كامل دهنده نعمتها، و اى برطرف‏كننده گرفتاريها، اى روشنى وحشت‏زدگان در تاريكيها، اى داناى بى‏معلم درود فرست بر محمد و خاندان محمد و انجام ده در باره من آنچه را كه تو شايسته آنى و درود و سلام فراوان خدا بر پيامبر و پيشوايان با بركت از خاندانش باد.
لینک ثابت
اسلامی‌شدن کشور در صورت اسلامی‌شدن مسئولان

من چهار پنج سال پیش همین‌جا در حسینیه این مطلب را با مجموعه‌ی کارگزاران مطرح کردم؛ گفتم انقلاب اسلامی، نظام اسلامی، دولت اسلامی و بعد کشور اسلامی. اگر دولت ما اسلامی شد، آن وقت کشورمان اسلامی خواهد شد. اگر من و شما در معاشرتمان، در رفتارمان، در طلب مالمان، در مجاهدتمان، نتوانستیم خود را به حد نصاب برسانیم، از آن دانشجو، از آن جوان بازاری، از آن عنصر در رده‌های پایین دولتی، از آن کارگر، از آن روستایی، از آن شهری چه توقعی می‌توانیم داشته باشیم که اسلامی عمل کنند؟ چرا مردم را بیخود ملامت می‌کنیم؟ نباید ملامت کنیم. اگر کمبودی هست، خودمان را باید ملامت کنیم؛ «لوموا انفسکم».(1)
اول، ما اسلامی می‌شویم؛ وقتی اسلامی شدیم، «کونوا دعاة النّاس بغیر السنتکم»(2)آن وقت عملِ ما مردم را مسلمان واقعی خواهد کرد و کشور، اسلامی خواهد شد؛ هم احکام و مقررات اسلامی است، هم اجرا اسلامی است، هم دولتمردان اسلامی‌اند، هم مردم به تبع حال و به تبع دولتمردان از لحاظ اخلاقی اسلامی خواهند شد. البته شیطان نمی‌میرد؛ شیطان زنده است. همیشه عده‌یی، جریانی، مجموعه‌هایی هستند که تسلیم شیطان بشوند؛ اما شکل کلی، اسلامی خواهد شد.1384/06/08


1 ) سوره مبارکه ابراهيم آیه 22
وَقالَ الشَّيطانُ لَمّا قُضِيَ الأَمرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُم وَعدَ الحَقِّ وَوَعَدتُكُم فَأَخلَفتُكُم ۖ وَما كانَ لِيَ عَلَيكُم مِن سُلطانٍ إِلّا أَن دَعَوتُكُم فَاستَجَبتُم لي ۖ فَلا تَلوموني وَلوموا أَنفُسَكُم ۖ ما أَنا بِمُصرِخِكُم وَما أَنتُم بِمُصرِخِيَّ ۖ إِنّي كَفَرتُ بِما أَشرَكتُمونِ مِن قَبلُ ۗ إِنَّ الظّالِمينَ لَهُم عَذابٌ أَليمٌ
ترجمه:
و شیطان، هنگامی که کار تمام می‌شود، می‌گوید: «خداوند به شما وعده حق داد؛ و من به شما وعده (باطل) دادم، و تخلّف کردم! من بر شما تسلّطی نداشتم، جز اینکه دعوتتان کردم و شما دعوت مرا پذیرفتید! بنابر این، مرا سرزنش نکنید؛ خود را سرزنش کنید! نه من فریادرس شما هستم، و نه شما فریادرس من! من نسبت به شرک شما درباره خود، که از قبل داشتید، (و اطاعت مرا همردیف اطاعت خدا قرار دادید) بیزار و کافرم!» مسلّماً ستمکاران عذاب دردناکی دارند!
2 )
الكافی، ثقة الاسلام كلینی، ج 2، ص 105 ؛
محاسن، برقی، ج 1، ص 18 ؛ 
مشكاة الانوار ،الطبرسی، ص 46 ؛ 
بحار الانوار ،مجلسی، ج 82 ص 135 ح 15 ؛

كُونُوا دُعَاةً لِلنَّاسِ بِالْخَيْرِ بِغَيْرِ أَلْسِنَتِكُمْ لِيَرَوْا مِنْكُمُ الِاجْتِهَادَ وَ الصِّدْقَ وَ الْوَرَعَ
ترجمه:
امام صادق(ع) فرمود با غیر از زبان دعوت كنندگان مردم به سوی خوبی باشید تا از شما تلاش و راستی و پرهیزكاری ببینند.
لینک ثابت
عبور کردن بی لغزش از پل عبودیت و تقوا در دنیا، عامل گذر آسان از پل صراط

امام سجاد (سلام‌اللَّه‌علیه) در دعای ابوحمزه - که دعای خیلی با حال و خوبی است - ترس از قیامت را تشریح می‌کنند: «ابکی لخروجی عن قبری عریانا ذلیلا حاملا ثقلی علی ظهری»؛ امروز می‌گریم برای وقتی که عریان و ذلیل و بار سنگین عمل بر دوشم از قبر بیرون می‌آیم. «انظر مرّة عن یمینی و اخری عن شمالی اذ الخلائق فی شأن غیر شأنی لکلّ امرء منهم یومئذ شأن یغنیه وجوه یومئذ مسفرة ضاحکة مستبشرة»؛ (1)یک عده چهره‌هاشان خندان است و خوشنود و خوشحال و سربلندند. اینها چه کسانی هستند؟ کسانی هستند که در دنیا از پل صراطی که حقیقت و باطن‌اش در آن‌جاست و مثال آن در این‌جاست، توانسته‌اند رد شوند. این پل صراط، پل عبودیت، پل تقوا و پل پرهیزگاری است؛ «و ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»؛(2) صراط این دنیا، همان صراط روی جهنم است. «انّک علی صراط مستقیم(3)»ی که به پیغمبر می‌فرماید، یا «ان اعبدونی هذا صراط مستقیم»، همان صراط روی جهنم است. اگر این‌جا ما توانستیم از این صراط، درست، با دقت و بدون لغزش عبور کنیم، گذر از آن صراط آسان‌ترین کار است؛ مثل مؤمنین که مانند برق عبور می‌کنند. «انّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون لا یسمعون حسیسها»؛(6) اصلاً اینها همهمه‌ی جهنم را هم نمی‌شنوند؛ «و هم فی ما اشتهت انفسهم خالدون لا یحزنهم الفزع الاکبر»(7). فزع اکبر، یعنی دشوارترین ترسی که ممکن است برای انسان پیش بیاید. مؤمنین با همین ابعاد جسمانی و روحانی و نفسانی، فزع عظیمی که در آن‌جاست، «لا یحزنهم الفزع الاکبر»؛ اینها را محزون و اندوهگین نمی‌کند؛ اینها از این صراط عبور کرده‌اند.
برادران و خواهران عزیز! این صراط برای من و شما خیلی حساس است. ما مسؤولیم. ما با آدمهای معمولیِ کوچه و بازار فرق داریم. ما چه نماینده‌ی مجلس باشیم، چه عضو دولت باشیم، چه مدیر فلان بخش نظامی باشیم، چه بخش قضایی باشیم، همین که شما آقایان و خانمها مسؤولان بخشهای مختلف هستید، کار من و شما سخت است. ما اگر تخطی و لغزش پیدا کنیم و اشکالی در کارمان پیدا شود، ضررش فقط به خود ما نمی‌رسد؛ ضررش به جمع وسیعی می‌رسد. ما اگر کم‌کاری و کوتاهی کنیم، کشور ضرر می‌کند. ما اگر خدای نکرده از هوای نفس خود در تصمیم‌گیری‌ها پیروی کنیم، از رفیق‌بازی و خطبازی و عدم ملاحظه‌ی ارزشهای حقیقی تبعیت کنیم، کشور صدمه می‌بیند. کار ما سخت است. ما بیشتر از دیگران باید به فکر جهنم و عبور از این صراط دشوار باشیم. این چند سال مسؤولیت، ابدی نیست. نماینده‌ی مجلس هستید، عضو دولت هستید، وزیرید، مدیرید؛ این سه سال، چهار سال، پنج سال، ده سال می‌گذرد. اگر این چند سال را دندان روی جگر بگذارید و دنبال کسب پول، دنبال درآمدهای نامشروع، دنبال رانت‌خواری، دنبال استفاده‌ی از امکانات دولتی و دنبال تعرض به بیت‌المال نباشید - این‌که خیلی دشوار نیست - آن وقت «انّ الّذین سبقت لهم منّا الحسنی اولئک عنها مبعدون»(8). «هذا یومکم الّذی کنتم توعدون»؛(9) فرشتگان الهی پیش متقین و مؤمنین می‌آیند و می‌گویند این همان روز شماست؛ همان روزی است که وعده و مژده‌ی آن را انبیا در طول تاریخ به مؤمنین داده‌اند. لذت ببرید؛ «ادخلوا الجنّة»(10). ما بیشتر از دیگران باید مراقب باشیم و بیشتر از دیگران از جهنم بترسیم. آتش دوزخ کسانی را که مسؤولیت مضاعف دارند، بیشتر تهدید می‌کند تا آدمهای معمولی که خودشان هستند و بار مسؤولیت خودشان در دایره‌ی خیلی محدود و کوچکی. وضع ما سخت‌تر است.1383/08/06


1 )
مصباح المتهجد ، شیخ طوسی : ص 590
اقبال الاعمال ، سید بن طاووس : ص 72 ؛ 
بلد الامین ، ابراهیم بن علی عاملی كفعمی : ص 210 ؛ 
بحارالانوار ، علامه مجلسی : ج 95 ص 89 ؛

... أَبْكِی لِخُرُوجِ نَفْسِی أَبْكِی لِظُلْمَةِ قَبْرِی أَبْكِی لِضِيقِ لَحْدِی أَبْكِی لِسُؤَالِ مُنْكَرٍ وَ نَكِيرٍ إِيَّايَ أَبْكِی لِخُرُوجِی عَنْ قَبْرِی عُرْيَاناً ذَلِيلًا حَامِلًا ثِقْلِی عَلَى ظَهْرِی أَنْظُرُ مَرَّةً عَنْ يَمِينِی وَ أُخْرَى عَنْ شِمَالِی إِذِ الْخَلَائِقُ فِی شَأْنٍ غَيْرِ شَأْنِی لِكُلِّ امْرِئٍ مِنْهُمْ يَوْمَئِذٍ شَأْنٌ يُغْنِيهِ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ مُسْفِرَةٌ ضاحِكَةٌ مُسْتَبْشِرَةٌ وَ وُجُوهٌ يَوْمَئِذٍ عَلَيْها غَبَرَةٌ تَرْهَقُها قَتَرةٌَ»
ترجمه:
« برای جان دادنم گريه می كنم، برای تاريكی قبرم می گریم، برای تنگی لحدم گريه كنم، برای سوال نكيرو منكر از من گريه می كنم، برای بیرون آمدن از قبرم می گریم درحالیكه لخت و عریان و خوار و بار گناه را بر پشت می كشم یكبار به راستم بنگرم و یكبار به چپم زمانی كه مردم در كاری غیر از كار من باشند برای هر كسی در آن روز كار خاصی است كه او را به خود مشغول ساخته است. در آن روز چهره هایی باز و خندان و شادمان و چهره هایی كه بر آنها غبار [غم] نشسته و تیرگی و سیاهی و خواری آنها را پوشانده است.
2 ) سوره مبارکه يس آیه 61
وَأَنِ اعبُدوني ۚ هٰذا صِراطٌ مُستَقيمٌ
ترجمه:
و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟!
3 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 43
فَاستَمسِك بِالَّذي أوحِيَ إِلَيكَ ۖ إِنَّكَ عَلىٰ صِراطٍ مُستَقيمٍ
ترجمه:
آنچه را بر تو وحی شده محکم بگیر که تو بر صراط مستقیمی.
4 ) سوره مبارکه يس آیه 61
وَأَنِ اعبُدوني ۚ هٰذا صِراطٌ مُستَقيمٌ
ترجمه:
و اینکه مرا بپرستید که راه مستقیم این است؟!
5 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 101
إِنَّ الَّذينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنىٰ أُولٰئِكَ عَنها مُبعَدونَ
ترجمه:
(امّا) کسانی که از قبل، وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده [= مؤمنان صالح‌] از آن دور نگاهداشته می‌شوند.
5 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 102
لا يَسمَعونَ حَسيسَها ۖ وَهُم في مَا اشتَهَت أَنفُسُهُم خالِدونَ
ترجمه:
آنها صدای آتش دوزخ را نمی‌شوند؛ و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعّم هستند.
6 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 103
لا يَحزُنُهُمُ الفَزَعُ الأَكبَرُ وَتَتَلَقّاهُمُ المَلائِكَةُ هٰذا يَومُكُمُ الَّذي كُنتُم توعَدونَ
ترجمه:
وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمی‌کند؛ و فرشتگان به استقبالشان می‌آیند، (و می‌گویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده می‌شد!
6 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 102
لا يَسمَعونَ حَسيسَها ۖ وَهُم في مَا اشتَهَت أَنفُسُهُم خالِدونَ
ترجمه:
آنها صدای آتش دوزخ را نمی‌شوند؛ و در آنچه دلشان بخواهد، جاودانه متنعّم هستند.
7 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 101
إِنَّ الَّذينَ سَبَقَت لَهُم مِنَّا الحُسنىٰ أُولٰئِكَ عَنها مُبعَدونَ
ترجمه:
(امّا) کسانی که از قبل، وعده نیک از سوی ما به آنها داده شده [= مؤمنان صالح‌] از آن دور نگاهداشته می‌شوند.
8 ) سوره مبارکه الأنبياء آیه 103
لا يَحزُنُهُمُ الفَزَعُ الأَكبَرُ وَتَتَلَقّاهُمُ المَلائِكَةُ هٰذا يَومُكُمُ الَّذي كُنتُم توعَدونَ
ترجمه:
وحشت بزرگ، آنها را اندوهگین نمی‌کند؛ و فرشتگان به استقبالشان می‌آیند، (و می‌گویند:) این همان روزی است که به شما وعده داده می‌شد!
9 ) سوره مبارکه النحل آیه 41
وَالَّذينَ هاجَروا فِي اللَّهِ مِن بَعدِ ما ظُلِموا لَنُبَوِّئَنَّهُم فِي الدُّنيا حَسَنَةً ۖ وَلَأَجرُ الآخِرَةِ أَكبَرُ ۚ لَو كانوا يَعلَمونَ
ترجمه:
آنها که پس از ستم دیدن در راه خدا، هجرت کردند، در این دنیا جایگاه (و مقام) خوبی به آنها می‌دهیم؛ و پاداش آخرت، از آن هم بزرگتر است اگر می‌دانستند!
10 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 49
أَهٰؤُلاءِ الَّذينَ أَقسَمتُم لا يَنالُهُمُ اللَّهُ بِرَحمَةٍ ۚ ادخُلُوا الجَنَّةَ لا خَوفٌ عَلَيكُم وَلا أَنتُم تَحزَنونَ
ترجمه:
آیا اینها [= این واماندگان بر اعراف‌] همانان نیستند که سوگند یاد کردید رحمت خدا هرگز شامل حالشان نخواهد شد؟! (ولی خداوند بخاطر ایمان و بعضی اعمال خیرشان، آنها را بخشید؛ هم اکنون به آنها گفته می‌شود:) داخل بهشت شوید، که نه ترسی دارید و نه غمناک می‌شوید!
10 ) سوره مبارکه النحل آیه 32
الَّذينَ تَتَوَفّاهُمُ المَلائِكَةُ طَيِّبينَ ۙ يَقولونَ سَلامٌ عَلَيكُمُ ادخُلُوا الجَنَّةَ بِما كُنتُم تَعمَلونَ
ترجمه:
همانها که فرشتگان (مرگ) روحشان را می‌گیرند در حالی که پاک و پاکیزه‌اند؛ به آنها می‌گویند: «سلام بر شما! وارد بهشت شوید به خاطر اعمالی که انجام می‌دادید!»
10 ) سوره مبارکه الزخرف آیه 70
ادخُلُوا الجَنَّةَ أَنتُم وَأَزواجُكُم تُحبَرونَ
ترجمه:
(به آنها خطاب می‌شود:) شما و همسرانتان در نهایت شادمانی وارد بهشت شوید!
لینک ثابت
کمک الهی در صورت کار کردن برای او

توصیه‌ی بعدی - که خود شما هم آن را ذکر کردید - این است که از هیچ چیز نترسید و به خدا توکّل کنید. بدانید که اگر برای خدا کار کردید، خدا به شما کمک خواهد کرد: «من کان للَّه کان اللَّه له»(1)؛ هرکس برای خدا باشد، خدا برای اوست. قوانین و نوامیس طبیعت در خدمت او حرکت می‌کند و مثمر ثمر می‌شود. هر کس راه نیک را برای خدا انتخاب کند، خدای متعال ادامه‌ی این راه را تا وقتی که او همّت و اراده دارد، برای او هموار خواهد کرد؛ یعنی هر قدمی بردارید، قدم بعدی برای شما مفتوح خواهد شد و همین‌طور که پیش بروید، خدای متعال گشایشهای پی‌درپی را برای شما به‌وجود خواهد آورد. به خدا توکّل کنید، از هیچ چیز نترسید و ملاحظه‌ی تهدیدها و اخمها را نکنید. البته این به معنای آن نیست که از دشمنیها غفلت کنید؛ نه، غفلت هم نکنید. واقعاً اژدهای هفت سرِ فساد مالی چیزی نیست که به این آسانیها بشود آن را ریشه‌کن کرد.1382/09/17

1 )
بحار الأنوار، علامه مجلسی، ج ‏79، ص 197 ؛
روضة المتقين ، محمد تقی مجلسی، ج‏13، ص 195؛ 
الوافی، فیض كاشانی، ج ‏8، ص 784 .

كما ورد من‏ كان‏ لله‏ كان الله له و من أصلح أمر دينه أصلح الله أمر دنياه و من أصلح ما بينه و بين الله أصلح الله ما بينه و بين الناس‏.
ترجمه:
پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌وآله) فرمودند: هر كس كه از برای خدا باشد، خداوند برای اوست، و هر كس امر دینش را اصلاح نماید خداوند امر دنیایش را اصلاح كند و هر كس آنچه را ميان او و خداست اصلاح نمايد، خداوند آنچه را بين او و مردم است اصلاح كند.
لینک ثابت
وابستگی اصلاح توده مردم به اصلاح نخبگان هر کشور

ما خود اوّلین مخاطبان این بیان هستیم که وظایف سنگینی هم داریم. پیغمبر فرمود: «لا تصلح عوام هذه الامّة الاّ بخواصّها»؛ اصلاح توده‌ی مردم، به‌اصلاح زبدگان و نخبگان هر کشور و جامعه بستگی دارد. از پیغمبر پرسیدند زبدگان چه کسانی هستند - «قیل یا رسول اللَّه و ما خواصّ امّتک؟» - فرمود: «خواصّ امّتی العلماء و الأمراء»؛ دانشمندان، روشنفکران، آگاهان، امرا و زمامداران، خواص و نخبگان امتند.(1)

اگر در جمهوری اسلامی، مسؤولان، زبدگان و نخبگان - اعم از علما و امر ایشان - به این حقایق توجّه و خویشتنداری کنند؛ خود را اسیر هواها و هوسها و مطامع دنیوی نسازند؛ جاذبه‌های گمراه کننده‌ی دنیا آنها را مفتون خود نکند؛ ارعاب و تهدید دشمنان، آنها را از میدان خارج نکند و در اراده‌ی آنها تزلزلی به‌وجود نیاورد، هیچ قدرتی نخواهد توانست عزم و اراده‌ی عظیم ملی را که در این کشور وجود دارد، اندکی مخدوش کند.1382/07/02


1 )
تحریر المواعظ العددیه ، على مشكينى‏ 336 ؛

و قال صلّى اللّه عليه و آله: لا تصلح عوامّ امّتی إلّا بخواصّها. قيل: ما خواصّ امّتك يا رسول اللّه؟ فقال: خواصّ امّتی أربعة: الملوك، و العلماء، و العبّاد، و التجّار»
ترجمه:
عوام امت مرا جز خواص اصلاح نكند، پرسيدند: خواص چه كسانى هستند؟ فرمود: چهار دسته: سلاطين، علما، عبادت كنندگان، و تجار
لینک ثابت
لزوم نقش قائل شدن برای آخرت، در تصمیم‌گیریها و اقدامات/صحیفه سجادیه دعای 40

آنچه من در مجموع برای کار خودمان - که ابتلای به مسؤولیت پیدا کرده‌ایم - می‌فهمم، این است که باید آخرت را در همه‌ی تصمیم‌گیریها و اقدامهای خود تأثیر بدهیم و برای آن، نقش قائل شویم. بعضی برای حرف مردم و نظارت مردمی نقش قائل می‌شوند؛ اما برای نظارت الهی و چیزی که فردای ما مشتمل بر آن است، نقش قائل نمی‌شوند. ما در هر سنّی، لب مرز هستی و نیستی هستیم. البته یکی مثل ما پا به سن گذاشته و درباره‌ی او احتمالش بیشتر است؛ اماجوانان هم همین‌طورند. آن طرفِ مرز مرگ، محاسبه‌ی الهی و مؤاخذه‌ی حساب‌کشهای دقیق الهی است. باید به فکر باشیم؛ حیات و ابدیّت و سرنوشت حقیقی آن‌جاست؛ این را نقش بدهیم. ما این چند صباح آمده‌ایم آن‌جا را آباد کنیم. در نطقی که می‌کنیم، در امضایی که می‌کنیم، در مشورتی که می‌دهیم، در تصمیمی که می‌گیریم، در عزل و نصبی که می‌کنیم، به آخرت و رضای الهی و محاسبه‌ی اُخروی نقش و تأثیر دهیم. این به نظر من مهمّ است. اگر این‌طور شد، آن‌گاه قدرت می‌شود خیر. بعضی تصوّر می‌کنند قدرت یا ثروت ذاتاً شرّ است؛ در حالی‌که این‌طور نیست؛ قدرت و ثروت مثل بقیه‌ی مواهب زندگی، زینت زندگی است: «زینة الحیاة الدّنیا»(1) ما از این قدرت چگونه استفاده می‌کنیم؟ اگر استفاده‌ی خوب کردیم، خیر است؛ اگر در خدمت مردم قرار دادیم، خیر است؛ اگر در خدمت ترویج اخلاق و معنویّت و صلاح و رستگاری انسانها قرار دادیم، خیر است؛ اما اگر در خدمت مطامع شخصی و هواهای نفسانی قرار دادیم و مثل حیوانهای درنده، علیه این و آن به کار گرفتیم، می‌شود شر؛ هرچه بیشتر باشد، شرّش هم بیشتر است؛ هرچه بالاتر باشد، شرّش هم شدیدتر است.
عزیزان من! اگر من و شما در موقعیتهایی که هستیم، بتوانیم نیّتهای خود را به این جهت هدایت کنیم، دستاورد بزرگی خواهیم داشت و قبول مسؤولیت در چنین نظام و کشوری و برای چنین مردمی، آن هم در چنین دنیای پُرضلالت و پُرآشوبی، افتخار بزرگی خواهد بود. در دعای صحیفه‌ی سجادیه می‌فرماید: «و اجعل لنا من صالح الأعمال عملا نستبطئُ معه المصیر الیک» شب امتحان دیده‌اید بچه‌هایی که خوب کار کرده‌اند، بی‌طاقتند تا زودتر زمان امتحان فرا برسد؛ اما کسی که درس بلد نیست و کار نکرده است، از امتحان می‌ترسد و دلش می‌خواهد هرچه بیشتر تأخیر بیفتد. وقتی انسان کار نیک برجسته‌ای می‌کند - «نستبطئ معه المصیر الیک» برای رسیدن به خدا احساس تأخیر می‌کند. می‌بیند دیر شد؛ دلش می‌خواهد زودتر به لقای الهی نائل شود؛ چون می‌داند این کار خیر و این عمل نیک در آن‌جا منتظر اوست. «و نحرص له علی وشک اللّحاق بک»(2) دلمان می‌خواهد هرچه زودتر به آن برسیم. در چنین حالتی، انسان در مقابل حوادث دنیا و در برابر مرگ، امنیت روانی پیدا می‌کند. مرگ برای همه‌ی انسانها هولناک است؛ اما وقتی انسان چنین حالتی پیدا کرد، در مقابل مرگ امنیت روانی پیدا می‌کند و دیگر از مرگ ترس و واهمه‌ای ندارد. می‌داند آن طرف، چنین دستاورد مهمّی وجود دارد. اگر من و شما بتوانیم این نیّت خیر را انجام دهیم، از عبادات شخصی و اعمال شخصی بسیار بالاتر است.1382/05/15


1 ) سوره مبارکه الكهف آیه 28
وَاصبِر نَفسَكَ مَعَ الَّذينَ يَدعونَ رَبَّهُم بِالغَداةِ وَالعَشِيِّ يُريدونَ وَجهَهُ ۖ وَلا تَعدُ عَيناكَ عَنهُم تُريدُ زينَةَ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَلا تُطِع مَن أَغفَلنا قَلبَهُ عَن ذِكرِنا وَاتَّبَعَ هَواهُ وَكانَ أَمرُهُ فُرُطًا
ترجمه:
با کسانی باش که پروردگار خود را صبح و عصر می‌خوانند، و تنها رضای او را می‌طلبند! و هرگز بخاطر زیورهای دنیا، چشمان خود را از آنها برمگیر! و از کسانی که قلبشان را از یاد خود غافل ساختیم اطاعت مکن! همانها که از هوای نفس پیروی کردند، و کارهایشان افراطی است.
1 ) سوره مبارکه الكهف آیه 46
المالُ وَالبَنونَ زينَةُ الحَياةِ الدُّنيا ۖ وَالباقِياتُ الصّالِحاتُ خَيرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوابًا وَخَيرٌ أَمَلًا
ترجمه:
مال و فرزند، زینت زندگی دنیاست؛ و باقیات صالحات [= ارزشهای پایدار و شایسته‌] ثوابش نزد پروردگارت بهتر و امیدبخش‌تر است!
2 )
الصحیفة السجادیة ، دعای 40 ؛ 
بحارالأنوار، علامه مجلسی  ج 88 ص 314 ؛

«وَ كَانَ مِنْ دُعَائِهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ إِذَا نُعِيَ إِلَيْهِ مَيِّتٌ، أَوْ ذَكَرَ الْمَوْتَ اللَّهُمَّ صَلِّ عَلَى مُحَمَّدٍ وَ آلِهِ، وَ اكْفِنَا طُولَ الْأَمَلِ، وَ قَصِّرْهُ عَنَّا بِصِدْقِ الْعَمَلِ حَتَّى لَا نُؤَمِّلَ اسْتِتْمَامَ سَاعَةٍ بَعْدَ سَاعَةٍ، وَ لَا اسْتِيفَاءَ يَوْمٍ بَعْدَ يَوْمٍ، وَ لَا اتِّصَالَ نَفَسٍ بِنَفَسٍ، وَ لَا لُحُوقَ قَدَمٍ بِقَدَمٍ وَ سَلِّمْنَا مِنْ غُرُورِهِ، وَ آمِنَّا مِنْ شُرُورِهِ، وَ انْصِبِ الْمَوْتَ بَيْنَ أَيْدِينَا نَصْباً، وَ لَا تَجْعَلْ ذِكْرَنَا لَهُ غِبّاً وَ اجْعَلْ لَنَا مِنْ صَالِحِ الْأَعْمَالِ عَمَلًا نَسْتَبْطِئُ مَعَهُ الْمَصِيرَ إِلَيْكَ، وَ نَحْرِصُ لَهُ عَلَى وَشْكِ اللَّحَاقِ بِكَ حَتَّى يَكُونَ الْمَوْتُ مَأْنَسَنَا الَّذِی نَأْنَسُ بِهِ، وَ مَأْلَفَنَا الَّذِی نَشْتَاقُ إِلَيْهِ، وَ حَامَّتَنَا الَّتِی نُحِبُّ الدُّنُوَّ مِنْهَا فَإِذَا أَوْرَدْتَهُ عَلَيْنَا وَ أَنْزَلْتَهُ بِنَا فَأَسْعِدْنَا بِهِ زَائِراً، وَ آنِسْنَا بِهِ قَادِماً، وَ لَا تُشْقِنَا بِضِيَافَتِهِ، وَ لَا تُخْزِنَا بِزِيَارَتِهِ، وَ اجْعَلْهُ بَاباً مِنْ أَبْوَابِ مَغْفِرَتِكَ، وَ مِفْتَاحاً مِنْ مَفَاتِيحِ رَحْمَتِكَ أَمِتْنَا مُهْتَدِينَ غَيْرَ ضَالِّينَ، طَائِعِينَ غَيْرَ مُسْتَكْرِهِينَ، تَائِبِينَ غَيْرَ عَاصِينَ وَ لَا مُصِرِّينَ، يَا ضَامِنَ جَزَاءِ الْمُحْسِنِينَ، وَ مُسْتَصْلِحَ عَمَلِ الْمُفْسِدِينَ.
ترجمه:
نيايش چهلم دعاى آن حضرت است هنگامى كه خبر مرگ كسى به او مى‏رسيد يا خود مرگ را ياد مى‏كرد اى خداوند، بر محمد و خاندان او درود فرست و ما را از آرزوهاى دور و دراز در امان دار و به صدق عمل آرزوهاى ما تنگ ميدان ساز، آن سان كه ما را آرزوى آن نبود كه به سر آوريم ساعتى را پس از ساعت ديگر و به پايان بريم روزى را پس از روز ديگر و بپيونديم نفسى را به نفس ديگر و بر داريم گامى را از پى گام ديگر. اى خداوند، ما را از فريب سراب آرزوها به سلامت دار و از شر و فساد آن ايمنى بخش و مرگ را در برابر ما بدار و روزى مباد كه از ياد مرگ غافل باشيم. اى خداوند، در اين جهان، آن چنان از عمل صالح برخوردارمان فرماى كه وعده ديدار تو را با همه نزديكى‏اش دير شماريم و آتش اشتياق ما در پيوستن به تو در دل زبانه كشد، آن سان كه مرگ سراى انس ما شود كه بدان دل بربنديم و آشيانه الفت ما كه به سوى آن پر بگشاييم و خويشاوند ما كه نزديك شدن به او را دوست بداريم. چون مرگ را بر سر ما آورى و بر ما فرود آرى، ما را به چنان مهمانى نيكبخت گردان. و چون بيامد، آرامش جان ما بدو قرار ده. مهمان ما را سبب شوربختى ما مگردان و از ديدار او ما را به خوارى ميفكن. او را درى از درهاى آمرزش و كليدى از كليدهاى رحمت خويش قرار ده. اى خداوندى كه جزاى نيكوكاران را بر عهده گرفته‏اى، اى خداوندى كه عمل مفسدان را به صلاح مى‏آورى، ما را در زمره هدايت يافتگان بميران، نه گمراهان. چنان كن كه مرگ را به پيشباز رويم، نه ناپسندش شمريم. چنان كن كه در شمار ثابتان باشيم، نه در شمار عاصيان و نه در شمار اصرار كنندگان بر گناه.
لینک ثابت
خدمت به مردم، فلسفه‌ی وجود مسئولان نظام اسلامی

ما اصلاً برای خدمت به مردم آمده‌ایم. فلسفه‌ی وجود ما خدمت به مردم است. در روایات وارد شده است که والی و حاکم اسلامی - حاکم در همه‌ی سطوح؛ وزیر و استاندار و بالاتر و پایین‌تر و همه، مشمول این جمله‌اند - با مردم باید مثل پدر مهربان نسبت به فرزندان باشد.(1) اگر به شما خبر برسد که فرزندتان از بیماری، از سرما، از گرما، از گرسنگی، از تحقیر، از اهانت و از غربت رنج می‌کشد، چه حالی پیدا می‌کنید؟ می‌توانید تحمّل کنید؟ در سطح کشور نسبت به هر کس چنین اتّفاقی بیفتد، تا آن‌جایی‌که شما علم و اطلاع دارید، باید همین احساس را داشته باشید؛ نباید آرام و قرار داشته باشیم. نهضت خدمت‌رسانی یعنی این. این خدمت را باید برای مردم محسوس کنیم. کارهای بزرگی را که صورت گرفته، باید به زندگی مردم بکشانیم تا لذّتش را حس کنند.1382/05/15

1 )
وقعةصفين، نصر بن مزاحم، ص  126 ؛ 
شرح‏نهج‏البلاغة،ابن ابی الحدید ج : 3 ص : 195 ؛ 
بحارالأنوار،مجلسی ج : 32 ص : 416 ؛

و كتب إلى جنوده يخبرهم بالذی لهم و الذی عليهم من عبد الله علی أمير المؤمنين أما بعد فإن الله جعلكم فی الحق جميعا سواء أسودكم و أحمركم و جعلكم من الوالی و جعل الوالی منكم بمنزلة الوالد من الولد و بمنزلة الولد من الوالد الذی لا يكفيهم منعه إياهم طلب عدوه و التهمة به ما سمعتم و أطعتم و قضيتم الذی عليكم و إن حقكم عليه إنصافكم و التعديل بينكم و الكف عن فيئكم فإذا فعل ذلك معكم وجبت عليكم طاعته بما وافق الحق و نصرته على سيرته و الدفع عن سلطان الله فإنكم وزعة الله فی الأرض قال عمر الوزعة الذين يدفعون عن الظلم فكونوا له أعوانا و لدينه أنصارا و لا تفسدوا فی الأرض بعد إصلاحها إن الله لا يحب المفسدين قال و مرت جنازة على علی و هو بالنخيلة
ترجمه:
لینک ثابت
برتری‌جویی بر مردم، آفت قدرتمداران

رسیدن به هدفهای بلندِ نظام اسلامی، همّتی می‌خواهد به همان بلندی و پایِ استواری می‌خواهد تا بتواند این مسیر دشوار را تا رسیدن به قلّه‌ها طی کند و این جز با اتّصال به منبع قدرت، امکانپذیر نیست.
(...)
یک خصوصیت دیگر هم مخصوص من و شماست؛ یعنی مایی که به خاطر مسؤولیتهایمان حوزه‌ی اقتداری داریم؛ چه کوچک و چه بزرگ. این، مضمون آیه‌ای است که تلاوت کردم: «تلک الدّار الأخره نجعلها للّذین لا یریدون علوّا فی الأرض و لا فسادا». دنبال استعلاء و سلطه‌جویی و برتری‌جویی بر مردم نباشیم. این کار، سخت است؛ اما ممکن و لازم است. سلطه‌جویی، آفتی است که قدرتمداران عالم را همیشه تهدید کرده و بسیاری را لغزانده است. ما که قویتر از آنها نیستیم؛ باید مواظب و مراقب باشیم تا نلغزیم. از امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاةوالسّلام نقل شده است که فرمود: «نزلت هذه الأیة فی اهل العدل و التّواضع من الولاة و اهل القدرة من النّاس»(1) این آیه اصلاً برای قدرتمندان، ولات و مسؤولان است؛ از رؤسای سطح بالا گرفته تا مدیریّتهای میانی و تا هرجا که حوزه‌ی قدرتی وجود دارد. آفت کار ما این است که از حوزه‌ی اقتدار برای سلطه‌جویی، زورگویی و افزون‌طلبی استفاده کنیم؛ این خطر بزرگی است. انتهای آیه می‌فرماید: «والعاقبة للمتّقین»(2) بعضی این عاقبت را «آخرت» گفته‌اند؛ بعضی هم احتمال داده‌اند دنیا را نیز شامل شود که به نظر ما هم همین‌طور است. عاقبت، متعلّق به متّقین است. فرجام نیک دنیوی و اُخروی متعلّق به کسانی است که اهل تقوا و پرهیزکاری باشند.1382/05/15


1 )
مجمع البيان فی تفسير القرآن، فضل بن حسن طبرسی، ج ‏7، ص 420 ؛
تاریخ دمشق ، ابن عساكر، ج 42، ص 489 ؛
الدر المنثور فی تفسير المأثور، جلال الدین سیوطی، ج ‏5، ص 139 ؛ 
تفسير نور الثقلين، عروسی حویزی، ج‏ 4، ص 144 ؛
كنزالعمال ، متقی هندی، ج 13،ص 180 ؛

أنه كان يمشی فی الأسواق وحده و هو دال يرشد الضال و يعين الضعيف و يمر بالبياع و البقال فيفتح عليه القرآن و يقرأ «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً» و يقول نزلت هذه الآية فی أهل العدل و التواضع من الولاة و أهل القدرة من سائر الناس‏
ترجمه:
روايت شده است كه: على (ع) تنها به بازار مى‏رفت و گمشدگان را هدايت و ضعيفان را كمك ميكرد و چون بمغازه‏داران مى‏رسيد، قرآن را ميگشود و اين آيه را ميخواند: «تِلْكَ الدَّارُ الْآخِرَةُ نَجْعَلُها لِلَّذِينَ لا يُرِيدُونَ عُلُوًّا فِی الْأَرْضِ وَ لا فَساداً» و ميفرمود: اين آيه در باره زمامداران دادگر و متواضع و درباره قدرتمندان از سایر مردم نازل شده است.
2 ) سوره مبارکه القصص آیه 83
تِلكَ الدّارُ الآخِرَةُ نَجعَلُها لِلَّذينَ لا يُريدونَ عُلُوًّا فِي الأَرضِ وَلا فَسادًا ۚ وَالعاقِبَةُ لِلمُتَّقينَ
ترجمه:
(آری،) این سرای آخرت را (تنها) برای کسانی قرارمی‌دهیم که اراده برتری‌جویی در زمین و فساد را ندارند؛ و عاقبت نیک برای پرهیزگاران است!
لینک ثابت
شکایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) از وضعیت جامعه و مسیر دین به پروردگار

وقتی ما نام امیرالمؤمنین را گرامی می‌داریم، باید برای عمل کردنمان باشد. ما نمی‌توانیم مرتّب به مردم بگوییم شما مثل امیرالمؤمنین عمل کنید. ما که امروز در نظام جمهوری اسلامی مسؤولیم، بیشترین مسؤولیت را داریم و بیشترین تکلیف بر دوشمان سنگینی می‌کند. امیدوارم مسؤولان جمهوری اسلامی مثل امیرالمؤمنین این توفیق را پیدا کنند و دنبال آن راه، به خطّ و نشانِ اشاره‌ی سرانگشت آن بزرگوار حرکت کنند. البته امیرالمؤمنین در این راه، بسیار سختی تحمّل کرد. امروز، روز شهادت آن بزرگوار است. شاید در دوران حیات آن بزرگوار، شکایتهای اصلی او را کسی از زبان مبارکش نشنید. البته امیرالمؤمنین بارها در منبر از مردم شِکوه و آنها را ملامت می‌کرد؛ اما شکایتهای امیرالمؤمنین فقط این نبود که به مردم بگوید چرا در میدان جهاد حاضر نمی‌شوید؟ دل امیرالمؤمنین پُر از درد بود. امیرالمؤمنین در دعای معروف کمیل - که انشاء آن حضرت است - خطاب به پروردگار عالم مطالبی را عرض می‌کند: «الهی و سیّدی و مولای و مالک رقّی». از جمله، این خطاب به گوش و ذهن من، بسیار حسّاس کننده آمد: «یا من الیه شکوت احوالی»؛(1) ای کسی که من شکایتهای خود را به او می‌کنم. او به خدا شکایت می‌کرد؛ دل آن حضرت پُر از درد بود. نگرانی امیرالمؤمنین، هم وضعیت جامعه و مردم بود؛ هم وضعیت مسیر دین و جهتگیری دینی در نظام اسلامیِ تازه‌پای آن روز بود و هم احساس مسؤولیت سنگین خودِ او. البته امیرالمؤمنین یک هزارم از این مسؤولیت را نیز کم نگذاشت.1380/09/16

1 )
مصباح‏المتهجد،شیخ طوسی ص  844 
إقبال‏الأعمال ، سيد ابن طاووس‏ ص 706 
البلدالأمين ، ابراهيم بن على عاملى كفعمى‏ص 188
مفاتیح الجنان ، شیخ عباس قمی ، ص 62 (دعای كمیل)

يا رب يا رب يا رب يا إلهی و سيدی و مولای و مالك رقی يا من بيده ناصيتی يا عليم بفقری و مسكنتی يا خبيرا بفقری و فاقتی يا رب يا رب يا رب أسألك بحقك و قدسك و أعظم صفاتك و أسمائك أن تجعل أوقاتی من الليل و النهار بذكرك معمورة و بخدمتك موصولة و أعمالی عندك مقبولة حتى تكون أعمالی و أورادی كلها وردا واحدا و حالی فی خدمتك سرمدا يا سيدی يا من عليه معولی يا من إليه شكوت أحوالی يا رب يا رب قو على خدمتك جوارحی و اشدد على العزيمة جوانحی و هب لی الجد فی خشيتك و الدوام فی الاتصال بخدمتك حتى أسرح إليك فی ميادين السابقين و أسرع إليك فی البارزين و أشتاق إلى قربك فی المشتاقين و أدنو منك دنو المخلصين و أخافك مخافة الموقنين و أجتمع فی جوارك مع المؤمنين اللهم و من أرادنی بسوء فأرده ومن كادنی فكده و اجعلنی من أحسن عبادك نصيبا عندك و أقربهم منزلة منك و أخصهم زلفة لديك فإنه لا ينال ذلك إلا بفضلك و جد لی بجودك و اعطف علی بمجدك و احفظنی برحمتك و اجعل لسانی بذكرك لهجا و قلبی بحبك متيما و من علی بحسن إجابتك و أقلنی عثرتی و اغفر زلتی فإنك قضيت على عبادك بعبادتك و أمرتهم بدعائك و ضمنت لهم الإجابة فإليك يا رب نصبت وجهی و إليك يا رب مددت يدی فبعزتك استجب لی دعائی و بلغنی منای و لا تقطع من و الإنس من أعدائی يا سريع الرضا اغفر لمن لا يملك إلا الدعاء فإنك فعال لما تشاء يا من اسمه دواء و ذكره شفاء و طاعته غنى ارحم من رأس ماله الرجاء و سلاحه البكاء يا سابغ النعم يا دافع النقم يا نور المستوحشين فی الظلم يا عالما لا يعلم صل على محمد و آل محمد و افعل بی ما أنت أهله و صلى الله على رسوله و الأئمة الميامين من آله و سلم تسليما كثيرا
ترجمه:
اى پروردگار من اى پروردگار من اى پروردگار من ای خدای من اى سرور و آقای من ای مالك من، اى كسى كه زمام اختيارم به دست توست اى آگاه از حال زار و بیچارگیم اى آگاه از نداری و وضع پريشانم اى پروردگار من اى پروردگار من اى پروردگار من از تو درخواست مى‏كنم به حقيقتت و به پاكیت و برترین صفات و نامهایت كه اوقات مرا در شب و روز به ياد خود آباد گردانى و پيوسته به خدمت بندگيت بگذرانى و اعمالم را مقبول حضرتت فرمايى تا اینكه كردار و گفتارم همه يك جهت و یك سو براى تو باشد و احوالم تا ابد به خدمت و طاعتت باشد اى سرور من، اى كسى كه تمام اعتماد و توكلم بر توست و شكايت از احوالم به حضرت توست اى پروردگار من اى پروردگار من اى پروردگار من به اعضایم در مقام بندگيت نیرو بخش و دلم را عزم ثابت ده و كوشش در خوف و خشيتت را واینكه پيوسته در خدمتت باشم، بر من مقدر فرما تا آنكه من در ميدان های طاعتت بر همه پيشينيان سبقت گيرم و از همه شتابندگان به درگاهت زودتر آيم و عاشقانه با مشتاقانت به مقام قرب حضرتت بشتابم و مانند نزدیكی اهل خلوص به تو نزديك گردم و از تو مانند ترسيدن يقين كنندگان بترسم و با اهل ايمان در جوار رحمتت همنشين باشمخدايا هر كه بد مرا خواهد بدش را بخواه، و هر كه به من مكر و حیله كند به مكر خويش دچارش كن و مرا جزء بندگانت كه بهترین بهره ات را نصيبشان كردی و همچنین مقرب ترین آنان نسبت به خود و نیز مخصوص ترین مقام و نزدیكی به خودت قرار بده. .... « اى خدائى كه زود خشنود می گردی بيامرز كسى را كه جز دعا چيزى ندارد، براستى كه تو هر چه خواهى انجام می دهى، اى كسى كه نامش دواست، و يادش شفاست، و طاعتش توانگرى است، بر كسى كه سرمايه‏اش اميد، و ساز و برگش گريه و زارى است ترحم فرما ، اى تمام و كامل دهنده نعمتها، و اى برطرف‏كننده گرفتاريها، اى روشنى وحشت‏زدگان در تاريكيها، اى داناى بى‏معلم درود فرست بر محمد و خاندان محمد و انجام ده در باره من آنچه را كه تو شايسته آنى و درود و سلام فراوان خدا بر پيامبر و پيشوايان با بركت از خاندانش باد.
لینک ثابت
نابودی باطل و برپایی حق بهره مسئولان از مسئولیتشان

این پذیرفته نیست که ما [مسئولین] جهتی را انتخاب کنیم که نقطه‌ی مقابلِ جهت امیرالمؤمنین باشد. او به سمت سختگیریِ بر خود می‌رفت، حال هدف مسؤول عالیِ دولتی و حکومتی ما از قبول مسؤولیت و مأموریت، عمران و آباد کردن دنیای خود باشد؟ این نمی‌سازد و ممکن نیست. من در سال گذشته هم در چنین ایامی عرض کردم، پذیرفته نیست که مأمور عالی‌رتبه‌ی نظام جمهوری اسلامی، مثل بقیه‌ی کاسبیها، مسؤولیت خود را یک کاسبی حساب کند. مسؤولیتهای والا در نظام جمهوری اسلامی، کاسبی و سرمایه نیست که انسان برای اداره‌ی دنیای خود به دنبال آن برود. مسؤول نظام جمهوری اسلامی حق ندارد به اعیان و اشراف و پولدارها نگاه کند و زندگی خود را با آنها بسنجد؛ حق ندارد خود را با نظایر و اشباه خود در حکومتهای طاغوتی بسنجد. آری؛ در دستگاههای طاغوتی، یک وزیر، یک مدیر کل و یک رئیس، از زندگیهای آن‌چنانی برخوردارند؛ ما هم امروز بیاییم و خود را با آنها بسنجیم و بگوییم ما هم وزیر و مدیریم!؟ نه؛ در نظام اسلامی این‌گونه نیست. در نظام اسلامی، این مأموریت، طعمه نیست؛ یک مسؤولیت و یک خدمت و یک وظیفه بر گردن انسان است. امیرالمؤمنین این را تعلیم می‌دهد.
در یک جا به ابن‌عباس نوشت: «فلایکن حظّک فی ولایتک مالا تستفیده و لا غیظا تشتفیه». بهره‌ای که می‌خواهی از حکومت و استانداری خود در آن منطقه‌ای که تو را فرستاده‌ایم، ببری، این نباشد که مالی به دست آوری و یا خشمی را علیه کسی فرو بنشانی - فرضاً از قدرت، علیه فلان کس یا فلان جمع یا فلان قشری که با آنها بدیم، استفاده کنیم. چنین چیزی جایز نیست - «ولکن اماتة باطل و احیاء حقّ»؛(1) اما حظّ تو از این حکومت باید این باشد که باطلی را نابود کنی، یا حقّی را زنده و برپا داری.
کسی خدمت امیرالمؤمنین آمد و از او پولی می‌خواست؛ حضرت فرمود: «انّ هذا المال لیس لی و لا لک»؛ این مال، نه متعلّق به من است، نه مال توست؛ این بیت‌المال متعلّق به مردم است. «و انّما هو فی‌ءٌ للمسلمین و جلب اسیافهم فان شرکتهم فی حربهم»؛ تو هم اگر در فتوحات اسلامی شرکت داشته باشی، سهم خودت را داری. «کان لک مثل حظّهم والّا فجناة ایدیهم لاتکون لغیر افواههم»؛(2) چیزی که مردم با دسترنج خود به دست آورده‌اند، متعلق به خودشان است. این منطق امیرالمؤمنین در برخورد با چنین درخواستهایی است.1380/09/16


1 )
مناقب آل أبی طالب عليهم‏السلام ، ابن شهر آشوب مازندرانی  ج 1 ص 101؛ 
بحار الانوار ،علامه مجلسی : ج 40 ص 380 ؛  
میزان  الحكمه،محمدی ری شهری : ج 1 ص 99

أما بعد فلا يكن حظك فی ولايتك ما لا تستفيده ولا غيظا تشتفيه ولكن إماتة باطل واحياء حق .
ترجمه:
ای فرزند عباس! بهره تو از حكومت نباید مالی باشد كه از آن استفاده كنی و نه خشمی كه با امر و نهی شفا یابد; بلكه باید هدف تو نابودی باطل و زنده داشتن حق باشد.
2 ) خطبه 232 : از سخنان آن حضرت است به عبد اللّه بن زمعه كه از شيعيان بود و در ايام حكومت آن جناب به محضرش آمد و درخواست مالى كرد
فقال ( عليه السلام ) : ‏إِنَّ هَذَا الْمَالَ لَيْسَ لِي وَ لَا لَكَ وَ إِنَّمَا هُوَ فَيْ‏ءٌ لِلْمُسْلِمِينَ وَ جَلْبُ أَسْيَافِهِمْ فَإِنْ شَرِكْتَهُمْ فِي حَرْبِهِمْ كَانَ لَكَ مِثْلُ حَظِّهِمْ وَ إِلَّا فَجَنَاةُ أَيْدِيهِمْ لَا تَكُونُ لِغَيْرِ أَفْوَاهِهِمْ .
ترجمه:
فرمود: قطعا اين مال نه از من است نه از تو، بلكه غنيمت ملّت اسلام و اندوخته ايشان و نتيجه شمشير آنان در جبهه‏هاست. اگر با آنان در جهادشان شريك بودى تو را هم نصيبى همچون آنان است، و گر نه محصول زحمت آنان براى دهان ديگران نيست.
لینک ثابت
غفلت نکردن از قضاوت صحیح در مورد خود بخاطر تمجید مردم

من مواعظ علی بن الحسین(علیه السلام): کم من مفتونٍ بحسن القول فیه، وکم من مغرورٍ بحسن الستر علیه، وکم من مستدرجٍ بالإحسان علیه.(1)
چه بسا افرادی که فریب تعریف‌ها و تحسین‌هایی که مردم از آنان می‌نمایند می‌خورند. انسان نباید فریفته قضاوتهای مردم درباره خودش شده و بخاطر تساویل نفسانی از قضاوت صحیح در مورد خودش غفلت ورزد و توجه به این مسأله بالخصوص برای مسئولین حائز اهمیت است.
و همچنین انسان نباید از اینکه خداوند عیوب او را پوشانده مغرور شود و خیال کند که همیشه بدیهای او مستور می‌ماند. چه بسا خداوند در همین دنیا آنها را فاش کند و اگر در این دنیا هم با لطف و احسان خود فاش نکرد در قیامت (روزی که باطن افراد ظاهر می‌شود) آشکار کند. لذا ائمه (علیهم السلام) همانطور که در دعای شعبانیه نقل شده از خدا می‌خواستند که: «الهی لا تفضحنی یوم القیامة علی رؤس الاشهاد».(2)
و چه بسا افرادی که در اثر نعم الهی گرفتار استدراج می‌شوند، «سنستدرجهم من حیث لا یعلمون»(3).
پس نباید ما بخاطر تمجیدهای مردم و ستر الهی و اعطای نعم او از قضاوت صحیح در مورد خود غفلت نمائیم.1378/10/27


1 )
تحف العقول، حسن بن شعبه حرانی، ص 281 ؛ 
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 75، ص 139 ؛

«وَ قَالَ ع كَمْ مِنْ مَفْتُونٍ بِحُسْنِ الْقَوْلِ فِيهِ وَ كَمْ مِنْ مَغْرُورٍ بِحُسْنِ السَّتْرِ عَلَيْهِ وَ كَمْ مِنْ مُسْتَدْرَجٍ بِالْإِحْسَانِ إِلَيْه‏»
ترجمه:
چه بسيار افرادى كه چون به خوبى تعريف شدند عقل و هوش از كف دادند، و چه بسيار افرادى كه از پرده‏پوشى [خداوند] بخود مغرور شدند، و چه بسيار افرادى كه بوسيله احسان او غافلگير شدند.
2 )
اقبال الاعمال، سید بن طاووس، ص 685 ؛ 
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 91، ص 96 ؛

« الهِی لَمْ يَزَلْ بِرُّكَ عَلَيَّ أَيّامَ حَياتِی، فَلا تَقْطَعْ بِرَّكَ عَنِّی فِی مَماتِی، الهِی كَيْفَ آيَسُ مِنْ حُسْنِ نَظَرِكَ لِی بَعْدَ مَماتِی، وَ أَنْتَ لَمْ تُوَلِّنِی الَّا الْجَمِيلَ فِی حَياتِی، الهِی تَوَلَّ مِنْ امْرِی ما انْتَ اهْلُهُ وَ عُدْ عَلَيَّ بِفَضْلِكَ عَلى‏ مُذْنِبٍ قَدْ غَمَرَهُ جَهْلُهُ. الهِی قَدْ سَتَرْتَ عَلَيَّ ذُنُوباً فِی الدُّنْيا وَ انَا احْوَجُ الى‏ سَتْرِها عَلَيَّ مِنْكَ فِی الأُخْرى، الهِی قَدْ احْسَنْتَ الَيَّ إِذْ لَمْ تُظْهِرْها لأَحَدٍ مِنْ عِبادِكَ الصَّالِحِينَ، فَلا تَفْضَحْنِی يَوْمَ الْقِيامَةِ عَلى‏ رُؤُوسِ الأَشْهادِ. الهِی جُودُكَ بَسَطَ امَلِی وَ عَفْوُكَ افْضَلُ مِنْ عَمَلِی، الهِی فَسُرَّنِی بِلِقائِكَ يَوْمَ تَقْضِی فِيهِ بَيْنَ عِبادِكَ، الهِی اعْتِذارِی الَيْكَ اعْتِذارُ مَنْ لَمْ يَسْتَغْنِ عَنْ قَبُولِ عُذْرِهِ، فَاقْبَلْ عُذْرِی، يا اكْرَمَ مَنِ اعْتَذَرَ إِلَيْهِ الْمُسِيئُونَ.»
ترجمه:
خدايا پيوسته در دوران زندگى نيكى تو بر من ميرسد پس نيكيت را در هنگام مرگ از من مگير، خدايا من چگونه مأيوس شوم از اينكه پس از مرگ مورد حسن نظر تو واقع گردم، در صورتى كه در دوران زندگيم جز به نيكى سرپرستيم نكردى، خدايا سرپرستى كن كار مرا چنانچه تو شايسته آنى و توجه كن بر من بفضل خويش كه همچون گنهكارى هستم كه نادانيش سرا پاى او را فرا گرفته، خدايا براستى تو گناهانى را در دنيا بر من پوشاندى كه بپوشاندن آن در آخرت محتاج‏ترم (در دنيا پوشاندى) باينكه آشكارش نكرده‏اى براى هيچ يك از بندگان شايسته‏ات، اى خدا پس در روز قيامت در برابر ديدگان مردم مرا رسوا مكن، خدايا جود و بخششت آرزويم را گستاخ كرده، و گذشت تو برتر است از عمل من، خدايا مرا در آن روزى كه ميان بندگانت داورى كنى بديدارت مسرورم ساز، خدايا عذرخواهى من بدرگاهت عذرخواهى كسى است كه بى‏نياز نشده از پذيرفتن عذرش، پس عذر مرا بپذير اى بزرگوارترين كسى كه گنهكاران بدرگاهش معذرت خواهى كنند.
3 ) سوره مبارکه الأعراف آیه 182
وَالَّذينَ كَذَّبوا بِآياتِنا سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمونَ
ترجمه:
و آنها که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جائی که نمی‌دانند، گرفتار مجازاتشان خواهیم کرد.
3 ) سوره مبارکه القلم آیه 44
فَذَرني وَمَن يُكَذِّبُ بِهٰذَا الحَديثِ ۖ سَنَستَدرِجُهُم مِن حَيثُ لا يَعلَمونَ
ترجمه:
اکنون مرا با آنها که این سخن را تکذیب می‌کنند واگذار! ما آنان را از آنجا که نمی‌دانند به تدریج به سوی عذاب پیش می‌بریم.
لینک ثابت
رساندن حوائج مردم به گوش مسئولین، عملی است دارای ثواب زیاد

من مواعظ النبی صلی الله علیه وآله وسلّم:أبلغونی حاجة من لایستطیع إبلاغی حاجته، فإنه من أبلغ سلطاناً حاجة من لایستطیع إبلاغها ثبت اللّه قدمیه علی الصراط یوم القیامة. (1)
(تحف العقول صفحه 47)
مراد از سلطان در روایات، شخص صاحب قدرت است. یعنی هرکس که در حوزه‌ای، مسئول کاری است و در حد خود قدرتی دارد مثل رئیس یک اداره یا قاضی یک دادگاه یا مسئول یک نهاد و غیره. بهرحال یک فرد صاحب قدرت در هر مرتبه‌ای که باشد، همه افرادی که حاجت و کاری با او دارند دستشان به وی نمی‌رسد و هرکس که می‌تواند حوائج و مطالب مردم را به آن مسئول برساند پیامبر چنین ثواب بزرگی را به او وعده داده است.1378/10/26


1 )
امالی طوسی، شیخ طوسی، ص 203 ؛
تحف العقول ، حسن بن شعبه حرّانی، ص 59 ؛
بحارالانوار، علامه مجلسی، ج 74، ص 165 ؛

أَبْلِغُونِی حَاجَةَ مَنْ لَا يَسْتَطِيعُ إِبْلَاغِی حَاجَتَهُ، فَإِنَّهُ مَنْ أَبْلَغَ سُلْطَاناً حَاجَةَ مَنْ لَا يَسْتَطِيعُ إِبْلَاغَهَا ثَبَّتَ اللَّهُ قَدَمَيْهِ عَلَى الصِّرَاطِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ.
ترجمه:
بمن برسانيد نياز كسى را كه نميتواند بمن برساند زيرا كه هر كس حاجت و نياز كسى را كه نميتواند بسلطان برساند، می رساند خداوند در قيامت پايش را بر صراط نلغزاند.
لینک ثابت
پايگاه اطلاع‌رسانی دفتر حفظ و نشر آثار حضرت آيت‌الله‌العظمی سيدعلی خامنه‌ای (مد‌ظله‌العالی) - مؤسسه پژوهشی فرهنگی انقلاب اسلامی